صحيفه نور جلد ۵

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۱ -


رمز پيروزى نهضت ، اتكال به الله و حفظ وحدت كلمه
پـيـروزى مـا بـراى ايـن بود كه همه رو به خدا كردند و پيروزئى كه قدرت اسلام است حـفـظ كـنـيم و وحدت كلمه را. گمان نكنيد كه حالا تمام شد مطلب و دوباره برگرديد به حـالات اوليـه ، خـيـر، تـمـام نـشـده اسـت و الان بـايـد وحدت را حفظ كنيد واين نهضت را با گـرمـى ، ايـن نـهـضـت را بـا تمام قوا حفظ كنيد. خداوند همه شما را سعادتمند كند، دنيا و آخرت همه شما را تعمير كند. سلام بر شما.
تاريخ : 5/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان عشاير لرستان  
رژيم سر سپرده پهلوى ،عامل استعمار فرهنگى و اقتصادى
بسم الله الرحمن الرحيم
دوسـتـان مـن خـوش آمـديـد. خـداونـد شما را در پناه خودش حفظ كند. من مى دانم كه شماها هم مـثـل سـايـر اقـشار ملت در اين پنجاه و چند سال زير حكومت طاغوتى چه كشيديد. ما همه در تحمل ظلم و چيزهايى كه دولت طاغوتى به اين ملت وارد آورد شريك بوديم و بحمدالله بـا كـمـك هـمـه اقـشـار مـلت و عـشـايـر مـحـتـرم ايـران ايـن پـيـروزى تـا ايـنـجـا حـاصـل شـد و البـتـه الان مـا يـك مـقدار زيادى در پيش رو داريم كه خرابى هائى است كه رژيم طاغوتى سابق براى ما به ارث گذاشته است . اينها تمام حيثيات ملى ما و خزائن ما را بـردنـد و چـپاول كردند، دست اجانب را در ايران بازگذاشتند، پايگاه براى دولت هاى ابـرقـدرت در ايـران درسـت كـردند، خزائن ما را به باد دادند، دامدارى ما را ممنوع كردند، ملى كردند به اصطلاح خودشان جنگل ها و مراتع ما را، لكن مراتع خوب ما را به ديگران دادنـد، جـنـگـل هاى ما را به ديگران و به اجانب دادند، زراعت و كشاورزى ما را فلج كردند، خـزائن مـا را بـه بـاد فـنـا دادنـد، مـلت مـا را عـقـب مـانده نگه داشتند، مدارس و فرهنگ ما را استعمارى كردند و الان ما با يك اقتصاد فلج ... و با دانشگاه هاى غير صحيح و يك اقتصاد ورشـكـسـتـه روبـرو هـسـتـيـم لكن اميد است به همت همه ملت ، اقشار همه ملت ، عشاير محترم ايـران ، تـمـام اقـشـار مـلت ، ايـن بـار سـنـگـيـن بـه منزل برسد.
وحدت كلمه را با جلوگيرى از تبليغات سوه و طرد تفرقه افكنان حفظ نمائيد
من اميدوارم كه شما آقايان آگاهانه وحدت كلمه خودتان را حفظ كنيد، اختلافات بين عشاير را ريـشـه كـن كـنـيـد. ريـش سـفـيـدهـاى شما وساطت كنند بين جوانان عشاير و آنها را با هم اصـلاح بـدهـنـد. اگـر چـنـانـچـه خـداى نـخـواسـتـه اخـتـلافـى بـيـن امـت حـاصـل بـشـود مـن خـوف ايـن را دارم كـه بـاز بـه فـرم ديـگـر مـسـائل تـازه عـود كـنـد و شـمـا تـلخـى ايـن مـسـائل را چـشـيـديـد نـگـذاريـد ايـن مسائل عود كند.
بـا هـم بـاشـيـد. همه اقشار با هم باشند. روستاهايى را كه شما در آنجا ساكن هستيد حفظ كـنـيد، از شر اشرار حفظ كنيد. اگر كسانى بين شما آمدند و اختلاف اندازى كردند آنها را طرد كنيد. از تبليغات سوئى كه به نفع اجانب مى كنند جلوگيرى كنيد.
ملت برادروار به جمهورى اسلامى راى بدهند
الان مـملكت از خود شماست و دولت از خود شماست و دولت در خدمت شما هست و من در خدمت همه شـمـا هـسـتم و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه عزت و سعادت شماها را با قدرت اسلام حفظ كند. شماها برادران ما هستيد و ما برادران شما هستيم و همه ملت با هم برادرند و بـايـد بـا هـم ايـن راه را طـى بـكـنـند و به جمهورى اسلام راى بدهند و بعد هم انشاءالله بـدانـيـد كـه تـابـع قـوانـين اسلام است ، راى بدهند و بعد هم انشاءالله جمهورى اسلامى برقرار بشود و گرفتارى هاى ما بلكه ترميم بشود. خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 7/1/58
بيانات امام خمينى در ميان گروهى از اهالى تبريز 
مردم آذربايجان هميشه در راس قيامها بوده اند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
بـرادران تـبـريـزى مـن ! خـوش آمـديـد، عـزيـزان مـن ! بـه مـنـزل خـودتان آمديد. من نسبت به همه شما خدمتگزارم ، من به همه شما محبت دارم ، شما همه بـرادران مـن ، فـرزنـدان مـن هـسـتـيـد. مـن از مجاهدات شما در اين نهضت تشكر مى كنم . من از گرفتارى هايى كه براى ملتمان و خصوصا آذربايجان پيش آمده است متاسفم . من مى دانم كه در دوره سابق بر ملت ما، بر شما چه گذشت .
ملت ما بحمدالله قيام كرد و آذربايجان هميشه در راس قيام ها بود، پيشقدم بود در قيام ها و در ايـن نـهـضت هم بحمدالله آذربايجان پيشقدم بود. خداوند آذربايجان را براى ما حفظ كند. خداوند ملت ما را همه با هم پيوند بدهد.
وحدت كلمه و اتكال به خدا رمز پيروزى است
مـا هـمـه بـرادر هـسـتـيـم و هـمـه بـا هم بايد باشيم . رمز پيروزى ما همين وحدت كلمه و هم پـيـوسـتـگى ما به هم بود. رمز پيروزى ما توجه به خداى تبارك و تعالى و پاسدارى اسـلام بـود. ايـن رمـز را حـفـظ كـنيد، اين وحدت را حفظ كنيد، اين همبستگى را حفظ كنيد، اين توجه به اسلام را حفظ كنيد. خداوند شما را پيروز كند بر همه امور.
همه با هم با اتكال به خدا و قطع مابقى ريشه هاى فساد،نهضت را تداوم بخشيد
ما الان باز پيروزى مطلق بر ايمان حاصل نـشـده اسـت . مـا نـصـف راه را رفتيم . الان مملكت ما باز آشوب است ، آشفته است . مفسدين در اطـراف مـمـلكـت شـلوغكارى مى كنند. بايد به همت شما جوان ها، هر كدام در هر جا كه هستيد، مـرزهـاى اين مملكت را حفظ كنيد، دست خرابكارها را كوتاه كنيد. شما بوديد كه پيروزى را تـا ايـنـجا رسانديد و شما بايد باشيد كه پيروزى را به آخر برسانيد. دولت ما تنها نمى تواند اين كار را انجام بدهد، روحانيون ما تنها نمى توانند اين كار را انجام بدهند، بـايـد هـمـه با هم باشند، دولت با ملت ، ملت با دولت . الان دولت ديگر دولت اسلامى است دولت سابق نيست كه دولت طاغوتى بود.
