بسمه تعالى
پيش گفتار
-ادب-
چه واژه شيرين و دلپذيرى است، چه كلمه نشاط آور و زيبايى است، چه لفظ دلنشين و
دوست داشتنى است، كلمهاى كه همه دوست دارند معنى و مفهوم آن را در همه جا و
همه كس شاهد باشند، و در همه رفتار و كردارها نمايان گردد، و همه مجسمه آن معنى
و مفهوم باشند.
شايد
هيچ واژهاى باندازه آن مورد توافق و خواست همه انسانها نباشد بطورى كه همه
انسانها و ملّتها با هر دين و مرامى كه باشند از كوچك و بزرگ آن را بپسندند و
به آن عشق بورزند، و دوست داشته باشند هم خود به آن آراسته باشند هم ديگران،
آرى موضوعى كه همه آرزوى آن را دارند و با تمام وجود به آن عشق مىورزند.
اما
سئوال اين است چرا اين واژه با اينكه اين قدر مورد خواست و علاقه همه اقشار است
تا اين حدّ مورد بى مهرى قرار گرفته و مىگيرد، با اينكه اگر در زندگى فردى و
اجتماعى حضور جدّى پيدا كند زندگى را شيرين و زيبا و پر معنى و اميد بخش و
سعادتمند مىسازد و انسانها به هم نزديك شده و محبتها و علاقهها بين انسانها
چند برابر مىشود.
پس
چرا با اين همه آثار خوب و فراوان و جايگاه ارزشمند كمتر از آن سخن گفته مىشود
و كمتر در مورد آن نوشته مىشود.
ممكن
است رمز همه اين بى مهرىها اين باشد كه همه فكر مىكنند خوبى و جايگاه آن براى
همه روشن و واضح است و سخن گفتن و نوشتن در مورد ادب پرداختن به امور بديهى و
وقت تلف كردن است و اگر كسى به آن بپردازد توجهى به او و سخنان او نمىشود،
زيرا همه بر اين باورند كه ادب خوب است و همه بايد در مقابل خالق هستى و همه
انسانها بلكه همه موجودات كه مخلوقات او هستند ادب را پيشه خود سازند چون شخصيت
انسانى انسان به مؤدّب بودن او سفارش مىكند علاوه بر اينك خالق جهان و همه
انسانها آنرا براى انسان شايسته و لازم مىدانند.اما بايد پذيرفت و باور كرد كه
سخن گفتن و نوشتن در مورد آن گرچه براى يادآورى و بيان جوانب و موارد مختلف آن
و اهميت ويژه آن در شيرين كردن زندگى دنيوى و اُخروى در حدّى كه نياز است مناسب
بلكه ضرورى است، بويژه آنكه مىبينيم در ضمن آيات قرآن و سخنان اهل
بيتعليهمالسلام ابعاد تازهاى از معنى و مفهوم و نمونههاى زيبايى از ادب
اسلامى بيان شده است.
از
اينرو براى استفاده بيشتر از فرهنگ غنى اهل بيت عصمت و طهارت چهل درّ گرانبها
را برگزيديم به اميد آنكه بتوانيم آنها را فراگرفته و در زندگى فردى و اجتماعى
به خوبى پياده كنيم و خود و جامعه را بسوى جامعهاى پر از محبت و صفا و صميمت
سوق داده و زندگى ايدهآل و خداپسندانه داشته باشيم.
قم - محمود شريفى
1379/8/15
عاقبت بى ادبى در قرآن
قال الحكيم فىكتابه الكريم:
يَا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
لاتُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِاللَّهِ وَرَسُولِهِ
وَاتَّقُوااللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
يَا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
لاتَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ
وَلاتَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ
أَنْ
تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ.
حجرات / 1 و 2
پروردگار متعال مىفرمايد:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد. چيزى را بر خدا و
رسولش مقدّم نشمريد (و پيشى نگيريد) و تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند شنوا و
داناست.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صداى خود را فراتر
از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آن
گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىكنند. مبادا اعمال شما (بخاطر
بىادبىها) نابود گردد در حالىكه نمىدانيد.
