بزرگداشت ياد انبياء و بندگان صالح خدا
بسم الله
الرحمن الرحيم
ذلك و من يعظم شعائر الله فانها من تقوى
القلوب
اين است ، و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار از تقواى دلهاست .
حج / 32
اختلاف درباره بزرگداشت ياد انبيا عليهم السلام
و بندگان صالح خدا
دلايل معتقدان به استجباب بزرگداشت
معتقدان به محبوبيت بزرگداشت ياد انبيا استدلال مى كنند كه :
بيشتر مناسك حج بزرگداشت ياد انبيا و اوليا عليهم السلام است . چنانكه
به نمونه هايى از آن اشاره مى كنيم :
الف : مقام ابراهيم :
خداوند متعال مى فرمايد:
و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى
نمازگاه خود را از ابراهيم برگيريد. بقره / 125
در صحيح بخارى روايتى است كه فشرده آن چنين است : ابراهيم و اسماعيل
هنگامى كه خانه كعبه را بنا مى كردند، اسماعيل سنگ مى آورد و ابراهيم
بنا مى كرد تا آنكه ديوار بلندى يافت و اسماعيل اين سنگ
(25) را براى زير پاى پدر
آورد. ابراهيم - عليه السلام - بر روى آن ايستاد و به ادامه بنا پرداخت
و اسماعيل نيز سنگها را به دست او مى داد.
(26)
ديوار بلندى يافت و ابراهيم از جابجاى سنگها ناتوان گرديد، بدين خاطر،
بر روى سنگ مقام ايستاد و اسماعيل سنگها را به دست او مى داد.
* * *
خداوند سبحان - چنانكه روشن است - مردمان را فرمان داده تا از قدمگاه
ابراهيم در بيت الله الحرام تبرك جويند و از آن نمازگاه برگيرند تا ياد
ابراهيم عليه السلام زنده و جاويد گردد، و هيچ اثرى از شرك به خدا هم
در آن نيست
ب - صفا و مروه :
ان الصفا و المروه من شعائر الله فمن حج البيت
او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما
براستى كه صفا و مروه از شعائر الهى است . پس كسى كه حج بگذارد يا عمره
، هيچ باكى بر او نيست كه آنها را طواف نمايد. بقره / 158
بخارى در اين باره روايتى دارد كه فشرده آن چنين است :
هنگامى كه ابراهيم - عليه السلام - هاجر را با پسرش اسماعيل در مكه رها
كرد و آب آشاميدنى آنها تمام شد و او فرزندش دچار تشنگى شدند و اسماعيل
از شدت تشنگى به خود مى پيچد، هاجر از شدت اندوه
به سوى صفا رفت تا شاهد آن حالت
نباشد. سپس بر بلنداى آن شد و به اطراف نگريست تا شايد كسى را ببيند، و
چون كسى را نيافت ، از صفا فرود آمد و به
زمين هموار كه رسيد، همانند انسانى تلاشگر، به
سعى و كوشش پرداخت تا هموارى را پيمود و به
مروه رسيد. سپس بر بلنداى آن شد و به
اطراف نگريست تا شايد كسى را ببيند، و چون در آنجا نيز كى را نيافت ،
اين رفت و آمد را هفت بار ادامه داد.
ابن عباس گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين سعى مردمان در
ميان صفا و مروه ، ياد آور همان سعى هاجر
است .
(27)
* * *
خداوند سعى ميان
صفا و مروه را نيز، بخشى از مناسك حج قرار داد تا ياد آور
سعى هاجر و بزرگداشتى براى كار بزرگ او
باشد. استجباب هروله و تند رفتن حاجيان در فاصله هموار ميان
صفا و مروه نيز، زنده كردن ياد هروله و
تند رفتن هاى تلاشگرانه او در آنجاست .
ج - رمى جمره يا پرتاب سنگ به سوى شيطان :
امام احمد بن حنبل و طيالسى در مسندهاى خود از رسول خدا صلى الله عليه
و آله روايت كنند كه فرمود:
جبرئيل ابراهيم - عليه السلام - را به سوى جمره
عقبه
(28) برد و شيطان را به او نشان داد، ابراهيم - عليه
السلام - با هفت عدد و سنگ او را رمى كرد كه ناپديد شد. سپس او را به
سوى جمره وسطى
(29) برد و - باز هم - شيطان را به او نماياند و ابراهيم
نيز با هفت عدد سنگ او را راند تا ناپديد شد. سپس به
جمرى قصوى
(30) آمد و شيطان را به وى نشان داد و او با هفت سنگ
شيطان را راند تا ناپديد شد.
(31)
* * *
خداوند سبحان ، بدين گونه رمى شيطان از سوى ابراهيم - عليه السلام - را
گرامى داشت و براى زنده نگه داشتن ياد او، رمى
جمرات را بخشى از مناسك حج قرار داد.
