مـى كـشـيـد در
حـضـور او هـسـت و هـر كـلمه اى كه ادا مى كنيد در محضر مبارك خداى تبارك و تـعـالى
هـسـت و در مـحـضـر خداى تبارك و تعالى و برخلاف دستور او جرم عظيمى است و بـايـد
نـاظـر بـدانيد خدا را بر اعمال خودتان ، بايد شما ديگران را هم تربيت كنيد همه
اشـخاصى كه در هر مركزى هستند بايد آن مركز را به صورت يك تعليم گاه در آورند
همانطورى كه در صدر اسلام آن كه رئيس دولت بود و آن كه سردار بود، سردار لشگر بـود
بـا اعـمـال خـودشـان مـردم را تـربـيـت مـى كردند، با حرف هاى خودشان ، با كردار
خودشان مردم را تربيت مى كردند. بايد ما كه دعوى اين را داريم كه مسلمان هستيم و
تابع اولياى اسلام هستيم ، بايد ما هم با كردار و رفتار خودمان تربيت كنيم مردم را.
اگر خداى نـخـواسـتـه انـحـرافـى در مـجلس پيدا بشود، چون منعكس مى شود به همه جا
ممكن است كه انـحـراف در سـطـح گـسـتـرده اى پـيـدا بـشـود و مـسـووليـت بـزرگ
بـاشد. چنانكه اگر انحرافاتى را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب كنيد،
اجر بسيار بزرگى را داريـد، اجـر انـبـيا را داريد. از الان بناى بر اين نگذاريد كه
ما يك جبهه كذا و يك جبهه كذا، از اول بناى مبارزه باشد، مبارزه نيست ، مباحثه است
، مباحثه ، مباحثه نرم اسلامى . مى خـواهيد هر كدام مسائلى كه داريد به ديگرى
بگوئيد با برهان ، با بيان ، البته بايد بـگـوئيـد امـا مـبـارزه نـداريـد بـا هم .
همه براى اسلام هستيد و خدمتگزار اسلام هستيد و مى خـواهـيـد بـراى اسـلام خـدمـت
بكنيد. از حالا بنا نگذاريد به اينكه يك جبهه بندى كنيد، يك دسته اين طرف ، يك دسته
آن طرف و همان كارهائى كه در مجالس سابق مى كردند و همان دعواها و نزاع هائى كه به
انحطاط مى كشيد خودشان و ملت را و من نمى دانم آيا در مجالس خـارج از ايـن كشور يك
همچو نزاع ها و داد و قال ها و بدگوئى هائى بوده است كه تقليد كـردنـد ايـنـهـا از
آنـهـا يـا نـه ابـتـكـار بـوده ، ايـن را مـن اطـلاع نـدارم ، لكـن عـلى ايـحـال ،
چـه تـقـليد از ديگران بوده است و چه ابتكار خودشان بوده است ، يك امر بسيار مـشوه
بدى بود كه تلخى او در ذائقه بايد بماند تا آخر و من اميدوارم كه كارهاى شما آن
تلخى ها را از ذائقه ها بزدايد.
كفران نعمت ، كار شكنى و تضعيف يكديگر موجب انحطاط و سقوط مى شود
و يـك مطلبى كه باز مى خواهم عرض بكنم كه دنباله همين است ، اين است كه الان كشور
ما اول عـمـلش و اول كـارش اسـت . بحمدالله تا حالا تمام آن چيزهائى كه يك حكومت
لازم دارد، مـحـقـق شـده اسـت ، لكـن بـاز اول كـار اسـت در ايـن كـار يـك ويـژگـى
اى هست كه بعدها آن ويـژگـى ديـگـر مـمـكـن اسـت نـبـاشـد. حـالائى كـه از خـارج و
داخل به كشور ما هجوم مى شود، در داخل با طرح مختلف ، قلم هاى مختلف ، مجله هاى
مختلف و گـويـندگان مختلف و اشخاصى كه شلوغ مى كنند در اين مملكت ، ابتلاء هست و از
خارج هم كـه بـا قـدرت هـاى بزرگ ، محل ابتلاى ما هست ، ما اگر بخواهيم براى
كشورمان ، براى اسـلام پـيـروزى حـاصـل بـشـود، بـايد كارشكنى نكنيم از هم ، بايد
همه يكصدا باشيم . قـضـيـه هـدايـت مـساله اى است ، قضيه كارشكنى مساءله ديگر،
هدايت بايد كرد. مركز همه قـانـون هـا و قـدرت مجلس است . مجلس هدايت مى كند همه را
و بايد بكند، اما بناى بر اين نـبـاشـد كـه مـجلس دولت را ضعيف كند و بناى بر اين
هم نباشد كه دولت مجلس را ضعيف كند، تضعيف هم يك ، تضعيف خودش هم هست . اگر رئيس
دولت ،
رئيـس جـمهور تضعيف كند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مى كند و اگر مجلس تضعيف
كـنـد دولت و رئيـس جـمهور و آنهائى كه اجرا مى خواهند بكنند، اين خودشان هم تضعيف
مى شوند و امروز صلاح نيست . اگر چنانچه در يك وقتى هم يك همچو مطلبى واقع بشود، آن
هـم يـك جـرم اسـت ، امروز اين مساءله جرم بسيار بزرگ است براى اينكه در آن مواقعى
كه مملكت ما ابتلاء به اين مصائب ندارد، خوب يك كار خلاف است اما كار خلافى نيست كه
مملكت مـا را تـهـديد به نابودى و شكست بكند اما امروز كه مملكت ما وضعش اينطورى
است و نمى تـوانـنـد آنـهـائى كه عمال خارجى هستند و خود خارجى نمى توانند ببينند
كه در ظرف يك سـال و دو سـه مـاه ، چـنـد مـاه ، تـمـام كـارهـائى كـه در چـنـديـن
سـال انـجـام نـگـرفـتـه ايـنـجـا انـجـام گـرفـت ، ايـن را نـمـى تـوانـنـد
بـبـيـنند، اينها از اول هـى خيال مى كردند كه خوب ، به خودشان وعده مى دادند كه
اصللا جمهورى اسلامى ، ايـن پـا نـمـى گـيـرد اصـلش با او مخالفت مى كردند
(جمهورى ، نه ، لازم نيست اسلامى بـاشـد، جـمـهـورى مـلى بـاشـد)
مـا از ايـن مـلى هـا هيچى نديديم جز خرابكارى ، اگر يك نـفـرشـان آدمـى بـود كه
صحيحى بود، اسلامى بود كه صحيح بود، ما نديديم چيزى از ايـنـها. همه ما اسلامى پيش
برويم ، با برنامه اسلامى پيش برويم . پيروزى ما مرهون اسـلام اسـت ، نه مرهون من
است نه مرهون شما و نه مرهون هيچ قوه اى ، مرهون اسلام است . اسـلام بـه مـا ايـن
پيروزى را داده است اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما اعـطـا كـرده
اسـت و اين نعمت را اگر چنانچه شكرگزارى نكنيم ممكن است كه يكوقتى خداى نـخـواسـتـه
از مـا بـگـيـرنـد. شـكـرگـزاريـش بـه ايـن اسـت كـه هـمـانـطـورى كـه در اول هـمـه
دست ها بلند شد كه ما اسلام را مى خواهيم ، جمهورى اسلامى را مى خواهيم ، خداى
تبارك و تعالى عنايت فرمود و اعطا كرد، اگر ما از حالا اين دست ها را كنار بزنيم ،
يكى از ايـن طـرف بـرود و يـكـى از آن طـرف بـرود و يـكـى يـك چـيزى بگويد و يكى يك
چيز ديگرى بگويد و جبهه بندى بشود و دولت با مجلس ، مجلس با دولت و همه با هم به هم
بـريـزند ممكن است كه عنايت خدا به واسطه كفران نعمت برداشته بشود و ما انحطاط همه
چـيـز پـيـدا بـكـنـيـم و كـشـورمـان بـاز بـرگـردد بـه حـال سـابـق ، بـه همان ظلم
ها و همان ستم هايى كه همه ديديد و همه ديديم . شكرگزارى بـه ايـن است كه شماهائى
كه وكيل ملت هستيد كارشكنى براى دولت نكنيد، هدايت كنيد، هر جائى كه پا را كنار مى
گذارند هدايتش بكنيد، دولت هم هر كس شود و هر كس هست و نخست وزيـر هم هر كس هست ،
دولت هم هر كس هست ، آنها هم كارشكنى براى مجلس نكنند، آنها قوه مـجـريـه هـستند
همه روى قانون عمل بكنند. اين قانونى كه ملت برايش راى داده است ، همين راى نـداده
اسـت كـه روى طـاقـچـه بـگـذاريـد و كـارى بـه آن نـداشـتـه بـاشـيـد، برويد
مـشـغـول كـار خـودتـان بشويد. اين قانون بايد دست همه باشد و همه خدود را قانون
معين بـكـنـد. قـانـون بـراى مـجلس حدود معين كرده است ، تخلف از اين حدود نشود.
