قل سيروا فى الأرض ثم
انظروا كيف كان عاقبة المكذبين(1)
پيش گفتار
آيين سفر عنوان
مجموعهاى از رهنمودها و دستورالعملهايى است كه دانشمندان علم حديث و اخلاق، در
آثار خود جاى دادهاند. در ميان روايات برجاى مانده از پيشوايان معصوم (عليه
السلام)، انبوهى از سخنان دل انگيز و راهگشا درباره آداب سفر و سياحت وجود دارند
كه همگى حكايت از ارزندگى و گاه ضرورت اين آيين انسانى و اسلامى مىكنند. همين
روايات و آثار گزارش شده از حضرات معصومين (عليهم السلام) است كه مستند مباحث مربوط
به آداب سفر، در كتابهاى اخلاقى، اجتماعى و تربيتى است. به حتم، عمل به اين
رهنمودهاى مشفقانه، بيشترين رهآورد را براى مسافران و اهل سير و سفر، به همراه
آورده و مسافر را به كمالات روحى و سجاياى اخلاقى رهنمون است.
از مهمترين فوايد و ثمرات سفر، ظهور و بروز
شخصيت حقيقى انسانها است. اين فايده از آن رو در بستر سفر روى مىدهد كه معمولا
انسانها در طى راه و مدت اقامت و ديگر جوانب مسافرت، با ناهموارىها و مرارتهاى
بسيارى رو در رو مىشوند، و اين رويارويى، به مثابه آينهاى روشن در برابر مسافر و
خلقيات او قرار مىگيرد، كه گفتهاند:
عند تقلب الاحوال تعرف
جواهر الرجال.
در زير و رو شدن، باطن مردان شناخته مىشود.
سعدى كه خود نيز بخشهاى مهمى از زندگى خويش را
در سير و سفر گذرانده، معتقد است از خامى تا پختگى، راهى است كه بايد آن را با سفر
پيمود:
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامى
|
|
صوفى نشود صافى، تا در نكشد جامى
|
به هر رو، نمىتوان انكار كرد كه سفرهاى كوتاه و بلند - به هر
عنوانى كه صورت مىگيرد - نقش مهمى در پرداخت شخصيت آدميان دارد و آنان را با
جلوههايى نو از حيات بشرى آشنا مىكند. هماره بخشى از زندگى انسانها در سفر
مىگذرد و تقريبا هيچگاه حيات فردى و اجتماعى انسان، از اين آيين و عادت خوشايند،
خالى نبوده است. سفر، در معمولىترين شكل خود، كه تفريحى و سياحتى است، تا
مقدسترين انواعش، كه تبليغى و هجرتگونه است، موضوع نوعى رفتار غريزى است كه
پرداختن بدان، محققان را با گوشههايى ديگر از زواياى روح ناشناخته انسان، آشنا
مىكند.
به هر حال، ما در اين تحقيق مختصر و گزيده، به مباحثى كه مىتواند
به نوعى ارج و منزلت سفر را آشكار سازد، نيم نگاهى كردهايم. در فصل نخست،
فايدههاى سفر را از نظر گذرانده و فصل دوم را به دستورهاى سفر اختصاص دادهايم. در
فصل سوم، اقسام سفر و در فصل چهارم، مسائل و احكامى از سفر را به اختصار يادآور
شدهايم.
اميد آن كه اين اندك، مقبول طبع مردم و صاحب نظران افتد و براى
مسافرانى كه روى به ديار غربت آورده و وطن را به قصد دريافت تجربههاى انسانى و
پاداش الهى ترك كردهاند، فايده بخشد.
هيچ از ياد نخواهيم برد كه سفر، همانگونه كه بخشهايى دلپذير از
عمر ما را به خود اختصاص داده است، قسمت مهمى از تاريخ اسلام و ديگر اديان را نيز
در خود پروريده است. بنابراين، هر چه بيشتر با اين سنت دينى و آيين مردمى، آشنا
شويم، بيشتر خواهيم توانست زواياى ناشناخته روح خود و تاريخ اقوام و ملل را
بكاويم؛ زيرا سير و سياحت و گشت و گذار در سرزمينهاى ناشناخته، اين امكان را خواهد
داد كه در آيات انفسى و آفاقى خداوند، تدبر و تفكر كنيم و بيش از پيش، به مقام
معرفت بار يابيم. به حتم، سفر، هر چند بر روى زمين و از ميان زمينيان باشد، مسافر
را براى سفرهاى روحانى و گذار از عالم معنا و ورود به دشتهاى سبز معنويت، آماده
مىسازد.
