خدمت بكنند اينها
بازيشان داده اند و مشغولشان كرده اند به يك كارهاى بچگانه اى كه در يـك جـا مـى
كـنند و مسلمانى را مى كشند، يك بچه اى را مى كشند، يك پيرزنى را مى كشند، اينها
البته بايد به دست خود ملت جلوگيرى از اينها بشود. ملت نبايد بنشيند كه دولت هـمـه
كـارهـا را انـجام دهد. يك وقتى بود كه دولت عليحده بود و ملت عليحده ، وقتى اينها
جداى از هم بودند يك كارهائى را مى گفتند بايد دولت بكند به ما چه ربطى دارد. اگر
در آن زمـان يـك جـنـگى واقع مى شد ابدا مردم كارى نداشتند. اگر دعا نمى كردند كه
خود ايـنها، خود اين ظالم ها شكست بخورند لااقل كارى نداشتند. رضاخان را وقتى كه از
ايران بيرون كردند مردم جشن خواستند بگيرند از باب اينكه خوب يك ظالمى رفته است .
اينكه الان مملكت ما همه استقرار همه چيزش استقرار پيدا كرده است براى اين است كه
حكومت و غير حـكومت تو كار نيست ، خود مردمند. خود اين مردم يك رئيس جمهور درست
كردند و نخست وزير هـم آن كـسانى كه وكيل آقايان بوده اند درست كرده اند و همه از
خود اين مردم ، يك كسى را نـيـاورده انـد كـه فـلان السـلطـنـه يـا فـلان الدوله
بـاشـد يا از آمريكا آمده باشد يا از فـرانـسـه آمـده باشد. حالا الان همه حكومت و
مجلس و چيز و اينها از خود اين مردم است و مردم نـبـايـد بـنـشـيـنـنـد كـه
حـكـومـت بـرايـشـان كـار بـكـنـد، از اول هم ننشسته ايد شما براى اين معنا. وقتى
كه جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخـالت داشـتيد و زحمت مى كشيديد، هر كس
به هراندازه اى كه از او مى آمد، آن كسى كه در اتـوبـوسـرانـى و ايـنها زحمت خودش
را مى كشيد، آنهائى كه در خارج كشور از چيزهاى ما بـودنـد، از دوستان ما بودند، از
جوانان ما بودند آنها هم كمك مى كردند به اينها. اين يك مـساله اى نيست كه حالا ما
بنشينيم خيال كنيم كه يك مطلبى واقع شد و چهار تا وافورى و جنايتكار در خارج كشور
نشسته اند و مى خواهند زمام امور كشور را به دست بگيرند. مساله اين نيست . خوب ، من
متاثرم .
خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه
بـراى ايـن عـده جـوانـى كـه از ايـن اشخاص منحرف بازى خورده اند در توبه باز است .
اسـلام ، خـداى تـبـارك و تـعالى در توبه را باز كرده است براى همه . الان هم اگر
همه ايـنـهـائى كـه در خـارج رفـتند و مى خواهند حكومت ايران را به هم بزنند همه
اينها توبه كـنـنـد و بـرگـردند به مملكت خودشان و واقعا بخواهند كه خدمت كنند به
مملكت خودشان ، خـوب برگردند بيايند خدمت كنند كسى كارشان ندارد. اينها بيخود رفتند
بيرون و هياهو مـى كـنـنـد و خـودشان هم مى دانند كارى ازشان نمى آيد لكن با سيلى
صورت خودشان را سـرخ كـرده انـد. خـوب ، كـسـى كـه در فـرض كـنـيد كه مى خواهد از
اينجا برود از توى توالت بيرون مى آيد و عرض مى كنم كه با چه مى خواهد برود، اين
حالا حكومت ايران را مـى خـواهـد دسـت بـگـيرد و همه ملت هم با او همراهند و همه
اينها با حكومت اسلامى مخالف ! خـوب ، ايـنـهـا يـك چـيـزى نيست كه ، بچه بازى ،
حرف هاى بچه بازى است كه مع الاسف اشخاصى كه خوب بود خدمت بكنند به اين كشور،
ميتوانستند خدمت بكنند به دام افتادند و ايـنـطـور حـيـثـيـت خودشان را از بين
بردند و زحمت هائى هم اگر سابقا كشيدند بكلى قلم سرخ رويش كشيدند. و اين ترقه
بازى هائى كه در
ايـران مـى شود البته به ما يك صدماتى وارد مى شود اما اين يك قدرتى نيست ، اينطور
نيست كه يك قدرتى باشد كه قدرتى در دست آنها هست و دارند ترقه مى اندازند. بمب را
قـايـم كنند اين هر بچه اى مى تواند اين كار را بكند، هر دزدى مى تواند برود يك
جائى يك بمب بگذارد منفجر بكند. اين يك مساله و قدرتمندى نيست در كار، اين عجز و
بيچارگى و بـدبـخـتـى و انـحـراف اسـت . مـنـتـها ما متاثريم براى جوانهايمان ،
متاثريم براى اين بـازيـخـورده هـا، براى اين دخترها، براى اين پسرها كه اينها مى
بينند كه آن كه اينها را وادار مـى كـنـد بـه ايـن امـر، خـودش رفـتـه بـيـرون
آنـجـا مـشـغـول بـازيـگريش هست ، يا آنهائى هم كه اگر از آنها در اينجا هست در
بيغوله ها دارند زندگى مى كنند و شماها را وادار مى كنند برويد شماها استقامت كنيد،
كارها را درست بكنيد مـا بـيائيم حكومت كنيم . خوب ، شما چرا بازى مى خوريد از
اينها. خوب ، اين چه عقلى است كـه انـسـان داشـته باشد كه ما زحمت شما جوانها زحمت
بكشيد خون خودتان را بدهيد و همه چيز، براى كى ؟ براى آن كسى كه نه به اسلام عقيده
دارد، نه به قرآن عقيده دارد، دم از قـرآن خـيـلى مى زند، اما وقتى كه كتاب هايشان
را شما الان ملاحظه كنيد كتاب انحرافى و هـمه ازاسلام منحرف . خوب ، ما مى گوئيم كه
اگر جوانهاى ما خدمت مى كنند، براى اسلام خـدمـت بـراى خدا خدمت مى كنند. همه چيز
ما از خداست براى خدا هم بايد بدهيم . خوب ، شما جـوانـهـاى بـيـچـاره اى كه گرفتار
اينها شديد خون خودتان را براى كى مى دهيد؟ ما مى گـوئيـم بـراى خـدا. شـمـا مى
گوئيد براى كى ؟ اگر براى خداست ، حكومت اسلامى حالا حكومتى است كه مى خواهد احكام
اسلام را درست كند. اگر واقعا شما خونتان را ميدهيد براى چـهار نفرى كه انحراف
دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به كشور و اعتقاد به اينها ندارند خـون خـودتـان
را مـى دهـيـد و رفقاى خودتان را، جوانهاى خودتان را مى كشيد براى اين . خوب ، يك
قدرى فكر لازم دارد كه براى چه مى كنيد. براى كه اين كارها را مى كنيد.
ملت ما اتكاءبه خدا دارد در جبهه جنگ مى كند
انسان بايد هر كارى مى كند يك راهى را داشته باشد، يك اتكائى حالا داشته باشد. ملت
مـا با اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ ميكند. ملت ما اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ
مى كند و نـمـاز شـب مـى خـوانـد و عـرض مـى كنم كه با دشمن اسلام مبارزه مى كند.
اگر آنجا شهيد بـشـود، آن اجـرش بـا خـداى تـبـارك و تـعـالى است و پيش خدا آبرومند
است ، پيش خلق هم آبـرومـنـد است . اما شمائى كه در خارج يك دسته نشسته و شما
بيچاره ها را وادار مى كنند بـه ايـنـكـه بـرويد و مردم را بكشيد و ترقه بگذاريد
فلانجا چه بشود، بمب بگذاريد كـجـا چـه بـشود، انفجار ايجاد بكنيد، خوب شما
اتكائتان به كى است ؟ فردا اين سرانى كـه هستند از قبيل بختيار و امثال بختيار،
براى شما يك كارى انجام مى دهند؟! شما اگر از بـين رفتيد، اگر كشته شديد، فردا
بختيار براى شما يك كارى انجام مى دهد يا ديگران ؟! ما مى گوئيم خدا. شما مى گوئيد
چى ؟ اگر شما هم مى گوئيد خدا، خوب با ما همراهيد بسم الله ، بيائيد خدمت كنيد اين
مملكت تان ، اين چى .
