هزار و یک مسئله فقهی : مجموعه استفتائات

حسين نوري همداني

- ۳ -


احكام نماز مسافر

س151: لطفاً منظور از وطن را روشن بفرماييد.

ج : همانطور كه در رساله توضيح المسائل هم آمده، محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرد، وطن او است، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد و در صدق وطن بودن قصد هميشه ماندن نيز معتبر نمى باشد اگرچه لازم است ماندن خود را محدود به مقدار معيّن نكند وگرنه وطن صدق نمى كند.

س152: كسى كه دو محل را براى زندگى اختيار كرده مى تواند آنها را وطن خويش محسوب كند؟

ج : بلى هر دو وطن او است.

س153: در رساله ها در مورد وطن ذكر شده كه انسان اگر شش ماه در محلّى بماند وطن او محسوب مى شود، آيا در اين مدّت مى تواند مسافرت كند يا اينكه بايد همه شش ماه را در يك محلّ بماند و اگر مسافرت كند، آيا به اين قصد ضرر مى رساند يا خير؟

ج : لازم است مدّتى به قصد توطّن بماند به اندازه اى كه كسانى كه از قصد او اطلاع دارند بگويند كه فلانى اهل اينجا شده است. شش ماه موضوعيت ندارد و مسافرت مختصر در بين مضرّ نيست.

س154: اينجانب با اجازه و فتوى حضرتعالى بر تقليد از (حضرت امام رضوان اللّه تعالى عليه باقى مانده ام پنج سال پيش از زادگاهم در روستا به قم كوچ كردم و ديگر اميد و قصد برگشتن نداشتم لذا قم را وطن قرار دادم چون قصد دائم محقق بوده و هر موقع به زدگاهم مى رفتم يا قصد عشره مى كردم و يا نماز شكسته مى خواندم. تابستان امسال از طرف دفتر نمايندگى ولى فقيه در سپاه مأموريت گرفتم به شهر انديمشك و به همراه خانواده در آن شهر سكن شدم. مدّت زمان اين سكونت اصلاً معيّن نيست. از انديمشك تا محل كارم كه پادگانى است واقع در كرخه حدود 21 كيلومتر راه است كه هر روز اين مسير را رفت و آمد مى كنم. در رساله حضرت عالى ديدم كه براى قصد توطّن در محلى كه براى زندگى انتخاب شده قصد ماندن دائم معتبر نيست و كسى كه مدّت نامعينى در محلى بخواند زندگى كند مى تواند آنجا را وطن قرار دهد. بنده در اين يك مسئله رجوع كرده ام به حضرت عالى و نمازم را هم در انديمشك و هم در پادگان كامل مى خوانم. با توجه به اين مطالب آيا شكسته خواندن نمازم در زادگاهم (با توجه به اينكه قصد برگشتن ندارم) اشكال دارد يا خير؟

ج : اگر انديمشك را وطن خود قرار داديد و نمى خواهيد بصورت موقّت در آنجا بمانيد در اين صورت آنجا براى شما وطن محسوب شده نماز را تمام مى خوانيد و روزه هم صحيح است امّا در صورتى كه ماندن شما در آن شهر موقّت باشد ولو به مدّت طولانى آنجا براى شما وطن بحساب نخواهد آمد. و اگر در آنجا قصد اقامه نكنيد نماز شما قصر و روزه شما صحيح است. و نسبت به وطن اصلى خود چون اعراض محقّق شده است اگر قصد اقامه ده روز نداشته باشيد بايد نماز را قصر بخوانيد.

س155: گاه گاهى كه به قم مى آيم چون قطع علاقه نكرده ام نمازم را كامل مى خوانم و روزه ام را مى گيرم آيا اشكال ندارد؟

ج : اگر شهر قم را وطن خود قرار داده ايد حتماً نماز را تمام بخوانيد و روزه هم صحيح است.