كيست كه نداند آدمى براى عزيمت به سوى آخرت، نيازمند تمرين و آماده
سازى روان است. اين آمادگى، نياز به حركت جسم در سطح زمين دارد تا جولان روح در
فضاى لايتناهى را آسانتر كند. ان شاء الله.
به قول سنايى:
قدر مردم، سفر پديد آرد |
|
خانه خويش، مرد را بند است |
چون به سنگ اندرون بود گوهر |
|
كس نداند كه قيمتش چند است |
قم - شعبان المعظم 1419 / آذر 1377
سيد اصغر ناظم زاده قمى
فصل اول: فايدههاى سفر
تعريف سفر
فرهنگ نامهها از سفر تعريفهاى مشابهى
ارائه دادهاند. در فرهنگ معين آمده است:
سفر، در لغت به معناى بيرون آمدن از شهر خود و به محل ديگر رفتن
است، نيز به معناى قطع مسافت و راهى كه از مكانى به مكان دور طى مىكند، آمده است(2).
فرهنگهاى عربى، سفر را كشف حجاب و كنار زدن پرده، معنا كردهاند،
حجابهايى كه معمولا از جنس اعيان و اشياى خارجى است.
راغب اصفهانى مىنويسد:
سفر العمامة عن الرأس، و الخمار عن الوجه.
عمامه را از سر، و نقاب را از صورت، كنار زد.
البته سفر به معناى كتاب آمده است كه جمع آن، اسفار است. از
تعريفهاى لغوى و فرهنگ نامهاى كه بگذريم، آن چه ما را به مقصود نزديكتر مىكند،
ماهيت سفر در منظر عالمان اخلاق و تربيت است. مرحوم فيض كاشانى، كه
از بزرگترين دانشمندان شيعى و آگاهان علم اخلاق است، در اثر مهم خود، المحجة
البيضاء، سفر را اينگونه مىستايد:
از رهگذر سفر، آدمى از آن چه مىهراسد، رهايى مىيابد و به آن چه
ميل دارد، نايل مىشود(3).
اين ويژگى براى مسافرت، نكته مهمى است كه مرحوم فيض كاشانى بدان
اشاره مىكند. بر اين اساس، سفر، بازگيرنده و بازدهنده است، هراس و اضطراب را از
مسافر باز مىستاند و در جاى آن، محبوب و مطلوبهاى وى را مىنشاند.
سفر به انسان مىآموزد كه چگونه از امور ناهنجار و ناخوشايند
بپرهيزد و آن چه را مايه كمال و خرسندى است، جايگزين كند.
نمونههايى از ثمرات سفر
پاى از خانه و وطن بيرون گذاردن، آثار و فوايد بىشمارى دارد كه
اگر انگيزههاى معنوى و خير و صلاح، مبدأ آن باشد، همه آن فوايد، صد چندان خواهد
شد. اين رخداد، كه هر از گاهى در زندگى انسانها روى مىدهد، آن چنان مؤثر و
معنويتزا است كه قرآن كريم، بارها و بارها بدان سفارش كرده است. نگريستن به
نشانههاى الهى و تدبر در فرجام اقوام و ملتهاى گوناگون، از جمله بركاتى است كه به
فرموده قرآن، بر سفر و سير مترتب مىشود. سه نمونه از اين آيات، ذكر مىشود:
قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عاقبة
المكذبين(4).
بگو: در زمين سير كنيد؛ سپس بنگريد عاقبت كسانى كه (آيات ما را)
تكذيب كردند.
قل سيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة
المجرمين(5).
بگو: زمين را بپيماييد؛ پس بنگريد فرجام كسانى را كه بزهكار بودند.
أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عاقبة
الذين من قبلهم(6).
