بخش چهارم: وظايف مهمان
مهمان نيز به نوبه خود نسبتبه ميزبان وظايفى دارد كه انجام دادن
آنموجب رضايتخداوند تبارك و تعالى و مستحكمتر شدن اخوت ميانمؤمنان
مىشود.
تقاضاى دشوار از ميزبان نكند
يكى از وظايف مهمان اين است كه اگر ميزبان وضع خوبى ندارد و قدرتمالى
او ضعيف است، از او تقاضاى غذايى غير از آنچه برايش مىآورند نكند;حتى
اگر مىداند ميزبان غذاى مورد علاقهاش را تهيه مىكند. از نظر اخلاقى
وعرفى اين تقاضا درست نيست.
اگر ميزبان از او خواستيكى از دو نوع غذا را انتخاب كند، اوراحتترين
و سادهترين آنها را انتخاب كند.
حكايت: درخواستبىجا
ابووائل مىگويد: روزى من و ابوذر به زيارت سلمان رفتيم و براى
ناهارنزد او مانديم.
موقع غذا كه شد، سلمان مقدارى نان جو و نمك برايمان آورد و به ماتعارف
كرد كه بخوريم.
ابوذر گفت: اگر با اين نان و نمك مقدارى سعتر - گياهى خوشبو -
مىبود،بهتر بود و ما بيشتر لذت مىبرديم.
سلمان از نزد ما بلند شد و بيرون رفت و بعد از چند لحظه با مقدارى
ازهمان سبزى كه ابوذر خواسته بود، برگشت.
وقتى غذا تمام شد، ابوذر گفت: خدا را شكر كه به ما قناعتبخشيد!
سلمان گفت: اى ابوذر! اگر به روزى خود قانع بودى، آفتابه من به
رهننمىرفت.
معلوم شد سلمان براى اينكه به درخواست ما جامه عمل بپوشاند، آفتابه
خودرا نزد سبزى فروش به رهن گذاشته و مقدارى سبزى براى ما تهيه كرده
بودتا بعدا پول آن را بدهد. (1) .
امام رضاعليه السلام مىفرمايد: روزى شخصى حضرت علىعليه السلام را
دعوت كردتا براى ناهار به منزل او برود.
حضرت فرمود: به شرطى كه سه خصلت را براى من ضمانت كنى، مىآيم:اول:
اينكه از بيرون چيزى نخرى; دوم: هر چه در خانه حاضر داشتى،بياورى;
سوم: بر عيال خود سخت نگيرى. (2) .
چه خوب است تمامى مهمانها اينطور باشند; يعنى قبلا با ميزبان وبرادر
دينى خود شرط كنند در پذيرايى خود را به زحمت نيندازد; هر چهحاضر بود،
بياورد تا ديگر لزومى به قرض گرفتن و به رهن گذاشتن لوازمخانه نباشد.
تمام دردسرهاى مهمانى و مخارج بيهوده و اضافى از قانع نبودنمهمان است.
روزى حرث اعور پيش حضرت علىعليه السلام آمد و عرض كرد: يا
اميرالمؤمنين!دوست دارم بر من منت گذاشته و مهمانم شوى.
حضرت علىعليه السلام فرمود: به شرطى كه خود را بهخاطر من به
زحمتنيندازى. با اين شرط حضرت وارد منزل او شد.
حرث دست در جيب كرد و چند درهم پول در آورد و آن را به حضرتنشان داد و
گفت: اگر اجازه مىدادى، چيز بهترى خريدارى مىكردم.
حضرت فرمود: همين كه در خانه تو موجود است، كافى است و لازمنيستبيشتر
از اين خود را به حمتبيندازى. (3) .
از غذاى ميزبان به قدر كافى بخورد
كمرويى صفت زشت و ناپسندى است كه در هر كس وجود داشته باشد،براى او ضرر
دنيوى و اخروى دارد.
يكى از جاهايى كه اين صفت گريبانگير افراد مىشود، هنگام مهمانى
است.فرد كمرو بهخاطر اينكه خجالت مىكشد، به اندازه كافى غذا
نمىخورد وگرسنه مىماند و اگر مهمانى طولانى باشد، كم كم ضعيف مىشود
و قدرتى دربدن او براى عبادت خداوند باقى نمىماند و نمىتواند آنطور
كه بايد خدا راعبادت كند. از طرف ديگر بهخاطر ضعيف شدن، بيمارى به او
هجوم مىآوردو او را مريض مىكند.
در چنين مواردى ميزبان وظيفه دارد مهمان را در حين غذا خوردن
تنهابگذارد، تا هر طور كه مىخواهد، غذا بخورد. در غير اين صورت
ميزبانبه وظيفه انسانى خود عمل نكرده است.