س156: پدر و مادرم 30 سال پيش از زادگاه خود به همدان آمده اند و از آن به بعد هر هفته يك روز يا هر ماه دو روز رفت و آمد دارند. آيا پدر و مادرم بايد در آنجا نماز را كامل بخوانند؟ حكم روزه چطور است؟ فرزندان چه حكمى درباره نماز و روزه دارند آيا بنده كه 21 سال دارم وقتى به زادگاه پدرم و پدر بزرگم مى روم نماز را بايد كامل بخوانم يا شكسته؟ روزه چطور؟

ج : كسى كه در محلّى به عنوان وطن اقامت داشته يا وطن آباء واجدادى او بوده مادامى كه از آنجا اعراض نكرده و هنوز آنجا را وطن خود مى داند هر وقت كه بانجا مسافرت كند نماز و روزه اش آنجا تمام است و در بين راه اگر مسافت شرعى است قصر است.

س157: طلبه اى همدانى هستم در تهران ، اول اتوبان بهشت زهرا كه جزء شهر رى است مشغول تحصيل علوم دينى هستم و قصد دارم كه هر وقت موفّق شوم براى ادامه تحصيل به قم بروم براى تمام خواندن نمازهايم قصد عشره مى نمايم آيا مى توانم در اين ده روز براى زيارت حضرت عبد العظيم عليه السلام يا براى زيارت مرقدم امام «رضوان اللّه تعالى عليه» يا براى شركت در نماز جمعه به دانشگاه تهران بروم؟

ج : يك مرتبه رفتن به مرقد امام رضوان اللّه عليه يا دانشگاه تهران در ده روز كه دو سه ساعت بيشتر طول نكشد به اقامه شما ضرر نمى رساند و به حضرت عبدالعظيم عليه السلام كه جزء شهر رى است هر روز برويد اشكال ندارد.

س158: چند سالى است شهرستان كرج را وطن اخذ نموده و سه ماه پيش در يك سازمانى در تهران به صورت قراردادى به مدت 89 روز مشغول به كار شدم فعلاً مدت تمام شده و قرارداد يكساله بسته ام و قرار است رسمى بشوم و هر روز صبح از كرج به تهران بروم و برگردم در اين مدّت يكسال تكليف نماز و روزه ام از نظر قصر و اتمام و شكستن روزه چيست؟

ج : در صورتى كه مقتضاى شغل جنابعالى اين است كه مدتى از سا را از وطن خود به نقطه اى رفت و آمد داشته باشيد در سفر اول نماز شما قصر و در سفر دوم به بعد تا هنگامى كه ده روز پشت سرهم در وطن خود نمانيد و در مقصد نيز ده روز قصد اقامه نكنيد نماز و روزه شما تمام است.

س159: شخصى تهران را وطن خود قرار داده ولى به علّت مشكل مسكن تصميم دارد كه براى مدّت غير معيّنى در كرج اقامت نمايد، چنانچه قصد اقامت دائمى در كرج را نداشته باشد نماز و روزه او در كرج چگونه است؟ ضمناً اين شخص چنانچه محلّ كارش تهران باشد نماز و روزه اش در تهران چگونه است؟

ج : تا هنگامى كه از تهران اعراض نكرده است نمازش در تهران تمام و روزه اش صحيح است ولى چون كرج وطن او نيست در مسافرت به آن نماز و روزه اش قصر است مگر اينكه به كرج به واسطه شغلش رفت و آمد داشته باشد و ده روز پشت سر هم در تهران نماند كه در اين صورت نماز و روزه اش در رفت و آمد به كرج هم تمام است.

س160: يك نفر از وطن اصلى اعراض كرده، الآن مى خواهد دوباره آن وطن را برگرداند، طريقش را بيان فرماييد.

ج : لازم است مدّتى در آنجا به قصد توطّن بماند.

س161: شخصى وطن و مسقط الرأس او آبادان است، اكنون ساكن ماهشهر شده ولى از آبادان اعراض نكرده، بچه هايى دارد كه بعضى در آبادان متولّد شده بودند و صغير بودند و بعضى در ماهشهر به دنيا آمده بودند، با اينكه اينها الآن بالغ شدند ولى در خانه پدر هستند و از پدر جدا نشدند و پدر از آبادان اعراض نكرده، اگر بچه اى او چه متولدين آبادان و چه متولدين ماهشهر به آبادان سر بزنند نمازشان چگونه است؟

ج : از وطن آباء و اجداد خود تا اعراض نكرده اند وطن آنها محسوب مى شود و نمازشان در آنجا تمام است.

