چـپـاولگران شرق
و غرب نجات داده و تفاله هاى وابسته و پيوسته آنان را به جاى خود نـشـانده اند و به
عمر ننگين آنان خاتمه داده اند؟ و آيا تجربه چند ساله كافى نيست تا ايـن مـدعـيان
قدرت و شناخت مسائل نظامى ، سياسى و تشكيلاتى را به خود آرد و از خواب غـفلت بيدار
كند تا از و عده هاى پوچ ابرقدرت ها بازى نخورند و خود را آلت اراده دست آنـان
قـرار نـدهند؟ مضحك آن است كه صدام در ملاقات با ارتشيان خود كه طعم تلخ شكست هـاى
خـود را از جـوانـان شـجـاع ايران چشيده اند و از زاغه هاى مملو از اسلحه مدرن و
مهمات بـى پـايـان فـرار نـمـوده اند گفته است ما امروز بيشتر از هر وقت ديگر مجهز
به سلاح پيشرفته هستيم و جنگ را تا سال ها ادامه مى دهيم . مطلب او نسبت به سلاح
هاى پيشرفته اى كـه از قـدرت هـا يـا بـه در يـوزگـى و يـا در بـرابـر اموال مردم
بى پناه عراق به دست آورده است مورد تصديق است لكن اين نويدى است براى رزمـنـدگـان
مـا كـه بـدون از دسـت دادن مـخـازن كـشـور و آبـروى خـود ايـن سـلاح هـا را از
چـنـگـال ارتش فرارى عراق به دست آورده و عليه آنها به كار مى برند و ما از اين
شيوه خوشحاليم و اكنون نيز سربازان فداكار اسلام با سلاح ها و خودروها و تانك دشمن
بر او تـازند. و اما ادامه جنگ همه مى دانند كه ابتكار آن در دست جوانان ماست و تا
سقوط حزب بـعـث عـفلقى عراق ، دفاع از اسلام و از دو كشور اسلامى عراق و ايران
ادامه دارد و پس از آنـكـه مـقـدرات كشور به دست ملت رنجديده عراق افتاد، جنگ خاتمه
يافته است . آنچه كه موجب تاءسف بسيار است آن است كه ابرقدرت ها بويژه آمريكا با
فريب صدام ، با هجوم بـه كـشـور مـا، دولت مـقـتـدر ايـران را سـرگـرم دفـاع از
كـشـور خـود نـمـود تـا مـجـال بـه اسـرائيـل غـاصـب تـبـهـكـار دهـد تـا بـه
نـقـشـه شـوم خـود كـه تـشـكـيـل اسـرائيـل بـزرگ كه از نيل تا فرات است اقدام
نمايد. اسحاق شامير، مهره تازه آمـريـكـا بـه مـجـرد نـامـزدى نـخـسـت وزيـرى بـه
جـاى بـگـيـن ، مـهـره ديـگـر، قـبـل از هـر چـيز نقشه اسرائيل را فاش نمود. او گفت
سازمان آزاديبخش فلسطين بايد محو شـود و تـصـريـح كـرد كـه بـه عـنـوان طـرفـدار
يـك اسـرائيـل بـزرگ بـاقـى خواهد ماند. اكنون جاى تاءسف نيست كه سران كشورهاى عرب
در مـقـابـل اين مصيبت يا ساكت نشسته اند و راه را براى اين نقشه شوم باز گذاشته
اند و يا بـراى خـوشـامـد امـريـكـا و يـا جـاه و مـقـام آنـى خـويـش حـامـى
اسـرائيـل شـده انـد؟ ايـنـجـانـب بـراى اداى وظـيـفـه اسـلامـى ، در هـر فـرصـت
فـريـاد دل مـحـرومان و مظلومان منطقه را به جهانيان از آنجمله دولت هاى كشورهاى
اسلامى رسانده ام و پـس از ايـن نـيـز اگـر فـرصـتى رخ دهد انشاءالله خواهم رساند،
شايد در حكومت اين كـشـورهـا كـه بـعـضـى سـرگـرم عـيـاشـى و بـعـضـى نـزاع و جـدال
بـا برادران خويش و بعضى از ترس امريكا خود را باخته اند اثر كند و اين خواب غـفـلت
، به يك بيدارى اسلامى انسانى تبديل گردد تا به اين وضع فلاكت بار خويش خـاتـمـه
دهـنـد و هـمـانـنـد ايران قهرمان ، دست رد به سينه تمام ابرقدرت ها زنند. اكنون
بـرادران مـسـلمـان لبـنـانـى مـا در چنگال اسرائيل و دولت خون ريز لبنان و از آن
بدتر آمـريكاى تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهى از آنان شهيد يا آواره مى شوند و
اكثر دولت هاى منطقه سرگرم سازش با اسرائيل يا تاءييد دولت لبنان هستند و يا سرگرم
نقشه براى تاءييد جنايات صدام و كمك نظامى يا مالى به او براى ادامه جنايات به دو
ملت عراق و
ايران مى باشند و آنها گمان مى كنند كه صدام را با اين كمك ها مى شود نجات داد و
اگر نـجـات پـيـدا كـرد، دسـت آنـان را بـه گـرمـى مـى فـشـارد. غـافـل از آنـكـه
بـا آن خوى سلطه جوئى و بلند پروازى و سبعيتى كه در او هست فرصت نـفـس كـشيدن به
آنان را نخواهد داد و با بهانه هاى واهى به كشورهاى آنان تجاوز خواهد كـرد.
آمـريـكـا و شـوروى بـراى تـضـعـيـف اسـلام و دولت هـاى اسـلامـى مـشـغـول
فـعـاليـت از قـبـيـل تـفـرقـه افـكـنـى هـا و ايـجـاد تـشـنـجـات داخـلى بـه دسـت
عـمـال مـزدور يـا فـريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورها و ديگر شيوه هاى
استعمارى هـسـتند و اين دولت هاى كشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند كه بايد چشم و
گوش خود را باز كرده و اين توطئه ها را خنثى كنند. ملت ايران و قواى مسلح شجاع و
فداكار براى افـراشـتـن پـرچـم تـوحـيـد و تـحـكـيـم پـايـه هـاى جـمـهـورى
اسـلامـى ، سـال سـوم دفـاع از هـجـوم عـفـلقـيان بى فرهنگ را پشت سر مى گذارند و
با سپاس بى پـايان از خداوند متعال و مددهاى غيبى و آشكار او از كشور بقية الله
ارواحنا لمقدمه الفداء در تـمـام مـيـدان هـا بـه بـهترين وجه دفاع نموده و پيروز
شدند و در ميدان جنگ تحميلى ، مـتـجـاوز جـسـور را كـه بـا كـمـال جـهـالت از وعـده
هـا و نـويـدهـاى امـريـكـا اغفال و خود را در اين دام مهلكه انداخت ، آنچنان ادب
كرد كه اينك به هر دولتى پناه برده و بـه هـر درى مـى زنـد كـه خـود را از اين دام
خود ساخته نجات دهد، ولى بحمدالله موفق نخواهد شد.
اكـنـون كـه او از جـمـهـورى اسـلامـى سـيـلى خورده و اميدى برايش نمانده است ، به
دولت فـرانسه متشبث شده است تا با كمك سلاح هاى مخرب ، به منابع اقتصادى ايران ضربه
زند و برگى بر جنايات خود بيفزايد. اينجانب به همه كشورهاى منطقه و كشورهائى كه بـه
نـحـوى از نـفـت اسـتـفـاده مـى كـنـنـد هشدار مى دهم كه دولت ايران با تمام قدرت ،
در مـقـابـل ايـن جـنـايـت ايستادگى مى نمايد و مصمم است تا در صورت وقوع چنين
جنايتى با تـمام قدرت ، تنگه هرمز را مسدود كند و اجازه ندهد حتى يك قطره نفت از
آنجا صادر شود، مسؤ ول پيامدهاى اين حادثه بزرگ دولت فرانسه است .
