غرر الحكم و درر الكلم جلد ۱

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۲۷ -


4915 145-  ما صبرت عنه خير ممّا التذذت به. 6 78 لذّت آنچه از آن صبر و شكيبايى كرده‏اى (و گناهى را كه انجام نداده‏اى) بهتر است از آنچه بدان لذّت برده‏اى.

4916 146-  مع الصّبر يقوى الحزم. 6 122 با صبر است كه دور انديشى تقويت شود.

4917 147-  مرارة الصّبر تثمر الظّفر. 6 123 تلخى صبر ميوه پيروزى به بار آورد.

4918 148-  مرارة الصّبر تذهبها حلاوة الظّفر. 6 131 تلخى صبر را شيرينى پيروزى از بين مى‏برد.

4919 149-  مفتاح الظّفر لزوم الصّبر. 6 133 كليد پيروزى ملازمت با صبر است.

4920 150-  نعم الظّهير الصّبر. 6 163 چه پشتيبان خوبى است صبر.

4921 151-  نعم المعونة الصّبر على البلاء. 6 166 ياور خوبى است صبر بر بلا و گرفتارى.

4922 152-  هدى من ادّرع لباس الصّبر و اليقين. 6 192 به راه راست هدايت گشته كسى كه جامه صبر و يقين را زره خويش ساخته است.

4923 153-  لا ايمان كالصّبر. 6 352 ايمانى همچون صبر نيست.

4924 154-  لا عثار مع صبر. 6 360 لغزشى با وجود صبر نخواهد بود.

4925 155-  لا تدفع المكاره الّا بالصّبر. 6 376 حوادث ناگوار جز به وسيله صبر بر طرف نشود.

4926 156-  لا عون افضل من الصّبر. 6 383 ياورى برتر از صبر نيست.

4927 157-  لا ينعم بنعيم الآخرة الّا من صبر على بلاء الدّنيا. 6 398 متنعّم نشود (و دست نيابد) به نعمتهاى آخرت جز آن كس كه بر بلاى دنيا صبر كند.

4928 158-  لا يعدم الصّبور الظّفر و ان طال به الزّمان. 6 422 انسان پر صبر پيروزى را از دست ندهد اگر چه زمان رسيدن آن طولانى شود.

4929 159-  لا يتحقّق الصّبر الّا بمقاساة ضدّ المألوف. 6 424 صبر محقق نگردد (و پا بر جا نشود) مگر به تحمل رنج مخالفت با آنچه بدان الفت دارد (از كارهاى خلاف).

4930 160-  لا ظفر لمن لا صبر له. 6 402 پيروزى نيست براى كسى كه صبر ندارد.

4931 161-  يؤول أمر الصّبور الى درك بغيته و بلوغ أمله. 6 492 كار انسانهاى پر شكيب به دريافت پايان خواسته و رسيدن به آرمان خويش باز گردد (و به موفقيت و پيروزى پايان پذيرد).

باب المصاحبة (هم نشينى)

4932 1-  الاصطحاب قليل. 1 41 هم نشينى و همدمى دو كس (كه موافق باشند) اندك است.

4933 2-  اصحب تختبر. 2 170 مصاحبت كن و بيازماى (يعنى كسى را كه بخواهى آزمايش كنى با او مصاحبت كن تا او را بيازمائى).

4934 3-  احسن العشرة، و اصبر على العسرة، و انصف مع القدرة. 2 178 معاشرت خود را نيكو كن، و بر تنگدستى صابر باش، و در هنگام قدرت انصاف را مراعات كن.

4935 4-  اصحب النّاس بما تحبّ ان يصحبوك تأمنهم و يأمنوك. 2 231 با مردم به گونه‏اى مصاحبت كن كه دوست دارى آنها بدانگونه با تو مصاحبت كنند، تا از آنها ايمن شوى و آنها نيز از تو ايمن شوند.

4936 5-  اصحب السّلطان بالحذر و الصّديق بالتّواضع و البشر، و العدوّ بما تقوم به على حجّتك. 2 234 مصاحبت كن با پادشاه با بيم و احتياط، و با دوست به فروتنى و خوشرويى، و با دشمن به گونه‏اى كه حجّت تو بر او تمام باشد (و بهانه‏اى براى دشمنى با تو نداشته باشد).

4937 6-  احذر مصاحبة كلّ من يقبل رأيه و ينكر عمله، فانّ الصّاحب معتبر بصاحبه. 2 276 بپرهيز از مصاحبت با هر كس كه رأى و انديشه‏اش مورد قبول است ولى عمل و كردارش ناپسند است، زيرا هم نشين را به هم نشين مقايسه كنند.

4938 7-  احذر مجالسة قرين السّوء فانّه يهلك مقارنه و يردى مصاحبه. 2 276 بپرهيز از هم نشينى با همراهان بد كه چنين كسى همراه خود را هلاك كند، و هم نشين خود را به سقوط كشاند.

4939 8-  احذر مصاحبة الفسّاق و الفجّار و المجاهرين بمعاصى اللَّه. 2 277 بپرهيز از مصاحبت با بدكاران و گناهكاران، و آنها كه آشكارا نافرمانى خدا كنند.

4940 9-  احذر مجالسة الجاهل كما تأمن من مصاحبة العاقل. 2 279 بپرهيز از هم نشينى با نادان همان گونه ايمنى يابى از مصاحبت با عاقل.