س162 شخصى مأموريت دارد دو سال از طرف اداره در شهرى كار كند، آيا دو سال كه در آنجاست، حكم وطن بر آن شهر مترتّب مى شود يا خير؟

ج :مترتّب نمى شود.

س163: نظر حضرت عالى درباره بلاد كبيره چيست آيا تهران را بلاد كبيره مى دانيد يا خير؟

ج : بين بلاد كبيره و صغيره فرق نيست و كبيره هم مانند صغيره است، مگر اينكه آن قدر بزرگ باشد كه رفتن از يك نقطه به نقطه ديگر آن شهر، مسافرت وجدا شدن از وطن محسوب شود و تهران فعلاً اينطور نيست.

س164: زن وقتى شوهر نمود تابع اوست اگر شوهر در شهرى دور از زادگاه زن اقامت نمود و در طول سال گاهى يك بار به زادگاه زن مى روند نماز آن زن چگونه است؟

ج : مادامى كه زن از وطن اصلى و زادگاه خويش اعراض نكرده باشد هر وقتى كه به آنجا سفر كند نمازش تمام و روزه اش صحيح است، و تنها شوهر كردن زن دليل اعراض نيست.

س165: زنى اهل شيراز با شخصى اصفهانى ازدواج كرده است و در اصفهان ساكن شد آيا اين به معناى اعراض قهرى زن از وطن اصلى است؟

ج : ازدواج به معناى اعراض از وطن اصلى نيست و تا اعراض قلبى و عملى نكرده است نماز او در وطن اصلى خود در هر موقع كه آنجا برود تمام و روزه اش صحيح است.

س166: اگر زن بگويد من با شوهرم زندگى مى كنم ولى از وطنم اعراض نكردم طورى كه اگر شوهرم مرد يا طلاقم داد به وطنم بر مى گردم، آيا اين گفته زن سبب مى شود كه وطنش از وطنيّت نيفتد و اگر جهت سر زدن به خانه پدر بيايد نمازش قصر است يا تمام؟

ج : در اين فرض وطن او از وطن بودن نيفتاده هر موقع كه آنجا برود نمازش تمام و روزه اش صحيح است.

س167: اگر هنگام رفتن زن به شهر شوهر در ذهنش اعراض و عدم اعراض نبوده، در اين صورت اگر به خانه پدر سر بزند نمازش قصر است يا تمام؟

ج : تمام است.

س168: طلبه ها براى تبليغ به شهرستان و روستاها اعزام كه مى شوند، آيا مى توانند در طول ماه مبارك رمضان هر روز به شهر بروند كه فاصله آن كمتر از چهار فرسخ است و برگردند ولى نماز و روزه هاشان را تمام بخوانند و بگيرند؟

ج : بعد از قصد اقامه در يك نقطه و خواندن يك نماز چهار ركعتى و يا اصلاً بعد از اقامه ده روز جريانى پيش آمد كه هر روز كمتر از چهار فرسخ رفت و آمد مى كند نمازش تمام و روزه اش صحيح است.

س169: بنده قصد داشتم در هر هفته پنجشنبه در يك روستا بمانم و شب جمعه در يك روستاى ديگر و بقيّه هفته را در قم زندگى كنم، آيا نماز اينجانب در اين دو شب تمام است يا قصر، جواب مرقوم فرماييد؟

ج : اگر شغل جنابعالى اقتضا مى كند كه هفته اى يك دو شب در سفر باشيد و شغل را در مسافرت انجام بدهيد، نماز و روزه جنابعالى در سفر اول قصر و در سفر دوّم به بعد تمام است.

س170: تكليف نماز و روزه كسانى كه در مكانى غير از وطن خود سكونت دارند و مشخّص نباشد چند روز در آنجا مى مانند چيست و چنانچه يك يا دوبار قبل از اتمام عشره از حدّ ترخّص خارج شوند چه وظيفه داند؟

ج : اين افراد اگر قصد اقامه ده روز نكنند نماز و روزه آنها قصر است و در صورتى كه از اوّل قصد خروج از حدّ ترخّص در ده روز را نداشته يا فقط يك دفعه قصد خروج در ظرف دو سه ساعته داشته و قصد اقامه كرد ولى بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى قصد كرد كه از حدّ ترخّص خارج و به مسافت كمتر از چهار فرسخ شرعى كه 22/5 كيلومتر است برود و برگردد به اين ترتيب به قصد اقامه ضرر نمى رسد و نماز و روزه او تمام است هرچند مكرّر رفت و آمد بكند.

