مكتب هاى به ظاهر مترقى در مقابل اسلام هيچ ندارند
ايـن را كـرارا گـفتم كه ما يك متاع خيلى ارزشمندى داريم و داشتيم ، عرضه عرضه اش
را نـداشـتيم ، مثل يك كسى كه يك متاع بسيار خوبى دارد توى انبار، هم نمى تواند
بيرونش بياورد و تا عرضه نكند، مشترى پيدا نمى كند.
ما يك متاع با ارزشى داريم كه همه اين مكتب هائى كه اسمش را مكتب مى گذارند در
مقابلش هيچ ابدا ندارند و مع الاسف نتوانستيم عرضه اش كنيم ، مدفون شد توى كتاب ها،
بيرون نـيـامـد مـدفـون شـد پيش خود اهل علم و توى مغزهاى آنها، بيرون نيامد،
نتوانستيم از اسلام اسـتـفاده آنطورى كه بايد باشد بكنيم و عرضه كنيم به عالم كه
اين متاع ماست ، ببينند متاع ما چيست اينها ترس اين را دارند كه اين متاع را ما
بتوانيم عرضه كنيم .
شـمـا ايـن را بـدانـيـد، ايـنـهائى كه الان به ضد روحانيت و به ضد اسلام و مذهب
منتها با پـوشش اينكه نخير مذهب چطور، چطور، به ضد اينها قلمفرسايى مى كنند و قيام
مى كنند، ايـنـهـا خوف اين را دارند كه يك وقتى بتوانيم ما عرضه كنيم اين متاع را
به عالم . وقتى عـرضه بكنيم ، اينهائى كه دم از آن مسائل مى زدند كه واقعيت نداشت ،
اينها بايد بروند كـنـار، سراغ كارشان و يا ملحق بشوند به اين جمعيت و اينها كه
استفاده جو بودند و نمى دانـم كـلاهـبـردار بـودنـد و از ايـن مسائل ، آنها هم
بروند سراغ كارشان يا ملحق بشوند و بـرگـردنـد. خـوف ايـن را دارند كه مبادا اين
متاع بزرگ عرضه بشود، اگر عرضه شد فقط ايران نيست ، فقط ممالك اسلامى نيست ، همه
ممالك قبولش مى كنند. اگر ما يك همچو عـرضـه اى داشـتـيـم كـه آنطورى كه اسلام هست
، در ايران ما درست بكنيم ، الان همه خوف دارنـد از ايـن مطلب يعنى آنهائى كه نمى
خواهند چپاولگرى شان دست به آن بخورد الان خـوف دارنـد، چـه ايـنـهـائى كـه در
ايـنجا هستند و خارج مرزند، اينها خوف دارند، اينها مى تـرسـنـد كه اگر اسلام
آنطورى كه هست پياده بشود، نه اين ... ديگر توى كار باشد و نـه ايـن جـمـهـورى .
ايـنـهـا خـوف ايـن را دارنـد ولهـذا نـمـى تـوانـنـد تـحـمـل كـنـنـد اين مطلبى كه
در ايران واقع شده و ما بايد كوشش كنيم انشاء الله تا اين مـطـلب انـشـاء الله
تـحـقق پيدا بكند و عرضه بشود و اين اسلام عملا در خارج تحقق پيدا بكند و من
اميدوارم كه شما آقايان مؤ فق باشيد همه در سايه پرچم اسلام .
تاريخ : 5/7/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع نـمايندگان كارگران
و كاركنان شركت ملى نفت ايران
هر كس در هر مقامى اگر جنايتكار باشد محاكمه مى شود
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول بايد از كاركنان صنعت نفت و كارمندان آنجا كه در اين نهضت اسلامى خدمت كرده
اند و كـمـك كـرده انـد و يـك عـضـو حـساس بودند در پيشبرد نهضت اسلامى تشكر كنم و
سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى بخواهم . البته من مى دانم كه آن مركزى
كه شما هـسـتـيـد حـسـاسـتـرين مراكز است براى ما و براى دولت . و نابسامانى هاى
آنجا را به من رسانده اند و مدت هاست ، و دنبال او بودند كه ديگر من اخيرا ديدم كه
بايد آقاى اشراقى با هياتى بيايند و رسيدگى بكنند و آمدند و رسيدگى كردند و بعضى از
مطالب را آنها هم به من گفتند و شما هم اگر مداركى داريد جمع بكنيد كه اين مدارك را
به آقاى اشراقى بـدهـيـد و كـارهـائى كـه اين آدم مى گويند كرده است و من خيلى
اطلاع ندارم و چيزهائى كه نـبـايـد بـكند كرده است ، اينها را شما مداركش را جمع
بكنيد تا ايشان محاكمه بشود انشاء الله .
البـتـه مـا هـيـچ نـظـر سـوئى بـه كـسـى ، بـه هـيـچ كـسـى نـداريـم . مـا مـى
خـواهـيم كه مـسـائل ايـران روى جـهـات اسـلامـى ، روى مـصـالح كـشورمان اداره
بشود. مملكت ، يك مملكت اسـلامـى ، بـا حـفـظ مـصـالح مـسـلمـين در مملكت اداره
بشود. كسى بتواند اداره كند هر جا را، حـرفـى نـيـسـت كـه بـاشـد و اگر چنانچه بد
اداره كردند، نقصى دارد يا خداى نخواسته خيانتى كرده است ، آن هم اگر چنانچه دليلى
داشت بر آن ، محاكمه مى شود، محكمه حكم مى كند و شما متوجه باشيد و خاطر جمع باشيد
كه اينطور نيست كه ما ناديده بگيريم شركت نفت را و زحمات شما را و دنبال اين
تحقيقاتى كه آقاى اشراقى كرده اند و اينها انشاءالله بـه دولت و بـه مـقـامـات
گـزارش داده مى شود. باز گزارش تامش به من نرسيده است و اگر چنانچه ديديم كه يك
خيانتى در كار بوده است و يك كارهاى بر خلافى ، بر خلاف مصلحت مملكت ، بر خلاف
مصلحت اسلام بوده است البته دادگاه اسلام است و جدا محاكمه مى شـود و بـه جـزاى
خـودش مـى رسـد. شما راجع به اين معنا مطمئن باشيد كه هيچ اغماضى بـراى كـسـانـى
كـه خـلاف مـى كنند هيچ اغماضى نمى شود، بايد رسيدگى بشود، اگر چـنـانـچـه او هـم
حـرفى دارد بايد برود در محكمه بزند، شماها هم اگر چنانچه مطالبى داريـد يـكـى را
تـعـيـيـن كـنـيـد كـه بـهـتـر مطالب را مى تواند بگويد، در محكمه برود و مـسـائل
را طـرح بكند و اگر چنانچه خداى نخواسته يك خلافى شده ، خلاف ديانتى انجام گرفته و
خلاف مصلحت اسلام و مسلمين
شـده اسـت ،در شـركـت نـفـت يـا تـوطـئه هـائى مثلا هست (چنانچه گفته مى شود) اينها
بايد رسيدگى بشود پس از رسيدگى ، هر كس و هر مقامى باشد (نزيه كه يك آدم عادى است ،
قابل ذكر نيست ) هر كس در هر مقامى باشد اگر جنايتكار باشد به محاكمه كشيده مى شود
و به جزاى خودش مى رسد و اگر بى گناهيش ثابت بشود، خوب ، جبران مى شود
انـشـاء الله كـه مـؤ فـق و مـويـد بـاشـيـد و مـطـمـئن بـاشـيـد كـه كـارالان مال
خودتان است ، مملكت مال خودتان است ، مثل سابق نيست كه ديگران ببرند بخورند. و من
امـيـدوارم كـه بـه زودى ايـن گـرفـتـارى هـائى كـه هـسـت البـتـه مشكل است لكن
انشاء الله رفع خواهد شد. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند و مؤ فق باشيد. من
دعاگوى همه تان و خدمتگزار همه ملت و شماها هستم .
