مجموعه چهل حديث ، جلد اول
چهل حديث ادب

تهيه و تنظيم: محمود شريفى

- ۶ -


بسمه تعالى

پيش گفتار

-ادب- چه واژه شيرين و دلپذيرى است، چه كلمه نشاط آور و زيبايى است، چه لفظ دلنشين و دوست داشتنى است، كلمه‏اى كه همه دوست دارند معنى و مفهوم آن را در همه جا و همه كس شاهد باشند، و در همه رفتار و كردارها نمايان گردد، و همه مجسمه آن معنى و مفهوم باشند.

شايد هيچ واژه‏اى باندازه آن مورد توافق و خواست همه انسانها نباشد بطورى كه همه انسانها و ملّتها با هر دين و مرامى كه باشند از كوچك و بزرگ آن را بپسندند و به آن عشق بورزند، و دوست داشته باشند هم خود به آن آراسته باشند هم ديگران، آرى موضوعى كه همه آرزوى آن را دارند و با تمام وجود به آن عشق مى‏ورزند.

اما سئوال اين است چرا اين واژه با اينكه اين قدر مورد خواست و علاقه همه اقشار است تا اين حدّ مورد بى مهرى قرار گرفته و مى‏گيرد، با اينكه اگر در زندگى فردى و اجتماعى حضور جدّى پيدا كند زندگى را شيرين و زيبا و پر معنى و اميد بخش و سعادتمند مى‏سازد و انسانها به هم نزديك شده و محبت‏ها و علاقه‏ها بين انسانها چند برابر مى‏شود.

پس چرا با اين همه آثار خوب و فراوان و جايگاه ارزشمند كمتر از آن سخن گفته مى‏شود و كمتر در مورد آن نوشته مى‏شود.

ممكن است رمز همه اين بى مهرى‏ها اين باشد كه همه فكر مى‏كنند خوبى و جايگاه آن براى همه روشن و واضح است و سخن گفتن و نوشتن در مورد ادب پرداختن به امور بديهى و وقت تلف كردن است و اگر كسى به آن بپردازد توجهى به او و سخنان او نمى‏شود، زيرا همه بر اين باورند كه ادب خوب است و همه بايد در مقابل خالق هستى و همه انسانها بلكه همه موجودات كه مخلوقات او هستند ادب را پيشه خود سازند چون شخصيت انسانى انسان به مؤدّب بودن او سفارش مى‏كند علاوه بر اينك خالق جهان و همه انسانها آنرا براى انسان شايسته و لازم مى‏دانند.اما بايد پذيرفت و باور كرد كه سخن گفتن و نوشتن در مورد آن گرچه براى يادآورى و بيان جوانب و موارد مختلف آن و اهميت ويژه آن در شيرين كردن زندگى دنيوى و اُخروى در حدّى كه نياز است مناسب بلكه ضرورى است، بويژه آنكه مى‏بينيم در ضمن آيات قرآن و سخنان اهل بيت‏عليهم‏السلام ابعاد تازه‏اى از معنى و مفهوم و نمونه‏هاى زيبايى از ادب اسلامى بيان شده است.

از اينرو براى استفاده بيشتر از فرهنگ غنى اهل بيت عصمت و طهارت چهل درّ گرانبها را برگزيديم به اميد آنكه بتوانيم آنها را فراگرفته و در زندگى فردى و اجتماعى به خوبى پياده كنيم و خود و جامعه را بسوى جامعه‏اى پر از محبت و صفا و صميمت سوق داده و زندگى ايده‏آل و خداپسندانه داشته باشيم.

قم - محمود شريفى

1379/8/15

عاقبت بى ادبى در قرآن

قال الحكيم فى‏كتابه الكريم:
يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
لاتُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ‏اللَّهِ وَرَسُولِهِ
وَاتَّقُوااللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
لاتَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ
وَلاتَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ
أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ.
حجرات / 1 و 2

پروردگار متعال مى‏فرمايد:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد. چيزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمريد (و پيشى نگيريد) و تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند شنوا و داناست.

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى‏كنند. مبادا اعمال شما (بخاطر بى‏ادبى‏ها) نابود گردد در حالى‏كه نمى‏دانيد.

