غرر الحكم و درر الكلم جلد ۲

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۲ -


5643 62-  جوار اللَّه مبذول لمن اطاعه و تجنّب مخالفته. 3 360 همسايگى رحمت و عنايت خداى تعالى در اختيار كسى است كه او را فرمانبردارى كرده و از مخالفت با او دورى كند.

5644 63-  جمال العبد الطّاعة. 3 363 زيبايى بنده به اطاعت و فرمانبردارى است.

5645 64-  دوام الطّاعات و فعل الخيرات و المبادرة الى المكرمات من كمال الايمان و افضل الاحسان. 4 20 دوام فرمانبردارى حق، و انجام كارهاى نيك، و پيشى گرفتن به خصلتهاى گرامى از كمال ايمان و از برترين احسانهاست.

5646 65-  ذلّل نفسك بالطّاعة و حلّها بالقناعة، و خفّض فى الطّلب و اجمل فى المكتسب. 4 39 نفس خويش را به وسيله فرمانبردارى رام گردان، و به قناعت بياراى، و در طلب روزى آسان بگير، و در كسب و كار ميانه‏رو باش (و حرص نزن).

5647 66-  درك الخيرات بلزوم الطّاعات. 4 23 دريافت و درك خيرات و نيكى‏ها به ملازمت انجام طاعات الهى است.

5648 67-  راكب الطّاعة مقيله الجنّة. 4 85 كسى كه بر مركب اطاعت حق سوار است خوابگاه او بهشت است.

5649 68-  زكاة الصّحّة السّعى فى طاعة اللَّه. 4 106 زكات سلامتى، تلاش و كوشش در طاعت الهى است.

5650 69-  زر فى اللَّه اهل طاعته و خذ الهداية من اهل ولايته. 4 113 فرمانبرداران را در راه خدا ديدار كن، و هدايت و راهنمايى را از اهل ولايت خدا فرا گير.

5651 70-  صابروا انفسكم على فعل الطّاعات، و صونوها عن دنس السّيّئات، تجدوا حلاوة الايمان. 4 224 به شكيبايى و صبر واداريد نفسهاى خود را براى انجام طاعتهاى الهى، و نگه داريد آنها را از چركى بديها تا حلاوت و شيرينى ايمان را بيابيد.

5652 71-  طوبى لمن حافظ على طاعة ربّه. 4 238 خوشا به حال كسى كه بر طاعت پروردگار خود محافظت و نگهبانى دارد.

5653 72-  طوبى لمن وفّق لطاعته و بكى على خطيئته. 4 240 خوشا به حال كسى كه موفق به طاعت پروردگار گشته، و بر گناه خويش گريسته است.

5654 73-  طوبى لمن وفّق لطاعته و حسنت خليقته و احرز امر آخرته. 4 244 خوشا به حال كسى كه موفق به فرمانبردارى پروردگار گشته، و خلق و خوى خويش را نيكو كرده، و كار آخرت خود را فراهم كرده است.

5655 74-  طوبى لعين هجرت فى طاعة اللَّه غمضها. 4 248 خوشا به حال ديده و چشمى كه در راه اطاعت خدا پوشيدن و بستن خود را ترك كرده است.

5656 75-  طاعة اللَّه سبحانه لا يحوزها الّا من بذل الجدّ و استفرغ الجهد. 4 254 فرمانبردارى خداى سبحان را درنيابد مگر آن كس كه بذل كند تلاش خود را و به كار برد كوشش خود را.

5657 76-  طاعة اللَّه مفتاح كلّ سداد و صلاح كلّ فساد. 4 255 فرمانبردارى خداوند كليد هر كار درست و اصلاح كننده هر كار فاسد و تباهى است.

5658 77-  طاعة اللَّه سبحانه اعلى عماد و اقوى عتاد. 4 255 طاعت خداى سبحان بلندترين ستون و محكم‏ترين تكيه‏گاه است.

5659 78-  ظلّ اللَّه سبحانه فى الآخرة مبذول لمن اطاعه فى الدّنيا. 4 276 سايه لطف و عنايت خداى سبحان در آخرت عطا گردد به كسى كه در دنيا از او فرمانبردارى نموده است.

5660 79-  عليك بطاعة من لا تعذر بجهالته. 4 290 بر تو باد به اطاعت و فرمانبردارى كسى كه معذور نيستى در نادانى شناخت او.

5661 80-  عليك بطاعة اللَّه سبحانه فانّ طاعة اللَّه فاضلة على كلّ شي‏ء. 4 293 بر تو باد به فرمانبردارى خداى سبحان كه به راستى فرمانبردارى خداوند افزون است بر هر چيز.

5662 81-  على قدر العقل تكون الطّاعة. 4 312 به اندازه عقل است اطاعت پروردگار.

5663 82-  غاية العبادة الطّاعة. 4 371 نهايت عبادت اطاعت و فرمانبردارى است.

5664 83-  فى الطّاعة كنوز الارباح. 4 394 در اطاعت حق تعالى است گنجهاى سود.

5665 84-  فضائل الطّاعات تنيل رفيع المقامات. 4 427 افزونى‏هاى (پاداش) طاعتها مى‏رساند انسان را به جايگاههاى بلند.

5666 85-  كلّ مطيع مكرّم. 4 527 هر فرمانبردارى مورد اكرام و گرامى است.