س171: شخصى به خيال اين كه رفقايش مى خواهند ده روز در مكانى يا شهرى بمانند قصد كرده كه او هم ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى فهميد كه آنها چنين قصدى ندارند، تكليف او چيست؟ اگرچه خودش هم ديگر در آنجا نمى خواهد بماند؟

ج : در فرض مرقوم اگر خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

س172: اينجانب سال گذشته يك روز مانده به ماه رمضان براى ادامه تحصيل به عنوان دانشجو به خرم آباد رفتم (در ضمن بنده، زاده و ساكن همدان هستم) با قصد 10 روزه و نماز را هم كامل خواندم و پس از 5 يا 6 روز بعد مشكلى داشتم نتوانستم بمانم و به همدان باز گشتم و چند روز كه در همدان ماندم قصد سفر دوّم را كردم البته با قصد 10 روزه، روزه گرفتم و نماز را هم كامل خواندم و پس از آن سه هفته يك بار يا دو هفته يك بار يا 45 روزه يا 30 روزه رفت و آمد مى كردم و مى كنم و از سفر دوّم به بعد نمازم را كامل بجا مى آورم. الف: با توجه به توضيح فوق در سفر اوّ نماز و روزه ام چه حكمى دارد؟

ج : چون قصد اقامه كرده و تمام خوانده يد صحيح است و همچنين روزه. ب: در سفر دوم نماز و روزه هايم چه حكمى دارد؟

ج : چون بعد از قصد اقامه تمام خوانده ايد و روزه گرفته ايد صحيح است. پ: اينكه تا كنون نماز را كامل خوانده ام چه حكمى دارد؟

ج : حكم كثير السفر و تمام خواندن نماز حكم كسانى است كه در فاصله كمتر از ده روز رفت و آمد مى كنند نماز شما قصر است و روزه شما نيز ناتمام است.

س173: تعدادى از برادران وظيفه در حين خدمت جهت پاسدارى از حدّ ترخص خارج مى شوند حكم نماز و روزه آنها چيست؟

ج : اگر در يك محل قصد اقامه ده روز كرده و يك نماز چهار ركعتى را خوانده و خروج از حدّ ترخّص تا موقعى كه 22 كيلومتر و نيم راه نرفته باشد به قصد اقامه او ضرر نمى زند و نماز و روزه او تمام است.

س174: سرباز كه اختيار در دست خودش نيست نمازش چگونه است؟ سرباز و غير سرباز در حكم قصر و اتمام فرق ندارند. اگر شرائط قصر نماز و روزه كه در رساله نوشته شده است در بين باشد قصر وگرنه تمام است.

س175: دانشجويى حكم نماز و روزه خود مبنى بر قصد ده روز ماندن در شهرى كه در آن تحصيل مى كنند را نمى داند. مستدعى است حكم مسأله را بيان فرمائيد:

ج : كسى كه به اقتضاى شغل خود - كارمند اداره يا دانشجو يا كاسب - در مسافت شرعى كه 22/5 كيلومتر و بيشتر رفت و آمد مى كند و ده روز پشت سرهم در وطن خود نمى ماند و در مقصد هم ده روز قصد اقامه نمى كند در سفر اول نمازش قصر و روزه اش رإ؛04ظظ مى خورد و بعداً قضاى آن را مى گيرد و در سفر دوّم به بعد نماز او تمام و روزه اش صحيح است و اين جريان ادامه دارد، مگر اينكه دوباره در وطن خود ده روز پشت سرهم بماند يا ددر مقصد ده روز قصد اقامه كند و بماند در اين صورت در سفر اول قصر و در سفرهاى بعد تمام است.

س176: اگر كسى در ضمن كشاورزى كه در همدان دارد شغل ديگرى داشته باشد كه بخاطر آن به شهرهاى ديگرى فرضاً مسافرت كند حكم روزه و نماز چنين شخصى چطور خواهد بود؟

ج : در آن مدّتى كه شغل خودش را در ضمن مسافرت انجام مى دهد و ده روز پشت سرهم در وطن خود نمى ماند و در مقصد هم ده روز قصد اقامت نمى كند در سفر اول نماز و روزه اش قصر است و در سفر دوّم ببعد تمام است.

