حيات عارفانه فرزانگان

حسن صدرى مازندرانى

- ۳ -


105- راز دار خلوت نشين

توصيه عبادى و اخلاقى حضرت آيت الله شيخ ابوالقاسم رحمانى مازندرانى

حضرت آيت الله رحمانى تمامى توفيقات را در خواندن نماز اول وقت و تعقيبات آن ، مخصوصا نوافل مى دانست و تهجد و شب زنده دارى در نزد او داراى جايگاهى ويژه بود به طورى از سن 12 سالگى نماز شبش ترك نمى شد. خوشا به حال اين ستاره ى پر نور شبهاى تار ظلمانى كه مصداق كامل آيه هاى 18 و 17 ذاريات مى باشد.

كانوا قليلا من الليل ما يهجعون O و بالاسحارهم يستغفرون

شب ها اندك مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.

از فرزندش آقاى احمد رحمانى درباره ى روح عبادى اين مرد الهى سوال شد. ايشان كتابچه ى دعاى پدرشان را كه به يادگار مانده بود، آوردند.

در صفحه اول كتاب دعا با دست خط معظم له يك دستور عمل درباره كيفيت زيارت عاشورا نوشته شده بود كه فرمود:

بايد زيارت عاشورا زير آسمان در فضاى باز خوانده شود و قبل از زيارت تاكيد فراوان داشت كه اول زيارت امين الله حضرت امير (عليه السلام) خوانده شود و اين زيارت احسن است . بعد صد مرتبه تكبير (يعنى الله اكبر) گفته شود و بعد از آن زيارت عاشورا معروفه را با همان صد لعن و صد سلام و دو ركعت نماز و در پايان دعاى صفوان (دعاى علقمه) خوانده شود.

از جمله خصوصيات بارز اين مرد پارسا و الهى ؛ علاقه مندى شديد ايشان به خاندان عصمت و طهارت بود به طورى كه در اغلب اعياد مذهبى و وفيات مجالس ذكر توسل در منزل بر پا مى نمود و روحانيون و دوستان به خواندن مرثيه يا مصيبت و مقتل مبادرت مى كردند.(101)

106- شيعه شدن زن انگليسى به بركت نماز امام حسين (عليه السلام)

جناب حجت الاسلام اعتماديان نقل كردند كه روز عصر عاشورا جمعيتى حدود هزار نفر از كشورهاى گوناگون سينه زنان به سوى مجمع اسلامى حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى (در انگليس) حركت مى كنند. عزادارى و نحوه گريستن آن ها مورد توجه بسيارى از مردم انگليس و ساير توريست ها مى شود.

يك سال به آن كشور جهت تبليغ رفتم . پس از حضور در ميان جمع عزاداران و گذشتن از ميان خيابان ها، وقتى با آنان وارد مجمع شديم ناگهان خبر آوردند خانمى انگليسى با وضع ظاهرى نامناسب به اصرار هرچه تمام تر خواستار ملاقات با مسئول مجمع جناب حجت الاسلام عالمى است . پس از قدرى شور و مشورت به ناچار به اتفاق ايشان به نزد آن زن رفتيم . او در حالى كه برو شورى كه شما به هنگام عزادارى در خيابان پخش ‍ كرديد، نوشته ايد، امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا نماز گذارد، من نيز مى خواهم نماز بخوانم ! من از فساد و تباهى اين جا خسته شده ام و احساس مى كنم مطلوب من در نماز خواندن است . پس لطف كنيد نماز خواندن را همان طور كه امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا نماز گذارد، به من ياد دهيد تا بخوانم . با تعجب و حيرت به او گفتم .

نماز خواندن براى شما مقدور نيست ! زيرا نماز داراى شرايط خاصى است كه هر كس با هر عقيده اى نمى تواند آن را به جا آورد.

او معترضانه گفت : مگر خداى من با خداى امام حسين (عليه السلام) تفاوت دارد كه من نمى توانم نماز او را بخوانم ؟

به او گفتيم : امام حسين (عليه السلام) امام شيعيان بود، تو بايد مسلمان و شيعه شوى ، تا بتوانى چنين نمازى بخوانى و لازمه نماز خواندن ، حجاب دار شدن است .

او بلافاصله لباس را طلبيد و همان هنگام كه عصر روز عاشورا بود به بركت نمازگزاردن امام حسين (عليه السلام) به مذهب شيعه گرويد، آن گاه به تلقين ما همان جا نماز را خواند و بالاخره يكى از زنان صالح آن كشور شد و گاه و بى گاه براى پرسش از مسائل شرعى در آن مجمع حاضر مى شد(102) .

107- نتيجه روضه خواندن (آيت الله مرعشى نجفى)

حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى محمود مرعشى نجفى فرزند مرحوم حضرت آيت الله مرعشى نجفى (رح) نقل كردند كه يك روز به والد مرحوم عرض كردم : يكى از خاطرات زندگى خود را برايم تعريف كنيد فرمود: در زمان سابق كه قم به اين صورت وسعت نداشت و وسيله نقليه هم مثل امروز نبود، يك شب مرا به مجلس عقد دعوت كردند. پس از انجام عقد كه در محله (چوب شور) بود من تنها به سوى منزل مى آمدم در حالى كه كوچه ها پر برف و خلوت بود ناگهان در سر يك كوچه مردى كه مست بود راه را بر من بست و گفت :

سيد بايد يك روضه در اين مكان برايم بخوانى ! من گفتم : روضه را بايد روى صندلى خواند اين جا كه صندلى نيست يك مرتبه خم شد و گفت : اين هم صندلى ، بنشين روضه را بخوان و بهانه نياور! من ناچار روى پشت او نشسته روضه اى خواندم . سپس گفت : من بايد تو را به منزلت برسانم ، همراه من تا درب منزل آمد، آن وقت مرا شناخت . پس از آن توبه كرده و از كارهاى نامشروع دست كشيد و يك نفر مومن متعبد و متقى شد به طورى كه دائما در صف اول نماز جماعت حاضر مى شد.

اين از بركت (سفينه النجاه) حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) بود. از بعضى دوستان كه آن مرد را مى شناختند شنيدم كه او را آقاى شتردار مى گفتند(103))

108- اهميت نماز عصر (رسول الله (صلى الله عليه و آله))

زمان رسول الله صلى الله عليه و آله بود، زنى در غياب شوهرش زنا كرد، ولى پس از اين عمل زشت ، پشيمان شده ، سخت ناراحت شد، در حالى كه بسيار پريشان بود، در يكى از كوچه هاى مدينه مى گذشت و فرياد مى زد: (مرا به رسول خدا صلى الله عليه و آله راهنمايى كنيد) پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد، و از او پرسيد:

(چرا پريشان هستى و فرياد مى زنى ؟!)