هـى مـى گـفـتيد اختناق است . كو اختناق ؟ حرفش را هى مى زديد، هى مى گفتيد اختناق
است ، ايران چطور است ، چماقدار فلان . حالا وقتى كه اين خانه هاى تيمى شما را چيز
مى كنند، مـى بـيـنـنـد يـك دسـتـه چماق آنجا هست و يك هم خنجر آنجاهست ، يك دسته
هم بمب آنجا هست و ايـنـهـا، امـا شـمـا اگـر پـيدا كرديد يك خانه اى از اينهائى كه
به اسلام اعتقاد دارند، يك جائى كه مربوط به اينها است كه به اسلام اعتقاد دارند
پيدا كرديد كه در آن يك چماقى بـاشـد، در آن يـك چـيـزى بـاشـد، در آن قـرآن هـسـت
و كـتـاب هـسـت و امـثـال ايـنـها. اگر به اسلام عقيده داريد، خوب ، اين بسم الله
بيائيد بيرون ، بيائيد از بـيـغـوله ها به اسلام خدمت بكنيد و شما هم كه جوانهائى
هستيد كه بازى خورديد و انسان خـيـلى مـتـاسـف از ايـن هـسـت ، بـيـائيد به دامن
ملت خودتان ، اسلام خودتان . تا كى براى ديگران مى خواهيد كار بكنيد؟ شما مى دانيد
كه اينها روابطشان با خارج چقدر بوده است ، يـك شـمـه اش را ديـشـب در تـلويـزيـون
، خـوب بـسـيـارى از شـمـا ديـديـد اشخاصى كه روابـطـشـان بـا قـاسـمـلوست و با حزب
دموكرات هست و با كومله است و با چه ، خوب اين اشخاص براى شما مى خواهند چه بكنند؟
اينها براى شما چه درست كردند؟ كشور شما را اسـتـقـلال به آن ميدهند؟ اينها كه هر
كدام به يك طرف مى كشند، يك سلطنت طلب و يكى هم نـمـى دانم چكاره هست و براى جبهه
ملى مى خواهد كار بكند، يكى هم چكاره هست و براى كى مى خواهد. خوب ، هيچ كدام اينها
به اسلام كارى ندارند و صريحا مى گويند كه جمهورى اسـلامـى بـايد از بين برود و يك
جمهورى دموكراتيك پيش بيايد، يا خير باز سلطنت عود بكند.
در هـر صـورت شـمـا از اين حرفهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مى شود و از اين
مـصـاحـبـه هـائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مى شود و از اين بمب هائى كه از روى
بـيـچـارگـى دارد صادر مى شود هيچ خوفى نداشته باشيد براى اينكه اگر ما هم شهيد
بـشـويـم ، كـشته بشويم ، خوب ما هم يك اتكائى داريم ، اتكائمان خداست و چيزى نيست
. ايـنـهـا هـم در يك كشور سى ميليونى كه يك همچو انقلابى كرده ، شما مى خواهيد
چهار تا بمب هم در نرود، اين نمى شود همچو چيزى .
ملت ما در مقابل همه چيز ايستاده است
انـگـلستان الان وضعش از ما بدتر است . اين مهد آزادى و اين حرفهاى مزخرف ، امريكا
الان وضعش از ما بدتر است ، آنجا همين كشته ها واقع مى شود و مى گويند در هر چند
دقيقه اى يـك نـفـر كـشـتـه مـيـشـود. شـما خيال مى كنيد فقط مملكت ماست كه چنين ،
مملكت ما ضايعاتى نـداشـتـه اسـت ، از اولش حساب كنيد تا آخرش يك مقدار كمى بوده
است . اين مقدارى كه در زمان محمدرضا، آن كشتارى كه در زمان محمدرضا واقع شد كه يك
روزش به حسب آنطورى كـه گـفـتـند پانزده هزار جمعيت شهيد شد، كى حالا همچو چيزهائى
شده است ؟ منتها آنها به بـوق مـى زنند و آن عمال خارجى هم در رسانه هاى خودشان مى
گويند و مى نشينند صحبت مـى كـنـنـد كـه بلكه انشاء الله با اين صحبت ها يك كارى
بشود و نمى دانند كه با حرف كارى نمى شود. ملت ما ايستاده است و در مقابل همه چيز
ايستاده است براى اينكه به اسلام مى خواهد خدمت بكند. در عين حال بايد ملت ما بيدار
و مستعد براى امور باشد. يك
مـلتـى كـه زنـده شـده اسـت ، يـك مـلتـى كـه از تـحـت ايـن فـشـارهـاى سـاواك و
امـثـال ذلك بـيـرون آمـده اسـت ، البته آنها مى گويند كه حالا آخوندها دارند اين
كار را مى كنند. خوب شما يك آخوند پيدا بكنيد كه مثل زمان سابق ريخته و به سر شما
چه كرده اين آنـهـا مـى گـويـنـد اين حرف ها را ملتى است كه از تحت فشار و از تحت
ظلم چقدر سالها و اخـيـرا ظـلمـى كه در اين سالها واقع شد بر ملت ما، اگر شما زمان
رضاخان را ياد داشته باشيد مى دانيد كه در زمان رضا خان چه كردند با اين ملت ، چه
كردند با اين بانوان ما، در زمـان مـحـمـدرضـا هـم بـا فـرم ديـگـرى از او بـدتـر
كـردنـد. يـك مـلتى كه ايستاده و مـقـابـل ظـلم ، مـقـابل جور، مقابل ستمگرى ،
مقابل همه فسادهائى كه بوده است ، غارتگرى هـائى كـه از ايـن مـمـلكـت شـده اسـت
ايـسـتـادگـى كـرده در مـقـابـل او، ايـنها خوف از اين ندارند كه چند تا قضيه واقع
بشود، لكن بايد كارى بكنند كه اينها هم ديگر واقع نشود.
و من به حسب تكليف شرعى به همه ملت عرض مى كنم كه هر منزلى اين دو سه تا منزلى كه
در اطراف خانه خودش است نظر بكند ببيند چه جور مى گذرد در سرتاسر ملت .وقتى
مـمـكـلت مـال خـود شـمـا هـسـت و دارنـد بـر ضـد مـمـلكـت شـمـا عـمـل مـى كـنـنـد
خـودتان بايد اين مسائل را حل بكنيد و ننشينيد كه دولت بكند. دولت همچو قـدرتـى
الان نـدارد كه همه در سرتاسر كشور عرض مى كنم اطلاعات داشته باشد. خود شـمـا
بـايـد جـمـعـيـت اطلاعاتى و گروه اطلاعاتى باشيد. خوب هر انسانى مى تواند كه
بـفـهـمـد ايـن مـنـزل هـمـسـايـه كـى هـا هـسـتـنـد و چـه مـى كـنـنـد، آن منزل آن
طرفيش هم چه مى كند. اين دو سه تا منزلى كه اطراف است ، آن شما را تحت نظر بـگيرد
شما هم او را تحت نظر بگيريد. اگر ده روز، بيست روز، يك ماه اين كار بشود كه هـمـه
مـردم تـوجه به اين داشته باشند كه اين همسايه من چه مى كند، تو خانه همسايه من كى
رفت و آمد مى كند، پيدا كردن يك ردپائى از اين منافقين و منحرفين فورا اطلاع بدهند
بـه آن كـمـيـتـه نـزديـك ، بـه آن كـلانـتـرى نـزديـك اطـلاع بـدهـنـد كـه يـك
هـمـچـو در آن منزل هاست ، اگر اينطور بشود زود حل مى شود.
