ابليس وتلاشهاي او
ابليس از زمان تولد كودك تا زمان مردنش براي منحرف كردن انسانتلاش
ميكند واز همة فرصتها استفاده ميكند :
وسوسة ابليس در هنگام مرگ انسان
امام صادق(ع):ابليس در موقع مردن انسان شيطاني را ميفرستد تااورا به
كفر امر نمايد و در دينش شك ايجاد كند.اگر انسان مؤمن باشدشيطان موفق نميشود
پس در حال احتضار به آنها شهادتين را تلقينكنيد.
وسوسة شيطان موقع مرگ مؤمن
امام صادق(ع)فرمود:هنگام مرگ يكنفر شيعه، شيطان از راستوچپ او مي
آيد، تااورا منحرف كند!ولي خداوندمانع مي شود!همانطوركه در آية3سورةابراهيم
فرمود:خداوند، اهل ايمان را در دنيا وآخرت، ثابت قدم وثابت اعتقاد، نگه مي
دارد!
نشكن نميگم!
گويند شخصي در حال احتضار بود.بستگان او به او گفتند بگولاالهالاّ الله
محمّد رسول الله تلقين كنند ولي او ميگفت نشكننميگم!ومرتب اين حرف را
تكرار مينمود.تا اينكه بيهوش شد .وقتيبهوش آمد باز به او گفتند بگو لااله
الاّ الله محمّد رسول الله اوگفت.سؤال كردند پس چرا مرتب ميگفتي نشكن
نميگم؟گفت ساعتيعتيقه دارم كه خيلي مورد علاقة من است.وقتي شما به من
تلقينميكرديد، شيطان آن را در دست گرفته بود و ميگفت اگر بگويي آن
راميشكنم!و من ميگفتم نشكن نميگم!
ابليس برسرش ميزند!
رسول خدا(ص):وقتي خدا از بنده اي راضي باشد- واجلش برسد- خدا
ميفرمايد:اي عزرائيل!نزد بندهام برو وروحش را بياور!عمل اوبس است ومن
اورا همانطور كه دوست داشتم يافتم.
عزرائيل با پانصد ملك در حالي كه همراهشان ريحان وزعفران استنازل
ميشوند وهركدام به او بشارتي جداگانه ميدهند. وهنگام خروجروحش دوصف از
ملائكه تشكيل ميشود.وقتي ابليس اين صحنه راميبيند، دستش را بر سرش
گذاشته، ناله ميكند.شياطين ميگويند:ايارباب ما!چه شده است؟گويد:آيانمي
بينيد خداوند چقدر عزّت به اينشخص داده است؟شما كجا بوديد؟آنها ميگويند ما
تلاش كرديم كه اوراگمراه سازيم ولي نتوانستيم!
ياد دادن قتل نفس!
گويند كه وقتي قابيل تصميم به كشتن برادرش را گرفت نميدانست چگونه
اين كار رابكند. ابليس پرندهاي را گرفت وبا سنگ اورا كشتواينگونه به قابيل
آموزش داد تا برادرش را بكشد!
اولين لهو ولعب!
وقتي آدم(ع) از دنيا رفت ابليس وقابيل به لهو ولعب پرداختند وآدم(ع)
را شماتت ميكردند. لذا عمل اين دو منشأهرآنچه كه مردم ازآلات لهو لعب لذت
ميبرند شد.
وقتي نمروديان ميخواستند ابراهيم(ع) را در آتش بياندازند ونميدانستند
با چه وسيلهاي اين كار را بكنند، ابليس طريقة درست كردن منجنيق را به آنان
نشان داد!
گوساله پرستي!
وقتي موسي(ع)به كوه طور رفت ابليس نزد مردم آمد و گفت
كه موسي(ع) فرار كرده است و هرگز نزد شما بر نميگردد!سپس گوسالهپرستي را با
كمك سامري به آنان تعليم كرد!