براى رئيس جـمـهـور تـحـديـد كـرده ، حـدود قـرار داده ، او هـم تـخـلف نـكـنـد.
بـراى نـخـسـت وزيـر و امـثـال ايـنـهـا و دولت ها حدود معين كرده ، آنها هم نبايد
خارج بشوند. هر كه خارج بشود از حدود، بايد اين را تنبه بدهند، هدايت كنند او را.
تكليف بر حركت در مسير خدا بدون خوف از چپ و راست
و شـمـاهـا هـم مـن امـيـد ايـن را دارم كـه چـهـره هـاى نـورانـى كـه در مقابل من
واقع شده اند بدانند كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم هستيد و بايد براى اسلام و
براى احكام و براى احكام اسلام (كه به ما منت گذاشته است و همه پيروزى هاى ما بـه
واسـطـه اوسـت ) خـدمـت بـكـنيم و با كمال قدرت خدمت بكنيم . خوف اين معنا را
نداشته بـاشـيـد كـه اگـر در مجلس شما يك مطلبى را بگوئيد، پيش روشنفكرها اين خوب
نيست . شما نماز هم اگر بخوانيد بعضى از اين روشنفكرها پيششان خوب نيست ، شما اگر
دعا هم بـخـوانـيـد بـعضى از اينها پيششان خوب نيست . من نمى گويم همه روشنفكرها،
روشنفكر خـوب در هـمـه طـبـقات هست اما آنهائى كه از اولى كه اين جمهورى اسلامى
خواست پايش را بگذارد در اين مملكت مخالفت كردند و آنهائى كه به اسم خدمت به خلق مى
خواهند نگذارند ايـن جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. شما خوف هيچ كس را نداشته
باشيد، نه خوف چپى هـا را داشـتـه بـاشـيـد، نـه خـوف راسـتـى هـا را داشـتـه
بـاشـيـد. شـمـا در مـسـائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام
است بايد به اسلام فـكر بكنيد، نبايد فكر كنيد كه حالا كه در فلان كشور كذا چه جور
واقع شده ما هم خوب است كه التقاطى باشيم ، يك قدرى بگوئيم خدا، يك قدرى هم بگوئيم
چيز ديگر. مستقيم بـاشـيد و با استقامت كارتان را پيش ببريد پشتيبان شما خداست . از
هيچ چيز، از هيچ قوه نترسيد من نمى گويم كه شما بر همه قوه ها غلبه مى توانيد
بكنيد. ما كه چيزى نداريم ، هـمـه چـيـز مـا دسـت دشـمـن مـاست . من عرض مى كنم كه
وقتى بنا شد كه ما به تكليفمان عـمـل بـكـنـيم و ما آن راهى را كه خداى تبارك و
تعالى پيش پاى ما گذاشته است آن راه را بـرويـم بـراى مـا شـكـسـت هـيـچ نـيـسـت
بـراى ايـنـكـه از دو حـال خارج نيست يا اين است كه ما پيش مى بريم كه شكست هيچ
نيست و يا اين است كه نه ، مى آيند و ما را عقب مى زنند، ما تكليفمان را عمل كرده
ايم ، چه شكستى است ؟ سيدالشهدا هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين ، كشته
شد و زنده كرد يك عالمى را. امير المومنين هم در جنگ ها، در جنگ صفين شكست خورد لكن
شكست نبود اين ، او به خدمت اسلام بود و براى خدا كار مى كرد، كسى كه براى خدا كار
بكند، هيچ وقت شكست در آن نيست ، برد با آنهاست . شما خوف اين را نداشته باشيد كه
اگر چنانچه يك چيزى برخلاف مثلا مسلك ماركسيسك بـگوئيد، بگويند كه اينها چه عقب
مانده هستند، خود آنها عقب مانده اند. همان هائى كه ادعاى نمى دانم كمونيستى و كذا
مى كنند خود آنها از همه قلدرتر و از همه ديكتاتورترند و ملت هـايـشان را همه به
بند كشيده اند، آزادى در آن ممالك نيست براى كسى ، همانطورى كه در ممالك غربى هم
آزادى نيست در كار، صحبت آزادى ، حرف آزادى است . اگر آزادى باشد، اين سـيـاه هـاى
بـيـچـاره چـه كـرده انـد كـه ايـنـطـور تـحـت فـشـارنـد؟ در هـيـچ جـاى دنيا شما
خـيـال نـكـنـيـد كـه ايـن طـرح هائى كه مى دهند و اين بساطى كه درست مى كنند يك
واقعيتى باشد و بخواهند روى آن رفتار بكنند. اين مجلس هاى كذا كه در دنيا درست شده
است و به دست قدرتمندها درست شده است و لهذا حق وتو دارند، همه از آن قدرتمندها،
اينها همه بازى اسـت بـراى بـلعـيـدن مـاهـا، ايـن يـك مـانـور سـيـاسـى اسـت كـه
بـا آن مـاهـا را اغفال كنند و ماها با ببلعند. شما نبايد گول
از ايـنـها بخوريد و تحت تاثير نه شرقى ها واقع بشويد و نه غربى ها وارد بشويد، شما
آنطورى كه اسلام مقرر فرموده است عمل بكنيد، اگر هر كس هم هر چه به شما بگويد
اعـتـنـا بـه او نـكنيد. اسلام مدنظر شما باشد و اين را بدانيد كه آنهائى كه با اين
مجلس مـخـالفـنـد و آنهائى كه با اين انقلاب مخالفند و آنهائى كه با اسلام مخالفند
هر كارى بـكـنـيـد آنـهـا بـه مخالفت خودشان ادامه مى دهند منتها يك وقتى با يك
بهانه است بعد يك بـهانه ديگر پيدا مى كنند. شما توجه داشته باشيد كه اسلام به
اسلام خدمت كنيد و به كـشـور خـودتـان خـدمـت كنيد. شما وكيل مردمى هستيد كه همه
اسلام را مى خواهند و همه كشور خـودشـان را مـى خـواهـنـد و شـمـا بايد براى اين
ملت خدمت بكنيد، به آن چيزى كه شما را وكـيـل كـرده اسـت خـدمـت بـكـنيد، اگر
انحراف پيدا كنيد برخلاف ملت ، خيانت كرده ايد به وكـالتـى كـه داريـد. و مـن
امـيـدوارم كـه انـشـاءالله شـمـا بـا كـمـال قـدرت ، بـا كـمـال عـزت و عـظمت اين
نهضت را به پيش ببريد و مجلس ، يك مجلس اسـلامـى اخـلاقـى هـمـه چـيـز تـمـام
بـاشـد و شما معلم اخلاق جامعه باشيد و همه جامعه هم پـشـتـيـبـان شـمـا بـاشـد و
همه تان يك هويت بين دولت و ملت و ارتش و مردم همه يك هويت بـاشـيـد، هـمـه اعـضـاى
يـك انـسـان بـاشـيـد، هـمـه در خـدمـت انـسـان كـامـل كـه رسـول اكـرم (ص ) اسـت
بـاشيد و همه به منزله اعضاى او باشيد براى خدمت و اگـر ايـنـطـور شـد، پـيـروزى
نصيبمان هست و اگر خداى نخواسته انحرافات پيدا شد و اغـراض شـخـصـيـه پـيـش
بـيـايـد و نـمـى دانـم مـسـنـدها بحث بشود و مقام ها طرح بشود و امثال اينها، اين
اولا انحطاط اخلاقى زياد است و انحطاط در پيشگاه خداست و ثانيا خوف اين است كه
نتوانيد اين بار را به منزل برسانيد.
