امامت در پرتو كتاب و سنت

مهدى سماوى

- ۱۰ -


19 ـ اسـودبـن عامربن شاذان شامى , درگذشته به سال 208 .
احمدبن حنبل حديث او رادر مسند خود نقل كرده است .
20 ـ يـحـيـى بن حمادبن زياد شيبانى , درگذشته به سال 215 .
حديث او را حاكم درمستدرك و خوارزمى در مناقب و نسائى در خصائص نقل كرده اند.
21 ـ ابـوجـعـفـر محمدبن حبيب هاشمى بغدادى , درگذشته به سال 225 .
او حديث ثقلين را در كتاب خود اخبار قريش كه المنتمق نيز ناميده مى شود (و خطى است ) آورده است .
22 ـ ابـوعبداللّه محمدبن سعد زهرى بصرى , درگذشته به سال 230 .
جلال الدين سيوطى حديث او را در الدر المنثور آورده و ما حديث او را نقل كرديم .
23 ـ ابـومـحـمد خلف بن سالم مخرمى مهلبى كه مولايشان سندى بود و به سال 231درگذشته است .
حديث او را حاكم در مستدرك و خوارزمى در مناقب نقل كرده اند.
24 ـ زهـيـربـن حـرب بـن شداد ابوخيثمه نسائى , درگذشته به سال 234 .
حديث او رامسلم در صحيح خود هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم آورده است .
25 ـ ابـوالـفضل شجاع بن مخلد فلاس ابوالفضل بغوى , درگذشته به سال235 .
حديث اورا مسلم در صحيح خود هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم آورده است .
26 ـ ابـوبكر عبداللّه محمد معروف به ابن ابى شيبه , درگذشته به سال 235 .
حديث او رابدخشانى در مفتاح النجا آورده است .
27 ـ مـحـمـدبن بكاربن ريان هاشمى , درگذشته به سال 238 .
حديث او را مسلم درصحيح خود هنگام ذكر حديث ثقلين از زيدبن ارقم نقل كرده است .
28 ـ ابـويـعـقـوب اسـحاق بن ابراهيم بن مخلد بن ابراهيم بن مطرحنظلى معروف به ابن راهويه , درگـذشـتـه بـه سـال 238 .
حـديث او را سخاوى در استجلاب ارتقاء الغرف آورده است .
حنظلى مسندى دارد كه اين حديث را همان گونه كه سخاوى نقل كرده در آن آورده است .
1 ـ ابـو مـحمد وهان بن بقية بن عثمان واسطى , درگذشته به سال 239 .
حديث او را ابن مغازلى شافعى در مناقب خود آورده كه ما اغلب آن را نقل كرديم .
2 ـ احـمدبن محمدبن حنبل شيبانى , درگذشته به سال 241 .
وى حديث ثقلين را باطرق متعدد در مسند خود آورده كه ما اغلب آن را نقل كرديم .
3 ـ نـصـربن عبدالرحمن بن بكار ناجى كوفى وشائى , درگذشته به سال 248 .
حديث اورا ترمذى در جامع خود آورده كه ما حديث او را نقل كرديم .
4 ـ ابـومـحـمـد عـبدبن حميد كشى , درگذشته به سال 249 .
وى اين حديث را در مسندخود از زيدبن ثابت نقل كرده و سيوطى نيز در احياء الميت آن را آورده كه ما آن را نقل كرديم .
5 ـ عبادبن يعقوب رواجنى اسدى , درگذشته به سال 250 .
حديث او را طبرانى درالمعجم الصغير آورده كه همان حديث ابن سعيد خدرى است و ما آن را نقل كرديم .
6 ـ نـصـربـن على بن نصربن على جهضمى , درگذشته به سال 250 .
حديث او را حكيم ترمذى در كتاب نوادر الاصول آورده كه همان حديث حذيفة بن اسيد است و ما آن رانقل كرديم .
7 ـ محمدبن مثنى ابوموسى عترى , درگذشته به سال 252 .
حديث او را نسائى كه ازرجال بخارى و مسلم و نسائى و ابوداود است در خصائص آورده است .
8 ـ ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن بن بهرام دارمى سمرقندى , درگذشته به سال 255.سخاوى در اسـتـجلاب ارتقاء الغرف حديث ثقلين را از صحيح مسلم نقل مى كند و سپس مى گويد: مسلم نـيـز آن را نـقل مى كند و نسائى و احمد و دارمى در مسند خود و ابن خزيمة در صحيح خويش به روايت آن پرداخته اند.
9 ـ عـلى بن منظر طريقى كوفى , درگذشته به سال 256 .
ترمذى و ابن اثير در اسدالغابه آن را نقل كرده اند.
10 ـ مـسـلم بن حجاج قشيرى نيشابورى , درگذشته به سال 261 .
وى حديث ثقلين را درصحيح خود به طرق گوناگون نقل كرده و ما احاديث او را آورديم .
11 ـ ابـوداود سليمان بن اشعث سجستانى , درگذشته به سال 275 .
او اين حديث را درسنن خود آورده و در تذكرة الخواص و جز آن بدين تصريح دارد.
12 ـ ابـوقـلابه عبدالملك بن محمد رقاشى بصرى , درگذشته به سال 276 .
حديث او راحاكم در مستدرك نقل مى كند و با مراجعه به احاديث ثقلين كه از او نقل شده حديث وى شناخته مى شود.
13 ـ ابـوبكر محمدبن احمدبن ابى العوام بن يزيدبن دينار رياحى تميمى , درگذشته به سال 276.
ابن مغازلى در مناقب حديث ثقلين را از او نقل مى كند.
14 ـ ابو عيسى محمدبن سورة الترمذى , درگذشته به سال 279 .
او اين حديث را درصحيح خود با سندش از جابربن عبداللّه و زيدبن ارقم نقل كرده است .