مولوى:
از خدا جوييم توفيق ادب |
|
بى
ادب محروم ماند از لطف ربّ |
بى ادب تنها نه خود را داشت بد |
|
بلكه آتش در همه آفاق زد
|
فصل اول: اهميت و جايگاه ادب در فرهنگ اهل
بيتعليهمالسلام
ميراث جاودان
قالَ أبوُ عَبْدِ اللَّهعليهالسلام:
إنَّ خَيْرَ ماوَرَّثَ الآباءُ لِأبنائِهمْ ألأدَبُ
لاَالْمالُ،
فَإنَّ الْمالَ يَذْهَبُ وَ
الْأدَبُ يَبْقى.
امام صادقعليهالسلام فرمود:
بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان خود به ارث
مىگذارند، ادب است نه مال، زيرا مال از بين مىرود و ادب باقى مىماند.
(كافى 8: 150 ح 132)
وظيفه والدين
قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعليه وآله:
أكْرِمُوا أوْلادَكُمْ وَ
أحْسِنُوا أدَبَهُمْ يُغْفَرْلَكُمْ.
رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:
فرزندان خود را احترام كنيد و آنان را نيكو ادب كنيد تا آمرزيده شويد. (جامع الاخبار 393 و مكارم
الاخلاق: 222)
برترين هديه
قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعليه وآله:
ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ
أفْضَلُ مِنْ أدَبٍ حَسَنٍ
رسول گرامىصلى الله وعليه وآله فرمود:
هيچ پدرى هديهاى بهتر از ادب
نيكو به فرزندش نداده است. (كنز العمال 16: 456 ح 45411)
شيعه محبوب ائمهعليهالسلام
قالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍعليهماالسلام:
إنَّا لَنُحِبُّ مِنْ شيعَتِنا
مَنْ كانَ عاقِلاً، فَهيماً،
فَقيهاً، حَليماً، أديباً،
مُدارياً، صَبُوراً، صَدُوقاً
امام صادقعليهالسلام فرمود:
ما از شيعيان خود كسى را كه عاقل، فهميده، آگاه،
بردبار، با ادب، سازگار، صبور و راستگو باشد دوست داريم. (مستدرك الوسائل 11: 190 ح 11)
همدمى به نام ادب
رُوِىَ عَنْ أميرِالْمُؤْمنينَعليهالسلام،
أوصْى وَلَدَهُ الْحَسَنَ، فَقالَ:
يا بُنَىَّ، إحْرِزْ حَظَّكَ مِنَ الْأدَبِ وَ
فَرِّغْ لَهُ قَلْبَكَ، فَإنَّهُ أعْظَمُ مِنْ أنْ تُخالِطَهُ دَنَسٌ، وَ
اعْلَمْ أنَّكَ إنْ أعْوَزْتَ غَنَيْتَ بِهِ، وَ إنْ إغْتَرَبْتَ كانَ لَكَ
الصَّاحِبُ الَّذى لاوَحْشَةَ مَعَهُ.
اميرمؤمنانعليهالسلام در وصيتى به فرزندش امام
حسنعليهالسلام فرمود:
پسرم، بهرهات را از ادب غنيمت بدار، و قلب خود
را براى آن آزاد گردان، زيرا قلب بالاتر از اين است كه به آلودگى بياميزى، و
بدان كه اگر كمبودى داشته باشى به وسيله ادب بى نياز مىشوى، و اگر غريب و تنها
باشى ادب دوست و همراه تو خواهد بود كه با وجود آن وحشتى نخواهد بود. (اعلام الدين: 84)
سكوت مؤدب
قالَ الْباقِرُعليهالسلام:
صَمْتُ الْأديبِ عِنْدَاللَّهِ
أفْضَلُ مِنْ تَسْبيحِ الْجاهِلِ
امام باقرعليهالسلام فرمود:
سكوت انسان با ادب در درگاه
الهى برتر از تسبيح گفتن نادان
است. (اعلام الدين: 96)
شيطان و ادب
قالَ الصَّادِقُعليهالسلام:
إنَّ الشَّيطانَ لَيَطْمَعُ فى
عالِمٍ بِغَيْرِ أدَبٍ،
أكْثَرَ مِنْ طَمَعِهِ فى عالِمٍ
بِأدَبٍ،
فَتَأدَّبُوا وَ إلاَّ فَأنْتُمْ
اَعْرابُ
امام صادقعليهالسلام
فرمود:
طمع شيطان در دانشمند بى ادب بيشتر است از طمع
او در دانشمند مؤدب بنابراين مؤدّب شويد و گرنه باديه نشينان خواهيد بود. (اعلام الدين: 96)
مايه شرافت
قالَ علىٌّ عليهالسلام:
ألْأدَبُ يُغْنى عَنِ الْحَسَبِ
امام علىعليهالسلام فرمود:
ادب انسان را از حسب و نسب بى
نياز مىكند
(يعنى خودش مايه شرافت است). (اعلام الدين: 84)
نشانههاى مؤمن
قالَ علىٌّ عليهالسلام:
ألْمُؤْ مِنُ يَكُونُ صادِقاً فى الدُّنْيا...
