صحيفه نور جلد ۱۸

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۰ -


نـه مـال شماها، مال همه . هم مسوولين كشور است و هم مردم . ما تجربه هايى كه برايمان نـقـل شـده است يا از تجربه هايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نـظـر داشـتـه بـاشـيـم . در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيده اند يك عده اى كه نمى خـواسـتـنـد كـه در ايـن كـشـور اسـلام قـوه داشـتـه بـاشـنـد و آنـهـا دنـبـال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند بـه طـورى كـه مـثـل مـرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مـورد قـبـول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هـم كـف زدنـد. و ايـن نـقـشـه اى بـود بـراى ايـنـكـه اسـلام را مـنـعـزل كـنـنـد و كـردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطه اى باشد كه عـلمـاى نـجـف مـى خـواسـتـنـد، حـتـى قـضـيـه مـرحـوم آقـا شـيـخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جـوى كـه سـاخـتـنـد در ايـران و در سـايـر جـاهـا، ايـن جـو اسـبـاب ايـن شـد كـه آقـا شـيـخ فـضـل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسـط مـيـدان و بـه دار كـشـيـدنـد و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنـوقـت . و مـردم غـفلت داشتند از اين عمل ، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمـان خـودمـان هـم آقـاى كـاشـانى را ديديم . آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحـانـى مـبـارز بـودنـد. مـبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايـران هـم كـه آمـدنـد تـمـام زنـدگـى شان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مى شـنـاخـتـم . در يـك وقـت وضـع ايـشـان طـورى شـد كـه وقـتـى كـه از منزل مى خواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه ،
مـسـجـد شاه مطلع مى شد، در نظر داشتند، اعلام مى شد، اينطور بود وضع ايشان ، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مى آورد، اين حتمى اسـت و هـمـيـن طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى . آنطور جوسازى كردند كـه يـك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله . و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شـد در آن مـجـلس ، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كـه الان هـم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقـاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمى توانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمى توانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.
مـن حـالا مـى خـواهـم يك هشدارى به آقايان بدهم . مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انـسـان مـى بـيـنـد كـه مـشـغـول جـوسـازى هـسـتـنـد، مـى شـنـود كـه مـشـغـول جوسازى هستند و به تدريج مى خواهند اين كار را عملى اش كنند. يعنى ديدند كه ايـران بـا ايـن مـسـائلى كـه در دنـيـا مـى خـواهـند حل كنند نتوانسته اند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند !!! عرض مى كنم كه !!! اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و هـمـه كـارى كـردنـد، نـشـد آن كـارى را كـه آنـهـا مـى خـواهـنـد، يـعـنـى مـنـعزل كردن اسلام را مى خواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمـريـكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مى خواهند !!! از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفاده هـايى كه از تمام دنيا مى خواهند بكنند، مى بينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است ، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله ، مساله ايران نـيـسـت حـالا، آنـوقـت ها صحبت ، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مى بـينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مى گويند كه اسلام ، خوب ، دولتش هم مـلغـى مـى شـود، ايـن را مـى گـويـنـد. در جـاهـاى ديـگـر هم همين طور دارند مى گويند، در سـياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است . اينها الان خودشان هم مى بينند كه در شوروى هم كـه ... صـدا در آمـده ، خـوب ، مـسـلمين هم آنجا زيادند، آنها مى بينند كه اگر مهلت به اين كـشـور بـدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نـمـى تـوانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مى خورد، نمى كنند. آنها عـاقـل تـر از آن هـستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مى خواهند با وسيله هايى با حيله هـايـى از ايـنجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمى شـود بـرونـد سـراغ روحـانـيـون . مـى دانـنـد كـه نـمـى شـود كـه از اول بـرونـد سراغ روحانيون ، روحانيون را شكست بدهند. مى آيند هى از پايين تر شروع مـى كـنـنـد، از پائين تر جوسازى مى كنند. مثلا حالا براى دولت جوسازى مى كنند، براى دولت جـوسـازى مـى كـنـنـد. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مى كند مى بيند كه با دولت دارنـد ور مـى رونـد. ايـن مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت ، دولت خيلى مثلا اعلائى هست ، هيچ .
الان شـمـا مـلاحـظـه بـفـرمـائيـد بـا ايـن وضـعـى كـه ايـران دارد كـه در جـنـگ اسـت چـنـد سال ، انقلاب است ، آن
انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمى دانم بيشتر از يك ميليون و يـك مـيـليـون و نـيـم !!! عـرض مـى كـنـم كـه !!! از عـراق آنـهـمـه اسـير، آنوقت خود ما در داخـل كـشـورمـان ايـنهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمده اند ريخته اند از جاهاى ديگر. ايـنـهـا يـك چـيـزهـايـى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازه اش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده ، اما مى خواهند اين كار را شروع كنند.
من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مى دهم كه سن من ديگر مقتضى اين نـيـسـت كـه بـبـينم اين چيزها را، من مى روم ، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شـروع كـردنـد كـه از اول يـك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيـس جـمـهورتان و مجلس تان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا !!! از !!! اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مى بيند كه در قم حرف در مى آيد، در بازارها حرف در مى آيد، در مساجد حرف در مـى آيد، در منابر حرف در مى آيد، در منزل هاى علما حرف در مى آيد، همه اش هم شبيه هم . اگـر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است ، همين طور من باب اتفاق نشده است .
