9. سفر در بعضى روزها با دعا و صدقه
انتخاب روزهاى هفته، براى آغاز مسافرت، در
دستورها و آداب سفر گنجانده شده است. با آن كه همه روزها، روزهاى خدا و همه با يك
خورشيد، صبح و شام مىكند، اما اعمال گوناگون، انتخاب روزهاى خاص را مىطلبد.
عبدالله بن سنان و ايوب حزاز از امام صادق
(عليه السلام) درباره آيه شريفه فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فى
الأرض و ابتغوا من فضل الله(38)
(وقتى نماز جمعه را به جا آورديد، در روى زمين پراكنده شويد و كسب حلال كنيد) سؤال
كرد كه مراد چيست، امام (عليه السلام) فرمودند:
نماز يعنى نماز جمعه و انتشار يعنى روز شنبه(39).
همچنين امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
مسافرت در روز سه شنبه پسنديده است؛ زيرا در
روز سه شنبه، خدا، آهن را براى براى حضرت داود نرم كرد
(40).
و نيز از امام صادق (عليه السلام) منقول است كه
فرمودند:
پيامبر اسلام، در روزهاى پنجشنبه، به همراه
اصحاب خود به جهاد مىرفت و اگر مجبور مىشد در غير اين روز حركت كند، از خداوند
طلب خير مىنمود و به فقرا صدقه مىبخشيد و با نام خدا از شهر خارج مىشد(41).
در روايت ديگرى مىخوانيم كه امام (عليه
السلام) فرمودند:
هرگاه به ذهنت چنان آمد كه سفر بد است، به
اولين فقيرى كه برخورد كردى، صدقهاى عطا كن و بعد به راهت ادامه بده و بدان كه
خداوند از تو (بدى اين سفر را) دفع مىكند(42).
درباره جلوگيرى صدقه از حوادث و ناگواريها،
روايت بسيار است؛ از جمله، حريز از امام صادق (عليه السلام) نقل مىكند كه فرمودند:
هر زمان كه خواستى، مسافرت كن، به شرط آن كه
قبل از سفر صدقه داده باشى(43).
هنگام پرداختن صدقه، خواندن اين دعا مستحب است:
اللهم انى اشتريت بهذه
الصدقة سلامتى و سلامة سفرى و ما معى.
اللهم احفظنى و احفظ ما
معى و سلمنى و سلم ما معى و بلغنى و بلغ ما معى ببلاغك الحسن الجميل
(44).
خداوندا! من با اين صدقه، سلامت خود و سفرم و
هر آن چه را همراه دارم و (نيز آن چه را همراه نياوردهام)، از تو خريدم، بار
خدايا! مرا و هر آن چه همراه دارم، محفوظ دار و از نعمت سلامتى برخوردار گردان و
خود و هر آن چه دارم، به سلامت به موطن و كاشانهام باز گردان.
10. دعا و
ديگر مستحبات به هنگام قصد سفر
سفر را با ياد خدا شروع كردن و در هيچ حال، او
را از خاطر نبردن، هر چند از جمله آداب عبادى و استحبابى است، اما آرامش خاطرى به
انسان مىبخشد كه لذت سفر بر او افزون گشته و از دلپريشانىهايش كاسته خواهد شد.
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) مىفرمايند:
اگر كسى قبل از آغاز مسافرت، در خانه خود و در
حضور اهل و عيال خويش دو ركعت نماز گزارد، هيچ چيزى نمىتواند با فضيلت آن عمل
برابرى كند و جاى خالى او را در خانوادهاش پر نمايد(45).
همچنين آن حضرت، به نقل از جبرائيل امين الله
مىفرمايند:
هركس هنگام تصميم به مسافرت، در آستانه خانه
خود، يازده مرتبه سوره توحيد را بخواند، خداوند، خود نگهبان او در آن سفر خواهد بود
و تا بازگشت از سفر، گزندى به او نخواهد رسيد(46).
ابن عباس مىگويد:
پيامبر خدا هنگامى كه مىخواست عزم سفرى كند،
نزد اهل و عيالش، دو ركعت نماز مىخواند تا خداوند، او را سالم به آنان باز گرداند(47).