15 ـ ابـوبـكر عبداللّه بن محمدبن عبيدبن سفيان بن قيس آمدى بغدادى معروف به ابن ابى الدنيا, درگذشته به سال 281 .
حديث ثقلين در فضائل القرآن از او نقل شده است .
16 ـ ابو عبداللّه محمدبن على حكيم ترمذى , درگذشته به سال 285 .
او حديث ثقلين رادر كتاب نوادر الاصول از جابربن عبداللّه و نيز حذيفة بن اسيد نقل كرده است .
17 ـ ابوبكر احمدبن عمروبن ابى عاصم نبيل معروف به ابن ابى عاصم شيبانى , درگذشته به سال 287 .
او اين حديث را در كتابش السنة از زيدبن ثابت نقل مى كند.
18 ـ ابـوعـبـدالـرحـمـن عبداللّه بن احمد شيبانى , درگذشته به سال 290 .
حديث او را حاكم در مستدرك آورده و شيخ سليمان آن را در ينابيع المودة نقل مى كند.
19 ـ ابوالعباس احمدبن يحيى شيبانى بغدادى معروف به ثعلب , درگذشته به سال 291.چنان كه از لسان العرب در ماده (ثقل ) پيداست او به اين حديث اشاره دارد.
20 ـ ابوبكر احمد بن عمربن عبدالخالق بزاز, درگذشته به سال 292 .
او حديث ثقلين راچنان كه از حديث بيست ودوم و بيست و سوم احياءالميت پيداست از اميرالمؤمنين وابوهريره نقل كرده است .
21 ـ ابـونـصـر احمدبن سهل فقيه قبانى , درگذشته به سال 292 .
حديث او را حاكم درمستدرك هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم آورده است .
22 ـ ابوعبدالرحمن احمدبن شعيب بن على نسائى , درگذشته به سال 303 .
او حديث ثقلين را در كتابش الخصائص هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم آورده است .
23 ـ ابـوعـلـى احـمدبن على بن مثنى بن يحيى تميمى موصلى , درگذشته به سال307 .
حديث ثقلين در حديث هشتم احياء الميت از او نقل شده و چنين آمده است : اين حديث را احمد و ابويعلى از ابوسعيد نقل كرده اند.
24 ـ ابـوجـعـفر محمدبن جرير طبرى , درگذشته به سال 310 .
متقى در كنزالعمال در1/48ـ 47 حديث ثقلين را از او نقل مى كند و ما نيز حديث او را آورديم .
25 ـ ابـوبـشـيـرمحمد بن احمد انصارى دولابى , درگذشته به سال 310 .
حديث ثقلين دركتاب ا الذرية الطاهرة آمده است .
26 ـ ابـوبـكـر مـحـمـدبن اسحاق بن خريمه نيشابورى , درگذشته به سال 311 .
حديث ثقلين در صحيح او نقل شده است و سخاوى نيز آن را در استجلاب ارتقاء الغرف آورده است .
27 ـ ابـوبـكـر محمدبن محمدبن سليمان بن حارث باغندى واسطى بغدادى , درگذشته به سال 312 .
او حديث ثقلين را از ابن مغازلى در مناقب نقل كرده است .
28 ـ ابوعوانه يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم بن زيد كه نخست در نيشابور اقامت داشته وسپس در اسفراين , درگذشته به سال 316 .
او حديث ثقلين را در كتابش المسند الصحيح نقل كرده است .
29 ـ ابـوالـقـاسم عبداللّه بن محمدبن عبدالعزيز بغوى , درگذشته به سال 317 .
حموينى درفرائد السمطين هنگام ذكر حديث ابوسعيد خدرى حديث او را نقل مى كند.
30 ـ ابو عمر احمدبن محمدبن عبد ربه قرطبى , درگذشته به سال 328 .
حديث او درالعقد الفريد ابن عبدربه هنگام ذكر خطبه هاى پيامبر آمده است .
31 ـ ابوبكر محمدبن قاسم بن محمدبن بشار معروف به انبارى , درگذشته به سال 328.چنان كه از الـدر الـمـنـثور سيوطى هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم پيداست حديث او درمصاحف نقل شده است .
32 ـ ابـوعـبداللّه بن اسماعيل بن محمد ضبى محاملى , درگذشته به سال 330 .
حديث ثقلين در كتاب او الامالى نقل شده است و على متقى در كنزالعمال بدان اشاره دارد.
33 ـ ابـوالـعباس احمدبن محمدبن سعيد معروف به ابن عقده , درگذشته به سال 332 .
اوحديث ثقلين را در كتابش الولايه يا الموالاة نقل كرده است .
34 ـ ابـو مـحـمـد دعـلـج بـن احـمـدبـن دعلج سنجرى معدل , درگذشته به سال351 .
حاكم درمستدرك پس از ذكر حديث زيدبن ارقم حديث او را نقل مى كند.
35 ـ ابـوبـكـر محمدبن عمربن محمدبن مسلم تميمى معروف به ابن جعابى , درگذشته به سال 355 .
حديث او را سخاوى در استجلاب ارتقاء الغرف نقل مى كند.
36 ـ ابـوالـقـاسـم سليمان بن احمد طبرانى , درگذشته به سال 360 .
چنان كه از جواهرالعقدين سمهودى و استجلاب ارتقاء الغرف سخاوى و مفتاح النجا و نزل الابرار پيداست وى حديث ثقلين را به طرق متعدد در معاجم سه گانه خود نقل كرده است و ما شمارى از احاديث او را آورده ايم .
37 ـ ابوبكر احمدبن جعفر بن حمدان بن مالك بن شبيب قطيعى , درگذشته به سال368 .
حديث او را حاكم در مستدرك هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم نقل مى كند.
