در مقابل شما همه جور دشمنى هست ، دشمن هاى نظامى و دشمن هاى تبليغاتى
و شما مى بينيد كه در مقابل شما جوان هاى عزيز سرتاسر ملت ، سرتاسر كشور، جوان هاى
برومند سرتاسر كشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست ، دشمن هاى نظامى هست ، دشمن
هاى تبليغاتى هست . شما الان ملاحظه مى كنيد كه اين نفتى كه الان نشت كرده است در
خليج و بـرادرهـاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مى
اندازند و الان در حـال زحـمـت هـسـتـنـد، شما ملاحظه بكنيد كه تمام اين تبليغات
خارجى باز به ضد مـاسـت . نظير اين است كه بگويند كه چرا شما نفت داريد تا اينكه
صدام بزند و نفت تان بـيـايـد، ايـن تـقـصـيـر بـا شـمـاسـت كه نفت داريد، اين
تقصير با شماست كه مردمتان در خـوزسـتـان هـسـتـند، تقصير از صدام نيست كه اينها را
مى كشد، تقصير از آنهاست كه آنجا هـسـتـند و كشته مى شوند. اينها وضع شان اينطورى
است كه يك كلمه راجع به صدام كه چـرا ايـن كـار را كـردى ، چرا اين نفت را، حالا ما
كار نداريم به ،!!! ما !!! ما كه احتياج به ايـن نـفـت جزيى نداريم بحمدالله ، ما
راجع به اين حرف مى زنيم كه خوب اين برادرهاى عـربـى كـه الان در اطـراف خـليـج
هـسـتـند، از كويت و نمى دانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در
مضيقه آب هستند، نمى گويند كه چرا اين كار را كردى ، اين دولت هـا نـمـى گـويند
صدام چرا اين كار را كرده ، مى گويند نفت هاى ايران آمده اينجا! نفت هاى ايران خودش
راه افتاده رفته آنجا! اصلا وضع دنيا يك وضع تاءسف بارى است كه نمى شـود گفت كه اين
چه جور وضعى پيدا كرده ، اين چه روحيه اى است كه اين مردم دنيا پيدا كردند. يعنى
اينهايى كه رسانه هاى گروهى دست شان است و اينهايى كه قدرت ها دست شان است اجتماع
مى كنند كه ببينيم چه بايد كرد. خوب ، چه بايد كرد؟ هر چه صدام اجازه فرمايند آنطور
بايد عمل كرد! يك نفر آدمى كه اينهمه تاكنون جنايت كرده است و يك كلمه نـگـفـتـيـد
شـمـاها، خوب اين جنايت به ما بوده ، تقصير ما هم اين است كه مى گوئيم اسلام بـايد
باشد. اما اين جنايت اخيرى كه كرده است و به اعراب اين جنايت را كرده است ، به ما
كـه ايـن جنايت نشده ، جنايت به ما اين است كه نفت ما رفته است ، اما بيچاره زن و
بچه اين عـرب چـه كـرده ؟ زن و بچه خليج چه كرده ؟ در عين حالى كه اين جنايت به خود
آنها وارد شـده اسـت ، حـالا هـم كـه اشـتـبـاه مـى كـنند نمى توانند جلوى اين را
بگيرند، جلوى اين را بـگـيـرنـد كـه تـضـمين بدهد كه حمله نكند تا بروند درست كنند
اينجا را. اين وضع ، يك وضـع عـجـيـبـى پـيدا كرده است اين دنيا، و خداوند
انشاءالله اصلاح كند اين بشر را و اين وضـعـى كـه الان ، اين روحيه اى كه الان بشر
به خودش گرفته است ، اين خود باختگى كـه الان ايـن دولت هـاى اطـراف خـليـج و غـيـر
خليج و اينها از خود نشان مى دهند نسبت به قـدرت هاى بزرگ . اينها گمان مى كنند كه
اگر صدام مثلا دستش برسد يكى از اينها را مـى گـذارد سـركـار بـاشـد؟ صـدام يـك
روحـى دارد كه نمى شود جلويش را بگيرد، نمى تـوانـد جـلويـش را بـگيرد، اگر مى
توانست جلويش را بگيرد كه خودش را به اين وضع نـرسـانـده بـود. بـاز ايـنـهـا كـمـك
او مـى كـنـنـد، ايـنـهـا خـيـال مـى كـنـند كه اگر اينها گرفتار شدند، امريكا مى
آيد و جلوى اين را مى گيرد كه مبادا به آنها صدمه اى وارد بشود. امريكا شماها را
براى نفت تان مى خواهد، امريكا شما را بـراى ايـن مـى خـواهـد كـه بـازار درسـت
كـنـد كـه نـفـت تـان را بـبـرد و بـنـجل ها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران
، چه كار دارد امريكا به اينكه شما چـه حـال داريـد. شـمـا هـر حـالى مـى خـواهـيد
داشته باشيد، ملت هاى شما هر چه مى خواهند گـرسـنـه بـاشند، ملت هاى شما هر چه مى
خواهند تشنگى بكشند الان ، او چه كار به اين كـارهـا دارد. او مى خواهد كه از شما
استفاده ببرد، نه استفاده اى كه يك انسان از انسان مى بـرد، نـه اسـتـفـاده اى كـه
يك انسان از يك عبد مى برد، استفاده اى كه حتى از حيوانات هم پست تر ما را حساب مى
كنند و مى خواهند استفاده ببرند.
ما دنبال اين نيستيم كه امريكا برايمان كار بكند، ما امريكا را زير پا مى گذاريم
تـا مـجـتـمـع نـشـويـد، تـا دسـت تان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ
نكنيد، نمى تـوانيد در مقابل اين قدرت ها بايستيد. تمام شيره جان شما را مى كشند و
مى برند و ملت شـمـا را آنـطـور ضعيف و زبون و بيچاره مى كنند و همه نشسته ايد هى
منتظريد كه امريكا برايتان كار بكند. همانطورى كه ما ننشستيم كه امريكا يك كارى
براى ما بكند، ما نشسته ايـم كـه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم ،
نشسته ايم كه اگر شوروى بـخـواهـد كـارى بـكـنـد جـلويـش را بـگـيـريـم ، دفـاع
بـكـنـيـم از خـودمـان . مـا دنـبـال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند،
(ما امريكا را زير پا مى گذاريم )
در اين امور، نمى گذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمى گذاريم كسى ديگر هم دخالت
بر مـا بـكـنـد، بـخواهند هم اگر چنانچه هجمه بكنند، ما نمى گذاريم اينها طياره
هايشان پياده بـشـونـد. چتربازهايشان را بين هوا مى كشيم ، از بين مى بريم . مگر
آنها مى توانند به ايـنـجـا هـجـمـه كـنـنـد؟ ولى آنـها هيچ وقت عقل شان به اين كمى
نيست كه بخواهند يك هجمه بكنند، آنها دنبال نقشه اند كه ما را به جان هم بيندازند.