يكى از سفارشهاى ائمه اطهارعليهم السلام به شيعيان اين است كه بهقدر
كافى ازغذاى ميزبان بخورند، و اين دستور عملى نمىشود جز با كنار
گذاشتن كمرويى.
هشام مىگويد: روزى با ابن ابى يعفور به خدمت امام جعفر صادقعليه
السلام رفتم.آن حضرت چاشت طلبيد. هشام گفت: من زياد نمىتوانم بخورم.
حضرت فرمود: اى هشام! مگر نمىدانى محبت مؤمن به برادر مؤمن خودبهقدر
طعامى است كه از او مىخورد; يعنى هر چه او را بيشتر دوست دارد،طعامش
را بيشتر مىخورد. (4) .
البته مخفى نماند تمام اين موارد در جايى است كه غذاى ميزبان حرام
ياشبههناك نباشد. اگر مهمان يقين دارد غذا حرام است، مثلا از مال دزدى
ياغصبى و يا شبههناك است، نبايد حتى يك لقمه از آن را بخورد و اگر
خورد، مثل اين است كه قطعهاى از آتش را خورده است. بايد از كنار آن
سفرهبهعنوان نهى از منكر بلند شده، دور شود و حتى اگر برايش امكان
دارد،مهمانى را ترك كند.
در روايت است: هر كس يك لقمه حرام از گلويش پايين رود، خداوندعبادات او
را تا چهل روز قبول نمىكند و دعايش را مستجاب نمىنمايد.
غذاى ميزبان را كم نشمارد
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: مهمانى كه غذاى ميزبان را تحقير
كرده وكم شمارد، هلاك شده است. (5) .
ممكن است ميزبان نتواند غذاى مورد علاقه و در شان مهمان را تهيه كندو
از همان غذايى كه خود و خانواده او مىخورند، برايش بياورد و اين غذا
درنظر مهمان ناچيز باشد. از اين رو مهمان نبايد ميزبان را تحقير كرده و
يا به اوطعنه بزند.
غذا هر چه و هر چند كه باشد، نعمتخدا است و بايد بهخاطر آن خدارا شكر
گزارى كرده و از ميزبان تشكر نمايد.
مهمان نبايد به كم بودن غذا نگاه كند، بلكه بايد به كسى كه نعمتبه
ظاهركم را به او داده، يعنى خداوند بزرگ نگاه كند، و وقتى بزرگى خدا را
نظارهكرد، ديگر كم يا ناچيز بودن غذا را نمىبيند.
از كنار سفرهاى كه شراب در آن هست، بلند شود.
نوشيدن شراب حرام است و در قرآن از آن نهى شده است (رجس من
عملالشيطان). (6) .
بنابراين براى نهى از منكر به ما دستور دادهاند: اگر به مهمانى
دعوتشديد و در سفره غذا جام شراب ديديد، از كنار آن سفره بلند شده و
مهمانىرا ترك كنيد.
نشستن در كنار سفرهاى كه شراب در آن هست و نهى نكردن ديگران،رضايتبه
عمل آنها است و نوعى امر به منكر است، كه گناه بزرگى است.
شخصى بهنام هارون از امام جعفر صادقعليه السلام نقل مىكند كه روزى
يكى ازبزرگان و مسؤولان حكومتى مدينه به مناسبتختنه كردن پسرش عدهاى
رابه منزلش دعوت كرد. از امام صادقعليه السلام نيز تقاضا كرد در آن
جشن شركت كند.
امامعليه السلام پذيرفت و در مجلس او حاضر شد. همه مشغول خوردن
غذابودند كه يك نفر تقاضاى آب كرد. براى او جامى از شراب آوردند. همين
كهجام رابه دست مرد دادند، امامعليه السلام غذاى خود را نيمه تمام
گذاشت و ازسر سفره برخاست.
عدهاى علتبرخاستن حضرت را سؤال كردند، فرمود: پيامبر اسلامصلى الله
عليه وآلهفرمود: هر كس بر سفرهاى بنشيند كه در آن شراب نوشيده
مىشود، ملعون است.
براى ميزبان ايجاد مزاحمت نكند
بعضى از افراد وقتى به مهمانى مىروند، در تمام طول روز از خانه
خارجنمىشوند و به همينخاطر زن و بچه ميزبان نمىتوانند بهراحتى رفت
و آمد كنندو كارهاى شخصى خود را انجام دهند; بنابراين مهمان بايستى
توجه داشتهباشد وقتى به ديدار برادران دينى خود مىرود، اگر مرد در
خانه نبود و دنبالكار خود به بيرون از منزل رفت، او نيز بيرون برود و
تا وقتى كه ميزبان بهخانه برنگشته است، او نيز برنگردد، تا براى
خانواده او ايجاد مزاحمت وناراحتى نكند و آنها در آسايش باشند.