او عرض كرد: در غيات شوهرم ، زنا كرده ام ، پس از مدتى داراى فرزند شدم ، پس از تولد، او را در ميان سركه داخل خمره گذاردم و سپس آن سركه را فروختم (سه گناه بزرگ مرتكب شده ام : 1 زناكرده ام 2 - كودك را كشته ام 3- سركه آن چنانى را فروخته ام (آيا توبه ام پذيرفته است ؟!.

پيامبر (ص) فرمود: زنا كردى بايد سنگسار شوى (104) مرتكب قتل كودك شده اى كه كيفرش ، دوزخ است ، سركه آن چنانى را فروخته اى و در نتيجه ، گناه بزرگى كرده اى ، ((ولى گمانم آن است كه نماز عصر را ترك كرده اى (105) و به خاطر ترك نماز عصر و سهل انگارى در نماز، آن گونه منحرف شده اى كه به چنين گناه بزرگى آلوده شده اى (106) .

109- معنى صحيح ((الله اكبر)) (امام جعفر صادق (عليه السلام)

معمولا وقتى از افراد سوال مى شود معنى ((الله اكبر)) چيست ؟ در پاسخ گويند يعنى ((خدا از همه چيز بزرگ تر است .))

ولى اين معنى غلط است اينك به داستان زير توجه كنيد:

جميع بن عمير گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم ، آن حضرت از من پرسيد جمله (الله اكبر) يعنى چه ؟

عرض كردم : يعنى ((خدا بر همه بزرگ تر است .))

فرمود: مطابق اين معنى ، خدا را چيزى تصور كردى و سپس مقايسه با ساير چيزها نمودى ، و او را بزرگتر از آن چيزها تصور نموده اى (اين تشبيه است .)

عرض كردم ((پس معنى الله اكبر چيست ؟

فرمود: معنايش اين است كه : الله اكبر ان يوصف :

يعنى (خداوند بزرگ تر از آن است كه توصيف گردد))

به عبارت روشن تر ذات پاك خدا را محدود نكن به اين كه : او در طرفى و ساير مخلوقات را در طرف ديگر قرار دهى ، و بگويى او از همه بزرگ تر است ، در نتيجه مرتكب تشبيه گردى (107) .

110- چهار نمازگزار عيبجو (لطيفه)

چهار نفر براى نماز به مسجد رفتند، و مشغول نماز شدند، در اين هنگام موذن مسجد، وارد مسجد شد، يكى از آن ها در نماز به او گفت :

اى موذن آيا وقت شده بود كه اذان گفتى ؟

دومى گفت :

آهاى ! در نماز سخن گفتى و نمازت باطل شد.

سومى به دومى گفت :

طعنه مزن ، خودت نيز در نماز سخن گفتى و نمازت باطل شد.

چهارمى گفت :

شكر خدا كه من در نماز، حرف نزدم .

آن چهارم گفت الحمدلله كه من   در نيفتادم به چه ، چون آن سه تن
نماز هر چهار نفر به اين ترتيب باطل شد.

پس اى برادر، غافل مباش ! كه عيب گوئى ، چه بسا موجب گمراهى خود انسان مى شود، و عيب جوها بيشتر در راه گم مى افتند:

پس نماز هر چهاران شد تباه   عيب گويان ، بيشتر گم كرده راه (108)

111- دين بى خير (رسول اكرم (صلى الله عليه و آله))

سال نهم هجرت رسول الله صلى الله عليه و آله در مدينه بود، مردم ، گروه گروه به مدينه آمده و در محضر آن حضرت ، مسلمان مى شدند، از جمله گروهى از طائفه ثقيف (ساكن طائف) آمدند، پس از گفتگو، پيامبر صلى الله عليه و آله به آن ها فرمود:

((يكى از دستورات اسلام نماز است )) نماز بخوانيد، آن ها گفتند ما خم نمى شويم زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: لاخير فى دين ليس فيه ركوع و لاسجود

((دينى كه در آن ركوع و سجده نباشد، خيرى در آن نيست ))

به نقل بعضى از مفسران : آيه 48 سوره مرسلات در رد پيشنهاد آن ها با اين تعبير نازل شد: و اذا قيل لهم اركعوا لايركعون

((و چون به آن ها گويند ركوع كنيد، ركوع نكنند(109) .))

112- معنى سبحان الله (حضرت على (عليه السلام))

شخصى از عمربن خطاب پرسيد: تفسير كلمه ((سبحان الله )) چيست ؟

عمر گفت : در اين باغ (اشاره به باغى كه در آن جا بود) مردى هست كه وقتى سوال كنى ، پاسخ مى دهد، و وقتى سكوت كنى ، آغاز به سخن (در راه آموزش) مى نمايد، آن شخص ، به باغ رفت و ديد حضرت على (عليه السلام) در باغ مشغول كار است ، به حضورش رفت و عرض كرد: (معنى سبحان الله) چيست ؟

على (عليه السلام) فرمود: سبحان الله ، تعظيم مقام بلند و با عظمت خدا است ، و منزه دانستن خدا است از آن چه كه مشركان مى پندارند، و وقتى كه بنده اى اين كلمه را مى گويد، همه فرشتگان بر او درود مى فرستند(110) .

113- امام حسين (عليه السلام) و مناجات

شخصى از امام سجاد (عليه السلام) پرسيد: چرا پدر تو امام حسين (عليه السلام) فرزندان اندك داشت ؟ امام سجاد (عليه السلام) فرمود: همين قدر كه داشت ، تعجب آور بود، زيرا پدرم در هر شبانه روزى هزار ركعت نماز مى گذارد، بنابر اين ، كى براى آميزش با زنان ، فراغت مى يافت ؟!

