داستانها و دانستنيهاى تكان دهنده از زلزله جادوى سياه

عبدالرسول يزدى نژاد

- ۴ -


شايد سراينده اين شعر هم اشاره اى به محتواى اين روايت داشته كه گفته :

قم با غم و غم به قم قرين است   بى چاره كسى كه قم نشين است
در اين زمان كه احترام به بزرگان و علما از ميان مردم رخت بربسته و به علم و عالم بهايى داده نمى شود شايد غم و اندوه در روايت فوق ، ارتباطى هم با اين حديث شريف داشته باشد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: ((به زودى بر امت من زمانى فرا مى رسد كه از علما مانند گوسفندى كه از گرگ فرار مى كند دورى مى كنند. در اين زمان خداوند آن ها را به سه چيز مبتلا مى سازد؛ اول : بركت را از دارائى هايشان بر مى دارد، دوم : خداوند بر آن ها سلطانى ستمگر چيره سازد، سوم : از دنيا بدون ايمان بيرون مى روند(56 ))).
يكى ديگر از زمين هاى مورد رحمت ((طالقان )) است . اميرمؤ منان (عليه السلام ) در روايتى مى فرمايد: ويحا للطالقان فان لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لا فضة و لكن بها رجال مؤ منون عرفوا الله حق معرفته و هم اءنصار المهدى فى آخرالزمان (57)؛ يعنى : رحمت بر طالقان ، همانا خداوند در آنجا گنج هائى دارد كه از طلا و نقره نيستند بلكه مردان مؤ منى هستند كه خداوند را به حق معرفتش مى شناسند و آن ها ياران حضرت مهدى (عليه السلام ) در آخر الزمان هستند.
حسين بن ثوير و يونس و ابى سلمه سراج و مفضل بن عمر مى گويند از ابى عبدالله (عليه السلام ) شنيديم كه مى فرمود: ((هنگامى كه اباعبدالله حسين بن على (صلوات الله عليهما) به شهادت رسيد همه آفريدگان خداوند بر او گريستند مگر سه چيز: بصره ، دمشق و آل عثمان (58))).
فصل هفتم : تحريف واژه ها
در اين زمان كه اخلاق ، بيشتر در داستان ها و متون كهن يافت مى شود بسيارى از خود فروختگان و نوكران استعمارگران دست به نوآورى زده و معاويه صفت دست به تحريف واژه ها زده اند و چنان مغزها را تخدير كرده اند كه باور غلط بودن چنين سخنان و ضرب المثل هايى به ذهن هيچ كس خطور نكند و از آنجا كه اين چند ساله همه جا سخن از پاس داشتن زبان فارسى است آن ها نيز از اين ايده استقبال كرده و به كمك پاسداران فارسى آمده اند و طرحى نو در استعمار افكار مردم در انداخته اند تا جايى كه آيندگان هيچ گاه نتوانند بين حق و باطل تميز دهند.
براى آگاهى خوانندگان عزيز و با رعايت اختصار به چند واژه اشاره مى كنم .
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
مدتى پيش سخنى از يكى از به اصطلاح متفكرين عصر حاضر به گوشم رسيد كه گفته بود در روز غدير خم پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله )، على (عليه السلام ) را جانشين خود نكرده بلكه على (عليه السلام ) را به عنوان كانديدا معرفى كرده تا امت اسلامى اگر خواست به او راءى دهد. اما اين نظرات القائى شيطان كه بر قلب اين اشخاص براى گمراهى كردن افكار عمومى وارد شده كاملا منسوخ شده است و هر انسان عامى ، وقتى به عقل خود مى انديشيد در مى يابد كه نگاه داشتن بيشتر از يك صد و بيست هزار نفر در راه بازگشت از حجة الوداع پيامبر و بيان اين كه من على را كانديداى خلافت معرفى مى كنم كارى عبث است كه از مقام شامح رسالت به دور است به علاوه آن شخص نادان اگر تاريخ غديرخم را - حتى از زبان عامه - اندكى مطالعه كرده بود چنين تصورى به ذهنش نمى آمد و از گفتن چنين كلامى در حمايت از عامه شرم مى كرد.