دولت اسـلامى است . دولت از خود شماست و شما از خود دولت هستيد. ارتش از خود شماست و شـمـا از خـود ارتـش هـسـتـيـد. ارتش بايد پشتيبان شما باشد، شما بايد پشتيبان ارتش باشيد. همه بايد با هم اين نقيصه هايى كه الان در ايران هست پر كنيم . همه بايد با هم بـرادر بـاشـيـم . هـمـه بـايـد بـا هـم ايـن نـهـضـتـى كـه تـاكـنـون حـاصـل شده است به آخر برسانيم . اگر خداى نخواسته اين نهضت سستى پيدا بكند و ما برويم دنبال كار خودمان و بى تفاوت بشويم راجع به مقدرات مملكت خودمان ، من خوف آن را دارم كـه خـداى نخواسته باز مسائل سابق برگردد يا خداى نخواسته آن خيانت و جنايت هـابـه مـمـلكـت مـا بـرگـردد. ما بايد همه با هم باشيم و همه با هم اين نهضت را به پيش بـبـريـم ، ايـنـكـه بـه واسـطـه وحـدت كـلمـه مـا و اتـكـال بـه خـداى تـبـارك و تـعـالى اتـكال به قرآن مجيد، ما اين نهضت را به آخر برسانيم ، و اين ريشه هاى فاسدى كه در مملكت ما بقيه اش باقى مانده است تا يك حدودى ، اينها را بكلى از بيخ و بن در آوريم ، و مـملكت در دست خود شما، براى خود شما، مقدرات مملكت به دست خود شما باشد، براى خود شما باشد.
حدود و ثغور خود را حفظ و مانع تبليغات سوءمفسدين شويد
مـن از خـداى تـبـارك و تعالى پيروزى شما را خواستارم و من از شما خواهشمندم كه تشريف بـبريد به محل خودتان و در آنجا حفظ كنيد حدود و ثغور خودتان را و حفظ كنيد همه جهات خودتان را و نگذاريد كه اشخاص مفسد در بين جامعه پيدا بشوند و تبليغات سوء بكنند.
ما اميدواريم كه امر كردستان هم با صلح و صفا آرام بگيرد، و همه ما با هم برادر باشيم . مـا بـا كـردسـتـانـى هـا هـم برادر هستيم ، با آذربايجان هم برادر هستيم ، با همه حدود و ثـغـور ايـنـجـا بـرادر هـسـتيم و همه با هم مى خواهيم كه يك مملكت اسلامى با احكام اسلامى بـاشد كه به هيچ كس جور نشود، به هيچ كس ظلم نشود، حكومت نتواند تعدى بكند، ارتش نـتـواند تعدى بكند، همه با هم باشيم و همه با هم پيش ‍ برويم ، خداى تبارك و تعالى شما جوان ها را براى ما حفظ كند، و شما برادرها را براى ما نگهدارى كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تلاش گسترده استعمار به منظور جداسازى مسلمين از يكديگر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از بـركـات ايـن نهضت يكى اين است كه ما با اين چهره هائى كه ناآشنا گذاشتند ما را با آنها، انشاءالله آشنا بشويم و آشنا شديم .
دولت هـاى تابع استعمار كوشيدند تا اينكه طبقات مختلف ايران را از هم جدا كنند، بلكه در يك دايره وسيعى مسلمين را از هم جدا كنند، دولت اسلامى را از هم جدا كنند و در هر ناحيه اى قشرهاى آنجا را از هم جدا كنند، روحانيون را از طبقات ديگر جدا كنند.
شـمـا آقـايـان كـه پـزشـك هـستيد و اطبا هستيد، بهتر از ما مى دانيد كه اينها به سر ما چه آوردند. شما شاهد اين مصيبت ها بيشتر از ما بوديد و ما همه با هم شريكيم در اينكه در اين پـنـجـاه و چـنـد سـال شـاهـد مـصـيـبـت هـاى زيـاد بـوديـم و اگـر جـوان هـا از اول ايـن سـلسـله را يـاد نـدارنـد لابـد ايـن اواخـر را مـطـلع هـسـتـنـد و مـا كـه از اول اطـلاع داريـم و شـاهـد قضايا بوديم و در قم بوديم و ديديم در اولى كه اينها آمدند روى كار و رضاخان آمد روى كار با اين مردم چه كرد، با همين ملت قم چه كرد، با بانوان مـا چـه كـرد، بـا عـلمـاى مـا چـه كـرد، بـا طـلاب ما چه كرد. اينها فضايائى است كه اگر بخواهد كسى بنويسد بايد يك كتاب بنويسد.
مـن گاهى كه مباحثه داشتم در مدرسه فيضيه و چند نفرى بودند، يك روز ديدم كه يك نفر اسـت پـرسـيـدم گـفت : قبل از آفتاب اينها بايد بروند در باغات براى اينكه مامورين مى آيـند دنبالشان و آنها را مى گيرند قبل از آفتاب مى رفتند در باغات شهر و بعد آخرهاى شب بر مى گشتند به محل ما. خودمان اگر يك جلسه خصوصى مى خواستيم داشته باشيم به طور متفرق و از كوچه هاى پس كوچه هاى بايد برويم و چند نفر با هم مجتمع بشويم و در دل بـكـنـيم . شما نمى دانيد كه با بانوان قم چه كردند اينها، يك رئيس نظميه بود كـه نـمـى دانـم حـالا هـسـت يـا از بـيـن رفـتـه اسـت كـه ايـن آنـطـور بـا بـانـوان عـمـل مى كرد كه از قرارى كه گفتند يك روز دماغش خون آمده بود و نشسته بود خون دماغش داشت مى چكيد چشمش افتاد به يك زنى كه چادر دارد يا روسرى دارد اعتنا به خون نكرد و پـريـد بـه او. ايـنطور با چيزها عمل مى كردند و شما شاهديد كه در اين آخر اينها با اين ملت چه كردند، چه كشتارهائى در تمام شهرستان ها كردند، در خود قم چه مصيبت هائى به بار آوردند.
مصيبت خود باختگى در مقابل بيگانگان
و يـكـى از مـصـيـبـت هـاى بـزرگـى كـه بـراى ايـن ملت بار آوردند اينكه ملت را نسبت به خودشان هم بدبين كردند. اين معنا كه ما اگر يك مريض پيدا بكنيم در تهران ، الان هم مى گـويـنـد كـه ايـنـجـا نـمـى شود، برويد به مثلا انگلستان ، برويد به پاريس . اين يك مـطـلبـى اسـت كـه از دسـت آنـهـا بـراى مـا پـيـدا شـده اسـت ، يـعنى ما خودمان را باختيم در مقابل آنها، شما گمان مى كنيد كه در آنجا اطباى آنها همچو هستند كه اگر كسى برود آنجا چـه خـواهد شد. همين مريض هائى كه در اينجا اگر يك دقتى بكنند معالجه مى شوند وقتى بروند آنجا معلوم نيست درست معالجه بشوند، اينطور نيست كه اطباى آنها يك معجزه اى مى كنند و اطباى ما اينطور نيستند.
ايـن يـك مـطـلبـى اسـت كه براى تبليغاتى كه اينها كردند ما به خودمان هم حتى سوءظن پيدا كرديم ، يعنى خودمان هم باختيم خودمان را، شما گمان نكنيد كه اينجا اطبايش ، ايران اطـبـايـش كـمـتر از اطباء آنجا باشد. الان بسيارى از اطبا كه در امريكا هستند ايرانى هستند گـفـتـنـد شـايـد قـريـب پـانـصـد تا يا بيشتر طبيب ايرانى هست كه اگر طبيب هاى ايرانى بـيـايـنـد، اخـتـلال پـيـدا مـى كـنـد در آمـريـكـا. ايـنـطـور نـيـسـت كـه ايـنـهائى كه رفتند و تـحـصـيـل كـردند و يا در همين جا تحصيل مى كنند اينها كمتر از آنها باشند، نخير اينها هم هـمـانطور هستند، اينها هم مثل آنها يا بهتر از آنها هستند. ما در آنجا هم كه بوديم گاهى مثلا گرفتارى پيدا مى كرديم اطبا را مى ديديم و خيلى از آن ها چيزى كه فوق العاده باشد من كـه نـفـهـمـيـدم و اشـخـاصـى هـم كـه رفـتـنـد بـاز بـا هـمـان حـال مـرض بـرگـشـتـنـد، ايـنـجـا جـوابـشـان دادنـد رفـتـنـد آنـجـا، آنـجـا هـم هـمـيـن حـال بـوده اسـت . اين براى اين است كه اينها جديت كردند در اين سالهاى طولانى كه ما را تـهـى كـنـند از مغز خودمان ، يعنى ما را همچو غربزده كنند كه چيزهائى هم كه پيش خودمان بهتر است به آن سوءظن پيدا كنيم و عقيده مان اين باشد كه نه اينطور خوب نيست ، خوب اسـت كـه آنـطـور بـاشـد. حـال ايـنـكـه مـسـاله ايـنـطـور نـيـست و همچو نيست كه آنها در اين مـسـائل عـقـلى يـا در مـسـائل طـبى خيلى جلو باشند، خوب ، بله هستند اما نه اينطورى كه ما توهم مى كنيم .