و در شب عاشورا حسين (عليه السلام) و يارانش تا صبح مناجات و ناله مى كردند، و زمزمه ناله آن ها هم چون آواى بال زنبور عسل ، شنيده مى شد، جمعى در ركوع و جمعى در سجده ، و گروهى ايستاده و بعضى نشسته مشغول عبادت بودند. و در آن شب سى و دو نفر از سپاه عمر سعد كه گذارشان به خيمه هاى حسين (عليه السلام) افتاد، به آن حضرت پيوستند(111) و از مناجات امام حسين (عليه السلام) در لحظات آخر عمراست :

((بر تقدير تو صبر مى كنم اى پروردگار من ، معبودى جز تو نيست اى پناه پناه آورندگان (112) ))

114- سه مسلمان در همه دنيا (عفيف كندى)

عفيف كندى نقل مى كند، در دوران جاهليت (در آغاز بعثت) براى خريدن لباس و عطر براى خانواده ام به مكه مسافرت كردم ، و با عباس بن عبدالمطلب (عموى پيامبر (صلى الله عليه و آله)) كه فروشنده كالاها و لوازم زندگى بود، ملاقات كردم و در نزد او بودم و به كعبه نگاه مى كردم ، در حالى كه خورشيد به وسط آسمان رسيده و ظهر بود (و هوا بسيار گرم بود) ناگهان ديدم جوانى آمد و به آسمان نگاه كرد و سپس روبروى كعبه ايستاد (و مشغول نماز شد) چند لحظه بعد ديدم نوجوانى آمد و در طرف راست او ايستاد، و سپس چند لحظه نگذشت كه بانوئى را ديدم آمد و پشت سر آن دو نفر به نماز ايستاد، ديدم آن جوان به ركوع و سپس به سجده رفت ، و آن نوجوان و زن نيز ركوع و سجده به جا آوردند.

به عباس گفتم : ((موضوع بزرگ و عجيبى مى بينم ))

گفت : آرى ، امر عظيمى است ، آيا مى دانى اين جوان و آن نوجوان ، و آن زن كيستند؟ گفتم : نه .

گفت : ((آن جوان محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله) است ، و اين نوجوان ، على (عليه السلام) است و آن زن خديجه مى باشد، و پسر برادرم (محمد - صلى الله عليه و آله) مى گويد:

خداوند خالق ، به اين دين و روش فرمان داده است ، سوگند به خدا در همه روى زمين غير از اين سه نفر در اين دين (اسلام) نيافته ام (113) .

115- قضاى سى سال نماز (يكى از اهل مسجد)

شخصى اهل مسجد و نماز بود، نماز جماعتش ترك نمى شد، به قدرى مقيد بود كه زودتر از ديگران به مسجد مى آمد و در صف اول جماعت قرار مى گرفت و آخرين نفرى بود كه از مسجد بيرون مى رفت ، روشن است كه چنين انسانى ، بايد فردى خدا ترس و متدين باشد، يكى از روزها امورى باعث شد كه اندكى دير به مسجد رسيد، ديد در صف اول نماز جماعت جا نيست مجبور شد در صف آخر قرار بگيرد، ولى پيش خود خجالت مى كشيد و آثار شرمندگى از چهره اش پديدار شد، با خود مى گفت چرا در صف آخر قرار گرفتم ...

ناگهان به خود آمد كه اين چه فكر باطلى است كه بر من چهره شده است ؟ اگر خلوص باشد كه روح عبادت است ، صف اول و آخر ندارد، به خود گفت : عجب ! معلوم مى شود سى سال نماز تو آلوده ى به ريا بوده ، و گرنه نمى بايست صف آخر، شائبه اى در دل تو ايجاد كند.

اين فكر، نورى در قلبش به وجود آورد، كه بايد چاره جوئى كرد، و تادير نشده غول ريا را از كشور تن بيرون نمود، به سوى خدا پناه برد، و از شر شيطان به پناه الهى رفت ، با صبر و حوصله ، توبه حقيقى كرد و خود را اصلاح نمود، و تصميم گرفت كه تمام نمازهاى سى ساله اش را قضا كند، زيرا دريافت كه در صف اول بوده ، و در آن ها شائبه ريا وجود داشته ، آرى از خواب غفلت بيدار گشت و با همتى قوى روح و روان خود را با آب توبه حقيقى شستشو داد و نمازهاى سى ساله اش را قضا نمود(114) .

116- مناجات ملاصدرا (هانرى كربن فرانسوى)

هانرى كربن فرانسوى درباره مناجات ملاصدرا مى گويد: ملاصدرا مدت يك ساعت بدين ترتيب مناجات كرد و از بيم آن كه ايمانش به خداوند متزلزل شود به گريه در آمد و بعد از قدرى گريستن از اتاق بيرون رفت و كنار حوض خانه وضو گرفت و برگشت و به نماز ايستاد. آن شب ، ملاصدرا از بيم آن كه ايمانش دچار تزلزل شود، تا صبح نماز نافله خواند(115) .

117- حاضرم تمامى نمازهايم را با آن آه عوض كنم

مردى وارد مسجد شد و ديد تكبير مى گويند.

پرسيد: نماز چندم است ؟

يكى جواب داد تمام شد.

گفت : آه

مردى از جمع برخواست و گفت :

حاضرم تمامى نمازهايم را با آن (آه) تو عوض كنم .

118- نماز اول وقت (حضرت آيت الله العظمى صالحى مازندرانى)

مرجع عاليقدر براى نماز اول وقت اهميت زيادى قائل بودند. به همين جهت قبل از فرا رسيدن اوقات نماز، لحظاتى به انتظار مى نشستند.

يكى از نزديكان و شاگردان فقيه عاليقدر مى گويد:

((آقا در مراسمى كه به مناسب اربعين درگذشت يكى از بستگان ، در خطه مازندران برگزار شده بود، شركت كردند. مقارن ظهر بود كه مجلس به پايان رسيد و مردم آماده پذيرايى بودند، اما مرجع عاليقدر بلافاصله مجلس را ترك كرده و به منزل يكى از اقوام كه نزديك بود، تشريف بردند و در آن جا با جمع حاضر بودند، نماز خواندند. بعد از نماز، مجددا به مجلس باز گشتند.

گفتنى است كه آقا به رسومات مردم اهميت مى دادند و تا آن جا كه امكان داشت براى اين مسائل احترام قائل بودند، چون در آن منطقه رسم بر اين بود كه بعد از پايان مراسم ، فورا پذيرايى انجام شود (به خاطر اين كه افراد زيادى از مناطق دور آمده و به لحاظ كمبود وسيله نقليه ، بعد از مراسم به سرعت باز مى گردند)، آن مرجع عظيم الشان نيز نخواستند با انجام نماز جماعت در همان مكان ، موجبات مشقت و ناراحتى مردم را فراهم كرده باشند، و از طرفى خودشان به نماز اول وقتشان هم رسيدند، و با اين كار بين دو وظيفه ، جمع كردند(116) .))

