اسرار فدك

محمد باقر انصارى، سيد حسين رجايى

- ۱ -


پيشگفتار

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

از روزى كه سرزمين فدك با نام فاطمه عليهاالسلام ارتباط يافته ارزش اعتقادى بخود گرفته است. از آن روز ديگر فدك يك ماجراى تاريخى پايان يافته نيست. آنگاه كه فدك به امر خاص خداوند به فاطمه عليهاالسلام اعطا شد، دوست و دشمن فاطمه عليهاالسلام معرفى شدند. از آن پس فدك چراغى شد كه هرگز خاموش نشده و نخواهد شد، و غصب آن مسئله اى است عظيم كه تا ابد كسى نمى تواند آن را كوچك تلقى كند.

فدك سند دائمى شيعه

در طول تاريخ، فدك بعنوان شاهدى محكم در دست شيعيان حضرت زهرا عليهاالسلام بوده و هست، كه با پيمودن قرنها خود را به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله مى رسانند و نداى جانسوز و آهِ دلِ شكسته ى يادگار وحى را پاسخ مثبت مى دهند. فاطمه عليهاالسلام اين مدرك قوى را به دست دوستان خود سپرده، تا در هر كجا و هر زمان نشان دهند كه نسبت به مقام عصمت كبرى بى تفاوت نيستند.

«فدك» مجموعه وقايعى را تداعى مى كند كه طى آن اين سرزمين به فاطمه عليهاالسلام بخشيده شد، و سپس از آن حضرت به اجبار گرفته شد و در نتيجه حضرت براى دفاع از حق خود مراحلى را طى كردند.

نخستين سؤالى كه مسئله ى «فدك» در ذهنها ايجاد مى كند آن است كه چرا «غصب فدك» در ميان غصبهايى كه از حقوق اهل بيت عليهم السلام شده شاخص است و اهميت آن در كدام نقطه نهفته است؟ چرا اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام اين اندازه بر سر آن پافشارى كردند؟ چرا ائمه ى معصومين عليهم السلام در فرصتهاى مناسب آن را نزد مردم مطرح مى كردند و نام آن را زنده نگاه مى داشتند؟

براى بدست آوردن علت يا علل اصلى مسئله، مطالعه ى كامل و تحليل همه جانبه ى تاريخ فدك از ابتداى فتح آن سرزمين تا پايان اقدامات غاصبين و نيز اقدامات اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام در مقابل آنان، بهترين راهگشا است و عمق فاجعه و ريشه هاى اصلى آن را روشن مى كند.

اهداف خطابه ى فدك

در سخنان صديقه كبرى عليهاالسلام قبل از همه، شخص آن بزرگ بانوى جهان معرفى شده است، و در مرحله ى بعد دشمنان فاطمه عليهاالسلام شناسايى شده اند. اين سند محكم بطور علنى بر همگان روشن ساخته كه صاحب مقام «رِضى فاطِمَةَ رِضَى اللَّهِ» و آنكه غضب او غضب پروردگار است، بر چه كسانى غضب كرد و آنان چگونه نارضايتى او را فراهم آوردند و عكس العمل حضرت در برابر آنان چه بود.

خطبه ى فدكيه پرده هاى نفاق را كنار زد و چهره ها را معرفى كرد تا نسلهاى آينده به اشتباه نيفتند، و چراغ هميشه روشنى در پيش رو داشته باشند كه راه سوء استفاده ى دزدان عقيده را مسدود نمايد، و راه آل محمد عليهم السلام بخوبى شناخته شود.

مخاطبان حضرت زهرا

خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام در پى غصب فدك كه در مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله ايراد فرمودند، مخاطبان متفاوتى در طول زمان داشته و دارد. بوضوح مى توان دريافت كه اكثر حاضران در مسجد و پيروانشان- كه در فكر و نقشه ى ديگرى بودند - هرگز عمق سخنان آنحضرت را درنيافتند و نمى توانستند بيابند، چرا كه سخنانى سرچشمه گرفته از منبع وحى در حد فهم هر بى سر و پا نيست. فاطمه عليهاالسلام سيده ى زنان جهان، در عمر خود يكبار خطابه ايراد نموده و مخاطب او تمامى نسلهاى آينده اند.