خـداونـد انـشاءالله همه شما را تاييد كند و همه ما را و همه مسلمين را تاييد كند و
همه را از شر شيطان بزرگ و آنهائى كه دنباله او هستند حفظ كند و ما را از شر نفس
اماره بالسوء حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 7/3/59
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با خواست خداوند متعال و به مباركى و ميمنت در روزى بسيار بزرگ مجلس شوراى اسلامى
افـتـتـاح مـى شـود. سـيـزدهـم رجب كه روز ولادت با بركت و سعادت بزرگمرد تاريخ و
معجزه دهر اميرالمومنين على بن ابيطالب صلوات الله و سلامه عليه ، مجلس مقدس
شوراى اسـلامـى كـه اوليـن مـجـلس جمهورى اسلامى است و اولين مجلس است كه با
انتخابات آزاد انـجـام گـرفـت ، گـشـايـش مى يابد و من اميدوارم كه اين مجلس به
بركت اين روز مبارك ، مجلس عدالت و پيرو اسلام و به نفع مسلمين و كشور اسلامى باشد.
سپاس خداوند بزرگ را كه در مدتى كوتاه ملت ايران موفق شد كه اساس جمهورى اسلامى را
با آزادى و آرامش بـنـيـان گـذارد و ايـن از بـركـت اسـلام و وحـدت كلمه قشرهاى
متعهد اسلامى است . اينجانب طليعه اين مجلس مبارك را به ملت بزرگ ايران و شما
نمايندگان محترم تبريك عرض مى كنم و تذكراتى را كه دوستان من خود نيز توجه دارند
تكرار مى نمايم :
1!!! شـمـا دوسـتـان مـحـتـرم نـمـايـنده ملتى هستيد كه جز به اسلام بزرگ و عدالت
الهى اسـلامـى فـكـر نـمـى كـنـنـد و انـتـخـاب شـمـا بـراى پـيـاده نـمـودن عدالت
اسلامى كه در طـول سـلطنت ظالمانه و غاصبانه رژيم شاهنشاهى از آن محروم بودند،
رژيمى كه ثروت سـرشـار كـشـور را بـه خـود و هـم پيمانان ناميمون خود اختصاص داد و
براى ادامه سلطه جـبـارانه خود به جيب ابر قدرت ها ريخت و ملت مظلوم را در سطح
بسيار وسيعى از اولين احتياجات محروم و به خاك سياه نشاند و كشور را در تمام زمينه
هاى فرهنگى ، اقتصادى ، سياسى و نظامى وابسته به اجانب و خصوصا آمريكا كرد. ببينيم
شما و دولت منتخب شما با ملت مستضعف كه به حركت انقلابش همه ما را از انزوا خارج
نمود چه خواهيد كرد.
2!!! اميد آن است كه رسيدگى به حال مستضعفين و مستمندان كشور كه قسمت اعظم ملت
مظلوم را در بر مى گيرد در راس برنامه ها قرار گيرد و در نخستين مجلس شوراى اسلامى
طرح هـائى جدى در رفاه حال اين طبقه محروم داده شود و از طرف دولت منتخب شما بدون
مسامحه بـه مـورد اجـرا گـذاشـتـه شـود تـا در پـيـشـگـاه خـداونـد متعال ، بعضى از
ديون خودتان را به اين طبقه عزيز كه جان خود را براى اسلام و آزادى و اسـتـقـلال
كـشور در طبق اخلاص گذاشته و پيروزى را براى انقلاب اسلامى به ارمغان آورده اند،
ادا كرده باشيد.
3!!! شـمـا مـنـتـخـبـيـن مـجـلس كـه از پـشـتـيـبـانـى جـدى ملت عزيز برخورداريد،
بايد با كمال قدرت در مقابل قدرت هاى شيطانى كه
در رژيـم دست نشانده سابق ، حاكم بر سرنوشت ما بودند بايستيد و از هيچ قدرتى غير از
قدرت خداوند قادر نهراسيد و جز به مصالح كشور به چيز ديگرى فكر نكنيد. متوجه
بـاشـيـد كـه در خـارج از مـجـلس بـا صـحـنـه سـازى هـا و اغـفـال ، چـه بسا
چپگرايان و يا راستگرايان و يا ريشه فاسد رژيم سابق طمع كنند كه بـا نـفوذ در مجلس
مقاصد شوم اجانب را تحميل نمايند. بايد همه با هوشيارى در طرح ها و مـسـائل روز
دقـت فـرمـائيـد و از كـيـد دشـمـنـان بـه خـداى تـعـالى پـنـاه بـبـريـد. خداوند
متعال همه ما را از لغزش ها نگه دارد.
4!!! بـحـمـدالله در مـجـلس ، دانـشـمندان و علماى آشنا به احكام شرع مطهر حضور
دارند و فقهاى نگهبان حاضرند، ليكن لازم است طرح هائى كه در مجلس مى گذرد مخالف با
احكام مقدسه اسلام نباشد و با كمال قدرت ، با پيشنهادهاى مخالف با شرع مقدس كه ممكن
است از روى نـاآگـاهـى و غـفـلت طـرح شـود شديدا مخالفت نمائيد و از قلم هاى مسموم
و گفتار مـنـحـرفـيـن هـراسـى نـداشـتـه بـاشـيـد و سـخـط خـالق را بـراى رضـاى
مـخـلوق تحصيل نكنيد و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانيد.
5 !!! اين مجلس كه اولين دوره در جمهورى اسلامى است ، الگوئى است براى مجالس آينده
و هـر سـنـت حـسـنـه و يـا سـيـئه اى ممكن است هر مجالس ديگر اثر گذارد و براى شما
اجر جـزيـل و يـا خداى نخواسته وزر و وبال به بار آورد. لازم است در مذاكرات و
برخورد آرا به طور آرام و با احترام متقابل عمل شود، نه مثل دوره هاى رضا خان و بعد
از آن و لازم است از دسـتـه بـنـدى هـا و جـهـت گـيـرى هـاى غـيـر اصـولى بـراى
كـوبـيـدن طـرف مقابل جدا احتراز شود كه تنها حل مسائل در محيط آرام امكان پذير است
.
6 !!! ويژگى اين مجلس و محيط كشور در اين دوره ايجاب مى كند كه مجلس و دولت هماهنگ
شود تا بر مشكلات كشور فائق آيند و هيچ يك از نهادهاى جمهورى اسلامى خصوصا مجلس و
رئيـس جمهورى و دولت براى يكديگر و ديگران كارشكنى نكنند و خود را به طور جدى در
خـدمـت اسـلام و كشور در آورند تا خداى متعال آنها را پشتيبانى فرمايد و نداى
آسمانى انسان ساز (واعتصموا بحبل الله
جميعاو لا تفرقوا) را در نظر داشته و
اطاعت نمايند و از مـنـازعـه و تـفـرقـه اجتناب نمايند و به امر آموزنده الهى گوش
فرا دهند و (و لاتنازعوا فـتـفـشـلوا و
تـذهـب ريـحـكـم ) كـه دنـبـاله آن
تـنـازع ، فشل و شكست و رفتن رنگ و بو و آبروست .
7 !!! سـيـاسـت نـه شـرقـى و نه غربى را در تمام زمينه هاى داخلى و روابط خارجى حفظ
كنيد و كسى را كه خداى نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر
نـپـذيـرفـت ، او را مـنـزوى نـمـائيـد و اگـر در وزارتـخـانه ها و نهادهاى ديگر
كشور چنين گـرايـشـى بـاشـد كـه مـخـالف مـسـيـر اسـلام و مـلت اسـت اول هـدايـت و
در صـورت تـخـلف ، اسـتـيضاح نمائيد كه وجود چنين عناصر توطئه گر در راس امور يا در
قطب هاى حساس موجب تباهى كشور خواهد شد.
8 !!! طـرح هـا و پـيـشـنـهـادهـائى كـه مـربـوط بـه عـمـران و رفـاه حـال مـلت
خـصوصا مستضعفين است انقلابى و با سرعت تصويب كنيد و از نكته سنجى ها و تـغـيـيـر
عبارات غير لازم كه موجب تعويق امر است اجتناب كنيد و از وزارتخانه ها و ماموران
اجرا بخواهيد كه از كاغذ بازى ها و غلط كارى هاى زمان طاغوت اجتناب كنند و رفاه ملت
مـظـلوم و عـقـب افـتـادگـى هـاى آنـهـا را بـه طـور ضـربـتـى تحصيل و ترميم كنند.