38 ـ ابـومـنـصور محمدبن احمدبن طلحه ازهرى لغوى , درگذشته به سال 370 .
حديث اورا ابن منظور در لسان العرب در ماده (عترة ) آورده است .
39 ـ ابوالحسين محمد مظفربن موسى بن عيسى بغدادى , درگذشته به سال379 .
حديث او را ابن مغازلى در مناقب هنگام ذكر حديث زيدبن ارقم مى آورد.
40 ـ ابوالحسن على بن عمربن احمد دارقطنى , درگذشته به سال 385 .
احمدبن فضل دروسيلة المل هنگام ذكر حديث ام سلمه حديث ثقلين را از او نقل مى كند و ما نيز حديث او را آورده ايم .
41 ـ ابـوطاهر محمدبن عبدالرحمن مخلص ذهبى , درگذشته به سال 393 .
حديث او راحموينى در فرائد السمطين هنگام ذكر حديث ابوسعيد خدرى مى آورد.
42 ـ مـحـمدبن سليمان بن داود بغدادى .
او حديث خود را در كتاب مناقب اهل البيت هنگام ذكر حديث جابربن عبداللّه نقل مى كند.
43 ـ ابـوعـبـداللّه محمدبن عبداللّه حاكم نيشابورى , درگذشته به سال 405 .
او حديث ثقلين را با اسانيد متعدد مستدرك در مناقب اميرالمؤمنين مى آورد.
44 ـ ابـوسـعـيد عبدالملك بن محمد واعظ نيشابورى خرگوشى , درگذشته به سال 407.او اين حديث را در كتابش شرف النبوة آورده است .
45 ـ ابـواسـحـاق احـمدبن ابراهيم ثعلبى , درگذشته به سال 437 .
او حديث ثقلين را دركتابش الكشف والبيان به هنگام تفسير اين آيه كريمه : واعتصموا بحبل اللّه جميعا نقل مى كند.
46 ـ ابـونـعـيـم احمدبن عبداللّه اصفهانى , درگذشته به سال 430 .
او حديث ثقلين را دركتابش منقبة المطهرين و حلية الاولياء با طرق متعددى نقل كرده است .
47 ـ ابـونـصـر مـحمدبن عبدالجبار عتبى , درگذشته به سال 427 .
او حديث ثقلين را دركتابش تـاريـخ الـيمينى نقل كرده است .
شايسته است به توضيح او پيرامون اين حديث مراجعه كنيد .
اين توضيح در آغاز اين مختصر آمده و سخن مهمى است .
48 ـ ابوبكر احمدبن حسين بن على بيهقى , درگذشته به سال 458 .
خطيب خوارزمى حديث او را در مناقب آورده و ما نيز احاديث او را ضمن احاديث زين بن ارقم آورده ايم .
49 ـ ابوغالب محمدبن احمد بن سهل نحوى معروف به ابن بشران , درگذشته به سال462 .
حديث او را ابن مغازلى شافعى در المناقب آورده است .
50 ـ ابـوعـمـر يـوسف بن عبداللّه معروف به ابن عبدالبر نمرى قرطبى مالكى , درگذشته به سال 463 .
حديث او را شاه ولى اللّه در كتابش ازالة الخفاء آورده و ما نيز حديث او را نقل كرديم .
51 ـ ابوبكر احمدبن على بن ثابت خطيب بغدادى , درگذشته به سال 463 .
بدخشانى حديث او را در مـفتاح النجا نقل كرده مى گويد: ابن ابى شيبه و خطيب حديث او را درالمتفق والمفترق نقل كرده اند.
52 ـ ابـومـحـمد حسن بن احمدبن موسى غندجانى , درگذشته به سال 467 .
ابن مغازلى شافعى حـديـث او را در الـمـنـاقب نقل كرده است و ما نيز حديث او را در ضمن احاديث ابوسعيد خدرى آورده ايم .
53 ـ ابـوالـحـسين محمدبن محمدبن طيب جلابى معروف به ابن مغازلى شافعى ,درگذشته به سـال 483 .
وى حديث ثقلين را در كتاب خود المناقب به طرق متعددى نقل كرده و ما شمارى از احاديث او را آورده ايم .
54 ـ ابـوعـبـداللّه محمدبن فتوح بن عبداللّه بن حميدبن يصل ازدى حميدى , درگذشته به سال 488 .
او حديث ثقلين را در كتابش الجمع بين الصحيحين آورده است .
55 ـ ابـومـظـفر منصوربن محمد سمعانى شافعى , درگذشته به سال 489 .
او حديث ثقلين را در كتاب خود فضائل الصحابة نقل كرده است .
56 ـ ابـوعـلى اسماعيل بن احمدبن حسين بيهقى , درگذشته به سال 507 .
حديث او راخوارزمى در الـمناقب آورده است .
وى كتاب خاصى را در حديث ثقلين تاليف كرده كه اين مطلب با مراجعه به شرح حالش دانسته مى شود.
57 ـ ابـوالـفـضـل مـحـمـدبـن طـاهـربـن احـمـدبـن عـلـى شـيـبانى مقدسى معروف به ابن قيسرانى ,درگذشته به سال 507.
58 ـ ابوشجاع شيرويه بن شهرداربن شرويه بن فناخسروا ديلمى همدانى , درگذشته به سال 509.
او حديث ثقلين را در كتاب خود فردوس الاخبار مى آورد.
59 ـ ابـومحمد حسين بن مسعود فراء بغوى كه در ميان اهل سنت به محى السنة شهرت دارد و به سال 516 درگذشته است .
او حديث ثقلين را در كتابش مصابيح السنة آورده است .
60 ـ ابـوالـحـسن رزين بن معاويه عبدرى , درگذشته به سال 535 .
او حديث ثقلين را دركتابش الجمع بين الصحاح الستة نقل مى كند.
