پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
دين اسلام، دينى است كامل، كمال بخش و در
بردارنده بهترين دستورات زندگى. تعاليم حيات بخش اسلام، بر سرتاسر حيات فردى و
اجتماعى انسان سايه افكنده و همه مقاطع زندگى او را در بر مىگيرد. و
تئورى واقعى و كامل اداره انسان از گهواره تا گور
(1))
را عينيت مىبخشد.
احكام فقهى كه بخشى از معارف دينى انسان است،
حاوى مسائل سازنده و تربيتى بس ژرف و سرنوشت سازى است، اما دستيابى به تمام آن
مسائل و بهرهمندى بهينه از آن، براى عموم مردم، آسان نيست، از اين رو سزاست در
ابواب اين فقه مبين سير و كاوش شود و شرح وظايف پدر و مادر در رابطه با فرزند
استخراج گردد.
در اين راستا خانه كودك)
- كه تلاش خود را در زمينه تعليم و تربيت كودكان جهت بخشيده - به كاوش در رسالههاى
عمليه مراجع عظام و استخراج فتاوا در حوزه كودك پرداخته و نتيجه تلاشهايش را در
كتابى با نام احكام ما و كودكان) گرد آورده و نشر داده
است.
پس از اين گام، كه مخاطب آن، محققان و طلاب
حوزههاى علميه و مدرسان و معلمان بودند، از سوى آن موسسه فرهنگى پيشنهاد شد تا
گامى ديگر به پيش نهيم و اين بار عموم مردم، به ويژ0 پدران و مادران جوانى را كه در
آغاز زندگى نسبت به فرزندانشان حساسيت ويژهاى دارند، مخاطب خويش سازيم.
بر اين اساس اقدام به انتخاب برخى از مسائل آن
كتاب و بازنويسى و تبيين وظيفه پدر و مادر نسبت به كودكان از تولد تا دوران بلوغ
كرديم.
اينك آنچه فرا روى شماست، تلاشى است در اين
مسير.
در پايان، يادآورى اين نكته لازم است كه هر
فردى براى انجام وظايف خود بايد در هر مسأله به فتواى مرجع تقليد خويش عمل كند، و
هر چند مسائل اين نوشته از منابع مختلف آورده شده ولى اكثر آنها مورد اتفاق فتواى
فقهاء است و مىتوان به آنها عمل كرد.
منابع تمام مسائل در پاورقى هر صفحه آورده شده
كه تفصيل آنها و رمز هر يك در پايان كتاب خواهد آمد.
ربنا تقبل منا انك انت
السميع العليم
تابستان 1379 هجرى شمسى.
محمد حسين فلاح زاده.
(1) تولد
شستشوى بدن
(غسل دادن)
1- غسل دادن نوازد، مستحب است
(2).
2- اگر غسل دادن براى نوزاد ضرر داشته باشد،
مستحب نيست
(3).
3- اگر غسل دادن نوزاد و يا سه روز تأخير بيفتد
مانعى ندارد، ولى اگر به حدى تأخير بيفتد كه به او نوازد نگويند. بهتر است، رجاء
(4)
غسل دهند
(5).
نخستين غذا
(كام برداشتن)
مستحب است - حتى پيش از خوردن شير مادر - با آب
فرات و تربت سيدالشهداء (عليه السلام) كام طفل را بردارند
(6).
نخستين سخن
(اذان و اقامه)
مستحب است در روز اول و تولد نوزاد، يا پيش از
افتادن بند ناف او، در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه بگويند
(7).
نامگذارى
1- پس از تولد نوزاد، مستحب است نام نيكويى
برايش بر گزينند
(8).
2- برگزيدن نام نيكو يكى از حقوق فرزند بر پدر
خويش است
(9).
3- بهترين نامها براى فرزند نامهايى است كه
بندگى خداوند را در بر
داشته باشد؛ مانند عبدالله، عبدالرحمن،
عبدالرحيم؛ و در مرتبه دوم نامهاى پيامبران و امامان (عليهم السلام)
(10).