آيا آنان در زمين سير نكردند، تا بنگرند عاقبت و پايان كار
پيشينيان را.
جز آن چه قرآن، از فوايد سفر بدان اشاره كرده است، در روايات و سنت
اسلامى و شيعى، بهرههاى ديگرى نيز به سفر نسبت داده شده است كه شمارى از آنها
بدين قرار است:
1- شادابى تن و روح
تجربه و آموزههاى عملى ثابت كردهاند كه سفر، نقش مثبتى در
تندرستى و بهداشت روانى انسان دارد. شايد اين اثر جسمى و روانى از آن رو باشد كه با
تغيير آب و هوا و پا نهادن به دنياهاى جديد، روح آدمى به وجد و سرور مىآيد و همين
فرحناكى، در سلامت جسم نيز اثر مىگذارد. به هر رو، پيامبر عظيمالشأن اسلام
(صلىاللهعليهوآله) به صراحت فرمودهاند:
سافروا تصحوا(7).
سفر كنيد، تا صحت يابيد.
2- رشد عقلانى
از فوايد غير قابل انكار سفر، رشد و بالندگى عقل انسان است. اين
بدان علت است كه مسافران در طى سفر با شگفتىهاى طبيعت، انديشههاى گوناگون و
برجستگىها و كاستىهاى ملتهاى مختلف آشنا مىشوند. اين آشنايى، بيش از مطالعه و
از نظر گذراندن اوراق كتابهاى قطور، انسان را در رشد و بلوغ فكرى كمك مىرساند.
رسول گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) به زيبايى تمام، اين رهآورد مهم سفر را باز
گفتهاند:
سافروا، فانكم ان لم تغنموا مالا أفدتم عقلا(8).
سفر كنيد، همانا اگر در سفر، مالى به چنگ نياوريد، به حتم، انديشه
شما فزونى خواهد گرفت.
3- عبرت اندوزى
سفر، انسان را با سرنوشت و آثار برجاى مانده از پيشينيان آشنا
مىكند و اين آشنايى، خود بزرگترين آموزگار بشرى است. در واقع، سفر نوعى مطالعه و
تامل در حالات و رفتار كسانى است كه تاريخ، سرنوشت و فرجام آنان را براى ما باز
گفته است. اين همان درس بزرگى است كه قرآن چندين بار بدان اشاره كرده است:
أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عاقبة
الذين من قبلهم و لدار الآخرة خير للذين اتقوا أفلا تعقلون(9).
آيا آنان در زمين سير نكردند تا بنگرند عاقبت پيشينيان را، و همانا
خانه آخرت بهتر است براى كسانى كه مىپرهيزند. آيا نمىانديشيد؟
و به قول شاعر:
هر كه نامخت از گذشت روزگار |
|
هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار |
4- كنار آمدن با دشوارىها
سفر به انسان مىآموزد كه چگونه با مشكلات رو در رو شود و چه سان
از عهده آنها برآيد؛ زيرا هر مسافرى در طى مسير، با مرارتهايى چند، رو به رو است
و از رفع و رجوع آنها ناگزير. اين درگيرى موقت با مشكلات، تمرين مناسبى براى حضور
فعالانه در همه عرصههاى زندگى است.
5- شناسايى بهتر اطرافيان
روشن است كه دوستى انسانها با يكديگر، جز در هنگامههاى سختى و
عسرت، محك نمىخورد. سفر، اين فرصت را در اختيار مىگذارد كه مردم يكديگر را
بيازمايند و از پايدارى و ميزان وفادارى دوستان خود آگاه شوند. از همين رو است كه
اميرمؤمنان، على (عليه السلام) فرمودند:
السفر ميزان الأخلاق(10).
نيز امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
لا تسم الرجل صديقا سمعة معروفة حتى تختبره
بثلاث:
تغضبه فتنظر غضبه، يخرجه من الحق الى الباطل، و عند الدينار و
الدرهم و حتى تسافر معه(11).
تا كسى را به سه چيز نيازمودهاى، وى را دوست
خود مخوان: او را به خشم آر و بنگر كه در آن حالت، آيا از حق به سوى باطل مىگرايد؟
ديگر آن كه او را به درهم و دينار بيازماى و سوم اين كه او را با خود هم سفر كن، و
در سفر، او را بيازماى.
