بخش دوم: ثمرات مهماندارى
مهمانى و مهماندارى بركات بىشمارى دارد، از جمله ثمرات دنيوى واخروى.
ثمرات دنيوى نصيب هر فردى اعم از مؤمن و غير مؤمن مىشود وهيچكس از
ثمرات آن بىبهره نمىماند. اما ثمرات معنوى و اخروىمهماندارى مخصوص
كسانى است كه نور ايمان و ولايت ائمه اطهارعليهم السلامقلبهاى آنها
را منور كرده باشد.
ما مىتوانيم با عمل كردن به دستورهاى اسلام و سفارشهاىمعصومانعليهم
السلام در مورد مهماندارى اين ثمرات را براى خود ذخيره كرده و دنياو
آخرت خود را آباد سازيم.
ثمرات مهماندارى عبارتند از:
درخشش صورت
در روز قيامت هر كس هر عملى انجام داده باشد، اثر آن در چهره اونمايان
خواهد شد و همه مردم او را از چهرهاش خواهند شناخت.
كسى كه در دنيا مهماننوازى كرده و مهماندوستبوده، در قيامتچهرهاش
مانند ماه شب چهارده خواهد درخشيد و به وسيله آن وارد بهشتخواهد شد.
حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: هيچ مؤمنى نيست كه مهمان را دوست
داشتهباشد، مگر اينكه در روز قيامت وقتى از قبر بيرون آيد صورتش
مانند ماهشب چهارده بدرخشد. كسانى كه او را مىبينند، مىگويند: آيا
پيغمبر مرسلىاست كه اينقدر نورانىاست! اما در جواب آنها گفته
مىشود: او پيغمبر و نبىنيست، بلكه مؤمنى است كه مهمان را دوست
مىداشته و او را اكرام كردهاست و راهى براى او نيست جز اينكه داخل
بهشتشود. (1) .
بخشيده شدن گناهان و نزول نعمت
معمولا اگر كسى برادر دينى خود را زياد دوست داشته باشد، دنبال
فرصتىاست كه دوستى و محبتخود را به او ابراز كند.
يكى از راههاى ابراز علاقه انسانها به يكديگر هديه دادن است.
هديهدادن به اين معنا است كه من از تو كينهاى در دل ندارم. تو در دل
من جاىدارى و خطاهاى تو را بخشيدهام.
خداوند تبارك و تعالى هم اگر بندهاى را زياد دوست داشته باشدوبخواهد
او را ببخشايد، تا با بار گناه وارد صحراى محشر نشود، از هر
راهىاستفاده مىكند. يكى از اين راهها هديهاى است كه براى بنده خود
مىفرستد;بهترين هديه از طرف خدا فرستادن مهمان است. مهمان هديهاى است
كهاز طرف خدا مىآيد. هديه را بايد با جان و دل قبول واز آن خوب
محافظتكرد و به آن رسيد.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: وقتى خداوند عزوجل
خير بندهاى رابخواهد، هديهاى براى او مىفرستد.
بعضى از اصحاب پرسيدند: آن هديه چيست؟
فرمود: مهمان است، كه روزى خود را مىآورد و گناهان اهل آن خانه رابا
خود مىبرد. (2) .
چه لطف و هديهاى از اين بالاتر كه انسان بهواسطه مهمان
گناهانشآمرزيده شود و فرداى قيامتبدون گناه در محضر خدا حاضر شود.
متاسفانه خيلى از خانواده هايى كه از مهمان متنفرند، و از
مهماندارىمىترسند، به اين خاطر است كه مىگويند: خرج ما زياد مىشود
و بچههاى ماگرسنگى خواهند كشيد! و حال آنكه طبق روايات، مهمان علاوه
بر اينكهسربار صاحبخانه نيست، بلكه روزى خود و آن خانواده را به
همراه مىآوردو گناهان آن خانواده بهواسطه مهمان بخشيده مىشود.
حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: هيچ مؤمنى نيست كه صداى پاى مهمان
رابشنود و بهواسطه آمدن مهمان خوشحال بشود، مگر اينكه گناهانش
آمرزيدهشود; حتى اگر بهاندازه مسافتبين زمين و آسمان باشد. (3) .
حكايت: زنى كه مخالف مهمان بود
آوردهاند كه در زمان رسولخداصلى الله عليه وآله شخصى بسيار
مهماندوستبود، ولىزنى بسيار خسيس داشت.
آن مرد از ترس اعتراض و فرياد برآوردن زن، از پذيرش مهمان بسياركراهت
داشت. از اين رو براى حل اين مشكل روزى خدمتحضرترسول اكرمصلى الله
عليه وآله رفت و كيفيت احوال و ماجرا را تعريف كرد واز ايشان راهچاره
خواست.
