عصمت

آيت الله شيخ جعفر سبحانى

- ۸ -


عصمت انسان هاى ديگر

ش16) آيا مقام عصمت، به پيامبر و ائمه اختصاص دارد؟ چرا؟

در پاسخ به اين پرسش، ابتدا اين نكته را ياد آور مى شويم كه مقام عصمت، به آدميان اختصاص ندارد، بلكه فرشتگان الهى نيز از اين منزلت والا برخوردارند. در تأييد اين سخن، مى توان آيات و روايات فراوانى را شاهد آورد. در اينجا، تنها به نقل دو روايت بسنده مى كنيم

الف) امير بيان، على(عليه السلام) در خطبه معروف به اشباح، مطالب گرانقدرى در باره آفرينش فرشتگان بيان نموده اند كه قسمتهايى از آن، چنين است

آنان را در مقامها كه دارند، امين وحى خود ساخت و رساندن امر و نهيش را به پيامبران، به گردنِ ايشان انداخت. از دودلى و نا باورى نگاهشان داشت... نه تير ناباورى از كمانِ دودلى، ايمانِ استوارشان را نشانه ساخت، و نه سپاه بدگمانى بر اردوىِ ايمان آنان تاخت و نه بيمارى كينه و رشك در آنان رخنه نمود... يقين به او، چنان آنان را از جز خدا بريده كه شيفته اويند تنها آنچه نزد اوست مى خواهند، و از ديگرى نمى جويند... غفلت، عزم استوارشان را سست نكند، و فريبِ شهوت راه همتشان را نزند.(153)م

ب) امام حسن عسكرى(عليه السلام) نيز با استناد به يكى از آيات قرآن، عصمت فرشتگان را اينگونه تبيين مى نمايند

فرشتگان خدا، به كمك الطاف الهى، از كفر و امور ناپسند، معصوم و در امانند. [چنانكه ]خداوند ـ عزوجل ـ در باره آنها مى فرمايد: «از خداوند در آنچه فرمانشان دهد، سرپيچى نمى كنند و هر چه به ايشان فرمان داده شود، انجام دهند».(154)م

در ميان انسانها نيز، علاوه بر پيامبران و امامان، عصمت فاطمه زهرا(عليها السلام) با ادله فراوان قابل اثبات است. چنانكه پيامبر گرامى اسلام، در حديثى كه شيعه و سنى آن را نقل كرده اند، مى فرمايد

«ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها»(155)م

هما نا خداوند تبارك و تعالى به خاطر خشم فاطمه، غضب مى كند و به سبب رضايتِ او خشنود مى گردد

روشن است كه در صورتى مى توان خشم و غضب يك شخص را ملاك خشنودى و ناخشنودى خداوند دانست كه وى جز به اجراى فرمانهاى الهى نينديشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و انديشه نيز معصوم باشد. اگر فاطمه زهرا(عليها السلام) حتى براى يك بار در عمر خويش، تن به گناه مى داد و يا فكر انجام آن را در سر مى پروراند، پس دست كم يك مورد يافت مى شد كه خشنودى آن حضرت به چيزى تعلق گيرد كه خداوند آن را نمى پسندد; در حالى كه در اين روايت، به صورت كلى، رضايت فاطمه(عليها السلام) محور خشنودى الهى قرار گرفته است

همچنين يكى از آيات قرآن كريم(156)، به طهارت و پاكى حضرت مريم(عليها السلام) اشاره دارد. در باره اينكه خداوند، مريم(عليها السلام) را از چه چيزهايى پاك گردانيده، وجوه گوناگونى بيان شده است(157). به عقيده برخى از مفسران، سزاوارتر آن است كه آيه را داراى معناى عامّ شمرده، وى را از تمام پليديهاى حسّى، معنوى و قلبى، پاك بدانيم(158). مرحوم علامه طباطبايى نيز دلالت آيه بر عصمت مريم را با سياق آيات، سازگارتر مى دانند(159)م

اين دو نمونه، نشانگر آن است كه عصمت مقامى نيست كه در انحصار انبيا و ائمه قرار داشته، دست ساير انسانها از رسيدن به آن كوتاه باشد; بلكه ديگران نيز مى توانند به برخى از مراتب عصمت، يعنى عصمت از گناه، دست يابند. كم نبوده اند عالمان تقواپيشه اى كه ساليان متمادى نه تنها از حرام، بلكه از امور مكروه نيز چشم پوشيدند و حتى به خوردن و آشاميدن خود نيز رنگ الهى دادند. اميد است كه مانيز در حد توان، از انجام گناه خود دارى ورزيم و اگر نمى توانيم به آن مقام بار يابيم، دست كم در اين مسير گام برداريم

آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگى بايد چشيد

عصمت حضرت زهرا(س)

ش17) عصمت حضرت زهرا(عليها السلام) با چه ادلّه اى ثابت مى گردد؟

ناطقه مرا مگر روح قدس كند مدد   تا كه ثناى حضرت سيده نساء كند
نفخه قدس بوى او، جذبه انس خوى او   منطق او خبر ز (لاينطق عن هوى) كند
«مفتقرا» متاب رو از در او به هيچ سو   زانكه مس وجود را فضه او طلا كند(160)م