حكايت: مهمان ماندگار
مردى به مهمانى دوستش رفت و تمام روز را در خانه او بود و از هرجهت در
فرحناكى را بر صاحبخانه بسته بود. وقتى شب شد و هوا رو بهتاريكى نهاد،
صاحبخانه بدون اينكه چراغى روشن كند، كنار مهمان نشست وبا او مشغول
صحبت و گفتوگو شد.
مهمان كه از تاريكى ناراحت و در عذاب بود، هرچه منتظر ماند
ميزبانچراغى روشن نكرد، تا اينكه كاسه صبرش لبريز شد و گفت: خيلى
معذرتمىخواهم! چراغ كجا است تا آن را روشن كنم، چون هوا خيلى تاريك
استو جايى را نمىبينم.
صاحبخانه كه از مهمان ناخوانده حسابى كلافه شده بود، از فرصتاستفاده
كرد و گفت: خداوند مىفرمايد: و اذا اظلم عليهم قاموا (7) يعنى:
وقتىشب جامه تاريكى بر آنها پوشاند، از جا حركت كنند و بروند.
مهمان كه از حاضر جوابى ميزبان جا خورده بود، خجلت زده شد و ازخانه
بيرون رفت. (8) .
به نوع غذا اهميت ندهد
در بين مردم اينطور جا افتاده كه اگر كسى را به مهمانى دعوت
كردند،يعنى اينكه براى او غذاى لذيذى تهيه كردهاند و دعوت كردن فقط
براىخوردن است. شخص دعوت شونده اولين سؤالى كه در ذهنش خطور مىكند،
اين است كه چه غذايى درست كردهاند؟ كى سفره را مىآورند؟ چه غذايى
رابيشتر و چه غذايى را كمتر بخورد؟
و وقتى كه از مهمانى برگشت، اولين سؤالى كه از او پرسيده مىشود،اين
است كه، چه غذايى درست كرده بودند؟ خوردى يا نه؟ خوشمزه بود يابد مزه؟
كم بود يا زياد؟
هدف از پذيرفتن دعوت و مهمانى رفتن نبايد پر كردن شكم و لذتجسمانى و
نوع غذا باشد، بلكه هدف بايد امور معنوى و نزديكى به خدابه اين وسيله
باشد، مثلا باخود فكر كند كه من بهخاطر عمل كردن به سنتپيامبر
اكرمصلى الله عليه وآله به مهمانى مىروم، براى نزديكى به خدا و براى
اينكه دوستىما بيشتر شود، دعوت برادر دينىام را قبول مىكنم.
اهميت دادن به غذا و كم و زياد بودن آن از خصايص انسانهاىنمكنشناس
است.
به ميزبان خيانت نكند
از زمانهاى قديم تا به حال مرسوم بوده كه اگر كسى نان و نمك كسى
راخورد، ديگر نبايد به او خيانت كند; حتى افراد سارق و گناهكار وقتى
نمككسى را مىخوردند، ديگر به ميزبان خيانت نمىكردند و حرمت او را
نگهمىداشتند.
يكى از وظايف مهمان اين است كه وقتى به خانه كسى رفت و نان و نمكاو را
خورد، به هيچ عنوان به او خيانت نكند و بايد جان، مال، ناموس وآبروى
ميزبان از طرف او در امان باشد.
اگر يك نفر قطعهاى نان را به طرف حيوانى بيندازد، آن حيوانتا مدت
طولانى هر وقت آن شخص را ببيند، بهعنوان قدردانى و امتنان با او بد
رفتارى نمىكند; اما اگر انسانها به ميزبان خود خيانت كنند، از حيوان
پستتر خواهند بود.
حكايت: حق نان و نمك
يكى از دزدان عرب گويد: روزى در باديه به قبيلهاى وارد شدم. مردى
درآنجا در غايتشجاعت و نهايتسخاوت بود. چون به اميد او وارد
شدم،فورى شترى براى من قربانى كرد.
گفتم: بدين تكلف حاجت نيست.
گفت: عادت من اين است كه گوشت مانده به مهمان ندهم.
چند روز آنجا بودم. هر روز شترى مىكشت و از گوشت آن براى منغذا درست
مىكرد. روزى فرصتى به دست آوردم و شتران او را براندم و بردم.چون
اعرابى با خبر شد، از پشتسر من آمده، راه بر من گرفت.
وقتى به من رسيد، تيرى در كمان نهاد و گفت: سوسمارى در آنجا خفتهاست.