وَ حَرَكَتُهُ بِالْأدَبِ و كلامُهُ بِالنَّصيحَةِ
وَ مَوْعِظَتُهُ بِالرِّفْقِ، لايخافُ اِلاَّ
اللَّهَ
امام علىعليهالسلام فرمود:
مؤمن در دنيا صادق است، و حركت او مؤدّبانه است
و سخنش همراه با خير خواهى است و پندش نرم و آرام است، و از كسى جز خدا
نمىترسد. (جامع الاخبار :215 ح 532)
زينت عقل
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله وعليه وآله:
... حُسْنُ الْأدَبِ زينَةُ
الْعَقْلِ
رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:
ادب نيكو زينت عقل است. (جامع الاخبار: 337 ح 947)
اهميّت علم و ادب
قالَ أميرُالْمُؤْمِنينَعليهالسلام:
يا مُؤْمِنُ إنَّ هذَا الْعِلْمَ وَ الْأدَبَ ثَمَنُ
نَفْسِكَ فَاجْتَهِد فى تَعَلُّمِهِما فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أدَبِكَ
يَزيدُ فى ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ فَإنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدى إلى رَبِّكَ
وَبِالْأدَبِ تُحْسِنُ خِدْمَةُ رَبِّكَ وَ بِأدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوجِبُ
الْعَبْدُ وِلايَتَهُ وَ قُرْبَهُ فَاقْبَلِ النَّصيحَةَ كَىْ تَنْجُو مِنْ
الْعَذابِ.
مولاى متقيان فرمود:
اى مؤمن! علم و ادب قيمت و بهاى توست، پس در
بدست آوردن آنها تلاش كن، هر چه علم و ادب تو زيادتر گردد ارزش و عظمت تو بيشتر
مىشود، توسط علم و آگاهى به طرف خدا راهنمايى مىشوى و بواسطه ادب بهتر
مىتوانى در خدمت پروردگارت قرار گيرى و بنده بواسطه ادب خدمت مىتواند ولايت و
قرب الهى را به دست آورد، پس نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى نجات يابى. (مشكاة الانوار: 135 و روضة
الواعظين: 11)
عوامل آقايى
عَنِ الصَّادِقِعليهالسلام:
اَرْبَعُ خِصالٍ يَسُودُ بِهَا
الْمَرْءُ:
ألْعِفَّةُ وَ الْأَدَبُ وَ
الْجُودُ وَ الْعَقْلُ
امام صادقعليهالسلام فرمود:
چهار خصلت است كه انسان بواسطه آنها آقايى پيدا
مىكند:
عفّت، ادب، سخاوت و خرد. (الاختصاص: 244)
حرص ادب
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
مَنْ كَلِفَ بِالْأدَبِ قَلَّتْ
مساويهِ
از امام علىعليهالسلام نقل شده كه فرمود:
هر كه به ادب حريص باشد بديهاى او كم خواهد شد. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5091)
رمز كمال
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
اَلْأدَبُ كَمالُ الرَّجُلِ
علىعليهالسلام فرمود:
ادب مايه كمال مرد است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5073)
خصلت نيك
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
اَلْأدَبُ اَحْسَنُ سَجِيَّةٍ
على عليهالسلام فرمود:
ادب نيكوترين اخلاق است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5072)
نياز به ادب
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
إنَّ النّاسَ اِلى صَالِحِ
الْأدَبِ
اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلىَ
الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ
از على عليهالسلام نقل شده است:
مردم به ادبِ شايسته، بيش از طلا و نقره نيازمندند. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5080)
رابطه ادب و اخلاق
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
ثَمَرَةُ الْأدَبِ حُسْنُ
الْخُلْقِ
امام علىعليهالسلام فرمود:
ميوه ادب، خوش اخلاقى است. (تصنيف غرر الحكم: 5084)
جايگاه ادب
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام أنَّه قالَ فى
وَصيَّتِهِ لِلْحَسَنِعليهالسلام:
ألْأدَبُ هُوَ لِقاحُ الْعَقْلِ وَ ذَكاءُ الْقَلْبِ
وَ زينَةُ الْلِّسانِ وَ دَليلُ الرَّجُلِ عَلى مَكارِمِ الْأخْلاقِ.
