next page

fehrest page

back page


وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يـَلْقَ أَثـامـاً يـُضـاعـَفْ لَهُ الْعـَذابُ يـَوْمَ الْقـِيـامـَةِ وَ يـَخـْلُدْ فِيهِ مُهاناً وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ الْفـَاجـِرَةُ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ الَّذِيـنَ يـَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خـَلاقَ لَهـُمْ فـِى الْآخِرَةِ وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْعُ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جـُنـُوبـُهـُمْ وَ ظـُهـُورُهـُمْ وَ شـَهـَادَةُ الزُّورِ وَ كـِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يـَكـْتـُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنْهَا كَمَا نَهَى عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثـَانِ وَ تـَرْكُ الصَّلَاةِ مـُتـَعـَمِّداً أَوْ شـَيـْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ تـَرَكَ الصَّلَاةَ مـُتـَعـَمِّداً فـَقـَدْ بـَرِئَ مـِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسـُولِ اللَّهِ ص وَ نـَقـْضُ الْعَهْدِ وَ قـَطـِيـعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ قَالَ فَخَرَجَ عـَمـْرٌو وَ لَهُ صـُرَاخٌ مـِنْ بـُكـَائِهِ وَ هـُوَ يَقُولُ هَلَكَ مَنْ قَالَ بِرَأْيِهِ وَ نَازَعَكُمْ فِى الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ
اصول كافى ج : 3 ص : 389 رواية :24
ترجمه روايت شريفه :
(10) سـحـر (جـادو و چـشـم بـنـدى ) زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: (((محققا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، از آنحضرت بهره اى نخواهد داشت ، 102 سوره 2))).
(11) زنـاكـارى ، زيـرا خـداى عزوجل ميفرمايد: (((هر كه چنين كند كيفر گناه خود بيند و در قيامت عذابش دو برابر شود و با خوارى در آنجا جاودان باشد، 69 سوره 25))).
(12) سـوگـنـد دروغ بـراى تـبـهـكـارى (چـون خـوردن مـال مـردم ) زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايد: (((كسانيكه پيمان با خدا و سوگندهاى خود را ببهائى اندك ميفروشند، در آخرت بهره اى ندارند، 27 سوره 3))).
(13) خـيانت در غنيمت جنگى ، زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: (((و هر كه در غنيمت خيانت كند روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد 161 سوره 3)))
(14) بـاز داشـتـن زكـاة واجـب ، زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايـد: (((بـا آنـهـا (مال زكاة بازداشت شده ) پيشانى و پشت و پهلوى آنها را داغ كنند 36 سوره 9)))
(15) شـهـادت دروغ و نـهـان كـردن شـهـادت ، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايد: (((هر كه شهادت را نهان كند، دلش گنهكار است 283 سوره 2))) (نهان كردن شهادت عمل دلست و حرمت شهادت دروغ از اولويت استفاده ميشود).
(16) شـرابـخـوارى ، زيـرا خـداى عـزوجـل از آن نـهـى فـرمـوده ، مثل آنكه از پرستش بتها نهى فرموده است (در آيه شريفه انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس ... هر دو را بيك پليد و شيطانى معرفى كرده است ).
(17) نـمـاز يـا واجب ديگر خداى را عمدا ترك كردن . زيرا رسولخدا (ص ) فرمود: كسيكه نـماز را عمدا ترك كند. از پيمان و تعهد خدا و رسولش بيزارى جسته است ((21)).
(18) و (19) پـيـمـان شـكـنـى و قـطـع رحـم ، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايـد: (كـسـانـيـكـه پـيـمـان خـدا را پس از استوار كردنش ‍ ميشكنند آنچه را خدا بـوصـلش فـرمـان داده قـطـع ميكنند....) ايشانند كه لعنت دارند و خانه بد (در آخرت ) 25 سوره 13))).
رواى گـويـد: عـمـرو از خدمت امام عليه السلام بيرون رفت ، در حاليكه شيون گريه اش بـلنـد بـود و مـيـگـفـت : هـلاك شـد كـسـيـكـه بـراى خـود فـتـوى داد و در عـلم و فضل با شما مبارزه كرد.

