((سپس زائر، با صداى ميانه ؛ يعنى نه
خيلى بلند و نه خيلى آهسته سلام مى كند و مى گويد: السلام
عليك يا رسول الله ! السلام عليك يا نبى الله ! و... و هر كس از حفظ كلمات
اين سلام عاجز باشد، يا اين كه وقت تنگ باشد، به بعضى از آن اكتفا نمايد. و چنان چه
نووى گفته است : حداقل سلام اين كه بگويد: السلام عليك يا
رسول الله ! درود و سلام خدا بر تو باد.
سپس بعد از نووى نقل مى كند كه زائر به جاى اول خود، مقابل صورت حضرت برمى گردد و
توسل پيدا مى كند به آن حضرت براى خود و او را شفيع قرار مى دهد و نزد پروردگار.(97)
و بعد از آن كه از دعا و توسل مقابل صورت مبارك فارغ شد، به طرف راءس شريف مى
آيد، بين قبر و ستونى كه در آن جاست مى ايستد و رو به قبله مى نمايد و به حمد و
ثناى پروردگار و دعا براى خود و دوستان و پدر و مادر و هر كسى را كه مى خواهد،
مشغول مى شود.(98)
7. بهوتى مى نويسد:
((هنگامى كه زائر داخل مسجد مدينه مى شود، سنت است همانند
ساير مساجد آن چه را مى گويد اين جا هم بگويد و در صف نمازگزاران داخل شود، سپس
نماز تحيت مسجد را به جا آورد و بعد از آن ، در مقابل قبر شريف (پيامبر)، پشت به
قبله و رو به ديوار حجره (ضريح ) بايستد، آن گاه بر آن حضرت سلام كند و بگويد:
السلام عليك يا رسول الله !))(99)
8. شيخ سيد سابق مى نويسد:
((مستحب است كه زائر، وارد روضه شريفه شده ابتدا در حال ادب
و فروتنى ، نماز تحيت مسجد بخواند؛ وقتى كه از نماز (تحيت مسجد) فارغ شد، رو به قبر
شريف (پيامبر) و پشت به قبله با توجه ايستاده بر رسول خدا صلى الله عليه و آله سلام
كند و بگويد: السلام عليك يا رسول الله !))(100)
9. ملا على قارى ذيل حديث زيارة النبى مى نويسد:
((از سنت صحابه و پيروان آنها اين است كه تو از طرف قبله در
حالى كه پشت به قبله و رو به قبر شريف پيامبر هستى ، وارد شوى (استقبال قبر تاءكيد
دارد) سپس بگويى : السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و
بركاته )).(101)
10. محى الدين نووى در باب مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله مى نويسد:
((و يقدم رجله اليمنى فى الدخول و
اليسرى فى الخروج كما فى سائر المساجد فإ ذا دخل قصد الروضة الكريمة و هى ما بين
القبر و المنبر فيصلى تحية المسجد بجنب المنبر...)).(102)
مانند ساير مساجد، با پاى راست داخل مسجد پيامبر شده و با پاى چپ ، از آن خارج مى
شود، وقتى داخل مسجد گرديد، روضه كريمه آن حضرت را قصد نموده كه بين قبر و منبر
قرار دارد و در كنار قبر، نماز تحيت مسجد به جاى مى آورد.
در كتاب احياء علوم الدين مى نويسد: مستحب است زائر، ستون منبر را محاذى شانه راست
قرار دهد و رو به سوى ستون دايره اى كه در راستاى قبله مسجد مى باشد، بايستد و اين
جا جاى گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده كه بعد از آن ، مسجد وسيع گرديده است
.
و در كتاب المدينه مى نويسد: فاصله بين قبر و منبر، پنجاه و سه ذراع و يك وجب است .
بعد از خواندن نماز تحيت در روضه يا جاى ديگر مسجد، خدا را براى اين نعمت ، سپاس
گزارد و هر نيتى كه دارد و قبول زيارتش را از خدا بخواهد، سپس پشت به قبله و رو به
ديوار قبر، با نهايت تواضع در مقابل هيبت و جلالت صاحب مقام و جاى گاه در حالى كه
قلبش را از علايق دنيا خالى نموده ، با توجه قلبى به منزلت آن حضرت ، نزديك قبر
آمده و با صداى متعارف ، نه بلند، بر پيامبر سلام كرده و بگويد:
السلام عليك يا رسول الله ! سپس به همان حالت به جاى
اولش برگشته و در حق خودش به رسول خدا صلى الله عليه و آله متوسل شده و در پيشگاه
پروردگار سبحان از حضرت ، طلب شفاعت كند)).
بعد، توسل و استغاثه يك اعرابى را از ماوردى و ديگران نقل مى كند كه در بحث توسل
گذشت و مى گويد:
((سپس به طرف سر قبر پيامبر برود و بين اسطوانه رو به قبله
بايستد و خدا را حمد و ثنا گويد و براى خودش و پدر و مادرش و فاميل و بزرگان و
برادران دينى و ساير مسلمانان دعا كند، سپس به طرف روضه برگردد در آن جا بسيار دعا
و نماز خواند و نزد منبر ايستاده و دعا كند)).
كلام نووى ، بر جواز بلكه استحباب توسل به پيغمبر و طلب شفاعت از آن بزرگوار دلالت
دارد.
11. در مباحث توسل به رسول خدا در پاسخ به ابن تيميه بيش از ده مورد از اقوال و
فتاواى علما و مذاهب مختلف : مالكى ، شافعى ، حنفى و حنبلى را در استحباب استقبال
قبر پيغمبر و استدبار قبله ؛ يعنى ايستادن در برابر و مقابل قبر و پشت به قبله را
نقل كرده ايم .
