مهدويت
س1. در بعضي از احاديث از أهل بيت عليهالسلام آن 313 نفر خاص كه با صاحب
الامرعجل الله تعالي فرجه الشريف قيام ميكنند و اسماء آنها و اينكه از كدام شهر يا
كشور هستند ذكر شده و وقتي كه اين اسماء را ميخوانيم ميبينيم كه اكثر آنها يا عرب
هستند يا ايرانيها، و شايد احاديث ديگر در اين زمينه وجود دارد ولي بنده نديدهام
لطفاً توضيح فرمائيد كه چطور اين احاديث را صحيح بفهميم؟
ج. به كتاب منتخب الاثر نوشته حقير و سائر كتابهاي حقير در اين موضوع كه حدود پانزده رساله
(127)
است و به كتابهاي ديگر مثل النجم الثاقب و العبقري الحسان مراجعه نمائيد.
س2. آيا زيارت ناحيه را ميتوان از حيث سند، منسوب به امام زمان عليهالسلام
دانست؟ بر فرض منفي بودن پاسخ فوق، آيا ميتوان زيارت ناحيه مقدسه را به نيت
عزاداري سيدالشهداء عليهالسلام و بدون انتساب به حضرت حجّت عليهالسلام در مجامع
عمومي و خصوصي قرائت كرد؟
ج. اين زيارت از زيارات شريفه است و منسوب به ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر عجّل
الله تعالي فرجه الشريف است. و مشتمل است بر مطالب عاليه و بيان مصائب جليله حضرت
سيدالشهداء عليهالسلام و دليل بر اين است كه انشاء كننده در نهايت قدرت ادبي و
فصاحت و بلاغت و آگاهي از مقام ولايت است شيخ مفيد قدس سره آن را در كتاب المزار
نقل فرموده باين لفظ: «زيارة اخري في يوم عاشورا برواية اخري». شيخ جليل محمد بن
المشهدي در المزار الكبير آن را روايت نموده و لفظ او اين است «زيارة اخري في يوم
عاشورا مما خرج من الناحية الي حد الابواب». سيد اجل مفخر عالم اسلام سيدمرتضي
رضوان الله عليه، آن امام شهيد مظلوم كحل الله ابصارنا بتراب مقدم زوار قبره را
بزيارتي كه مشتمل بر بخشها و فرازهائي از اين زيارت است زيارت نموده است كه محتمل
است آن هم زيارتي مرويه از همان ناحيه مقدسه باشد.
به هر حال هر دو مشتمل بر مضامين بسيار مهم و معرفت افزا و حزنانگيز است و علامه
مجلسي قدس سره ميفرمايد: محتمل است اين زيارت ناحيه مختص به روز عاشورا نباشد كه
در سائر ايام نيز خواندن آن بقصد رجاء و مطلق زيارت و تذكار و تكرار اين مضامين و
معاني مطلوب و مرغوب است.
و اما در خصوص روز عاشورا با توجه به آنچه گفته شد جواز خواندن آن را بقصد ورود
بعيد نميدانم اگر چه احوط خواندن آن بقصد مطلق زيارت است.
اميد است مؤمنين از ثواب و فيض اين زيارات بهرهمند و موفق باشند ضمناً پيرامون
مطالب مرقومه مراجعه فرمائيد به بحارالانوار جلد 98 ص 317 (الي) 328 كتاب المزار ب
24 و 41 حديث 8 و ص 231 (الي) 251 كتاب المزار ب 18/35 حديث 38.
س4. اينكه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را ميكشند صحيح است؟ مگر امام
زمان عليهالسلام مأمور باطن نيستند و غير موحَد را بر نميدارند؟
ج. مثل اين روايت از اخبار آحاد است كه با فرض صحت در خصوص معنايش موجب يقين و
اعتماد نميشود هر چند در شمار كل اخبار متواتر مربوط بوجود مقدس آن حضرت و معناي
عام و قدر مشترك همه آنها موجب يقين ميشود.
مع ذلك با فرض صحت آن ممكن است گفته شود كه در عصر ظهور آن حضرت دار تكليف باقي است
و چنان نيست كه موضوع اطاعت و عصيان منتفي باشد لذا احكام قضائي و جزائي اسلام اجرا
ميشود هر چند شخص آن حضرت حكم بواقع بنمايند.
