منشور عقايد اماميّه
شرحى گويا و مستدل از عقايد شيعه اثنى عشرى در ۱۵۰ اصل

آيت الله العظمي شيخ جعفر سبحاني

- ۱ -


پيشگفتار

گرايش بشر معاصر به دين و لزوم تدوين منشور عقايد

جهان معاصر را ، عصر صنعت و تكنيك مى دانند ، زيرا بشر در قرن اخير به پيشرفهاى چشمگيرى در اين زمينه دست يافته است ، و جا دارد كه اين امر از ويژگيهاى آن به شمار آيد . ولى در كنار اين ويژگى ، پديده فرهنگى عظيمى نيز وجود دارد ، كه همانا توجه انسان معاصر به دين و مفاهيم دينى است .

گرايش به دين ، از اصيلترين و كهنترين گرايشهاى انسانى است كه تاريخ از آن ياد كرده و مى كند ، و به گواه أسناد و مدارك متقن در هيچ دوره اى ، پس از رنسانس و دگرگونى در روشهاى علمى و سرانجام تسلط انسان بر طبيعت مادى ، در اثر برخى از عوامل سياسى و فرهنگى ، توجه به دين كمرنگ گشت و يك نوع بى اعتنايى نسبت به دين در جوامع غربى رخ داد . آنگاه رفته رفته اين بيمارى به شكورهاى شرقى نيز سرايت كرد و گروهى را تحت تأثير قرار داد ، و اين موج تا آنجا پيش رفت كه تصور شد علم جديد مى تواند به همه نيازهاى بشر پاسخ گويد و خواسته هايى را كه دين تأمين مى كرد ، برآورده سازد .

ولى بروز يك رشته عوامل و پديده هاى ويرانگر ، بر اين تصوّر خط بطلان كشيد و ثابت كرد كه بشر هيچگاه از دين و رهبريهاى آن بى نياز نبوده و هيچ چيز جايگزين مذهب نخواهد شد . از ميان اين عوامل ، سه عامل را ياد آور مى شويم :

1 . بروز جنگهاى جهانى در قرن بيستم :

جنگهاى جهانى اول و دوم ، كه دهها ميليون بشر را قربانى كرد ، توسط علم بريده از دين هدايت مى گرديد ، و علمى كه تصور مى شد آرمانهاى بشرى را تحقق خواهد بخشيد ، ناگهان بشر را به چنين سرنوشتى دچار كرد !

2 . فروپاشى كانون خانواده در اثر گسترش فساد اخلاقى :

در قسمت اعظم جهان غرب ، خانواده مفهوم خود را از دست داده و به يك اجتماع موقت و ناپايدار مبدّل گرديده است ، و علم و دانش جديد در اين فروپاشى بى تأثير نبود ; البته مقصود علم رهبرى نشده و به اصطلاح منهاى دين است .

تأكيد مى شود اين مطلب به آن معنا نيست كه علم و دانش جديد لزوماً يك پديده زيانبار است ، بلكه از آنجا كه دانش و تكنيك ، از رهبرى دينى و معنوى محروم مانده ، مايه اين همه كاستيها و زيانها شده است .

3 . شكست و بى اعتبارى برخى از فرضيه هاى علمى :

افزون بر دو عامل فوق از دلباختگى و خوش بينى افراطى بشر به علم جديد در محيط اجتماع شديداً كاست ، شكست و بى اعتبارى برخى از فرضيه هاى علمى نيز سبب شد كه بشر جزم و ايمان اوّليه خود به علم جديد را در قلمرو جهان شناشى از دست بدهد و در معنى ، از خواب خوشى كه در قرن نوزدهم ، بشر اروپايى را در ربوده بود بيدار گردد .

عوامل ياد شده و نظاير آن سبب شد كه بشر بار ديگر به فطرت انسانى خويش بازگردد ، و به دين و معارف آن روى آورد . در حقيقت ، پس از يك دوره فترت كه بشر خود را از مزاياى دين محروم ساخته بود ، بسان انسانى تشنه ، جوياى آب زلال و گواراى « دين » گرديد .

اين موضوع به قدرى روشن است كه نياز به دليل و گواهى ندارد ، و كسانى كه در جريان رويدادهاى جهانى قرار دارند ، به خوبى از آن آگاهند . اين گرايش نوظهور تا جايى است كه دين ، بار ديگر در مراكز علمى سطح بالا ، مورد توجه قرار گرفته ، و متفكران و استادان در باره آن سخن مى گويند ، و هفته يا ماهى نمى گذرد كه دهها مقاله و كتاب پيرامون دين و دين شناسى منتشر نگردد .

به قول يكى از نويسندگان : « بازگشت به معنويت و مذهب ، خطى است كه اساس بنيانهاى جامعه شناسى غرب را تهديد مى كند ، لذا در كنار ترس و وحشيت كه از بازگشت مسلمانان به اسلام دارند ، از بازگشت مسيحيان به مسيحيت نيز وحشت و هراس دارند » . در حقيقت از هر نوع هجوم معنوى ، و از هر شكل حاكميت ايمان و معنويت در جامعه غربى و حتى در زندگى فردى غريبان مى هراسند .