بت پرستي
در روايت است كه قبل از نوح(ع)عدهاي از مردم مؤمن بودند وقتيمردند
بقيه مردم در فراق آنها ناراحت بودند. ابليس به آنها گفت براياينكه بياد
آنها باشيد مجسمه آنهارا درست كنيد!اينها به اين دستور عملكردند. قرن بعدي
آمد وابليس نزد مردم رفت وگفت اين مجسمههاخدايان پدران شما بودند شما هم
اينها را بپرستيد!عده زيادي از مردم بهاين صورت بت پرست شدند تا اينكه
نوح(ع)بر آنها نفرين كرد وخداآنان را هلاك نمود.
قوم لوط!
امام باقر(ع): قوم لوط بهترين قوم بودند. امّا ابليس سراغ
آنها رفت. خصلت آنها اين بود كه همه مردها براي كارهايشان از محل
خارج ميشدند و زنها در محل باقي ميماندند. ابليس خود را بصورتنوجواني درآورد
وكشت وكشاورزي آنان را خراب ميكرد تا اينكه او را دستگير كردند و قرار شد كه
فردا او را مجازات نمايند. شب او را نزد يكي از خودشان گذاشتند. موقع خواب نوجوان
-ابليس-شروع به گريه كرد. ميزبان علت گريهاش را پرسيد. اوگفت من شبها وقتي
ميخوابيدم روي سينة پدرم ميخوابيدم! ميزبان هم اورا روي سينة خود
خواباند وابليس آن شب كاري كرد كه ميزبان با او لواط نمود . فردا ميزبان
قضيه رابراي مردها تعريف كرد وآنها هم به لواط راغب شدند واين چنين بود
كههم جنس بازي ميان مردها رسم شد. ابليس سپس سراغ زنها رفت واينعمل
ننگين وخلاف فطرت را بين آنها رسم نمود. تا اينكه عذاب الهي آنان را فرا
گرفت.
تشويق نمرود
نمرود دستور داد ديوارهاي در دامنه كوه درست كردند وبمدتيكماه هيزم
آورده ودر آن قرار دادند تا پرشد. بعد گفتند چگونه ابراهيم(ع) رادر آتش
بياندازيم؟شيطان بصورت آدمي ظاهر شد وگفت منجنيقبسازيد!تا آن زمان منجنيق
نساخته بودند وشيطان هنگاميكه به آسمانهاراه داشت از جهنم ديدار كرده
وديده بود جهنميان را با منجنيق درونآتش مياندازند، ياد گرفته بود. لذا به
آنها ياد داد كه چگونه اين وسيله رابسازند. چهارصد نفر آمدند وهردونفر يك طناب
را گرفتند و ابراهيم (ع)را بالا بردند. جبرئيل آمد وگفت اي ابراهيم!هيچ
احتياجي نداري؟گفتدارم اما نه بتو. گفت به كه داري؟گفت او از همه بهتر
به حال من آگاهاست. بعد از آن از طرف خدا ندا آمد:«يانار كوني برداً وسلاماً
علي'ابراهيم»ابن عباس گفت اگر خدا نميفرمود سلاماً آتش چنان سرد ميشد كه
ابراهيم (ع)از سرما هلاك ميگرديد. پس به فرشتگان امر نمودتا بازوي ابراهيم
(ع) را گرفتند وآهسته در ميان آتش قرار دادند و در ميان آتش، چشمههاي آب
آفريد.