علي هذا در اين مورد با علم بواقع مجازات قبل از وقوع جرم، جايز نيست و شهادت آن
حضرت كه بر حسب بعض اخبار «ما منّا الا مسموم او مقتول»
(128)
ممكن الوقوع است ولي مطلب تمام همان است كه اينگونه اخبار آحاد در خصوص معنايش لا
يوجب علما و لا عملاً.
س5. آيا صفت عدالتگستر از صفات مخصوص امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است
يا ساير ائمه اطهار را نيز شامل ميشود؟
ج. حضرات ائمه عليهم السلام همه عدالت پرور و عدالت طلب ميباشند و مردم را بعدل
دعوت ميفرمودند اما كسي كه تمام روي زمين را پر از عدل و داد ميكند شخص شخيص حضرت
مهدي صاحب الامر عليهالسلام و ارواحنا فداه است.
اين اقدام بزرگ و عمل جهانگير كه در بيان آن در احاديث بسيار فرمودهاند:
«يملأ الارض قسطاً و عدلاً»
(129)
از خصائص آن حضرت است.
س 6. معتقديم كه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف با ظهور خود دنيا را پر از
عدل و داد ميكند و حتي رهروان ديگر اديان نيز انتظار مصلح آسماني را ميكشند و از
سويي معتقديم امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف پس از ظهور و قيام چون مولاي
متقيان شهيد راه عدالت ميشود آيا شهادت ايشان به منزله شكست عدالت گستري است و با
شهادت ايشان قيامت آغاز ميشود؟
ج. آنچه بر حسب آيات و احاديث ثابت است اين است كه حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي
فرجه الشريف جهان را پر از عدل و داد ميفرمايد و دين اسلام بوسيله ايشان عالمگير و
حكومت يگانه جهاني به امامت و حكومت آن حضرت تشكيل ميشود و قريه و آبادي باقي
نخواهد ماند مگر اينكه دين اسلام آنجا را فرا ميگيرد و عدالت فاتح و اهل ايمان
پيروز ميگردند و حقيقت "وَ إِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ"
(130)
ظاهر ميشود.
اما اموري مثل چگونگي شهادت آن حضرت و پايان امر دنيا اموري است كه تفاصيلش بر
ما معلوم نيست هر نحو واقع شود دوباره عالم سير قهقرائي نخواهد داشت. البته رجعت
چنانكه از آيات شريفه و روايات كثيره استفاده ميشود واقع خواهد شد.
فاصله ظهور حضرت تا قيامت
س7. آيا اين روايت صحيح است كه ميفرمايد از ظهور حضرت تا قيامت يك قرن بطول
ميانجامد و حضرت پس از گذشت 20 سال از ظهورش به شهادت ميرسد و پس از ايشان
پيامبران و ائمه و جميع شهدا حيات يافته و نهضت حضرت را ادامه خواهند داد و 80 سال
بر جهان حكومت خواهند كرد و در سال صدم قيامت آغاز ميشود؟
آيا حضرت مهدي عليهالسلام
پس از شهادت مجدداً ظهور ميكنند؟
س8. حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پس از شهادت مجدداً ظهور خواهد كرد و
در 80 سال مذكور ايجاد قسط و عدل خواهد كرد؟
ج. اين تفاصيل اگر در بعض اخبار آمده باشد در صورتي مقبول است كه يا متواتر باشد و
يا يقين بصدور حديث حاصل شود و بيشتر اينگونه اخبار واجد اين اعتبار نيستند. ولي
رجعت ثابت است.
رابطه ظهور امام و عدالتگستري
س9. اگر مقرر شده است طي اين يك قرن از آغاز ظهور حضرت تا انتهاي نهضت
عدالتگستري باشد و جهان ايدهآلي تشكيل نشود فلسفه ظهور رسولان و امامان را چگونه
بايد توجيه كرد؟
ج. عدالت شكست نخواهد خورد و اسلام و عدالت و فضيلت بوسيله آن حضرت برقرار خواهد
شد و دنيا بسوي همان نقطه در حركت است و يكي از حكمتهائي ظهور پيامبران و امامان هم
اگرچه جلو بردن جهان بسوي آن عدالت جهاني و همگاني باشد تمام فلسفه و حكمتهاي آن
نيست؛ بلكه بشارت و انذار و هدايت مردم و دعوت بسوي خدا و امر به معروف و نهي از
منكر و برقرار كردن رسوم نيك و برانداختن عادات زشت و امور و مطالب مهم ديگر همه از
حكمتهاي ظهور آن بزرگواران است.