د- فديه يا قربانى دادن :
خداوند سبحان درباره ابراهيم و اسماعيل مى فرمايد:
فبشرناه بغلام حليم O فلما بلغ معه السعى قال يا
بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذاترى قال يا ابت افعل ما
تومر ستجدنى ان اشاء الله من الصابرين O فلما اسلما و تله للجبين O و
ناديناه ان يا ابراهيم O قد صدقت الرويا انا كذلك نجرى المحسنين O ان
هذا لهو البلاء المبين O و فديناه بذبح عظيم O
پس او را به پسرى بردبار، مژده داديم . و چون به رشد رسيد و با پدر
كوشيد ابراهيم به او گفت : پسرم ! من در
خواب مى بينم كه بايد تو را قربانى كنم ،تو چه نظر مى دهى ؟
اسماعيل گفت : پدر جان ! هر چه مامورى
انجام ده كه بزودى - اگر خدا بخواهد - مرا از بردباران مى يابى . پس
چون تسليم شدند و او را به روى افكند، ندايش داديم كه ، اى ابراهيم !
براستى كه آن خواب را راست گردانيدى ، ما نيكوكاران را اينگونه پاداش
مى دهيم . براستى كه اين همان امتحان روشن است . و او را به ذبح عظيمى
فدا داديم . صافات 101 - 107
* * *
و بدين گونه ، خداوند براى زنده نگه داشتن ياد و خاطره اين قربانى ، و
فرستادن آن گوسفند در فداى اسماعيل ، قربانى كردن گوسفند و بزرگداشت آن
خاطره را بخشى از مناسك حج قرار داد، و حاجيان را فرمود تا همواره در
منى قربانى كنند، و با اين قربانى ياد و
خاطره تسليم شدن ابراهيم در برابر خداى متعال را بزرگ و گرامى بدارند.
* * *
آرى ، در مقام ابراهيم عليه السلام ، بركت و فرخندگى از قدوم ابراهيم
عليه السلام به جاى پاى آن حضرت گسترش يافت ، و خداوند فرمان داد تا آن
محل در بيت الله الحرام نمازگاه شده و
زنده كننده ياد و خاطره آن حضرت باشد.
در بخش آينده ، به گسترش بركت و فرخندگى از آدم ابوالبشر مى پردازيم .
گسترش بركت از آدم - عليه السلام - و بزرگداشت
ياد آن :
در برخى روايات آمده است كه : خداوند ذوالجلال بعد از ظهر نهم
ماه ذى الحجه در عرفات آدم - عليه السلام - را مورد بخشايش قرار داد.
سپس جبرئيل به هنگام غروب او را به سوى مشعر الحرام حركت داد. آدم
عليه السلام در شب دهم ذى الحجه در آنجا با بيتوته و شب زنده دارى به
دعا و تشكر از خداوند در قبول توبه اش پرداخت . سپس صبح كه شد به سوى
منى حركت كرد و در روز دهم سر خود را
تراشيد تا نشانه قبول توبه و آزادى او از گناهان باشد.
خداوند نيز، اين روز را براى آدم - عليه السلام - و فرزندان او عيد
قرار داد، و هر چه را آدم - عليه السلام - انجام داده بود، براى هميشه
تاريخ ، از مناسك حج فرزندان او گردانيد: در عصر روز نهم در عرفات توبه
آنان را مى پذيرد و در شب دهم در مشعر الحرام
به دعا و ياد خدا مى پردازند و روز دهم كه مى شود در
منى سرهاى خود را مى تراشند. سپس بر اين
مناسك و اعمال ، آنچه ابراهيم و اسماعيل و هاجر نيز انجام داده بودند و
افزوده شده و مناسك حج با آنها كامل گرديد.
بنابراين ، اعمال حج همگى ، بركت جويى از آن زمانها و مكانهايى است كه
آن بندگان صالح و شايسته ياد و خاطره آنان در هميشه تاريخ است .
در بخش بعد، نمونه اى از گسترش و سرايت شومى و نحوست از مكان به وارد
شوندگان در آن را مى آوريم .
گسترش نحوست و شومى از مكان به اهل آن :
بخارى و مسلم و احمد بن حنبل روايت كنند كه ، رسول خدا صلى الله
عليه و آله در سالى كه به غزوه تبوك مى رفتند، با سپاه در سرزمين
حجر، نزد يك خانه هاى
قوم ثمود پياده شدند. همراهان آن حضرت از
چاههاى آبى كه قوم ثمود از آن مى نوشيدند، آب كشيدند و خمير نان ساختند
و ديگ هاى بخت گوشت را برپا داشتند. رسول خدا صلى الله عليه و آله
فرمانشان داد تا غذاى ديگ هاى در دور بريزند و خميرها را به شتران
بدهند. سپس آنان را حركت داد تا بر سر چاهى كه
ناقه صالح از آن مى نوشيد، فرود آمدند، و آنان را از ورود بر
جايگاه قومى كه عذاب شده اند بر حذر داشت و فرمود:
انى اخشى ان يصيبكم مثل ما اصابهم فلا تدخلوا
عليهم
من مى ترسم بر شما نيز، همان برسد كه بر آنها رسيد، پس بر جايگاه آنان
وارد نشويد!