وَ مَا الْإنْسانُ لَوْلا الْأدَبِ إلاَّ بَهيمَةٌ،
لِلَّهِ دَرِّ الْأدَبِ،
إنَّهُ يَسُودُ غَيْرَ السَّيِّدِ،
فَاطْلُبْهُ وَاكْسِبْهُ تَكْتَسِبُ الْقَدْرَ وَ
الْمالَ،
مَنْ طَلِبَهُ صالَ بِهِ وَ مَنْ تَرَكَه صيلَ
عَلَيْهِ...
حضرت اميرعليهالسلام در وصيت به امام حسن
عليهالسلام فرمود:
ادب، مايه بارورى عقل و تزكيه قلب و زينت زبان و
راهنماى انسان به اخلاق پسنديده است، اگر ادب همراه انسان نباشد او حيوانى رها
شده بيش نيست، خداوند به ادب خير دهد كوچك را آقايى مىبخشد، پس در جستجوى ادب
باش تا شخصيت و ثروت بدست آورى، هر كس پى ادب باشد به وسيله آن چيره مىشود كسى
كه آن را رها كند بر او چيره مىشوند و حمله مىآورند. (اعلام الدين: 84)
فصل دوم: معنى و مفهوم ادب
مرحوم علامه مجلسى با استفاده
از احاديث مىفرمايد:
ادب، نيك رفتارى در خدمت خالق و معاشرت مخلوقات،
و نيكى كردن به ديگران و كسب محبت مردم است و برگزيدن خوبترها و آنچه پايانش
بهتر است و مايه دورى از زشتيهاست. (بحارالانوار 1: 126)
ادب الهى
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله وعليه وآله:
ألْقُرْآنُ مَأدَبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا
مَأدَبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ،
إنَّ هذا الْقُرْآنَ هُوَ حَبْلُ
اللَّهِ، وَ هُوَ النُّورُ الْمُبينُ،
وَالشِّفاءٌ النَّافِعُ
فَاقْرَؤُوهُ...
رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:
قرآن مركز تربيت الهى است پس درحدّ توان ادب آن
را بياموزيد، اين قرآن ريسمان الهى و نور نمايان و مايه شفاى مفيد است، پس آن
را بخوانيد.... (جامع الاخبار 114: ح 200)
ادب در منطق امام
حسينعليهالسلام
سُئِلُ الْإمامُ الْحُسَيْنُ [عليهالسلام] عَنِ
الْأدَبِ فَقالَ:
هُوَ أنْ تَخَرُجَ مِنْ بَيْتِكَ،
فَلا تَلْقى أحَداً
إلاَّ رَأيْتَ لَهُ الْفَضْلَ
عَلَيْكَ
از امام حسينعليهالسلام سؤال شد: ادب چيست؟
امام فرمود:
ادب آن است كه از خانه خود كه بيرون مىروى، با
هيچ كس بر خورد نكنى جز آنكه او را برتر و بهتر از خود ببينى.
(موسوعة كلمات الامام الحسينعليهالسلام: 750 ح 90)
زيباترين ادب
عَنْْ عَلىٍّ عليهالسلام:
اَحْسَنُ الْآدابِ ما كَفَّكَ
عَنِ الْمَحارِمِ
از امام علىعليهالسلام آمده است:
نيكوترين ادب،
آن است كه تو را از گناهان
باز دارد.