ميزان موفقيت امام در عدالتگستري
س10. اگر مقدر است صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف براي برپايي عدالت
ظهور و قيام نمايند و قبل از اينكه موفق به برپايي قسط و داد شوند به شهادت برسند و
فرجام دنيا به آغاز قيامت شود پيشبيني اين موضوع فلسفه انتظار را مخدوش نميكند؟ و
اگر قرار است عدل كاملي بر پا نشود ظهور براي چه صورت ميگيرد؟ آيا فقط بحث سنّت و
ابتلاء است و بحث آزمايش انسانها در بين است يا غيره؟
ج. بيان كرديم كه عدل كامل برقرار ميشود و شخصي كه آن را برقرار ميسازد همان مهدي
موعود ارواح العالمين له الفداء است. آن حضرت قبل از اينكه آن مأموريتهاي بزرگ را
انجام دهد به شهادت نخواهد رسيد.
اين مسئله در اخبار شيعه و سني ثابت است كه اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز و آن
حضرت ظهور نكرده باشد و اين انقلاب جهانگير و اصلاحي بزرگ انجام نگرفته باشد، خدا
آن روز را آنقدر طولاني و دراز فرمايد كه آن حضرت ظهور و همه اين برنامههاي بزرگ
اجرا و عالم را پر از عدل و داد فرمايد بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد بديهي
است بعد از اين عدل و داد دوباره ظلم حاكم نخواهد شد.
نداي آسماني
س11. يكي از علائم ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نداي آسماني
است. آيا از صيحه آسماني به فرد مؤمن و شيعه و دوستدار آن حضرت آسيبي نميرسد و در
امان است يا خير؟
ج. مؤمن واقعي در امان است و آن صيحه براي او بشارت است.
موانع فرج آن بزرگوار
س12. موانع فرج حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف چيست؟
ج. غير از ذات احديت كسي علم به موانع ندارد ولي ممكن است بعض موانع، اعمال سيئه
مردم و مستعد نبودن آنها براي ظهور آن عدالت جامع و كامل باشد چنانكه خواجه
ميفرمايد: وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا. به هر جهت در تعجيل فرج آن حضرت دعا كنيد.
ديدار حضرت
س 13. آيا هر انساني ديدار حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نصيبش ميگردد؟
ج. بعضي افراد مشرف بزيارت ايشان شدهاند.
شرايط ظهور آقا امام زمان عليهالسلام
س 14. شرايط ظهور آقا امام زمان چيست؟
ج. به كتاب شريف منتهي الامال مرحوم محدّث قمي رضوان الله عليه اواخر جلد دوم مراجعه نمائيد.
چگونه آماده ظهور شويم؟
س15. چگونه براي ظهور آن حضرت آمادگي پيدا كنيم؟
ج. كسي كه به علائق دنيوي بياعتنا باشد انشاءالله آمادگي پيدا ميكند.
وضع جهان، قبل و بعد از ظهور
س16. از لحاظ وضعيت جهان و جهانيان (چه از نظر مادي و اقتصادي و چه از نظر معنوي
و حكومتي و...) چه فرقي ما بين قبل از ظهور امام زمان و بعد از ظهور ايشان وجود دارد؟
ج. طبق احاديث متواتره در زمان ظهور آن بزرگوار عدالت واقعي در سراسر جهان
برقرار ميشود لذا وضع مردم هم از نظر مادي و هم از نظر معنوي با زمان قبل از ظهور
آن بزرگوار فرق خواهد داشت.
آيا احتمال ظهور حضرت در اين عصر هست
س17. با توجه به ظلم و ستم و فساد و تباهي كه هر روزه در جهان بيشتر و بيشتر
ميشود و همينطور با توجه به رشد فكري جهانيان نسبت به اسلام واقعي و با به وقوع
پيوستن اكثر علامات غير حتميه كه در مورد ظهور امام زمان آمده است، آيا احتمال ظهور
امام زمان در عصر كنوني ميرود يا خير؟
ج. البته خيلي از علامات قطعي ظهور آن بزرگوار هنوز واقع نشده ولي اميد است كه
خداوند فرج آن بزرگوار را نزديك كند.
