فلاح السائل

علاّمه بزرگوار سيّد بن طاووس

- ۶ -


كيفيّت دفن اموات

وقتى تشييع كنندگان ميّت به قبر - يعنى جايى كه محلّ خوابيدن و دراز كشيدن ميّت بر خاك ، و مجاورت با اهل قبور به جاى مجاورت با مردم ، و منزلى كه خويشان و برادران انسان را تنها گذاشته و مى روند، و ياوران و همسايگان يارى نمى كنند، و انسان در آنجا تك و تنها، و در حالتى كه همگان او را رانده و دور نموده اند، اقامت مى كند - رسيدند،

1 - جنازه ميّت را اگر مرد باشد از پايين قبر وارد قبر مى كنند.

2 - پيش از گذاشتن در قبر سه بار جنازه را تا لبه قبر نزديك مى كنند و بعد وارد قبر مى كنند؛ زيرا روايت شده كه روح ميّت با اين كار براى سؤ ال قبر و امور هولناكى كه روبرو خواهد شد، آمادگى پيدا مى كند.

3 - و اگر جنازه ، زن باشد، در سمت قبله بر جلو قبر قرار مى دهند.

4 و 5 - سپس ولىّ ميّت يا كسى كه ولىّ به وى دستور مى دهد، در حالى كه پا و سربرهنه است از جاىِ پاهاى ميّت در قبر، وارد آن مى شود.

6 - ميّت را - ابتدا سر ميّت را - با تعظيم و احترام مى گيرد، و به ياد مى آورد كه در برابر ديد و آگاهى خداوند - جلّ جلاله - است و اينكه او وكيل ميّت در اين جايگاه است .

7 - هنگام فرو بردن ميّت در قبر مى گويد:

اءللّهُمَّ، اجْعَلْها رَوْضَةً مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ، وَلاتَجْعَلْها حُفْرَةً مِنْ حُفَرِالنّارِ.

- خداوندا! اين [قبر] را بوستانى از بوستانهاى بهشت قرار بده ، و آن را گودال و چاله اى از چاله هاى آتش [جهنّم ] مگردان .

8 - و نيز مى گويد:

بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَفى سَبيلِ اللّهِ، وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ(ص ). اءَللّهُمَّ، إِيماناً بِكَ، وَتَصْديقاً بِكِتابِكَ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ وَرَسُولُهُ، وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ. اءَللَّهُمَّ، زِدنا إِيماناً وَ تَسْليماً.

- به نام خدا، و به [وسيله ] خدا، و در راه خدا، و بر آيين رسول خدا(ص )، خدايا، [اين كار را] از روى ايمان به تو، و تصديق كتابت [انجام مى دهم ]، اين بود آنچه كه خداوند و رسولش وعده داده بودند، و خدا و رسولش راست گفتند. خداوندا، بر ايمان و تسليم ما بيافزاى .

9 - سپس ميّت را با حالت تسليم ميّت را به پيشگاه خداوند - جلّ جلاله - سپرده و نزد او به وديعه مى گذارد و در اين حالت هر چه كه خداوند - جلّ جلاله - بر قلب و كلامش جارى ساخت ، مى گويد.

10 - سپس ميّت را بر سمت راست بدن و روبه قبله مى خواباند.

11 - بندهاى كفن او را از سمت سر و پاها مى گشايد.

12 - و گونه ميّت را از روى خاكسارى و ذلّت و براى جلب رحمت و عطوفت مولايش كه پروردگار پروردگاران است ، روى خاك مى نهد.

13 - مقدارى از تربت امام حسين (ع ) را همراه او قرار مى دهد، زيرا در روايت آمده كه آن مايه ايمنى از عذاب است ، و چون اين منزل ، منزل هولناكى است انسان نياز دارد كه تا نهايت امكان براى رهايى از آن توسّل جسته و خود را از آن سلامت بدارد.

14 - در حديث آمده است كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: نخستين مژده اى كه به مؤمن داده مى شود، اين است كه به او گفته مى شود: خوش ‍ آمدى ، براستى كه خداوند تمام تشييع كنندگان تو را آمرزيد، و دعاى تمام استغفار كنندگان براى تو را استجابت فرمود، و گواهى تمام كسانى را كه به نفع تو شهادت دادند، قبول فرمود.(92)

15 - سپس امورى را كه ميّت در حال حياتش بدان معتقد بود (از آن جمله شهادت به يگانگى خداوند - جلّ جلاله - و رسالت رسول خدا - (ص ) - و امامت و بزرگوارى [ويا: خلافت و جانشينى ] ائمّه اهل بيتِ رسول خدا (ص ) را به او تلقين مى كند،

16 - بايد تلقين به وسيله كسى كه از اهل يقين است ، و نيز به نيّتِ اينكه جواب دو فرشته پرسش كننده در قبر است صورت بگيرد، تا اينكه خداوند - جلّ جلاله - به رحمت خويش به واسطه همين تلقين ، ميّت را از سؤ ال منكر و نكير كفايت فرموده و او را خشنود و چشم روشن گرداند.

17 - سپس خشت روى قبر چيده و مى گويد:

اءَلّلهُمَّ، صِلْ وَحْدَتَهُ، وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ، وَ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَ اءَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ، وَاحْشُرْهُ مَعَ مَنْ كانَ يَتَوَلاّهُ.

- خداوندا، با او ارتباط برقرار كن و از تنهايى نجاتش بده ، و مونس ‍ وحشت و احساسِ تنهايى اش باش ، و بر غربت او رحم آر، و از رحمت خويش چنان رحمتى به سوى او گسيل بدار، كه از رحمت غير تو بى نياز گردد، و با كسانى كه دوستشان مى داشت محشور فرما.

18 - وقتى چيدن خشت بر قبر را به پايان برد، از سمت پاهاى ميّت از قبر خارج مى شود.

19 - خاك روى قبر مى ريزد، و نيز تمام كسانى كه حضور دارند با كف دست ، خاك بر روى قبر مى ريزند، مگر كسانى كه نسبتى با ميّت دارند.

20 - حال ريختن خاك مى گويند:

اِ نّا لِلّهِ، وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، هذا ما وَعَدَاللّهُ، وَ صَدَقَ [الْمُرْسَلُونَ]، اءَلّلهُمَّ، زِدْنا إِيماناً وَ تَسْليماً.

- همانا ما از آن خداييم ، و تنها به سوى او باز مى گرديم ، اين بود آنچه كه خداوند به ما وعده داده بود، و [فرستادگان خدا] راست گفتند، خدايا، بر ايمان و تسليم ما بيافزاى .

21 - قبر را با خاك پُر نموده و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند مى نمايند.

22 - قبر را مسطّح درست مى كنند.

23 - روى قبر آب مى پاشند.

24 - پاشيدن آب را از سمت سر قبر شروع مى نمايند، و سپس چهار سوى قبر را دور مى زنند تا اينكه باز به سر قبر برگردند. و اگر چيزى از آب اضافه ماند، بر وسط قبر مى ريزند.

نمازى كه بعد از دفن ميّت در كنار قبر خوانده مى شود

اين نماز ضرر و آسيب را از ميّت دور، و در نيكى به او محسوب مى شود. از اميرالمؤمنين (ع ) روايت شده كه رسول خدا(ص ) فرمود: وقتى ميت خود را دفن نموديد و از خاكسپارى اش فارغ شديد، وارث يا خويشاوند يا دوست او در كنار قبر ايستاده و دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اوّل يك بار سوره فاتحه و دو سوره قُلْ اءَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق ، وسوره قُلْ اءَعُوذُ بِرَبِّ النّاس . معوذّتين ...(93) كيفيّت ركعت دوّم به اين صورت است كه سوره حمد و اگر خواست سوره قُلْ هُوَاللّهُ اءَحَد، و سوره إِنّا اءَنْزَلْناه را بخواند، كه اين دو سوره از سوره هاى مهمّى هستند كه در نمازهاى نافله خوانده مى شوند، و بعد ركوع و سجده بجا آورده و در سجده اش مى گويد:

سُبْحانَ مَنْ تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ، وَ قَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ.