ايـنـهـا يـك جـمـعـيـت زيادى كه شما خيال كنيد كه يك گروه زيادى هستند، اگر اينها
بودند اول خـودشـان را امـتـحـان كردند ريختند توى خيابان و شروع كردند آدم كشتن ،
بعد توى سرشان وقتى زدند، گفتند كه نه ما اين كار را نبايد بكنيم ، يك جور ديگر
بايد بكنيم ، بايد در مخفى اين كار را بكنيم . اينها يك عده كمى هستند كه بسيارشان
گرفتار شدند و بـسـيارى از خانه هايشان از بين رفته و يك جزئى مانده و يك دسته
بازيخورده اى كه ما واقـعـا مـتـاسـفيم از اين . پدر و مادرها توجه كنند بچه هايشان
را كه چه مى كنند و چه مى گذرد. اين دختر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد،
اين پسر بيچاره را نگذارند كه در دام ايـنـها بيفتد، خودشان آنها را نصيحت كنند و
اگر نصيحت پذير نيستند معرفى كنند. يـك تـكـليـف شـرعـى اسـت كـه كـسـى كـه مـى
خـواهـد يـك مـسـلمـان را بـكـشـد شـمـا بـايـد قبل از اينكه او بكشد معرفيش كنيد و
اگر نكنيد شما شريكيد در اين جرم . اگر اين مطلبى كـه مـن عـرض مـيـكنم و اين يك
تكليف شرعى الهى است كه خود مردم سرتاسر كشور، خود مردم كه در هر جا هستند نظر كنند
ببينند در اين همسايگى با آن همسايه ، آن همسايه چه مى گذرد و كى رفت و آمد مى كند،
رفت و آمدهاى
مـشـكـوك است ، رفت و آمدهاى عادى است ؟ رفت و آمدهاى مشكوك را نظر بگيرند و بعد
اطلاع بـدهـنـد. اگـر يـك مـدت كـوتـاهـى ايـن كـار بـشـود، ايـن عـده كـمـى كـه
مـشـغـول ايـن فـسـاد هـسـتـنـد، حـالا شـمـا خـيـال نـكـنـيـد كـه پـنـجـاه هـزار
نـفـر مـشـغـول هـستند، بيست نفر آدم مى توانند پنجاه جاى تهران را منفجر كنند،
بيست نفر، بيست نـفـر آدم ميتوانند، پنجاه نفر آدم مى توانند چند تا شهر را منفجر
كنند. اين يك چيزى نيست ، يـك قـدرتـى نـيـسـت يـك دزدكـارى اسـت كـه براى هر كسى
امكان دارد. در هر صورت اگر چـنـانـچـه مـردم بـه ايـن تـكـليـف شـرعـى كـه براى
حفظ دماء مسلمين است ، براى حفظ جان بـنـدگـان خـداسـت ايـن مـطـلب را عـمـلى
كـنـنـد و خـودشـان نـظـارت كـنـنـد بـبـيـنـنـد ايـن مـنـزل در آن چـه مـى گـذرد،
در آن مـنـزل چـه مـى گـذرد، در آن مـنـزل چـه مـى گذرد، رفت و آمدها چه جورى
هستند، وقتى كه شناسائى كردند اگر ديدند كـه يـك رفـت و آمدهاى مشكوكى است ، يك
اشخاص مشكوكى در آنجا هستند، يك توطئه هائى در اينجا مى گذرد فورا اطلاع بدهند به
اين كميته ها.به پاسدارها،به كسان ديگر و به كلانترى ها اطلاع بدهند. اگر يك مدت
كوتاهى اين كارها انجام بگيرد تمام مى شود. اينها چـيـز مـهـمـى نـيـسـت اين اصلش
اگر شما كشتارى كه در زمانهاى سابق واقع شده ، در يك انقلاب جزئى ملاحظه كنيد مى
بينيد كه مساله ما يك مساله ضعيفى است و اين هم عمده اش اين است كه مردم خودشان در
صحنه هستند.
دولت تنها نمى تواند اين جنگ را اداره كند
ويژگى مهم اين انقلاب اين است كه مردم خودشان انقلاب كردند، يك كسى نيامده انقلاب
را بـكـند، يك كسى لشكركشى نكرده براى انقلاب ، خود مردم همين كوچه و بازار و همين
مردم عادى و خصوصا طبقه مستضعف به اصطلاح آنها و طبقه اعلا، به نظر ما، خود اينها
بودند كـه انـقـلاب را كـردند و كار را انجام دادند، نه من ميتوانم يك همچو كارى
بكنم ، نه افراد ديـگـر مـى تـوانـنـد يـك هـمـچـو كـارى بـكـنـنـد، خـداسـت كـه دل
ايـنها را قوى كرد و آنها را دلشان را ضعيف كرد. آنها ترسيدند از شما با همه ساز و
بـرگـى كـه داشتند و شما نترسيديد از آنها با مشت خالى ، انقلاب واقع شد. حالا هم
همين طور است ، همان انقلابى ها شما هستيد و همين شما هستيد كه در صحنه حاضريد و
همين شما هـسـتـيـد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نمى تواند كه اين جنگ
را اداره كند. شما ملت هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت
همكارى بكنيد. دولت تـنـهـا نـمـيـتـوانـد كـه ايـن جـنـگ را اداره كـنـد. شـمـا
مـلت هـسـتـيـد كـه مـى تـوانـيـد دنـبـال او بـاشـيـد و از پـشـت جـبهه ها كمك
كنيد و بايد بكنيد. كشور خودتان است ، كشور اسـلامـى اسـت ، اسـلام در خطر است ،
وقتى اينطور است همه ما بايد و موظفيم كه كمك كنيم به آنها، هر كس به اندازه اى كه
مى تواند، كمك بكند به آنها. آوارگانى كه از جنگ آمده انـد در جـاهـاى ديـگـر
زنـدگـى مـيـكـنـند، شما بنشينيد بگوئيد دولت همه كار را بكند؟ يا هـلال احـمـر
هـمـه كار را بكند؟ نمى توانند بكنند همه كارها را، كار آسانى نيست . شما هم بايد
كمك كنيد، همه بايد كمك بكنيد و انشاء الله مى كنيد، الان هم همه دارند كمك مى
كنند. دلسـرد نـشويد، كارى كه براى خداست دلسردى ندارد. اگر براى دنيا يك كارى
بكنيد، البته وقتى ديديد دنيا خيلى تامين نشد دلسرد
مى شويد، اما كسى كه براى خدا كار مى كند دلسرد نبايد بشود، معنا ندارد دلسردى . هر
چه زحمت زيادتر، ارج زيادتر. هر چه گرفتارى زيادتر، پيش خدا ارجمندتر خواهد بود.
يـا فـرض كنيد يك جائى زلزله است مثل كرمان كه يك همچو زلزله اى آمده و همچو كشتارى
شـده و هـمـچـو بـى خانمانى ، خوب چهار روز ديگر زمستانى مى آيد اينهمه جمعيت آنجا
چه بـكـنـنـد، دولت نـمـى تـوانـد هـمـه ايـن كـارهـا را انـجـام دهـد. مـشغولند
آنها همه ، بيچاره هـلال احـمر هم مشغول است ،دولت هم مشغول است ، همه مشغولند، اما
ننشستند به اينكه فقط آنها كار بكنند و بحمد الله ننشستند و آنطورى كه اخيرا اين
اشخاص از خارج آمده بودند، گـفـتـنـد بـى سابقه است ، لكن معذلك دنبال كنيد، برويد
ببينيد و همانطورى كه تا حالا كـرديـد، انـجـام بـدهيد وظيفه را. اين وظايف است كه
وظايفى انسانى است . همه برادر شما هـسـتند، خواهر شما هستند فردا زمستان مى آيد
اينها بايد اداره بشوند، بايد ساخته بشود بـرايـشان كارها، و دولت تنها نمى تواند،
همه ما بايد در اين امر شركت كنيم و همين طور هـمـه گـرفتارى هائى كه هست ، گرفتارى
هر چه هست ، چه گرفتارى هائى كه زلزله و امـثـال ايـنـهاست ، سيل است ، و !!! نمى
دانم !!! چه هست و چه گرفتارى هائى كه براى ما پيش مى آورند، خود شما مملكتتان را
حفظ كنيد و خود شما بايد !!! عرض مى كنم !!! همراهى كنيد تا كارها اصلاح بشود.