پيوند و اتحاد اطبا و روحانيون از بركات نهضت اسلام
بنابراين يكى از بركاتى كه در اين نهضت هست اين است كه ماها را با هم مواجه كرده است . ما از هم دور بوديم و اين هم باز دست اجانب بود كه ماها را از هم دور كرده بود. با اينكه مـا بـا شـما همكاريم ، ما طبيب روحانى هستيم ، شما طبيب جسمانى ، همه طبيب انسان هستيم ، ما بـايـد با هم متصل باشيم مثل يك بدن كه روح دارد و جسم دارد، روحانيين و اطبا هم يك بدن هستند كه يكى آن جنبه است ، يكى اين جنبه لكن مع الاسف ما تا حالا يك همچو اجتماعى را غير از ايـن آخرى در تهران هم ( البته اطباء مى آمدند) اين اجتماعات را ما قبلا نداشتيم ، نه با شـمـا نـداشتيم با دانشگاهى ها هم نداشتيم ، با قضات هم نداشتيم ، با وكلا هم نداشتيم ، يـكـى از بـركـات ايـن نـهضت اين است كه ما مواجه حالا مى شويم با شماها و حرف هايمان رابا هم مى زنيم .
مـا مـى خـواهـيـم كه اين ايران ما تاكنون كه زير دست و پاى اجانب بوده و همه مخازن ما را بـردنـد، هـمـه حـيثيات ما را بردند، نيروهاى ما را يا عقب راندند يا ما را نسبت به نيروهاى خـودمـان طـورى كـردنـد كـه بـدبين بشويم ، ما مى خواهيم از حالا به بعد انشاءالله ورق بـرگـردد و مـا دسـت آنها را كوتاه كنيم و دست ظالم ها را كوتاه كنيم . بحمدالله دست اين ظالم كوتاه شد و البته همه مخازن ما را برد و دستش كوتاه شد و من اميدوارم كه بتوانيم از چنگش بيرون بياوريم . و عرض مى كنم كه منتها اين نكته الان بايد معلوم باشد كه ما تـا آخـر نـرفتيم ، باز ما نصف راه هستيم ، همه ريشه هاى استعمار را ما بيرون نياورديم ، اسـتـبـداد الان رفته است از بين يعنى الان كسى نيست كه به ما زور بگويد، به شما زور بـگـويـد، نه دولت اسلامى زورگو هست و نه ما ديگر سازمان امنيتى داريم كه از ترسش مثلا بعضى ها خوابشان نبرد و يا فرض كنيد كه شهربانى و اينها يا نظامى ها اينها هيچ كـدام ، الان هـمـه در خـدمـت مـلت هـسـتند و در خدمت اسلام هستند. از اينها الحمدلله ديگر ممنون هستيم و نمى ترسيم ولكن استعمار باز ريشه هايش هست ، يعنى توطئه هايش هست الان .
جمهورى اسلامى نويد دهنده (آزادى و استقلال )
الان در ايـن حالى كه ما مى خواهيم برويم رفراندم كنيم و انشاءالله بعد از دو روز ديگر رفراندم خواهد شد، در همين حال اينها توطئه دارند مى بينند كه يا نگذارند يا يك شلوغى بـكنند يا يك دزدى بكنند يا يك كارى بكنند نگذارند اين كار انجام بشود. بايد همه ملتفت بـاشـيـد، تـوجـه داشـتـه باشيد كه اين كيد آنها را خنثى كنيد و جوان هاى شما و اشخاص ديـگـرى كـه هـسـتـنـد در قـم ، در سـايـر بـلاد بـايـد با هم مجتمع بشوند و قرار بر اين بـگـذارند كه از صندوق ها و اطراف صندوق ها حفاظت كنند اگر چنانچه اشخاص نابابى آمدند و خواستند شلوغ كند تودهنى به آنها بزنند نگذارند كه شلوغ بكنند تا انشاءالله رفراندم به طور صحيح انجام بگيرد و اگر رفراند م انشاءالله به طور صحيح انجام بگيرد، آنها عددى نيستند عدد با شماست با مسلمين است و همه جمهورى اسلامى را مى خواهند و مـن امـيـدوارم كـه جـمـهـورى اسـلامـى بـراى مـا يـك نـويـد آزادى و اسـتـقـلال بـيـاورد و مـا انـشـاءالله از ايـن قـيـد و بـنـدهـا خارج بشويم و انشاءالله ايران متحول به يك صورت ديگرى غير از آن صورتى كه تاكنون داشته است و غربزده بوده اسـت تـاكـنـون داشـتـه اسـت و تـحـت حـمـايـت ديـگـران بـه قول خودشان بوده است ، انشاءالله هم استقلال حقيقى پيدا بكنيم و هم آزادى انشاءالله حفظ كنيم و عمده اين است كه اين نهضت را نگه داريم .
ايـنـكه ما را تا اينجا آورده است اين نهضت بوده است كه متكى به همه مردم و بالاتر اينكه اسـلامـى بـوده اسـت ، مـتكى به ايمان بوده يعنى همه مردم با هم گفتند كه ما اسلام را مى خواهيم و ما رژيم كذا را نمى خواهيم . اين معنا را بايد حفظ كرد، اگر انشاءالله اين معنا را حفظ بكنيم تا آخر خواهيم پيروز شد و اگر خداى نخواسته سستى بشود سردى بشود در ايـن مـعـنـا، مـن خـوف ايـن را دارم كـه سـردى و سـسستى ماها يك وقت خداى نخواسته اوضاع برگردد و اگر خداى نخواسته برگردد، از آن
بـرگـشـت هائى ست كه ديگر ما رفته ايم از بين ، ولى من اميدوارم كه برنگردد و با همت هـمـه آقـايـان و خـدمـتـگـزارى هـمـه ما به ملت خودمان و به ملت اسلام انشاءالله ما پيروز باشيم و تا آخر پيروز باشيم ، همه با هم جلو برويم ، انشاءالله .
خـداونـد شما همه را حفظ كند و ما همه را آشنا به وظائف خودمان بكند و من از شما پزشك ها تـشـكـر مـى كنم كه در اين نهضتى كه شده و در اين زحمت هائى كه براى رفقاى خودتان پـيـدا شـده و بـراى اهـل شـهـرتـان پـيدا شده ، زحمت كشيديد و رنج ديديد. معلوم است كه كـسـانى كه شاهد بودند به اينكه مثلا زخمى ها چقدر بوده است ، جوانها چقدر بوده است ، چـقـدر ايـنها در زحمت بودند يا كشته ها چقدر بوده ، اينها در رنج بيشترند از اينهائى كه مى شنوند اينطور بوده . شما شاهد بوديد و ما مى شنيديم اين مطالب را. خداوند به شما انشاءالله عزت و سلامت و قدرت عنايت كند. سلام بر شما.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 9/1/58
بيانات امام خمينى در ميان اقشار مختلف مردم  
تـــوصـــيـــه بـــه شـــركـــت فــعـالانـه مـردم در رفراندم سرنوشت ساز جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه رفراندم لازم است تذكر دهم كه اين رفراندم سرنوشت ملت ما را تعيين مى كند. ايـن رفـرانـدم يـا شـمـا را بـه آزادى و اسـتـقـلال مـى كـشـد و يـا مـثـل سـابـق بـه اخـتـنـاق و پيوستگى . اين رفراندم چيزى است كه همه ملت ما بايد در آن شـركـت كـنـنـد. من توصيه مى كنم به همه ملت كه در اين رفراندم كه سرنوشت ملت ما و كـشـور مـا و مـذهـب مـا را تـعـيـيـن مـى كند شركت كنيد، اهمال نكنيد، تنبلى نكنند، بعضى به كـارهـاى ديـگـر اشـتغال پيدا نكنند، فردا از همان وقت كه اعلام شد براى رفراندم همه از خانه ها بيرون بياييد و همه بشتابيد براى راى دادن و سرنوشت خودتان را تعيين كردن .