سـقوط صدام تا حدى است كه حتى با منافقين فرارى كه خود از او مفلوكتر و شكست خورده
تـر هـسـتـنـد، دسـت اخوت مى دهد و منافقين نيز كه براى ترميم ننگ و آبروئى خود به
هر حـشـيـشـى مـتـشبث مى شوند و تنها براى اينكه راديو بغداد اسمى از اين مدعيان
نجات خلق بـرد با كمال وقاحت با صدام جانى كه با خمپاره ها و موشك ها هزاران زن و
مرد و كودك ، بـزرگ و كوچك اين مرز و بوم را شهيد كرده است و هر روز شهرهاى اين خلق
بيگناه را با توپ هاى دوربرد بر سرشان خراب مى كند، دست اخوت و برادرى مى دهند و
رسما براى آنـان جـاسـوسـى مـى كـنـنـد و بـا آنـكـه سـران مـنـافـقـيـن در دامـن
آمـريـكـا و فـرانـسـه مـشـغـول عـيـاشـى و خـوشـگـذرانـى هـسـتـنـد مـع الاسـف عده
اى نوجوان را با حيله و تزوير گـول زده و قـدرت تـفـكـر را از آنـان سـلب نموده
اند. اميدوارم نوجوانان فريب خورده با ديـدن ايـن جـنايات و روشن شدن همدستى آنان
با صدام ، ديگر كوركورانه از آنان تبعيت نكنند.
اكـنون كه هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرق هاى بسيارى دارد،
اينجانب بـه مـلت ايـران بـراى داشـتن چنين جوانان برومند و متعهد و فداكارى كه
نظير آنان را در جـهـان سـراغ ندارم و تاريخ هم نشان نداده است تبريك و تهنيت عرض
مى كنم و به اسلام بزرگ براى
داشـتـن ايـن جـانـبـازان در راه حـق كـه بـراى اسلام و ميهن اسلامى خود از همه چيز
خويش مى گـذرنـد، تـبـريـك تـقـديـم مـى كـنـم كـه ايـنـان نـه تـنـهـا ايـران را
در جـهـان و نـسـل هـاى آيـنـده آبـرو دادنـد، كـه اسـلام بـزرگ كـه بـا
تـعـليـمـات و الهـامات خود چنين تـحـول بـزرگـى را بـوجـود آورده اسـت ، سـرافـراز
نـمودند. امروز همه از تصوير اين صـحـنـه هـاى مـعـنـوى !!! انـسانى عاجزند و
اينجانب كه به نويسندگان و گويندگان و تـحـليل گران و هنرمندان و نقاشان و همه و
همه پيشنهاد مى كنم تا هميشه و بخصوص در اين هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص
گذاشته و تقديم اين سلحشوران عظمت آفرين و مـلت ايـران و اسلام بزرگ نمايند، براى
آن است كه به گوشه اى از وظيفه اسلامى ، انـسـانى ، ملى ، ميهنى هر چند كوچك خود
عمل نمايند والا خداوند شكور است كه نام اين عظمت آفـريـنـان را در جـهـان بلند و
مقامشان را در ملكوت اعلى به نمايش مى گذارد. مگر نه آن اسـت كـه ايـنـان صـداى
اسلام را به اقصى نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خـاكـى جـلوه گـر
سـاخـتـه انـد، پـس قـدردانـى از ايـن عـمـل بـزرگ جـز بـه مشيت ذات مقدس او جل و
علا ميسر نيست . چنانچه ما خاكيان ، ناتوان از عهده تعظيم و تقدير مادران بزرگوارى
كه در دامن خود اين جوانان متعهد را پرورانده اند و پـدران سـلحشورى كه در پناه
خويش آنان را به جوانى رسانده اند و همسران غمخوارى كـه در كـنـار آنـان بسر برده
اند و اكنون با روى گشاده به ميدان نبرد و دفاع از حق مى فـرستند، مى باشيم و اين
نيز در عهده آفريدگار منان است . و لكن ملت بزرگ ايران در ايـن هـفـتـه ثـابـت
كـنـد كـه بـه اسـلام بـا بـذل جـان و ثـمـره حـيـات و مـال وفـادار اسـت ، هـر
چـنـد كـوردلان شـكـسـت خـورده در داخـل و خـارج كـشـور بـراى تـسـكـين جراحات خود
جغدوار ناله هائى سر دهند. اينك كلمه اى نـصـيـحـت آمـوز بـا جـوانـان عـزيـزى كـه
در جـبـهـه هـا و پـشـت جـبـهـه هـا بـراى اقـامـه عـدل الهـى فـداكارى مى كنند و
عزيزانى كه به نحوى براى هدف الهى آسيب ديده اند و بازماندگان شهداء معظم كه در راه
قرآن كريم به شهادت يعنى بزرگترين فيض الهى رسـيـده انـد و بـه پـدران و مـادران و
همسران و نزديكان شهداى زنده و به كسانى كه در پـشـت جـبـهـه هـا بـه نـحـوى كـمـك
بـه برادران مدافع خود مى كنند، توجه كنيد كه غرور پيروزى ها و شهرت ها و جوانمردى
ها در قلب شما رخنه نكند، كه اين مرض نفسانى از دام هـاى شـيـطـان اسـت كـه
بـنـدگـان خدا را از توجه به او باز مى دارد و از مكايد نفس اماره بـالسـوء اسـت كه
انسان ها را به شرك و عبوديت بت ها و خصوص مادر بت ها كه بت نفس اسـت ، مـى
كـشـاند. زنهار كه جز او را جل و اعلا كه ولى نصر است و هيچ نصرى جز از او نيست مؤ
ثر بدانيد كه (مارميت اذ رميت ولكن الله
رمى ). هر چه داريد و داريم و دارند از
اوسـت و (مـا عـدم هـائيـم ، هـسـتـى هـا
نـمـا) بـارالهـا! مـا ضـعـيـف و
نـاتـوانيم ، تو به فضل خود ما را از شرك جلى و خفى حفظ فرما و از تبعيت هواهاى
نفسانى كه خود شرك است نجات مرحمت فرما و به حقيقت توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى
هدايت فرما اسلام اين دين توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى را در سراسر جهان پرتوافكن
نما و بيرق هاى كفر و شرك و نفاق را سرنگون فرما و مسلمين را به وظايف اسلامى !!!