الان وضع اين شده است كه انسان مى نشيند در اينجا مى بيند كه همه چيز يادشان رفته ، الا اينكه كمبود، گرانى . مگر كسى منكر اين است كه گرانى است . اما شما يادتان رفته اسـت و شـايد بعضى هايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كـه نـان چه وضعى داشت ، برنج چه وضعى داشت ، گرانى ها چه وضعى داشتند. آنوقت بـه پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت ، آنوقت برنج نـمـى دانـم شـده بـود 12 تومان ، قند شده بود 40 تومان ، نمى دانم چى از اين بساطى بـود كه بعضى آقايان مطلع اند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشـمن هستند بلا استثناء، مگر بعضى ها كه خيلى كم است ، همه با شما مخالفند، همه دنيا دست شان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصه اى واقع شده است ، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و ايـن ... بـوده ، مـعـذلك دسـت بـر نمى دارند مى گويند عراقى ها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده . ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلوم هاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلوم هاى دنيا هر جا كارى مى كنند ايران كـار مـى كـند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مى گيرند. يك قـضـيـه اى !!! در چـيـز واقع مى شود !!! در فرض كنيد كه كويت واقع مى شود، يكى در لبـنان واقع مى شود، يكى در جاى ديگر واقع مى شود، هى ايران . الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مى كنند.
اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى شود
من به شما عرض مى كنم نه دولت با من !!! عرض مى كنم كه !!! قوم و
خويش است و نه من افرادش را اكثرش را مى شناسم ، اما من كلى قضيه را دارم مى گويم . دولت بـا ايـنـهمه كارى كه مى بينيد كرده است ، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است ، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرح هائى كه ، اينهمه ، اين مـصـايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مى آورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مـردم گـرسـنـه بـمـانـنـد. نـگـذاشـتـه چـه بـشـود. البـتـه هـمـه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست . گرانى اولا همه جا هست ، اينجاى تنها نيست ، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مى كند، وضع جنگ اينطورى است . نبايد ما وقتى كـه وضـع جنگ را مى بينيم داريم ، ما وضع انقلاب را مى بينيم داريم ، وضع دشمنى همه دنـيـا را داريـم ، هـمـه مان بريزيم سر دولت . الان مى بينيم در مجلس به دولت حمله مى شـود، در مـحـضـر عـلمـا بـه دولت دارد حـمـله مـى شود، در بازار به دولت حمله مى شود، مصاحبه هاى تلويزيونى !!! با !!! به دولت ور مى روند، عرض مى كنم كه بساط وقتى درسـت مـى كـنـنـد بـه دولت ور مـى روند، اين بى جهت نيست . خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خـودش خـيـلى خـيـلى آدم خـوبـى اسـت مى رود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مى خواهند اين كـارهـا را بـكـنند، ايران فراوانند از اين اشخاص ، الان در ايران سلطنت طلب ما داريم ، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مى خواستند عياشى بكنند، حالا نـمـى گـذارنـد عـيـاشـى بكنند داريم ، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است ، از احزاب مـوجـود اسـت ، هـسـتـند همه ، زيادند. آقايان عرض مى كنم كه با ظاهر خيلى خوب مى روند پيش فلان آقا مى نشينند مى گويند هى اسلام دارد از بين مى رود، ديديد چى شد، چه شد، ايـنـهـا مى خواهند اينجا را چيزش ‍ بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مى كند، مى رود مـى گـويـد نـخـير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده ، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صـد در صد مورد مطلوبيت نيست ، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم . اگر اساس را ما حفظ نـكـنـيـم ، نه اداره براى ما باقى مى ماند، نه مجلس باقى مى ماند، نه مدرسه باقى مى مـانـد، هـيـچـى . ايـنـدفـعـه اگـر ايـنـهـا تـسـلط پـيـدا بـكـنـند بر ما، هيچى نمى گذارند. مـثـل زمـان آقـاى كـاشـانـى نـيـسـت حـالا، مـثـل زمـان مرحوم !!! عرض مى كنم كه !!! آقا شيخ فـضـل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بـكـنـد نـخـواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مى خواهند بـبـرنـد. و اسـلام اگـر ايـنـجـا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمى شود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.
الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم . ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد هـمـراهـى بكند. مى دانم شكايت هست ، مى دانم كه همه چيز هست ، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دسـت بـه دسـت هـم بـدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحـانيت هم مضر است ، براى مجلس هم مضر است . همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است . همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مى كـنـم كـه ايـن دسـتـگـاه قـضائى به زمين بخورد. من هم مى دانم شكايت زياد هست . مگر كجا شكايت نيست ؟ در امريكا شما خيال مى كنيد شكايت نيست ؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست ، در هـر چـنـد دقـيـقـه اى يـكـى كـشته مى شود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مى شود، در هر چند ثانيه حتى چه مى شود.
شـما مى خواهيد بعد از انقلاب ، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بـنـشـيـنيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمى شود بازار مى بيند كه دولت نـمـى رسـد، خـوب خـودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف ، در جاهايى كه بايد باشد بـرنـج دارد، گـنـدم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست . خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فـكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حـل مى شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مى خواهند ريشه اين اسلام را بـكـنـنـد، هـمه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مى شود كـه اگـر شـكـايـت بـشـود بـدانـنـد كـه ايـنـطـورى اسـت ، حـل كـنـنـد خـودشـان ، بـا هـم بـنـشـيـنـنـد صـحـبـت بـكـنـنـد. نـمـى شـود، ايـن شـكـايـت حـل نـشـدن اسـباب اين نمى شود كه ما به دولت فشار بياوريم ، دولت را تضعيفش كنيم كـه دولت نـاتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بـكنيم . مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.