مستحب است پس از نماز اين دعا را نيز بخواند:
اللهم انى أستودعك اليوم
نفسى و أهلى و مالى و ولدى و من كان منى بسبيل، الشاهد منهم و الغائب، اللهم احفظنا
بحفظ الايمان، و احفظ علينا، اللهم اجمعنا فى رحمتك، و لا تسلبنا فضلك، انا اليك
راغبون، اللهم انا نعوذ بك من و عثاء السفر، و كابة المنقلب، و سوء المنظر فى الأهل
و المال و الولد فى الدنيا و الآخرة، اللهم انى أتوجه اليك هذا التوجه طلبا
لمرضاتك، و تقربا اليك، اللهم فبلغنى ما أومله و أرجوه فيك و فى أوليائك يا أرحم
الراحمين
(48).
11. دعا در هر حركت و پستى و
بلندى
از مام صادق (عليه السلام) نقل شده است:
پيامبر فرموده است: هرگاه به پلى رسيدى و قدم روى آن گذاردى، نام
خدا را بر زبان جارى كن و بگو: اى خدا! شيطان رجيم را از من دور گردان(49).
نيز امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
هرگاه رسول خدا در سفرى به سرازيرى مىرسيد،
سبحان الله مىگفت و هرگاه به سربالايى مىرسيد، الله
اكبر مىگفت(50).
12. دعاى
ورود به منزل يا منازل سفر
در حين سفر يا به هنگام رسيدن به مقصد، هرگاه
خواستى در محل و منزلى مأوى كنى، با صبر و دقت، زمان و مكان را مطالعه كن و از شتاب
بپرهيز؛ از خداوند، خير و بركت بخواه و از بدىها به خدا پناه ببر.
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) خطاب به على بن
ابى طالب فرمودند:
يا على! هرگاه به منزل و محلى وارد شدى، چون آن
جا را ديدى، اين دعا را بخوان:
اللهم انى أسألك خيرها و
أعوذ بك من شرها.
اللهم حببنا الى أهلها، و
حبب صالحى أهلها الينا(51).
پروردگارا! از تو خوبى اين محل را مىخواهم و
از بدى آن به تو پناه مىبرم.
پروردگارا! محبت ما را در قلب اهل آن قرار ده و
محبت صالحان آن ديار را در دل ما بگذار.
امام صادق (عليه السلام) به ابراهيم بن نعيم
فرمودند:
هرگاه به منزلى وارد شدى و از آن خوفناك بودى،
اين آيه شريفه را تلاوت كن:
رب ادخلنى مدخل صدق و
أخرجنى مخرج صدق و اجعل لى من لدنك سلطانا نصيرا.
سپس فرمودند: هرگاه چشمت به چيزى افتاد كه از
آن ترسيدى، آية الكرسى بخوان(52).
13. وداع با
خانواده و...
بر هر مسافر است كه چون آهنگ سفر كرد، براى
وداع و خداحافظى نزد خانواده و خويشان رفته و آنان را در جريان سفر خود قرار داده و
از يكايك آنان، حلاليت بطلبد. همچنين بر نزديكان او است كه او را بدرقه و دعا
كنند.
امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول گرامى
اسلام (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
بر هر مسلمانى است كه به هنگام سفر، برادران
خود را از مسافرتش آگاه كند و بر برادران و ياران او است كه هنگام مراجعت، به
ديدارش بشتابند(53).
ابو هريره نقل مىكند كه رسول خدا
(صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
هرگاه يكى از شما عزم سفر كرد، با برادران و
خواهران و نيز دوستان خود خداحافظى كند؛ زيرا آنان با دعاهايى كه مىكنند، علاوه بر
دعاى خودش، موجب خير و بركت او مىشوند(54).
