نـمـى خـواهند كه
يك دانشگاه مفيد براى جامعه مملكت ما باشد. اين يك مطلبى است كه بايد خـيـلى با
هوشيارى در آن دقت بشود كه مبادا ما بگوييم انجمن اسلامى وكذا و رخنه كنند در مـا و
هـمـيـن انجمن اسلامى به اسم انجمن اسلامى منحرفش كنند: اينها يك شياطينى هستند كه
يـعـنـى خـارجـى هـا، آنـهـائى كه مى خواهند كه همه چيز ما را ببرند و دانشگاهى
نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد دانشگاه ، روحانى نباشد تا بتواند مقابلشان
بايستد) ممكن است در هـمـيـن انـجـمـن هـاى اسـلامـى هـم عـمـالشـان رخـنـه بكنند و
منحرف بكنند، با اسم اسلام مسائل ديگر را پيش بياورند. اين بايد خيلى كسانى كه در
اين انجمن ها وارد هستند هوشيار باشند كه ديگران نفوذ نكنند و آنها متحرك به حركت
ديگران نباشند. در خيلى از جاها همين طور دارد مى شود و شده است و سابقا هم بوده
است كه با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلك ، چيزهايى كه مربوط به اسلام
نبوده بلكه بر خلاف مسير اسلام بوده است ، تـحـويـل جامعه مى دادند. اين يك مساله
اى است كه تا اين را با تمام قوا و تمام هوشيارى خـودتـان در مـسـائلى كـه مـى
خـواهيد طرح بكنيد، درست مطالعه نكنيد و رسيدگى نكنيد و افـرادى كـه بـه شـمـا مى
خواهند متصل بشوند، درست شناسايى نكنيد و ندانيد چه جورى اسـت ، سـابـقـه اش را تـا
نـدانـيد، افراد را بايد خيلى در آن دقت بكنيد، چه بسا افرادى هـسـتند كه اينها به
حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهايشان از شما بيشتر ادعاى مسلمانى مى كـنـنـد و از
شـمـا هـم بـيـشـتـر فرض كنيد آدابش را بجا مى آورند لكن وقتى به حالشان مـطالعه مى
كنيد مى بينيد كه رويه شان با رويه شما فرق دارد، آن اسلامى كه آنها مى گـويند غير
از اين اسلامى است كه اسلام مى گويند. در بين اينها هست يك همچو اشخاصى ولهـذا ايـن
اشـخـاصـى را كـه مـى خـواهيد در انجمن خودتان وارد كنيد اشخاصى باشد كه
بـشـنـاسـيـد آنها را، سوابقشان را مطلع باشيد كه چه جور اشخاصى هستند، چه رويه اى
دارنـد، چـه مـقاصدى دارند، تا آنوقت بتوانيد يك انجمن اسلامى كه حقيقتا اسلامى
باشد و بـه درد خـور جـامـعـه مـا و مـهـذب دانـشـگـاه و ايـنـهـا بـاشـد البـتـه
كـار مـشـكـل اسـت ، اگـر تـمـام دانـشـگـاه هاى ايران بخواهند يك همچو كارى انجام
بگيرد، انجام گـرفـتـنـش مشكل است لكن مشكلات را بايد تحمل كرد. كسانى كه بخواهند
يك كارى انجام بـدهـنـد، يـك كار مثبتى انجام بدهند، يك خدمتى بكنند، آن هم يك همچو
خدمت ارزنده بزرگى بـخـواهـنـد بـكـنـنـد، بخواهند در سرتاسر كشور دانشگاه هايش را
اصلاح بكنند، از افراد فاسد تصفيه بكنند، كار مشكل است لكن چون يك كار بسيار ارزنده
اى است ، مشكلات بايد تـحـمل بشود. هميشه كارهاى ارزنده اشكالاتش شايد بيشتر باشد
از كارهاى ديگر. از اين جـهـت بـايد توجه به اين معنا باشد كه سفارش مى كنم به همه
انجمن هاى اسلامى كه در سـرتـاسـر كـشـور هـسـت و مـى خـواهـنـد شـروع بـه
فـعـاليـت بـكـنـند و چند روز ديگر هم اول بـاز شـدن دانـشـگـاه هـا هـسـت ، بـايـد
اين توجهات باشد. اولا خود افراد، افراد متعهد بـاشـنـد، افـراد صـددرصـد اسـلامـى
بـاشـنـد، مـواظـب بـه كـارهـاى خـودشـان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها
ندهند كه تويى كه ادعا مى كنى اسلامى هست ، مثلا اعـمـالت اسـلامـى نـيـسـت ،
اخـلاقـت اسـلامـى نـيـسـت . ايـن اول ، بـايد انسان از خودش شروع كند، كسى كه مى
خواهد يك جامعه اى را تهذيب كند، تا خودش مهذب نباشد، نمى تواند. گروهى هم كه
مى خواهند يك مركزى را مهذب كنند و اسلامى كنند تا خودشان ابتدائا مهياى براى اين
كار نـشـده بـاشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نكرده باشند، نمى توانند ديگران را
اصلاح كـنـنـد، آدمـى كـه خـودش مـرتـكب مثلا مسائلى است كه بر خلاف اسلام است نمى
تواند به ديگرى بگويد تو برو اين كار را انجام بده . خوب حرف اين است كه تو خودت
چرا نمى كنى ؟ و آنكه مهم است ، همين قضيه اى است كه عرض كردم كه ممكن است در بين
اين انجمن ها يـك اشـخـاص با صورت اسلامى ، با جهات اسلامى وارد بشوند لكن مسيرشان
مسير شما نباشد، بخواهند منحرف كنند و آنوقت كم كم آنها انحراف را از خودشان سرايت
به بعضى بـدهـند و باز در مقابل شما يك گروهى درست كنند كه شما مى خواهيد اسلام را
درست كنيد، آنـها با اسم اسلام و صورت اسلام مى خواهند يك چيز ديگر را درست كنند و
اين نمى شود الا ايـنـكـه شـناسائى بشوند افرادى كه در انجمن ها وارد مى شوند،
معلوم باشد كى هست ايـن ، سـوابـقش چه بوده ، پدر و مادرش چه كسى هستند، كجا زندگى
كرده ، تحصيلاتش چـه هـسـت ، چـه رشـتـه هـايى دارد، اينها همه بررسى بشود، مطالعه
بشود تا آن وقت يك انـجـمـن مـهـذبـى بـاشـد و بـتـواند كا رمثبت ، كار اسلامى مثبت
، كارى كه به درد مملكتتان بخورد انجام بدهد.
با اصلاح انسان ، تمامى عالم اصلاح مى گردد
ايـن كـارى كـه شما داريد بسيار ارزنده است ، بسيار ارزشمند است ، همه اديان براى
همين مساءله آمده اند كه درست كنند، انسان ها را درست كنند، اصلا موضوع بحث انبيا،
انسان است هـمـه انـبـيـا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چيز ديگر هيچ
فكر نمى كنند، بـه انـسـان فـكر مى كنند براى اينكه همه عالم هم خلاصه اش همين
انسان است . انسان يك مـوجـودى اسـت ، خـلاصـه همه موجودات عالم است ، از همه
موجودات عالم يك چيزى در انسان هـسـت و يـك زيـاده هـم دارد، انسان اگر درست بشود،
همه چيز عالم درست مى شود. اگر اين انـبـيـا مـؤ فـق شده بودند كه آن برنامه اى كه
دارند كه انسان سازى باشد اگر مؤ فق بـه ايـن مـعـنـا شـده بـودنـد، الان عـالم يك
عالم ديگرى بود و اوضاع يك اوضاع غير اين اوضـاعـى است كه الان ما ملاحظه مى كنيم ،
لكن خوب مؤ فق نشدند، به واسطه كارشكنى هـائى كـه شـد و بـعـد از آنـها شد. و از
اين جهت چون اداره عالم را تقريبا غير انسان ها مى كـنـند، از اين جهت آنكه انبيا
مى خواستند نشده است . اين كارى كه شما مى كنيد هم يك شعبه اى از همان كار است ،
كار انبياست كه مى خواهيد كه انسان درست كنيد، مى خواهيد دانشگاهتان ، افـرادى كـه
انـسـان باشند بيرون بدهيد، همينى كه ديگران مى خواهند نگذارند. آنقدرى كـه
ايـنـهـا از انـسـان مـى ترسند، اين خارجى ها آنقدرى كه از انسان ها مى ترسند از
چيز ديگر نمى ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در يك جايى پيدا
بشود، زنـدگى آنها را تباه مى كند و لهذا كوشش مى كنند كه در اين مملكت هائى كه مى
خواهند از آن استفاده كنند، انسان در آن پيدا نشود. كوشش مى كردند كه ، از زمان
رضاخان كه من همه آن را يـادم هـسـت ، كـوشش مى كردند كه در مجلس شوراى ملى انسان
نباشد در سر تا سر اداره و نـمـى دانـم وزارتـخـانه ها و اينها، يك انسان مهذبى كه
اسلامى باشد و كار از او بيايد، نباشد و لهذا تقريبا همه
مـجـلس هـا ايـن طـورى بـوده (تقريبا نه تحقيقا، بودند بعضى از افراد صحيح و همان
ها اسباب زحمت شدند).