اين تير را بر دم سوسمار خواهم زد. تير را رها كرد و دم او را بر
زميندوخت.
پس تير ديگرى در كمان نهاد و گفت: اين تير بر مهره پشتسوسمارخواهم زد.
همانطور كه گفته بود، تير بر پشتحيوان نشست.
پس تير ديگرى در كمان نهاد و گفت: آماده باش كه اين تير بر سينه
توخواهم زد.
گفتم: الله، الله، من شتران را به تو باز مىگردانم. دست از من بردار.
گفت: تا شتران را به جايگاه خود بازنگردانى، دستبر نمىدارم.
پس شتران او را براندم و به چراگاه خود بردم. سپس به من گفت: چه چيزتو
را واداشت كه اينطور جرات كنى كه شتران مرا ببرى و به من كه ميزبان
توبودم، خيانت كنى؟!
گفتم: احتياج و فقر و نيز مىديدم تو اسراف مىكردى و هر روز براى
منشترى قربانى مىكردى. باخود گفتم، از مروت تو مرا آسيبى بر نيايد.
گلهشتران براندم تا به مقصود برسم.
گفت: درست است و حق نان و نمك در ميان است. بيستشتر راانتخاب كن و
براى خودت ببر.
من بيستشتر انتخاب كردم و بعد از تشكر از آنجا دور شدم. (9) .
هر جا صاحبخانه اشاره كرد، بنشيند
حضرت امام محمد باقرعليه السلام مىفرمايد: هنگامى كه يكى از شما وارد
منزلبرادر دينى خود شد، بايد هر كجا كه صاحب منزل اشاره مىكند
بنشيند، زيراصاحبخانه به وضع منزل خود و آن قسمتهايى كه نبايد آشكار
گردد،آشناتر است. (10) .
به نامحرم نگاه نكند
يكى از مواردى كه مهمان بايد با دقت آن را مراعات كند، نگاه نكردن
بهمحارم ميزبان است، زيرا اگر خداى نخواسته كسى مهمان برادر دينى خود
شد و در آنجا نتوانست جلو خود را بگيرد، خيانتبسيار بزرگى را مرتكب
شده است.
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: نظر و نگاه يكى از تيرهاى زهر
آگينشيطان است، و چه بسايك نگاه سبب حسرت و ندامت طولانى بشود. (11) .
در وقت معين و مقرر حاضر شود
مهمان نبايد مهمانى رفتن را به تاخير بيندازد تا صاحبخانه يا
مهمانانديگر در انتظار بمانند، همانطور كه اگر موقع معينى را تعيين
كردهاند، نبايدزودتر به مهمانى برود، زيرا ممكن است ميزبان آمادگى
استقبال و پذيرايىنداشته باشد و به اين وسيله خجلت زده شود.
وقتى كه مهمانى تمام شد، فورى آنجا را ترك كند و زياد در خانه
ميزباننماند و مجالست را طولانى نكند، چون اين كار علاوه بر اينكه
موجبمزاحمتبراى ميزبان مىشود، وقت مهمان نيز ضايع مىگردد. انسان
بايدحداكثر استفاده را از وقتبنمايد، زيرا فرداى قيامت از عمر ما سؤال
مىكنندكه در چه راهى آن را گذرانديم.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: وقتى روز قيامت
مىشود، هيچ قدمىبرداشته نمىشود مگر اينكه از انسان در مورد چند چيز
سؤال مىشود، كهيكى از آنها عمر است، كه مىپرسند در چه راهى عمرت را
فنا كردى. (12) .
بدون اجازه ميزبان روزه مستحبى نگيرد
امام محمد باقرعليه السلام از رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله نقل
مىكند كه آن حضرتفرمود: وقتى يك نفر وارد شهرى و داخل خانه كسى شد،
مهمان او خواهدبودتا زمانى كه از آنجا برود و سزاوار نيست مهمان بدون
اجازه ميزبانروزه مستحبى بگيرد، تا اگر براى او غذايى درست كردند،
خراب نشود. (13) .
ثواب اجابت دعوت برادر دينى بيشتر از روزه مستحبى است. لذاائمهعليهم
السلام دستور دادهاند وقتى براى مهمانى دعوت شديد، روزه نگيريد و
اگرروزه بوديد، بدون اينكه به ميزبان خود بگوييد روزه هستم، روزه خود
رابخوريد و دعوت برادر دينى خود را رد نكنيد، تا هم ثواب روزه نصيب
شماشود و هم ثواب مهمانى.
بعضى از علما مانند محقق حلى فرمودهاند: فرقى بين روزه مستحبى و
غيرمستحبى كه واجب موسع است، نيست و اجابت دعوت برادر دينى در هرحال
لازم است.