انسانى خويش هدايت كن و بـلاد مـسـلمـين و مستضعفين را از شر مستكبرين و جهانخواران
محفوظ دار و شهداى راه حق را از عـصـر آدم صـفـى الله تا عصر پيامبر خاتم صلى الله
عليه و آله و سلم و تاكنون و تا عصر بقية الله ارواحنا فداه از رحمت هاى واسعه و
جلوه هاى خاص خود بهره مند فرما و شهداى عزيز ايران را كه براى اسلام و ميهن اسلامى
سـرافـرازى هـا آفـريـدند با شهداى صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان ،
پـدران و مـادران و هـمـسـران مـتعهدشان صبر و اجر و پايدارى عنايت فرما و به اسراى
ما سـلامـت عـنـايـت كـن و بـه جـانـبـازان ايـن شـهـداى زنـده شـفـا مـرحـمـت
فـرمـا و در خيل شهدا محشورشان نما و به نزديكان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان
صبر و اجر مـرحـمـت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از كشور اسلامى كه با
كوشش هاى جانفرساى خود دشمنان اسلام را منكوب و مخذول نمودند و دست آنان را از
تجاوز و جنايت و خيانت به كشور قطع كردند، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان
را از مجاهدان در راه خـدا قـرار بـده . صـلوات و سـلام خـدا بـر پـيـامـبـران خـود
خـصـوصـا خـاتـم و افـضـل آنان حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر
امامان و اولياء عظيم الشاءن خداوند بويژه خاتم آنان مهدى منتظر بقية الله فى الورى
ارواحنا لمقدمه الفداء.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/7/62
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع
ورزشـــكـــاران و وزنـــه
بـردارانبزرگسال شركت كننده در بازى هاى آسيايى
كشور شما امروز از قدرتمندترين كشورهاى جهان است ، اين قدرت را حفظ كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زيارت همه آقايان خوشحال و به همه شما دعا مى كنم . انشاءالله ورزشكاران به همان
صـورتى كه ورزش جسمى دارند، ورزش روحى هم داشته باشند. و از قديم ورزشكاران
ايـران بـه يـاد خدا و على عليه السلام بوده اند و اين از برجستگى هاى آنان بوده
است . انشاءالله هر جا مى رويد قهرمان باشيد و موفق شويد انقلاب را در تمام معانى
آن صادر كـنـيـد. امـيـدوارم از حيث اخلاقى هم قهرمان باشيد كه بحمدالله اخلاق خوب
در ورزشكاران بـسـيـار پـيـدا مـى شـود. شـمـا توجه داشته باشيد كه تمام تبليغاتى
كه بر ضد ملت ايـران مـى شـود بـراى ايـن اسـت كـه كـشـور را بـرگـردانـنـد بـه
صـورت اول ، سـعـى كـنـيـد كـه تـحت تاثير اين تبليغات قرار نگيريد. امروز كشور شما
در دنيا مـطـرح اسـت و ايـن بـه خـاطـر قـدرت شـمـاسـت . كـشور شما امروز يكى از
قدرتمندترين كشورهاى جهان است ، بايد سعى كنيم اين قدرت را حفظ كنيم .
سـپـس حـضـرت امـام بـا اشـاره بـه يـكـى از ورزشـكـاران كـه در جـبـهـه حـق عـليـه
باطل دو پا و يك دست خود را در راه خدا از دست داده بود، فرمودند:
مـا بـه داشـتـن چـنـيـن جـوانـانى افتخار مى كنيم . خداوند انشاءالله به ايشان در
آخرت دو بال عنايت كند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نمايد.
تاريخ : 4/7/62
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع رؤ سـاى جمهورى و
مجلس ، گروهى از مستضعفين جنوب
تـهران، پـرسـنـل سـپاه و ارتش و بسيج مستضعفين و اقشار مختلف مردم
(به مناسبت عيد غدير خم)
نـگـذاشـتـنـد حـضـرت امـيـر (سـلام
الله عـليـه )
مجال پيدا كند براى پياده كردن حكومت الله به آن نحوى كه مى خواست
بسم الله الرحمن الرحيم
مـتـقـابـلا مـن ايـن عيد بزرگ را به همه حضار و همه ملت ايران و همه مسلمين جهان و
مظلومين سرتاسر عالم تبريك عرض مى كنم .
و چـه خـوب مـجـلسـى اسـت كـه در يـك همچو روز عيدى صاحبان اصلى انقلاب كه همين
طبقه گـودنـشـيـنـان و كـشـاورزان و كـارگـران و مـجـاهـدان هـسـتند در اينجا تشريف
دارند و ما از مـحـضـرشـان اسـتـفـاده مـعـنـوى مـى كـنـيـم . آن چـيـزى كـه مـوجـب
تـاسـف است ، اين است كه مـجـال پـيـدا نـكـرد حـضـرت امـيـر سـلام الله عـليـه ،
نـگـذاشـتـنـد مجال پيدا بكند، چون حكومتى كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوى كه
مى خواست ، خود حضرت امير سلام الله عليه مى خواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه
اسلام چى آورده است و چـه شـخـصـيـت هـائى دارد. در آن وقـت كـه حـكـومـت دسـت
ايـشـان نـبـود، كـه مـجـال نـبـود، آنـوقـت هـم كـه حـكـومـت دسـت ايـشـان آمـد،
بـاز مـجـال نـدادنـد، سـه تـا جـنـگ بـزرگ در زمـان ايـشـان افـروخـتـنـد و مـجـال
اينكه يك حكومتى كه دلخواه او هست برقرار كند نشد و اين را ما بايد تا آخر ابد از
آن متاسف باشيم . اگر يك همچو مجالى براى ايشان پيدا مى شد، الگويى بود آن حكومت
براى همه كسانى كه مى خواهند به عدالت و به امور الهى قيام كنند، الگو مى شد. ولى
تاسف اين است كه نشد و آنقدرى كه شد هم باز نورش متجلى است و الان هم همان اثر كمى
كـه از ايشان مانده است در باب حكومت ، همان اثر كم هم معلوم كه وضع بايد چه باشد و
تـاسـف ديـگـر اينكه مجال پيدا نكرد ايشان كه آن علومى كه در سينه ايشان بود
(وهيهنا عـلمـا جـمـا)
(ان هـيـهـنـا عـلمـا جـمـا)
پـيـدا نـكـرد اشـخـاصـى كـه حـمله آن علم باشند و بـلااشكال آن علمى كه ايشان حمله
اش را پيدا نكردند، آن علم اسرار ولايت ، اسرار توحيد اسـت و بـايـد هـمـه عـرفـا
تـاسـف بـخـورنـد بـر ايـنـكـه ايـن مـجـال بـراى ايـشـان پـيـدا نـشـد كـه آن
اسـرار را كـه بـايـد افـشـا كـند، افشا بفرمايد، مـجـال نـشـده و ايـن هـم جـزء
تـاسف هايى است كه بايد خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در اين تاسف روزگار
بگذرانند.
اگر حكومت ، على (ع ) را الگو قرار داد در اجرا، اين تمسك كرده است به ولايت
اميرالمؤ منين
و ما در اين روز، اين روز مبارك كه از اعياد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما
بالاترين عـيـد اسـت و نـكـتـه اش هـم ايـن اسـت كـه ايـن ادامـه نـبـوت اسـت ،
ادامـه آن مـعـنـويـت رسول الله است ، ادامه آن حكومت الهى است ، از اين جهت از همه
اعياد بالاتر است و ما در اين روز سـعـيـد يـكـى از چـيـزهـايـى كـه وارد شـده اسـت
ايـن اسـت كـه بـگـويـيـم ، بخوانيم :
(الحـمـدالله الذى جـعـلنـا مـن
المـتـمـسـكـيـن بـولايـة امـيـرالمـؤ مـنـيـن و اهل بيته
).