- پاك و منزّه است خداوندى كه به قدرت خويش ، عزيز و سربلند، و با مرگ بر بندگان چيره و سلطه دارد.

سپس سلام نماز را گفته و رو به قبر نموده و مى گويد: اى فلانى پسر فلانى ، اين نماز براى تو و يارانت باشد.

مسلّماً خداوند، عذاب و تنگى و فشار قبر را از او برطرف مى كند، و اگر از پروردگارش بخواهد كه مردان و زنان مؤمن و مسلمان ، اعمّ از زنده و مرده آنان را بيآمرزد، خداوند دعاى وى را درباره آنان مستجاب مى فرمايد.

و خداوند متعال به دوست او مى فرمايد: اى فلانى پسر فلانى ، چشم روشن باش ، كه خداوند - عزّوجلّ - تو را آمرزيد. و به خود نماز گزار نيز در برابر هر حرف ، هزار كار نيك عطا مى شود، و هزار گناه او محو مى شود. پس ‍ وقتى روز قيامت فرا رسيد، خداوند متعال يك صف از فرشتگان را برمى انگيزاند كه او را تا دَرِ بهشت تشييع و بدرقه نمايند، و هنگامى كه داخل بهشت شد، هفتاد هزار فرشته به استقبال او مى آيند، كه با هر يك طبقى از نور است كه با دستمالى از اِسْتَبْرَق (94) پوشيده شده ، و در دست هر كدام كوزه اى از نور است كه در آن آب سَلْسَبيل (95) است . پس وى از آن طبق خورده و از آن آب مى آشامد، و خشنودى خداوند بزرگتر است .

شايد برخى به محض اطّلاع از اين نماز بگويند: تا كنون ديده نشده كه كسى در نزد ميّت خود بعد از وفات او اين نماز را خوانده باشد.

جواب اين است كه : اگر سنن شرايع و احكام و مستحبّات اسلام را در نظر آورى ، مى بينى كه بيشتر آنها آثارش از بين رفته و انوارش خاموش ‍ گرديده است ، و اين نماز نيز كه نسبت به انجام آن كوتاهى مى شود، نمونه اى است از امثال آن كه از بين رفته است . و ما در بعضى از تصنيفات خود احاديثى چند پيرامون اين مطلب ذكر كرديم كه : اگر حديثى درباره عبادتى به مكلّف برسد و وى بدان عمل كند، به سعادت آن دست مى يابد، اگرچه امر به آن صورت كه به او رسيده نباشد(96)، و اين بخاطر كَرَم و بزرگوارى خداوند - جلّ جلاله - و كرامت رسول خدا(ص ) مى باشد، و ما اين مطلب را به سند خود از محمّد بن يعقوب و ابن بابويه نقل نموديم .

و هنگامى كه اين امور پايان يافت فراغت پيدا كرد، هركس از حاضران كه خواهان نزديكى جستن به خداوندگار روز جزاست ، ميّت را زيارت مى نمايد.

كيفيّت زيارت قبور اموات

در روايت آمده كه محمّد بن مسلم مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض ‍ كردم ؟ آيا مردگان را زيارت كنيم ؟ فرمود: بله . عرض كردم : آيا وقتى ما به زيارت آنها مى رويم صداى ما را مى شنوند؟ فرمود: بله ، به خدا سوگند، مسلّماً آنان از آمدن شما خبردار شده و شادمان مى گردند و با شما اُنس ‍ مى گيرند. وى مى گويد: عرض كردم : وقتى به زيارت ايشان رفتيم چه بگوييم ؟ فرمود، بگو:

اءَلّلهُمَّ، جافِ الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَ صاعِدْ إِلَيْكَ اءَرْواحَهُمْ، وَلَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْواناً، وَاءَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ، وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.

- خداوندا، زمين را از پهلوهايشان بر كنار فرموده و جايگاهشان را وسعت ده ، و ارواح آنان را به سوى خود بالابر، و خشنوديى از جانب خود به ايشان ارزانى دار، و از رحمت خويش چنان رحمتى به سوى آنان گسيل دار كه و با ارتباط بر قرار كردن با آنان ايشان را از تنهايى نجات ده ، و مُونس ‍ وحشت و احساسِ تنهايى شان گردى ، براستى كه تو بر هرچيز توانايى .

در روايت ديگر صفوان بن يحيى مى گويد: به حضرت ابوالحسن امام كاظم (ع ) عرض كردم : آيا ميّت سلام كسى را كه به او سلام مى كند، و دعايى را كه شخص در نزد قبر او براى وى مى كند مى شنود؟ فرمود: بله ، آيا مردگان كفّار مى شنوند و مؤمنان نمى شنوند؟! (البتّه ما اين روايت را به صورت اختصار نقل نموديم .)

شايد مقصود از فرمايش حضرت (ع ) كه فرمود: مردگان كفّار مى شنوند، همان كافرانى باشد كه پيامبر اكرم (ص ) پس از كشتن و به چاه انداختن آنان در جنگ بدر به آنها خطاب نمود كه : واقعاً آنچه را كه پروردگارم به من وعده داده بود، به صورت حقّ و راست يافتم .

بعد فرمود: براستى كه آنان مى شنوند، همان گونه كه شما مى شنويد.

و درباره زيارت اموات ، روايات فراوانى است كه ما آنها را در كتاب المزار الكبير ذكر نموده ايم . (97)

اشكال و جواب

ممكن است كه گفته شود: اين توضيحات در رابطه با احكام و آداب اموات از اعمال شبانه روز نيست . در پاسخ مى گوييم : بر اهل توفيق پوشيده نيست كه طهارت با اقسام غسلها از توابع نماز است ، و مطالبى كه ما مشروحاً پيرامون حالات اموات و ديگر مطالبى كه ذكر نموديم ، همگى از توابع آن امور مهمّ است .

و نيز همه آنچه كه ما به شرح بيان كرديم ، به صورت مفصّل تر از اين در فقه مطرح شده است ، كه ما به خاطر ترس از اطاله كلام ، آنها را ذكر نكرديم .

فرستادن غذا براى افراد خانواده ميّت و اقامه مجلس عزا

از جمله مستحبّات مؤكّد بُردن عذا و خوراكى براى افراد خانواده و بستگان ميّت است ، و در اين مورد روايتى از پيامبر اكرم (عليه افضل الصّلاة و السّلام ) نقل شده است . و نيز روايت شده كه سه روز براى ميّت مجلس ‍ عزا اقامه كنند، چنانكه در حديث آمده كه امام باقر (ع ) فرمود: از روز مرگ عملى كه ميّت ، سه روز براى او مجلس سوگوارى اقامه شود.

ذكر عملى كه پيش (98) از شب اوّل دفن انجام مى شود

حذيفة بن يمان مى گويد: رسول خدا(ص ) فرمودند: هيچ لحظه اى سخت تر از شب اوّل دفن براى ميّت نيست ، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنيد؛ و اگر نيافتيد، دو ركعت نماز بخوانيد، به اين صورت كه : در ركعت اوّل يك بار فاتِحَةُ الْكِتاب و يك بار آيَةُ الْكُرسى و دوباره سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اءَحَد؛ و در ركعت دوّم يك بار فاتِحَةُ الْكِتاب و ده بار سوره اءَلْهاكُمُ التَّكاثُر قرائت مى شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگويد:

اءَلّلهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ابْعَثْ ثَوابَهُما إِلى قَبْرِ ذلِكَ الْمَيِّتِ، فُلانِ بْنِ فُلانٍ.

- خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و ثواب اين دو ركعت نماز، را به قبر آن ميّت ، فلانى پسر فلانى ، برسان .

كه خداوند در همان لحظه ، هزار فرشته را به سوى قبر ميّت گسيل مى دارد كه هر كدام از آنان يك جامه و حُلّه (99) دارد، و تا روزى كه در صور قيامت دميده مى شود تنگى قبر او را مبدّل به وسعت مى كند، و به شماره هر چيز كه آفتاب بر آن مى تابد به نماز گزار حسنه و كار نيك عطا شده ، و مقامش چهل درجه بالا برده مى شود.

با وفا بودن نسبت به اموات

نسبت به مردگان با وفا باش ، و حال كه رشته اميدوارى ميان تو و آنان گسسته است ، نسبت به آنان كوتاهى مكن ، و به ياد آور كه خداوند سبحان - جلّ جلاله - در برابر اين وفادارى ، چندين برابر آنچه را كه آرزو دارى ، و چندين برابر اخوّتى كه ميان تو و زندگان است ، عطا عنايت فرموده ، پس اگر باز نسبت به بذل و بخشش خداوند بى اعتنايى كنى ، شايد اصلاً گفتار و وعده الهى را تصديق ننموده اى .

نمازى هديه به اموات

و اگر خواست ، دو ركعت نماز بخواند و ثواب آن را به اهل قبور مؤمن آن قبرستان هديه نمايد، و من آن دو ركعت را از مالك بن دينار نقل مى كنم كه وى گفت : شب جمعه بر گورستانى وارد شدم و ناگهان ديدم كه نورى درخشان است . از روى تعجّب گفتم : لا إِلهَ إِلا اللّه ، گويى كه خداوند - عزّوجلّ - اهل اين گورستان را آمرزيده است . ناگهان شنيدم كه هاتفى از دور ندا مى كند و مى گويد: اى مالك بن دينار، اين هديه مؤمنان به برادران ايمانى شان از اهل قبور است . گفتم : سوگند به خدايى كه تو را به زبان آورد، از تو مى خواهم كه به من بگويى كه آن هديّه چيست ؟ گفت : مؤمنى در اين شب برخاست و وضوى كامل گرفت و دو ركعت نماز خواند و در هر ركعت يك بار سوره فاتِحَةُ الكتاب و سوره قُلْ يا اءَيُّهَا الْكافِرُون ، و سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اءَحَد قرائت نمود، و گفت :

اءَلّلهُمَّ، إِنّى قَدْ وَهَبْتُ ثَوابَها لاَِهْلِ الْمَقابِرِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ.

- خداوندا، براستى كه من ثواب آن را به مؤمنين اين قبرستان هديه نمودم .

و خداوند، روشنايى و نور و گشايش و شادمانى را از شرق و غرب و از هر سو بر ما داخل نمود.

مالك مى گويد: من همواره آن را در شبهاى جمعه مى خواندم ، تا اينكه پيامبر اكرم (ص ) را در خواب ديدم و ايشان به من فرمود: اى مالك ، خداوند در برابر نورى كه به اُمّت من هديّه نمودى ، ثواب آن را آمرزش تو قرار داد.

سپس فرمود: خداوند در قصرى بهشتى كه مُنيف ناميده مى شود، خانه اى براى تو بنا نمود.

عرض كردم : معناى مُنيف چيست ؟ فرمود يعنى مُشْرِفِ بر اهل بهشت .

اكنون مى گويم : ما هيچ چيز را از كرامت الهى دور نمى شماريم ، و نسبت به عقيده و ضمير اين شخص مالك بن دينار خداوند آگاهتر است ، زيرا وى در زمانى مى زيسته كه تقيّه شديد در آن بوده است .

فصل چهاردهم : احكام و آداب تيمّم بدل از غسل ، و شرايط لباس و مكان نماز، و ادعيه هنگام ورود به مسجد

احكام و آداب تيمّم

گذشت كه طهارت با خاك و تيمّم هنگام تنگى وقت و ترس از فوت نماز انجام مى شود، و نيز امورى كه آن را باطل مى كند ذكر شد (100). چنانكه گفتيم : تيمّم دَرِ رحمتى است كه خداوند - جلّ جلاله - گشوده ، و به واسطه آن بندگان را بر اسباب نيل به خشنودى اش رهنمون گرديده ، و با اين كار هشدار داده كه نماز از مهمّترين عبادتهاست ، و حتّى هنگام ضرورت و در هيچ حالتى ، از هيچ يك از مكلّفين ساقط نمى گردد.

كيفيّت تيمّم بدل از غسل

1 - هرگاه كه وقت نماز - خواه واجب باشد و خواه مستحبّ - تنگ شد، و غسلى بر انسان واجب بود كه داخل شدن در نماز جز بعد از طهارت از آن جايز نبود، اگر نمازى كه مى خواهد براى آن طهارت كند واجب باشد، نيّت تيمّم آن نيز به اين صورت است : تيمّم واجب بجا مى آورم ، به جهت وجوب ، آن ، به گونه اى كه هر چيز كه با غسل كردن مباح مى گردد با آن نيز مباح و جايز شود، و بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده عبادت و پرستش است ، عبادت مى نمايم .

2 - اگر نماز، مستحبّ باشد، تيمّم نيز مستحبّ و بقيّه نيّت آن به همان صورتى است كه توضيح داديم .

3 - سپس مكلّف دستهايش را بر زمين يا هر چيزى كه در صورت پيدا نشدن خاك به جاى آن مى نشيند، مى زند، و دستها را به هم مى زند تا گرد و غبارش بريزد، و با هر دو دست از ابتداى رستنگاه موى سر از بالاى پيشانى و تمام جبين و كنار پيشانى تا سَرِ بينى كه در سمت دهان قرار دارد (به همان صورتى كه پيش از اين ذكر نموديم ) مى كشد، و بعد دوباره دستها را بر زمين يا هر چيز ديگر جانشين آن مى زند، و آنها را به هم مى زند تا گردش بريزد، و با كفِ دستِ چپ ، پشت دست راست را از مَفْصَلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست راست مسح مى كند، و نيز با كفِ دستِ راستِ، پشتِ دست چپ را از مفصلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست چپ مسح مى نمايد.

4 - وقتى اينها را انجام داد، هر چيز كه به واسطه غسل ، مباح و جايز بود، بدون كم و كاست جايز و مباح مى گردد. و هر چيز كه غسل را باطل مى كند، تيمّم بدل از طهارت كبرى يعنى غسل ، و تيمّم بدل از طهارت صغرى يعنى وضوء را نيز باطل مى كند. و اين مطلب در فصل دوازدهم نيز ذكر شده بود.

5 - اگر براى غسل دادن ميّت نيز، امكان نداشته باشد كه انسان از آب استفاده كند، بى كم و كاست به ترتيبى كه شخص زنده مكلّفِ به غسل ، تيمّم مى كند، ميّت را تيمّم بدل از غسل مى كنند.

شرايط لباس و مكان نماز

در رابطه با گزينش جامه و مكان نماز، مهمّ اين است كه لباس و مكان نماز پاكيزه باشند، به گونه اى كه نماز خواندن در آن دو براى انسان مباح و جايز باشد. خواه مِلْكِ انسان باشند و يا از كسى عاريه و يا اجاره نموده و يا به صورتى غير از اينها براى او مباح باشند.

