احكام مسافر
مطابق با فتواى ده تن از مراجع معظم تقليد

محمد وافر

- ۱۰ -


نماز جمعه و جماعت مسافر

مسأله 1 - چنان چه امام جماعت كثيرالسفر (من شغله فى السفر *) بوده و مقلد **مرجعى باشد كه نماز كثيرالسفر را تمام ميداند؛ شخصى كه فتواى مرجع تقليدش بر شكسته بودن نماز كثير السفر است، نمى‏تواند در نمازهاى ظهر، عصر و عشا به او اقتداء كند. ***و اگر اقتدا كرد، نمازش باطل خواهد بود. 220 (ع .ف 47 م 31 - س 532) ****

مثال: امام جماعت ساكن شهر اهواز، كه در مسجد شهركى واقع در سى كيلومترى اهواز اقامه نماز جماعت مى‏كند و به جهت كثيرالسفر بودن، طبق فتواى مرحوم آيت الله اراكى نماز را تمام مى‏خواند؛ افرادى كه مقلد امام راحل يا آيت الله فاضل لنكرانى هستند، نمى‏توانند در نماز ظهر، عصر و عشا به او اقتدا نمايند. ****(ولى مقلدين ساير مراجع مى‏توانند به او اقتدا كنند؛ چون فتواى آنها با فتواى آيت الله اراكى، در مورد حكم كثير السفر، مطابقت دارد.)

توجه: اين مسأله در صورتى مطرح مى‏شود كه امام جماعت كثير السفر(من شغله فى السفر) باشد والا اگر امام جماعت، مسافر غير كثيرالسفر * باشد، يا اصلاً مسافر نباشد و يا «من شغله السفر» باشد، اقتدا به او براى مقلدين همه مراجع معظم تقليد، جايز است .

سؤال 53 - استادى است ساكن شهر آبادان كه براى تدريس در دانشگاه به اهواز مى‏رود **وبه جهت كثيرالسفر بودن، طبق فتواى آيت الله اراكى (ره)، نماز را تمام مى‏خواند؛ آيا دانشجويان مقلد امام راحل (ره) و آيت الله خامنه‏اى، مى‏توانند در نمازهاى چهار ركعتى به او اقتدا كنند؟

مسأله 2 - مسافرى كه نماز ظهر، عصر و عشا را دو ركعتى مى‏خواند، مكروه است در اين نمازها به كسى كه مسافر نيست اقتدا كند و كسى كه مسافر نيست، مكروه است ***در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد. 221(ر.م‏1490)

مسأله 3 - شخص مسافر مى‏تواند در نماز جمعه شركت كند،ولى امامت جمعه براى او جايز نيست. **** (س 440 - 468)

فصل دوازدهم احكام بلاد كبيره

مقدمه 222

با توسعه فراوانى كه شهرتهران يافته، به طورى كه به بسيارى از حومه‏هاى اطراف متصل گشته، گر چه ظاهراً يك شهر محسوب مى‏شود اما در واقع تهران امروز يك شهر معمولى نبوده بلكه شهرها و مناطق بهم پيوسته است كه عرفاً شهر بزرگ ناميده مى‏شود و بنا بر فتواى امام راحل (ره) در شهرهاى بزرگ هر محله‏اى حكم شهر معمولى را دارد. و بنابر فتواى آيت الله فاضل: بلاد كبيره به شهرهايى گفته مى‏شود كه رفتن از يك سمت آن به شمت ديگر، عرفاً سفر محسوب شود با اين تعرف تهران از بلاد كبيره نيست.