در روزهايى كه چندين حق يكباره زير پا مى رفت و مردم هم به راحتى مى پذيرفتند، عصمت پروردگار بپاخاست تا طنين سخنانش قرنها را فرا گيرد و انسانهاى طالب حقيقت را در هر كجاى جهان راهنما باشد و روشنگريهاى او هرگز فراموش نشود.

در تاريخ اسلام خطابه ى «غدير» مهمترين فراز است، و اين «غدير دوم» و مفسر خطابه ى غدير است. آنگاه كه دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله كاملاً خود را معرفى كرده بودند انطباق گفته هاى آنحضرت در غدير بر آنان ضرورت داشت.

خطابه ى فدك محاكمه ى اجبارى غاصبين

از خصوصيات خطابه ى فدك اين است كه بصورت يك خطابه ى متصل نيست، بلكه بصورت تخاطب در حضور مردم بعنوان دادگاهى كه قاضى آن خدا و مردم در زمانهاى طولانى هستند و خواهند بود ايراد شده است. اين نوع خطابه همان بود كه غاصبان از آن گريز داشتند و هرگز براى چنين محاكمه اى حاضر نمى شدند.

فاطمه زهرا عليهاالسلام با برنامه ى خود آنان را در اين دادگاه حاضر ساخت و وادارشان كرد كه سخن بگويند و ماهيت خود را افشا كنند، تا آنحضرت هم جوابهاى لازم را به آنان

بگويد، و نتيجه ى نهايى آن عايد نسلهاى تاريخ شود. مسلمانان و غير مسلمين فاطمه عليهاالسلام را بشناسند و دشمن او هم معرفى شده باشد. فرهنگ فاطمى از فرهنگ سقيفه اى بازشناخته شود، و معيارها براى آينده ى بلند مدت مسلمانان تبيين گردد، تا هر كسى با شناخت لازم داخل گروه مورد انتخاب خود شود.

گذشتن از فدك و بالاتر از فدك براى مثل على و فاطمه عليهماالسلام كار آسانى است چرا كه آنان به دنيا و ما فيها پشت پا زده بودند، اما ناآگاه گذاردن مسلمانان جهان محال است. ناديده گرفتن ظلمهايى كه بر فاطمه عليهاالسلام رفته بر آن درياى رحمت الهى مشكل نيست، ولى به غاصب ميدان دادن كه خود را بر حق هم جلوه دهد امكان ندارد.

صديقه طاهره عليهاالسلام به هر قيمتى خود را به مسجد رسانيد، و براى اولين و آخرين بار در برابر مسلمين دادخواهى نمود، چرا كه مى دانست اگر سكوت كند زمينه اى براى كارهاى بعدى خواهد بود و جرأت ظالم را بيشتر مى كند تا سينه سپر كند و هوسهاى بزرگ در سر بپروراند، و آنگاه هر كارى خواست انجام دهد.

فدك نداى هل من ناصر فاطمه

فدك در واقع ميدان دفاع از حريم عصمت است و نداى بر حق فاطمه عليهاالسلام براى هميشه در گوش شيعه طنين انداز است. آنگاه كه فاطمه ى مستوره در حجاب، براى اولين و آخرين بار در عمر خود، با تنى مجروح و آهى جانسوز از آن درِ نيم سوخته به مسجد آمد، شيعه خود را موظف مى داند او را يارى كند تا بنشيند و خطبه بخواند، چرا كه اين پهلوى شكسته و سينه ى مجروح و صورت كبود و بازوى وَرَم كرده طاقت ايستادن ندارد، و براى او پرده اى مى زنند تا در ميان زنان با احتجاب سخن بگويد.

او آمده است تا براى ما خطابه ايراد كند و شيعيانش را در طول تاريخ سر بلند بدارد. شيعه بداند كه روزى زهرايى داشته كه با تن مجروح و قلب شكسته به مسجد آمده و در مقابل ظلم و نفاق افشاگرى كرده، تا چشم دشمنانش را تا ابد كور كند و سند زنده اى بدست حاميان خود دهد كه تا قيامت دشمنان را سرافكنده نمايند.