5667 86-  كن مطيعا للَّه سبحانه و بذكره آنسا، و تمثّل فى حال تولّيك عنه اقباله عليك، يدعوك الى عفوه و يتغمّدك بفضله. 4 615 فرمانبردار خداى سبحان باش و به ياد او انس گير، و مجسّم كن در حال پشت كردن از او صورت روى آوردن خدا را به‏ سوى تو، كه تو را به گذشت خويش مى‏خواند و به فضل خويش مى‏پوشاند.

5668 87-  لو لم يرغّب اللَّه سبحانه فى طاعته، لوجب ان يطاع رجاء رحمته. 5 117 اگر خداى سبحان مردم را به فرمانبردارى خويش ترغيب و تشويق نمى‏كرد، باز هم واجب بود اطاعت او به خاطر اميد به مهر و رحمتش.

5669 88-  من اطاع ربّه ملك. 5 146 كسى كه پروردگار خود را اطاعت كند مالك سعادت و نيكبختى گردد.

5670 89-  من يطع اللَّه يفز. 5 146 كسى كه اطاعت خدا كند رستگار شود.

5671 90-  من اطاع اللَّه استنصر. 5 166 كسى كه اطاعت خدا كند از خدا يارى جسته است.

5672 91-  من اطاع اللَّه جلّ امره. 5 170 كسى كه اطاعت خدا كند كارش بالا گيرد و بزرگ شود.

5673 92-  من اطاع امرك اجلّ قدرك. 5 226 كسى كه دستور تو را اطاعت كند قدر و ارزش تو را بزرگ گردانده است.

5674 93-  من عمل بطاعة اللَّه كان مرضيّا. 5 266 كسى كه عمل كند به طاعت خداوند مورد خوشنودى پروردگار است.

5675 94-  من اطاع اللَّه علا امره. 5 280 كسى كه از خدا اطاعت كند كارش بلند گردد.

5676 95-  من عمل بطاعة اللَّه ملك. 5 282 كسى كه عمل كند به طاعت خداوند مالك گردد (سعادت و آخرت را).

5677 96-  من اطاع اللَّه لم يشق ابدا. 5 283 كسى كه از خدا اطاعت كند هيچ‏گاه بدبخت نشود.

5678 97-  من تقرّب الى اللَّه بالطّاعة أحسن له الحباء. 5 288 كسى كه تقرّب و نزديكى جويد به درگاه خدا به وسيله اطاعت او، خداوند بخشش‏ و عطاى او را نيكو كند.

5679 98-  من اطاع اللَّه سبحانه عزّ و قوى. 5 291 كسى كه از خداى سبحان اطاعت كند عزيز و نيرومند گردد.

5680 99-  من اطاع اللَّه سبحانه عزّ نصره. 5 299 كسى كه از خداى سبحان اطاعت كند، نيرومند باشد يارى‏اش (از طرف خداوند).

5681 100-  من اهمل العمل بطاعة اللَّه ظلم نفسه. 5 316 كسى كه در عمل كردن به طاعت خداوند اهمال كارى و سهل‏انگارى كند به خويشتن ستم كرده است.

5682 101-  من صبر على طاعة اللَّه عوّضه اللَّه سبحانه خيرا ممّا صبر عليه. 5 331 كسى كه صبر و شكيبايى كند بر فرمانبردارى خداوند، خداى سبحان عوض دهد او را بهتر از آنچه بر آن صبر و شكيبايى ورزيده است.

5683 102-  من اتّخذ طاعة اللَّه سبيلا فاز بالّتى هى اعظم. 5 374 كسى كه فرمانبردارى خداى را فرا راه خود برگيرد، و انتخاب كند، به بزرگترين نيكبختى رسيده و سعادت يافته است.

5684 103-  من اتّخذ طاعة اللَّه بضاعة، اتته الارباح من غير تجارة. 5 385 كسى كه طاعت خدا را سرمايه خويش گرداند، سودها بدون تجارت به نزدش آيد.

5685 104-  من سرّه الغنى بلا مال و العزّ بلا سلطان، و الكثرة بلا عشيرة، فليخرج من ذلّ معصية اللَّه الى عزّ طاعته، فانّه واجد ذلك كلّه. 5 390 كسى كه توانگرى و بى‏نيازى خواهد بدون مال و ثروت، و عزّت خواهد بدون سلطنت و پادشاهى، و زيادى و فزونى افراد وابسته به خود را خواهد بدون داشتن عشيره و فاميل، بايد از خوارى نافرمانى خدا به در آيد، به سوى عزّت فرمانبردارى او، كه با اين كار، همه آنها را يافته است.

5686 105-  من اطاع اللَّه سبحانه لم يضرّه من اسخط من النّاس. 5 400 كسى كه از خداى سبحان اطاعت كند زيانش نرساند كسى كه او را در اين راه خشمگين كرده است.

5687 106-  من عمل بطاعة اللَّه سبحانه لم يفته غنم و لم يغلبه خصم. 5 405 كسى كه عمل كند به طاعت خداى سبحان، هيچ سود و نفعى از او فوت نشود، و هيچ دشمنى بر او چيره نگردد.

5688 107-  من بادر الى مراضى اللَّه سبحانه و تأخّر عن معاصيه، فقد اكمل الطّاعة. 5 431 كسى كه پيشى گيرد بدانچه موجب خوشنودى خداى سبحان است و از نافرمانى‏هاى خدا واپس رود، به حقيقت كه فرمانبردارى را به كمال رسانده است.

5689 108-  من اطاع اللَّه اجتباه. 5 445 كسى كه از خدا اطاعت كند، خدا او را برگزيند.