شباهتهاي امام عصر عليهالسلام
با جناب شعيب و جناب صالح
س18. راجع به شعيب و صالح چه ميدانيد؟ چه شباهتهايي به حضرت بقية الله الاعظم
عجل الله تعالي فرجه الشريف دارد؟
ج. در باب شباهت حضرت حجت سلام الله عليه به حضرت صالح علي نبينا و آله و
عليهالسلام از حضرت صادق عليهالسلام روايتي وارد شده كه خلاصه مضمونش اين است
حضرت صالح عليهالسلام در وقتي كه به سنّ پيري رسيده بود از قومش غايب شد و بعد از
مدتي كه به نزد قومش برگشت در غير آن صورت بود قوم او را شناختند در حالي كه سه
فرقه شده بودند 1- شاكين 2- منكرين 3- اهل يقين، فرقه اول و دوم صالح را تكذيب
كردند و اهل يقين گفتند خبري بده ما يقين كنيم تو صالح هستي البته ما شك نداريم كه
خداوند قادر است صورت و هيئت هر كس را به صورتي كه ميخواهد متحوّل كند. صالح
فرمود: من براي شما ناقه آوردم. گفتند: چه علامتي داشت؟ فرمود: براي ناقه وقت معيني
از جهت شرب آب بود و براي مردم هم روز معيني. گفتند: آمنّا بالله تا آخر حديث.
حضرت حجّت سلام الله عليه هم مانند صالح، با اينكه عمر شريفش طولاني شده بصورت جوان
كمتر از چهل ساله ظاهر ميشود و مردم هم سه فرقه ميشوند شاك و منكر و موقن. پس
حضرت آنها را بسوي خود دعوت ميكند و آن فرقه انكار ميكنند و اهل يقين مطالبه
علامت تشخيص مينمايند حضرت علامتي را كه موجب تشخيص است ارائه ميفرمايد اهل يقين
با حضرتش بيعت ميكنند.
نظير همين در خصوص شباهت به حضرت شعيت نيز وارد شده كه شعيب از قومش غائب شد در
حالي كه پير و ضعيف شده بود و وقتي كه برگشت بصورت جوان بود و ديگر اينكه در بين
قومش ندا كرد كه "بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ" و حضرت
حجت سلام الله عليه هم بر حسب روايت منقوله از امام باقر عليهالسلام وقتي ظاهر شود
در قيافه جوان و تكيه به ديوار كعبه كند و سيصد و سيزده نفر نزد او جمع شوند و
اولين كلام حضرت اين است:
"بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ"
(131)
.
پيرامون كهكشان (المرأة المسلسلة)
س19. در جلد دوم كتاب امامت و مهدويت ص 377 اين جمله را آوردهايد كه: مثلاً
تفاوتي كه زمين ما با (سديم المرأة المسلسة) دارد... اين از چه نوع كرات ميباشد كه
به اين عظمت آن را نام بردهاند لطفاً جواب مشروحي را مرحمت بفرماييد.
ج. "وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ"
(132)
و "قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا"
(133)
.
عالم و ماسوي الله بزرگتر، عظيمتر، وسيعتر و بيشتر از اين حرفها و اعداد و
ارقام است. اين عظمتها در برابر ما و فكر و انديشه ما عظيم است اما در برابر عالم
آفرينش همه صغير و ذره هم به حساب نميآيند. عظمت همه هم در برابر عظمت خالق همه
حقير و ناچيز است و همه به زبان حال يا قال ميگويند: هو العلي العظيم.
غرض ما در اين نمونهاي كه از عظمت اجزاء و اعضاء بيشمار اين عالم نشان دادهايم،
نشان دادن تفاوتهايي است كه در اين عالم بين افراد اصناف مخلوقات وجود دارد. آنچه
را عرض كردهايم بر حسب اطلاعات بسيار مختصري است كه كيهان شناسان و علماء علم هيئت
به ما دادهاند.
پيرامون همين (المرأة المسلسلة) توضيحات ديگري ميدهند كه اين (المرأة المسلسلة) يا
زن به زنجير كشيده شده جزء صور فلكي نيمكره شمالي است و گستردگي آن در آسمان حدود
722 درجه مربع است. بنابر اين ميتوان گفت كه صورت فلكي بزرگي است و در اين صورت
كهكشاني وجود دارد كه به (المرأة المسلسلة) يا آندرومدا (Andromeda) معروف است.