براى ميزبان دعا كند
وقتى ميزبان در كمال بذل و بخشش تمام امكانات شخصى خود اعم ازغذا، جا،
لباس و ... را در اختيار مهمان قرار مىدهد، مهمان نيز وظيفه داردبراى
ميزبان و خانواده او دعا و از آنها تقدير و تشكر كند، زيرا تشكر از
بندهخدا شكرگزارى از خدا است.
روزى يكى از ياران امام جعفر صادقعليه السلام غذايى براى آن حضرت
آورد.حضرت وقتى از آن غذا ميل كرد، فرمود: خداى را شكر و به صاحب
غذاگفت: خداوند غذايت را به افراد نيكوكار بخوراند و ملائكه مقرب به
تونيكى كنند (14) (خدا به تو بركتبدهد).
اسرار ميزبان را حفظ كند
همانطور كه ميزبان بايد اسرار مهمان را حفظ كند و عيوب او را
نقلنكند، مهمان نيز وظيفه دارد اسرار ميزبان را حفظ كند و آبروى او را
نبرد،مگر در يك مورد كه اجازه داده شده آن را نقل كنيم و آن جايى است
كهميزبان خوب مهماندارى نكند.
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: كسى كه عدهاى را مهمان كند و
خوبمهماندارى نكند، در حق مهمانان خود ظلم كرده و مهمانان حق دارند در
اينمورد از ميزبان خود غيبت كنند. (15) .
در اين موارد نيز مجال عفو و گذشت هست، يعنى اگر مهمان كوتاهىميزبان
خود را عفو كند و آن را در جايى نقل نكند، بهتر است، چونممكن است
كوتاهى او بهخاطر مشكلى بوده كه براى او به وجود آمده و يابيش از آن
قدرت پذيرايى نداشته است.
بخش پنجم: آداب مهمانى
كسى كه مىخواهد به مهمانى برادر دينىاش برود، قبل از هر چيز بايد
امورىرا مراعات كند. بعضى از اين امور برگرفته از بيانات شيواى ائمه
اطهارعليهم السلامهستند و بعضى ديگر مراعات كردن آنها از نظر اخلاقى
وعرفى برما لازماست كه بامراعات كردن آنها، سعادت دنيوى واخروى نصيب
ما خواهد شد.
بدون اطلاع قبلى به مهمانى نرود
اگر كسى بخواهد بدون دعوت به منزل كسى برود و مهمان شود، قبل ازهر چيز
بايد به هر وسيله كه امكان دارد صاحبخانه را در جريان بگذارد وبه
هيچوجه سرزده وارد خانه كسى نشود، جز در موارد ضرورى كهاطلاع دادن
ممكن نباشد.
خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوتا
غيربيوتكم حتى تستانسوا وتسلموا على اهلها; (16) اى كسانى كه ايمان
آوردهايد! درخانههايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اينكه اجازه
بگيريد و براهل آنخانه سلام كنيد».
ميزبان بايد از قبل آمادگى پذيرايى از مهمان را داشته باشد، و اگر
كسىسرزده وارد خانه برادر دينىاش شود، امكان دارد چيزى در خانه
براىخوردن نداشته باشد و غذاى زن و بچه خود را براى او بياورد و حق
آنها راضايع نمايد، و يا اينكه ازاين جهت كه نتوانسته از مهمان
پذيرايى كند،خجالتبكشد و خداى نخواسته براى تامين معاش مهمان دستبه
كارخلاف شرع بزند.
دزدى براى مهمان
مدتى پيش در صفحه حوادث جرايد نوشته بودند: شخصى كه دستبهسرقت از
همسايه ديوار به ديوار خود زده بود، به دام افتاد. وى در بازجويىكه از
او به عمل آمد، اعتراف كرد: چون نتوانسته است از مهمانى كه برايشرسيده
بود، خوب پذيرايى كند و حق او را ادا نمايد، دستبه سرقت زده تاپولى به
دست آورده و غذايى براى مهمان عزيزش فراهم آورد. پليس به صدقگفتههاى
وى پى برد و او را آزاد نمود!
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: كسى كه بى دعوت به خانهاى رفته
وغذايى بخورد، قطعهاى از آتش را خورده است. (17) .
غذايى كه مهمان ناخوانده مىخورد، حق زن و بچه صاحبخانه بوده استكه
اوبا ورود بى موقع خود آنها را از حقشان محروم كرده است.
حقالناسفرداى قيامتبه صورت آتش شده و به خورد انسان داده خواهد شد.
چه بسابسيارى از افراد كه مىخواهند به مسافرت بروند و يا دنبالكار
واجبى روانه گردند، اما بهخاطر رسيدن مهمان ناخوانده، از كار وزندگى
عقب مىمانند و در بعضى مواقع ضررهاى جبرانناپذيرى برصاحبخانه وارد
مىشود.