4941 10-  اصحب اخا التّقى و الدّين تسلم، و استرشده تغنم. 2 189 مصاحبت كن با برادر پرهيزكار تا سالم بمانى، و از او راهنمايى به راه راست را بجوى تا غنيمت يابى.

4942 11-  اصحب من لا تراه الّا و كانّه لا غناء به عنك، و ان اسأت اليه احسن اليك و كانّه المسى‏ء. 2 208 مصاحبت كن با كسى كه نبينى او را جز آنكه گويا به تو نيازمند است، و اگر به او بدى كنى او به تو نيكى كند بدانگونه كه گويا او به تو بدى كرده

4943 12-  اجتنب مصاحبة الكذّاب فان اضطررت اليه فلا تصدّقه و لا تعلمه انّك تكذّبه، فانّه ينتقل عن ودّك و لا ينتقل عن طبعه. 2 214 از مصاحبت دروغگو بپرهيز، و اگر ناچار بدان شدى گفته‏اش را تصديق نكن، ولى اين مطلب را به او اعلام مكن كه او را تكذيب مى‏كنى، زيرا او از دوستى تو دست بردارد ولى از طبع و سرشت خود باز نگردد.

4944 13-  ايّاك و صحبة من الهاك و اغراك فانّه يخذلك و يوبقك. 2 303 بپرهيز از مصاحبت و همدمى با كسى كه تو را غافل كند، و حريص گرداند، كه چنين كسى خوارت كند و تو را به نابودى كشاند.

4945 14-  ايّاك و مصاحبة الفسّاق فانّ الشّرّ بالشّرّ يلحق. 2 289 بر تو باد از اين كه پرهيز كنى از مصاحبت با گنهكاران كه بدى به بدى به پيوندد.

4946 15-  ايّاك و مصاحبة اهل الفسوق فانّ الرّاضى بفعل قوم كالدّاخل معهم.

2 306 سخت بپرهيز از مصاحبت فاسقان و بدكاران زيرا كسى كه به كار مردمى خوشنود باشد همانند كسى است كه در ميان آنهاست.

4947 16-  احسن الشّيم اكرام المصاحب و اسعاف الطّالب. 2 442 بهترين خصلتها گرامى داشتن همراه و كمك كردن به حاجتمند است.

4948 17-  اكثر الصّلاح و الصّواب فى صحبة اولى النّهى و الالباب. 2 424 بيشترين صلاح و درستى در مصاحبت با مردمان عاقل و خردمند است.

4949 18-  آفة الخير قرين السّوء. 3 112 آفت خير و خوبى‏ها، همراه بد است.

4950 19-  اذا طالت الصّحبة تأكّدت الحرمة. 3 124 هر گاه مصاحبت و رفاقت طولانى شد رعايت حرمت محكم شود.

4951 20-  اذا احببت السّلامة فاجتنب مصاحبة الجهول. 3 131 اگر به سلامت خود علاقه دارى از مصاحبت نادان دورى كن.

4952 21-  بحسن الموافقة تدوم الصّحبة. 3 198 با خوش سازگارى است كه مصاحبت و همدمى دوام يابد.

4953 22-  بحسن الصّحبة تكثر الرّفاق. 3 224 با مصاحبت خوش رفاقت بسيار گردد.

4954 23-  ثمرة العقل صحبة الاخيار. 3 327 ميوه عقل، مصاحبت با نيكان است.

4955 24-  حسن الصّحبة يزيد فى محبّة القلوب. 3 383 خوش صحبتى محبت دلها را افزون كند.

4956 25-  خير الاختيار صحبة الاخيار. 3 421 بهترين انتخابها مصاحبت و همدمى با نيكان است.

4957 26-  خير الاختيار موادّة الاخيار. 3 426 بهترين انتخابها دوستى كردن با نيكان است.

4958 27-  خير من صاحبت ذووا العلم و الحلم. 3 428 بهترين كسى كه با او مصاحبت كنى مردمان دانا و بردبارند.

4959 28-  خير من صحبته من لا يحوجك إلى حاكم بينك و بينه. 3 432 بهترين كسى كه با او مصاحبت و همدمى مى‏كنى كسى است كه تو را نيازمند به قاضى و حاكمى ميان تو و او نكند (يعنى نزاعى كه به دادگاه و قضاوت منجر گردد با تو نداشته باشد).

4960 29-  خير من صحبت من ولّهك بالاخرى، و زهّدك فى الدّنيا، و اعانك على طاعة المولى. 3 436 بهترين كسى كه با او مصاحبت كنى كسى است كه تو را به آخرت مشتاق كند، و در باره دنيا بى‏رغبت نمايد، و بر اطاعت و فرمانبردارى خداوند تو را يارى و كمك دهد.

4961 30-  خالطوا النّاس بما يعرفون و دعوهم ممّا ينكرون و لا تحمّلوهم على انفسكم و علينا فانّ امرنا صعب مستصعب. 3 443 آميزش كنيد با مردم به همان چيزى كه شناخت دارند، و واگذاريد آنها را از آنچه شناخت ندارند، و آنها را بر خويشتن و بر ما تحميل نكنيد كه به راستى كار ما سخت و دشوار است.

4962 31-  خالطوا النّاس باخلاقهم و زائلوهم فى الاعمال. 3 451 با مردم در ظاهر به همان اخلاق خودشان آميزش كنيد، ولى در عمل از آنها جدا شويد.