ميگويند اين كهكشان حدود دويست ميليارد (دقت كنيد) ستاره دارد وقتي از درون تلسكوپ
به آن نگاه ميكنند شبيه يك كهكشان بيضوي ديده ميشود اما در واقع يك كهكشان
مارپيچي بازودار است كه ما آن را از پهلو ميبينيم بنابر اين بازوهاي آن براي ما
قابل ديدن است.
(المرأة المسلسلة) بعد از ابرهاي ماژلاني (كهكشانهاي به اصطلاح بينظم) نزديكترين
كهكشان به كهكشان ما يعني راه شيري ميباشد فاصله آن با كهكشان ما حدود دو ميليون و
سيصد هزار سال نوري (دقت كنيد) ميباشد بنابراين وقتي ما آن را ميبينيم در واقع
تصوير دو ميليون و سيصد هزار سال پيش آن را ميبينيم.
(المرأة المسلسلة) تنها كهكشاني است كه ميتوان آن را در نيمكره شمالي در شبهاي صاف
و بدون نور شهر و مهتاب با چشم غير مسلح ديد.
درگذشته دانشمندان گمان ميكردند كه اين جرم غير ستارهاي يك سحابي از كهكشان راه
شيري است اما در اوايل (به اصطلاح مسيحيها) قرن بيستم «ادوين هابل» با مطالعه و
تحقيق بسيار روي تصاوير مربوط به آن دريافت كه اين جرم آسماني از ستارگان بسياري
تشكيل شده كه اوّلاً خارج از كهكشان ما هستند و ثانياً ستارگان آن با سرعتهاي قابل
ملاحظهاي بدور مركز اين منطقه در حركتند.
فسبحان الله خالق هذا الكون الوسيع لا اله الا هو بديع السماوات و الارض رب العرش
العظيم.
آنچه از (المرأة المسلسلة) گفته شد اطلاعاتي است كه اهل فن دادهاند امّا براي ما
اين بيانات از عظمت عالم كون و اين فضاي به اصطلاح لايتناهي تازه و جديد نيست ما از
احاديث شريفه اهلبيت عليهم السلام اين معاني و بيشتر و گستردهتر از آن را
دريافتهايم و شناختهايم و آيات خدا را در يك قطعه كوچك از عالم كون لاتعد و لا
تحصي ميدانيم.
آنچه در بعض احاديث است وسعت عالم را به مراتب بيشتر از آنچه كه كيهان شناسان تعريف
ميكنند بيان فرمودهاند و الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا
الله.
بنابراين مسئله طول عمر پيغمبر خدا مثل نوح يا حجت خدا مثل حضرت ولي الله مهدي
موعود، ارواح العالمين له الفداء يا بقاء عيسي مسيح عليهالسلام و رفع او به آسمان
و فرود آمدن او به زمين براي ياري حضرت صاحب الامر، عجّل الله تعالي فرجه الشريف، و
اقتداء او به آن حضرت و امور ديگر از اين قبيل در اين عالم مشحون به آثار قدرت خدا
از ذره اتم تا كهكشانها و از عالم شهادت تا عالم غيب نبايد مورد تعجب و استبعاد شود
و ذلك تقدير العزيز العليم.
مشاهده حضرت در زمان غيبت
س20. با وجود اين حديث معتبر از منتهي الامال به نقل از شيخ طوسي و شيخ صدوق
رضوان الله عليهما (اي علي بن محمد سمري خداوند برادران ديني تو را در مصيبت تو اجر
عظيم دهد تو شش روز ديگر از دنيا ميروي امر خود را جمع كن و آماده باش و به احدي
وصيت براي نيابت نكن همان غيبت كبري واقع گرديد و مرا ظهوري نخواهد بود مگر به اذن
خداوند متعال و اين ظهور بعد از اين است كه غيبت طول بكشد و دلها را قساوت ميگيرد
و زمين پر از ظلم و ستم ميشود و ميآيند بعضي از شيعيان من كه ادعاي مشاهده مرا
مينمايند آگاه باشيد كه هر كس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعاي مشاهده
نمايند او كذاب و افترا زننده است. و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم).
اين نامهاي از حضرت صاحب امر عليهالسلام به نماينده چهارم خود علي بن محمد سمري
است.