14. زمان
بندى براى حركت در سفر
از آن جا كه در گذشتههاى دور و نزديك، تنها
وسيله جابه جايى، چارپايان بودهاند، و همچنين راههاى بيابانى با خطرات بسيارى
همراه بوده است، بسيار سفارش شده است كه زمان سفر، به گونهاى تنظيم شود كه مشكلات
كمترى گريبانگير مسافران گردد.
از جمله اين سفارشها آن است كه در اول و آخر
روز و نيز ساعات پايانى شب به مسير خود ادامه داده و در اواسط روز و اول شب استراحت
كنند تا به علت آفتاب و گرماى آن، دچار خستگى و تشنگى نشوند. در روزگار ما نيز
لازم است زمانبندى براى مسافرت به گونهاى
باشد كه با مشكلات رو به رو نشويم.
پيامبر خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
شما را به حركت در شب سفارش مىكنم؛ زيرا زمين
در شب در نور ديده مىشود(55).
همچنين در حديثى از امام محمد باقر (عليه
السلام) مىخوانيم:
در آخر شب سير كنيد و در اول شب، از حركت باز
ايستيد(56).
در حديثى ديگر آمده است كه امام (عليه السلام)
فرمودند:
هرگاه قصد سفر دارى، چنان برنامه حركت خود را
تنظيم كن كه در اول يا آخر روز حركت كنى و در نيمه روز فرود آيى و استراحت كنى و
نيز در آخر شب حركت كن و از سير در اول شب بپرهيز(57).
15. پرهيز از
استراحت در محلهاى خطرناك
انتخاب محل استراحت براى رفع خستگى، بايد بسيار
دقيق صورت گيرد و از استراحت در محلهاى خطرناك و حادثه آفرين خوددارى شود. نيز
لازم است مسافر در كنار و نزديك ديگر مسافران و همراهان استراحت كند تا به هنگام
بروز خطر، كسانى باشند كه او را كمك كنند. رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) خطاب به
امام على (عليه السلام) فرمودند:
اى على! هنگامى كه به سفر مىروى، در درهها
پياده مشو؛ زيرا آن جا محل درندگان و جانوران است(58).
همچنين امام صادق (عليه السلام) از پيامبر نقل
مىكنند كه فرمودند:
از خوابيدن در جادهها و دل درهها دورى كنيد؛
زيرا در درهها درندگان خانه دارند و جانوران لانه كردهاند
(59).
16. دعاى
تنهايى
اگر شخصى ناچار شد به تنهايى سفر كند، لازم است
دعاى زير را، كه حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) آن را به ياران خود آموختهاند،
بخواند:
ما شاء الله، لا حول و لا
قوة الا بالله، اللهم آنس وحشتى، و أعنى على وحدتى، و أدغيبتى(60).
17. انتخاب هم سفر موافق
از آداب و دستورهاى مهم سفر، انتخاب همسفر موافق است و بهتر است
اين مسأله، قبل از آغاز سفر مورد توجه باشد و اگر ممكن نشد، در بين راه با افرادى
كه شرايط سفرشان با او يك سان است، همراه گردد. در حديثى از پيامبر
(صلىاللهعليهوآله) مىخوانيم كه فرمودند:
الرفيق ثم السفر.
ابتدا رفيق انتخاب كنيد، سپس سفر كنيد(61).
اميرالمؤمنين على (عليه السلام) نيز در وصيتى به فرزندش امام حسن
(عليه السلام) فرمودند:
سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل
الدار.
قبل از شروع سفر، از رفيق همراه، سؤال كن و پيش از خريد خانه،
جوياى همسايه باش(62).
در حديثى از امام كاظم (عليه السلام) مىخوانيم:
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) سه طايفه را مورد لعن قرار داد: كسى
كه تنها غذا بخورد؛
كسى كه به تنهايى در خانه بخوابد و شخصى كه بدون رفيق و همراه، به
تنهايى در بيابان سفر كند(63).
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) خطاب به حضرت على (عليه السلام)
چنين سفارش كردند:
يا على! مبادا به تنهايى سفر كنى؛ زيرا شيطان همراه شخص تنها است.
يا على! هركس به تنهايى سفر كند، به گمراهى و لغزش افتد و حتى دو نفر نيز گمراهند و
كمترين تعداد براى سفر، سه نفر است(64).