9 !!! در ادارات دولتـى قـوانـيـن دست و پاگيرى كه در مجالس غير قانونى رژيم سابق
بـه تـصـويـب رسـيـده و مـوجب تعويق و يا تعطيل امور شده و مى شود و جامعه را به
تنگ آورده اسـت بـه طـور انـقـلابـى لغـو كـنـيد (گر چه خود لغو است ) و به جاى
آنها قوانين مترقى را كه رفاه ملت در آنها به بهترين وجه ملاحظه شده باشد جايگزين
گردانيد.
10!!! مـجلس جمهورى اسلامى همان سان كه در خدمت مسلمين است و براى رفاه آنان فعاليت
مى نمايد، براى رفاه و آسايش اقليت هاى كه در اسلام احترام خاصى دارند و از
قشرهاى مـحـتـرم كـشـور هـسـتـنـد اقدام و فعاليت مى نمايد و اساسا آنان با
مسلمانان در صف واحد و براى كشور خدمت مى كنند و در صف واحد از تمام ارزش ها و ماثر
آن برخوردار باشند.
11!!! از حـضـرات فـقـهـاى نـگـهـبان تقاضا مى شود كه در ماموريت مهم خود به هيچ
وجه مـلاحـظه اشخاص و يا گروه هاى انحرافى را ننموده و به وظيفه بسيار خطير خود
قيام و اقـدام نـمـوده و نگهبانى از اسلام و احكام مترقى آن نمايند و خدمت خود را
با قدرت تمام در پـيـشـگـاه خـداونـد مـتـعـال و ولى مـطـلق او حـضـرت ولى الله
اعـظـم امـام عـصـر عـجـل الله تـعـالى فـرجـه الشـريـف عـرضـه دارنـد. از خـداونـد
متعال عظمت اسلام و مسلمين و كشور عزيز را خواستارم .
والسلام على المسلمين و على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 8/3/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤ ولان سپاه
پاسداران انقلاب اسلامى
ميزان حاكميت الله در نفوس ، محكى براى سنجش ايمان
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان متشكرم كه در اينجا مجتمع شدند و با من مواجه شدند تا چند كلمه اى عرض
كنيم . خـداى تـبـارك و تعالى يك ميزانى در قرآن كريم قرار داده است كه با آن ميزان
ما بايد خـودمـان را و ديـگـران را بـشـنـاسـيم . مى فرمايد كه :
(الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا
اولياء هم الطاغوت يخرجونم من النور الى الظلمات ).
مـيـزان در مـؤ مـن و غـير مومن ، مؤ من واقعى و غير مؤ من اين است كه كتاب خدا مى
فرمايد كه اگر چنانچه مؤ من است ، خداى تبارك و تعالى ولى اوست و مومنين را خداى
تبارك و تعالى از هـمـه ظـلمـت هـا، از هـمه تاريكى ها، از همه چيزهائى كه انسان ها
را محجوب مى كند از حق تـعـالى ، از هـمـه اينها اخراج مى كند و در نور وارد مى
كند. اين انسانى كه در اينجا غرق حـجـاب هـاسـت ، غرق ظلمات است ، اگر چنانچه ايمان
واقعى بياورد، از همه انواع ظلمات ، خـداونـد او را خـارج مـى كـند و به نور وارد
مى كند. يك قلب ظلمانى كه در اين عالم تمام چـيـزهـايـش حجاب است براى او، اين حجاب
ها را خداى تبارك و تعالى يكى پس از ديگرى بـر مـى دارد و نـور را بـه جـاى آنـهـا
مـى گـذارد كـه نـور مـطـلق هـمـان جـمـال خـودش هست . ما اگر بخواهيم خودمان را
بسنجيم و كسانى كه مدعى هستند بسنجيم ، بايد ببينيم كه اين ميزان ، اين دو تا
ميزانى كه خداى تبارك و تعالى براى معرفى مومن هـا و غـيـر مومن ها فرموده است ، در
خودمان هست يا نيست . به مجرد اينكه من يا شما ادعا كنيم كه ما مؤ من بالله هستيم ،
تا آن محكى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده است در ما نباشد يـك ادعـاى پـوچـى است
. ببينيم كه ما از اولياى خدا هستيم و خدا ولى ماست ، يا از اولياى طـاغوت هستيم و
طاغوت ولى ماست . اگر چنانچه از اين گرفتارى هاى عالم طبيعت ، از اين ظـلمـت هاى
عالم طبيعت شما شما ديديد كه خارج شديد، علاقه هايى كه انسان به اين عالم طـبـيعت
دارد، اين علاقه ها برداشته شده است يا كم شده ، اگر شما خودتان را يافتيد كه هـر
كـارى مـى خـواهيد بكنيد براى خدا مى خواهيد بكنيد، حكومت الله در شما و در قواى
شما سـلطـه دارد، شـمـا هـمه چيزتان ، تمام اعضا و قوايتان فرمانبردار حكم خداست .
چشم شما احـتـراز كند ار آن چيزهائى كه موجب ظلمت قلب مى شود، الله ولى است . محك
بزرگى است كـه هـركـس خودش را مى تواند بشناسد، مى تواند بفهمد كه اين ايمانى كه
ادعا مى كند، همان ادعاست يا خير نور ايمان در قلب او وارد شده است و ظلمت ها
همه بر كنار شده است . ما، هر كس ، در هر جا كه هستيم و شما در هر محلى كه هستيد،
چه در بـازار بـاشـيـد و چه در مدرسه و چه سپاه پاسداران باشيد و چه قواى انتظاميه
ديگر و چـه رئيس جمهور باشيد يا وزير باشيد يا وكيل باشيد يا ساير قشرهاى ديگر، اين
حكم عـمـومـى ، ايـن مـيزان عمومى ، اين محكى كه براى عموم است در اين معنا، اين
محك را بايد ما خـودمـان پـيـش خـودمـان وقتى كه آن در شب خلوت هست و شما فارغ
هستيد، فكر كنيد كه آيا قـلب شـمـا يـك قـلب نـورانـى مـتـوجـه بـه نـور اسـت يـا
يـك قـلب ظـلمـانـى مـتـوجـه به آمـال شـيـطـانـى يـا الله اسـت يـا طـاغـوت ، ايـن
از ايـن دو حـال خـارج نـيـسـت ، يـا حـكـومت در ما، حاكم در ما الله است يا حاكم
در ما طاغوت است . اگر چـنـانـچـه مـا تـوجـه مان به اين دنيا و به اين مسائلى كه
بر ما عرضه مى شود در دنيا، تـوجـه مـان بـه عـالم طبيعت است ، هر چه مى خواهيم
براى خودمان مى خواهيم ، هر كارى مى كـنـيم خدا در كار نيست ، ما از طاغوتيم و
اولياء ما هم طاغوت است و اگر چنانچه خودمان را تـهـذيـب كـنـيـم ، خودمان را تربيت
كنيم و از اين غلاف هائى كه هست خارج كنيم و به مبداء نـور بـرسـيـم و قـلب مـا
مـتـوجه به حق تعالى باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگذار حق بـاشـيـم هر چه نعمت خدا
به ما داده است در خدمت او صرف كنيم ، اين علامت اين است كه ما از ظـلمـت هـا يا از
بعضى ظلمت ها خارج شديم و به نور و بعض مراتب نور وارد شديم . شما آقـايـان كـه در
راس سـپـاه پـاسداران هستيد، خودتان را، توجه كنيد به خودتان ، توجه كـنيد ببينيد
