مسائل پزشكى
خوردن
و آشاميدن چيز حرام براى معالجه
برخى
از افرادى كه امروزه به ساير كشورها سفر مىكنند بيمارانى هستند كه براى معالجه
به آنجا مىروند و برخى ديگر دانشجويانى مىباشند كه در رشتههاى پزشكى تحصيل
مىكنند، و چون در برخى از كشورهاى غيراسلامى ممكن است به مسائلى برخورد كنند
كه در كشورهاى اسلامى كمتر اتفاق مىافتد، در اين قسمت پارهاى از آنها را
يادآور مىشويم.
در
موارد ذيل خوردن و آشاميدن چيزهاى حرام اشكال ندارد:
حفظ
جان متوقف بر حرام باشد، مثلاً در موقعيّتى قرار گرفته است كه به جز غذاى حرام
چيز ديگرى نيست و اگر نخورد از گرسنگى مىميرد.
مداواى مرضى كه تحمل آن به طور معمول ممكن نيست، متوقف بر خوردن يا آشاميدن
حرام باشد و معالجه آن منحصر در استفاده از همان دارو باشد.
او
را به خوردن يا آشاميدن حرام وادار كردهاند، به گونهاى كه اگر نخورد جانش يا
آبرويش يا مقدار قابل توجهى از اموالش در خطر است، و همچنين است اگر جان يا
آبروى افراد محترمى در خطر باشد.
در
مقام تقيّه كه خوف از جان و مال و آبرو داشته باشد، همانگونه كه در فرض قبلى
گذشت. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 170، م31 و32 )
مسأله1* در تمام مواردى كه خوردن يا آشاميدن حرام، جايز مىشود، بايد به مقدار ضرورت
اكتفا كند و زياده بر آن جايز نيست. ( همان مدرك )
مسأله2* معالجه بيمارى در صورتى با حرام جايز است كه به تشخيص پزشكان ماهر و مورد
اطمينان، معالجه آن منحصر در آن باشد و به طور متعارف راه ديگرى نباشد. ( همان مدرك، م34 )
استفتا
س
* بعضى از شربتهايىكه فقط جنبه تقويتى دارند، همچنين بعضى از شربتهاى سينه
بزرگسالان و حتى اطفال، الكل طبّى (مستكننده) در فرمول آنها به كار رفته،
تجويز آنها به وسيله پزشكان يا فروش آنها در داروخانهها چه حكمى دارد؟ با توجه
به اينكه هيچكدام از آنها چاره منحصر به فرد نمىباشد، و در صورت مجاز بودن
فروش آنها در داروخانهها، آيا نجاست آنها و وجود الكل در آنها، به مريض بايد
گوشزد شود؟
جواب : اگر معلوم است كه در آن شراب حرام است، تجويز و صرف آن جايزنيست مگر درمورد
ضرورت وانحصار علاج به آن؛ ولى در صورت شك مانع ندارد و تحقيق زياد لازم نيست.( استفتاآت، ج2، ص 513، س
26 )
تشريح و پيوند اعضا
مسأله1* مرده مسلمان را نمىتوان تشريح كرد، و اگر عضوى را جدا كنند حرام است و ديه نيز
واجب مىشود. ( توضيح المسائل، م
2878 )
مسأله2* تشريح مرده غيرمسلمانان جايز است و ديه ندارد.
--به
فتواى رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آيةاللَّه خامنهاى (دامت بركاته) چنانچه
كشف مطالب پزشكى جديدى كه جامعه به آن نياز دارد و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع
به يك بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مىكند منوط به تشريح جسد ميّت مسلمان
باشد اشكال ندارد ولى واجب است تا حدّ امكان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود.