نمرود مطيع شيطان
از طرف خدا ندا رسيد كهاي ابراهيم!به بابل برو و نمرود را بهخداپرستي
دعوت نما. حضرت به بابل كه كوفه امروزي است، نزد نمرودرفت واورا به
خداپرستي دعوت نمود. نمرود گفت اي ابراهيم!مرابخداي تو احتياجي نيست. من
ميخواهم پادشاهي را از خداي توبگيرم واورا هلاك نمايم!!اين بود كه دستور
داد تا اطاقكي به تعليمشيطان ساختند وخود درون آن قرار گرفت وچهار كركس
اورا بلند كردندوبالابردند. چون بالا رفت تيري بطرف آسمان انداخت. جبرئيل آن
تير رابه خون ماهي آغشته كرد. ماهي ناليد خدايا تيغ دشمن را به خون
منآغشته كردي. ندا رسيد كه تيغ را تا قيامت بر شما حرام كردم. بعد نمرود تير
خون آلود را كه ديد ، گفت كار خداي ابراهيم را ساختم. ابراهيم (ع)گفت از
اين حرف برگرد كه مردن براي خدا نيست. نمرود گفت اگرخداي تو زنده است، من
لشكر جمع آوري ميكنم به خدايت بگو كهلشكر جمع كندتا با يكديگر جنگ
كنيم!پس نمرود از اطراف عالم لشكربزرگي جمع كرد. ابراهيم (ع) دعا كرد كه
خدايا اين ملعون را هلاككن. خداوند به عدد لشكر نمرود پشه فرستاد كه بر سر هر
يك پشهاينشست و در اندك زماني اورا هلاك نمود. رئيس پشهها، پشهاي بود
كه يك چشم ويك پا و يك دست و نيمه بدني داشت. آمد وروي زانوينمرود نشست.
نمرود به زنش گفت اين پشهها لشكر مرا هلاك كردند. دست برد تا پشه را بكشد
كه پشه بلند شد ولب بالا و لب پايين نمرود رانيش زدهآورد دماغ نمرود شد
وبه داخل مغز نمرود نفوذ كرده ومشغولنيش زدن شد!صداي فرياد نمرود بلند شد و
از شدت درد خوابوخوراك از او سلب گرديد غلامانش مرتب بر سرش ميزدند تا پشه
ازحركت بايستد. همانجور او را اذيت نمود تا به درك واصل شد. بقيهلشكر او به
ابراهيم (ع) ايمان آوردند.
نداي شيطان
ابراهيم (ع) بالاي كوه ابوقبيس رفت وصدازد:هلمّ الي الحج.يكعده
لبيك گفتند.جبرئيل نيز ندا كرد.هلمّ الي الحج. باز يك عدهجواب دادند.شيطان
هم ندا كرد هلمّ الي الحج.يك عده هم به شيطانلبيك گفتند.آنها كه به
ابراهيم (ع) لبيك گفتند موقع مراجعت از حجخوب ميشوند وديگر واجبات راترك
نميكنند وحرام را تركمينمايند.آنها كه به جبرئيل لبيك گفتند كساني هستند
كه ميروند وليبرنمي گردند وبسيار خوش سعادت هستند.امّا آنها كهبه شيطان
لبيكگفتند، وقتي از حج بر ميگردند ، لاابالي وبي دين ميشوند!
گفت حاجي كه از حجكربلابرگشتهماريست رفته اژدهابرگشته زنهار!امانتي
بدستش ندهيدكهاينخانه خراب از خدابرگشته نقل ميكنند كه وقتي مأمون از
حج برگشت گفت كه قصد داشتمبالاي كعبه شراب بخورم! الان هم عدهاي هستند
كه به مكه رفتهاند ولياز خدا برگشتهاند.
نگاه شيطاني
«آمده است كه جوان عربي در زمان پيامبر(ص) در كوچه مشاهدهكرد كه زن
جواني از روبرو ميآيد!اين جوان شروع به چشم چراني به زننمود بطوريكه
حواسش پرت شد ومتوجه استخواني كه درسوراخ ديوارفروشده بود، نشد واستخوان به
گونهاش اصابت كرد وخون جاريشد!جوان با همين حالت نزد پيامبر بعنوان طبيب
الهي رفت وماجراياين حادثه را گفت.حضرت فرمود:همانا نگاه به نامحرم تيري
از تيرهايشيطان است»
سخن شيطاني
«سخن گفتن با زن نامحرم از دامهاي شيطان است»مستدرك14/273
اعمال شيطاني
«زين لهم الشيطان اعمالهم فصدهم عن السبيل فهم لايهتدون»شيطان
كارهايشان را به عنوان كار خوب!زينت دادهواو آنها را از راه مستقيم دور
كرده وهدايت نميشوند.