كه در اين خدمت ، اخلاص داريد براى خدا، براى خدا خدمت مى كنيد، براى احكام خـدا
خـدمـت مـى كـنـيـد، بـراى جـمـهورى اسلام خدمت مى كنيد يا اينكه نه ، مقصدتان
چيزهاى ديـگـرى اسـت و ايـن بـهـانه است . اين محك را در خودتان آزمايش كنيد، اگر
ديديد اغراض خـيـلى دنـبـال هـم اغراض است كه پيش مى آيد، غرض هاى نفسانى است ، اين
(من بايد چه بـاشـم ، او بـايـد چـه باشد)
غرض هاى حيوانى است ، اگر ديديد اينطور است ، بايد خودتان را از اين ورطه اى كه
مهلك است نجات بدهيد. مبادا يك وقت تمام عمر انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمى
فهميده . اين از امورى است كه اينقدر دقيق است كه خود انسان هم خودش را نمى تواند
بفهمد. گاهى انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم مى رود و نـمـى
فـهـمـد. از اول عـمـر تـا آخـر عـمـر دارد روى اغـراض نـفـسـانـيـه عـمل مى كند،
پاسدارى هم اگر مى كند، روى اغراض نفسانيه است و به خدا ارتباط ندارد، در ارتش هم
كه هست ، خدمت نظامى هم كه مى كند روى اغراض نفسانيه است و ارتباط به خدا نـدارد،
طـلبـه هـم هـسـت و درس هـم كـه مى خواند روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط
نـدارد، مـلا هـم هـسـت و فـتـوا مـى دهـد روى اغراض نفسانيه است به خدا ارتباط
ندارد. اين مـعـيـارى كـه خـدا تـعيين فرموده است اينهاست كه
(والذين كفروا و اولياءهم الطاغوت )
مـيـزان ايمان و غير ايمان ، ممكن است كه ما بالفظ و با شهادت به آن چيزهائى كه
ميزان است در اسلام ، شهادت بدهيم ، شهادتمان هم جدى باشد لكن باز در آن محكى كه
خدا قرار داده اسـت بـبـيـنـيـم كه ما در آن ، در آن جمعيتى كه دو دسته كرده خدا،
(الذين امنوا و الذين كـفروا)
بخواهيم بفهميم كه ما از سنخ كفار هستيم ولو در مسلمين ، مسلمين و احكام اسلام به
مـا....، مـا مـسلمانيم ، مسلمان هم اين است كه شهادتين را بگويد و آدابش هم بجا
بياورد لكن ايـمـان يك مساءله فوق اين است ، يك مطلبى بالاتر از اين است . ما بايد
خودمان را امتحان كنيم به همين ميزانى كه
خـدا قرار داده ، بفهميم ولى ما خداست يا ولى ما طاغوت است ، ما داريم خدمت به
شيطان مى كـنـيـم يـا خـدمـت به خدا مى كنيم . ما كه داريم درس خوانيم ، براى خدا
درس مى خوانيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان شيطان است . ما كه داريم فتوا مى
دهيم ، براى خدا فتوا مى دهـيـم يـا براى هواهاى نفسانى كه همان شيطان است . ما كه
در ادارات كار مى كنيم ، براى خـدا كـار مـى كـنيم يا براى هواهاى نفسانيه كه همان
طاغوت است و شيطان است . اين محكى اسـت كـه خـدا قـرار داده . بـرادرهـا! ايـنـجـا
يـك مـنـزلى اسـت كـه شـمـا هـسـتـيـد، از ايـن مـنـزل بـايـد بـرويـد، ايـن خـرقه
را بايد تهى كنيد، زود و دير دارد اما اينطور نيست كه نـبـاشد، هست ، ممكن است يكى
صدسال هم زنده باشد لكن خواهد رفت . آيا وقتى مى رود در نـور وارد مـى شـود، يـا در
ظـلمـت ؟ مـيـزان هـمـيـن جاست . شما كه پاسدارهاى اسلام هستيد و رفقايتان پاسدار
اسلام هستند، ببينيد كه اغراض هست كه شما را وادار كرده به اينها و هر روز يـك
بـهـانـه اى مـى گـيـرنـد و يك كار مثلا خداى نخواسته مى كنيد يا نه شما يك راه
مـسـتـقـيـم را، يـك صـراط مـسـتقيم را داريد مى رويد، انحراف از اين طرف و آن طرف
نيست ؟ صـراط مـستقيم آن صراطى است كه يك طرفش اينجاست و يك طرفش خداست ، مستقيم كه
راه صاف است ، هر انحرافى از هر طرف ، انحرافى است كه انسان را از راهش باز مى دارد
و مى كشدش به طرف ظلمت ها.
ولايت خدا و روحيه الهى زاييده از نهضت را حفظ كنيد
شـمـا كـوشـش كـنـيـد كـه اغراضتان را كم كنيد حتى الامكان تا انشاءالله موفق بشويد
كه اغـراض در شـمـا بـمـيـرد، شـمـا خـدمـت بـراى اسـلام مـى خـواهـيـد بـكـنـيـد،
از اول هم همين طور، وقتى كه اين نهضت و اين انقلاب اسلامى بپا شد همه گروه هائى كه
در ايران بودند (الا آن منحرف هائى كه هميشه منحرفند) اينها همين طور به طور
خودكار، هيچ كـس نـيـامـد بـه شـمـا بـيـخ گـوشـتـان بـگـويـد بـيـا بـرويـم چـه ،
خـودتـان اصـل فـهـمـيـديد كه بايد اين راه را رفت ، اين راه ، راه خداست ، شما يك
مرتبه اش را طى كـرديـد و او ايـنـكـه موانع را كه براى پيشرفت اسلام بود و براى
پيشرفت احكام اسلام بود، از بين برداشتيد، البته بعضى موانع هست اما مهمش را از پيش
برداشتيد و همه تان بـا هـم ، هـمـه اهـالى ايـن مـمـلكـت بـا هـم يـكصدا شدند و در
آن حالى كه همه با هم يكصدا مـشـغـول بـه فـداكـارى بـودنـد، هـيـچ طـاغـوت در كـار
نـبـود، الله بـود، يـك تـحول عجيب معجزه آسايى در شما و در ساير قشرهاى ملت پيدا
شده بود كه اصلا" فكر اينكه ما يك مقامى داشته باشيم يا اين كار را مى كنيم براى
مقامى ، اين كار نبوده است . آن كـسـى كـه با مشت گره كرده جلوى تانك مى رود و زير
تانك مى رود اين براى مقام ديگر نـيـسـت ، ايـن بـراى خداست . آن كسى كه بدون اسلحه
حمله مى كند به اسلحه دارهائى كه آنـهـا بـدون مـلاحظه مى زنند، اين ديگر براى اين
نيست كه برسد به يك نواى دنيائى ، دارد جانش را مى دهد، كسى كه از دنيا مى خواهد
بگذرد، ديگر نمى شود براى دنيا باشد. در آن تحول همه تان ، تقريبا همه آنهائى كه در
ميدان وارد بودند زن ها، مردها، بچه ها، بـزرگ هـا، زن هـا بـا بـچـه هـاى كـوچـكـى
كـه در آغـوش شـان بـود، در آن حـال هـيـچ ابـدا شـبـهـه شـيطانى نبود، هيچ آمال
شيطانى توى آن نبود، آن حالتان را ياد بياوريد. آن حالى كه بالاى پشت بام ها
مى رفتيد و الله اكبر مى گفتيد و شياطين در اطراف بودند كه شما را نشانه بگيرند. در
خـيـابـان هـا مـى ريـختند و مقابله مى كرديد با آنهائى كه از خدا نمى ترسيدند و
شما را زيـر تـانـك مـى خـواسـتـنـد بـگـيـرنـد. آن حـالتـان را يـاد بـيـاوريـد.