119- سفارش به نماز اول وقت (شيخ محمد مجتهد)

در احوالات حضرت آيت الله شيخ محمد فارابى خانقاهى سوادكوهى (مشهور به شيخ محمد مجتهد) مى گويند:

شيخ در عبادت و صفاى باطن و تضرع و زارى به درگاه خداى سبحان و تهجد و نماز شب و مناجات ، و نماز اول وقت زبان زد خاص و عام بود و مى فرمود: ((حضرت مهدى (عج) به يكى از مشتاقان ديدارش به نام (زهرى) كه به زيارت آن حضرت موفق شده بود، دوبار فرمود: از رحمت خدا دور است كسى كه نماز صبح را چندان تاخير بيندازد تا ستاره ها ناپديد شوند، و نماز مغرب را به قدرى تاخير بيندازد تا ستاره ها ظاهر شوند(117)با ذكر اين حديث هميشه شاگردان و اطرافيانش را به نماز اول وقت و اهميت آن سفارش مى نمود. و هم چنين سحرخيزى و گريه و مناجات در خلوت سحرگاه و دورى گزيدن از اهل دنيا و هواپرستى ، و ساده زيستى از جمله اولياى خدابود(118) .

120- يك منبر مخصوص نماز (آيت الله العظمى اراكى)

(حضرت آيت الله العظمى اراكى) يك روز چند نفر از وعاظ را جمع كرد و گفت : خدا يك نعمت بزرگى به شما داده است . و آن نعمت طلاقت لسان و فصاحت كلام است .

و اين را خدا به شما مرحمت كرده است كه مى توانيد اين منبرهاى عجيب و غريب را تحويل مردم دهيد. خوب است يك منبر را مخصوص نماز كنيد، چون نماز در انظار مردم خيلى خفيف شده است ، و مردم با نظر كوچكى به آن نگاه مى كنند. با اين قدرتى كه خدا به شما داده است ، مى توانيد اين را خيلى بزرگ كنيد.

اصرار كرد كه در خصوص نماز يك يا دو منبر برويد و نماز را در ذهن مردم بزرگ كنيد و از اين كوچكى كه براى نماز پيدا شده ، نجاتش ‍ دهيد(119) .

121- قبله كدام طرف هست (لطيفه)

شخصى خواست در خانه اى نماز بخواند، از صاحب خانه پرسيد قبله كدام طرف است ؟ صاحب خانه در جواب گفت من هنوز دو سال بيشتر نيست كه در اين خانه ام ؛ كجا مى دانم قبله كدام طرف است ؟!

122- تو بخوان تا من هم بخوانم (لطيفه)

شخصى نزد عالمى رفت و از همسرش شكايت كرد كه نماز نمى خواند آن عالم فرمود:

او را از عذاب الهى به ترسان و بگو كه خداوند انواع عذاب ها را براى گنه كاران و بى نمازان مقرر كرده .

گفت خيلى از جهنم گفته ام قبول نمى كند.

عالم فرمود: از نعمت هاى بهشت برايش تعريف كن شايد به طمع بهشت نماز بخواند.

گفت آقا خيلى گفته ام ولى نمى پذيرد.

عالم فرمود:

دليلش چيست چرا نمى خواند؟

گفت ؛ همسرم به من مى گويد:

تو بخوان تا من هم بخوانم .

123- نماز سحرگاهان (ابن جنيد)

سعيد بن محمد بن جنيد، معروف به ابن جنيد از عرفاى طراز اول قرن سوم به شمار مى آمد، كه به سال 297 هجرى قمرى در بغداد درگذشت ، وى استاد ماهر و دانشمندى ناطق و زبردست بود، ولى در سلك صوفيان به شمار مى رفت . بعضى از علماى بزرگ ، آن زمان به نام جعفر خالدى مى گويد: در عالم خواب ابن جنيد را ديده ام ، و به او گفتم :

خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟! در پاسخ گفت : همه اين اشارات و عبارات و رسوم و علوم كه داشتم ، از بين رفت و مانفعنا الاركعات كنا نركعها فى الاسحار يعنى : جز چند ركعت نمازى كه در سحرگاهان مى خواندم ، چيزى به حالم ، سود نبخشيد(120) .

124- تعجيل در نماز، ياتاخير؟ (حسن بصرى)

حسن بصرى را گفتند: نماز نمى خوانى ؟ بازاريان نمازشان را بخواندند. گفت : بازاريان هر گاه كارشان سود دهد. نماز به تاخير اندازند و هر وقت كسادى حاصل شود در آن تعجيل كنند(121) ؟

125- نماز اول وقت (مقام معظم رهبرى)

شهيد امير سپهبد، على صياد شيرازى درباره اهميت نماز اول وقت رهبر عزيز مى فرمايد: هنوز 24 ساعت از انتخاب آيت الله خامنه اى به رهبرى انقلاب اسلامى نگذشته بود كه به من وقت دادند به صورت خصوصى ، بيست دقيقه قبل از ساعت دوازده ، در دفترشان با ايشان ملاقات كنم . من كمى زودتر رفتم . وضو گرفته بودم تا براى نماز اول وقت آماده باشم . پنچ دقيقه به اذان ظهر بود، ديدم سجاده آقا پهن كردند.

همين كه موقع نماز شد، مقام معظم رهبرى به سمت سجاده رفتند و نماز اول وقت را با همان حالى كه در زمان امام راحل (رح) پشت سر ايشان اقامه مى كرديم ؛ به جماعت خوانديم .

من در آن روز، همان اعتقاد عميق حضرت امام نسبت به اقامه نماز اول وقت را در سيره مقام معظم رهبرى ديدم .

126- با فرياد بلند اذان بگويد (شهيد نواب صفوى)

شهيد نواب صفوى به ياران خود دستور داده بود هنگام ظهر و مغرب هر كجا بوديد با فرياد بلند، اذان بگوئيد!

همين اذان ها وحشتى در دل مامورين نظام به وجود آورده بود(122) .

127- معراج نماز فاطمه (س)

امام ششم (عليه السلام) مى فرمود:

آن گاه كه فاطمه (س) به معراج نماز مى رفت ، نورش بر آسمانيان مى درخشيد؛ هم چون اختران كه بر چهره زمينيان نور مى پراكنند(123) .

128- شب زنده دارى (مقام معظم رهبرى)

هفته نامه پرتو سخن ، به نقل از سردار محمد شيرازى مى نويسد:

يكى از ويژگى هاى مقام معظم رهبرى ، شب زنده دارى است . در زمان رياست جمهورى نيز، اين خصوصيت در پهنه زندگى آقا، حيات معظم له را نورانيت خاصى بخشيده بود.

