صحيفه نور جلد ۱۷

امام خميني رحمه الله عليه

- ۳ -


2!!! دبـيـران و مـعـلمـان و بـه طـور كـلى اسـتـادان ، سخت از دانش آموزان مواظبت نمايند تا گـروهـگ هـاى چـپى روسى و امريكائى و منافقين امريكائى آنان را فريب ندهند. فرزندان عزيزم خود از يكديگر به بهترين وجه مراقبت نمايند و در صورتى كه مشاهده كردند كه بـعـضـى از دشـمـنـانـشان در لباس دوست و همشاگردى مى خواهند آنان را جذب گروه خود كـنـنـد، بـه مـقامات مسؤ ول معرفى نمايند و سعى كنند اين كار خود را به صورتى مخفى انجام دهند. فرزندان عزيزم ! شما خوب دانيد كه مقدرات جمهورى اسلامى در آينده به شما سـپرده مى شود. از خود و دوستان كاملا مراقبت نمائيد تا در ابعاد مختلف ، چه بعد اعتقادى و چه ابعاد دگر صراط مستقيم را بپمائيم ، زيرا گرايش به يكى از مكتب هاى انحرافى و نيز وابستگى فكرى و عملى به غرب و شرق اگر چه بسيار كوچك ، نه تنها خودتان را نابود مى كند كه در صورت سهل انگارى ولو در دراز مدت به ديگران سرايت خواهد كرد و هـمـه مـا در پـيـشـگـاه خـداونـد مـتـعـال و نـسـل هـاى آيـنـده مـسـؤ ول خـواهـيـم بـود. بـايد توجه داشته باشيد كه نفوذ منافقين و ديگر خرابكاران و افراد مـنـحـرف در دبـيـرسـتـان هـا و ديـگر مراكز تعليم و تربيت موجب تباهى اسلام است و مسؤ ول آن ، هـمه دست اند ركاران امور تربيتى مخصوصا دبيران و معلمان و دانش آموزان حزب اللهى مى باشند. همه مى دانيم كه سرنوشت يك كشور و يك ملت و يك نظام ، بعد از توده هاى مردم در دست طبقه تحصيلكرده است و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراكز اين قشر است . كشور ما در دهه هاى اخير هر چه صدمه ديده و رنج كشيده است از دست خائنين اين قشر بوده است . وابستگى به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصـطـلاح روشـنفكران كه از دانشگاه ها برخاسته اند ولى چهارچوب فكريشان در مدارس ابـتـدائى و مـتوسطه درست شده است ، به فرهنگ ، دين و كشورمان صدمه هاى بيشمار زده انـد ، چـرا كـه ايـن افراد براى تكميل وابستگى به شرق و غرب و اخيرا امريكا هر كارى كـه تـوانـسـتـه انـد بـه نفع آنان انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با كوله بار غـربـزدگـى و شـرقـزدگـى چـون دزدانى كه با چراغ آيند، براى اربابان و كعبه هاى آمـال شـان گـزيـده تـر كـالاهـا را انـتـخـاب كـردنـد. گـر چـه مـا مـسـؤ ول آنچه در آن روزگاران بر ملت مان رفته است نيستيم ، لكن امروز رئيس جمهور و دولت و مـجـلس شـوراى اسـلامـى و تـمـامـى مـتـصـديـان امـور تـربـيـتـى در مـقـابـل خـداونـد قـادر و تـوده هـاى مـلت مـسـتـضـعـف مـسـؤ ول هـسـتـيـم . (كـلكـم راع و كـلكـم مسؤ ول ) و بايد بدانيد كه از مسؤ وليت هاى بسيار بـزرگ ، مـسـؤ وليـت ديـنـى و مـلى اسـت ، مـسـؤ وليـت در مـقـابـل مـسـتـضـعـفـان و مظلومان است و بالاخره مسؤ وليت در پيشگاه خالق و خلق ، آن هم در طـول تاريخ آينده . مسامحه و سهل انگارى در تعليم و تربيت خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى و استقلال فرهنگى يك ملت و كشور مى باشد و بايد از آن احتراز كرد. امروز دانش آمـوزان بـايـد سـعـى كـنـنـد تـاريـخ انـقـلاب اسـلامـى مـان را و نقش وحدت بين خودشان و دانـشـگـاهـيـان را با روحانيون بياموزند، زيرا اگر روحانيون شما را و شما روحانيون را بـشـنـاسـيـد و بـا هم تفاهم كنيد، مطمئن باشيد كه جناح هاى غربزده و شرقزده از منافق و چپگرايان و ديگر خرابكاران و منحرفان بر شما و كشور اسلامى تان طمع نخواهند كرد و اگـر هـم طـمع كنند، با شكست قطعى مواجه خواهند شد. و بدانيد كه بى انگيزه نبوده است كه رژيم سابق از شاعران و نويسندگان و سخنگويان و شايعه سازان
و روزنامه نگاران وابسته براى تفرقه بين اين دو گروه استفاده مى كردند كه متاسفانه آنچنان در اين امر موفق شدند كه اين دو قشر دشمن سرسخت يكديگر شدند و رفت و آمد هر گـروه در مـحـيـط ديـگرى ممنوع اعلام شده بود و هيچ يك چشم ديدن ديگرى را نداشت و اين اختلافات را رضا خان و پسرش دامن زدند تا كشور ايران را در تمامى ابعاد وابسته به قـدرت هـا كردند و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنى اسلام بيگانه كردند كه در هر چيز خود را به بيگانگان محتاج و خويشتن را فاقد همه ارزش ها مى دانستند و اين فاجعه موجب گرديد تا كشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر اين كشور و ملت ، آن آمـد كـه هـمـه مـى دانـيد كه جبران آن محتاج به فعاليت همه جانبه شبانه روزى ملت و دولت و شما مى باشد و اميد است تا با هماهنگ شدن همگان و راهنمائى هاى متفكران و عالمان متعهد و بيرون راندن ياس و نااميدى از خود و يافتن خويشتن خويش و فرهنگ عظيم خود به زودى به استقلال كامل دست يابيم و ملت مظلوم بتوانند به مدارج عاليه معنوى و مادى خود برسد.