س177: پرسنل محترم يكى از يگانهاى نظامى هفته اى يكبار جهت خريد از حدّ ترخّص خارج مى شود تكليف نماز و روزه او چطور است؟ فكر مى كنم منظورتان از حدّ ترخّص مسافت شرعى كه 22/5 كيلومتر است مى باشد اين قبيل افراد اگر مرتباً به بيش از مسافت شرعى مى روند و بر مى گردند كثير السفر مى باشند و نماز و روزه آنها در سفر اوّل كه شروع به اين كار كرده اند قصر و در سفر دوم به بعد تا هنگامى كه ده روز در مقصد قصد اقمه نكنند تمام است و اگر قصد اقامه كردند و ماندند دوباره در سفر اول قصر و بعد از آن مقام است.

س178: اگر دانشجويى در يكصد كيلومترى اصفهان اقامت دارد. الف: براى امرى مثل امتحان دادن و كارهاى مربوط به دانشجويى اش بخواهد به اصفهان برود نماز و روزه او چه حكمى دارد؟

ج : كسى كه به مناسبت شغلى كه دارد در رفت و آمد است به طورى كه ده روز پشت سرهم در وطن خود نمى ماند و در مقصد نيز ده روز قصد اقامه نمى كند در سفر اول نماز او قصر است و روزه اش را بايد بخورد ولى در سفرهاى بعد نمازش تمام و روزه اش صحيح است. ب: اگر در همين مسأله بخواهد به عنوان تفريح و غير كار دانشجوئى برود چه حكمى دارد؟

ج : اگر مسافرت ديگرى كه با اشتغالش مربوط نيست پيش بيايد مثل اينكه به زيارت برود يا براى تفريح مسافرت كند نمازش قصر و روزه اش صحيح نيست.

س179: شخصى كارش ملوانى است ولى مدّتى با كشتى باربرى و مدتى در سال با كشتى ماهيگيرى مسافرت مى كند آيا نماز و روزه او تمام است يا قصر؟

ج : در صورتى كه ده روز پشت سر هم در وطن خود نمى ماند در سفر اول نماز او قصر است و در سفرهاى بعد تمام است روزه او نيز به همين حكم است.

س180: شخصى است كه شغل او مسافرت است اما در يكى از سفرهايش براى بردن لوازم خانه اش مى خواهد به مسافرت برود، تكليف او چيست؟ اگر در اين سفر فقط براى بردن اثاث البيت خود مسافرت مى كند نمازش شكسته است.

س181: شغل من رانندگى است ولى در يكى از سفرهايم جهت فروش ماشين مسافرت كرده ام، حكم نماز من چگونه است؟

ج : اگر شغل شما رانندگى در مسافت شرعى است و مسافرت كرده ايد كه اين ماشين را بفروشيد و ماشين ديگر تهيّه كنيد چون اين موضوع از لوازم شغل شماست نمازتان تمام است.

س182: شخصى كه كارش ملوانى و رفتن به كشورهاى عربى است اگر به خاطر آوردن قاچاق دستگير شود و چندين روز به خاطر اين مسئله بين خانه و زندان و انتظامات رفت و آمد كند در مسافت شرعى آيا اين هم جزء شغل او مى باشد و نمازش تمام است يا قصير؟

ج : در فرض مسأله نمازش قصر است.

س183: آيا خدمت مقدس سربازى شغل محسوب مى گردد؟

ج : شغل محسوب مگردد و اگر براى انجام آن رفت و آمد مى كند حكم نماز و روزه او از مسائل قبل معلوم شد.

احكام نماز جماعت

س184: در مسجدى نماز جماعت برگزار مى شود اگر شخصى يا اشخاصى در آخر مسجد پشت صفها بطور فرادى نماز بخوانند نماز اين شخص يا اشخاص صحيح است يا خير؟

ج : چون خواندن نماز فرادى با اين وضع يك نوع اهانت به جماعت و امام جماعت تلقّى مى شود صحيح نيست.