با وجود حديث بالا كتابهاي زيادي در مورد ملاقات با امام زمان عجل الله تعالي فرجه
الشريف نوشته شده و در داستانها اشخاص زيادي به خدمت حضرت صاحب امر عليهالسلام
رسيدهاند آيا داستهايي كه راجع به ملاقات امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
هست همه آنها دروغ هستند؟
ج. بعضي از حكايات ملاقات صحيح و بدون شك است و ظاهراً مراد از فرمايش آن بزرگوار
اين است كه اگر كسي ادعاي مشاهده كند براي فتح باب مشاهده و رابطه خاصه داشتن
بعنوان نيابت بنمايد كذاب و در اين صورت هيچ منافاتي بين كلام شريف آن حضرت و
داستانهاي ملاقات نيست ولي ادعاي ملاقات از هركسي و درباره هر كسي بدون امارت قطعي
و يقيني قبول نميشود .والله العالم
سبب محروميت مردم از وجود حضرت حجت عليهالسلام
س21. ميخواهم بدانم كه سبب اصلي محروميت مردم از وجود حضرت حجت عليهالسلام
كدام مورد است؟ آيا به دليل عدم شرايط مناسب و شايستگي لازم در جامعه است و يا وجود
دستگاههاي حكومتهاي جبار و منافقين و اگر به غير از اين موارد است دليل چيست؟
ج. از اين سؤال در بعضي رسالهها و نوشتهها جواب دادهايم اجمالاً در اينجا هم
تذكر ميدهيم كه وجوه و حكمتهائي براي غيبت آن حضرت بيان شده است كه هر يك از آنها
اگرچه وجه و حكمت باشد، كل وجوه و حكمتهاي اين غيبت نيست.
مثلاً خواجه طوسي ميفرمايد:« وجوده لطف و تصرفه لطف اخر و عدمه (اي عدم تصرفه)
منّا» غيبت و عدم تصرف آن حضرت را مربوط به مردم ميداند.
به بيان ديگر اين ظهور محتاج به شرايطي است كه در طي مرور زمان و اعصار و تغييرات و
تحولات و ظهور حكومتهاي گوناگون و آزمايش مكتبهاي مختلف و حوادث ديگر فراهم ميشود
چنانكه وجود حكومتهاي جور نيز از موانع حضور ظاهري آن حضرت در جامعه است.
مسئله امتحانات و تخليص و تمحيض مردم نيز هست و اجمالاً دنيا بسوي آن ظهور بزرگ به
امر الله در حركت است و اوضاع و احوال حكومت جهاني آن حضرت را نويد ميدهد.
مطلب مهم كه در احاديث هم به آن اشاره شده اين است كه اسرار بزرگ و عمده اين غيبت
بعد از پايان آن و منتهي شدن به آن دگرگوني بينظير ظاهر ميشود چنانكه ثمره درختي
كه پس از يكصد سال يا هزار يا چند هزار سال ظاهر ميشود پيش از نشستن آن درخت به
بار و ظهور ثمره، ظاهر نخواهد شد بايد مردم بنشينند و از آن درخت نگهداري كنند و
منتظر ظهور ثمره آن باشند. اللهم عجَل فرجه و سهَل مخرجه.
وظايف مسلمين در دوران غيبت
س22. وظايف مسلمين در دوره غيبت چيست؟
ج. از اين سؤال هم مكرر جواب دادهايم در اينجا نيز بطور اشاره عرض ميكنيم كه
وظايف مسلمين بطور فردي، انجام واجبات و ترك محرمات و خودسازي است.
تخلق به اخلاق حميده مثل تواضع و قناعت و عدل و انصاف و ترحم و مواسات با برادران و
خواهران و كسب معارف و آداب اسلامي و عبادات و اشتغال بذكر و ياد خدا و انجام نوافل
مخصوصاً تهجد و سعي در قضاي حوائج مؤمنين - كه بسيار مهم است - اموري است كه حتماً
موجب خوشنودي حضرت ولي عصر ارواحنا فداه خواهد شد.
وظايف مسلمين بطور عموم نيز همكاري با يكديگر در اعلاء كلمه اسلام و دفاع از كيان
اسلام و مسلمين و امر به معروف و نهي از منكر و دفع بدع و ظلم ظالمان و ستمكاران و
خلاصه اهتمام در آنچه موجب عزت و ظهور شوكت مسلمين و خودكفائي و بينيازي از
بيگانگان و دفع استكبار و استيلاء كفار و مخصوصاً حفظ هويت و شخصيت و استقلال
اسلامي در همه موارد ميباشد خداوند متعال همه را بوظايف آشنا و توفيق عمل به همگان
عطا فرمايد.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و اله الطاهرين و السلام
عليكم و رحمة الله.