(يعنى در مقابل خدا مؤدب
باشى) (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5079
)
برترين ادب
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
أفْضَلُالْأدَبِ اَنْ يَقِفَ
الْإنْسانُ عِنْدَ حَدِّهِ
وَ لا يَتَعَدَّى قَدْرَهُ
از اميرالمؤمنينعليهالسلام نقل شده كه فرمود:
برترين ادب اين است كه انسان در حدّ و مرز خود
بايستيد و از اندازه خويش تجاوز نكند. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5078
)
روش مؤدب شدن
عَنْ الْإمامِ الْحَسْن الْعَسْكَرى
عليهالسلام:
كَفاكَ أدَباً لِنَفْسِكَ
تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ
غَيْرِكَ
امام عسكرىعليهالسلام فرمود:
در ادب خودت همين كافى است كه از آنچه از ديگران نمىپسندى
اجتناب كنى. (الانوار البهيه: 319)
ادب كردن خويش
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
أفْضَلُ الْأدَبِ ما بَدَأْتَ
بِهِ نَفْسَكَ
از امام علىعليهالسلام آمده است:
بهترين ادب آن است كه از خودت شروع كنى. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5077
)
ادب و جوانمردى
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام:
أفْضَلُ الْأدَبِ حِفْظُ
الْمُرُوَّةِ
على عليهالسلام فرمود:
باارزشترين ادب حفظ جوانمردى است. (تصنيف غرر الحكم: 247 ح 5076)
فصل سوم: جلوههايى از ادب
پيروى از پروردگار
قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعليه وآله:
إنَّ الْمُؤْمِنَ يَأْخُذُ
بِأدَبِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
إذا وَسِعَ عَلَيْهِ إِتَّسَعَ وَ
إذا أمْسَكَ عَلَيْهِ أمْسَكَ
رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود:
مؤمن ادب الهى را به كار مىگيرد: هنگامى كه خدا
به او گشايش دهد او هم توسعه مىدهد و زمانى كه خدا از او باز داشت، او هم
مراعات و امساك مىكند. (كافى ج 4: ص 12
)
ادب پيامبر و
امامعليهمالسلام
قالَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنُ عليهالسلام:
مَرِضْتُ مَرَضاً شَديداً فَقالَ لى أبىعليهالسلام
ما تَشْتَهى؟
فَقُلْتُ: أشْتَهى أنْ أكُونَ مِمَّنْ لا أقْتَرِحُ
عَلَىاللَّهِ ربِّى ما يُدَّبِرُهُ لى.
فَقالَ لى: أحْسَنْتَ ضاهَيْتَ إبْراهيمَ الخَليلَ
صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ حَيْثُ قالَ جَبْرَئيِلُعليهالسلام هَلْ مِنْ
حاجَةٍ؟ فَقالَ:
لا أقْتَرِحُ عَلى ربِّى، بَلى حَسْبِىَ اللَّهُ وَ
نِعْمَ الْوَكيلُ.