اما اگر مهمان از قبل اطلاع داده بود ميزبان او را از مشكل خود
باخبرمىكرد و مهمان مىتوانستبه جاى ديگرى برود و يا اينكه ميزبان
برنامهخود را عوض كرده و خود را براى پذيرايى از او آماده بكند.
حكايت: درد سر بزرگ
يكى از دوستانم تعريف مىكرد: روزى تصميم گرفتم براى تفريح وهواخورى و
صله ارحام دست زن و بچه را بگيرم و سفرى به اصفهان داشتهباشم، تا هم
سرى به فاميل بزنم و هم خستگى كار از تنم برود.
روز پنجشنبه تمام لوازم سفر را آماده كرديم و در صندوق عقب ماشينجا
داديم تا براى سفر به منزل برادرم كه در اصفهان بود برويم، اما براى
اين كه سرزده وارد شده باشيم، تلفنى به او نزدم و سر ساعتبا هزار ذوق
و شوق حركت كرديم.
اوايل شب وارد اصفهان شديم و مستقيم به منزل برادرم رفتيم. وقتى
بهآنجا رسيديم، يكى از بچهها با خوشحالى به سمت زنگ پريد وانگشت
روىآن گذاشت. ماهمگى منتظر باز شدن در بوديم، اما هرچه منتظر
مانديم،خبرى نشد. دوباره و سه باره زنگ زديم، اما انگار هيچكس در خانه
نبود.زنگ در خانه همسايه را به صدا در آورديم و از آنها احوال برادرم
راپرسيديم. گفتند: خانه برادرش در قم است. امروز ظهر رفتهاند، آنجا
سربزنند.
وقتى به قضيه پى برديم، فهميديم آنها هم مثل ما فكر كردهاند
وخواستهاند بى خبر مهمان ما شوند!
از آن روز به بعد تصميم گرفتيم هرجا خواستيم براى مهمانى برويم،
قبلاآنها را بهوسيله تلفن يا نامه خبردار كنيم تا دچار گرفتارى
نگرديم.
فرزند خود را همراه نبرد
اگر كسى براى مهمانى دعوت شد، در صورتى كه بداند ميزبان فقطشخص او را
دعوت كرده، حق ندارد كس ديگرى را همراه ببرد حتى فرزندخود را هم
نمىتواند همراه ببرد، در غير اين صورت گناه بزرگى را مرتكبشده است.
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: وقتى براى خوردن غذا دعوت
شديد،فرزند خود را همراه نبريد، زيرا اين كار معصيتبوده و غذا خوردن
آن بچهحرام است. (18) .
بچه تكليفى نسبتبه خوردن غذاى حلال و حرام ندارد، اما خوردنغذاى حرام
علاوه بر اينكه اثر وضعى بر روح و روان كودك مىگذارد، پدرآن بچه هم
كه او را همراه برده است، معصيتكار محسوب مىشود فرداىقيامتبايد
جوابگوى عمل خلاف شرع خود باشد.
ولى اگر مىداند ميزبان راضى است كه كس ديگرى را همراه خود ببرد، دراين
صورت همراه بردن بچه و ديگران اشكالى ندارد. معمولا دعوتهايى كهاز
طرف برادران دينى مىشود، اين نكات نيز مراعات مىگردد.
در مهمانى بدون اجازه غذا نخورد
اگر ميزبان غريبه باشد (از برادران دينى نباشد) تا وقتى كه اجازه
ندادهاست نبايد كسى چيزى بخورد، چون درست است كه بهطور رسمى به
مهمانىدعوت شده است و بدون دعوت نيامده، اما خوردن غذا بايد با اجازه
باشد.
اما اگر ميزبان برادر دينى انسان باشد، در اين صورت چون خداوند
كريماجازه داده كه مؤمنان از اموال يكديگر بخورند، مىتواند بدون
اجازه غذا وچيزهاى ديگر بخورد.
خداوند تبارك و تعالى در اين مورد مىفرمايد: «ولا على انفسكم
انتاكلوا من بيوتكم او بيوت آبائكم او بيوت امهاتكم او بيوت اخوانكم
او بيوتاخواتكم او بيوت اعمامكم او بيوت عماتكم او بيوت اخوالكم او
بيوت خالاتكماو ما ملكتم مفاتحه او صديقكم ليس عليكم جناح ان تاكلوا
جميعا او اشتاتا; (19) و باكى برشما نيست كه از خانههاى خود و پدران
خود و مادرانتان و برادرانو خواهران و عمو و عمه و دايى و خاله خويش
غذا تناول كنيد يا آنكه از هرجا كه كليد آن در دستشما استيا خانه
رفيق خود باكى نيست كه ازمجموع ياهر يك از اين خانهها طعام خوريد».