(رساله
اجوبة الاستفتائات، ترجمه فارسى، س 1280. )
مسأله3* اگر حفظ جان مسلمانى يا عدّهاى از مسلمانان متوقف بر تشريح مرده مسلمان باشد و
تشريح غيرمسلمان ممكن نباشد، اشكال ندارد. ( توضيح المسائل، م
2880 )
مسأله4* براى يادگيرى و آموزش نمىتوان مرده مسلمانى را تشريح كرد، مگر آنكه زندگى
مسلمانى متوقف بر آن باشد و تشريح غيرمسلمان نيز ممكن نباشد. ( همان مدرك )
مسأله5* در موردى كه حفظ جان مسلمانان متوقف بر تشريح مسلمان است ديه ندارد گرچه احتياط
مستحب است ديه آن را بپردازند. ( توضيح المسائل، م
2881 )
مسأله6* اگر حفظ جان مسلمانى متوقف باشد بر پيوند عضوى از اعضاى ميّت، اشكال ندارد ولى
ديه آن بايد پرداخت شود. ( توضيح المسائل، م
2882 )
مسأله7* اگر حفظ عضوى از اعضاى بدن مسلمان، مثلاً چشم متوقف باشد بر قطع عضو ميت مسلمان
جايز نيست و اگر جدا كنند ديه دارد. ( همان مدرك )
مسأله8* قطع عضو ميت غيرمسلمان براى پيوند، حرام نيست و ديه ندارد. ( توضيح المسائل، م
2883 )
مسأله9* پس از آنكه عضوى از بدن انسان مرده يا زنده را قطع كردند و به بدن مسلمان
زندهاى پيوند زدند، و جزء بدن او شد و حيات پيدا كرد، به سبب انتقال كه يكى از
مطهرات است، پاك مىشود و براى نماز نيز اشكال ندارد. ( همان مدرك )
مسأله11* پيوند اعضاى حيوان به بدن انسان براى معالجه اشكال ندارد، مثلاً چشم حيوانى به
جاى چشم انسان بگذارند، هر چند از سگ و خوك باشد، و پس از آنكه به بدن مسلمان
منتقل شد و حيات پيدا كرد، پاك مىشود. ( تحرير الوسيله، ج1، ص 131، الانتقال )
استفتا
س
1 * با اهداء سلام، خاطر مبارك مستحضر است كه علم تشريح و كالبد شناسى انسان از
رشتههاى بسيار ضرورى پزشكى است، بهگونهاى كه بدون انجام اين عمل، علم طب
كاملاً ناقص و بىمعناست، زيرا دانشجوى پزشكى با مطالعه و ديدن اعضا و اندامهاى
سالم انسان است كه مىتواند پى به وجود عارضه و بيمارى يك عضو ببرد، به عبارت
ديگر براى پى بردن به وضع غير طبيعى عضو بايستى حتماً وضع طبيعى آن را شناخت،
چون اينانند كه بايستى در آينده جراح شده و يا به عنوان متخصص يكى از رشتههاى
پزشكى به كار بپردازند. مىتوان گفت كه بدون تشريح انسان، ركنى از اركان اصلى و
اساسى پزشكى حذف شده است كه بالطبع مطالعه ساير قسمتهاى پزشكى امكانپذير
نخواهد بود. بىترديد با تعهّدى كه مسؤولين مربوطه در مورد احترام به انسان
بويژه مسلمان دارند و با تعهّدى كه شرعاً در مورد احترامات ممكنه نسبت به جسد
انسان خواهد شد (توضيح آن كه
تاكنون اقدامات مسؤولين در مورد استفاده از جسد غيرمسلمان بىنتيجه بوده است)
تقاضا دارد نظر مبارك را نسبت به تشريح كالبد انسان براى گروه پزشكى اعلام
فرماييد.
جواب : تشريح بدن مسلمان جايز نيست و در غيرمسلمان اشكال
ندارد( استفتاآت، ج2، ص 41، س114. )
س
2 * آيا شخصى كه به علّت بيمارى مشكوك فوت مىكند و ما، در اين بيمارستان جهت
تعيين علت مرگ مجبور مىشويم كالبد شكافى كرده، علت بيمارى و مرگ نامبرده را
بررسى كنيم از نظر شرعى مسأله چگونه است؟ لازم به تذكر است، انجام اين عمل توسط
متخصّصين مربوطه مىشود و فوقالعاده ضرورى است، با توجه به اينكه اين مركز،
درمانى و آموزشى است و در تمام مراكز علمى دنيا انجام مىدهند و از نظر يادگيرى
حرفه پزشكى از واجبات است.
جواب : كالبد شكافى بدن مسلمان جايز نيست مگر در صورتى كه واجب شرعى اهمى در بين
باشد. ( همان مدرك، ص42، س 115 )
س 3 *اگر ميتى مشكوك باشد كه مسلم است يا كافر، و راهى براى حكم به اسلام او
نباشد جايز است تشريح كردن آن يا خير؟
جواب : مانع ندارد. ( همان مدرك، س116 )
س 4 * همانگونه كه مستحضريد، علم تشريح از اساسىترين و ضرورىترين قسمت رشته
پزشكى به شمار مىرود و بنا به عقيده اكثريت اطبا و متخصصين اين رشته بدون
تشريح جسد انسان نمىتوان انتظار تربيت پزشكانى حاذق و ماهر را داشت. با توجه
به اينكه در شرايط فعلى امكان بدست آوردن جسد كافر در دست نيست و از طرفى جامعه
اسلامى هم محتاج پزشكانى ماهر و زبر دست است تا از اين نظر نيز به خود كفايى
برسد، لذا خواهشمند است نظر مبارك خود را در مورد تشريح در شرايط فعلى مرقوم
فرماييد، در ضمن آيا تشريحى كه بر اين اساس هم اكنون در بعضى دانشكدهها انجام
مىگيرد، شرعى است يا خير؟
جواب : تشريح بدن ميّت مسلمان جايز نيست مگر در موردى كه حفظ جان مسلمانى وابسته به
آن باشد. (استفتاآت،ج2، ص 42، س 117 )
س 5 * آيا برداشتن چشم از افراد متوفاى مجهول الهويه كه در كشور اسلامى در ميان
سردخانههاى بيمارستان مدتى نگهدارى مىشوند، و بازماندگان و اقوام آنها به
سراغ اجساد نمىآيند و پيوند زدن (قرنيه) قسمتى از چشم با چشم بيمارانى كه نياز
به اين نوع عمل جراحى دارند اشكال دارد يا خير؟
جواب : اگر كفر او احراز نشده جايز نيست. ( استفتاآت،ج2، ص 43، س 119 )
انتقال خون و خريد و فروش آن
مسأله1* انتقال خون از بدن انسانى به انسان ديگر يا از بدن حيوان به بدن انسان اشكال
ندارد.