61 ـ ابـوالـبركات عبدالوهاب بن مبارك بن احمد انماطى بغدادى , درگذشته به سال538 .
سب ط بن جوزى در تذكرة الخواص حديث ثقلين را از او نقل مى كند.
62 ـ قـاضـى ابـوالـفضل عياض بن موسى يحصبى , درگذشته به سال 544 .
او حديث ثقلين را در كتابش الشفا بتعريف حقوق المصطفى نقل مى كند.
63 ـ ابـومـحـمـد احمدبن محمدبن على عاصمى چنان كه از مراجعه به حديث سفينه پيداست او حديث ثقلين را در زين الفتى فى تفسير سورة هل اتى , نقل كرده است .
64 ـ ابـومـؤيـد موفق بن احمد مكى حنفى معروف به اخطب خوارزم , درگذشته به سال568 .
او حديث ثقلين را با طرق متعدد در كتابش المناقب آورده و ما نيز حديث او راضمن احاديث زيدبن ارقم آورديم .
65 ـ ابـوالـقـاسـم عـلى بن الحسين بن هبة اللّه معروف به ابن عساكر, درگذشته به سال 571.او حديث ثقلين را در تاريخ خود آورده و كنجى در كفاية الطالب آن را مى آورد.
66 ـ محمدبن عمربن احمد شافعى اصفهانى معروف به ابوموسى مدينى , درگذشته به سال 581.
او حديث ثقلين را در كتاب تتمة معرفة الصحابة ذيل كتاب ابونعيم اصفهانى نقل كرده است .
67 ـ ابـوعبداللّه محمدبن مسلم بن ابى فوارس رازى .
او حديث ثقلين را در كتاب اربعين خود نقل مى كند.
68 ـ سراج الدين ابومحمد على بن عثمان بن محمد اوشى فرغانى حنفى , درگذشته به سال 569.
چنان كه از كتاب هدايت السعداى سمعانى پيداست او حديث ثقلين را دركتاب نصاب الاخبار نقل كرده است .
69 ـ ابوالفتوح اسعدبن محمودبن خلف عجلى اصفهانى درگذشته به سال600 .
اوحديث ثقلين را در كتابش فضائل الخلفاء نقل كرده است و سمهودى در جواهر العقدين به اين نكته تصريح دارد.
70 ـ علامه احمدبن فضل در وسيلة المل .
ما حديث او را در ضمن احاديث عامربن ليلى بن ضمرة و حديث حذيفة بن اسيد آورديم .
71 ـ مـبارك بن محمد بن عبدالكريم معروف به ابن اثير جزرى , درگذشته به سال 606.او حديث ثـقلين را در كتاب خود جامع الاصول آورده و ما حديث او را ضمن احاديث جابربن عبداللّه انصارى آورديم .
72 ـ فـخرالدين محمدبن عمر رازى شافعى , درگذشته به سال 606 .
او حديث ثقلين رادر تفسير خود هنگام تفسير آيه : واعتصموا بحبل اللّه جميعا آورده است .
73 ـ ابـومحمد عبدالعزيز بن اخضر جنابذى , درگذشته به سال 611 .
او حديث ثقلين رادر كتابش معالم العترة النبوية آورده و سمهودى از او نقل كرده است .
74 ـ ابـوالـحـسـن عـلـى بـن مـحـمـدبـن مـحـمـدبـن عـبدالكريم معروف به ابن اثير جزرى شـافـعـى ,درگـذشـتـه به سال 630 .
او حديث ثقلين را در اسدالغابة , 3/12 در شرح حال حسين بن اميرالمؤمنين و نيز در شرح حال عبداللّه بن حنطب ,3/137 آورده است .
75 ـ ضـياءالدين محمدبن عبدالواحد مقدسى حنبلى , درگذشته به سال 643 .
او حديث ثقلين را در كتابش المختارة آورده و سمهودى در جواهر العقدين از او نقل مى كند.
76 ـ ابـوعـبـداللّه محمدبن محمودبن حسن بن هبة اللّه شافعى معروف به ابن نجار,درگذشته به سال 643 .
كنجى شافعى در كفاية الطالب اين حديث را از او نقل مى كند.
77 ـ رضـى الدين حسن بن محمدبن صغانى حنفى , درگذشته به سال 650 .
او حديث ثقلين را در كتابش مشارق الانوار النبوية من صحاح الاخبار المصطفوية مى آورد.
78 ـ ابوسالم محمدبن طلحه قرشى نصيبى شافعى , درگذشته به سال 652 .
او حديث ثقلين را در كتابش مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول نقل كرده است .
79 ـ شـمـس الـدين ابومظفر يوسف بن قزاعلى سبط بن جوزى حنفى , درگذشته به سال654 .
او حديث ثقلين را در باب دوازدهم كتابش تذكرة خواص الائمة نقل كرده است .
80 ـ ابوعبداللّه محمدبن يوسف بن محمد كنجى شافعى , درگذشته به سال658 .
اوحديث ثقلين را در كتابش كفاية الطالب آورده و ما نيز اين حديث را از كتاب او نقل كرده ايم .
81 ـ ابـوالفتح محمدبن محمدبن ابوبكر ابيوردى شافعى , درگذشته به سال667 .
سيوطى حديث او را در احياء الميت آورده و ما نيز حديث او را نقل كرديم .
82 ـ ابـوزكـريا يحيى بن شرف نووى شافعى , درگذشته به سال 676 .
او حديث ثقلين را به نقل از زيدبن ارقم در كتابش تهذيب الاسماء واللغات آورده است .
83 ـ محب الدين ابوعباس احمدبن عبداللّه طبرى مكى شافعى , درگذشته به سال 694.او حديث ثقلين را در كتابش ذخائر العقبى نقل كرده و ما نيز حديث او را آورديم .
