مهماندارى در اسلام

نورمراد محمدى

- ۲ -


بخش دوم: ثمرات مهماندارى

مهمانى و مهماندارى بركات بى‏شمارى دارد، از جمله ثمرات دنيوى واخروى. ثمرات دنيوى نصيب هر فردى اعم از مؤمن و غير مؤمن مى‏شود وهيچ‏كس از ثمرات آن بى‏بهره نمى‏ماند. اما ثمرات معنوى و اخروى‏مهماندارى مخصوص كسانى است كه نور ايمان و ولايت ائمه اطهارعليهم السلام‏قلب‏هاى آنها را منور كرده باشد.

ما مى‏توانيم با عمل كردن به دستورهاى اسلام و سفارش‏هاى‏معصومان‏عليهم السلام در مورد مهماندارى اين ثمرات را براى خود ذخيره كرده و دنياو آخرت خود را آباد سازيم.

ثمرات مهماندارى عبارتند از:

درخشش صورت

در روز قيامت هر كس هر عملى انجام داده باشد، اثر آن در چهره اونمايان خواهد شد و همه مردم او را از چهره‏اش خواهند شناخت.

كسى كه در دنيا مهمان‏نوازى كرده و مهماندوست‏بوده، در قيامت‏چهره‏اش مانند ماه شب چهارده خواهد درخشيد و به وسيله آن وارد بهشت‏خواهد شد.

حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: هيچ مؤمنى نيست كه مهمان را دوست داشته‏باشد، مگر اين‏كه در روز قيامت وقتى از قبر بيرون آيد صورتش مانند ماه‏شب چهارده بدرخشد. كسانى كه او را مى‏بينند، مى‏گويند: آيا پيغمبر مرسلى‏است كه اين‏قدر نورانى‏است! اما در جواب آنها گفته مى‏شود: او پيغمبر و نبى‏نيست، بلكه مؤمنى است كه مهمان را دوست مى‏داشته و او را اكرام كرده‏است و راهى براى او نيست جز اين‏كه داخل بهشت‏شود. (1) .

بخشيده شدن گناهان و نزول نعمت

معمولا اگر كسى برادر دينى خود را زياد دوست داشته باشد، دنبال فرصتى‏است كه دوستى و محبت‏خود را به او ابراز كند.

يكى از راه‏هاى ابراز علاقه انسان‏ها به يكديگر هديه دادن است. هديه‏دادن به اين معنا است كه من از تو كينه‏اى در دل ندارم. تو در دل من جاى‏دارى و خطاهاى تو را بخشيده‏ام.

خداوند تبارك و تعالى هم اگر بنده‏اى را زياد دوست داشته باشدوبخواهد او را ببخشايد، تا با بار گناه وارد صحراى محشر نشود، از هر راهى‏استفاده مى‏كند. يكى از اين راه‏ها هديه‏اى است كه براى بنده خود مى‏فرستد;بهترين هديه از طرف خدا فرستادن مهمان است. مهمان هديه‏اى است كه‏از طرف خدا مى‏آيد. هديه را بايد با جان و دل قبول واز آن خوب محافظت‏كرد و به آن رسيد.

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وقتى خداوند عزوجل خير بنده‏اى رابخواهد، هديه‏اى براى او مى‏فرستد.

بعضى از اصحاب پرسيدند: آن هديه چيست؟

فرمود: مهمان است، كه روزى خود را مى‏آورد و گناهان اهل آن خانه رابا خود مى‏برد. (2) .

چه لطف و هديه‏اى از اين بالاتر كه انسان به‏واسطه مهمان گناهانش‏آمرزيده شود و فرداى قيامت‏بدون گناه در محضر خدا حاضر شود.

متاسفانه خيلى از خانواده هايى كه از مهمان متنفرند، و از مهماندارى‏مى‏ترسند، به اين خاطر است كه مى‏گويند: خرج ما زياد مى‏شود و بچه‏هاى ماگرسنگى خواهند كشيد! و حال آن‏كه طبق روايات، مهمان علاوه بر اين‏كه‏سربار صاحبخانه نيست، بلكه روزى خود و آن خانواده را به همراه مى‏آوردو گناهان آن خانواده به‏واسطه مهمان بخشيده مى‏شود.

حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: هيچ مؤمنى نيست كه صداى پاى مهمان رابشنود و به‏واسطه آمدن مهمان خوشحال بشود، مگر اين‏كه گناهانش آمرزيده‏شود; حتى اگر به‏اندازه مسافت‏بين زمين و آسمان باشد. (3) .

حكايت: زنى كه مخالف مهمان بود

آورده‏اند كه در زمان رسول‏خداصلى الله عليه وآله شخصى بسيار مهماندوست‏بود، ولى‏زنى بسيار خسيس داشت.

آن مرد از ترس اعتراض و فرياد برآوردن زن، از پذيرش مهمان بسياركراهت داشت. از اين رو براى حل اين مشكل روزى خدمت‏حضرت‏رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله رفت و كيفيت احوال و ماجرا را تعريف كرد واز ايشان راه‏چاره خواست.

حضرت فرمود: به خانه برو و به آن زن بگو: وقتى مهمان مى‏آيد،از لاى در مهمان‏ها را مشاهده كن و هنگام بيرون رفتن مهمان به پشت‏سرايشان خيره شو و نگاه كن تا ببينى خداوند تبارك و تعالى چه خير و بركتى‏در حق مهماندار عنايت كرده است.

آن مرد به خانه رفت و به زن خود گفت: امروز رسول‏خداصلى الله عليه وآله را بادو سه نفر به مهمانى طلبيده‏ام. بنابراين توقع دارم كج‏خلقى نكنى و بخل رافرو گذارى. حضرت فرموده‏اند: در حال داخل شدن و بيرون رفتن مهمان، آنهارا نگاه كن تا آنچه را خداى تعالى به بركت مهمانى ارزانى داشته است، ببينى.

مرد همسر خود را با هزار عجز و التماس راضى كرد و اسباب ضيافت راتهيه نمود.

چون وقت داخل شدن مهمانان شد، زن از لاى در نگاه كرد و با تعجب‏ديد در دامن مهمانان گوشت و ميوه‏هاى بسيار است و آنان با اين وضع‏داخل منزل شدند.

زن از ديدن اين منظره بسيار خوشحال شد و چون وقت‏بيرون رفتن‏مهمانان شد، باز از همان‏جا نگاه كرد. ديد گزنده‏ها و مار و كژدم‏هاى بسيار،در دامن ايشان آويخته، از خانه بيرون مى‏روند.

زن تعجب‏كنان نزد شوهر آمد و گفت: هنگام ورود و خروج مهمان‏هاچنين چيزى ديدم. تعبير آن چيست؟

مرد گفت: من دليل آن را از رسول‏خداصلى الله عليه وآله خواهم پرسيد.

پس از اين گفت‏وگو، روز بعد مرد به خدمت رسول‏خداصلى الله عليه وآله شرفياب شد وعرض كرد: يارسول الله! عيال من چنين نعمت‏هايى در هنگام داخل شدن‏مهمانان ديده و در وقت‏بيرون رفتن هم مشاهده نموده است كه گزنده‏هابه دامن آنها آويزانند و بيرون مى‏روند!

رسول‏خداصلى الله عليه وآله فرمود: آن نعمت‏ها بركت‏هايى است كه خداوند عالم‏به سبب مهمانى و ميزبانى ارزانى فرموده و آن گزنده‏ها، گناهان صاحبخانه‏است كه بيرون مى‏رود.

پس از آن، زن چنان راغب مهمان شد كه تمام عمر در مهمانى دادن،به شوهر خود سفارش مى‏كرد. (4) .

رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وقتى مهمان بر قومى وارد مى‏شود،روزى او از آسمان نازل مى‏گردد و وقتى از غذاى صاحبخانه مى‏خورد،خداوند گناهان اهل خانه را به سبب نزول مهمان مى‏بخشايد. (5) .