راى مـن جـمـهـورى !!! اسلام است !!! اسلامى است و من تقاضا دارم كه كمك كنيد به اسلام ، كمك كنيد به كشور خودتان ، كمك كنيد به ملت خودتان و به جمهورى اسلامى راى بدهيد. آزاديد لكن با آزادى سرنوشت خودتان را تعيين كنيد. همه قشرها بايد راى بدهند و شركت كـنـنـد و هـمـه قـشـرهـا آزادنـد در راى دادن . تـمـام قـشـرها به حقوق خودشان خواهند رسيد. برادرهاى سنى ما مثل ما هستند، با ما هيچ فرقى ندارند در حقوق ، حقوق همه آنها داده خواهد شـد. شـركت كنند آنها هم در آنچه سرنوشت آنها را تعيين مى كند، به حرف اشخاصى كه بـيـن آنـهـا مـى خـواهـنـد تـفـرقـه بيندازند، مى خواهند به اسم سنى و شيعه بودن بين ما بـرادرهـا را جـدايـى بـيـنـدازنـد و منافع ما را به جيب ديگران بكنند، به حرف اينها اعتنا نكنيد. فردا همه ، شيعه و سنى و اقليتهاى مذهبى همه بيايند و راى بدهند و كشور خودشان را از اين گرفتارى و آشفتگى رهايى بخشند. همه اقشار ملت با ملت شريك هستند در حقوق و هـمـه بـه آنـهـا داده خـواهد شد. اقليت هاى مذهبى در اسلام احترام دارند، حقوق دارند، حقوق آنـها داده خواهد شد. در عمل به مذهب ، به مذهب خودشان ، در راى دادن براى وكلاى خودشان آزادند، همه اقشار آزاد هستند و اين معنا كه بين شماها پخش مى كنند كه روحانيون مى خواهند حـق شـما را نگذارند به شما برسد بدانيد كه اين خيانتى است كه اينها مى كنند به ملت مـا. روحـانيون در راس آنها هستند كه حقوق را، حقوق شماها را محترم مى شمارند. روحانيون تـابـع قـرآن و اسـلام هـسـتـنـد. قـرآن و اسـلام احـتـرام بـراى شـمـا قـائل هـسـت و شما را مثل برادر مى پذيرد. با ما همراهى كنيد، با ملت خودتان همراهى كنيد دست از كشتار برداريد، دست از تفرقه اندازى برداريد، با قواى انتظاميه همراهى كنيد،
بـا قـدرت هـاى دولت همراهى كنيد. پشتيبان دولت خودتان باشيد. دولت ، دولت اسلامى اسـت . ارتش ، ارتش اسلامى است . با ارتش ‍ خودتان رفاقت داشته باشيد. ارتش در خدمت شماست ، دولت در خدمت شماست ، ما در خدمت شما هستيم .
تبليغات تفرقه افكنانه عمال آمريكا به منظور سلطه مجدد اجانب بر ملت و كشور
من از خداوند تعالى مسئلت مى كنم كه شما ملت شريف را در هر قشرى كه هستيد سعادتمند كند و شما ملت شريف را در هر قشرى كه هستيد از زير بار اختناق و از زير بار اجانب آزاد كند. ما همه با هم بايد اين نهضت را حفظ كنيم .
اگـر خـداى نـخـواسـتـه در راى دادن اهـمـال كـنـيـد مـن خـوف آن دارم كـه بـاز مـسائل سابق عود كنند. اگر به حرف تفرقه اندازها گوش كنيد من خوف آن را دارم كه دو مـرتـبـه بـا فـرم ديگر همان معانى كه سابق از آن فرار مى كرديد دوباره مبتلاى به آن بشويد.
برادرهاى ما! عزيزان ما! دست از تفرقه برداريد، به حرف اشخاصى كه انحراف دارند گوش ندهيد، اينها عمال امريكا هستند به صورت چپ گراييى ، اينها مى خواهند همان مخازن مـا را بـاز بـه امـريـكـا بـدهـنـد، ايـنـهـا مـى خـواهـنـد هـمـان مـسـائل سـابـق را بـا فـرم ديـگـر پـيـاده كـنـنـد. اگـر ايـنـهـا بـه مـلت ، بـراى مـلت ارج قـائل هستند، اگر اينها به ملت دلسوز هستند، براى ملت دلسوز هستند، ملت الان تمام بپا خـواسـتـه و مى خواهد راى بدهد، مى خواهد راى به جمهورى اسلام كه همه جهات را اصلاح مـى كـنـد بـدهـد، چرا اينها تفرقه مى اندازند؟ سابق مى گفتند كه اختناق است و با اختناق مـخـالفـيـم و براى ملت كار مى كنيم ، اجنبى هست و با اجنبى مخالفيم و براى ملت كار مى كـنـيم . حالا نه اختناقى هست نه اجنبى هست ، حالا شماها مواجه ايد با يك ملتى كه همه شان طـالب يـك مـطـلب هـستند، شما هم با آنها همراهى كنيد. اگر چنانچه شما صلاح ملت را مى خواهيد، همراهى كنيد با ملت . اگر همراهى نكنيد، معلوم مى شود صلاح ملت را نمى خواهيد، معلوم مى شود مى خواهيد تفرقه بيندازيد و اجانب را بر ما مسلط كنيد.
خـداونـد انـشـاءالله بـا هـمـه شـما با سلامت و با رحمت رفتار فرمايد. فردا همه از خانه بـيـرون بـيائيد و همه راى بدهيد به جمهورى اسلامى . من تقاضا دارم كه همه راى بدهيد بـه جـمـهورى اسلامى ، البته آزاد هستيد هر چه خواستيد راى بدهيد و اين كه در اين ورقه هـاى آرى و (نـه ) هـسـت شـمـا مـى تـوانيد در (نه ) هر فرمى را كه مى خواهيد در آن بـگـنجانيد، لازم نيست كه همان (نه ) باشد، شما حق داريد، مى توانيد كه در آن ورقه بـنـويـسـيد جمهورى دموكراتيك ، بنويسيد رژيم سلطنتى ، هر چه خواستيد بنويسيد مختار هـسـتـيـد لكـن البته رفراندم به معنى (آرى ) و (نه ) است . انتخاب نيست رفراندم است ، رفراندم (آرى ) و (نه ) است لكن شما مختاريد كه انتخاب كنيد و يكى از !!! آنـچـه !!! چـيـزهـائى كه مى خواهيد بنويسيد. خداوند همه ملت ما را حفظ كند از شر اجانب و عقل بدهد به اقشارى كه دارند تفرقه مى اندازند بين مسلمين ، در صورتى كه مسلمين همه با هم دوست ، همه با هم رفيق و اسلام حق همه اقشار ملت را ملاحظه كرده است و شما براى شكرگزارى از اينكه از اين اختناق بيرون رفتيد و از اين
سـلطـه طـاغـوتـى خـارج شـده ايـد بـيـائيـد در خـيـابـان هـا و در بـيـرون از مـنـازل و راى بـدهـيـد. شـما آزاديد كه به هر چه بخواهيد راى بدهيد لكن رفراندم معنايش (آرى ) و (نه ) است و لكن شما آزاد هستيد. به همين نكته هم توجه كنيد كه (نه ) مـعنايش رژيم سلطنتى نيست ، (نه ) معنايش اين است كه جمهورى اسلامى را نمى خواهيد. بعد مى شود كه شما رژيم سلطنتى خواستيد و (نه ) گفتيد مى شود كه جمهورى مطلق خـواسـتـيـد و (نـه ) گـفـتـيـد و مـى شـود كـه جـمـهورى دموكراتيك خواستيد و (نه ) گفتيد.(نه ) معنايش ‍ رژيم سلطنتى نيست كه از آن فرار كنيد.