4- از ميان نامهاى پيامبران و امامان (عليهم
السلام) نام محمد) بهترين نامهاست
(11).
5- كسى كه چهار فرزند پسر دارد، مكروه است، نام
يكى از آنان را محمد) نگذارد
(12).
تراشيدن سر
1- در روز هفتم تولد نوزاد - دختر يا پسر -
مستحب است موى سر او را تراشيده و به اندازه وزن موها طلا يا نقره، صدقه دهند
(13).
2- مكروه است قسمتى از موى سر نوزاد را تراشيده
و قمستى را باقى گذارند
(14).
سوارخ كردن
گوش
در روز هفتم تولد نوزاد - دختر يا پسر - مستحب
است گوش او را سوراخ كنند
(15).
ختنه
1- واجب است فرزند پسر ختنه شود
(16).
2- مستحب است ختنه نوزاد را در روز هفتم انجام
دهند
(17).
3- نوزادى كه به طور مادرزاد ختنه شده باشد،
اگر ختنهاش كامل باشد، لازم نيست او را ختنه كنند
(18).
4- نوزادى كه به طور مادر زاد ختنه شده، مستحب
است براى عمل كردن به سنت پيامبر بر محل ختنه او تيغ بگذارند
(19).
5- كسى كه كودك - مسلمان - را ختنه مىكند لازم
نيست مسلمان باشد؛ زيرا كافر هم مىتواند كودك مسلمان را ختنه كند
(20).
6- مستحب است دختر را نيز ختنه كنند هر چند
بالغ شود
(21).
7- بهتر است دختر را در سن هفت سالگى ختنه كنند
(22).
عقيقه
1- عقيقه، گوسفند يا حيوان ديگرى است كه براى
شخصى كشته مىشود.
2- گوسفند، گاو و يا شتر در عقيقه كافى است ولى
قوچ از همه اينها بهتر است
(23).
3- مستحب است عقيقه سالم و چاق باشد
(24).
4- مستحب است عقيقه پسر، حيوان نر و عقيقه
دختر، حيوان ماده باشد
(25).
5- مستحب است عقيقه را روز هفتم تولد كودك
بدهند و اگر از روز هفتم تأخير افتاد. همچنان مستحب است، حتى اگر فرزند بالغ شد، و
برايش عقيقه نداشته باشند، مستحب است خودش عقيقه را بدهد
(26).
6- در عقيقه مىتوانند گوشت خادم يا پخته شده
را تقسيم كنند، يا بپزند و گروهى از مومنين - حداقل ده نفر - را دعوت كنند و به
آنها غذا بدهند
(27).
7- مستحب است پا و ران عقيقه را به قابله
(ماما) بدهند
(28).
8- صدقه دادن قميمت عقيقه به جاى عقيقه كافى
نيست
(29).
9- مكروه است كه پدر نوزاد يا يكى از عائله
نخورد به احتياط نزديكتر است
(30).
10- در مورد آنچه در بعضى از روستاها رسم است
كه استخوان عقيقه را در پارچه سفيدى پيچيده و دفن مىكنند مدركى نيافتيم
(31).
وليمه
(32)
1- وليمه دادن در تولد فرزند مستحب است
(33).
2- لازم نيست وليمه تولد فرزند در روز تولد وى
باشد، بلكه اگر چند روزى هم بگذرد مانعى ندارد
(34).
3- وليمه دادن براى ختنه فرزند، نيز مستحب است
(35)
(2) تغذيه
شير مادر و
تأثير آن
1- مستحب است نوزاد از شير ماد تغذيه كند، چون
شير مادر بهترين شير است
(36).
2- براى شير دادن كودك، مادر او از هر دايهاى
بهتر است
(37).
3- رواياتى كه از پيشوايان معصوم (عليهم
السلام) رسيده و نيز تجربيات و آزمايشها، گوياى اين حقيقتند كه شير، تأثير كامل در
نوزاد شيرخوار دارد
(38).