12. در پاره اى از روايات مذكور در كتب اهل سنت نيز استحباب استقبال قبر نقل شده
است كه از آن جمله روايتى است كه در مسند ابى حنيفه از نافع از ابن عمر نقل شده كه
گفته است :
((من السنة اءن تاءتى قبر النبى صلى
الله عليه و آله من قبل القبلة و تجعل ظهرك إ لى القبلة و تستقبل القبر بوجهك ثم
تقول : السلام عليك اءيها النبى و رحمة الله و بركاته ))؛(103)و(104)
از سنت است كه از ناحيه قبله در حالى كه پشت به قبله و رو به قبر شريف هستى ، به
سوى قبر حضرت مى روى ، سپس مى گويى : السلام عليك اءيها
النبى و رحمة الله و بركاته .
در اين جا لازم است به دو نكته توجه شود:
نكته اول : استحباب استقبال قبر و استدبار قبله (پشت به قبله ) در صورتى است كه
زائر در برابر صورت رسول خدا بايستد كه ظاهر كلمات و فتاواى ذكر شده اين بود؛ ولى
اگر در مقابل راءس پيغمبر ايستاد، لازمه اش اين نيست كه پشت به قبله بايستد بلكه
قبله در طرف راست او قرار مى گيرد ولى در كتاب هايى كه ذكر گرديد، استحباب استقبال
قبر و استدبار قبله تصريح شده بود كه لازمه آن اين است كه زائر در مقابل صورت
پيغمبر بايستد و زيارت بخواند؛ ولى آن چه كه از بكرى دمياطى
(105) نقل شد، بر مطلب فوق ، دلالت ندارد، چون بعد از اين كه مى
گويد قصد كند روضه شريفه را و نماز تحيت بخواند، مى گويد:
((ثم ياءتى القبر الشريف من جهة راءسه ))؛
يعنى بيايد به طرف قبر شريف از طرف سر آن حضرت و تصريح نمى كند كه پشت به قبله كند
بلكه مى گويد آمدن از طرف راءس شريف ، به ادب سزاوارتر است ؛ بنابراين ، اگر رو به
طرف سر مبارك بايستد، طرف راست او رو به قبله مى شود و مقصود از روضه ، ما بين قبر
و منبر است چنان كه در بسيارى از كلمات به آن تصريح شده و رواياتى از رسول خدا در
توضيح آن نقل شده است ؛ مانند آن چه را كه حفص بن عاصم از ابى هريره نقل نموده كه
گفت :
((قال رسول الله صلى الله عليه و آله
: ما بين قبرى و منبرى روضة من رياض الجنة و منبر على حوضى ))؛(106)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما بين قبر و منبر من ، باغى از باغ هاى بهشت
است و منبرم روى حوض من است .
بخارى از ابو هريره نقل مى كند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
((ما بين بيتى و منبرى روضة من رياض الجنة و منبرى على حوضى
))؛(107)
ما بين خانه و منبر من باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم روى حوض من است .
و در حاشيه رد المختار ابن عابدين
(108) گفته است : ((روضه ))
بر جميع مسجد نبوى اطلاق مى شود همان طور كه بر ما بين قبر و منبر اطلاق مى شود؛
بعضى از علما هم بدان تصريح نموده اند بر اين معنا ظاهر مى شود معناى
((تجاه وجه صاحب الرساله صلى الله عليه و آله
))، زيرا بنابر معناى اول - كه مقصود از روضه ، بين قبر و منبر باشد
- نمى شود مقابل صورت حضرت قرار گرفت ، چون جايى كه زائر در برابر صورت قرار مى
گيرد، خارج از روضه به معناى اول است .
خلاصه ، كسى كه بخواهد در برابر صورت حضرت رسول بايستد، قهراً خارج از روضه به
معناى اول است ، چون معناى معروف روضه بين قبر است و منبر، بالاى سر حضرت است نه رو
به روى حضرت ، پس اين كه در كلمات علما و فتاواى همه آمده است : ((قصد
مى كنى روضه را و برابر صورت حضرت قرار مى گيرى )) بايد
منظور آنان از روضه جميع مسجد باشد.
اولاً: اين استدلال صحيح نيست ، زيرا اكثر كسانى كه گفته اند قصد مى كنى روضه منوره
را وارد روضه مى شوى ، تصريح كرده اند مقصود از آن ما بين قبر و منبر است كه حديث
ابو هريره نيز بر آن دلالت دارد.
ثانياً: مقصود از اين كه گفته اند: ((در برابر صورت حضرت
قرار مى گيرى )) نه اين است كه وقتى در روضه حضرت هستى در
برابر صورت قرار بگير تا گفته شود قرار گرفتن در برابر صورت در روضه ممكن نيست بلكه
منظور آن است كه پس از وارد شدن در روضه و خواندن نماز نزد منبر، يا در مصلاى
پيغمبر، از آن خارج مى شوى و مى روى در مقابل صورت قرار مى گيرى در حالى كه پشت تو
به قبله است و لذا در اكثر اين كلمات گفته اند:
((ثم ياءتى القبر الشريف )) و
عطف به ((ثم )) دلالت بر تاءخير دارد.
يا گفته اند: ((اتجه إ لى القبر
الشريف )) و نظاير آن كه هيچ دلالتى بر اين كه از
روضه به معناى معروف ؛ يعنى بين قبر و منبر خارج نمى شود، ندارد و با اين كه از
روضه خارج شود و بيايد رو به روى صورت مبارك و پشت به قبله بايستد، سازگار است .