3!!! مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهاى فرزندانشان سخت مراقبت نمايند و آنان را زير نظر بگيرند تا خداى ناكرده صيد منافقان امريكائى و منحرفان روسى نگردند و وضع درسـى آنـان را دنـبـال كـنـنـد، چـرا كـه نـقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در سنين دبـسـتـان و دبـيـرسـتـان بـسـيـار مـهـم و ارزشـمـنـد اسـت . بـايـد توجه داشته باشند كه فـرزنـدانـشـان در سـنـيـنـى هـسـتـند كه با يك شعار گمراه كننده فريب مى خورند و خداى نـاكـرده بـه راهـى قـدم مـى گذارند كه جلوگيرى از آن از هيچ كس ساخته نيست . مادران و پـدران تـوجـه داشـتـه بـاشند كه آنان از همه كس موثرتر براى نجات فرزندانشان از گـرداب جـهـل و فـسـاد مـى بـاشـنـد. بـه هـمـيـن جـهـت دلسـوزانـه و مـتـعـهدانه با اساتيد فـرزنـدانـشـان در تـمـاس بـاشند و آنان را در اين مهم يارى دهند و از آنان يارى گيرند. امـيدوارم اين نونهالان ، استقلال فرهنگى ، سياسى ، اقتصادى و نظامى فرداى ما را تامين كـنـنـد و مـا را از شر ابرقدرت نجات دهند و پايه گذاران جهان سوم راستين گردند. اميد اسـت بـا تـايـيـد خـداونـد مـتعال و اعتماد به قدرت ايمان و عنايت حضرت بقيه الله روحى لمقدمه الفدا طرق غيبى به روى همه باز و راه سعادت و ترقى روحى و جسمى بر همگان گشاده گردد. والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/7/61
بـــيـــانـات امـام خـمينى در ديدار با آيت الله زاده صدوقى و مسؤ ولان نهادها، ارگان ها وادارات دولتى استان يزد
آنچه را كه براى هميشه باقى مى ماند خدمت به اسلام و احكام خداست
بسم الله الرحمن الرحيم
اسـتـان يـزد چـون هميشه با عقل و تدين اداره مى شده است ، مردم آن همواره متدين و طرفدار اسـلام هـسـتـنـد و در انـقلاب هم يزد مؤ ثر بوده است و من اميدوارم كه يزد نمونه اى باشد براى ساير استان هاى كشور و همانطور كه مردم آن متعهدند، متعهدتر باشند. امروز روزى اسـت كـه هـمـه مـا بـايد كوشش كنيم تا نقشه ها و جنايات ابرقدرت ها و طرفداران داخلى آنـهـا كـه شـكـسـت خـورده انـد را خـنـثـى كـنـيـم . رفـتـن آقـاى صدوقى كه شخصى متعهد و عـاقـل و فـعـال و از هـمـه جـهـات انـگـشـت شـمـار بـوده ، بـراى مـا بـاعـث كـمـبـود اسـت و ما امـثـال ايـشان را كم داريم . خداوند ايشان را رحمت كند. البته بعد از آقاى صدوقى ، آقاى خاتمى همه كارها را با كمك آقازاده صدوقى انجام مى دهند و من اميدوارم كه آقايان قدر اين نـعـمـت را را بـدانـنـد و بـا هـمـكـارى هـمـه ارگـان هـا مـسـائل حـل شـود و بـدانـيـد آنچه را كه براى هميشه باقى مى ماند خدمت به اسلام و احكام خداست و ساير چيزها از بين رفته و فانى مى شوند انشاءالله موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 4/7/61
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گـروهـى از سـردبيران ، مديران معاونان ، مسؤ ولان ، كاركنانوخبرنگاران سازمان خبرگزارى جمهورى اسلامى
آنچه كه در خبرگزارى ها مهم است كيفيت آن است
بسم الله الرحمن الرحيم
آنـچـه كـه در خـبـرگـزارى هـا مـهـم اسـت كـيـفـيـت آن اسـت ، زيـرا هر كدام كه به راستى و راسـتـگـوئى نـزديكتر باشد، شوق انسان را به گوش ‍ دادن بيشتر مى كند. در جمهورى اسـلامـى بـايـد صـادقـانـه تـمـامـى اخـبـار و خـصـوصـا مـسـائل مـربـوط بـه جـنـگ و نـحـوه بـرخـورد دولت هـاى بزرگ با ملت ايران براى مردم بازگو شود. امروز كارهاى ايران مورد توجه دنيا و خبرگزارى ها و مطبوعات و راديوها و تـلويزيون هاست و همه آنها مراقب هستند كه چيزى پيدا نموده و بااضافات و دروغپردازى هـا بـه جـمـهورى اسلامى صدمه وارد سازند و با مصاحبه هاى صد درصد دروغ با افراد مغرض ، يا اظهار نظرهاى بى مورد درباره افراد مى خواهند اذهان مردم را منحرف سازند و يكى از چيزهائى كه زياد روى آن تبليغ مى كنند مساءله انقلاب و اسلام است ، چرا كه مسلم است اگر اسلام رشد پيدا كند جلوى خائنين راگيرد. و اگر ما مى گوئيم كه انقلاب بايد صـادر شـود، يـعنى اسلام بايد در همه جا رشد پيدا كند و ما بنا نداريم در جائى دخالت نظامى كنيم . من اميدوارم خبرگزارى جمهورى اسلامى به واسطه خصوصيتى كه در آن هست رشـد نـمـوده و هـمـه مـا و شـما در كارها خداوند را ناظر خود ببينيم و به اند ازه مسؤ وليت تبليغ نموده و تلاش هاى دشمنان را خثنى سازيم . خداوند همه ما و شما را در خدمت به اين مـردمـى كه هميشه در ظلم و ستم بوده اند موفق بدارد. خداوند مجروحان شما را شفا و شهدا را رحمت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 8/7/61
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـنـى در ديدار با وزير كشور و كليه سرپرستان كميته هاى انقلاباسلامى مناطق تهران
اختلافاتى كه مشاهده مى شود از ضعف ايمان است
بسم الله الرحمن الرحيم
يـكـى از امـورى كـه در اخـلاق تـوجـه بـه آن مـهـم اسـت ايـنـكـه مسائل تكرار شود و اين تكرار و تذكر هم در خود انسان و هم در ديگران تاءثير مى كند، از اين جهت من بعضى از مسائل را تذكر مى دهم . شما مى دانيد آن چيزى كه اين نهضت و اين انـقـلاب را بـه ثـمـر رسـانـد ايـمـان بود و مؤ منين همانطور كه قرآن شريف فرموده است بـرادر يـكـديـگـر بـوده و فـرقـى بين آنها نيست . هواى نفس انسان مى خواهد هر چه بشود بـگويد من كرده ام ، و اين آثار خودخواهى است و اختلافاتى هم كه مشاهده مى شود از ضعف ايـمـان اسـت . آنـهـا كه مى خواهند براى خدا كار كنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افـرادى ديـگـر انـجـام بـدهند، براى آنها فرقى نمى كند. و من اميدوارم همه ما بتوانيم در جـمـهـورى اسـلامى اين قدم را كه بالاترين قدم هاست برداريم . آن روزى كه شما احساس كـرديـد مـحـبت و برادرى بين شما و ساير قشرهاى خدمتگزار زيادتر مى شود، بدانيد كه ايـمـانـتـان زيـادتر گرديده است . شما مى دانيد كه الان كشور ما محتاج اين است كه قواى مسلح با هم باشند و اگر خداى نخواسته بين كميته ها و سپاه پاسدارن تفاهم نباشد، به مقصدى كه آن اسلام است ، نخواهيد رسيد. و هرگز در اين فكر نباشيد كه من كميته اى هستم و بـايـد تنها كميته كارش بهتر باشد، و سپاه هم همين را بگويد. در اين فكر باشيد كه بـا بـرادرى كـارهـا را انـجـام دهـيـد و ايـن اصـل قـرآنـى را كـه مـؤ منين با هم برادر هستند بـپـذيريد و با هم دوست و به يكديگر محبت داشته باشيد و خير همديگر را بخواهيد و آن خواطر نفسانى و باطنى كه عبارت از جدائى سپاه از كميته ها باشد را دور بيندازيد. اين رمز موفقيت جامعه است .
بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد
رمز دوم اينكه گرچه كشور ايران بالا و پائين ندارد و آن دوله ها و سلطنه ها رفته اند و ما خودمان هستيم ، لكن بايد نظم و نظام باشد. شما بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حـفـظ كـنـيـد و اگـر بـنـا بـاشـد هـر كـس خـودش راءى بـدهـد و عـليـحـده عمل بكند، آنوقت است كه معنويات و موفقيت ها عادى هم از بين رود. و شما مى دانيد با آنكه پـيـغـمـبـر اكـرم در مـسـجـد مى نشست و كسى كه وارد مى شد نمى دانست كه كدام يك از آنها پيغمبر است ، با اين حال همه مامور اطاعت از او بودند. ما همه برادر هستيم ، لكن اگر نظام
نـبـاشد برادرى هم به هم مى خورد. مثلا اگر در جنگ بنا باشد از فرماندهى اطاعت نشود، مـسـلمـا شـكـسـت خـواهـيـم خـورد. در جنگ آنوقتى شكست نيست كه همه گوش به فرمان كسى بـاشـنـد كـه وقـتـى نـقـشـه و فـرمـان مـى دهـد هـمـگـى بـه آن عـمـل كـنـنـد (و ذكـر فـان الذكـرى تـنـفـع المـومـنـيـن ). پـس بـا اتـكـال بـه خـداونـد تعالى روحيه خودمان را تقويت كنيم و با هم برادر باشيم و بدانيم آنها كه با هم اختلاف دارند، موفقيت هم ندارند و شما نمى خواهيد با زور موفقيت پيدا كنيد شـمـا مـى خـواهـيـد بـا اخـلاق خـوب و كـردار خـوب بـا مردم رفتار كنيد تا پيش خدا و خلق آبـرومند باشيد و مردم را از خودتان بدانيد و اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست ، با اخلاق مردم را خاضع كنيد و خضوع قلبى ميزان است و اگر بتوانيد قلب مردم را همراه خود كـنـيـد، ايـن چـيـزى اسـت كـه پيش خداوند دوام و ثبات دارد. من دعاگوى شما هستم و اميدوارم انـشـاءالله بـه وظـايـف ديـنـى و اسـلامـى و كـشـورى خـودتـان عمل كنيد. والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 10/7/61
پـيـام امـام خـمـيـنـى بـه مـنـاسـب فـاجـعـه دلخراش بمب گذارى در خيابان ناصر خسرو
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