اينها (شرق و غرب ) از جمهورى اسلامى مى ترسند
الان هـم هـمـان مـسـائل هـست ، يعنى آنها باز هم چشم طمعشان به اينجاهاست ، آن
ذخايرى كه مـمـالك شـرق دارد، ايـران دارد، نـمى گذارد آنها راحت باشند، خصوصا كه
ايران وضعيت جغرافيائياش هم يك وضعيت حساسى است . آنها دست بر نمى دارند از ايران ،
نه از طرف شـرقـى ها و نه از طرف غربى ها، و با هر كوششى كه دارند مى خواهند
نگذارند كه اين مـمـلكـت سـر و سامان پيدا بكند. همه شلوغى هائى كه الان درست مى
كنند با دست آنها دارد درسـت مـى شـود همه جا آشفتگى هائى كه پيدا مى شود با دست
آنها درست مى شود و پيدا مـى شـود كـه نگذارند يك آرامشى بشود و يك سامانى پيدا كند
مملكت . شما ملاحظه كرديد كـه در قـبـل از ايـنكه شاه برود و بعد هم وارث خبيثش
برود، فعاليت زياد در اين بود كه نـگـه دارنـد او را، نـرود، بـعـد از ايـنـكـه
حـالا او رفت و تمام شد، فعاليت زياد بود كه جـمـهـورى اسـلامـى درست نشود. از
جمهورى اسلامى اينها مى ترسند، نه از جمهوريش ، از اسـلامـش . آنـهـائى كـه قـلم
هـايـشـان يا تابع آنها بود يا از باب اينكه خودشان توجه نـداشـتـند و غربزده شده
بودند، شروع كردند نوشتن به اينكه ديگر اسلام را مى خواهد چـه كـنـد هـمـان
جـمـهـورى بـاشـد، جمهورى دموكراتيك باشد، آخرش هم ديگر راضى شده بـودنـد به اينكه
جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. اينهااز اسلام مى ترسند و از رژيم اسـلامـى مى
ترسند، حالا كه ضربه خورده اند از اسلام يعنى رژيم را مسلمان ها با كلمه اسلام از
بين بردند ديگرانى كه حالا آمده و سر اين سفره مى خواهند بنشينند اينها دخالت
نـداشتند، آنهائى كه دخالت داشتند همين مستضعفين بودند كه در خيابان و در بازار وزن
و مـردشـان ريـخـتـنـد و جـلوى تانك و توپ و مسلسل و اينها رفتند و كار را انجام
دادند. حالا انـجـام گرفت ، يكدفعه ما ديديم از اروپا و آمريكا و از گوشه و كنار
خود مملكت كسانى كه آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژيم و هر
جا باشد هر كس مـى آيـد ايـنـجـا مـى گـويـد مـا در سـال هـاى سـابق مخالف رژيم
بوديم و ما چيزها ديديم (خـيـال مـى كـنند كه من از كره مريخ آمده ام و نمى دانم ،
هيچ اطلاع ندارم كه اينها چه بوده اند) يك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند، همه
(چه فرمان ايزد چه فرمان شاه بود، آنوقت كه باد به بيرق او مى خورد
اينها زير آن بيرق سينه مى زدند، حالا كه آن بيرق خـوابـيـده اسـت و يـك بـيـرق
اسلامى بلند شده است . و اميدوارم كه اين بيرق و اين پرچم باقى باشد حالا آمده اند
زير اين پرچم سينه مى زنند منتها بعضى شان شيطنت هم دارند، زيـر ايـن پـرچـم بـر
خـلاف پـرچـم عـمـل مـى كنند، بعضى ها همان استفاده مى خواهند، آنها ضـررشـان
كـمـتـر اسـت ، آنـهـايى كه همان مى خواهند كه يك بهره اى داشته باشند، آنها
ضـررشـان كـمـتـر اسـت . خوب بهره شان هم مى برند اما ضرر كم دارند اما يك دسته اى
هستند كه اينها يا معوجند و ادراكشان ناقص است و يا اينكه نه ، ادراكاتشان هم خوب
است و از روى نقشه كار مى كنند و ديگران به آنها گفته اند اين كارها را بايد
بكنيد و مى كنند،
ايـنـهـا البـتـه خـطـرنـاكـنـد. ايـنـهـا مـى خـواهـنـد
روحـانـيـون فـقـط مشغول مسجد و محراب باشند و به سياست دخالت نكنند
ايـن طـايـفـه الان هـسـتند كه حالا هم وقتى كه صحبت مى شود، مى نويسند، چه مى
كنند، هى كـوشـش مـى كـنـنـد كـه اسـلام نـبـاشـد، آن چـيـزهـايـى كـه مـال اسـلام
اسـت هـى كـوشـش مى كنند با زبان هاى مختلف ، گاهى به دلسوزى در قضيه ولايـت
فـقـيـه كـه اين چند روز چيز شده است ، خوب اينها ديدند كه يك كار خطرناكى است
بـراى آنـهـا بـراى اينكه يك حكومت اسلامى دارد درست مى شود اينها هم نمى خواهند
اين را. گوينده شان گاهى مى گويد كه بگذاريد كه روحانيون قداستشان را حفظ بكنند،
قداست روحـانـيـون كـه ايـنـهـا مـى گـويـنـد، مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه بـگـذاريـد
روحـانـيـون مشغول مسجد و محراب همين مقدار در همين حدود باشند و سياست را به
امپراطور واگذار كنيد. ايـن يـك تـزى اسـت كـه مـسـجـد مـال پـاپ ، سـيـاسـت مال
امپراطور. اينها هم مى گويند مسجدها مال شماست ، برويد تو مسجدتان نماز بخوانيد،
درس هـم مـى خـواهـيد بگوئيد، درس هم بگوئيد هيچ مانعى ندارد اما در يك حدودى نه
اينكه تـو مـسـجـد بـرويـد و سـنگر بگيريد براى ما، يا توى مدرسه برويد و براى ما
ايجاد زحمت بكنيد. نه ، آن نه ، همان مقدارى كه قداست شما محفوظ باشد، بگويند يك
آدم مقدس ، يـك آدم خـوب مـهذبى است ، يك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى
نمى زند و مى گـويـد بردند مال دنيا چه ارزشى دارد. اينها اينجور قداست را مى
خواهند و نمى دانند كه اسـلام و پـيـغـمـبـر اسـلام و اوليـاء اسـلام بـا تـمـام
قـداسـت ايـن مـسـائل را داشـتـند، تمام قداست و الوهيت محفوظ بوده است معذلك مى
رفتند و اشخاصى كه بـر خـلاف مـسـيـر انسانيت هستند آنها را دفع مى كردند و سياست
مملكت را حفظ مى كردند و مـنـافـات بـا قـداسـت هـم نـداشـتـنـد، يعنى ما روحانيون
قداستشان از حضرت امير زيادتر بـاشـد؟ ايـنـهـا ادعـا دارنـد، يـا او را قـداسـت
بـرايـش قـائل نـيـستند؟ اين منطق اين است كه شما قداستتان را حفظ كنيد و كار
نداشته باشيد ديگر بـه حـكـومـت و بـه جـريـان سـيـاسـت مملكت . خوب اينها مى
خواهند بگويند پيغمبر اسلام و حـضـرت امير سلام الله عليه قداست خودشان را حفظ
نكرده بودند؟! براى اينكه آنها كار داشـتـنـد، نـمـى تـوانـند بگويند آنها كار
نداشتند. حضرت امير والى مى فرستاد او، خود پيغمبر هم همين طور والى مى فرستاد آن
طرف ، آن طرف ، جنگ مى كردند با كذا و سياست مملكت دست خود آنها بود. اين آدمى كه
مى گويد كه بگذاريد روحانيت قداست خودش را حفظ كـنـد، مـنـطـقـش ايـن اسـت كـه
امـيـرالمـومـنـيـن هـم قـداسـت نـداشـت بـراى ايـنـكـه ايـن داخـل شـد در امـور
مـمـلكـتى و اينها، خود پيغمبر هم كه نداشت . پس معلوم مى شود تو نمى خـواهـى
قـداسـت ما حفظ شود، تو يك شيطنتى مى كنى كه اينها را كنار بزنى و ارباب ها بيايند
سراغ كار. اين امور بايد با دقت ملاحظه بشود. در اين نطق هائى كه اينها مى كنند
دقـت كـنـيـد كـه ايـنـهـا يـك خـرده ريـزهـائى دارنـد، بـا آن خـرده ريـزهـا مـى
خـواهـنـد اغـفـال كـنـنـد مـمـلكـت و مـلت شـمـا را. شـمـا بـيـدار كـنـيـد
ايـنـهـا را، در مقابل حرف هايشان حرف بزنيد، در مقابل مقاله هايشان مقاله
بـنـويـسـيـد، در مـقـابـل سخنرانى هايشان سخنرانى كنيد، اين نقايصى كه اينها دارند
كه گـاهـى از قصور است و گاهى از شيطنت ، اينها را به رخشان بكشيد، بفهمانيد كه
قضيه ايـن حرف ها نيست كه يك ملتى كه جمهورى اسلامى را با 98 يا 5\98 در صد پذيرفت
، آنـوقـت بـيايند بگويند كه ما اسلامش را، اينجايش را ديگر نمى خواهيم اين برخلاف
مسير مـلت اسـت ، مـلت ايـن را پـذيـرفـتـه اسـت ، جـمـهـورى اسـلامـى را
پـذيـرفـتـه اسـت ، اين مثل اين است كه حالا بيايند بگويند كه خوب ملت حالا گفته
جمهورى اسلامى ، ما شاهنشاهى مـى خواهيم ملت نفهميده . اينها دارند ملت را به نفهمى
، به حماقت دارند چيز مى كنند، رمى مـى كـنـنـد، بـا ايـنـكـه مـلت مـا بـا تـمـام
فـهـم و شـعـورش مسائل را انجام دادند. اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد.