رزق ما با پاى مهمان مى‏رسد از خوان غيب ميزبان ما است هر كس مى‏شود مهمان ما

«صائب تبريزى‏».

مراد از گناهانى كه در اين روايت و روايات ديگر آمده كه آمرزيده‏مى‏شوند، گناهانى است كه حق‏الناس نباشند، چون حق‏الناس به هيچ عنوان‏آمرزيده نمى‏شود، مگر اين‏كه انسان آنها را جبران كند و يا صاحب آن از حق‏خود بگذرد و انسان را حلال كند.

با تمام اين احوال كه ميزبان بايد از مهمان پذيرايى كند، غذا وامكانات‏خود را در اختيار او قرار دهد، او را اكرام كند و موجب رنجش خاطر اونشود، باز هم برترى مهمان بر ميزبان بيشتر است! زيرا مهمان با ورودش براى‏اهل خانواده دعا مى‏كند و فراوانى روزى آنها را از خداوند منان مى‏خواهد،در حالى كه ميزبان علاوه بر اين‏كه اين ثمرات را براى مهمان ندارد، مرتب‏غر مى‏زند و آه و ناله او بلند است و با خود فكر مى‏كند مهمان روزى او رامى‏خورد.

حسين بن نعيم صحاف مى‏گويد: امام جعفر صادق‏عليه السلام از من پرسيد:اى حسين! آيا برادران دينى‏ات را دوست دارى؟

عرض كردم: آرى.

فرمود: آيا به مستمندان آنان سود مى‏رسانى؟

گفتم: آرى، قربانت گردم.

فرمود: همانا بر تو لازم است كه دوست داشته باشى كسى را كه خدا او رادوست دارد. به خدا قسم! به هيچ‏يك از آنها سود نرسانى جز آن‏كه دوستش‏داشته باشى. آيا آنهارا به منزلت دعوت مى‏كنى؟

عرض كردم: آرى، غذا نمى‏خورم مگر آن‏كه دو يا سه تن يا كمتر يا بيشتراز آنها همراهم باشند.

حضرت فرمود: بااين حال، فضيلت آنها بر تو بيش از فضيلت تو بر آنهااست!

با تعجب پرسيدم: قربانت گردم! غذاى خود رابه آنها مى‏خورانم وآنها راروى فرشم مى‏نشانم و خدمت آنها را مى‏كنم، باز فضيلت آنها بر من بيشتراست؟!

فرمود: آرى، چون هرگاه آنها به منزلت آيند، همراه آمرزش تو و عيالت‏مى‏آيند و چون از منزلت‏بيرون روند، با گناه تو و عيالت‏بيرون مى‏روند. (6) .

اسلام شخصيت تازه وارد و مهمان را حفظ كرده و صريحا مى‏گويد: وى‏سربار خانواده نيست، بلكه وى با روزى خود آمده ورحمتى است كه فرستاده‏شده است. همه مؤمنان بايد خود را در معرض اين رحمت الهى قرار دهند، تا موجب خشنودى خداوند عزيز گردند.

هركه را بينى به گيتى، روزى خود مى‏خورد *** گر زخوان تو است نانش يازخوان خويشتن.

پس تورا منت زمهمان داشت‏بايد *** بهر آنك مى‏خورد بر خوان احسان تو نان خويشتن

«ابن يمين‏».

مهمان راهنماى بهشت است

رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: مهمان راهنماى بهشت است. (7) .

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هر كس سه تن از مردم خداشناس راغذا دهد، خداوند تبارك و تعالى او را از سه بهشت كه عبارتند از: فردوس‏اعلى، جنت عدن و طوبى غذا مى‏دهد. (8) .

آن حضرت در روايت‏شريفه ديگرى مى‏فرمايد: هر كس گرسنه‏اى راسير گرداند، خداوند براى او نهرى در بهشت جارى مى‏سازد. (9) .

در سير كردن افراد فرقى بين فقير و غنى نيست; يعنى اگر كسى شخص‏گرسنه ثروتمندى را سير گرداند و يا به مهمانى دعوت كند، باز همين ثواب رادارا است، زيرا در بسيارى از روايات وارد شده است: هر كس شكم گرسنه‏اى راسير گرداند، و فرقى نگذاشته‏اند بين اين‏كه آن شخص فقير باشد يا غنى.