شرح :
در تـعـريـف گـنـاهـان كـبـيـره عـلمـاء اخـتـلاف دارنـد، مـرحـوم مـجـلسـى از قول شيخ بهائى اين اقوالرا ذكر ميكند:
1ـ هر گناهى كه خدا در قران بعقاب تهديد كرده است .
2ـ هر گناهى كه شارع برايش حدى معين كرده (مانند كشتن يا رجم يا تازيانه ) و در قرآن بر آن تهديد نموده است .
3ـ هر گناهى كه دلالت بر بى اعتنائى بدين داشته باشد.
4ـ هر گناهى كه حرمتش بدليل ثابت شده باشد.
5ـ هر گناهى كه در كتاب يا سنت بشدت مورد تهديد قرار گرفته باشد.
6ـ ابـن سـعـود گـويـد: گـنـاهان از اول سوره نساء تا آيه شريفه : ان تجتنبوا اكبائر ما تنهون عنه كبيره است .
7ـ هر گناهى كبيره است ، زيرا همگى مخالفت خداست و خردى و بزرگى آنها نسبت ببالا و پائين است : مثلا بوسيدن زن نامحرم نسبت بزنا صغيره و نسبت به نظر كردن باو كبيره است .
مـرحـوم مـجـلسـى گـويـد: گويا نظر كسيكه همه گناهان را كبيره دانسته اينستكه گناه را نـبـايـد كـوچـك و نـاچـيـز دانـسـت چـنـانـچه در اخبار وارد شده است ، زيرا نافرمانى شخص بزرگست و مخالفت پروردگار جليل ، سنگين ، ولى اين موضوع منافات ندارد كه برخى از گـنـاهـان نسبت بخود بزرگتر ازبرخى ديگر باشد و بصغائر و كبائر تقسيم شود، كه اگر از كبائر كناره گيرى شود، صغائر آنها آمرزيده شود و ارتكاب كبيره و اصرار بر صغيره منافى عدالت باشد.
و اما راجع بشماره گناهان كبيره ، برخى آنها را هفت گناه دانسته اند: 1ـ شرك بخدا. 2ـ آدم كـشـى . 3ـ تـهـمـت زنـا دادن بـزن پـاكـدامـن . 4ـ خـوردن مال يتيم . 5ـ زنا. 6ـ فرار از جنگ 7ـ عقوق والدين .
و بـرخـى 13 گـنـاه ديـگـر بـايـن هـفت گناه اضافه كرده اند بدين ترتيب : 8ـ لواط 9ـ جـادوگـرى . 10ـ ربـاخـوارى . 11ـ عـيـبـت . 12ـ سـوگـنـد دروغ 13ـ شـهـادت نـاحق . 14ـ ميخوارى . 15ـ بى احترامى بخانه كعبه . 16ـ دزدى . 17ـ پيمان شكنى . 18ـ تعرب بعد از هجرت . 19ـ نوميدى از رحمت خدا.20ـ ايمنى از مكر خدا،
بـعـضـى ديـگـر 14 گـنـاه ديـگـر بـر اينها افزوده اند: 21 ـ 25 ـ خوردن مردار و خون و گـوشـت خـوك و قـربـانـى بـراى غير خدا بودن ضرورت و خوردن سحت (هر حرامى مانند رشـوه ). 26ـ قـمـار بـازى . 27ـ كـم فـروشى . 28ـ كمك بظالم . 29ـ حبس ‍ حقوق بدون دسـت تـنگى (مانند كسيكه بدهيش رابا آنكه دارد نميدهد). 30ـ اسراف (زياده خرج كردن ). 31ـ تـبـذيـر (بـيـهـوده خـرج كـردن ) 32ـ خـيـانـت . 33ـ اشتغال بكارهاى لهو. 34ـ اصرار بر گناهان (صغيره ).
مرحوم مجلسى گويد: هيچيك اى اين اقوال نسبت به تعريف و شماره گناهان كبيره ، دليلى كـه دل بـه آن اطـمينان پيدا كند ندارد و شايد در نهان داشتن آن مصلحتى باشد چنانچه در نهان كردن شب قدر وصلوة وسطى مى باشد. پايان سخن مجلسى (ره ).
راجـع بـتـعـريـف و تـحـديـد گـنـاهـان كـبـيـره بـايـد گـفـت : دو روايـت اول ايـن بـاب كـه يكى از آنها را خود مجلسى هم صحيح ميداند كبائر را بگناهانى كه خدا آتـش دوزخ را بـراى آنـهـا مـعـيـن فـرمـوده : (مـانـنـد قـول اول ) تـعـريـف كـرده اسـت ، و امـا راجـع بـشـمـاره آنـهـا پـيـدا اسـت كـه بـلحـاظ اعـتـبارت و تـداخل اقسام ، و عموم و خصوص الفاظ و اثبات برخى با اولويت فرق ميكند، چنانكه در روايـت هـشـتـم تـرك نـماز را داخل در كفر دانست و در روايت اخير ترك نماز راجداگانه ذكر فرمود: و همچنين خوردن مردار و خون وگوشت خوك و رشوه را ميتوان 4 گناه بحساب آورد و مـيـتـوان (((خـوردن حـرام ))) گـفـت و يـك گـنـاه بـحـساب آورد، و نيز لواط را در زنا ميتوان داخـل كـرد از راه اولويـت ، پـس نـسـبت بشماره كبائر نميتوان عددمشخصى راتعين نمود ولى چـون شـماره هفت در اين روايت بيشتر ذكر شده بود، ميتوان گفت : گناهان ديگرى هم كه در روايـات صـحـيـح ديـگـر ذكـر شـده اسـت بـه يـكـى از طـرق مـذكـوره داخل اين هفت گناه مى باشد.