آن حال !!! حال !!! حالى است كه ولى شما خدا بود يعنى همه چيزتان الهى بود، همه
حركت ، حـركـت الهـى بـود، شـماها يدالله بوديد در آنوقت و اين جماعت ، اين جماعت
هائى كه با هم يـكـصـدا فـعـاليـت كـردنـد ايـنـهـا يـدالله بـودنـد
(يـدالله مـع الجـمـاعـه ) آن
حـال را يـادتان باشد، همان حال را حفظش كنيد، نگوئيد حالا تمام شد قضيه و حالا
بيائيم سـر تـقـسـيـم ، تـقـسـيـمـى تـوى كـار نـيـسـت ، تـقـسـيـمـى كـه نـيـسـت ،
تـقـسـيـم مـال آنـهـائى اسـت كـه براى آمال دنيايى كار كردند، شما رفتيد جانتان را
در طبق اخلاص گـذاشـتـيد و هديه كرديد، براى شكم رفتيد اين كارها را كرديد كه حالا
مى خواهيد تقسيم كـنـيـد؟! تـقسيمى توى كار نيست ، از خدا بخواهيد، از خدا اجر
بخواهيد. آن چيزهائى كه در دنـيـاسـت اجـر اين نيست كه شما جانتان را فدا كرديد و
در طبق اخلاص گذاشتيد حالا عوض اينكه جانتان را فدا كرديد يك خانه مى خواهيد، يك
دكان خواهيد، يك پست مى خواهيد، اصلا مـى شـود ايـن عوض او باشد؟! كسى كه همه چيزش
را، خودش را، جوانش را، همه چيزش را فـدا كـرده اسـت ايـن حـالا بـيـايد بگويد كه
يك خانه اى بدهيد عوض اين ، اين عوض دارد اصـلش ؟! ايـن فـداكـارى جـز خـدا كسى نمى
تواند عوض بدهد، اگر همه اين دنيا را به شـمـا بـدهـنـد، عـوض او نـيـسـت . آن حـال
را حـفـظ كـنـيـد، بـرگـرديـد بـه آن حـال ، دوبـاره شـمـا تـحـت رهـبـرى شـيـطـان
نـبـاشـيـد، ولى شـمـا طـاغـوت نـبـاشـد. آن حال اگر حفظ بشود، الان هم شما، همان
ولايت خدا در شما حكومت مى كند و هيچ چيز هم عوض اين نمى شود. شمائى كه مى رويد در
كردستان و فداكارى مى كنيد، اين فداكارى در دنيا عوض ندارد كه شما عوض بگيريد. اگر
توى ذهن تان آمد برويم يك عوضى بگيريم ، مـعـلوم مـى شـود بـراى خـدا نـبـوده ،
بـراى دنـيـا بـوده اگـر قـضـيـه تـقـسـيـم امـوال اسـت ايـن مـعـلوم شـد مـال
دنـيـا بـوده كـه حـالا مـى خـواهـنـد تـقـسـيـم اموال بكنند. در جنگ حنين كه
مسلمين پيش بردند و غنائمى به دست آوردند، پيغمبر اكرم (ص ) تـمـام ايـن غـنـائم را
داد بـه هـمـيـن اهـالى مـكـه و ابـوسـفـيـان و امـثـال ايـنـها، همه غنائم را به
آن كسانى كه مخالفش بودند داد بعضى ها گله كردند كه آخـر مـثـلا چـه ، ما هم بوديم
فرمود كه شما حاضر نيستيد كه آنها شترها را ببرند و شما پيغمبر همراهتان باشد آنها
شتر بردند، قسمت شما پيغمبر است . حيف است انسان فداكارى بـكـنـد آنـوقـت شتر
بخواهد. شمائى كه الان بعضى تان در، شايد خودتان هم بوديد در كـردسـتـان و آن
وقـايـع كـردستان و آن فداكارى ها، حالا كه برگرديد شتر مى خواهيد؟! بـراى خـودتـان
يـك چـيـزى مـى خـواهـيـد؟! چـيـزى مـى تـوانـد مـقـابـل ايـن فـداكـارى باشد؟!
بگذريد از اين علائق ، اينها، اين علائق همه اش ظلمت است ، هـمـان ظـلمـاتى است كه
خدا مى فرمايد و (الذين كفروا اولياء هم
الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات ).
فطرت همه بر نورانيت است . فطرت شما فطرت نورانى است ، فـطرت توحيد است ، به دست
خود ما اين فطرت به جهالت ها، به ظلمات كشيده مى شود و مـا بـايـد خـودمـان را
مـواظـبـت كنيم ، بايد مجاهده بكنيم خودمان را، بايد حساب خودمان را بـكـشـيـم
قـبـل از ايـنـكـه آنـجـا حـسـاب از مـا بـكـشـنـد. خـودتـان حـسـابـتـان را
بـكـشـيـد قـبـل از ايـنكه حسابگرها حساب شما را بكشند. همه لحظات چشم هاى شما، همه
خاطرات ذهن شما،
تمام تفكرات باطن شما در حضور خداست و در نامه ها هم در پرونده ها ثبت است . هر
لحظه اى كه در لحظات چشم شما بر خلاف آن چيزى كه دستور است واقع بود، در حضور خداست
و ثـبـت اسـت و در روايـات هـم هـسـت كـه ايـنـهـا هـفـتـه اى دو مـرتـبـه اعـمـال
عـرضه مى شود بر ولى امر، بر امام زمان سلام الله عليه . توجه داشته باشيد كـه در
كـارهـايـتان جورى نباشد كه وقتى عرضه شد بر امام زمان سلام الله عليه خداى نخواسته
آزرده بشود و پيش ملائكه الله يك قدرى سرافكنده بشود كه اينها شيعه هاى من
هـسـتـنـد، ايـنـهـا دوسـتـان مـن هـسـتـنـد و بـر خـلاف مـقـاصـد خـدا عـمـل
كـردنـد. رئيـس يـك قـوم اگـر قـومـش خـلاف بـكـنـد، آن رئيـس منفعل مى شود. اى
پاسدارهاى عزيز و اى سربازهاى اسلام ! در هر جا هستيد از خودتان هم پـاسـدارى
كـنـيـد تـا بـه پـيـروزى بـر نـفـس خـودتـان و پـيـروزى بـر هـمـه شـيـاطـيـن
نـائل شويد. من اميدوارم كه شماهائى كه در اين نهضت با آن جوش و با آن خروش و با آن
فـداكـارى شـركت كرديد، در اين بين راه ، يك كسى نباشيد كه نارفاقتى بكنيد و بين
راه رهـا كـنـيد. اين قافله راه افتاده است و دارد طرف خدا مى رود، همه با هم باشيد
در اين راه ، وقـتى همه با هم شديد در اين راه ، خداوند با شماست ، تفرقه نكنيد، با
هم برادرند همه
(انـمـا المـومـنـون اخـوه
) بـرادريـد. بـايـد باز اين يك محكى است كه ما ببينيم كه به ديـگـران
به چشم برادرى نگاه مى كنيم و برادروار با هم هستيم يا نه خداى نخواسته يك خصومتى
توى كار هست و يك گرفتارى هائى هست . مؤ من آن است كه با مؤ من ديگر برادر باشد،
اين عقد برادرى را خدا در اصل براى شما ايجاد كرده . برادرها! ما بين راه هستيم و
دشمن در كمين . يك راهى است كه شخصى ما داريم مى رويم كه اين صراط الهى است دشمن
ابليس است و مى خواهد نگذارد شما اين راه را طى كنيد، مراقبت از خودتان بكنيد كه
اين راه را بـا سـلامـت طـى كـنـيد و در آنجا كه مى رويد با سلامت وارد بشويد. يك
راهى هم ، راهى اسـت كه اجتماعى بايد برويم و برويد و او پيشبرد اهداف اسلامى است
كه بحمدالله تا ايـنـجـا كـه آمديد، خوب آمديد و از اينجا به بعد هم با سلامت و
خوبى پيش برويد. اگر چـنـانـچـه هـمان حالى كه در زمان انقلاب و آنوقتى كه همه تان
در خيابان ها و در ميدان ها وارد مـى شـديـد آن حـال را بـه نـظـر بـيـاوريـد،
حـالا هـم هـمـان حال را در خودتان احياء كنيد، ايجاد كنيد آن حال را اگر چنانچه در
خودتان ايجاد كنيد، همه بـا هـم بـرادر خـواهـيد بود و اين آمالى كه در همه ممكن
است خداى نخواسته باشد اينها از بين مى رود و به جاى او صفا، برادرى مى نشيند.
جمهورى اسلامى امانتى در دست ملت
شما الان يك امانتى دست تان هست بايد حفظش كنيد، آن امانت جمهورى اسلامى است اين را
خدا داد به ما، ما نبايد خيال كنيم كه ماها چه كرديم . اگر ما بگوئيم ماها چه كرديم
، اين همان حـرف هـاى شيطان است ، اين را خدا به ما داده . يك جمعيت كمى كه هيچ چيز
نداشت ، خدا به او عـنـايت كرد كه آن قدرت هاى بزرگ را شكست و جمهورى اسلامى را هم
با همه نهادهائى كه دارد بحمدالله تعالى تحقق پيدا كرد. الان جمهورى اسلامى امانتى
است دست ما، اگر ما در اينجا يك وقتى خداى
نخواسته با هم خلاف بكنيم ، سپاه پاسداران بين خودشان اختلافى باشد، بين خودشان بـا
سـاير قواى انتظاميه خلافى و اختلافى باشد، آنها با شما خلاف و اختلافى بكنند،
قـشرهاى ديگر ملت با هم سر دنيا هى خلاف كنند، اگر اينطور بشود، اين امانت را ما
نمى تـوانـيـم بـه صـاحبش رد كنيم . بايد امانت را به اهلش رد بكنيم ، جمهورى
اسلامى را به آخـر بـرسـانـيـم و احـكـام اسـلام را در كـشـور خـودمـان اول و
انـشـاء الله در هـمـه كـشـورهـا بـسط بدهيم . اين امانتى است كه بايد حفظش بكنيم .