مولوى:

از خدا جوييم توفيق ادب   بى ادب محروم ماند از لطف ربّ
بى ادب تنها نه خود را داشت بد   بلكه آتش در همه آفاق زد

فصل اول: اهميت و جايگاه ادب در فرهنگ اهل بيت‏عليهم‏السلام

ميراث جاودان

قالَ أبوُ عَبْدِ اللَّه‏عليه‏السلام:
إنَّ خَيْرَ ماوَرَّثَ الآباءُ لِأبنائِهمْ ألأدَبُ لاَالْمالُ،
فَإنَّ الْمالَ يَذْهَبُ وَ الْأدَبُ يَبْقى.

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان خود به ارث مى‏گذارند، ادب است نه مال، زيرا مال از بين مى‏رود و ادب باقى مى‏ماند.
(كافى 8: 150 ح 132)

وظيفه والدين

قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله:
أكْرِمُوا أوْلادَكُمْ وَ أحْسِنُوا أدَبَهُمْ يُغْفَرْلَكُمْ.

رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:

فرزندان خود را احترام كنيد و آنان را نيكو ادب كنيد تا آمرزيده شويد. (جامع الاخبار 393 و مكارم الاخلاق: 222)

برترين هديه

قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله:
ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ أفْضَلُ مِنْ أدَبٍ حَسَنٍ

رسول گرامى‏صلى الله وعليه وآله فرمود:

هيچ پدرى هديه‏اى بهتر از ادب نيكو به فرزندش نداده است. (كنز العمال 16: 456 ح 45411)

شيعه محبوب ائمه‏عليه‏السلام

قالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍعليهماالسلام:
إنَّا لَنُحِبُّ مِنْ شيعَتِنا مَنْ كانَ عاقِلاً، فَهيماً،
فَقيهاً، حَليماً، أديباً، مُدارياً، صَبُوراً، صَدُوقاً

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

ما از شيعيان خود كسى را كه عاقل، فهميده، آگاه، بردبار، با ادب، سازگار، صبور و راستگو باشد دوست داريم. (مستدرك الوسائل 11: 190 ح 11)

همدمى به نام ادب

رُوِىَ عَنْ أميرِالْمُؤْمنينَ‏عليه‏السلام، أوصْى وَلَدَهُ الْحَسَنَ، فَقالَ:
يا بُنَىَّ، إحْرِزْ حَظَّكَ مِنَ الْأدَبِ وَ فَرِّغْ لَهُ قَلْبَكَ، فَإنَّهُ أعْظَمُ مِنْ أنْ تُخالِطَهُ دَنَسٌ، وَ اعْلَمْ أنَّكَ إنْ أعْوَزْتَ غَنَيْتَ بِهِ، وَ إنْ إغْتَرَبْتَ كانَ لَكَ الصَّاحِبُ الَّذى لاوَحْشَةَ مَعَهُ.

اميرمؤمنان‏عليه‏السلام در وصيتى به فرزندش امام حسن‏عليه‏السلام فرمود:

پسرم، بهره‏ات را از ادب غنيمت بدار، و قلب خود را براى آن آزاد گردان، زيرا قلب بالاتر از اين است كه به آلودگى بياميزى، و بدان كه اگر كمبودى داشته باشى به وسيله ادب بى نياز مى‏شوى، و اگر غريب و تنها باشى ادب دوست و همراه تو خواهد بود كه با وجود آن وحشتى نخواهد بود. (اعلام الدين: 84)

سكوت مؤدب

قالَ الْباقِرُعليه‏السلام:
صَمْتُ الْأديبِ عِنْدَاللَّهِ
أفْضَلُ مِنْ تَسْبيحِ الْجاهِلِ

امام باقرعليه‏السلام فرمود:

سكوت انسان با ادب در درگاه الهى برتر از تسبيح گفتن نادان است. (اعلام الدين: 96)

شيطان و ادب

قالَ الصَّادِقُ‏عليه‏السلام:
إنَّ الشَّيطانَ لَيَطْمَعُ فى عالِمٍ بِغَيْرِ أدَبٍ،
أكْثَرَ مِنْ طَمَعِهِ فى عالِمٍ بِأدَبٍ،
فَتَأدَّبُوا وَ إلاَّ فَأنْتُمْ اَعْرابُ