سلام و درود خدا بر سرور زنان جهان كه تاريخ، گواه زندگىِ سرشار از معنويّت او است و آيه تطهير نشان عصمت او. براى اثبات عصمت حضرت زهرا(عليها السلام) ادله گوناگونى به كار مى آيند كه در اينجا برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم

ش1- آيه تطهير

بخشى از آيه 33 سوره احزاب كه به آيه تطهير شهرت يافته، همواره كانون توجه انديشمندان شيعه و سنى بوده و بحث هاى گوناگونى برانگيخته است. همگان بر اين باورند كه اين آيه فضيلت والايى را براى اهل بيت به اثبات مى رساند و انديشمندان شيعه، اين فضيلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس اين آيه، اراده تخلّف ناپذير خداوند بر اين تعلّق گرفته است كه هرگونه پليدى را از اهل بيت بزدايد و آنان را به طور كامل پاك و پاكيزه گرداند. چنين برداشتى از آيه با بررسى واژه هاى به كار رفته در آن، همچون اراده، رجس، اذهاب و تطهير تأييد مى گردد و جاى ترديدى براى حق جويان باقى نمى گذارد. جاى آن نيست كه در اين نوشتار كوتاه، به تفصيل درباره چگونگى دلالت آيه بر عصمت اهل بيت سخن برانيم و عمق واژه هاى به كار رفته در آن را بكاويم. از اين رو، به بيان روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه در كتب اهل سنّت نقل گرديده است، بسنده مى كنيم. بر اساس اين روايت، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند

(فأنا و اهل بيتى مطهرون من الذنوب)(161) «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم».بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است و اگر در بيان فضيلت او دليل ديگرى نمى داشتيم، همين آيه كافى بود كه او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با شيوه هايى به يادماندنى، اهل بيت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجيهى را بسته است. بر اساس روايات فراوانى كه به حديث كساء شهرت يافته اند، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پارچه اى را بر روى خود و على و فاطمه و فرزندانشان، حسن و حسين انداخته، جمله (اللهم هؤلاء اهل بيتى) را براى آيندگان به يادگار گذاشتند و در پاسخ به ام سلمه - كه يكى از شايسته ترين همسران پيامبر بود و پيوستن به اصحاب كساء را درخواست مى نمود - فرمودند

«رحمت خدا بر تو باد. تو همواره به راه خير و رستگارى بوده اى و چقدر من از تو راضى ام! ليكن اين فضيلت ويژه من و اين چند نفر است»(162)م

پيامبر گرامى براى آنكه وظيفه خويش را در تبيين آيات الهى به گونه شايسته اى بجاى آورند، به اين مقدار نيز بسنده نكرده، با به كارگيرى شيوه اى فراموش نشدنى و در مدت زمانى نسبتاً طولانى، آن هم به صورت هر روزه، به معرفى اهل بيت پرداختند. در روايتى از ابن عباس در اين باره آمده است

«رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسيدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور كامل و شايسته پاكتان سازد. وقت نماز است، آماده شويد. رحمت خدا بر شما باد»(163)م

ش2- روايات مربوط به عصمت اهل بيت(عليهم السلام)م

علاوه بر آيه تطهير، رواياتى كه شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد كه جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانكه در حديث معروف ثقلين آمده است(164)م

(انّى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى، ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض)(165) «من در ميان شما دو چيز گران بها باقى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم. تا وقتى كه به آن دو تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد. هيچگاه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند، تا آنگاه كه بر سر حوض (كوثر) بر من وارد گردند»م

اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت

ش3- روايات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(عليها السلام)م

در اينجا نيز از روايات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به يكى از آنها كه محدّثين شيعه و سنّى روايت نموده اند، بسنده مى كنيم

(ان الله - تبارك و تعالى - يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها)(166) «همانا خداوند - تبارك و تعالى - با غضب فاطمه غضبناك و با رضايت او خشنود مى شود»م

نكته درخور توجه در اين روايت آن است كه رضايت و نارضايتى فاطمه زهرا(عليها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و اين حقيقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسير ديگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(عليها السلام) به گناه دست مى زد و يا حتّى فكر انجام آن را در سر مى پروراند، به چيزى خشنود گرديده بود كه خدا از آن خشنود نيست، در حالى كه در اين روايت، رضايت الهى پيوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(عليها السلام) يافته است

اعتراف ضمنى يكى از دانشمندان اهل سنت را پايان بخش اين قسمت مى سازيم. آلوسى - يكى از پرآوازه ترين مفسران اهل سنت - در تفسير آيه 42 سوره آل عمران، از يكسو حضرت مريم(عليها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامى پليدى هاى حسّى، معنوى و قلبى پاك مى داند و از سوى ديگر، بر ديدگاه كسانى كه وى را سرور تمامى زنان جهان، از آغاز تا انجام مى شمارند، مى تازد و با اقامه شواهد گوناگونى چنين نتيجه مى گيرد كه اين ويژگى شايسته فاطمه زهرا(عليها السلام) است.(167) پرواضح است كه جمع ميان اين دو سخن، جز با پذيرش عصمت حضرت زهرا(عليها السلام) سازگار نيست