84 ـ سـعـيـدالدين احمد فرغانى , درگذشته به سال 699 .
او حديث ثقلين را در شرح قصيده ابن فارس به هنگام شرح اين بيت آورده : با تاويل آنچه را كه مشكل بوده توضيح داده است على (ع ) با علمى كه با وصيت بدان دست يافته است 85 ـ نظام الدين حسن بن محمدبن حسن قمى نيشابورى معروف به نظام اعرج .
او اين حديث را در تفسير خود هنگام تفسير اين آيه : واعتصموا بحبل اللّه جميعا آورده است .
86 ـ جـمـال الـدين ابوالفضل محمدبن مكرم انصارى آفريقايى مصرى , درگذشته به سال711 .
او حديث خود را در لسان العرب در ذيل ماده (حبل ) آورده است .
87 ـ صـدرالـدين ابومجامع ابراهيم بن محمد حموينى شافعى , درگذشته به سال722 .
اوحديث ثقلين را در كتابش فرائد السمطين به طرق متعددى آورده است كه ما برخى از آنهارا نقل كرديم .
88 ـ نجم الدين ابوعباس احمدبن محمدبن مكى شافعى معروف به ابن ياسين قمولى ,درگذشته به سال 727 .
او اين حديث را در كتابش تكملة تفسير مفاتيح الغيب آورده است .
89 ـ عـلاءالدين على بن محمدبن ابراهيم بغدادى معروف به ابن خازن درگذشته به سال741 .
او اين حديث را در كتابش لباب التاويل فى معانى التزيل هنگام تفسير آيه :واعتصموا بحبل اللّه جميعا آورده است .
90 ـ فـخـرالـديـن هانسوى , درگذشته به سال 727 .
او حديث ثقلين را در كتابش دستورالحقايق آورده و ملك العلما در هداية السعداء از او نقل كرده است .
91 ـ ولـى الـدين ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه خطيب .
او اين حديث را در كتابش مشكاة المصابيح از زيدبن ارقم و جابربن عبداللّه نقل مى كند.
92 ـ ابوالحجاج يوسف بن عبدالرحمن بن يوسف مزى شافعى , درگذشته به سال742 ه .
او حديث ثقلين را در كتابش تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف نقل كرده است .
93 ـ حـسن بن محمد طيبى , درگذشته به سال 743 .
او حديث ثقلين را در كتابش الكاشف شرح المشكاة به طرق متعدد نقل كرده است .
94 ـ شمس الدين محمدبن مظفر شاهرودى خلخالى , درگذشته به سال 745 .
او حديث ثقلين را در كتابش المفاتيح شرح المصابيح نقل كرده است .
95 ـ شـمـس الـديـن ابـوعبداللّه محمدبن احمد ذهبى شافعى , درگذشته به سال 748.شيخانى قادرى در فى الصراط السوى حديث ثقلين را از او نقل كرده است و ذهبى گفته است : اين حديث , صحيح مى باشد.
96 ـ جـمـال الـديـن مـحـمـدبـن يـوسـف بـن حـسـن زرنـدى مـدنـى انصارى , درگذشته به سال هفتصدوپنجاه و اندى .
او حديث ثقلين را در كتابش نظم درر السمطين نقل كرده و ماحديث او را آورده ايم و شما مى توانيد بدان مراجعه كنيد.
97 ـ سـعـيـدالـدين محمدبن مسعودبن محمدبن مسعود كازرونى , درگذشته به سال758 .
وى حديث ثقلين را در كتابش المقتفى فى سيرة المصطفى نقل كرده است .
98 ـ اسـماعيل بن كثيربن ضوء قرشى دمشقى شافعى , درگذشته به سال 774 .
وى حديث ثقلين را در تفسيرش ذيل تفسير آيه تطهير: انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس ,نقل كرده است .
99 ـ سـيـدعـلى بن شهاب الدين همدانى شافعى , درگذشته به سال 786 .
وى حديث ثقلين را در كتابش مودة القربى نقل كرده است و ما حديث او را ضمن احاديث ابوسعيدخدرى آورده ايم .
100 ـ سـيد محمد طالقانى بدخشانى حديث ثقلين را در كتاب خود جامع السلاسل از اونقل كرده است .
101 ـ سـيد سعدالدين مسعودبن عمر تفتازانى شافعى , درگذشته به سال 791 .
او حديث ثقلين را در كتابش شرح المقاصد پس از شرح حديث مى آورد.
102 ـ حسام الدين ابوعبداللّه حميدبن احمدمحلى .
او حديث ثقلين را در كتابش محاسن الازهار فى مناقب العترة الاخيار الاطهار آورده است .
103 ـ نـورالدين على بن ابوبكر سليمان هيثمى شافعى , درگذشته به سال 807 .
او حديث ثقلين را در كتابش مجمع الزوائد به طرق متعددى نقل مى كند و ما حديث او راآورده ايم .
104 ـ مـجدالدين محمدبن يعقوب فيروزآبادى شيرازى شافعى , درگذشته به سال817 .
اوحديث ثقلين را در كتابش قاموس در ماده (ثقل ) مى آورد.
105 ـ محمدبن محمدبن محمود حافظى بخارى نقشبندى معروف به خواجه پارسا,درگذشته به سال 822 .
او حديث ثقلين را در كتابش فصل الخطاب به طرق متعددى نقل مى كند.
106 ـ مـلـك الـعـلـماء شهاب الدين بن شمس الدين زوالى دولت آبادى , درگذشته به سال849 .
او حـديـث ثـقـلـين را در كتابش هداية السعداء به طرق متعدد نقل مى كند .
او اين حديث را از كتب متعدد نقل كرده و آن را شرح مفصل و كافى داده است .