عنايت اسلام نسبت به حقوق زنان بيشتر از مردان است
در هـر صـورت شـمـا مختاريد كه (آرى ) بگوييد يا (نه " بگوييد يا هر چه دلتان مى خواهد در ورقه بنويسيد كسى جلوى شما را نمى گيرد و اما اينكه پخش كردند در بين مـردم به اينكه حقوق زن ها را اسلام نمى دهد و بعد از رفراندم چه خواهد شد، اين هم جزو هـمـان هـاسـت كـه عـمـال اجـانـب دارنـد ايـن مـسـائل را طـرح مـى كـنـنـد و عـمـال اجـانبند كه دارند به اشكال مختلفه بين ملت ما جدايى مى اندازند و نمى خواهند اين رفـرانـدم تـمـام بـشـود، و شـايـد اميد اين را داشته باشند كه رژيم سلطنتى باز باقى بـاشـد يـا يـك رژيـم ديـگـرى پيش بياورند. در هر صورت همانطورى كه حقوق مردها در اسلام مطرح است ، حقوق زنها، اسلام به زن ها بيشتر عنايت كرده است تا به مردها، اسلام زن ها را بيشتر حقوقشان را ملاحظه كرده است تا مردها. اين هم معنا كه بعد از اين چه خواهد شـد، زن هـا حـق راى دادن دارنـد. از غـرب بـالاتـر اسـت ايـن مـسـائلى كـه بـراى زن هـا قائل هستيم حق راى دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند. همه اينها هست تمام مـعـامـلاتـشـان بـه اخـتـيـار خـودشـان هـسـت و آزاد هـسـتـنـد، اخـتـيـار شغل را آزاد هستند، البته در شرق براى مردها يك محدوديت هائى هست كه آن محدوديت ها به صـلاح خـود مـردهـا هـسـت و آن مـحـدوديـت ها، يعنى در آن جاهائى كه مفسده هست براى مرد، از قماربازى جلوگيرى مى كند اسلام ، از شرابخوارى جلوگيرى مى كند اسلام ، از هروئين جلوگيرى مى كند اسلام ، براى اينكه مفسده دارند.
بـراى هـمـه يـك محدوديت هائى هست ، محدوديت هايى شرعى و الهى ، محدوديت هايى است كه به صلاح خود جامعه است ، نه اين است كه براى جامعه يك چيزى مثلا نافع بوده است كه محدوديت برايش ايجاد كرده اند.
ما قول مى دهيم به شما كه در حكومت اسلامى همه ، همه و همه آزاد، همه و همه به حقوق حقه خـودشـان خـواهـنـد رسـيـد و تـمـام ايـن مـسـائلى كـه طـرح مـى كـنـنـد قـبـل از رفراندم و مشغول شده اند به فعاليت ، اينها به نفع اجانب است و بيائيد و مملكت خودتان را نجات بدهيد. فردا همه با هم مى رويم پاى صندوق و من خودم پاى صندوق مى روم و راى خـودم را مـى دهـم . هـمـه شـمـا با هم به پيش ، انشاءالله براى درست كردن يك كشور آزاد، يك كشورى مستقل ، كشورى كه براى خودمان باشد و خودمان در آن زحمت بكشيم و خودمان استفاده بكنيم .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 9/1/58
بيانات امام خمينى در جمع همافران بخش كامپيوترى نيروى زمينى  
اهداف شيطانى رژيم طاغوتى ازطرح اختلاف ميان ملت و روحانيت  
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بـر شـمـا جـوانان نيرومند. سلام بر شما سربازان اسلام . من از شما تشكر مى كنم كـه در صـف اسـلام دين خودتان را به اسلام ادا كرديد و خواهيد كرد. چرا ما را از شما دور نـگـه داشـتند؟ چرا در مدت پنجاه سال ما شما را نبايد ببينيم و شما ما را نبايد ببينيد؟ جز اين بود كه ما مى خواستيم شما را مستقل ، آزاد و مملكت شما دست خودتان اداره بشود؟ كشور شـمـا بـه دسـت خـودتـان اداره بـشـود؟ و آن هـا نـمـى خـواسـتـنـد ايـن مـسـائل را و لهـذا روحانيت را از شما جدا كردند و شما را از روحانيت . چرا اينها مى خواستند بـا اسـلام شما آشنا نباشيد؟ چرا اينها مى خواستند با روحانيت روبرو نشويد؟ آنها اسلام را مخالف مصلحت خودشان مى دانستند. روحانيت را مخالف حرف هائى كه مى خواستند بزنند مى دانستند. آنها مى خواستند مخازن ما را ببرند، اسلام و روحانيت مخالف حرف هائى كه مى خـواسـتـند بزنند مى دانستند. آنها مى خواستند مخازن ما را ببرند، اسلام و روحانيت مخالف بـود. آنـهـا مـى خـواسـتـند ارتش ما را تبع ارتش اجنبى قرار دهند، اسلام و روحانيت مخالف بـود. روحـانـيـت مـخـالف بـود بـا ايـن رژيـم طـاغـوتـى . از اول كـه اين رژيم پيدا شد، قيام هاى پى در پى روحانيت كه از اصفهان ، از آذربايجان ، از طـاغوتى از ساير بلاد ايران ، از خراسان ، قيام هاى پى در پى نشان دهنده اين مطلب بـود كـه روحـانـيـت بـا ايـن رژيـم مخالف بود، چرا مخالف بود؟ براى اينكه اين رژيم ، رژيـم شيطانى بود و در نظر داشت مملكت ما را عقب نگه دارد. چرا مملكت ما را نگذاشتند جلو بـرود؟ چـرا نيروهاى انسانى ما را نگذاشتند شكوفا بشود؟ براى اينكه آنها از انسان مى تـرسـنـد. اجـنبى ها نمى خواهند در اين بلاد انسان باشد، آنها مى دانند كه اگر يك انسان مـتـعـهـد بـاشـد نـمـى گـذارد ايـنـهـا آنـطـور كـه مـى خـواهـنـد عـمـل كـنـنـد نـمـى گـذارنـد كـه همه چيز ما را به باد بدهند. آنها نگذاشتند دانشگاه هاى ما شـكـوفـائى پـيـدا كـنـد، آنـهـا حـوزه هـاى ديـنـى مـا را نـگـذاشـتـنـد بـه اعمال خودشان براى اسلام و براى مسلمين دنبال كنند.
راى من و هر مسلمان ديگرى (جمهورى اسلامى ) است
شـمـا جـوانـان كـه تاكنون در اين نهضت شركت داشتيد، من به شما درود مى فرستم ، لكن نـيمه راه است ، راه باز باقى مانده است . شما جوان ها، شما نيروهاى جوان بايد اين نيمه راه ديگر را هم با قدرت پيش ببريد. بايد با وحدت كلمه ، با اسلام ، با ايمان ، از اين نهضت تا اينجا كه آمده ايد، از اينجا به
بـعـد هـم جـلو بـرويـد. بـايـد هـمه ريشه هاى استبداد و ريشه هاى استعمار را از اين مملكت بـكـنـيـد. بـايـد ايـن مـمـلكت را پاكسازى كنيد. اين مملكت عقب مانده است ، اين مملكت اقتصادش ورشكسته است ، اين مملكت الان آشفته است ، به نيروى شما جوان ها بايد اين مملكت اصلاح بشود. ما همه مسوول هستيم ، ما همه بايد دنبال اين كار را بگيريم تا به آخر برسانيم .
الان از فردا شروع مى شود به رفراندم و همه پرسى ، همه شما موظف هستيد كه برويد و راى بـدهيد، آزاد هستيد در راى دادن لكن من رايم جمهورى اسلامى است و هر مسلمى هم رايش جـمـهـورى اسـلامـى اسـت و شـمـا جـوانـان مـسـلم رايتان جمهورى اسلامى است و برويد راى خـودتـان را در صـنـدوق هـا بـريـزيـد و مـن امـيـدوارم بـا اقـامـه جـمـهـورى اسـلامـى هـمـه مـسـائل مـا عـلاج بـشـود. مـن امـيـدوارم خداى تبارك و تعالى به شما جوانان عزت وسلامت ، سـعـادت عـنـايـت فـرمـايـد. مـن از خـداى تـبـارك و تـعـالى اسـتـقـلال كـشـور خـودمـان را و آزادى خودمان را مسئلت مى كنم . شما جوان ها كه در اين مدت زحمت كشيديد و از حالا به بعد هم وظيفه داريد، شما ذخيره ما هستيد و من خدمتگزار شما هستم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 19/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از قواى نظامى جمهورى اسلامى ايران  
دو خـاصـيـت بـارز مـومـنـيـن عـبـارت اسـت از رحـمـت در مـيـان خـودشـان و شـدت در مقابل اجانب
بسم الله الرحمن الرحيم
چقدر موجب افتخار است كه جوان برومندى در مملكت ما، در خدمت اسلامند. چقدر من شاد هستم از اينكه ما با هم در يك مجلس مجتمع هستيم و يك محيط محبت است .