آن روزى كـه ايـن وحـدت از بـين برود همه نواميس ما و زحمت هاى انبياء عليه
السلام به باد فنا خواهد رفت
مـن اين را كرارا عرض كرده ام و كرارا هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم ، كه
مادامى كه شما با هم هستيد، كميته اى نمى گويد من كميته بايد چه باشم ، كميته اى مى
گويد مـا مـسلمان ها بايد چه جور باشيم ، ارتشى هم نمى گويد من ارتشى بايد چكاره
باشم ، اين هم مى گويد كه ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم ، ملت ما بايد چه باشد،
سپاهى هـم همين را مى گويد، عشاير هم همين را مى گويد، بازارى هم همين را مى گويد،
كوچه اى هـم هـمـيـن را مـى گـويـد، مـادامـى كـه ايـنـطـور هـسـتـيـد محال است كه
قدرتى بتواند به شما غلبه بكند. نمى شود، براى اينكه اين قدرت هاى بـزرگ دنـبـال
ايـن هـسـتـنـد كـه يـك مـنـافـعـى پـيـدا كـنـنـد، دنـبـال ايـن نـيـستند كه يك
ضررى بزنند، مى خواهند منفعت براى خودشان پيدا بكنند منتها اگـر عـالم هـم بـاد
بـرود منفعت براى آنها باشد، خوب است . اما يك كشور اينجورى را مى بـيـنـنـد كـه
مـنـفـعـت ايـنجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند كه ضرر
كـردنـد. من هم از آن روز اولى كه سفيرشان آمد پيش من و گفت !!! ما!!! دولت
افغانستان از مـا خـواسـتـه ، گـفـتـم نـكـنـيـد اين كار را شما ضرر مى بريد، حالا
هم فهميدند كه ضرر بردند. مى دانند كه نمى شود يك مملكتى كه وضعش اينطورى است نمى
شود به آن هجمه كـرد، مـنـفـعـت در ايـنـجـا نـيـسـت ، هـمـه اش ضـرر اسـت . لكـن
دنـبـال ايـن هـسـتـنـد كـه بـيـن شـمـاهـا اخـتـلاف بـيـنـدازنـد، دنبال اين هستند
كه زمزمه اختلاف ايجاد كنند، يك جا بگويند كمبود هست ،
يـك دسـتـه هـى فـريـاد بـزنـنـد كـه مـا كـم داريـم ، كـم داريـم . ايـنـهـا
خـيـال مـى كـنـند كه جاهاى ديگر زياد دارند. آقا در جاهاى ديگر صف هاى طولانى
بيشتر از ايـنـجـا اسـت ، ايـنجا قحطى نيست كه ، اينجا فراوانى است منتها گرانى است
، گرانى هم علاج مى شود. ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را،
جان جوانانمان را به خـطـر بـيندازيم كه گوشت گران است ! ميوه گران است ! و اگر
بخواهد اين شكاف پيدا بـشود كه يك دسته نق بزنند يك دسته هم كمك او بكنند و يك دسته
هم نمى دانم تبليغات سـوء بـكـنـنـد و بـيـن خـود مـلت هـى داخـل هـم و خـصـوصـا
بـيـن سـپـاه و ارتـش و كـمـيته و امثال اينها خداى نخواسته اين وحدتى كه هست از
بين برود، آن روزى كه اين وحدت از بين رود مـرگ هـمـه مـا و بـه بـاد رفـتـن هـمه
نواميس و به باد رفتن همه زحمت هاى انبيا عليهم السلام نسبت به اين كشور خودمان و
نسبت به كشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت .
شـمـا بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى كه روشنفكرند به اصطلاح ، اشخاصى كه كنار
نـشـسـتـه انـد و فـحـش مـى دهـنـد، اشـخـاصـى كـه بـيـرون نـشـسـتـه انـد و تـوجـه
بـه مـسـائل داخـل نـدارنـد، بدانند كه اگر يك سيلى بخورد امروز اسلام در اين كشور،
تا آخر ديـگـر بـايـد مـلت هـا تحت اين فشارها باشند. امروز اسلام در اينجا سربلند
كرده است و بـيرقش بلند شده است و من اميدوارم كه اين جلوه اش به همه جا برسد و
مستضعفين از زير بـار ايـن ظـلم هـا بـيـرون بـرونـد. آنـهـايـى كـه نـق مـى زنـنـد
بـراى ايـن كـشـور و بـه خـيـال خودشان دلشان براى اسلام مى سوزد، آنها بدانند كه
اگر اين اسلامى كه الان در اينجا هست سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است بايد
هى بنشينيد و حسرت ببريد. بـاز هـم بـرگـردد بـه آنـجـايى كه يك نفر پاسبان بيايد
همه تان را وقتى كه از بين بـبرد به همه اهانت كند جراءت حرف زدن نداشته باشيد.
زمان رضا شاه را يادتان هست ، زمـان اوايل محمدرضا هم يادتان هست ، اخيرا البته
زورش به اينقدرها نمى رسيد. تا دست بـه هـم نـدهـيـد، تـا هـمـه بـا هـم
نـبـاشـيـد، تـا آنـهـايـى كـه بـه نـوايـى نـرسـنـد خـيـال كـنـنـد آن نـواست .
والله خدا مى داند كه اينهايى كه الان گرفتار هستند، اين وزير كشور كه اينجا نشسته
گرفتار است الان ، نه اينكه نوا دارد، بى نواست . رئيس جمهورش هـمـيـن طـور،
مـجـلسـش هـم هـمين طور و دولتش هم همين طور، پاسبان هايش و نمى دانم قواى مـسـلحـش
هـم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملكت مى كنند بايد اينها را حفظشان
كـرد. نـبـايـد نـق زد، بـايـد نـگـهـدارى كـرد از ايـنها براى خاطر خدا، براى خاطر
نواميس خـودتـان ، بـراى خـاطـر كـشـور خـودتان ، اگر دلسوز براى كشور هستيد بايد
كه چيز بكنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما كشورمان دارد از بين مى رود. شما داريد
تبليغ مى كنيد. بـا تـبـليغ ، شماها مى خواهيد كشور را از بين ببريد والا عهد و
پيمان بستن با نمى دانم صـدام ، كـشـور ما را حفظ مى كند؟! وادار كردن نمى دانم
دولت هاى خارج را به اينكه به ايـنـجـا چـه بـكـنـد كـشـور را حـفـظ مـى كند؟! خوب
، يك قدر آدم بشويد، توجه بكنيد به مـسـائل . و مـن اميدوارم كه هر كس هر كارى مى
خواهد بكند، شما جوان هاى ما، اين ملت ما، اين مـلت عـزيـز مـا همه شان با هم همين
طورى كه الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى كه با هم متحد هستند و من و تو
ندارد در كار، اينطور باشند تا انشاءالله كشورشان حفظ بشود و هيچ كس هم نتواند به
شما آسيب برساند. خداوند انشاءالله همه شما
را حـفـظ كـنـد و مـوفـق باشيد و مؤ يد باشيد و به كارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت
به پيش برويد كه اسلام را انشاءالله صادر كنيد به جاهاى ديگر و خداوند همه شما را
حفظ و موفق نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 4/2/62
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام يثربى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مهدى يثربى امام جمعه محترم كاشان دامت افاضاته
بـديـن وسـيـله جـنـابـعـالى را به سمت نماينده خود در منطقه كاشان منصوب مى نمايم
كه انـشاءالله تعالى در رفع نيازمندى هاى مذهبى و مشكلات دينى اهالى آن سامان اقدام
نموده و در امورى هم كه نياز به اذن ولى فقيه دارد، جنابعالى از طرف اينجانب مجاز
در تصدى و تـصـرف مـى بـاشـيد. اميد است اهالى محترم ، ارگان ها و نهادهاى انقلابى
در هماهنگى و همكارى با ايشان كوشش نمايند. دوام توفيقات آنجناب را از خداى تعالى
مسئلت دارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 4/2/62
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـى در جـمـع گروهى
از كارگران سراسر كشور، معلمان و
مـربـيـانپـرورشـى و اعـضـاى سـتـاد بزرگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضى مطهرى
بايد ارزش هاى انسانى را از ايران به همه جا صادر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تـصادف خوبى است كه در روز ولادت با سعادت حضرت جواد سلام الله عليه ما در خدمت دو
قـشـر عـظيم الشاءن معلمين و كارگران هستيم . و من اميدوارم كه اين دو قشر محترم كه
دو بـازوى كـشـور هـسـتـنـد و مـلت ، مـوفـق بـاشند كه هر كدام در سنگر خودشان
مبارزه عليه ستمكاران را هر چه بيشتر تقويت كنند. معلمين و آموزگاران تربيت كنند
جوانانى را براى خدمت به كشور و اسلام ، و كارگران بسيار عزيز ما جديت كنند كه كشور
خودشان را از آن ظـلمـاتـى كـه در زمـان طـاغـوت بـود نـجـات بـدهـنـد. اينها در
آموزش و پرورش و آنها در عـمـل و كـار به همه كشورهاى عالم بفهمانند كه ملتى كه مى
خواهد خودش سرپاى خودش بايستد، هم خودش آموزش مى بيند و هم خودش كار مى كند.