حضرت فرمود: به خانه برو و به آن زن بگو: وقتى مهمان مىآيد،از لاى در
مهمانها را مشاهده كن و هنگام بيرون رفتن مهمان به پشتسرايشان خيره
شو و نگاه كن تا ببينى خداوند تبارك و تعالى چه خير و بركتىدر حق
مهماندار عنايت كرده است.
آن مرد به خانه رفت و به زن خود گفت: امروز رسولخداصلى الله عليه وآله
را بادو سه نفر به مهمانى طلبيدهام. بنابراين توقع دارم كجخلقى نكنى
و بخل رافرو گذارى. حضرت فرمودهاند: در حال داخل شدن و بيرون رفتن
مهمان، آنهارا نگاه كن تا آنچه را خداى تعالى به بركت مهمانى ارزانى
داشته است، ببينى.
مرد همسر خود را با هزار عجز و التماس راضى كرد و اسباب ضيافت راتهيه
نمود.
چون وقت داخل شدن مهمانان شد، زن از لاى در نگاه كرد و با تعجبديد در
دامن مهمانان گوشت و ميوههاى بسيار است و آنان با اين وضعداخل منزل
شدند.
زن از ديدن اين منظره بسيار خوشحال شد و چون وقتبيرون رفتنمهمانان
شد، باز از همانجا نگاه كرد. ديد گزندهها و مار و كژدمهاى بسيار،در
دامن ايشان آويخته، از خانه بيرون مىروند.
زن تعجبكنان نزد شوهر آمد و گفت: هنگام ورود و خروج مهمانهاچنين چيزى
ديدم. تعبير آن چيست؟
مرد گفت: من دليل آن را از رسولخداصلى الله عليه وآله خواهم پرسيد.
پس از اين گفتوگو، روز بعد مرد به خدمت رسولخداصلى الله عليه وآله
شرفياب شد وعرض كرد: يارسول الله! عيال من چنين نعمتهايى در هنگام
داخل شدنمهمانان ديده و در وقتبيرون رفتن هم مشاهده نموده است كه
گزندههابه دامن آنها آويزانند و بيرون مىروند!
رسولخداصلى الله عليه وآله فرمود: آن نعمتها بركتهايى است كه خداوند
عالمبه سبب مهمانى و ميزبانى ارزانى فرموده و آن گزندهها، گناهان
صاحبخانهاست كه بيرون مىرود.
پس از آن، زن چنان راغب مهمان شد كه تمام عمر در مهمانى دادن،به شوهر
خود سفارش مىكرد. (4) .
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: وقتى مهمان بر قومى
وارد مىشود،روزى او از آسمان نازل مىگردد و وقتى از غذاى صاحبخانه
مىخورد،خداوند گناهان اهل خانه را به سبب نزول مهمان مىبخشايد. (5) .
رزق ما با پاى مهمان مىرسد از خوان غيب ميزبان ما است هر كس مىشود
مهمان ما
«صائب تبريزى».
مراد از گناهانى كه در اين روايت و روايات ديگر آمده كه
آمرزيدهمىشوند، گناهانى است كه حقالناس نباشند، چون حقالناس به هيچ
عنوانآمرزيده نمىشود، مگر اينكه انسان آنها را جبران كند و يا صاحب
آن از حقخود بگذرد و انسان را حلال كند.
با تمام اين احوال كه ميزبان بايد از مهمان پذيرايى كند، غذا
وامكاناتخود را در اختيار او قرار دهد، او را اكرام كند و موجب رنجش
خاطر اونشود، باز هم برترى مهمان بر ميزبان بيشتر است! زيرا مهمان با
ورودش براىاهل خانواده دعا مىكند و فراوانى روزى آنها را از خداوند
منان مىخواهد،در حالى كه ميزبان علاوه بر اينكه اين ثمرات را براى
مهمان ندارد، مرتبغر مىزند و آه و ناله او بلند است و با خود فكر
مىكند مهمان روزى او رامىخورد.
حسين بن نعيم صحاف مىگويد: امام جعفر صادقعليه السلام از من پرسيد:اى
حسين! آيا برادران دينىات را دوست دارى؟
عرض كردم: آرى.
فرمود: آيا به مستمندان آنان سود مىرسانى؟
گفتم: آرى، قربانت گردم.
فرمود: همانا بر تو لازم است كه دوست داشته باشى كسى را كه خدا او
رادوست دارد. به خدا قسم! به هيچيك از آنها سود نرسانى جز آنكه
دوستشداشته باشى. آيا آنهارا به منزلت دعوت مىكنى؟
عرض كردم: آرى، غذا نمىخورم مگر آنكه دو يا سه تن يا كمتر يا بيشتراز
آنها همراهم باشند.