5690 109-  من كرم النّفس العمل بالطّاعة. 6 29 از بزرگوارى نفس است عمل به طاعت خداوند.

5691 110-  من المروّة طاعة اللَّه و حسن التّقدير. 6 22 از جوانمردى است فرمانبردارى خدا و خوب اندازه‏گيرى كردن زندگى.

5692 111-  من افضل الاعمال اكتساب الطّاعات. 6 33 از برترين عملها به دست آوردن طاعتهاى الهى است.

5693 112-  من تقوى النّفس العمل بالطّاعة. 6 44 از پرهيزكارى نفس است عمل به طاعت الهى.

5694 113-  ما تزيّن متزيّن بمثل طاعة اللَّه. 6 57 هيچ آراسته به زيورى خود را نياراسته به چيزى همانند فرمانبردارى خدا.

5695 114-  ما من شي‏ء من طاعة اللَّه سبحانه يأتي الّا فى كره. 6 99 هيچ چيزى از طاعت خداى سبحان نيست كه بيايد بر انسان جز از روى ناخوشنودى.

5696 115-  ملاك كلّ خير طاعة اللَّه سبحانه. 6 120 ملاك و معيار هر كار نيك و خيرى اطاعت و فرمانبردارى خداى سبحان است (يعنى انجام دادن آن به خاطر فرمان خدا).

5697 116-  ملازمة الطّاعة خير عتاد. 6 135 ملازمت با فرمانبردارى خدا بهترين تكيه‏گاه است.

5698 117-  نعم الوسيلة الطّاعة. 6 166 فرمانبردارى خدا خوب وسيله‏اى است.

5699 118-  نعم الطّاعة الانقياد و الخضوع. 6 167 خوب طاعتى است انقياد (گردن نهادن) و خضوع و فروتنى در پيشگاه خداوند.

5700 119-  نال الفوز من وفّق للطّاعة. 6 182 به رستگارى رسيده كسى كه موفق به اطاعت حق گرديده است.

5701 120-  نظام المروّة فى مجاهدة اخيك على طاعة اللَّه سبحانه و صدّه عن معاصيه، و ان يكثر على ذلك ملامه. 6 184 نظام و رشته پيوند مردى و مردانگى در اين است كه با برادر خود در راه طاعت خداى سبحان پيكار كنى، و او را از نافرمانى‏هاى خداوند بازدارى، و او را در اين باره بسيار سرزنش كنى.

5702 121-  هدى من اطاع ربّه و خاف ذنبه. 6 193 به هدايت و راه راست رسيده كسى كه اطاعت پروردگار خود كند و از گناه خويش بترسد.

5703 122-  وقّوا انفسكم من عذاب اللَّه بالمبادرة الى طاعة اللَّه. 6 235 نگاه داريد خود را از عذاب خداوند به وسيله پيشى جستن به سوى طاعت خداوند.

5704 123-  لا تعتذر من امر اطعت اللَّه سبحانه فيه فكفى بذلك منقبة. 6 305 هيچ گاه از كارى كه در آن فرمانبردارى خداى سبحان را انجام داده‏اى عذرخواهى نكن كه همين كار در منقبت و مباهات تو كافى است.

5705 124-  لا عزّ كالطّاعة. 6 349 عزتى همچون فرمانبردارى خدا نيست.

5706 125-  لا رأى لمن لا يطاع. 6 393 كسى را كه فرمانش نبرند رأى و انديشه ندارد.

5707 126-  لا عزّ الّا بالطّاعة. 6 393 عزتى نيست جز به اطاعت خداوند.

5708 127-  لا ينجع تدبير من لا يطاع. 6 414 سود ندهد تدبير كسى كه فرمانش نبرند.

5709 128-  لا يسعد امرء الّا بطاعة اللَّه سبحانه و لا يشقى امرء الّا بمعصية اللَّه. 6 417 نيكبخت نشود كسى مگر به وسيله اطاعت خداى سبحان، و بدبخت نشود كسى مگر به نافرمانى خداوند.

5710 129-  ينبغي للعاقل ان لا يخلو فى كلّ حالة عن طاعة ربّه و مجاهدة نفسه. 6 440 براى شخص خردمند و عاقل شايسته است كه بيكار نباشد در هر حالى از اطاعت پروردگار خود و پيكار كردن با نفس خويش.

5711 130-  ينبغي للمؤمن ان يلزم الطّاعة و يلتحف الورع و القناعة. 6 440 براى مؤمن شايسته است كه ملازم فرمانبردارى خدا باشد، و بپوشد جامه پرهيزكارى و قناعت را.

5712 131-  لا تطيعوا الادعياء الّذين شربتم بصفوكم كدرهم و خططتم بصحّتكم مرضهم و ادخلتم فى حقّكم‏ باطلهم. 6 279 از «ادعياء» همانها كه معلوم نيست پدرشان كيست و جامه اسلام را به تن پوشيده‏اند و نفاق و دورويى را پيشه كرده‏اند اطاعت نكنيد، از آنها كه جام پاك قلبتان را در اختيار آب تيره نفاقشان قرار داده‏ايد، از آنها كه تندرستى خويش را با بيمارى آنها آميخته‏ايد (و ايمان خالص خويش را به انفاق آنها مخلوط ساخته‏ايد) و باطلشان را در حق خود راه داده‏ايد.