مقاومت مستمر شيعه در مسئله ى فدك

از آنجا كه در فدك سخن از عصمت زهرا عليهاالسلام و بى حرمتى نسبت به حق فاطمه عليهاالسلام و معرفى دشمنان و معاندين خاتون كبرياست، شيعه در طول تاريخ از كنار اين مسئله به آسانى نگذشته است. مگر شيعه غير از زهرا عليهاالسلام و خاندان او چه دارد؟ از اين درى كه چندى پيش سوخته و امروز فدكش غصب شده كجا برود؟ آيا دين شيعه اجازه مى دهد زهراى آزرده خاطر و مجروح بدن را با محسن شهيدش تنها بگذارد؟ آيا ولايت شيعه اجازه مى دهد على عليه السلام را در اين همه مصيبت به حال خود رها كند؟ آيا مسئله اى از اين لازم تر هست كه سراغ آن برود؟

از اينجاست كه شيعه ى فاطمه عليهاالسلام براى هميشه ى تاريخ مسئله ى فدك را زنده نگه مى دارد و اين را وظيفه ى خود مى داند. اگر مسئله ى فدك امروز در حضور شيعه اتفاق مى افتاد، آنان به استناد مقام عصمت كبرى، بطور قطع و بدون توجه به هر سخن و دليلى، كلام آنحضرت را بر روى چشم مى گذاردند و بدان يقين داشتند، و در مقابل امضاى پروردگار هر سخنى را ياوه مى دانستند.

آنچه بعنوان مسئله ى فدك مطرح است نه بر سر بخشوده ى پيامبر صلى الله عليه و آله است و نه ارث. گفتگو بر سر آنست كه وقتى كلامى و عملى از معصوم صادر شود حجت تمام عيار است و كسى حق اعتراض بر او ندارد. اشكال بر سر بى توجهى و كوتاهى مردم در مقابل عصمت كبرى است و دفاع شيعه از حريم چنين مقام والايى است.

اينك ماييم كه بعنوان طرفداران فدك بايد بدانيم فاطمه عليهاالسلام در خطابه اش چه فرموده، و در قبال غاصبين فدك چه عكس العملهايى داشته، و نيز دشمنان او چه برخوردهايى داشته اند. اينجاست كه بخوبى صف فاطمه عليهاالسلام را خواهيم شناخت و با تمسّك به ذيل عنايت او در روز قيامت در پيشگاهش سرافكنده نخواهيم بود.

مدافعان هميشه بيدار فدك

در زمينه ى مسئله ى فدك نوشته هاى بسيارى تدوين شده تا اين چراغِ راه هميشه روشن باشد و راهيان نور به راحتى طى طريق كنند. كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده اكثراً در يكى از دو جهت و يا هر دو جهت بصورت ممزوج تدوين شده است:

1. تاريخچه ى فدك.

2. خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام.

گذشته از كتبى كه قسمتى از آنها مربوط به مسئله ى فدك است، تعداد كتابهاى مستقلى كه در اين زمينه تأليف شده و اطلاعات آن به دست ما رسيده بيش از 230 كتاب است، و هنوز جاى گفتار بيشتر و تفسير افزونتر درباره ى غصب فدك و خطابه ى حضرت وجود دارد.

مرحبا بر پروانگان بيت فاطمه عليهاالسلام كه استقامت و دفاعشان از حريم خانه ى وحى چشم دشمنان را كور كرده و مهر ندامت بر پيشانى آنان زده است.