صدق در پوشيدن لباس و مقصود از آن

و ديگر اينكه نماز گزار در پوشيدن لباس براى نماز، صادق باشد، و معناى صادق آن است كه : باطنش با ظاهرش كه مى گويد آن لباسها را جز براى خدا و جز براى انجام عباداتى كه خداوند اراده نموده نپوشيده ام ، باهم سازگار و موافق باشند؛ زيرا اگر قصدش از پوشيدن لباس ، لذّت نَفْس و دل باشد، در نزد خدا از اين جهت كه ادّعا مى كند لباس را تنها براى نماز يا براى پروردگارش پوشيده ، دروغگو محسوب مى شود؛ و همچنين اگر لباس ‍ را براى افزون طلبى و فخر و نزديكى جستن به دلهاى بندگان پوشيده باشد، ولى چنين اظهار كند كه آن را براى خدمت و بندگى خداوندى كه سلطان معاد است پوشيده ، دروغگو خواهد بود.

بنابراين ، واجب است كه در پوشيدن لباس صادق باشد، و گرنه حضرت حقّ را كوچك شمرده ، و مستحقّ آن است كه خداوند - جلّ جلاله - از خطاب و پاسخ و پاداش دادن به او روى گردان باشد.

ديگر احكام لباس نمازگزار

نماز خواندن مرد در لباس ابريشم خالص كه ساتر عورت باشد، در صورتى كه نمازگزار بداند كه لباس ابريشمى پوشيده صحيح نيست ، مگر اينكه در جنگ بپوشد و پوشيدن آن به صلاح جنگجو بوده و ناچار از پوشيدن آن باشد. البتّه توضيح بحث لباس نمازگزار و لباس حلال و مستحبّ و حرام و مكروه مفصّل است كه اگر در اينجا ذكر شود، بيم آن است كه مطلب به درازا بكشد.

اخلاص و حضور قلب در انتخاب مكان نماز

در رابطه با گزينش مكان نماز نيز بهترين جا براى نمازگزار، مكانى است كه بنده در آنجا حضور قلب داشته و با دل به ياد خداوند - جلّ جلاله - بوده ، و حقّ حُرمت عظمت الهى و ادب خاكسارى عبوديّت و بندگى را مراعات نمايد، و نسبت به اخلاص و اختصاص اعمال براى پروردگار نزديكتر بوده ، و به دور از چيزهايى باشد كه باطن و ظاهر انسان را از ايستادن در پيشگاه خداوندى كه مولى و مالك انسان و با عظمت تر از همگان و خداوندگار دنيا و آخرت است ، به خود سرگرم مى سازند.

صدق در انتخاب مكان نماز و مقصود از آن

و نيز نمازگزار بايد در اختيار مكان براى خدمت و بندگىِ خداوند پادشاه بسيار پاداش دهنده ، صادق باشد، و معناى صادق بودن آن است كه باطنش ‍ با ظاهرش كه مى گويد: قصدم از حضور در اين مكان و ايستادن در اينجا جز براى خداوند - جلّ جلاله - و طلب خشنوديهاى او نيست ، موافقت داشته باشند.

در بعضى از داستانها آمده است كه : يكى از خواصّ و برگزيدگان در خلوت و تنهايى مشغول عبادت خداوند - جلّ جلاله - بود، و در نزديكى او درختى وجود داشت كه پرنده هايى در آن زندگى مى كردند. وى سجّاده خود را به زير آن درخت انتقال داد، تا به درخت و آواز پرندگان كه در درخت بودند اُنس بگيرد، ولى از ناحيه خداوند - جلّ جلاله - معاقَب شده و به او گفته شد كه : آيا اُنس با ما آن قدر ارزش نداشت كه تو را از درخت و پرندگان بى نياز نمايد؟ وى توبه نمود و دانست كه با اين اُنس گرفتن ، خود را به خطر انداخته است .

و نيز در برخى از داستانهاى اهل محاسبه و مراقبه ديدم كه بعضى از آنها كه با نشاط و اهتمام و سرور مشغول نماز بود، به درگاه خدا عرض كرد: اى پروردگار من ، آيا در رابطه با حضور قلب و اقبال و توجّه قلبى در نماز چيزى باقى مانده كه من نياز داشته باشم پيش از مرگ اصلاحش كنم ؟ گفته شد: بله ، تو به نسيم سحرگاهان اُنس مى گيرى ، و چيز ديگرى غير از ما، تو را به نشاط مى آورد، و صفات خواصّ ابرار و برگزيدگان چنين نمى باشد، پس در خدمت و بندگى تو شرك ، و انگيزه ديگر غير از آنچه كه ما از اخلاص ‍ عبوديّت مى خواهيم ، وجود دارد.

بهترين مكان براى نماز

اگر حالِ بنده اى كه به نماز مكلّف است مقاوم و استوار باشد، به گونه اى كه به تغيير مكانها، اخلاص و اختصاصش ديگرگون نگردد، افضل آن است كه در انتخاب مكانهاى نماز و جايگاههاى دعا، هر مكان و جايگاهى را كه شرع مقدّس به آن فضيلت داده انتخاب و پيروى نمايد، كه با فضيلت ترين آنها خانه هاى خداوند - متعال و جلّ جلاله - و مساجد است كه مخصوص ‍ عبادت اوست ، و برترين مسجدها، مسجدُالحَرام و مسجد مدينه باشد. و البتّه مطلب در اين رابطه بسيار است و ما تنها مقدارى از آن را كه آماده است ، در اين راستا و بر اساس روايت ذكر مى كنيم .

ذكر فضيلت بعضى از مساجد و تفاوت نماز خواندن در آنها

1 - از آن جمله در روايت آمده كه مولايمان علىّ بن ابى طالب (ع ) پيوسته مى فرمود: هركس به مسجد رفت و آمد كند، يكى از هشت چيز را به دست مى آورد: برادرى كه در راه خشنودى خدا از او بهره ببرد، يا علم و دانشى نو و زيبا، يا آيه محكم از قرآن كريم ، يا سخنى كه او را بر هدايت رهنمون گردد، يا كلامى كه او را از هلاكت رهايى بخشيده و برگرداند، يا سنّت و روشى كه از آن پيروى كند، يا رحمتى از جانب خداوند كه انتظارش ‍ را مى كشيده ، يا گناهى كه آن را به خاطر ترس از پروردگار يا از روى شرم ترك مى كند.

2 - نيز در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: هركس به مسجد برود، بر هيچ تر و خشك قدم نمى گذارد، مگر اينكه آن چيز تا زمينهاى هفتگانه براى او تسبيح مى گويد.

3 - همچنين در روايت آمده كه امام صادق (ع ) به نقل از پدر بزرگوار از پدران بزرگوارش از علىّ (ع ) فرمود: يك نماز در بيت المقدّس هزار و يك نماز سپاس شود، و در مسجد اَعْظَم صد و يك نماز، و در مسجد قبيله بيست و پنج نماز، و در مسجد بازار دوزاده نماز، و نماز خواندن در خانه به تنهايى ، تنها يك نماز محسوب مى گردد.

ناگفته نماند كه در فضيلت نماز گزاردن در مسجد الحرام و مسجد النبىّ - عليه افضل الصّلاة والسّلام - و مسجد كوفه احاديث معروف و فراوانى نقل شده است .