نكته دوم : در اين جهت اختلافى نيست كه زائر، سلام و زيارت را رو به روى قبر مى
خواند؛ حال چه پشت به قبله باشد و در برابر صورت قرار گيرد يا آن كه از طرف سر
مبارك رو به روى قبر بايستد و قبله در طرف راست او قرار گيرد؛ چنان كه شيعه و
بسيارى از اهل سنت اين گونه مى ايستند و زيارت مى خوانند؛ ولى آيا دعا را هم مى
تواند رو به روى قبر شريف بخواند و يا آن كه حتماً بايد از قبر منحرف شود و رو به
قبله بايستد و دعا بخواند؟
در پاسخ اين سؤ ال وهابى ها به پيروى از ابن تيميه مى گويند: ((براى
دعا بايد رو به قبله بايستد و جايز نيست رو به قبر باشد و از خدا مطلبى بخواهد)).
ابن تيميه در رساله ((زيارة القبور))
مى گويد: ((إ ن الصحابة كانوا إ ذا
جاؤ ا عند قبر النبى صلى الله عليه و آله يسلمون عليه فإ ذا اءرادوا الدعاء لم
يدعوا الله مستقبلى القبر الشريف بل ينحرفون و يستقبلون القبلة و يدعون الله وحده
كما فى سائر البقاع ))؛(109
)
هنگامى كه صحابه نزد قبر پيامبر صلى الله عليه و آله مى آمدند، بر آن حضرت سلام مى
كردند و زمانى كه قصد دعا كردن داشتند، رو به قبر شريف دعا نمى كردند بلكه منحرف
شده و رو به قبله نموده و مانند ساير اماكن مقدس ، تنها خدا را مى خواندند.
ولى در بحث توسل متجاوز از ده مورد از اقوال فقهاى مالكى ، حنبلى ، حنفى ، شافعى و
غير آنها نقل كرديم كه گفته بودند رو به قبر ايستادن براى دعا جايز و يا افضل است .
مخصوصاً به مكالمه و گفت وگويى كه بين مالك و منصور دوانيقى خليفه عباسى در حرم
مطهر واقع شده است ، بايد توجه نمود، زيرا ابو جعفر منصور از مالك ، پيشواى مذهب
مالكى - كه از تابعين فقهاى به نام و معروف اهل سنت است - سؤ ال مى كند كه آيا رو
به قبله بايستم و دعا بخوانم يا رو به قبر پيامبر؟ او در جواب گفت :
((لم تصرف وجهك عنه ... ؛ چرا
صورت خود را از قبر برگردانى و حال آن كه او وسيله تو است و وسيله پدر تو آدم است
به سوى خداوند تا روز قيامت بلكه رو به قبر بايست و او را شفيع خود قرار ده .))(110)
گويا ابن تيميه گمان كرده بود كه رو به قبر پيامبر اگر از خدا چيزى درخواست نمايد و
دعا كند شرك است ؛ لذا گفته رو به قبله نمايد و خدا را به تنهايى بخواند، در صورتى
كه قرآن فرمود: (... فاءينما تولوا فثم وجه الله ...)
و هيچ ملازمه اى بين رو به روى قبر ايستادن و دعا نمودن با شرك و توجه به غير او
نيست براى توضيح بيشتر به مبحث قول و جوابى كه از ابن تيميه داده ايم مراجعه شود.
13. ((فايده : بعد از انجام حج ، زيارت پيامبر صلى الله عليه
و آله مؤ كد است ؛ به دليل حديث طبرانى كه حضرت فرمود: هر كس حج خانه خدا را به جا
آورد ولى مرا زيارت نكند، به من جفا كرده است . و در روايتى دارد كه حضرت فرمود: هر
كس حج به جا آورد سپس قبر مرا زيارت كند، مانند كسى است كه در حال حيات مرا زيارت
نموده است .
سزاوار است كسى كه قصد زيارت مدينه منوره را دارد، دو چيز را قصد كند: اول زيارت
مسجد نبوى است به دليل آن چه درباره فضيلت مساجد سه گانه گذشت (جز براى سه مسجد بار
سفر نبنديد: مسجد من (پيامبر)، مسجد الحرام و مسجد الاقصى .) دوم : زيارت پيامبر
صلى الله عليه و آله كه اين زيارت با فضيلت ترين مستحبات و برترين وسيله قرب به
خداست و براى به دست آوردن شفاعت و مجاورت پيامبر صلى الله عليه و آله در بهشت ، ما
را كافى است . و هنگامى كه زائر، ديوار مدينه را ديد، با صداى بلند بر پيامبر صلى
الله عليه و آله صلوات و درود بفرستد، سپس بگويد: خدايا! اين حرم پيامبر تو است ،
پس آن را حافظ من از آتش جهنم و امان از عذاب و بدحسابى من قرار ده . وقتى داخل
مدينه شد بگويد: خدايا! اى پروردگار آسمان ها و آن چه سايه افكنده و اى پروردگار
زمين و آن چه برافراشته ! و اى پروردگار بادها و آن چه پراكنده ! از تو خير و نيكى
اين شهر و اهل آن و آن چه در آن است را مى خواهم و از شر آن و آن چه در آن است و شر
اهل آن به تو پناه مى برم . خدايا! اين حرم فرستاده توست ، پس داخل شدن من در آن را
حافظ من از آتش جهنم و امان از عذاب و حساب بد قرار ده .