گويا امام صادق (عليه السلام) مسافرت را چونان
محكى مىداند كه خالص را از ناخالص تميز مىدهد و سره را از ناسره جدا مىكند. آرى:
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
|
|
تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد
|
6- بهرهمندى و برخوردارى
شكى نيست كه سفر، در كنار همه آثار و مواهب معنوى آن، گاه بسيار
سود بخش و نعمت افزا است. اينك اقتصاد همه كشورهاى جهان بر پايه تجارت مىچرخد و
تجارب يعنى سفر از ديارى به ديار ديگر. نمىتوان در خانه نشست و انتظار داشت كه
نعمتهاى مادى و معنوى خداوند، به سوى ما سرازير شود. به تعبير زيباى قرآن در سوره
جمعه، براى برخوردارى از فضل الهى، بايد در زمين پراكنده شد و راه داد و ستد و
تجارت را پيش گرفت:
فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل الله(12).
در زمين پراكنده شويد و فضل خداى را بجوييد.
رسول گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) نيز فرمودند:
سافروا تصحوا و تغنموا(13).
سفر كنيد تا سالم شويد و غنيمت بريد.
نيز امام صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوار خود و آنان از رسول
گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) نقل كردهاند كه:
سافروا تصحوا و ترزقوا(14).
سفر كنيد تا سلامتى يابيد و روزى برگيريد.
مشابه چنين كلماتى، در ميان سخنان پيامبر عظيمالشأن
(صلىاللهعليهوآله) و ديگر پيشوايان معصوم اسلام بسيار است(15).
فوايد و آثار معنوى و مادى سفر، به همين مقدار خلاصه نمىشود. در
طى مباحث آينده با بسيارى ديگر از آن چه سير و سياحت به دامان مسافران مىگذارد،
آشنا خواهيم شد؛ اما شايسته است در همين جا به برخى از رواياتى كه كمك و يارى
رساندن به مسافران اسلام را سفارش كردهاند، اشاره كنيم. از اين روايات مىتوان
دريافت كه سفر در اسلام از چه منزلت و قداستى برخوردار است. وقتى پيامبر اسلام
(صلىاللهعليهوآله) مىفرمايند:
خداوند با مسافران، مهربان است، و جملاتى
ديگر، كه همه از مهر خدا به مسافر سخن مىگويند، در مىيابيم كه سفر و سياحت اگر به
انگيزههاى شرعى و سالم صورت گيرد، نزد پيشوايان دينى، گرامى و ارجمند است. رسول
گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
لو يعلم الناس رحمة الله للمسافر، لأصبح على
ظهر سفر، ان الله بالمسافر رحيم(16).
اگر مردم از رحمت خدا به مسافر، خبر مىداشتند، همگى بار سفر
مىبستند. همانا خداوند با مسافران بسى مهربان است.
و در حديثى ديگر فرمودند:
من أعان مؤمنان مسافرا نفس الله عنه ثلاثا و
سبعين كربة، و أجاره من الغم و الهم فى الدنيا و الآخرة، و نفس عنه كربه العظيم يوم
يعض الظالم على يديه(17).
كسى كه مسافر مؤمنى را يارى رساند، خداوند از او 73 اندوه را بر
مىدارد و در دنيا و آخرت، وى را در پناه خود مىگيرد. چنين شخصى، در روز قيامت، كه
ستمگر دست خود را به دندان مىگيرد، از ناراحتى بزرگ آن روز، آسوده و در امان است.
همچنين بسيار سفارش شده است كه مسافران در اثناى سفر، به يكديگر
مهربانى كنند و در برآوردن نيازهاى همسفران خود، از هيچ كمكى دريغ نورزند. اين
سفارش ويژه نيز جايگاه سفر را در اسلام، آشكارتر مىسازد.
سخن ارزنده پيامبر اسلام (صلىاللهعليهوآله) در اين باره، بدين
شرح است:
ما اصطحب اثنان الا كان أعظمها أجرا و أحبهما
الى الله عز و جل أرفقهما بصاحبه(18).