محمد حلبى مىگويد: از امام صادقعليه السلام در مورد اين آيه كه
خداوندمىفرمايد: ليس عليكم جناح ان تاكلوا من بيوتكم او بيوت آبائكم
... پرسيدم:معنى قول خداوند كه فرموده «او صديقكم» چيست؟
حضرت فرمود: به خدا قسم! اين مربوط به وقتى است كه انسان به خانهبرادر
دينىاش مىرود و بدون اجازه از غذاهاى خانه او مىخورد و
استفادهمىكند. (20) .
فضل بن يونس مىگويد: روزى در منزلم نشسته بودم كه خادمم داخل شدو گفت:
شخصى دم در منزل است كه نامش موسى بن جعفر است و شما رامىخواهد.
گفتم: اى غلام! اگر اين شخص همان كسى باشد كه من گمان كردهام، تو رادر
راه خدا و به شكرانه اين مژده آزاد مىكنم.
من جلو در رفتم و ديدم امام موسى كاظمعليه السلام است. تعارف كردم و
آنحضرت داخل شد. خواستم حضرت را بالاى اتاق بنشانم، حضرت فرمود:اى
فضل! صاحبخانه بايد بالا بنشيند مگر آنكه مهمان از سادات باشد.عرض
كردم: شما هم كه از سادات هستيد. پس بفرماييد بالا بنشينيد.آنگاه
گفتم: فدايتشوم! غذايى براى دوستانمان مهيا ساختهام. اگر
اجازهبفرماييد آن را حاضر كنم تا شما هم ميل كنيد.
حضرت فرمود: اى فضل! مردم از خوردن اينگونه غذاها - بدون دعوت
بهمنزلى رفتن و غذا خوردن - كراهت دارند، ولى من اشكالى در آن
نمىبينم.
به غلام گفتم: مقدمات غذا را فراهم كن و آب و تشتبراى شستندستها
بياور. او ظرف آب را ابتدا نزد حضرت آورد، ولى آقا فرمود:هر چيزى حدى
دارد.
عرض كردم: حد اين كار چيست؟
فرمود: اين است كه ابتدا صاحبخانه دستهايش را بشويد تا مهماناننشاط
پيدا كنند و با بسم الله شروع كرده و به حمد خدا ختم كند. (21) .
بهخاطر دورى راه از پذيرش دعوت سرباز نزند
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: اگر مرا براى خوردن
غذا به محلى كهمسافتى طولانى با مدينه دارد، دعوت كنند، قبول مىكنم.
(22) .
بهخاطر روزه مستحبى دعوت برادر مؤمنش را رد نكند
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: روزهدارى كه بر برادر دينىاش
وارد شودو در نزد او غذا بخورد و از روزه خود به او چيزى نگويد و بر او
منتنگذارد، خداوند ثواب روزه يك سال را براى او ثبت مىفرمايد. (23) .
روزهاى كه در اين روايتشريفه اجازه خوردن آن داده شده، روزهمستحبى
است، چون روزه واجب را نمىتوان باطل كرد، مگر اينكه واجبموسع باشد.
جايى كه غذايش حرام يا شبهه ناك است، نرود
خوردن غذاى حرام، علاوه بر اينكه عذاب اخروى دارد، در دنيا نيز
اثروضعى بر جاى مىگذارد و انسان را از خدا دور مىكند.
هدف از مهمانى دادن و به مهمانى رفتن، نزديكى به خدا و جلب
رضايتاواست، اما اگر اين مهمانى - به لتحرام بودن غذاى ميزبان - موجب
دورىانسان از خدا و استحقاق غضب او شود، فايده ندارد و كسى نبايد
بهخاطرانجام يك عمل مستحبى، مرتكب عملى حرام گردد.
بدون دليل، دعوت برادرش را رد نكند
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: عاجزترين مردم كسى است
كه برادردينىاش او را دعوت به مهمانى كند و او بدون دليل و از روى
هواى نفسدعوت او را قبول نكند. (24) .
فرقى بين مهمانى رفتن به خانه فقرا و اغنيا نگذارد
مهمانى رفتن ثواب دارد، اما برترى بين فقرا و اغنيا نيست; يعنى
اينطورنيست كه مهمانى در خانه اغنيا ثوابش بيشتر و در خانه فقرا كمتر
باشد و يامهمانى در خانه فقرا ثوابش بيشتر باشد.
روزى امام حسن مجتبىعليه السلام به عدهاى از فقرا برخورد كرد، در
حالى كهپاره نانى در پيش داشتند و مىخوردند.