مسأله2* اهداء خون به غيرمسلمان و به بيمارستانهاى كشورهاى غيراسلامى اشكال ندارد. ( توضيح المسائل، م2885 و استفتاآت، ج2، ص6 س4، 5 و 6. )
مسأله3* انتقال خون غيرمسلمان به بدن مسلمان اشكال ندارد.
مسأله4* خريد و فروش خون براى استفاده بيماران و مجروحان اشكال ندارد.
مسأله5* اگر گرفتن خون براى صاحب آن ضرر داشته باشد، اشكال دارد، خصوصاً اگر ضرر فاحش و
زياد باشد. ( توضيح المسائل، م2885 و استفتاآت، ج2، ص6 س4، 5 و 6. )
نگاه كردن بهبدن نامحرم و لمس آن براى معالجه
مسأله
1 * اگر مرد نامحرمى بخواهد زنى را معالجه كند، در صورتى كه زنى براى معالجه
نباشد و ناچار باشد كه او را نگاه كند و يا دست به بدن او بزند اشكال ندارد ولى:
اگر
معالجه نياز به نگاه و لمس نداشته باشد؛ نگاه كردن حرام است.
اگر
با نگاه كردن يا بكار بردن ابزار وسيله، بدون لمس بتواند معالجه كند؛ نبايد بدن
نامحرم را لمس كند.
اگر
از روى لباس و يا با دستكش بتواند بدن را معاينه و معالجه كند، لمس جايز نيست.
اگر
براى معاينه يا معالجه لازم است بدن او را لمس كند ولى مىتواند بدون نگاه كردن
و تنها با لمس معاينه و معالجه كند، نبايد نامحرم را نگاه كند.
هنگام معاينه اگر نگاه به بدن نامحرم يا لمس آن ضرورت دارد، بايد به همان مقدار
ضرورت اكتفا شود و تجاوز از آن حرام است. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 243، م 22 )
مسأله
2 * اگر پزشك زن وجود دارد، و معاينه يا معالجه بيمارى نياز به ديدن يا لمس بدن
دارد، بانوان نبايد به پزشك مرد مراجعه كنند. ( تحرير الوسيله، ج2 ، ص 242 و 243 ، م 15 تا 19. )
مسأله
3 * نگاه كردن به صورت و دستهاى زن نامحرم (تا مچ) اگر براى لذّت بردن نباشد
اشكال ندارد. (براى آشنايى بيشتر به احكام نگاه كردن، مراجعه كنيد.) ( تحرير الوسيله، ج 2 ، ص 242 ، م 22. )
مسأله
4 * اگر زنى بخواهد مرد نامحرمى را معالجه كند، و به ناچار بايد بدن او را نگاه
يا لمس كند، در صورتى مرد مىتواند به زن نامحرم براى مداوا مراجعه كند كه پزشك
مرد نباشد و در آن صورت تمام مواردى كه در مسائل قبل بيان شد نسبت به پزشك زن
نيز جارى است. ( همان مدرك )
اشياى پيدا شده
اگر
انسان در كشور غيراسلامى چيزى پيدا كند و بردارد، در حكم، با آنچه در كشور
اسلامى پيدا مىشود تفاوتى ندارد، اكنون جهت آشنايى، خلاصهاى از احكام آن را
در اينجا مىآوريم:
برداشتن
چيزى كه پيدا شده، مكروه است و اگر بردارد بايد مطابق دستور زير عمل كند:
الف)
اگر آنچه پيدا شده، كمتر از يك درهم ارزش دارد، مىتواند براى خودش بردارد.
ب)
اگر قيمتش يك درهم يا بيشتر باشد، بايد اعلام كند و پى ( يك درهم در زمان حال
*1372 ه’ . ش* حدود هفتصد و پنجاه ريال است. ) صاحبش
بگردد، و اگر صاحبش پيدا نشد بين اين سه كار مخير است و به هر كدام مىخواهد
مىتواند عمل كند.
براى خودش بردارد، ولى اگر صاحبش پيدا شد، بايد به او برگرداند.