دشمن ، دشمن ايران نيست ، دشمن اسلام است
و مـسـاله ، مـساله مجلس نيست ، مساله دولت نيست ، مساله قوه قضائيه نيست ، مساله روحانيت نـيست ، مساله اسلام است ، مساله اين است آنهائى كه دشمن اند، با اسلام دشمن اند. با قوه قـضـائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مى زنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان ، مـجـلس يـك چـيـزى اسـت ، نـه ، بـراى ايـنـكـه اگـر مـجـلس مـطـابـق مـيـل آنـهـا بـود، خـيـلى هـم خـوب بـود، چـنـانـكـه بـود و ديـديـد. اگـر دولت هـم مـطـابـق مـيـل آنـهـا بـود خـيـلى هـم تـاءييدش مى كردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها بـاشـد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم ، همه مان با هم نباشيم ، زمـيـن مـان خـواهـنـد زد. مـجـلس را زمين مى زنند، دولت را زمين مى زنند، روحانيت را زمين مى زنـنـد، هـمـه زمـيـن مـى خـورنـد. پـس عـقـل اقـتـضـا مـى كـنـد كـه مـا الان مـشـكـلات را تـحـمـل كـنـيـم ، مـردم مـشـكـلات را تـحـمـل كـنـنـد. مـشـكـلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسـول الله . و آن مـشـكـلات زمـان رسـول الله ، آن مـسـووليـت رسـول الله بـدتـر از ايـن مـسـووليـتى است كه ما داشتيم . مشك را مجبور بودند بخورند بـراى رفـع حـاجت شان ، آنجا آنطور بود اميرالمؤ منين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بـردنـدش . الان ايـنطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم ، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن ، دشمن ايران نيست . دشمن دشمن اسلام است .
الان دشـمـن هـاى مـا از ايـرانـى اش گـرفـته كه در خارج نشسته اند دارند بر ضد اسلام صـحـبـت مـى كـنـند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلا صـحـبـت مـى شود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب ، ما يك عده اينجا مانديم ، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف ، دولت با مجلس مخالف ، اينها چه خواهد شد؟ اينها البته
انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم ، علماى بلاد بايد توجه بكنند كـه هـر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمى دانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، !!! به !!! ائمه جمعه نبرند به مـجـالس ‍ صـحـبـت هـا را، مـى تـوانـنـد حـلش بـكـنـنـد، نـتـوانـستند حزم كنند. ما بايد امروز تـحـمل كنيم ، صبر بايد بكنيم . (فاستقم كما امرت و من تاب معك ) اين چيزى بود كه پـيـغـمـبـر اكرم گفت : (من شيبتنى سورة هود) من به واسطه اين ، آن هم به خاطر اينكه (و من تاب معك ) بود براى اينكه مى ديد نمى تواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم ، بايد حفظ كنيم ، بايد صبر كنيم .
ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند
خداوند انشاءالله همه را توفيق مى دهد. و اين مسائلى كه مى فرماييد، من هم اطلاع دارم كه ايـن مـسـائل سـوال مـى خـواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بـنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همه تان را دارنـد تـضـعـيـف مـى كـنـنـد، شـمـا نـيـسـتـيـد، هـمـه اسـت . خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مى كنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شـمـاسـت . ايـن مـقـدمـه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست ، مشغولند الان . و شما بـايـد خيلى توجه كنيد، چشم هايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، ايـن مـجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.
آقا مى نويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بى اطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمى دانم چند صد ميليون ما الان خرج اين !!! چيزمان است !!! جنگ مان است . روزى چند صد ميليون خـرج جـنگ با سهم امام مى شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى توانيم مردم را همه را بنشانيم ايـنجا و به زور از سهم امام بگيريم ؟ سهم امام حالا به اندازه اى است كه همين حوزه ها را بـگـردانـيـم ، بـيـشـتـر از ايـن هـم نـيـست ، يك كمى اگر بيشتر باشد مى دهند به دولت . يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مى گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جـور؟ از كـجـا بـيـاوريـم سـهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم ، مملكت را اداره بكنيم ، اينهمه اشخاصى كه ريخته اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم .
خوب ، بى فكر حرف مى زنند آقايان ، يك كسى مى رود يك چيزى به آنها مى گويد آنها هم باورشان مى آيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مى آيـد. بـايـد آقـايـان فـكـر بـكـنـنـد كـه هـر كـس آمـد هـر چـى زد، بـايـد از اول حـمـل بـر فـسـاد بـكـنـنـد كـه او مـى خـوهـد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است ، حـمـل به صحت صحيح نيست ، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مى گويد... خوب ، من يك ماه ، بـيـست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح ، با ژ!!! 3، با همه چيز آمد آنجا نـشـسـت در نـجـف ، مـن بـودم . براى من گفت ، هر روز گفت ، هر روز گوش كردم ، از مرحوم آقـاى طـالقـانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش ‍ آورده بود، آنها را هم بازى داده بود
آمـد گفت ، من ديدم خيلى اين مسلمان است ، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم . من به او سوءظن پـيـدا كـردم ، مـن هـيـچ جـوابش را ندادم . فقط گفت ما مى خواهيم قيام مسلحانه بكنيم ، گفتم نمى توانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم . اينها از آن وقت نـقـشـه مـى كـشـيـدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان ، نرفته اند. حالا آن جهانى كه رفـتـه است البته كارى نمى توانند بكنند، اما اين شيطنت را مى توانند بكنند كه بيايند بـرونـد در قـم پـيش آقايى ، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى ، بروند در شـيـراز پـيـش ‍ آقـايـى ، يـك كـارى بـكـنـنـد كـه صـدا در بـيـايـد. حـالا از اول !!! از !!! كـى از هـمـه ضعيف تر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم ، نه . به مـجـلس ، نـه به دولت بايد حمله كنيم ، حالا به دولت . مجلس را وادار مى كنند به دولت !!! عـرض مـى كـنـم !!! روحـانيون را وادار مى كنند به دولت ، بازار را وادار مى كنند به دولت ، همه جا به دولت ، خوب دولت از بين رفت . فردا مى آيند سراغ شماها. فردا مى رونـد سـراغ رئيـس جـمـهـور و يـا !!! نـمـى دانـم !!! مـجـلس . هـمـه ايـنـهـا مـسـائل ، مـسـاله دولت نـيست . مساله ، مساله اسلام است . من اين را براى خاطر اينكه آقايان تـوجـه بـكـنـنـد و بـراى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خـداونـد بـه هـمـه مـا توفيق بدهد كه همه مان با هم در رفع اين گرفتارى ها بكوشيم . خـوب ، اگـر آمـدنـد شـكـايـت كـردند، برويد سراغ رفعش ، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم . اين مساله اى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 26/9/62
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جـنـاب حـجـت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بـر مـسـؤ وليت هاى گذشته خود در سپاه پاسداران ، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پـاسـداران انـقـلاب اسـلامـى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بـسـيـج مـوظـف بـه همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مى باشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 28/9/62
بـــيـانـات امـام خـمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در ايننهاد
زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات جهاد در روستاها و جبهه ها تشكر و تقدير مى نمايم . كرارا درباره زحمات جهاد در جـبـهـه هـا گـفته ام . زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده اسـت . توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت ، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.
اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مى نمايد. مـن هـم سـفـارش مـى كـنـم كـه انـشـاءالله دولت بـه مـحـرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روسـتـاهـا بـسـيـار ارزشـمـند است . در سابق به روستاها هيچ نمى رسيدند و كار اساسى بـراى روسـتـاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تـمـام روسـتـاهـا را پـيدا نمى كرد. امروز بحمدالله با همت جوان ها وضع روستاها رو به بهبود است .
ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عده اى كه مى گويند از نـظـر كشاورزى نمى شود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شـهـرهـا نـيـايـنـد و در روسـتـاهـاى خـود بـمـانـنـد، چـون آنـهـا كـه نـمـى خـواهـنـد مـثـل بـالا شهرى هاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنـهـا رسـيـدگـى مـى نـمـايـد. انـشـاءالله جـهـاد سـازنـدگى بتواند محروميت هايى را كه روسـتـائيـان دارنـد بـه تـدريـج دفـع نـمـايـد. جـهـاد هـم خـوب عمل كرده است . وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انـجـام مـى گـيـرد. اگـر بـا هـم بـاشـيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مى شود. كوشش كنيد كـارهـاى بـسـيـار خـوب و عـالى بـراى اسـلام و مـسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مى ماند و به كارهايش ادامه مى دهد.
تاريخ : 1/10/62
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در ديدار با رئيس جمهور و رؤ ساى مجلس و ديوانعالى كشور و سـتـادمـشـتـرك ارتـش ؛ نـخست وزير و اعضاى هياءت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان
كمال تاسف است براى انسان ها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته
بسم الله الرحمن الرحيم
مـتـقـابـلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عـليـه را بـه همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مـى كـنـم . مـن بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شـد بـه بـعـثـت و نـزول وحـى از جـانـب خـداى تـبـارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابـعـادش بـراى بـشـر تاكنون معلوم نشده است . آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى بـراى مـتـعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شـده اسـت و كـشـف شـده اسـت ، وقـتـى كـه مـلاحـظـه كـنـيـد بـا قـبـل از اسـلام و مـعـارف قـبـل از اسـلام و فـلسـفـه قـبـل از اسـلام و عـدالت هـاى اجـتـمـاعى قبل از اسلام مى بينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.
در سـيـر عـرفـانـى ، شـمـا مـلاحـظـه بـفـرمـايـيـد كـه قـبـل از اسـلام چـى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شـده اسـت . اشـخـاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مـثـل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتاب هاى آنها را ما ملاحظه مى كنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست .
هـمـيـن آيـاتـى كـه در روايـات مـا وارد شـده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مـثـل سـوره تـوحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تـا بـعـدهـا بـشـود آنـطـورى كـه بـايـد بـاشـد، كـشـف بـشـود. البـتـه مسائل در اين باب خيلى گفته شده است ، تحقيقات ، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده اسـت ، لكـن افـق قـرآن بـالاتـر از ايـن مـسـائل اسـت . هـمـيـن آيـه شـريـفـه هـوالاول والاخـر والظـاهـر والبـاطـن انـسـان خـيـال مـى كـنـد كـه خـوب ، اول خـلق الله اسـت و آخـر هـم هـمان است و عرض مى كنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و بـاطـن هـم بـه حـسب اسمائش . لكن اصلا اين مساله اين نيست كه ما مى فهميم و فهميده اند، مـسـائل بيش از اين مسائل است . هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مى خواهد نفى كند از غـيـر خـودش ، مـال اوسـت . واقع مطلب همين است ، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست ، فهم اين مشكل
اسـت . و هـو مـعـكـم كه در همين آيات وارد شده است ، معكم يعنى همراه ماست ، او اينجاست و ما ايـنـجـا. ايـن مـعـيـت ، مـثـلا فـلاسـفـه مـعـيـت قـيـومـه مـى گـويـنـد قـيـومـه ولى مـسـاله را حـل مـى كـنـد؟ مـثـل مـعـيـت عـلت و مـعـلول اسـت ؟ مـثـل مـعـيـت جـلوه و ذى جـلوه اسـت ؟ مـسـائل اين نيست ، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده اند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح اسـت كـه هـمـه مـى فـهـمـنـد، آنـى كـه لايـعـرفـه الامـن خـوطـب بـه يـعـنـى خـود رسـول اكـرم ، يـعـنـى واسـطـه هـم نـمـى تـوانـد بـفـهـمـد، جـبـرئيـل هـم نـتـوانـسـتـه اسـت . جبرئيل امين هم يك واسطه اى بوده است كه خوانده است بر حـضـرت ، ايـن آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هـم مـن خـوطـب بـه نـيـسـت . مـن خـوطـب بـه فـقـط خـود رسـول اكـرم اسـت و ديـگـران هـم كـه بـه واسـطـه آن نـورى كـه از حـضـرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانى اى كه از قلب او به قلب خواص او بـوده اسـت ، بـه واسـطـه او فـهـمـيـده انـد. و امـا دسـت امـثـال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعا بداند كه هومعكم يعنى چه ، چه معيتى است ايـن ؟ و هـوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است ؟ نوالسموات چـى اسـت ؟ چـطور نور سموات است ؟ ولهذا منورالسموات گفته اند و هيچ ربطى به آيه نـدارد. تـحـول مـعـنـوى و تـحـول عـرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مـسائل است . و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بـعـد مـسـائل اجـتـمـاعـى را، بـعـد مـسـائل سـيـاسـى را، بـعـد مـسـائل فلسفى ، بعد مسائل عرفانى ، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است ، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است ، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است ايـن سـر. ايـنـكـه از حـضـرت بـاقـرسـلام الله عـليـه نـقـل شـده اسـت كـه فـرمـوده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صـمـد مـى تـوانـم نـشـر كـنـم ، مـسـاله هـسـت ايـن . البـتـه مـا هـم از صـمـد مـى تـوانـيـم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مى گويد.
در هر صورت كمال تاسف است براى انسان ها كه نمى خواهند بدانند، در راه دانستن نيفتاده انـد، در راه مـعرفت كتاب خدا قدم برنداشته اند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان .
ايـن ارتـبـاط فـقـط بـين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بوده اند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفه ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مى بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه اى كه بـعـد از اسـلام پـيـدا شـده اسـت فـاصـله اش زمـيـن تـا آسـمان است در عين حالى كه بسيار ارزشـمـند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مى گويد كه تاكنون كـسـى نـتـوانـسـتـه در او خـدشـه اى بـكـنـد يـا اضـافـه بـكـنـد، در عـيـن حـال فـلسـفـه را وقـتـى كـه مـلاحـظـه مـى كـنـيـم فـلسـفـه اسـلامـى بـا آن فـلسـفـه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.
قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد
و راجـع بـه امـور اخـلاقـى ، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انـسـان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان ، ابعاد غيرمتناهى است . براى همه وارد شده است ، براى همه چيز و يك سـفـره اى اسـت كـه پـهـن شـده اسـت براى بشر كه هر كس مى تواند از آن سفره به مقدار اسـتـعـداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تـا خـاتـم بـه آن مـقـصـدى كـه داشـتـنـد نـرسـيـدنـد، در عـيـن حـالى كـه هـر چـه كمال در دنيا هست از آنهاست ، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.