تـمـسـك بـه ولايـت اميرالمومنين چى هست ؟ يعنى ما همين اين را بخوانيم و رد بشويم
؟ آن هم تمسك به ولايت اميرالمومنين در روزى كه ولايت به همان معناى واقعى خودش
بوده است ، نه تـمـسـك بـه مـحـبت اميرالمومنين ، تمسك به محبت اصلا معنا هم ندارد،
تمسك به مقام ولايت آن بـزرگـوار بـه ايـنـكـه گـر چه ما و بشر نمى تواند به تمام
معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت ،
نمى توانيم ماها و هيچ كس قـدرت نـداريـم كه پياده كنيم لكن اگر آن الگو پيدا شده
بود و حالا هم ما بايد به يك مـقـدار كمى كه قدرت داريم تمسك كنيم . تمسك به مقام
ولايت معنايش اين است ، كه يكى از معانى اش اين است كه ماظل آن مقام ولايت باشيم ،
مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مـقـام حـكـومـت بـر مـسـلمـيـن اسـت ،
ايـن اسـت كـه اگـر چـنـانـچـه حـكـومـت تـشـكـيـل شـد، حـكومت تمسكش به ولايت
اميرالمومنين اين است كه آن عدالتى كه اميرالمومنين اجرا مى كرد، اين هم اندازه
قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوئيم ما متمسك هستيم به اميرالمومنين ، اين
كافى نيست ، اين تمسك نيست اصلش . وقتى كه حكومت الگو قرار داد امـيـرالمـومنين
سلام الله عليه را در اجراء حكومتش ، در اجراء چيزهايى كه بايد اجرا بكند، اگـر او
را الگـو قـرار داد، ايـن تـمـسـك كرده است به ولايت اميرالمومنين . اگر چنانچه او
الگو نباشد يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ ، هزار مرتبه هم روزى
بـگويد خدا ما را از متمسكين قرار داده است ، جز يك كذبى چيزى نيست . و اگر مجلس كه
از مـقـامـات بـلنـد يـا بـلنـدترين مقام كشورى است اگر چنانچه الگو قرار داد آن
چيزى كه امـيـرالمـومـنـيـن مـى خـواسـت و آن عـدالتـى را كـه او در هـمـان بـرهـه
كـمـى كـه بـه او مـجـال دادند، خيلى كم مجال پيدا كرد، اگر الگو قرار بدهند آن را
براى اينكه احكام را و امورى كه بايد محول به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن
نحو تصويب بكنند و دقت بـكـنـنـد، آنـوقـت مـى شـود گـفـت كه مجلس ما هم از متمسكين
به اميرالمومنين هستند. و ما اگر چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند يا خداى
نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افـراد نگذارند كه اين كارها بشود آنوقت ما
نمى توانيم بگوئيم كه يك مجلس متمسك به ولايـت امـيـرالمـومـنـيـن داريـم . و هـكذا
قوه قضائيه ، اگر قوه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قـضـاء امـيرالمومنين كه
(اقضاكم على ) و اگر تبعيت
نكند از قضاوت اسلام ، متشبث به هـمـان قـضـاوت اسلامى نباشد، آن هم هر چه بگويد ما
متمسك هستيم ، بر خلاف واقع است . تمسك وقتى است كه قوه قضائيه هم كارهائى كه مى
كنند از روى الگوى علوى باشد كه همان الگوى اسلامى است . و مردم ما
هـم كـه اين دعا را با اين فقره را مى خوانند آنها هم بايد توجه كنند به اينكه تمسك
به ولايت حضرت امير براى آنها تبعيت از مقاصد اوست .
كـسـانـى كـه مـدعـى هـسـتـنـد مـا شـيـعـه امـيـرالمـومـنـيـن هـسـتـيـم بـايـد
در قول و فعل تبعيت از او داشته باشند
همين طور گفتند كه ما شيعه على هستيم و همين كه گفتند ما متمسك به ولايت
اميرالمومنين هستيم ، ايـن كـافى نيست ، نمى شود اين . اين امور، امورى نيست كه
لفظى باشد و با الفاظ و بـا عـبـارات بـتـوانيم ما بگوييم تحقق پيدا كرده است ،
اينها يك امور عملى است ، يك حكمت عملى است اينها. بايد كسانى كه مدعى هستند كه ما
شيعه اميرالمومنين هستيم ، تبع او هستيم بايد در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه
چيز تبعيت از او داشته باشند. اگر اين تبعيت نباشد و ما بگوييم كه ما شيعه هستيم ،
يك گزافى گفته ايم ، يك طائلى گفته ايم .
امـيـرالمـومـنـيـن در زمـان حـكـومـتـش كـه بـسـيـار كـوتـاه و بـسـيـار بـا
نـاگـوارهـا مـقـابـل بـود مـى بـيـنـيـد كـه وقـتـى كـه آن نـامـه را بـه مـالك
اشـتـر مـى نـويـسـد چـه مسائل مهمى را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را، همه چيز
را در آنجا ذكر مى فرمايد با ايـنـكه يك بخشنامه اى براى يك نفر بوده است ، يك نامه
اى براى يك نفر بوده است و آن ايـن اسـت كـه مـى گـويـد كـه بـه حـسـب نـقـلى كـه
شـده اسـت كـه يـك خـلخـال را از پـاى يـك ذمـى در حكومت او در آوردند، به حسب اين
روايت مى فرمايد كه اگر انـسـان بـمـيـرد بـراى ايـن ، ايـن مـلوم نـيـسـت .
شـيـعـه ايـن اسـت كـه ايـنـطـور بـاشـد نه مثل ما، شيعه اين است كه اگر چنانچه در
حكومت اسلامى ، در كشور اسلامى ظلم ولو به يك ذمـى وارد بـشـود، آن هـم ظـلم بـه
هـمـيـن كـمـى كـه يـك خـلخـال را از پـاى يـك ذميه در آورند، بگويد كه انسان اگر
بميرد ملوم نيست ، ملامت نبايد به او بشود، اينطور اهميت دارد.
اسلام تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار
و مـا امـروز مـى بينيم كه در بلاد مختلفه مسلمين ، ظلم هاست كه بر مسلمين دارد مى
شود. در لبنان آن آتشى كه برافروخته اند، آمريكا برافروخته ، آن لشكركشى اى كه از
طرف آمـريـكـا و فـرانـسـه و ساير اذناب آنها براى يك مشت مظلوم شيعه و مظلوم
مسلمان در آنجا انـجـام مـى گـيـرد، سـايـر مـسـلمـيـن نـشـسـتـه انـد و تـمـاشـا
مـى كـنـنـد. غـايـت كـارى كـه امسال حكومت ها كردند اين بود كه عيد نگرفتند. كافى
است اين ؟ اين هم يك كارى است ، اما آنـهـا دارنـد ظـلم خـودشـان را مـى كـنـنـد،
آنـها دارند فوج فوج جوان هاى ما را در لبنان و فـلسـطـيـن مـى كـشـنـد، آنها دارند
در افغانستان جنايات را مى كنند، آنها دارند در عراق آن جـنـايـات را مـى كـنـنـد و
آنـهـا بـر ايـران آن جـنـايـات را وارد مـى كـنـنـد. مـجـرد ايـنـكـه امـسـال مـا
عـيد نداريم ، اين كار را درست مى كند؟ اين تكليف را از دوش اين دولت ها بر مى
دارد؟ آنها با سرنيزه پيش مى آيند و با توپ و تانك پيش مى آيند و مظلومين هم تنها
مانده انـد و مـعـذلك تـو دهنى دارند به آنها مى زنند، لكن دولت ها نشسته اند تماشا
مى كنند و غايت امر اين است كه عيد را نمى گيرند. شما عيد نگيريد، عيد را
آمريكا مى گيرد، عيد را اسرائيل مى گيرد. بهتر از اين عيد چى كه شماها مرتبه تان به
آنـجـا رسيده كه هيچ كارى از شما نمى آيد الا اينكه عيد نگيريد. چه تاثيرى در دنيا
دارد ايـن ؟ عـيـد نـگـرفـتـن آنـجـائى كـه دنـبـالش مـشـت هـاى گـره كـرده در
مقابل آمريكا و در مقابل شوروى و در مقابل صهيونيسم و ساير جنايتكاران با مشت هاى
گره كـرده بـايـسـتـنـد و با آنهمه امكاناتى كه داريد مقابله كنيد، آنوقت اين عيد
نگرفتن هم يك اثرى دارد والا از آن طرف نفت را به رايگان بدهيد به آنها، از آن طرف
كمك هاى معنوى را به آنها بكنيد، از آن طرف همه مسلمان ها را در بند خودتان نگه
داريد و نگذاريد كه حتى آنـهـا يـك كـلمـه اى بـگـويـنـد، آنـوقـت عـيد نگيريد، اين
عيد نگرفتن چه اثرى دارد؟ اينها انـحراف است . اينها تعميه است . مى خواهند به ملت
خودشان و مسلمين جهان تعميه كنند كه مـا الان ايـسـتاده ايم مقابل اسرائيل . در
مقابل توپ و تانك عيد نگرفتن كارى است ؟ قدرت نـداريـد شـمـا؟! شـمـا نـفـت تان را
اگر ده روز ببنديد به روى دنيا، دنيا خاضع شما مى شـود. اينها مصيبت هايى است كه بر
كشورهاى اسلامى دارد وارد مى شود و خودشان را همه پـيـرو اسـلام مى دانند، پيرو دين
اسلام مى دانند لكن آنى كه اسلام هست اصلا خبرى از آن نـيـسـت . اسـلامـى كـه در
قرآنش با صراحت مى گويد كه نبايد سلطه جويان عالم ، كفار عـالم بـر مـسـلمـيـن
مـسـلط بـشوند و سلطه پيدا بكنند، شما كوشش مى كنيد به اينكه آنها سـلطه پيدا
بكنند. الان وضع لبنان چه وضعى است ؟ اين شيعيان لبنان ، اين مسلمان هاى لبنان الان
در چه حالى هستند و اين دولت ها مى خواهند باز بسازند !!! و !!! با آمريكا، از
آمـريـكـا تـبـعـيـت كـنـنـد و بـا اسـرائيـل بـسـازنـد و بـا امـيـن جـمـيل
بسازند. اين سازش چه معنى دارد؟ شمائى كه قدرت داريد كه اينها را سر جايشان
بـنـشـانيد و نجات بدهيد يك دسته مظلومين را و اسلام هم تكليف دارد بر شما كه
مظلومين را نـجـات بدهيد از دست كفار، آنوقت همه كار شما اين است كه عيد نداشتيد!