باب الطاقة (توانايى)

5713 1-  من كلّفك ما لا تطيق فقد افتاك فى عصيانه. 5 452 كسى كه به تو تكليف كند چيزى را كه توان و طاقت آن را ندارى، فتوى و دستور نافرمانى خويش را به تو داده و صادر كرده است.

باب الطيش (سبكى)

5714 1-  الطّيش ينكّد العيش. 1 200 سبكى و سبكسرى (در هنگام خشم يا غير آن) زندگى را سخت و دشوار سازد.

حرف «الظاء»

باب الظفر (پيروزى)

5715 1-  الظّفر شافع المذنب. 1 75 پيروز شدن بر گنهكار شفيع و واسطه او است.

5716 2-  لا تبطرنّ بالظّفر فانّك لا تأمن ظفر الزّمان بك. 6 291 سرمست پيروزى مشو كه از پيروز شدن زمانه بر تو در امان نخواهى بود.

5717 3-  كفى بالظّفر شافعا للمذنب. 4 579 پيروز شدن براى شفاعت گنهكار كافى است.

5718 4-  من تأيّد فى الأمور ظفر ببغيته. 5 315 هر كس در كارها (از طرف خداوند) تأييد و يارى شود به هدف و آرمان خود خواهد رسيد.

باب الظلم (ستم)

5719 1-  الظّالم لئيم. 1 24 ستمكار پست است.

5720 2-  الظّلم عقاب. 1 52 ستم عقوبت است (يا موجب عقوبت و عذاب است).

5721 3-  ظلم نفسه من رضى بدار الفناء عوضا عن دار البقاء. 4 277 به خويشتن ستم كرده كسى كه راضى و خوشنود گشته است به سراى فانى به جاى سراى باقى و پايدار.

5722 4-  ظلم اليتامى و الايامى، ينزل النّقم و يسلب النّعم اهلها. 4 281 ستم كردن بر يتيمان و بيوه‏زنان عقوبتهاى الهى را فرود آورد و نعمتها را از اهل آن بربايد.

5723 5-  يوم المظلوم على الظّالم أشدّ من يوم الظّالم على المظلوم. 6 477 روز ستمديده (روز قيامت) بر ستمگر سخت‏تر است از روز ستمگر بر ستمديده (كه دنيا باشد).

5724 6-  الظّالم ملوم. 1 36 ستمگر نكوهيده است.

5725 7-  البغى يسلب النّعمة. 1 103 ستم و زور، نعمت را مى‏ربايد.

5726 8-  الظّلم يجلب النّقمة. 1 103 ستم عذاب و انتقام الهى را جلب كند.

5727 9-  الظّلم وخيم العاقبة. 1 117 ستم سرانجامى وخيم و سخت به دنبال دارد.

5728 10-  البغى يزيل النّعم. 1 131 ستم نعمت را زائل كند.

5729 11-  الظّالم ينتظر العقوبة. 1 161 ستمگر چشم به راه عذاب و عقوبت است.

5730 12-  المظلوم ينتظر المثوبة. 1 161 مظلوم و ستم رسيده چشم به راه پاداش‏ و ثواب الهى است.

5731 13-  الظّلم يطرد النّعم. 1 186 ستم نعمتها را دور گرداند.

5732 14-  البغى يجلب النّقم. 1 187 سركشى و ظلم، انتقامهاى الهى را جلب كند.

5733 15-  الظّلم يوجب النّار. 1 201 ستم موجب دوزخ گردد.

5734 16-  البغى يوجب الدّمار. 1 201 تجاوز و ستم موجب نابودى گردد.

5735 17-  الظّلم الام الرّذائل. 1 202 ستم پست‏ترين صفات نكوهيده است.

5736 18-  الظّلم بوار الرّعيّة. 1 203 ستم نابودى رعيّت است.

5737 19-  القدرة يزيلها العدوان. 1 216 ستم و دشمنى كردن، قدرت را از بين مى‏برد.

5738 20-  الظّلم تبعات موبقات. 1 220 ستم پى‏آمدهايى نابود كننده به دنبال دارد.

5739 21-  البغى أعجل عقوبة. 1 222 تجاوز و ظلم شتابان‏ترين عقوبتها را در پى دارد.

5740 22-  الظّلم يدمّر الدّيار. 1 267 ستم شهرها را واژگون كند.

5741 23-  الظّلم يردى صاحبه. 1 277 ستم صاحب خود را نابود كند.

5742 24-  البغى سائق الى الحين. 1 303 ستم مى‏راند آدمى را به سوى مرگ.

5743 25-  البغى اعجل شي‏ء عقوبة. 1 320 تجاوز و ستم شتابان‏ترين عقوبت را به دنبال دارد.

5744 26-  المتجبّر الظّالم توبقه آثامه. 1 361 آدم گردنكش ستمكار همان گناهانش او را به هلاكت اندازد.

5745 27-  الظّلم جرم لا ينسى. 1 363 ستم گناهى است كه فراموش نشود.

5746 28-  المؤمن لا يظلم و لا يتأثّم. 1 364 شخص مؤمن ستم نكند و به گناه نيز دچار نشود.

5747 29-  البغى يصرع الرّجال و يدنى الآجال. 1 387 زورگويى و ستم مردان را بر زمين افكند و مرگ‏ها را نزديك كند.

5748 30-  الظّالم طاغ ينتظر احدى النّقمتين. 2 18 ستمكار سركشى است كه چشم به راه يكى از دو عذاب الهى است (دنيايى و آخرتى).