سران اينها گروهك ها) هيچ صحبتى ندارند، فقط مى خواهند يك
تشنجى ايجاد كنند
شـمـا بـعـدهـا مـبـتلاى به اين هستيد، دانشگاه كه باز بشود مبتلاى به يك همچو
اشخاصى هـسـتـيـد كـه گـاهـى بـا صـورت اسـلامـى وارد مـى شـونـد هـمـيـن مـسـائل
كـه حـالا مـثـلا طرح مى كنند كه بايد ولايت فقيه مثلا نباشد اين ديكتاتورى است و
حـال آنـكـه اگر يك فقيهى يك مورد ديكتاتورى بكند از ولايت مى افتد پيش اسلام .
اسلام هـر فـقـيـهـى را كـه ولى نـمـى كـنـد، آن كـه عـلم دارد، عـمـل دارد، مشى اش
مشى اسلام است ، سياستش سياست اسلام است ، آن را براى اين است كه يـك آدمـى كـه
تـمـام عـمـرش را در اسـلام گـذرانـده و در مسائل اسلامى گذرانده و آدم معوجى نيست
و صحيح است ، اين نظارت داشته باشد به اين امـرهـا نگذارد كه هر كس هر كارى دلش مى
خواهد بكند. اينها گاهى وقت ها با همين صورت سازى كه مثلا مى خواهد چه بشود و به
ديكتاتورى مى رسد و ديكتاتورى عمامه و عصا و نمى دانم از اين حرف هائى كه تزريق
كرده اند به آنها و ديكته كرده اند و اينها هم همان را پـس مى دهند. مثل بچه ها كه
يك چيزى را دهنشان مى گذارند پس مى دهند، اينها هم از اين قـبـيل هستند. شما از اين
به بعد انشاء الله وقتى كه دانشگاه ها باز بشود، مبتلاى به اين مسائل هستيد و بايد
با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بين خودتان افرادى را كه مى بـيـنـيـد يـا بـا
اسـم آزادى و نـمى دانم اين حرف ها كه مى خواهند يك آزادى خاصى در كار بـاشـد،
دلبـخـواهـى در كـار بـاشـد، نـه آزادى مـطـلق ، يـا بـه اسـم دمـوكـراسـى و
امـثـال ذلك ، الفـاظ جـالبـى كـه در هيچ جاى دنيا معنايش پيدا نشده تا حالا، هر كس
براى خـودش يـك مـعـنـائى مـى كـنـد، بـه ايـنـطـور چـيـزهـا گـرفـتـار هـستيد كه
اينها مى خواهند عمل بكنند و شمابايد با كمال توجه و بدون هيچ درگيرى ، درگيرى صحيح
نيست نبايد مـا بـه آنـهـا يـك صـورت حـق بـجـانبى بدهيم . وقتى درگيرى شد و اكثريت
شما داريد و فـرض كـنـيـد كـه آنـهـا را كتك زديد و چه كرديد، اين به نظر شايد
اشخاص بيايد به ايـنـكـه ايـنـهـا حـجـتى نداشتند، كتك زدند، متوسل به زور شدند.
اينها هر كدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، يك مطلبى را گفتند، برويد جلويش بگوئيد
چه مى گوئيد. يك وقت مى خـواهـد هـيـاهـو كند كه اكثرا اين طورى هستند، اينها را
سرانشان كه وادار مى كنند به هياهو جمع بشويد دورش بگوييد آقا بنشين ، صحبت هايت را
بكن . ببينيد هيچ صحبت ندارد، فقط همين است كه يك تشنجى ايجاد كند و
نـگـذارنـد دانـشـگـاه بـاز بـشـود و نـگـذارنـد دانـشـگـاه عـمـل خـودش را انجام
بدهد. بدون اينكه با آنها جنگ و نزاع داشته باشيد، با آنها به اين نـحـو مـقـابـله
كنيد. يا آنها اگر يك اجتماع صد نفرى ، هزار نفرى مى كنند، شما ده ، بيست هزار نفر
را اجتماع كنيد مسائل خودتان را بگوئيد دعوا هم نكنيد اين بايد انجام بگيرد. اين
امور انشاء الله اميدوارم كه نرسد به اين مسائل و اما اگر مايك وقتى توطئه فهميديم
كه نـه ايـنـهـا مـى خـواهند توطئه كنند و چه بكنند، خوب يك تكليف ديگرى هم ممكن
است داشته بـاشيم و من اميدوارم كه شما بعد از اين عرايضى كه كردم ، روى همين
موازين چيز بكنيد و البـته محتاج به اين است كه يك رشته جمعيتى هم باشند. اشخاصى هم
باشند كه در اين امـور يـك نـظـارتـى داشـتـه باشند و اشخاص مطلع و مؤ من و متعهد
كه نظارتى هم داشته بـاشـنـد و كـارهـا روى نـظـارت آنـها انجام بگيرد. و من
انشاءالله در همين دو سه روز، يك صـحـبـت طـولانـى تـرى مـى كـنـم و نـسبت به
دانشگاه ها يك صحبت هائى دارم . انشاء الله اميدوارم همه تان مؤ فق و مويد باشيد.
من به همه تان دعا مى كنم و اميدوارم كه توفيق اين معنائى كه اين خدمتى كه الان در
نظر داريد، توفيقش را پيدا كنيد و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق كنيد.
افراد خودتان را زياد بكنيد و انشاء الله مؤ فق و مويد باشيد
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 31/6/58
پيام امام خمينى در آستانه بازگشائى دانشگاه ها و مدارس
كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
سـلام بـر دانـش و دانـشـگـاه و دانـشـگـاهيانى كه چراغ راه هدايت و راهنمائى ملت
به سوى تـعـالى و سـعادت و فضل و فضيلت مى باشند. سلام بر جوانان برومندى كه با
سلاح عـلم در سـرفـرازى و اعـتـلا كـشـور، كشور عزيز اسلامى كوشا و در رسيدن به هدف
هاى انـسـانى اسلامى از هيچ زحمت و كوشش دريغ ندارند. سلام بر دانشجويان و استادانى
كه در سـال هاى طولانى اختناق با محروميت ها و شكنجه ها و ناراحتى هاى روحى و جسمى
مواجه و بـا شـجـاعـت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدرى ها ايستاده و تسليم قدرت
هاى شيطانى نـشـده انـد. سـلام بر عزيزانى كه در نهضت اسلامى و انقلاب بزرگ ملت در
سخت ترين شـرايـط از مـحـرومين و مستضعفين دفاع و از تهاجم و يورش جنود ابليسى به
مراكز علم و ادب نـهـراسـيـده و بـا آنـان بافداكارى مقابله كردند و سلام به همه
قشرهاى دانشجو، از اطـفـال دبـسـتـانـى كـه بـا تهاجم به دبستان ها از پاى در آمدند
و جوانان دبيرستانى و دانشمندان و استادان و دانشجويان دانشگاهى سراسر كشور كه مكان
هاى علمى مقدس خود را بـه صـورت دژهـايـى مـسـتـحـكـم و سـنـگـرهـاى شـكـسـت
نـاپـذيـر در آورده و از اسـتقلال و آزادى ميهن عزيز خود دفاع نموده و سنگرهاى
شيطانى را با پشتيبانى اين ملت بـزرگ در هـم شـكـسـتـه و دشـمـن خونخوار را دفع
كردند. اكنون اى خواهران و برادران و فـرزنـدان عزيز اسلام كه با باز شدن دانشگاه
ها و دبيرستان ها و دبستان ها در موضع حساس سرنوشت سازى هستيد و دشمنان اسلام و
غارتگران كشور با توطئه ها و نيرنگ ها مى خواهند در اين سنگر عظيم كه اميد ملت و
مركز سرنوشت يك كشور است رخنه نموده و با اعـمـال خـود شـمـا را از راه خـود كـه
راه حـق و راه مـحـرومـيـن و مـسـتـضـعفين است منحرف و با اخـلالگـرى در مـراكـز
عـلم شـما را از هدف باز دارند. لازم مى دانم نكاتى چند را با شما عـزيـزان در
مـيـان گـذارم ، باشد كه قسمتى از دين خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عـزيـزان
ادا نـمـايـم و از زيـر بخشى از مسؤ وليت هاى خود نزد خالق و خلق بيرون آيم : 1!!!