4- در موارد زير شير دادن كودك، بر مادرش واجب
است:
* آغوز شير
(39).
* زمانى كه نگهدارى نوازد با غذايى غير از شير
ممكن نبود يا غذاى ديگر برايش زيان داشته باشد
(40).
* زمانى كه شير دهندهاى غير از مادر موجود
نباشد
(41).
5- در غير مواردى كه در مسأله قبل گفته شد. بر
مادر واجب نيست فرزند خود را رايگان يا با گرفتن دستمزد شير دهد
(42).
مدت شير دهى
1- شير دهى كامل كودك، دو سال تمام است
(43).
2- در صورتى كه ممكن باشد، مستحب است كودك را
دو سال تمام شير دهند
(44).
3- كودك را مىتوانند بيش از دو سال شير دهند
(45).
4- هر چند به اندازه دو يا سه ماه كمتر از دو
سال هم جايز است به كودك شير دهند ولى نسبت به او ستم كردهاند
(46).
5- در صورتى كه ممكن باشد و ضرورتى در ميان
نباشد، جايز نيست كمتر از بيست و يك ماه كودك را شير دهند
(47).
شير دايه
1- مستحب است كه مرد، همسرش را از شير دادن به
نوزادان متعدد باز دارد، چون ممكن است با گذشت زمان، فراموش شود كه به چه كسانى شير
داده و در نتيجه افرادى كه با شير خوردن محرم شدهاند با هم ازدواج كنند
(48).
2- زنى كه براى شير دان كودك انتخاب مىشود،
مستحب است خصوصيات زير را دارا باشد:
*مسلمان، عاقل، عفيف و زيبا باشد
(49).
*شيعه دوازده امامى باشد
(50).
*داراى خصوصيات نيكو باشد
(51).
3- اجير كردن زن براى شير دادن كودك در مدت
معين جايز است
(52).
4- اگر اجير كردن دايه براى شير دادن. منافاتى
با حق شوهرش نداشته باشد، لازم نيست از شوهر او اجازه بگيرند. ولى اگر با حق او
منافات داشته باشد، جايز نيست. مگر با اذن شوهرش
(53).
5- انتخاب چنين زنانى براى شير دهى كودك مكروه
است:
*زن كم عقل و زشت.
*غير مسلمان.
*غير دوازده امامى.
*بد اخلاق.
*زنازاده.
*زنى كه شيرش از تولد نوزاد نامشروع به وجود
آمده باشد.
*زنى كه داراى خصوصيات نيكو نيست
(54).
6- استفاده از شير زنان كافر بسيار كراهت دارد
(55).
اجرت شير
دهى
1- شوهر، مالك شير زن نيست، به همين جهت است كه
زن مىتواند بابت شير دادن كودك خود مزد بخواهد
(56).
2- سزاوار است مادر كودك، براى شير دادن فرزند
خود مزدى نخواهد؛ و خوب است كه پدر كودك به او مزد بدهد
(57).
3- اگر مادر كودك براى شير دادن فرزندش، مزد
بخواهد بايد به او پرداخت شود
(58).
4- در موارد زير مىتوان كودك را از مادرش
گرفته و براى شير دادن به دايه سپرد:
دايه، بدون گرفتن دستمزد، او را شير دهد ولى
مادر، دستمزد بخواهد
(59).
مادر كودك، دستمزدى بيش از دستمزد دايه بخواهد
(60).
5 - در مواردى كه شير دادن بر مادر واجب است؛
مانند وقتى كه شير دهندهاى جز او نباشد، لازم نيست رايگان شير دهد. بلكه مىتواند
براى شير دادن فرزند خود دستمزد بخواهد
(61).
6 - اگر كودك مال و ثروتى داشته باشد مزد شير
دهى، از مال خودش پرداخت مىشود
(62).
7 - در صورتى كودك مال و ثروتى نداشته باشد،
اجرت شير دهى بر عهده پدر است
(63).
8 - اگر پدر هم نداشته باشد اجرت شير دهى بر
عهده كسى است كه مخارج كودك بر او واجب است، مثلا جد پدرى
(64).