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

طمع شيطان در دانشمند بى ادب بيشتر است از طمع او در دانشمند مؤدب بنابراين مؤدّب شويد و گرنه باديه نشينان خواهيد بود. (اعلام الدين: 96)

مايه شرافت

قالَ علىٌّ عليه‏السلام:
ألْأدَبُ يُغْنى عَنِ الْحَسَبِ

امام على‏عليه‏السلام فرمود:

ادب انسان را از حسب و نسب بى نياز مى‏كند

(يعنى خودش مايه شرافت است). (اعلام الدين: 84)

نشانه‏هاى مؤمن

قالَ علىٌّ عليه‏السلام:
ألْمُؤْ مِنُ يَكُونُ صادِقاً فى الدُّنْيا...
وَ حَرَكَتُهُ بِالْأدَبِ و كلامُهُ بِالنَّصيحَةِ
وَ مَوْعِظَتُهُ بِالرِّفْقِ، لايخافُ اِلاَّ اللَّهَ

امام على‏عليه‏السلام فرمود:

مؤمن در دنيا صادق است، و حركت او مؤدّبانه است و سخنش همراه با خير خواهى است و پندش نرم و آرام است، و از كسى جز خدا نمى‏ترسد. (جامع الاخبار :215 ح 532)

زينت عقل

قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله وعليه وآله:
... حُسْنُ الْأدَبِ زينَةُ الْعَقْلِ

رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:

ادب نيكو زينت عقل است. (جامع الاخبار: 337 ح 947)

اهميّت علم و ادب

قالَ أميرُالْمُؤْمِنينَ‏عليه‏السلام:
يا مُؤْمِنُ إنَّ هذَا الْعِلْمَ وَ الْأدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِد فى تَعَلُّمِهِما فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أدَبِكَ يَزيدُ فى ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ فَإنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدى إلى رَبِّكَ وَبِالْأدَبِ تُحْسِنُ خِدْمَةُ رَبِّكَ وَ بِأدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوجِبُ الْعَبْدُ وِلايَتَهُ وَ قُرْبَهُ فَاقْبَلِ النَّصيحَةَ كَىْ تَنْجُو مِنْ الْعَذابِ.

مولاى متقيان فرمود:

اى مؤمن! علم و ادب قيمت و بهاى توست، پس در بدست آوردن آنها تلاش كن، هر چه علم و ادب تو زيادتر گردد ارزش و عظمت تو بيشتر مى‏شود، توسط علم و آگاهى به طرف خدا راهنمايى مى‏شوى و بواسطه ادب بهتر مى‏توانى در خدمت پروردگارت قرار گيرى و بنده بواسطه ادب خدمت مى‏تواند ولايت و قرب الهى را به دست آورد، پس نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى نجات يابى. (مشكاة الانوار: 135 و روضة الواعظين: 11)

عوامل آقايى

عَنِ الصَّادِقِ‏عليه‏السلام:
اَرْبَعُ خِصالٍ يَسُودُ بِهَا الْمَرْءُ:
ألْعِفَّةُ وَ الْأَدَبُ وَ الْجُودُ وَ الْعَقْلُ

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

چهار خصلت است كه انسان بواسطه آنها آقايى پيدا مى‏كند:

عفّت، ادب، سخاوت و خرد. (الاختصاص: 244)

حرص ادب

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
مَنْ كَلِفَ بِالْأدَبِ قَلَّتْ مساويهِ

از امام على‏عليه‏السلام نقل شده كه فرمود:

هر كه به ادب حريص باشد بديهاى او كم خواهد شد. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5091)

رمز كمال

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
اَلْأدَبُ كَمالُ الرَّجُلِ

على‏عليه‏السلام فرمود:

ادب مايه كمال مرد است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5073)

خصلت نيك

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
اَلْأدَبُ اَحْسَنُ سَجِيَّةٍ

على عليه‏السلام فرمود:

ادب نيكوترين اخلاق است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5072)

نياز به ادب

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
إنَّ النّاسَ اِلى صَالِحِ الْأدَبِ
اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلىَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ

از على عليه‏السلام نقل شده است:

مردم به ادبِ شايسته، بيش از طلا و نقره نيازمندند. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5080)

رابطه ادب و اخلاق

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
ثَمَرَةُ الْأدَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ

امام على‏عليه‏السلام فرمود:

ميوه ادب، خوش اخلاقى است. (تصنيف غرر الحكم: 5084)

جايگاه ادب

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام أنَّه قالَ فى وَصيَّتِهِ لِلْحَسَنِ‏عليه‏السلام:
ألْأدَبُ هُوَ لِقاحُ الْعَقْلِ وَ ذَكاءُ الْقَلْبِ وَ زينَةُ الْلِّسانِ وَ دَليلُ الرَّجُلِ عَلى مَكارِمِ الْأخْلاقِ.
وَ مَا الْإنْسانُ لَوْلا الْأدَبِ إلاَّ بَهيمَةٌ،
لِلَّهِ دَرِّ الْأدَبِ،
إنَّهُ يَسُودُ غَيْرَ السَّيِّدِ،
فَاطْلُبْهُ وَاكْسِبْهُ تَكْتَسِبُ الْقَدْرَ وَ الْمالَ،
مَنْ طَلِبَهُ صالَ بِهِ وَ مَنْ تَرَكَه صيلَ عَلَيْهِ...

حضرت اميرعليه‏السلام در وصيت به امام حسن عليه‏السلام فرمود:

ادب، مايه بارورى عقل و تزكيه قلب و زينت زبان و راهنماى انسان به اخلاق پسنديده است، اگر ادب همراه انسان نباشد او حيوانى رها شده بيش نيست، خداوند به ادب خير دهد كوچك را آقايى مى‏بخشد، پس در جستجوى ادب باش تا شخصيت و ثروت بدست آورى، هر كس پى ادب باشد به وسيله آن چيره مى‏شود كسى كه آن را رها كند بر او چيره مى‏شوند و حمله مى‏آورند. (اعلام الدين: 84)

فصل دوم: معنى و مفهوم ادب

مرحوم علامه مجلسى با استفاده از احاديث مى‏فرمايد:

ادب، نيك رفتارى در خدمت خالق و معاشرت مخلوقات، و نيكى كردن به ديگران و كسب محبت مردم است و برگزيدن خوبترها و آنچه پايانش بهتر است و مايه دورى از زشتيهاست. (بحارالانوار 1: 126)

ادب الهى

قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله وعليه وآله:
ألْقُرْآنُ مَأدَبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأدَبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ،
إنَّ هذا الْقُرْآنَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ، وَ هُوَ النُّورُ الْمُبينُ،
وَالشِّفاءٌ النَّافِعُ فَاقْرَؤُوهُ...

رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:

قرآن مركز تربيت الهى است پس درحدّ توان ادب آن را بياموزيد، اين قرآن ريسمان الهى و نور نمايان و مايه شفاى مفيد است، پس آن را بخوانيد.... (جامع الاخبار 114: ح 200)

ادب در منطق امام حسين‏عليه‏السلام

سُئِلُ الْإمامُ الْحُسَيْنُ [عليه‏السلام] عَنِ الْأدَبِ فَقالَ:
هُوَ أنْ تَخَرُجَ مِنْ بَيْتِكَ، فَلا تَلْقى أحَداً
إلاَّ رَأيْتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَيْكَ

از امام حسين‏عليه‏السلام سؤال شد: ادب چيست؟

امام فرمود:

ادب آن است كه از خانه خود كه بيرون مى‏روى، با هيچ كس بر خورد نكنى جز آنكه او را برتر و بهتر از خود ببينى.
(موسوعة كلمات الامام الحسين‏عليه‏السلام: 750 ح 90)

زيباترين ادب

عَنْْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
اَحْسَنُ الْآدابِ ما كَفَّكَ عَنِ الْمَحارِمِ

از امام على‏عليه‏السلام آمده است:

نيكوترين ادب،

آن است كه تو را از گناهان باز دارد.