امام زين العابدينعليهالسلام فرمود:
بيمارى شديدى پيدا كردم پدرم فرمود: چه ميل
دارى؟ گفتم: ميل دارم از جمله كسانى باشم كه در مقابل آنچه پروردگارم براى من
در نظر گرفته چيزى را پيشنهاد نكنم (يعنى به انتخاب او راضى باشم) پدرم فرمود:
آفرين برتو كه شبيه ابراهيم خليلعليهالسلام
هستى كه هنگامى كه جبرئيلعليهالسلام (در حالى كه او در ميان آتش بود) گفت: چه
نيازى دارى؟ ابراهيمعليهالسلام فرمود:
چيزى به پروردگارم پيشنهاد نمىكنم او خودش مرا
كافى است و بهترين وكيل است. (بحارالانوار 46: 67)
ادب ائمهعليهالسلام
جاءَتْ جارِيَةٌ لِلْحَسَنِعليهالسلام بِطاقَ
رَيْحانٍ فَقالَ لَها:
أنْتِ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ، فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ
فَقالَ:
أدَّبَنَا اللَّهُ تَعالى فَقالَ:
- إذا
حُييّتُمْ...الآية-
وَ كانَ اَحْسَنُ مِنْها
إعْتاقُها
كنيزى شاخهگلىبراى امامحسنعليهالسلام آورد،
امام بزرگوار فرمود: تو در راه خدا آزاد شدى،
گفته شد چرا در مقابل يك شاخه گل او را آزاد
كردى؟ فرمود:
خداوند ما را تربيت و ادب آموخته است كه فرمود:
هنگامىكه بشما هديهاى داده شد شما بهتر از آن را هديه بدهيد وهديه بهتر آزادى
او بود. (بحارالانوار 273:84
)
ادب در زندگى امام
حسنعليهالسلام
رَأيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلىّعليهماالسلام يَأْكُلُ
وَبَيْنَ يَدَيْهِ كَلْبٌ، كُلَّما أكَلَ لُقْمةً طَرَحَ لِلْكَلْبِ مِثْلَها
فَقُلْتُ لَهُ: يَابْنَ رَسُولِاللَّهِ ألا أرْجِمُ هذَا الْكَلْبَ عَنْ
طَعامِكَ؟ قالَ:
دَعْهُ إنّى لَأسْتَحْيىَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
أنْ يَكُونَ ذُورُوحٍ يَنْظُرُ فى وَجْهِى وَ أنَا آكُلُ ثمَّ لا اُطْعِمُهُ.
راوى گويد: امام حسنعليهالسلام را ديدم كه غذا
مىخورد و مقابلش هم سگى بود، امام بزرگوار هر لقمهاى را كه ميل مىفرمود،
لقمهاى هم براى آن حيوان مىانداخت، گفتم: اى فرزند رسول خدا آيا اجازه
مىفرماييد كه اين سگ را از غذاى شما دور كنم؟ فرمود:
آن را رها كن زيرا من از خدا شرم مىكنم كه
جاندارى به صورت من نگاه كند و من بخورم و به آن غذا ندهم. (بحارالانوار 43: 353 ح 29)
ادب حسنينعليهماالسلام
عَنْ عَلىٍّ عليهالسلام قالَ:
كانَالْحَسَنُفىحَياةِرَسُولِاللَّهِصلى الله
وعليه وآلهيَدْعُونىأبَاالْحُسَيْنِ وَكانَ الْحُسَيْنُ يَدْعُونى
أَبَاالْحَسَنِ،
وَ يَدْعُوان رَسُولَاللَّهصلى الله وعليه وآله
أباهُما،
فَلَمَّا تُوُفّىَّ رَسُولُاللَّهِصلى الله وعليه
وآله دَعَوانى بِأبيهِما
اميرالمؤمنينعليهالسلام فرمود:
امام حسن در زمان حيات رسول خداصلى الله وعليه
وآله مرا اباالحسين صدا مىكرد و امام حسين مرا أباالحسن مىخواند و آن دو
پيامبر را پدر خطاب مىكردند، هنگامى كه رسول خداصلى الله وعليه وآله از دنيا
رفت آنان مرا پدر صدا كردند. (موسوعة كلمات
الامام الحسينعليهالسلام 40: ح 29 )
ادب در زندگى امام
حسينعليهالسلام
عَنِ الْباقِرِ عليهالسلام:
ما تَكَلَّمَ الْحُسَيْنُعليهالسلام بَيْنَ يَدَىِ
الْحَسَنِعليهالسلام إعْظاماً لَهُ، وَلاتَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ
الْحَنَفيَّةِ بَيْنَ يَدَىِ الْحُسَيْنِعليهالسلام إعْظاماً.
امام باقرعليهالسلام فرمود:
امام حسينعليهالسلام به احترام امام
حسنعليهالسلام در حضور او هيچ وقت لب به سخن نمىگشود، همينطور برادرش محمد
حنفيّه هم با وجود امام حسين به احترام او در حضورش سخن نمىگفت. (بحارالانوار 43: 319)
ادب در خدمت به مردم
كانَ [زَيْنُ الْعابِدين ]عليهالسلام يَمُّرُ عَلَى
الْمَدَرَةِ فى وَسَطِ الطَّريقِ فَيَنْزِلُ عَنْ دابَّتِهِ حَتِّى يُنَحيّها
بِيَدِهِ عَنِ الطَّريقِ.