در همان دوران ، مقام معظم رهبرى سفرى به سوريه داشتند. در صبح يكى از روزهاى سفر، حدود ساعت ده كه جلسه اى با رئيس جمهورى سوريه داشتند، حافظ اسد رو به ايشان مى كند و مى پرسد: ديشب كه خوب خوابيديد؟ كه مقام معظم رهبرى فرمودند:

-من هفت ساعت است كه بيدارم (124) ؟

129- وقت نماز شد گزارش را قطع كنيد (مقام معظم رهبرى)

سردار شوشترى نقل مى گويد: زمانى كه در قرارگاه عمليات والفجر 10 بوديم ؛ داشتيم گزارش مى داديم يك مرتبه آقا فرمودند: وقت نماز شده ، گزارش را قطع كنيد و آماده نماز شويد. حالا ما گرم گزارش دادن بوديم ، آقا فرمودند: اول نماز بخوانيم ، بعد گزارش را ادامه بدهيد.

130- ما اگر كارى مى كنيم براى نماز است (مقام معظم رهبرى)

سردار شوشترى درباره اهميت نماز اول وقت مقام معظم رهبرى مى گويد: ((در بعضى جلسات ما، شهيد بهشتى اصلا به ما نمى گفت كه وقت نماز است ، بلكه بلند مى شد و آماده نماز مى شد. ما اگر كارى مى كنيم براى نماز است (125) .))

131- نمازهاى پنچگانه و ريزش گناهان (پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله)

در حضور سلمان فارسى ، زير درختى نشسته بودم كه يك باره ديدم او شاخه خشكى را گرفت و به قدرى آن را تكان داد كه همه برگ هايش فرو ريخت . آن گاه رو به من كرد و گفت .

((ابوعثمان ! نپرسيدى چرا اين كار را كردم ؟))

- خوب حالا مى پرسم ! راستى از اين كار چه بود؟

سلمان سرش را تكان داد و گفت :

((اين درست همان كارى بود كه يك بار، رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را انجام داد. يادم مى آيد همين طور زير يك درخت نشسته بوديم ، كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله فرمودند: سلمان ! نپرسيدى چرا اين شاخه را اين طور تكان دادم ... عرض كردم : ((بفرماييد چرا؟))

آن بزرگوار فرمودند: هنگامى كه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد، آن گاه نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهانش فرو مى ريزد؛ همان طور كه برگ هاى اين شاخه فرو ريخت ))

سپس پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله آيه صد و چهاردهم سوره هود ((واقم الصلوه طرفى النهار...)) را تلاوت فرمودند(126)

132- حق نماز در كلام امام سجاد (عليه السلام)

و حق نماز اين است كه بدانى ، آن هجرت است به سوى خداى عزوجل ، و تو در حال نماز، در مقابل خداى گران قدر و شكوهمند ايستاده اى ، هنگامى كه اين را دانستى ، در جايگاه بنده خوار كوچك مشتاق نگران اميدوار ترسان بى چاره اى قرار مى گيرى كه ، آن را در برابرش ايستاده اى ، بزرگ دانسته ، و با آرامش و هيبت ، عظمت او را پاس مى دارى ، و با قلبت به نماز روى آورده ، را با تمام حد و مرزها و حقوق لازم بر پا مى دارى .(127)

133- توجه و حضور قلب در نماز (حضرت امامراحل)

حضرت امام خمينى (رض) در كتاب چهل حديث شريفش درباره توجه و حضور قلب در نماز مى فرمايد:

حضرت امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) به فضيل بن يسار فرمودند:

نيست از براى تو از نمازت مگر آن چه توجه قلب كردى به آن از نماز؛ پس ‍ اگر غلط به جا آورد تمام آن را، يا غافل شود از آداب آن ، پيچيده شود و به آن زده بشود به روى صاحبش (128) .

134- نماز امام سجاد (عليه السلام) و نافله ها

ابوحمزه ثمالى گفت : ديدم حضرت سجاد (عليه السلام)، را كه نماز مى خواند؛ پس عباى آن حضرت افتاد، حضرت راست نفرمود عبا را تا از نماز فارغ شد. از آن بزرگوار سوال كردم ، فرمود: ((واى به تو! آيا مى دانى در حضور كى بودم . همانا از بنده قبول نمى شود نمازى مگر آنچه را توجه قلب كرده از آن .)) عرض كردم : ((فدايت شوم ، هلاك شديم ما!

فرمود: هرگز، همانا خداوند تمام مى فرمايد آنرا براى مومنين به واسطه نافله ها.))(129)

135- مثل كسى كه با نماز وداع كند نماز بخوانيد (امام جعفر صادق (عليه السلام))

امام صادق (عليه السلام) به عبدالله بن ابى يعفور فرمود: ((اى عبدالله وقتى كه مشغول نماز مى شوى ، مثل كسى كه وداع كند با نماز و ترس آن دارد كه ديگر به آن نرسد نماز بخوان ؛ پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت . تو اگر بدانى كسى در راست و چپت هست نمازت را نيكو به جا مى آورى ، بدان كه تو پيش روى كسى ايستادى كه او تو را مى بيند و تو او را نمى بينى .))(130)

136- نماز در حالت كسالت و چرت زدن ممنوع (حضرت على (عليه السلام))

حضرت امير المؤ منين على (عليه السلام) مى فرمايد:

((نايستد در نماز البته هيچ يك از شما در حال كسالت و نه در حال چرت زدن ، و انديشه نكند البته در پيش نفس خود؛ زيرا كه او در محضر پروردگار است . و جز اين نيست كه از براى بنده از نمازش آن چيزى است كه توجه كرده است به آن چيز به قلب خويش از نمازش .))(131)

137- دو ركعت نماز با توجه و آمرزش گناهان (امام جعفر صادق (عليه السلام))

راوى مى گويد: شنيدم حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمود: ((كسى كه دو ركعت نماز بخواند در صورتى كه بداند چه مى گويد در آنها، منصرف شود و حال آن كه نيست بين او و بين خداوند گناهى مگر آن كه آمرزيده آن را(132) .))

