۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)

عباس عزيزى

- ۱۰ -


174 - كار فقط براى رضاى خدا

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست . پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اصحاب خود نگريست ، سلمان فارسى برخاست تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد، هر جا رفت با دست خالى برگشت ، با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهرا(سلام الله عليها) افتاد، با خود گفت : فاطمه (سلام الله عليها) و منزل فاطمه (سلام الله عليها) سر چشمه نيكوكارى است ، درب خانه را كوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد.
حضرت زهرا(سلام الله عليها) فرمود: اى سلمان ! سوگند به خداوندى كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به پيامبرى برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم ، و فرزندانم حسن و حسين (عليه السلام) از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند، و خسته و مانده به خواب رفته اند، اما من ، نيكى و نيكوكارى را كه درب منزل مرا كوبيده است هرگز رد نمى كنم .
آن گاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون يهودى گرو گذاشته مقدارى خرما و جو قرض بگيرد.
سلمان فارسى مى گويد:
پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (سلام الله عليها) آمدم و گفتم : اى دختر رسول خدا! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار.
پاسخ داد:اى سلمان ! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن استفاده نخواهيم كرد.

175 - ساده پوشى

سلمان فارسى مى گويد: روزى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را ديدم كه چادرى وصله دار و ساده بر سر دارد.
در شگفت ماندم و گفتم : عجبا! دختران پادشاه ايران و قيصر روم به كرسى هاى طلايى مى نشينند و پارچه هاى زربفت به تن مى كنند، وه اين دختر رسول خداست كه نه چادرهاى گران قيمت بر سر دارد و نه لباسهاى زيبا.
فاطمه (سلام الله عليها) پاسخ داد: اى سلمان ! خداوند بزرگ ، لباسهاى زينتى و تختهاى طلايى را براى ما در روز قيامت ذخيره كرده است (201).

ى : نماز و عبادت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)

176- ملايكه ماءمور حركت گهواره

ثعلبى و ديگران از مفسران عامه روايت كرده اند:
بسيار اتفاق مى افتاد كه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) مشغول عبادت بود و يكى از فرزندان مطهر او، در گهواره مى گريستند. حق تعالى ملايكه را ماءمور مى كرد كه گهواره را حركت مى دادند تا آن حضرت از عبادت فارغ مى شد(202).

177- زمان استجابت دعا

صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) فرمود: از پدرم پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه مى فرمود: در روز جمعه ، ساعتى است كه هر كس در آن ساعت دعا كند و از خداوند حاجت و نياز خود را مسئلت نمايد، شك نيست كه حاجتش بر آورده خواهد شد.
فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: به پدرم عرض كردم : آن ساعت چه ساعتى است ؟
فرمود: آن گاه كه نصف خورشيد وقت غروب در دامنه افق مشخص شد، لحظه استجابت دعاست .
فاطمه زهرا (سلام الله عليها) پس از آن به غلام خود دستور مى داد تا بر فراز بام قرار گيرد، و همين كه وقت غروب آفتاب فرا رسيد، حضرتش را با خبر نماسد تا دعا كند.(203)

178- نورى در محراب عبادت

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:... دخترم فاطمه سيده زنان جهان از اولين و آخرين است ، و او پاره تن من و نور چشم من و ميوه دل من و روح من در بدن من است ، و او حوريه اى انسانى (و به وجود آمده ) از من است ، در محرابش به نماز و عبادت در پيشگاه پروردگار خويش ‍ مى ايستد، نور او براى فرشتگان آسمان مى درخشد، همچنان كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد، و خداى عزيز و جليل به فرشتگانش ‍ مى فرمايد: ((فرشتگان من ، كنيز من فاطمه ، سيده كنيزان مرا بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و اندامش از خوف و خشيت من لرزان است ، و با قلب خود به عبادت من روى آورده است ، گواه باشيد كه من پيروان او را از آتش دوزخ امان بخشيدم (204)...))