وقتى كه در جايى مستقر شد؛ غسل مى كند و زيباترين لباس هايش را مى پوشد و با خوش
بوترين عطرها خود را معطر مى كند، سپس در حالت خشوع و تواضع ، به سوى مسجد مى رود،
سپس با رعايت آداب دخول مسجد كه در باب مسجد گذشت ، وارد مسجد مى شود، دو ركعت نماز
تحيت مسجد مى خواند، سپس بلند شده به طرف قبر شريف (پيامبر)، رو به قبر و پشت به
قبله در باطن و ظاهر با حالت تواضع و خاشعانه بايستد و عرض كند: سلام بر تو اى
پيامبر خدا! سلام بر تو اى فرستاده خدا! سلام بر تو اى اولين آفريده خدا و آخرين
فرستاده خدا! سپس از طرف راستش ، يك قدم عقب مى رود و مى ايستد، آن گاه مى گويد:
سلام و رحمت خدا و بركاتش بر تو اى ابوبكر! سپس يك قدم ديگر عقب مى رود و مى ايستد،
آن گاه مى گويد: سلام و رحمت خدا و بركاتش بر تو اى عمر! سپس به جاى اولش برگشته و
مى ايستد آن گاه سوره هاى فاتحه و يس يا هر چه از قرآن مى تواند، مى خواند و ثواب
آنها را به روح پيامبر صلى الله عليه و آله و دو همراه بزرگوارش هديه مى كند، براى
خود و پدر و مادر و دوستانش و همه مسلمانان دعا مى كند و براى آنان خير دنيا و آخرت
طلب مى كند و بعد از نماز، بهترين عبادت در اين حرم متين و پاك ، قرائت قرآن است كه
در آن نازل شده و نيز درود فرستادن بر صاحب قبرى است كه در آن مى باشد)).(111)
نكته قابل توجه در اين كلام اين است كه مى گويد:
((ينبغى لمن اءراد زيارة المدينة المنورة اءن يقصد شيئين
))؛
سزاوار است براى كسى كه قصد زيارت مدينه را دارد اين كه دو چيز را قصد كند: يكى
زيارت مسجد و ديگرى زيارت قبر پيغمبر.
بنابراين ، اگر تنها قصد زيارت نمايد و براى زيارت سفر كند نيز مانعى ندارد؛ ولى
بهتر آن است كه دو چيز را (باهم ) قصد كند.
دعا و تبرك جستن به منبر پيامبر صلى
الله عليه و آله
1. سمهودى در آداب روضه منوره و حرم پيغمبر مى نويسد:
((يكى از آداب روضه منوره و حرم پيامبر اين است كه نزد منبر
شريف حضرت آمده و بايستد و خدا را بخواند و او را به خاطر اين كه در كارش آسانى
قرار داده ، حمد و سپاس گويد و بر رسول خدا صلى الله عليه و آله درود فرستد و همه
نيكى ها را از خدا بخواهد و به او پناه برد، همان طورى كه ابن عساكر گفته است . در
ادامه آن ، اقشهرى مى گويد: مردانى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديدم
وقتى كه در مسجد (پيامبر) بودند مانند رسول خدا صلى الله عليه و آله قبه جلو منبر
را گرفته و رو به قبله ايستادند و دعا خواندند)).
و عياض در كتاب الشفاء از ابى قسيط و عتبى مى نويسد: ((اصحاب
رسول خدا صلى الله عليه و آله همواره وقتى كه در مسجد (پيامبر) بودند، قبه منبر را
كه به سمت قبر بود، با دستان خود مى گرفتند و رو به قبله دعا مى كردند.))(112)
ابوبكر اثرم مى گويد: ((به ابو عبدالله (احمد بن حنبل ) گفتم
: آيا لمس و مسح كردن قبر پيامبر جايز است ؟ گفت : نمى دانم . گفتم : منبر چطور؟
گفت : آرى ، در اين باره روايتى است كه آن را از ابن ابى فديك از ابن ابى ذئب از
ابن عمر نقل مى كنند كه او (ابن عمر) منبر را مسح مى كرد. اين مطلب (مسح كردن ) را
از سعيد بن مسيب درباره قبه منبر قبل از سوختن آن ، نقل كرده اند و از يحيى بن سعيد
استاد مالك روايت شده است وقتى كه او قصد خارج شدن به سوى عراق كرد، نزد منبر آمد و
آن را مسح نموده و دعا كرد و من ديدم كه او اين كار را تحسين مى كرد)).(113)
2. در فصلى از كتاب شرح الكبير چنين آمده است :
((مسح كردن و بوسيدن ديوار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله
مستحب نيست (تا اين كه مى گويد:) اما درباره مسح كردن منبر، روايتى وارد شده است كه
آن را ابراهيم بن عبدالله بن عبدالقارى نقل كرده و در آن دارد كه او، ابن عمر را
ديد كه به جاى گاه نشستن پيامبر صلى الله عليه و آله روى منبر، دست گذاشت ، سپس
دستش را بر صورت نهاد)).(114)
3. بهوتى نيز همين روايت را از ابن عمر نقل كرده است .(115)
4. شوكانى آورده است : ((از امام احمد درباره بوسيدن منبر و
قبر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤ ال شد و او اين مسئله را بى اشكال دانست ؛ ولى
بعضى از اصحاب او صحت آن را بعيد شمرده اند)).(116)
5. از ابن حجر نيز مطلب چنين نقل شده است ،(117)
كه در شرح الكبير ابن قدامه از اثرم نقل شده است :
((اءما المنبر فقد جاء فيه مارواه
ابراهيم بن عبدالله بن عبدالقارى اءنه نظر إ لى ابن عمر و هو يضع يده على مقعد
النبى صلى الله عليه و آله من المنبر ثم يضعها على وجهه ))؛(118)
اما درباره (مسح ) منبر، ابراهيم بن عبدالله بن عبدالقارى روايت كرده است كه او ابن
عمر را ديد كه دست بر محل نشستن پيامبر صلى الله عليه و آله بر روى منبر گذاشت ،
سپس دستش را روى صورت نهاد.