تاريخ : 6/7/58
بيانات امام خمينى در جمع افسران و پرسنل نظامى سازمان
اتكا
فرق بين نظام جمهورى اسلامى و نظام طاغوت
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن هـر وقـت مـواجـه بـا امـثـال آقـايـان مـى شـوم لازم مـى دانـم كـه بـعـضـى
مـسـائل لازم گـفـتـه بـشـود و بـه گـروه هـاى مختلف هم همين طور گفته ام . يك فرق
مابين جـمـهـورى اسـلامـى و نـظام فاسد شاهنشاهى اين است كه در نظام شاهنشاهى از
باب اينكه آنـهائى كه در راس هستند، خيانتكار هستند، بر حسب نوع شايد كم پيدا بكنيد
نباشد، اينها از مـلت مـى تـرسند، براى خيانتى كه كرده اند از ملت خودشان مى ترسند،
وقتى از ملت ترسيدند، براى اينكه حفاظت كنند خودشان را و صيانت كنند از مسير ملت ،
ارتش را طورى بـار مـى آورنـد كـه در مـقـابـل مـلت بـايـسـتـنـد. مـلت و ارتـش در
آن نـظـام هـا هـمـيـشـه مقابل هم بودند، ارتش ايجاد رعب مى كرده در مردم و مردم هم
تا آنجا كه مى توانستند، اگر مى توانستند كارشكنى مى كردند. اگر يك نفر از اينها مى
خواست عبور كند از يك خيابان ، مـثـلا مـحـمـدرضـا وقـتـى كـه مـى خـواسـت عـبـور
كـنـد از يـك خـيـابـانـى ، قـبـل از ايـنـكـه عـبـور بـكـنـد، آن خـيابان و خانه
هاى آن خيابان و اطراف آنجا به توسط سـازمـان امـنيت كنترل مى شد به طورى كه خانه
ها بعضى خالى مى شد و اگر هم گاهى يـك زنـى در آن پـيـدا مـى شد، در آنجا پاسدارى
مى كردند تا اين شخص بيايد و از آنجا عبور كند.
اين براى اين است كه اين خوف را هميشه داشت كه مبادا ملت كه دشمن اوست او را ترور
كند يـا آسـيـبى به او برساند. ارتش و سازمان امنيت و ژاندامرى و شهربانى و تمام
اينها در خـدمت آن رژيم طاغوتى براى حفاظت خودش ، افراد آنها را يك طور خاصى تربيت
مى كرد كـه بـا مـلت بـه طـور خـشـونـت رفـتـار كـنـد و از كـسـى اگـر احـتمال مى
رود، نتواند به او بزنند، هميشه اين مطلب بوده است . اگر يك نظامى مى رفت تـوى
بـازار، ايـن وقتى كه وارد بازار مى شد اين دلش مى خواست كه به طور حكومت با مـردم
رفـتـار كـنـد و هياهو راه بيندازد، مردم هم پشت به او مى كردند تنفر از او داشتند،
از پـاسـبـان هـا هـم هـمـين طور، از سازمان امنيت ديگر بدتر، براى اينكه اخيرا از
همه بدتر بـود. ايـن وضـع رژيم طاغوتى و ارتشى كه در خدمت او باشد و ژاندامرى و
ساير قواى انـتـظـامـى كه در خدمت او باشد. وضع را اين طورى درست كرده بودند كه همه
حافظ شاه باشند و مردم را بترسانند كه مبادا يك وقت به فكر يك كسى بيفتد كه مخالفتى
بكند.
كسى كه به نفع ملت ها و مسلمين كار مى كند از ملت ترسى
ندارد
امـا رژيـم اسـلامـى آن اسـت كـه پـيـغـمـبـر اسـلام صلى الله عليه و آله و سلم كه
در زمان خـودشـان در راس بـودنـد بـه حـسـب اطـلاع مـا، در مـسـجـد مى آمدند و مى
نشستند با مردم و اشـخـاصى كه وارد مى شدند دور هم مى نشستند و همچو مى نشستند كه
معلوم نبود كه كدام يـك پـيـغـمـبر است ، همين طور حلقه اى مى نشستند اينطور هم
نبود كه صدر و ذيلى داشته بـاشـد، يـك پـتـوئى مـثلا افتاده باشد و تشكى و صندلى
باشد و تخت و تاجى باشد، شايد مسجدشان حصير هم نداشت به اين معنائى كه مسجدهاى شما
دارد و حتى اينطور نبوده ، اگـر هـم بود و يك چيز مختصرى ، مسجدشان ديوارش هم
اندازه قامت يك آدم ، شايد هم يك قدر هم كمتر بوده ، به اندازه يك قامت . در بين
مردم آنطور مى نشست كه وقتى از خارج يك كسى مى آمد و وارد نبود، بر حسب روايت اين
طورى است كه مى گفت كدام يك از شما پيغمبر اسـت ، اينطور نبود كه در نشستن و آداب
جورى باشد كه وقتى هر كس وارد مى شود بفهمد كـه اين آريامهر است ، اين حرف ها در
كار نبود و اميرالمومنين سلام الله عليه آن روزى كه بـا او بـيـعـت كـردنـد،
بـيـعـت بـر يـك مـمـلكـتـى كـه چـنـديـن مـقـابـل ايران بود، خود ايران هم جزئش
بود كه آن وقت ايران هم جزء ممالك اسلامى بود، حجاز و مصر و بسيارى از جاهاى ديگر
در حيطه او بود، همان روز كه بيعت كردند، بعد از بـيـعـت بـيـل و كـلنگش را برداشت
ورفت سراغ يك كارى كه انجام بدهد. در بين مردم هم از مـردم هـيچ با كى نداشت براى
اينكه مردم با او بد نبودند، خيانتى نكرده بود كه از مردم بـترسد، او هر چه كرده
بود به نفع خودش ، به نفع مسلمين انجام داده وكسى كه به نفع مـسـلمـيـن ، بـه نـفـع
مـلت هـا، مـلت كارهائى را انجام مى دهد ديگر از ملت نمى ترسد، ملت پـشـتيبان اوست
. شما ملاحظه بكنيد همين دو دوره اى كه همه مان ديده ايم منتها من زيادترش را ديـده
ام و شـمـا كـمترش را، در دوره سابق و اين دوره اگر يك مشكلى پيدا مى شد براى دولت
سـابـق و شـاه و وزيـر و دبـيـر و هـمـه و هـمـگـى فـريـاد مـى زدنـد، مـشـكل حاصل
شده ، مردم چه مى كردند، آن كه مى توانست مى گفت خدا كند زيادتر بشود و اگـر مـى
تـوانـسـت كـمـك مـى كـرد بـراى زيـاد شـدن مـشـكـل ، آن هم كه نمى توانست ، بى
تفاوت بود، كار نداشت به اين كارها،خوب جهنم كه بـراى تو مشكل پيدا شده ، بهتر.