اصحاب رسّ
درباره اصحاب رسّ آمده است كه آنان نزد درختي جمع شده وبرآنسجده
مينمودند وقرباني برايش انجام ميدادندو دوازده شبانه روزآنجا
ميماندند..ابليس هم درخت را تكان داده واز داخل درخت با آنانحرف ميزد
وآنان را بر بت پرستي خود استوارتر مينمود.
خداوند براي هدايتشان، پيامبري فرستاد ولي آنان لجاجت كرده وباپيامبر مخالفت
كردند وعاقبت اورا شهيد نمودند.خداوند هم عذابسختي برآنان فرستاد وهمگي آنها
را نابود نمود.
قارون رفيق شيطان
پسرخالة موسي(ع) شخص پولداري بنام قارون بوده است.بهحضرت
موسي(ع)خطاب شد كه نزد قارون برو واورا پند واندرز دادهوبگو حقوق الهي
ثروت ومالت را بده. قارونمردي بسيارثروتمندبود.حضرت موسي(ع) به قارون
دستور خدا را رساند.قارون گفت چقدربايد بدهم؟حضرت موسي(ع) گفت چهل به
يك.قارونگفت به خدابگو كه گنجهاي من آنقدر زياد است كه كسي نميتواند
حساب آنها رابكند.كمي بمن تخفيف بده!.وقتي حضرت موسي(ع)به كوه طور
رفتعرض كرد خدايا كمي به قارونتخفيف بده!خطاب شد:هزار به يكبدهد.حضرت
موسي(ع)پيام الهي را به قارونرساند.قارون گفت كميبمن مهلت بده. حضرت
موسي(ع)به قارون مهلت داد.وقتي قارون بهمنزل رفت، شيطان بصورت پيري نزد
او آمد وگفت چرا مالت رابدهي؟مگر غصب كردهاي؟خلاصه شيطان وادارش كرد تا
براي فرار اززكات، نسبت زنا به حضرت موسي(ع)بدهد. قارون هم زن فاسدي
راخواست ويك كيسه طلا به او داد وگفت فردا در حضور جمع ادعا كنحضرت
موسي(ع)با من عمل نامشروع نموده است.روز بعد قارون و زنكذائي با عدهاي
در مجلس حضرت موسي(ع)حاضرشدند.حضرتموسي(ع) سر منبر بود كه زن گفت اي
موسي!تو با من زناكردهاي!حضرت موسي(ع) تورات را حاضر كرد وفرمود اي
زن!تورا بهاين تورات قسم!آيا من با تو زنا كردهام؟زن گفت خير بلكه
قارون كيسهايطلا بمن داده تا اين نسبت را بتو بدهم.حضرت موسي(ع) در حق
قاروننفرين كرد ناگاه قارون با همة ثروتش به زمين فرو رفت!
توطئه قتل
نقل است در دارالندوهمكه جلسهاي براي برخورد با رسول خداصلّي الله
عليه وآله تشكيل شد وهركه پيشنهادي كرد.شطان بصورتپيرمرد حكيمي پيشنهاد كرد
كه جواناني از قبايل مختلف در قتل پيامبرشركت كنند تا اينكه بني هاشم
مجبور شوند در عوض قتل پيامبر، به ديهراضي گردند.اما جبرئيل اين توطئه را
به پيامبر خبر داد و حضرتهجرت تاريخي خود را به مدينه شروع كرد.
در بدر
ابليس بصورت شخص خيرخواهي مشركين را براي جنگ با پيامبرتشويق كرد
وگفت برويد كه شما پيروزيد!ومشركين رفتند وجنگ بدر راراه انداختند كه با
پيروزي مسلمين بر مشركين پايان يافت.