همانطور كه كرارا تذكر داده ام بزرگترين وابستگى ملت مستضعف به ابر قدرت ها و
مستكبرين وابستگى فكرى و درونى است كه ساير وابستگى ها از آن سرچشمه مى گيرد و تـا
اسـتـقـلال فـكـرى بـراى مـلتـى حـاصـل نـشـود، استقلال در ابعاد ديگر حاصل نخواهد
شد. و براى به دست آوردن
اسـتـقـلال فـكـرى و بيرون رفتن از زندان وابستگى ، خود و مفاخر و مآثر ملى و
فرهنگى خـود را دريابيد. بزرگترين فاجعه براى ملت ما اين وابستگى فكرى است كه گمان
مى كنند همه چيز از غرب و ما در همه ابعاد فقير هستيم و بايد از خارج وارد كنيم .
شما استادان و فرهنگيان و دانشجويان و دانشمندان دانشگاه ها و دانشسراها و
نويسندگان و روشنفكران و دانـشـمندان معظم بايد كوشش كنيد و مغزها را از اين
وابستگى فكرى شستشو دهيد و با اين خدمت بزرگ و ارزنده ملت و كشور خود را نجات دهيد.
2!!! در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبيرستان ها و دبستان ها ممكن است
اشخاصى يـا گـروه هـايـى بـخـواهـنـد بـا اسـم هـايـى تـبـليـغـاتـى فـريـبـنـده در
كـار دانـشـگـاه اخـلال كـنند و از رفتن سر كلاس ها جلوگيرى نمايند. عزيزان
دانشگاهى و محصلين ساير مـدارس بـا بـى اعـتـنـائى و سـردى بـا آنان مواجه شوند و
توطئه آنان را خنثى نمايند و بدانند كه از اول انقلاب تاكنون ، هم اينان بودند كه
از مسير ملت جدا و در مسير طاغوت و از انـقـلاب اسـلامـى بـر كـنـار يـا بـرضـد آن
فـعاليت مى كردند، هم اينان بودند كه از رفراندم مى خواستند جلوگيرى كنند و هم
اينانند كه از راءى اكثريت قريب به اتفاق ملت سـر پـيـچـى مـى كنند. اينان با ملت و
مصالح كشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژيم سابق هستند. به تبليغات آنان گوش
فرا ندهيد و از آنان احتراز كنيد همانند احتراز از طاغوت و رژيم طاغوتى .
3!!! آنـچـه كـرارا تـذكـر داده ام و رمـز پـيـروزى اسـت اتـحـاد گـروه هـاى
دانـشـجـويى و تـشـكـيـل يـك گـروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند
تفرقه بيفكنند و شـمـا جـوانـان عـزيـز را كـه امـيـد كـشـور هستيد و سعادت و ترقى
ميهن بسته به فعاليت شـمـاسـت بـه تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم
برداريد و به علم و ادب كـه مـايـه پـيـشـرفـت و رهـايـى از اسـتـعـمـار و
اسـتـثـمـار نـو و كـهـنـه اسـت اشـتـغـال پـيـدا كنيد و بايد بدانيد اختلاف و
تفرقه سرچشمه تمام بدبختى ها و اسارت هـاسـت . ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و
ساير مدارس در بين جوانانمان نفوذ كنند و بـا بـرنـامـه اى حساب شده تفرقه افكنى
كنند، لازم است با هوشيارى آنان را شناسايى كـنيد و بشناسانيد كه جوانان عزيز ما از
توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند.
4!!! بـايـد كـوشـش در راه عـلم و بـه دسـت آوردن تـخـصص در رشته هاى مختلفه ، اساس
فعاليت جوانان دانشجوى عزيز ما باشد كه نيازمنديهاى ميهن به دست خود آنها بر آورده
و كـشور ما با كوشش شما خودكفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود كه ما
را در هـر چـيـز وابـسته كنند و با ملت ما آن كنند كه دستش براى هر چيز پيش ديگران
دراز بـاشـد. شـمـا عـزيـزان كـوشـش كـنـيـد كـه از اين وابستگى بيرون آييد و
احتياجات كشور خـودتـان را بـرآوريـد و از نـيـروى انـسـانـى و ايـمـانـى خـودتـان
غـافـل نـبـاشـيـد و از اتـكـال بـه اجـانـب بـپـرهـيـزيـد و اسـتـقـلال خـود را در
تـمـام ابـعـاد بيمه كنيد و از هياهوى غرب و غربزدگان نهراسيد كه خدواند متعال با
شماست .
5!!! اسـلام ديـن مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بيان و قلم نمى
هراسد و از طـرح مطلب هاى ديگر كه انحراف آنها در محيط خود آن مكتب ها ثابت و در
پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند، باكى ندارد. شما دانشجويان محترم نبايد با
پيروان مكتب هاى ديگر با خشونت
و شدت رفتار و درگيرى و هياهو راه بيندازيد كه مى دانم نخواهيد كرد و خود با آنان
به بـحـث و گـفـتـگـو برخيزيد و از دانشمندان اسلامى دعوت كنيد با آنان در بحث
بنشينند تا تـهـى بـودن دسـت آنـان ثـابـت شـود و اگـر آنـان بـا جـنـجال و هياهو
با شما مواجه شدند از آنان اعراض كنيد و با خونسردى بگذريد كه يكى از نـقـشه هاى
آنها آن است كه شما را به درگيرى بكشند و از آن استفاده ، استفاده هاى غير مـشـروع
كـنـنـد. مـا بـا آزادى و مـنـطق ، موافق ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد، تكليف
ديگرى داريم و از خداوند متعال خواستارم كه كار به آنجا نكشد.
6!!! يـكـى از مـسـائل بـسـيـار مـهـم در تـمـام دسـتگاه ها خصوصا دانشگاهها و
دبيرستان ها تغييرات بنيادى در برنامه ها و خصوصا برنامه هاى تحصيلى و روش آموزش و
پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزش هاى استعمارى نجات يابد.
اجـانـب خـصـوصـا آمـريـكـا در نـيـم قـرن اخير كوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه
هاى فـرهـنـگـى و عـلمـى و ادبـى مـا را از مـحـتواى اسلامى انسانى ملى خود خالى و
به جاى آن فـرهـنـگ استعمارى و استبدادى بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت ، كشور ما را تا
لب پرتگاه سقوط كشاند و خداوند تعالى به داد اين كشور اسلامى رسيد ولى بدون تغييرات
صحيح بنيادى و تحول فرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نيست و بايد با كوشش همه
جانبه از طرف دولت و رؤ ساى دانشگاه ها و فرهنگيان و جوانان دانشجو به مقصود نزديك
شويم و انشاء الله تعالى از پيوستگى و وابستگى نجات پيدا كنيم و كشور عزيزمان را
نجات دهيم .
7!!! از مسائل مهم كه مقدمه اصلاحات است پاكسازى همه مراكز خصوصا مراكز فرهنگى و
عـلمـى اسـت و بـايـد بـا شـوراهـايـى مـركـب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤ من به
انقلاب و پـشـتـيـبـانـى رؤ سـا و اسـتـادان و مـعلمان و دانشجويان مراكز علمى و
تربيتى از عناصر فـاسـده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژيم سابق تصفيه شوند. اين
مراكز بايد از سـر سـپـردگـان بـكـلى تـصفيه شوند زيرا تا اين عناصر كه به طور
خودكار در خدمت اجـانـب هـسـتـنـد، در سـطـح وسـيـع كـشور خصوص مراكز علمى و تربيتى
تصفيه نشوند، نـخـواهيم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پيدا كنيم و در نتيجه
نخواهيم توانست در هـيـچ يـك از ابـعـاد انـسـانـى خـود و اسـلامـى خـود مستقل
باشيم .