4963 32-  خالطوا النّاس مخالطة ان متّم بكوا عليكم و ان غبتم حنّوا اليكم. 3 452 با مردم به گونه‏اى آميزش كنيد كه اگر از دنيا رفتيد بر شما بگريند، و اگر از نزدشان پنهان شديد مشتاق شما باشند.

4964 33-  خالطوا النّاس بالسنتكم و اجسادكم و زايلوهم بقلوبكم و اعمالكم. 3 452 با مردم با زبان و بدنهاتان آميزش كنيد ولى با دلها و كردارتان از آنها جدا باشيد.

4965 34-  شرط المصاحبة قلّة المخالفة. 4 189 شرط مصاحبت كم كردن مخالفت است.

4966 35-  صحبة الاخيار تكسب الخير كالرّيح اذا مرّت بالطّيب حملت طيبا. 4 202 مصاحبت و همدمى با نيكان خوبى به بار آورد همانند باد كه چون به بوى خوش بوزد، بوى خوش به همراه آورد.

4967 36-  صاحب السّوء قطعة من النّار. 4 201 همدم بد، همچون پاره آتش است.

4968 37-  صاحب الحكماء و جالس الحلماء و اعرض عن الدّنيا تسكن جنّة المأوى. 4 205 با حكما و فرزانگان مصاحبت كن، و با بردباران هم نشين شود، و از دنيا رو بگردان تا در «جنة المأوى» و بهشت برين سكونت كنى.

4969 38-  صحبة الاشرار تكسب الشّرّ كالرّيح اذا مرّت بالنّتن حملت نتنا. 4 205 مصاحبت با بدان بدى بياورد، مانند باد كه چون به چيز بد بود بوزد، بوى بد همراه آورد.

4970 39-  صحبة الاحمق عذاب الرّوح. 4 206 مصاحبت با احمق شكنجه روح است.

4971 40-  صحبة الولىّ اللّبيب حياة الرّوح. 4 206 مصاحبت دوست عاقل، حيات و زندگى روح است.

4972 41-  صحبة الاشرار توجب سوء الظّنّ بالاخيار. 4 213 مصاحبت با بدان موجب بد گمانى به نيكان گردد (چون همه را با آنها مقايسه كند).

4973 42-  عليك بمقارنة ذى العقل و الدّين فانّه خير الاصحاب. 4 291 بر تو باد به همنشينى و رفاقت با عاقلان و دينداران، كه آنها بهترين همدمان و همراهان هستند.

4974 43-  عجبت لمن يرغب فى التّكثر من الاصحاب كيف لا يصحب العلماء الالبّاء الاتقياء الّذين يغنم فضائلهم و تهديه علومهم و تزيّنه صحبتهم. 4 343 در شگفتم از كسى كه علاقه دارد به زياد كردن همدمان خود، چگونه مصاحبت نمى‏كند با دانشمندان خردمند و پرهيزكار، آنان كه از فضيلتهايشان غنيمت برد، و دانشان او را هدايت كند، و مصاحبت با ايشان او را آراستگى و زينت دهد.

4975 44-  عمارة القلوب فى معاشرة ذوى العقول. 4 356 آبادى دلها در معاشرت با خردمندان است.

4976 45-  فى كلّ صحبة اختيار. 4 397 در هر مصاحبتى انتخابى است.

4977 46-  فى حسن المصاحبة يرغب الرّفاق. 4 408 در خوش صحبتى (و مصاحبت خوب) است كه مردم رغبت در دوستى و رفاقت كنند.

4978 47-  قلّة الخلطة تصون الدّين و تريح من مقاربة الاشرار. 4 506 كم آميزشى و مصاحبت، دين را حفظ كند و از نزديكى با بدان آدمى را آسوده سازد.

4979 48-  قرين السّوء شرّ قرين، و داء اللّؤم داء دفين. 4 509 همراه بد بدترين همراه است، و بيمارى لئامت و پستى بيمارى پنهانى است.

4980 49-  قارب النّاس فى اخلاقهم تأمن غوائلهم. 4 513 نزديك شو در ظاهر با مردم در اخلاق و رفتارشان تا از مصيبتهاى ايشان در امان باشى.  4981 50-  كفى بالصّحبة اختبارا. 4 575 مصاحبت براى آزمايش كافى است.

4982 51-  كثرة المعارف محنة و خلطة النّاس فتنة. 4 597 بسيارى آشنايان محنت و رنج است، و آميزش با مردم موجب فتنه است.

4983 52-  كن بالوحدة آنس منك بقرناء السّوء. 4 603 به تنهايى مأنوس‏تر باش تا به همراهان بد.

4984 53-  كن على حذر من الاحمق اذا صاحبته و من الفاجر اذا عاشرته و من الظّالم اذا عاملته. 4 614 بر حذر باش از احمق هر گاه با او مصاحبت كردى، و از گنهكار هر گاه با او معاشرت نمودى، و از ستمكار هر گاه با او معامله كردى.

4985 54-  كلّما طالت الصّحبة تأكّدت الحرمة. 4 622 به هر اندازه مصاحبت طولانى شود حرمت (ميان آن دو) پايدار و محكم شود.

4986 55-  من كثرت خلطته قلّت تقيّته. 5 205 كسى كه آميزشش زياد شد پرواى او كم باشد.