نداي شيطان
جنگ اُحُد بود كه تعداد لشكر اسلام هزار نفر وتعداد لشكر كفر قريبدوازده
هزارنفربود.رسولخدا(ص)پنجاه نفر را در درة بالا گذاشتوفرمود شما مواظب اين
دره باشيدكه لشكر كفر از پشت بما حملهننمايند.اگر ما پيروز شديم، سهم غنيمت
شمارا كنارميگذاريم.علي(ع)ورسولخدا(ص)وحمزه سيدالشهداء با بقيه لشكرحمله
كردند وبعد از مدتي لشكر دشمن شروع به عقب نشينيكردوسربازان مسلمان مشغول
جمع كردن غنيمت شدند.آن پنجاه نفرهم به طمع غنيمت، سخن رسولخدا(ص)را
فراموش كردند وچهلنفرشان پست خودرا ترك نموده ومشغول جمع كردن
غنيمتشدند.خالدبن وليد با ياران خود، وقتي درةاحد را از نگهبانان خالي ديداز
پشت سر حمله كرده وآن ده نفرباقي مانده نگهبانان را كشت وشروعبه جنگ با
مسلمانان نمود.فراريان كفارهم برگشته وشيطان بصورتمنادي ندا ميداد كه محمد
كشته شد!عدهاي از مسلمانان ضعيفالايمان فرار نمودند ورسولخدا(ص)را تنها
گذاشتند.بطوريكه كفاربرپيشاني رسولخدا(ص)ودندان وكتف حضرت سنگ زدند وحضرت
رامجروح نمودند.اميرالمؤمنين علي(ع) وحمزه مانند پروانه
دوررسولخدا(ص)ميگشته ومي جنگيدند وكفار را از حضرت دورمينمودند.اميرالمؤمنين
علي(ع)آنقدر شمشير زد كه شمشيرششكست وجبرئيل از آسمان ذوالفقار رابراي او
آورد.اميرالمؤمنينعلي(ع)آن چنان جانفشاني نمود كه جبرئيل در آسمان ميگشت
ونداميداد:لافتي' الاّ علي ولاسيف الاّ ذولفقار.همچنين زني بنام
صفيهجراحّه بود كه براي پرستاري از مجروحين اسلام در جنگ حضورداشت، اووقتي
ديد پسرش دارد فرار ميكندگفت اگر بروي شيرم راحلالت نميكنم.پسر برگشت
ومشغول جنگ با كفار شد وبشهادترسيدوخود زن هم عمود خيمه وسپر بدست گرفته از
رسولخدا(ص)دفاع مينمود.امّا گوش نكردن عدهاي از مسلمانان
دستوراترسولخدا(ص)را باعث شد كه حمزه بشهادت رسيد ومسلمانان نتوانندكفار را
شكست بدهند.
در احزاب
در جنگ احزاب شيطان لشكريان ابوسفيان را به حمله به لشكراسلام ترغيب
مينمود ولي با اعجاز الهي مشركين شكست خوردهبرگشتند.
در خيبر
وقتي اميرالمؤمنين (ع)در مقابل مرحب خيبري خود را اين چنينمعرفي
كرد:من كسي هستم مادرم مرا حيدر ناميده است.
مرحب فرار كرد ولي شيطان بصورت يكي از علماي يهودي بر سرراهش قرار گرفت
وگفت حيدرنام زياد است.برگرد كه تو پيروزي!مرحببرگشت وبدست اميرالمؤمنين
(ع)كشته شد!
در غدير
وقتي رسول خدا صلّي الله عليه وآله در غدير ولايت اميرالمؤمنين(ع)را
اعلام كرد، ابليس نالهاي كرده وهمه شياطين را نزد خود جمعنمود وگفت با اين
كار رسول خدا صلّي الله عليه وآله ديگر كسيمعصيت خدا نكند!لذا توطئه كردند
وسراغ بعضي ياران رسول خداصلّي الله عليه وآله رفتند ونگذاشتند كه بعد از
رسولخدا ، ولايت بهاهلش برسدو وقتي موفق شدند، ابليس تاج پادشاهي برسر نهاد
وگفتتا امام(ع)قيام نكند خدا اطاعت نگردد.
تو مترف هستي!