* باب : كوچك شمردن گناه *

بَابُ اسْتِصْغَارِ الذَّنْبِ

عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبـِي عـُمـَيـْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِى أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اتَّقـُوا الْمـُحـَقَّرَاتِ مـِنَ الذُّنـُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ يَكُنْ لِى غَيْرُ ذَلِكَ
اصول كافى ج : 3 ص : 394 رواية :1
ترجمه روايت شريفه :
زيـد شـحام گويد: امام صادق (ع ) فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نشوند، عـرض كـردم : گـنـاهـان مـحـقـر چـيـسـت ؟ فـرمود: اينستكه مردى گناه كند و بگويد، خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم .

شرح :
گناه هر چند كوچك باشد، نافرمانى پروردگار بزرگست و از اين نظر نبايد آنرا كوچك دانست ، حتى اگر كسى خيال كند مرتكب هيچ گناهى نشده و تنها يك نگاه بنامحرم مثلا كرده است ، نبايد بگويد: (((خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم ))).
عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا عـَنْ أَحـْمـَدَ بـْنِ مـُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحـَسـَنِ ع يـَقـُولُ لَا تـَسـْتـَكْثِرُوا كَثِيرَ الْخَيْرِ وَ لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قـَلِيـلَ الذُّنـُوبِ يـَجـْتـَمـِعُ حَتَّى يَكُونَ كَثِيراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِى السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِكُمُ النَّصَفَ
اصول كافى ج : 3 ص : 394 رواية :2
ترجمه روايت شريفه :
سماعة گويد: از حضرت ابوالحسن عليه السلام شنيدم كه ميفرمود: خير بسيار (مانند طاعت و بـخـشش زياد) را بسيار نشماريد و گناه اندك را كم نشماريد، زيرا گناه اندك انباشته مـيـشود و زياد ميگردد، و در نهان از خدا بترسيد تا از خود انصاف دهيد (بحق قضاوت كنيد اگر چه بزيانتان باشد، و چنين نكند جز كسيكه در نهان از خدا بترسد).