8!!! مـراكـز علمى و فرهنگى قديم و جديد و روحانيون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم
ديـنـيـه و دانـشجويان دانشگاه ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفكر جامعه
هستند و از نقشه هاى اجانب ، كوشش در جدايى اين دو قطب و تفرقه اندازى بين اين دو
مركز حساس آدم سـاز بـوده و هـسـت . جدا كردن اين دو مركز، در مقابل يكديگر قرار
دادن آنها را اينها را در مـقـابـل هـم قـرار دادن و در نـتـيـجـه خـنـثـى كـردن
فـعـاليـت آنـان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترين فاجعه هاى عصر حاضر
است . فاجعه اى كه مـا و كـشور ما را تا آخر به تباهى و نسل جوان ما را كه از
ارزنده ترين مخازن كشور است بـه فـسـاد مـى كـشـد. اين توطئه شيطانى طاغوتى را كه
اكنون قشرهاى ملت و خصوصا دانشمندان بيدار بدان توجه كرده اند، بايد با كار بردن
تمام تدبير و توان خنثى كرد و راه تفاهم مكتب هاى ديگر با خشونت
سريعتر و سريعتر باز نمود و با وحدت اين دو قطب ، اين دو قطب متفكر، كشور عزيز به
رشـد واقـعـى و تـرقـى و تـعـالى حـقيقى مى رسد. علما و دانشمندان اين دو مركز لازم
است كـوشـش كـنـنـد در پـيـونـد دادن ايـن دو قشر عزيز و بايد بدانند كه نه
دانشگاهى بدون روحـانى مى تواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى .
عزيزان من ! اگر اسـلام را مـى خـواهـيـد و كـشـور را، بـه فـرمـان خـداونـد متعال
گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد كه مى فرمايد: اطيعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا
وتذهب ريحكم اختلاف و نزاع شماها را به شكست مى كشد و قدرت را از شما سلب مى كند و
رنـگ و بـوى شـمـا را در جـوامـع بـشـرى مـى بـرد. واعـتـصـمـوا بـحـبـل الله
جـمـيـعـا ولاتـفـرقـوا از خـداوند تعالى توفيق همگان را در به ثمر رساندن جمهورى
اسلامى و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 1/7/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ناشران اسلامى
نشر معارف اسلامى خدمت بسيار بزرگى است كه شما مى توانيد
بكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
خـط مـشـى را اسـلام معين كرده است و ما تابع اسلام هستيم و آن اين است نشرياتى كه
شما مـى خـواهـيد اقدام بر چاپ آن بكنيد، بايد اسلامى باشد و منزه از انحرافات و
البته اين تشخيص با يك هياتى بايد باشد، آقايان مثلا هياتى را تعيين بكنند كه در
اين امور وارد بـاشند و كتاب ها وقتى كه بناست نشر بشود، به نظر آقايان برسد و آن
آقايان وقتى كـه تـصـويـب كردند مانعى ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر
بدهند. چون ممكن است كه يك وقت يك كتابى چند سطرش اسلامى باشد و در خلالش يك مسائلى
غير اسلامى بـاشـد، ابتدائش يك جور باشد بعدش يك انحرافاتى داشته باشد و شما كه مى
خواهيد بـراى اسـلام خـدمـت كـنـيـد خداى نخواسته اين اسباب اين بشود كه برخلاف
مسير اسلامى بـاشـد و لهـذا بـايـد كـتـاب هـا تـحـت نـظـر اهـل عـلم بـاشـد، اهـل
عـلم مـطـلع بـر ايـن مـطلب هاى انحرافى و آنها مطالعه كنند و وقتى اين كتابى كه مى
خـواهـيـد نـشرش بدهيد، وقتى مطالعه كردند آنها، تصديق كنند كه اين نشرش مانع ندارد
بـعـد نـشـر بـدهـنـد. و البته اين خدمت بسيار بزرگى است كه به اسلام شما مى توانيد
بـكـنـيـد و آن نشر معارف اسلامى ، نشر احكام اسلام ، نشر حقايق اسلام ، نشر مكتب
اسلام و كتبى كه اين نحو هستند، نشرش بسيار خوب و انشاء الله شما ماجور هستيد در
اين امر، لكن بـا ايـن وضـع بايد باشد، با اين وضعى كه عرض كردم كه مصون باشد از
اينكه يك وقت خداى نخواسته شما مى خواهيد يك كار خيرى بخواهيد بكنيد، با دست خود
شما يك كار خـلافـى انـجـام بـگـيرد. اين بايد با يك كنترل شديدى از طرف يك هياتى
چند نفرى كه خـودتـان تـعـيين بكنيد و مورد تصديق مثلا اهل علم تهران باشد، باشد،
آنوقت آنها، آن چند نـفـر بـررسـى كـنـند و شما هم مشغول باشيد و انشاء الله خداوند
حفظ كند شما را و من هم دعـاگوى همه تان هستم انشاء الله . و مسؤ وليت شما بسيار
سنگين است و كار شما بسيار بـا ارزش و مـسـؤ وليـت هـم زيـاد پـر ارزش است براى
اينكه نشر احكام خداست ، نشر مكتب الهـى است ، مسؤ وليت زياد است براى اينكه بايد
طورى انجام بگيرد كه خداى نخواسته يك وقت لغزش در آن نباشد و كتابى كه مثلا غير
اسلامى و انحرافى باشد در آن نباشد و ايـن البـتـه بـايـد يـك دسـتـه اى ، يـك
جـمـعـى اين كار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تاءييدتان كند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 1/7/58
بيانات امام خمينى در جمع دانش آموزان دبستان فيض قم
معلمين در تربيت اسلامى انسانى كودكان كوشا باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن امـروز كـه روز اول تـحـصـيـل اسـت و روز اول بـاز شـدن مـدارس اسـت پـيـش ايـن
اطـفـال كـوچـك دبـسـتـانـى آمـده ام كـه ايـنـهـا بـه فـطـرت نـزديـكـتـرنـد كـل
مـولود يـولد عـلى الفـطره ثم ان ابواه يهود انه وينصرانه و يمجسانه چون بچه ها
جـديـد العـهـد بـه مـلكـوت هـسـتـنـد، آن كدورت هائى كه از طبيعت عايد انسان مى
شود و آن كدورت هائى كه از دولت طاغوتى نصيب ماشد، اينها از او دور بودند.
جـوانـان ما را نگذاشتند تربيت انسانى بشوند. اين كودك ها كه الان در پيش من هستند
و با فـشـار بـه دامـن مـن هـجـوم مـى آورند مورد علاقه من هستند، بچه هاى منند،
عزيزان منند، به ملكوت نزديكترند، از آلودگى هاى طبيعت دورند و من اميدوارم كه معلم
هاى اين بچه ها و اين كـودك هـا در تـربـيـت انسانى اسلامى اينها كوشا باشند و از
آن تعليمات سوئى كه در سابق بود مبرا باشند.
مـعلمان مدارس در هر جا هستند عنايت شان به اين كودك ها بيشتر باشد كه اين كودك ها
اميد آتـيـه مـمـلكـت ما هستند و از اين كودك هاى امروز، انسان ها و دانشمندان فردا
درست مى شود. ايـنـهـا هـسـتـنـد كـه در آتـيـه مـمـلكـت مـا را اداره مـى كـنـنـد
و پـس از مـا ايـنـهـا بـايـد اسـتـقـلال مـمـلكـت و آزادى را حـفـظ كنند. معلمان
از اين كودك هاى نورس قدردانى كنند و اين كودك هاى نورس را كه آلوده نيستند به آن
چيزهائى كه ما بزرگ ها آلوده هستيم ، نگذارند آلوده شوند.
اسلام تمام آزادى ها و استقلال ها را بيمه مى كند
تـربـيـت هـا، تـربـيـت ديـنـى بـاشـد. اسـلام تـمـام آزادى هـا و اسـتـقـلال هـا
را بـيـمـه مـى كـنـد و بـچـه كـوچـك مـا را اگـر اسـلامـى بـار بـيـاوريـد،
اسـتـقـلال و آزادى مـمـلكت شما بيمه خواهد شد. از اين كودك ها قدردانى كنيد و از
اين عواطف كودكانه آنها من تشكر مى كنم .
مـن ايـنـهـا را دوست مى دارم همانطور كه شما عزيزان خودتان را دوست مى داريد.