107 ـ نـورالـديـن عـلى بن محمد معروف به ابن صباغ مالكى , درگذشته به سال 855 .
اوحديث ثقلين را در كتابش الفصول المهمة در معرفى ائمة به سند خود از زيدبن ارقم آورده و ما حديث او را نقل كرده ايم .
108 ـ حـسـيـن بـن على كاشى , درگذشته به سال 910 .
او حديث ثقلين را در كتب خود به طرق متعددى نقل مى كند كه از آن جمله است : الرسالة العلمية فى الاحاديث النبوية و نيزآنچه در كتاب ديگر او المواهب العلية معروف به تفسير حسينى , هنگام تفسير آيه :سنفرغ لكم ايه الثقلان (244) آمده است .
109 ـ ابوالخير محمدبن عبدالرحمن سخاوى شافعى , درگذشته به سال 902 .
او حديث ثقلين را به طـرق مـتعدد در كتابش استجلاب ارتقاء العرف بحب اقرباء الرسول ذوى الشرف آورده و ما بيشتر احاديث او را نقل كرده ايم .
110 ـ جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبكر سيوطى شافعى , درگذشته به سال 911 .
اوحديث ثقلين را بـا طـرق مـتـعدد در كتب گونه گون خود از جمله در فى احياء الميت بفضائل اهل البيت نقل كـرده اسـت .
وى اين حديث را با سندش از اميرالمؤمنين و از زيدبن ارقم وزيدبن ثابت و ابوسعيد خـدرى و ابـوهريره دوسى و جابربن عبداللّه انصارى و مطلب بن عبداللّه بن حنطب از پدرش نقل كـرده اسـت .
سـيـوطى اين حديث را در كتابهاى :الاساس فى مناقب بنى العباس و الدر المنثور و الانـاقـة فى رتبة الخلافه و الجامع الصغير والجامع الكبير كه على متقى آن را تبويب و كنزالعمال نـامـيـده و نـيـز در الخصائص الكبرى والدر النثير فى مختصر نهاية ابن الاثير آورده كه ما بيشتر احاديث او را نقل كرده ايم .
111 ـ نـورالدين على بن عبداللّه سمهودى شافعى , درگذشته به سال 911 .
وى حديث ثقلين را در كـتـابـش : جـواهر العقدين فى فضل الشرفين , شرف العلم الجلى والنسب العلى به طرق متعدد از امـيـرالمؤمنين و زيدبن ارقم و جابربن عبداللّه انصارى و حذيفة بن يمان وابوهريره و ام هانى و ام سلمه نقل كرده و ما بيشتر احاديث او را آورده ايم .
112 ـ فضل بن روزبهان خنجى شيرازى .
او حديث ثقلين را در كتابش شرح رسالة الاعتقادية آورده است .
113 ـ شهاب الدين احمدبن محمد قسطلانى شافعى , درگذشته به سال 923 .
وى حديث ثقلين را در كتابش المواهب اللدنية از زيدبن ارقم و ديگران نقل كرده است .
114 ـ شـمس الدين محمد علقمى , درگذشته به سال 929 .
او حديث ثقلين را در كتابش الكوكب المنير فى شرح الجامع الصغير به نقل از زيدبن ارقم آورده است .
115 ـ عبداللّه بن محمدبن رفيع الدين بخارى , درگذشته به سال 932 .
او حديث ثقلين رادر كتاب خود تفسير الانورى هنگام طرح آيه مودت نقل كرده است .
116 ـ شمس الدين محمدبن يوسف دمشقى صالحى , درگذشته به سال 942 .
او حديث ثقلين را در كتابش سبيل الهدى والرشاد فى سيرة خير العباد معروف به سيره شاميه نقل كرده است .
117 ـ مـحـمـدبـن احـمـد شـريـنـى خـطـيـب , درگذشته به سال 968 .
او حديث ثقلين را در كـتاب تفسيرش السراج المنير هنگام تفسير آيه مودت و نيز تفسير آيه : سنفرغ لكم ايه الثقلان نقل كرده است .
118 ـ شـهـاب الدين احمدبن محمدبن على بن حجر هيثمى شافعى , درگذشته به سال973 .
وى حـديث ثقلين را در الصواعق المحرقة هنگام بيان حديث غدير و نيز هنگام بيان آياتى كه پس از آيه تطهير و بعد از آيه چهارم در شان اهل بيت نازل شده است نقل مى كند .
وى حديث زيدبن ارقم را با الـفـاظ مـخـتلفى نقل كرده و نيز در تتمه پايان كتاب چنين مى آورد: بتحقيق كه سفارش صريح دربـاره آنها در احاديث آمده است كه از آن جمله است حديث : (همانا من در ميان شما چيزى را به يـادگـار مـى نهم كه اگر بدان چنگ زنيد هرگز گمراه نمى شويد.) وى اين حديث را در كتاب ديگرى موسوم به المنح المكية فى شرح القصيدة الهمزية هنگام شرح اين بيت مى آورد: اى خاندان پيامبر! همانا قلب مرا حتى زنان هم نمى توانند از شما بازدارند 119 ـ نورالدين على بن حسام الدين عبدالملك قادرى مشهور به متقى حنفى , درگذشته به سال 975 .
او حديث ثقلين را در كتابش كنزالعمال ج1 , به طرق متعدد نقل مى كند كه مااغلب احاديث او را آورده ايم .
120 ـ مـحـمدبن طاهر فتنى كجراتى , درگذشته به سال 986 .
وى حديث ثقلين را در كتاب خود مجمع البحار در ماده (ثقل ) آورده است .
121 ـ عباس بن معين الدين مشهور به ميرزا مخدوم جرجانى كه بعدا در شيراز اقامت گزيده و در سال 988 درگذشته است .
وى حديث ثقلين را در نواقض الروافض در فصل اول آورده است .