أَبـُو عـَلِيٍّ الْأَشـْعـَرِيُّ عـَنْ مـُحـَمَّدِ بـْنِ عـَبـْدِ الْجـَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ الْحَجَّالِ جَمِيعاً عَنْ ثـَعـْلَبَةَ عَنْ زِيَادٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْيَأْتِ كُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَيْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَيْنَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فـَقـَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكـُلِّ شـَيْءٍ طـَالِبـاً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا يَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ
اصول كافى ج : 3 ص : 394 رواية :3
ترجمه روايت شريفه :
امـام صـادق (ع ) فـرمـود: رسـولخـدا (ص ) در زمـيـن بـى گـيـاهى فرود آمد و باصحابش فـرمود: قدرى هيزم بياوريد، گفتند: يا رسول الله ! در زمين بى گياه آمده ايم ، در اينجا هيزم نيست حضرت فرمود: هر كس هر چه پيدا كرد بياورد، سپس آنها كم كم هيزم آورند و در بـرابـر آنـحـضـرت انـبـاشـتـه كـردند، رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود، گناهان اينگونه جمع ميشود.
سـپـس فـرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد، زيرا هر چيزى بازخواست كننده اى دارد، بدانيد كـه بـازخـواسـت كننده گناهان (((مينويسد آنچه را مردم پيش فرستاده و آثار آنها را و همه چيز را در امام مبين (لوح محفوظ يا نامه اعمال ) شماره كنيم ، 12 سوره 36))).

* باب : اصرار بر گناه *

بَابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِيكِيِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ
اصول كافى ج : 3 ص : 395 رواية :1
ترجمه روايت شريفه :
امام صادق (ع ) فرمود: با اصرار بر گناه صغيره نباشد، و با استغفار كبيره نباشد.


شرح :
كـسـيـكـه بـر گـنـاه صـغـيره اى اصرار كند مثل مردميكه هميشه جامه ابريشم پوشد، گـنـاهـش كـبـيـره مـحـسـوب شود و آثار و عذاب گناه كبيره بر آن مترتب گردد. شهيد (ره ) فـرمـوده اسـت عزم بر تكرار گناه هم بمنزله اصرار است و توبه و استغفار گناه كبيره وو صغيره را محو كند و باقى نگذارد، ولى اعمال سالحه مانند وضو و نماز و روزه گناه صغيره را جبران كند.
أَبـُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ قَالَ الْإِصـْرَارُ هـُوَ أَنْ يـُذْنـِبَ الذَّنـْبَ فَلَا يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِتَوْبَةٍ فَذَلِكَ الْإِصْرَارُ
اصول كافى ج : 3 ص : 395 رواية :2
ترجمه روايت شريفه :
امـام باقر عليه السلام راجع بقول خداى عزوجل : (((و بر آنچه كرده اند اصرار نورزند و بـدانـند (كه بد كرده اند) 135 سوره 3))) فرمود: اصرار بر گناه )))اينستكه : كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد، و در فكر توبه نباشد، اينست اصرار بر گناه .

شرح :
كـسـيكه بفكر توبه نيست ، ظاهرا قصد تكرار گناه دارد و چنانكه شهيد فرمود: اين هم بمنزله اصرار است .
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قـَالَ سـَمـِعـْتُ أَبـَا عـَبـْدِ اللَّهِ ع يـَقـُولُ لَا وَ اللَّهِ لَا يـَقـْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَيْءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ
اصول كافى ج : 3 ص : 395 رواية :3
ترجمه روايت شريفه :
امـام صـادق (ع ) مـى فـرمـود: نـه بـخـدا سـوگند كه خدا هيچ طاعتى را با اصرار بر هر گناهى كه باشد نپذيرد.

* باب : ريشه هاى كفر و پايه هايش *

بَابٌ فِى أُصُولِ الْكُفْرِ وَ أَرْكَانِهِ

الْحـُسـَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عـَبـْدِ اللَّهِ ع أُصـُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِكْبَارُ وَ الْحَسَدُ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ ع حـِيـنَ نـُهـِيَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَكَلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِكْبَارُ فَإِبْلِيسُ حَيْثُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ لادَمَ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَيْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ
اصول كافى ج : 3 ص : 396 رواية :1
ترجمه روايت شريفه :
امام صادق (ع ) فرمود: ريشه هاى كفر سه چيز است : حرص و تكبر و حسد.
امـا حرص در داستان آدم عليه السلام است زمانيكه از خوردن آندرخت نهى شد و حرص او را برانگيخت كه از آن بخورد.
و اما تكبر در داستان شيطانست كه چون ماءمور بسجده آدم شد سرپيچى كرد.
و اما حسد در داستان دو پسر آدم (هابيل و قابيل ) است زمانيكه يكى ديگرى را كشت .