شرايط و اوصاف رفيق
الف) رفيق صالح و درستكار
حال كه دانستيم هر سفرى را رفيق و همراهى بايد، وقت آن است كه به
شناسايى رفيق سفر بپردازيم و بدانيم چگونه رفيقى را انتخاب كنيم، داراى چه
ويژگىهايى باشد؟
رفيق سفر بايد از نظر فكرى و مالى، شرايطى يك سان داشته باشد.
امام على (عليه السلام) در دستور بسيار ارزندهاى مىفرمايند:
از رفاقت با كسانى كه افكارشان خطا و اعمالشان ناپسند است، بر حذر
باشيد؛ چون آدمى به رويه و كردار دوستش خو مىگيرد و به افكار و اعمالش عادت مىكند(65).
نيز از آن حضرت است كه مىفرمايند:
از افراد شرور و فاسد بپرهيز، كه طبيعت تو بهطور ناخودآگاه به تبع
او منحرف مىشود(66).
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايند:
من يصحب صاحب السوء لا يسلم(67).
كسى كه با رفيق فاسد، همراه و مصاحب شود، سالم نمىماند و سرانجام
به ناپاكى آلوده گردد.
امام صادق (عليه السلام) نقل كردند:
هرگاه جدم اميرمؤمنان، على (عليه السلام) بر منبر خطابه مىنشست،
مىفرمود:
ينبغى للمسلم أن يتجنب مواخاة ثلاثة: الماجن
الفاجر، والأحمق، و الكذاب(68)...
براى مسلمان سزاوار است از سه طايفه دورى گزيند و با آنان همنشين
و مصاحب نشود: هرزه گوى بدكار، احمق و دروغگو...
ب) رفيق دانا و عاقل
از ديگر شرايط دوست و همراه در سفر، دانايى و خردمندى است. دورى از
افراد نادان و جاهل، بر هر انسان دانا و فهميدهاى ضرورى است. اميرالمؤمنين على
(عليه السلام) فرمودند:
اگر با عاقل و خردمندى كه حتى داراى كرامات اخلاقى نيست، رفاقت
كنى، باكى نيست؛ اما به هوش باش كه فقط از فكر او استفاده كنى و به پستى اخلاق او
منحرف نگردى(69).
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
رفيقان سه دستهاند: اول، رفيقى كه ضرورت زندگى است و در حالات
مختلفى به او نياز است؛ او رفيقى عاقل و دانا است. دوم، رفيقى كه در حكم درد و
گرفتارى است، كه او احمق و نادان است. سوم رفيقى كه وجودش نافع و ثمر بخش است؛ او
رفيقى بسيار شفيق و عاقل است(70).
ج) همفكر و هماهنگ
از ديگر شاخصهاى شناخت رفيق و همسفر، همفكرى و هماهنگى او با
ديگر همراهان است. براى شناخت كامل روحيات همسفر و مصاحب، هماهنگ بودن و تساوى
فكر، ضرورى است.
امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
اذا صحبت فاصحب نحوك(71).
هرگاه با كسى همسفر و مصاحب شدى، با كسى باش
كه مانند خودت باشد.
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمودند:
فاصحب نظر اءك(72).
با كسانى مصاحبت كن كه مانند تو باشند.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) در اين باره
فرمودند:
با كسانى كه شما را والاتر از خويش نمىدانند و
آنگونه كه شما آنان را برتر مىشماريد، ايشان شما را برتر نمىدانند، همسفر نشويد(73).
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
اگر كسى بر همسفرانش برترى دارد، بايد طورى
وانمود كند كه گويى خدمتگزار آنان است.
و نيز فرمودند:
سيد القوم خادمهم فى
السفر(74).
آقا و بزرگ قوم، كسى است كه در سفر خدمتگزار
آنان باشد.
و از امام باقر (عليه السلام) است كه فرمودند:
اگر با كسى همنشين شدى، بكوش تا همفكر تو
باشد، مبادا با شخصى همسفر شوى كه او تو را كفايت كند و مخارج تو را تقبل نمايد كه
همانا اين كار، موجب ذلت مؤمن است(75).