به
فقيرى صدقه بدهد، ولى اگر صاحبش پيدا شد بايد آن را و يا مانند و يا قيمتش را
به او بدهد.
به
طور امانت براى صاحبش نگهدارى كند. ( تحرير الوسيله، ج2، ص225، م 6 )
مسأله
* اگر آنچه پيدا شده است از چيزهايى باشد كه نمىتوان نگه داشت و خراب مىشود
مانند هندوانه و خربزه و گوشت و مانند اينها جايز است كه آن را قيمتگذارى و
مصرف كند، يا بفروشد و پولش را براى صاحبش نگه دارد، و در هر دو صورت اگر صاحبش
پيدا شود ضامن است. ( تحرير الوسيله، ج2، ص227، م 17 )
كودك پيدا شده
مسأله
1 * اگر در كشورهاى اسلامى كودكى پيدا شود، حكم مسلمان را دارد.
مسأله
2 * اگر در كشور غيراسلامى كودكى پيدا شود و در آن كشور مسلمان نيز زندگى
مىكند و احتمال مىرود كه اين كودك مسلمان زاده باشد، حكم مسلمان را دارد.
مسأله
3 * اگر در كشور غيراسلامى كودكى پيدا شود و در آن كشور هيچ مسلمانى نباشد، يا
باشد ولى احتمال اينكه اين كودك نيز مسلمانزاده باشد وجود ندارد اين كودك حكم
مسلمان را ندارد.
مسأله
4 * در آن موردى كه كودك حكم مسلمان را دارد، اگر پس از بلوغ اعلام كفر كرد،
كافر است. ( تحرير الوسيله، ج2، ص234، م 3 )
مسأله
5 * اگر كودكى پيدا شود و در معرض تلف و هلاكت باشد واجب است كه او را گرفت و
سرپرستى كرد تا بالغ شود. ( همان مدرك، ص 233، خاتمه
)
نگاه كردن
يكى
از نعمتهاى الهى، قدرت بينايى است، انسان بايد از اين نعمت بزرگ در راه كمال و
ترقى خود و همنوعان استفاده كند و آن را از نگاه به نامحرمان بازدارد، ايشان در
نگاه به طبيعت و زيباييهاى آن تا آنجا كه تجاوز به حقوق ديگران نباشد، آزاد
است، ولى حفظ ديده از نگاه به ديگران و حفظ خود از نگاه نامحرمان احكام خاصى
دارد، و چون در ساير كشورها حتى كشورهاى اسلامى، بىحجابى رواج دارد، وممكن است
سبب اثر پذيرى بعضى از بانوان مسافر گردد و برخى از آقايان در نگاه به نامحرمان
پا از حريم قانون اسلام بيرون بگذارند، جهت آشنايى ويادآورى، در اين قسمت برخى
از مسائل نگاه كردن را مىآوريم.
نگاه
مرد به زن و زن به مرد ( تحرير الوسيله، ج2، ص 242 و 243، م15 تا 19. )
الف) محارم
همسرمانع ندارد.
غير
همسر
* براى لذت بردنحرام است.
* بدون قصد لذّتبه غير عورتين مانع ندارد.
ب) غير محارم
براى لذت بردنحرام است.
بدون قصد لذّت
* به صورت و دستها تا مچ مانع ندارد.
( مطابق استفتايى كه مؤلف از محضر آية اللَّه العظمى اراكى كرده است، زن مىتواند به سر
و گردن مرد به مقدارى كه پوشاندن آن متعارف نمىباشد بدون قصد لذّت نگاه كند. )
* به ساير جاهاى بدن حرام است
نگاه كردن مرد به مرد و زن به زن ( تحرير الوسيله، ج2، ص 242، م16. )
براى لذّتبردنحرام است.
بدون قصد لذّتبه غير از عورتين، اشكال ندارد.
مسأله 1 * تمام مواردى كه نگاه كردن حرام است، لمس كردن آن نيز حرام است، بلكه زن و
مرد نامحرم نمىتوانند، دست و صورت يكديگر را لمس كنند. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 243، م20. )
مسأله 2 * بر زن واجب است تمام بدن خود را (به جز صورت و دستها) از نامحرم بپوشاند. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 244، م23. )
نگاه كردن به زنان غيرمسلمان
مسأله
1 * نگاه كردن مرد بدون قصد لذّت، به آن قسمت از بدن زنهاى غيرمسلمان كه
معمولاً نمىپوشانند، اگر با نگاه كردن خوف به حرام افتادن نباشد اشكال ندارد. ( توضيح المسائل، م1441، العروة الوثقى، ج2، ص 802، م 27 )
مسأله
2 * اگر انسان بداند كه با تردد در خيابان و بازار چشمش به بدن زنان غيرمسلمان
مىافتد، تردد اشكال ندارد. ( العروة الوثقى، ج2، م 28 )
نگاه
كردن به بدن نامحرم و لمس آن براى معالجه
مسائل
مربوط به اين بخش در فصل احكام پزشكى گذشت، براى آشنايى به *مسائل پزشكى* مراجعه كنيد.