شرح :
مرحوم مجلسى گويد: گويا مراد بريشه هاى كفر گناهانى است كه گاهى موجب كفر شـود نـه هـميشه ، و كفر نيز معانى بسيارى دارد، مانند انكار خداوند سبحان و عناد و لجاج نـسـبت بصفاتش و مانند انكار پيغمبران و حجج او و انكار تعليمات آنها و مانند نافرمانى خـدا و رسـولش و چون ناسپاسى نعمتهاى خدا تا برسد بترك اولى ، پس حرص ‍ گاهى سـبـب تـرك اولى و گـاهـى موجب گناه صغيره يا كبيره اى مى شود، تا بشرك و انكار خدا مـيـرسـد، وحـرص آدم عـليـه السـلام مـوجـب تـرك اولاى او شـده ولى در فـرزنـدانـش تكامل پيدا كرد تا بكفر و انكار خدا رسيد، از اينرو حرص را ريشه كفر ناميدند. و همچنين نسبت به تكبر و حسد و صفات ديگر.
و امـا راجـع بـشيطانى برخى حسد را موجب سجده نكردنش دانسته اند، ولى از آيه شريفه (((خلقنى من نار و خلقنه من طين ))) كه خودش بدان تمسك كرده و نيز از اين روايت پيداست كه همان استكبار (خود پسندى و منيت و بزرگى طلبى ) او باعث گناهانش شد.
عـَلِيُّ بـْنُ إِبـْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص أَرْكَانُ الْكُفْرِ أَرْبَعَةٌ الرَّغْبَةُ وَ الرَّهْبَةُ وَ السَّخَطُ وَ الْغَضَبُ
اصول كافى ج : 3 ص : 396 رواية :2
ترجمه روايت شريفه :
پـيـغمبر (ص ) فرمود: پايه هاى كفر چهار چيز است : 1ـ رغبت (دلبستگى بدنيا و شهوات نـفسانى ) 2ـ رهبت (ترس از دست رفتن دنيا و ترك جهاد و زكوة ) 3ـ ناخرسندى (از قضاء و قدر خدا و تقسيم روزى او) 4ـ غضب .

عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عـَنْ عـَبـْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ‍ إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ
اصول كافى ج : 3 ص : 397 رواية :3
ترجمه روايت شريفه :
رسـولخـدا (ص ) فـرمـود: سـر آغـاز نـافـرمـانـى خـداى عزوجل شش چيز است ، 1ـ دوستى دنيا 2ـ دوستى رياست 3ـ دوستى خوراك 4ـ دوستى خواب 5ـ دوستى استراحت 6ـ دوستى زنان .

شرح :
پيداست كه دوست داشتن اين شش چيز زمانى مذموم و ناپسند است كه بحد افراط رسد و موجب معصيت گردد اما دوست داشتن آنها بحد اعتدال و بقصد كمك بر تقوى و عبادت محمود و پـسنديده است ، حتى دوستى رياست براى كمك بمظلوم و امر به معروف و نهى ازمنكر و اجراء حدود خدا عبادت است .
مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَجُلًا مِنْ خَثْعَمٍ جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فـَقـَالَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ الْأَمْرُ بِالْمُنْكَرِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمَعْرُوفِ
اصول كافى ج : 3 ص : 397 رواية :4
ترجمه روايت شريفه :
امـام صادق (ع ) فرمود: مردى از قبيله خثعم خدمت پيغمبر (ص ) آمد و عرض كرد: چه اعمالى را خـدا بـيـشـتـر دشـمن دارد؟ فرمود: شرك بخدا. عرض كرد: سپس چه ؟ فرمود، قطع رحم (بـريـدن از خـويـشـاونـدان ) عرض كرد: سپس چه ؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف (به بدى وادار كردن و از خوبى باز داشتن ).

next page

fehrest page

back page