5749 31-  الظّلم فى الدّنيا بوار، و فى الآخرة دمار. 2 31 ستم در دنيا نيستى است و در آخرت نابودى.

5750 32-  الظّلم يزلّ القدم و يسلب النّعم و يهلك الامم. 2 36 ستم گامها را بلغزاند، و نعمتها را بربايد، و امّتها و ملّتها را نابود گرداند.

5751 33-  المتعدّى كثير الاضداد و الاعداء. 2 142 آدم زورگو مخالفان و دشمنان بسيارى دارد.

5752 34-  اذكر عند الظّلم عدل اللَّه فيك و عند القدرة قدرة اللَّه عليك. 2 193 در هنگام ظلم و ستم به ياد آور عدالت و دادگسترى خداى را در خود، و در هنگام قدرت و توانايى قدرت خداوند را بر خويش متذكر شو.

5753 35-  اتّقوا دعوة المظلوم فانّه يسأل اللَّه حقّه و اللَّه سبحانه اكرم من ان يسئل حقّا الّا اجاب. 2 246 از نفرين و دعاى مظلوم بپرهيزيد، كه او حق خويش از خدا مى‏خواهد، و خداى سبحان كريم‏تر از آن است كه حقى را از او بخواهند جز آنكه اجابت كند و پاسخ دهد.

5754 36-  اتّقوا البغى فانّه يجلب النّقم و يسلب النّعم و يوجب الغير. 2 250 از زور و ظلم بپرهيزيد كه انتقامها را به سوى خود جلب كند، و نعمتها را سلب كند، و دگرگونى‏ها را موجب گردد.

5755 37-  ابعدوا عن الظّلم فانّه اعظم الجرائم و اكبر المآثم. 2 251 از ستم دورى كنيد، كه عظيم‏ترين جرمها و بزرگترين گناهان است.

5756 38-  ايّاك و الظّلم فمن ظلم كرهت ايّامه. 2 289 بر تو باد كه از ستم بگريزى كه هر كه ستم كند روزگارش به بدحالى سپرى شود.

5757 39-  ايّاك و الظّلم فانّه يزول عمّن تظلمه و يبقى عليك. 2 290 بپرهيز از اين كه ستم كنى، كه در اين صورت از كسى كه بر او ستم كنى بگذرد ولى پى آمد آن بر تو به جاى ماند.

5758 40-  ايّاك و البغى فانّه يعجّل الصّرعة و يحلّ بالعامل به العبر. 2 294 بپرهيز از ستم كردن كه به راستى ستم شتاب كند در افكندن انسان، و فرود آورد به ستمكار اندوهها و پند گرفتن‏هاى ديگران را.

5759 41-  ايّاك و الظّلم فانّه اكبر المعاصى و انّ الظّالم لمعاقب يوم القيامة بظلمه. 2 296 بپرهيز از ستم كه بزرگترين گناهان است و انسان ستمكار در روز قيامت به ستم خويش معذّب و تحت پيگرد خواهد بود.

5760 42-  ايّاك و البغى فانّ الباغى يعجّل اللَّه له النّقمة و يحلّ به المثلات. 2 313 بپرهيز از ستم كه به راستى شخص ستمگر چنان است كه خداوند در عقوبت او شتاب كند، و عذابهاى عبرت‏انگيز را بر او فرود آورد.

5761 43-  ايّاكم و صرعات البغى و فضحات الغدر و اثارة كامن الشّرّ المذمّم. 2 323 بپرهيزيد از در افتادنهاى ستم، و رسوايى‏هاى بى‏وفايى، و برانگيختن بديهاى پنهان و نكوهيده (در نفس شما).

5762 44-  الا و انّ الظّلم ثلاثة فظلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب، فامّا الظّلم الّذى لا يغفر فالشّرك باللَّه لقوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ‏ لِمَنْ يَشاءُ و امّا الظّلم الّذى يغفر فظلم المرء لنفسه عند بعض الهنات، و امّا الظّلم الّذى لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا، العقاب هنالك شديد ليس جرحا بالمدى و لا ضربا بالسّياط، و لكنّه ما يستصغر ذلك معه. 2 345 به راستى كه ستم سه گونه است: ستمى كه آمرزيده نشود، و ستمى كه رها نشود، و ستمى كه آمرزيده شود و بازخواست نشود، اما ستمى كه آمرزيده نشود شرك به خداست، زيرا خداى تعالى فرموده: «به راستى كه خدا نبخشايد كه به او شرك ورزند و بيامرزد جز اين را از هر كه بخواهد» و اما آن ستمى كه آمرزيده شود، ستمى است كه انسان به خويشتن كند نسبت به برخى از خصلتهاى زشت، و اما ستمى كه رها نشود، ستمى است كه برخى از بندگان خدا به برخى ديگر كنند كه عقاب الهى در اينجا سخت است، و چنان نيست كه زخمى باشد به وسيله كاردها و يا زدنى باشد به تازيانه‏ها، بلكه آن عقابى است كه اينها در برابر آن بسيار كوچك شمرده شود.

5763 45-  اخسركم اظلمكم. 2 370 زيانكارترين شما ستمكارترين شما است.

5764 46-  اقبح الشّيم العدوان. 2 375 زشت‏ترين خصلتها زورگويى و دشمنى كردن است.

5765 47-  اعجل شي‏ء صرعة البغى. 2 385 شتابان‏ترين چيزها، از نظر زمين خوردن و افتادن، ظلم و ستم است.