شما عيد درست مى كـنـيـد بـراى اسـرائيل و براى امريكا. آنها همه روزشان عيد است
براى اينكه مى بينند در مـنـطـقـه كـارى كـرده انـد كـه اسـلام مـهـار بـشود، هيچ
نتواند يك قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عيد است و براى ماها هر روز عزاست .
ما مى خواهيم با دعوت اسلام را به همه جا صادر كنيم ، نه با سرنيزه
مـائى كـه مـى خـواهـيـم اسلام در همه جا باشد و مى خواهيم اسلام صادر بشود، ما كه
نمى گوئيم كه مى خواهيم با سرنيزه صادر بكنيم ، ما مى خواهيم با دعوت به همه جا،
اسلام را صادر كنيم . ما مى خواهيم يك الگوئى از اسلام در عالم ولو يك الگوى ناقصى
باشد نشان بدهيم كه همه عقلاى عالم غير از آنهايى كه جنايتكاران با لذات هستند، همه
ملت هاى مـظـلوم بـفهمند كه اسلام چى آورده و مى خواهد چه بكند در دنيا. اسلام با
اين محرومين ، با اين مظلومين ، با اين گرفتارها مى خواهد چه كند كه اينها را نجات
بدهد. و شما دولت هاى خـليـج و غـيـرخليج كوشش داريد به اينكه اين اسلام را نگذاريد
از ايران يك قدم بيرون بـگـذارد ولو ايـنـكـه به رغم انف شما، بيرون پا گذاشته است
و خواهد گذاشت . مسلمين ، انصافا انسان بايد بگويد كه اين دولت هاى اسلامى ، همه
دولت هاى اسلامى ،
الا يك معدود بسيار كمى اصلا به اسلام كارى ندارند، اسلام وسيله براى مقام است ،
اسلام غـيـر از ايـن نـيـسـت كـه وسـيـله بـاشـد بـا لفـظ اسـلام و بـا قـول بـه
اسـلام مـثل اسلام رضاخانى و محمدرضاخانى ، اسلام اينها اين بود كه قرآن هم طـبع مى
كردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزادارى هم آنوقت ارتشش مى كردند و هـمه
اينها بود، دسته هم در مى كردند، من خودم ديدم . اما اساس را مى خواست از بين ببرد،
بـا ايـن صـورت اسـاس را مـى خـواست از بين ببرد و از او بدتر محمدرضا بود كه روى
نقشه كار مى كردند و هر كارى مى كردند براى بردن !!! اساس است !!! اساس بود. الان
هـم حـزب بعث عفلقى عراق همين كار را دارد مى كند، حالا ديگر عابد و مسلمان شده
اند، لكن عـابـد و مـسـلمـانـى كـه عـبـيـد زاكـانـى مـى گـويـد. اسـاس را ايـنـهـا
از بـيـخ قـبـول نـدارنـد. اينها اسلام را منافى با مقاصد خودشان مى دانند و منافى
هم هست . مقاصد آنـهـا اين است كه بزنند و بكوبند و مردم را زير فشار قرار بدهند و
غارت كنند و هر چه مـردم دارنـد بـگـيـرنـد از آنـهـا و بـراى خـودشـان در بـانـك
هـاى خـارجـى انـبـار كـنـنـد، مثل محمدرضا كه كرد اين كار را. اسلام با اين آشنايى
ندارد با يك همچنين مطلبى آنها مى دانند كه اسلام اينطورى نيست ، پس ، اين اساس
نبايد باشد.
دولت واقـعـا بـايـد آنـطـورى كـه عـلى (ع ) بـراى مـحـرومـيـن دل مى سوزاند با
تمام قدرت دل بسوزاند
مـا كـه امـيـدواريـم كـه يـك جـلوه ولو بسيار ناقصى از ولايت ، ولايت على عليه
السلام در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم ، كافى ندانيم اينكه ما تظاهر مى
كنيم و شعار مى دهيم و چه ، اينها كافى نيست . دولت واقعا بايد با تمام قدرت آنطورى
كه على عليه السـلام بـراى مـحـرومـيـن دل مـى سـوزانـد ايـن هـم بـا تـمـام قـدرت
، دل بسوزاند براى محرومين ، مثل يك پدرى كه بچه هايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل
افـسـرده دنـبـال ايـن مـى رود كـه آنـها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين
بايد ايـنـطـور بـاشـد. الحـمـدلله هـسـتـنـد خـيـلى ، البـتـه مـن نـمى گويم كه
كسى مى تواند مثل حضرت امير باشد، خود او هم گفت كه شما نمى توانيد، نمى توانيم هم
واقعا، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه
كه مى توانيم ، براى همه تا يك اندازه اى قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد و هم
جمهورى اسلامى را نگه دارد. اين قـدرت هـاى كـوچـك وقـتـى پـهـلوى هـم گـذاشـتـه
مـى شـود يـك قـدرت بـزرگ است . الان چـهـل مـيـليون جمعيت ايران يك قدرت اسلامى
بزرگ است كه انشاءالله اگر با همين وضع بـاقـى بـاشد، به همين انسجام باقى باشد،
طرفدارى از دولتشان بكنند، طرفدارى از مـجـلس شـان بكنند و پشتيبان باشند براى جنگ
هائى كه در اين كشور به بار آورده اند، اگر اينها به همين حال باشند آنوقت يك پرده
اى از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده اسـت . كـوشش كنيد بر اينكه كوشش
بكنند همه جمعيت ها و ارگان ها و همه نهادهاى اسلامى در ايـنـكه اين تبعيت از مرام
على عليه السلام را حفظ كنند و به پيش ببرند. قانع نشوند به اينكه ما حالا تا يك
حدودى چه شده است ، نخير، هيچ قانع نشويد.