شماها يادتان نيست وقتى كه اين سه مملكت هجوم كردند و ايـران را گـرفـتـنـد، من
يادم هست و قم بودم ، همه چيز مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود، همه
چيزشان در خطر بود، لكن آن روزى كه صدا در آمد كه رضاشاه را بـيـرونش كردند، مردم
راحت شدند، مردم دعا كردند، به هم شايد تبريك مى گفتند. و من به اين دومى چيز كردم
كه كارى نكن كه وقتى رفتى ، مردم شادى كنند چنانچه با پدرت كـردنـد، اين را ديگر
خود شما ديديد، من نبودم اينجا كه وقتى ايشان رفت مردم چه كردند، خيابان ها را
چراغانى كردند علاوه بر اينكه كمك نمى كردند اينطور بودند براى اينكه جـبـهـه را يك
جبهه مقابل قرار داده بود، مساءله ملت اصلا مطرح نبود پيش اينها، هيچ كارى بـه ملت
اينها نداشتند. اينها براى سركوبى ملت هر چه مى توانستند قواشان را صرف سـركـوبـى
ملت مى كردند، وقتى سركوبى ملت در راس مقاصدشان بود، خوب ، ديگر نبايد توقع داشته
باشند كه ملت با آنها چه مى كنند. در اين حكومت دوم كه باز تمام اسلامى نيست ، باز
يك نسيمى از اسلام است ، يك نسيم جزئى از اسلام در ايران آمده است ، شـمـا ديـديد
كه وقتى قضيه كردستان پيش آمد چه كردند مردم از همه اطراف ، نه نظامى تـنها و نه
پاسداران تنها با اقشار مردم ، مردم كوچه و بازار، زن ها از اينجا آمده اند كه
شـمـا اجازه بدهيد ما برويم كردستان ، گفتم نه ، لازم نيست ، شما برويد و اگر
چنانچه آن وقـت جـلو گـرفـتـه نـشـده بـود براى اينكه خوب ، خيلى آنجا شلوغ نشود،
شايد آنجا بـسـيـار مـى رفـتـنـد بـراى كـمـك كـردن ، مـنـتـهـا احتياج پيدا نشد،
بحمدالله خود ارتش و پـاسدارها حل كردند. اين براى چه بود؟ براى اينكه حالا مردم مى
بينند كه اين حكومتشان نـمـى خواهد آزارشان بكند، نمى خواهد اذيتشان بكند، بيخودى
كسى را نمى گيرد، خودش هـم مى آيد توى مردم ، نخست وزيرتان هم مى آيد توى مردم و
راه رود و توى همين شلوغى هـا مى آيد و مردم هم به او تنه مى زنند براى اينكه آن هم
يكى از افراد است ديگر و مردم پشتيبانش هستند و آن روزى كه برايش و براى مملكت يك
مشكلى پيدا بشود، مردم مملكت را از خـودشـان مـى دانـنـد، نـمـى گـويـنـد كـه منافع
ما را آنها مى برند، خوب خودشان هم جلو بـگـيـرند، مى گويند منافع مال خودمان است ،
خودمان هم بايد حفاظت كنيم . براى ارتش و تـمـام قـواى انـتـظـامـيـه ، ايـن بـايـد
يـك عبرت باشد، آن دو قطب را مطالعه كنند و عبرت بـگيرند كه آنطور وقتى عمل مى شد
مردم با آنها آنطور بودند، كارشكنى مى كردند، هر چى مى توانستند از زير بار بيرون
مى رفتند و اگر مى توانستند كارشكنى مى كردند، در ايـن قـطـب مـردم مـوافـقـنـد،
هـمـراهـى مـى كـنـنـد. ايـن جـهـاد سـازنـدگـى ، شـمـا خـيـال مـى كـنـيـد در آن
وقـت اگـر بـود اين جهاد سازندگى ، هر چه فرياد مى كردند، مى گـفـتـنـد غـلط
كـردنـد. اين جهاد سازندگى با يك ندا، جهاد سازندگى اينطور شد كه از آمـريـكـا مـى
آيـنـد ايـنـجا جوان ها، چند وقت پيش از اين آمدند و مى روند سراغ دهات اينجاها
بـراى سـازنـدگـى و در تـلويـزيون لابد ديده ايد كه زن و مرد، زن هاى محترم ،
مردهاى مـحـتـرم ، اينها خودشان را الان از ملت مى دانند و مى روند با ملت و با
برادرهاى خودشان مثل خانه خودشان كار مى كنند.
مردم تكليفشان را مى فهمند چيست و اين براى ما خيلى
اميدوارى دارد
ايـنـهـا يـك مـسـائلى اسـت كـه مـا بـايـد از آن عـبـرت بـگـيـريـم كـه وقـتـى
مـسـائل اسـلامـى شـد، مـلى شـد، كـار براى خود مردم شد، اينطور نبود كه بخواهند
آقائى بفروشند، بخواهند قدرت بفروشند و قدرت نمائى كنند، ارتش بايد اين را بفهمد كه
با قـدرت نـمـائى نـمـى شـود تـا آخر يك مملكتى را اداره كرد، با تفاهم مى شود.
وقتى مردم فـهـمـيـدنـد كـه ارتـش مـال خـودشـان اسـت و در منافع خودشان دارد قدم
بر مى دارد آنوقت گل مى ريزند سرشان ، چنانچه ديديد ريختند و به آنان تظاهر مى كنند
و شعار مى دهند امـا وقـتـى بـبـيـنـنـد كـه هر جا پا بگذارند، اينها مى كوبند
اينها را، بخواهد برود توى فـرض كـنـيد كلانترى كه عرض حال بدهد، اين هم كه مى
خواهد برود، دلش مى لرزد كه حـالا بـرويـم ايـنـجـا گـرفـتارى براى ما پيدا مى شود،
اينطور بود ديگر. اينهائى كه پاسدار و پاسبان اسم خودشان گذاشته بودند، مردم را مى
گويند اذيت مى كردند، جرم مـى كـردنـد و همين طور كسانى كه بايد پشتيبان ملت باشند،
بر خلاف مسير ملت بودند. حـالا كـه هـمـه شان بحمدالله خداوند انشاء الله همه شما
را حفظ كند !!! در مسير ملت وارد شده اند و همراه با ملت هستند
و خـدمـتـگـزار مـلت هـسـتـنـد، مـلت هـم بـا آنـهـا خـدمـت مـى كـنـد. خـدمـت ،
خـدمـت مـتـقـابـل اسـت ، شما به آنها خدمت مى كنيد، آن هم به شما خدمت مى كند، اين
يك عبرتى است براى همه ماها كه بفهميم برنامه بايد چى باشد.
در دولت اسلامى برادرى جايگزين دشمنى و خيانت مى شود
عـرض كـردم بـاز در ايـران مـحتوايش تحقق پيدا نكرده ، يك اسمى و يك كمى هم صورتش
پـيـدا شـده ، حـالا ايـنـطـور شـده و اگـر انـشـاء الله اسـلام در ايـران آنـطـورى
كه خدا و رسـول مـى خـواهـند پياده بشود، آنوقت معلوم مى شود كه دولت اسلامى يعنى
چه و دولت طـاغـوتـى يـعنى چه ، آنوقت برادرى همه شما درست مستحكمتر مى شود و مملكت
هم آبادتر مـى شـود و جـنـايت ها و خيانت ها از بين مى رود، برادرى ها شروع مى شود
و من اميدوارم كه بـشـود ايـن و مـا و شما بتوانيم باهم دست به دست هم بدهيم و همه
پشتيبان هم و خدمتگزار بـه اسـلام و خـدمـتـگـزار به خداى تبارك و تعالى براى درست
كردن يك مملكتى و نجات دادن مملكت از دست دشمن ها، آنهائى كه الان هم باز چشم هاشان
به اينجا دوخته شده است و مـنـافـع خـودشان را مى بينند از دست رفته ، چشم ها را به
اينجا دوخته اند كه بلكه به خـيال خودشان باز يك رژيمى نظير او يا بدتر از او را
ايجاد كنند و من اميدوارم كه ديگر مؤ فق نشوند.
همه قدرت اوست و ما در مقابل او هيچيم
و آن عـمـده امـيد اين است كه يك ملت الان بيدارى پيدا كرده ، ملت ما يك هوشيارى
پيدا كرده كه حالا در هر جاى مملكت شما برويد بينيد مردم روشن هستند، مردم تكليف
شان را مى فهمند چـيـسـت و اين خيلى اميدوارى براى ما دارد كه ديگر قيام به شخص و
به اين آدم و آن ندارد. هـمـه اش قـيام به خداست ، هميشه هست اينطور، هميشه اينطور
است كه كار، كار الهى است ، ديگران هيچ هستند، هيچ كس در مقابل آن قدرت هيچ ندارد و
هر چه هست از اوست ، همه قدرت ها قـدرت اوسـت والا شـمـا از كـجا قدرت داريد، بشر
چيست كه قدرت داشته باشد، بشر كه هـيچ ، هيچ كس ، نه ملائكه مقربين ، نه انبياء
مرسلين ، نه ساير، ديگر هيچ كس از خودش چـيزى ندارد. هر چه هست از مبداء خير است و
توجه به او داشته باشيد و متوجه باشيد كه پيروزى را از او ما داريم . و من اين را
گفتم ، تمام وسائلى كه كوبنده بود و با دو ساعت مى توانستند اين مملكت را بريزند به
هم ، خود او هم گفت كه من اگر بروم خراب مى كنم و مـى روم ، لكـن خـدا خـواسـت كـه
يـك رعـبـى كـه در دل ايـنـها افتاده كه ديگر گوش نكردند، بزرگ ها كه مى خواستند
خرابكارى بكنند، اين يك كمكى بود كه خداى تبارك و تعالى به ملت ما كرد كه اينها به
فكر اين نيفتادند كه تـوپ و تانك را بريزند و مردم را بكشند و تهران را خراب كنند و
به هم بريزند و هر چـه مى خواهد بشود، اگر هم يكدفعه نقشه را كشيدند كه در زمان
بختيار اين نقشه كشيده شد. آن روزى كه اعلام حكومت نظامى !!! روز دادند. بعدها به
ما گفتند بناى اين بود تانك هـا و تـوپ هـا را بـيـاورنـد در خـيـابـان هـا و
مـستقر كنند و شبش بريزند و اشخاصى كه احـتـمـال مـى دهـند كه مخالف با آنها باشند،
آنها را از بين ببرند، آن را هم خدا خواست كه نـشـد. ايـنها يك چيزهائى بود كه خدا
انجام داد، ماها چيزى نيستيم ، هر چه بود او كرد، همه كارهاى او بود.