179- خوف و خشيت فاطمه

زمانى كه اين آيه شريفه بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد:
و ان جهنم لمو عدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم ؛ و دوزخ ، ميعادگاه همه آنهاست ! هفت در دارد، و براى هر درى ، گروه معينى از آنها تقسيم شده اند(205)!)).
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با شنيدن اين آيه به شدت گريه كرد؛ به گونه اى كه از گريه آن حضرت ، اصحاب نيز گريستند، هر چند كسى نمى دانست جبرئيل چه چيز بر او نازل كرده است و كسى نيز نمى توانست در آن حال با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) سخن بگويد. چون پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ديدن فاطمه (سلام الله عليها) خوشحال مى شد، برخى از اصحاب به سراغ آن حضرت رفتند (تا با آمدنش گريه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) تمام شود) آنها فاطمه (سلام الله عليها) را در حال آسياب كردن جو يافتند كه مى فرمود: آنچه نزد خداست برتر و ماندگارتر است ؛ بر او سلام دادند و جريان گريه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به عرض او رساندند.
حضرت زهرا (سلام الله عليها) به خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد و گفت : پدر جان ! فدايت شوم ، چه چيز باعث گريه تو شده است ؟
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) آياتى را كه جبرئيل (عليه السلام) بر وى نازل كرده بود، قرائت فرمود.
صديقه طاهره (سلام الله عليها) چون آيات عذاب را شنيد، با رو به زمين افتاد، در حالى كه زير لب زمزمه مى كرد: واى ! واى بر كسى كه داخل آتش ‍ جهنم گردد(206).

180- وجود لبريز از يقين و ايمان

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در اوج قله ايمان است و بهترين گواه بر وجود سراسر ايمان او، يكى تاءمل در زندگى و رفتار و حالات خود وى است و ديگرى هم شهادت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ).
- اى سلمان ! دخترم فاطمه آن چنان ايمان در اعماق دل و تمامى وجودش نفوذ كرده كه براى عبادت خدا، خود را از همه چيز فارغ مى سازد.
- خدا تمامى وجود فاطمه را لبريز از ايمان و يقين نموده است (207).

181- آموزش مسائل نماز

روزى زنى به نزد زهرا (سلام الله عليها) آمد و گفت : مادر پيرى دارم كه در مسائل نماز سؤ الاتى دارد و مرا فرستاده تا مسائل شرعى نماز را از شما بپرسم .
زهرا (سلام الله عليها) گفت : بپرس .
آن گاه مسائل فراوانى را مطرح كرد و يك يك پاسخ شنيد. همين كه سؤ الات به ده رسيد، خجالت كشيد و آثار شرم و خجلت در چهره اش ‍ نمايان شد و گفت : اى دختر رسول خدا! بيش از اين نبايد شما را به زحمت اندازم .
زهرا (سلام الله عليها) گفت : باز هم بيا و آنچه سؤ ال دارى ، بپرس . آيا اگر كسى را اجير نمايند كه بار سنگينى را به بالاى بام ببرد و در مقابل صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كارى براى او دشوار است ؟))
زن جواب داد: نه ، هرگز! چه كسى است كه در مقابل اين مبلغ گزاف احساس خستگى كند.
آن گاه زهرا (سلام الله عليها) افزود: من هر مسئله اى را كه پاسخ مى دهم ، بيش از فاصله بين زمين و عرش ، گوهر و لؤ لؤ پاداش و مزد مى گيرم ، پس ‍ سزاوار است كه بر من سنگين نيايد.
سپس حديثى بسيار شنيدنى از پدر خود در منزلت عالم و علم بيان مى كند و بدين وسيله زن را غرق در سرور و ابتهاج مى نمايد(208).

182- آموزش دعاى نور به سلمان

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) خطاب به سلمان فارسى (ره ) فرمود: اگر مى خواهى خدا را ملاقات كنى در حالى كه از تو راضى باشد و اگر مى خواهى تا زنده هستى درد تب تو را فرا نگيرد، بر اين دعا مداومت كن :
بسم الله النور، بسم الله نور النور بسم الله نور على نور، بسم الله الذى هو مدبر الامور، بسم الله الذى خلق النور من النور، الحمد لله الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور فى كتاب مسطور فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمد لله الذى هو بالعزمذكور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشكور، و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين .
سلمان مى گويد: از روزى كه اين دعا را تعليم گرفتم ، بيشتر از هزار كس از اهل مدينه و مكه را تعليم دادم و هر كس كه تب او را فرا مى گرفت ، چون اين دعا را مى خواند، به امر خداى سبحان تب از او دور مى گشت (209).