ياس از جنود شيطان است
هـيچ وقت اصلا كلمه ياس را در ذهنتان وارد نكنيد كه اين از جنود شيطان است . ياس از
جنود شيطان است ، يعنى شيطان در شما القاء مى كند. اين شياطين هم كه همان تابع
شيطانهاى بـزرگـتـر هـستند همين ها مى خواهند با اين كارها ياس ايجاد كنند در صورتى
كه مسلمانى كـه بـراى اسلام مى خواهد كار بكند چرا مايوس باشد. الان وضع كشور ما از
وضع زمان پـيـغمبر اسلام صلى الله عليه همه چيزش بهتر است آنوقت حتى نداشتند كه
بخورند. آن كسى كه مى خواهد جنگ كند فقط يك خرما را او مى داد به او، مى داد به او
و مى گذاشت تو دهـانش در مى آورد و مى داد و اينطورى اسلام را رساندند. آقا، اسلامى
كه اينطورى به ما رسيده ، از صدر اسلام اينطور اينها جانفشانى كردند و اسلام را
رساندند به ما، خوب ما هـم بايد بكنيم اين كارها را. الحمدلله حالا، حالا اين حرف
ها نيست در كار، ارزاق فراوان ، گـران اسـت البـتـه ، گـرانى هست و شما متوقع اين
خوب بايد باشيد كه قحطى بشود. بحمد الله خداى تبارك و تعالى منت به ما گذاشته است و
قحطى نيست در كار، فراوان ، البته گران است براى مستمندان و فقرا،مشكل است و بايد
ديگران به آنها كمك كنند. و من امـيـدوارم كـه بـه زودى هـمـه مـشـكـلات رفـع
بـشـود. و اتـكـال بـه خـدا بـكـنـيـد، اطـمـيـنـان داشـتـه بـاشـيـد كـه بـا اتكال
به خدا تمام كارهاى شما اصلاح مى شود و احكام اسلام انشاء الله به خوبى اجرا مـى
شـود و البـتـه يـك گـله هـائى هـسـت از ايـنـهـائى كـه مـى خـواهـنـد مسائل را
اجرا كنند در چيز، آنجاها خيلى ازشان شكايت است به اينكه كار صحيح نمى كنند، بـد
عـمـل مـى كـنـنـد، به مردم تعدى مى كنند. من كرارا گفته ام كه مملكت اسلامى بايد
همه چـيـزش اسـلامـى بـاشـد. نـبـايـد مـا كارهايمان بر خلاف اسلام باشد بايد همه
چيز روى موازين اسلامى باشد و همه مردم خودشان را مهيا
كنند كه اسلام را انشاء الله در اين مملكت تقويت كنند و انشاء الله از آن مملكت هم
به ممالك ديـگـرى صـادر بـشـود و صادر شده است . شما خيال نكنيد صادر نشده ، صادر
شده است . الان بسيارى از اين ممالك هستند كه مردمش بيدار شده اند و توجه پيدا كرده
اند و مشغولند به كارها و انشاء الله اميدوارم كه موفق بشوند و همه ما موفق بشويم
كه به اسلام خدمت بكنيم و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه ملت را و همه ملت هاى
اسلامى را وسلامت و سعادت براى همه و براى حضار اينجا خواستارم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 21/5/60
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع فـرمـانـدهـان جـديد
پايگاه هاى هوايى كشور و جانشين
فرماندهنيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
پيروزى شما (قواى مسلحه )، پيروزى همه ملت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم حالا كه امور به دست افراد متدين و متعهد افتاده است ، در ساير جاها هم
همين طور بـشـود. و ايـنـطـور نيست كه شما كار كنيد و ديگران استفاده كنند. پيروزى
شما، پيروزى هـمـه مـلت اسـت و مـلت از شـمـا قـدردانـى مـى كـنـد. امـروز بـه
دنبال شما دعا زياد است و بعد از خدا، اميد است شما مملكت تان را حفظ كنيد.
رهـبـر مـسـتـضـعفان جهان در بخش ديگرى از سخنانشان فرمودند: قضايائى كه اتفاق مى
افـتد، قابل اجتناب نيست . بمب اندازى و آتش سوزى و غيره مساله زياد مهمى نيست .
بحمد الله ارتش و مردم و پاسداران همه با هم هستند. از خداوند پيروزى همه شما را
خواهانم .
* نقل قول از خبرگزارى جمهورى اسلامى
تاريخ : 27/5/60
بـــيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع فـرمـانـدهـان و
اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران ،
گـروهـىاز دبــيران كارآموز، مديران و اعضاى شوراى سرپرستى و انجمن اسلامى سازمان
صدا وسيماى جمهورى اسلامى
نونهالان امانت هائى هستند در دست معلمين و دبيران
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا عـزيـزان كـه مـركـب از سـه گـروه در ايـنـجـا تـشـريـف آورديـد، شغل هاى
سازنده و با اهميت و مسئوليت هاى با اهميت به عهده شماهاست . دبيرانى كه بايد
مـتـكـفـل تربيت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئوليت شان
هم زياد اسـت بـراى ايـنـكـه در مـحـل تـعـليـم و تـربـيـت واقـع شـده انـد و هـر
كـس در هر جا كه در مـحـل تـربـيـت و تـعـليـم واقـع شـد، ايـن جـوانـهـائى كـه
پـيـش آنـهـا تـحصيل مى كنند و اين نو نهالانى كه اميد آتيه كشور اسلامى هستند
اينها امانت هائى هستند در دسـت مـعـلمـيـن و دبـيران و كسانى كه متكفل امور اينها
هستند و بايد تربيت ها به طورى اسـلامـى و سـازنـده بـاشـد كـه نـسـل آتـيـه
انـشـاء الله يـك نسل تربيت شده اسلامى و مفيد براى جامعه اسلامى باشد.
و كـسـانـى هـم كه در صدا و سيماى ايران هستند و كارگر آنجا، چه آنهائى كه انجمن
هاى اسـلامى را متكلفند و چه ديگران ، آنها هم كارشان مهم است و بايد به طورى در
آنجا نقش داشـتـه بـاشـنـد كه آنجا هم يك مركز تربيتى باشد و ميدانيد كه صدا و سيما
هر دوشان الان در هـر جـا كه هست گوش و چشمشان به اين آلات هست و شما مسووليد كه
آنها را اشباع كـنـيـد از اخـلاق فـاضـله و مـسـائل مـورد احـتـيـاج جـمـهـورى
اسـلامـى كـه هـم شغل شريف است و هم مسووليت دار.