نـرويـد دنـبال آمال و آرزوها و مسائل ديگرى كه پست هست و شيطانى . بايد علو همت
داشته باشيد. همانطورى كه جان را كه مى خواستيد فدا كنيد بالاترين علو همت بود،
حالا هم علو هـمـت پـيـدا بـكـنـيـد و از ايـنـكـه يـكـى جـلو و يـكـى عـقـب ،
هـيـچ ابـدا اعـتـنـايـى بـه ايـن مـسـائل نـكـنـيـد، هـمـه در مـحـضـر خـدا بـا هم
هستند و همه انشاء الله از جنود خدا و ولى همه انشاءالله خداى تبارك و تعالى است و
شما را از همه انواع ظلمات انشاءالله خارج مى كند و به نور مطلق مى رساند. خداوند
همه تان را تاييد كند، موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 10/3/59
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـيـنـى در جـمـع اعـضـاى
سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ساير
قواىانتظامى
شما بايد همچون على (ع ) در مقابل دشمن كوبنده و در بين خودتان رحيم باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن اين عيد سعيد را به همه ملت ايران و بخصوص سپاه پاسداران و ساير قواى انتظامى
تـبـريـك عرض مى كنم . اين روزى است كه به واسطه تولد مولا عليه السلام كه تولد
عدالت مطلق و تولد رحمت الهى است ، به همه شماها تبريك عرض مى كنم . من اميدوارم كه
اين عدالت كه به چهره تابناك على بن ابيطالب سلام الله عليه ظاهر شده است ، در ملت
مـا و بخصوص قواى انتظاميه جلوه گير شود. شماها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و
پاسدار اسلام و قرآن هستيد بايد به همان نحو كه مولا عليه السلام مظهر عدالت بود و
مظهر رحمت ، شما هم اقتداى به آن حضرت كنيد و با عدالت با مردم و بين خودتان رفتار
كـنـيـد و بـا عـطـوفـت . از خـاصـه هـائى كـه خـداى تبارك و تعالى براى مؤ منين
ذكر مى فرمايد، اين است كه ععع (اشداء على
الكفار رحماء بينهم ) عععع بر كفار شديد
هستند و كـوبـنده ، و در بين خودشان رحيم و با رحمت رفتار كنند. ما اگر بخواهيم
بفهميم كه مؤ مـن هـستيم و تابع دستورات اسلام هستيم ، بايد اين ميزان را در خودمان
ببينيم هست و براى مـشـركـيـن تـوفـنـده و كـوبـنده و براى مسلمين رحمان و رحيم و
با رحمت . من اميدوارم كه اين عـدالتـى كـه بـه يـمـن وجود اسلام و اولياء اسلام در
بين بشر آمد، ما بتوانيم بعد از دو هـزار و پـانـصـد سـال ظـلم و رژيـم ظـالم و
بـعـد از پـنـجـاه سـال خيانت و ظلم ، ستم و چپاولگرى بتوانيم انشاءالله تعالى در
ايران اولا و در ساير جهان بعدها پياده كنيم .
اين تحول روحى معجزه آسا را حفظ كنيد
بـرادران بـايـد مـتـوجه باشند كه هر صفت كمالى كه در دنيا بخواهد باشد، هر شخصى
بايد از خودش شروع كند. شما اگر بخواهيد انقلاب اسلامى و انقلاب فرهنگى در ايران
پياده كنيد بايد اين انقلاب اول از باطن خودتان باشد، روح شما منقلب بشود و
بحمدالله تـعـالى در ايـن نـهـضـت و در ايـن انـقـلابـى كـه واقـع شـد، روح مـلت ما
و خصوصا جوان پاسداران ، سربازان ، انقلاب پيدا كرد. انقلاب معجزه آسا آنكه ، آن
روحى كه با سالها مـجـاهـدت نمى شد متحولش كرد به يك روح انسانى ، فداكار براى
انسان و اسلام ، كان در يـك شـب واقـع شـد. جـوانـان مـا را كـه در طـول تاريخ و
خصوصا در اين اواخر كشانده بودند به مراكز فساد و نقشه اين بود كه جوانها به مراكز
فساد كشيده بشوند تا ميدان
خـالى بـشـود براى چپاولگران ، در اين انقلاب به طور معجزه آسا از مراكز فساد كشيده
شـدنـد بـه مـيـدان مـبـارزه . آنـهـائى كـه فـكـر نـمـى كـردنـد جـز بـراى
عـيـاشـى و امـثـال ذلك ، يـكدفعه متحول شدند به يك انسان هائى كه پشت كردند به آن
رژيم و به آن پـيوندهائى كه رژيم در اين عالم در ايران درست كرده بود، به آنها پشت
كرده و روى بـه قرآن كريم و به اسلام آوردند. مبارك باد بر شما اين روز و مبارك باد
بر شما اين تـحـول . لكـن از حـالا بـه بـعـد هـم مـا احـتـيـاج داريـم كـه ايـن
تـحـول روحـى مـحفوظ بماند، احتياج داريم همه ما به اسلام و تعاليم عاليه اسلام ،
به ايـنـكـه اين تحول روحى كه در اول حاصل شد و معجزه آسا بود، اين را حفظ كنيد، در
فكر پـيـشـرفـت بـاشـيـد، در فـكر اين باشيد كه به جلو برويد، بر نگرديد به عقب .
اگر انـحـطـاط اخلاقى يا فكرى حاصل بشود، اين برگشت به عقب است و ارتجاع و اگر پيش
بـرويـد و بـا هـمـان خـلقـى كـه در مـبـارزه بـراى شـمـا پـيـدا شـد و همان تحولى
كه در اول انـقـلاب بـراى شـمـا پـيـدا شـد و بـا هـمـان تـحـول ، بـسـاط ظلم را به
هم پيچيديد، انـشـاءالله رو بـه قـرآن مـى رويـد و رو به اسلام و رو به خدا، صراط
مستقيم ، همان راه اسلام و خدا را طى كنيد كه صراط انسانيت است . راه همين است ،
راه مستقيم همين است . آن راهى كه شما در سوره حمد در نماز مى خوانيد كه ععع
(اهدنا الصراط المستقيم ، صراط الذين انـعـمـت عليهم غير المغضوب عليهم
و لاالضالين ) عععع صراط مستقيم همين صراط
اسلام است كه صراط انسانيت است ، كه صراط كمال است كه راه به خداست . سه راه هست ،
يك راه مستقيم و يك راه شرقى مغضوب عليهم و يك راه غربى ضالين . شما به همين راه
مستقيم كه راه انـسـانـيـت ، راه عدالت ، راه جانبازى براى اسلام و عدالت اسلامى
است برويد. اين راه مستقيم را اگر چنانچه بدون انحراف به اين طرف و آن طرف ، بدون
انحراف به شرق و غـرب ، بـدون انحراف به آن مكتب هاى فاسد طى كرديد، اين راه مستقيم
، منتهى به خدا مى شـود. آن صـراطـى كه تا جهنم كشيده شده است ، اگر مستقيم در اين
عالم حركت كنيد، از آن صـراط مـسـتقيما رد مى شويد. جهنم باطن اين دنياست . اگر
مستقيم از اين راه رفتيد و طرف چپ يا راست منحرف نشديد، از صراط در اين عالم هم
مستقيم عبور مى كنيد و به چپ يا راست مـتـمـايـل نـمـى شـويـد، كـه اگـر بـه چـپ
مـتـمـايل بشويد به جهنم است و اگر به راست مـتـمـايـل شـويـد جـهنم است . راه خدا
مستقيم است . ععع (صراط الذين انعمت عليهم
) عععع صـراط، راه آنـهـائى كـه خـداوند به آنها منت گذاشته است و نعمت
عطا فرموده است ، نعمت اسـلام ، بـزرگـتـرين نعمت ، نعمت انسانيت ، بزرگترين نعمت
شما به همين راه مستقيم ، در هـمـيـن راهـى كه آمديد و براى اسلام آمديد و براى
پاسدارى از اسلام آمديد و همه ما و همه ملت بايد پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و
قرآن كريم باشد، اين راه مستقيم است . راه پـاسـدارى از اسـلام ، راه مـجـاهـده در
راه اسـلام ، در راه خـدا، ايـن راه مستقيم است . اين همان صـراط مـستقيمى است كه
شما در نماز از خدا مى خواهيد. انحراف پيدا نكنيد كه انحراف يك طـرفـش مـغـضـوب
عـليـهـم است و يك طرفش والضالين است . گمراهان ، آنهائى كه خداى تـبـارك و تعالى
به آنها غضب كرده و آنهائى كه گناهكار هستند، هر دوى آنها راهشان به جـهنم است ،
برادران ! تا اينجا آمديد خوب آمديد و خدا به شما توفيق بدهد. از اينجا به بـعـد
هـم خـوب بـرويـد و خداوند شما را تاءييد كند. شما با خودتان ، با خداى خودتان قرار
بدهيد
كـه ايـن راه را بـه آخـر بـرسـانـيـد و قـرار بـدهيد كه سربازان اسلام باشيد تا
آخر و انـشـاءالله دسـت تـمـام مـغضوب عليهم و الضالين را از اين مملكت كوتاه كنيد.