طواف در اطراف قبر رسول خدا صلى الله
عليه و آله
از نظر اهل سنت ، طواف در اطراف قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله حرام و از
آن نهى شده است ، اينك به چند مورد در اين زمينه اشاره مى شود:
1. در كتاب حواشى شروانى و عبادى مى نويسد:
((و ينبغى المحافظة على الصلاة فى مسجده الذى كان فى زمنه فالصلاة فيه بالف
صلاة و ليحذر من الطواف بقبره عليه الصلاة و السلام و من الصلاة داخل الحجرة بقصد
تعظيمه ))؛(119)
سزاوار است محافظت و به جا آوردن نماز در مسجد كه در زمان پيامبر بود؛ چون نماز در
آن ، برابر هزار نماز است ؛ اما از طواف كردن قبر پيامبر بايد پرهيز شود و هم چنين
از نماز خواندن در داخل حجره به قصد تعظيم آن حضرت ، بايد برحذر بود.
در اين عبارت ، تعبير به : ((وليحذر))
دلالت بر نهى با تاءكيد دارد و ظاهر آن اطلاق دارد كه به هر نوع قصد و انگيزه اى
بايد از طواف به قبر و دور گرديدن آن برحذر باشد، زيرا در مورد نماز خواندن در حجره
منوره (خانه پيامبر و محل قبر آن حضرت در آن زمان ها باز بوده و امكان رفتن در حجره
و نماز خواندن در آن بوده است ) مقيد نموده است آن را به قصد تعظيم ولى طواف را
مطلق ، مورد نهى و تحذير قرار داده است .
2. محى الدين نووى مى نويسد:
((فرع : لا يجوز اءن يطاف بقبره صلى
الله عليه و آله ...))؛(120)
فرع : طواف كردن قبر پيامبر صلى الله عليه و آله جايز نيست ...
3. محمد بن شربينى نيز چنين مى گويد:
((و ليحذر من الطواف بقبره صلى الله
عليه و آله و من الصلاة داخل الحجرة بقصد تعظيمه ))؛(121)
از طواف كردن قبر پيامبر صلى الله عليه و آله بايد دورى كرد و نيز بايد از نماز
خواندن در داخل حجره به قصد تعظيم آن حضرت برحذر بود.
4. سمهودى در آداب حرم مطهر نبوى مى نويسد:
((و منها اءن يجتنب لمس الجدار، و تقبيله ، و الطواف به ، و الصلاة إ ليه ،
قال النووى : لا يجوز اءن يطاف بقبره صلى الله عليه و آله ))؛(122)
و از لمس كردن و بوسيدن ديوار قبر پيامبر و طواف كردن آن و نماز خواندن به سوى آن ،
بايد اجتناب نمود. نووى مى گويد: طواف كردن قبر پيامبر صلى الله عليه و آله جايز
نيست .
5. در تحفة ابن عساكر است : ((ليس من
السنة اءن يمس جدار القبر المقدس ، و لا اءن يقبله ، و لا يطوف به كما يفعله الجهال
، بل يكره ذلك ، و لا يجوز))؛(123)
لمس كردن قبر مقدس (پيامبر) و بوسيدن ، از سنت نيست طواف كردن قبر نيز از سنت نيست
، چنان كه جاهلان انجام مى دهند بلكه اين كار، مكروه است و جايز نيست .
6. بهوتى مى نويسد:
((شيخ مى گويد: طواف كردن غير بيت عتيق (كعبه ) نزد همه به
اتفاق حرام است .))(124)
انواع طواف به قبر
طواف قبر رسول خدا يا ساير مشاهد مشرفه و قبور انبيا و ائمه و اوليا از نظر
قصد و عنوانى كه طواف كننده دارد، ممكن است چند نوع انجام گيرد:
الف - به عنوان عبادت ، همان گونه كه طواف خانه خدا را انجام مى دهد كه يكى از
عبادات است ، به اين عنوان اگر كسى دور قبرى طواف نمايد، بدعت و حرام است و طواف
كردن به اين قصد و عنوان ، مخصوص كعبه است و بس .
ب - طواف نه به عنوان عبادت ، بلكه به قصد اين باشد كه مستحب و مطلوب است ؛ چون
ممكن است عملى عبادى نباشد و صحت آن متوقف بر قصد قربت نباشد؛ ولى به آن امر شده
باشد، با هر قصدى كه انجام دهد مطلوب است .
اين نوع نيز بدعت و با اين قصد انجام دادن آن صحيح نيست ؛ مانند هر نوع عملى كه به
قصد ورود و استحباب انجام گيرد در حالى كه امرى بدان نشده و با اين فرض ، شخصى به
عنوان يك عمل مطلوب و محبوب (نه عبادت ) انجام دهد.
ج - شخص طواف كننده فقط به قصد اين كه صاحب اين قبر، محبوب اوست و روى علاقه به او
و دور آن مى گردد، نه به قصد عبادت ؛ مانند كسى كه دور فرزند خود يا دوست خود مى
چرخد و گاهى هم بر زبان مى آورد كه دورت بگردم يا فدايت شوم !