چرا امام عصر عليهالسلام
اندكي پيش از ظهورشان متولد نشدند
س23. فلسفه غيبت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه چيست؟ به عبارت ديگر آيا امكان نداشت
حضرت مهدي به شيوهاي طبيعي و در زمان مقتضي متولد شوند؟
ج. زمان مقتضي ولادت آن حضرت همان زماني است كه ولادت آن حضرت در آن واقع شده و در
زمانهاي ديگر مثلاً بعد از ده سال يا صد سال يا هزار سال و بيشتر ولادت ايشان يعني
حضرت مهدي فرزند عزيز حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام اقتضا ندارد و معقول نيست.
چنان كه مقتضي ولادت هر كس همان زماني است كه در آن متولد شده است آن شخص عظيم و
نابغه دوران و اعجوبه زمان و آيت بيمانند خداوند سبحان كه امام دوازدهم است مقتضي
ولادتش هيچ زماني غير از همان زمان پدر بزرگوارش و همان سال 255 هجري نبوده و نيست.
چنان كه ولادت پدر و جدش نيز در همان زمان كه اتفاق افتاد مقتضي بوده است اين مولود
عزيز كه بايد از عترت طاهره و از اصلاب طيبه معينه باشد ولادتش در همان زمان كه
واقع شد بايد واقع شود.
در عالم خلقت شرايط خاص كه براي پيدايش و تكون و وجود او است به همين است كه ولادتش
از پدرو اجداد و امهاتي باشد كه منتهي به امام حسن عسكري عليهالسلام ميگردد و شخص
ديگر كه از اين شجره و از اين اصلاب طاهره و ارحام طيبه نباشد آن شخص موعود نخواهد
بود.
هم چنين هر كسي و هر شخصي در طول قرون و مرور اعصار بدنيا بيايد هر كس باشد او مهدي
ابن الحسن العسكري نميباشد كه صاحب آن مقامات و خصايص است.
شرايط بسيار دست به دست هم داده شخصيتهائي مثل ابراهيم و رسول خدا و علي مرتضي و
فاطمه زهرا عليهم السلام بوجود آمدهاند تا اين وجود مقدس بوجود آمده است اين وجود
فقط در اين زمان و تحت اين برنامه و تقديرات الهي وجود پيدا ميكند و اگر هزار سال
بعد يا بيشتر باشد او نيست و آن كسي كه انبيا از وجودش خبر دادند نيست.
آن وجودي كه مثلاً در آفريقا وجود پيدا ميكند غير از وجودي است كه در آسيا يا
اروپا بوجود ميآيد. آن محمدي كه در شبه جزيره عربستان در آن اوضاع و احوال در آن
سال از پدري چون عبدالله و مادري چون آمنه متولد ميشود منحصر بفرد است و در
زمانهاي ديگر هر كسي به وجود آيد او نيست و آن خصوصيات و امتيازات را ندارد.
خلاصه اين نكته بسيار دقيق است اصلاً اگر ولادت و وجود و بقاء آن حضرت در اين مدت
طولاني نبود و نباشد ظهوري اقتضا پيدا نميكند كه شخصي براي آن بگفته شما در زمان
مقتضي متولد شود.
اينها مطالب و اسرار و مقتضياتي است كه احاطه بر آنها و اطلاع از آنها بر بشر - كه
با همه معلوماتش هنوز هم در كلاس نخست كشف اسرار عالم خلقت است و شايد تا ابد هم در
همين كلاس در جا بزند و نتواند به كلاس دوم راه يابد - ممكن نيست.
مسأله اصطفا و گزينش انبيا و اولياء و محمد و آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين و
امامت و مقامات و مراتب آنها را نميتوان با اين توهمات زير سؤال برد و مثلاً زماني
را مقتضي بگوئيم و زماني را مقتضي ندانيم. اين حرف مثل اين است كه بگوئيم: مقتضي
بود كه عالم يا مجاري خلقت نوع ديگر باشد و اين همه ماده و مدت مصرف نشود و جوابش
فقط همين است كه مقتضي نبوده و مقتضي همين بوده كه هست.
با تأمل در اين دو آيه جواب از مثل اين سؤال ظاهر ميشود: "وَقَالُوا لَوْلَا
نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيم"
(134)
. "أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ"
(135)
.