بـرادران عـزيزم ! ما در عصرى واقع شده ايم كه ظلمت دنيا را گرفته است . ما در عصرى
واقـع شـده ايـم كـه ارزش هـاى انـسـانـى بـكـلى از بـيـن رفـتـه و بـه جاى آن ارزش
هاى غـيـرانـسـانـى و شـيطانى نشسته است . ما در عصرى واقع هستيم كه شياطين عالم
هجوم به انسان ها و ارزش هاى انسانى آورده اند و مى خواهند كه دنيا را به سلطه
شيطان در آورند. مـا در ايـن عـصـر بـا اتـكـاء به خداى تبارك و تعالى و استمداد از
اسلام و قرآن كريم و ولى عصر سلام الله عليه بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد
كنيم ، جهاد در دانشگاه هـا و دانـشـكـده ها، جهاد در كارخانه ها و كارگرى ها، جهاد
در كشاورزى ها، جهاد در مدارس ، جـهـاد در دانـشگاه ها، جهاد در همه جا، جهاد در
جبهه ها و جهاد در پشت جبهه ها. شياطين در همه اين گروه هائى كه براى خدا قيام كرده
اند ممكن است نفوذ كرده باشد.
مـا بـايـد تـمـام قـشـرهـائى كـه داريـم ، خـودشـان در مقابل شياطين و در مقابل
منافقان بايستند. در كارخانه ها ممكن است افرادى نفوذى باشند و بخواهند دوباره اين
كشور را به زير سلطه ابرقدرت ها بكشانند. لازم است كه برادران كـارگـر متعهد در
داخل كارخانه ها و اين جهاد بزرگ اسلامى با آنها مقابله كنند و نگذارند تـبـليـغـات
سـوء آنـها جوان هاى عزيز ما را منحرف كند. در دانشگاه ها و در دانشكده ها و در
دبـيـرسـتـان هـا و مـراكـز عـلمـى بايد خود معلمين و متعلمين ، خود اساتيد و خود
دانش آموزان توجه كنند به اينكه نبادا در اينجا باز از اين قشرهاى فاسد و منافقين و
غير منافقينى كه
هـمـه فـاسـد هـستند و نفوذ كردند و خداى نخواسته دانشگاه را به آن وضعى كه در سابق
بـود درآورنـد. بـايـد معلمين و قشر دانشگاهى و دانش آموزى با فيضيه پيوند خودشان
را قـوى كـنـند و عزيزان كارگر ما و كشاورز ما كه همه اينها از اشخاص بزرگى هستند
كه مـحـور اقـتـصـاد ما در دست آنهاست بايد پيوند خودشان را با اسلام و قرآن و
علماى اسلام قـوى كـنـنـد. اگـر بـخـواهـيـد بـه همه مشكلات پيروز بشويد بايد همه
محكم بايستيد در مـقـابـل هـمـه قـدرت هـا، بـايـد مـهـيـا كـنـيـد خـودتـان را در
مـقـابـل هـمـه مـشـكـلات ، بـايـد ارزش هـاى انـسـانـى را از ايـنجا به همه جا
صادر كنيد، و اسـتـقـلال خـودتـان را هـمـه جـور، اسـتـقـلال فـرهـنـگـى ، استقلال
اقتصادى ، استقلال اجتماعى همه اينها را بايد شما محكم نگاه داريد و اين در سايه ،
اين است كه توجه به مكتب اسلام و اتكال به خداى بزرگ و با هم هم پيمان شدن و همه
قـشـرهـا برادر دانستن يكديگر است . دشمن ها در كمينند، شما ملاحظه مى كنيد كه از
اطراف دشـمـن ها در تبليغاتشان چه مى كنند با ما و در تاءييد دشمن هاى ما چه كارها
مى كنند و ما جـز خـداى تـبـارك و تـعـالى بـه كـسى اتكاء نداريم ، آنها هر چه
دارند ما ارزش انسانى داريـم . و خـدا داريـم . شما ببينيد كه اينهائى كه ادعاى
طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مى كنند با خوزستان چه مى كنند و با دزفول عزيز چه
كرده اند. به گمان فاسد ايـنـكـه بـا مـوشـك انداختن در خانه ها و اطفال و زن هاى
پير و جوان را كشتن اسباب اين مى شـود كـه مـا تـسـليـم بـشـويـم . آنـهـا بـاز
خـوزسـتـان را نـشـنـاخـتـنـد، دزفـول را نـشـناختند، با اينكه از اول جنگ تا حالا
كرارا تجربه كرده اند و تخريب كرده اند مكان اين عزيزان ما را و به شهادت رسانده
اند اقشار كثيرى از دوستان خدا را و ديدند كـه مـقـاوم ايـسـتـادنـد و مـلت ايـران
و دزفـول عـزيـز مـقـاوم ايـسـتـاده اسـت در مـقابل آنها و امروز هم كه اينهمه
مصيبت وارد كرده اند باز فرياد جنگ ، جنگ تا پيروزى از جوان هاى ما در دزفول بلند
است .
آنهائى كه با ادعاى پوچ طرفدارى از خلق با خلق ايران اينطور مى كنند و علماء بزرگ
ايران و عزيزان بزرگ ايران و دانشمندان بزرگ ايران و همه قشرها را ترور مى كنند و
بـا دولت صـدام كـه ايـن جـنـايـت هـا را بـه ايـران كـرده اسـت و ايـن جـنـايت
بزرگ را به دزفـول كـرده اسـت پـيـوند دوستى دارند اينها مشت خودشان را در دنيا باز
كرده اند، اينها امـروز هـم حـاضـر نـيـسـتـند كه اين عمل وحشيانه سبعانه اين خبيث
را محكوم كنند. وضع دنيا ايـنـطور شده است . شما ملاحظه مى كنيد كه يك همچو جنايت
بزرگى كه واقع شده است و در ايـن سـال هـا كـرارا واقـع شـده اسـت و ايـن چـنـد روز
دنـبـال هـم واقـع شـد، در تمام رسانه هاى گروهى محكوميتى در كار نبود. عبور مى
كردند بـه طـور گـذرا و يـك كـلمـه مـى گـفـتـنـد كـه ايـران ايـنـطـور مـى گـويـد،
عـراق هـم در مقابل او مى گويد كه ما تلافى كرديم . ارزش هاى انسانى دفن شده است در
دنيا. انسانيت در دنـيـا دفـن شـده اسـت . آنـهـائى كـه دعوى حقوق بشر مى كنند و
سازمان ها و كذا كه با عـرض و طـول و طـمـطـراق زيـاد در دنـيـا هـسـتـنـد،
نـديـديـم كـه مـحـكـوم كـنـنـد ايـن عـمـل را. بـه دروغ از آنـهـائى كـه بـا مـا
دشـمـنـنـد چـيـزى را مـى گـيـرنـد و در مـقابل ، مقابل اسلام و در مقابل ايران ،
ملت عزيز ايران اطلاعيه صادر مى كنند و هشدار مى دهـنـد بـه مـا و دليـلشـان ايـن
اسـت كـه دشـمـن هـا ايـنـطـور گـفـتـه انـد. دليل محكم سازمان هاى دنيا اين است كه
شما بچه هاى كوچك را در خيابان ها مى كشيد و هر روز در اوين صدها نفر را تيرباران
مى كنيد،
دليـلش ايـن است كه منافقين گفته اند. اين دليل بزرگى است براى سازمان ، اما سازمان
هـا نـمـى پـرسـنـد كـه صـدام چـه كـرده اسـت در ايـنجا. وضع دنيا اينطور شده است ،
و ما اميدواريم كه از اين مركز اسلامى ايران يك وضعى پيدا بشود كه آن ارزش هاى فاسد
را دفـن كـنـد و اسـلام عزيز را ترويج كند و نور قرآن را تجلى بدهد در سرتاسر دنيا
تا ارزش هاى اسلامى كه دفع شده است و ارزش هاى انسانى كه دفع شده است زنده بشود و
احـيـا بشود. و اين اولش اين است كه ما خودمان توجه داشته باشيم به خودمان ، ما
خودمان تـوجـه داشـتـه بـاشـيـم بـه ايـنكه اگر امر داير بشود بين ارزش هاى انسانى
و الهى و ارزش هاى طاغوتى بايد ارزش هاى انسانى را انتخاب كنيم .