4987 56-  من صاحب العقلاء وقّر. 5 181 كسى كه با خردمندان مصاحبت كند سنگين و بزرگوار گردد.

4988 57-  من احسن المصاحبة كثر اصحابه. 5 276 كسى كه مصاحبتش نيكو شد يارانش بسيار شوند.

4989 58-  من صحب الاشرار لم يسلم. 5 258 كسى كه با بدان مصاحبت كند سالم نماند.

4990 59-  من كثر شرّه لم يأمنه مصاحبه. 5 263 كسى كه شرّ و بدى او بسيار شد مصاحب و همراهش در امان نيست.

4991 60-  من خالط النّاس ناله مكرهم. 5 238 كسى كه با مردم آميزش كند مكر و حيله‏شان به او برسد.

4992 61-  من خالط النّاس قلّ ورعه. 5 239 كسى كه با مردم آميزش كند پارسايى‏اش كم شود (و آميزش اثر خود را روى انسان بگذارد).

4993 62-  لكلّ شي‏ء آفة و آفة الخير قرين السّوء. 5 19 هر چيزى را آفتى است و آفت نيكى همراه بد است.

4994 63-  ليس من خالط الاشرار بذى معقول. 5 86 كسى كه با بدان آميزش كند انسان خردمندى نيست.

4995 64-  ليس شي‏ء ادعى لخير و انجى من شرّ من صحبة الاخيار. 5 87 چيزى براى دعوت به نيكى و رهايى از بدى بهتر از مصاحبت با نيكان نيست.

4996 65-  من جالس الجهّال فليستعدّ للقليل و القال. 5 309 كسى كه با نادانان هم نشينى كند بايد خود را براى «قيل و قال» و دعوا و جنجال آماده كند.

4997 66-  من احسن مصاحبة الاخوان استدام منهم الوصلة. 5 354 كسى كه مصاحبت با برادران را نيكو كند پيوند آنها را براى خويش پايدار گرداند.

4998 67-  من لم يقدّم فى اتّخاذ الإخوان الاعتبار، دفعه الاغترار الى صحبة الفجّار. 5 398 كسى كه براى گرفتن برادران (و انتخاب آنها) اعتبار و سنجشى را از پيش به كار نبرد دچار قريب خوردگى شود و به مصاحبت فاجران و بدكاران دچار گردد.

4999 68-  من كانت صحبته فى اللَّه كانت صحبته كريمة و مودّته مستقيمة. 5 412 كسى كه مصاحبتش در راه خدا باشد مصاحبت او بزرگوارانه است و دوستى‏اش نيز راست و پايدار است.

5000 69-  من لم يصحبك معينا على نفسك، فصحبته و بالا عليك ان علمت. 5 428 كسى كه مصاحبت نكند با تو به منظور كمك كردن براى تسلّط بر نفس خويش، مصاحبت او براى تو اگر بدانى وبال و عذابى است.

5001 70-  من شرائط الايمان حسن مصاحبة الاخوان. 6 16 از شرائط ايمان، مصاحبت نيكو با برادران است.

5002 71-  من عدم العقل مصاحبة ذوى الجهل. 6 19 از بى عقلى است مصاحبت با نادانان.

5003 72-  من سوء الاختيار صحبة الاشرار. 6 20 از انتخابهاى بد مصاحبت با بدان است.

5004 73-  من حسن الاختيار مقارنة الاختيار و مفارقة الاشرار. 6 45 از انتخابهاى خوب مصاحبت با نيكان و جدايى از بدان است.

5005 74-  من احسن الاختيار صحبة الاخيار. 6 35 از بهترين انتخابها مصاحبت با نيكان است.

5006 75-  مصاحبة الاشرار توجب التّلف. 6 126 مصاحبت با بدان موجب تلف شدن انسان است.

5007 76-  منع خيرك يدعو الى صحبة غيرك. 6 129 منع كردن خير و خوبى تو مى‏خواند مردم را به سوى مصاحبت با ديگران.

5008 77-  مصاحبة الجاهل من اعظم البلاء. 6 129 مصاحبت با نادان از بزرگترين بلاها و گرفتارى‏هاست.

5009 78-  مصاحب اللّؤم مذموم. 6 123 مصاحبت با لئيمان مذموم و نكوهيده است.

5010 79-  مجالسة الابرار توجب الشّرف. 6 126 هم نشينى با نيكان موجب شرافت و بزرگى گردد.

5011 80-  مقارنة الرّجال فى خلائقهم امن غوائلهم. 6 132 نزديك شدن با مردان در خصلتهاى آنان ايمنى دهد از گزند و فساد آنان.

5012 81-  مصاحب الاشرار كراكب البحران سلم من الغرق لم يسلم من الفرق. 6 138 كسى كه با بدان مصاحبت دارد مانند كسى است كه به دريا سوار است كه اگر از غرق شدن سالم بماند از ترس و وحشت سالم نماند.

5013 82-  مجالسة أبناء الدّنيا منساة للايمان، قاعدة الى طاعة الشّيطان 6 147 هم نشينى با دنيا داران ايمان را به فراموشى سپارد و آدمى را به سوى پيروى شيطان بكشاند.

5014 83-  موافقة الاصحاب تديم الاصطحاب، و الرّفق فى المطالب يسهّل الاسباب. 6 149 همراهى كردن با ياران، مصاحبت و همراهى را تداوم بخشد، و نرمى و نرمخويى در كارها اسباب آن را آسان گرداند.