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هر كس شكم گرسنه‏اى را سير گرداند، بهشت‏براو واجب مى‏شود. (10) .

جهنم بر او حرام مى‏گردد

روزى شخصى بر پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله وارد شد و عرض كرد:يا رسول‏الله! من مردى هستم كه خوب وضو مى‏گيرم، نمازم را مرتب‏مى‏خوانم، زكات مالم را به موقع مى‏پردازم و با رضايت‏خاطر مهمان دعوت‏مى‏كنم. حال من فرداى قيامت چگونه است؟

حضرت فرمود: جهنم هيچ راهى بر تو ندارد. اگر واقعا اين‏طور باشى‏خداوند تو را از سختى‏ها نجات مى‏دهد.

برابر با سير كردن يكصد هزار نفر است

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هر كس مؤمنى را طعام دهد و قصدش‏نزديكى به خدا باشد، مانند كسى است كه فئامى از مردم را سير گرداند!

ربعى مى‏گويد: از حضرت پرسيدم: معنى «فئام‏» چيست؟

فرمود: يكصد هزار تن از مردم را فئام گويند. (11) .

ثواب غذا دادن به برادر دينى و دعوت كردن او حتى از غذا دادن به فقراى‏گرسنه بيشتر است، زيرا اين كار علاوه بر اين‏كه عمل كردن به سفارش‏ائمه اطهارعليهم السلام است، موجب مى‏شود در قلوب مؤمنان الفت و نزديكى‏بيشترى به وجود آيد و آنها قوى‏تر گردند و در نتيجه عزت و سربلندى اسلام‏بيشتر شود. پس مؤمن به اين طريق با يك تير دو نشان مى‏زند، در حالى كه‏در صورت اول فقط ثواب مهماندارى را مى‏برد.

برابر با نجات‏دادن چهارتن از اولاد اسماعيل از اسارت است

امام محمد باقرعليه السلام مى‏فرمايد: هر كس چهارتن از مسلمانان را اطعام كند،مانند آن است كه چهار تن از اولاد اسماعيل ذبيح الله را از اسارت نجات‏داده است. (12) .

مهمان‏نوازى در بهشت

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هر كس گرسنه‏اى را سير گرداند، خداوندبراى وى خوانى در بهشت ترتيب مى‏دهد كه همه خلايق - جن و انس - از سرآن سفره سير برخيزند. (13) .

سير كردن يك مؤمن بهتر از سير كردن ده مسكين است

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: اگر يك برادر مؤمن را كه براى خدا با اوبرادرى مى‏كنم، سير كنم، بهتر است نزد من از آن‏كه ده مسكين را سير كنم. (14) .

يكى از نشانه‏هاى ايمان است

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: يكى از نشانه‏هاى ايمان، خوش خلقى ومهمانى دادن است. (15) .

يكى از دلايلى كه بعضى از مهمان خوششان نمى‏آيد و مهمان‏نواز نيستند،ضعف ايمان آنها است. اگر ايمان انسان قوى باشد و يقين پيدا كند فرداى‏قيامت‏براى مهماندارى چه پاداشى در نظر گرفته شده است، تمام سعى وتلاش او در دنيا اين مى‏شود كه مهماندارى كند.

حكايت: كريم‏تر از حاتم طايى

از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريم‏تر ديده‏اى؟

گفت: آرى، روزى در باديه مى‏رفتم، به خيمه‏اى رسيدم. پيرزنى در آن بودو بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آن‏جا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم.

بعد از چند لحظه‏اى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمام‏تر از حال‏من سؤال كرد.

زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايى‏را آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از صحراهيزم بياورم؟

زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مى‏شود. مهمان راگرسنه داشتن از مروت دور بود!

پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد.

چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار من كردند.

از زن پرسيدم: مى‏دانى من كيستم؟

زن گفت: نه، نمى‏دانم شما چه كسى هستيد.

گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم وبايد حق اين ضيافت را بگزارم.

زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من هيچ‏قبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريم‏ترند. (16) .

دشمنى‏ها راتبديل به دوستى مى‏كند

اگر كسى از برادر دينى‏اش كينه‏اى در دل داشته باشد و يا با او دشمنى‏ورزد، يكى از راه‏هاى بسيار خوب و مؤثر براى برقرارى آشتى اين است كه‏او را به مهمانى در منزل دعوت كند، هر چند از اين كار كراهت داشته باشد.به محض دعوت كردن، دشمنى و كينه‏ها تبديل به دوستى و صداقت مى‏شود واز طرفى رضايت‏خداوند جلب مى‏شود، چون رضاى خدا در اين است كه بين‏مؤمنان دشمنى نباشد و همه باهم برادر و يكدل و يكرنگ باشند.

حكايت: عادت ملك كرمان

آورده‏اند كه ملكى در كرمان بود، در غايت كرم و مروت. عادت او چنين‏بود كه اگر فرد غريبى به آن شهر مى‏آمد، او سه روز آن فرد را مهمان خودمى‏كرد و از او پذيرايى مى‏نمود.

روزى لشكر عضدالدوله به كرمان حمله كرد و آن ملك طاقت مقاومت‏باايشان را نداشت. لذا در دژى رفت و هر روز صبح كه مى‏شد، بيرون مى‏آمدو جنگ سختى با آنها مى‏نمود و عده‏اى را مى‏كشت. اما شب كه مى‏شد،مقدار زيادى غذا و ميوه جات براى آنها مى‏فرستاد، به اندازه‏اى كه تمام لشكردشمن سير مى‏خوردند.

عضدالدوله از اين كار تعجب كرد و يك نفر را مخفيانه پيش او فرستاد، وپرسيد: اين چه كارى است كه تو مى‏كنى؟ روز آنها را مى‏كشى و شب به آنهاغذا و امكانات مى‏دهى!

ملك در جواب گفت: جنگ كردن اظهار مردى است و نان دادن اظهارجوانمردى. ايشان اگرچه دشمن من هستند، اما در اين ولايت غريب‏اند وچون غريب باشند، مهمان ما هستند و از جوانمردى نيست كه مهمان رابى غذا گذاشت.

عضدالدوله باخود گفت: كسى كه چنين با مروت و جوانمرد است،جنگ كردن ما با او اشتباه است. لذا از اطراف دژ برخاست و آن ملك‏به خاطر مهماندارى نيكو از شر دشمن خلاصى يافت. (17) .

مهمان‏نواز در امنيت است

دين مقدس اسلام براى افراد مهمان‏نواز - هر عقيده و مسلكى كه داشته‏باشند - اهميت زيادى قايل است و به آنها احترام ويژه‏اى مى‏گذارد; هرچندكه اهميت و احترام گذاردن براى منحرفان و كفار، فقط در دنيا است و درآخرت هيچ بهره‏اى ندارند و تنها ثمرات دنيوى مهماندارى شامل حال آنهامى‏شود، اما همين مقدار كه امتيازات زيادى شامل حال آنها مى‏شود و نسبت‏به ديگران برترى دارند، اهميت مهمان‏نوازى را مى‏فهماند.

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: روزى عده‏اى از اسيران را خدمت‏رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله آوردند تا آنها را به‏خاطر جنايات و خيانت‏هايى كه كرده‏بودند، به قتل برسانند.

مردى از آنها را پيش آوردند تا حكم اعدامش را اجرا كنند. در اين هنگام‏جبرئيل از طرف خداوند بر پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله نازل شد و عرض كرد: اعدام اين‏شخص رابه تاخير اندازيد!

پيامبر اكرم (صلوات الله عليه) وى را برگرداند و پس از اجراى حكم اعدام‏درباره ساير رفقايش وى را طلبيد و با او صحبت كرد.

در اين هنگام باز جبرئيل‏عليه السلام نازل شد و عرض كرد: خداوند مى‏فرمايد:اين مرد ديگران را اطعام مى‏كرد و مهمان‏نواز بود و در ناملايمات صبرمى‏كرد، وى را عفو نما.

پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله او را به بركت اين فضيلت‏بزرگ و ارزشمند آزاد فرمود.

آن مرد وقتى علت آزادى خود را فهميد، تعجب كرد و اسلام آورد وسپس‏گفت: قسم به پروردگارى كه تو را به نبوت برگزيده است! هيچ‏گاه كسى را ازمال خويش محروم نگردانيدم. (18) .

برابر با آزاد كردن يك بنده در راه خدا است

شخصى خدمت‏حضرت امام محمد باقرعليه السلام رسيد و سؤال كرد: چه عملى‏ثوابش مساوى با آزاد كردن يك بنده است؟

حضرت فرمود: غذا دادن به يك شخص مسلمان مؤمن. (19) .

حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: اگر مؤمنى را اطعام كنم، نزد من‏بهتر است از اين‏كه به ديدارش بروم، و اگر به ديدارش بروم، نزد من بهتر ومحبوب‏تر است از اين‏كه ده بنده را آزاد كنم. (20) .

نصربن قابوس مى‏گويد: روزى نزد امام جعفر صادق‏عليه السلام بوديم. آن حضرت‏فرمود: طعام دادن به يك مؤمن نزد من محبوب‏تر است از آزاد كردن ده بنده‏و گزاردن ده حج!

عرض كردم: ده بنده و ده حج؟!

فرمود: اى نصر! اگر شما طعامش ندهيد، مى‏ميرد يازبون مى‏شود، زيرا اواز فشار گرسنگى نزد ناصبى‏ها و دشمنان ما مى‏رود و از آنان درخواست‏مى‏كند و مردن برايش بهتر از درخواست كردن از ناصبى است.

اى نصر! هر كه مؤمنى را زنده كند، مثل اين است كه همه مردم رازنده كرده است. اگر به او طعام ندهيد، او را كشته‏ايد و اگر اطعامش كنيد،او را زنده كرده‏ايد. (21) .

و نيز آن حضرت فرمود: اگر پنج درهم برگيرم و به بازار شما درآيم وطعامى بخرم و چند نفر از مؤمنان را گرد آورم، نزد من محبوب‏تر است ازاين‏كه بنده‏اى را آزاد كنم. (22) .

در خانه او بركت مى‏آيد

امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: همانا خداوند عزيز و جليل غذا دادن درراه خودش را دوست دارد و كسى را كه در راه او به مردم غذا مى‏خوراند،دوست دارد و بركت در خانه او سرعت مى‏گيرد، سريع‏تر از پرنده‏اى كه‏به لانه مى‏رود. (23) .

پاورقى:‌


1) مستدرك الوسائل ، ج 16 ، ب 33 ، ص 257 .
2) همان ، ح 4 .
3) همان ، ح 5 .
4) آثار و اشعار شيخ بهايى ، ص 156 .
5) وسائل‏الشيعه ، ج 16 ، ص 459 ، ح‏6 .
6) اصول كافى ، ج 3 ، ص 289 ، ح 8 .
7) مستدرك الوسائل ، ج‏16 ، ب‏33 ، ص‏157 .
8) ثواب الاعمال ، ص 305 .
9) همان ، ص 408 .
10) همان ، ص‏409.
11) همان ، ص 304 .
12) همان ، ص 206 ، ح 3 .
13) همان ، ح 2 .
14) حلية‏المتقين ، ص 60.
15) بحار الانوار ، ج 71 ، ص 392 ، ج 56 .
16) جوامع الحكايات ، ص 214 ، با كمى تصرف .
17) همان ، ص 216 ، با اندكى تصرف .
18) فروع كافى ، ج 1 ، ص 176 .
19) اصول كافى ، ج 3 ، ص 290 ، ح 16 .
20) همان ، ص 291 ، ح 18 .
21) همان ، ص 291 ، ح 20 .
22) همان ، ص 291 ، ح 15 .
23) بحار الانوار ، ج 74 ، ص 368 ، ح 55 .