و برادران عزيز سپاه پاسداران و كسانى كه فرماندهان آنها هستند در سراسر كشور كه از
اول انقلاب جوشيدند از متن اسلام و متن ملت و نگهدارى كردند اين جمهورى را و به پيش
بـردنـد ايـن نـهـضـت را كـارشـان ارزنـده و بـسيار ارزنده و مسئوليت شان بسيار
زياد. اما ارزنـدگـى كـار، مـعـلوم اسـت كـه هـم در جـبـهـه هـا و هـم در پـشـت
جـبـهـه هـا اشـتـغال دارند به تامين امنيت كشور و اين از بزرگترين كارهاى ارزشمند
است كه همه ما و همه كشور به آن مكلف هستيم ، هر كس به آن مقدارى كه مقدور اوست . و
اما مسووليت ، براى ايـنـكه اگر چنانچه خداى نخواسته در سپاهى كه پاسدار اسلام اسمش
را گذاشته است و بـراى پـاسـدارى از اسـلام و احـكـام اسـلام و كـشـور اسـلامـى
مـشـغـول فـعاليت است يك قدم خلاف برداشته بشود، به دست بعضى از كسانى كه جوان
هـسـتند، ممكن است در جوانى يك تندى هائى باشد، خداى نخواسته يك خلافى واقع بشود،
آن مسئوليت ، بسيار مسئوليت بزرگى است علاوه بر اينكه
خـود عـمـل ، عمل مسئوليت دارى است ، سپاه را هم ممكن است كه مشوه كند روى آنها را
و دشمنان شما بگويند كه سپاه كذا و كذا. و لهذا بر سپاه است كه حفظ نظم را و
انتظامات را بكند و بـه مـراتـب بالاتر گوش كند وبا يك برنامه صحيحى كه شوراهايشان
تنظيم مى كنند آنـهـا هـم عـمـل كـنند و خودشان را موظف بدانند بر اينكه بايد همه
سرباز اسلام باشند و بـايد همه مراعات نظم را بكنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت
كنند كه اگر اين نظم و انـتـظـامـات فرماندهى و فرمانبردارى نباشد، خداى نخواسته
سپاه موفق به مقصد اصلى خـودش نـخـواهد شد و اين يك امرى است كه علاوه بر اينكه
براى سپاه مراعاتش لازم است ، بـراى سـربازهاى ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح
باز لازم است كه روى اساس ، نـظـام و مراتب را حفظ كردن و گوش كردن به طرح هائى كه
فرماندهان طرح كرده اند و بـه آنها امر مى كنند. اگر بخواهيد كشورتان را حفظ كنيد و
اگر بخواهيد مردم كشورتان را از تـعـديـات حـفظ كنيد، بايد مراعات تمام مسائلى كه
در ارتش هست و در سپاه هست و در سـايـر قـواى مـسـلح اسـت بـه طور كامل بكنيد و من
اميدوارم كه موفق بشويد شما، چنانچه تـاكـنـون مـوفق شده ايد از اين به بعد هم موفق
بشويد و كشور خودتان را از هر آسيبى كه خداى نخواسته پيش بيايد حفظ كنيد.
ملت در مقابل قدرت هاى شرق و غرب ايستاده اند
و مـلت مـا عـموما، چه قواى مسلحه و چه كسانى كه دست اندر كار هستند در يكى از پست
ها و چـه سـايـر قـشرهاى ميليونى ملت بايد اين جهت را هميشه توجه داشته باشند كه
شما در مقابل همه قدرتها ايستاديد، تمام قدرت هائى كه شرق و غرب ، در شرق و غرب
زندگى مى كنند، شرقى يا غربى هستند، و تمام وابستگان آنها امروز با اين جمهورى
اسلامى به اعتبار اينكه برنامه اين جمهورى ، اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه
ظلم ها و ستم هـا و تـعـدى هـا و چـپـاول هـا آمـده اسـت ، تـمـام ايـنـهـا بـا
مـلت مـا مـخـالفـنـد و شـمـا در مـقـابـل هـمـه آنـهـا ايـسـتـاديـد و مـشـت
خـودتـان را گـره كـرديـد و از اول گفتيد: (نه
شرقى و نه غربى )، نه به طرف شرق ما مى
رويم و نه به طرف غـرب ، مـا استقلال داريم ، آزادى آنطورى كه در اسلام است داريم و
جمهورى اسلامى را مى خـواهـيم . و بحمد الله تاكنون موفق بوديد و اساس ظلم و ستم را
از كشور خودتان زدوده ايد و آنهائى كه اساس بودند براى ستمكارى و چپاولگرى ، با دست
تواناى شما و با قدرت اسلامى شما همه رخت بربستند و اگر تفاله هائى هم باشند، آنها
هم خواهند رفت .
بايد همه ما و شما و همه ملت ما و همه قواى مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر
كشور بـايـد بـا هـوشـيارى و توجه مهيا باشند از براى حفظ جمهورى اسلامى كه اينهمه
دشمن دارد.
مـا امـروز از همه اطراف مردم ، دولت ها، نه ملت ها دولت ها غالبا توجه به اين
دارند كه بـه يـك نـحـوى ايـن جـمـهـورى اسـلامـى را بـه هـم بـزنـنـد كـه لااقـل
اسلامى نباشد، هر چه مى خواهد باشد، اسلامى نباشد براى اينكه آنها نمى توانند
تـحـمـل اسـلام را بـكـنـنـد. اسـلامـى كـه اسـاسـش بـر عـدل اسـت و بـزرگـتـر
مـقـامـش بـا كـوچـكـتـر مـقـامـش در مـقـابـل عـدل عـلى السـواء هـسـتـنـد و رئيـس
جـمـهـورش بـا يـك نـفـر بـازارى در مـقـابـل اسلام و در مقابل قوانين اسلام على
السواء هستند،بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل
بشود تا پائين ترها، يك همچو حكومتى را اين قدرتهائى كه عادت كردند بر ستمگرى و
چـپـاولگرى ، نمى توانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمى را سر كار آورديد و يك مكتبى
را در ايـن مـمـلكـت پـيـاده كـرديـد و بـنـا داريـد پياده كنيد كه همه مكتب هاى
انحرافى با او مخالفند. كسى كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائى كرده است بايد بايستد
و ناگوارى هـائى كـه پـيـش مـى آيـد يـا چـيـزهـائى كـه در مـمـلكـت حـاصـل مـى
شـود يـا تـوطـئه هـائى كـه از اطـراف بـراى كـشـور مـا در دسـت اجـراسـت در مقابل
بايد بايستد.
ملت ما با ترور شخصيت ها شكست نمى خورد
البته شما گمان نكنيد كه اينهائى كه اين كارهاى ابلهانه را مى كنند اينها چندان
قدرتى دارنـد. ايـن مـگـس هـا در آخـر عـمـرشـان يـك حركت شديدى مى كنند و دور
خودشان ، آنوقتى نـزديـك مـى شـود مـرگـشـان ، مـى چـرخـنـد و نـفـس هـاى آخـر را
مـى كـشـنـد. الان مثل اينها، مثل آن مگس هائى هست كه لحظات آخر عمر خودشان را
دارند طى مى كنند. از اين جهت يك حركتى مى كنند، اين حركت همان حركتى است كه مگس ها
در آخر عمر مى كنند، اينها چيزى نـيـسـتـنـد، آنـهـائى كـه قـابـل ذكـر بـودند
رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سـلطـنـتـى دو هـزار و پـانـصـد سـاله
بـا آنـهـمـه قـدرت و بـا آنـهـمـه طـرفـدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به
اسلام نتوانست بماند. اين چند تا بچه صغيرى كه اينها وادار مـى كـنـنـد و ايـن
مـفـسـديـن وادار مـيـكـنـنـد بـه ايـنـكـه ايـن بـچـه هـاى گول خورده يك خرابكارى
بكنند، اين همان حال مگسى است كه در آخر عمرش يك جولانى مى خـواهـد بـكند و نفس
آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند و ملت ما گمان نكند كه چهار نفر آدم را اگر
اينها كشتند، هر چند اين آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و مـلت
مـا شـكـسـت بـخـورند. ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصى هستند كه براى كشور
خـودشـان و مـلت خـودشـان حـاضـرنـد بـراى هـر خـدمـت و هـر فـداكـارى ، مـثـل يـك
رژيـمـى نـيـسـت كـه اگـر آن سـر كرده اش از بين برود، يك وقتى به هم بخورد اوضـاع
، ايـن مال آنهائى است كه ، رژيم هائى است كه ملت با آنها نيست . اگر يك وقتى در
زمـان سـابـق يـك شـاهى مى مرد، يك مملكت به هم مى خورد كه شاه مرده است و شلوغ مى
شود و چه ، براى اينكه مردم با شاه و شاه بازى موافق نبودند، از اين جهت وقتى كه
شاه از بين مى رفت شلوغى زياد مى شد، اما يك ملتى كه خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهى
را از بـين برده اند، اين ملت اينطور نيست كه حالا اگر يك كسى از بين برود و رئيس
جمهور مثلا خداى نخواسته از بين برود يا كسان ديگرى از بين بروند، اين اسباب اين
بشود كه خـيـر، كـشـور مـا ديـگـر شـكـسـت خـورد. رئيـس جـمـهـور هـم مـثل يكى از
شماهاست ، شماها او را قرار داديد رئيس جمهور، وقتى كه خداى نخواسته او از بـيـن
بـرود، شـمـا يـكـى ديـگـر را قرار مى دهيد. بحمد الله افراد هستند نبايد ما و ملت
ما خـيـال كـنـنـد كـه اگـر توطئه ها منتهى به اين شد كه فلان روحانى را بكشند،
فلان امام جـمعه را بكشند، فلان رئيس را بكشند، يك خبرى مى شود. اين در جاهائى خبر
مى شود كه بـسـتـگـى دارد اسـاس مـلت شان و مليت شان بر آنها، جاهائى كه اينطور
نيست و هر يك از افـراد خـودشـان امـامـنـد، خـودشـان رئيـسند، خودشان همه كاره
هستند، يك همچو ملتى ديگر دنبال اين نيست كه اگر فلان را
بكشند، اگر خمينى را بكشند، چه خواهد شد، نه ، اين حرفها نيست در كار. همه شما بحمد
الله هستيد و كشور خودتان را حفظ مى كنيد و مساله ، مساله اسلام است . در صدر اسلام
يك وقـت در يـك جـنـگـى فرياد زدند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد. در قرآن آمده
است كه خـوب ، پـيـغمبر شهيد بشود، ولى اسلام كه هست پيغمبر شهيد شد، پيغمبر رحلت
فرمود، عـلى ابـن ابـيـطالب شهيد شد، اسلام هست . اسلام يك مرتبه اى است ، يك اساسى
است كه شـالوده او را خـدا ريـخـتـه اسـت و خـدا هـميشه است و اسلام هم هميشه ،
خداوند حفظ ميكند اين اسـلام را ولو مـن نـبـاشـم ، تـو نـبـاشـى ، فـلان رئيـس
نـبـاشـد. قـويـدل بـاشيد، دلتان را به قرآن كريم و اسلام محكم كنيد، رشته خودتان
را با خداى تـبـارك و تـعـالى مـحـكـم كـنـيـد و خوف اين را نداشته باشيد كه يك وقت
بيايند اينجا را بـمـبـاران كـنند و يك 200 نفر هم بكشند، اين چيز مهمى نيست ، يك
مملكت است اين امور درش واقع مى شود.