5766 48-  اقبح السّير الظّلم. 2 385 زشت‏ترين سيره و روش‏ها ستم است.

5767 49-  الام البغى عند القدرة. 2 393 زشت‏ترين ستم‏ها در هنگام داشتن قدرت است.

5768 50-  انفذ السّهام دعوة المظلوم. 2 395 نافذترين و كارگرترين تيرها، دعا و نفرين ستمديده و مظلوم است.

5769 51-  افحش البغى، البغى على‏ الالّاف. 2 399 زشت‏ترين ستمها، ستم بر الفت دارندگان با انسان است.

5770 52-  اقبح الظّلم منعك حقوق اللَّه. 2 421 زشت‏ترين ظلمها جلوگيرى كردن تو از حقوق الهى است.

5771 53-  ابلغ ما تستجلب به النّقمة البغى و كفر النّعمة. 2 476 رساترين چيزى كه عذاب را به سوى انسان جلب كند، ستم و كفران نعمت است.

5772 54-  اسرع المعاصى عقوبة ان تبغى على من لا يبغى عليك. 2 428 سريع‏ترين گناهان از نظر كيفر و عقاب اين است كه ستم كنى بر كسى كه به تو ستم نمى‏كند.

5773 55-  اجور النّاس من ظلم من انصفه. 2 436 ستمكارترين مردم كسى است كه ظلم كند بر كسى كه با او به انصاف عمل كند.

5774 56-  انّ اعجل العقوبة عقوبة البغى. 2 488 به راستى كه شتابان‏ترين عقابها و كيفرها، كيفر ظلم و تجاوز است.

5775 57-  انّ اسرع الشّرّ عقابا الظّلم. 2 488 به راستى كه سريع‏ترين بدى‏ها از نظر عقاب و كيفر، ظلم و ستم است.

5776 58-  انّ السّباع همّها العدوان على غيرها. 2 495 به راستى كه درندگان، همّ و اندوهشان زورگويى بر ديگران است.

5777 59-  انّ القبح فى الظّلم بقدر الحسن فى العدل. 2 502 به راستى كه زشتى در ظلم و ستم به اندازه خوبى در عدالت و دادگسترى است.

5778 60-  انّ دعوة المظلوم مجابة عند اللَّه سبحانه لانّه يطلب حقّه، و اللَّه تعالى اعدل ان يمنع ذا حقّ حقّه. 2 523 به راستى كه نفرين و دعاى ستمديده در پيشگاه خداى سبحان به اجابت رسد، زيرا او حق خويش را مى‏خواهد، و خداى تعالى عادل‏تر از اين است كه مانع حقّ حقدارى بشود.

5779 61-  اذا حدتك القدرة على ظلم النّاس فاذكر قدرة اللَّه سبحانه على عقوبتك و ذهاب ما آتيت اليهم عنهم و بقاءه عليك. 3 165 هر گاه وادارد تو را قدرت و توانايى بر ستم كردن مردم، يادآور قدرت و توانايى خداى سبحان را كه بر كيفر تو دارد، و از ميان رفتن ستمى را كه بر ايشان كرده‏اى از ستمديدگان، و ماندن پى‏آمد آن بر دوش تو.

5780 62-  آفة الاقتدار البغى و العتوّ. 3 113 آفت اقتدار و توانايى، ظلم و سركشى است.

5781 63-  بالظّلم تزول النّعم. 3 209 به واسطه ظلم است كه نعمتها زوال پذيرد.

5782 64-  بالبغى تجلب النّقم. 3 209 به واسطه زورگويى و تجاوز است كه عذابها جلب گردد.

5783 65-  بئس الظّلم ظلم المستسلم. 3 255 چه بد ستمى است ستم بر كسى كه تسليم و فرمانبردار است.

5784 66-  دعوا طاعة البغى و العناد و اسلكوا سبيل الطّاعة و الانقياد تسعدوا فى المعاد. 4 12 پيروى ظلم و دشمنى را رها كنيد و راه اطاعت و فرمانبردارى را در پيش گيريد تا در روز رستاخيز نيكبخت شويد.

5785 67-  دوام الظّلم يسلب النّعم و يجلب النّقم. 4 21 پايدارى و ادامه ظلم نعمت را بربايد، و عذابها را به سوى انسان بكشاند.

5786 68-  راكب الظّلم يدركه البوار. 4 85 كسى كه بر مركب ظلم و ستم سوار شده است نيستى و نابودى او را دريابد.

5787 69-  راكب الظّلم يكبو به مركبه.4 85 مركب ظلم، سوار خود را به سر بر زمين زند.

5788 70-  شرّ النّاس من يظلم النّاس. 4 164 بدترين مردم كسى است كه به مردم ظلم كند.

5789 71-  شرّ النّاس من يعين على المظلوم. 4 175 بدترين مردم كسى است كه به زيان مظلوم به ظالم كمك كند.

5790 72-  شيئان لا تسلم عاقبتهما: الظّلم و الشّرّ. 4 184 دو چيز است كه سرانجامشان سالم نباشد يكى ظلم و ستم، و ديگرى شرّ و بدى.

5791 73-  ظلم الحقّ من نصر الباطل. 4 273 به حق ظلم كرده كسى كه باطل را يارى داده است.

5792 74-  ظلم الضّعيف افحش الظّلم. 4 275 ستم بر ناتوان، زشت‏ترين ستمهاست.