ارزش والاى زحماتى كه علماى شيعه از سلمان و ابوذر و مقداد گرفته تا امروز در دفاع از فدك كشيده اند و مسئله را به بهترين صورت عرضه نموده اند در اين كلام امام كاظم عليه السلام بيان شده كه مى فرمايد:

كسى كه به دوست ما در مقابل دشمن ما كمك كند و او را تقويت نمايد و تشجيع كند تا حق دلالت كننده بر فضيلت ما را به بهترين صورت، و باطلى كه دشمنان ما بقصد پايمال كردن حق ما در نظر گرفته اند به بدترين صورت جلوه دهد، و در نتيجه ناآگاهان متوجه شوند و متعلمان بصيرت يابند و عالمان بينش بيشترى پيدا كنند، چنين كسى را خداوند در روز قيامت در بالاترين درجات بهشت قرار مى دهد...». [بحار الانوار: ج 2 ص 10 ح 20.]

كتاب حاضر

كتاب حاضر بعنوان ادامه ى راه مدافعان هميشه بيدار فاطمه عليهاالسلام، و با استفاده از نتايج زحماتشان كه راهى به بلنداى چهارده قرن پيموده است، به درياى رحمت فاطمى تقديم مى گردد تا انجام وظيفه اى در پيشگاه آن اميد دلها باشد.

هدف از اين تأليف بيان ناگفته هايى از ماجراى فدك و عرضه ى كاملى از تاريخ آن غصب و محاكمه است كه در دو جهت ترسيم شده است:

اول: جمع بندى و تدوين يك صورت كامل از ماجراى فدك از ابتداى فتح آن سرزمين و بخشش آن از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت زهرا عليهاالسلام تا غصب آن، و انگيزه هاى غاصبين و اقدامات متقابل اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه عليهماالسلام در مقابله با آنان، و نتيجه ى نهايى در ماجراى فدك.

براى اين منظور جمع آورى كليه متون مربوط به موضوع انجام شد و سپس با تطبيق و تلفيق و مقايسه و جمع بندى آنها، مجموعه اى كامل كه شامل همه ى مسايل مربوط به فدك است تنظيم گرديد تا وقايع قبل و بعد و مقارن خطبه در جاى خود قرار گرفته و كيفيت خطابه بخوبى ترسيم گردد.

دوم: تقديم متن مقابله و تحقيق شده ى كاملى از خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام كه تاكنون انجام نشده است، چرا كه اكثر كتب فقط به يك روايت از كتاب احتجاج اكتفا كرده اند و احياناً شواهدى از كتب ديگر آورده اند و مقابله ى كامل با همه ى نسخ تاكنون انجام نشده است.

با فحص دقيقى كه انجام شد متن خطبه ى كامل حضرت در 17 مدرك مهم نقل شده است:

دلائل الإمامة، الاحتجاج، كشف الغمة، شرح الأخبار، الكتاب المبين، الشافى، شرح نهج البلاغة لابن ميثم، الطرائف، الدر النظيم، أنوار اليقين، منال الطالب، بلاغات النساء، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، نثر الدر، التذكرة الحمدونية، الفاضل في صفة الأدب الكامل، نسخه ى علامه ى قزوينى.

اين منابع در دسترس است و اكثر آنها چاپ شده اند كه با معرفى كامل در بخش ششم خواهد آمد. متن خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام در اين كتب- كه در حكم 17 نسخه اند- با يكديگر مقابله شد و طى مراحلى كه در فصل ششم بيان مى شود تلفيق گرديد، و متن كامل عيار و منقح آماده شد، و ترجمه ى كاملى نيز از روى آن انجام گرفت. اين جمع بندى نسخه ها سبب شد تا بسيارى از افتادگى ها و نارسايى هاى عبارات كه در اثر نسخه برداريهاى چهارده قرن بوقوع پيوسته برطرف شود و قطعه هاى بسيار مهمى كه از تسلسل ماجرا حذف شده بود به جاى خود باز گردد.

تقسيم كتاب

با در نظر گرفتن دو هدف مذكور، كتاب حاضر در 9 بخش تنظيم شده است:

بخش اول آغاز مسئله ى فدك را مطرح كرده كه از فتح آن پس از خيبر تا بخشش آن از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و به امر پروردگار به حضرت زهرا عليهاالسلام و تصرف آنحضرت و استفاده ى چهار ساله ى فقرا از جود و بخشش بيكران آنحضرت بيان شده، تا آنجا كه غاصبين اقدام به غصب نمودند.