س185: اگر در مسجدى با خواندن نماز غفيله و تعقيبات بين دو نماز مغرب و عشاء عده اى در مسجد حاضر مى شوند ولى اگر دو نماز بلافاصله خوانده شود و نماز غفيله و تعقيبات حذف شود عده نمازگزاران دو برابر شود (چون در حالت اول به عت اطاه نماز و گرفتارى تعدادى از مؤمنين، گروهى نمى توانند در جماعت حاضر شوند) فضيلت كدام را بيشتر مى دانيد؟

ج : ظاهراً دومى ارجح است.

س186: آيا تهمت زدن و افتراء بدون دليلى و فحاشى به حضرات محترم روحانى موجب فسق و خارج شدن امام جماعت از عدالت مشروطه در امام جماعت مى باشد يا خير؟ در ضمن اقتداء كردن به چنين افرادى چه حكمى دارد؟

ج : موضوعات مزبور در فوق از گناهان كبيره است.

س187: اينجانب وارد مسجدى مى شوم و مى بينم دسته دسته و در جاى جاى مسجد، مردم به صورت فرادى نماز مى خوانند، و آقايى هم در قسمتى از مسجد با چند نفر نماز جماعت مى خوانند، كه عموم اين نماز خوآنهااو را عادل نمى دانند و اين وضعيت و برنامه هر روز مسجد است، اينجانب هم به جهت آنكه عدالت آقا برايم احراز نشده نمازم را مانند ديگران فرادى مى خوانم، آيا نمازم باطل است؟ (ناگفته نماند اين وضعيت به پيش يا بعد از نماز جماعت نامبرده اختصاص ندارد، بلكه اين نمازها پيوسته خوانده مى شود.)

ج : نماز فرادى خواندن در آن مكان كه جماعت اقامه شده است اهانت به جماعت است و جايز نيست.

س188: با توجه به اينكه ثواب نماز جماعت در مسجد زياد است آيا من مى توانم بدون رضايت پدر و مادرم براى نماز به مسجد بروم؟ آنها مى گويند نبايد تنها به مسجد بروى و خودشان هم حاضر نمى شوند كه براى نماز با من به مسجد بيايند، لطفاً بفرماييد وظيفه من چيست؟

ج : در موردى كه مرقوم داشته ايد (مورد سؤال قرار گرفته است) اطاعت پدر و مادر لازم است آنها به طور مسلم بر اساس مصلحت شما حرف مى زنند.

س189: شخصى در مسجد براى نماز جا مى گيرد و مى رود وضو بگيرد و شخص ديگر جانماز او را نار زده و در جاى او نماز مى خواند، نمازش صحيح است يا نه؟

ج : معصيت كرده ولى نماز او صحيح است.

س190: مسجدى در يك محل بنا شده فعلاً بدون سقف است شركت خواهران به نماز جماعت در اين مكان مقدّس چه حكمى دارد؟

ج : اشكال ندارد.

س191: در نماز جلوى امام جماعت بلندگو را مى گذارند تا با صداى او با شنيدن تكبير به ركوع و سجده بروند امام جماعت هم با قصد ذكر تكبيرها را مى گويد، اين جور نماز جماعت صحيح است يا خير؟

ج : صحيح است.

س192: آيا نمازهاى قضاى ديگرى را مى توان اماماً يا مأموماً بإ؛59ظظ جماعت خواند؟

ج : امام جماعت اگر نماز قضاى ديگرى را به قصد نيابت از او مى خواند بايد علم داشته باشد كه اين نماز از ميّت فوت شده است و احتياطى نيست.

س193: آيا امام جماعت به خاطر نظر مأمومين مى تواند سوره خاصى را بخواند؟

ج : اگر در اصل خواندن، قصد قربت است و تعيين سوره خاص تبعى است اشكال ندارد.

س194: آيا در نماز قضاى يوميه اى كه احتياطاً خوانده مى شود مى توان امام جماعت شد؟

ج : صحيح نيست.

س195: آيا امام جماعت مى تواند نماز استيجارى را به جماعت بخواند؟ و اقتدا نمودن به امام جماعتى كه نماز استيجارى مى خواند صحيح است؟

ج : در صورتيكه يقين داشته باشد كه از منوب عنه فوت شده و نماز قضا را به نيّت او به عنوان نيابت بجا مى آورد نماز امام و مأموم هر دو صحيح است.