اگـر امـر دايـر بـشـود بـيـن خـدمـت كـردن بـه كـشـور خـودمـان و مـتـعـهـد بـودن
در مـقـابـل اسـلام و كشور خودمان يا خدمت كردن به كشورهاى شرق و غرب بايد آن چيزى
كه بـراى خـودمـان است ، انتخاب كنيم . آنهائى كه در همين كشور هستند و تفاله هائى
كه مانده اند، اينها يك دسته شان براى شرق سينه مى زنند و يك دسته شان براى غرب
سينه مى زنـنـد و درعـين حال دعوى مى كنند كه ما از ملت هستيم . آن كسى كه در
كارخانه ها مى خواهد فرض كنيد خلل ايجاد كند،خواهد كشور خودش را بكشد تحت سلطه
ديگران ، و آن كسى كه در دانشگاه اخلال مى كند مى خواهد دانشگاه خودش را بكشد تحت
سلطه ديگران ، اينها اجنبى هـايـى هـسـتـند به صورت ملى و به صورت ايرانى ، اينها
از ايران اجنبى هستند و ايران آنـهـا را ديـگـر به ايرانيت نمى شناسد. آن كه تمام
ارزش هاى اسلامى را و ملى خودش را فـداى شـوروى كند يا تمام ارزش هاى خودش را فداى
آمريكا مى كند او را ما ايرانى نمى دانيم .
ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات در او اثر ندارد
بـرادران و خـواهـران ! ما در راهى وارد شديم كه آن راه ، راه انبياست و تاريخ تا
آنجا كه نـشـان مـى دهـد انـبـيـا بـا مـشـكـلات روبـرو بـودنـد، هـمـيـشـه قـشـر
مـحـروم بـودنـد در مـقـابـل طـاغـوت و مـشـكلاتى كه براى آنها حاصل بوده است بسيار
زياد بوده است ، طاقت فـرسـا بوده . ما تا آنجا كه از تاريخ اطلاع داريم و از انبيا
به ما رسيده است مى بينيم كـه تـمـام انـبـيـا مـبتلا بودند به طاغوت هاى زمان
خودشان و در مشكلات بودند. ما كه در طريق انبيا مى خواهيم قدم برداريم از مشكلات
نبايد هراس كنيم براى اينكه همانطورى كه رسـول اكـرم صـلى الله عـليـه و آله و سـلم
در بـيـسـت و چـنـد سـال دعـوت خود تمام مشكلات را پذيرفت و براى پخش احكام شرعى به
همه مشكلات تن در داد، بـه مـشـكـلات اقـتـصـادى كـه آن را در يـك غارى محبوس كردند
و چندين وقت در آنجا تـشـريـف داشـتند و با آن مشكلات مواجه شدند، لكن از مقصد دست
نكشيدند، قريش با او آن كـردنـد كـه تـاريـخ نـشـان مـى دهـد و دست از مقصد
برنداشتند. انبياء ديگر همه همين طور بـودنـد. وقـتـى مـقصد الهى شد راه هر چه مشكل
باشد چون مقصد الهى است بايد به نظر آسـان بـاشـد. مى بينيد كه در بعض روايات هست
كه حسين بن على سلام الله عليه هر چه بـه ظـهـر عاشورا نزديك تر مى شد افروخته روتر
مى شد، رويش افروخته تر مى شد بـراى ايـنـكـه مـى ديـد كـه جـهـاد در راه خـداست و
براى خداست و چون جهاد براى خداست ، عزيزانى كه از دست مى دهد از دست نداده است ،
اينها ذخايرى
هـسـتـند براى عالم بقا. شما كه مهيا هستيد براى اسلام خدمت بكنيد، كارگران عزيز ما
كه مـهـيـا هـسـتـنـد بـراى اسـلام خـدمـت بـكـنـنـد و كـارخـانـه هـا را راه
بـيـانـدازنـد و بـا جـديت عـمـل بـكـنـنـد و كـه اسـتـقـلال خـودشـان را حـفـظ
بـكـنـنـد مـشـكـلات دارنـد لكـن مـشـكـلات مـشـكـل نيست . دانشگاهى ها و آموزگارها
و معلمين و متعلمين كه براى خدا كار مى كنند مشكلات دارنـد لكـن در راه خـداسـت ،
مـشـكـلات در راه خـدا مـشـكـل نيست . اگر ما حساب كنيم ، مشكلات حضرت رسول سلام
الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه بسيار بيشتر بوده است از مـشـكـلاتى كه ما
امروز مبتلاى به او هستيم و آنها صبر كردند و خداى تبارك و تعالى با صـابـريـن اسـت
و مـا بـايـد صـبـر بـكـنـيـم و بـايـسـتـيـم در مقابل قدرت هايى كه مى خواهند ما
را ببلعند و سر آنها را بكوبيم .
برادران ! عزيزان من ! خواهران ! عزيزان اسلام ! توجه كنيد و خودتان را حفظ كنيد و
هيچ تـزلزل بـه خودتان راه ندهيد كه ما پيروزيم . ما آن روزى كه هيچ نداشتيم و همه
قدرت هـا در مـقـابـل مـا بـودنـد ايـسـتـاديـم و امـروز بـحـمـدالله يـك مـلتى
داريم كه يكپارچه در مـقـابـل هـمـه قدرت ها ايستاده است و يك خوزستانى داريم كه با
آن مشكلات مردانه ايستاده اسـت و يك كردستانى داريم كه با آن مشكلات مردانه ايستاده
اند و همه جاى ايران اينطور اسـت . و امـروز مـا بـحـمـدالله تـعـالى قـوى
هـسـتـيـم و مـنـطـقـه مثل يك همچو قدرتى ندارد. ما امروز در مقابل همه ايستاده ايم
و هيچ قدرتى نمى تواند به مـا صـدمـه بزند. ملتى كه براى شهادت ايستاده است مشكلات
در او اثرى ندارد. پدران و مـادرانى كه عزيزان خودشان را فداى اسلام مى كنند،
مشكلاتى براى آنها پيش نمى آيد، آنـهـا مـشـكـلات بـر مـشكلات غلبه كرده اند. كشور
ما بر مشكلات خودش غلبه كرده است ، تـمـام فـشـارهـا را از هـمـه اطـراف بـر او
آورده انـد و تحمل كرده است و (ان الله مع
الصابرين ).
بـعـد از آنـكـه اتـكـايـمـان بـه خـداى تـبـارك و تـعـالى اسـت و بـر حـق
هـسـتـيـم و دنـبـال حـق هـسـتيم ديگر از چه بترسيم ، از شهادت نمى ترسيم و
بحمدالله امروز قدرت ايـرانـى و قـدرت اسـلام در ايـران بـه طـورى اسـت كـه توجه
همه ملت هاى ضعيف را به خـودش مـعـطـوف كـرده اسـت و اسـلام صـادر شـد در سرتاسر
دنيا. از اين سياه هاى كه در عزيزى كه در آمريكا هستند و تا آفريقا و تا شوروى و
همه جا، نور اسلام تابيده است و تـوجه مردم به اسلام شده است . و منظور ما از صدور
انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر كفر خواهد
پيدا كرد.
خـداونـد انـشاءالله شما را سعادتمند كند و خداوند عزيزان ما را شهيد شده اند و
خصوصا عـزيـزان اخـيـر دزفـول مـا را بـه رحـمـت خـودش مـتـصـل كـنـد و اهـالى
خوزستان خصوصا دزفـول را صبر عنايت كند و اجر جزيل عنايت فرمايد و ما را براى
مشكلات بيشتر مهيا كند و از عنايات خودش براى ما بهره زيادتر بفرستد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 6/2/62
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در ديـــدار
بـــا فـرمـانـده
كل و اعضاى يگان هوائى سپاه پاسدارانانقلاب اسلامى
شما اگر تخصصى پيدا مى كنيد بايد بعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت بـا سـعـادت حـضـرت امـيـر سـلام الله عـليـه را بـه هـمـه مـلت ايـران و
خـصـوصا شمابرادران تبريك عرض مى كنم . نكته اى كه در اين ولادت است اينكه ما بايد
پيرو يك چـنين انسان كاملى باشيم كه در همه ابعاد متخصصين براى ايشان تواضع مى
كنند. در هر بـعـدى اگـر كـسـى بـخـواهـد مـثـل بـزنـد، بـه ايـشـان مـثـل مـى
زنـد. در بعد زهد و علم ، و در بعد رحمت به مستضعفين و مستمندان ، و در بعد جنگ و
شجاعت ، و خلاصه در همه ابعاد به ايشان مثل زده مى شود. و در حقيقت يك موجود هزار
بعدى است و ما بايد تابع يك همچو فردى باشيم هر چند كه كسى نمى تواند حتى يك هزارم
هم شـبـيـه ايـشـان بـاشـد لكـن به آن اندازه اى كه مى توانيم بايداز ايشان تبعيت
كنيم ، از تـعـهـدى كـه بـه اسـلام داشـت و از ايـنـكـه هـمـه چـيـزش را بـراى
اسـلام داد. و شما اگر تـخـصصى پيدا مى كنيد بايد آن بعد زهد و تعهد را درنظر داشته
باشيد، زيرا متخصص بـدون تـعـهـد اگـر براى رژيمى ضرر نداشته باشد نفعى هم ندارد.