نقل شده است:
امام سجادعليهالسلام در بين راه كه به كلوخى
برمىخورد، از مركب خويش پياده مىشد و با دست مباركش آن را از بين راه كنار
مىزد. (عوالم العلوم 18: 140 ح 3
)
ادب امام چهارمعليهالسلام
عَنْ أبى عَبْدَاللَّه عليهالسلام:
لَقَدْ سافَرَ عَلىُّ بْنُ
الْحُسَيْنِعليهالسلام عَلى راحِلَةٍ
عَشْرَ حِجَجٍ ما قَرَعَها
بِسَوْطٍ
امام صادقعليهالسلام فرمود:
امام زين العابدينعليهالسلام ده بار با مركبى
به حجّ مشرف شد و هيچ تازيانه به آن حيوان نزد. (محاسن برقى: 361 ح 92)
ادب در نماز
قالَ [الرِّضا] عليهالسلام:
سُئِلَ بَعْضُ الْعُلَماءِ مِنْ
آلِمُحَمَّدٍعليهمالسلام فَقِيلَ لَهُ... :
ما أدَبُ الصَّلاةِ؟ قالَ:
حُضُورُ الْقَلْبِ، وَ اِفْراغُ الْجَوارِحِ، وَ
ذُلُّ الْمَقامِ بَينَ يَدَىِ اللَّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ يَجْعَلُ
الْجَنَّةَ عَنْ يَميِنهِ وَ النَّارَ يَراها عَنْ يَسارِهِ، وَ الصِّراطَ
بَيْنَ يَدَيْهِ، وَاللَّهَ اَمامَهُ
از امام رضاعليهالسلام نقل شده كه فرمود:
از بعضى از عالمان آل محمّد يعنى
ائمهعليهمالسلام سؤال شد كه ادب نماز چيست؟
فرمود: حضور قلب، فارغ بودن اعضا، خوار و ذليل
ايستادن در مقابل پروردگار بزرگ، بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود
ببيند و صراط را در مقابلش و خدا را جلوى خودش در نظر بگيرد. (بحارالانوار 84: 246 ح 37)
ادب سر سفره
قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعليه وآله فىِ
الْوَصيَّةِ لِعَلىٍّ عليهالسلام:
يا عَلىُّ، إثْنَتا عَشْرَةَ خَصْلَةٍ يَنْبَغى
لِلْمُسْلِمِ اَنْ يَتَعَلَّمَها عَلَى الْمائِدَةِ:
اَرْبَعُ خِصالٍ مِنْها فَريضَةٌ، وَ أرْبَعٌ مِنْها
سُنَّةٌ، و اَرْبَعٌ مِنْها أدَبٌ:
فَاَمَّا الْفريضَةُ: فَالْمَعْرِفَةُ بِما يأْكُلُ،
وَ التَّسْمِيَةُ، وَ الشُّكْرُ، و الرِّضى.
وَ اَمَّا السُّنَةُ: فَالْجُلُوسُ عَلَىالرِّجْلِ
الْيُسْرى، وَالْأكْلُ بِثَلاثِ أصابِعٍ، و اَنْ يَأْكُلَ مِمايَليهِ، وَ مَصُّ
الْأصابِعِ،
وَ أمَّا الْأدَبُ: فَتَصْغيرُ الْلُّقْمَةِ، وَ
الْمَضْغُ الشَّديدُ، وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فى وُجُوهِ النَّاسِ وَ غَسْلُ
الْيَدَيْنِ
رسول اكرمصلى الله وعليه وآله در وصيتى به
علىعليهالسلام فرمود:
اى على، شايسته است مسلمان دوازده خصلت را در
مورد سفره غذا بياموزد كه چهارتا از آنها واجب است، و چهارتا مستحب است و
چهارتا از آنها ادب است.