س196: آيا مى شود نماز ظهر و عصر را به عنوان امام جماعت دوبار خواند؟ اگرچه به نيت نماز قضا هم نباشد؟

ج : در صورتى كه مأمومين مختلف باشند مى شود دو بار خواند.

س197: اين جانب از طرف اهالى محترم منطقه اى انتخاب شدم تا بدون عمامه نماز جماعت برگزار نمايم و شخصى روحانى ادّعا دارند كه چون شما ملبّس نيستيد جايز نيست مردم به شما اقتدا كنند حال با توجه به اينكه تمام اهالى محترم اين محل بنده را قبول دارند، از حضرت عالى تقاضامندم جواب اين مسئله را توضيح فرماييد:

ج : داشتن عمامه شرط امامت جماعت نيست، در صورتى كه شخص عادل باشد و امام جماعت بودن او در محلّ اقامه نماز اهانت به علما نباشد، مى تواند امامت جماعت بكند.

س198: امامت جماعت توسط شخص غير روحانى كه شرائط آن را دارا باشد چگونه است؟

ج : در امام جماعت روحانى بودن شرط نيست ولى اگر در بين جمعى شخصى روحانى بشد بهتر آن است كه جماعت به امامت روحانى برگزار شود و امامت غير روحانى اگر موجب هتك حرمت روحانى شود حرام است.

س199: آيا زن به طور مطلق (دختر دانشجو، يا دختر طلبه و...) مى تواند امام جماعت باشد؟

ج : امامت زن براى زنان در صورتى كه داراى شرائط نماز جماعت باشند مانع ندارد.

س200: كسى اين مطلب را مى داند كه عدالت در امام جماعت شرط است، ليكن نمى داند فلان عمل (كه در حقيقت مسقط عدالت است) مسقط عدالت است يا خير؟ مدتى بعد معلوم شد كه آن فعل مسقط عدالت بوده، نمازهايى كه تا كنون خوانده صحيح است يا خير؟

ج : اگر احراز عدالت امام با يقين به صدور عمل مذكور از او، از اين جهت باشد كه جاهل به معناى عدالت است، اگر جاهل مقصّر باشد جماعت او صحيح نيست و بايد نماز را اعاده كند.

س201: نماز خواندن پشت سر امام جماعتى كه مأمورم او را به عدالت قبول ندارد ولى از روى مصالح پشت سر او نماز مى خواند چه حكمى دارد؟

ج : در اين صورت نماز او باطل است.

س202: آيا اقتدا به كسى كه معلّم است و عدالت او براى ما محرز نيست چه حكم دارد؟

ج : عدالت در امام جماعت شرط است و لازم است به عدالت امام جماعت اطمينان حاصل كرد.

س203: حقير حمد و قرائت و ركوع را ايستاده انجام مى دهم ولى براى انجام سجده به خاطر خم نشدن پاى خودم كه حين تولّد اين گونه بوده ناگزير انگشت بزرگ دوپا به زمين نمى رسد، آيا مى توانم اقامه جماعت نمايم؟

ج : مى توانيد اقامه جماعت نماييد.

س204: روحانى جانباز يك پايش از زير زانو قطع است و الآن با پاى مصنوعى به طور معمول نماز مى خواند آيا امامت جماعت و نماز قضاى ديگران و نيابت در حجّ تبرّعاً يا به صورت اجير شدن توسط چنين شخصى جائز است يا خير؟

ج : اگر مى تواند ايستاده نماز بخواند جائز است كه امام جماعت باشد ولى بقيّه موارد مذكوره جائز نيست.

س205: نظر مبارك حضرتعالى در رابطه با امامت جماعت شخصى كه فاقد دست چپ از بالاى مرفق است چيست؟

ج : اگر عادل است و نماز خود را بر حسب حال خود صحيح ميخواند، عذر مرقوم در فوق موجب اشكال نيست.

س206: آيا امامت نماز عيد فطر در دو مكان براى دو جماعت مختلف صحيح است يا خير؟

ج : استحباب جماعت دوم مشكل است.