كيفيّت دخول در مسجد

كيفيّت دخول در مسجد بر اساس دو روايتى كه از مولايمان امام صادق - صلوات اللّه عليه - و امام حسن عسگرى (ع ) كه از ابتداى وارد شدن در مسجد تا روبه قبله ايستادن در جاى خواندن نماز را شامل مى شوند، و ما آن دو را باهم مخلوط نموده و باهم ذكر مى كنيم ، بدين ترتيب وقتى انسان خواست وارد مسجد شود، روبه قبله ايستاده و مى گويد:

بِسْمِ اللّهِ، وَ بِاللّهِ، وَ مِنَ اللّهِ، وَ إِلَى اللّهِ، وَ خَيْرُ الاَْسْماءِ لِلّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلى اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، اءَلّلهُمَّ افْتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ اءَغْلِقْ عَنّى اءَبْوابَ مَعْصِيَتِكَ، وَاجْعَلْنى من زُوّارِكَ وَ عُمّارِ مَساجِدِكَ، وَ مِمَّنْ يُناجيكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ، وَ مِنَ الَّذينَ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظوُنَ، وَ اَدْحَرْ عَنِّى الشَّيْطانَ [الرَّجيمَ] وَ جُنُودَ إِبْليسَ اءَجْمَعينَ.

- به نام خدا، و به وسيله خدا، و از خدا، و به سوى خدا، و بهترين نامها [و كمالات ] براى خداست ، بر خداوند توكّل مى نمايم ، و هيچ دگرگونى و نيرويى به غير خداوند وجود ندارد، خداوندا، دَرِ رحمت و توبه ات را بر من بگشاى ، و درهاى معصيت و نافرمانى ات را به روى من ببند، و مرا از زيارت كنندگان خود و آباد كنندگان مساجدت ، و از كسانى كه شبانه روز با تو مناجات مى نمايند، و از آنان كه بر نمازهايشان محافظت دارند، قرار ده ، و شيطان [رانده شده ] و همه لشگرهاى ابليس را از من دور فرما.

سپس با پاى راست وارد مسجد شده و مى گويد:

اءَلّلهُمَّ، افتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ اءَغْلِقْ عَنّى بابَ سَخَطِكَ وَ بابَ كُلِّ مَعْصِيَةٍ هِىَ لَكَ. اءَلّلهُمَّ، اءَعْطِنى فى مَقامى هذا جَميعَ ما اءَعْطَيْتَ اءَوْلِياءَكَ مِنَ الْخَيْرِ، وَ اصْرِفْ عَنّى جَميعَ ما صَرَفْتَهُ عَنْهُم مِنَ الاَْسْوآءِ وَ الْمَكارِهِ، رَبَّنا، لا تُؤ اخِذْنا إِنْ نَسينا اءَوْ اءَخْطَاءْنا، [رَبَّنا، وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلنا.] رَبَّنا، وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَاعْفُ عَنّا، وَاغْفِرْلَنا، وارْحَمْنا. اءَنْتَ مَوْلانا، فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ (101)

اءَلّلهُمَّ، افْتَحْ مَسامِعَ قَلْبى لِذِكْرِكَ، وَارْزُقْنى نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ثَبِّتْنى عَلى اءَمْرِهِمْ، وَ صِلْ ما بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ، وَ احْفَظْهُم مِنَ بَيْنِ اءَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ اءَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمآئِلِهِمْ، وَامْنَعْهُمْ اءَنْ يُوصَلَ اِلَيْهِمْ بِسُوَّءٍ.

اءَلّلهُمَّ، إِنِّى زآئِرُكَ فى بَيْتِكَ. وَ عَلى كُلِّ مَاءْتِىٍ حَقُّ لِمَنْ اءَتاهُ وَ زَارَهُ، وَ اءَنْتَ اءَكْرَمُ مَاءْتِّىٍ وَ خَيْرُ مَزُورٍ وَ خَيْرُ مَنْ طُلِبَ إِلَيْهِ الْحاجاتُ، وَ اءَسْاءَلُكَ يا اءَللّهُ، يا رَحْمانُ، يا رَحيمُ، بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ، وَ بِحَقِّ الْوِلايَةِ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اءَنْ تُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ، وَ تَمُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ.

- خدايا، دَرِ رحمت و توبه ات را به روى من بگشاى ، و دَرِ ناخشنودى و در تمام گناهان و معاصى را به روى من ببند. خداوندا، در همين جا تمام خيراتى را كه به اولياء خويش عنايت فرمودى به من نيز ارزانى دار، و همه بديها و ناخوشاينديهايى را كه از آنان بازداشتى از من باز دار. پروردگارا، اگر فراموش يا خطا كرديم بر ما مگير، [پروردگارا، سنگينى و تكليف سخت بر دوش ما مَنِهْ، همچنانكه بر دوش كسانى كه پيش از ما بودند نهادى ] پروردگارا، ما را به آنچه كه توان آن را نداريم مكلّف منما، و از ما درگذر، و مورد مغفرت و رحمت خويش قرار ده ، تويى سرپرست ما، پس ما را بر گروه كافران يارى فرما.

خدايا، گوشهاى دلم را به ذكر و يادت بگشاى ، و ياورى آل محمّد را روزى ام گردان ، و مرا بر امر [ولايت ] آن بزرگواران استوار بدار، و پيوند ميان من و ايشان را برقرار دار، و ايشان را از [گزند دشمنان ] از پيشارو و پشت سر و دست راست و چپ شان محافظت فرما، و از رسيدن شرّ و بدى به ايشان جلوگيرى نما. خداوندا، من به خانه تو و به زيارت تو آمده ام ، و هر كه به سوى كسى برود و زيارتش نمايد بر كسى كه زيارتش نموده حقّى دارد. و تو بهترين كسى هستى كه بر تو وارد مى شوند و بهترين زيارت شونده و بهترين كسى هستى كه حوايج از درگاهت درخواست مى شود. اى خدا، اى رحمان ، اى رحيم ، به خاطر آن رحمتت كه هر چيز را فراگرفته ، و به حقّ ولايت ، از تو خواستارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى ، و مرا وارد بهشت گردانى ، و به من منّت بگذار و از آتش جهنّم آزاد نما.

و هنگامى كه به جايى كه مى خواهى نماز بخوانى رسيدى ، رو به قبله نما و بگو:

اءَلّلهُمَّ، إِنّى اءُقَدِّمُ إِلَيْكَ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ نَبِىَّ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ الاَْوْصِيآءِ الْمَرْضِيّينَ بَيْنَ يَدَىْ حَوآئِجى ، وَ اءَتَوَجَّهُ بِهِمْ اِلَيْكَ، فَاجْعَلْنى بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَ الاَّْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ. اءَلّلهُمَّ، اجْعَلْ صَلاتى بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ دُعآئى بِهِمْ مُسْتَجاباً، وَ ذَنْبى بِهِمْ مَغْفُوراً، وَ رِزْقى بِهِمْ مَبْسُوطاً، وَ انْظُرْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ نَظْرَةً اءَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ وَالاْ يمانَ، ثُمَّ لاتَصْرِفْهُ إ لاّ بِمَغْفِرَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ. (رَبَّنا، لا تُزِعْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَ هَبْ لنا مِنْ لَدُنْكَ رِحْمَةً، إِنَّكَ اءَنْتَ الْوَهّابُ. (102)

اءَلّلهُمَّ، إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَ رِضاكَ طَلَبْتُ، وَ ثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، اءَلّلهُمَّ، اءَقْبِلْ عَلَىَّ [يا: إ لَىَّ] بِوَجْهِكَ، وَ اءَقْبِلْ إِلَيْكَ بِقَلْبى ، اءَلّلهُمَّ، اءَعِنّى عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِمَّنْ يُناجيهِ. اءَلّلهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما هَدَيْتَنى ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما فَضَّلْتَنى ، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما رَزَقْتَنى ، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى كُلِّ بَلا ءٍ حَسَنٍ ابْتَلَيْتَنى ، اءَلّلهُمَّ، تَقَبَّلْ صَلاتى ، وَ تَقَبَّلْ دُعآئى ، وَ اغْفِرْلى ، وَارْحَمْنى ، وَ تُبْ عَلَىَّ، إِنَّكَ اءَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.