ه) رفيق تو
زينت تو باشد
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) در حديثى
فرمودند:
سافروا مع ذوى الجدد و
المسيرة(76).
با افرادى كه داراى جد و ريشه خانوادگى و نيز
از امكاناتى برخوردارند، همسفر شويد.
اسحاق بن جرير مىگويد: در يكى از سفرهايم،
خدمت مولاى خود، امام صادق (عليه السلام) رسيدم، حضرت به من فرمودند: با چه كسى
همسفر شدى؟
عرض كردم با فلانى.
حضرت فرمودند: چگونه دل پدرت راضى شد تا تو را
با كسى جز خودش به سفر بفرستد؟
چون علت آن را معروض داشتم، پس فرمودند:
اصحب من تتزين به، و لا
تصحب من يتزين بك(77).
با كسى مصاحب و همراه باش كه باعث زينت تو شود،
نه آن كه تو موجب زينت او باشى.
در واقع با كسى بايد همسفر شد كه سبب عار و
ننگ نباشد.
18) انتخاب
سرپرست و مدير خرج
براى جلوگيرى از اختلاف عقيده در بين همسفران
و پيشگيرى از بروز هر گونه تفرقه و دودلى، شايسته است از ميان خود، فردى عامل و
سال خورده، جهان ديده و سرد و گرم چشيده انتخاب كنند و حساب خرج و آخرين تصميم را
به عهده او بگذارند.
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمود:
هرگاه گروهى با يكديگر به سفر مىروند، بهتر
است كه زاد و توشه و نفقه خود را نزد فردى از همراهان قرار دهند و او را امين و
مقسم آن گردانند؛ زيرا اين كار، موجب طيب نفس و حسن خلق آنان مىشود(78).
در حديث ديگرى از پيامبر اسلام
(صلىاللهعليهوآله) مىخوانيم كه فرمودند:
اذا خرج ثلاثة فى سفر
فليؤ مروا أحدهم(79).
هرگاه سه نفر در آستانه سفرى قرار گرفتند، يك
نفر را از ميان خود به عنوان امير و سرپرست انتخاب كنند.
همچنين ابو سعيد خدرى از رسول خدا نقل مىكند
كه فرمودند:
هرگاه سه نفر در آستانه سفرى قرار مىگيرند،
بايد يكى از خود را به عنوان سرپرست برگزينند و توكل بر خدا كنند و با هم الفت و
مهربانى داشته باشند(80).
19. تقسيم
كار و رعايت حقوق ديگران
موقعيتهاى اجتماعى و مراتب شغلى نبايد مانع
همكارى شخص با همراهان فرومرتبه باشد. همه افراد بايد حتى در سادهترين كارها با
دوستان و همراهان همكارى كنند و زحمات سفر خود را به دوش ديگران نيندازند.
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
سيد القوم خادمهم، و
ساقيهم آخرهم شربا(81).
سيد و آقاى قوم، كسى است كه به آنان خدمت كند و
ساقى آنان كسى است كه قبل از آشاميدن، ديگران را سيراب گرداند.
همچنين آن حضرت فرمودند:
سيد القوم فى السفر
خادمهم، فمن سبقهم بخدمة لم يسبقوه بعمل الله الشهادة(82).
بزرگ و آقاى مردم كسى است كه در سفر، خدمتگزار
همسفران باشد و كسى كه در خدمت از ديگران سبقت گيرد، به جز با شهادت در راه خدا با
هيچ عملى نمىتوان از او پيشى گرفت.
مسافرت امام سجاد با افراد
ناشناس
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
جدم حضرت سجاد (عليه السلام) را رسم بر اين بود
كه هر وقت به سفر مىرفت، با افرادى مسافرت مىكرد كه او را نشناسند و با آنان شرط
مىكرد كه خدمتگزار رفقاى قافله باشد.