انـفـجـار جـنـايت بار عظيمى كه شب گذشته صداى مهيب آن را شنيديم و حجم عظيم آن را در وسايل ارتباط جمعى خواهيد ديد و شنيد، در جنوب شهر تهران در بين جماعت مظلومى كه از طبقه مستضعف و مستمند تشكيل مى شود اتفاق افتاد و صدها بيگناه و مظلوم را شهيد و مجروح كـرد. كـودكـان نورس را درآغوش مادران به هلاكت رساندو شرافت و انسانيت را به سوگ نـشـانـد و چـهـره قـبـيـح آمـريكائيان منافق و منحرف را بيشتر ظاهر كرد. اينان انتقام شكست مفتحضانه خود را از مظلومان متعهد به اسلام جنوب شهر مى گيرند و شكست خود را از چشم آنـان مـى بـيـنـنـد. جـنـوب شـهـريـهـاى مـحـروم و طـبـقـه مـظـلوم در طـول تـاريـخ بـا تـعـهـد بـه ارزش هـاى انـسـانـى و اسـلامـى ، بـيـشـتـر و مصمم تر در مقابل قدرت ها و وابستگان و دلباختگان به آنها بپا خاسته و مى خيزند و اينان هستند كه بـا مشت گره كرده خود و حضور دائم درصحنه اسلام ، قدرت ها را در هم مى كوبند و طمع كاران را كه به دنبال قدرت ها بودند، ماءوس نمودند. سربازان و سپاهيان و بسيجيان و سـايـر قـواى مـسلح امروز ما نيز در همين طايفه و طبقه هستند. ملت عزيز ما مى بينند كه هر وقت پيروزى نصيب شان مى شود و رزمندگان دلير و مجاهد ايران ، دشمنان اسلام و ملت ها را شـكـست داده به عقب رانند، به انگيزه انتقام از آنان ، يك عده مظلوم را به خاك و خون مى كـشـنـد و عـقـده هـاى خـود را مـى گـشـايـنـد و بـه گـمـان بـاطـل خـود مـى خـواهـنـد تـزلزل و سستى در رزمندگان شجاع بوجود آورند. اينان قدرت اسـلام و ايـمـان را نشناخته و با انگيزه هاى حيوانى و غربى خود ملت اسلام را مى سنجند. ايـنـان از فهم حقايق محروم و از انگيزه هاى الهى بيخبرند (صم بكم عمى فهم لايعقلون ) و شـايـد يـكـى از انـگـيزه هاى باطل آنان ، آن است كه اذهان ملت ايران و ملت هاى مظلوم جهان را از شكست مفتضحانه آمريكا در جنگ صدام عفلقى و رانده شدن او از ايران ، منحرف و بـه ايـن فاجعه بزرگ متوجه كنند و بهانه به دست رسانه هاى گروهى خارجى دهند تا با تبليغات دامنه دار خود بر اين شكست بزرگ آمريكا و نوكر بى اراده اش صدام ، پرده پـوشـى كـنـنـد و يـا از حـجـم بـزرگ پـيـروزى رزمـنـدگـان شـجـاع بـكـاهـنـد، غافل از آنكه ملت انقلابى ايران دفاع از اسلام و قطع دست شيطان بزرگ از منطقه را در راءس بـرنـامـه هاى خود مى داند. در عين حال كه هر انسانى كه از فطرت الهى خود خارج نشده ، براى اين جنايت بزرگ و براى به شهادت رسيدن يك عده كودك
و بـزرگ بـيـگـناه در سوگ است و از مصدوم و مجروح شدن برادران خود متاءثر و متاءسف اسـت ، پـيـروزى غرورآفرين و كفرشكن سلحشوران جبهه ها را از ياد نمى برد. ملت بيدار ايران حيله هاى شيطانى اين تبهكاران را شناخته و مرتكبين آنان را نيز مى شناسد و انكار آنان را چون انكار اسرائيل در جنايت حيوانى خود در بيروت مى داند.
ايـنـجـانـب پـيـروزى بـزرگ سـلحشوران ايران را به اسلام و ولى الله الاعظم ارواحنا له الفـدا و مـلت شـريـف ايـران تـبـريـك و ايـن فـاجـعـه دردنـاك را بـه هـمـگـان بويژه به بازماندگان و مادران و پدران اين مظلومان تسليت عرض كنم . جناب آقاى نخست وزير موظف مى باشند كه هياءتى براى رسيدگى به خانواده هاى شهدا و خسارت وارده تعيين نمايند و در صورت احتياج مظلومان اين واقعه ، به آنان كمك و خسارات را تاءمين نمايند. درود بر شهدا و آسيب ديدگان مظلوم و رحمت خداوند بر شهيدان .
از خداوند تعالى صبر براى بازماندگان و صحت و شفا براى مجروحان و آسيب ديدگان خواهانم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 11/7/61
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گـروهـى از دانـشجويان و مسؤ ولين دانشكده افسرى و بانوانو مددكاران دايره شهداى ارتش جمهورى اسلامى
فرماندهان شما از سنخ خود شما هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از حضور اين عزيزانى كه با چهره هاى نورانى در اينجا آمده اند تشكر مى كنم و هميشه دعاى به همه قشرها خصوصا سربازان اسلام ، از ياد نخواهد رفت . شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين جمهورى اسلام اسلامى ، مخلوط يك قوائى است كه براى دنيا نـمـى تواند شناخت داشته باشد. اصلا اين تركيب در دنيا سابقه نداشته است ، تركيبى از ارتـش و روحـانـى ، تركيبى از ملا و سپاهى ، تركيبى از رئيس جمهور اينطور، و رئيس مجلس آنطور و نخست وزير آنطور، اين تركيب سابقه ندارد و تركيب ناشناخته اى است . و لهـذا طـرح هـائى كـه در دنـيـا بـه ضد اين انقلاب ريخته شده است و شود، از باب اينكه شـنـاخت روى اين تركيب ندارند و سابقه به اين نحو اجتماع ندارند، خنثى مى شود. امروز ايـن تـركـيـبـى كـه در دولتمردان است و اين تركيبى كه در آنها و مردم است ، اين مجموعه نـاشـنـاخـتـه است . شناخت اشخاص دانشمند در دنيا از يك ارتش طاغوتى بوده است و از يك دولت طاغوتى و از يك مردم تحت ستم كه بايد هميشه ظلم بكشند. امروز نه رهبران شما و فـرمـانـدهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژيم طاغوتى است و نه دولت شما از سنخ آن دولت هـاسـت و نـه ارتـش شـمـا و سـپاه شما و بسيج شما و شهربانى شما و ديگر قواى نـظـامـى و انـتـظـامى شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت كشورهاى دنيا، سـرتـاسـر. اصـلا اين يك موجود جديدى است كه در اين عهد و در اين عصر متولد شده است كـه كـارشـنـاسـان و دانشمندانى كه با آن امور مانوسه خودشان سروكار داشته اند ، اين مـولود جـديـد را نـمـى تـوانند بشناسند. ايده اين مولود را هم نمى توانند بفهمند، انگيزه حـركـت هـاى ايـنـهـا را هـم نـمى توانند بفهمند و آن ايمانى كه در قلب اينهاست ، آنها نمى تـوانـند ادراك كنند. آنها سروكارشان با يك موجودات ديگرى بوده است وراى اين مولودى كـه در ايـن عـصـر پـيـدا شـده اسـت . و شـمـا مـلاحـظـه كـنـيـد كـه نـه نـظر شما امروز به فـرمـانـداران و فـرمـانـدهـانـتان ، مثل نظر آن اشخاصى در سابق بودند در ارتش ، و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند كه سابق فرماندهان داشتند. فرماندهان سابق ، زيـردسـتـان !!! خـودش را!!! خـودشـان را مـثـل اسـيـران مـى انـگـاشـتـنـد، مثل عبيد توهم مى كردند و هرگز حاضر نبودند كه با آنها در يك جمع خصوصى بنشينند و!!! دل !!! درد دل اين عزيزان را گوش كنند تا
بفهمند. فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستيد و در آغوش آنها هستيد. اينكه همه توطئه ها خنثى مى شود و همه چيزهائى كه در دنيا براى ضد ما خرج مى شود به باد فنا مى رود، روى همين معناست كـه مـا يـك مـوجـود نـاشـنـاخـتـه هستيم . اين مولود يك مولود تازه است ، دنيا تازه يك همچو مولودى را بوجود آورده و تا آمدند اين را بشناسند، طولانى است وقت و اگر شناختند، همه مـتـوجـه بـه آن شـونـد. آنـهـائى كه امروز با شما مخالفت دارند، با يك موجود ناشناخته مـخـالفـت دارنـد، نمى دانند شما چى هستيد. آن تحولى كه در همه افراد اين ملت پيدا شده اسـت و مـنـجـمـله ارتـش و سـپـاه و هـمـه قـواى نـظـامـى و انـتـظـامـى ، ايـن تـحـول الهـى است كه چشم و گوش دنيا نسبت به آن كور و كر است ، نمى توانند بفهمند كـه شـمـا چـى مى خواهيد، نمى توانند بفهمند كه ارتش اسلامى يعنى چه . آن اسلامى كه پيش بسيارى از اين دولت هست ، اين اسلام ، غير از اين اسلامى است كه شما ادراك كرده ايد و آن ارتشى كه در دنيا هست ، غير از اين ارتش است ،سنخش مخالف است . فرماندهان ارتش كـه بـه هـر جـا مـلاحـظه بكنيد، ارتشى ها را عبيد خودشان مى دانند و ارتشى ها ملزمند به ايـنـكـه آنـهـا را هـم بـالا دسـت و بـالا دسـت بـدانـند. ارتش امروز ايران اينطور نيست ، نه پـرسـنل شان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان ، نه نظر فرماندهان به پـائيـن تـرهـا بـه اصـطـلاح نـظـر بـالا و پـائيـن اسـت و نـه نـظـر پـرسـنـل به آنها اين است كه اينها يك مقامى دارند كه ما نبايد با آنها اصلا صحبت كنيم . در آن رژيـم و رژيـم هـاى سـابـق بـر آن ، در طول تاريخ شاهنشاهى ، اگر ارتشى بود، ارتـش مـتـجـاوز بود و اگر ژاندارمرى بود، براى تجاوز به مردم در بين بلاد گماشته شـده بـودنـد و اگـر شهربانى بود، شهربانى براى تعدى به مظلومان گماشته شده بود. شما همه ياد داريد در چند سال پيش از اينكه رژيم محمدرضا به طور غصب اين مملكت را گرفته بودند، در نظر داريد كه خود شما، يعنى نه شماى شخصى ، خود آنهائى كه در ارتـش بـودنـد چـه وضعى داشتند، نسبت به پائين ها چه جور بودند و نسبت به بالاها چـطـور. آن سـپـهـبـدهـا و سـرلشـگـرهـا و !!! نـمـى دانـم !!! امـثال آنها وقتى كه به پاى مظلومان و زيردستان مى رسيدند، آنطور غبغب را پركردند و بـه آنـهـا اربـابـى مـى فـروخـتـند و در مقابل يك نفر اجنبى كه از خود آنها در ارتش شان بـسـيار كمتر بوده است درجه اش ، به طور خاضعانه رفتار مى كردند، براى اينكه آنها مكتبى نبودند، يعنى مكتب اسلام را نديده بودند، از اسلام بى اطلاع بودند.