183- ساختن تسبيح با تربت حمزه

ابراهيم بن محمد ثقفى روايت كرده است :
تسبيح حضرت زهرا، دختر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از يك رشته نخ پشمى به هم بافته شده اى بود كه به تعداد تكبيرات بر آن گره خورده بود و حضرت آن را با دست حركت مى داد و تكبير مى گفت تا اين كه حمزة بن عبدالمطلب شهيد شد.
پس از شهادت وى ، از تربت او استفاده كرده تسبيح هايى از آن ساخت و مردم نيز از او تبعيت كرده و از تربت حضرت حمزه تسبيح درست كردند، تا اين كه حضرت حسين بن على (عليه السلام) به شهادت رسيد، اين عمل را با تربت آن حضرت انجام دادند، چون فضيلت و برترى بيشترى داشت (210).

184- تعويذ فاطمه براى امام حسن

روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزد فاطمه (سلام الله عليها) آمد ديد كه امام حسن (عليه السلام) بيمار است ، بسيار ناراحت شد. جبرئيل نازل شده گفت : اى محمد! آيا حرز و دعايى به تو بياموزم كه آن را بخوانى تا بيمارى اش بهبود يابد؟ فرمود: آرى .
گفت : بگو: ((اللهم لا اله الا انت العلى العظيم ، ذو السلطان القديم و المن العظيم و الوجه الكريم ، لا اله الا انت العلى العظيم ، ولى الكلمات التامات و الدعوات المستجابات ، حل ما اصبح بفلان .
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين دعا را خواند و بعد دست مباركش را بر پيشانى امام حسن (عليه السلام) گذاشت ، كه به يارى خداوند بهبود يافت (211).

185- شب زنده دارى فاطمه

حسن مثنى ، فرزند حضرت امام حسن (عليه السلام)، نزد عموى خويش ، حضرت امام حسين (عليه السلام) براى خواستگارى يكى از دخترانش ‍ (فاطمه يا سكينه ) آمد.
امام حسين (عليه السلام) به او فرمودند: فاطمه را براى تو اختيار مى كنم ، زيرا شباهت بيشترى به مادرم فاطمه ، دختر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) دارد. او در ديانت ، تمام شب را بيدار بوده و روز را روزه مى گيرد و در شكل و جمال شبيه حورالعين است . و اما سكينه ، استغراق با خدا بر او غلبه داشته و شايسته نيست كه با مردى ازدواج كند(212).

186- دعا براى گنهكاران امت

اسماء، همسر جعفر طيار، نقل مى كند:
در لحظه هاى پايان عمر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، متوجه آن بزرگ زنان عالم بودم . ابتدا غسل كرد و لباسها را عوض كرد و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد.
جلو رفتم ، فاطمه (سلام الله عليها) را ديدم كه رو به قبله نشسته ، و دستها را به سوى آسمان بر آورده ، چنين دعا مى كند:
پروردگارا! بزرگا! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى ، و به گريه هاى حسن و حسين در فراق من ، از تو مى خواهم گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايى (213).

187- ساعت دعاى فاطمه

زيد بن على از پدرانش از فاطمه زهرا(سلام الله عليها) روايت كرد كه فرمود: از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه فرمود: همانا در جمعه ساعتى است كه در آن ساعت هر مسلمانى از خداوند در خواست خيرى كند، پروردگار به او عطا نمايد.
پرسيدم : آن كدام ساعت است ؟
فرمود: هنگامى كه نيمى از خورشيد در معرض غروب قرار گيرد.
راوى گويد: فاطمه (سلام الله عليها) به غلامش مى گفت : برو بالاى بام ! اگر ديدى كه نصف خورشيد در حال غروب كردن است ، مرا خبر كن تا دعا كنم (214)!

188- قرآن خواندن فاطمه

زهرا (سلام الله عليها) با قرآن ماءنوس بود. سلمان مى گويد: رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا براى كارى به خانه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرستاد. به در خانه كه رسيدم ، صداى زهرا (سلام الله عليها) را كه در درون خانه قرآن مى خواند، شنيدم (215).
و باز سلمان روايت مى كند كه داخل خانه زهرا(سلام الله عليها) شدم ، ديدم در همان حالى كه مشغول كار خود بود و جوها را آسياب مى كرد، قرآن مى خواند(216).
او حتى وصيت مى كند كه در شب اول قبر، على (عليه السلام) بر سر مزارش زياد قرآن بخواند و دعا كند(217).
و از همين انس او با قرآن بود كه فضه خادمه او تا بيست سال به غير از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد(218).