دو كس با يكديگر هم سفر نمىشوند، مگر آن كه مهربانترين آن دو،
نزد خداوند، اجر بيشترى دارد و خداوند وى را دوستتر مىدارد.
رواياتى از اين قبيل بسيار است. غير از اين كه در جوامع روايى،
احاديث بىشمارى است كه كمك رساندن به مؤمن و دستگيرى از مسلمانان را ارج بسيار
نهادهاند. اين روايات، گر چه ويژه سفر و مسافران نيست، ولى آنان را نيز شامل
مىشود.
سفر مربى مرد است و آستانه چاه
|
|
سفر، خزانه مال است و اوستاد هنر
|
به شهر خويش درون، بى خطر بود مردم
|
|
به كان خويش درون، بىبها بود گوهر
|
درخت اگر متحرك شدى ز جاى به جاى
|
|
نه جور اره كشيدى و نه جفاى تبر(19)
|
فصل دوم: آداب سفر
از هنگام عزيمت تا بازگشت
دين مبين اسلام، براى همه اعمال و رفتارهاى مسلمانان، دستورهايى
دارد كه اعمال آنها راه گشاى مشكلات و در بسيارى موارد، پيشگيرى از بروز مصائب
است.
سفر، جا به جايى، جهانگردى و مهاجرت، از پيش آمدهاى مقبولى است كه
در زندگى همه مردم، كما بيش، اتفاق مىافتد و باعث تحول در روحيات و منويات
مىگردد. ما مسلمانان بنا به توصيه پيشوايان بزرگ خويش، سفر را آيين آزمودگى و
پختگى مىدانيم و براى انجام دادن سفرهاى مختلف، از سفر جسم گرفته تا سفر روح،
دستورهاى اخلاقى و اجتماعى بسيارى از طريق روايات كسب كردهايم.
در اين قسمت، كوشش شده است تا آداب و دستورهاى اخلاقى و اجتماعى
سفر، بر اساس روايات، درج گردد.
الف) نصايح لقمان به فرزند خود
حماد بن عيسى، به نقل از امام صادق (عليه السلام) وصاياى لقمان
حكيم به فرزندش را چنين بر مىشمارد:
پسرم! چون با جماعتى به سفر شوى و كارى در پيشگيرى، با همراهان
مشورت كن، از خود رأيى بپرهيز، با همسفرانت به گشاده رويى بنشين و با جود و كرم
برخيز، ايشان را از آذوقه خويش، بىبهره مگذار. چون از تو دعوت كنند، اجابت نما و
چون استمداد نمودند، لبيك گو و به يارىشان بشتاب.
فرزندم! به سه چيز بر همسفران غلبه كن: يك: از سخنان بيهوده بگذر
و خاموشى پيشه كن، و (دو:) اين كه خداى را به ياد آر و نماز زياده بگذار.
سوم: اين كه از مال و مركب و توشهات به آنان سخاوتمندانه عطا كن.
پسرم! هر آينه به هنگام سفر، تو را به جهت اداى شهادت حقى خواستند،
به حق شهادت بده. در مقام مشورت، رأى خود را صريح و قاطع بيان كن.
دوستانت را در پرداخت صدقات و خيرات همراهى كن. به سالخوردگان و
افتادگان احترام بگذار و از آنان دستگيرى كن.
با احتياط سفر كنيد و با هوشيارى طى طريق نماييد. چون در بيابان از
يافتن و تشخيص راه از بيراه در مانديد، به مشورت قيام كنيد و از رهگذرى كه به
تنهايى مىگذرد، مصلحت نجوييد؛ زيرا ممكن است نامسلمانى شيطان صفت باشد كه شما را
به بيراهه كشاند.
اى پسرم! مبادا در سفر، اشتغال به امور دنيوى، تو را از خدا و
حالات معنوى نماز غافل كند. نماز را با جماعت بگزار و با كلام خدا نيز مأنوس باش(20).