122 ـ شـيخ عبداللّه عبدروسى يمنى , درگذشته به سال 990 .
وى حديث ثقلين را در كتاب العقد الـنـبـوى والسر المصطفوى به سند خود از عبدالرحمن بن عوف آورده است و ماحديث او را نقل كرده ايم .
123 ـ كـمـال الـديـن بن فخرالدين بهرمى , درگذشته پيش از سده دهم .
وى حديث ثقلين رادر كتاب البراهين القاطعة فى ترجمه الصواعق المحرقة هنگام ذكر حديث غدير و جز آن آورده است .
124 ـ بدرالدين محمودبن احمدبن مصطفى بن ابراهيم روحى , درگذشته پيش از سده دهم .
وى حديث ثقلين را در موارد متعددى از كتاب خود: تاج الدرة و شرح قصيدة البردة آورده است .
125 ـ عـطـاءاللّه بن فضل اللّه شيرازى معروف به جمال الدين محدث , درگذشته به سال1000 .
وى حديث ثقلين را در شمار چهل حديث خود با سندش از حذيفة بن اسيدآورده است .
126 ـ عـلـى بـن سلطان محمد هروى معروف به على قارى درگذشته به سال 1014 .
وى حديث ثقلين را در كتاب خود شرح الشفا للقاضى عياض آورده است .
127 ـ عبدالرؤوف بن تاج العارفين المناوى , درگذشته به سال 1031 .
وى حديث ثقلين رادر فيض القدير فى شرح الجامع الصغير از زيدبن ارقم نقل كرده است .
128 ـ ملا يعقوب ببانى لاهورى .
او حديث ثقلين را در رسالة العقائد نقل كرده است .
129 ـ نورالدين على بن ابراهيم بن احمدبن على حلبى شافعى , درگذشته به سال1044 .
او حديث ثقلين را در كتاب خود موسوم به انسان العيون فى سيرة النبى المامون نقل كرده است .
130 ـ احـمـدبن فضل بن محمد باكثير مكى , درگذشته به سال 1047 .
او اين حديث را دركتابش وسـيلة المل فى عد مناقب الال از ابوسعيد خدرى و زيدبن ارقم و ديگران آورده و منابع حديث را ذكر كرده است .
131 ـ مـحـمـودبـن محمدبن على شيخانى قادرى مدنى .
وى حديث ثقلين را در كتابش الصراط السوى فى مناقب آل النبى نقل كرده است .
132 ـ سـيد محمدبن سيد جلال ماه عالم بخارى .
وى حديث ثقلين را در موارد متعددى ازكتاب خود تذكرة الابرار آورده است .
133 ـ شيخ عبدالحق دهلوى , درگذشته به سال 1052 .
او حديث ثقلين را در كتابش مدارج النبوة و نيز در كتاب آخر خود لمعات شرح المشكاة آورده است .
134 ـ شـيخ شهاب الدين احمدبن محمدبن عمر خفاجى مصرى حنفى , درگذشته به سال1069 .
وى حـديـث ثـقلين را در كتابش موسوم به نسيم الرياض فى شرح الشفا للقاضى عياض نقل كرده است .
135 ـ عـلـى بن احمدبن محمد ابراهيم عزيزى بولاقى شافعى , درگذشته به سال1070 .
اوحديث ثقلين را در السراج المنير فى شرح الجامع الصغير نقل كرده است .
136 ـ صالح بن محمدى بن على مقبلى صنعانى , درگذشته به سال 1108 .
وى حديث ثقلين را در كتابش ملحقات الابحاث المسددة نقل كرده و مى گويد: (اين حديث به حدتواتر رسيده است .) 137 ـ احـمد افندى مشهور به منجم , درگذشته به سال 1113 .
چنان كه از شرح حال او دركتاب تـنـضـيد العقود السنية تاليف رضى الدين حسينى پيداست وى حديث ثقلين را درحاشيه خود بر حـديـث مـذكـور نقل كرده است .
حديثى كه وى بر آن حاشيه زده اين حديث است : (همانا من در مـيـان شـمـا دو جانشين به يادگار نهادم : كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده از آسمان به زمـيـن و اهـل بـيـتم كه اگر به اين دو چنگ درزنيد هرگز گمراه نمى شويد و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من واردآيند.) وى مى گويد: در برخى روايات آمده : (پـس بـبـيـنـيد درباره آن دو چه مى كنيد.) ماپيش از اين احاديث متعددى را با اين عبارت نقل كرديم .
138 ـ مـحـمـدبن عبدالباقى بن يوسف ازهرى زرقانى مالكى , درگذشته به سال 1122 .
اوحديث ثقلين را در شرحش بر المواهب اللدنية هنگام شرح حديث زيدبن ارقم نقل كرده است .
139 ـ حـسام الدين محمدبن بايزيدبن بديع الدين سهايورى .
وى اين حديث را در كتابش المراقض كـه در آن مـنـاقب اهل بيت را جمع كرده آورده است و اين حديث را در مواردمتعددى از زيدبن ارقم با عبارات مختلف نقل مى كند.
140 ـ شيخ ميرزا محمدبن معتمدخان حارثى بدخشى , درگذشته به سال 1200 .
وى حديث ثقلين را در كتابش مفتاح النجا فى مناقب آل العبا به طرق و الفاظ گوناگون نقل كرده كه ما بسيارى از آن را آورده ايـم .
وى ايـن حـديـث را در كـتـاب ديـگرش نزل الابراربماصح من مناقب اهل البيت الاطهار در موراد متعددى نقل كرده كه ما برخى از احاديث او را آورده ايم .
141 ـ رضـى الـدين بن محمدبن على بن حيدر حسينى شامى شافعى , درگذشته به سال1182 .