حضرت فرمود: بااين حال، فضيلت آنها بر تو بيش از فضيلت تو بر آنهااست!
با تعجب پرسيدم: قربانت گردم! غذاى خود رابه آنها مىخورانم وآنها
راروى فرشم مىنشانم و خدمت آنها را مىكنم، باز فضيلت آنها بر من
بيشتراست؟!
فرمود: آرى، چون هرگاه آنها به منزلت آيند، همراه آمرزش تو و
عيالتمىآيند و چون از منزلتبيرون روند، با گناه تو و عيالتبيرون
مىروند. (6) .
اسلام شخصيت تازه وارد و مهمان را حفظ كرده و صريحا مىگويد: وىسربار
خانواده نيست، بلكه وى با روزى خود آمده ورحمتى است كه فرستادهشده
است. همه مؤمنان بايد خود را در معرض اين رحمت الهى قرار دهند، تا موجب
خشنودى خداوند عزيز گردند.
هركه را بينى به گيتى، روزى خود مىخورد *** گر زخوان تو است نانش يازخوان
خويشتن.
پس تورا منت زمهمان داشتبايد *** بهر آنك مىخورد بر خوان احسان تو نان
خويشتن
«ابن يمين».
مهمان راهنماى بهشت است
رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: مهمان راهنماى بهشت
است. (7) .
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: هر كس سه تن از مردم خداشناس
راغذا دهد، خداوند تبارك و تعالى او را از سه بهشت كه عبارتند از:
فردوساعلى، جنت عدن و طوبى غذا مىدهد. (8) .
آن حضرت در روايتشريفه ديگرى مىفرمايد: هر كس گرسنهاى راسير گرداند،
خداوند براى او نهرى در بهشت جارى مىسازد. (9) .
در سير كردن افراد فرقى بين فقير و غنى نيست; يعنى اگر كسى شخصگرسنه
ثروتمندى را سير گرداند و يا به مهمانى دعوت كند، باز همين ثواب رادارا
است، زيرا در بسيارى از روايات وارد شده است: هر كس شكم گرسنهاى راسير
گرداند، و فرقى نگذاشتهاند بين اينكه آن شخص فقير باشد يا غنى.
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: هر كس شكم گرسنهاى را سير گرداند،
بهشتبراو واجب مىشود. (10) .
جهنم بر او حرام مىگردد
روزى شخصى بر پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله وارد شد و عرض
كرد:يا رسولالله! من مردى هستم كه خوب وضو مىگيرم، نمازم را
مرتبمىخوانم، زكات مالم را به موقع مىپردازم و با رضايتخاطر مهمان
دعوتمىكنم. حال من فرداى قيامت چگونه است؟
حضرت فرمود: جهنم هيچ راهى بر تو ندارد. اگر واقعا اينطور باشىخداوند
تو را از سختىها نجات مىدهد.
برابر با سير كردن يكصد هزار نفر است
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: هر كس مؤمنى را طعام دهد و
قصدشنزديكى به خدا باشد، مانند كسى است كه فئامى از مردم را سير
گرداند!
ربعى مىگويد: از حضرت پرسيدم: معنى «فئام» چيست؟
فرمود: يكصد هزار تن از مردم را فئام گويند. (11) .
ثواب غذا دادن به برادر دينى و دعوت كردن او حتى از غذا دادن به
فقراىگرسنه بيشتر است، زيرا اين كار علاوه بر اينكه عمل كردن به
سفارشائمه اطهارعليهم السلام است، موجب مىشود در قلوب مؤمنان الفت و
نزديكىبيشترى به وجود آيد و آنها قوىتر گردند و در نتيجه عزت و
سربلندى اسلامبيشتر شود. پس مؤمن به اين طريق با يك تير دو نشان
مىزند، در حالى كهدر صورت اول فقط ثواب مهماندارى را مىبرد.
برابر با نجاتدادن چهارتن از اولاد اسماعيل از اسارت است
امام محمد باقرعليه السلام مىفرمايد: هر كس چهارتن از مسلمانان را
اطعام كند،مانند آن است كه چهار تن از اولاد اسماعيل ذبيح الله را از
اسارت نجاتداده است. (12) .
مهماننوازى در بهشت
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: هر كس گرسنهاى را سير گرداند،
خداوندبراى وى خوانى در بهشت ترتيب مىدهد كه همه خلايق - جن و انس -
از سرآن سفره سير برخيزند. (13) .