5793 75-  ظلم المستسلم اعظم الجرم. 4 275 ستم بر كسى كه تسليم و فرمانبردار است بزرگترين جرمها و گناهان است.

5794 76-  ظلم العباد يفسد المعاد. 4 276 ستم بر بندگان خدا، معاد انسان را تباه سازد.

5795 77-  ظاهر اللَّه سبحانه بالعناد من ظلم العباد. 4 276 آشكارا به دشمنى خداى سبحان برخاسته كسى كه به بندگان خدا ستم كند.

5796 78-  ظلم المرء فى الدّنيا عنوان شقائه فى الآخرة. 4 276 ستم انسان در دنيا نشانه و نمودار بدبختى او است در آخرت.

5797 79-  ظالم النّاس يوم القيمة منكوب بظلمه، معذّب محروب. 4 280ستم كننده بر مردم در روز قيامت به خاطر ستمش در رنج و نكبت و عذاب دچار گشته و تهيدست خواهد بود.

5798 80-  ظلم المرء يوبقه و يصرعه. 4 280 ستم انسان او را هلاك كرده و در اندازد.

5799 81-  ظلامة المظلومين يمهلها اللَّه سبحانه و لا يهملها. 4 280 رسيدگى به حقوق ستمديدگان را خداى تعالى مهلت مى‏دهد ولى رها نمى‏كند.

5800 82-  فى احتقاب المظالم زوال القدرة. 4 407 در اندوختن حقوق ستمديدگان، زوال قدرت نهفته است.

5801 83-  فى مظالم العباد احتقاب الآثام. 4 409 در ستم به حقوق بندگان خدا، اندوختن گناهان است.

5802 84-  قد  ينصر المظلوم. 4 467 محققا ستمديده يارى شود.

5803 85-  كم من نعمة سلبها ظلم. 4 547 چه بسا نعمتى را كه ظلم و ستم از ميان برده است.

5804 86-  كفى بالظّلم طاردا للنّعمة و جالبا للنّقمة. 4 583 ستم را همين بس كه پس زننده نعمت و جلب كننده عذاب و نقمت است.

5805 87-  كفى بالبغى سالبا للنّعمة. 4 583 تجاوز و ظلم را همين بس كه رباينده نعمت است.

5806 88-  كن للمظلوم عونا و للظّالم خصما. 4 603 ياور مظلوم و دشمن ظالم باش.

5807 89-  لكلّ ظالم عقوبة لا تعدوه و صرعة لا تخطوه. 5 21 هر ستمكارى را كيفرى است كه از آن نگذرد و افتادنى است كه از او خطا نكند.

5808 90-  للباغى صرعة. 5 26 ستمكار را افتادنى است.

5809 91-  للظّالم انتقام. 5 27 ظالم را انتقامى است الهى.

5810 92-  للظّالم بكفّه عضّة. 5 29 ستمكار را (در قيامت و بلكه در دنيا نيز) دست به دندان گزيدنى است.

5811 93-  للظّالم من الرّجال ثلاث علامات: يظلم من فوقه بالمعصية و من دونه بالغلبة، و يظاهر القوم الظّلمة. 5 45 ستمكار از مردان را سه نشانه است: ستم كند به ما فوق خود به نافرمانى كردن، و به زيردست خود به چيره شدن و زور گفتن، و يارى دهد ستمگران ديگر را.

5812 94-  ليس شي‏ء ادعى الى زوال نعمة و تعجيل نقمة من اقامة على ظلم. 5 89 چيزى مؤثّرتر براى زوال نعمت و شتابان كردن عذاب از برپا داشتن ظلم و ستم نيست.

5813 95-  من ظلم ظلم. 5 144 كسى كه ستم كند به او ستم كنند.

5814 96-  من بغى كسر. 5 144 كسى كه تجاوز كند، شكسته شود.

5815 97-  من ظلم افسد امره. 5 154 كسى كه ظلم كند كارش تباه گردد.

5816 98-  من ظلم رعيّته نصر اضداده. 5 168 كسى كه به رعيت خود ظلم كند دشمنان و مخالفان خود را يارى داده است.

5817 99-  من ظلم دمّر عليه ظلمه. 5 174 كسى كه ظلم كند ستمش او را نابود كند.

5818 100-  من بغى عجّلت هلكته. 5 174 كسى كه تجاوز و ظلم كند نابودى‏اش به سوى او بشتابد.

5819 101-  من ظلم عظمت صرعته. 5 174 كسى كه ظلم كند افتادنش بزرگ باشد.

5820 102-  من ظلم اوبقه ظلمه. 5 176 كسى كه ظلم كند ستمش او را به هلاكت‏ اندازد.

5821 103-  من ظلم قصم عمره. 5 193 كسى كه ظلم كند عمر او شكسته و كوتاه شود.

5822 104-  من اشفق على نفسه لم يظلم غيره. 5 231 كسى كه بر جان خود بترسد به ديگران ظلم نكند.

5823 105-  من ظلم عباد اللَّه كان اللَّه خصمه دون عباده. 5 259 كسى كه به بندگان خدا ظلم كند خدا خصم او است نه بندگان او.

5824 106-  من كثر تعدّيه كثرت اعاديه. 5 271 كسى كه تعدّى و تجاوزش زياد شد، دشمنانش زياد گردند.

5825 107-  من كثر ظلمه كثرت ندامته. 5 284 كسى كه ستمش زياد شد پشيمانى‏اش زياد گردد.