بخش دوم بيانگر اقدامات اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهما السلام در مقابله با غاصبان است تا با روشن شدن ابعاد مختلف اين ظلم معلوم شود كه به سادگى نمى توان از كنار آن گذشت، چرا كه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام مى توانستند بى تفاوت باشند ولى مقابله كردند و تا آخرين قدم ايستادند.

بخش سوم كتاب بيانگر اقدامات عجيبى است كه غاصبين پس از تثبيت غصب فدك دست به آن يازيدند، و به دست خود يكباره پرده از ابهامات برداشتند و مسئله براى همگان روشن شد.

در بخش چهارم زمينه ى مسئله و ريشه يابى در اعماق عقيدتى اجتماعى آن مطرح شده است، تا خواننده قبل از مطالعه ى اصل ماجرا بينش و زمينه ى فكرى لازم براى تحليل مسئله را داشته باشد.

بخش پنجم ترسيم و تحليلى از خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بضميمه ى خلاصه اى از آن است، كه آمادگى لازم را براى مطالعه ى متن عربى و ترجمه ى فارسى آن ايجاد مى كند.

بخش ششم مربوط به سند و متن خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام و بيان كار انجام شده در اين كتاب است. كتابشناسى مفصلى نيز درباره ى فدك و خطابه ى حضرت تقديم شده، تا راهگشاى محققان باشد.

بخش هفتم كتاب متن كامل و مقابله شده ى خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام است و در پاورقيها اختلاف نسخه ها و توضيحات لازم براى تبيين متن آمده است.

بخش هشتم ترجمه ى فارسى خطابه ى حضرت است و در پاورقيها برخى اختلافات نسخه ها ذكر شده است.

در آخرين قسمت كتاب بخشى بعنوان «پرونده ى باز فدك» مطرح شده و طى آن جوانب اجتماعى فدك براى شيعه و عاقبت غاصبين آن، و آنچه آينده هاى فدك را ترسيم كرده، تبيين شده است.

مراحل تكميل چاپهاى كتاب

چاپ اول كتاب حاضر در سالروز ميلاد حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام 1417 انجام شد، و پس از يك سال چاپ دوم آن انجام گرفت كه در آن متن خطبه با سه نسخه ى ديگر كه بعد از چاپ اول به آنها دست يافته بوديم مقابله شد.

چاپ سوم كتاب با گذشت يك سال از چاپ دوم انجام گرفت كه جوانب تازه اى از ماجراى فدك به آن اضافه شد و شامل نُه نسخه ى ديگر از خطابه ى حضرت بود كه مقابله شده و جزئيات آنها در محل خود از متن خطبه ثبت گرديد. متن سخنان حضرت كه در عيادت زنان مهاجر و انصار بعد از خطبه در منزل فرموده اند از قطعه هاى مهمى بود كه در چاپ سوم در آخر خطبه آورده شد و در ترجمه ى فارسى نيز منعكس گرديد.

اينك چاپ چهارم با اضافاتى ديگر درباره ى فدك و مقابله ى متن خطبه ى با يك نسخه ى ديگر كه در آستانه ى چاپ جديد به آن دست يافتيم تقديم مى گردد، و بدين ترتيب خطابه ى حضرت زهرا عليهاالسلام بصورت مقابله شده با 17 نسخه، براى اولين بار در فرهنگ شيعه ارائه مى شود.

اميد است در كتاب حاضر بعنوان كوچكترين خدمتگزاران حضرت زهرا عليهاالسلام، وظيفه ى خود را در كنار درِ نيم سوخته ى آن بزرگ بانوى بهشت به انجام رسانده باشيم.

محمدباقر انصارى- سيدحسين رجايى

قم، ميلاد حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام 1422

18 شهريور 1380

فتح و اعطاى فدك به فاطمه

«فدك» سرزمينى آباد در سراشيبى خيبر با چشمه اى پر آب و منطقه ى وسيع كشاورزى و قلعه اى مهم بود و نخلستانهايش از خيبر بيشتر بود. ساكنان آن عده اى از يهود بودند كه با اهل خيبر در ارتباط بودند و رئيس آنان در روز فتح آنجا مردى بنام يوشع بن نون بود. نام اين سرزمين هم به اسم «فدك بن هام» اول كسى است كه در آنجا سكونت يافته است. [معجم البلدان: ج 4 ص 238. اين باغها در شمال مدينه واقع شده بود و هم اكنون نيز باقى است و فاصله ى آن تا مدينه حدود 100 كيلومتر است.