شما گودنشينان و زاغه نشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد
كرديد بايد حفظ كنيد آن را
انـسـان حـد نـدارد، بـى حـد اسـت انـسان . انسان در معنويات هيچ حدى ندارد تا
آنجائى كه بـرگـردد بـه مـبـدا كمال مطلق . در قدرت هم همين طور است . قدرت اسلامى
انسان بى حد اسـت . بـنـابـرايـن بـايـد همه كشور ما به اين توجه داشته باشند كه
اگر چنانچه دير بـجـنـبـنـد گـرگ هـا آنـهـا را مـى خـورنـد. اگـر بـه اين قدرتى كه
الان در جبهه ها هست و بـحـمـدالله هـر روز بـراى اسلام پيروزى ايجاد مى كنند، اگر
دير بجنبند آن قدرت ها و ديـر بـجـنـبـند اين ملت ، به دنبال آنها گرگ ها از اطراف
نشسته اند و فرصت طلبى مى خـواهـنـد بكنند كه همه ايران را ببلعند و شماييد كه بايد
حفظ بكنيد و شما گودنشينان و زاغه نشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى
ايجاد كرديد و شما عزيزانى كه سلامت خودتان را براى اسلام از دست داديد و ما همه
مرهون زحمات شما هستيم ، بايد توجه بـكـنـيـد كـه اين وحدت الهى محفوظ باشد. شياطين
نيايند و وسوسه ايجاد كنند كه حالا هم چـيـزى نـشـده است اين شياطين مى خواهند آنى
كه بشود اين است كه باز مجالس رقص زمان مـحـمدرضا و مجالس !!! نمى دانم !!! عيش و
عشرت آنوقت و سينماهاى آنوقت باشد، البته اين نشده و نمى شود هم .
آنـهـائى كـه مـى گـويـنـد كـه ايـن كـشـور بـاز چـيـزى نـشـده اسـت ، مـثـل
آنـوقـت و بـدتـر از آنـوقت است ، براى اين است كه در نظر آنها بدتر است . آنها مى
خـواهـنـد آنـطـور بـاشـد، آنـهـا مـى خـواهـنـد كـه در هـمـه كـشـور مـا مـسـكـرات
مثل آب جريان داشته باشد، آنها مى خواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نيست ، البته
آنها هـم نـاراضـى هـسـتـنـد. لكـن شـمـا گـودنـشـيـن ها، شما زاغه نشين ها، شما
كشاورزان ، شما كـارگـرهـا كـه بـنـيـه ايـن كـشـور هـسـتيد و اساس اين كشور هستيد
توجه كنيد كه شياطين وسـوسـه نـكـنـند به شما، شما را در كارهايتان سست نكنند. شما
مى بينيد كه در همين مدت كـوتـاه چه كارهايى در ايران شده است . همين قضيه نشت نفت
و آن موشك هاى حزب بعث كه ايـن كـار را، اين جنايات را كرد و بعد هم در دنيا آنهمه
بساط در آوردند و به گردن ما هم مـى گـذاشـتـند، آنهمه بساط درست كردند، تبليغات كه
بايد همه جمع بشوند چه بكنند، بايد يك صندوق بين المللى پيدا بشود و چه بكند و
امريكا بايد بكند و انگلستان مثلا و امثال اينها. اين جوان هاى ما كه متعهد به
اسلام هستند و فهميده اند كه خودشان بايد براى خودشان كار بكنند، اينها اين كار را
كردند. حالا آنها بنشينند در خارج هر چى مفت مى خواهند بـگـويـنـد. اينها اين معجزه
را كردند، پس مى توانيد بكنيد. كارخانه ها را راه انداخته اند هـمـين رفقا، همين
دوستان ، همين زاغه نشينان ، همين كارگرها، مى توانيد همه كارها را انجام بدهيد لكن
بايد يك لحظه از خدا غافل نباشيد. غفلت از مبدا قدرت ، انسان را به هلاكت مى رساند.
مبدا قدرت ، اوست و همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم . ما شكر مى كنيم كه
خـداى تـبـارك و تـعـالى بـه مـا عـنـايـت كـرده اسـت و از قـدرت لايـزال خـودش يـك
ذره اى ، يـك جـلوه مـخـتـصـرى در ايـن كـشـور بذل كرده است ، عنايت كرده است .
دولت و مـجـلس و قـدرت هـاى ديگر تاكنون كارهاى بسيار مهمى كرده اند ولو اينكه
كم گفته اند
و امـروز قـدرت شـما يك قدرت الهى آسيب ناپذير است مادامى كه همين طور باشيد،
مادامى كـه تـحـت تـاثـير اين تبليغات نباشيد كه يك چيزى كم است ، يك چيزى چى . خوب
، شما نـمـى دانـيـد كـه در وقـتـى كـه جنگ است ، جنگ داخلى است ، جنگ خارجى است ،
همه چيز هست ، محاصره اقتصادى است ، همه كشورها با ما مخالف هستند، همه قدرت هاى
بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضيقه گذاشته اند، معذلك دولت تاكنون يك شاهى
قرض نكرده و دارد كـارهـا را انـجام مى دهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانين را كه
به صلاح مسلمين و اسـلام اسـت و قـوانـيـن اسـلامـى اسـت دارد طرح مى كند و دارد
تصويب مى كند و قدرت هاى ديـگـر مـشـغـول بـه تـعـمير اين كشور هستند و تاكنون
بسيار كارهاى مهمى كرده اند، ولو ايـنـكـه كـم گـفـتـه اند ولكن زياد كرده اند. اين
براى اين است كه يك كشورى است احساس كرده كه خودش بايد سر پاى خودش بايستد، اين
احساس وقتى كه در جمعيت پيدا شد، اين مـعـجـزات هـم دنبالش است . و آنوقت ما را
اينطور كرده بودند كه احساس اين بود كه نمى شود، نمى توانيم ، بايد از خارج بيايند،
همه چيز ما از خارج است ، سر تا قدممان بايد فرنگى بشود، احساس اين بود. وقتى احساس
اين بود، افكار جامد شده بود، يعنى افكار رفته بود دنبال اينكه ما نمى توانيم و
بايد ديگران دست ما را بگيرند. ديگران هم دست شما را نمى گرفتند، ديگران مال شما را
مى گرفتند، خزائن شما را مى گرفتند.
امروز احساس اين است كه مى توانيم ، اين احساس ، توانايى مى آورد، اين احساس افكار
را متوجه و متمركز مى كند كه هر كسى در هر جايى هست كار بكند، در هر جايى هست خدمت
بكند !!! تـا !!! ايـن احـساس مادامى كه هست ، شما به پيش مى رويد. و من اميدوارم
كه اين احساس هـميشه باشد و هميشه كشور شما به پيش برود و يك روزى باشد كه هر چيزى
كه هر جا درست مى كردند خود شما هم درست بكنيد.
خدا انشاءالله همه شما را از مواليان ائمه اطهار و از شيعيان على بن ابيطالب سلام
الله عليه قرار بدهد و دشمنان شما را انشاءالله يا آدم كند يا از بين ببرد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 12/7/62
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا نـخست وزير و
اعضاى جديد ستاد انقلاب فرهنگى
بايد دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد
بسم الله الرحمن الرحيم
بـنـابـرايـن شـد تـا بـه جـاى آقـايانى كه به عللى غايب بودند و در ستاد شركت نمى
كـردند، افراد جديد منصوب گردد. تمام آقايانى كه امروز در اين ستاد هستند نمايندگان
من در ستاد مى باشند و هيچ فرقى بين اين آقايان و اعضاى قديم نيست ، اما قضيه
دانشگاه از اهـم امور است ، همانطورى كه براى دشمنان ما و براى آنها كه مى خواهند
افكار جوانان مـا را مـنـحـرف كـنـنـد هـم مـهـم اسـت ، چـون دانـشـگـاه مـركـز
هـمـه چـيـز اسـت ، حـتـى تـشكيل دولت . و بايد اين مساله را دنبال كنيم كه دانشگاه
اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد و بايد سعى شود كه تا دانشگاه به يكى از دو
قدرت گرايش پيدا نكند و اين به صرف وقت و نظارت كامل احتياج دارد و بايد توجه داشت
تا بعد از بازگشايى مبادا افـراد مـنـحـرف بـا تـزريـق مـسـائل انـحـرافى افكار
جوانان ما را فاسد بكنند، و براى نظارت بر اين موضوع احتياج به افراد بسيارى است .