سير كردن يك مؤمن بهتر از سير كردن ده مسكين است
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: اگر يك برادر مؤمن را كه براى خدا با
اوبرادرى مىكنم، سير كنم، بهتر است نزد من از آنكه ده مسكين را سير
كنم. (14) .
يكى از نشانههاى ايمان است
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: يكى از نشانههاى ايمان، خوش
خلقى ومهمانى دادن است. (15) .
يكى از دلايلى كه بعضى از مهمان خوششان نمىآيد و مهماننواز
نيستند،ضعف ايمان آنها است. اگر ايمان انسان قوى باشد و يقين پيدا كند
فرداىقيامتبراى مهماندارى چه پاداشى در نظر گرفته شده است، تمام سعى
وتلاش او در دنيا اين مىشود كه مهماندارى كند.
حكايت: كريمتر از حاتم طايى
از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريمتر ديدهاى؟
گفت: آرى، روزى در باديه مىرفتم، به خيمهاى رسيدم. پيرزنى در آن بودو
بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آنجا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا
خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم.
بعد از چند لحظهاى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمامتر از حالمن
سؤال كرد.
زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايىرا
آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از
صحراهيزم بياورم؟
زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مىشود. مهمان راگرسنه
داشتن از مروت دور بود!
پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد.
چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار
من كردند.
از زن پرسيدم: مىدانى من كيستم؟
زن گفت: نه، نمىدانم شما چه كسى هستيد.
گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم
وبايد حق اين ضيافت را بگزارم.
زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من
هيچقبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريمترند. (16) .
دشمنىها راتبديل به دوستى مىكند
اگر كسى از برادر دينىاش كينهاى در دل داشته باشد و يا با او
دشمنىورزد، يكى از راههاى بسيار خوب و مؤثر براى برقرارى آشتى اين
است كهاو را به مهمانى در منزل دعوت كند، هر چند از اين كار كراهت
داشته باشد.به محض دعوت كردن، دشمنى و كينهها تبديل به دوستى و صداقت
مىشود واز طرفى رضايتخداوند جلب مىشود، چون رضاى خدا در اين است كه
بينمؤمنان دشمنى نباشد و همه باهم برادر و يكدل و يكرنگ باشند.
حكايت: عادت ملك كرمان
آوردهاند كه ملكى در كرمان بود، در غايت كرم و مروت. عادت او چنينبود
كه اگر فرد غريبى به آن شهر مىآمد، او سه روز آن فرد را مهمان
خودمىكرد و از او پذيرايى مىنمود.
روزى لشكر عضدالدوله به كرمان حمله كرد و آن ملك طاقت مقاومتباايشان
را نداشت. لذا در دژى رفت و هر روز صبح كه مىشد، بيرون مىآمدو جنگ
سختى با آنها مىنمود و عدهاى را مىكشت. اما شب كه مىشد،مقدار زيادى
غذا و ميوه جات براى آنها مىفرستاد، به اندازهاى كه تمام لشكردشمن
سير مىخوردند.
عضدالدوله از اين كار تعجب كرد و يك نفر را مخفيانه پيش او فرستاد،
وپرسيد: اين چه كارى است كه تو مىكنى؟ روز آنها را مىكشى و شب به
آنهاغذا و امكانات مىدهى!
ملك در جواب گفت: جنگ كردن اظهار مردى است و نان دادن اظهارجوانمردى.
ايشان اگرچه دشمن من هستند، اما در اين ولايت غريباند وچون غريب
باشند، مهمان ما هستند و از جوانمردى نيست كه مهمان رابى غذا گذاشت.
عضدالدوله باخود گفت: كسى كه چنين با مروت و جوانمرد است،جنگ كردن ما
با او اشتباه است. لذا از اطراف دژ برخاست و آن ملكبه خاطر مهماندارى
نيكو از شر دشمن خلاصى يافت. (17) .
مهماننواز در امنيت است
دين مقدس اسلام براى افراد مهماننواز - هر عقيده و مسلكى كه
داشتهباشند - اهميت زيادى قايل است و به آنها احترام ويژهاى
مىگذارد; هرچندكه اهميت و احترام گذاردن براى منحرفان و كفار، فقط در
دنيا است و درآخرت هيچ بهرهاى ندارند و تنها ثمرات دنيوى مهماندارى
شامل حال آنهامىشود، اما همين مقدار كه امتيازات زيادى شامل حال آنها
مىشود و نسبتبه ديگران برترى دارند، اهميت مهماننوازى را مىفهماند.
امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: روزى عدهاى از اسيران را
خدمترسول اكرمصلى الله عليه وآله آوردند تا آنها را بهخاطر جنايات و
خيانتهايى كه كردهبودند، به قتل برسانند.
مردى از آنها را پيش آوردند تا حكم اعدامش را اجرا كنند. در اين
هنگامجبرئيل از طرف خداوند بر پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله نازل
شد و عرض كرد: اعدام اينشخص رابه تاخير اندازيد!
پيامبر اكرم (صلوات الله عليه) وى را برگرداند و پس از اجراى حكم
اعدامدرباره ساير رفقايش وى را طلبيد و با او صحبت كرد.
در اين هنگام باز جبرئيلعليه السلام نازل شد و عرض كرد: خداوند
مىفرمايد:اين مرد ديگران را اطعام مىكرد و مهماننواز بود و در
ناملايمات صبرمىكرد، وى را عفو نما.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله او را به بركت اين فضيلتبزرگ و
ارزشمند آزاد فرمود.
آن مرد وقتى علت آزادى خود را فهميد، تعجب كرد و اسلام آورد وسپسگفت:
قسم به پروردگارى كه تو را به نبوت برگزيده است! هيچگاه كسى را ازمال
خويش محروم نگردانيدم. (18) .
برابر با آزاد كردن يك بنده در راه خدا است
شخصى خدمتحضرت امام محمد باقرعليه السلام رسيد و سؤال كرد: چه
عملىثوابش مساوى با آزاد كردن يك بنده است؟
حضرت فرمود: غذا دادن به يك شخص مسلمان مؤمن. (19) .
حضرت امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد: اگر مؤمنى را اطعام كنم،
نزد منبهتر است از اينكه به ديدارش بروم، و اگر به ديدارش بروم، نزد
من بهتر ومحبوبتر است از اينكه ده بنده را آزاد كنم. (20) .
نصربن قابوس مىگويد: روزى نزد امام جعفر صادقعليه السلام بوديم. آن
حضرتفرمود: طعام دادن به يك مؤمن نزد من محبوبتر است از آزاد كردن ده
بندهو گزاردن ده حج!
عرض كردم: ده بنده و ده حج؟!
فرمود: اى نصر! اگر شما طعامش ندهيد، مىميرد يازبون مىشود، زيرا اواز
فشار گرسنگى نزد ناصبىها و دشمنان ما مىرود و از آنان درخواستمىكند
و مردن برايش بهتر از درخواست كردن از ناصبى است.
اى نصر! هر كه مؤمنى را زنده كند، مثل اين است كه همه مردم رازنده كرده
است. اگر به او طعام ندهيد، او را كشتهايد و اگر اطعامش كنيد،او را
زنده كردهايد. (21) .
و نيز آن حضرت فرمود: اگر پنج درهم برگيرم و به بازار شما درآيم وطعامى
بخرم و چند نفر از مؤمنان را گرد آورم، نزد من محبوبتر است ازاينكه
بندهاى را آزاد كنم. (22) .
در خانه او بركت مىآيد
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: همانا خداوند عزيز و جليل غذا دادن
درراه خودش را دوست دارد و كسى را كه در راه او به مردم غذا
مىخوراند،دوست دارد و بركت در خانه او سرعت مىگيرد، سريعتر از
پرندهاى كهبه لانه مىرود. (23) .
پاورقى:
1) مستدرك الوسائل ، ج 16 ، ب 33 ، ص 257 .
2) همان ، ح 4 .
3) همان ، ح 5 .
4) آثار و اشعار شيخ بهايى ، ص 156 .
5) وسائلالشيعه ، ج 16 ، ص 459 ، ح6 .
6) اصول كافى ، ج 3 ، ص 289 ، ح 8 .
7) مستدرك الوسائل ، ج16 ، ب33 ، ص157 .
8) ثواب الاعمال ، ص 305 .
9) همان ، ص 408 .
10) همان ، ص409.
11) همان ، ص 304 .
12) همان ، ص 206 ، ح 3 .
13) همان ، ح 2 .
14) حليةالمتقين ، ص 60.
15) بحار الانوار ، ج 71 ، ص 392 ، ج 56 .
16) جوامع الحكايات ، ص 214 ، با كمى تصرف .
17) همان ، ص 216 ، با اندكى تصرف .
18) فروع كافى ، ج 1 ، ص 176 .
19) اصول كافى ، ج 3 ، ص 290 ، ح 16 .
20) همان ، ص 291 ، ح 18 .
21) همان ، ص 291 ، ح 20 .
22) همان ، ص 291 ، ح 15 .
23) بحار الانوار ، ج 74 ، ص 368 ، ح 55 .