فتح فدك بدست پيامبر و اميرالمؤمنين [بحار الانوار: ج 21 ص 22 ج 29 ص 110، 114، 348. تهذيب الاحكام: ج 1 ص 424. الخرائج: ج 1 ص 113. ]پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله جبرئيل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدك را آورد. در اين فرمان تصريح شده بود كه اين اقدام مى بايست توسط شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شركت نكنند.

آن دو بزرگوار، اسلحه ى لازم را برداشتند و اسبهاى خود را آماده كردند و در تاريكى شب از لشكر جدا شدند و از خيبر حركت كردند تا به سرزمين فدك رسيدند و كنار قلعه ى آن آمدند.

فتح يك قلعه توسط دو نفر كارى بود استثنايى و مى بايست حساب شده انجام شود، و پشتيبانى خداوند كه هميشه بدرقه ى راه پيامبر صلى الله عليه و آله بود مسير ماجرا را به سوى پيروزى پيش مى برد.

مردم فدك كه پيگير اخبار فتح خيبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعه ى عظيم را دريافته بودند، از وحشت به قلعه پناه برده و درهاى آن را محكم بسته بودند و شبى سراسر اضطراب را مى گذراندند.

در چنين شرايطى كه بر داخل قلعه حكمفرما بود، پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام به پاى قلعه رسيدند و بصورت عادى هيچ راهى براى نفوذ به قلعه وجود نداشت. از سوى ديگر نبايد افراد داخل قلعه وجود كسى را بيرون قلعه احساس مى كردند. تصميم بر آن شد كه مخفيانه از ديوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صداى بلند اذان بگويند. در اين صورت اهل قلعه خود را در محاصره ديده و قلعه را فتح شده خواهند پنداشت. آنگاه است كه تصميم بر فرار مى گيرند و براحتى مى توان اقدامى بزرگ را به انجام رساند.

اميرالمؤمنين عليه السلام بر كتف پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت و سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند كرد، و با معجزه ى الهى اميرالمؤمنين عليه السلام از ديوار قلعه ى فدك بالا رفت. آنگاه كه بر فراز ديوار قرار گرفت، رو به اهل قلعه اذان گفت و صداى تكبير بلند نمود.

مردم قلعه ى فدك كه گمان مى كردند سربازان مسلمان بر فراز قلعه هستند، فرار كنان رو بسوى درب قلعه نهادند و آنرا باز كردند و از آن خارج شدند تا در زمينهاى بيرون قلعه پراكنده شوند.

اميرالمؤمنين عليه السلام از ديوار قلعه پايين آمد و با پيامبر صلى الله عليه و آله كه بيرون قلعه منتظر بود در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگير شدند و هيجده نفر از بزرگان آنان بدست اميرالمؤمنين عليه السلام به قتل رسيدند و در نتيجه بقيه تسليم شدند.

پيامبر صلى الله عليه و آله خود و فرزندان آنان را اسير نمود و غنائم را همراه آنان به مدينه آورد.

فدك، ملك شخصى پيامبر

يهوديان فدك از پيامبر صلى الله عليه و آله درخواست كردند خودشان را آزاد كند و اموال را به تناسب نصف با آنان مصالحه كند. حضرت اين پيشنهاد را قبول كرد و اميرالمؤمنين عليه السلام را فرستاد و با ضمانت حفظ خونشان با آنان مصالحه كرد و قرار بر اين شد كه «هر كس از اهل فدك مسلمان شود خمس اموال او را بگيرند و هر كس بر دين خود باقى بماند همه ى اموالش را بگيرند».