ذكر خدا قلب ها را مطمئن مى سازد
و تـوجـه بـه او را از يـاد نـبـريـد، تـوجـه به او منشا همه خيرات است براى دنياى
شما، بـراى آخـرت شما. به ذكر خدا مطمئن مى شود قلب ها
(الا بذكر الله تطمئن القلوب )
قـلب هـا اگـر بـخـواهـد مطمئن باشد كه بهترين نعمت اين است كه انسان مطمئن باشد.
الان شـمـا كـه ايـنـجـا نـشسته ايد، نه شما از من مى ترسيد، نه من از شما، برادريم
همه ، اين اطمينان است ديگر خوب ، اين با آنوقت فرق دارد كه اگر يك اجتماعى در يك
جائى مى شد هـمـه دلشـان لرزه داشـت . خـوب ، مـا حـالا اينجا هستيم ، بيرون برويم
چه مى شود و حتما اگـر يك اجتماع اين طورى در اينجا بود، بيرون كه مى رفتيد سرنوشت
شما هم حبس بود و سـرنوشت ماهم حبس . و اين الان يك نعمتى است كه خدا به ما داده كه
همه مطمئنا برادروار پـيـش هم نشسته ايم ، حرف هايمان را مى زنيم ، اين را حفظش
كنيد، توجه به خدا را حفظش كنيد. توجه به ملت را حفظ كنيد. خودتان را خدمتگزار
بدانيد به بندگان خدا، بزرگى نـفـروشيد به اين مردم ، اين مردم بزرگند، بنده خدا
هستند، به اينها بزرگى نفروشيد، علو بر اينها نكنيد، خداوند دار آخرت را براى كسانى
قرار داده است كه به مردم نه علوى كـنند نه فساد بكنند، اصلا اراده علو نمى كنند
(لا يريدون علوا ولا فسادا) نه
اراده مى كـنـنـد كـه يـك بـزرگـى كـنـند به مردم و بزرگى بفروشند و مستكبر باشند و
نه مفسد باشند، كشورى را به فساد بكشانند چنانچه ديديد.
خداوند انشاء الله همه تان را حفظ كند و همه مؤ فق باشيد و مشكلات همه انشاء الله
رفع بشود و من هم دعاگوى شما هستم و هم خدمتگزار شما.
تاريخ : 7/7/58
پيام امام خمينى به زائران بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
(واعـتـصـمـوا بـحـبـل الله جـميعا
ولاتفرقوا) تحيت فراوان و درود بى پايان
به جميع مسلمين جهان در مشارق ارض و مغارب آن . سلام گرم بر حجاج بيت الله الحرام
وفقهم الله تعالى . قابل انكار و محتاج به تذكر نيست كه اسلام بزرگ ، دين توحيد و
شكننده شرك و كـفر و بت پرستى ها و خود پرستى هاست ، دين فطرت و رهائى بخش از قيد و
بندهاى طبيعت و وسواس شياطين جن و انس در نهان و ظاهر است و دين سياست ، مدن و
راهنماى صراط مستقيم لاشرقيه و لاغربيه است . دينى است كه عباداتش توام با سياست و
سياستش عبادت است .
اكـنـون كـه مـسـلمـيـن كـشـورهـاى مـخـتـلف جـهـان بـه سـوى كـعـبـه آمـال و حـج
بـيـت الله روى آورده و ايـن فـريـضه عظيم الهى و كنگره بزرگ اسلامى ، در ايـامـى
مـتـبـركـه و در مـكـانـى مـتـبـرك بـر پـا گـرديـده اسـت ، مـسـلمـانـان مـبـعـوث
از قـبـل خـداونـد تعالى ، بايد علاوه بر محتواى عبادى از محتواى سياسى و اجتماعى
آن بهره مند شوند و به صرف صورت قناعت نكنند. همه كس مى داند كه بر پا نمودن چنين
كنگره عـظـيـمـى ، بـراى هـيـچ مـقـامـى و هـيـچ دولتـى امـكـان پـذيـر نـيـسـت و
ايـن امـر خـداونـد مـتـعـال اسـت كـه ايـن گـردهـمـايـى بـزرگ را فـراهـم آورده ،
مـع الاسـف مـسـلمـيـن در طـول تـاريـخ نـتوانستند از اين نيروى آسمانى و كنگره
اسلامى استفاده شايانى به نفع اسلام و مسلمين بنمايند.
جـهـات سياسى زيادى در اجتماعات ، جماعات و جمعات و خصوصا اجتماع گرانبهاى حج مى
باشد كه از آنجمله اطلاع بر گرفتارى هاى اساسى و سياسى اسلام و مسلمين است كه با
گـردهـمـايـى روحـانيون و روشنفكران و متعهدان زائر بيت الله الحرام ممكن است طرح و
با مشورت از راه حل ها مطلع و در بازگشت به كشورهاى اسلامى در مجتمع هاى عمومى
گزارش داده و در رفـع آنـهـا كـوشـا شـوند و از جمله وظايف در اين اجتماع عظيم دعوت
مردم و جوامع اسـلامـى به وحدت كلمه و رفع اختلافات بين طبقات مسلمين است كه خطبا و
گويندگان و نويسندگان ، در اين امر حياتى اقدام نمايند و كوشش كنند در بوجود آوردن
جبهه مستضعفين كـه با وحدت جبهه و وحدت كلمه و شعار لااله الا الله از تحت اسارت
قدرت هاى شيطانى اجـانـب و استعمارگران و استثمارگران بيرون آيند و با اخوت اسلامى
بر مشكلات غلبه پيدا كنند
خـواهران و برادران عزيز! در هر كشورى كه هستيد از حيثيت اسلامى و ملى خود دفاع
كنيد و بـى پـروا در مـقـابـل دشمنان خود يعنى امريكا و صهيونيزم بين المللى و ابر
قدرت هاى شـرق و غـرب ، بـدون هـيـچ مـلاحـظـه اى از مـلت ها و كشورهاى اسلامى دفاع
كنيد و مظالم دشمنان اسلام را بر ملا كنيد. برادران و خواهران مسلمان من ! آگاهيد
كه تمام منافع مادى و مـعـنـوى هـمـگـى مـا را ابـر قـدرت هـاى شـرق و غرب مى برند
و ما را در فقر و وابستگى سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و نظامى قرار داده اند. به خود
آئيد و شخصيت اسلامى خود را بـيابيد. زير بار ظلم نرويد و هشيارانه نقشه هاى شوم
جهانخواران بين المللى را كه در راس آن امريكاست افشا كنيد.
امـروز قـبـله اول مـسـلمـين ، به دست اسرائيل اين غده سرطانى خاورميانه افتاده است
، امروز بـرادران فـلسطينى و لبنانى عزيز ما را با تمام قدرت مى كوبد و به خاك و
خون مى كشد، امروز اسرائيل با تمام وسايل شيطانى تفرقه افكنى مى كند، بر هر مسلمانى
لازم اسـت كـه خـود را عـليـه اسـرائيل مجهز كند. امروز كشورهاى آفريقائى مسلمان ما
زير يوغ امريكا و ساير اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا مى زنند.
امـروز افريقاى مسلمان صداى فرياد مظلومانه خود را هر چه بيشتر بلند مى كند. فلسفه
حـج بـايـد جوابگوى اين فريادهاى مظلومانه باشد. گردش به دور خانه خدا نشان دهنده
ايـن اسـت كـه بـه غير از خدا، گرد ديگرى نگرديد و رجم و عقبات ، رجم شياطين انس و
جن اسـت شـمـا بـا رجـم ، بـا خـداى خـود عهد كنيد تا شياطين انس و ابر قدرت را از
كشورهاى اسلامى عزيز برانيد.
امروز جهان اسلام به دست امريكا گرفتار است . شما براى مسلمانان قاره هاى مختلف
جهان پيامى از خداوند ببريد، پيامى كه به غير از خدا بردگى و بندگى هيچ كس را
نداشته بـاشـيـد. اى مـسـلمانان جهان ! واى پيروان مكتب توحيد! رمز تمام گرفتارى
هاى كشورهاى اسـلامـى اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است و رمز پيروزى وحدت كلمه و
ايجاد هماهنگى است . خـداونـد تـعـالى در يـك جـمـله بـيـان فـرمـوده :
(و اعـتـصـمـوا بـحبل الله جميعا و لا تفرقوا)
اعتصام به حبل الله ، بيان هماهنگى جميع مسلمين است . همه بـراى اسـلام و بـه سـوى
اسـلام و بـراى مـصـالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدائى و گـروه گـرائى كـه اسـاس
هـمـه بـدبـخـتـى هـا و عـقـب افـتـادگـى هـاسـت . از خـداونـد متعال عظمت اسلام و
مسلمين و وحدت كلمه مسلمانان جهان را خواستارم .