اين نوع از طواف و چرخيدن كه هيچ نوع شائبه عبادت و يا مطلوبيت شرعى ندارد و
معمولاً مقيد به اين كه چند بار باشد تا دور تمام شود نيست ، ممكن است گفته شود
عملى لغو، و بى فايده است و ثواب و پاداشى بر آن مترتب نيست ، فقط يك نوع اظهار
محبت و علاقه است كه نشان مى دهد؛ چرا و به چه دليل حرام باشد؟ زيرا حكم به حرمت و
عدم جواز چيزى ، نياز به دليل دارد. گويا اينها كه طواف را حرام و غير جايز دانسته
اند، قصدشان همان نوع اول و به عنوان عبادت بوده است در حالى كه عوام و كسانى كه بر
قبور انبياء، ائمه و اوليا طواف مى كنند اصلاً آن را به عنوان عبادت انجام نمى دهند
در اين كلمات ياد شده هم ، هيچ اشاره اى به دليل حرمت و نهى از آن نكرده اند.
د - نوع ديگر اين كه به قصد تبرك انجام دهد نه عبادت . گفته شد كه تبرك به آن چه به
پيغمبر ارتباط و بستگى داشته ، جزء سيره مسلمان ها در صدر اول بوده و قبر و ضريح هم
از اين جهت كه در برگيرنده جسم رسول خداست ، مردم با طواف در اطراف آن ، خود را
متبرك مى كنند.
بوسيدن و دست ماليدن به تربت و قبر
حضرت رسول صلى الله عليه و آله
در اين موارد، در كتاب هاى فقهى اهل سنت چند قول ديده مى شود:
1. قول به عدم استحباب ؛
2. قول به كراهت يا كراهت شديد؛
3. قول به حرمت ؛
4. قول به جواز و نداشتن كراهت .
اينك به مواردى از اين اقوال اشاره مى شود:
قول اول : عدم استحباب
عبدالرحمان بن قدامه مى نويسد:
((مسح كردن ديوار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و بوسيدن
آن مستحب نيست . احمد رحمه الله مى گويد: آن را نمى شناسم . اثرم مى گويد: اهل علم
مدينه را ديدم كه قبر پيامبر صلى الله عليه و آله را لمس نمى كنند بلكه در كنارى مى
ايستند و سلام مى كنند. ابو عبدالله مى گويد: ابن عمر نيز اين چنين انجام مى داد.
او مى گويد: اما درباره منبر، ابراهيم بن عبدالله بن عبدالقارى روايت مى كند كه او،
ابن عمر را ديد كه دستش را بر محل نشستن پيامبر صلى الله عليه و آله بر روى منبر مى
گذاشت و سپس دست خود را بر صورتش مى نهاد)).(125)
در اين عبارت ها فقط به عدم استحباب تصريح شده ، ولى مسح منبر به دليل آن چه از ابن
عمر نقل شده ، از آن استثنا شده است .
قول دوم : كراهت
در حواشى شروانى و عبادى مى نويسد:
((چسباندن پشت و شكم به ديوار قبر (پيامبر) و نيز مسح آن با
دست و بوسيدن آن كراهت شديد دارد بلكه ادب اقتضا مى كند كه از قبر، دور باشد به
همان طورى كه در زمان حيات ، محضر پيامبر صلى الله عليه و آله را درك مى كرد.))(126)
سپس مى افزايد: ((بلى ، اگر به قصد تبرك ، ضريح (پيامبر و
ديگران ) را ببوسند كراهت ندارد؛ چنان كه والد رحمه الله (پدر مؤ لف كتاب حواشى
الشروانى و العبادى ) به آن فتوا داده است ، پس محتمل است همان معيار در اين مسئله
(مسح و بوسيدن قبر) نيز مبنا قرار بگيرد. و محتمل هم است كه بين اين دو مسئله فرق
باشد؛ به دليل اين كه اصحاب در اين مورد به علت دورى جستن از تشابه به نصارا از
تعظيم كردن پيامبر پرهيز نمودند؛ چون نصارا در تعظيم حضرت عيسى عليه السلام آن چنان
مبالغه كردند كه درباره او ادعاى خدايى نمودند و به همين جهت ، علما، مردم را از
نماز خواندن در داخل حجره به قصد تعظيم پيامبر صلى الله عليه و آله اكيداً به طور
كلى بر حذر داشتند.))(127)
محى الدين نووى مى نويسد:
((ابو موسى مى گويد: امام ابوالحسن محمد بن مرزوق زعفرانى -
كه از فقهاى محقق بود - در باب جنائز كتابش گفته است : (زائر) نبايد با دستش قبر
را لمس كند و نبايد آن را ببوسد. و در گذشته سنت چنين بود. او گفته است : استلام
قبور و بوسيدن آنها، امروز كار عوام است كه شرعاً از بدعت هاى ناپسند مى باشد و
سزاوار است از آن اجتناب و از فاعل آن ، نهى شود. او گفته است : هر كس قصد سلام
كردن بر ميت داشته باشد، از طرف صورت بر او. سلام كند و اگر بخواهد دعا كند، بايد
جاى خود را تغيير داده و رو به قبله دعا كند)).
((ابو موسى مى گويد: فقهاى متبحر خراسانى گفته اند: در زيارت
قبور مستحب است اين كه : (زائر) پشت به قبله و رو به صورت ميت بايستد. سلام كند ولى
قبر را مسح نكند و نبوسد و آن را مس نكند؛ چون كه اين ، عادت نصارا مى باشد (مى
گويد:) و آن چه را ذكر كرده اند صحيح است ؛ به دليل اين كه نهى كردن از تعظيم قبور،
صحيح است . و وقتى كه استلام دو ركن شامى كعبه مستحب نباشد؛ چون سنت نبوده با اين
كه استلام دو ركن ديگر آن مستحب است ، پس ، مس قبور به طريق اولى مستحب نمى شود
(چون از اول ، سنت نبوده ) و خدا داناتر است .))(128)
بعضى از تعبيرات كلام (ابوالحسن محمد بن مرزوق زعفرانى ) بر تحريم اين گونه امور
دلالت مى كند؛ مانند اين كه مى گويد: ((من
المبتدعات المنكرة شرعاً ينبغى تجنب فعله و ينهى فاعله ))،
ولى كلام خود نووى دلالت بر كراهت دارد كه در ذيل خواهد آمد.