اين قرارداد بين پيامبر صلى الله عليه و آله و يهود فدك به امضاء درآمد و به دست آنان داده شد تا بعنوان هميشه ى تاريخ بدان عمل شود.

اين درباره ى جان و اموال شخصى آنان بود، و سرزمين فدك بعنوان ملك شخصى پيامبر صلى الله عليه و آله درآمد و قرار شد ساليانه يكصد و بيست هزار دينار (سكه ى) طلا بعنوان درآمد فدك ارسال نمايند.

ملك شخصى پيامبر صلى الله عليه و آله شدن فدك بر اساس حكم صريح قرآن است، زيرا اين سرزمين بدون لشكركشى مسلمانان و بدون كوچكترين دخالت آنان فتح شد. خداوند در قرآن مى فرمايد: «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ اَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى... فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ، وَلكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ...» [سوره ى حشر: آيات- 1. طبق اين آيه ى صريح قرآن سرزمينهايى كه بدون لشكركشى مسلمانان فتح شود، حتى اگر اهل آنجا خودشان بعنوان تسليم نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بيايند، اين مناطق و غنائم و اسراى آن ملك

خاص حضرت است، و مسلمانان هيچ حقى در آن نخواهند داشت و حضرت بعنوان اموال شخصى خود هر تصميمى بخواهد مى تواند درباره ى آنها بگيرد.

لذا سرزمين فدك بصورت يكپارچه از آن پيامبر صلى الله عليه و آله شد كه مى بايست مردم فدك در آن كار مى كردند و درآمد آن را به حضرت تسليم مى نمودند و فقط اجرت دريافت مى كردند.

اعطاى فدك به فاطمه به دستور خداوند و بدست پيامبر [بحار الانوار: ج 21 ص 22، 25، ج 19 ص 105، 110 ، 115، 118، 121، 195. ]پس از فتح فدك، آيه ى «وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» نازل شد، يعنى «حق خويشان را به آنان بده». پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل پرسيد: منظور چه كسانى هستند و اين حق كدام است؟ جبرئيل از طرف خداوند عرضه داشت: «فدك را به فاطمه عطا كن».

پيامبر صلى الله عليه و آله حضرت زهرا عليهاالسلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدك را براى پدرت فتح كرد، و چون لشكر اسلام آنجا را فتح نكرده اند مخصوص من است و تعلقى به مسلمانان ندارد و هر تصميمى بخواهم درباره ى آن مى گيرم. دستور خداوند نيز بر عطاى آن به تو نازل شده است. از سوى ديگر مهريه مادرت خديجه بر عهده ى پدرت مانده است، و پدرت در قبال مهريه مادرت و به دستور خداوند فدك را به تو عطا مى كند. آنرا براى خود و فرزندانت بردار و مالك آن باش.

حضرت زهرا عليهاالسلام عرض كرد: تا شما زنده هستيد من نمى خواهم تصرفى در آن داشته باشم. شما بر جان و مال من صاحب اختيار هستيد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ترس آن دارم كه نااهلان، تصرف نكردن تو در زمان حياتم را بهانه اى قرار دهند و بعد از من آنرا از تو منع كنند. عرض كرد: آنگونه كه صلاح مى دانيد عمل كنيد.

سند و شاهد بر ملكيت فدك

پيامبر صلى الله عليه و آله ورقه اى خواست و اميرالمؤمنين عليه السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدك را بعنوان بخشوده و اعطايى پيامبر بنويس و ثبت كن». اميرالمؤمنين عليه السلام آنرا نوشت، و خود حضرت با ام ايمن بر آن شهادت دادند. پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا فرمود: «ام ايمن زنى از اهل بهشت است». حضرت زهرا عليهاالسلام اين نوشته را تحويل گرفت، و هنگام غصب فدك آنرا عيناً نزد ابوبكر آورد و بعنوان مدرك ارائه فرمود. [بحار الانوار: ج 21 ص 23.]سپس پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا عليهاالسلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند كه فدك از آن فاطمه عليهاالسلام است، و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطايى فاطمه عليهاالسلام بين مردم تقسيم كردند، و بدين صورت تصرف مالكانه ى فاطمه عليهاالسلام در فدك را به آنان نشان دادند.