والسلام على ائمه المسلمين و عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 7/7/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع كـاركـنـان
ارتـوپـدى اصـفـهـان و اعـضاى خانواده هاى
شهدا
بيدارى ملت مايه حفظ حيثيت اسلام و مسلمين
بسم الله الرحمن الرحيم
ديروز جمعى از معلولين اينجابودند كه ما ازاين جهت كه مواجه شديم ، موجب تاثر وتاسف
. و امـروز كـه شمامى گوئيد كه چهار ميليون در ايران معلولين هست و اين معلولين
انقلاب زيـاد هـسـت و ايـن مـوجـب تـاسـف بـسـيـار مـاسـت كـه مـا يـك چـنين
جوانانى كه در اين انقلاب مـعـلول داشـتـيـم و عـده كـثـيـرى هـم اشـخـاصـى بـودنـد
كـه از بـيـن رفـتـه انـد، مـنـتها در مـقـابـل يـك چـنـيـن ضـايـعات آنچنان چيزى
كه به دست آورديم به نظر مى آيد كه بيشتر بـاشـد، بـراى ايـنـكـه حـيـثـيـت اسـلام
و حـيـثـيـت مـلت ايـران داشـت پـايـمـال مـى شـد، كـوشـش داشتند به اينكه حيثيت
اسلام را ساقط كنند و ملت ما را هم همين طـور، و خـداونـد تـعـالى خـواسـت كـه اين
عمل آنها بوجود نيايد وملت ما را بيدار كرد به طورى كه همه قشرها كوشش كردند و با
همت همه قشرها، چه دانشگاهى ، چه روحانى ، چه كـارمـنـد، چـه بـازارى ، چـه ادارى ،
هـمـه ايـنـهـا كـوشـش كردند تا بحمدالله اين توطئه شيطانى و اين سد طاغوتى را
شكستند.
چون امر براى خداست تحمل مصيبت آسان است
و مـن امـيـدوارم كـه خـداونـد بـه مـا و هـمـه شـمـا تـوفـيـق دهـد كـه ايـن خلل
هائى كه در ايران پيدا شده است بتوانيم پركنيم و اين معلولين انشاء الله شفا پيدا
بكنند و معالجاتى كه لازم است براى آنها انجام گيرد.
البـتـه امـثـال شـمـا كه در اين امر وارد هستيد و مواجه هم هستيد دائما با اين قشر
معلولين و مـعـلوم اسـت كـه روحـيـه شـمـا مـتاثر مى شود از اينها، لكن كارتان اگر
براى خدا باشد ارزنـده اسـت . امـيـدوارم بـه شـماها سلامت و صحت بدهد كه در راه
خير كوشا باشيد و همه نـظـرتـان بـه اين باشد كه يك اشخاصى كه برادرهاى ما هستند،
برادرهاى شما هستند و ايـنها در اين راه معلول شده اند، يا اينكه معلول بوده اند،
اينها نجات پيدا بكنند و به آن انـدازه كـه مـى توانيد به آنها خدمت بكنيد. اما
راجع به آن تقاضائى كه داريد، ممكن است اين كاغذ پيش من است باشد تا من مطالعه كنم
و مراجعه كنم انشاء الله بلكه انجام بگيرد انشاء الله و من از شما متشكرم و خداوند
به همه شما صحت و عافيت عنايت كند.
مـن بـه شـمـا و سـايـر بازماندگان شهدا تسليت عرض مى كنم و شريك شما هستم در اين
مـصـيـبـت هـا و شـريـك مـلت ايران در اين مصيبت هائى كه به آنان وارد شده است و مى
شود. ولكن آن چيزى كه مصيبت ها را آسان مى كند اينست كه براى خداست و چون امر براى
خداست بـايـد پـشـتـيـبـانـى از احـكام خدا واز اسلام است ، آسان مى شود همه امور.
اولياء ماهم همه چـيزشان را براى اسلام فدا مى كردند و فدا كردند !!! خداوند انشاء
الله به شما صبر عنايت كند و آنها را رحمت كند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 8/7/58
بيانات امام خمينى در ديدار با كاركنان بنياد مستضعفان
تهران
اشكالتراشان نمى خواهند اين نهضت اسلامى به ثمر برسد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـسـائلى كه گفتيد و هست با توجه به مشكلاتى كه هست بايد توجه كنيد كه وظيفه شما
بـسـيار مهم است و مسائلى كه شما با آن سر و كار داريد مربوط به همه مستضعفين و بيت
المـال مـسلمين است و بايد خيلى دقت داشته باشيد و شما بايد نهايت دقت و كوشش را
نشان بدهيد، و شمائى كه سر و كارتان با يك اموال زيادى است و از آن طرف هم با
مستضعفين ، و از طـرفـى هـم چشم هائى دوخته شده است كه اين نهضت را هر طورى هست
آلوده اش بكنند. يك وقت انسان سر و كارش با يك عده اشخاصى است كه يا آن طرف بودند و
يا اشخاص مـومـن بودند. اينجا اگر يك وقت اشتباهى مى شد، اشخاص بى طرف و اشخاص مومن
تنبه مـى كـردنـد كـه يـك هـمـچـو اشـتـبـاهـى واقع شده ، يك وقت سر و كار شما با
يك اشخاص اشـكـالتراش است . اشخاصى هستند كه مى خواهند يك نقطه ضعفى پيدا بكنند و
آن را دامن بزنند و زياد جلوه بدهند، آن هم نظر به شما ندارند، نظر به اشخاص
ندارند، نظر به مـكـتب دارند. اينها الان اشخاصى هستند در ايران از خارج هم هدايت
مى شوند كه نمى خواهند ايـن نـهـضـت ، اين مكتب اسلامى نمى خواهند آنطورى كه هست در
خارج تحقق پيدا بكند براى اينكه با تحقق او همه آمال و آرزوى چپاولگر نقش بر آب مى
شود. اينها در صددند كه از هـر چـيـز اشـكـال بـكـنـند. يك وقت رفراندم پيدا مى شود
همه ملت مى روند و راى مى دهند، مـعـذلك ايـنـهـا اشـكـال مـى كـنـنـد مـثـلا بـه
زور بـوده و حال آنكه همه مردم در مرئى و منظرشان بوده كه زورى در كار نبوده و به
اختيار خودشان بـوده . حـالا كـه مـجـلس خـبـرگـان است و مردم با علم و اختيار
خودشان اشخاصى را تعيين كـردنـد، ديـديم كه دائما مشغولند كه اشكال بكنند و مجلس را
مجلس درستى ندانند، و اين چـيـزهـائى كـه دائمـا كـتـابـچه مى نويسند و گاهى مقاله
مى نويسند و فردا هم كه مجلس شـورا را مـلت ما انشاء الله با آزادى تمام ، تمام
اشخاص صحيح و اسلامى را انتخاب مى كـنـنـد، بـاز ايـنـهائى كه با اصل اسلام موافق
نيستند و با اسلامى اش موافق نيستند باز مـنـاقـشـه خـواهـنـد كـرد، فـردايـش هـم
كـه مـثـلا رئيـس جـمـهـور تـعـيـيـن بـشـود بـه آن اشـكال خواهند كرد، همه اينها
در اين مشترك است كه نمى خواهند يك نهضت اسلامى به ثمر برسد، از اسلام مى ترسند،
اينها همه در اين معنا مشتركند. شما ديديد كه وقتى اعلام شد
(جـمـهورى اسلامى
)، صدا در آمد كه اى واى ، اسلامى اش را مى خواهيد چه كنيد؟ نخير،
جـمـهـورى دمـوكراتيك . اينها از اسلامى اش مى ترسند، از جمهورى نمى ترسند، چون كه
جـمـهـورى خـيـلى جـاها هست و از جمهورى دموكراتيك هم نمى ترسند، دموكراسى غربى كه
وارد است ، اينها
از اسـلامـى اش مى ترسند، حالا يا واقعا اسلام را نشناخته اند و آنطورى كه غربى ها
با نقشه هاى شيطانى خودشان اسلام را بد معرفى كرده اند مع الاسف بسيارى از جوان هاى
ما و غـيـر جـوان هـا گـول خـورده يـا خـودشـان اشـخـاصـى هـسـتـنـد كـه گـول
نـخـورده انـد جـزء هـمـان تيپى هستند كه نقشه مى كشند كه اسلام را كنار بگذارند.