به علاوه انتخاب على (عليه السلام ) به جانشينى و امامت پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله )، اختصاصى به روز غدير ندارد و از روز انذار - كه خويشان خود را در خانه جمع كرد - شروع شد و صدها بار در هر مجلس و جمعى كه پيش مى آمد بر ولايت و سرپرستى و جانشينى على (عليه السلام ) به اميرى مؤ منان اشاره و تاءكيد مى كرد و بسيارى از آيات قرآن نيز بر آن دلالت دارد. از جمله خواندن سوره توبه بر مشركان توسط على (عليه السلام ) و آيه زكات دادن آن حضرت در حال ركوع (59) و بسيارى موارد ديگر كه در كتاب هاى مفصل از آن ها ياد شده است .
مدتى است كه از زياد شدن اميد به زندگى نسبت دهه هاى گذشته سخن مى رود، در حالى كه اين واژه ، همان برگردان حرص به دنيا است يا اين كه ربا جاى خود را به سود على الحساب و يا كارمزد داده است .
توكل و تكيه كردن به خدا جاى خود را به اعتماد به نفس داده و از بلاهاى آسمانى كه در قرآن صريحا آمده است مانند صاعقه ها، بادهاى سياه ، طوفان ها، گردبادها، سيل ها، باران ها و برف هاى فاجعه بار، زلزله ها و... به حوادث طبيعى نام برده مى شود. گويا دست خدا و قهر او هيچ گونه تاءثيرى در دنيا ندارد و همواره صحبت از مبارزه با آن ها از طريق وسايل و ابزار مادى است و بسيارى از آيه هاى شريف قرآنى به فراموشى سپرده شده است كه مى فرمايد: و من اءعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اءعمى (60).
يعنى : هر كس از ياد من روى گرداند زندگى پر مشقت و سختى دارد و روز قيامت كور وارد محشر مى شود.
طبيعت انسان ، همواره كارهاى پر زحمت و مشقت بار را سودآورتر و مفيدتر مى داند؛ از اين رو اگر چه راه هاى معنوى مبارزه با اين بلاهاى بسيار كم هزينه ، آسان و ثمر بخش تر است اما چون راه هاى مادى پر هزينه تر است به دنبال آن مى رود و دست شيطان هم او را از ذكر خدا غافل مى سازد و هم چنان كه هر كالايى كه در بازار دنيا گران قيمت تر به باشد پر خريدارتر است انسان مادى هم به دنبال كالاى گران تر مى رود در حالى كه خداوند خيرى در آن قرار نداده و مى فرمايد: عسى اءن تحبوا شيئا و هو شر لكم (61)؛ يعنى : چه بسا چيزى را دوست داشته باشيد در حالى كه برايتان شر باشد.
يكى ديگر از واژه هاى تحريف شده ، قانون گرايى است كه براى استثمار جهان سوم بر زبان ها افتاده است ، در حالى كه در شريعت اسلام هر قانونى محترم و قابل اجرا نيست بلكه قانونى كه عدالت در آن رعايت شده باشد بايد رعايت شود و الا در جنگل هم حيوانات براى معيشت خود قانونى دارند و آن هم دريدن و پاره كردن حيوان ضعيف تر است .
فصل هشتم : راه هاى رويارويى ، پيش گيرى و سبب زلزله در روايات ائمه (عليه السلام ):
در اين زمان كه بلاها زمين را فرا گرفته و به نوعى گريبان گير هركس شده وقت آن رسيده تا كمى به خود آييم و نگاهى به گذشته خود داشته باشيم و از تجربيات گذشته ، آينده خود را تا بى نهايت در پرتو نور هدايت امامان معصوم (عليه السلام ) بيمه كنيم و اشتباهاتى كه پشتيبان ما مرتكب و در ورطه سقوط و سياه چال هاى حسرت گرفتار شدند تكرار نكنيم .