يكى از تحليلگران غرب ضمن ارائه نمونه هايى از بازگشت و رشد ايمان مذهبى در جامعه مسلمانان و غير مسلمان ، به مسيحيان تندرو در غرب اشاره مى كند كه در سالهاى اخير رشد چشمگيرى داشته اند . صعود و افزايش روزافزون تعداد مذهبيها در اشكال مختلف ، پديده اى در حال گسترش در سالهاى اخير مى باشد كه تهديدى براى بسيارى از كشورها محسوب مى گردد »(1) .

به رغم تحليلگر مزبور ، ما اين پديده را به فال نيك مى گيريم و از اينكه بشر بار ديگر به آغوش پر مهر دين باز مى گردد خشنوديم . ولى در كنار اين بشارت ، نكته نگران كننده اى وجود دارد و آن اينكه اگر اين تشنگى به صورت صحيح برطرف نگردد ، و خداى ناكرده انديشه هاى خام و نادرست به عنوان دين ، جولان يابند ، انسان معاصر گمشده خود را نيافته ، و بار ديگر از اين روى برخواهد تافت . لهذا بر نويسندگان دلسوز و ودين شناسان درد آشنا لازم است براى پاسخگويى درست به اين نداى فطرت برخاسته و مفاهيم دينى را به طور صحيح عرضه نمايند و اين فيض جارى الهى را به صورت زلال ، در دسترس انسانهاى حق جو قرار دهند .

در اين شرايط كه دين خواهى به صورت يك پديده فراگير جهانى درآمده و رويگردانان از دين ، بار ديگر به آن روى آورده اند ، مسلماً گروه يا گروههايى كه اغراض شخصى يا گروهى خويش را در محو گرايشهاى اصيل مذهبى جستجو مى كنند ، غذاى مسمومى را به نام دين در اختيار دين جويان قرار خواهند داد ، تا از اين طريق ضمن فرونشاندن عطش دينى آنان ، مقاصد شوم خود را تأمين كرده باشند .

ما كه آيين اسلام را آخرين و كاملترين شريعت آسمانى مى دانيم و معتقديم كه اين دين نيازهاى بشر را تا روز رستاخيز در كلّيّه شئون حيات فردى و اجتماعى برآورده ساخته است ، بايد براى پياده كردن مفاهيم عالى آن ، از ابراز و ادوات گوناگون بهره بگيريم و از اين فرصت كمياب براى نشر تعاليم دينىِ صحيح استفاده كنيم .

از سوى ديگر باور ما بر آن است كه مكتب اهل بيت همان اسلام حقيقى و اصيل است كه توسط قرآن و عترت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به دست ما رسيده است ، و در حقيقت ، روش اهل بيت شاهراهى است كه ، بدون دخالت دستهاى آلوده ، ما را به سرچشمه حقيقت رهبرى مى كند . چنانكه اصول عالى مكتب و نيز انتساب آن به خاندان رسالت (صلى الله عليه وآله) در طول تاريخ ، جاذبيّتى داشته و دارد كه شيفتگان حقيقت را به خود جلب كرده و سبب مى شود كه عاشقانه در دفاع از آن جان بازند .

جويندگان حقيقت كه مى خواهند حقايق دينى را از طريق آخرين صاحب شريعت آسمانى ، پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) و عترت مطهّر آن حضرت ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ فرا گيرند ، با مراجعه اين نگارش فشرده ، چراغى روشن فرا راه خويش خواهند يافت . آرى آنان مى توانند با مطالعه اين مجموعه اطمينان آور به واقعيت مكتب اهل بيت (عليهم السلام) دست يافته و براى كسب آگاهى بيشتر نيز به كتابهايى كه ارجاع داده مى شود رجوع نمايند .

اين نشريه به جهانيان اعلام مى كند كه اصول عقايد و معارف دينى اهل بيت در قلمرو عقيده و عمل ، همين است كه در اين منشور آمده است و هر نوع مطلبى كه به ما نسبت داده شده و با اصول و مفاهيم مندرج در آن مطابق نباشد ، تهمتى بيش نبوده و هيچگونه ارزش و اعتبارى نخواهد داشت .

در اينجا دامن سخن را كوتاه كرده و به فضل الهى ، در ضمن يك سرى اصول ، به تبيين اصول اسلام در مكتب اهل بيت مى پردازيم .

طرح جامعه براى بيان اصول عقايد اسلامى ، در گروه بيان كلياتى است در باره طرق معرفت و شناخت ، و بينش اسلام نسبت به انسان و جهان . بيان اين بخش از مكتب ، روشنگر نظر آن ، نسبت به مجموعه عالم امكان است و ما در اين جا ، به منظور پرهيز از اطاله كلام ، به فشرده گويى مى پردازيم و طبعاً تفصيل هر يك از اين اصول موكول به كتابهاى كلامى است .

در اين جا لازم مى دانم از زحمات گرانسنگ جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى ربانى گلپايگانى صميمانه تشكر كنم ، كه نويسنده را در نگارش اين كتاب يارى نمودند شكرالله مساعيه الجميلة .

جعفر سبحانى
23/10/76 برابر 14 رمضان مبارك 1418

پى‏نوشت:‌


1 . Henri Tinca در ويژه نامه پنى هينى ، سالگرد ، روزنامه لوموند ، ص 152 .