امـروز كـه يـافـتـنـد كـه يـك قـدرتى هست در مملكت ، آن قدرت اسلام است ، آن را با
لعيان يـافـتـنـد، يـك مـمـلكتى كه با هيچ بر همه قدرت ها غلبه كرد منتها بين راه
است مى خواهند نـگـذارنـد ايـن قـدرت بـه ثـمـر بـرسـد. حـالا ديـگـر بـدتـر از اول
اسـت بـراى ايـنـكه يك مار زخم خورده هستند، فهميدند كه يك قدرتى در ايران هست كه
بـا آن قـدرت ، مـلت ايـران مـى تـواند ابر قدرت ها را كنار بگذارد و قدرت شيطانى
را كنار بگذارد، حالا بيشتر در صدد اين هستند كه اين را بشكنند.
نظر ما اين است كه در همه بلاد حكومت اسلامى برقرار بشود
و ما لهذا همه مان الان مسؤ وليت بزرگى به عهده مان است . من كه طلبه ام اينجا مسؤ
وليت دارم ، شـماها هم به اينكه مشغول به اين فعاليت خصوصا اين فعاليت حساسى كه سر
و كارش با ماليات است ، مردم بيشتر توجه به آن دارند و زودتر مى توانند تهمت بزنند.
هـمـه ما در برهه اى از زمان كه امر دائر بين پيروزى نهضت و خداى نخواسته شكست ، كه
تا آخر مثلا شكست باشد نه شكست محدود، الان ما واقع هستيم در يك دو راهى كه يا
پيروزى تـا آخـر انشاء الله و يا خداى نخواسته شكست تاآخر. ولهذا هر كس در هر كارى
كه دارد و هر شخص و هر گروه هر كارى كه دارند، بايد خودشان را متوجه اين معنا بكنند
كه سر و كـارشـان بـا حـيثيت اسلام است . آن هم قضيه ، قضيه مستضعفين است . قضيه ،
قضيه بنياد اسـت . قـضيه ، قضيه اسلام است . سر و كار با حيثيت اسلام است كه الان
به دست اين ملت اسـت . اگر اين توانست اين حيثيت را حفظش بكند و اين ادعائى كه همه
كرده اند كه جمهورى اسلامى بتواند اين ادعا را به ثبوت برساند كه يك جمهورى اسلامى
با محتواى اسلامى است ، پيروزى است تا آخر انشاء الله ، تا آخر.
اگـر چـنـانـچـه اسـلام بـه آن مـعنائى كه هست در ايران تحقق پيدا بكند، مطمئن
باشيد كه كـشـورهـا يـكـى پـس از ديـگرى همين رويه را پيدا مى كنند، نمونه هايش هست
. الان هم همان كـارهـاى خـلافـى كـه در ايران واقع مى شد در بعضى كشورهاى ديگر
شروع كرده اند و مـشـغولند، از خوف اينكه مبادا از ايران به آنجاها سرايت بكند لكن
بى خود دست و پا مى زنند، سرايت مى كند. يعنى الان هر طايفه اى كه مى آيند اينجا،
از ملت شان وقتى ذكر مى كـنـند مى گويند توجه به ايران دارند و همين معنا را مى
خواهند تحقق بدهند، در عراق ، در كويت و مصر و در همه جا. اگر خوب اين نقش را بازى
بكنيم و اسلام به آنطورى كه هست در ايـران پـيـاده اش بـكـنـيـم عـلاوه بـر ايـنـكه
خودمان انشاء الله پيروز هستيم تا آخر هم پـيـروز هـسـتـيـم انشاء الله ، از ما به
ساير ملت ها، كه نظر ما به اين است كه همه بلاد اسـلامـى بـاشـد و حـكـومـت
اسـلامـى بـر قـرار بـشـود و حـكـومـت عدل اسلامى در همه جا مستقر بشود.
اگـر مـا بـا هـوشيارى ، با امانت با علاقه همانطورى كه علاقه ما را به اينجا
رسانده ، عـلاقـه قـشـرهـاى مـخـتـلف ملت به اين نظام اسلامى يك علاقه الهى بود كه
در قلب مردم تـحـقـق پـيـدا كـرد و با دست غيبى اين علاقه در عموم مردم پيدا شد به
طورى كه از بچه هائى كه تازه زبان باز كرده اند تا پيرمردهائى كه لب گور نشسته اند
اينها همه با هـم هـمـصـدا بـودنـد و اسـلام را مـى خواستند اين علاقه به اسلام ما
را پيروز كرد. الان ما مـكلفيم كه حفظ كنيم اين حيثيت را، اين علاقه را حفظ كنيم و
در خودمان تقويت كنيم ، بدانيم ايـن مـعـنا را كه سر و كار ما با خداست ، سر و كار
ما با خداى تبارك و تعالى است ، به دسـت اوسـت هـمـه چـيز و با دست او اجراء مى
شود. اين معنا را در قلب خودمان تقويت كنيم و تلقين كنيم به خودمان كه غير از اراده
او چيز ديگر نمى تواند حاكم باشد و اراده او بود كه ما را به پيروزى نيمه كاره
رساند. اگر چنانچه ما حفظ بكنيم آن جهاتى را كه بايد حفظ بكنيم ، انشاء الله اين
اراده محفوظ خواهد ماند و ما را به پيروزى نهائى خواهد رساند و پـيـروزى نـهـائى
اين است كه همه بلاد، همه مستضعفين بر همه مستكبرين پيروز بشوند انشاء الله .
راجـع بـه كـيـفـيـت كـار شـمـا و وضعيت و چگونگى آن ، اين چيزى نيست كه من بتوانم
در آن نـظـرى بـدهـم و خـود شما كه مشغول كار هستيد دقت كنيد و اگر مشكلاتى هم پيدا
شد همان شـوراى انـقـلابـى هـسـت و مـن هـم دعاگوى شما هستم و خدمتگزار همه شما و
همه ملت هستم و امـيـدوارم كـه انـشـاء الله مـؤ فق و مويد باشيد و اين خدمت ارزنده
را بدانيد يك ارزندگى زيـادى پـيـش خـداونـد دارد خداوند تبارك و تعالى به مخلوق
مستضعف نظر دارد و شما كه الان در خـدمـت يـك همچو مخلوقى هستيد، يك همچو طايفه اى
هستيد، به شما نظر دارد و اين را به طور شايسته ، به طور دقيق عمل بكنيد و اجرش را
هم از خدا بخواهيد. هيچ در نظرتان نـبـاشـد كـه يـك كـسـى بـه شـمـا بـگـويـد كـه
چـه خـوب عـمـل كـرديـد، يـا يـك كـسـى بـگويد بد عمل كرديد نظر به اين باشد كه اين
پيش خداى تـبـارك و تـعـالى مـقـبـول بـاشـد كـه يـك عـبـادتـى اسـت ، عـبـادت
پـيـش خـدا مقبول باشد.
انـشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند و همه مؤ فق باشيد و اين را ادامه بدهيد كه
يك راه انـسـانـى اسـلامـى اسـت . و مـن از هـمـه تـان مـتـشـكـرم بـه ايـنـكـه يـك
هـمـچـو زحـمـتـى را مـتحمل مى شويد. لكن زحمتى است كه براى اسلام و براى خداست و
انشاء الله خداوند همه تان را تاييد كند.
تاريخ : 8/7/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع
گـــروهـــى از خـواهـران مـعـلم و مـحـصـليـن
مـشـهـد،آمل ، آبادان
خواهران در نهضت يك سهم بزرگ داشتند
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از ايـن خـانـم كـوچـك اول بـايـد تـشكر كنم و از چيزى كه خواندند تقدير كنم و
از همه خـواهـران كـه از اطـراف آمـدنـد و از خـراسـان آمـدنـد، از آمل آمدند، از
آبادان آمدند تشكر مى كنم و دعاگوى همه انشاء الله هستم .