189- سفارش به اهل بيت و قرآن

از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) روايت شده كه فرمود: از پدرم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در مرضى كه منجر به رحلتش گرديد، در حالى كه حجره او مملو از اصحاب بود شنيدم كه فرمود:
اى مردم ! نزديك است كه به زودى از ميان شما رخت بربندم . آگاه باشيد كه در ميان شما كتاب پروردگار عزوجل و اهل بيتم را به يادگار مى گذارم .
آن گاه دست على (عليه السلام) را گرفته فرمودند:
اين على با قرآن است و قرآن با على است . اين دو از هم جدا نمى گردند تا در كنار حوض بر من وارد شوند، آن گاه است كه از شما سؤ ال مى كنم چرا از آن دو سرپيچى كرديد(219)؟

190- خداگرايى فاطمه

پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روزى از دخترش پرسيد: فاطمه ! چه در خواستى و حاجتى دارى ؟ هم اكنون فرشته وحى در كنار من است و از طرف خدا پيام آورده است تا هر چه بخواهى تحقق پذيرد.
فاطمه (سلام الله عليها) پاسخ داد: شغلنى عن مسئلته لذة خدمته ، لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم ؛ لذتى كه از خدمت حضرت حق مى برم ، من را از هر خواهشى بازداشته است . حاجتى به جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى خداوند باشم (220))).

191- نظاره به وجه كريم الهى

روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به فاطمه (سلام الله عليها) فرمودند: دخترم ! از خدا چيزى بخواه كه جبرئيل از جانب خدا وعده اجابت داده است .
فاطمه (سلام الله عليها) عرض كرد: حاجتى جز توفيق در بندگى خدا ندارم . آرزويم اين است ناظر جمال او باشم و به وجه كريمش نظاره كنم .
و خود در مناجاتش مى فرمود: اسئلك لذة النظر الى وجهك (221).

192- تسبيح خداوند قبل از خلقت آدم

ابو سعيد خدرى گويد: در خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بوديم ، مردى از راه رسيد و از حضرت درخواست كرد كه درباره بيان خداوند كه فرموده است : استكبرت ام كنت من العالين توضيح دهد كه اينان چه كسانى هستند كه از ملايكه مقربين برتر و والاترند؟
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: منظور از آنان ، من ، على ، فاطمه ، حسن و حسين مى باشيم كه در سرادق عرش بوديم و دو هزار سال پيش از آن كه خدا آدم (عليه السلام) را بيافريند، خداوند را تسبيح مى كرديم و ملايكه با تسبيح ما تسبيح مى كردند.
هنگامى كه خداوند آدم را آفريد، به ملاى كه دستور داد كه بر او سجده كنند و ماءمور به سجود نشده بودند، مگر به خاطر وجود ما. جز ابليس ‍ همه فرشتگان سجده كردند. خداوند متعال به او فرمود: ((اى ابليس ! چه چيز تو را باز داشت از اين كه بر آنچه كه من با دست قدرت خود آفريده ام ، سجده كنى ؟ آيا استكبار ورزيدى ؟ آنان در سرادق عرش نوشته شده بود. پس ما هستيم آن باب خدايى كه از آن در وارد مى شوند و هدايت يافتگان به وسيله ما هدايت مى كردند. هر كس ما را دوست داشته باشد، خداوند او را دوست داشته به بهشت خود واردش مى سازد و هر كس با ما دشمنى كند، خداوند او را دشمن داشته به آتش داخلش مى كند. و دوست ندارد ما را، مگر كسى كه از دامان پاك و پاكيزه زاده شده باشد(222).

193- قرائت قرآن و كار منزل

سلمان (ره ) گويد: داخل خانه حضرت فاطمه (سلام الله عليها) شدم ، ديدم در همان حالى كه مشغول كار خود بود و جوها را آسياب مى كرد، قرآن نيز مى خواند(223).

194- آثار تسبيح فاطمه

مردى به خدمت امام صادق (عليه السلام) رفت . حضرت با او سخن گفت . آن مرد كلام حضرت را نشنيد و از سنگينى گوشش به حضرت شكوه نمود.
حضرت به او فرمود: چرا از تسبيح فاطمه (سلام الله عليها) غافلى ؟!
آن مرد گفت : فدايت گردم ، تسبيح فاطمه چيست ؟
حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه مرتبه الله اكبر و سى و سه مرتبه الحمد لله و سى و سه مرتبه سبحان الله مى گويى تا اين كه به صد عدد برسد و كامل گردد.
آن مرد مى گويد: پس از مدت كوتاهى كه به اين تسبيحات مداومت كردم ، سنگينى گوشم بر طرف شد(224).