5015 84-  لا تصحبنّ من لا عقل له. 6 262 زنهار كه مصاحبت نكنى با كسى كه عقل ندارد.

5016 85-  لا تصحب المائق فيزيّن لك فعله و يودّ انّك مثله. 6 295 با آدم احمق و سبكسر مصاحبت نكن كه كار خود را براى تو بيارايد، و دوست دارد كه تو نيز همانند او باشى.

5017 86-  لا تصحبنّ أبناء الدّنيا فانّك ان اقللت استثقلوك و ان اكثرت حسدوك. 6 300 زنهار مصاحبت نكن با دنيا پرستان، زيرا اگر مال تو كم باشد و ندار باشى، تو را كم به حساب آرند، و اگر زياد داشته باشى بر تو رشك برند.

5018 87-  لا تكثرنّ صحبة اللّئيم فانّه ان صحبتك نعمة حسدك، و ان طرقتك نائبة قذفك. 6 306 زنهار از مصاحبت بسيار با آدم پست پرهيز كن، زيرا اگر نعمتى همراه تو باشد بر تو رشك برد و حسد ورزد، و اگر مصيبتى به تو رو آورد رهايت كند.

5019 88-  لا تصحب من فاته العقل و لا تصطنع من خانه الاصل، فانّ من لا عقل له يضرّك من حيث يرى انّه ينفعك، و من لا اصل له يسى‏ء الى من يحسن اليه. 6 322 مصاحبت نكن با كسى كه عقل از او رخت بر بسته، و احسان مكن به كسى كه اصل و ريشه به او خيانت كرده، زيرا آنكه عقل ندارد، به تو زيان زند از جايى كه خيال مى‏كند به تو سود رساند، و كسى كه اصل و ريشه ندارد بدى كند به كسى كه به او نيكى مى‏كند.

5020 89-  لا تصحب من يحفظ مساويك و ينسى فضائلك و معاليك. 6 339 مصاحبت نكن با كسى كه بدى‏ها و عيوب تو را به خاطر بسپارد، ولى فضائل و برترى‏هاى تو را فراموش كند.

5021 90-  ينبغي للعاقل ان يكثر من صحبة العلماء و الابرار، و يجتنب مقارنة الاشرار و الفجّار. 6 446 براى انسان عاقل شايسته است كه مصاحبت با دانشمندان و نيكان را بسيار كند، و از نزديك شدن با بدان و گنهكاران دورى گزيند.

5022 91-  ينبغي لمن اراد صلاح نفسه و احراز دينه ان يجتنب مخالطة أبناء الدّنيا. 6 446 شايسته است براى كسى كه اصلاح نفس و نگهدارى دين خود را مى‏خواهد، كه از آميزش با فرزندان دنيا و دنيا داران اجتناب ورزد.

باب الصحة (تندرستى)

5023 1-  الصّحة افضل النّعم. 1 263 تندرستى، برترين نعمتهاست.

5024 2-  الصّحّة اهنأ اللّذّتين. 2 23 تندرستى، گواراترين بخش از دو بخش لذّت و كاميابى است.

5025 3-  اوفر القسم صحّة الجسم. 2 391 كاملترين قسمتها و بهره‏ها تندرستى است.

5026 4-  بالصّحّة تستكمل اللّذّة. 3 209 به وسيله تندرستى، لذّت كامل گردد.

5027 6-  بصحّة المزاج توجد لذّة الطّعم. 3 225 با تندرستى مزاج است كه لذّت غذا درك شود.

5028 7-  صحّة الاجسام من اهنأ الاقسام. 4 198 تندرستى، از گواراترين قسمتها و بهره‏هاى زندگى است.

5029 8-  كيف يغترّ بسلامة جسم معرّض للآفات. 4 561 چگونه انسان مى‏تواند فريب خورد به سلامت بدنى كه در معرض آفتها و بلاها قرار دارد

باب الصدق (راستگويى)

5030 1-  الصّدق وسيلة، العفو فضيلة. 1 11 راستگويى وسيله‏اى است (براى رسيدن به خيرات و سعادتها) و گذشت، فضيلت و برترى است.

5031 2-  الصّدق امانة، الكذب خيانة. 1 13 راستگويى امانتدارى و دروغگويى خيانت است.

5032 3-  الصّدق ينجى. 1 15 راستگويى، نجات بخش است.

5033 4-  الصّدق فضيلة، الكذب رذيلة. 1 30 راستگويى، فضيلت و برترى است، و دروغگويى پستى.

5034 5-  الصّدق نجاح، الكذب فضّاح. 1 33 راستگويى رستگارى است، و دروغگويى فضاحت بار و رسوايى است.

5035 6-  الصّدق مرفعة. 1 49 راستگويى، وسيله سربلندى است.

5036 7-  الصّدق ينجى، الكذب يردى، البخل يزرى. 1 56 راستگويى، نجات دهنده، و دروغ نابود كننده، و بخل خوار كننده است.

5037 8-  الصّدق لسان الحقّ. 1 72 راستگويى، زبان حق است.

5038 9-  الصّدق امانة اللّسان. 1 65 راستگويى، امانت زبان است.

5039 10-  الكذب عدوّ الصّدق. 1 74 دروغ دشمن راستى است (و مانع از اين شود كه انسان به راه راست قدم بگذارد).