دست دادن زن ومرد
زن
و مرد نامحرم نمىتوانند با هم دست بدهند (مصافحه كنند) مگر از زير لباس كه در
آن صورت هم نبايد دست يكديگر رابفشرند. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 243، م20. )
ازدواج
مسأله 1 * ازدواج مرد مسلمان با زن غيرمسلمان (غير اهل كتاب) و زن مسلمان با مرد
غيرمسلمان (هرچند اهل كتاب) جايز نيست چه به طور دائم و چه موقّت. ( تحرير
الوسيله، ج2، ص285 )
مسأله 2 * ازدواج موقّت مرد مسلمان با زنهاى اهل كتاب *مسيحى، يهودى، زردشتى* اشكال
ندارد، امّا ازدواج دايم جايز نيست. ( همان مدرك )
مسأله 3 * اگر شوهر مرتد شود عقد آنها باطل مىشود ( مرتّد، كسى كه قبلاً
مسلمان بوده و اكنون از اسلام روى گردانده و كافر شده است. ) و بايد از يكديگر جدا شوند، ولى اگر مرتد ملّى شد
( مرتد ملى در مقابل
مرتّد فطرى است و آن كسى است كه هنگام انعقاد نطفهاش، پدر و مادر يا، هر دو
غيرمسلمان بودهاند ولى خودش مسلمان شده و سپس از اسلام روى گردانده و مرتد
فطرى كسى است كه بر فطرت پاك اسلامى به دنيا آمده، بعضى هنگام انعقاد نطفهاش،
پدر يا مادرش يا هر دو مسلمان بودهاند و خود نيز مسلمان بوده و سپس از اسلام
روى گرداند، هر كدام از اقسام مرتد احكام خاصى دارد كه در كتب مفصل فقهى آمده
است.(تحرير الوسيله، ج 2، ص 366 و ص
494). )و قبل اتمام عدّه زن، توبه كند، عقد اول صحيح است و اگر توبه نكرد، پس از پايان عدّه عقد باطل مىشود. ( تحرير الوسيله، ج2، ص 286، م 5 )
(براى آشنايى بيشتر به
بخش «احكام مرتد» مراجعه كنيد. )
مسأله 4 * اگر زن مرتد شود، چنانچه قبل از اتمام عدّه توبه كند عقد صحيح است ولى اگر
توبه نكند پس از پايان يافتن عدّه عقدشان باطل مىشود وبايد از يكديگر جدا شوند. ( همان مدرك. )
يادآورى:
زن بايد پس از فوت شوهر يا طلاق گرفتن و يا تمام شدن مدت عقد موقت، مدت زمان
معيّنى را صبر كند و در اين مدّت نمىتواند با مرد ديگرى ازدواج كند، و چون
ممكن است زنهاى اهل كتاب و حتى برخى مسلمانان، به سبب عدم اعتقاد به اين مسأله
يا ناآگاهى و حتى بىمبالاتى به آن، قبل از تمام شدن عدّه، مجدّداً ازدواج
كنند، كسانى كه تصميم به ازدواج مىگيرند، بايد به اين مسأله توجه كامل داشته
باشند، تا خداى نكرده به حرام نيفتد، به علاوه كه در بسيارى موارد ممكن است سبب
انتقال بيماريهاى خطرناك هم بشود.