شـمـا مـى دانـيـد كـه الان بـزرگـتـريـن مـمـالك بـه حـسـب آلات و امثال ذلك
آمريكاست يا شوروى . در هر دقيقه اى گفته مى شود يك نفر يا دو نفر در آمريكا
كـشـتـه مـى شـود، معذلك آمريكا سر جاى خودش هست در صورتى كه شما يك پشتوانه اى
داريـد كـه آن پـشـتـوانـه را آمـريـكـا نـدارد، سـايـر دولت هـاى الحادى هم ندارد
او را و آن پـشـتوانه خداست . شما براى خدا قيام كرديد،ملت ما زن و مردش ، بزرگ و
كوچكش براى خدا قيام كرد و براى خدا تا حالا ايستاده است و چيزى كه براى خداست ديگر
عمد ندارد كه بـگـوئيـم بعد از دو سال ديگر چه مى شود. وقتى كه يك امر براى خدا شد،
جاويد است . جمهورى اسلامى كه با دست تواناى شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پيدا كرد
اين پشتوانه اش خداى تبارك و تعالى است و كسى كه يا چيزى كه اين پشتوانه را داشته
باشد جاويد است .
شماها توجه داشته باشيد، چه سپاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير
انـتـظـامى و چه ساير ملت همه توجه داشته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه
الان به ما رسيده حفظش كنيم ، تا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مى شود موظف
اسـت بـراى حـفـظ اسـلام ، بـراى دفـاع از مـلت ، دفـاع از كـيـان اسلامى ، دفاع از
كشور اسـلامـى تـا آن آخـر زن و مـرد، بـچـه و بـزرگ مكلفند كه دفاع كنند. مساله
دفاع يك امر عمومى است براى همه ، هر كس قدرت دارد دفاع كند، به هر مقدار كه قدرت
دارد دفاع كند از كـشـور اسـلام ، بايد دفاع كند. اسلام و احكام اسلام آنقدر اهميت
دارد كه پيغمبرها براى احكام خدا و براى خدا خودشان را فدا كردند و در اسلام از صدر
اسلام به بعد بزرگان اسـلام خـودشـان را فـدا كـردنـد بـراى اسـلام . وقـتى يك
همچون مطلبى است و يك همچون امـانـتـى از جـانـب خداى تبارك و تعالى به ما سپرده
شده است ما موظف هستيم همه مان براى حـفظش . و نبايد بترسيم از اينكه چند نفر كشته
شدند، چند نفر را با بمب كشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد، هيچ ابدا اين حرفها
نيست ، اسلام نه وابسته به من هست و نه وابسته به تو، اسلام از خداست و همه ما مكلف
براى حفظ او هستيم و با قدرت و قوت حفظ مى كنيم او را.
قدرت ها نتوانستند مردم را متوقف كنند
شما شاهد بوديد از اول انقلاب تا حالا كه از آن قدم اولى كه براى انقلاب برداشته شد
يـك جـمعيتى مخالف بودند، يك طايفه اى ، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند
و سـر سخت براى كوبيدنش بودند. هر قدمى كه جلو رفت يك طايفه اى از بين رفتند و يك
دسـتـه اى ديـگـرى از آنها، كوچكتر، آنها هم مى خواستند كه اين جمهورى را از بين
ببرند. ايـن جـمـهـورى قـدم بـه قـدم پـيش آمد و قدم به قدم پايش را محكمتر كرد.
كجا شما سراغ داريـد كـه در عرض دو سال ، دو سال و نيم اينطور انسجام پيدا شده باشد
و اينطور همه چـيـزهائى كه يك كشورى لازم دارد و يك حكومتى لازم دارد تحقق پيدا
كرده باشد. اين عراق بـا هـمـه چـيـزهـائى كه گفته مى شود و آنهمه هم طرفدار دارد و
همه قدرت هاى فاسد هم طـرفـدارش هـسـتـنـد، بـاز قانون اساسى ندارد. يك جمعيتى
هستند،يك حزبى هستند كه اين حزب آمدند زمام امور كشور را به دستشان گرفتند و با زور
و فشار و حبس و زجر و اينها دارنـد يـك حـكـومـت جـابـرانـه مـى كـنـنـد و تـا
حـالا كـه مـدت چـنـديـن سال ، بيست سال بيشتر است كه اينها آمدند، باز يك قانون
اساسى ندارد. اين كشور شما كـه هـمـه مـخـالفـنـد با او، با آن كشور عراق ، همه با
عراق تقريبا همه موافقند، تقريبا البته ، نه همه ، اما تقريبا، معذلك نتوانسته يك
قانون اساسى براى خودش درست كند، نـمـى تـواند در آنجا يك راى گيرى بكند. راى از كى
بگيرد؟ ملت كه با او موافق نيست ، بـا سـر نـيـزه بـايـد بـبـرند مردم را دم صندوق
ها. شما در اين وقت كم و با آن دشمن هاى سـرسـخـت زيـاد كـه در خارج كشور هستند و
در داخل هم تفاله هايشان هست ، در اين وقت تمام چـيـزهائى را كه لازم دارد يك
حكومتى درست كرديد، بعد هم ديديد كه يك كسى خلاف كرده گـذاشـتيدش كنار، يك كسى را
آورديد كه به نظر همه تان شخص مكتبى است و دولتتان هـم در ظـرف دو سـه روز هـمـه
چـيـزش درسـت شـد. دو سـه روز طول كشيد، چيزى كه دو سال ، يك سال و نيم نتوانست ،
براى خاطر انحرافاتى كه بود نـمـى شـد درسـت بشود و ما هم هر چه جديت كرديم كه بعضى
ها را آدم كنيم نتوانستيم . در ظـرف دو روز، سـه روز، يك هفته ، همه وزرا را تعيين
كردند، رئيس جمهور هم امضاء كرد و مجلس هم امضاء كرد و شد يك دولتى . الان شما يك
دولت قانونى كه اميدوارم كه به درد مـلت بـرسد و اين ضعفا و فقرا را و اين مستضعفين
را اداره كند ،الان شما همه چيزتان تمام است .
