وقتى كه در جنگ احد دندان پيامبر(ص ) شكست و صورتش مجروح شد، يارانش سخت ناراحت
شدند، و به آنحضرت عرض كردند: (دشمن را
نفرين كن !) در پاسخ آنها فرمود:
ان لم ابعث لعانا و لكنى بعثت داعيا و رحمة اللهم اهد قومى فانهم لايعلمون .
: (من به عنوان نفرين كننده . مبعوث
نشده ام بلكه مبعوث شده ام براى دعوت مردم به سوى حق ، و رحمت براى آنها، خداوندا
قومم را هدايت فرما چرا كه آنها آگاهى ندارند.)(100)
اينجا است كه حافظ به وجد و سرور آمده و با هيجان گويد:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
|
آرى به اتفاق ، جهان مى توان گرفت
|
مى خواست گل كه دم زند از رنگ و بوى تو
|
از غيرت صبا، نفسش در دهان گرفت
(101) |
|