وقتى چشمشان به امام حسنعليه السلام افتاد، گفتند: يابن رسولالله!
بفرما با ماغذا ميل كن!
حضرت از اسب فرود آمد و در خوردن با آنها همراهى كرد و فرمود:خداى
متعال متكبران را دوست ندارد، و بعد از غذا فرمود: فردا شما نيزدعوت
مرا اجابت كنيد و به مهمانى من بياييد.
روز بعد حضرت براى آنها غذايى نيكو آماده كرد و همراه آنها در منزلخود
غذا ميل فرمود. (25) .
دعوت شخص منتگذار را نپذيرد
اگر مهمان مىداند ميزبان بر وى منتخواهد نهاد، از اجابت دعوتخوددارى
كند، زيرا با پذيرش دعوت او، در آينده پشيمانى به بار خواهد آمد.
و نيز اگر كسى بهخاطر مهمانى دادن از انسان انتظاراتى داشته باشد وبه
تعبيرى به او رشوه بدهد تا براى او كارى غير قانونى انجام دهد،
نبايددعوت او را قبول كند.
در مجلس مهمانى از برادر دينى اش غيبت نكند
يكى از جاهايى كه معمولا در غيبتباز مىشود و غيبت نقل مجلسمىگردد،
هنگام مهمانى است. در اينجا است كه مؤمن بايد جلو خود رابگيرد تا از
ديگران غيبت نكند و اگر در آن مجلس از كسى غيبتشد،جلوگيرى و نهى از
منكر كند.
امام محمد باقرعليه السلام مىفرمايد: هر كس نزد او از برادر مؤمنش
غيبتى بشودو وى از او دفاع بنمايد و ياريش كند، خداوند او را در دنيا و
آخرتنصرت نمايد و هر كس نزد او غيبتبرادر مؤمنش بشود و او را نصرت
ويارى نكند و از او دفاع ننمايد با اينكه قدرت آن را داشته باشد كه از
اوپشتيبانى كند و با اين حال ترك كند، خداوند او را در دنيا و آخرت
ناچيز وحقير مىگرداند. (26) .
اگر مىتواند از غيبت ديگران جلوگيرى كند، بايد آن كار را انجام
دهدوگرنه بايد مجلس را بهعنوان اعتراض ترك كند تا غيبت را نشنود.
به اهل خانه سلام كند
سلام كردن يك سنت الهى است كه خداوند عزيز در قرآن كريم بر آنتاكيد
كرده و خود نيز بارها به پيامبران و شهدا سلام كرده و به ما نيز
دستورداده است: وقتى به خانه كسى وارد مىشويد، به اهل خانه سلام كنيد:
«فاذادخلتم بيوتا فسلموا على انفسكم تحية من عندالله ...; (27) و هر
گاه بخواهيد بهخانهاى داخل شويد خستبرخود سلام كنيد كه اين تحيت و
سلام بركتىنيكو از جانب خدا است».
رسولخداصلى الله عليه وآله مىفرمايد: كسى كه داخل خانه شود، سلام كند
كه سبب بركت مىشود و ملائكه در آن خانه انس مىگيرند. (28) .
پاورقى:
1) بحارالانوار ، ج 22 ، ص 384 ، ح 23 .
2) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 433 ، ح 13 .
3) همان ، ص 431 ، ح 1 .
4) حلية المتقين ، ص 59 .
5) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 431 ، ح 2 .
6) مائده (5) آيه 90 .
7) بقره (2) آيه 20 .
8) حكايتها و لطيفهها ، ص 20 ، با اندكى تصرف .
9) جوامع الحكايات ، ص 209 ، با اندكى تصرف .
10) بحارالانوار ، ج 15 ، ص 240 .
11) عقاب الاعمال ، ص 604.
12) تحف العقول ، ح 45 .
13) علل الشرايع ، ص 384 .
14) المحاسن ، ص 439 ، ح 295 .
15) وسائلالشيعه ، ج 8 ، ص 605 ، ح 6 .
16) نور (24) آيه 27 .
17) كيمياى سعادت ، ص 230 .
18) وسائلالشيعه ، ج 19 ، ص 11 ، ح 1 .
19) نور (24) آيه 61.
20) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 434 ، ح 1 .
21) بحار الانوار ، ج 17 ، ص 200 .
22) قرب الاسناد ، ص 163 .
23) بحارالانوار ، ج 17 ، ص 206 .
24) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 428 ، ح 9 .
25) كيمياى سعادت ، ص 237 ، با كمى تصرف .
26) عقاب الاعمال ، ص 570 .
27) نور (24) آيه 61 .
28) حلية المتقين ، ص 223 .