نـتـوانـسـتـنـد هـمـه ايـن قدرت ها كه شما را در يك جائى متوقف كنند، آنها مى
خواستند از آن اول مـتـوقـف كـنند. اول ، اول مى خواستند شما را متوقف كنند، يك
دفعه رفراندم شد، خوب ، يـك دفعه ديگر بكنيد. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم ،
لكن نتوانستند اينها، حالا هـمـه چـيـز شـمـا محكم شده و پاتان محكم روى زمين هست و
كشور خودتان در دست خودتان و اشـخـاصـى كـه از طرف خودتان هست ، است . وقتى كه همه
آنها بودند شما پيش برديد، حالا كه همه رفتند از چه مى ترسيد؟ كى را ما داريم ديگر؟
ارتشمان از خودمان است ،سپاه پـاسـدارانمان از خودمان است ،قواى ديگر مسلح مان از
خودمان است ، مردم هم با آنها برادر هـسـتـيد و با هم هستند در خوبى و بدى . وقتى
مساله اينطور است كى مى تواند كه در اين كشور بتواند يك كارى بكند؟ اصلا چه معنا
دارد كودتا در يك همچو كشورى ؟ كى ،
كـى كـودتـا مـى تـوانـد بـكـند؟ يك دسته اى در پاريس نشسته اند و منتشر ميكنند كه
ما از پـاريـس داريـم راه مى افتيم مى آئيم براى ايران . خوب ، تشريف بياوريد راه
باز است . اگـر شـمـا مـى تـوانـسـتيد كارى بكنيد چرا رفتيد؟ كسى كه فرار كرده حالا
مى گويد ما ديگر با هم منسجم شديم . كى ها منسجم شده اند؟ آخر ما كه مى شناسيم شما
را، ملت ما كه مـى دانند كه شماها كى هستيد. حالا ما ديگر با هم منسجم شديم و بنا
داريم ، راه افتاديم ، ميگويند راه افتاديم ما، راه افتاديم و داريم مى آئيم .
ملت بايد از كيد آمريكا غافل نباشد
مـلت بـايـد تـوجـه داشـته باشد، البته اينها حرف هاى لاطائلى است كه گفته مى شود،
لكـن مـعـذلك مـلت بـايـد بـيـدار بـاشـد. از كـيـد آمـريـكـا غـافـل نـبـاشـد.
ايـنـهـا خـودشـان قـابـل آدم نـيـسـتـنـد. اگـر ايـنـهـا قـابـل آدم بودند وضعشان
اينطور نمى شد. اينها از ملت بريده بودند و نمى دانستند چه بـكـنـنـد و فـرار
كـردند، رفتند. اما آمريكائى كه سيلى خورده است از شما، آمريكائى كه دل بـسـته بود
به ايران و نفت ايران و ذخائر ايران ، اين آمريكا را شما بيرونش كرديد. غـافـل
نـباشيد كه يك قدرتى است و دارد، يك بست و بندهائى هست و يك همچو كارهائى يك وقـتـى
مـى خـواهـد بكند، لكن تا شما بيداريد و زنده ايد و ايستاده ايد كارى نمى توانند
بـكـنـنـد. ايـنـطـور نيست كه آمريكا يك لشگرى از آمريكا راه بيندازد بيايد ايران
بخواهد خـرابـكـارى بـكـند. آمريكا با دست همين ها مى خواهد كار بكند. نقشه اش هم
اين است كه با همين هائى كه در پاريس و در جاهاى ديگر جمع شدند، يك همچو كارهائى
راه بيندازد. بايد مـلت مـا تـوجـه داشته باشد با همان قدرت ايمانى كه داشت ، با
همان قدرت اسلامى كه داشت كه خودش را براى خداداند و خودش را فداى اسلام مى كند
بايستد و متوجه باشد كه اگـر در صـحـنـه باشيد و بايستيد و هر كدام وظيفه خودتان
بدانيد كه حفظ بكنيد كشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بكنيد، هيچ قدرتى نمى
تواند اين كار را بكند. مهم ايـن اسـت كه شما ايستاده باشيد و قائم به امر باشيد و
حكومت را از خودتان جدا ندانيد و نـنـشـيـنـيـد بـه ايـنـكه همه كارها را بايد
حكومت بكند. يا بايد ارتش بكند. خير، ارتش هم وظـيـفه دارد، شما هم داريد، من هم
دارم ، حكومت هم وظيفه دارد، معممين هم وظيفه دارند، وكلا هم وظيفه دارند، همه
دارند. حفظ اسلام ، ديگر ننوشته بر پيشانى ارتش كه بايد حفظ كند.
اسلام را همه بايد حفظ كنيم
اسـلام را هـمـه بايد حفظ كنيم . واجب است بر همه ما، همه شما كه اگر توطئه اى
ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد. يك بيچاره
اى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند،
خوب ، در قـرآن مـى فـرمـايد كه : (ولا
تجسسوا) راست است ، قرآن فرموده است ،
مطاع هم هست امـر خـدا، امـا قـرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد
(لاتقتلوا انفسكم ). ايـن
اشـكـال را به سيدالشهدا بكنيد. وقتى كه اسلام در خطر است همه شما موظفيد كه با
جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. احكام اسلام براى مصلحت مسلمين
اسـت ، بـراى مـصـلحـت اسـلام اسـت ، اگر ما اسلام را در خطر ديديم ، همه مان بايد
از بين بـرويم تا حفظش كنيم . اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم ، ديديم يك دسته
دارند توطئه مـى كـنـنـد كـه بـريزند و يك جمعيت بيگناهى را بكشند، بر همه ما واجب
است كه جاسوسى كـنـيـم . بر همه ما واجب است كه نظر كنيم و توجه كنيم و نگذاريم يك
همچو غائله اى پيدا بـشـود. حـفـظ جـان مـسـلمـان بـالاتـر از سـايـر چيزهاست ، حفظ
خود اسلام از جان مسلمان هم بـالاتـر اسـت . اين حرف هاى احمقانه اى است كه از همين
گروه ها القا مى شود كه خوب ، جـاسـوسـى كه خوب نيست .جاسوسى ، جاسوسى فاسد خوب
نيست اما براى حفظ اسلام و بـراى حـفـظ نـفـوس مـسلمين واجب است . ما الان يك
امانتى در دستمان هست و آن اسلام است عذر نـداريـم بـه ايـنـكـه مـا بـنـشـيـنـيـم
كـنـار بـگـوئيـم ديـگـران بـرونـد حفظش بكنند. امانت مال ديگران نيست . اين امانت
، امانتى است كه خدا پيش ، براى همه ما هست ، نگهدارش همه ما هـسـتـيـم ، نـمـى
توانيم بنشينيم بگوئيم كه دولت اين كار را بكند، نمى توانيم بنشينيم بگوئيم ارتش
اين كار را بكند. وقتى كشور اسلام مورد تهديد دشمن هاى اسلام هست دفاع از كشور
اسلام و نواميس مسلمين بر همه ما، بر تمام ما واجب است ، با همه كوشش واجب است .