از قضا در يكى از سفرها، مردى حضرت را شناخت و
به اهل قافله گفت: آيا شما اين مرد را مىشناسيد؟ همراهان گفتند: خير، او را
نمىشناسيم. مرد گفت: او على بن الحسين (عليه السلام) سيدالساجدين است. همه
مسافران، با شنيدن نام امام و سرورشان، براى عذرخواهى از اين كه آن حضرت را
نشناختهاند، روى دست و پاى ايشان افتادند و بر دست حضرت بوسه زدند و سپس به عنوان
شكوه عرض كردند: اى پسر رسول خدا! چرا شما نام خود را از ما پنهان كرديد و سعى در
ناشناخته ماندن خويش داشتيد. ممكن بود از ناحيه ما به ساحت مقدس شما جسارت شود و در
نتيجه، مستحق عذاب جهنم شده و براى هميشه هلاك گرديم.
امام در پاسخ آنان چنين فرمود:
انى كنت سافرت مرة مع قوم
يعرفوننى فأعطونى برسول الله ما لا أستحق، فانى أخاف أن تعطونى مثل ذلك فصار كتمان
أمرى احب الى(83).
زيرا من در يكى از سفرها به همراهانم شناسانده
شدم و به احترام جدم، پيامبر خدا، به من محبتهايى كردند كه استحقاق آن را نداشتم.
اين بار بيم داشتم كه اگر خود را معرفى كنم، شما نيز با من چنان كنيد، لذا صلاح آن
دانستم كه نام و نشان خود را از شما پنهان كنم.
20. كار در
سفر، بالاتر و برتر از مستحبات
مردى كه از سفر حج بازگشته بود، سرگذشت سفر خود
را براى امام صادق (عليه السلام) نقل مىكرد و در بين سخنانش، يكى از همسفران خود
را بسيار ياد مىكرد كه: چه مرد بزرگوارى بود! ما به همراهى ايشان مفتخر بوديم. او
مداوم مشغول انجام عبادت و طاعات بود. تا به منزلى فرود مىآمديم، او بلافاصله به
گوشهاى مىشتافت و سجاده طاعت مىگستراند.
چون سخن مرد بدين جا رسيد، حضرت امام جعفر صادق
(عليه السلام) پرسيدند:
پس چه كسى كارهاى او را انجام مىداد؟ چه كسى
حيوان او را تيمار مىكرد؟
مرد گفت: البته افتخار اين كار با ما بود. او
تنها به فرايض مقدس و عبادات مستحب مشغول بود و كارى به اين كارها نداشت.
امام فرمودند:
بنابراين، همه شما از او برتر بودهايد(84).
از پيامبر خدا
(صلىاللهعليهوآله) بياموزيم
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) با جمعى از
اصحاب خود عازم سفرى طولانى بودند. در يكى از منزلها، كاروانيان بارهاى خويش بر
زمين نهادند و براى رفع خستگى راه، ساعتى به استراحت پرداختند. پيامبر دستور دادند
كه گوسفندى را ذبح كنند و ناهار را آماده سازند. يكى از اصحاب گفت: سر بريدن گوسفند
بر عهده من.
شخصى ديگر گفت: پوست كندن گوسفند ذبح شده با
من. شخصى ديگر پذيرفت كه گوشت آن را پخته و غذا را آماده كند و بدين ترتيب، هركس به
كارى گماشته شد و مسؤوليتى را پذيرفت. رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
على أن ألقط لكم الحطب.
جمعآورى هيزم (براى آتش) نيز بر عهده من.
اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا! شما بنشينيد و
انجام كارها را به ما واگذاريد. ما خود با كمال افتخار، همه كارها را انجام مىدهيم
و ضرورتى ندارد كه شما خويشتن را به زحمت اندازيد.
پيامبر فرمودند:
عرفت أنكم تكفونى، و لكن
الله عز و جل يكره من عبده اذا كان مع أصحابه أن ينفرد من بينهم.
من مىدانم شما اين كارها را انجام مىدهيد؛
ولى خداوند دوست ندارد كه بندهاش را در ميان ياران او با وضعيتى متمايز از ديگران
ببيند و براى خود نسبت به ياران و همراهان امتيازى قائل شود.