چنان كه در تفسير آيه شريفه ((هر كس از ذكر من روى گرداند زندگى سخت و دشوارى خواهد داشت (62))) امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((ذكر)) در آيه شريفه ((اميرمؤ منان (عليه السلام ) )) است (63).
و فرمود: ((هر گاه در خانه ما اهل بيت را رها كنيد گرفتار مشكلات خواهيد شد(64))).
همان طور كه امروز شاهد آن هستيم به تعبير امام حسين (عليه السلام ) در روز عاشورا ((دين ، لقلقه زبان هاست )) و فقط نام آن باقى مانده است ولى در عمل ، كم تر كسى راه راست را طى مى كند و در آن ثابت قدم است .
درباره زلزله و علت ها و اسباب آن روايت بسيارى از ائمه (عليه السلام ) وارد شده كه هر كدام اشاره به موضوعى دارد. از سويى ديگر در علم زمين شناسى نيز دانشمندان به نكات بسيارى از جمله تراكم بخارهاى درون زمين و تحولاتى در پوسته زمين و... اشاره دارند كه با نگاهى عميق تر و دقيق تر بين همه آن ها مى توان جمع نمود و در حقيقت هيچ كدام با هم منافات و ضديتى ندارد كه با يك مثال ساده كاملا روشن مى شود،
هنگامى كه شما قلمى در دست مى گيريد و در حال نوشتن هستيد، اگر كسى بگويد ((شما مى نويسيد)) درست گفته و اگر بگويد ((دست شما مى نويسد)) يا بگويد ((انگشتان شما مى نويسد)) باز هم درست است و اگر هم گفته شود ((قلم در حال نوشتن است )) هم گزاف نيست . هر يك به نوبه خود به علتى اشاره كرده اند اما يكى به علت اصلى و ديگرى به علت فرعى كه خود معلول علتى ديگر است . درباره زلزله نيز هر كس ‍ علتى را مى نگرد كه به تناسب معلولى كه در نظر دارد صحيح بوده ولى علت حقيقى همه آن ها چيزى غير از آن است كه مردم ظاهر بين به آن نظر دارند و در روايات شريفى به آن ها اشاره شده است كه تعدادى از آن ها را ذيل مى آوريم . در كتاب شريف توحيد مفضل آمده كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
و اعتبر ذلك بما يصيب الناس حين الزلازل على قله مكثها حتى يصيروا الى ترك منازلهم و الهرب عنها.
فان قال قائل : فلم صارت هذه الاءرض تزلزل ؟
قيل له : ان الزلزله و ما اءشبهها موعظة و ترهيب يرهب بها الناس لير عوا و ينرعوا عن المعاصى و كذلك ما ينزل بهم من البلاء فى اءبدانهم و اءموالهم يجرى فى التدبير على ما فيه صلاحهم و استقامتهم و يدخر لهم ان صلحوا من الثواب و العوض فى الآخره ما لا يعدله شى ء من اءمور الدنيا و ربما عجل ذلك فى الدنيا اذا كان ذلك فى الدنيا صلاحا للعامة و الخاصة (65)
؛
يعنى : عبرت و پند بگير از آن چه هنگام زلزله ها به مردم مى رسد، زيرا زمان كوتاهى دارد و به كسى مهلت نمى دهد تا خانه خود را ترك و از آن فرار كند.
اگر كسى بپرسد كه چرا زمين اين چنين مى لرزد؟
در پاسخ بايد گفت : زلزله ها و بلاهايى مانند آن ها موعظه و پندى است تا چنان كه از آن فرار مى كنند از گناهان نيز فرار كرده و پرهيز كنند(66).
هم چنين است بلاها و دردهايى كه به بدن و مال شان مى رسد، زيرا همگى صلاح آن ها و موجب پايدارى ايشان است و ذخيره ثواب و پاداش در آخرت را به دنبال دارد و هيچ چيز از امور دنيوى با پاداش آخرتى برابرى ندارد و خداوند عقوبت زود هنگام دنيا را براى مصلحت و خير عامه و خاصه قرار داده است .
پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اذا ظهرت فى اءمتى عشر خصال عاقبهم الله بعشر خصال .
قيل : و ما هى يا رسول الله ؟
قال : اذا قللوا الدعاء نزل البلاء و اذا تركوا الصدقات كثر الاءمراض و اذا منعوا و الزكاة هلكت المواشى و اذا جار السلطان منع القطر من السماء و اذا كثر فهيم الزناء كثر فهيم موت الفجاءة و اذا كثر الربا كثرث الزلازل و اذا حكموا بخلاف ما اءنزل الله تعالى سلط عليهم عدوهم و اذا نقضوا عهد الله ابتلا هم الله بالقتل و اذا طففوا اليك اءخذهم الله بالسنين ثم قراء رسول الله (صلى الله عليه وآله ): ((ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت اءيدى الناس ‍ ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون ))(67)
.
يعنى : هر گاه ده صفت در امت من پديدار شود خداوند نيز آن ها را به ده بلا گرفتار مى كند.
پرسيدند: اى پيامبر خدا آن ها چيست ؟
فرمود: هر گاه كم دعا كنند بلا نازل مى شود و هر گاه صدقات و خيرات را ترك كنند بيمارى ها زياد مى شود و اگر از پرداختن زكات خوددارى كنند چهار پايان ايشان هلاكت مى شوند و هر گاه سلطان بر مردم ستم كند قطره هاى آسمانى ((برف و باران و...)) از آن ها قطع مى شود و زمانى كه زنا در ميان آن ها زياد شود مرگ و مير ناگهانى زياد مى شود و اگر رباخوارى زياد شود زلزله ها هم زياد مى شود و هر گاه بر خلاف حكم خداوند رفتار كنند دشمنان بر ايشان مسلط مى شوند و اگر با خداوند پيمان شكنى كنند خداوند نيز آن ها را مبتلا به كشت و كشتار مى كند و هر گاه در وزن اجناس ‍ فروخته كم گذارند خداوند هم از محصولات و كشت و كار آن ها كم گذارد.
سپس رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: ((فساد و تباهى خشكى و دريا را فرا گرفته است به خاطر آن چه خود مردم انجام داده اند و خداوند نيز آن ها را به سبب بعضى از رفتارهايشان كيفر داده تا شايد از كردار بدشان بازگردند(68))).
در روايت بالا چند نكته به نظر مى رسد كه خالى از دقت و فايده نيست :
1- شايد اين سؤ ال به ذهن برخى خطور كند ((چرا ما كه زياد صدقه مى دهيم و زكات نيز مى پردازيم دچار بيمارى و بلا مى شويم ؟)).
در پاسخ بايد دانست كه هر عملى در شريعت مقدسه اسلام ، داراى آدابى است كه اگر يكى از آن ها رعايت نشود سودى ندارد مثلا صدقه دادن و پرداخت خمس و زكات به غير شيعيان يا منت گذاشتن و از مال حرام زكات دادن هيچ سودى ندارد بلكه زيان بار نيز هست .
2- در نگاه ساده و عاميانه ((زنا)) به عمل منافى عفت گفته مى شود در حالى كه زنا اقسام زيادى دارد كه بلاهاى متناسب با هر يك مختلف است . زناى چشم ((چشم چرانى )) و زناى گوش ((گوش دادن به صداى نامحرم و لذت بردن از آن )) و زناى زبان ((مانند سخنان بيهوده و متلك گفتن )) و زناى اعضا و جوارح ، هر كدام در شريعت اسلام نكوهش شده و عواقب ناگوارى دارد.