5040 11-  الصّدق اخو العدل. 1 68 راستگويى، برادر عدل و داد است.

5041 12-  الصّدق خير القول. 1 81 سخن راست بهترين گفتار است.

5042 13-  الصّادق مكرم جليل. 1 92 انسان راستگو گرامى و بزرگوار است.

5043 14-  الصّدق حياة التّقوى. 1 96 راستگويى، حيات و زندگى تقوى است.

5044 15-  الصّدق روح الكلام. 1 104 راستگويى، جان سخن است.

5045 16-  الصّدق لباس الدّين. 1 125 راستگويى، جامه دين است.

5046 17-  الصّدق لباس اليقين. 1 132 راستگويى، جامه يقين است.

5047 18-  الصّدق رأس الدّين. 1 139 راستگويى، اساس دين است.

5048 19-  الصّدق نجاة و كرامة. 1 179 راستگويى، رستگارى و كرامت است.

5049 20-  الصّدق أنجح دليل. 1 193 راستگويى، پيروزمندترين راهنماست.

5050 21-  النّجاة مع الصّدق. 1 201 نجات و رستگارى با راستگويى است.

5051 22-  الصّدق حقّ صادع. 1 206 راستگويى، حقّى است آشكار.

5052 23-  الصّدق اشرف رواية. 1 213 راستگويى، شريف‏ترين روايتها و گفتارها است.

5053 24-  الصّدق لباس الحقّ. 1 236 راستگويى، جامه حق و حقيقت است.

5054 25-  الصّدق افضل رواية. 1 256 راستگويى، برترين روايت و گفتار است.

5055 26-  الصّدق خير مبنىّ. 1 259 راستى بهترين بنايى است كه پى ريزى شده.

5056 27-  الصّدق كمال النّبل. 1 264 راستگويى، كمال نجابت و بزرگى است.

5057 28-  الصّدق صلاح كلّ شي‏ء. 1 281 راستى صلاح و اصلاح كننده هر چيز است.

5058 29-  الصّدق ينجيك و ان خفته. 1 290 راستگويى، تو را نجات دهد اگر چه از آن بترسى.

5059 30-  الصّادق على شرف منجاة و كرامة. 1 326 انسان راستگو بر قله رستگارى و كرامت است.

5060 31-  الصّدق اشرف خلائق الموقن. 1 328 راستگويى، شريف‏ترين خصلتهاى شخص يقين دار است.

5061 32-  الصّدق افضل عدّة. 1 358 راستى، برترين و بهترين اندوخته است.

5062 33-  الصّدق امانة اللّسان و حلية الايمان. 1 379 راستگويى، امانت زبان و زيور ايمان است.

5063 34-  الصّدق مطابقة المنطق للوضع الالهىّ. 1 400 راستى، مطابقت گفتار با وضع آفرينش الهى است.

5064 35-  الصّدق أقوى دعائم الايمان. 2 6 راستى، محكم‏ترين ستونهاى ايمان است.

5065 36-  الصّدق عماد الاسلام و دعامة الايمان. 2 40 راستگويى، ستون اسلام و پشتوانه ايمان است.

5066 37-  الصّدق رأس الايمان و زين الانسان. 2 107 راستى، اساس ايمان و زيور انسان است.

5067 38-  الصّدق جمال الانسان و دعامة الايمان. 2 143 راستگويى، زيبايى انسان و پشتوانه ايمان است.

5068 39-  أربع من اعطيهنّ فقد اعطى خير الدّنيا و الآخرة: صدق حديث و اداء امانة، و عفّة بطن، و حسن خلق.

2 151 چهار چيز است كه به هر كس داده شد خير دنيا و آخرت به او عطا شده: راستگويى، اداى امانت، عفت و نگهداشتن شكم (از مال حرام و شبهه‏ناك) و خلق خوش.

5069 40-  اصدق تنجح. 2 171 راست بگو تا رستگار شوى.

5070 41-  اصدقوا فى اقوالكم و اخلصوا فى اعمالكم و تزكّوا بالورع. 2 257 راستگو باشيد در گفتارتان، و اخلاص داشته باشيد در كارهاتان، و پاكى جوييد به پارسايى.

5071 42-  الزم الصّدق و الامانة فانّهما سجيّة الابرار. 2 187 ملازم راستگويى و امانتدارى باش كه به راستى اين دو، خوى نيكان است.

5072 43-  الزم الصّدق و ان خفت ضرّه فانّه خير لك من الكذب المرجوّ نفعه.

2 194 ملازم راستگويى باش اگر چه از زيان آن بترسى، زيرا راستگويى براى تو بهتر است از دروغى كه اميد سود در آن داشته باشى.

5073 44-  اغتنم الصّدق فى كلّ موطن تغنم، و اجتنب الشّرّ و الكذب تسلم. 2 219 راستى را در هر جا-  غنيمت بشمار تا غنيمت يابى، و از بدى و دروغ بپرهيز تا سالم بمانى.

5074 45-  اجلّ شي‏ء الصّدق. 2 371 بزرگترين چيز، راستى است.

5075 46-  انجحكم اصدقكم. 2 370 رستگارترين شما راستگوترين شما است.

5076 47-  انّ الصّادق لمكرم جليل و انّ الكاذب لمهان ذليل. 2 494 به راستى كه انسان راستگو مورد اكرام مردم و بزرگوار است و به راستى كه دروغگو خوار و پست است.