(يعنى در مقابل خدا مؤدب باشى) (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5079 )

برترين ادب

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
أفْضَلُ‏الْأدَبِ اَنْ يَقِفَ الْإنْسانُ عِنْدَ حَدِّهِ
وَ لا يَتَعَدَّى قَدْرَهُ

از اميرالمؤمنين‏عليه‏السلام نقل شده كه فرمود:

برترين ادب اين است كه انسان در حدّ و مرز خود بايستيد و از اندازه خويش تجاوز نكند. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5078 )

روش مؤدب شدن

عَنْ الْإمامِ الْحَسْن الْعَسْكَرى عليه‏السلام:
كَفاكَ أدَباً لِنَفْسِكَ
تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ

امام عسكرى‏عليه‏السلام فرمود:

در ادب خودت همين كافى است كه از آنچه از ديگران نمى‏پسندى اجتناب كنى. (الانوار البهيه: 319)

ادب كردن خويش

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
أفْضَلُ الْأدَبِ ما بَدَأْتَ بِهِ نَفْسَكَ

از امام على‏عليه‏السلام آمده است:

بهترين ادب آن است كه از خودت شروع كنى. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5077 )

ادب و جوانمردى

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام:
أفْضَلُ الْأدَبِ حِفْظُ الْمُرُوَّةِ

على عليه‏السلام فرمود:

باارزش‏ترين ادب حفظ جوانمردى است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5076)

فصل سوم: جلوه‏هايى از ادب

پيروى از پروردگار

قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله:
إنَّ الْمُؤْمِنَ يَأْخُذُ بِأدَبِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
إذا وَسِعَ عَلَيْهِ إِتَّسَعَ وَ إذا أمْسَكَ عَلَيْهِ أمْسَكَ

رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:

مؤمن ادب الهى را به كار مى‏گيرد: هنگامى كه خدا به او گشايش دهد او هم توسعه مى‏دهد و زمانى كه خدا از او باز داشت، او هم مراعات و امساك مى‏كند. (كافى ج 4: ص 12 )

ادب پيامبر و امام‏عليهم‏السلام

قالَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنُ عليه‏السلام:
مَرِضْتُ مَرَضاً شَديداً فَقالَ لى أبىعليه‏السلام ما تَشْتَهى؟
فَقُلْتُ: أشْتَهى أنْ أكُونَ مِمَّنْ لا أقْتَرِحُ عَلَى‏اللَّهِ ربِّى ما يُدَّبِرُهُ لى.
فَقالَ لى: أحْسَنْتَ ضاهَيْتَ إبْراهيمَ الخَليلَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ حَيْثُ قالَ جَبْرَئيِلُ‏عليه‏السلام هَلْ مِنْ حاجَةٍ؟ فَقالَ:
لا أقْتَرِحُ عَلى ربِّى، بَلى حَسْبِىَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ.

امام زين العابدين‏عليه‏السلام فرمود:

بيمارى شديدى پيدا كردم پدرم فرمود: چه ميل دارى؟ گفتم: ميل دارم از جمله كسانى باشم كه در مقابل آنچه پروردگارم براى من در نظر گرفته چيزى را پيشنهاد نكنم (يعنى به انتخاب او راضى باشم) پدرم فرمود:

آفرين برتو كه شبيه ابراهيم خليل‏عليه‏السلام هستى كه هنگامى كه جبرئيل‏عليه‏السلام (در حالى كه او در ميان آتش بود) گفت: چه نيازى دارى؟ ابراهيم‏عليه‏السلام فرمود:

چيزى به پروردگارم پيشنهاد نمى‏كنم او خودش مرا كافى است و بهترين وكيل است. (بحارالانوار 46: 67)

ادب ائمه‏عليه‏السلام

جاءَتْ جارِيَةٌ لِلْحَسَنِ‏عليه‏السلام بِطاقَ رَيْحانٍ فَقالَ لَها:
أنْتِ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ، فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ فَقالَ:
أدَّبَنَا اللَّهُ تَعالى فَقالَ: - إذا حُييّتُمْ...الآية-
وَ كانَ اَحْسَنُ مِنْها إعْتاقُها

كنيزى شاخه‏گلى‏براى امام‏حسن‏عليه‏السلام آورد، امام بزرگوار فرمود: تو در راه خدا آزاد شدى،