ب) حديثى از امام محمد باقر
(عليه السلام)
امام محمد باقر (عليه السلام)، به يكى از شيعيان، كه قصد سفر داشت
و از امام راهنمايى و ارشاد مىخواست، چنين فرمود:
چون در مسير و سفر، ترس بر تو غالب آيد، از ادامه راه بگذر. از
پياده شدن بدون كفش پرهيز كن. از ادرار در سوراخها برحذر باش. چون به دشت و
بوستانى رسيدى، از بوييدن و خوردن گياهانى كه نمىشناسى، دورى كن.
از خوردن از ظرفى كه از داخل آن بىاطلاعى، خوددارى نما و با كسانى
كه نمىشناسى، سفر نكن(21).
اينك توجه شما را به آداب و دستورهاى سفر معطوف مىداريم:
1. اداى حقوق ديگران و وصيت
بدان، پيش از سفر
از آن جا كه حادثه، خبر نمىكند و هر لحظه ممكن است خطرات
بىشمارى، انسان را به كام مرگ اندازد، پس بهتر و پسنديدهتر است تا هر مسلمانى قبل
از آغاز سفر، ديون بر عهده عهده خويش را پرداخته و امانات ديگران را باز پس دهد و
يا وصيت نامهاى تنظيم كند و در آن، موارد پرداختى و بدهىهاى معوقه خويش را يادآور
شود تا اگر خداى ناخواسته، حادثه يا عارضهاى رخ داد و مسافر از سفر دنيا به وادى
آخرت رخت بربست، حقوق ديگران ضايع نگردد. همچنين است ذكر وصيت درباره قضاى نماز و
روزه و اداى حقوق شرعى.
امام صادق (عليه السلام) فرمودهاند:
من ركب راحلة فليوص(22).
كسى كه سوار بر مركب شد، بايد وصيت كند.
در نگاشتن وصيتنامه، بسيار سفارش شده است كه چه در سفر و چه در
حضر، به يادداشت آن همت كرده تا از تضييع حقوق ديگران - بعد از مرگ - جلوگيرى شود.
مردى خدمت رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) شرفياب شد و عرض كرد: من
قصد سفر دارم و وصيتنامه خود را نوشتهام. به نظر مبارك شما آيا آن را نزد پدر يا
پسر و يا برادرم بگذارم؟ حضرت ضمن اين كه كار او را تأييد كردند و نوشتن وصيتنامه،
به هنگام سفر را ستودند، به او توصيه ديگرى نيز فرمودند:
كسى كه آماده سفر است، بهترين چيزى كه براى او جانشين او خواهد
بود، اين است كه چهار ركعت نماز در خانهاش بخواند و در هر ركعت، حمد و
قل هو الله احد بياورد و بعد، اين دعا را بخواند:
اللهم انى اتقرب بهن اليك، فاجعلهن خليفتى فى
أهلى و مالى.
خدايا! من به اين چهار ركعت نماز، به تو تقرب مىجويم. پس اين چهار
ركعت نماز را در اهل و مال من، خليفه و جانشين قرار بده.
سپس رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
اين چهار ركعت نماز، جانشين او در خانه و مال و اهل او است تا باز
گردد(23).
2. تهيه بهترين زاد و توشه راه
هر سفرى، هر چند كوتاه مدت، ايجاب مىكند تا مسافر به تجهيزاتى،
مجهز و با زاد و توشهاى همراه باشد. لذا براى رفتن به مسافرتهاى طولانى و بلند
مدت، بايسته است كه از بهترين وسايل و پاكيزهترين اموال، براى خرج سفر برداشت كند
و در مصرف آنها وسعت نظر داشته و به دور از بخل و خارج از اسراف و تبذير، با
دوستان و همراهان، سخاوتمندانه رفتار كند.
ابى يعفور از امام صادق (عليه السلام) نقل مىكند كه رسول خدا
(صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
هيچ نفقه و توشهاى نزد خداوند، بهتر از ميانهروى نيست و خداوند،
اسراف را دشمن مىدارد مگر در حج
(24).
همچنين در جايى ديگر، امام صادق از قول رسول خدا
(صلىاللهعليهوآله) مىفرمايند:
از نشانههاى شرافت مرد، اين است كه به هنگام سفر، آذوقه پاكيزه
تدارك بيند(25).