شما امروز در ميدان ها عمل را هم ياد مى گيريد
شمائى كه امروز در اينجا هستيد و خداوند تبارك و تعالى به شما توفيق داده است كه در دانـشـكـده افـسـرى يـك هـمـچـو رژيـمـى زنـدگـى مـى كـنـيـد و تـحـصـيـل ، بـدانـيـد كـه شما وضع تان با سابق فرق دارد. شما لشكر خدا هستيد. شما ارتـش امـام زمـان سـلام الله عـليـه هـسـتيد و شما بايد وضع تان را بدانيد كه با سابق فـرق دارد. شـمـا در عـيـن حـالى كـه در دانـشـكـده افـسـرى مـشـغـول تـحـصـيـل هـسـتـيـد، در جـبـهـه هـا مـى رويـد و هـمـراه تـحـصـيـل تـان عـمـلا هـم تـحـصـيـل مـى كـنـيـد، عـلوم عـمـلى خـود عـلومـش مـهـم نـيـسـت ، عمل بر آنش مهم است . ارتش سابق اگر چنانچه
فـرمـانـدهـانـشـان يـا افـسـرانـشـان دوره هـاى ايـن !!! نـظـامـى را ديـده بـودنـد، لكـن عـمل نداشتند. يك ارتش تو سرى خورده تحت ستم خارجى ها و مستشاران خارجى ، وقتى كه از جـوانـى هـمـانـطور تحت ستم و تحت سلطه آنها بار بيايند تا برسند به بالا، معلوم اسـت كه وضع شان وضع يك مردمى است كه بايد تو سرى بخورند، خودشان را براى سـاخـتـن بـا اجـانـب و مـتـابـعـت از اجـانـب مـهـيـا مـى كـردنـد. امـروز شـمـا در مـقـابـل تـمـام قـدرتـهـاى دنـيـا ايـسـتـاده ايـد و در دانـشـكـده تـان وقـتـى كـه تحصيل مى كنيد و به جبهه ها مى رويد، با شوق به جبهه ها مى رويد و آنجا تعليم عملى بـيـنـيـد. ايـنـطـور نـيـسـت كـه فـقـط خـوانـدن و نـوشـتـن بـاشـد، عـمـل كـردن اسـت . و يـكـى از بـركـات ايـن جـنـگ تـحـمـيـلى براى ملت ما همين معناست كه ما سـربـازانـمـان و جـوانـان و دانـشـجـويـان افـسـرى مـا در دانـشـكـده افـسـرى ، عـلاوه بـر تـحـصيل دوره هاى دانشكده ، عملا در جبهه ها حاضر مى شوند و تعليمات عملى مى بينند و در عـلوم عـمـلى ، ايـن مـيـزان اسـت نـه خـوانـدن . خـوانـدن مـقـدمـه عمل است و شما امروز در ميدان ها عمل را هم ياد مى گيريد. امروز شما نور چشم همه ما هستيد و ما به وجود امثال شما بايد افتخار بكنيم و شما بايد براى اسلام يك ارتش قوى و يك ارتـش مـسـتقل باشيد. ارتش يكى از اركان يك كشور است و در اين زمان پاسداران اسلام هم يـكـى از اركـان ايـن كشور است و اگر در ذهنش ، ارتش يا پاسدار، حقارت ادراك بكند، اين نمى تواند براى يك ملتى مفيد باشد. سابق تحقير مى كردند قواى نظامى و انتظامى ما را، فـرمـانـدهـانـشـان و بـالاتـر از او، مستشارى كه مى آمد، مستشاران ظالمى كه مى آمدند، تـحـقـيـر مـى كـردنـد ايـنها را. با روح حقارت ، اينها بزرگ مى شدند. امروز ملت از شما تـعـظـيـم مى كند و شما يك كسى كه بالاى سرتان باشد و شما را تحقير بخواهد بكند، سـراغ نـداريـد. نـه آنـهـائى كـه فـرمـانـده شـمـا هـسـتـنـد اهـل ايـن هـسـتـنـد كـه تـحـقـيـر بـكـنـنـد پرسنل خودشان را و نه شما آن هستيد كه تحقير را قـبـول بـكـنيد. اين مجموعه را نمى توانند بفهمند چى هست و لهذا نقشه هائى كه مى كشند، خودشان هم مى گويند كه ما اين را نشناخته ايم ، ما مى توانيم جاهاى ديگر را بشناسيم ، لكـن ايـران را نـشـنـاخـته ايم . اين براى اين است كه شما يك تركيب حاضرى كه همه اش تـوجـه بـه مـعـنـويـات داشـتـه بـاشـد، سـربـازش در جـبـهـه هـا دعـا بـخـوانـد و دعـاى كـمـيـل بـخـوانـد و بـا دعـاى كميل و نماز شب و ذكر و فكر الهى ، خودش را مهيا كند براى جنگيدن با آن ارتشى كه در محل خودش ، با امورى كه شما دانيد و كسانى كه در قرارگاه هـاى آنـها بودند و ديدند چه چيزها بوده ، آنطور بوده اند. اينها اصلا دو سنخ است . شما سـرتـاسر عالم را بگرديد، امروز ارتش و سپاه و بسيج و ساير قوائى كه ما در اينجا، مـلت ايـران دارد، و خـود مـلت ايـران ، شـمـا در سـرتـاسـر عالم يك همچو تركيبى را نمى توانيد پيدا بكنيد. اين يك تركيب الهى است . يك تركيب الهى مركب از روحانيون ، ارتش ، ژاندارمرى ، شهربانى ، سپاه ، بسيج و ملت همه يك موجودند اينها، يك مخلوطند اينها، اين مـوجـود مـخـلوط، يـك تـركيب خاص الهى است و اين تركيب خاص الهى ناشناخته است و لهذا نمى توانند بفهمند شما چى مى خواهيد اصلش .