سپس حضرت به طرف صحرا رفتند. مقدارى هيزم
جمعآورى كردند و براى طبخ غذا به ياران خويش دادند و بدين ترتيب، براى انجام يك
كار گروهى، ايشان نيز به سهم خود تلاش كردند و دست از كار نكشيدند(85).
21. يارى
رساندن به ديگران
يكى از رفتارهاى اخلاقى - اسلامى كه در شريعت
ما بسيار مقبول و پسنديده است، كمك به همنوعان است كه به ويژه در سفر، بسيار بديهى
و ضرورى است.
امام صادق به نقل از رسول گرامى اسلام
(صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
كسى كه به مؤمن مسافرى، در رفع نيازش يارى
رساند، خدا 73 اندوه را از او بردارد: يكى از هم و غمهاى او را در دنيا و 72 نوع
از اندوههاى بزرگ آخرت را از او برمىدارد(86).
شخصى از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) پرسيد:
كربه عظمى (اندوه بزرگ) چيست؟
حضرت فرمودند:
اندوه بزرگ، آن جايى است كه مردم (به خاطر
مشكلات و ناراحتىها) گرفتار خود هستند، بهطورى كه حضرت ابراهيم (عليه السلام)
مىگويد: خدايا! تو را به حق دوستى من سوگند! مرا به آن
اندوهها وا مگذار(87).
در حديث آمده است كه مصادف (از اصحاب امام صادق
(عليه السلام)) نقل مىكند: با امام (عليه السلام) سوار بر مركب، فاصله بين مكه و
مدينه را پيموديم. در يكى از منازل بين راه، با مردى كه از شدت درد به خود
مىپيچيد، برخورد كرديم، امام فرمودند:
خوب است به سراغ اين مرد برويم، گويا تشنه است
و تشنگى او را از پاى در آورده است.
هنگامى كه به او نزديك شديم، دريافتيم كه از
قراشين (از امت مسيح (عليه السلام)) است. حضرت از او سؤال كردند: آيا تشنهاى؟ مرد
گفت: آرى.
پس من به اشاره امام، او را آب نوشاندم. در بين
راه به امام عرض كردم:
آن مرد، نصرانى بود، آيا به نصرانى نيز صدقه
بدهيم و او را يارى كنيم؟
امام فرمودند:
نعم اذا كانوا فى مثل هذه
الحال(88).
آرى، در صورتى كه در چنين حالى باشند، كمك
كنيد.
22. پناه
بردن به نماز و دعا، در هنگام ترس و درماندگى
از آن جا كه ياد خدا دل را آرامش مىدهد و تلفظ
اسماى قدسىاش جان و روان را از ظلمات رهايى مىبخشد، بايد به هنگام بروز حادثه يا
مفقود شدن اثاث و وسايل و يا غالب آمدن خوف و ترس، به دامان او پناه برد و با
برپايى نماز و دعا استغاثه كرد تا راه خلاصى پيش آيد.
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) در اين باره
فرمودند:
هرگاه چيزى از شما گم شد يا نياز به يارى
داشتيد، پس بگوييد:
يا عباد الله أغيثونى، يا
عباد الله أغيثونى؛ فان لله عبادا لا يراهم(89).
اى بندگان خدا! به كمك من بشتابيد، اى بندگان
خدا! به كمك من بشتابيد! زيرا خداوند بندگان فريادرسى دارد كه شما آنان را
نمىبينيد.
امام صادق (عليه السلام) به نقل از پدران
بزرگوارش و ايشان به نقل از اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمودند:
اگر يكى از شما، در حين سفر ناپديد شد، يا مشكل
پيچيدهاى برايش پيش آمد، چنين بگويد: يا صالح! اغيثنى، اى بنده صالح! به فريادم
برس؛ زيرا در ميان جنيان، شخصى است به نام صالح كه همواره در مناطق مختلف سفر
مىكند و هرگاه صداى شما را بشنود، بىدرنگ پاسخ گويد و گم شده را هدايت نموده و
مركبش را راهنمايى خواهد كرد
(90).