محى الدين نووى مى نويسد:
((...بمخالفة كثيرين من العوام و
فعلهم ذلك فان الاقتداء و العمل انما يكون بالا حاديث الصحيحة و اقوال العلماء و لا
يلتفت إ لى محدثات العوام و غيرهم و جهالاتهم ))؛(129)
طواف قبر پيامبر صلى الله عليه و آله جايز نيست و چسباندن پشت و شكم به ديوار قبر
مكروه است ؛ اين سخن ابو عبيدالله حليمى و ديگران است و گفته اند: مسح با دست و
بوسيدن قبر پيامبر مكروه است ؛ بلكه ادب اقتضا مى كند كه از قبر دور باشد همان طورى
كه در حال حيات ، در محضر پيامبر مى ايستاد. اين سخن درستى است كه علما گفته اند و
بر آن اجماع و اتفاق نموده اند و نبايد به مخالفت و عمل بسيارى از عوام ، گول خورد؛
چون عملى صحيح است كه مطابق با احاديث صحيح و اقوال علما باشد و نبايد به سخنان و
جهالت هاى عوام و غير آنها اعتنا كرد.
محمد بن شربينى در اين باره مى نويسد:
((و يكره إ لصاق الظهر و البطن بجدار
القبر كراهة شديدة و يكره مسحه باليد و تقبيله بل الا دب ان يبعد عنه كما لو كان
بحضرته صلى الله عليه و آله فى حياته ))؛(130)
چسباندن پشت و شكم به ديوار قبر پيامبر كراهت شديد دارد و مسح با دست و بوسيدن آن
نيز مكروه است بلكه ادب اقتضا دارد كه از قبر دور باشد، چنان كه در حال حيات ؛ در
محضر پيامبر صلى الله عليه و آله مى ايستاد.
بهوتى نيز چنين مى نويسد:
((در كتاب شرح و شرح المنتهى گفته است : نبايد قبر پيامبر
صلى الله عليه و آله و ديوار آن مسح و مس شود و نبايد سينه را به آن چسبانيد و
نبايد آن را بوسيد؛ يعنى اين كارها مكروه است ؛ چون در آنها نوعى بى ادبى كردن و
بدعت است . اثرم گفته است : علماى مدينه را ديديم كه قبر پيامبر صلى الله عليه و
آله را مس نمى كردند بلكه در كنارى ايستاده و سلام مى كردند. ابو عبدالله مى گويد:
از ابن عمر روايت شده است كه دستش را بر محل نشستن پيامبر بر روى منبر گذاشته و سپس
آن دست را بر صورتش مى نهاد)).(131)
قول سوم : حرمت
بهوتى در ادامه بحث مى نويسد:
((... شيخ گفته است : طواف غير بيت عتيق (كعبه ) به اتفاق
(نزد همه ) حرام است . و گفته است : علما اتفاق دارند كه نبايد قبر را بوسيد و مسح
كرد؛ چون اين عمل شرك است و شرك را خدا نمى بخشد هر چند كوچك باشد. ابو الوفاء على
بن عقيل و ابو الفرج عبدالرحمان ابن جوزى گفته اند: به قصد دعا، قبور را زيارت كردن
مكروه است ؛ بنابراين ، براى اين جهت سفر كردن درست نيست . شيخ گفته است : وقوف نزد
قبور براى دعا كردن مكروه است .))(132)
2. شيخ سيد سابق در اين باره مى نويسد:
((از مسح كردن حجره ؛ يعنى قبر و بوسيدن آن اجتناب نمايند،
زيرا آنها از مواردى است كه رسول خدا نهى فرموده است . ابو داوود از ابو هريره
روايت مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خانه هاى خود را قبر قرار
ندهيد و قبر مرا عيد و محل آمد و رفت قرار ندهيد؛ ولى بر من درود بفرستيد؛ چون كه
سلام و درود شما هر جا كه باشيد، به من مى رسد. عبدالله بن حسن ، مردى را ديد كه
قصد دعا كردن نزد قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله را داشت . به او گفت : اى مرد!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: قبر مرا عيد و محل آمد و رفت خود قرار ندهيد
بلكه بر من درود بفرستيد؛ چون كه سلام شما هر جا كه باشيد بر من مى رسد؛ اى مرد! از
اين جهت بين تو و كسى كه در آندلس است فرقى نيست )).(133)
3. در قول به كراهت از ابوالحسن محمد بن مرزوق زعفرانى عبارت هايى نقل گرديد كه
ظاهر در حرمت بود و بوسيدن و دست كشيدن به قبر را از مبدعات منكرات شرعى شمرده بود.
4. سمهودى مى گويد:
((مس كردن مشاهد (قبور انبيا و اوليا و بزرگان دين ) و
بوسيدن آنها از نصارا و يهود است . و اقشهرى مى گويد: زعفرانى در كتابش گفته است :
دست گذاشتن روى قبر و مس كردن و بوسيدن آن را بدعت هايى است كه شرعاً ناپسند است .