نماز و روزه
زن شيرده
1 - اگر ضرورت داشته باشد، مادر كودك مىتواند
فرزندش را در حال نماز در آغوش گرفته و شير دهد
(65).
2 - زنى كه كودكى را نگهدارى مىكند، با شرايطى
مىتواند در لباس نجس نماز بخواند، كه تفصيل مساله در بحث طهارت، ص 125 خواهد آمد
(66).
3 - زن شير دهى كه شير او كم است و روزه براى
خودش يا كودكى كه شير مىدهد زيان دارد، روزه گرفتن بر او واجب نيست، خواه زن شيرده
مادر كودك شيرخوار باشد يا دايه او
(67).
4 - در واجب نبودن روزه فرقى ندارد كه زن مزد
بگيرد يا رايگان شير دهد
(68).
5 - اگر كسى پيدا شود كه كودك را شير دهد بايد
كودك را به او سپرده و خودش روزه بگيرد
(69).
6 - زن شير دهى كه به خاطر زيان روزه براى كودك
شير خوارش روزه نگرفته:
قضاى روزه بر او واجب است
(70).
علاوه بر قضاى روزه واجب است براى هر روز يك
مدّ طعام به فقير بدهد واحتياط مستحب آن است كه دو مد طعام بدهد
(71).
7 - زن شير دهى كه به خاطر زيان روزه براى خودش
روزه نگرفته:
قضاى روزه بر او واجب است
(72).
علاوه بر قضاى روزه بايد براى هر يك مد طعام
بابت كفاره به فقير بدهد
(73).
شير دهى و
خويشاوندى
با چند شرط اگر كودكى از زنى شير بخورد موجب
محرميت برخى افراد مىشود:
شرايط شيرى كه سبب محرميت است:
كودك شير زن زنده را بخورد
(74).
شير آن زن از نطفه حرام نباشد (شير مادرى كه از
زنا حامله شده باشد تاثيرى در محرميت ندارد)
(75).
كودك شير را از پستان بمكد.(اگر شير را بدوشند
و به او بدهند سبب محرميت نمىشود)
(76).
شير خالص باشد (با چيزى مخلوط نكرده باشند)
(77).
دو سال كودك تمام نشده باشد (يعنى 24 ماه قمرى)
(78).
شير از آميزش يك شوهر و از يك زن پديد آمده
باشد - نه از يك شوهر و دو زن -
(79).
شير از يك شوهر باشد (زنى كه از شير خود كودكى
را چند مرتبه شير دهد، بعد شوهر ديگرى اختيار كند و از آن شوهر نيز شيردار شود و
شير دادن را تكميل كند، اينگونه شير دادن سبب محرميت نمىشود)
(80).
يك شبانه روز شير بخورد تا سير شود و در بين آن
غذا يا شير زن ديگرى را نخورد: يا 15 مرتبه شير بخورد و در بين 15 مرتبه شير زن
ديگرى را نخورد. يا مقدارى شير بخورد كه باعث رويش گوشت و محكم شدن استخوان كودك
شود
(81).
كودكى كه با همه شرايط گفته شده از دايه شير
خورده باشد:
دايه مادر او و شوهر دايه كه صاحب شير است پدر
او مىشود
(82).
پدر و مادر دايه، و پدر و مادر شوهرش، و نيز
پدر بزرگ و مادر بزرگشان، پدر بزرگها و مادر بزرگهاى آن شير خوار مىشوند
(83).
برادران دايه و شوهرش، دايى و عموى شير خوار
بوده، و خواهران آندو، عمه و خاله او مىشوند
(84).
نوههاى دايه و شوهرش برادر زاده و خواهر
زادههاى شير خوار مىشوند
(85).
نوههاى شير خوار نوههاى دايه و شوهرش به شمار
مىآيند
(86).
افردى كه نام برده شد تنها با كودكى كه شير
خورده است و فرزندان او در آينده محرم مىشوند نه با خويشاوندان او.