نكته مهم و قابل توجهى كه بسيارى از آن غافل مانده و با ساده لوحى به آن نگريسته اند اين كه اشخاصى كه در اين گونه بلاها گرفتار شده و جان باخته اند حتما كار ناشايستى انجام داده و به قهر الهى گرفتار شده اند. در صورتى كه هميشه نمى توان خوب و بد را با يك چوب راند و همه بلاديدگان را گناه كار ناميد؛ بد گمانى به بندگان خدا، خود گناهى بزرگ است و تمامى بلاها فقط وسيله براى رفتن از اين دنياى فانى به سراى ابديت مى باشد و با شيوه جان دادن نمى توان خوب يا بد بودن فرد را تشخيص داد. به علاوه هر مؤ منى كه در اين دنيا بيشتر بلا ببيند آخرتى آبادتر دارد؛ تا جايى كه مؤ منين وقتى مقامات بهشت را مى نگرند آرزو مى كنند كاش در دنيا ما را با قيچى تكه تكه مى كردند تا در بهشت به مقامات بالاترى دست مى يافتيم .
نكته مهم تر اين كه حكم كردن درباره خوب بودن يا بد بودن بندگان خدا كارى ناپسند است و چه بسا افرادى در چشم مردم بد آمده و گناه كار به حساب مى آمدند در حالى كه پس از مرگ در نزد خدا جايگاهى رفيع و منزلتى بلند داشته اند مانند حاتم طائى كه كافر از دنيا رفت ولى بخاطر سخاوتش از عذاب خداوند در امان است و از نعمت هاى بهشتى بهره مى برد. هم چنين بسيارى از خلفا غاصب در نزد مردم مقامى داشتند و پيروانشان آرزوى شفاعت آن ها را در آخرت مى بردند در صورتى كه جايشان در تابوتى در ته جهنم است و شديدترين عذاب را مى چشند و خداى متعال در وصفشان مى فرمايد: فيومئذ لا يعذب عذابه اءحد و لا يوثق و ثاقه اءحد.
3- در نگاه ابتدايى به ذهن مى رسد كه با وجود وسايل پيشرفته امروزى - كه يك دهم گرم را محاسبه مى كند - كم گذاشتن از وزن جنس فروخته شده منسوخ شده باشد. اما در سال هاى اخير كه هر سال قيمت اجناس متورم شده و چند برابر مى شود، بسيارى از فروشندگان براى اين كه قيمت را تغيير ندهند و بازار فروششان هم چنان داغ باشد از وزن اجناس بسته بندى كم مى گذارند و مشترى نيز با اين خيال كه اين همان بسته بندى هميشگى است و همان وزن را دارد آن را مى خرد. گاهى نيز فروشندگان به اين بهانه كه پول خرد نداريم يا مشترى پول خرد ندارد بدون آن كه رضايت مشترى را جلب كنند قيمت جنس را گرد مى كنند و سرراست مى گيرند و به همان اندازه و گاهى بدون اندازه گيرى ، مقدار تقريبى جنس را زياد مى كنند كه در اين صورت اگر هم مشترى ظاهرا راضى باشد مال فروشنده طيب نخواهد بود اگر چه حلال باشد و گاهى حلال هم نيست .
اين ها همگى وسوسه هاى شياطين و به اصطلاح كلاههاى شرعى است كه بسيارى براى رسيدن به اهداف خود انتخاب كرده اند؛ غافل از اين كه دست قهر خداوند روزى به سراغشان خواهد آمد.
در روايت شريف رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) به اميرمؤ منان (عليه السلام ) فرمود: ((يا على ربا هفتاد جزء دارد كه كمترين آن ها مانند اين است كه مرد با مادرش در خانه خدا بياميزد. يا على درهمى كه از ربا به دست مى آيد نزد خداى (عزوجل ) از هفتاد زنا با محارم در بيت الحرام بزرگ تر است (69))). از اين رو در روايات ، عقوبت ربا و زنا بر امت پيامبر (صلى الله عليه وآله ) زلزله قرار داده شده است .