وقـتـى يـك هـمـچـو مـطـلبـى پيش آمد و شما هم بحمد الله همه كشور ما، هم زن و مردش
آماده بـراى ايـن مساله هستند، ديگر خوف اين نيست كه از پاريس يك دسته راه بيفتند
بيايند چه بـكـنـنـد يـا از يـك جـاى ديـگـر مـى خـواهـند بيايند چه ،نه ،اين خوفى
نيست . يك دفعه هم تـجـربه اش را كردند و صدام را رها كردند تا پريد به ايران و
سيلى اش را هم خورد. الان هـم بـيـچـاره گـرفتار اين است كه چطورى از زير اين بار
فرار كند. ما هيچ وقت سر دعـوا بـا كسى نداشتيم ، ما براى حفظ اسلام دفاع بايد
بكنيم ، براى حفظ مملكت اسلامى دفـاع بايد بكنيم . او حمله كرده است و آمده است و
شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مـى كـند، بر همه ما واجب است كه اين شر را
از سر مسلمان ها دفع كنيم . ما وارد كشور آنـهـا نـشـديـم كـه مـا مـجـرم بـاشـيم ،
آنها مجرمند كه وارد شدند. يك كسى ، دزدى مى آيد منزل يك كسى ، اگر اين دزد بايد
دفعش كنند، دزد تقضير كار است يا آن كه دفع كرده ؟ صـاحـبـخـانـه كه تقصير ندارد،
دزد آمده اين هم بايد دفعش كند. حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند،
مجرم اوست . اينهائى كه در سرحدات ولو فرض بكنيد كه ايـنـهـائى كـه به سرحدات حمله
ميكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و
كشتن آنها تا دفعشان واجب است . نه اينكه ما سر جنگى داريم ، ما مى خواهيم عالم در
صلح باشد. ما مى خواهيم همه مردم ، همه مسملمين و غير مسلمين همه در صـلح و صـفـا
بـاشـنـد، لكـن مـعـنـايـش ايـن نـيـسـت كـه اگـر يك كسى بخواهد بريزد در مـنـزل يك
كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم . نه ،
همانطورى كه ظلم حرام است ، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است . دفاع از ناموس
مـسـلمـيـن و جـان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است . ما داريم
به اين واجب عـمـل مـى كنيم ، كشور ما دارد به اين واجب عمل مى كند، آنها در جبهه و
ديگران در پشت جبهه دارنـد بـه ايـن واجـب عـمـل مى كنند. آن كه مى آيد و فرض كنيد
كه يك ماده منفجره اى را مى خـواهد پرت كند يك جائى ، اگر او را گرفتند و حبسش
كردند و اگر هم كار را كرده است يك وقت
او را كـشـتـنـد، اين دفاع است ، اين فساد را از بين بردن است ، اين دفع فساد است .
آن كه ايـن كـار را دارد مـى كند مفسد است ، نه شمائى كه داريد دفع مى كنيد او را.
شما كه نمى خـواهـيـد كـه در يـك خـانه اى ماده منفجره بريزيد، شما ميخواهيد كه در
منزلتان آن ريخته نـشـود. ايـن بـه ايـن اسـت كـه ايـن اشـخـاصـى كـه گـول خـوردنـد
مـوعـظـه كـنـيـم مـا، دائمـا هـم مـوعـظـه مـى كـنـيـم كـه ايـن جـوانـهـا را گـول
زدنـد، خـودشـان رفـتـنـد دارنـد آب سـرد مـى خـورنـد و ايـن جـوانـهـا و بـچـه هـا
را گـول زدند، تا اينها آمدند دارند خرابكارى مى كنند و خودشان را گاهى به كشتن مى
دهند و خودشان را به زحمت وا مى دارند. ما اگر هر كس بيايد و توبه كند، توبه اش را،
خدا تـوبـه اش را قـبـول مـى كـنـد. ما فرض بكنيم كه يك كسى هم چون آدم را كشته ولى
دمش بـايـد او را بـكـشـد بـاز مـيـل داريـم كـه تـوبـه كـنـد و لااقـل آن
دنـيـايـش صـحيح باشد. ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صـفـا
باشند. ما اگر قدرت داشتيم ، اصلا باروت را از بين مى برديم و قواى منفجره را از
بين مى برديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايت ها. ما نمى خواهيم با كسى دعوا بكنيم
، نـه بـا عـراق دعـوا داريـم و نـه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم ،
آنها دعوا دارنـد، وقـتـى دعوا دارند تو دهنى مى خورند و خوردند، حالا هم از هر
جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و
همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مى خورند.
مـا كـه اسـلام را خـواسـتـيـم و مـى خـواهـيـم ، اسلام اجازه نمى دهد كه ما تعدى
كنيم به يك كـشـورى ، لكـن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان ،
اگر يك دسـتـه اى از مسلمين را، در جنگ هاى سابق اين هست ، اگر يك دسته اى از
مسلمين را كفار سپر قـرار دادنـد، فـرض كـنيد كه عراق فاسد يك دسته اى از مسلمين
بيگناه را سپر قرار داد و پـشـت آنـها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب
است كه مسلمان و غير مسلمانش را بـكـشـيـم . مـسـلمـان ها شهيد هستند و به بهشت مى
روند و كافرهايش كافرند و به جهنم ، دفاع واجب است .
و تا شما هستيد بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا
ملت مـتـعهد به اسلام و فداكار براى اسلام هست اين جمهورى هست و اين خرابكارى هائى
كه مى بـينيد اينها چيزى نيستند. خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنايت
كند و دست ستمكاران را قطع كند و لشكر ايران را پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 31/5/60
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا رئيـس جـمـهور،
نخست وزير و اعضاى هياءت دولت
اسلام از ما توقع دارد و بايد اين دين را ادا كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـطـالبـى كـه جـنـابـعـالى و آقـاى نـخست وزير گفتند همه اش مطالب صحيح است و من
هم امـيـدوارم انـشـاء الله كـه مـوفـق بـشويد در اين ماموريت ،لكن مردم به جاى
برنامه دادن ، عـمـل مـى خـواهـنـد. هـيـچ ديـگـر شـمـاهـا عذرى نداريد و ما هيچ
كدام ديگر عذرى نداريم . در طـول ايـن مـدت هـى عـذرهـائى بـود و واقـعا هم عذر
بود. مردم دين خودشان را به جمهورى اسـلامـى تـاكـنـون ادا كـردنـد، بـه تـكـليـف
خـودشـان مـردم عمل كردند، اشكال در ماهاست بايد ما جواب مردم را بدهيم . مردم به
آقاى رئيس جمهور به آن شـور و بـه آنـطـور راى دادند و بحق هم راى دادند براى اينكه
آقاى رئيس جمهور را از خـودشـان مـى دانند، كسى نيست كه ، من خيلى از حكومت ها را
يادم هست ، حكومت يك خمين كه يك قـصبه بود، حكومت ولايت ثلاث كه مركزش گلپايگان
بود، اين حكومت ها وقتى كه راه مى افـتند، جلوشان يك كسى بود كه يك عصائى هم دستش
بود و اشخاصى هم اطراف بودند هـر جـا مـى رفـتـنـد آنـطـور يـال و كـوپـال
داشـتـنـد لكـن در عـمـل هـمـه اش ظـلم بـود، هـمـه اش تـعـدى بـه مـردم ، يـال و
كـوپـال هـا را درسـت كـردنـد بـراى بـراى اذيـت مـردم . مـن بـچـه بـودم كـه
حـكومت گـلپـايگان يك نفر آدم شرع هم بود، يكى از متدين ترين افرادى كه سراغ داشتم
اين را از تـوى اتـاقـى كـه نشسته بودند وقتى كه حكومت با آنها با خشونت صحبت مى
كرد و ما بيرون بوديم ، نمى دانم حالا آنجا صحبت چه بود، ايشان مى ديدند، كشيدند آن
مرد محترم را آوردنـد تـوى حـيـاط پـايـش را بـستند به چوب و كتك زدند به او. وضع
اينطور بود، وضع زمان بعد هم كه به اينطور نبود به طور بدتر بود. حالا بحمد الله هى
گفته مى شـود كـه خـوب چـه شده است ، چه شده است ، اينها نمى دانند چه شده است و يا
مى دانند و مـى خواهند شيطنت كنند.اينها رئيس جمهورشان اين آقاست و نخست وزيرشان
اين آقا و وزير كشورشان آن آقا،ساير وزراشان اين آقا، نه آن بساط حكومت حتى خمين را
دارند تا برسد بـه آنـجـايى كه عين الدوله چه كرد و فرض كنيد كه ديگران چه بساطى
داشتند. خوب ، ايـن يك كارى شده است كه عين الدوله هايى كه در هر محلى بودند مردم
را كباب مى كردند و آنهمه ظلم مى كردند و حكومت هاى اينها اجاره اى بود يعنى در
تهران اين كه راس بود آن خـراسـان را بـه يـك كـسـى تيول مى كرد و اصفهان را به يك
كسى ، اين به حسب اختلاف سـعـه از آنـهـا پـول مـى گرفت و اين مختار بود برود آنجا
كه كسى كه مثلا آنوقت بيست هزار تومان مى داد و بيست هزار تومان آنوقت