مع الاسف در رژيم سـابـق نـگـذاشـتـنـد كـه جـوان هاى ما استعدادهاى خود را بروز
بدهند و تا توانستند جديت كردند كه آنها را به فساد بكشانند و بحمدالله امروز از آن
وضع نجات پيدا كرده ايم و اگـر مـهلت پيدا كنيم اين كشور را به بركت اين جوان هاى
عزيز به آنجائى مى رسانيم كـه احـتـيـاجش در هر امرى از كشورهاى ديگر منقطع گردد. و
من اميدوارم كه خداوند به شما تـوفـيـق دهـد كه به اين كشور و ملتى كه سال هاى
طولانى عقب نگه داشته شده اند خدمت بـكنيد و دشمنان باطنى را شكست بدهيد و دشمنان
ظاهرى را هم شكست داده ايد بيشتر شكست بدهيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 10/2/62
پـــيـــشـــنـــهـــاد رئيـــس شـــورايــعـالى دفـاع
در مـورد انتصاب فرمانده جديد نيروى
دريائىجمهورى اسلامى
بيمه تعالى
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح
شـورايـعـالى دفاع در اجراى مفاد اصل يكصدودهم قانون اساسى ، انتصاب سركار ناخدا
يـكـم اسـفـنـديـار حـصينى را به فرماندهى نيروى دريائى جمهورى اسلامى ايران به آن
حضرت پيشنهاد مى كند.
سيد على خامنه اى رئيس جمهور و رئيس شواريعالى دفاع
تاريخ : 10/2/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
موافقت مى شود.
روح الله الموسوى الخمينى
پيام امام خمينى به مناسبت دستگيرى سران حزب خائن توده
بسم الله الرحمن الرحيم
اگـر فـاتـحـان دنـيـا افـتـخار مى كنند به سرباز گمنام ، اسلام بزرگ و ملت شريف و
فاتحان عزيز ما افتخار مى كنند به هزاران سرباز گمنام بزرگوارى كه در پى نام و
نـشـان نـيستند و براى كشور اسلامى خويش و اسلام عزيز و ملت انسان پرور افتخاراتى
مى آفرينند معجزه آسا و پيروزى هاى ژرف . فرق است بين سربازان گمنامى كه قدرت هـاى
مادى دنيا به آن فخر مى فروشند و بين سربازان گمنامى كه پرورده اسلام و مكتب
تـوحـيـد هـسـتـند، كه انگيزه آنان تحصيل قدرت و اكثرا ستمكارى است و انگيزه اينان
خدا و طلب حق است .
اسـاسـا سـربـازان اگـر چـه نـامـدار بـاشـند، در اين جهان گمنامند. نامدارترين
سرباز فـداكـار در اسـلام ، امـيـرالمـؤ مـنـيـن اسـت و او گـمـنـام ترين سرباز است
. با كدام تفكر عـرفـانـى ، فـلسـفـى ، سـيـاسى و كدام قلم و زبان و بيان ، بشر اين
سرباز گمنام را مـعرفى كند و بشناسد و بشناساند؟ و مطلب با حفظ مراتب همين است .
سربازان گمنام ما در تـمـام جـبهه ها و پشت جبهه ها كه شب و روز و جوانى و هستى خود
را براى اسلام و مكتب الهـى فـدا مـى كـنـنـد و نام و نشانى نمى خواهند و ندارند،
چه بسا كه به سبب ضرورت تشكيلاتى ، همسران ، مادران و نزديكان آنان ندانند كه اينان
چه حماسه ها آفرينند و چه ارزش هـا بـراى انـقـلاب خـلق مـى كـنـنـد. از جـبـهـه
هـا كـه كـم و بـيـش مـسـائل آنـهـا و حماسه هاى سرفرازانه آنان را مى دانيد و تا
در سنگرهاى آنان كه مراكز عـبـادت الله اسـت نـرويـد و دسـتـى از دور بـر آتـش
داشـتـه بـاشـيـد، عـمـق فـداكـارى و مـحـافـل عـرفـانـى الهى آنان معلوم نمى شود،
كه بگذريم ، جوانان ارجمند و عزيز ما در جـبـهـه هـاى داخـلى از عـمـق جـنـگـل هـاى
وسيع تا بيغوله ها و پناهگاه هاى بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دموكرات و كومله تا
منافقين و فدائى خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تـا حـزب تـوده و سـايـر گـروهـك
هـاى كـوچـك و بزرگ را با فداكارى ها و خداطلبى ها آنـچـنـان قـلع و قـمـع كـردنـد
كـه دنـيـا را بـا همه دشمنى ها كه دارند به اعجاب و تحير درآوردند. توجه
بـه كـارآمدى امنيتى و اطلاعاتى اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و كميته و دادستانى
و ديـگـر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتكار حزب توده كه چون
مار پر خط و خال در براندازى اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يك سابقه هاى
طولانى بيست سى ساله در جهت تشكيلاتى و اطلاعاتى و جاسوسى داشته اند و از تخصص در
اين امور بـهـره وافى داشتند. موجب سرافرازى امت اسلامى است كه چنين فداكارانى دارد
و اعجاب و تـحـيـر دستگاه هاى جاسوسى و اطلاعاتى سراسر جهان است و اين اعجاز جز به
هدايت حق تـعـالى و عـنايات خاصه ولى الله الاعظم اروحنا فداه صورت نگرفته است .
ملت ايران از ايـن پـيـروزى بـا ابعاد مختلفه خصوصا سياسى آن بايد قدردانى و تشكر
كنند و در تـقـويـت جـمـيـع سـلحـشـوران مـرزهـا و داخـل كـشـور كـوشـا بـاشـنـد.
كمال بى انصافى است كه كس يا كسانى از اين نگهبانان اسلام و حافظان كشور اسلامى
خـرده بگيرد. بارالها! ما تو را به اين نعمت ها كه نصيب ما فرمودى و ما را از كيد و
خيانت بدخواهان به وسيله جوانان عاشق خود حفظ فرمودى شكر مى كنيم و از عهده ء آنان
برنمى آئيـم . بـارالهـا! اين عزيزان مجاهد فى سبيل الله را براى ملت ما حفظ فرما و
به شهداى آنان رحمت و به بستگان آنان خصوصا مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير
و بركت عنايت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 18/2/62
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع مـسـؤ ولان شـوراى
مـركـزى كـمـيـتـه هـاى امداد سراسر
كشور
سپاه و كميته امداد به بركت اسلام پيدا شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا تشكر مى كنم از آقايان علما و مؤ منين كه در اينجا تشريف دارند و براى
زيارتشان ما مـوفـق شـديـم . از امـورى كـه بـايـد تـوجـه بـه آن كـرد اين است كه ا
نقلاب اسلامى يك نوآوردهايى دارد كه سابقه ندارد.
بـعـد از انـقـلاب يـك گـروه هـايـى پيدا شدند و يك جمعيت هايى كه نظير اينها در
تاريخ گـمـان نـدارم سـابـقـه داشـته باشد. همين گروه امداد و كميته امداد، من
نشنيده ام كه در يك كـشـورى يـك هـمـچـو كـمـيـتـه اى باشد كه همشان صرف رسيدگى به
فقرا و مستمندان و دهقانانى كه در دور افتاده ء شهرها قرار گرفته اند و محرومان
جامعه و همين طور نهادهاى ديگر از قبيل پاسدار، كميته و امثال اينها، بسيج . اينها
يك نوآوردهايى است كه به بركت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پيدا شده است و بيسابقه
است .