و نـكته اى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است ، حالا ما شريعت حضرت موسى ، شريعت عيسى و شريعت اسلام ، وقتى كه ملاحظه مى كـنـيـم حـال مـشـرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كـيـفـيت تبليغ او و مبارزه اى كه او كرده است با طاغوت ، او را وقتى كه ملاحظه مى كنيم ، بـعـد مـى رويـم سـراغ امـت مـوسى ، آنهايى كه مى گويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پـيـرو حـضرت موسى هستيم . موسى معارضه مى كرد با طاغوت و اينها كه مى گويند ما پـيـرو حـضـرت مـوسـى هـسـتـيـم خـودشـان طـاغـوتـنـد، در عـيـن حـال مـى گـويـنـد مـا پـيـرو حـضـرت مـوسـى هـسـتـيـم . راديـو اسـرائيـل بـسـيـار نـصـايـح حـضـرت مـوسـى را هـم نـقـل مـى كـنـد امـا اسـرائيـل چـه جـور اسـت ؟ وضـع او چـى اسـت ؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مى دهند به حـضـرت مـوسـى و مـوسى وضع زندگى اش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضـع شـبـانـى اش هـم آن وضـع بـود كه تاريخ مى گويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بـزرگـتـريـن قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا بـه هـيـچ وجه نداشت . آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مى دانند چـقـدر بـه دنـيـا چسبيده اند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست ، قدرت مادى آمريكا در دسـت آنـهـاست و مى گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم . از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است . حضرت عيسى را خوب ، همه مى گويند كه يك شخص ، (همين طور هم بوده است ) يـك شـخـص روحـانـى الهـى بـوده اسـت كـه هـيـچ تـوجـه بـه ايـن مـسـائل مـادى نـداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مى گويند هستيم ، اين است كـه ايـشـان بـه هـيـچ وجـه تـوجـه بـه ايـنـطـور مـوارد مسائل مادى نداشته است ، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مـى آئيـم سـراغ پـيـروانـش . پـيروانش كى هستند الان ؟ تمام مفاسدى كه الان ، يعنى نصف كـنـيـد، نـصـف مـفـاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست ؟ يـعـنـى پيروان ادعائى . الان دارند خودشان را مهيا مى كنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى ، چه اشخاصى ؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد بـه عـيـسـى نـدارنـد، لكـن خـودشـان را مـى چـسـبـانـنـد بـه او. آن نـصـف ديـگـر عـالم مـال آنـهـائى اسـت كـه ادعـا مـى كـنند كه ما براى توده هاى مردم ، براى ضعفا، براى چى داريـم زى مـى كنيم ، نمى خواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مى خواهيم همه مردم يـك جـور بـاشـنـد. آنـهـا هـم آن طـايـفه اكثرا وقتى سراغ سران اش مى رويم مى بينم كه كرملين از آمريكا بدتر است . لنين بامردم
آن كـرد، اسـتـاليـن آن كـرد، ايـنـهـا هـم دارنـد ايـن را مـى كـنـنـد. آن ادعـا و آن عـمـل . وقـتـى مـى آئيم سراغ خودمان ، خودمان هم همين . مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسـلامـى ادعـاى اسـلامـيـت مـى كـنـنـد، ادعـاى پـيـروى از پـيغمبر اسلام مى كنند، در عين حال مى بينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام ، هيچ شباهتى نيست ، هيچ ارتباطى نـيـسـت . ادعـا زيـاد اسـت ، ادعـاهـا هـسـت مـا پـيـرويـم ولى پـيـروى در مـقـام عـمـل . سـيـره پـيـغمبر چى بوده است ، سيره شماها چى است ؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است ، شما در بين بشر چه جور زندگى مى كنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جـور بـوده ، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوت ها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوت ها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضـع داشـته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمى شود مطلب . سران دولت هاى اسلام همه اينطور هستند.
پـيـغـمـبـر مـى گـويـد مـسـلمـيـن بـا هـم مجتمع باشيد، شما متفرق مى كنيد. قرآن مى گويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى . ادعاها زياد است . من نمى گـويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه مـيـل داريـم تـابـع بشويم ، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم . شما كه مى گوييد تابع هـسـتـيـد، كـه ، قـرآن خـدا مـى گـويـد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطـاغـوت خـوب ، شـمـا اوليـاءتـان كى هست الان ؟ با كى ارتباط داريد الان ؟ خوب ، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف ، ايران هم كه مى خواهد با هيچ كس نـباشد، شما به فشارش مى گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى .
ما نمى خواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم ، لكن مدافع از حق خودمان هستيم
آن روزى كـه خـداى نـخـواسـتـه ايـران هـم بـغـلطـد در يـك طـرفـى ، مسائل حل است ، تمام است . ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مى كند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مى كند و او تودهنى مى خورد، بعدها مى خواهد يك راه ديگرى پـيـدا بـشود. تا آنوقتى كه هجوم مى كرد و مى گفت كه اين مجوسى ها را ما مى خواهيم چه بـكنيم ، ما همه مجوسى بوديم ، همه ايران جزو مجوس ‍ بودند، همه فارس زبان ها يعنى مجوس . تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران ، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم ، چرا با هم دعوا بكنيم ؟ آخر شـمـا آن صـفـحـه صـحـبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مى گويد ما مى خواهيم ، مجوس است اينها مجوس هستند، چه ، ما مى خواهيم برويم چه بكنيم ، بگيريم اينجاها را چه بـكـنـيم اين عربستان ، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم ، براى عربستان اسم مى گـذارنـد و نمى دانم اهواز را با حاى حطى مى نويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مى كنند آن حرف را مى زنند امروزى كه تودهنى خورده اند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هـجـوم كـنـنـد، ادعـا مـى كنند كه آقا ما صلح طلبيم ، هى صلح ، صلح ، صلح . و اين مجامع عمومى نمى آيند بنشينند بگويند كه آقا