خداوند همه شما را موفق و مؤ يد كند و من خدمتگذار همه شما و دعاگوى همه شما هستم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 11/3/59
پيام امام خمينى در رابطه با كنفرانس رسيدگى به جنايات
آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
اكـنـون كـه نـمـايـنـدگـان بعضى از ملت ها و احزاب سياسى براى رسيدگى به جرائم
دولت آمـريـكـا و وابستگان آن از آن جمله محمدرضا شاه مخلوع به ايران ، اين كشور
غارت زده و مـظـلوم آمده اند با تشكر از زحمات آنان بايد تذكر دهم كه ملت و دولت
ايران قادر نـيـسـتـنـد كـه جـمـيـع اسـنـاد جـرائم پـنـجـاه سـاله رژيـم سـابـق و
جـرائم بـيـش از سـى سال دولت آمريكا را به شما نمايندگان محترم عرضه دارند.
چطور ممكن است اسناد قتل ها و شكنجه هاى وحشيانه و زندان هاى رژيم سفاك گذشته را در
طـول پـنـجـاه سـال از سـراسـر كشور جمع آورى كنند و چگونه مى توانند اسناد و اسامى
شـهـداى مـسـجـد گـوهـرشـاد و قـتـل عـام هـاى مـكـرر در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا
و از 15 خرداد 42 تا زمان سقوط رژيم را خصوصا در دو سـه سـال اخـيـر را جـمـع آورى
كـرده و عرضه نمايد و چطور مى توانند تمام قراردادهاى تـحـمـيـلى از طـرف
دولتـمـردان آمـريكا توسط شاه خائن عليه ملت مظلوم ايران را مفصلا ارائه دهـنـد. و
چـطـور مـمـكـن است قبرستان هاى شهداى ما را كه در سراسر ايران بر اثر كشتارهاى
دسته جمعى بوجود آمده است ارائه دهند.
و چـگـونـه مـمـكـن اسـت مـعـلوليـن از 15 خـرداد 42 تـا سال هاى اخير را كه در
شهرهاى سراسر كشور متفرقند به شما ارائه دهند.
آنـچـه دولت مـى تـوانـد ارائه دهـد اسـنـاد نـاچـيـزى اسـت كـه عـمـال دولت
آمـريـكـا نرسيده اند تا آنها را محو كنند و اسنادى است كه حتى بعد از سقوط شـاه در
اصـطلاح سفارت آمريكا موجود است . با آنكه اكثر اسناد مهم به دست كارمندان اين بـه
اصـطـلاح سـفارتخانه پودر شده است كه امكان استفاده از آنها ديگر نيست ولى آنچه به
دست آمده است دخالت آمريكا را در كشور ما ثابت مى كند.
مـسـتـشـاران آمـريـكـا در مـقـدرات كـشـور مـظـلوم مـا دخـالت هـاى مـسـتـقـيـم
داشـتـنـد. تحميل كاپيتولاسيون بر ملت مظلوم ما به وسيله شاه مخلوع سابق از
بزرگترين جنايات آمـريكا بود كه با مخالفت روحانيون و ملت متدين مواجه گشت و از آن
پس چه ستم ها و چه جنايات كه بر ملت ما وارد نشد.
شـمـا آقـايـان نـمـايـنـدگـان بـدانـيـد سـفـارت آمريكا كه به دروغ نام آن را
سفارتخانه گذاشته اند داراى دستگاه هائى است كه مخصوص جاسوسى در ايران و منطقه
است و اين محل براى جاسوسى و دخالت در مقدرات كشور ما تاءسيس شده بود.
پـيـاده كـردن قـواى نـظـامـى در كشورى مستقل جرمى است نابخشودنى و بار ديگر كارتر
گفته است دوباره در ايران دخالت نظامى مى كنيم . بايد بگويم ملت ما آنچه تاكنون از
اكثر دولت ها ديده است طرفدارى از ظالم و محكوم كردن مظلوم مى باشد. ملت ما اكنون
چشم به شما نمايندگان دوخته اند كه براى رسيدگى به جرائم و شاه مخلوع به ايران آمده
ايد و از شما اميد عدل و انصاف دارد. ما اميدواريم كه نتيجه اين بررسى محكوم نمودن
ظالم باشد.
از خداوند متعال نجات مستضعفان جهان را خواستارم .
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 14/3/59
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع اعـضـاى شـركت كننده
در كنفرانس بين المللى بررسى
مداخلاتآمريكا در ايران
وحـشـت كـارتـر از بـررسـى مـداخـلات آمـريـكـا در ايـران دليل مجرم بودن اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بـايـد تـشـكـر كـنـم از آقـايـانـى كـه زحـمـت كـشيدند و به كشور خراب مظلوم
ما آمدند. انشاءالله خداوند توفيق بدهد به همه كه به راه حق بروند و از مظلوم ها
طرفدارى كنند در تـمـام كشورها. من يك سؤ الى دارم و آن اينكه چرا آقاى كارتر از
آمدن اين هياءت ها به ايـران ايـنـقـدر وحشت دارد و چرا براى كسانى كه از مملكت
خودشان هستند و از شخصيت هاى بـارز هـسـتـنـد، براى آمدن ايران جريمه قرار داده است
و چرا از آمدن شاه به ايران اينقدر وحـشـت دارد و چـرا از مـحـاكـمه اين اشخاصى كه
در سفارت اينجا كه به اصطلاح ما لانه جاسوسى است وحشت دارد؟ اگر ايشان دخالتى در
مقدرات مملكت ما نكرده است و اگر دولت آمـريـكـا بـا سـرنـوشـت مـمـلكـت مـا كـار
نـداشـتـه اسـت و سـفـارتـخـانـه او مـثـل سـفـارتـخانه هاى صحيح هست ، اين بايد
پيشقدم بشود به اينكه هياءت هائى بيايند رسـيـدگـى كنند. چرا اينقدر وحشت دارد از
اينكه رسيدگى بشود؟ مگر چه كرده است ؟ مگر دولت آمـريـكـا بـا مملكت ما چه كرده است
كه ايشان وحشتناك است ؟ اگر آنطورى كه ايشان مـدعـى هـسـتـنـد و طـرفـدارهـاى
ايـشـان مـدعـى هـسـتـنـد، بـا كـمـال خـوبـى رفـتار كرده است و به قوانين بين
المللى احترام گذاشته است و با ايران بـه طـور ظـلم و جـور رفـتار نكرده است ، بايد
ما كه ادعا مى كنيم ، او بفرستد يك عده اى خودش ، تجهيز كند يك جمعيت هائى از همه
اطراف دنيا كه بيايند اينجا و ببينند كه او چقدر رفـتار خوب كرده است ، چقدر با
مردم ايران به انسانيت رفتار كرده است و اين ايرانيانند كه نمك نشناسند! ما اگر
دليل ديگرى نداشتيم براى مجرم بودن آمريكا جز اين جلوگيرى كـردن از افـرادى كـه از
مـلت خـودش اسـت و از شـخـصيت هاى بزرگ ملت خودش هستند و او بـراى آنـهـا جـريـمـه
قـرار داده اسـت پـنـجـاه هـزار دلار و ده سـال حبس . مگر چه شده است ؟ مگر چه كرده
است در اينجا كه براى افرادى كه مى خواهند بـيـايـنـد رسيدگى كنند جريمه قرار مى
دهد؟ ما اگر هيچ دليلى نداشتيم الا اين ، كسانى كه اطلاع نداشتند مى فهميدند كه يك
مساءله اى در كار هست كه اين وحشت را دارد، كارهائى انجام شده است كه اين وحشت را
دارد.