ديروز هم من با يك دسته از آقايان كه آمده بودند (از ارتشى ها) اين مطلب را گفتم و حالا هـم بـايـد عـرض كـنم !!! يك فرق بين !!! يكى از فرق هاى بين دولت هاى غير اسلامى ، دولت هـاى طـاغـوتـى و دولت اسـلامـى ايـن اسـت و بـايـد هـم ايـن باشد كه در دولت هاى اسـلامـى ، مـحيط محيط محبت است ، محيط برادرى است ، نه ارتش با مردم جدا هست و نه مردم با ارتش ، جدا نيستند و نه يك محيط رعب در كار هست .
خـداى تـبـارك و تـعـالى بـراى مـومـنـيـن كـه در خـدمـت اسـلام هـسـتـنـد دو خـاصـيـت نـقـل مـى فـرمـايـد يـكـى ايـنكه بين خودشان محيط محبت است (رحماءبينهم ) با هم دوست هـسـتـنـد، رحـيـم هـسـتـنـد، هـمـه بـه ديـگـرى مـحـبـت دارنـد، در مـقـابل غير، اشداء، در مقابل كفار و در مقابل اجانب شديد هستند، محكم ، بين خودشان دوست و رفيق هستند.
حركات و سكنات بزرگمرد عالم حضرت امير (ع ) سرمشقى براى دولت اسلامى
شـمـا مـلاحـظـه كـنـيـد، بـزرگـتـر مـرد عـالم كـه بـعـد از رسـول الله حـضـرت امـيـر (ع ) در حـالى كـه مـمـلكـت چـنـديـن مقابل مملكت ايران بوده است ، آنوقتى كه ايشان خلافت داشتند، از مصر و تمام عربستان و عراق و ايران و مقدارى از اروپا زير سلطه ايشان بوده است ، وقتى كه ما ملاحظه مى كنيم رفـتـار يـك همچو سردار بزرگ ، يك همچو رئيس دولت با مردم خودش ، با اشخاصى كه بـيـن خـودشـان هـسـتـند، ملاحظه مى كنيم كه چه جور ايشان رفتار مى كرده است ، زندگيش پـائيـنـتـر مـى خـواسـته باشد از همه افرادى كه در مملكتش زندگى مى كنند، مى فرمايد شـايـد در يـمـامـه در سـرحـدات ، يـك كـسـى بـاشـد كه گرسنه باشد. آنوقت ايشان به خـودشـان ايـنـطـور سـخـتى مى دهند به طورى كه خانواده ايشان نگران بودند از اينطور زنـدگـى كـه ايـشـان مى كنند و ايشان ، همين رئيس دولت ، يك !!! چيز !!! غذاى زبرى كه داشته
اسـت ، تـوى يـك ظـرفـى مـى كـرده اسـت ، سر آن را مهر مى كرده است مبادا سر اين را باز بكنند و داخلش يك روغنى بكنند، يك چيزى بكنند، با مردم چه جورى بود؟
شـب هـا بـه طـورى كـه نـقـل شـده اسـت ، دور مـى گـرديدند تنها و بر دوش مباركشان غذا حـمل مى كردند دور خانه ها به اشخاصى كه يتيم بودند، فقير بودند !!! چه بودند !!! تـقـسـيـم مى كردند و اين معلوم نبود، الا بعد از اينكه فوت شدند !!! شهادتشان !!! شهيد شـدنـد آنـوقـت مـعـلوم شـد !!! و در !!! طـورى كـه نـقـل كـردنـد، در يـكـى از مـنـازل كـه رفـتـنـد، چـند تا بچه كوچك در آن منزل بود، بعد از اينكه گريه مى كردند، بـچـه گرسنه بودند، بعد از اينكه رفتند و خودشان غذا دادند به آنها، بعد چه كردند، بـعـد حـضـرت شـروع كـرد براى آنها !!! يك !!! يك كارى كرد كه اينها را بخنداند، حتى مـثـل ايـنـكـه مثلا صداى شتر كرد، گفت من آمدم اينجا، اينها گريه مى كردند، دلم مى خواهد حـالا كـه مى روم ، اينها خندان باشند. در زندگى روزمره اش با مردم همچو بود كه شنيده بود كه در يك لشگرى كه از معاويه ظاهرا آمده بود، در يك جائى ، يك خلخالى را از پاى يـك زن يـهـودى در قـلمـرو امـارت ايـشـان و خـلافت ايشان !!! يك خلخالى را از پاى يك زن يهودى !!! بيرون آوردند، همچو ناراحت مى شود كه مى فرمايد كه اگر انسان (قريب به ايـن مـعـنـا) بـمـيـرد، ايـن كـارش عـيـبـى نـيـسـت ، نـبـايـد اشـكال گيرى كنند. بين خودشان رحيم ، دوست و رفيق به طورى كه هيچ رعبى در آن محيط نبوده است ، اگر يك كسى وارد مى شد بر آن همچو نبود كه حشمتى داشته باشد بترسد، تـرس تـوى كـار نـبـوده اسـت ، عـدل بـوده اسـت . در حـكـومـت عدل ، هر كسى بايد از خودش !!! بايد !!! بترسد اينكه نبايد تخلف كند والا از سرباز مـمـلكـت عـدل ، از ارتـش مـمـلكـت عـدل ، از شـهـربـانـى مـمـلكـت عدل هيچ ترس نيست براى اينكه همه با محبت با مردم رفتار مى كنند.
هـمـيـن حـضـرت امـيـر سـلام الله عـليـه كـه رفـتـارش بـا داخـله ايـنـطـور بـود و مـثـل يـك نـفـر عمله گاهى كار مى كرد، خودش همان وقتى كه بيعت كردند با آن ، آن اسباب كـارش را برداشت و رفت يك قناتى را داشت خودش مى كند، بعد هم كه آب داد، وقفش كرد. ايـن آدم كـه وضـعـش ايـنـطـور بـود، وقـتـى در مـقابل دشمن مى ايستاد، فرياد كه مى كرد، دل هـا را چـه مـى كـرد، شـمـشـيـر را كـه مـى كـشـيـد !!! از ايـنور !!! وقتى (مى گويند كه ضـربـات عـلى يـكى بوده )، از اينور كه مى زد و نيم پاره مى شد، از اينور هم مى زد دو تا مى شدند، شدت داشتند در مقابل آنها.
اين حال سرباز اسلامى است كه بين خودشان محبت ، محيط، محيط محبت ، همين طور كه الان ما، ايـن مـحـيـطـى كـه الان مـا نـشـسـتـيـم ، يـك مـحـيـط مـحـبـتـى اسـت ديـگـر، قـبـل از ايـن نـه آقاى سرتيپ در يك همچون مجالس ، اينطور اجتماع با ما گاهى در پاريس مـى آمـدنـد !!! امـا !!! نـه ايـشان در يك همچون مجالس و نه شما در اين مجالس بوديد، نه شـما با اينها مجتمع ، همه را جورى كرده بودند كه همه را از هم جدا كرده بودند و بدبين كـرده بـودنـد، اگـر يـك نـفـر وارد بـازار مـى شـد مـردم مـى ترسيدند، مردم را ترسانده بودند، چرا؟ اين چرا، در محيط اسلام ، مملكت اسلامى ، رعب نيست و در محيط طاغوت رعب است بـراى ايـنكه محيط اسلامى نه شخص اولش و نه سردارهايش ، با مردم جورى نكردند كه از مـردم بـتـرسـنـد، بـا مردم محبت كردند، مردم همه برادر او هستند، خدمتگزارش هستند، همان طورى كه اينها خدمت به
مـردم مى كنند، مردم همه خدمت به آنها مى كنند. در يك همچون محيطى كسى ترس ندارد، لازم نـيـسـت كـه ايـجـاد رعـب بـكـنـند اما در محيط طاغوتى از باب اينكه با مردم بدرفتارى مى كـردنـد، مال مردم را خوردند، اذيت كردند به مردم ، از مردم مى ترسيدند، چطور بكنند كه از ايـن تـرس نـجات پيدا بكنند. و مبادا چه بكنند، ايجاد يك محيط رعب مى كنند، محيط را يك محيط وحشت آور درست مى كنند كه مبادا يك كسى ...