استفتا
س 1 * اينجانب برادرى دارم كه مىخواهد با يك دختر مسيحى ازدواج كند، با اينكه ما
او را ارشاد و راهنمايى كردهايم امّا اثرى نداشته است، بنابراين تكليف ما اين
خانواده چه مىباشد؟ آيا رفت و آمد با آنان اشكال شرعى ندارد؟
جواب : ازداوج مسلمان با دخترمسيحى به صورت دائم باطلاست. ( استفتائات، ج 3، ص 127، س 128. )
س 1 * ازدواج زن مسلمان با فرقه بهايى چه صورت دارد؟
جواب : ازدوج با فرقه ضالّه بهاييه باطل است. ( توضيح المسائل، ص 431، س 80 )
س 2 * زنى كه مىخواهد به تحصيل خود ادامه دهد كه بعدها شغلى انتخاب كند (البته
شغل حلال) ولى فعلاً ادامه تحصيل ملازم با اين است كه با مرد نامحرم روبرو شود،
مثلاً در دانشگاه نزد مرد درس بخواند يا اينكه با مردها در يك كلاس باشد، چنين
شغلى جايز است يا خير؟
جواب : ادامه تحصيل در رشتههاى حلال اشكال ندارد و ليكن تستّر از اجانب و خوددارى
از اختلاط با آنها لازم است و اگر ادامه تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و
مفاسد دينى و اخلاقى در بر داشته باشد ترك كند. ( توضيح المسائل، ص432، س93. )
س 3 * دختر و پسرهاى امروزه كه در مدارس و دبيرستانها و دانشگاهها و مؤسسات با هم
معاشر هستند و براى محرميّت، صيغه براى خودشان يا پدر و فرزندانشان قصد دارند
جارى كنند كه اين معاشرتها حرام نباشد، چون حضرتعالى اذن پدر را در باكره
احتياط واجب مىفرماييد و در اين موارد چه بسا هست كه پدرها راضى نمىشوند و يا
آن كه نمىشود اذن گرفت، اجازه مىفرماييد كه اين احتياط ترك شود و بدون اذن
ولىّ صيغه جارى گردد يا خير و ديگر آنكه بعضى موارد هست كه پسر و دختر به هم
علاقه دارند و تحصيل اذن از پدر به واسطه شرم و حيا و موانع ديگر مشكل است آيا
ترك اين احتياط در اين صورت جايز است يا خير؟
جواب : اذن پدر ساقط نمىشود بلكه اخيراً اذن پدر را شرط مىدانم به حسب فتوى. ( همان مدرك، س 94 )
ارث
يكى
از عواملى كه گاهى مانع ارث بردن برخى افراد مىشود، كفر است، كه در جدول زير
موارد مختلف آن آورده شده است.
ميت |
وارث
|
چگونگى توارث |
مسلمان |
كافر |
ارث نمىبرد. |
مسلمان |
كافر و مسلمان |
كافر ارث نمىبرد. |
كافر اصلى |
كافر |
ارث مىبرد
|
كافر ارتدادى
|
كافر
|
ارث نمىبرد.
|
كافر اصلى يا ارتدادى
|
كافر و مسلمان
|
كافر ارث نمىبرد
|
كافر اصلى يا ارتدادى
|
مسلمان
|
ارث مىبرد
|
اگر
مسلمانى از دنيا برود و وارث مسلمانى نداشته باشد، اموال او به حاكم شرع
مىرسد؛ يعنى اختيارش با حاكم است. ( تحرير الوسيله، ج2، س364، م 1 )
احكام اموات
مسأله
1 * آنچه نسبت به ميّت مسلمان، از غسل و كفن و حنوط و نماز و دفن واجب است،
نسبت به غيرمسلمان واجب نيست. ( تحرير الوسيله، ج1، ص65 )
مسأله
2 * كسى كه ميّت را غسل مىدهد بايد مسلمان باشد. ( تحرير الوسيله، ج1، ص 68، م 9 )
مسأله
3 * كودكى كه پدر و مادر او مسلمانند يا يكى از آنها مسلمان است، حكم مسلمان را
دارد. ( العروة الوثقى، ج1، ص381. )
مسأله
4 * دفن مسلمان در قبرستان غيرمسلمانان و نيز دفن غيرمسلمان در قبرستان
مسلمانان جايز نيست. ( تحرير الوسيله، ج1، ص 89، م9. )
مسأله
5 * اگر مسلمان را در قبرستان غيرمسلمانان دفن كنند و يا كافرى را در قبرستان
مسلمانان دفن كرده باشند، نبش آن جايز، بلكه اگر ماندن او در آنجا بىاحترامى
به مسلمانان يا اموات مسلمانان آن قبرستان باشد، واجب است. ( همان مدرك. )
استفتا
س
1 * اگر در راهى، دور از محلّ مسكونى، به ميّتى برخورد كرديم و نمىدانستيم كه
آيا اين ميّت مسلمان است يا نه، آيا مىتوانيم او را در قبرستان مسلمين دفن
كنيم؟.