195- توصيه امام زمان به تسبيحات فاطمه

حضرت آية الله مرعشى نجفى - اعلى الله مقامه - مى گويد:
در راه زيارت عسكريين (عليه السلام) (امام هادى و عسكرى ) و در جاده اى كه به امامزاده سيد محمد(عليه السلام) منتهى مى شود، راه را گم كردم و در اثر شدت تشنگى و گرسنگى از زندگى ماءيوس شده ، به حالت بى هوشى روى زمين افتادم . ناگهان چشم باز كردم ، ديدم سرم در دامن شخص بزرگوارى است . آن شخص به من آب گوارايى داد كه مانندش را در عمر خود نچشيده بودم . بعد از آن ، سفره اش را باز كرد، و در ميان آن دو يا سه عدد قرص نان بود كه از آنها نيز خوردم . آن گاه به من فرمود: اى سيد، قصد كجا را دارى ؟ گفتم : حرم مطهر سيد محمد. فرمود: اين حرم سيد محمد است . نگاه كردم ، ديدم در زير بقعه سيد محمد قرار داريم ، در حالى كه من در قاديسه گم شده بودم و مسافت زيادى بين آن جا و حرم امامزاده سيد محمد وجود دارد. در مدتى كه با آن شخص بزرگوار بودم ، بهره هاى فراوانى نصيبم شد و مرا به انجام چندين عمل سفارش كرد؛ از جمله : تلاوت قرآن كريم ... و تسبيح فاطمه زهرا (سلام الله عليها) و... ولى به ذهنم خطور نكرد اين آقا كيست ! مگر زمانى كه از نظرم غايب شد(225).

196- پرسش از پيامبر در مورد نماز

فاطمه زهرا(سلام الله عليها) از پدر بزرگوارش پرسيد: پدر جان ، يا رسول الله ! زنان و مردانى كه نسبت به نماز بى اعتنا هستند و نماز را سبك مى شمارند، چه عواقبى را در پيش دارند؟
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اى فاطمه جان ! هر كسى از مردان و زنان نمازش را سبك بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى سازد: شش مورد در دنيا: سه مورد در وقت مرگ ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قيامت زمانى كه از قبر خارج شود.
الف ) اما آن شش بلايى كه در دنيا دامنگيرش مى شود:
1- خداوند بركت را از عمرش مى برد.
2- خداوند بركت را از رزقش مى برد.
3- خداوند عزوجل سيماى صالحين را از چهره اش محو مى كند.
4- هر عملى كه انجام مى دهد پاداش داده نمى شود.
5- دعايش به آسمان نمى رود.
6- بهره اى از صالحين براى او نيست .
ب ) اما آن سه بلايى كه هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
1- ذليل از دنيا مى رود.
2- هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
3- تشنه از دنيا خواهد رفت ، اگر چه آب نهرهاى دنيا را به او بدهند.
ج ) اما آن سه بلايى كه در قبر دامنگيرش مى شود:
1- خداوند ملكى در قبر براى او مى گمارد تا او را زجر دهد.
2- قبرش براى او تنگ خواهد شد.
3- گرفتار ظلمت و تاريكى قبر خواهد شد.
د) اما آن سه بلايى كه در روز قيامت گرفتارش خواهد شد:
1- خداوند ملكى را موكل مى سازد تا او را با صورت بر زمين بكشد، در حالى كه خلايق تماشا مى كنند.
2- محاسبه اعمالش به سختى انجام مى شود.
3- خدا به نظر لطف به او نمى نگرد و براى اوست عذاب هميشگى (226).

197- حجله عبادت

امير مؤمنان على (عليه السلام) در شب ازدواج ، همسرش فاطمه زهرا(سلام الله عليها) نگران ديد و علت آن را پرسيد.
حضرت زهرا(سلام الله عليها) فرمود: در پيرامون حال و وضع خود انديشيدم و پايان عمر و منزلگاه قبر را به ياد آوردم و انتقال - از خانه پدر - به منزل خودم ، مرا به ياد ورود به قبرم انداخت ! تو را به خدا بيا تا در آغاز زندگى مشترك به نماز برخيزم و امشب را به عبادت خدا بپردازيم (227).