بـيـسـابـقه است كه به مجرد اينكه انقلاب مى شود يك عده اى به نام پاسدار، يك عده
اى به نام كميته ، يك عده اى به نام بسيج براى امنيت داخلى و مرزها از خود مردم
جوشش كنند و بيسابقه است كه در يك كشورى خود مردم و خود علما و مؤ منين يك كميته اى
به اسم كميته اى براى امداد داشته باشند كه همشان اين باشد كه فقرا و مستمندان را
در سراسر كشور رسـيـدگـى كـنند و امداد كنند. اينها بركات اسلام است و اين گروه هاى
عزيز و كميته ها و هـمـيـن طـور ايـن كـمـيـتـه امـداد يـك عـمـل بـسـيـار لطـيـف
ظـريـف شـريـف دارنـد كـه بـا ايـن عمل انشاءالله مى توانند ريشه فقر را از سرتاسر
كشور به امداد ملت بزرگوار ايران و بـه هـمـت دولت بـزرگـوار ايـران ، ايـن ريـشـه
را از بـيـخ و بـن بـكـنـنـد. و عـمـل شما آقايان در سرتاسر كشور عمل بسيار شريف
خداپسندى است كه مورد عنايت خداى تـبـارك و تـعـالى خـواهـد بـود. خـداونـد تـبـارك
و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر
ديگر اينقدر عنايت داشته باشد.
مستمندان و فقرا در صف مقدم جامعه هستند
و شـمـا كـارى را مـتكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص
خداى تـبـارك و تـعـالى اسـت . و البـتـه بـايـد ايـن تـوجه را به آقايان عرض كنم ،
گر چه خودشان توجه دارند كه بايد
ايـن عـمـل بـا يـك ظـرافـتـى انـجـام بـگـيـرد كـه مـسـتـمـنـدان ، مـحـرومـان
خـيـال نـكـنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شده اند مورد امداد
واقع شده انـد. آنـهـا در صف مقدم جامعه اند. مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در
صف مقدم جامعه هستند و همين ها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين
محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثـمـر رسـانـدنـد. اينها بودند كه از همه چيز
خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گـذشـتـنـد و الان هـمـه مـشـغـولنـد.
هـمـيـن هـا هـسـتـنـد كـه الان در جـبـهـه هـا مـشـغـول بـه فـداكـارى هـسـتـنـد و
جـوان هـاى هـمـيـن هـاسـت كـه در سـرتـاسـر كـشـور، داخـل و در خـارج كـشـور
مـشـغـولنـد بـراى تاييد اسلام . و ملت شريف ايران قدر يك همچو جـوانـان و قـدر يـك
هـمـچـو خـانـواده هـائى كـه ايـن جـوانـان را تـحـويـل جـامـعـه داده انـد مـى
دانـد و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخـشـندگى خاص اين افراد
دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترى
ها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و هـمت اين روستائيان و همت
اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين ، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفـتـه بـود و نـه ما
در مقابل مشكلات توانستيم مقاومت كنيم . همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما
به امداد آنها برخاسته ايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنـهـا
بـرويـم و بـراى آنـها خدمت كنيم . همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم . آنها به ما
منت دارنـد كـه مـا را از اين قيدى كه ابرقدرت ها به دست و پاى ما بسته بودند نجات
دادند. آنـهـا بـر كـشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما
و شما براى آنـهـا كـارى نـمـى كـنـيـم ، آنـهـا مـا را رسـانـدنـد بـه آنـجـائى
كـه بـتـوانـيـم در مـقـابـل هـمـه قـدرت ها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در
طرف شرق هستيم و نه در طـرف غـرب هـسـتـيـم و نـه احـتـيـاجـى بـه وابـسـتـگـى
آنـهـا داريـم . مـا يـك مـلت مـسـتـقل هستيم . يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم
كه تمام ريشه هاى فساد را كنده ايم ، يـا انـشـاءالله اگر يك ريشه هاى پوسيده اى هم
مانده است ، مى كنيم و اين به بركت همين مـحرومان است . همين زاغه نشينانى كه من
يادم نمى رود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خـانـه اى از اين زاغه ها يك عده اى
پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا مى رويد،
گفتند مى رويم تظاهر، تظاهرات . همين ها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را
نداشتند، لكن با همت والاى خودشان ، با آن قدرت معنوى الهى خـودشـان در آن رژيـم
بـيـرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همين ها هستند كه
پشتيبانى مى كنند و در جبهه ها و پشت جبهه ها محكم ايستاده اند. البته همه قـشـرهاى
ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولت هاى قوى مـا را
بـه اسـتـضـعـاف كـشـيده بود و همه ملت هاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان
رژيـم سـابـق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر
روحـانـى گـرفـتـه تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند.
امـروز هـمـه ايـنـهـا از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و
مستضعفان و ديـگـر قـشـرهـا قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى
تبارك و تعالى آنـهـا را امـداد كـرد و بـه امـدادهـاى غـيـبى و جلوه هاى معنوى و
پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحناله الفداء ما را رسانده اند به اينكه آزاد شديم . پس
آنها به ما منت دارند و ما بايد خدمت به آنها بكنيم ، دولت بايد
خدمتگزار آنها باشد.
يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
كـسـانـى كـه داراى يـك چـيزهائى هستند كه مى توانند به اينها خدمت كنند اينها هم
انصاف اقـتـضـا مـى كـنـد كـه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه
قرار دادند به ايـنـجـا، خـدمـت كـنـنـد، كـه ايـن خـدمـت بـراى آنـهـا جـاودان
اسـت و اموال براى آنها نمى ماند. آنچه كه ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش
انجام مى دهـد، جـهـات مـعـنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
، خدمت به انـسـان هـاى مـحـروم است . اين است كه براى انسان جاودان مى ماند و در
عالم ديگر به درد انـسـان مـى خـورد. امـوالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان
نمى خورد. اموالى كه پـيـش بـفرستد به درد انسان خورد. و اميدوارم كه آنهائى كه
داراى يك مكنتى هستند توجه داشـتـه بـاشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند
رسيدگى كنند و به اين حساب كـه ذكـر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت
انشاءالله به همت والاى همه كشور و هـمـه عـلمـا و غـيـر عـلمـاء اين ريشه ء فاسد
از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى مـتـوسـطـى كـه بـايـد داشـتـه بـاشـنـد،
داشـتـه بـاشـنـد و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند.
حقوق بشرى ها حاضر نيستند به حرف مظلومان گوش دهند
و امـيـدوارم كـه انـشاءالله آسيبى از ناحيه فاسدها به اين كشور وارد نشود. و
ملاحظه مى كـنـيـد كـه مـدتـى اسـت كـه دولت ايـران از سـازمـان مـلل خـواسـتـه
اسـت كـه نـمـاينده اى بفرستند كه اين جناياتى كه اين رژيم بعث ملحد به دزفـول و
بـه سـايـر شهرهاى ما، پلدختر و اينها وارد كرده اند، ملاحظه كنند، و اثرى از اين
پيدا نشده است كه تا حالا يك همچو كارى بكنند و توقع هم نيست كه بكنند. آنها، وقتى
كـه منافقين و امثال آنها يك مطلب دروغى مى گويند كه الان روزى صدها نفر را در
خيابان هـا، بـچـه كـوچـك را مـى كـشـنـد و در اويـن چـه مـى كـنـنـد و ايـنـهـا،
آنـهـا مـسـتـنـدشـان را قول يك دشمن اسلام قرار مى دهند و هياهو مى كنند و اطلاعيه
و اينها دهند، لكن حاضر نيستند كـه يـك نـمـايـنـده بـفـرسـتـنـد كه ببينند اينها
با اين شهرهاى ايران چه كردند، اينها با خـوزسـتـان چـه كـردنـد. ايـنـهـايـى كه مى
گويند كه ما عرب هستيم و به اصطلاح غيرت عـربـى داريـم ، با اين ملت عرب چه كردند،
با اين ملت مسلم چه كردند، با اين كردها چه كـردنـد. حـاضـر نـيستند اين كسانى كه
ادعاى طرفدارى از حقوق بشركنند، حاضر نيستند گـوش كـنـنـد بـه حـرف اين مظلومانى كه
زير ستم اين ظالم به دستيارى امريكاى جابر ظـالم كـه تـمام گرفتارى هاى ما با دست
اوست ، حاضر نيستند كه رسيدگى كنند كه چه شده است . از آن طرف براى ما اطلاعيه صادر
مى كنند و اعلاميه صادر مى كنند و محكوم مى كنند. و ما نه به آن محكوميتش ترتيب اثر
مى دهيم و به اين نه به اين نيامدن .