خوردنى و
نوشيدنى
1. خوراندن هر چيز مست كننده به كودك حرام است
(87).
2. خوراندن عين نجاسات به كودك حرام است
(88).
3. احتياط واجب است كه آب نجس را به كودك
ننوشانند و بقيه چيزهاى نجس نيز حكمشان مثل حكم آب نجس است
(89).
4. خوراندن غذايى كه براى كودك ضرر دارد جايز
نيست
(90).
(3) حضانت
تعريف حضانت
حضانت به معناى پرورش دادن كودك و پرستارى
اوست، كه در احكام دينى داراى مراتب و شرايط خاصى است.
مراتب حضانت
پسر
1. حضانت پسر در مدت دو سالى كه شير مىخورد با
مادر اوست
(91).
2. پس از آنكه دو سال پسر تمام شد حق حضانتش تا
زمان بلوغ با پدر اوست
(92).
دختر
1. حضانت دختر تا هفت سالگى با مادر اوست
(93).
2. پس از آنكه دختر هفت ساله شد حضانتش با پدر
اوست
(94).
3. دخترى كه پدر ندارد حق حضانتش تا زمان بلوغ
با مادر اوست
(95).
حضانت مادر
1. مادر در صورتى مىتواند حضانت فرزند را بر
عهده بگيرد كه داراى اين شرط باشد:
آزاد، مسلمان، عاقل، مورد اعتماد
(96)
2. بهتر است كودك را تا هفت سالگى در حضانت
مادر باقى گذراند، هر چند پسر باشد
(97).
3. در حضانت مادر نسبت به كودكى كه دو سالش
تمام نشده، فرقى نيست كه مادر خودش كودك را شير دهد يا ديگرى او را شير دهد
(98).
4. مادر كودك مجاز است كه حضانت او را بپذيرد
يا نپذيرد
(99).
حضانت
ديگران
1. پس از مرگ پدر و مادر، حضانت كودك به ترتيب
اولويت بر عهده افراد زير است:
جد پدرى كودك
(100)
وصى پدر يا وصى جد پدرى
(101)
نزديكترين خويشان كودك بر مبناى مراتب ارث
(102)
2. افرادى كه حضانت كودك به آنها مىرسد اگر در
مرتبه ارث با هم يكسان باشند و بر سر حضانت ميان آنها مشاجره شود، بايد به قيد قرعه
يكى از ايشان انتخاب شود
(103).
اسقاط حق
حضانت
1. حضانت كننده مىتواند حق حضانت متعلق به خود
را روز به روز ساقط كند
(104).
2. اگر مادر براى شير دادن فرزندش مزدى بيش از
مزد دايه بخواهد و پدر كودك او را به دايه بسپارد، حق حضانت مادر نسبت به كودك ساقط
نمىشود
(105).
3. در موارد زير حق حضانت مادر ساقط شده به پدر
مىرسد:
مادر كودك از حضانت فرزندش خود دارى كند، كه در
اين صورت حاكم شرع پدر را براى حضانت او مجبور مىكند
(106).
مادر شيعه نبوده و پدر شيعه باشد
(107)
مادر كودك ديوانه شود
(108)
مادر حق حضانت خود را ساقط كند
(109)
مادر كه حق حضانت بر عهده اوست پس از طلاق با
ديگرى ازدواج كند
(110)
مادر كودك در مدت حضانت بميرد
(111).
4. حضانتى كه به پدر تعلق دارد پس از مرگ وى،
به مادر مىرسد
(112).
حضانت كودك
بىسرپرست
1. تكفل مخارج و تربيت صحيح اسلامى كودكان
بىسرپرست بسيار خوب است ولى اگر خطرى آنها را تهديد نكند واجب نيست
(113).
2. كودكى كه پيدا مىشود:
اگر در معرض تلف بوده و نجاتش وابسته به گرفتن
او باشد، بر يابنده واجب كفايى است كه او را گرفته و نگه دارد
(114).
در گرفتن و نگه داشتن او فرقى نيست كه نوزاد
باشد يا مميز
(115).