ابو عبيده حذاء (از اصحاب امام باقر و امام
صادق (عليه السلام)) نقل مىكند كه در سفرى با امام باقر (عليه السلام) شترم گم شد،
حضرت به من فرمودند: دو ركعت نماز بخوان و بعد اين دعا را به من تعليم دادند:
اللهم راد الضالة، هادئا
من الضلالة رد على ضالتى فانها من فضلك و عطائك.
بار خدايا! اى برگرداننده گمشدهها! اى راهنماى
گمراهان! گمشده مرا به من برگردان كه اين از فضل و عطاى تو است.
ابو عبيده مىگويد: چون به دستور امام (عليه
السلام) عمل كردم، به من فرمودند: جلو بيا و بر مركب من سوار شو. من سوار شدم؛ اما
طولى نكشيد كه از دور، يك سياهى ما را به خود متوجه ساخت. امام فرمودند: اى ابو
عبيده! اين سياهى، شتر تو است. وقتى پيش آمد، ديدم آرى، شتر من است(91).
23. اميد
نداشتن به غير خدا
حسين بن علوان مىگويد: در يكى از سفرهايم كه
براى كسب دانش رفته بودم، از قضا نفقه و هزينه سفرم به پايان رسيد. دوستى گفت:
اميدت به كيست؟ گفتم: اميدم به فلان كس است. گفت: به خدا قسم كه او اميد و آرزوى تو
را برآورده نكند و خواستهات عملى نگردد؛ چون از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه
فرمودند: خداوند فرموده است:
و عزتى و جلالى و مجدى و
ارتفاعى على عرشى لأقطعن أمل كل مؤمل من الناس غيرى بالياس، و لأكسونه ثوب المذلة
عند الناس(92)...
.
به عزت و جلال خويش قسم! رشته اميد هر كسى را كه به غير من اميدوار
گردد، قطع خواهم كرد و در برابر چشمان مردم، بر قامت او لباس خفت و خوارى بپوشانم و
او را از مقام تقرب به خود و از فضل و كرمم بدو، دور سازم. آيا او در گرفتارىها به
غير از من دل مىبندد، با اين كه گرفتارىها و كليد رفع آنها در دست من است؟
24. سپاسگزارى از خداوند، پس از
رسيدن به هدف
انسانهاى وارسته و قدرشناس، هماره سپاسگزار نعمتهاى خداوند و
قدردان محبتهاى ديگرانند. قرآن كريم به ما توصيه مىكند كه:
و لئن شكرتم لأزيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى
لشديد(93).
اگر نعتهاى الهى را شكرگزار باشيد، بر نعمت شما خواهم افزود و اگر
كفران نعمت كنيد، همانا عذاب من شديد است.
اگر انسان در سفر به هدف و مقصد خود رسيد، بايد به پاس اين عنايت
الهى شكرگزار باشد و سپاس خدا گويد.
هشام بن احمر مىگويد: با امام كاظم (عليه السلام) در سفرى از شهر
مدينه خارج شديم. امام در بين راه از مركب پياده شد و به سجده افتاد و سجده را
طولانى كرد. چون سر از سجده برداشت، پرسيدم: فدايت شوم! چرا سجده طولانى در اين
موقعيت انجام داديد؟
فرمودند:
اننى ذكرت نعمة أنعم الله على فأحببت أن أشكر
ربى(94).
نعمتى از نعمتهاى الهى، كه خداوند در موقع حركت به من عنايت
فرموده بود، به يادم آمد، خواستم خدا را به خاطر آن نعمت، سپاس گفته باشم.
25. ياد دوستان و آشنايان
بر مسلمانان است كه همانگونه كه در وطن، ياد خويشان و دوستان را
گرامى مىدارند، در سفر نيز آنان را به ياد آورند و همواره گذشتگان و بازماندگان را
در ذهن و دل زنده كنند و به ويژه در اماكن مقدس و متبرك براى ايشان مغفرت بطلبند.