ما صلح الهى را مى خواهيم ، نه صلح صدامى را
آن صـلحى كه ما مى خواهيم ، امثال صدام يا حسين يا حسن كجائى ، نمى توانند بفهمند چى است . آنها صلح ها را مثل صلح هائى مى دانند كه در زمان هاى سابق ، دولت ها با هم صلح مـى كـردنـد، در عـيـن حالى كه صلح مى كردند باطن شان در جنگ بود كه چه وقت فرصت پـيـدا بـكـنـند و بچاپند همه را. آنهائى كه در نظرشان است ، در جنگ عمومى دوم ، بعد از آنكه يك دسته بر دسته ديگر با هم چيره شدند و شوروى و انگلستان هم با هم بودند در آنـوقـت ، چـرچـيـل اعـتـقـادش ايـن بـود كـه حالائى كه ما طرف را شكست داديم حمله كنيم به ايـنـهائى كه همراه ما بودند، به شوروى حمله كنيم . مجلس جلويش را گرفت براى اينكه آنـهـا هـم ، نـه ايـنـكـه نمى خواستند، آنها مى ديدند كه ممكن است شكست در آن باشد. اينها وضع صلح شان اينطورى است . صلح صدامى اين سنخ صلح است ، نه صلح شماست كه اسـلامـى اسـت و واقعا صلح را مى خواهيد. ما از روز اولى كه به ما هجوم شده است و ما به دفـاع بـرخـاسـتـيـم ، يـك افـرادى در مـمـلكـت مـا زمـامـدار بودند كه اينها همه صلح را مى خواستند، لكن نه صلح صدامى را، صلح انسانى را، صلح الهى را، اينها مى خواستند كه وقتى كه با يك كشورى صلح كنند همانطورى كه با اهالى آن كشور اينها برادر هستند با آن دولت آن كـشـور هم برادر باشند. لكن با كى ما برادر باشيم ؟ با كسى كه آن هم در هـجـومـش و آنـهـمـه جـنـايـاتش مى گويد من صلح طلبم ؟ در مصاحبه اى كه اخيرا كرده است (حـرف هـاى اخـيـر ايـن خـيـلى تماشائى است ) مصاحبه اى كه همين اخير، شايد امروز به من رسـيـد، يكى از حرف هايش اين است كه ما از اسلام و دين و دنياى اسلامى دريافتى كرديم كـه ديـگـران نـكـردنـد، دريـافـت مـا اين است كه بايد تجاوز نكنيم به كشور ديگر. شما بـبينيد چه قدرتى لازم است و چه قلبى بايد در باطن يك همچو آدمى باشد كه جرات كند يـك هـمـچـو حـرفـى را بـزند پيش ‍ اشخاصى كه همه مى دانند دروغ مى گويد. حالا اگر فـرض كـنيد ارتش خودش هم نمى دانست ، يك چيزى بود، اما ارتش خودش هم مى داند چكاره هـسـتـنـد و چـكـاره بودند. مى گويد ما مثل ديگران نيستيم ، ما صلح طلب هستيم ، ما از اسلام ايـنـطـور فـهميده ايم كه تجاوز نكنيم . امروزى كه بيرونش كردند، اين به ياد اين حرف افـتـاده اسـت . در عـين حالى كه اين پيروزى كه در اخير نصيب شما شده است و نقشه اش را آقـايـان آورده انـد و گـفـتـنـد و مـا شـنـيـديـم و بـه حـرف آنـهـا و بـه قول آنها از بزرگترين پيروزى در معنويت بوده است و در جهت اينكه الان مشرف هستند بر عـراق و بـر بـعـضـى از شـهـرهـاى عراق ، اين از ديگر پيروزى ها بالاتر بوده ، معذلك صدام باز چند روز پيش ‍ از اين گفت كه اينها حمله كردند، لكن ما دفع شان كرديم و تار و مار شدند!. اگر اينها تار و مار شده بودند، چطورهمچو بدون اينكه يك شكستى در كار بـاشـد بـراى تـو، يـكـدفـعـه سـراسـيمه به شوراى امنيت رجوع كردى و به دولت هاى عـربـى رجـوع كـردى و ايـن ور و آن ور افـراد را فرستادى و از شوراى امنيت خواستى كه نگذارند تجاوزى در كار باشد؟ خوب ، اگر شما دفع شان كردى ، محتاج نبود، سرنيزه دفـع شـان كـرده ، مـحـتـاج نـيـسـت كـه شـوراى امـنيت پايش را در كار بگذارد، چطور همچو سراسيمه شدى و افراد را فرستادى دور شهرهاى كشورهاى دنيا مى گردند براى اينكه يك راهى پيدا كنند براى نجات تو؟ تو كه پيروز هستى ، ديگر اين چيزها را نمى خواهد. و فرق ما بين يك دولت اسلامى و
يك ارتش اسلامى ، با يك دولت غير اسلامى و ارتش غير اسلامى ، اين است كه اينها اگر چـنـانـچـه خداى نخواسته شكست هم بخورند، دستشان را پيش ديگرى دراز نمى كنند، اينها عـار ايـن را كـه بـه ديـگـران بـگـويـنـد بـيـايـيـد و بـه مـا كـمـك كـنـيـد، تـحمل نمى كنند، اينها مسلمند، اينها پيش خدا و به درگاه خدا دست دراز مى كنند و كسى كه به پيشگاه خدا دست خودش را دراز كرد همه را پشت سر مى گذارد.
جوانان عزيز به شركت در اين دانشكده هاى افسرى توجه كنند
و مـن امـيـدوارم كـه شـمـا عـزيـزانى كه در دانشكده افسرى هستيد و اميد آتيه ايران و اسلام هـسـتـيـد بـا تـوجـه بـه خـداى تـبـارك و تـعـالى و تـحـكـيـم ايـمـان خـودتـان كـه دنـبـال آن اسـتـقـلال فـكـرى ، اسـتـقـلال عـمـلى هـسـت ، تحصيل تان را به آخر برسانيد و انشاءالله براى اين ملت كه شما همه نور چشمان همه ما هستيد، براى اين ملت پيروزى هاى بالاتر را انشاء الله به هديه بياوريد. و از امورى كه من بايد عرض كنم اين است كه من به ملت عزيز عرض مى كنم و جوان هائى كه هستند، كـه توجه به اين دانشكده هاى افسرى و به دانشگاه هاى افسرى داشته باشند و بروند در آنـجـا، كـه ايـن يـك مـساءله اى است كه براى ايران امروز مهم است و ما اميدواريم كه با توجه خود ملت به اين مراكز و آمدن و اسم نوشتن و اينطور چيزها، يك ارتش قوى اى پيدا بـكـنـيـم و بـحـمـدالله الان هـم هـسـت ، لكـن قـوى تـر از ايـن كـه در مقابل هيچ قدرتى سر خضوع نياوريم و شكسته نشويم .