138- الله اكبر (رسول اكرم صلى الله عليه و آله)

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

هرگاه موذن بگويد: ((الله اكبر)) خداوند مى فرمايد:

((اى امت محمد! مهياى نماز شويد و شغل دنيا را ترك نمائيد.(133)

139- شركت در نماز جماعت (حضرت على (عليه السلام))

به مولاى متقيان على (عليه السلام) خبر دادند كه : گروهى از همسايگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمى شوند. حضرت فرمودند: ((آن ها بايد همراه ما در نماز جماعت شركت كنند، يا اين كه از ما دور شوند تا همسايه ما نباشند و ما نيز همسايه آنان نباشيم .(134)

140- نقشه شوم و تعبير نشدنى جاسوس انگليس

مستر همفر جاسوس كهنه كار انگليس مى نويسد:

بايد اساس هر گونه نماز جماعتى را با اشاعه اتهامات به ائمه جمعه و جماعات بر هم زد و از استقبال مردم از آن كاست . مخصوصا لازم است دلايلى ! بر فسق و فجور امام جماعت ارائه داد تا هرگونه رابطه اى بين امام و مردم با سوء ظن دشمنى با او از ميان برود.(135)

141- من تو را دوست دارم (امام حسين (عليه السلام))

راوى مى گويد: داخل مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله شدم و ديدم كه امام حسين (عليه السلام) در حال سجده بود و صورت مباركش را بر خاك مى گذاشت و مى گفت : ((مولاى من ! اگر مرا با خطاكاران در دوزخ گرد آورى به آنان مى گويم كه : من تو را دوست دارم .))(136)

142- مهريه اندك : ولى ازدواج مهم (امام سجاد (عليه السلام))

مردى به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و با عجله بسيار دو ركعت نماز گزارد و هيچ يك از اركان نماز هم چون قيام و ركوع و سجود را با رعايت آداب و شرائط به جا نياورد و در قرائت آن نيز دقت نكرد.

بعد از اسلام نماز دست به دعا برداشت و عرض كرد: پروردگارا! برترين درجات بهشت را روزى من كن و يك قصر زرين و چهار حورالعين به من عطا فرما!

امام زين العابدين (عليه السلام) كه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله حضور داشت و از نزديك ، نماز آن مرد را ديده و دعاهاى او را شنيده بود، رو به او كرد و فرمود: اى برادر! مهريه اندك و ناچيز آورده اى و ازدواج مهم و بزرگى را درخواست ميكنى (137) .))

143- شفا بيمار و عطا فرزند به واسطه اذان بلند (امام رضا (عليه السلام))

((هشام بن ابراهيم )) خدمت امام رضا (عليه السلام) شرفياب شد و از بيمارى و نداشتن فرزند شكوه كرد. امام رضا (عليه السلام) به او دستور داد كه در خانه اش با صداى بلند اذان بگويد. ((هشام بن ابراهيم )) ميگويد:

دستور امام (عليه السلام) را اجرا كردم و خداوند به بركت آن بيماريم را شفا داد و فرزندانى به من عطا فرمود.(138)

144- مسلمان شدن يك خانم فرانسوى به بركت نماز

يكى از علماى معاصر مى گويد: در سفر به فرانسه از خانمى كه مسلمان شده بود پرسيدم : چگونه مسلمان شديد؟

گفت : من سال ها پيش مقيم الجزاير بودم . يك روز از جاده اى عبور مى كردم كه در كنار آن مزرعه اى بود و ديدم كسى رو به سمتى ايستاده و حركاتى انجام مى دهد. كنجكاو شدم و از ديگران پرسيدم : اين حركات چيست ؟ گفتند: نماز مى خواند. كنجكاوتر شدم و سراغش رفتم ، پرسيدم :

چه مى كنى ، چه مى گويى و چه مى خواهى ؟ وقتى متوجه شدم كه در اسلام ارتباط با خالق اين اندازه آسان است و اين قدر عميق و لطيف است تكان خوردم و اين علت اصلى مسلمان شدن من بود(139) .

145- شيخ مفيد و اقامه نماز

((شريف ابويعلى جعفرى )) درباره شيخ مفيد (رح) گفته است : او مقدار كمى از شب را مى خوابيد، آن گاه بر مى خاست و نماز مى گزارد، يا كتاب مى خواند، يا درس مى گفت : يا قرآن تلاوت مى كرد(140) .

146- بهشت ، يا نماز (ابوبكر شبلى)

در تفسير عاملى نقل شده كه ((ابوبكر شبلى )) گفت : اگر مرا مخير كنند ميان آن كه در نماز شوم يا در بهشت شوم آن بهشت بر اين نماز اختيار نكنم ، كه آن بهشت اگر چند ناز و نعمت است ، اين نماز از ولى نعمت است . آن نزهتگاه آب و گل است ، وين تماشاگاه جان و دل است . آن مرغ بريان است در روضه رضوان ، وين روح و ريحان است در بستان جانان (141) .

147- ز ورد نيمه شب و درس صبح گاه رسيد (مرحوم آيت الله سبزوارى)

يكى از كسانى كه من (سيد عباس موسوى مطلق) در زمان حيات شان زياد به خدمت شان مشرف مى شدم و از انفاس الهى اش بهره مند مى شدم مرحوم آيت الله سبزوارى بودند كه در مشهد مقدس مسجد جامع حكيم اقامه جماعت مى فرمودند: خداوند رحمتش كند، سيماى منورش انسان را به ياد سلمان صحابى رسول خدا صلى الله عليه و آله مى انداخت .

من مكرر خدمت ايشان مى رسيدم و تقاضاى نصحيت و پند مى كردم هميشه اين نصحيت را در كنار ساير نصايح خيلى سفارش مى فرمود و گويا خود لذت او را درك كرده بوده كه اين گونه سفارش مى كرد حتى وقتى بيمار شد و او را به بيمارستان حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) منتقل كردند به همراه يكى از دوستان به عيادتش رفتم باز هم سفارش فرمودند كه : نماز شب ، نماز شب مقيد باشيد به نماز شب .

مرو به خواب حافظ به بارگاه قبول   ز ورد نيمه شب و درس ‍ صبح گاه رسيد

از ايشان سوال كردم سخت ترين واقعه عاشورا چه بود؟ فرمودند: آه لگد كردن بدن مطهر حضرت و اسارت حضرت زينب (س)(142) .

148- در محضر بزرگان (مرحوم آيت الله مولوى)

از صاحب كتاب ((در محضر اولياء)) نقل شد. يك روز به ديدار مرحوم آيت الله مولوى (قدس الله نفسه الزكيه) رفتم ، جلسه ، جلسه بسيار با معنويتى بود، معظم له در ضمن صحبت ها نصايحى فرمودند كه بنده همان وقت ياد داشت كردم در ذيل به برخى از آن نصايح اشاره مى شود.

1- نماز خود را اول وقت بخوانيد و ترك نكنيد.

2- تعقيبات نماز را بخوانيد.

3- حضور قلب در نماز داشته باشيد، از خداوند طلب كنيد و او حضور قلب را مى دهد.

4- معصيت نكنيد... و چندين نصايح ديگر(143) .