علي هذا جواب از اين كه در زمان مقتضي ولادت انجام شود همين است كه در زمان
مقتضي انجام شده و زمان ديگر غير از زماني كه ولادت در آن واقع شده مقتضي نبوده و
نيست و هر مولودي كه در زمان و طبق مقتضيات ديگر متولد شود او نيست و شخص ديگري است
و تمام سخن اين است كه اين امورات از تقديرات الهي است و ما از كشف اسرار و درك وجه
آنها ناتوانيم.
فايده وجود امام غايب
س24. فايده وجود امام در دوران غيبت چيست؟ آيا جز ذخيره بودن براي دوران ظهور
(بقية الله في ارضه)، فوايد ديگري هم بر وجود امام در دوران غيبت مترتب است؟
ج. آثار و بركات مهم در زمان غيبت بر وجود آن حضرت و بر غيبت ايشان مترتب است كه
يكي از آنها آثار و بركاتي است كه بر نفس وجود ولي الله در هر عصر و زمان مترتب است
و وجود شريفش امان اهل ارض و قوام و بقاء زمين است.
چنان كه در وصف حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام، ابوذر آن صحابي جليل كه پيغمبر اكرم
صلياللهعليهوآله در شأنش فرمود: آسمان بر سر كسي سايه نينداخته و زمين كسي را
حمل نكرده كه از ابوذر راستگوتر باشد اين گونه اظهار عقيده ميكرده: (و انه لعالم
الارض وزرّها الذي تسكن اليه) ابن اثير ميگويد يعني او (علي عليهالسلام ) قوام
زمين است و زر قلب استخوان كوچكي است كه قوام قلب به آن است و سلمان هم همين عقيده
را اظهار ميداشت.
همه و هر كدام از ائمه اثنيعشر، عليهم السلام، داراي همين شأن و مقام هستند و
وجودشان امان و قوام است چنان كه از شخص رسول اكرم صلياللهعليهوآله روايت است كه
فرمود: «اني و أحد عشر من ولدي و انت يا علي زرّ الارض - اعني اوتادها و جبالها -
بنا و تدالله الارض ان تسيخ باهلها فاذا ذهب الاثنا عشر من ولدي ساخت الارض باهلها و لم ينظروا»
(136)
.
يك سلسله انتفاعات و بهرهمنديها از وجود مبارك آن حضرت در عصر غيبت است كه در
حديث مشهور و معروف جابر به آن اشاره شده است.
در ضمن اين حديث آمده است كه پس از آن كه حضرت پيامبر اعظم، صلي الله عليه و
آله، به غيبت طولاني آن حضرت اشاره فرمود به حدي كه غير از كساني كه خدا دلشان را
به ايمان امتحان كرده است ثابت بر عقيده به امامت او باقي نميمانند جابر پرسيد:
آيا شيعيان او در غيبت او از او منتفع و بهرهمند ميشوند؟
رسول اعظم صلياللهعليهوآله به طور محكم جواب فرمود: «اي والذي بعثني بالنبوة
يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته كانتفاع الناس بالشمس من وراء السحاب»
(137)
.
چنان كه مردم از آفتاب در هنگامي كه پشت ابر است انتفاع ميبرند از وجود آن حضرت
نيز در عصر غيبت انتفاع ميبرند.
در نهجالبلاغه در توصيف مهدي عليهالسلام ميفرمايد: «يسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ
مُنِيرٍ، وَيَحْذُو فِيهَا عَلَي مِثَالِ الصَّالِحِينَ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً،
وَيُعْتِقَ رِقّاً، وَيَصْدَعَ شَعْباً، وَيَشْعَبَ صَدْعاً، فِي سُتْرَةٍ عَنِ
النَّاسِ لاَ يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَلَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ... »
(138)
.
خلاصه آن كه در زمان غيبت، امام عليهالسلام نيز وظايف خاص و شئون و
مأموريتهائي دارند كه انجام ميدهند و امور و جريانها از آن حضرت مخفي نيست. آن
حضرت از مردم غايبند ولي مردم از ايشان غايب نيستند و چنان كه اسم (الغائب) از
اسماء الحسني الهي است وجود آن حضرت نيز در زمان غيبت از اسماءالحسني تكويني حق
ميباشد. در اينجا دامنه مطلب وسيع است كه بيش از اين مجال بسط كلام نيست و العارف
يكفيه الاشاره.