خـدمـت بـه مـردم مـايـه آرامـش قـلبـى و راحـتـى وجـدان دو گـل وقـتـى آمده بود اينجا، ظاهرا دو گل بود كه با شاه با هم رفته بودند توى بازار، خـوب ، شـاه خـيـلى جـرات نـمـى كـرد بيرون بيايد، اين بيرون آمده بود رفته بود توى جمعيت ولى خوب ، نمى ترسيد از آنها مردم به او كارى نداشتند اما خود او مى ترسيد كه ، چرا مى ترسيد؟ براى اينكه به مردم بد كرده ، وقتى آدم به كسى بد بكند، از آنها مى تـرسـد بـد بـكـنند به آن . اين يك مطلب كلى است ، يك سرمشق كلى است براى همه ما كه بايد با اهلى ، با رعيت مملكت با افراد مملكت رفتارمان رفتار برادرانه و رحمت آميز باشد (رحـمـاءبـيـنهم ) اينها هم تبادل رحمت مى كنند، اين رحمت به او، رحمت به اين ، اين محبت بـه او و او مـحـبت به او و همين جمعيت اگر در مقابل ديگران بايستند، خصم بايستند محكم و شـديـد هـسـتـنـد (اشـداء عـلى الكـفـار)، اين يك دستور كلى است كه اگر بخواهيد وقتى مـنـزل مـى رويـد با حال آرام بى دغدغه شب به روز بياوريد، با مردم خوبى كنيد، وقتى بـا مـردم خـوبـى كـرديـد، مـحـبـت كـرديـد، خـدمـتـگـزار مـردم بوديد، وقتى كه برويد شب منزل آرامش براى قلبتان هست ، وجدانتان ناراحت نيست .
اينهائى كه مردم را اذيت مى كنند وجدانشان ناراحت است ، اينطور نيست كه بروند راحت ، يك نـفـر را كشتند و راحت بروند، نخير ناراحتند منتها البته بعضى ها وقتى كم كم زياد شد، عـادت مـى كـنـنـد، ايـن ديـگـر يـك درنده مى شود، اين ديگر آدم نيست . بخواهيد كه زندگى مـرفـه ، مـرفه بودن زندگى به اين نيست كه پارك چند طبقه آدم داشته باشد، چه بسا اشـخـاصـى پـارك هـاى چـند طبقه دارند لكن زندگيشان جهنم است . الان شما زندگى محمد رضـا را چه جور مى بينيد؟ همه وسايل آسايش برايش هست لكن آسايش دارد؟ يك آن آسايش دارد؟ ندارد.
آسـايش انسان به اين است كه روح انسان راحت باشد. روح انسان وقتى كه راحت شد اگر يـك نـاهار، هر جورى باشد، اين با آن مى سازد و اصلا ناراحتى را ادراك نمى كند. راحتى انـسـان به اين است كه انسان وضع روحيش را جورى بكند كه با اين وضع روحى آسايش بـرايـش پـيـدا بشود و اين به اسلامى شدن است . اگر انسان اسلامى بشود، تربيت كند خـودش را بـه تـربـيـتـهـاى اسـلامـى ، ارتـش ‍ تـربيت كند خودش رابه اينكه براى مردم خـدمـتـگزار باشد، نه ايجاد رعب بكند، ايجاد رحمت بكند به طورى كه همين طور كه حالا ما هـمـه بـا هـم هـيـچ كدام از هم نمى ترسيم ، نه من از ايشان نه ايشان از من ، هيچ كدام از هم تـرسـى نـداريـم ، ايـن محيط محبت است ، اين محيط محبت را حفظ كنيد. ايران را يك محيط محبت كـنيد، به دست شما پاسدارها، شما ارتش ، آن ژاندارمرى ، آن پاسبان ، همه و همه ، اگر همه با هم يك وضع
اسـلامـى !!! انـسـانـى پـيـدا بـكـنـد، محيط يك محيط محبت مى شود، همه به هم خدمتگزار مى شـوند. در اين نهضت شايد آنوقتى كه مردم مشغول بودند به مخالفت ، خوب ، ديديد كه يـك وضـع انـسـانـى پـيـدا شـده ، يـك تـحـول پـيـدا شـده بـود، يـك تـحـول پـيـدا شـده كـه سـربـاز وقـتـى كـه مـى آمـد تـوى كـوچـه هـا، مـردم گل به او مى ريختند، آن گريه مى كرد و به آنها اظهار محبت مى كرد.
ايـن تـحـول روحـى اسـت كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى ايـن تـحـول را مرحمت فرموده بود، اين تحول روحى را حفظش بكنيد، اين محبت را بين خودتان و اقـشـار مـلت حـفـظ بـكـنـيـد ولى در مـقـابـل مـخـالفـيـن ، در مـقـابـل اعـداء، در مـقـابـل مـفـسـديـن شـديـد بـاشـيـد، مـحـكـم ، مـثـل يـك سـدى در مـقـابـل آنـهـا،نـرم در مـقـابـل هـمـوطـن هـاى خـودتـان ، در مـقـابل برادرهاى خودتان ، همين كه دستور اسلام است ، قرآن اين را مى فرمايد و همانطور كـه روسـاى اسـلام ايـنـطـور بـودنـد. خـود رسـول الله (ص ) ايـشـان خودشان در جنگ ها، خـودشـان وارد مـيـدان نـمـى شـدنـد كـه آدم بـكـشند، وضع اينطور بوده است كه نبى رحمت بـودند، حتى يك نفر را مى گويند كشته نشده است به دست ايشان لكن حضرت امير با آن وضـعـى كـه در جـنگ داشته است ، از آنها نقل كرده اند كه ما در شدائد پناه مى برديم به ايـشـان ، يـك هـمـچـو !!! كـه !!! آن سـردار بـزرگ كـه در دنـيـا نـظـيـر نـدارد. بـه حـسـب نقل !!! كرده اند !!! كه از ايشان مى شد، مى فرمايد كه !!! شدائد !!! وقتى جنگ شديد مى شـد مـا پـنـاه مـى برديم به رسول الله . يك همچو قوه اى بود است ، قدرت الهى بوده . قـدرت الهـى بـوده . ايـن يـك دسـتـور كـلى اسـت كـه آن زمان ، آنها كرده اند و به سعادت رسيدند و به سعادت رسانده اند.
رعايت نطم و استفاده از آزادى در حدود ضوابط
در ايـن زمـان مـا بـخـواهـيـم سـعـيـد بـاشـيـم ، بـخـواهـيـم بـه سـعـادت بـرسـيـم بـايـد عـمـل بكنيم همه با هم دوست و رفيق ، سرباز با درجه دار، درجه دار با افسر، با ارشد، رفـيـق باشد لكن اطاعت بكنند، اطاعت مساله اى ، رفاقت مساله اى ديگر، بالائى ها پائينى را بـه چـشم رحمت نگاه كنند، پائينى ها به بالائى اطاعت بكنند. اگر بخواهند يك مملكتى مـحـفـوظ بـماند بايد ارتش روى ديسپلينى كه دارد، محفوظ بماند، روى آن نظمى كه دارد روى نـظـم رفـتـار كند اگر بخواهد به هم بريزد (حتى حالا من آزاد شده ام ، نخير زير بـار كـسـى نـمـى روم ) نـه ، ايـن خـلاف آن آزادى اسـت كـه خـدا مى خواهد. آزادى در حدود ضـوابـط اسـت . (مـن آزادم حـالا، مـن آزادم سيلى بزنم به ايشان ) نه آزاد نيستى . (من آزادم اطاعت از مثلا، از فرماندارم نكنم ) نه اين آزادى نيست . در حدود قواعد و قوانين آزادى هـسـت يـعـنـى شـمـا ديـگـر از كـسـى الان ايـنـجـا كـه نشسته ايد، ديگر نمى ترسيد، اگر قـبـل از ايـن بـود، شـما خوف اين را داشته ايد كه از اينجا پايتان ...، جمع نمى توانستيد بـشـويـد ايـنـجـا، حـالا اگـر هـم آمديد، خوف اين را داشتيد كه از اينجا رفتيد بيرون ، اين سـاواكـى هـا، ايـن بـيـرون نـبـاشـنـد، شـما را بگيرند و ببرند و بودند و گرفتند و مى بـردنـد.ايـن بـه ايـن مـعـنـا الحمدلله ما الان آزاديم الان لكن معناى آزادى اين نيست كه من هر كارى دلم بخواهد، بكنم .