اين كه كدام يك از شهرهاى جهان، بزرگ محسوب مى‏شوند، بسته به نظر عرف است و هر شهرى كه عرفاً شهر بزرگ يا از بلاد كبيره بنامند، مشمول احكام آن خواهد بود در سابق نيز مسأله بلاد كبيره در ميان فقهاى عظام مطرح بوده وشهر قسطنطنيه 223 را به عنوان مثال ذكر مى‏كردند و در عصر ما شهرهاى زير، از بلاد كبيره يا شهرهاى خارق‏العاده فعلى جهان محسوب مى‏شوند: 224

1- شانگهاى (چين) 11- قاهره (مصر)

2- مكزيكوسيتى (مكزيك) 12- بانكوك (تايلند)

3- توكيو (ژاپن) 13 - لنينگراد (روسيه)

4- مسكو (روسيه) 14- جاكارتا (اندونزى)

5- پكن (چين) 15- تهران (ايران)

6- بمبئى (هند) 16- تين تسين (چين)

7- شيكاگو(آمريكا) 17- سانتياگو (شيلى)

8- نيويورك (آمريكا) 18- مادريد (اسپانيا)

9- لندن (انگلستان) 19- دهلى نو (هند)

10- سؤول (كره جنوبى) 20- كراچى (پاكستان)

اينكه شهر تهران از چه زمانى جزو بلاد كبيره درآمده، تشخيص آن به نظر عرف است. 225

مسأله 1 - به شهرهايى * كه از نظر عرف، بسيار بزرگ و خارق‏العاده هستند - مثل تهران فعلى - بلاد كبيره گفته مى‏شود و در حال حاضر در ايران فقط تهران ازبلاد كبيره محسوب مى‏شود.(س 272)

مسأله 2 - در تشخيص اين كه كدام شهر جزو بلاد كبيره مى‏باشد، ميزان، نظر عرف است. (س 273)

مسأله 3 - اگر انسان شك داشته باشد كه شهرى جزو بلاد كبيره است يا نه، نبايد به احكام بلاد كبيره عمل كند، بلكه در آن جا مثل ساير شهرها عمل مى‏كند. (س 273)

مسأله 4 - كبيره بودن و يا كبيره نبودن يك شهر، از مسائل تقليدى نيست. **بنابراين، اگر كسى اعتقاد داشته باشد كه تهران از بلاد كبيره نيست، بايد طبق اعتقاد خودش عمل كند. (س 276)

مسأله 5 - در بلاد كبيره، نمى‏توان در كل شهر، قصد اقامه و يا قصد توطن كرد، بلكه فقط در محدوده يك محله خاص *، بايد قصد اقامه و يا قصد توطن نمود. **(س 277)

مسأله 6 - اگر كسى در بلادكبيره ،قصد پيمودن هشت فرسخ ***يا بيشتر - هر چند در داخل شهر - را داشته باشد، مسافر محسوب مى‏شود و بايد نماز را شكسته بخواند. (س 282)

مسأله 7 - در بلاد كبيره،مبدأ و منتهاى مسافت شرعى را - مطلقاً ****- از منزل محاسبه مى‏كنند. (س 277)

مسأله 8 - حد ترخص در بلاد كبيره دو قسم است:

الف - آخر محله: اين حد ترخص، مربوط به كسانى است كه بعد از كبيره شدن يك شهر، در آن جا متولد شده و يا قصد توطن كرده‏اند. **** (س 291)

ب - آخرين محدوده شهر قبل از كبيره شدن: اين حد ترخص مربوط به كسانى است كه قبل از كبيره شدن يك شهر، در آن جا متولد شده و يا قصد توطن كرده‏اند. (س 288)

مسأله 9 - اگر شهرى قبل از كبيره شدن، وطن كسى باشد،بعد از كبيره شدن، همان محدوده سابق، وطن او محسوب خواهد شد (نه كل شهر بعد ازكبيره شدن و نه محله خاص). بنابراين، در صورتى كه در آن محدوده رفت و آمد كند ،مسافر محسوب نمى‏شود و بايد نماز را تمام بخواند ؛ اما اگر بخواهد از آن محدوده خارج شود ،چنانچه مسافتى كه قصد پيمودنش را دارد، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، * بعداز خروج از آن محدوده، بايد نماز را شكسته بخواند. **(س 284 و 298 و 300)

پى‏نوشتها:‌


* - براى توضيح، اقسام مسافر به مقدمه فصل هفتم مراجعه فرماييد.