مـا بايد حساب اين مطلب را بكنيم كه آزادى كه اينها (شاه سابق ) و اشخاصى كه الان
هم در مـسـير او هستند، مى خواهند چه است و زن ها در غير زمان اين آدم چه نقشى
داشتند و بعد از او چـه نـقـشـى و در زمان او چه . كسى كه تاريخ اين صد ساله را
مطالعه كرده است ، مى دانـد كـه در جـنـبش هائى كه در ايران بوده است ، جنبش هاى
اصيلى كه در ايران بوده است قـبـل از ايـن دوره رژيـم پـهـلوى ، جـنـبـش تـنـبـاكو،
جنبش مشروطيت ، زن ها همدوش با مردها فـعـاليـت مـى كـردنـد، زن هـا در جـامـعـه
بـودنـد و با مردها راجع به امور سياسى و امور اجـتـمـاعـى و گـرفـتارى هاى مملكت
خودشان فعاليت مى كردند. همانطورى كه مردها آنوقت قـيـام مـى كردند و قيام كردند
براى اينكه قضيه تنباكو را كه همه چيز ما را به باد داده بـود جـلوگيرى از آن قرار
داد بكنند، زن ها هم در آنوقت شريك بودند و در جنبش مشروطيت هـم هـمـانـطـور كـه
مـردهـا فـعـاليـت مـى كـردنـد زن هـا هـم فـعـاليـت مـى كـردنـد. ايـن مـال قـبل
از رژيم . بعد از سقوط اين و در حال سقوط و از نهضتى كه مسلمين كردند، ملت ما
كـردنـد، آنـها را همه تان ملاحظه كرديد كه زن ها پيشقدم بودند، بلكه فعاليت زن ها
در ايـن بـاب ارزشـش بـيـشـتـر از فـعاليت مردها بود براى اينكه همين خواهرها كه
ريختند در خـيـابـان هـا و در مـقـابـل تـوپ و تـانـك تـظـاهـر كردند و مشت گره
كردند، اينها مردها را قدرتشان را دو چندان كرد.
وقـتـى مردها ببينند كه خانم ها آمدند در مقابل توپ و تانك ، آنها بيشتر اقدام مى
كنند و ما ديـديـم كـه ايـن خـواهـرهـا در ايـن نـهـضـت يـك سـهـم بـسـيـار بـزرگ
داشـتـنـد و در طـول ايـن نـهـضـت تـا حـالا كـه در غـيـاب رژيـم سـابـق است ، مى
بينيم كه خانم ها در همه مـسـائل شـركـت دارنـد، در قـضـيـه پـاكـسـازى ، قـضـيه
جهاد سازندگى ، در همه اين امور فعالانه شركت مى كنند و آزادانه .اين مال آن زمان و
اين زمان كه تقصيلش را شما مى دانيد و محتاج به بيان نيست .
نوكران اجانب با اسم آزادى و دموكراسى معارضه با اسلام و
مسلمين مى كنند
خـوب ، در زمـان ايـن رژيـم كـه فـريـاد مـى كـردنـد كـه
(آزاد زنـان و آزاد مـردان )
چه فـعـاليـتى زن ها داشتند؟ فعاليتى كه ما از زن ها مى ديديم اين بود كه چندتايشان
جمع بـشوند بروند، با آن وضع فضيح بروند سرقبر رضاخان ، آنجا تشكر كنند از اينكه
مـا را آزاد كـرديـد، چـه جور آزاد كرد؟ چه كرد؟ فكر اين نيستند كه چه آزادى اينها
به آنها اعـطـا كـردنـد و تـا چـه انـدازه ايـنها مى خواستند زن ها يا مردها آزاد
باشند. بله ، آنها يك آزادى را مـى خـواسـتـنـد، حالا هم اين اشخاصى كه قلم دستشان
است و بر ضد اسلام و بر ضـد روحانيت چيز مى نويسند همين آزادى را مى خواهند و آن
آزادى است كه ديكته شده است از غرب براى به فساد كشيدن جوان هاى ما. زن و مردشان را
اينها مى خواهند كه آزاد باشند، زن ها براى اينكه در مجالس آنطورى كه تشكيل مى
دادند و داشتند بروند، بروند آنجا و بـا آن وضـع در حـضـور چـشم هاى ناپاك مردها،
آن وضع را درست كنند. اين نحو آزادى مى خـواهـنـد كه هم خواهرهاى ما را به فساد و
تباهى بكشند و هم جوان هاى ما، مردهاى ما را به تـباهى بكشند. اينها مى خواهند كه
همه فحشا آزاد باشد، آزادى را در زمان ايشان كه آزادى زن و آزادى بود، كدام زن
توانست راجع به مسائل روز يك كلمه بگويد و كدام مرد توانست كـه راجـع بـه گرفتارى
هائى كه ملت ما از دست اجانب و از دست داخلى ها داشتند يك كلمه بـنـويـسد؟ كدام
مطبوعات ما آزاد بودند؟ كجا راديو و راديو تلويزيون آزاد بود؟ و مردم ، جـوان هـا،
دانـشـگـاهـى هـا و طـلاب عـلوم ديـنـى كـجـا آزاد بـودنـد؟ در ايـن پـنـجـاه سـال
كـه مـن شـاهـد قضايا بودم آزادى واقعى مفيد براى جامعه مسلوب بود، هيچ نداشتيم .
يعنى زن ها آزاد نبودند كه راجع به مسائل جامعه فعاليت بكنند يا حرف بزنند راجع به
گـرفـتـارى هـاى ملت ، راجع به گرفتارى ملت به دست شرق و غرب ، هيچ آزادى نبود،
راجع به گرفتارى هاى ملت از دست دولت هاى دست نشانده يك كلمه آزاد نبودند كه صحبت
كنند. پس ما سه قطعه از زمان را كه بعضى از آن را شما و همه اش را در تاريخ ثبت شده
و مى شود، زمان سه قطعه ، اين صد سال اخير سه قطعه دارد.
از اول صـد سـال تـا زمـان مـشـروطـه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان يك قطعه حساب
بـكـنـيـم و وضـع آنـوقـت و آزادى زن هـا در آنوقت و آزادى مردم در آنوقت با اينكه
آنوقت هم حـكـومـتـش فـاسـد بـود آن را حـسـاب كـنـيـم ، يـك قطعه هم از بعد از
رفتن اين رژيم يا در حال شكست اين رژيم كه ديگر نمى توانست كارى بكند، تا حالا هم
يك قطعه حساب بكنيم . يـك قـطـعـه هـم در زمان رژيم ، از زمانى كه رضاخان كودتا كرد
تا زمانى كه رژيم از بـيـن رفت ، قدرتش از بين رفت . اين سه حال را ما ملاحظه مى
كنيم و عرضه مى كنيم به ايـنـهـائى كـه حالا هم براى اين رژيم يا نظير آن رژيم اشك
مى ريزند و با اسم آزادى و بـا اسـم دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمين مى كنند. ما
عرضه مى كنيم اين سه قطعه از زمـان را بـا ايـنـكه قطعه سابقش هم كه در زمان
قاجاريه بود و آنها، آنوقت هم مرضى اسـلام نـبـود لكـن آنـوقـت قـدرت مـسـلمـيـن
زيـادتر بود و حكومت ، آن قدرت و غلبه را بر روحـانـيـون اسـلام نـداشـت ضـعـيـف
بـود قـدرتـش در مـقـابـل روحـانـيـون و در مـقـابـل ملت ، با آن زمانى كه رضاخان
آمد و قدرت به او دادند و قدرت پيدا كرد و سركوب كرد هم روحانيون را و هم ساير ملت
را تا وقتى كه اين آدم رو به ضعف رفت ، زمان قدرت اين را
با قدرت او تا آنوقتى كه اين رفت رو به ضعف و رو به شكست ، اين هم يك قطعه اى از
زمـان ، قـطعه سومش از بعد از شكست اين و رو به شكست رفتن اين تا حالا. ما حساب
بكنيم كـه آن آزادى كه زن ها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند، آن آزادى بود
يا اين قطعه اى كه از زمان كودتاى رضاخان تا زمان رو به شكست رفتن پسرش بود، اين
آزادى بود. آزادى كـه در سـابـق بـر او و حـالا دارنـد يـك آزادى است كه نافع براى
كشور خودشان ، بـراى اسـلام ، بـراى مـسـلمين ، براى ملت خودشان است يعنى اينها
آزادند كه در اجتماعات داخـل بـشـونـد، داخل هم شدند و مى بينيد، آزادند كه خدمت
كنند به مملكت ، خدمت كردند و مى كـنـنـد و داريـد مـى بـيـنـيـد، آزادنـد كـه در
مـصـالح مـمـلكـت حـرف بـزنـنـد، اشـكـال بـكـنـنـد بـه دولت ، اشـكال بكنند به
مقامات دولتى و غير دولتى ، چنانچه كه ديـديـد الان اشـكـال كـردنـد، آزادنـد در
ايـن مـسـائل اجـتـمـاعـى ، در ايـن مـسائل اساسى كه مربوط به مصلحت كشور خودتان و
ملت خودتان است ، هيچ قيد و بندى در كـار نـيست ، مى بينيد. شما يك جا بياوريد كه
بخواهيد يك صحبتى بكنيد كه راجع به مصلحت مملكت است (نه توطئه باشد كه بعضى مى
كردند) يك عملى بكنيد كه مربوط به مـصـالح خـودتان و مصالح كشور است ، و آمدند
دستشان را گرفتند كنار زدند و سر نيزه آمـده حـكـومـت كـرده ، هـمـچـو چـيـزى
پـيـدا نـمـى كنيد. سابق هم فعاليتى كه زن ها داشتند، فعاليتى كه در هر گرفتارى كه
حالا من دوتايش را از آن اسم بردم كه قضيه تنباكو و مشروطيت كه بيشتر از چيزهاى
ديگر بود لكن در همه گرفتارى ها زن ها جلو مى افتادند و همراه با مردها و مسائلى را
كه مربوط به مملكت خودشان بود مى گفتند و فرياد مى زدند و انجام مى دادند مسائلشان
را. شما هم ديديد كه در اين قضيه سوم كه شما حاضر قضيه بـوديد و فاعل بوديد، فعال
بوديد، هيچ گرفتارى ، جلوگيرى در كار نبود كه شما را جـلوگـيرى كنند از اينكه
اجتماع نكنيد، جلوگيرى كنند كه !!! عرض مى كنم كه !!! بيرون نرويد، در بين مردم
نرويد، فرياد نزنيد، مظالم را نگوييد. با همين فعاليت شما و آزادى شما بود كه اين
پيروزى براى ملت ما نصيب شد.