من ثانيا از آقايان تشكر مى كنم كه در اين خدمت بسيار شريف و بزرگ همت
گـمـاشـتـيـد. و بـرادران عـزيـز خـودتـان رانـگـذاريـد كـه ايـنـهـا در طـول
تـاريـخ ايـنـهـا مـحـروم بـودنـد، ايـنها مظلوم بودند، نگذاريد كه اينها باز
محروميت بـكـشـنـد. در رژيـم اسـلامـى نـبايد محروميت بكشند اينها، بايد نجات پيدا
كنند اينها هم از محروميت . و همت بزرگتان در اين باشد كه آن روستاهاى دور افتاده
اى كه هيچ نداشتند در زمـان سـابـق و بـحـمـدالله الان بسيارى از كارها در آنجاها
شده است ، لكن همت تان در اين بـاشد كه به آنها بيشتر برسيد و به آنها بيشتر خدمت
كنيد. خداوند تعالى همه شما را انشاءالله توفيق بدهد و دست ستمكاران را از سر
مظلومان جهان قطع كند و خداى تبارك و تعالى از نور هدايت خودش نصيب همه ما بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 20/2/62
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا مـعـاون فرهنگى
وزارت امور خارجه ايران ، وزير
فـرهـنـگو عـضو شوراى ساندينيست هاى نيكاراگوئه و سفير ايران در نيكاراگوئه
بايد كوشش كرد كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهب تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
از ايـنـكـه به اينجا آمده ايد تا در دل هاى خود را به يكديگر برسانيم ، تشكر مى
كنم . ايـنـطورى كه شما مى گوئيد كشور شما با ما شباهت زيادى دارد منتها كشور ما
گرفتارى هايش زيادتر است . ما مبتلا به دسيسه هاى همه قدرت هاى جهانيم و جرم ما و
كشور و ملت ما اين است كه براى استقلال و آزادى قيام كرده ايم و مى خواهيم زير سلطه
هيچ يك از قدرت ها نباشيم و اين مطلب از ديدگاه ابرقدرت ها و قدرت ها گناه بزرگ و
نابخشودنى است . مـسـتـضـعـفـيـن جـهـان ، چـه آنها كه زير سلطه ء آمريكا و چه
آنهاكه زير سلطه ء ساير قـدرتـمـنـدان هستند اگر بيدار نشوند و دست شان را به هم
ندهند و قيام نكنند، سلطه هاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت
بين مستضعفان در هر مسلك و مـذهـبـى كـه باشند، تحقق پيدا كند كه اگر خداى نخواسته
سستى پيدا شود، اين دو قطب مـسـتـكـبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاكت
خواهند رساند. ما عازم هستيم كه تمام سلطه ها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه
ملت ها را با حق همراه كنيد. و آنچه مهم اسـت ايـن اسـت كـه شما در مذهب خود و ما
در مذهب خودمان اخلاص را حفظ و به خداى تبارك و تعالى اعتماد داشته باشيم تا عنايت
او شامل حال ما باشد و ما را از تحت اين سلطه ها خارج سازد.
تاريخ : 21/2/62
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمــع
رؤ ساى جمهورى ، مجلس شوراى اسلامى و
ديـوانـعـالىكـشـور؛ اعـضـاى شـورايـعـالى قضايى ، نخست وزير و اعضاى دولت ، اعضاى
شوراى نگهبان، فرماندهان نظامى و انتظامى ، اعضاى شركت كننده در كنگره حزب جمهورى
اسلامى و مسؤولين سازمان هاى دولتى و نهادهاى انقلابى
مساءله بعثت يك تحول علمى عرفانى در عالم ايجاد كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـتـقـابـلا من عيد سعيد مبعث را به شما آقايان و ملت شريف ايران و جميع مسلمين
بلكه جميع مـسـتـضعفان جهان تبريك عرض مى كنم . مساءله مبعث و ماهيت آن و بركات آن
چيزى نيست كه بتوان با زبان هاى الكن ما از آن ذكرى كرد و به قدرى ابعاد آن زياد
است و جهات معنوى و مـادى او زيـاد اسـت كـه گـمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت
كرد. مساءله بعثت يك تـحـول عـلمـى !!! عـرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه هاى
خشك يونانى را كه به دسـت يـونـانـى هـا تـحـقـق پـيـدا كـرده بـود و ارزش هـم
داشـت و دارد، لكـن مـبدل كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود.
قرآن در اين بعدش بـراى كـسـى تـاكـنـون مـنـكشف نشده است مگر
(من خوطب به ) و در بعضى
ابعادش حتى بـراى (مـن خـوطـب بـه
) مـنـكـشـف نـشـده اسـت فـقـط بـراى ذات ذوالجـلال جـلت عـظـمـتـه
مـعـلوم اسـت . اگـر كـسـى سـيـر كـنـد در فـلسـفـه هـاى قـبـل از اسـلام و
فـلسـفـه هـاى بـعـد از اسـلام و خـصـوصـا قـرن هـاى آخـر و عـرفـاى قـبـل از
اسـلام و آن كـسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى
بـعـد از اسـلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده اند، مى فهمد كه چه تحولى
در ايـن بـعـد حـاصـل شـده اسـت . در صـورتـى كـه عـرفـاى بـزرگ اسـلام هـم راجـل
هستند در كشف حقايق قرآن ، لسان قرآن كه از بركات بعثت است ، از بركات بزرگ بـعـثـت
رسـول خـداسـت ، لسانى است كه سهل و ممتنع است . بسيارى شايد گمان كنند كه قـرآن را
مـى تـوانـنـد بـفـهـمـنـد، از بـاب ايـنـكـه بـه نـظـرشـان سـهـل اسـت . بـسـيـارى
از اربـاب مـعـرفت و ارباب فلسفه گمان مى كنند كه قرآن را مى توانند بفهمند، براى
اينكه آن بعدى كه براى آنها جلوه كرده است و آن بعدى كه در پس ايـن ابـعـاد اسـت
بـراى آنـهـا مـعـلوم نـشـده اسـت . قـرآن داراى ابـعـادى اسـت كـه تـا رسـول اكـرم
صـلى الله عـليـه و آله و سـلم مـبـعـوث نـشـده بـودنـد و قـرآن مـتـنـزل نشده بود
از آن مقام غيب ، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولى اش در قلب رسـول خـدا
جلوه نكرده بود، براى احدى از موجودات ملك و ملكوت ظاهر نبود. بعد از آنكه اتـصـال
پـيـدا كـرد مـقـام مـقـدس نـبـوى ولى اعـظـم بـا مـبـداء فـيـض بـه آن اندازه اى
كه قابل اتصال بود، قرآن را نازلتا و منزلتا كسب كرد، در قلب مباركش جلوه
كـرد و بـا نـزول بـه مـراتب هفتگانه به زبان مباركش جارى شد. قرآنى كه الان در دست
مـاسـت نـازله ء هـفـتـم قـرآن اسـت و ايـن از بـركـات بـعـثـت اسـت و همين نازله ء
هفتم آنچنان تـحـول در عـرفـان اسـلامـى ، در عـرفـان جـهـانـى بـوجـود آورد كـه
اهـل مـعـرفـت شـمـه اى از آن را مـى دانند و بشر از همه ابعاد او، يعنى جميع ابعاد
او براى بـشـر بـاز مـعـلوم نـشـده اسـت و مـعـلوم نيست معلوم شود. آياتى در قرآن
كريم كه باز از بـركـات بـعـثـت اسـت مشاهده شود كه اين آيات را در عين حالى كه
انسان گمان مى كند كه خـوب ، ظـاهـر اسـت ، لكـن تـاكـنـون كـشـف نـشـده اسـت
(هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو
معكم الله نور السموات و الارض ) اينها
آياتى اسـت كـه نـه مـفـسـرتواند بفهمد، نه فيلسوف و نه عارف . هركس ادعا كند كه
معنى او را فـهميده است ، در جهل فرو رفته است . قرآن را