(32)
عبارت صحيح مسلم چنين است :
و لا تدخلوا مساكن الذين ظلموا انفسهم الا ان
تكونوا باكين ، حذرا ان يصيبكم مثل ما اصابهم . ثم زجر و اسرع حتى
خلفها.
در خانه هاى كسانى كه بر خويشتن ستم كرده اند، داخل نشويد مگر آنكه
گريان باشيد تا از مانند آنچه بر آنها رسيده در امان بمانيد.
سپس حركت داد و سرعت گرفت تا آنجا را پشت سر گذاشت .
و در عبارت صحيح بخارى آمده است :
رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از آن ،
سر خود را پوشانيد و بر سرعت افزود تا از آن وادى گذشت .
در روايت ديگرى در مسند احمد آمده است :
رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه
سوار بر مركب بود، با رداى خويش ، سر خود را پوشانيد.
(33)
منشاء و علت شومى و بركت در مكان :
شومى سرزمين و چاههاى آب قوم ثمود
(34) چيزى نبود جز آنچه كه از اين قوم سر زد و از آنها
به سرزمين و چاههاى آبشان سرايت كرد و تا عصر خاتم انبياء صلى الله
عليه و آله و تا هرگاه كه خدا بخواهد، باقى است .
بركت و فرخندگى آبشخور ناقه صالح نيز،
چيزى نبود جز آنكه ، ناقه صالح از آن نوشيده بود و فضيلت و بركتش به آن
چاه سرايت كرد و تا زمان خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و تا هر چه
خدا بخواهد باقى است .
و بديهى است كه ناقه صالح و آبشخور آن ،
نزد خدا از اسماعيل و چاه زمزم او، گرامى نيست ؛ بلكه خداوند از بركت
اسماعيل عليه السلام ، براى هميشه تاريخ ، زمزم را مبارك قرار داده است
.
همچنين است سرايت و گسترش بركت از چيزهايى كه خداوند بر بندگان صالح و
شايسته خود، در زمانهاى ويژه همانند روز جمعه ، قرار داده است .
بركت و فرخندگى روز جمعه :
در صحيح مسلم روايتى است كه مى گويد:
ان الله خلق آدم يوم الجمعه و ادخله الجنه يوم
الجمعه
خداوند آدم را در روز جمعه آفريد و در روز جمعه نيز، او را وارد آن
بهشت گردانيد.
(35)
اين شرافت و برترى ، و غير آن ، از مواهبى است كه خداوند، در روز جمعه
، بر بندگان خويش ارزانى فرموده و بركت روز جمعه را دائمى و هميشگى
قرار داده است .
بركت در ماه رمضان :
همچنين است حال بركت در ماه رمضان كه خداوند سبحان فرموده :
شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس و
بينات من الهدى و الفرقان
ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شد براى هدايت مردمان و نشانه
هايى از راهنمايى و جدايى حق و باطل .
بقره / 185
و نيز فرموده :
انا انزلناه فى ليله القدر O و ما ادريك ما ليله
القدر O ليله القدر خير من الف شهر...
ما اين قرآن را در شب قدر نازل كرديم . و
چه ميدانى شب قدر چيست . شب قدر بهتر از هزار ماه ... قدر / 1 - 3
بنابراين ، بركت و فرخندگى از شب قدرى كه قرآن بر خاتم انبياء صلى الله
عليه و آله در آن نازل شد، به همه روزهاى و شبهاى ماه رمضان سرايت و
گسترش يافت و همين بركت در اين ماه از اين شب ، تا هميشه تاريخ ماندگار
و ابدى گرديد.
* * *
پس از اشاره به فضيلت بزرگداشت ياد و خاطره برگزيدگان خدا، تاكيد مى
كنيم كه مقصود ما از بزرگداشت ياد و خاطره آنان - مثلا -؛ خواندن سيره
و روش صحيح و درست و تحريف نشده رسول خدا صلى الله عليه و آله در شب
تولد آن حضرت مى باشد، و نيز، طعام دادن در راه خدا و هديه كردن ثواب
آن براى رسول خدا صلى الله عليه و آله است . با اين شرط كه از اقدام بر
بدعتها و خلاف شرع هاى اختراعى برخى صوفيه شديدا اجتناب گردد.