امام صادق (عليه السلام ) نيز فرمود: اذا فشت اءربعه ظهرت اءربعة اذا فشا الزنا ظهرت الزلازل و اذا امسكت الزكاة هلكت الماشية و اذا جار الحكام فى القضاء امسك القطر من السماء واذا خفرت الذمة نصر المشركون على المسلمين (70).
هر گاه چهار چيز آشكار شود چهار بلا پديدار مى شود. اگر زنا آشكار شود زلزله ها پديد مى آيد و اگر زكات داده نشود چهار پايان هلاك شوند و اگر حاكمان ظلم و ستم كنند از قطره آسمانى محروم شوند و اگر اهل ذمه كوچك شمرده شوند مشركين بر مسلمانان پيروز شوند.
هم چنين رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: ((هر گاه زنا آشكار شود زلزله مى شود و اگر ربا پديدار شود خسف و فرو رفتن در زمين پديد مى آيد(71))).
سليمان ديلمى از امام صادق (عليه السلام ) درباره ماهيت زلزله پرسيد؟
حضرت فرمود: نشانه اى از نشانه هاى خداوند است .
پرسيد سبب آن چيست ؟
حضرت فرمودند: خداوند (جل جلاله ) بر هر يك از رگه هاى (72) زمين ملكى را موكل ساخته است . هر گاه خداوند اراده كند زمينى را بلرزاند به آن ملك وحى مى كند كه فلان رگه را حركت دهد و ملك موكل آن رگه را به حركت در مى آورد و هنگامى كه آن رگه را به حركت اندازد زمين و اهل آنجا به حركت در مى آيند.
راوى گويد: پرسيدم هنگامى كه زمين لرزه مى شود چه كار كنيم ؟
حضرت فرمود: نماز كسوف بخوان و بعد از آن سجده خداوند (عزوجل ) بجا آورد و در سجده بگويا من يمسك السماوات و الاءرض اءن تزولا و لئن زالتا ان اءمسكهما من اءحد من بعده انه كان حليما غفورا يا من يمسك السماء اءن تقع على الاءرض الا باذنه اءمسك عنا السوء انك على كل شى قدير(73).
فصل نهم : مكان هاى مذهبى در زلزله ها
در زلزله هاى سال هاى اخير كه تلفات زيادى به بار آورد در بسيارى از رسانه ها خبرهاى عجيبى از سالم ماندن اماكن مذهبى مسلمانان به گوش ‍ مى رسيد كه تعجب بسيارى را بر انگيخته است و حتى بسيارى از كسانى كه اعتقادى به دين اسلام هم ندارند با به تصوير كشاندن آن ها به حقانيت دين اسلام اعتراف كرده اند.
در زلزله شهر بم ، تصاويرى وجود دارد كه تمامى ساختمان هاى محله اى خراب شده اما مسجدى در آن محل كاملا سالم مانده بود(74).
در پديده تسونامى نيز در بسيارى از شهرها در ميان حيرت همه ، مساجد و تعداد زيادى از مردم وحشت زده كه به آنجا پناه برده بودند كاملا سالم مانده و تصاوير قبل از زلزله و بعد از آن كاملا گوياى معجزه دين اسلام و حقانيت آن است و در آخر اين باب تعدادى از تصاوير مربوط به آن ها خواهد آمد(75).
امام صادق (عليه السلام ) به نقل از پدران بزرگوارش مى فرمايد: ان الزلازل و الكسوفين و الرياح الهائله من علامات الساعة فاذا راءيتم شيئا من ذلك فتذكروا قيام الساعة و افزعوا الى مساجدكم (76).
يعنى : زلزله ها، كسوف ها و بادهاى ترسناك از علامت هاى قيامت است ؛ هر گاه يكى از آن ها پديدار شد قيامت را به ياد آوريد و به مسجدهاى خود پناه بريد.