جواب : اگر در بلاد اسلامى است، محكوم به اسلام است و در قبرستان مسلمين دفن مىشود. ( استفتاآت، ج1، ص87، س
222 )
س
2 * اگر ميّت مذكور در سؤال قبل را، در قبرستان مسلمانان دفن كرديم و بعد از
مدّتى فهميديم كه كافر است، آيا مىشود او را از آنجا بيرون آورده و در جاى
ديگر دفن كنيم؟
جواب : اگر بعد از دفن معلوم شد كافر است، مىتوانند او را بيرون آورند؛ بلكه در
بعضى موارد لازم است. ( استفتاآت، ج1، ص88، س
223 )
س
3 * پسر يازده ساله مسلمانى در يكى از شهرهاى غيراسلامى از دنيا رفت و چون در
آن شهر قبرستان مخصوص مسلمانان وجود نداشت و به علّت موانع ديگر، مجبور شدند وى
را در قبرستان غيرمسلمانان دفن كنند و او تنها مسلمانى است كه در اين قبرستان
دفن شده، حالا مسلمانان آنجا در نظر دارند جايى مخصوص براى قبرستان مسلمين در
نظر بگيرند؛ آيا مىشود جسد اين پسر را به آن قبرستان انتقال داد؟
جواب : دفن مسلمانان در قبرستان كفار جايز نيست و اگر متلاشى نشده بيرون آوردن آن
مانع ندارد، بلكه در بعض موارد لازم است. ( استفتاآت، ج1، ص224، س
225 )
معاشرت
با خويشاوندان غيرمسلمان
در
اسلام نسبت به ارحام و اقارب سفارش بسيار شده است و جدايى و دورى از آنان
پذيرفته نيست، هرچند اگر كسى اهل گناه باشد و يا بناى انجام حرامى را داشته
باشد، معاشرت او بر اساس قانون امر به معروف ونهى از منكر تنظيم مىشود، و
چنانچه ترك معاشرت نسبت به ترك گناه مؤثر باشد، به عنوان اوّلين مرتبه از مراب
نهى از منكر، بايد رفت و آمد را قطع كرد تا گنهكار توبه كند وسراغ گناه نرود و
در مقابل، چنانچه معاشرت براى ترك معصيت مؤثر باشد، بايد با مراوده و معاشرت،
براى جلوگيرى از منكر تلاش كرد و چه گناهى و منكرى بالاتر از كفر به اللَّه و
شريك قائل شدن براى خداوند تبارك و تعالى.
ولى
نسبت به ارحام و نزديكان، مانند پدر و مادر و فرزند، برادر و خواهر سفارش به
حدّى است كه حتّى اگر كافر باشند، قطع ارتباط با آنان (قطع رحم) حرام است، مگر
آنكه سبب انجام گناه ديگرى باشد.
به
دو نمونه استفتا توجه كنيد:
س
1 * آيا صله رحم با خويشاوندى كه كافر يا مرتد محسوب مىشود نيز واجب است؟
جواب : صله رحم مطلقاً واجب است.
س
2 * فرزند پدرى هستم كه هيچگونه اعتقادى به خدا و پيامبر و معاد ندارد و مسلماً
نماز هم نمىخواند، بلكه در مواردى توهين به آستان قدس خداو پيامبر مىكند و با
انقلاب فوق العاده بد است، اخلاق خانوادگى او *به خاطر اين كه مادرم و خواهرم و
برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند* فوقالعاده تند و به دور از عواطف
پدرى است، من تا آنجا كه توانستم با محبّت ورفتار ملايم باپدرم صحبت كرده واورا
از روشى كه در مقابل خدا و پيامبر و در مقابل خانواده پيش گرفته، نهى كردم،
امّا محبّت و طبع ملايم هم در او كارگر نيست و اكنون وضع خانواده آشفته و هر
روز دعوا و ناسزاگويى از طرف پدرم در خانواده شديدتر شده و من هم با پدرم دعوا
كرده و از او قهر نمودم. البتّه متذكّر مىشوم كه من ازدواج كرده و در منزل
همسرم زندگى مىكنم و شوهرم گفته كه راضى نيستم ديگر به خانه پدر و مادرت بروى،
حال از امام عزيز مىخواهم تكليف اين جانب را نسبت به پدرم كه كافر به همه چيز
است روشن كند.
جواب : از قطع رحم اجتناب كنيد و حتى المقدور در هدايت او كوشش نماييد. ( استفتاآت، ج1، ص 489، س21. )
سلام كردن به غيرمسلمان
مسأله
1 * سلام كردن به غيرمسلمان مكروه است.
مسأله
2 * اگر غيرمسلمانى به مسلمان سلام كند، احتياط آن است كه در جواب، تنها *عليك* را بگويد بدون *سلام* ولى براى جلب قلوب آنان و گرايش به اسلام، گفتن *سلام* به
تنهايى (بدون عليك) اشكال ندارد. ( العروة الوثقى، ج1، ص
559 )
دادن قرآن به كافر
مسأله
1 * احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند و اگر قرآن دست
اوست، در صورت امكان از او بگيرند. ( توضيح المسائل، م 139 )
مسأله
2 * دادن قرآن به كافر براى هدايت او اشكال ندارد.
( استفتاآت، )
راديو و تلويزيون
همچنانكه
خواندن كتابهاى گمراه كننده حرام است، شنيدن و ديدن برنامههاى راديو و
تلويزيونهاى بيگانه، اگر سبب گمراه شدن يا انحراف اخلاقى يا مفسده ديگرى باشد،
حرام است؛ به علاوه اگر آواز يا آهنگهايى كه پخش مىشود غنا باشد، گوش دادن به
آنها از اين جهت نيز جايز نيست و گاهى خريد و فروش و نگهدارى آنها نيز اشكال
دارد.