امـا آن آزادى كـه آنـهـا مـى خواستند و زمان رضاخان و پسرش مى خواستند و خصوصا
زمان دومى ، آن آزادى نبود، آن تباه كردن ملت بود. آنجا هم شما آزادى را دو قسم
كنيد، يك آزادى مـطـبـوعـات و راديـو و تلويزيون و !!! عرض مى كنم كه !!! قلم ها و
گفتارها و كتاب ها و ايـنـهـا كـه در راه مـصـلحـت ملت و در راه مصلحت كشور انجام
مى گرفت ، تمام آنها سانسور بـود، هـيچ آزادى نبود براى اينكه گرفتارى ما از ناحيه
خود دولت بود و ارباب هايش و اگـر شـمـا مـى خـواسـتـيـد يـك صـحـبتى بكنيد، اول
بايد بگوئيد كه رضاخان چه كرد و مـسائلى !!! كه او !!! و خيانت هائى كه او كرده بود
و جنايت هائى كه او كرده بود و خيانت هـائى كـه پـسـرش كـرد، بـايـد ايـن را
بـگـوئيـد. يـك كـلمـه آزاد نـبـوديـد كـه از ايـن مسائل بگوئيد، براى پليس هم شما
نمى توانستيد كه يك كلمه انتقاد كنيد، يك كلمه انتقاد از دولت بـكـنيد، يك كلمه
مطبوعات ما انتقاد از فرض كنيد كه ارتش بكند. هيچ همچو چيزى نـبـود، آزادى نـافـع
كـه براى مصلحت مملكت ما و كشور ما بود بكلى مسلوب بود، قلم ها را شكسته بودند،
زبان ها را قطع كرده بودند و كسى حق اينكه يك كلمه صحبت بكند نداشت و بايد هر چه
بگويند، هر چه در مطبوعات باشد، هر
چه در راديو تلويزيون باشد، هر چه قلم ها به كار بيفتد، در مداحى يك نفر آدمى كه
همه چـيـز ما را به باد داد، هيچ آزادى در زمان ايشان ، آزادى سالم نبود، ولى يك
قسمت آزادى ها بـود، در سـينماها را باز كرده بودند با آن وضعى كه سينماها داشت كه
اگر جوان هاى ما چـنـد روز مى رفتند در آنجا تباه مى شدند و از فكر اينكه يك كارى
براى كشور خودشان بكنند بكلى مى افتادند و در اينها باز بود، در قمارخانه ها هم باز
بود به همه جوان ها، در فحشا هم باز بود به همه جوان ها، و از تهران تا شميران و
اواخر شميران مى گويند آنـقدر مراكز فساد بود كه قابل فحص مثلا نبود. اينها را آزاد
قرار دادند، بلكه دامن زدند بـه آن ، بـلكـه قـلم هـا، بـيـان ها دامن زد به اينكه
، كه اين نحوآزادى هائى كه مضر به حـال كـشور است ، مضر به حال ملت است ، اينها را
آزاد گذاشتند. از بعد از زمان ايشان تا حـالا بـاز بـرگـشـت بـه دوره سابق و بهتر،
براى اينكه دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اينها،
اينقدر كه اينها، اين پدر و پسر، اينها ركورد فـسـاد را شـكـسـتـنـد. ايـن آزادى
كـه الان بـراى مـلت ما هست ، براى زن ، براى مرد، براى نـويـسـنده ها، براى چيزها،
اين آزادى ، آزادى است در كليه امورى كه اين امور به نفع خود شـمـاهـسـت . شـما
آزاديد برويد بيرون مطالب خودتان را بگوئيد، انتقاد از دولت بكنيد، انـتـقـاد از هر
كس كه پايش را كج گذاشت بكنيد، هيچ كسى نيست كه به شما بگويد چرا. بـرويـد در جـهاد
سازندگى ، با ملت خودتان برويد و همراهى كنيد، آزاديد مى رويد مى كنيد. تمام
چيزهائى كه در رشد انسان ، در رشد خواهرها و برادرها و اين كودك هاى عزيز دخالت
دارد، اينها همه آزاد هستند، آنى كه اسلام جلويش را گرفته و آزاد نيست قمار بازى
است كه تباه مى كند ملت را، شرابخوارى است كه تباه مى كند ملت را، انواع فحشائى كه
در زمان اين مرد جنايتكار بود و فراهم كرده بودند اسبابش را، اينهاست كه در اسلام
ممنوع اسـت . پـس ما دو قسم آزادى داريم كه يك قسم مفيدش در غير زمان اين دو
جنايتكار بود و در زمـان ايـنـهـا ايـن قـسـم از آزادى بـكـلى مـمنوع بود و آن
آزادى آنها مى خواستند كه زن آزاد بـاشـنـد كه هر جورى بزك بكنند و بيايند توى
خيابان ها و با جوان خداى نخواسته چه بكنند. آن را آزادى قرار داده بودند. حالا هم
الان آنهائى كه مى خواهند اسلام نباشد دلشان بـراى اين آزادى مى سوزد، اين آزادى
مطرح نيست پيششان اصلا، اينهائى كه اينهمه حرف مـى زدنـد از ايـنـكه مملكت و چطور،
ملت ما چطور، كذا و اينها، اگر شما در تمام اينجاهائى كـه رفـتـيـد، كسانى كه رفتند
براى كمك كردن به برادرها و خواهرهاى خودشان در جهاد سازندگى ، اگر شما از اينها
كسى پيدا كرديد آنجا. اينهائى كه داد مى زنند خلق و خلق ، ايـنـهـا آنهائى هستند كه
خرمن ها را مى روند آتش مى زنند، نه اينهايند كه مى روند خرمن جمع مى كنند. شما مى
رويد زحمت مى كشيد و با برادرهاى خودتان ، خواهرهاى خودتان كمك مـى كـنيد خرمن درست
مى كنيد، براى آنها وجين مى كنيد، درو مى كنيد، آنهائى كه داد از خلق مى زنند و داد
از اينكه ما طرفدار توده ها هستيم ، مى آيند آتش مى زنند. همين كه شما زحمت
كـشيديد، دستشان برسد مى آيند آتش مى زنند و همين ها هستند كه لوله هاى نفت را با
تفنگ مـنـفـجـر مـى كـنـنـد، هـمـيـن هـائى كـه بـراى خـلق بـه قـول خـودشـان دارند
چه مى كنند، همين دموكرات ها و دم دموكرات كه در كردستان بودند و الان هـم
هـسـتـند، همين ها بودند كه نفت راخواستند به تباهى بكشند و دهقان ها را به تباهى
بكشند و