در صورتى كه نجاتش وابسته به نگه داشتن او توسط
شخص يابنده نباشد گرفتن كودك بر يابنده مستحب است.
3. پس از آنكه يابنده كودك را در اختيار خود
گرفت:
واجب است يا خودش او را نگه دارى و تربيت كرده
و به امورش رسيدگى كند، و يا شخص ديگرى را به اين كار بگمارد
(116).
تا زمانى كه اولياى كودك پيدا نشدهاند يابنده
او براى حضانت و تربيتش از هر كسى سزاوارتر است
(117).
تا زمانى كه كودك تحت حضانت و سرپرستى يابنده
است هيچ كس حق ندارد بچه را از او بگيرد
(118).
4. اگر همراه كودك پيدا شده اموالى باشد كه بيش
از حد نياز اوست، يابنده مىتواند آن اموال را با اذن حاكم شرع يا وكيل او براى
مخارج كودك هزينه كند
(119).
اگر در هزينه كردن اموالى كه همراه كودك بوده
اذن گرفتن از حاكم شرع يا وكيلش ممكن نباشد بايد از مؤمنان عادل اجازه بگيرد و در
صورتى كه به ايشان نيز دسترسى نداشته باشد مىتواند اموال كودك را براى مخارج او
هزينه كند و ضامن نيست
(120).
در صورتى كه كودك مالى همراه نداشته باشد،
يابنده مىتواند از اموال خود، يا با زكات يا كمك گرفتن از ديگران مخارج او را بدهد
(121).
5. اگر همراه كودك مالى نباشد و كسى هم يافت
نشود كه مخارج او را بدهد يابنده بايد مخارج او رابپردازد و در اين صورت اگر قصد پس
گرفتن مخارج او را داشته باشد، مىتواند پس از بلوغ كودك آنها را پس بگيرد ولى اگر
قصد پس گرفتن مخارج او را نداشته است نمىتواند پس بگيرد
(122).
6. اگر راههايى براى فراهم كردن هزينه كودك
وجود داشته باشد، و يابنده خودش نفقه او را بدهد، پس از بلوغ كودك نمىتواند آن
هزينهها را از او بخواهد هر چند از اول قصد گرفتن هزينهها را داشته باشد
(123).
7. اگر ولى كودك پيدا شود، حضانت او به وليش
منتقل مىشود و در صورتى كه ولى كودك را از يابنده در خواست كند، بر يابنده واجب
است كه كودك را به او تحويل دهد
(124).
8. افرادى كه حضانت كودك، شرعا بر عهده
آنان بوده، مثل پدر و مادر و جد اگر كودك را نزد يابنده ببينند، مىتوانند او را از
يابنده بگيرند و خودشان حضانت كنند
(125).
9. چنانچه يابنده كودك را به اولياى حضانت
كنندهاش تحويل دهد و ايشان از تحويل گرفتن و حضانتش سرباز زنند، بايد آنها را به
تحويل گرفتن كودك و حضانت او وادار كنند
(126).
10. نگهدارى (كودك) زنازاده واجب كفايى است و
بايد هزينه او از بيت المال فراهم آيد
(127).
جداكردن
فرزند از پدر و مادر
1. در دوران شير خوارگى، كه مادر، حضانت كودك
را بر عهده دارد براى پدر جايز نيست كودك را از او بگيرد
(128).
2. بنابر احتياط واجب، اگر مادر، پيش از تمام
شدن دو سال كودك را از شير بگيرد پدر حق ندارد بچه را از حضانت او خارج كند
(129).
3.كودكى كه مادر ندارد جدا كردن او از پدر يا
جد يا برادر و خواهرش مكروه است
.
4. تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمىتواند او
را از مادرش جدا كند
(131).
پايان حضانت
كودك
كودك - دختر باشد يا پسر - پس از بلوغ و رشد،
مدت حضانتش پايان يافته و كسى بر او حق حضانت ندارد، بلكه اختيارش به دست خود اوست
(132).