5077 48-  اشرف الاقوال الصّدق. 2 467 شريف‏ترين گفتارها راستگويى است.

5078 49-  اقلّ شي‏ء الصّدق و الامانة. 2 432 كمتر چيزى كه وجود دارد راستى و امانت است.

5079 50-  اذا نطقت فاصدق. 3 114 هنگامى كه سخن گويى راست بگو.

5080 51-  اذا حدّثت فاصدق. 3 117 هنگامى كه داستان و حديث گويى راست بگو.

5081 52-  اذا احبّ اللَّه عبدا الهمه الصّدق. 3 161 هر گاه خداوند بنده‏اى را دوست بدارد، راستى و راستگويى را به او الهام فرمايد.

5082 53-  بالصّدق تكون النّجاة. 3 207 به وسيله راستى است نجات و رستگارى.

5083 54-  بالصّدق تكمل المروءة. 3 208 به وسيله راستى جوانمردى كامل شود.

5084 55-  بالصّدق تتزيّن الاقوال. 3 217 به وسيله راستگويى گفتارها آراسته گردد.

5085 56-  بالصّدق و الوفاء تكمل المروءة لاهلها. 3 231 به وسيله راستى و وفادارى است كه جوانمردى جوانمردان كامل شود.

5086 57-  تحرّى الصّدق و تجنّب الكذب اجمل شيمة و افضل ادب. 3 282 انتخاب راستگويى و پرهيز از دروغ زيباترين خصلت و برترين ادب انسانى است.

5087 58-  توخّ الصّدق و الامانة و لا تكذّب من كذّبك، و لا تخن من خانك. 3 306 راستگويى و امانتدارى را بر گزين و دروغگو مشمار كسى كه تو را دروغگو بشمارد و خيانت نكن به كسى كه به تو خيانت كند.

5088 59-  ثمرة العقل الصّدق. 3 333 ميوه عقل، راستگويى است.

5089 60-  ثلاث هنّ زين المؤمن: تقوى اللَّه و صدق الحديث و اداء الامانة. 3 342 سه چيز است كه اينها زيور مؤمن است: تقواى الهى و راستگويى و امانتدارى.

5090 61-  خير الكلام الصّدق. 3 429 بهترين گفتارها راستگويى است.

5091 62-  خير الخلال صدق المقال و مكارم الافعال. 3 430 بهترين خصلتها راستى گفتار و نيكى كردار است.

5092 63-  رأس الايمان الصّدق. 4 47 اساس ايمان راستگويى است.

5093 64-  رأس الايمان لزوم الصّدق. 4 54 اساس ايمان ملازمت با راستى و راستگويى است.

5094 65-  ربّ صادق من خبر الدّنيا عندك مكذّب. 4 77 چه بسا انسانهاى راستگو در مورد اخبار دنيا (و بى‏وفايى آن) كه در پيش تو دروغگو به حساب آيند.

5095 66-  شيئان هما ملاك الدّين: الصّدق و اليقين. 4 184 دو چيز است كه اين دو ملاك و معيار دين و آئين است: راستگويى و يقين.

5096 67-  صدّق بما سلف من الحقّ، و اعتبر بما مضى من الدّنيا، فانّ بعضها يشبه بعضا، و آخرها لاحق باوّلها. 4 208 تصديق كن بدانچه از حق كه از پيش گذشته است، و از گذشته دنيا عبرت و پند گير، زيرا هر بخشى از بخشها دنيا به يكديگر شباهت دارد، و پايان آن به آغاز آن ملحق شود.

5097 68-  صدق الرّجل على قدر مروّته. 4 211 راستگويى مرد به اندازه جوانمردى او است.

5098 69-  عليك بالصّدق فانّه خير مبنىّ. 4 289 بر تو باد به راستگويى كه به راستى بهترين بناهاست.

5099 70-  عليك بالصّدق فمن صدق فى اقواله جلّ قدره. 4 296 بر تو باد به راستگويى كه هر كس در گفتارش راستگو باشد ارزشش بزرگ گردد.

5100 71-  على الصّدق و الامانة مبنى الايمان. 4 318 بر پايه راستى و امانت، بناى ايمان پى‏ريزى شده است.

5101 72-  عاقبة الصّدق نجاة و سلامة. 4 363 سرانجام راستگويى رستگارى و سلامت است.

5102 73-  كن صادقا تكن وفيّا. 4 599 راستگو باش تا با وفا باشى (يعنى راستگويى سبب وفادارى به عهد و پيمان گردد).

5103 74-  لكلّ شي‏ء حيلة و حيلة المنطق الصّدق. 5 16 هر چيزى را چاره‏اى است و چاره سخن گفتن، راستگويى است (يعنى براى رفع گزند از سخن گفتن).

5104 75-  من جار عن الصّدق ضاق مذهبه. 5 273 هر كس كه از راستى و راستگويى روى بگرداند راه بر او تنگ گردد.

5105 76-  من صدق مقاله زاد جلاله. 5 278 كسى كه گفتارش راست باشد جلالت قدر و مقامش افزون گردد.

5106 77-  للصّدق نجعة. 5 26 راستى را اثرى است (مخصوص).

5107 78-  من صدق اصلح ديانته. 5 164 كسى كه راست گويد ديانت خود را اصلاح كرده است.