ما صلح را استقبال مى كنيم ، لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى
انـشاءالله خداوند شماها را حفظ كند و ما باز هم تكرار مى كنيم اين معنا را كه ما يك مردمى هـسـتـيم كه براى خاطر اسلام دفاع داريم مى كنيم !!! ما!!! هجوم به ما شده است و هجوم را دفـاع مـى كـنـيـم و از اول هـم هـمـيـن بـود، لكـن در عـيـن حـال از اول هـم صـلح طـلب بـوديـم و صـلح يـكـى از امـورى اسـت كـه مـا بـه تـبع اسلام قـبـول كـرديـم . صـلح اسلامى ، صلحى كه برادر مى شوند بعد از صلح و ما طالب اين صـلح هـسـتـيـم ، اما صلحى كه اعتنا نكنند به اينكه جنايت كردند در اينجا و اعتنا نكنند به ايـنكه غراماتى وارد شده است و بايد جبران بكنند، خساراتى وارد شده است و بايد جبران بـكنند، اين اسمش صلح نيست ، اين اسمش را بايد بگذاريم صلح صدامى اين صلح نيست ، صـلحـى كـه بـخواهند يك مملكتى را بچاپند و يك مملكتى را خراب و ويران كنند. و الان هم نفت شهر را نفت هايش را آتش زدند براى اينكه احتياطا آتش بگيرد كه وقتى كه بيرونشان كـردنـد، نـفت ها كم شده باشد. ما با يك همچو موجوداتى طرف هستيم . ما چطور مى توانيم هـمـيـن طورى بى قيد و شرط بنشينيم و صحبت كنيم و مصالحه كنيم ؟ شوراى امنيت هم اگر بگويد، ما نمى پذيريم . همه عالم بگويند، ما اينطور صلح را نمى توانيم بپذيريم . هـيـچ عـاقـلى ايـن صـلح را نـمـى پـذيـرد. تـمـام هـيـات هـائى كـه ايـنـجـا آمـدنـد از اول و بـعـد هـم شـايـد بـيـايـنـد، مـى بـيـنـنـد كـه مـا يـك صـحـبـت فقط داريم . ما صلح را قـبـول داريـم ، ما صلح را استقبال مى كنيم ، لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامى . صلحى كه بايد
بـفـهـمـنـد كـه متجاوز چه كرده است ، صلحى كه بايد خسارات اين كشور جبران بشود. نه صـلحـى كـه از آن طـرف بگويد صلح ، از آن طرف بفرستد و توپ ها را ببندد به مردم بـيـگـنـاه بـيـچـاره .صـلح طـلبـى صـدام ، عـيـنـا مـثـل صـلح طـلبـى آمـريـكـا مـى مـانـد، مثل صلح طلبى اسرائيل مى ماند، مثل خلقى بودن منافقين و منحرفين است ، عينا همين است . از آن طرف مى گويند ما براى خاطر خلق داريم چه مى كنيم ، از آن طرف اينطور جنايات به همين بيچاره ها مى كنند. تا حالا يك چيزى ، كارى اينها نسبت به كسانى كه داراى يك مقامى هـسـتـنـد، يـعـنـى مـقـام هـاى بـه خيال آنها، يا از ثروتمندان هستند و !!! عرض بكنم كه !!! سـرمـايـه داران ، تـا حـالا يـكـى از آنـهـا را اينها ترور نكردند. هر چه ترور كردند، اين ذغـال فـروش ، ايـن سـبـزى فـروش ، اين بقال ، اين چه ، و وقتى هم كه مى خواهند قدرت نـمـائى زيـاد بـكنند، يك همچو كارى بكنند كه مجبور مى شوند كه كار را بكنند و بعد هم كه بگويند نكرديم . اسرائيل هم مى گويد ما اصلا در اين امر دخالت نداشتيم . در امر اين فـجـايـعـى كـه در لبنان اتفاق افتاد مى گويد همه مى دانند كه ما يك مردم انساندوستى هـسـتـيم ، ارزش براى انسان قائل هستيم ، هرگز ما اين كار را نكرديم . اينها هم نظير آنها مـى مـانـنـد، ايـنـهـا هـم اشخاصى هستند كه ملت را مى خواهند، اشخاصى هستند كه طرفدار خلقند!! آنوقت چى را آتش مى زنند؟ انفجار كجا واقع مى شود؟ انفجار در پائين شهر واقع مـى شـود، آنـجـائى كـه ايـن كارگرها و اينها مهيايند براى اينكه بروند پيش زن و بچه هـايـشان ، يا مهمانخانه هائى كه از اشخاص طبقه پائين ، يعنى از حيث ثروت ، نه از حيث جـهـات ديگر، در اينجا زندگى مى كنند. اينطور اينها را ظلم برشان مى كنند و واقعا دنيا الان يـك مـرضـى دارد، مـرض مزمنى دارد كه خوب شدنش به اين چيزها نمى تواند باشد. دنـيـا عـليل است ، سران همه كشورها، الا انگشت شمار، نمى توانم بگويم اين يكى دو تا، سـه تـا، سـران هـمه اينها مردم را مسموم كرده اند و افكار ملت هاى خودشان را مسموم كرده اند و عليل كرده اند ملت هاى خودشان را، آنقدر تحقير كرده اند از اين ملت ها، آنقدر اينها را در فـشـار اقـتـصـادى قـرار داده انـد و آنـقـدر اين بيچاره ها زحمت كشيدند و زحمت هايشان را ديـگـران بـه غـارت بردند كه عليل شدند، افكارشان از بين رفته است ، يكى مى خواهد كـه بـيـايـد احـيـاء كند اين افكار را. و من اميدوارم كه انشاءالله حضرت بقيه الله زودتر تشريف بياورند و اين طبيب واقعى بشر، با آن دم مسيحائى خود اصلاح كند اينها را.
خـداونـد هـمـه ما را موفق كند كه خدمتگزار اين ملت باشيم ، ملت ، خدمتگزار اسلام باشيم ، خدمتگزار مستضعفان جهان باشيم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 17/7/61
بـــيــانـات امـام خمينى در ديدار با وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه ومعاونين اين سازمان
مـردم سـعـى كـنـنـد كـه در بـخـش كـشـاورزى و صـنـايـع كـوچـك فعال باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
يـكـى از مـسـائل مـهـم مـا مـسـاءله اقتصاد است . ما بايد سعى كنيم كه از حيث اقتصاد قوى و بدون وابستگى باشيم و بايد مساءله كشاورزى كه در رژيم سابق براى به هم زدن آن نـقـشه داشتند تا ما را وابسته كنند، بيشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم بـايـد رفـت ، ولى اگـر از كشاورزى منحرف شويم ، اسباب آن مى شود كه آنچه خودمان نـيـز داريم از بين برود و مقصود رژيم سابق از آنهمه تبليغات براى تمدن بزرگ همين بود كه كشاورزى را از بين ببرد و مملكتى كه هم آب داشت و هم زمين ، آب ها را به هدر مى دادند و زمين ها هم بدون استفاده مانده بود بايد مردم سعى كنند كه آب ها به هدر نرود و از زمـيـن هـا اسـتـفـاده كـنـنـد و در بـخـش كـشـاورزى و صـنـايـع كـوچـك فـعـال بـاشند و توجه دولت به صنايع بزرگ باعث نشود كه صنايع كوچك هم از بين بـرود و دولت بـايـسـتـى تـمـام قـدرت خود را براى كشاورزى به كارگيرد. و اينكه در شـوراى اقتصاد و برنامه ها روحانيون نظارت مى كنند، از باب اين است كه آنها به امور شرعى توجه دارند و نظارت آنها باعث مى شود كه طرحى كه شما دهيد و براى تصويب به مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان مى رود، رد نشود و در نتيجه كارها آسان شود و شما در برنامه هايتان معطل نمانيد. من به همه شما و كسانى كه به انقلاب و اسلام كمك مى كنند دعا مى كنم . اميدوارم موفق باشيد.
تاريخ : 21/7/61
ملت ايران در مقابل امريكا مى ايستد و به اميد خداوند پيروز است .
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از انـحـطـاطـى كـه در بـعـضـى از سـران دولت هـا در عـصـر مـا حـاصـل شـده اسـت تـعـجـب مـى كـنـم و نـيـز مـتـعـجم از فكر حكومت هاى منطقه كه چرا اينقدر ذليـل انـد و هـمـه چـيـزشـان را تـقـديـم نـمـوده و عـلاوه بـر ذلت در مـقـابـل آمـريـكـا، در بـرابـر اسـرائيـل هـم ذلت را بـه جـان مـى خرند. آن چيزى كه دنياى متزلزل از آن مى ترسد، اسلام است . اينها از حكومت جمهورى اسلامى مى ترسند و ما بايد محكم بايستيم و خودمان را براى مقابله با مشكلات احتمالى آينده مهيا كنيم . ما نمى توانيم شرافت اسلامى !!! انسانى خود را از دست بدهيم . بحمدالله مردم ما همه آگاه و مهيا هستند و شـمـا مـى بينيد اين ارتشى ها و پاسدارها و بسيج و ساير نيروها در جبهه ها چه مى كنند. آنـهـا وقـتـى مـى خـواهـنـد به خط مقدم بروند، انگار كه به حجله عروسى مى روند و حتى صـدر اسـلام هم اينچنين وضعى را كمتر به خود ديده است و بعضى از افراد نمى توانند اينهمه از خودگذشتگى را بفهمند و كارهاى انجام شده را ناديده مى گيرند. در هر صورت مـا بـايـد مهيا باشيم و مردم بايد در وضع موجود و با جنگ تحميلى كه درگير آن هستيم و هـمـه ابـرقـدرت هـا بـا مـا دشـمن اند، فكر اين را بكنند كه دولت در چه وضعى و با چه مـشـكـلاتـى روبروست و توقع اين را نداشته باشيم كه هر چه مى خواهيم ، درب خانه ما حـاضـر بـاشـد. و هـمه مى دانيم كه اين دشمنى ها تازگى ندارد، چرا كه در زمان پيغمبر اكرم (ص ) چه تهمت و ناسزاها به ايشان مى گفتند، ولى ايشان از تبليغ دين اسلام دست بـر نـمـى داشـت . و حـالا اگر كم و كسرى در مملكت وجود دارد، ما متاءثريم و دولت و مسؤ وليـن بـا هـمـه تـوان خـود در رفـع كـمـبـودها مى كوشند و كارهاى مهمى انجام داده اند كه اميدوارم به يارى خداوند بهتر بشود.