5826 108-  من سلّ سيف العدوان قتل به. 5 301 كسى كه شمشير دشمنى و ستمكارى را به روى مردم بكشد خود بدان كشته شود.

5827 109-  من ظلم نفسه كان لغيره أظلم. 5 330 كسى كه به خويشتن ستم كند نسبت به ديگران ستمكارتر خواهد بود.

5828 110-  من ظلم العباد كان اللَّه خصمه. 5 337 كسى كه به بندگان ظلم كند، خداوند خصم او خواهد بود.

5829 111-  من سلّ سيف البغى غمد فى راسه. 5 343 كسى كه شمشير ستم به روى مردم بكشد در سرش غلاف شود.

5830 112-  من ظلم قصم عمره و دمّر عليه ظلمه. 5 348 كسى كه ظلم كند عمرش شكسته شود و ستمش او را به نابودى كشاند.

5831 113-  من ركب محجّة الظّلم كرهت ايّامه. 5 358 كسى كه در طريق آشكار ظلم سوار شود روزگارى ناخوشايند دارد.

5832 114-  من لم ينصف المظلوم من الظّالم عظمت آثامه. 5 358 كسى كه (با وجود توان و قدرت) حق ستمديده را از ستمگر نگيرد، گناهانش بزرگ است.

5833 115-  من عامل رعيّته بالظّلم ازال اللَّه ملكه و عجّل بواره و هلكه. 5 358 كسى كه با رعيت خود با ظلم و ستم رفتار كند خداوند سلطنتش را زائل و در نابودى و هلاكتش تعجيل كند.

5834 116-  من سلّ سيف العدوان سلب عزّ السّلطان. 5 373 كسى كه شمشير دشمنى از نيام بكشد عزّت و شوكت سلطنت از او گرفته شود.

5835 117-  من اعان على مسلم فقد برى‏ء من الاسلام. 5 469 كسى كه به زيان مسلمانى به ديگرى كمك كند از اسلام بيزارى جسته است.

5836 118-  من افحش الظّلم ظلم الكرام. 6 14 از زشت‏ترين ستمها ستم به كريمان و مردمان بلند مرتبه است.

5837 119-  ما اقرب النّقمة من الظّلوم. 6 64 چقدر نزديك است عذاب به شخص ستمكار.

5838 120-  ما اقرب النّصرة من المظلوم. 6 64 چه نزديك است نصرت و يارى به ستمديده و مظلوم.

5839 121-  ما اعظم عقاب الباغى. 6 64 چه بزرگ است كيفر ستمكار.

5840 122-  ما اعظم وزر من ظلم و اعتدى و تجبّر و طغى. 6 72 چه بزرگ است گناه كسى كه ستم و تعدى و تجاوز نمايد و گردنكشى و سركشى كند.

5841 123-  ما اقرب النّقمة من اهل البغى و العدوان. 6 115 چه نزديك است عذاب به متجاوزان و زورگويان.

5842 124-  ما اقرب النّقمة من اهل الظّلم و العدوان. 6 147 چه نزديك است عذاب به ستمكاران و زورگويان.

5843 125-  هيهات ان ينجو الظّالم من اليم عذاب اللَّه و عظيم سطواته. 6 204 هيهات كه ستمكار رهايى يابد از عذاب دردناك خدا و كيفرهاى بزرگش

5844 126-  و لئن امهل اللَّه تعالى الظّالم فلن يفوته اخذه و هو له بالمرصاد على مجاز طريقه و موضع الشّجا من مجاز ريقه. 6 242 و سوگند به خدا اگر خداى تعالى مهلت دهد ستمگر را، اما هرگز گرفتن او از خدا فوت نشود (و حتما او را خواهد گرفت) و خدا در كمين او در راهش، و در گلوگاه او يعنى جايگاه گذشتن آب دهانش است.

5845 127-  ويل للباغين من احكم الحاكمين و عالم ضمائر المضمرين. 6 231 واى به حال ستمگران از خداوندى كه حاكم‏ترين حاكمان، و دانا به نهان پنهان كنندگان است.

5846 128-  لا ترخّصوا لانفسكم ان تذهب بكم فى مذاهب الظّلمة. 6 278 به نفسهاى خود رخصت ندهيد كه شما را به راههاى ستمگران ببرند.

5847 129-  لا تبسطنّ يدك على من لا يقدر على دفعها عنه. 6 288 دست خود را باز مكن بر سر كسى كه قدرت دفع آن را ندارد.

5848 130-  لا تظلمنّ من لا يجد ناصرا الّا اللَّه. 6 289 زنهار ستم نكن بر كسى كه ياورى جز خدا ندارد.

5849 131-  لا يكبرنّ عليك ظلم من ظلمك فانّه يسعى فى مضرّته و نفعك، و ما جزاء من يسرّك ان تسوءه. 6 311 نبايد بزرگ آيد بر تو ستم كسى كه بر تو ستم كرده، زيرا او در راه زيان خود و سود تو تلاش مى‏كند، و پاداش كسى كه تو را شادمان كند اين نيست كه او را بد حال كنى.

5850 132-  لا سواة كالظّلم. 6 355 هيچ بدى همچون ستم كردن نيست.

5851 133-  لا ظفر مع بغى. 6 357 با ظلم و ستم پيروزى نيست.

5852 134-  لا يؤمن بالمعاد من لا يتحرّج عن ظلم العباد. 6 416 ايمان به معاد و روز جزا ندارد كسى كه باكى از ظلم بندگان خدا ندارد.