149- در محضر بزرگان (حضرت استاد دريابارى)

خداى سبحان بر بنده منت نهاد كه حدود هيجده سال از سفره با بركت علم و ايمان نزد حضرت استاد سيد عنايت الله دريابارى تلمذ كنم .

در طول اين مدت و ساير اوقات كه در خدمت شان بوديم و هستيم نكات بسيار ظريفى را از رفتار ايشان آموختم .

تواضع ، فروتنى ، ساده زيستى و تهجد و شب زنده دارى از خصوصيات بارز ايشان است .

معظم له هميشه سفارش فرمودند: قدر اين لباس روحانيت را بدانيد، اين لباس پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت (س) مى باشد.

سفارش هميشگى استاد تاكيد بسيار به نماز شب و اقامه نماز اول وقت هست . ايشان مى فرمودند: زمانى كه در رستم كلا بهشهر تحصيل مى كردم حضرت استاد، آيت الله العظمى ايازى (رح) دائما اين نكته را تذكر مى دادند و نيمه شب خودشان بلند مى شدند و طلاب را بيدار مى كردند.

تاكيد ايشان بر اين است كه اگر انسان مى خواهد به جايى برسد، از توفيق نماز شب ، نماز شب ، نماز شب است .

150- در محضر بزرگان (آيت الله العظمى كشميرى)

مولف كتاب ((در محضر اولياء))نقل مى كند يك روز حضرتشان را به حق حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله قسم دادم كه اجازه فرمايند سه روز خادم ايشان باشم ، فرمودند: احتياجى نيست ، اصرار كردم قبول فرمودند، لذا سه روز از صبح تا شب در منزل ايشان بودم ، در اين مدت و ساير اوقات سوالاتى از محضرشان مى كردم كه به برخى از آن ها اشاره مى كنم .

سوال : هر عارفى يك نقطه دگرگونى داشته است ! شما چطور شد كه منقلب شديد؟!

جواب : رسيدن به محضر مرحوم قاضى .

س : الان چه كسى را به عنوان استاد كامل معرفى مى كنيد؟

ج : آقاى بهجت آقاى بهجت .

س : مهمترين خصوصيات مرحوم قاضى چه بود؟

ج : صبر و توكل .

س : رمز موفقيت را در چه مى دانيد؟

ج : نشستن با بزرگان ، نماز شب .

س : سفارشى به بنده و طلاب بفرمائيد؟

ج : تقوا داشته باشيد و درس بخوانيد.

س : چند سال محضر مرحوم قاضى بوده ايد؟

ج : 8 سال .

س : رابطه شما با امام چطور بود؟ آقا مصطفى شاگرد شما بود؟

ج : علاقه زيادى به من داشت ، آقا مصطفى رفيق من بود.

س : مقام معظم رهبرى را مى شناسيد؟

ج : نه خير، حكومت اسلامى است خيلى خوب است (144)

س : از سفارشات مرحوم قاضى اگر يادتان هست بيان فرمائيد؟

ج : سجده يونسيه حداقل 400 بار در سجده در سحر بهتر است و قرآن بخوانيد.

س : در ماه رجب چه عملى انجام بدهيم ؟

ج : هر روز 1000 مرتبه استغفار و دعاى (يا من تحل)

س : ترك حيوانى چقدر در نورانيت موثر است ؟

ج : خيلى فقط قبل از چهل روز يك مرتبه گوشت بخوريد جهت رفع كراهت .

س : چه موقع انسان مى تواند خدمت امام زمان برسد؟

ج : هر وقت متقى شديد خدمت امام زمان برسد.

س : براى عصبانيت چه ذكرى خوب است ؟

ج : لا اله الا الله .

س : رابطه شاگرد با استاد چگونه بايد باشد؟

ج : مثل عبد و غلام در برابر مولا.

س : شما با مرحوم قاضى اين طور بوديد؟

ج : بله .

س : از آثار نماز شب چيست ؟

ج : نورانيت و روحانيت مرحوم قاضى سفارش مى كردند.

س : براى اداى قرض چه دعائى بخوانيم ؟

ج : يا من يكفى من كل شى و لايكفى من الشى اكفنى ما اهمنى .(145)

151- همه در تسبيح و من به غفلت (يك اهلدل)

ياد دارم كه شبى در كاروان همه شب رفته بودم و سحر در كنار بيشه اى خفته . شوريده اى كه در آن سفر همراه ما بود، نعره اى بر آورد و راه بيابان گرفت و يك نفس آرام نيافت . چون روز شد گفتمش :

آن چه حالت بود. گفت : بلبلان را ديدم كه بنالش در آمده بودند از درخت و كبكان از كوه ، و غوكان در آب و بهايم از بيشه انديشه كردم كه مروت نباشد همه در تسبيح و من به غفلت خفته (146) .

152- پاداش نماز صبح و عشا (پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله)

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى نماز صبح با جماعت ، وارد مسجد شد. پس از نماز به پشت سر نگاه كرد و ديد عده اى از مسلمين براى نماز نيامده اند.

نام آن ها را به زبان آورد و فرمود:

آيا اين افراد در نماز شركت نمودند؟

حاضران عرض كردند: ((نه )).

فرمود: ((آگاه باشيد بر افراد منافق نمازى سخت تر از نماز عشا و نماز صبح نيست . اگر پاداش بسيار نماز صبح و عشا را با جماعت در مى يافتند - گرچه چهار دست و پا، مانند راه رفتن كودكان شير خوار باشد - خود را به جماعت مى رساندند(147) .))

153- من از نماز سير نمى شوم (رسول اكرم صلى الله عليه و آله)

صداى اذان براى رسول الله صلى الله عليه و آله چنان جاذبه داشت و نشاط مى آورد، كه هنگام اذان ، به بلال مى فرمود:

((ما را از غم و اندوه تلخى رهايى بخش !))

هر گاه وقت نماز مى رسيد، گويى كسى را نمى شناخت و حال معنوى خاصى پيدا مى كرد. حضرت مى فرمود: ((گرسنه از غذا سير و تشنه از آب ، سيراب مى شود، ولى من از نماز، سير نمى شوم (148) ))

154- در شبانه روز هزار ركعت نماز امام رضا (عليه السلام)

در سفينه البحار روايت شده است كه خواجه اباصلت هروى مى گويد:

به سرخس مسافرت كردم ، و در آن جا به طرف زندان رفتم تا اجازه بگيرم و به حضور امام رضا (عليه السلام) كه در حبس بود برسم و احوالپرسى كنم .

زندانبان ها اجازه ندادند و گفتند: هيچ راهى نيست .