و روايت شده است كه انس بن مالك وقتى مردى را ديد كه دست روى قبر پيامبر صلى الله
عليه و آله نهاده او را نهى كرد و گفت : اين عمل در عهد رسول خدا صلى الله عليه و
آله نبوده است مالك و شافعى و احمد آن را شديداً ناپسند شمرده اند)).(134)
البته در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله گذاردن دست در خصوص قبر آن حضرت هرگز
اتفاق نيفتاده است و سالبه به انتفاى موضوع است و اگر مقصود گذاردن دست به مطلق
قبور باشد - چنان كه ظاهر استدلال اين است - ممكن است جواب داده شود كه فرق است بين
قبر رسول خدا و ساير قبور، پس نمى توان به آن بر نفى گذاردن دست بر قبر رسول خدا
استدلال نمود.
5. و در تحفه ابن عساكر آمده است :
((مس كردن قبر مقدس (پيامبر) و بوسيدن و طواف نمودن آن ،
چنان كه جاهلان انجام مى دهند، از سنت نيست بلكه اينها مكروه است و جايز نيست و دور
از قبر ايستادن ، به احترام نمودن نزديك تر است . سپس از طريق ابو نعيم روايت كرده
و مى گويد: عبدالله بن جعفر بن فارس ما را خبر داد كه ابو جعفر محمد بن عاصم ما را
حديث نمود كه ابو اسامه از عبيدالله از نافع ما را حديث نمود كه ابن عمر زياد مس
كردن قبر پيامبر صلى الله عليه و آله را مكروه مى شمرد)).(135)
اين روايت دلالت مى كند بر اين كه كثرت و زياد دست كشيدن به قبر پيغمبر نزد ابن عمر
كراهت داشته است .
در پاسخ به قول سوم مى گوييم : براى قول به تحريم ، استدلال شده است به امورى كه
مخدوش و بى اساس به نظر مى رسند كه ذيلاً به آنها اشاره مى شود:
1. در كشاف القناع استدلال شده است به اين كه : ((مسح قبر و
بوسيدن آن جايز نيست ؛ چون شرك است و شرك اگرچه كوچك هم باشد، آمرزيده نمى شود)).(136)
لابد منظورشان شرك در عبادت است نه انواع ديگر شرك و همان طور كه در ابتداى اين
مبحث گفته شد و در بحث هاى توسل و دعا گفته مى شود هيچ يك از اين اعمال طواف ،
بوسيدن و مسح قبر، عبادت نيستند و اين تعظيم و تكريم به عنوان عبادت انجام نمى شود
و پيغمبر و يا قبر، منبر و ستون را خدا و معبود نمى داند و او را عبادت نمى كند تا
شرك در عبادت باشد. پاره اى از اين اعمال را برخى خلاف ادب و احترام مى دانند و
چيزى كه خلاف ادب و احترام باشد در خصوص صاحب قبر، چگونه مى شود عبادت او محسوب
شود؟!
2. شيخ سيد سابق ، دليل حرمت بوسيدن قبر و حجره پيامبر صلى الله عليه و آله را نهى
رسول خدا قرار داده و به روايتى كه ابو داوود از ابى هريره نقل كرده است كه رسول
خدا فرمود: ((لا تجعلوا بيوتكم قبوراً
و لا تجعلوا قبرى عيداً)) استدلال نموده است .(137)
ولى هيچ يك از اين روايات ، دلالت بر نهى از بوسيدن ، مس و طواف به قصد تبرك ندارد؛
اما روايت ((لا تتخذوا قبرى عيدا - لا
تجعلوا قبرى عيدا)) چند احتمال در آن وجود دارد:
الف - معناى آن اين باشد كه اجتماع نزد قبر را در روز معين و با هيئت مخصوص ، قرار
ندهيد.
ب - مراد آن باشد كه زيارت قبر را در سال يك بار قرار ندهيد همان گونه كه يك بار در
سال عيد، قرار مى دهيد؛ يعنى قبر مرا مانند عيد قرار ندهيد كه يك بار اجتماع و
زيارت كنيد، بلكه زياد آن را زيارت نماييد. علامه امينى مى فرمايد:
((اعلام قوم ، اين گونه معنا نموده اند)).
3. استدلال شده است بر حرمت مس و بوسيدن به اين كه بدعت و از منكرات شرعى است .(138)
در جواب اين استدلال بايد گفت : در بيان قول چهارم ، ادله اى كه براى مشروعيت و
جواز ذكر مى شود، دليل بر مشروعيت و منكر نبودن اين گونه امور است كه بزرگانى از
صحابه مانند: ابو ايوب انصارى ، بلال حبشى مؤ ذن رسول خدا و فاطمه دختر رسول خدا به
اين گونه امور عمل كرده اند و اين تابعين كسانى مانند ابن عمر و ديگران با مس قبر
رسول خدا تبرك مى جستند و دست بر آن مى گذاشتند و مى بوسيدند.
هم چنين از احمد بن حنبل ، جواز بوسيدن و مس قبر رسول خدا نقل شده كه همه اين موارد
در قول چهارم نقل خواهد شد.
در بحث توسل ، به اثبات مى رسد كه نبود دليل بر نهى و حرمت شى ء، شرعاً و عقلاً
دليل بر جواز آن است و نيازى به نص و تصريح بر جواز نيست و اصل در اشيا حرمت و عدم
جواز نيست بلكه عكس آن مى باشد. گذشته از اين كه ادله جواز، دليل بر جواز است و
عموم جواز تبرك به چيزهايى كه منضم به پيغمبر هستند از جمله قبرى كه در برگيرنده
جسد رسول خداست ، در اثبات جواز كافى است .
4. از جمله ادله اى كه بر حرمت ذكر شد، نقلى است از مالك ، شافعى و احمد شده كه
اينها دست گذاردن بر قبر را، ناروا مى دانستند.