** - يا خودش مجتهد باشد وفتوايش بر تمام بودن نماز كثيرالسفر باشد.

*** - همچنين اگر امام جماعت كثيرالسفر بوده و مقلد مرجعى باشد كه نماز كثيرالسفر را شكسته مى‏داند؛ شخصى كه فتواى مرجع تقليدش بر تمام بودن نماز كثيرالسفر است، نمى‏تواند به او اقتدا كند و اگر اقتدا كرد نمازش باطل خواهد بود
**** - به طور كلى، انسان نمى‏تواند در نماز به كسى اقتدا كند كه طبق فتواى مرجع تقليدش، نماز او باطل است .
***** - و اگر امام جماعت، مقلد امام راحل يا آيت الله فاضل باشد، مقلدين ساير مراجع، در اين نمازها، نمى‏توانند به او اقتدا كنند.
220- اراكى (ع.م 31 - س 17)، خوئى (ع. م 31)، گلپايگانى (ع.م 31 - استفتا)، بهجت (استفتا)، تبريزى (استفتا)، خامنه‏اى (استفتا)، زنجانى (استفتا)، فاضل (ع.م 31- س 428) و مكارم (ع.م 31 - استفتا): حكم مسأله همان است كه امام راحل (ره) فرموده‏اند .

* - يعنى مسافر باشد، ولى كثيرالسفر نباشد، مثل كسى كه براى زيارت يا سياحت مسافرت كرده است. (براى توضيح بيشتر اقسام مسافر به مقدمه فصل هفتم مراجعه فرماييد).

** - اول هفته به اهواز مى‏رود وآخر هفته به آبادان باز مى‏گردد.

*** - منظور از كراهت در اين جا، اين است كه ثواب اين نماز از نماز جماعت‏هاى ديگر، كمتر است ولى نسبت به نماز فراداى، ثوابش بيشتر است. (امام، س 479).

**** - از شرايط امام جمعه اين است كه مسافر نباشد.
221- همه مراجع معظم تقليد در حكم اين مسأله اتفاق نظر دارند.
222- مطالب اين مقدمه از كتاب رساله نوين اقتباس شده است .
223- پايتخت سابق امپراطورى بيزانس و اميراطورى عثمانى كه از سال 1930 به استانبول تغيير نام يافت. اين شهر، در قرون وسطى ازنظر بزرگى و شكوه در اروپا بى‏نظير بود و در قرن دهم ميلادى يك ميليون تن سكنه داشت .
224- اطلس گيتاشناسى ،چاپ 1360.
225- از نظر عرف، تهران بزرگ مشتمل است بر شهر تهران مركزى، تهران نو، تهرانپارس، يوسف آباد، جواديه، نارمك و چند منطقه ديگر، واز زمانى كه اين مناطق به شهر تهران پيوسته و با آن يكى شده، تهران بزرگ ناميده مى‏شود. بنابراين، شهر تهران تا قبل از پيوستن به مناطق مذكور، تهران معمولى بوده است .
* - آن چه در اين فصل بيان مى‏شود، فتاواى امام راحل (ره) مى‏باشد.

** - تقليد از مجتهد، فقط در احكام شرعى مى‏باشد ولى در تشخيص موضوعات تقليد از مجتهد لازم نيست .
* - تشخيص حدود محله، بستگى به نظر عرف دارد، به طورى كه كسانى را كه در آن محدوده سكونت دارند، اهل آن محل يا به اصطلاح بچه آن محل مى‏نامند.

** - به طور كلى، در بلاد كبيره، هر محله حكم يك شهر را دارد .

*** - هشت فرسخ امتدادى يا تلفيقى (براى توضيح بيشتر به فصل اول مسأله 13 مراجعه فرماييد).

**** - چه قبل از كبيره شدن، آن شهر وطنش باشد وچه بعد از كبيره شدن .

***** - چنان كه در مسأله 5 گذشت، چنين افرادى فقط در يك محله خاص مى‏توانند قصد توطن كنند.

* - چنان كه در مسأله 7 گذشت، مبدأ و منتهاى محاسبه مسافت، منزل مى‏باشد .

** - هر چند از شهر خارج نشده باشد.