اين را باز هم گفته ام كه خداى تبارك و تعالى ما را به اين آزادى امتحان مى كند، به
ايـن نـعمتى كه به ما داده است كه از همه نعمت ها بالاتر است ، الان ما را امتحان مى كند كه بـبيند با اين آزادى ، ما چه مى كنيم ، با آزادى رفتار مى كنيم خداپسند؟ يا سوءاستفاده از آزادى مـى كـنـيـم ؟ اگـر سـوءاسـتـفاده از آزادى كرديم ، از امتحان درست در نيامديم و اگر اسـتـفـاده صحيح كرديم از آزادى ، مرضى خداست و انشاءالله خداوند نعمتش را حفظ مى كند به ما.
برادرهاى من ! برادرهاى من ! توجه داشته باشيد، اين نعمتى را كه خدا به شما داده حفظش كـنـيـد. يـك نـعـمـتـى بـه شـمـا داده ، آن نـعـمـت آزادى ، نـعـمـت استقلال ، اين نعمت را حفظش كنيد و آن به اين است كه همه با هم دوست و رفيق و همه با هم بـيـن خـودتان رحيم و بر ديگران شديد. آنهائى را كه مى خواهند چپاولتان كنند، مشت تو دهـنـشـان مـى زنـيـد، آنـهـائى كه با شما رفيقند، دست برادرى مى دهيد و صورت هم را مى بوسيد.
انـشـاءالله خداوند همه شما را تاييد كند (انشاءالله حضار) و همه شما در لشگر امام زمان (سلام الله عليه ) صف باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 9/1/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در مـيان بعضى از افسران و ماءمورين راهنمائى و پليس تهران
تشكر از پليس و قواى انتظامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از شما تشكر مى كنيم . انشاءالله خداوند شماها را حفظ كند. من از همه طبقات ملت تشكر مـى كـنـم ، مـن از قـواى انـتـظـامـى تشكر مى كنم ، از شما پليس هاى محترم كه الان در خدمت اسلام هستيد و در خدمت طاغوت نيستيد، تشكر مى كنم . خداوند شماها را حفظ كند.
مـا همه بايد در خدمت اسلام باشيم ، همه بايد در خدمت كشور باشيم . كشور ما را اينها عقب رانـدنـد و مـا بايد جبران كنيم . شما پليس ها الان پليس امام زمان هستيد و بايد به وضع اسـلامـى عـمـل بـكـنـيـد. بـا مـردم مـثـل سـابـق عـمـل نـشـود، الان مـثـل سـابـق نـيـسـت . الان كـشور، كشور اسلامى است و آداب و رسوم ، آداب و رسوم اسلامى بايد باشد. كشورى است كه بايد حكومت در خدمت مردم باشد، پليس ‍ در خدمت مردم باشد، تحميل بر مردم نباشد.
مـن از خـداى تـبـارك و تـعـالى خـواهـانـم كه همه ماها را به وظائف خودمان آشنا كند. شماها بـرادر مـن هـسـتـيـد. مـن در خـدمت ملت هستم و من اميدوارم كه در اين رفراندمى كه تا چند روز ديگر مى شود همه اقشار ملت راى بدهند و من اميدورام كه راى به جمهورى اسلام بدهند كه جمهورى اسلام سعادت اين دنيا و آن دنيا را براى ما تامين خواهد كرد.
خـداونـد شـمـاهـا را حفظ كند. جوانان ملت را حفظ كند. شما پليس ها را كه الان ديگر پليس اسلام هستيد در پناه خودش حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 12/1/58
اعلاميه امام خمينى در رابطه با رفراندم جمهورى اسلامى  
ونـريـد ان نـمـن عـلى الذيـن استضعفوا فى الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثين صدق الله العظيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بـه مـلت بـزرگ ايـران كه در طول تاريخ شاهنشاهى كه با استكبار خود آنان را خفيف شمردند و بر آنان كردند آنچه كردند، صيمانه تبريك مى گويم . خداوند تعالى بر ما مـنـت نـهـاد و رژيـم استكبار را با دست تواناى خود كه قدرت مستضعفين است در هم پيچيد و مـلت عـظـيـم مـا را ائمـه و پـيـشـواى ملتهاى مستضعف نمود و با برقرارى جمهورى اسلامى وراثـت حـقـه را بدانان ارزانى داشت . من در اين روز مبارك ، روز امامت امت و روز فتح و ظفر مـلت ، جـمهورى اسلامى ايران را اعلام مى كنم . به دنيا اعلام مى كنم كه در تاريخ ايران چـنـيـن رفـرانـدمـى سـابـقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صـنـدوق هـا هجوم آورده و راى مثبت خود را در آن ريخته و رژيم طاغوتى را براى هميشه در زباله دان تاريخ دفن كند.
مـن از ايـن هـمـبـسـتـگـى بـيـمانند كه جز مشتى ماجراجو و بيخبر از خدا، همه و همه به نداى آسـمـانـى (و اعتصموا بحبل الله جميعا لبيك گفتند و با تقريبا اتفاق آراء به جمهورى اسـلامـى راى مـثـبـت دادند و رشد سياسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت كردند، تـقـديـر مـى كـنـم . مـبـارك بـاد بـر شـمـا روزى كـه پـس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مـادران و پـدران و رنـج هـاى طـاقـت فـرسـا،دشـمـن غول صفت و فرعون زمان را از پاى در آورديد و با راى قاطع به جمهورى اسلامى ، حكومت عدل الهى را اعلام نموديد، حكومتى كه در آن ، جمع اقشار ملت با يك چشم ديده مى شوند و نور عدل الهى بر همه و همه به يك طور مى تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه كس به يكسان مى بارد. مبارك باد شما را چنين حكومتى كه در آن اختلاف نژاد و سياه و سفيد و تـرك و فـارس و كرد و بلوچ مطرح نيست . همه برادر و برابرند، فقط و فقط كرامت در پناه تقوا و برترى به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست .
مبارك باد بر شما روزى كه در آن تمام اقشار ملت بهحقوق حقه مى رسد. فرقى بين زن و مـرد و اقـليـت هـاى مـذهـبـى و ديـگـران در اجـراى عدالت نيست . طاغوت دفن شد و طغيان و سركشى به دنبال او دفن مى شود كشور از چنگال دشمن هاى داخلى و خارجى و چپاولگران و غـارت پـيـشـگـان نـجات يافت . اينك شما ملت شجاع ، پاسداران جمهورى اسلامى هستيد. اينك شما هستيد كه بايد اين ارث الهى را
بـا قـدرت و قـاطـعـيـت حـفـظ كـيـنـد و نگذاريد بقاياى رژيم متعفن كه در كمين نشسته اند و طـرفـداران دزدان بـيـن المللى و نفتخواران متخوار در بين صفوف فشر ده شما رخنه كنند. ايـنـك شـمـائيـد كـه بـايـد مـقـدرات خـود را بـه دسـت بـگـيـريـد و مجال به فرصت طلبان ندهيد و با قدرت الهى كه مظهر آن جماعت است ، قدم هاى بعدى را بـرداريـد و بـا فـرسـتـادن طـبـقه فاضله و امناى خود در مجلس موسسان ، قانون اساسى جـمـهـورى اسـلامـى را بـه تـصـويب رسانيده و همانطور كه با عشق و علاقه به جمهورى اسلامى راى داديد، به امناى امت راى دهيد تا مجالى براى بدانديشان نماند.
صـبـحـگـاه 12 فـروردين كه روز نخستين حكومت الله است از بزرگترين اعياد مذهبى و ملى مـاسـت . ملت ما بايد اين روز را عيد بگيرند و زنده نگه دارند. روزى كه كنگره هاى قصر 2500 سـال حـكـومـت طـاغـوتـى فرو ريخت و سلطه شيطانى براى هميشه رخت بر بست و حكومت مستضعفين كه حكومت خداست به جاى آن نشست .

next page

fehrest page

back page