تـوئى كـه مـى گـوئى كـه صـلح ، چـرا آنطور كردى ؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم ؟ اينهائى كه ادعا مى كنند كه ما چه و چه هستيم ، در يك محلى يك انفجارى واقع مـى شـود هـمـه مردم ، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست . در يك محلى يك انـفـجـار واقـع شـود بـعـدش صـدام ايـلام را و ايـنها را بمباران مى كند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب ، تلافى درآورده ، انتقام گرفته . همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرف ها مى زنند
اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است ؟ اين مسلمان ها كه ادعا مى كنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم ، ما تابع قرآن كريم هستيم ، خوب ، اين قرآن ، بياييد ببينيد اين قرآن چه مى گـويـد و شما چه مى كنيد. آنها مى بينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را بـراى مـا دارند پيش مى آورند و مى گويند ما مسلمان هستيم ، خوب ، اين اسلام شد كه شما بـگوييد كه مسلم هستيم ، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفت شان را به امـريـكـا مـى دهـند، تمام چيزهائى كه مال خود ملت شان است تقديم مى كنند. ملتشان به آن ضـعـيـفـى و بـه آن بـيـچـارگـى دارد زيـر سـتـم خـود آنـهـا پايمال مى شود و باز ادعا مى كنند كه ما مسلمان هستيم ، مگر با ادعا انسان مسلمان مى شود؟ مـى گـويـنـد مـا مسلمان هستيم و مى خواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مى كند آنـها مى گويند ايران دارد تفرقه مى اندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تـفـرقه مى اندازد. ايران هفته وحدت درست كرده ، مى گويند تفرقه مى اندازد. ايران مى گـويـد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم ! جمع بشويد با هم اين قدرت هاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مى گويند ايران چه ، ايران چه ، كـه نـگذارند اصلا اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مى كنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مى كنند ما تـابـع حـضـرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است ، نه اينهايى كه ادعا مى كنند ما تابع پـيـغـمـبـر اسـلام هـسـتـيـم . ادعـاسـت ، هـمـه اش ادعـاسـت . اعـمـال را بـايـد ديـد چـى هست . آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت مـوسـى عـملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است ، قرآن هست ، تاريخ هست ، تورات هست ، همه هـسـت ، ثـبـت شـده اسـت . اعـمـال شـمـا هـم حـالا بـيـائيـد بـبـيـنـيـد چـى هـسـت ، اعـمـال هـم مـشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است ، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خـود آنـها هم مى دانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مى بينند. آن هـم كـه ادعـا مـى كند من طرف ، آن كه الحاد است ، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمى داد، آن هم كه ادعا مى كند كه ما طرفدار ملت هستيم و توده ها هستيم و چه ، آن هم هر جا دستش برسد مى كوبد و مى زند و مى كشد و از بين مى برد و افغانستان را اينطور كـرده الان . ايـنـهـا هـم كـه مسلمانند، خوب ، همين طور. تاريخ اسلام را مى بينند، دست شان اسـت ، قـرآن كـريـم دسـت شـان هـست ، سيره پيغمبر دست شان هست ، همه را دارند مى بينند مـعـذلك عـمـل شـان بـر ضـد اسـت ، نـه ايـنـكـه مـثـل سـايـر مـتـعـارف مـردم بـاشـد. عـمـل سـران دولت دولت هـاى اسـلامـى بـه ضـد اسـلام اسـت و فـرق دارد بـا عمل هاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مى كنند. آنها در راس ‍ واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است ، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام
است ، بر خلاف عمل هاى اهل بيت اسلام است ، بر خلاف اينهاست الان . و ما دنيايمان يك همچو دنـيـايى است . مدعى ها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مى بينيم و مى بينيد و تا چـه وقـت بـشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلى اش با ظـهـور امـام زمـان سـلام الله عـليـه است ولى خوب ، ما تكليف داريم ، اين درست است ، اما ما تكليف داريم
تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مى توانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كـه جـلو بـگـيـريـم از اين مسائل . و ما نصيحت مان هميشه ، ملت ايران و گويندگان ايران نـصـيـحـت شـان هـمـيـشـه بـر دولت هاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بـشـويـم ، بـيـاييد با هم باشيم ، ما نمى خواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم ، ما مملكت گـيـر نـيـسـتـيم ، لكن مدافع از حق خودمان هستيم . خوب ، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بـوده ايـم ، از اول حـرف مـا يـك كـلمـه بـوده تـا حـالا، نـه آنـوقـت مـى گـفـتـيـم كـه عرب مـقابل عجم ، مجوس اند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم ، نه حالا، نه بـعـدهـا. حـرف ما يكى است كه مسلمان ها با هم مجتمع بشوند و اين گرگ هائى كه ريخته انـد بـه جـان مسلمين ، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مى گويند نمى شود، خوب ، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هـيـچ نـيروى صحيحى ، خوب ، ريختند در خيابان ها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمى شود؟ وقتى ملت ها بـخـواهـنـد چـرا نـمـى شـود؟ مـا حـرف مـان ايـن اسـت كـه دولت هـا بـيـايـنـد قبل از اينكه خود ملت ها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم ، دوست بشوند بـا هـم ، يـك جـلسـه اى درسـت كـنـنـد هـمـه رئيـس جـمـهـورهـا بـنـشـيـنـنـد پـيـش هـم و حـل كـنـند مسائل شان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى ، در آن چـيـزى كـه هـمه هجوم آورده اند به اسلام ، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسـان هـم هست . يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلا كنار مى رونـد، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مى كنند. زمـان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مى كردند. يك كلمه مى گفتند اين خاضع بود. نمى خواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجـع بـه امـريـكـا بـگوئيم ، كذا و كذا مى شود، ايران گفت و نشد. من نمى گويم به ما خـسـارت وارد نـشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بـكـنـد ولو ايـنكه شهيد هم مى داد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بـر ايـن معنا بوده است ، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مى كردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كـه مـا مـنـتـظـر ظـهـور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان ، تـسـبـيـح را دسـت بـگـيـريـم و بـگـويـيـم عـجـل عـلى فـرجـه . عـجـل ، بـا كـار شـمـا بـايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور
مـى كـنـد ايـشـان . و مـن امـيدوارم خداى تبارك و تعالى قلب هاى همه ما را متوجه به خودش بـكـنـد و از مـعـارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشـنـا كـند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 12/10/62
بـــيـــانـــات امـــام خــمـيـنى در ديدار با آقايان : حبيب الله عسكر اولادى ، سعيد امانى ، محسنلبانى ، رخ صفت ، ابوالفضل حيدرى و شفيق
امروز بايد همه با هم باشيم ، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد
بسم الله الرحمن الرحيم
آنـچـه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومت ها با ما بد مـى بـاشـنـد، پـس مـا هـم بايد همه با هم خوب باشيم . اگر بنا باشد كه بازارها همراه جـمـهـورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مى خورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بـايـد هـمه با هم باشيم ، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرت ها احساس كـرده انـد كـه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مى گويند كه با اين اسـلامـى كـه در دنـيا ما مطرح كرده ايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودى ها را مى خـواهـنـد. مـنـافـقين هم مى گويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست ، با اينكه در قرآن صـراحـتـا آمـده اسـت . البته گرانى هست ، كمبود هست ، و بيشترين صدمه اش به كارمندان دولت مـى خـورد، ولى بـايد تحمل كرد. اگر امروز گله هايمان به بازار، مجلس و دولت كـشـيـده شـود و ايـن گـله هـا بـه اخـتـلاف تـبـديـل گـردد، هـمـه مـان مـسـوول هـسـتيم . اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمى كند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم .
نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مى دهند از ميدان به در برويم
مـن كـه قريب هشتادوپنج ساله هستم ، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هـسـت بـراى شـماها نيست ، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم . ولى همه وارد در مـيـدانـى شـده ايـم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مى خوريم . البته اينطور نيست كه كـسـى بـتـوانـد به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامه اى يا در مجلس به شما تـوهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلا براى خاطر از ميدان در كردن عده اى متعهد، نـاگـوارى هـايـى بـرايـشـان پـيـش مى آورند، بايد محكم در ميدان بود. به اندازه اى كه بـراى پـيـغـمـبـر اكـرم گـرفـتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايـسـتادند و به تكليف شان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام ، ولى آنها هم ايـسـتادند. بيخود نبود كه حبس مى شدند، براى اين زندان مى شدند كه جلوى آنهائى كه بـر ضـد اسـلام قـيـام كـرده بـودنـد مـى ايـستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مى باشيم و رشد اسلام را مى خواهيم ، تصميم داريم
جـهـان را بـرگـردانـيـم و اميدواريم كه ملت ها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشـتـى كـه بـه مـا نـسـبـت مى دهند از ميدان به در برويم . البته معارضه كار را بدتر خـواهـد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مى شود، با لحن برادرى و ملايمت ، كارها به خوبى تمام مى شود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم ، كار به دعوا كشيده نمى شود.
شـمـا در انـقـلاب سـهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمى كردند انـقـلاب پـيـروز نـمـى شد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصـلاحـى و زنـدگـى سـاز بـر مى دارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قـرار گـيـرد، ايـن نـخـواهـد شـد، امـيـرالمـومـنـيـن را هـم تـا آخـر عـمـر عـده اى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كـه هـمـه او را بـپـذيـرنـد. كـسى كه مى خواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس ، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى دهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انـجـام داده ايـم ، حـالا از شـرق و غـرب فـحـاشـى نـشـنـويـم يـا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم ؟! عده اى فاسد مى خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرف هايى را كه به شما مى زنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مى گويم . انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.
اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى زنند
امـروز مـسـاله مـهـم ، مـسـاله انـتـخـابـات اسـت ، بـه انـتـخـابـات تـوجه داشته باشيد. در اول مـشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازه اى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنـهـا هـم مـقـاومـت نـكـردنـد و كـنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم ، در آينده نزديك ما را كنار خـواهـنـد گـذاشـت . بـايـد قـهـر نـكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشـخـاصـى را مـعـرفـى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عده اى تشخيص دادند همان را عمل كنيم ، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلا در تهران چه كسانى لياقت دارند كـه هـم مـسـائل روز را بـفـهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انـتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند بـه آنـهـا راى دهـيـد و الا نـه . بـازار اخـتـيـارش دسـت خودش است ، آنچه بينى و بين الله تـشـخـيص مى دهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مـجـلس بـه مـا لطـمه مى زنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسـلامـى را قـبـول داشـتـه بـاشـد و از مـسـائل روز اطـلاع داشـتـه بـاشـد. سـعـى كـنـيـد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودى ها پيدا نمى شود، شايد آحـادى مـثـل مـدرس بـاشـنـد. كـسـانـى را كـه انـتـخـاب مـى كـنـيـد بـايـد مـسـائل را تـشـخـيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار
كنيد تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مـجـلس فـعـلى بـهـتـر بـاشـد، البته مجلس فعلى هم خوب است . انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 13/10/62

next page

fehrest page

back page