گفتم : چرا؟ گفتند: چون امام در بسيارى اوقات ، در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند. فقط ساعتى در اول روز و قبل از ظهر و هنگام غروب ، در محل نمازش مى نشيند و با خداوند سبحان مناجات مى كند(149) .

155- عبادت (آيت الله العظمى گلپايگانى)

در كتاب ((نورى از ملكوت )) كه درباره زندگى اين مرد الهى ؛ از زبان فرزندش مى فرمايد: از نظر عبادت و توجه به ذات اقدس الهى در مرحله اى بود كه دائما با قرآن انس داشتند و غالبا روزى دو سه جزء قرآن مى خواندند و هنگام خواندن قرآن حالت خاصى داشتند كه ما به حال ايشان غبطه مى خورديم در طول زندگيشان نماز شب ايشان ترك نشد هميشه قبل از اذان صبح بيدار بودند شايد حدود هفتاد سال ايشان موفق بودند كه پيش از نماز صبح به حرم مشرف شوند و نماز صبح رابه جماعت در حرم بخوانند(150) .

156- شب زنده دارى (آيت الله العظمى گلپايگانى)

آيت الله كريمى جهرمى (داماد داماد آقا) كه افتخار شاگردى معظم له را دارند در مورد عبادت و تهجد و شب زنده دارى معظم له مى نويسد:

آن مرجع بزرگ از اهل عبادت و تهجد بود و به واجبات و مستحبات اهتمام مى ورزيد. شب زنده دارى و تهجد او و گريه ها و اشكهاى جارى او و تلاوت قرآن و دعاهاى مختلف او ترك نمى شد و نيز تقيد به گفتن اذان داشتند و صداى مباركشان به هنگام طلوع فجر به اذان بلند مى شد. اين جانب خود كرارا صداى مباركشان را كه به هنگام طلوع فجر و سفيده صبح بلند بود شنيدم و بلند اذان مى گفتند و چه قدر اذان آن بزرگوار به هنگام صبح ، طنين جذابى داشت (151) .

157- با حبيب چه خواهى كرد؟ (ملا حبيب الله شريف كاشانى)

يكى از نوادگان (152) ايشان از برخى افراد كهنسال كه افتخار ملاقات ايشان را داشته نقل مى كرده كه شبى قبل از اذان صبح وارد مسجد شدم ديدم آقا ملاحبيب الله مشغول مناجات است و سر خود را برهنه كرده و با خدا راز و نياز مى كند. گويى با كسى زمزمه اى داشت ! خوب گوش كردم اين را شنيدم كه گفت : خدايا عاقبت با حبيب چه خواهى كرد؟

زمزمه اش ياد آورى شكوه هاى امام سجاد (عليه السلام) بود. كاهش ‍ مى دانستم آيا مادرم مرا، براى سرانجامى سراسر بدبختى زاده است يا براى رنج پرورده است اى كاش مرا نزاده و تربيت نكرده بود!(153)

158- در سجاده عبادت و بندگى (حضرت آيت الله محمدى لائينى)

فرزند معظم له حضرت حجت الاسلام و المسلمين محمد باقر محمدى لائينى درباره رمز موفقيت و سفارشات ايشان بيان مى كند:

او تهجد و شب زنده دارى ؛ اين مستحب با ارزش را بسيار سفارش مى نمود و با مناجات وقت سحر و خلوت با خداى سبحان و تفكر در آيات ، وجود خويش را نورانى و شب ظلمانى را به روز روشن تبديل مى كرد.

بعد از نماز شب و اقامه نماز صبح ، تعقيبات را تا نزديك طلوع خورشيد ادامه مى داد.

او بسيار مقيد به اقامه نماز جماعت در مسجد بود حتى در زمان بيمارى . اگر برايشان ممكن بود در شرائط نامساعد هم حاضر به ترك نماز جماعت در مسجد نمى شد.

او تنديس اخلاص بود. در حديث قدسى وارد شده است كه خداوند جل و علا مى فرمايد: اخلاص سر من اسرارى استودعه قلب من احبه من عبادى . اخلاص سرى از اسرار من است كه آن را فقط در قلب بندگان محبويم قرار مى دهم .

معظم له محبوب خدا بود و از اين موهبت الهى حظ وافرى داشت .

ايشان ايمان واقعى به نماز داشت و پى به عظمت و اسرار آن برده بود و حتى در اواخر عمرش درسى را به همه مومنين داد و فرمودند: هر كس ‍ درباره من غيبتى يا تهمتى از او سر زده است براى اين كه از او راضى باشم برايم يك شبانه روز نماز بخواند. و به افرادى كه براى رفتن به زيارت عتبات عاليات خدمتش براى خداحافظى مى رسيدند. مى فرمود: در آن جا برايم دو ركعت نماز بخوانيد.

از ويژگى هاى فراموش نشدنى ايشان اين بود كه هميشه مهر مخصوص ‍ داشت و ديگران را به آن سفارش مى نمود و به قبله شناسى بسيار اهميت مى داد و هميشه قبله نما همراهش بود تا به قبله يابى دقيق بپردازد.

هم چنين يكى از امورى كه ايشان به همه مومنين مخصوصا طلاب و روحانيون سفارش مى كرد قرائت صحيح و درست نماز بود.

در ميان نمازهاى مستحبى ؛ به نماز جعفر طيار بسيار اهميت مى داد و ديگران و فرزندان را به آن سفارش مى نمود ودر تربيت فرزندان روى مسئله نماز توجه و عنايت ويژه اى داشت (154) .

159- وسواس در عبادات ممنوع (مرحوم قاضى)

در كتاب ((اسوه عارفان ))، مرحوم آقاى حاج سيد هاشم رضوى هندى از تلاميذ مرحوم آقاى قاضى ، مى فرمود: روزى يكى را به محضر آقاى قاضى آوردند كه مثلا آقا دستش را بگيرد و راهنمايى اش نمايد.

مرحوم قاضى فرموده بودند: به اين آقا بگوئيد كه نماز را در اول وقت بخواند. بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تاخير مى انداخت .

160- نماز سير الى الله (حضرت آيت الله العظمى ايازى)

حضرت استاد دريابارى ، درباره نماز حضرت آيت الله العظمى ايازى (رض) مى فرمايد: روح اين مرد الهى هنگام نماز سير الى الله داشت ، فناء لله بود. نمازش را بسيار نيكو مى خواند و نماز شبش ترك نمى شد و هنگام نماز تمامى مستحبات را رعايت مى كرد و زندگى بسيار زاهدانه داشت و تمام حركات معظم له براى ما درس بود.(155) ))