اينها همه عـزيـزان مـن هـسـتـند و نور چشم من هستند و در آتيه اميد من به اينهاست
. من از خداى تبارك و تـعـالى سلامت و سعادت اين قشر كودكان را كه مايه سرفرازى ما
در آتيه بايد بشوند تـشـكـر مـى كـنم و به همه دعا مى كنم . خداوند اين غنچه نزديك
به شكوفا را در تربيت اسلامى شكوفا كند. خداوند اين بچه هاى
لطيف ظريف انسانى را در پناه خود حفظ كند و نور فطرت آنها را شكوفا كند.
مـن بـيش از اين طول كلام نمى دهم كه اين بچه ها در اين فشار ناراحت هستند و در
آفتاب از گرما ناراحت مى شوند.
خـداونـد هـمـه شـمـا را سـعـادتـمـنـد كـنـد. خـداونـد مـمـلكـت مـا را بـه وجـود
شـمـا مستقل كند.
والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين
تاريخ : 2/7/58
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران
انقلاب اسلامى
مسؤ وليت عظيم ما حفظ مكتب و چهره اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما و شما دو مسؤ وليت داريم : يك مسؤ وليت كوچك و يك مسؤ وليت بزرگ مسؤ وليت كوچك ،
حفظ كشور و حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمى و تربيتى افراد، كه اين مهم
اسـت لكـن كـوچكتر از آن دومى است . دوم ، حفظ مكتب و چهره اسلام . ما اگر چنانچه
در آن امر اول پيش ببريم ، البته پيشبرد بزرگ است و اگر شكست هم بخوريم شكستش هم
بزرگ ، لكـن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب ، شكست آخرى براى ما نيست ، شكست همان در
فعاليت هـاى نـظامى و فعاليت هاى انتظامى است . اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ
بكنيم و در آن شكست نخوريم ، براى ما در عاقبت پيروزى است . شما وقتى ملاحظه كنيد،
از زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و زمان خلافت حضرت امير سلام الله عليه
جنگ هاى زيادى شده است و جنگ ها همه جنگ هاى اسلامى ، براى تربيت جامعه بودند، يك
جنگ ما در اسلام نداريم كه از اين مطلب كه براى ساختن جامعه باشد و جلوگيرى كردن از
كسانى كه نمى خواهند بـگـذارنـد جـامـعـه تـرقى بكند، در اسلام نداريم يك همچو جنگى
. پيغمبر اسلام جنگ هاى مـتـعـددى كـردند و در بعضى از جنگ شكست خوردند، در عين
حالى كه شكست خوردند مكتبشان شـكـسـت نـخـورد، مـكتب محفوظ بود. حضرت امير سلام
الله عليه در بعضى از جنگ ها شكست خـوردنـد حـتى در جنگ با معاويه بالاخره شكست با
ايشان بود، آنها با حيله و با همين طور ايشان را شكست دادند، معذلك چون مكتب محفوظ
بود، شكست نخورد بلكه پيروز شد در آخر. الان پيروزى او معلوم است ، همه ملت هاى
اسلامى به او توجه دارند و معاويه را قبلا اگر بعضى از برادرهاى اهل سنت ما نمى
خواستند راجع به معاويه مثلا چيزى بگويند، لكن حالا ديـگـر معلوم نيست اينطور باشد،
معاويه ديگر اينقدر رسوا شده است كه مسلمين ، ديگر او را قبول ندارند. پس در عين
حالى كه در جنگ صفين امير المؤ منين بالاخره شكست خورد، لكن پـيروز شد براى اينكه
مكتب محفوظ بود و معاويه هم ماهيتش معلوم شد، براى آن اشخاصى كـه نـمـى دانـسـتـنـد
ماهيتش معلوم شد، منكشف شد. و همين طور حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه ، خوب ، در
كربلا تشريف آوردند و جنگ بين يك عده كم با يك گروه هاى زياد منتهى بـه قـتـل
ايـشـان و اسـارت اهـل بـيـت ايـشـان و بـه شـكـسـت مـنـتـهـى شـد، لكـن در عـيـن
حال يزيد را شكست داد. اين يزيد در دنيا مفتضح شد به طورى كه ديگر نشد باقى
بـمـانـد او، براى اينكه مكتب محفوظ بود، مكتب ، مكتب توحيدى و اسلامى بود و اسلام
محفوظ بود، از اين جهت شكستى نبود. الان ما در يك وضعى واقع هستيم كه براى ما سرد و
راهى ما واقـع شده ايم كه ممكن است كه خداى نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوريم .
اگر فرض بـكـنـيـد كه ما در اين مبارزه اى كه ملت ما با محمدرضا بلكه با همه
كشورهايى كه با او همراه بودند، در اين مبارزه ما فرض كنيم كه خداى نخواسته ملت ما
شكست خورده بود، اين يك شكستى بود كه دنبالش باز پيروزى بود و اگر هم شكست خورده
بوديم به نظر من خيلى غصه نداشت براى اينكه ما مكتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن
مكتب بالاخره حق بر بـاطـل غلبه مى كند. اما ما الان سر يك دوراهى واقع شده ايم كه
ممكن است با دست ما اسلام آن چـهـره زيـبائى كه دارد، در پيش كشورهاى خارجى يا دشمن
هاى داخلى ، آن چهره اش به طـور ديـگـرى نـمـايـش پـيدا بكند كه مكتب ما شكست
بخورد. آنهائى كه ما هميشه مى گفتيم مكاتبشان انحرافى است و اسلام است كه مى تواند
يك مكتبى داشته باشد كه بسازد جمعيت هـا را و گـروه هـا و مـلت هـا را بسازد و
اسلام مكتب انسان ساز است ، انسان ها را از قوه به فـعـليـت مى آورد، اين حرف ها را
ما مى زديم و مى زنيم ، خوف اين است كه اگر چنانچه در اعـمـال مـا يـك نـحـوى
مشاهده بشود كه بر خلاف آنى است كه ما ادعا مى كنيم ، دشمن هاى ما پـاى ما حساب
نكنند، پاى اسلام حساب كنند، بگويند پاسدارهاى اسلامى ، ملاهاى اسلام ، نـظـامى
اسلامى اينطور عمل مى كنند. پى بهانه هستند آنها كه يك خلاف ببينند و آن خلاف را
عـلم كـنـند با اضافاتى صد چندان و به خيال خودشان ما را معرفى كنند در جوامع به
ايـنـكـه جـمـهـورى اسـلامـى كه اينها مى گفتند، اينطور بود كه الان مردم از
گرفتارى آن رژيـم سـابق خلاص شده اند و به گرفتارى اين رژيم افتاده اند. الان دارند
اين حرف ها را مـى زنـنـد در عين حالى كه بهانه هايشان كم است ، در عين حالى كه در
اين انقلابى كه مـلت ايـران كرد از همه انقلاب هاى دنيا آرامتر و سفيد بود، يك
انقلاب سفيد بايد اسمش را گـذاشـت ، نـه مـثـل انـقـلاب مـحـمـدرضـا، يـعـنـى
آنـقـدرى كـه مـا از دسـت داديـم چـنـد صـد مقابل آن به دست آورديم ، لكن نه آنى كه
مى خواهيم ، آنى كه مى خواهيم باز به دستمان نـيـامـده اسـت ، آنـى كـه بـه دسـت
آورديـم ايـن اسـت كـه مـوانع را از سر راه به طور عمده بـرداشـتـيم ، يك مقدارى هم
هست لكن اگر چنانچه ما امروز يك كارى بكنيم كه گفته بشود كـه آن وقـت رژيـم سـلطنتى
بود و اين كارها را مى كرد، حالا هم كه جمهورى اسلامى است و اسـلام است و دم از
قرآن مى زنند و دم از اسلام مى زنند و دم از ايمان مى زنند، حالا هم همان اسـت
منتها لفظش فرق كرده است ، معنا همان معناست لكن الفاظ تغيير كرده است ، به جاى
رژيـم سـلطـنـتـى رژيـم جـمـهـورى گـفـتـه شـده اسـت لكـن عـمل همان عمل است و
برنامه همان برنامه ، اين يك مسؤ وليت بزرگى است گردن من و آقا هـسـت ، گـردن آقـا
و شماها هم هست و گردن همه ملت ، يعنى هر كس الان در پوشش جمهورى اسـلامـى هـسـت ،
ايـن مسؤ وليت را دارد. مسؤ وليت ، مسؤ وليت شخص نيست ، اگر مسؤ وليت شخص بود چيزى
نبود، اگر مسؤ وليت آقا بود چيزى نبود. فرض كنيد كه آقاى لاهوتى هم متهم بشوند يا
من متهم بشوم و يا آقاى ابو شريف متهم بشوند، اين چيزى نيست . مساءله اتـهـام
مـكـتـب اسـت ، مـكـتب ما را اينها متهم مى خواهند بكنند، به اشخاص كار ندارند.