بر اهل بينش و فهم پوشيده نيست كه بهترين پناه گاه مسجد است ؛ زيرا در آنجا كمتر نافرمانى و معصيت خداوند مى شود. در تاريخ نيز موارد بى شمارى وجود دارد كه در امت هاى گذشته هر گاه بلايى نازل مى شده مردم به مساجد و مكان هاى مذهبى پناه مى بردند و فطرت هر كس در اين گونه مصيبت هاى خواه ناخواه به سمت خداوند كشيده مى شود كه مظهر آن مساجد است . هم چنان كه در شهر مكه معظمه هر گاه خطرى از سوى دشمن و يا بلايى مردم را تهديد مى كرد همگى به مسجد الحرام پناه مى بردند تا در آن جا امنيت داشته باشند.
داستان حمله كردن ابرهه و سپاهش به شهر مكه در عام الفيل كه سوار بر فيل شده بودند و قصد خراب كردن مسجدالحرام و كعبه را داشتند بر پيروان اديان و تاريخ نويسان پوشيده نيست كه اشاره اى در سوره مباركه الفيل به آن شده است .
در تاريخ نيز آمده كه هر گاه سيلى شهر مكه را فرا مى گرفت مردم به مسجد الحرام پناه مى بردند و آب تا پشت ديوار مسجد الحرام مى آمد ولى داخل نمى شد.
در آيات شريفه قرآن نيز بر اين مطلب اشاره دارد كه مى فرمايد: و اذا غشيهم موج كالظلل دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجاهم الى البر فمنهم مقتصد و ما يجحد بآياتنا الا كل ختار كفور(77).
يعنى : ((هنگامى كه موجى هم چون ابرها آن ها را در بر گيرد و بپوشاند خداوند را با اخلاص مى خوانند اما وقتى همه آن ها را به خشكى رساند و نجات داد بعضى از آن ها راه ميانه روى را در پيش گيرند؛ ولى آيات ما را هيچ كس جز پيمان شكنان ناسپاس انكار نمى كند)).
در روايتى هست كه : ((هر جا پيامبرى دفن شده در آن مكان مسجدى بنا شده است ))؛ بنابراين هيچ گاه عذاب خداوند چنين زمين هايى را در بر نمى گيرد و آنجا حرمت خاصى دارد و نسيم رحمت خداوند همواره آنجا و اهل آن در بر مى گيرد و اگر اجل كسى هم در آنجا فرا برسد داخل در رحمت الهى شده و موجب عاقبت بخيرى او خواهد شد.
در روايتى امام صادق (عليه السلام ) فرمود: آگاه باش كه گناه كاران بالاخره در خشم خداوند و عذاب او گرفتار مى شوند. اما خداى متعال به آن ها براى امرى كه برايشان اراده كرده مهلت داده است پس آماده آن باش و بكوش تا خداوند (عزوجل ) تو را بر خلاف آن ها ببيند؛ زيرا اگر عذاب آن ها را در بر گيرد و تو در ميان آن ها باشى به رحمت خداوند مى پيوندى و اگر باقى مانى آن ها به خاطر تجرى بر خداوند (عزوجل ) به بلا گرفتار شده اند و تو از بدى هاى آن ها جدا شده اى . بدان كه ((خداوند نيز اجر نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد(78) و رحمت الهى به نيكوكاران نزديك است (79)))(80).
در حديثى قدسى آمده كه خداى (عزوجل ) به پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله ) فرمود: اءمتك هذه مرحومة عذابها فى الدنيا الزلزلة و الفقر(81)؛ يعنى : اى رسول ما امت تو رحمت شده اند عذاب آن ها در دنيا زلزله و فقر است .
از مساجد مسلمانان در زلزله ها و بلاها تصاويرى تهيه شده كه در زير مى آيد و كاملا واقعى بوده و هيچ دخل و تصورى در آن نشده و تمامى آن ها از بسيارى از شبكه هاى ماهوارايى و تلوزيونى پخش شده و دست رسى به آن ها از راه اينترت بسيار آسان است و تعداد انگشت شمارى از آن ها را كه موجب طولانى شدن كتاب نگردد براى تذكر مى آوريم .
قبل از تسونامي بعد از تسونامي