اميدوارم دانشگاهى داشته باشيم كه به درد ملت بخورد. و براى تحقق اين امر لازم است
از افـراد مـتـخـصـص مـتـعـهـد و در صـورت كمبود از متخصصين غيرمخالف با جمهورى
اسلامى اسـتـفـاده نـمـائيـد. انـشـاءالله بـا قدرت هر چه تمامتر در اين امر فعاليت
كنيد و به پيش برويد تا به مقاصد الهى برسيم .
تاريخ : 13/7/62
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنى در جمع اعضاى
جامعه روحانيت مبارز تهران ، نمايندگان
دفاترسازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از
روحانيوناهل سنت مرزنشين خراسان
هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مى دهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در آسـتـانـه مـاه بـزرگ مـحـرم خـوشـحـالم كـه مـواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ
عزيز و فـضـلاى حـوزه هـا. مـا در ايـن آسـتـانـه مـاه مـحـرم مـصـيـبـت هـاى
بـزرگـى ديـديـم ، دزفـول و انـديـمـشـك كـه هـمـه جـوانـان مـا بودند، برادران ما
بودند، خواهران ما بودند، عـزيـزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه
به اسلام عقيده ندارند و ضد اسـلام هـسـتـنـد شـهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت
است . رسانه هاى گروهى دنيا، غايت حـرفـى كـه مـى زنند اين است كه عراقى ها مى
گويند آنها ما را، ايرانى ها ما را بمباران كـردنـد، ايـرانـى هـا هـم مـى گـويند
آنها. با اينكه مى آيند مى بينند مصيبت ها را، لكن اين سـازمـان هـاى بـه اصـطـلاح
حـقوق بشر به جاى اينكه ظالم ها را محكوم كنند، مظلوم ها را مـحـكـوم مـى كـنـند. و
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مـقـابل همه رنج ها
و در مقابل همه مصيبت ها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك مـاهى واقع
شديم كه آن ماه به ما تعليم مى دهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بـن على
سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه
شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و
ما هيچ نـداريـم ، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه
او بدهيم ، آنـى كـه از اوسـت ، در راه او مـى دهـيـم . هـمـه از او هـسـتـيـم ،
جـوانـان مـا از او هـسـت ، اموال ما از اوست ، همه چيز ما از اوست و ما در راه او
اين چيزها را فدا مى كنيم و از خود اوست كـه در راه او فـدا مـى شـود. مـطلب زياد
است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بـيـان هـمـه را نـدارم . لكن بعضى
مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم
.
هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست
از شـيـاطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مى توانند متشبث مى شوند و به
هر راهـى مـى خـواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست ،
جوابش را بـحمدالله سلحشوران اسلام مى دهند و داده اند. رسانه هاى گروهى هم ديگر
حرف هايشان تاثيرى ندارد در دنيا، براى اينكه معلوم شده است
كـه ايـنـهـا چكاره اند و مسائل شان يك مسائلى است كه باور نمى كنند، نمى توانند
بازى بـدهـنـد مـلت هـاى مـا را. آنـچـه كـه امـروز آنـهـا دسـت بـه آن زده انـد
قـضـيـه ايـجـاد (بـه خـيـال خـودشان ) تفرقه است ، مثلا مى گويند راه فلان مقام ،
خط فلان مقام چى است و خط فـلان مـقـام هـم مقابل اوست . دو مقامى كه هر دو و ساير
مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مى
دانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دل ها ممكن است كه گاهى باور
كنند. راه فلان حوزه چى هست ، راه فلان حوزه چى هست ، راه فلان آقا چى هست ، راه
فلان آقا چى هست ، راه روحانيون فلان قسم شان چى است ، راه فـلان قـسـم شان چى است
. خطوط مختلفى آنها عرضه مى كنند و به مردم مى خواهند بـبـاورانـنـد كـه يـك
هـمـچـو مـسـائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صـورتـى كـه
مساله اينطور نيست ، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يـك خـط
هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مى روند وظايف زيادى در اين ابوابى كـه
ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرف هايى را
مى زنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى . بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند
كه مى خواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد
كنند.
امـروز هـمه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم
هستند و همه بـراى اسـلام دلسوزى مى كنند و براى اسلام حركت مى كنند. خطوط مختلفى
ما نداريم در ايـران ، ايـنـهـا افـتـرائى اسـت كـه دشـمن هاى ما و ايادى آنها درست
مى كنند. بعد از اينكه مـايـوس شـدنـد از قـيـام مـسلحانه و مايوس شدند از حمله و
از راه هاى مختلفى كه تاكنون اعـمـال كـردنـد، حـالا ايـن هـم يك راهى است كه پيش
گرفته اند، كه حوزه علميه قم چه مى گـويـد و حـوزه روحـانـيت مبارز تهران چى مى
گويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى
دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صـورتـى كـه مـسـائل اين نيست . من مى
دانم كه شما خودتان هم مى دانيد اين را، لكن ساده دل ها ممكن است كه باور كنند.
تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مى بينيد كـه
در مـشـروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت ، دست هايى آمد و تمام مردم ايران را به دو
طـبـقـه تـقـسـيـم بـنـدى كـرد، نـه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته
طرفدار مـشـروطـيـت ، يـك دسـتـه دشـمن مشروطه ، علماى خود ايران يك دسته طرفدار
مشروطه ، يك دسته مخالف مشروطه . اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مى كردند، يك
دسته بر ضد استبداد. در هر خانه اى دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسيارى از جاها
اين مشروطه اى بـود، آن مـسـتبد. و اين يك نقشه اى بود كه نقشه هم تاثير كرد و
نگذاشت كه مشروطه بـه آنـطـورى كـه عـلماء بزرگ طرحش را ريخته !!! باشند !!!
بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطه خواه بودند به دست يك عده
كوبيده شدند، تا آنجا كـه مـثـل مـرحـوم حـاج شـيـخ فـضـل الله نـورى در ايـران
براى خاطر اينكه مى گفت بايد مـشـروطـه مـشـروعـه بـاشـد و آن مـشـروطـه اى كـه از
غـرب و شـرق بـه مـا بـرسـد قبول نداريم ، در همين تهران به دار
زدند و مردم هم پاى او رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود
اين مـسـائل ، لكـن آنـهـايـى كه مى ديدند كه از مشروطه ضرر مى بينند، منافعشان از
بين مى رود، نـمـى گـذارد قـانـون اساسى ، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف
شد، قانونيت ندارد، نمى گذارد كه اينها هر كارى مى خواهند بكنند، يك دسته از همان
مستبدين ، مـشـروطـه خـواه شـدنـد و افـتـادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و
مشروطه را قبضه كـردنـد و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم . زمان ميرزاى شيرازى
هم مى خواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين
افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى
منبر به طورى كه نـقـل مـى كـنـنـد قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا
چون قدرتش قدرت فوق العـاده بـود و از آن طـرف هـم طـرفـداران او مـثـل مـيـرزاى
شـيـرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در
مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نـجـف بـعـضـى عـلمـاى درجـه اول مـخـالف بـودنـد،
بـعـضـى عـلمـاى درجـه اول مـوافـق بـودنـد. در ايران هم بين علما همين جور
اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نـبـود كـه خـود بـه خود ايجاد شد، ايجاد
كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما
آقايان روحانيون ، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى
كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.
مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند
چـنـد وقـت ديـگـر انـتـخـابـات شـروع مـى شـود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد
دارند اشـخـاص عـمـل مـى كـنـنـد. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد
ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مى خواهند شركت
كنند، نه از بـاب اينكه مى خواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مى خواهند شكست بدهند
جمهورى اسلامى را. اشـخـاصـى هـسـتـنـد كـه بـه وسوسه ، اشخاص مومن را وادار مى
كنند كه به طور حاد دخـالت بـكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه
ندهند و بيدار نشوند، ايـن انـتـخـابـات مـوجـب ايـن بـشـود كه دو دستگى هاى زيادى
ايجاد بشود و اين همان مساله مـشـروطـه اسـت . بـايـد مـردم تـوجـه كـنـند و خصوصا
روحانيون ، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم ، روحانيون مشهد، اصفهان ، همه جا
توجه كنند كه مساله ، مساله مشروطه نـشـود. مـسـاله ايـن نشود كه يك دسته براى خاطر
اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بـكـوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى
خودشان ، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هـسـت ، بـا هـم تـفـاهـم كـنـيـد.
البـتـه تـبـليـغ هـيـچ مـانـعـى نـدارد، لكـن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر
كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مى خواهد، خـطـوط مـختلفه را در انتخابات
عملى كند. شما همه مى خواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مى خواهيد
كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شـما در مواردى كه
مى بينيد كه دارند شياطين نقشه مى كشند و توطئه مى كنند تا شما را به جان هم
بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند
تـهيه مى بينند مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى ، كه براى انتخابات ايجاد نفاق
كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمى توانند كارى انجام بدهند،
نه آمـريـكـا، نـه شـوروى ، بـا فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمى
توانند آسـيـب بـرسـانـنـد، لكـن بـا تـوطـئه و وادار كـردن عمال خودشان در داخل مى
توانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات .
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند
و اين يك امرى است كه بين همه هست ، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست ، به من طلبه
كه اينجا نشسته ام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت ، همه
روشنفكران ، همه نـويـسـنـدگـان ، گـويـنـدگـان ، بـه هـمـه تـكـليـف شـرعـى اسـت
كـه نـگـذاريـد مـسـاله مـثـل مـسـاله مـشـروطـيـت بـشـود. عـبـرت بـگـيـريـد از
آنـجـا، اگـر مـثـل او بـشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و
بازيگر هستند، آنها مـى آيند قبضه مى كنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است ، همين
مساله است كه بايد تذكر بـدهـنـد آقـايـان ، تـنـبـه بـدهـنـد آقـايـان . و آن
مـطـلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران ، اينهائى كه
در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و
همه اينها يك راه دارنـد مـى رونـد. البـتـه نـادر تـويشان هست كه شيطان است ، لكن
به حسب نوع امور، ايـنـهـا دارند يك راه مى روند، خطوط مختلفه در كار نيست . اين
توطئه را كه مى خواهند با اسـم خـطوط مختلفه ، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و
يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند،
مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در هـمـه جـا هـمـان حـرف هـائى كـه در مـشـروطـه
بـود، كـه در يـك شـهـر يـك دسـتـه اهـل مـنـبـر مـشـروطـه بـودنـد، يـك دسـتـه
اهـل مـنـبـر مـسـتـبـد بـودنـد و در خـانـه هـا هـمـيـن مـسـائل بـود و در بـازار
هـمـيـن مـسـائل بـود، يـك وقـت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بـيندازند، اين
براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت ، در صـورتى كه همه اش
توهم بيشتر نيست . و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را تـوجـه بـدهـيـد بـه
ايـنكه شما مى خواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به
اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شـرق و غرب توجه
نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمـد بـه طـور
شـايـسـتـه روحـانـيـيـن عـمـل كـنـنـد، وعـاظ عـمـل كنند و مردم هم به تبع آنها
عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه
جمهوريت هستند نداشته باشيم .
ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث ، اسلام را زير پا بگذارد
و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبهه ها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه
مـردم مـحتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئه اى در
كار هست آنـهـا آن تـوطـئه را خـنـثـى كـنند. در جبهه ها، در شهرهاى مرزى احتياج
هست به روحانيون ، بـراى خـدا روحانيون به جبهه ها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و
مردم را هدايت كنند. شـيـاطـيـن هـمـه جـا هـستند، بايد در مقابل شان جندالله هم
باشد. از جبهه ها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما
احتياج داريم .
و انصاف نيست كه اين جوان هاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند
كه بـيـايـيـد مـا را هـدايـت كـنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم
. اين هم يكى از امـورى اسـت كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم
يك فرصتى است كه مى توانند آقايان بروند در آنجا و مى توانند در شهرهاى مرزى ، ولو
به نوبت (در بـعـضـى شـهـرهـاى مرزى مى گويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست
) ولو به نـوبـت بـاشـد، آقـايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك
ماه بماند، مـردم را هـدايـت كـنـنـد، امـور شـرعـيه مردم را به آنها بگويند. و به
همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مى كنيم به اينكه اين
نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه
هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوان ها، ما نرسيده ايم به آن مقصدى كه
اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان بـاز هـر جـا مـى روند براى صحبت كردن به
جوان هاى ما توصيه كنند كه جبهه ها را پر كنند.
بـحمدالله در جبهه ها الان قدرت و همه چيز در دست ماست ، لكن ما نبايد مغرور بشويم
به ايـنـكـه قـدرت در دسـت مـاسـت . مـا تـا آخـر بـايـد هـمـيـشـه دنـبال اين
باشيم كه بايد ما پيش برويم . بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بـكـنـيم . و
در عين حالى كه بنده مكرر عرض كرده ام و مسؤ ولين محترم فرموده اند، در عين حـالى
كـه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه !!! در ملت !!! در
كـشـور عـراق مـى شـود بـراى دفاع است ، دفاع از كشور خودمان ، دفاع از كشور اسلامى
عراق . امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست ، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر
در رنـج هـسـتند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست ، در هيچ عصرى شايد نبوده ،
مردم مالك هـيـچ نـيـسـتـنـد در عـراق . دم از اسـلام مـى زنـنـد، ايـن
سـردمـدارهـايـى كـه اصـل اسـلام را اطـلاع نـدارنـد چـى هـسـت ، لكن يك كلمه
اسلامى شنيده اند و دم از اسلام مى زنند، لكن اسلام را زير پا گذاشته اند و اين
مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده انـد كـه سـلب امنيت الان از عراق
هست . بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق ، مى گفتند اصلا مردم مسلوب
الامنيه هستند. اينها نمى دانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حـزب بـعث چه خواهد
كرد با آنها. ما دفاع !!! در، از !!! مى كنيم از اسلام ، اسلام در عراق دارد
پـايـمـال مـى شـود. ايـن ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دسته شان بعثى
هستند، خوب ، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث ، اسلام را زير پا
بگذارد و هـمـه شـعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دست شان برسد، شك
نكنيد كه اعـتـاب مـقـدسـه را بـا خـاك يـكـسـان مـى كنند، همانطورى كه قبور اولياء
خدا در بقيع با نـافـهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند
رفتار كرد و اين بـقاع مطهره را نخواهند (اگر دست شان برسد خداى نخواسته ) باقى
بگذارند. چرا ملت عـراق و ارتـش عـراق توجه ندارند به اين معانى ؟ صدام لب جهنم
واقع شده است ، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق ،
ولو قيامى ضعيف .
ما نمى خواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم ، ما عراق را محترم مى دانيم همانطورى كه
ايران را مـى دانيم و عراق را محترم تر مى دانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق
است ، امام حسين در عراق است .