اميرالمؤمنين(ع) در نامهاي به معاويه نوشت:تو حقيقتاًمترفهستي!كه
شيطان از تو شروع كرده است و آرزويش را در تو به انجامميرساند و در تو
همانند روح و خون جاري شده است.
شيطان باعريان
«علي(ع):هرگاه شخصي عريان شود، شيطان بسوي او توجه ميكندوطمع ميكند
تا اورا به معصيت بياندازد.»
شيطان باغافل
«كسيكه از ذكر خداي رحمن دوري كند، شيطان را همراه او
ميكنيم.»«زخرف36»
سه گناه بزرگ!
اميرالمؤمنين(ع):مردي در صومعه عبادت ميكرد پس زني را كهبيمار بود
نزد او آوردند.او با اين زن زنا كرد.سپس شيطان نزدش آمدوگفت براي رسوا نشدن
اين زن را بكُش!او هم زن را كُشت وبدنش رادفن كرد.فاميلهاي زن آمدند
وعابد! را براي مجازات بردند.در راهشيطان بر او ظاهر شده وگفت من بودم كه
تورا به اين كارها وادار كردمحال اگر ميخواهي نجاتت دهم بر من سجده
كن!او هم بر شيطانسجده نمود!همانطور كه خدا فرمود:كمثل اتلشيطان اذ قال
للانساناكفُر...
شيطان در او ميدمد!
«امام صادق(ع):شيطاني است كه هرگاه در منزل شخصي چهل روزساز وآواز
باشدومردان به آنجا رفت وآمد كنند، آن شيطان نزدصاحبخانه رفته وهرعضوخودرا
به مثل اعضاي صاحبخانه مي گذاردودراو مي دمد.بعد از اين اين مرد آنقدر بي
غيرت مي شود كه مي بيندديگران با همسرش زنا مي كنند ولي او ناراحت نمي
شود.»
فحاشي و انجام كاربد در حضور مردم
امام جعفر صادق(ع):كسيكه اهميت ندهد كه چه ميگويد-وفحاشاست-شيطان
شريك او ميشود.وكسيكه اهميت ندهد مردم اورا درحال كار بد ببينند شريك شيطان
است.
زنا!
امام باقر(ع):هرگاه شخصي زنا ميكند ، شيطان آلت خود را با آلت اوهمراه
ميكند لذا فاعل دونفر ميشوند و نطفه هم شريكي تشكيلميشود وفرزند مال
زناكار وشيطان است!
خطوات
امام باقر وصادق(ع):از خطوات شيطان يكي قسم خوردن بر طلاقدادن زن
است ويكي نذر بر انجام معصيت وسوم هرقسم خوردنبغيرخدا است.
غروب وطلوع خورشيد
امام باقر(ع):ابليس لشكرش را هنگام غروب وطلوع خورشيد گسيلميكند پس
در اين دوساعت زياد بياد خدا باشيد و از شر ابليس به خداپناه ببريد و
كودكانتان را در اين دوساعت تعويذ نمائيدكه اين دوساعتغفلت است.
فتنه ها
اميرالمؤمنين(ع):فتنهها سه چيزند!محبت زنها كه شمشير
شيطاناست.شرابخواري كه دام شيطان است.ومالدوستي كه كمان شيطاناست.
اولين سكه
اولين سكهاي كه در زمين ضرب شد، ابليس آن را بر چشمانوسينهاش گذاشت
وگفت شما نور چشمان من هستيد!چنانچه شخصيشمارا دوست بدارد اگر بت هم نپرستد
باكي نيست !
لشكر ابليس
امام صادق(ع):براي ابليس لشكري مهمتر از زنان وغضب نيست!
سبيل بلند!
رسول خدا صلي الله عليه وآله :سبيل خود را بلند نگذاريد كه شيطاندر آن
مخفي ميشود!
تنها
امام باقر(ع):تنها نباشيد كه شيطان بيشتر سراغ افراد تنها ميرود!
مؤمن برقله كوه
اگر مؤمن بر قلة كوه باشد خدا شيطان را ميفرستد تا اورا اذيت كندولي
خداوند ايمان اورا برايش اُنسي قرار ميدهد كه هيچ احساسوحشت وتنهايي نكند.