198- مفاهيم بلند تسبيحات فاطمه

امام صادق (عليه السلام) فرمود:
تسبيح حضرت فاطمه (سلام الله عليها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى كه متكبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى كه بلند مرتبه و رفيع الشاءن مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى كه داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است كسى كه به نور و سنگينى و وقار آراسته است ، منزه است كسى كه اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف ديده و افتادن طيور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد(228).

199- تسبيحى بهتر از هر خدمتكار

از على (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
فاطمه زهرا(سلام الله عليها) عزيزترين عزيزان رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) در خانه من بود.
اين بانو آن قدر با آسياب آرد كرد تا دستهايش پينه بست و آن قدر از چاه آب كشيد كه اثر آن بر سينه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبيد تا اين كه لباسهايش غبار آلود شد. و آن قدر زير ديگ آتش برافروخت تا لباسش كثيف و گردآلود گرديد و به همين علت به سختى و زحمت افتاد.
روزى شنيديم غلام چندى خدمت پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) آوردند، به فاطمه گفتم : وقتى خدمت پدر خود رفتى از وى خادمى را بخواه تا در كارها مددكار باشد و از اين همه رنج و محنت آسوده شوى .
پس فاطمه زهرا(سلام الله عليها) خدمت رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) رفت ، ملاحظه كرد كه گروهى با ايشان مشغول بحث و گفت و گو هستند. لذا بدون اين كه با پدر سخنى بگويد، به خاطر شرم و حيا بازگشت .
على (عليه السلام) فرمود: چون رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) مى دانست كه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) براى حاجت نيازى مراجعه كرده است ، لذا خود به منزل ما آمد. ما در بستر استراحت بوديم ، وى بالاى سر فاطمه زهرا(سلام الله عليها) نشست و فاطمه از جهت شرم و حيا سر خود را بر لحاف كرد.
حضرت فرمود: فاطمه جان ! براى چه منظورى به سوى من آمدى ؟ و دو مرتبه سؤ ال فرمود و فاطمه ساكت بود.
على (عليه السلام) مى گويد: عرض كردم : اى رسول خدا! من علت را براى شما ذكر مى نمايم . فاطمه آن قدر سنگ آسياب را چرخانده كه دستش پينه بسته و آن قدر آب كشيده كه بر سينه اش اثر آن باقى مانده و آنقدر خانه را جاروب كرده كه لباسش خاك آلود شده و آن قدر آتش در زير ديگ افروخته كه پيراهن او كثيف شده و بوى دود گرفته . شنيديم كه غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به وى گفتم : به سراغ پدر خود رفته از ايشان خدمتكارى بخواه تا تو را مساعدت نمايد.
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: شما را از مطلبى آگاه كنم كه بهتر است براى شما از خادمى كه سؤ ال كرديد. وقتى از خواب برخاستيد (در بعضى روايات وقتى به رختخواب رفتيد) سى و چهار بار ((الله اكبر)) و سى و سه بار ((سبحان الله ))و سى و سه بار ((الحمدلله )) بگوييد، آن بهتر است براى شما از خادم كه خدمت شما را بكند(229).

200- جنس تسبيح فاطمه

در مكارم الاخلاق نقل شده است : در دست فاطمه زهرا(سلام الله عليها) تسبيحى از نخ پشمينى كه صد گره خورده بود، وجود داشت كه تعداد تكبيرها در آن با گره موجود بود كه در دست مى گرداندند و تكبير گفته و تسبيح مى كردند تا اين كه حمزه سيدالشهداء(عليه السلام) عموى پيامبر شهيد شد. پس از شهادت حمزه براى ساختن دانه هاى تسبيح از تربت او استفاده شد. وقتى موضوع شهادت حضرت اباعبدالله الحسين سالار شهيدان (عليه السلام ) واقع شد، مردم از تربت آن بزرگوار براى ساختن دانه هاى تسبيح استفاده نمودند؛ زيرا در خاك و تربت سرور جانبازان عالم فضيلتى عظيم وجود دارد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: تسبيح از نخهاى آبى درست شده و سى و چهار دانه داشت و آن تسبيح مادر ما فاطمه (سلام الله عليها) بود. وقتى حمزه شهيد شد، از خاك قبر او دانه هاى تسبيح ساخته شد كه با آن بعد از هر نماز تسبيح گفته مى شد(230).