س
1 * آيا درست است كه ما به راديوهاى بيگانه گوش بدهيم، چون كسانى هستند كه هر
چه از راديوهاى بيگانه مىشنوند قبول مىكنند و براى كسان ديگر هم مىگويند،
آيا لازم است كه مابه اين راديوها گوش كنيم و جواب اين طور آدمها را بدهيم يا
خير؟(چون من از بعضيها شنيدهام كه حرام است، حال مىخواستم نظر حضرتعالى را
بدانم)
جواب : اگر موجب انحرف و مفسده است نبايد گوش كنيد. ( استفتاآت، ج2، ص41، س
113 )
س
2 * در حال نگاه كردن به فيلمهاى تلويزيونى كه گاهى زنهاى بىحجاب نيز دارد و
گوش دادن به صداى تارى كه نواخته مىشود چه صورت دارد؟
جواب : نظر به فيلم اجنبيه كه صاحبش را نمىشناسد و ريبه و فساد در آن نيست، اشكال
ندارد و موسيقى مطرب حرام است و صداهاى مشكوك مانع ندارد. ( استفتاآت، ج2، ص17، س 43 )
س
3 * آيا خريد تلويزيون در هند و استفاده از آن با توجه به اينكه تلويزيون هند
همان طورى كه برنامههاى موسيقى و فيلمهاى همهنوعى دارد، برنامههاى اخلاقى هم
دارد جايز است يا خير؟
جواب : در فرض مذكور اشكال ندارد. ( استفتاآت، ج2، ص7، س 10 )
س
4 * آيا تجارت راديو و تلويزيون و مهندسى آن در هند با در نظر گرفتن اينكه
فروشنده يا مهندس مىداند كه بعد از فروش يا بعد از درست شدن اين دستگاه از
فيلمهاى سكسى يا موسيقى آن هم استفاده خواهد شد جايز است يا خير؟
جواب : با فرض داشتن منافع حلال معامله باطل نيست. ( استفتاآت، ج 2، ص 8، س11 )
اصطلاحات و لغات
اخذ = گرفتن
الحادى = غير دينى
اهّم = مهمتر
بلاد اسلامى = كشورهاى اسلامى، شهرهاى اسلامى
بلد = شهر، كشور، جمع آن *بلاد* است.
بول = ادرار
تذكيه = نسبت به حيوان به معناى ذبح شرعى آن است (تذكيه حيوان).
تستر = پوشاندن
تقيّه = پرهيزكردن، خود را هممذهب ديگران نشاندادن براىحفظ جان، آبرويامال.
ثالثه = سوم
دم = خون
دَيْن = بدهى
ذبح = سر بريدن، كشتن؛
ذبيحه = كشته، حيوان ذبح شده
شاخص = چيزىكه عمود برزمين نصب مىشود تا با سايه آن ظهرتشخيص داده شود .
شىء = چيز
صرف = معامله پول با پول، طلا با طلا، نقره با نقره.
ضالّه = گمراه، گمراه كننده
عرض = آبرو
غائط = مدفوع
فاحش = آشكار، آنچه از حدّ تجاوز كند.
فلس = پولك؛ ماهى فلس دار = ماهى پولك دار
قيّم = سرپرست
قيمومت = سرپرستى، قيّم بودن
كافر حربى = كافرىكه درحال جنگ با مسلمانان است يا اعلان جنگ كرده است.
كافر ذمّى = غيرمسلمانى كه در مملكت اسلامى زندگى مىكند و با مسلمانان پيمان بسته
است كه مقررات اجتماعى آنان را مراعات كند و ماليات معينى هم بپردازد و در عوض
جان و مال او در امان باشد.
كنيسه = معبد يهود.
مُباح = جايز، حلال، در مقابل غصبى
متعلّق نذر = كارى كه نذر كرده به آن عمل كند؛ مثلاً اگر نذر كرده باشد كه صد تومان به
فقير بدهد، دادن صد تومان به فقير متعلق نذر است.
مجوس = زرتشت
محكوم به حليت است = حكم حلال را دارد، حلال است.
محكوم به طهارت است = حكم طهارت بر آن است، پاك است.
محكوم به نجاست است = حكم نجس بر آن است، نجس است.
محل اشكال = حكم احتياط واجب را دارد و مكلّف مىتواند در آن مسأله به همان احتياط
عمل كند يا به فتواى مجتهد ديگرى مراجعه كند.
محل تأمّل است = حكم احتياط واجب را دارد.
مخيّر = داراى اختيار
مرتد فطرى = مسلمانى كه كافر شده و پدر و مادرش، يا يكى از آن دو مسلمانند.
مرتد ملّى = مسلمانىكه كافر شده ولى هيچكدام از پدر و مادرش مسلمان نيستند.
مسلم = مسلمان
معابد = جمع معبد = محل عبادت
مَيْتَه = حيوان مرده، مردار
ناصبى = كسى كه به پيامبر يا ائمه اطهار دشنام دهد يا با آنان دشمنى كند، حتّى به يكى
از آنه.
واقف = وقف كننده