آنها آن چيزى را كه بر خلاف مقصدشان بوده
است و آن چيزى كه خودشان را براى آن چيز شكست خورده يافتند، آن عبارت از مكتب ما
بود، مكتب ما اينها را شكست داد، مكتب ما يك مكتبى بود كه اين جوان ها را عرضه داشت
، همين جوان ها مى گويند كه شهادت را براى ما بخواهيد. اين مكتب است ، فرد نمى شود
كه ، افراد نمى شـود كـه مـردن را بـخـواهـنـد بـراى يـك امـورى كـه مـربوط به
زندگى است ، اين اصلا معقول نيست يك همچو چيزى كه شما بگوئيد كه من كشته بشوم براى
اينكه مثلا فلان چيز، فلان كالا ارزان بشود يا گران بشود. اين پيش اشخاص مطرح نيست
، آنى كه مطرح است عـقـايـد مـردم اسـت . اين ، عقيده است كه انسان را مى كشد به
اين طرف و آن طرف . آن عقيده بـود كـه حـضـرت سـيـدالشـهـدا را بـا چـنـد نـفـر،
بـا چـنـد عـدد مـعـدود كـشـانـد در مقابل يك امپراطور خبيثى كه همه عده و عده را
داشت لكن نه آدم بود، نه ايمان داشت . اينكه سيدالشهدا را كشاند به آنجا، مكتب بود
كه كشاند به آنجا، اتحاد و عقيده بود كه كشاند بـه آنـجـا و هـمـه چـيـزش را داد در
مـقـابـل عـقـيـده ، در مـقـابـل ايـمـان ، و كـشـتـه شـد و شـكست داد، طرف را شكست
داد. اگر خداى نخواسته در اين نـهـضـتى كه شما كرديد يك وقت كارى ما و شما انجام
بدهيم ، روحانيون و پاسداران ، هر دو طايفه پاسدار هستند، پاسدار اسلام بايد همه
ملت پاسدار اسلام باشد. كلكم راع همه بـايـد مـراعـات كـنـيـد، هـمـه تـان راعـى
هـسـتـيـد، هـمـه مـردم و هـمـه هـم مـسـؤ ول هستند، يعنى همه بايد همانطورى كه يك
شبانى يك گله اى را مى برد و رعى مى كند و مـى چـرانـد و بـه جـاهـاى خـوب بـايـد
بـبـرد، مـسـؤ ول اين است كه اين را به جاهاى خوب و به علفچراهاى خوب ببرد و به آب
خوب ، و مسؤ ول اسـت پـيـش صـاحـبـان او بـه ايـنـكـه چـرا نـبـردى ، هـمـه مـا آن
حـال را داريـم ، مـسـؤ وليـم در مـقابل خدا و در مقابل وجدان و همه مان بايد
مراعات بكنيم ، يعنى نه اينكه مراعات خودمان را، من مراعات همه شما را بكنم ، شما
هر يك مراعات همه را. يـك هـمـچـو برنامه است كه همه را وادار كرده كه به همه چرا
بگوئيم ، همه را جلويش را، هـمـه را، بـه هـر فـردى ، به هر فردى لازم كرده به
اينكه امر به معروف كند. اگر يك فرد خيلى به نظر مردم مثلا پايين ، يك فردى كه به
نظر مردم خيلى اعلا رتبه هم هست ، اگـر از او يـك انحرافى ديد، بيايد (اسلام گفته
برو به او بگو، نهى كن ) بايستد در مـقـابـلش بـگـويـد اين كارت انحراف بود نكن .
مى گويند عمر در وقتى كه خليفه بود، گفت كه من اگر چنانچه خلافى كردم به من مثلا
بگوئيد، چه بكنيد، يك عربى شمشيرش را كـشـيـد گـفـت مـا بـا ايـن مـقابل تو مى
ايستيم ، اگر تو بخواهى خلاف بكنى ما با اين شـمـشـيـر مـقـابـلت مـى ايـسـتـيـم .
تـربـيـت اسـلامـى ايـن اسـت كـه در مـقـابل اجراى احكام خدا و در مقابل راه
انداختن نهضت هاى اسلامى ، هيچ ملاحظه از كسى نكند. ايـن آقـاست اين غير آقا، اين
پدر است اين پسر است ، اين رئيس است اين مرئوس است ، ابدا ايـن مـسـائل نـبـاشـد در
كـار. مـسـاءله ايـن بـاشـد كـه ايـن آيـا بـه طـريـق اسـلام دارد عمل مى كند يا نه
. به طريق اسلام عمل مى كند، هر فردى باشد بايد از او قدردانى كرد و تشويق كرد و
محبت به او كرد. برخلاف اسلام كه باشد هر فردى مى خواهد باشد، يك روحـانـى عالى
مقام باشد، يك آدمى باشد كه مثلا راءس باشد، يك سركرده باشد، وقتى ديـدنـد بـرخلاف
مسير دارد عمل مى كند، هر يك از افراد مؤ ظفند كه به او بگويند كه اين خلاف است ،
جلويش را بگيرند. همه ما الان موظفيم به اينكه اعمالى كه خودمان مى كنيم يك اعمالى
نباشد كه چهره انقلاب
مـا را مـشـوه كـند، غير از آنى كه خدا مى خواهد، آنطور عرضه بكنيم . الان شما اسم
شريف پاسدارى برايتان ثبت است ، پاسدار اسلام ، پاسداران انقلاب اسلامى ، پاسدار
انقلاب اسـلامـى لفـظ نـيـسـت ، واقعيت است ، يك واقعيتى است ، اين واقعيت است كه
شما هر جا اگر يـكـى پـيـدا بـشود و بر خلاف مسير اسلام بخواهد يك كسى كارى بكند و
يك گروهى چه بـكـنـد، ايـن واقـعـيـت اسـت كـه شـما را مى كشاند آنجا، حركت مى كنيد
به آنجا، آن فتنه را خـامـوش مى كنيد. اين يك واقعيتى است كه اگر چنانچه ما اسممان
پاسدار بود و واقعيتمان پاسدار، اينكه خودمان را از خودمان پاسدارى بكنيم كه بر
خلاف مسير اسلام حركت نكنيم . از پاسدار وقتى بر خلاف پاسدارى يك چيزى ديده بشود،
نمى گويند اين آقا اين كار را كـرده ، مـى گويند پاسدارها اين طورى هستند. و اين يك
مسؤ وليت بسيار بزرگى است كه به عهده تان هست ، به عهده ما هم هست ، ما هم ، در بين
ما هم اين مساءله است كه اگر يك اهـل عـلمـى خـداى نـخواسته يك خلافى بكند مى گويند
آخوندها اينجورند، مى روند سراغ آخـونـدهـا، اگر يك كميته اى يك كارى بكند مى گويند
آن كميته ها، كميته هاى اسلامى اين طـورى است . دشمن ها ايستاده اند كه از شخص مطلب
را ببرند بالا برساند به نوع ، از آنجا ببرند بالا برسانند به اسلام . دشمن هاى ما
اين طورى ، اينكاره اند، فكر اين مطلب هـستند، يعنى آن مركزى را كه از آن ترسيده
اند مى خواهند بكوبند و آن اسلام است ، آن را مى خواهند بكوبند. گاهى به اسم معممين
مى كوبند، گاهى به اسم پاسدارهاى اسلامى ، گاهى به اسم كميته هاى اسلامى ، گاهى به
اسم دادگاه هاى اسلامى ، اين طورى . ما مؤ ظـفيم كه بهانه دست اين اشخاصى كه غرض
دارند ندهيم و هر يك خودمان را مواظبت كنيم و پاسدارى از خودمان بكنيم و هر يكمان
از رفقا فرض كنيد پاسدارى بكند. آقا خودش را حـفـظ بـكـند و ماءمور حفظ شما و شما
و شما هم هست ، نه اين است كه ماءمور است كه خودش را، مـاءمـور اسـت كـه خـودش نماز
بخواند، نخير ماءمور است كه شما را وادار كند به نماز خواندن ، من را وادار كند به
نماز خواندن ، همه ماءموريم ، خودش فقط مثلا بدگوئى به مردم نكند بى جهت ، اين خودش
هست ، اگر شما هم كرديد اين مكلف است ، يعنى تكليف الهى دارد بـه ايـنـكه شما را
جلوتان را بگيرد. امر به معروف و نهى از منكر دو اصلى است در اسـلام كـه هـمـه
چـيـز را مـى خـواهـد اصـلاح كـنـد. يـعـنـى بـا ايـن دو اصـل مـى خواهد تمام
قشرهاى مسلمين را اصلاح بكند، به همه ماءموريت داده ، به همه ، به تـمـام افـراد
زيـر پـرچـم مـاءمـوريـت داده كه بايد وادار كنيد همه را به كارهاى صحيح و جلوگيرى
كنيد از كارهاى فاسد. اينطور نيست كه شما فقط يك ماءموريتى داريد و آن اين اسـت كـه
خـودتـان يـك كـارهـاى خـوبـى بكنيد جز كار بد، ماءموريت زيادتر از اين است ،
خـودتـان و هـمـه را، هم خودتان ، هم همه را و هيچ فرقى هم بين قشرها در اين امر
نيست كه هـمـه بايد اطاعت خدا بكنند و همه بايد حفظ اين پاسدارى را بكنند. مهم اين
است پاسدارى خـيـلى شـريـف است براى اينكه خدمتگزارى به اسلام است ، حفظ اسلام است
و مسؤ وليت ش خـيـلى زيـاد اسـت براى اينكه اگر خداى نخواسته پاسدار بر خلاف مقررات
پاسدارى و بـر خلاف مقررات پاسدارى اسلامى عمل بكند، يك وقت مى بينيد كه با قلم
اشخاصى كه مـى خـواهـنـد چـهـره اسـلام را وارونـه نشان بدهند، آنها به فعاليت مى
افتند و بهانه به دستشان مى آيد و اسلام را بد معرفى مى كنند و مكتب ما خداى
نخواسته يك وقت شكست بخورد. اگر مكتب ما شكست بخورد رفتيم تا آخر، تمام شده ديگر
كـار. اگـر در ايـن زمـان ، در ايـن زمـانـى كـه ايـن نـهـضـت پـيـدا شـد و ايـن
قلدرها را، اين چـپـاولگـرهـا را هـمـه را خـارج كـرد و بـيرون كرد همه را، اگر به
جاى او يك غارتگر و چـپـاولگـر بـه حدود خودش بنشيند، نهضت ما از بين مى رود و مكتب
ما شكست مى خورد و اين به عهده من و شما و همه است ، بايد حفظش بكنيم .