عجله
امام باقر(ع):هرگاه كار خيري خواستي بكني، عجله كن كه شيطان درهر كار
خيري كه تأخير شود دخالت ميكند.
همة شر در سه چيز
رسول خدا صلي الله عليه وآله :شيطان براي شياطين خود سخنرانيكرد
وگفت:همة شر در سه چيز جمع شده است:گوشت!شراب!زنان!
ابليس مادرش را به كشتن داد!
ابليس شبي رفت به بالين جواني *** آراسته با شكل مهيبي سر و بر را
گفتا كه منم مرگ واگر خواهي زنهار *** بايد بگزيني تويكي زين سه خطر را
يا آن پدر پيرخودت را بكشي زار *** يا بشكني از خواهرِخود، سينه وسر را
لرزيد از اين بيم جوان برخود وجاداشت *** كزمرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را
ياخود زمي ناب كشي يك دو سه ساغر *** تا آنكه بپوشم زهلاك تونظر را
گفتا پدر وخواهر من هردوعزيزند *** هرگز نكنم تركِ ادب اين دونفررا
لكن چوبه مِيدفعِ شر از خويش توان كرد *** مينوشم وباوي بكنم چارة شر را
جامي دو بنوشيد وچوشد خيره ز مستي *** هم خواهر خودرا زد وهم كشت پدر را
اي كاش شود خشك بن تاك وخداوند *** زين ماية شر حفظ كند نوعِ بشر را
«ايرج
ميرزا»
پرهيز ازشك
شخصي به امام كاظم(ع)عرض كرد كه حاجتي از خدا خواستموخدا روا نكرد
لذا در دلم شك پديد آمد!امام فرمود:بپرهيز از شيطان كهدر تو راهي براي نفوذ
پيدا كند!
شيطان ميگويد ريا ميكني!
ابابصير ميگويد به امام باقر(ع)گفتم وقتي قرآن را با صداي زيباتلاوت
ميكنم، شيطان بمن ميگويد كه تو داري ريا ميكني وپيشخانواده ات خودنمائي
ميكني!امام فرمود:اي ابامحمد(ابابصير)!تو حدوسط قرائت را بخوان بطوريكه
خانواده ات صداي تو را بشنوند وقرآنرا با ترجيع بخوان كه خداوند عز و جل
صوت زيباي با ترجيع را دوستدارد.
شراب!
امام جعفر صادق(ع):كسيكه شراب بخورد ، فرزند وبرادر وچشموگوش و دست
وپايش همه ابليس ميشوند واورا به هر شريميكشانند واز هر خيري دور ميكنند.
شعلهاي از شيطان
امام باقر(ع):غضب وخشم شعله اي از وساوس شيطان است كه دردل آدمي
بر ميافروزد!
ولايت شيطان
امام صادق(ع):كسيكه دربارة مؤمني سخني بگويد كه اورا در پيش مردمبي آبرو
نمايد، خدا اورا از ولايت خود اخراج كرده وبه ولايت شيطانوارد ميكند ولي
شيطان هم اورا نميپذيرد!
كتاب سحر
امام باقر(ع):وقتي سليمان نبي رحلت كرد، ابليس كتاب سحرينوشت ودر زير
تخت او پنهان كرد .وقتي اطرافيان سليمان كتاب را يافتندعدهاي كه كافر
بودند گفتند:او بواسطة اين كتاب بر ما پيروز شدهبود!وعدهاي كه مؤمن بودند
گفتند خير او بنده وپيامبر خدا بود.
قهقهه
امام صادق(ع)::قهقهه وخندة با صدا از شيطان است!
بول شيطان!
امام صادق(ع):بنده تا صبح سه بار بيدار ميشود.حال اگر براي نمازبيدار
نشد، شيطاني بنام زهاد در گوشش بول مينمايد!
خواب شيطان!
امام عسگري(ع):خواب شياطين بر صورت و به حالت دمر است!