5108 79-  من عرف بالصّدق جاز كذبه. 5 208 كسى كه به راستى و راستگويى شناخته شود دروغ او نيز پذيرفته شود.

5109 80-  من كان صدوقا لم يعدم الكرامة. 5 215 كسى كه راستگو باشد كرامت و بزرگوارى را از دست ندهد.

5110 81-  من قال بالصّدق انجح. 5 168 كسى كه راست بگويد رستگار شود.

5111 82-  ليكن اوثق النّاس لديك انطقهم بالصّدق. 5 49 بايد مطمئن‏ترين مردم نزد تو كسى باشد كه از همه راستگوتر است.

5112 83-  ليكن مرجعك الى الصّدق فانّ الصّدق خير قرين. 5 50 بايد بازگشت تو به سوى راستى باشد كه راستى بهترين قرين و همراه است.

5113 84-  لسان العلم الصّدق. 5 124 زبان دانش و علم راستگويى است.

5114 85-  من صدّق الواشي أفسد الصّديق. 5 302 كسى كه سخن چين را تصديق كند دوست و دوستى خود را تباه كرده است.

5115 86-  من صدقت لهجته قويت حجّته. 5 303 كسى كه زبانش راستگو باشد برهان و دليل او قوى و محكم است.

5116 87-  من صدقت لهجته صحّت حجّته. 5 456 كسى كه زبانش راست باشد برهان و دليلش صحيح و درست است.

5117 88-  من صدق نجا. 5 466 كسى كه راست گويد رستگار گردد.

5118 89-  ملاك الاسلام صدق اللّسان. 6 118 ملاك و معيار اسلام راستگويى زبان است.

5119 90-  مروّة الرّجل صدق لسانه. 6 135 جوانمردى مرد راستگويى زبان او است.

5120 91-  ملاك المروّة صدق اللّسان و بذل الاحسان. 6 148 ملاك جوانمردى راست‏گويى و بذل نيكوكارى و احسان است.

5121 92-  لا سبيل أنجى من الصّدق. 6 384 راهى نجات بخش‏تر از راستگويى نيست.

5122 93-  لا ترجمان اوضح من الصّدق. 6 379 ترجمانى آشكارتر از راستگويى نيست.

5123 94-  لا مخبر افضل من الصّدق. 6 381 خبرى برتر از راستگويى نيست.

5124 95-  لا يغلب من يحتجّ بالصّدق. 6 390 مغلوب و محكوم نشود كسى كه به درستى و راستى احتجاج كرده و دليل آورد.

5125 96-  يبلغ الصّادق بصدقه ما لا يبلغه الكاذب باحتياله. 6 471 انسان راستگو به وسيله راستگويى به جايى رسد كه دروغگو با چاره انديشى و تدبير خود بدان نرسد.

5126 97-  يكتسب الصّادق بصدقه ثلاثا: حسن الثّقة به، و المحبّة له، و المهابة عنه. 6 480 انسان راستگو با راستگويى خويش سه نعمت و فضيلت را به دست آورد: (1) اعتماد نيك (مردم) را، (2) محبت و دوستى (آنان را)، (3) ترس و ابهّت از خود را (در برابر ديگران).

5127 98-  احسن الافعال ما وافق الحقّ و افضل المقال ما طابق الصّدق. 2 468 بهترين كارها آن است كه با حق و حقيقت موافق باشد و بهترين سخنان آن است كه با صداقت و راستى مطابقت داشته باشد.

باب الصدقة

5128 1-  الصّدقة كنز. 1 56 صدقه دادن گنجى است (كه براى روز واپسين ذخيره شود).

5129 2-  الصّدقة تقى. 1 57 صدقه دادن نگاه مى‏دارد (انسان را از بلاهاى دنيا و آخرت).

5130 3-  الصّدقة افضل القرب. 1 76 صدقه بهترين وسيله نزديكى به پيشگاه خداى تعالى است.

5131 4-  الصّدقة افضل الحسنات. 1 79 صدقه برترين نيكى‏هاست.

5132 5-  الصّدقة كنز الموسر. 1 265 صدقه گنج انسانهاى دارا و توانگر است (براى روز نياز رستاخيز).

5133 6-  الصّدقة تقى مصارع السّوء. 1 391 صدقه نگه مى‏دارد از زمين خوردنهاى بد (و بلاهاى كوبنده و شكننده).

5134 7-  الصّدقة فى السّرّ من افضل البرّ. 1 392 صدقه پنهانى از بزرگترين نيكى‏هاست.

5135 8-  الصّدقة اعظم الرّبحين. 2 25 صدقه بزرگترين سود از دو بخش سود زندگى است.

5136 9-  الصّدقة افضل الذّخرين. 2 26 صدقه بزرگترين اندوخته از دو بخش اندوخته زندگى است.

5137 10-  الصّدقة تستنزل الرّحمة. 2 152 صدقه رحمت حق را ريزان كند.

5138 11-  الصّدقة تستدفع البلاء و النّقمة. 2 166 صدقه و بلا و عذاب را دفع كند.

5139 12-  استنزلوا الرّزق بالصّدقة. 2 240 روزى را به وسيله صدقه از آسمان فرود آوريد.

5140 13-  انّ افضل الخير صدقة السّرّ و برّ الوالدين و صلة الرّحم. 2 544 به راستى كه برترين نيكى‏ها: صدقه پنهانى، و نيكى به پدر و مادر، و صله رحم است.