گفته شد چرا در مقابل يك شاخه گل او را آزاد كردى؟ فرمود:

خداوند ما را تربيت و ادب آموخته است كه فرمود: هنگامى‏كه بشما هديه‏اى داده شد شما بهتر از آن را هديه بدهيد وهديه بهتر آزادى او بود. (بحارالانوار 273:84 )

ادب در زندگى امام حسن‏عليه‏السلام

رَأيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلىّ‏عليهماالسلام يَأْكُلُ وَبَيْنَ يَدَيْهِ كَلْبٌ، كُلَّما أكَلَ لُقْمةً طَرَحَ لِلْكَلْبِ مِثْلَها فَقُلْتُ لَهُ: يَابْنَ رَسُولِ‏اللَّهِ ألا أرْجِمُ هذَا الْكَلْبَ عَنْ طَعامِكَ؟ قالَ:
دَعْهُ إنّى لَأسْتَحْيىَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أنْ يَكُونَ ذُورُوحٍ يَنْظُرُ فى وَجْهِى وَ أنَا آكُلُ ثمَّ لا اُطْعِمُهُ.

راوى گويد: امام حسن‏عليه‏السلام را ديدم كه غذا مى‏خورد و مقابلش هم سگى بود، امام بزرگوار هر لقمه‏اى را كه ميل مى‏فرمود، لقمه‏اى هم براى آن حيوان مى‏انداخت، گفتم: اى فرزند رسول خدا آيا اجازه مى‏فرماييد كه اين سگ را از غذاى شما دور كنم؟ فرمود:

آن را رها كن زيرا من از خدا شرم مى‏كنم كه جان‏دارى به صورت من نگاه كند و من بخورم و به آن غذا ندهم. (بحارالانوار 43: 353 ح 29)

ادب حسنين‏عليهماالسلام

عَنْ عَلىٍّ عليه‏السلام قالَ:
كانَ‏الْحَسَنُ‏فىحَياةِرَسُولِ‏اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله‏يَدْعُونىأبَاالْحُسَيْنِ وَكانَ الْحُسَيْنُ يَدْعُونى أَبَاالْحَسَنِ،
وَ يَدْعُوان رَسُولَ‏اللَّه‏صلى الله وعليه وآله أباهُما،
فَلَمَّا تُوُفّىَّ رَسُولُ‏اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله دَعَوانى بِأبيهِما

اميرالمؤمنين‏عليه‏السلام فرمود:

امام حسن در زمان حيات رسول خداصلى الله وعليه وآله مرا اباالحسين صدا مى‏كرد و امام حسين مرا أباالحسن مى‏خواند و آن دو پيامبر را پدر خطاب مى‏كردند، هنگامى كه رسول خداصلى الله وعليه وآله از دنيا رفت آنان مرا پدر صدا كردند. (موسوعة كلمات الامام الحسين‏عليه‏السلام 40: ح 29 )

ادب در زندگى امام حسين‏عليه‏السلام

عَنِ الْباقِرِ عليه‏السلام:
ما تَكَلَّمَ الْحُسَيْنُ‏عليه‏السلام بَيْنَ يَدَىِ الْحَسَنِ‏عليه‏السلام إعْظاماً لَهُ، وَلاتَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفيَّةِ بَيْنَ يَدَىِ الْحُسَيْنِ‏عليه‏السلام إعْظاماً.

امام باقرعليه‏السلام فرمود:

امام حسين‏عليه‏السلام به احترام امام حسن‏عليه‏السلام در حضور او هيچ وقت لب به سخن نمى‏گشود، همينطور برادرش محمد حنفيّه هم با وجود امام حسين به احترام او در حضورش سخن نمى‏گفت. (بحارالانوار 43: 319)

ادب در خدمت به مردم

كانَ [زَيْنُ الْعابِدين ]عليه‏السلام يَمُّرُ عَلَى الْمَدَرَةِ فى وَسَطِ الطَّريقِ فَيَنْزِلُ عَنْ دابَّتِهِ حَتِّى يُنَحيّها بِيَدِهِ عَنِ الطَّريقِ.