اگـر مـا تـسـليـم آمريكا و ابرقدرت ها مى شديم ، ممكن بود امنيت و رفاه ظاهرى درست مى شـد و قـبـرسـتـان هـاى مـا پـر از شـهـداى عـزيـز مـا نـمـى گـرديـد، ولى مـسـلمـا اسـتـقـلال و آزادى و شـرافـت مان از بين مى رفت . آيا ما مى توانيم نوكر و اسير آمريكا و دولت هـاى كافر شويم تا بعضى چيزها ارزان شود و شهيد و مجروح ندهيم ؟ هرگز ملت زيـربـار ايـن نـنـگ نـخـواهـد رفـت و تـن بـه ايـن ذلت نـخـواهـد داد. مـلت ايـران در مقابل آمريكا مى ايستد و به اميد خداوند پيروز است . خداوند آنقدر تاءكيد كرده است كه ما با آنها موالات نداشته باشيم ، آنوقت براى ارزانى اجناس ، ما خودمان را بفروشيم ؟ شما
تـوقـع نـداشته باشيد كه آنها از ما تعريف كنند. اگر آنها از من طلبه و شما تعريف مى كـردنـد، سـاقـط مـى شـديم . ملت ها با شما هستند و اين سازمان ها دستاوردهاى ابرقدرت هـائى هـسـتـنـد كـه مـى خـواهـنـد مـردم مـسـتـضـعـف جـهـان را چپاول كنند و به همين جهت با شما مخالفند. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 22/7/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه مراكز استان هاى سراسر كشور
يكى از بركات اين انقلاب اقامه نماز جمعه هاست
بسم الله الرحمن الرحيم
يـكـى از بركات اين نهضت و انقلاب ، همين اقامه نماز جمعه هاست . در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنين وضعى داشتند كه اجتماعات وسيله اى بودند براى رفع گرفتارى هاى مـسـلمـيـن و تـصـمـيـم گـيـرى در مـقابله با دشمنان اسلام و شما اگر خطبه هاى آن زمان را مـطـالعـه كنيد، مى بينيد كه چقدر آنها پرمحتوا بودند، كه متاءسفانه دست هاى خائنين به تـدريـج بـه كـار افـتـاد و طـايـفـه اى از مـسـلمانان اقامه جمعه را كنار گذاشتند و طوايف ديـگـرى هـم كـه اقـامـه مـى كـردنـد بـسـيـار مـحـدود و بـى مـحـتـوا و تـقـريـبـا مـسـائل آنـان بـه چند جمله نصيحت ختم مى شد. چنانچه اكثر حوزه علميه هم يك بعدى بود و طـلاب بـا ايـنكه خيلى زحمت مى كشيدند، ولى فقه متمركز شده بود در چند باب متعارف و بـا ايـنكه اطلاعات علما در آن مسائل بسيار عالى و خوب بود ولى درباره قضا كمتر بحث مى كردند، كه امروز ما در اين مساءله ، مشكلات بزرگى داريم .
و يـكـى از مـطـالب ديـگـرى كـه سـعـى مى شد حوزه ها از آن خالى باشند، قضيه دخالت روحـانيون در امور سياست بود كه اين را يك عيب بزرگ معرفى كرده و شايد بعضى الان هـم دخـالت در امـور سـيـاسـت را عـيـب بـدانند و مى گويند كه چرا فلانى در امور سياسى دخـالت مـى كـنـد و بـه مـا چـه كـه در دنـيـا چـه مـى گـذرد. بلااشكال اين نقشه اى بود كه بر ما تحميل شد، زيرا آخوند و يا مجتهد نمى توانست اسم سـيـاسـت را بـبرد و بعضى از ما هم باورمان آمده بود كه امروز كار به جائى رسيده است كه بلاد مسلمين دستخوش تاخت و تاز آمريكا و ابرقدرت ها گرديده و اين جنايتكاران از آن سـوى دنـيـا آمـده و قيم بر امور مسلمين و در همه جريانات آنان دخالت مى كنند و ارتش ‍ مى فرستند و در حجاز هم كه يك روزى مركز اسلام و تجهيز قواى اسلامى بوده است ، گفته مـى شـود كـه بـه مـا چـه ربـطـى دارد كـه در دنـيـا چـه مـى گـذرد و اسرائيل چه مى كند. آقاى موسوى خوئينى ها مى گفتند بعد از فشار زيادى كه روى ائمه جـمعه آنجا آمد كه راجع به فلسطين صحبت كنيد، آنها با چند كلمه دعا كه خداوند مسلمين را از شـر اسـرائيـل نـجـات دهـد اكـتـفـا كردند و همه كتك ها كه حجاج ما خوردند و آن حبس ها را كـشـيـده و اهـانـت شـده انـد بـه خـاطـر ايـن بـود كـه اسـم اسـرائيـل بـرده نـشـود، چـون آنـان مـى گـفـتـنـد ايـنـگـونـه حـج خـلاف سـنـت رسول الله و بدعت در اسلام است .
و مـن امـيـدوارم كـه نـمـاز جـمعه ها آن محتواى اصيل خود را باز يابد و قهرا ساير مسلمين هم زمـانـى كـه ديـدنـد مـدت هـا از ايـن نـعـمـت بـزرگ الهـى غـافـل بـوده انـد، بـه فـكـر برگزارى صحيح آن مى افتند، اگر چه دولت ها مخالف آن بـاشـنـد. در صدر اسلام ، هر وقت مسلمين خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مى شـدنـد و هـر وقـت كـه كـار مـهـمـى داشـتـنـد، در مـسـاجـد آن را مـطـرح سـاخـتـه و دربـاره مسائل سياسى به بحث و گفتگو مى نشستند.
بـايـد بـر تـمـام امـور مـسـلمـيـن نـظـارت داشـتـه بـاشـيـد و سـعى كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد
و مـا بـايـد اين محتواى عظيم را باز گردانيم و اهتمام به امور مسلمين داشته باشيم و اهتمام بـه امـور مـسـلمـيـن ، تـنـها مساءله گوئى نيست ، علاوه بر آنها، امور سياسى و اجتماعى و سـايـر گرفتارى هاى مسلمين است كه هر كس به آنها اهتمام نكند مسلمان نيست . و شما بايد بـر تـمـام امـور مـسـلمـيـن نـظـارت داشـتـه بـاشـيـد و سـعـى كـنـيـد كـه مـسـاجـد مـا بـه حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشيد كه عزلت و كناره گيرى در اسلام نـيـسـت و ايـن امـر در يكى از طوايف غير مسلمين بوده است كه متاءسفانه در بعضى از جوامع اسلامى رسوخ كرده .
الحـمـدلله تـحـول بـزرگـى در ملت ما پديد آمده است و اين جوان ها كه به عشرتكده ها و فـسـاد و فـحـشا كشيده مى شدند، الان به جبهه ها رفته و براى اسلام و مملكت پيروزى و افـتـخـار مـى آفـريـنـنـد و مـا در برابر آنان مسؤ وليم . و هيچ انقلابى تاكنون صورت نـگـرفته است كه دو سه سال اينقدر نتيجه داده باشد. و بر حسب قواعدى كه در دنيا هست بعد از هر انقلابى هزاران گرفتارى و مشكلات و قحطى پيش ‍ مى آيد، ولى بحمدالله در ايـران ايـن قـضـايـا نـيـسـت و مـلت مـا هـم بـراى شـكم قيام نكرده اند و شما بايد به مردم گوشزد كنيد كه لازمه انقلابى بودن ، تحمل سختى هاست و اگر چه ما خسارات زياد ديده ايـم لكـن ايـن خـسـارت ها آيا به آنهمه عظمت هاى انقلابى نمى ارزد؟ در حالى كه شهادت حـضـرت سيدالشهدا از همه خسارت ها بالاتر بود ولى چون او مى دانست كه چه مى كند و كـجـا مـى رود و هـدفش ‍ چيست ، فداكارى كرد و شهيد شد و ما هم بايد روى آن فداكارى ها حـساب كنيم كه سيدالشهدا چه كرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما هم چه كرده ايم . ما محمدرضا را از اين مملكت بيرون كرديم و الان يك دكان مشروب فروشى در سراسر ايران نيست ، آنهمه مفاسد و غيره وجود ندارد و اين نعمت بزرگى است .