- خدايا، براستى كه من حضرت محمّد، پيامبرت ، پيامبر رحمت ، و اهل بيتش اوصياءِ مورد پسندت را در پيشاپيش خواسته هايم مقدّم مى دارم ، و به واسطه آنان به سوى تو توسّل مى جويم ، پس مرا به واسطه ايشان در دنيا و آخرت در نزد خويش آبرومند، و از مقرّبان درگاهت قرار ده . خداوندا، نمازم را به واسطه آنان قبول ، و دعايم را به خاطر آنان مستجاب ، و گناهانم را به جهت آنان آمرزيده ، و روزى ام را به خاطر آنان وسعت ده ، و به وجه [و اسماء و صفات ] گرامى ات ، يك نگاه و گوشه چشمى به من بنما به گونه اى كه كرامت و ايمانم به آن كامل گردد، آنگاه نگاهت را از من برگردان مگر اينكه مرا آمرزيده و توبه ام را پذيرفته باشى .

پروردگارا، بعد از آنكه هدايتمان فرمودى دلهايمان را منحرف مفرما، و رحمتى از جانب خويش ارزانى مان دار، براستى كه تويى بسيار بخشنده .

خداوندا، تنها به سوى تو متوجّه شدم ، و تنها خشنودى تو را خواستارم و فقط ثواب تو را خواهانم ، و تنها به تو ايمان آورده و فقط بر تو توكّل نمودم . خدايا، با وجه [و اسماء و صفات ]ات به سوى من روى كن ، و دل مرا رو به سوى خود كن ، خداوندا، مرا بر ذكر و شكر و سپاسگزارى و عبادت نيكويت يارى فرما، سپاس خدايى را كه مرا از كسانى قرار داد كه با او مناجات مى كنند، خدايا، حمد و ستايش بر تو به خاطر اينكه مرا هدايت فرمودى ، و سپاس تو را به جهت اينكه مرا فضيلت دادى ، و ستايش تو را به خاطر اينكه مرا روزى دادى ، و سپاس تو را به جهت هر گرفتارى نيكويى كه مرا بدان گرفتار و امتحان نمودى ، خدايا نمازم را قبول ، و دعايم را مستجاب فرما، و مرا بيآمرز و بر من رحم آر، و توبه ام را بپذير، براستى كه بسيار توبه پذير و مهربان هستى .

بهترين مكان براى خواندن نماز واجب و مستحبّ

و توجّه داشته باش كه خواندن نماز نافله در غير مسجد افضل است ، و بپا داشتن نماز واجب در مساجد اكمل مى باشد، و ما اين مطلب را به تفصيل درآينده بر اساس آنچه كه خداوند - جلّ جلاله - ما را آگاه نموده با استفاده از آنچه كه خداوند به ما آموخته و احسان فرموده ، ذكر خواهيم نمود. ان شاء اللّه تعالى .

فصل پانزدهم : تعيين نخستين نماز واجب و اينكه آن همان صَلاةِ وُسْطى است .

نماز ظهر نخستين نماز واجب

مفهوم رواياتى كه در اين باره وارد شده و به اعتقاد ما به صحّت و صواب نزديكتر است ، آن است كه نخستين نمازى كه بر بندگان واجب شده ، نماز ظهر است ، كه دو ركعت بوده . و روايات در اين باره بسيار است ، و نيازى به ذكر آنها نيست ، زيرا اين مطلب در نزد برگزيدگان و حضرات معصومين (عليهم السلام ) كه الگوى ما هستند روشن است .

نماز ظهر، همان صَلوة وُسْطى است

1 - و امّا اينكه آن همان صَلاةِ وُسْطى است ، در روايتى از امام باقر(ع ) در پاسخِ پرسش از فرمايش خداوند كه مى فرمايد:

حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطى . (103)

- بر تمام نمازها و بخصوص بر نماز ميانه محافظت كنيد.

آمده كه فرمود: آن نماز ظهر است ، و در همان وقت خداوند نماز جمعه را واجب فرمود، در آن روز، وقتى است كه هيچ بنده مسلمانى در آن لحظه از خداوند خيرى را نمى خواهد، مگر اينكه خدا به او عطا مى فرمايد.

2 - و نيز از امام باقر(ع ) روايت شده كه : زن حسن بن علىّ دستور داد كه مُصْحَف و قرآنى بنويسند، هنگامى كه نويسنده به آيه حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطى رسيد حضرت امام حسن (ع ) به او فرمود: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوَسْطى وَ صَلوةِ الْعَصْرِ، وَ قُومُوا لِلّهِ قانِيتنَ. يعنى بر تمام نمازها و به خصوص نماز وسطى و نماز عصر محافظت كنيد، و با حالت فروتنى براى خدا قيام نموده و خدا را عبادت كنيد.

3 - در حديث است كه امام صادق (ع ) فرمود: بر تمام نمازها، و بويژه بر نماز وسطى و نماز عصر محافظت نماييد، و با حالت خضوع و فروتنى براى خدا قيام كنيد و خدا را عبادت كنيد.

4 - همچنين از طريق اهل تسنّن وارد شده كه ابن عمر گفت : حفصه دختر عُمَر دستور داد كه مصحف و قرآنى براى او نوشته شود، و به نويسنده گفت : وقتى به آيه نماز رسيدى ، به من نشان ده تا دستور دهم كه آن را به همان صورت كه از رسول خدا (ص ) شنيده ام بنويسى ، وقتى وى آن را به او ارائه داد، دستور داد كه بنويسد: بر همه نمازها و به خصوص بر نماز وُسْطى و نماز عصر محافظت نماييد، و با حالت خضوع و فروتنى براى خدا قيام نموده و خدا را عبادت كنيد.

5 - و ابو جعفر بن بابويه نيز در كتاب مَعانِى الاخبار در باب معناى نماز وسطى مشابه اين حديث را از عايشه روايت نموده است . (104)

6 - و نيز عبداللّه بن سليمان بن اشعث سجستانى در جزء اوّل كتاب جمعُ الْمَصاحِف شش حديث پيرامون اينكه اين آيه شريفه به همين صورت در مُصْحف عايشه بوده ، و هشت حديث درباره اينكه آيه شريفه به همين صورت در مُصْحَف حَفْصه ، و دو حديث درباره اينكه به همين صورت در مُصْحَف اُمِّ سَلَمه بوده ، ذكر كرده است .

بنابراين ، تعيين اينكه نماز وسطى همان نماز ظهر است از هر طريق فَريقَيْن (شيعه و سنّى ) روايت شده است .

8 - همچنين شيخ بزرگوار محمّد بن على كراجكى در نامه اى كه به فرزند خويش نوشته ، در رابطه با فضيلت نماز ظهر روز جمعه ذكر كرده (درست به همين لفظ ) كه : اى فرزند عزيزم ، براى نماز ظهرِ اين روز شرافت بزرگى است ، و آن اوّلين نمازى است كه بر سرورمان رسول خدا(ص ) واجب شده است . و روايت شده كه آن ، همان نماز وُسْطى است كه خداوند متعال در امر به محافظت بر تمام نمازها، آن را به صورت جداگانه ذكر نموده و فرموده - جَلَّ مِنْ قائِلٍ - كه : حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطى .

9 - و كراجكى نيز حديثى را كه ما پيشتر به نقل از زراره از محمد بن مسلم ذكر نموديم ، روايت كرده است .

10 - همچنين در يكى از كتابهاى اصول به نقل از ابى بصير آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: نماز وسطى همان نماز ظهر است ، و آن نخستين نمازى است كه خداوند بر پيامبر گرامى اش (ص ) نازل فرموده است .

11 - و باز در نسخه قديمى و زيباى كتاب تفسير قرآن از صادِقَيْن (امام صادق و باقر) (عليهماالسلام ) كه هم اينك نيز در نزد ما موجود است ، چهار حديث به چند طريق از امام باقر و صادق (عليهماالسلام ) ديدم كه : نماز وسطى همان نماز ظهر است . و رسول خدا(ص ) پيوسته مى فرمودند: بر همه نمازها و به خصوص بر نماز وسطى محافظت نماييد.

12 - همچنين در آن كتاب بعد از اين احاديث ، دو حديث ديگر نيز در اين باره ذكر نموده است .

13 - افزون بر اين ، ابوجعفر محمّد بن بابويه در كتاب معانِى الاخبار نيز نظرش اين است كه : نماز وُسْطى ، همان نماز ظهر است و رواياتى از سوى طريقَيْن (شيعه و سنّى ) در اين باره ذكر نموده است .

14 - همچنين وى در كتاب مدينة العلم روايت كرده كه امام صادق (ع ) فرمود: نماز وسطى همان نماز ظهر، و نخستين نمازى است كه خداوند بر پيامبرش (ص ) واجب فرموده است .

معناى وُسْطى

1 - شايد مراد از وُسْطى همان عُظمى و نماز بزرگ باشد، چنانكه خداوند متعال در جاى ديگر مى فرمايد:

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اءُمَّةً وَسَطاً. (105)

- و اينچنين خداوند شما را امّت بزرگى قرار داد.

2 - ممكن است كه به معناى نماز ميانه باشد، زيرا نماز ظهر ما بينِ دو نماز از نمازهاى روز (صبح و عصر) واقع است ، و نيز در ميانه و وسطِ ظهر قرار دارد.

در شگفتم كه چگونه تعظيم نماز ظهر و اينكه آن همان نماز وسطى است بر بعضى مخفى مانده است ، با اينكه :

اوّلاً: همگان اتّفاق دارند كه آن ، اوّلين نمازى است كه واجب شده .

ثانياً: كه نماز جمعه اى كه واجب است در آن وقت واقع است .

ثالثاً: وقتى كه دعا در آن مستجاب مى شود در آن قرار دارد.

رابعاً: آن هنگام ، وقتِ گشوده شدن درهاى آسمان و وقتِ نماز اَوّابين است .

خامساً: وجود اينكه در روايت نماز عصر بر آن عطف شده (106) و امور ديگر از اين قبيل .

فصل شانزدهم : اعمال وقت زوال آفتاب و ظهر

دعا و تضرّع و زارى

وقت زوال و ظهر، جايگاه ويژه براى اجابت دعا، و تضرّع و زارى است .

1 - در روايت آمده كه عبداللّه بن حمّاد انصارى مى گويد: شنيدم كه امام صادق (ع ) فرمود: هنگامى كه آفتاب به نقطه زوال مى رسد و ظهر مى شود، درهاى آسمان و درهاى بهشت ها گشوده مى شود، و حاجتهاى بزرگ برآورده مى گردد. وى مى گويد: عرض كردم : تاچه هنگام ؟ فرمود: به مقدارى كه بتوان چهار ركعت نماز به آرامى بجا آورد.

2 - نيز در روايتى محمّد بن مسلم مى گويد كه از امام باقر (ع ) درباره ركود و بر جاى ماندن آفتاب در هنگام زوال و ظهر پرسيدم . حضرت (در ضمن حديث طولانى كه ما مطالب غير مرتبط به بحث را حذف نموده ايم ) فرمود: اى محمّد، چقدر جثّه تو كوچك و پرسشت مُشكل است . ولى تو شايسته جواب هستى ، سپس فرمود: وقتى شعاع آفتاب به مُنتهاىِ عرش ‍ مى رسد، فرشتگان ندا مى دهند كه :

لا إِلهَ إِلا اللّهُ، وَاللّهُ اءَكْبِرُ، وَسُبْحانَ اللّهِ، وَ الْحَمْدُللّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ، وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً.

- معبودى جز خداوند نيست ، خداوند بزرگتر است ، و پاك و منزّه است خداوند، و حمد و سپاس خدايى را كه كسى را به فرزندى نگرفته ، و هيچ شريكى در سلطنت و فرمانروايى ندارد، و هيچ سرپرست و يارى گرى از روى ذلّت و ناتوانى براى او وجود ندارد، و او را با بزرگ دانستن ويژه بزرگتر بدان .

وى مى گويد: عرض كردم : فدايت گردم ، آيا برگفتن اين سخن در هنگام زوال محافظت نمايم ؟ فرمود: بله ، بر آن محافظت كن ، چنانكه از چشمانت محافظت مى كنى ، همواره ملائكه با همين تسبيح ، خداوند متعال را در آن فضا تسبيح مى گويند، تا اينكه آفتاب غروب مى كند.

3 - همچنين در روايتى آورده ، آمده است : امام باقر (ع ) فرمود كه رسول خدا(ص ) فرمودند: هنگامى كه آفتاب به نقطه زوال رسيد و ظهر شد، درهاى آسمان و درهاى بهشتها گشوده مى گردد، و دعا مستجاب مى شود، پس خوشا به حال كسى كه عمل شايسته اى از او در اين هنگام بالا برده شود!

4 - به نقل ديگر در ادامه روايت فوق از امام باقر (ع ) آمده است پس ‍ خوشحال به حال كسى كه در اين هنگام عمل شايسته اى براى او به بالا برده شود.

5 - در فصل چهل ويكم همين كتاب كه پيرامون دعاهاى ساعات مى باشد نيز برخى از روايات پيرامون علّت گشوده شدن درهاى آسمان براى دعا در هنگام زوال را ذكر خواهيم كرد. (107)

6 - باز در حديثى آمده كه امام باقر(ع ) فرمود: هنگامى كه آفتاب به نقطه زوال مى رسد، درهاى آسمان گشوده مى گردد، و بادهاى رحمت الهى به وزش در مى آيد، و حاجتهاى بزرگ در آن هنگام برآورده مى شود.

7 - در روايت ديگر به نقل از امام صادق (ع ) آمده كه : اگر حاجتى به درگاه خداوند داشتى ، در هنگام زوال آفتاب آن را بخواه .

8 - و بالاخره روايت شده كه امام باقر(ع ) فرمود: پدر بزرگوارم پيوسته مى فرمود: اگر حاجتى به درگاه الهى داشتى ، در همين ساعت و لحظه ، يعنى هنگام زوال آفتاب بخواه .

ذكر دعاهايى كه جهت استجابت دعا پيش از آن خوانده مى شود

حال كه اين وقت ، وقتِ ويژه اجابت دعا و رسيدن به اميد، و دَرِ گشوده رحمت الهى است كه خداوند - جلّ جلاله - به سوى آن رهنمون شده است . ما نيز افزون بر ذكر صفاتى كه سزاوار است دعا كننده متّصف به آن باشد كه گذشت . (108) در اينجا نيز دعاهايى چند كه شايسته است كسى كه مى خواهد دعايش ردّ نشود، انجام دهد، ذكر مى نماييم :

1 - در روايت آمده كه حضرت ابى الحسن علىّ بن محمّد عسگرى (ع ) به نقل از پدران بزرگوارش (عليهم السلام ) فرمود: هركس اين دعا را [كه در ذيل مى آيد] پيش از دعا بخواند، دعايش مستجاب مى گردد.