نقل شده است:

امام سجادعليه‏السلام در بين راه كه به كلوخى برمى‏خورد، از مركب خويش پياده مى‏شد و با دست مباركش آن را از بين راه كنار مى‏زد. (عوالم العلوم 18: 140 ح 3 )

ادب امام چهارم‏عليه‏السلام

عَنْ أبى عَبْدَاللَّه عليه‏السلام:
لَقَدْ سافَرَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ‏عليه‏السلام عَلى راحِلَةٍ
عَشْرَ حِجَجٍ ما قَرَعَها بِسَوْطٍ

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

امام زين العابدين‏عليه‏السلام ده بار با مركبى به حجّ مشرف شد و هيچ تازيانه به آن حيوان نزد. (محاسن برقى: 361 ح 92)

ادب در نماز

قالَ [الرِّضا] عليه‏السلام:
سُئِلَ بَعْضُ الْعُلَماءِ مِنْ آلِ‏مُحَمَّدٍعليهم‏السلام فَقِيلَ لَهُ... :
ما أدَبُ الصَّلاةِ؟ قالَ:
حُضُورُ الْقَلْبِ، وَ اِفْراغُ الْجَوارِحِ، وَ ذُلُّ الْمَقامِ بَينَ يَدَىِ اللَّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ يَجْعَلُ الْجَنَّةَ عَنْ يَميِنهِ وَ النَّارَ يَراها عَنْ يَسارِهِ، وَ الصِّراطَ بَيْنَ يَدَيْهِ، وَاللَّهَ اَمامَهُ

از امام رضاعليه‏السلام نقل شده كه فرمود:

از بعضى از عالمان آل محمّد يعنى ائمه‏عليهم‏السلام سؤال شد كه ادب نماز چيست؟

فرمود: حضور قلب، فارغ بودن اعضا، خوار و ذليل ايستادن در مقابل پروردگار بزرگ، بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود ببيند و صراط را در مقابلش و خدا را جلوى خودش در نظر بگيرد. (بحارالانوار 84: 246 ح 37)

ادب سر سفره

قالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلى الله وعليه وآله فىِ الْوَصيَّةِ لِعَلىٍّ عليه‏السلام:
يا عَلىُّ، إثْنَتا عَشْرَةَ خَصْلَةٍ يَنْبَغى لِلْمُسْلِمِ اَنْ يَتَعَلَّمَها عَلَى الْمائِدَةِ:
اَرْبَعُ خِصالٍ مِنْها فَريضَةٌ، وَ أرْبَعٌ مِنْها سُنَّةٌ، و اَرْبَعٌ مِنْها أدَبٌ:
فَاَمَّا الْفريضَةُ: فَالْمَعْرِفَةُ بِما يأْكُلُ، وَ التَّسْمِيَةُ، وَ الشُّكْرُ، و الرِّضى.
وَ اَمَّا السُّنَةُ: فَالْجُلُوسُ عَلَى‏الرِّجْلِ الْيُسْرى، وَالْأكْلُ بِثَلاثِ أصابِعٍ، و اَنْ يَأْكُلَ مِمايَليهِ، وَ مَصُّ الْأصابِعِ،
وَ أمَّا الْأدَبُ: فَتَصْغيرُ الْلُّقْمَةِ، وَ الْمَضْغُ الشَّديدُ، وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فى وُجُوهِ النَّاسِ وَ غَسْلُ الْيَدَيْنِ

رسول اكرم‏صلى الله وعليه وآله در وصيتى به على‏عليه‏السلام فرمود:

اى على، شايسته است مسلمان دوازده خصلت را در مورد سفره غذا بياموزد كه چهارتا از آنها واجب است، و چهارتا مستحب است و چهارتا از آنها ادب است.