در هـر صـورت ما الان مبتلا هستيم در داخل و خارج به يك سرى نق زدن ها و اين نق زدن ها از گـرفـتن اسلحه به روى ما بدتر است كه عده اى در گوشه و كنار نشسته و بيخ گوش يـكـديـگـر بـه خـرده گـيـرى و اشـكـالتـراشـى مـى پردازند. و شما در منابر و خطبه ها مـسـائل انقلاب را به مردم گوشزد كنيد كه ما از صفر شروع كرده ايم و بايد خرابى ها اصلاح شود. الحمدلله مردم هم متحد هستند و جوان ها براى شهادت افتخار مى كنند و حق هم دارند كه افتخار كنند چون براى خدا مبارزه مى كنند و اگر شما
صحبت هاى بعضى از سران دولت ها را ملاحظه كنيد، معلوم مى شود كه آنها فقط با اسلام مخالفند و بعضى از روشنفكران ما هم در داخل همين جورند كه فقط اسلامى بودن جمهورى را نـمـى خـواهـنـد، و الا شـمـا بـگـوئيـد جـمـهـورى دمـوكـراتـيـك ، ايـنـهـا قـبـول دارنـد اما جمهورى اسلامى براى آنها بدعت است و يك چيز تازه اى است كه در اسلام نـبـوده و مـا بـايـد در مـقـابـل ايـن تـوطـئه هـا صـبـر كنيم و به اين حرف ها گوش ندهيم . انـشـاءالله خـداونـد هـمه شما را تاءييد كند كه مردم را ارشاد نمائيد به اينكه در صحنه بمانند و اسلام را حفظ كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 23/7/61
پـــيـــام امـــام خـمـيـنـى بـه مـنـاسـبـت شـهـادت چهارمين شهيد محراب (آيت الله اشرفى اصفهانى)
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
چه سعادتمندند آنان كه عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمين بگذرانند و در آخر عمر فانى بـه فـيـض عـظـيـمـى كـه دلبـاخـتـگـان بـه لقـاءالله آرزو مـى كـنـنـد نـائل آيـنـد. چـه سـعـادتـمـنـد و بـلنـد اخـتـرنـد آنـان كـه در طـول زندگانى خود كمر همت به تهذيب نفس و جهاد اكبر بسته و پايان زندگانى خويش را در راه هـدف الهـى بـا سـرافـرازى بـه خيل شهداى در راه حق پيوستند. چه سعادتمند و پـيـروزنـد آنـان كـه در نـشـيـب و فـرازهـا و پـسـتى و بلندى هاى حيات خويش به دام هاى شيطانى و وسوسه هاى نفسانى نيفتاده و آخرين حجاب بين محبوب و خود را با محاسن غرق بـه خـون خـرق نـمـوده و بـه قـرارگـاه مـجـاهـديـن فـى سبيل الله راه يافتند. چه سعادتمند و خوشبختند آنان كه به دنيا و زخارف آن پشت پا زده و عـمرى را به زهد و تقوا گذرانده و آخرين درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست يكى از منافقين و منحرفين شقى ، فائز و به والاترين شهيد محراب كه به دست خيانتكار اشقى الاشقيا به ملاء اعلا شتافت ، ملحق شدند.
و شـهـيـد عزيز محراب اين جمعه ما از آن شخصيت هائى بود كه اينجانب يكى از ارادتمندان ايـن شـخـص والامـقـام بـوده و هـسـتـم . ايـن وجـود پـر بـركـت مـتـعـهـد را قـريـب شـصـت سـال اسـت مـى شـنـاخـتـم . مـرحـوم شـهيد بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا عـطـاءالله اشـرفـى را در ايـن مـدت طـولانى به صفاى نفس و آرامش روح و اطمينان قلب و خـالى از هـواهـاى نـفـسـانـى و تـارك هـوا و مـطـيـع امـر مـولا و جـامـع عـلم مـفـيـد و عمل صالح مى شناسم و در عين حال مجاهد و متعهد و قوى النفس بود. او در جبهه دفاع از حق از جـمـله اشـخـاصـى بـود كـه مـايـه دلگـرمـى جـوانـان مـجـاهـد بـود و از مـصـاديق بارز (رجـال صـدقـوا مـا عاهدوا الله عليه ) بود و رفتن اوثلمه بر اسلام وارد كرد و جامعه روحـانـيـت را سـوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهداى كربلا قرار دهد و لعنت و نفرين خـود را بـر قـاتـلان چـنـيـن مـردانـى نـثـار فرمايد. ننگ ابدى بر آنان كه يك چنين شخص صـالحـى را كـه آزارش بـه مـورى نـرسـيـده بـود از ملت ما گرفتند و خود را در پيشگاه خـداونـد مـتـعـال و در نـزد مـلت فـداكـار، مـنـفـورتـر و جـنـايـتـكـارتـر از قـبـل مـعرفى كردند. اين بزرگوار مثل ساير شهداى عزيز ما به جوار رحمت حق پيوست و مـلت مجاهد و قواى مسلح سلحشور ما با عزمى راسخ ‌تر به پيشبرد انقلاب ادامه مى دهند و آنان كه به ادعاى واهى خود كوس
طرفدارى از خلق را مى زنند و با خلق خدا آن مى كنند كه همه مى دانند، در اين جنايت عظيم چـه توجيهى دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمى خدمتگزار و پيرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتى كسب مى كنند و چه طرفى مى بندند؟ و آنان كه در سوگ اين جنايتكاران اشك تمساح مى ريزند و از جريان حكم خدا درباره آنان شكايت دارند، چه انگيزه اى دارند؟ آيا انتقام از جمهورى اسلامى به شهادت رساندن يك عالم پارساست و به آتش كشيدن يك عـده كـودك و زن و مـرد و تـوده هـاى رنجكش است ؟ آيا راه به حكومت رسيدن و قدرت را به دست آوردن ، اين نحوه جنايات است ؟!
بار الها! ملت مجاهد ما در اين برهه از زمان با چه حوادثى و با چه چهرهائى مواجه است ، عصرى كه حكومت هاى مسلمين آنچنانند و رسانه هاى گروهى آنچنان و ابرقدرت ها اينچنين ، عـصـرى كه باطل را به صورت حق به خورد مردم مى دهند و جنايات را به صورت صلح طلبى ، عصرى كه دشمنان اسلام و مسلمين با ملت هاى مستضعف آن مى كنند كه چنگيز نكرده و اكثر حكومت هاى مسلمانان در جناياتى كه بر ملت هاى خود مى رود از جانيان طرفدارى مى كنند، عصرى كه در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنايتكاران به مسلمين نمى شود شكايت كـرد، عـصـرى كـه فـريـاد مـرگ بـر اسرائيل و آمريكا بر خلاف اسلام تلقى مى شود و عـصـرى كـه بـراى اسـتـقرار حكومت اسلامى و پياده كردن احكام اسلام در يك كشور، مدعيان اسلام به ستيز نظامى و تبليغاتى با آن بر مى خيزند و با اسلام عزيز به اسم اسلام مى جنگند.
بـارالهـا! مـلت مـجـاهـد ايـران در ايـن عـصـر جـاهـليـت و تـاريـك مـظـلومـنـد و بـه جـز اتكال به درگاه تو و اعتماد به عنايات تو پناهى ندارند و از پيشگاه مبارك تو استمداد مـى كـنـنـد و در راه حق به راه خود ادامه مى دهند و از اين وحشگيرى هراسى به خود راه نمى دهند و عزتى كه براى تو و رسول تو و مؤ منين است ، براى زندگى عاريت چند روزه از دست نمى دهند.
بـار الهـا! از تـو رحـمـت بـراى شـهـداى عـزيـز و بويژه شهيد محراب اين هفته و سلامت و سـعـادت و صـبـر بـراى مـلت بـويـژه بازماندگان شهدا و اهالى محترم باختران و شفاى عـاجـل بـراى آسـيب ديدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم . درود به روان عزيزان شـهـيـد، درود بـر بـازماندگان شهدا، سلام بر آسيب ديدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقية الله ارواحنا لمقدمه الفدا.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 25/7/61
بـــيــانـات امـام خـمينى در جمع خطبا، گويندگان مذهبى ، علما و روحانيون قم و تهران واستانهاى آذربايجان شرقى و غربى
اگر اين نهضت حسين (ع ) نبود اسلام را وارونه به مردم نشان مى دادند
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از عـلمـاى مـحـتـرم آذربـايـجـان و اهـل عـلم آنـجـا و عـلمـاى تـهـران و بـرادران عـلمـاى اهـل سنت تشكر مى كنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسئلت مى كنم . در آستان شـهـر مـحـرم ، مصيبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت اين پير هشتاد ساله كه عمر شريف خـودش را در راه اسـلام و در راه خـدمـت به مردم و راه تهذيب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طـفـل شـشـمـاهـه تـا پـيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا كرد و اين اقتداء به بزرگمرد تاريخ ، حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه است .

next page

fehrest page

back page