2 - در روايت ديگر آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: هركس دوست داشته باشد كه دعايش ردّ نشود، پيش از دعا بگويد:

ما شآءَ اللّهُ تَوَجُّهاً إِلَى اللّهِ، ما شآءَ اللّهُ تَعَبُّداً للّهِِ، ماشآءَ اللّهُ تَلَطُّفاًللّهِِ، ما شآءَ اللّهُ تَذَلُّلاً للّهِِ، ماشآءَ اللّهُ اسْتِنْصاراً بِاللّهِ، ما شآءَ اللّهُ اسْتِكانَةً للّهِِ، ما شآءَ اللّهُ تَضَرُّعاً إِلَى اللّهِ، ما شآءُ اللّهُ اسْتِغاثَةً بِاللّهِِ، ماشآءَ اللّهُ اسْتِعانَةً بِاللّهِ، ماشآءَ اللّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىّ الْعَظيمِ.

- ما شآءَ اللّه (يعنى هر چه خدا خواست همان مى شود) از روى توجّه به سوى خدا، ما شاء اللّه از روى پرستش خداوند، ماشآءاللّه از روى اظهار فروتنى به درگاه الهى ، ماشاءاللّه از روى اظهار ذلّت و افتادگى به درگاه الهى ، ماشآءاللّه از روى يارى جويى از خداوند، ماشآءاللّه از روى خضوع و استكانت براى خداوند، ماشآءاللّه از روى تضرّع و زارى به درگاه الهى ، ماشاءاللّه از روى كمك طلبى و پناهنده شدن به خداوند، ماشاءاللّه از روى ياورى جستن از خداوند، هر چه خدا بخواهد همان مى شود، هيچ دگرگونى و نيرويى وجود ندارد مگر به [وسيله ] خداوند بلند مرتبه بزرگ .

3 - از جمله دعاها و تضرّعهايى كه هنگام ظهر گفته مى شود، دعايى است كه جدّم ابى جعفر طوسى در مصباح كبير (109) ذكر فرموده ، كه از دعاهاى سرّ است :

اءَللَّهُمَّ، رَبَّنا، لَكَ الْحَمْدُ جُمْلَتُهُ وَ تَفْسيرُهُ، كَما اسْتَحْمَدْتَ بِهِ إِلى اءَهْلِهِ الَّذينَ خَلَقْتَهُمْ لَهُ وَ اءَلْهَمْتَهُمْ ذلِكَ الْحَمْدَ كُلَّهُ. اءَللّهُمَّ، رَبَّنا، لَكَ الْحَمْدُ كَما جَعَلْتَ الْحَمْدَ رِضاكَ عَمَّنْ بِالْحَمدِ رَضيتَ عَنْهُ، لِيَشْكُرَ ما بِهِ مِنْ نِعْمَتِكَ. اءَللّهُمَّ، رَبّنا، لَكَ الْحَمْدُ كَما رَضيتَ بِهِ لِنَفْسِكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ، حَمْداً مَرْغُوباً فيه عِنْد [اءَهْلِ] الْخَوْفِ مِنْكَ بِمَهابَتِكَ، وَ مَرْهُوباً عَنْ (110) اءَهْلِ الْعِزَّةِ بِكَ لِسَطَواتِكَ، وَ مَشْكوُراً عِنْدَ اءَهْلِ الاِْنْعامِ مِنْكَ لاِِنْعامِكَ.

سَبْحانَكَ رَبَّنا، مُتَكَبِّراً فى مَنْزِلَةٍ، تَدَهْدَهَتْ اءَبْصارُ النّاظِرينَ، وَ تَحَيَّرَتْ عُقُولُهُمْ عَنْ بُلُوغِ عِلْمِ جَلالِها، تَبارَكْتَ فى مَنازِلِكَ الْعُلى ، وَ تَقَدَّسْتَ فِى الاَّْلا ءِ الَّتى اءَنْت فيها. يا اءَهْلَ الْكِبريآءِ، لا إِلهَ إِلاّ اءَنْتَ الْكَبيرُ، لِلْفَنآءِ خَلَقْتَنا وَ اءَنْتَ الْكآئِنُ لِلْبَقآءِ، فَلاتَفْنى و لا نَبْقى ، وَ اءَنْتَ الَعالِمُ بِنا، وَ نَحْنُ اءَهْلُ الْغِرَّةِ بِكَ وَ الْغَفْلَةِ عَنْ شاءْنِكَ، وَ اءَنْتَ الَّذى لا تَغْفَلُ، وَلا تَاءْخُذُكَ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ، بِحَقِّكَ يا سَيِّدى ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وِ اءَجِرْنى مِنْ تَحْويلِ ما اءَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ فِى الدّينِ و الدُّنْيا، يا كَريمُ.

- خداوندا، پروردگارا، حمد و ستايش همگى همراه با تفسير و توضيحش [يا: حمد و ستايش ، خواه به صورت اجمال و خواه به صورت تفصيلى ] براى توست ، به همان صورتى كه از اهل حمد و ستايشت آنان را براى آن آفريده و آن گونه ستايش كردن را به طور كامل را به آنان الهام فرمودى - مى خواهى كه آن گونه ستايشت كنند، خداوندا، پروردگارا، تو را ستايش مى نمايم ، همچنانكه ستايشت را مايه خشنودى خود از كسانى قرار دادى كه به واسطه ستايشت از آنان خرسند گرديدى ، تا بدين وسيله شكر نعمتت را بجا آورند. خداوندا، پروردگارا، تو را ستايش مى نمايم ، چنان ستايشى كه آن را براى خود پسنديده و بر بندگانت واجب نمودى ، ستايش ‍ كه مورد پسند كسانى باشد كه به واسطه هيبت و بيم از تو مى هراسند، و كسانى كه به واسطه سلطه و غلبه تو، به تو سرافراز گشته اند، از آن بيم دارند، و در نزد كسانى كه به آنان اِنعام نموده اى ، به واسطه انعامت مورد سپاس ‍ آنان است .

پاك و منزّهى تو پروردگارا، در حالى كه در منزلت خود متكبّر هستى ، چنان مقام و منزلتى كه ديده هاى ببيندگان از نيل به دانشِ جلال و عظمت تو واژگون ، و عقلها سرگشته اند. و در منازل والايت بلند مرتبه اى ، و در نعمتهايى كه در آن قرار دارى پاك و بى آلايشى ، اى اهل كبرياء و بزرگمنشى ، معبودى بزرگ جز تو وجود ندارد، ما را براى فنا و نابودى آفريدى ، و تو براى بقاء و پايبندگى هستى ، پس تو نابود نمى شوى و ما پايدار نمى مانيم ، و تو به ما آگاهى ، و ما به تو فريفته شده و از مقام تو غفلت داريم ، و تو هيچگاه دچار غفلت نمى گردى ، و نه چرت تو را فرا مى گيرد و نه خواب ، اى سرور من ، به حقّ خويش بر محمّد و آل او درود فرست ، و مرا از تغيير نعمتهايى كه در دين و دنيا به من ارزانى داشته اى ، در پناه خويش درآور، اى بزرگوار.

راوى حديث مى گويد: پيامبر اكرم (ص ) فرمود كه خداوند متعال فرمود: هرگاه بنده اين كلمات را بگويد، تمام امورى را كه براى بندگان صالح و شايسته ام كفايت مى كنم ، براى او نيز عهده دار مى شوم ، و به خشنودى خويش از او درمى گذرم ، و او را ولىّ و دوست خود قرار مى دهم .