اما واجبات سفره عبارت است:
1 - شناخت غذا (كه از كيست و
چگونه بدست آمده) 2 - نام خدا بردن 3 - سپاسگزارى 4 - رضا
اما مستحبات آن عبارتند:
1 - روى پاى چپ نشستن 2 - با
سه انگشت خوردن 3 - از جلوى خود غذا برداشتن و خوردن 4 - تميز كردن انگشتان
و اما ادب سفره:
1 - لقمه را كوچك برداشتن 2
- خوب و زياد جويدن 3 - كم نگاه كردن به صورت ديگران 4 - شستن دستها. (جامع الاخبار 503 ح 1390)
ادب در عطسه
عَنْ أميرِالْمُؤْمِنينَعليهالسلام:
إذا عَطَسَ أحَدُكُمْ قُولُوا: -يَرْحَمَكُمُ
اللَّهُ-،
وَ يَقُولُ هُوَ -يَغْفِرِاللَّهُ
لَكُمْ وَ يَرَحَمْكُمْ،-
قالَ اللَّهُ تَعالى: -وَ
إذا حُيّيتُمْ...-
الآيه.
اميرمؤمنانعليهالسلام فرمود:
هنگامى كه كسى عطسه كرد، به او بگوئيد: يرحمكم
اللَّه يعنى خدا شما را مورد لطف و عنايت قرار دهد، و او بگويد: خداوند شما را
ببخشد و مورد لطف قرار دهد زيرا خداوند فرمود: هنگامى كه بشما هديهاى داده شد
شما هم هديهاى بهتر به او بدهيد. (بحارالانوار 84: 273)
ادب علمى
عَنْ الصَّادِقِعليهالسلام قالَ:
مَنْ لَهُ أدَبٌ فَعَلَيْهِ أنْ
يَتَثَبَّتَ فيما يَعْلَمُ،
وَ مِنَ الْوَرَعِ أنْْ لا
يَقُولَ ما لا يَعْلَمْ
امام صادقعليهالسلام فرمود:
كسى كه ادب دارد بايد در معلومات خود تحقيق و
كاوش كند و اقتضاى ورع و پرهيزگارى اين است كه آنچه را نمىداند نگويد. (مستدرك الوسائل 17: 250 ح 23)
فصل چهارم: اقسام بىادبىها و تأديب بىادبان
شادى بى ادبانه
قالَ الْإمامُ أبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ
عليهالسلام:
لَيْسَ مِنَ الْأدَبِ
إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ
الْمَحْزُونِ
امام عسكرىعليهالسلام فرمود:
شادمانى كردن پيش اندوهناك، از ادب به دور است. (تحف العقول: 784)
ادب همراه بصيرت
قالَ أبُو عَبْدِاللَّهِ وَ أبُو جَعْفَرٍ
عليهماالسلام:
لَوْ اُتيتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّيعَةِ
لايَتَفَقَّهُ لَأدَّبْتُهُ
وَقالَ: كانَ أبُوجَعْفَرٍعليهالسلام يَقُولُ:
تَفَقَهُّوا وَ إلاَّ فَأَنْتُمْ
أعْرابٌ
امام صادق و امام باقرعليهماالسلام فرمودند:
اگر جوانى از جوانان شيعه پيش من آورده شود كه
دين شناس نيست او را ادب خواهم كرد.
و امام باقرعليهالسلام مىفرمود:
در پى آگاهى و بصيرت باشيد و گرنه شما از باديه
نشينان خواهيد بود.(بحار 1: 214 ح 16)
جوينده يابنده است
عَنْ أبى هاشِمِ الجَعْفَرى قالَ:
كُنَّا عِنْدَ الرِّضاعليهالسلام، فَتَذاكَرْنا
الْعَقْلَ وَ الْأدَبَ فَقالَ:
يا أبا هاشمٍ اَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللَّهِ وَ
الْأدَبُ كُلْفَةٌ،
فَمَنْ تَكَلَّفَ الْأدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ،
وَ مَنْ تَكَلَّف الْعَقْلَ لَمْ يَزِدْ بِذلِكَ
إلاَّ جَهْلاً
ابو هاشم جعفرى گويد:
خدمت امام رضاعليهالسلام بوديم، صحبت از عقل و
ادب شد، امامعليهالسلام فرمود:
خرد هديهاى از خداوند است و ادب زحمت است (و به
دست آوردنى). پس هر كس در راه ادب زحمت بكشد به آن دست
مىيابد، ولى كسى كه در مورد افزايش عقل خود را به زحمت
اندازد جز نادانى چيزى عايدش نمىشود. (كافى 1: 23 ح 18)