و در حديثى ديگر مىفرمايند:
هرگاه به سفر مىرويد، سفره پر از طعام، تدارك
ببينيد(26).
امام سجاد (عليه السلام) هرگاه به سفر حج و يا
عمره مشرف مىشد، از بهترين خوراكىها، مانند بادام، شكر، آرد بدون سبوس و شير خالص
و شيرينى با خويش همراه مىبرد(27).
امام صادق (عليه السلام) - هنگامى كه درباره
جوانمردى گفت و گو مىكردند - فرمودند:
مروت و مردانگى، بر خلاف گمان شما، با فسق و
فجور و گناه تحقق نمىيابد... فتوت دو نوع است: يك نوع در وطن و ديگرى در سفر.
ملاك مروت هركس در وطن، آن است كه مشغول تلاوت
قرآن بوده، ملازم مسجد باشد و در برآوردن نيازهاى برادران مؤمن بكوشد و اما
نشانههاى مروت در سفر عبارت است از: زاد و توشه كافى همراه داشته باشد، از اموال
پاك و حلال به دست آمده استفاده كند و ديگران را از آن نصيب دهد، رازدار بوده و پس
از جدايى از همسفران و پايان سفر، اسرار ايشان را بازگو نكند و با ديگران خوش رويى
كند. سوگند به آن خدايى كه جدم محمد (صلىاللهعليهوآله) را براى اجراى حق و به حق
مبعوث گردانيده است، كه او روزى هر فرد را به قدر مروت و جوانمردى او عطا مىكند
(28).
با توجه به روايات ياد شده، سخاوت و بخشش در
سفر، بسيار پسنديده است و كسانى كه گمان مىكنند اسلام، دين اندراس و كهنه پوشى است
و به خوراك ناچيز اهميت و ارزش مىدهد، سخت در اشتباهند.
3. همراه
داشتن لوازم و وسايل ضرورى
يكى ديگر از آداب سفر، همراه داشتن اسباب ضرورى
و مورد نياز است.
شرايط اقليمى مقصد و شرايط فصلى زمان ايجاب
مىكند كه مسافر، براى رفع ضروريات خويش به هنگام سفر، از برداشتن وسايل مورد نياز
غفلت نكند.
در حديثى از امام جعفر صادق (عليه السلام)
مىخوانيم كه لقمان خطاب به فرزندش چنين وصيت كرد:
اى فرزند! هرگاه عازم سفر هستى، وسايلى از قبيل
شمشير، چكمه، عمامه، كمربند، ليوان و ديگر وسايل شرب، نخ و سوزن و داروهايى كه براى
رفع بيمارى خود و ديگران مفيد است، همراه داشته باش و تا جايى كه سبب معصيت نشود،
موافق ميل همراهان خويش رفتار كن(29).
رسول گرامى اسلام هرگاه به سفرى مىرفتند،
همواره پنج چيز را همراه خود داشتند(30)
كه عبارت بودند از: آيينه، سرمهدان، شانه، مسواك و كوزه آب. بنابر روايتى ديگر،
حضرت قيچى نيز به همراه داشتند(31).
طبيعى است داشتن اين نوع وسايل به مقتضاى شرايط
آن عصر و زمان بوده است و امروزه چيزهاى ديگرى مورد نياز است.
4. انتخاب
لباس مناسب در سفر
شرايط اقليمى و آب و هواى منطقهاى كه مسافر،
قصد سفر به آن جا را دارد، ايجاب مىكند كه لباسهاى مناسب و پوششهاى سازگار با
شرايط جوى مقصد همراه داشته باشد. داود رقى مىگويد: با امام صادق (عليه السلام) به
محلى به نام ينبع، در حوالى مدينه، رسيديم. چون حضرت از خانه خارج شد، كفش قرمز
رنگى به پاى ايشان مشاهده كردم. عرض كردم: اى پسر رسول الله! اين چه كفشى است كه به
پا كردهايد؟ حضرت فرمودند:
اين كفش را براى سفر انتخاب كردهام و اين نوع
كفش، در برابر گل و باران، بيشتر دوام مىآورد(32).