اما واجبات سفره عبارت است:

1 - شناخت غذا (كه از كيست و چگونه بدست آمده) 2 - نام خدا بردن 3 - سپاسگزارى 4 - رضا

اما مستحبات آن عبارتند:

1 - روى پاى چپ نشستن 2 - با سه انگشت خوردن 3 - از جلوى خود غذا برداشتن و خوردن 4 - تميز كردن انگشتان

و اما ادب سفره:

1 - لقمه را كوچك برداشتن 2 - خوب و زياد جويدن 3 - كم نگاه كردن به صورت ديگران 4 - شستن دستها. (جامع الاخبار 503 ح 1390)

ادب در عطسه

عَنْ أميرِالْمُؤْمِنينَ‏عليه‏السلام:
إذا عَطَسَ أحَدُكُمْ قُولُوا: -يَرْحَمَكُمُ اللَّهُ-،
وَ يَقُولُ هُوَ -يَغْفِرِاللَّهُ لَكُمْ وَ يَرَحَمْكُمْ،-
قالَ اللَّهُ تَعالى: -وَ إذا حُيّيتُمْ...- الآيه.

اميرمؤمنان‏عليه‏السلام فرمود:

هنگامى كه كسى عطسه كرد، به او بگوئيد: يرحمكم اللَّه يعنى خدا شما را مورد لطف و عنايت قرار دهد، و او بگويد: خداوند شما را ببخشد و مورد لطف قرار دهد زيرا خداوند فرمود: هنگامى كه بشما هديه‏اى داده شد شما هم هديه‏اى بهتر به او بدهيد. (بحارالانوار 84: 273)

ادب علمى

عَنْ الصَّادِقِ‏عليه‏السلام قالَ:
مَنْ لَهُ أدَبٌ فَعَلَيْهِ أنْ يَتَثَبَّتَ فيما يَعْلَمُ،
وَ مِنَ الْوَرَعِ أنْْ لا يَقُولَ ما لا يَعْلَمْ

امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

كسى كه ادب دارد بايد در معلومات خود تحقيق و كاوش كند و اقتضاى ورع و پرهيزگارى اين است كه آنچه را نمى‏داند نگويد. (مستدرك الوسائل 17: 250 ح 23)

فصل چهارم: اقسام بى‏ادبى‏ها و تأديب بى‏ادبان

شادى بى ادبانه

قالَ الْإمامُ أبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه‏السلام:
لَيْسَ مِنَ الْأدَبِ
إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ

امام عسكرى‏عليه‏السلام فرمود:

شادمانى كردن پيش اندوهناك، از ادب به دور است. (تحف العقول: 784)

ادب همراه بصيرت

قالَ أبُو عَبْدِاللَّهِ وَ أبُو جَعْفَرٍ عليهماالسلام:
لَوْ اُتيتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّيعَةِ لايَتَفَقَّهُ لَأدَّبْتُهُ
وَقالَ: كانَ أبُوجَعْفَرٍعليه‏السلام يَقُولُ:
تَفَقَهُّوا وَ إلاَّ فَأَنْتُمْ أعْرابٌ

امام صادق و امام باقرعليهماالسلام فرمودند:

اگر جوانى از جوانان شيعه پيش من آورده شود كه دين شناس نيست او را ادب خواهم كرد.

و امام باقرعليه‏السلام مى‏فرمود:

در پى آگاهى و بصيرت باشيد و گرنه شما از باديه نشينان خواهيد بود.(بحار 1: 214 ح 16)

جوينده يابنده است

عَنْ أبى هاشِمِ الجَعْفَرى قالَ:
كُنَّا عِنْدَ الرِّضاعليه‏السلام، فَتَذاكَرْنا الْعَقْلَ وَ الْأدَبَ فَقالَ:
يا أبا هاشمٍ اَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللَّهِ وَ الْأدَبُ كُلْفَةٌ،
فَمَنْ تَكَلَّفَ الْأدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ،
وَ مَنْ تَكَلَّف الْعَقْلَ لَمْ يَزِدْ بِذلِكَ إلاَّ جَهْلاً

ابو هاشم جعفرى گويد:

خدمت امام رضاعليه‏السلام بوديم، صحبت از عقل و ادب شد، امام‏عليه‏السلام فرمود:

خرد هديه‏اى از خداوند است و ادب زحمت است (و به دست آوردنى). پس هر كس در راه ادب زحمت بكشد به آن دست مى‏يابد، ولى كسى كه در مورد افزايش عقل خود را به زحمت اندازد جز نادانى چيزى عايدش نمى‏شود. (كافى 1: 23 ح 18)