او حديث ثقلين را در كتابش تنضيد العقود السنية بتمهيد الدولة الحسينية آورده است .
142 ـ شـيـخ مـحمد صدرالعالم .
وى حديث ثقلين را در كتاب خود معارج العلى هنگام ذكرطرق حديث غدير با سندش از زيدبن ارقم نقل كرده است .
143 ـ شيخ ولى اللّه بن عبدالرحيم دهلوى , درگذشته به سال 1176 .
وى حديث ثقلين رادر كتاب خـود بـا سـنـدش از صـحـيح مسلم نقل كرده و سپس با طرق متعدد نقل كرده و آن را در كتاب ديگرش قرة العين آورده است .
144 ـ شـيـخ محمد معين بن محمد آمين سندى .
وى حديث ثقلين را با طرق متعددى دركتاب خود دراسات اللبيب فى الاسوة الحسنة بالحبيب نقل كرده است .
145 ـ شـيـخ مـحمد اسماعيل امير يمانى صنعانى , درگذشته به سال 1183 .
وى اين حديث را در كتابش الروضة البهية فى شرح التحفة العلوية , هنگام شرح اين دو بيت آورده است .
عترت او, به خاطر آن بر اساس نص نبوى عترت برگزيده شد و دو سبط و خاندان هرگاه به ايشان نسبت دهند نبوى و علوى مى گردند وى سپس احاديث متعددى از حديث ثقلين با عبارات مختلف مى آورد.
شـيـخ مـحـمـدبـن على صبان شافعى .
وى حديث ثقلين را در كتابش اسعاف الراغبين فى سيرة المصطفى و فضائل اهل بيته الطاهرين با سندش از زيدبن ارقم آورده است .
146 ـ شيخ ابوالفيض محب الدين محمدبن مرتضى الواسطى زبيدى حنفى .
او حديث ثقـليـن را در كتـاب خـود تـاج العروس مـن جـواهر القامـوس در مـاده (ثقـل ) آورده است .
147 ـ احمدبن عبدالقادر بن بكرى عجيلى شافعى .
وى حديث ثقلين را در كتابش ذخيرة المل در شرح عقد جواهر الال , هنگام شرح اين بيت آورده : (به ريسمان خدا ملزم شو وبدان چنگ درزن ) و نيز هنگام آوردن حديث غدير با عبارات مختلفى نقل كرده كه مابرخى از آنها را آورده ايم .
148 ـ شيخ مولوى محمدمبين بن محب اللّه لكنهوى .
وى اين حديث را در كتابش وسيـلة النجـاة از زيـدبـن ارقـم آورده است , و عبارت او همان عبارت صحيح مسلم است .
149 ـ شـيـخ جـمال الدين معروف به ميرزا حسن على محدث لكنهوى او اين حديث را دركتابش تفريح الاحباب فى مناقب الال والاصحاب از زيدبن ارقم آروده و عبارت او همان عبارت مسلم در صحيح است .
او حديث ثقلين را از جابر نيز آورده و عبارت او همان عبارت ترمذى است در جامع .
150 ـ شيخ عبدالرحيم بن عبدالكريم صفى بورى .
وى حديث ثقلين را در كتابش منتهى الارب در ماده (ثقل ) آورده است .
151 ـ شـيـخ ولـى اللّه بـن حـبـيـب اللّه بـن مـحـب اللّه لـكنهوى .
وى حديث ثقلين را در كتابش مرآة المؤمنين با سندش از زيدبن ارقم آورده و عبارت او همان عبارت مسلم است .
152 ـ شيخ مولوى محمد رشيدالدين خان دهلوى .
وى حديث ثقلين را در الحق المبين فى فضائل اهل بيت سيد المرسلين آورده است .
153 ـ شـيـخ عـاشق على خان لكنهوى .
وى حديث ثقلين را در كتاب خود ذخيرة العقبى فى ذكر فضائل ائمة الهدى آورده است .
154 ـ شـيـخ حـسـن عدوى حمزاوى .
او حديث ثقلين را در كتاب خود مشارق الانوار فى فوزاهل الاعتبار آورده است .
155 ـ شـيخ سلمان بن ابراهيم معروف به خواجه كلان حسينى بلخى قندوزى حنفى ,درگذشته بـه سال 1294 .
او حديث ثقلين را در كتاب خود ينابيع المودة آورده و براى آن فصل خاصى ترتيب داده اسـت .
مـا بـيـشـتـر احاديث او را نقل كرده ايم .
او اين حديث را ازطرق متعددى نقل كرده و كـتـابهاى گوناگونى دارد و هيچ يك از علماى مذكور اين حديث را همچون او ذكر نكرده اند .
او حديث و علماى معروفى را كه اين حديث را نقل كرده اندذكر كرده است .
156 ـ شـيخ مولوى صديق حسن خان معاصر علامه الحجة السيد مير حامد حسين (قه ) .
اوحديث ثـقـلـين را در كتب خود السراج الوهاج فى شرح صحيح مسلم بن حجاج و نيز دركتابش الحج در باب فضائل اهل بيت على بن ابى طالب و ديگران آورده است .
سخن نويسنده :
ايـن پايان نوشتارى است كه ما در آن از علمايى كه حديث ثقلين را نقل كرده اند ياد كرديم .
ما اين اسـامـى را از كـتـاب عـبقات , ج1 از حديث ثقلين گرفته ايم .
ما اسامى كسانى را كه اين حديث را آورده انـد و نيز اسامى كتب ايشان را به اختصار آورديم و كسانى كه خواهان تفصيل آنند مى توانند به ج1 حديث ثقلين از عبقات الانوار مراجعه كنند. (245) مـا نام علماى مذكور را براى آسان كردن كار بر خوانندگان با اعداد همراه ساختيم , واينك كه به اين جا رسيديم به نص پنجم مى پردازيم .