5. دقت در
نگاهدارى مال و توشه
مسافر بايد در حفظ مال و توشه خود همت كند و از
آنها در برابر خطر دستبرد سارقان، محافظت نمايد تا در ديار غربت، دچار آشفتگى خاطر
و تلخى نگردد.
صفوان جمال مىگويد: به امام صادق (عليه
السلام) عرض كردم كه قصد حج دارم و در اين سفر، اهل و عيالم را نيز به همراه دارم،
لذا پول و نفقه خود را در كيسهاى پيچيدهام تا محفوظ بماند. امام (عليه السلام)
فرمودند:
آرى، بايد چنين كرد؛ زيرا پدرم مىفرمود: از
عوامل قوت مسافر، نگهدارى نفقهاش است(33).
6. همراه
داشتن وسايل دفاعى
وجود دشمن، سارق و يا جانور، در بين راهها و
در بسيارى از مناطق باعث شده است كه مسافران، هنگام عزيمت به مناطق مختلف و ناشناس،
از همراه داشتن وسايل دفاعى، دريغ نكنند. از اين رو، سفارش شده است كه هنگام سفر،
عصا برداريد.
امام صادق از نياكان و اميرالمؤمنين (عليه
السلام) و ايشان از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) نقل مىكنند كه فرمودند:
هر كه عازم سفرى شود، عصايى از درخت بادام تلخ
همراه داشته باشد(34).
بعد حضرت، آيه 22 سوره قصص را تلاوت كردند:
هنگامى كه موسى از دست فرعونيان گريخت و به شهر
مدين روى آورد، گفت: اميد است كه خداى بزرگ، مرا به راه راست هدايت كند و خداوند بر
آن چه گفتيم، وكيل است.
و سپس فرمودند:
آن كس كه اين عصا را همراه داشته باشد، خداوند
او را در مقابل هر نوع درنده و در برابر دزدان و راهزنان و نيز در مقابل هر جانور
گزندهاى محافظت فرمايد و او را به سلامت به منزل و ميان اهل و عيالش باز گرداند و
او را 77 فرشته همراهى كنند و همواره براى او استغفار كنند تا به خانه باز گردد و
عصا را زمين گذارد.
ممكن است در عصاى ساخته شده از بادام تلخ نيز
عقيق - كه در آداب بعد مىآيد - آثارى از نظر خواص نباتى در چوب، و معدنى در عقيق
باشد كه در آينده كشف شود.
نيز رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمودند:
كسى كه در سفر و حضر براى تواضع و فروتنى، عصا
به دست گيرد، براى او به هر گامى كه بر مىدارد، هزار نيكى نوشته شود و هزار بدى از
او محو گردد و هزار درجه به شأن او افزوده مىشود(35).
7. همراه
داشتن انگشتر عقيق
از جمله آداب مستحب سفر، به دست داشتن انگشتر
عقيق است كه با داشتن اين انگشتر، از خطرات در امان است. در حديثى از امام صادق
(عليه السلام) مىخوانيم:
الخاتم العقيق أمان فى
السفر.
انگشتر عقيق، امان از بلاهاى سفر است(36).
8. همراه
داشتن تربت امام حسين (عليه السلام)
خاك كربلا، هم چون همه پيامها و ابزارهاى
واقعه جانسوز عاشورا، براى شيعيان، داراى احترام و مژدهاى است. از اين رو، لازم
است به هنگام سفر نيز مقدارى از تربت پاك كربلا را در قالب مهر نماز همراه داشته و
بر آن سجده و تيمم شود. هنگامى كه امام صادق (عليه السلام) به عراق وارد شدند، مردم
اطراف حضرت را گرفته، عرض كردند:
اى آقاى ما! آيا تربت حسين (عليه السلام)
همانگونه كه شفاى هر نوع درد و آفتى است، مىتواند از هراس و وحشت نيز امان بخش
باشد؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آرى هرگاه كسى از شما بخواهد از هر خوف و بيمى
مصون ماند، تسبيحى از تربت حسين را بردارد و سه بار دعاى ليلة المبيت را در بستر
خود بخواند. آن گاه آن را ببوسد و بر چشم گذارد(37).