(انما يعرف القرآن من خوطب به )
به وسيله من (خوطب به
) به يك عده معدودى از اولياء خدا و ائمه ء معصومين عليهم السلام
تـحـويـل داده شـده اسـت و بـه وسـيـله ء آنـهـا يـك حـدودى كـه قابل فهم است براى
بشر تفسير شده است ، لكن آنكه لطيفه ء وحى است همان آيه شريف
(الله نـور السـمـوات والارض
) وقـتـى دسـت مـفـسـر افـتـاده است (الله
نورالسموات والارض ) مـعـنـا كـرده اسـت
كـه هـيچ مربوط به قرآن نيست . اين مفسرين در عين حالى كه زحـمت هاى زياد كشيده اند
لكن دست شان از لطايف قرآن كوتاه است ، نه از باب آنكه آنها تـفـسـيـرى كـرده انـد،
از بـاب ايـنـكـه عـظـمـت قـرآن بـيـشـتـر از ايـن مـسـايـل اسـت . مـسـاءله
مـعـرفـت الله كـه در قـرآن مـطـرح اسـت فـرمـايـد كـه بـه حـسـب نقل
(ما عرفناك حق معرفتك ) البته
معنايش اين است كه آنطورى كه معرفت تو حقش است مـا نـشـنـاخـتـيـم ، نـه
(مـا عرفناك حق معرفتى اياك )
او آنقدرى كه حق معرفت بشر است شـنـاخـتـه اسـت اما حظ معرفت بشر غير از آن چيزى
است كه حق معرفت الله است . حق معرفت الله و حـق عـبـادت الله را، حـتـى بـه حـسـب
ايـن روايـت ، رسول اكرم كه بزرگترين عارف و بزرگترين عابد است مى فرمايد كه
(ما عرفناك و عبد ناك )
امافرمايد كه (ما عرفناك حق معرفتى اياك
) و (ما عبدناك حق عبادتى اياك
) بـراى ايـنـكـه آن را ادا كرده ، اما آن
حظ انسانى جلوه ظاهرى است و از براى معرفت خدا چـيـزى اسـت كـه نـه مـلك مـقـرب مـى
تـوانـد آن مـعـرفـت را پـيـدا كـنـد و نـه رسـول مـرسـل و ايـن از بـركـات بـعـثـت
اسـت . ايـنـقـدرى كـه مـعـرفـت بـراى اهـل مـعـرفـت حـاصـل شـده اسـت . ايـن از
نـازله ء كـتـاب خـداسـت كـه بـه وسـيـله ء نـزول بـر قلب رسول الله كه آن هم از
اسرار بزرگ است . كيفيت وحى از امورى است كه غـيـر از خـود رسـول خـدا و كـسـانـى
كـه در خـلوت بـا رسـول خـدا بـودنـد بـا ايـنـكـه از او الهـام گـرفـتـه انـد
كـيـفـيـت نزول وحى را كسى نمى تواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بكنند با
زبان ما عامى ها معرفى كردند، چنانچه خداى تبارك و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش
را با شـتـر مـعـرفـى مـى كـنـد، بـا آسـمـان مـعرفى مى كند، با زمين معرفى مى كند،
با خلق و امـثال اينها. و اين براى اين است كه بيان قاصر است از اينكه آن مطلبى كه
هست ادا بشود و تا آن حدى كه بيان مى توانسته ادا كند قرآن ادا كرده است و هيچ كتاب
معرفتى ادا نكرده اسـت ، آنـهـائى كـه ادا كـردند به تبع قرآن ادا كردند. اگر قرآن
نبود باب معرفت الله بـسـتـه بـود الى الابـد. و آن فـلسـفـه يـونـانـى يـك بـاب
ديـگـرى اسـت كـه در مـحـل خـودش بـسـيـار ارجـمـنـد اسـت بـراى ايـنـكـه بـا
اسـتـدلال ثـابـت مـى كـنـد، نـه مـعـرفـت حـاصـل مـى شـود، بـاب دليل اثبات مى شود
وجود خداى تبارك و تعالى .
مـعـرفـت غـيـر اثـبـات وجـود اسـت و قـرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان
طريقه هاى مـتـعارف و طريقه هاى بلكه گاهى نازل تر از او و هم پرده ء ديگرش عرفان
قرآن است كـه او را هـمـيـن مقدارش هم كه در قرآن هست در هيچ كتابى نمى يابيد حتى
در كتب عرفانى اسـلامـى كـه مـتـحـول شـده است و با عرفان قبل از اسلام بسيار فرق
دارد، باز تعبيرات قرآن غيرآنى است كه آنها دارند.
بعثت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مرم بفهماند
يـك نـحـوه ديگرى هست ، يك لطايف ديگرى در قرآن هست و اينها همه از بركات بعثت است
و بركات بعثت آن مقدارى كه در معنويات هست آنقدر در ماديات ظاهر نشده است ، لكن آن
مقدارى هـم كـه در مـاديـات ظـاهـر شـده اسـت بـاز قـبـل از اسـلام نـبـوده اسـت .
اتـصـال !!! مـعـنـا !!! بـه مـعـنـويـت بـه مـاديـات و انـعكاس معنويت در همه جهات
ماديات از خـصـوصيات قرآن است كه افاضه فرموده است . قرآن در عين حالى كه يك كتاب
معنوى ، عـرفـانـى و آنـطـورى اسـت كـه بـه دسـت مـاهـا، بـه خـيـال مـاهـا، بـه
خـيـال جـبـرئيـل امـيـن هـم نـمـى رسـد، در عـيـن حـال يـك كـتـابـى اسـت كـه
تـهـذيـب اخـلاق را مـى كـنـد، اسـتـدلال هـم مـى كـنـد، حـكـومـت هـم مـى كـنـد و
وحـدت را هـم سـفـارش مـى كـنـد و قـتـال را هم سفارش مى كند و اين از خصوصيات كتاب
آسمانى ماست كه هم باب معرفت را بـاز كـرده اسـت تـا حـدودى كـه در حـد انـسـان
اسـت و هـم بـاب مـاديـات را و اتـصـال مـاديـات به معنويات را و هم باب حكومت را و
هم باب خلافت را و همه چيز را و ما كـه امـيد است از پيروان اسلام باشيم و از
پيروان قرآن باشيم بايد همه ابعاد اين را در نـظـر داشـتـه بـاشـيـم . نـه در نـظـر
داشـتـه بـاشـيـم ، بـلكـه دنـبـالش بـاشـيـم تـا حاصل بشود براى ما، مجاهده كنيم
تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن ، به همان بعدى كه
قرآن براى اداره امور بشر آمده است ، براى رفع ظلم از بـيـن بـشـر آمـده اسـت
يـعـنـى يـك بـعـدش اين است كه ظلم را از بين بشر بردارد و عدالت اجـتـماعى را در
بشر ايجاد كند، اما اگر كوشش كنيم و آنهايى كه تابع قرآن خودشان را مى دانند،
مسلمين جهان اگر كوشش كنند تا اينكه اين بعد از قرآن را كه بعد اجراى عدالت
اسـلامـى اسـت ، در جـهـان پخش كنند، آنوقت يك دنيايى مى شود كه صورت ظاهر قرآن مى
شـود. و مـا مـلت ايـران كـه نـهـضـت كـرديـم و دسـت ظـلم را كـوتـاه كـرديـم
بـايـد دنبال اين مطلب باشيم و تا آنجايى كه دست ظالمان را بكلى از كشور خودمان
كوتاه كنيم و بـا هـدايـت ايـن نـور سـايـر كـشـورهاى اسلامى و ساير مستضعفان جهان
بيدار بشوند و خودشان را از تحت سلطه قدرت هاى بزرگ خارج كنند. و آن چيزى كه ما در
روز مبعث بايد تـوجـه بـه آن بـكـنـيـم ايـن اسـت كـه بـا بـعـثـت رسـول خـدا،
بـعـثـت رسول خدا براى اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اينكه مردم
بتوانند با قـدرت هـاى بـزرگ مـقـابـله كنند به مردم بفهماند. بعثت براى اين است كه
اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اينها را از
ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بـكـلى كـنـار بـزنـد و بـه جـاى او نـور بـنـشـانـد،
ظـلمـت جـهـل را كنار بزند و به جاى او نور عمل بياورد، ظلمت ظلم را به كنار بزند و
به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده
است ، فهمانده اسـت كـه تـمـام مـردم ، تـمام مسلمين برادر هستند و بايد با هم وحدت
داشته باشند، تفرق نداشته باشند.