اگـر نـتـايـج اسـلام را عـرضـه كـنـيـم هـمـه عـالم قبول
مى كنند
مـن از خـداى تـبارك و تعالى مى خواهم كه هميشه نظير اين آقاى شريف كه ابو شريف كه
كـم ديـدمـشـان امـا خـوب ديـدمـشـان ، و اين آقا كه نور چشم من است و سابقه دارم
با ايشان سال هاى طولانى و اينقدر رنج ديده است از اين رژيم فاسد كه الان كه كسى به
من گفت ، گـفـت ايـشـان بـاز آثـار آن شـكـنـجـه هـا در بـدنش هست و مقاومت كرده ،
اين آقا را قدرش را بـدانـيـد، ايـن يـك آدم مـعـمـولى نـيـسـت ، يـك آدم زائد بـر
مـعـمـول اسـت و مـن امـيدوارم كه با همت همه شما انشاء الله اين نهضت پيش برود و
اين چهره اسـلام خـوب نـمايش پيدا كند. يعنى ما يك متاعى داريم كه اين متاع را اگر
چنانچه عرضه بـكـنـيـم ، همه عالم قبول مى كنند. نمى گذارند اين متاع را ما عرضه
بداريم ، نگذاشتند، سـال هـاى طـولانى نگذاشتند كه ما عرضه بكنيم آن متاعى كه داريم
و آن اسلام است . الان يـك خـورده ، يك بادى از اسلام آمده است ، يك نسيمى از اسلام
در اين مملكت آمده است . الان از هـر جـا مـى آيند مى گويند كه همه عاشق ايرانند.
همين الان يك آقايى كه رفته بود در يك محلى در خارج ، كه آمده بود مى گفت كه در آن
جلسه اى كه ما بوديم و پنجاه و چند نفر از اشخاصى كه روشنفكرهاى آنها و از علماى
آنها!!! و از، عرض كنم بودند، همه شان اظهار مى كردند كه ايران چطور، ما چگونه
هستيم . و ملت ها با هر كس كه تماس گرفتيم ، همه اسم از ايران مى بردند و قضيه
ايران چطورى است . نظر دارند الان به ايران . الان چند نـفـر هـم از بـنگلادش بود
كه آمده بودند اينجا، اينها هم همين طور مى گفتند كه ملت ما همه تـوجـه بـه
ايـنـجـا دارند و چشمشان به اينجاست . همه عالم الان چشمشان را دوخته اند كه
بـبـيـنـنـد مـا چـه مـى كـنـيـم ، مـا راسـت گـفـتـيـم كـه حـكـومـت عـدل اسـلامـى
يـا خـداى نـخـواسـتـه خـلاف گـفـتـيـم و خـودمـان هـم غير اسلامى هستيم و غير عـدل
اسـلامى ؟ باز اگر اينطور حساب بكنند كه اينها غير اسلامى اند، اين باز يك چيزى
بود، اما بگويند كه اسلام اين است ، شكست آن است كه بگويند كه اسلام اين است كه
اينها پاسدارهايشان هستند و اينها هم آخوندهايشان .
خـودتـان را حـفـظ كـنـيـد بـرادرهـاى من ، توجه كنيد به اينكه مسؤ وليت زياد است و
بايد خـودتـان را حـفـظ كـنـيـد و همه تان بايد خودتان را حفظ بكنيد. توجه داشته
باشيد به اينكه مكتب راحفظش كنيد، مكتبتان انشاء الله ، و شما كه رؤ ساى پاسدارهاى
جاهاى ديگر هم هـسـتـيـد پـاسـدارهـاى خـودتـان را تـوجـه بـدهـيـد بـه ايـن
مـسـائل كه آنها هم حفظ كنند تا انشاء الله يك كشورى پيدا بشود، يك كشورى اسلامى كه
هـر جـايش پا بگذاريم بوى قرآن كريم و پيغمبر اسلام باشد. خداوند همه تان را انشاء
الله حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
تاريخ : 2/7/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام مهرى
جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سيد عباس مهرى دامت افاضاته
بسمه تعالى
امـيـد اسـت وجـود شـريـف از بـليـات مـحـفـوظ و بـه انـجـام وظـايـف الهـى
مـشـغـول بـاشـيـد، ضـمـنـا بـا تـوجـه بـه وضـع زمـان و احتياج مسلمانان به آشنائى
با مـسـائل روز و اطـلاع از وضـع همديگر و اجتماعات با شكوهتر لازم است جنابعالى در
كويت اقـامـه نـماز جمعه نموده و بدين وسيله جنابعالى به اقامه اين فريضه الهى
منصوب مى شـويـد. امـيد است مؤ منين محترم نيز از اين فرصت استفاده كرده و با
اجتماع بيشتر و هر چه بـا شـكـوهـتـر از هـمـكـارى در بـرگـزارى و شركت در مراسم
نماز جمعه دريغ ننمايند. از خداوند تعالى مؤ فقيت همگان را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/7/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آيت اللهى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن آيت اللهى دامت
افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
امـيـد اسـت وجـود شـريـف از بـليـات مـحـفـوظ و بـه انـجـام وظـايـف ديـنـى و
اجـتـمـاعـى مـشـغـول و مـؤ فـق بـاشـيد. ضمنا طومارى با امضاهاى بسيار از طرف
اهالى محترم جهرم و اصـل گـرديد كه در خواست شده بود جنابعالى كماكان در جهرم نماز
جمعه را اقامه كنيد. مقتضى است دعوت آقايان را بپذيريد و اينجانب جنابعالى را به
اقامه نماز جمعه ماءمور و مـنـصـوب مى نمايم كه انشاء الله تعالى ضمن اقامه نماز،
اهالى محترم منطقه را در خطبه بـه وظـايـف حـسـاس و خطيرى كه در اين برهه از زمان
دارند آشنا و آگاه سازيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 4/7/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هياءت فاطميون تهران
رژيم هاى سلطنتى گذشته ، مانع تحقق اسلام واقعى بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
تـفـاوت مـا بـين رژيم پهلوى با رژيم هاى سابق و دولت اموى و عباسى اين بود كه همه
اينها در يك معنى مشترك بودند و آن اينكه نمى خواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق
پيدا بـكـنـد، هـم بـنـى امـيـه ايـن مـطـلب را مـى خـواسـتـنـد، اسـلام را بـه
حـسـب ظـاهـر قـبـول داشـتند و در راه او هم كارهائى مى كردند و جماعت جمعه همان
سلاطين شان به جا مى آوردند، هم بنى اميه ، هم بنى عباس ، لكن نمى خواستند آن
اسلامى كه پيغمبر اكرم (ص ) فرمود و اهل بيت آن را مى شناختند، نمى خواستند اين
تحقق پيدا بكند براى اينكه آن اسلام او بـود كه خود پيغمبر و اميرالمؤ منين سلام
الله عليه راءس آن بودند و زندگى شان آن بود.