فقرا مصرف كنندگان درآمد فدك

حضرت زهرا عليهاالسلام در سرزمين فدك نماينده اى قرار داد و كارمندانى را تحت فرمانش سپرد، كه پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود ساليانه را خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام تقديم مى نمود.

درآمد فدك را ساليانه از هفتاد هزار سكه ى طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته اند. [بحار الانوار: ج 29 ص 118. هر ساله حضرت به اندازه ى قوت خود برمى داشت و بقيه را بين فقرا تقسيم مى كرد و تا هنگام رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله اين شيوه ادامه داشت [بحار الانوار: ج 29 ص 123 ح 25.، و چشمان بسيارى از نيازمندان منتظر سر رسيدن درآمد فدك بود تا از بخشش فاطمه عليهاالسلام زندگى خود را سامانى بخشند.

ده روز پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله [شرح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد ): ج 16 ص 263. مأموران ابوبكر به دستور خاص او به فدك رفتند و نماينده ى حضرت زهرا عليهاالسلام را از آنجا اخراج كردند و ملك آن را غصب نمودند و درآمد آن را بطور كامل براى مخارج حكومت غاصبانه ى خود صرف كردند، و كوچكترين توجهى به سابقه ى مفصل امر الهى و عمل پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد فدك و سندى كه تنظيم شده بود و شاهدانى كه گواهى دادند و آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور مردم فرموده بود نكردند.

اين تصويرى بود از مراحل فتح فدك و اخراج آن از دست يهوديان، و انتقال آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اعطاى فدك توسط آنحضرت به فاطمه عليهاالسلام و آنچه طى چهار سال مالكيت و تصرف حضرت زهرا عليهاالسلام بعنوان دوران شيرين فدك طى شد تا آنگاه كه دوران غصب آن فرا رسيد و شيرينى گذشته را به كام فاطمه عليهاالسلام و شيعيانش تلخ كردند.

اقدامات اميرالمؤمنين و حضرت زهرا در مقابله با غصب فدك

دشمن فاطمه عليهاالسلام غصب فدك را بسيار سهل انگاشت و براحتى در مورد آن اقدام نمود و با اشاره اى نماينده ى حضرت زهرا عليهاالسلام را از آنجا اخراج كرد. پس از مسئله ى غصب خلافت، تصرف فدك كار كوچكى به نظر مى آمد و هرگز احتمال نمى رفت اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام اين چنين در مقابل آن بايستند و مقاومت نشان دهند.

نتايج غصب فدك

اين طرز تفكر از سوى دشمن باعث شد تا در مقابل حوادث بعدى كه يكى پس از ديگرى در اثر غصب فدك پيش آمد كاملاً غافلگير شوند و پس از هر اقدامى بارى از پشيمانى بدوش بكشند و آرزو كنند كه اى كاش هرگز به چنين كارى دست نمى زدند و اصلاً با فدك كارى نداشتند. اما كار از كار گذشته بود و ظالم كاملاً در پنجه مظلوم قرار گرفته بود، و اينجاست كه بايد آگاهى نسلها را از اين فرصت بدست آورد.

از غصب فدك تا ريشه هاى اعتقادى آن

غصب سرزمينى بنام فدك از يك مسئله ى حقوقى به يك مسئله ى اعتقادى تبديل شد كه اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام در آن به بيدار كردن مردم پرداختند و بسيارى از آنچه بايد در روزهاى غصب خلافت مى فرمودند در سايه ى غصب فدك بيان كردند.

فرصت ها چنان يكى پس از ديگرى سر مى رسيد كه دشمنِ غفلت زده كاملاً خود را گم كرده بود و دست به كارهاى ناشيانه اى مى زد و هر بار يك پرده از باطل خود را بروز مى داد.

ضربه هاى اميرالمؤمنين و حضرت زهرا عليهماالسلام هم كارى بود و هر بار كه بر سر آنان فرود مى آمد ديگر نمى توانستند از جاى خويش برخيزند.