الغدير جلد ۹

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه زين العابدين قرباني

- ۲۲ -


فروع سه گانه

اين فروع، به ما اين درس را مى دهد كه پيشوايان مذاهب همگى بر اين حقيقت اتفاق دارند: كه زيارت پيامبر اكرم و سفر كردن براى انجام آن از نقاط مختلف جهان، امرى راحج، محبوب و مستحب است:

1- آراء فقهاء مذاهب چهارگانه در اينكه: كدام يك از حج و زيارت بايد بر ديگرى مقدم گردد، با هم مختلف است. تقى الدين سبكى در " شفاء السقام " صفحه 42 گفته است: علماء گذشته كه خداى رحمتشان كند، اختلاف كرده اند در اينكه ابتداء كردن به مدينه قبل از مكه برتر است يا بر عكس؟ و از كسانى كه تصريح به اين مساله و آراء مختلف آن نموده اند امام احمد رحمه الله در كتابش " المناسك الكبير " است، اين مناسك را حافظ ابو الفضل "با اسنادش" از عبد الله ابن احمد. از پدرش روايت كرده است. و در اين مناسك سوال شده: چه كسى بايد ابتداء كند به مدينه پيش از مكه؟ آنگاه با اسنادش از عبد الرحمن بن زيد و عطاء و مجاهد نقل كرده كه آنها گفته اند: هنگامى كه تصميم رفتن به مكه را داراى اول به مدينه نرو، بلكه ابتداء به مكه كن و هنگامى كه از عمل حج فارغ شدى اگر خواستى به مدينه برو.

و با اسنادش از " اسود " نقل كرده كه گفته است: دوست دارم كه با وسائل سفرم ابتداء به مكه بورم. و از ابراهيم نخعى آورده است كه: هر گاه اراده مكه داشتى همه چيز را تابع آن قرار ده.

و از مجاهد نقل كه گفته است: هنگامى كه خواستى حج و يا عمره انجام دهى مكه را مقدم كن و همه چيز را تابع آن قرار ده، و از ابراهيم آورده است: وقتى حج مى كنى، اول به مكه برو و سپس به مدينه.

و نيز امام احمد با اسنادش از عدى بن ثابت نقل كرده است كه: برخى از ياران رسول خدا وقتى كه مى خواستند به حج بروند ابتداء به مدينه مى رفتند و مى گفتند آبا بهتر از جائى كه رسول خدا احرام بسته است وجود دارد؟ و ابن ابى شيبه در فضيلت تقديم مدينه نيز چنين آورده است.

و از علقمه و اسود و عمرو بن ميمون با اسنادش آورده است كه: آنان اول به مدينه و سپس به مكه رفته اند. تا اينكه مى گويد: و از كسانى كه تصريح به اين مساله كرده اند: امام ابو حنيفه "ره" است كه گفته است: بهتر ابتداء كردن به مدينه است.

شيخ على قارى در شرح " المشكاه " جلد 3 صفحه 284 گفته است: مناسب تر اينست كه زيارت پيغمبر بعد از حج صورت گيرد، چنانكه مقتضاى قواعد شرعى مقدم داشتن واجب بر مستحب است.

حسن از ابى حنيفه تفصيل نيكوئى نقل كرده و آن اينكه: اگر حج واجب باشد نيكو تر براى حاجى مقدم داشتن مكه است و اگر زيارت را مقدم دارد جائز است و اگر حج مستحب هر كدام را كه بخواهد مقدم دارد مخير است.

سپس گفته است: ظاهرتر اين است كه ابتداء به حج خاطر اطلاق حديث و مقدم داشتن حق خدا بر حق پيامبر اكرم شايسته تر است، و روى همين جهت است كه تحيت مسجد رسول خدا بر زيارت آن حضرت مقدم است.

2- از امورى كه ميان همه فرق اسلامى از گذشته و حال مورد اتفاق بوده مساله جواز نيابت و استيجار اجير براى زيارت پيامبر اكرم است، در مورد كسى كه مانعى او را از انجام اين عمل باز داشته است.

و به طور استفاضه از عمر بن عبد العزيز نقل شده: كسى را از شام به مدينه مى فرستاد تا سلامش را به رسول خدا ابلاغ نمايد.

اين مطلب را بيهقى در " شعب الايمان " و ابو بكر احمد بن عمرو النيلى، متوفى در سال 287 در مناسكش و قاضى عياض در " الشفاء " و حافظ ابن جوزى در " مثير الغرام الساكن " و تقى الدين سبكى در " شفاء السقام " صفحه 41 و ديگران نقل كرده اند.

و يزيد بن ابى سعيد " مولى المهرى " مى گويد: رفتم پيش عمر بن عبد العزيز، هنگامى كه با او خدا حافظى مى كردم به من گفت: به تو حاجتى دارم و آن اينكه هنگامى كه به مدينه رفتى و قبر رسول خدا "ص" را ديدى سلامم را به حضرتش ابلاغ كن.

ابو الليث سمرقندى حنفى در " الفتاوى فى باب الحج " گفته است: ابو القاسم گفته هنكامى كه خواستم از مكه خارج شوم قاسم بن غسان گفت به تو حاجتى دارم و آن اينكه: هنگامى كه پيش قبر رسول خدا رفتى از ناحيه ام به حضرتش سلام برسان، و من وقتى كه پايم را توى مسجد مدينه گذاشتم يادم آمد.

عبد الحق بن محمد صقلى مالكى، متوفى در سال 466 ه در تهذيب الطالب " گفته است: در بعضى از مسائلى كه از شيخ ابو محمد بن ابى زيد سوال شده بود، ديدم: از او درباره مردمى كه اجير شده بود، با اجرتى حج استيجارى انجام دهد و شرط كرده بودند كه زيارت قبر پيامبر اكرم را نيز انجام دهد و اتفاقا در اثر مانعى آن سال نتوانست به آن شرط وفا كرده زيارت را نيز انجام دهد، پرسيدند او در جواب گفته بود: از اجرت به مقدار مسافت زيارت برگرداند.

عبد الحق گفته است: ديگر از شيوخ ما گفته اند: بايد برگردد و به عنوان نيابت زيارت كند سپس گفته است: اگر استيجار او براى حج مخصوص به سال معينى بوده به مقدار زيارت از اجرتش كم مى شود، و اگر استيجارش براى حج به عنوان ضمان در ذمه بوده، برگردد و زيارت نمايد و با اين تفصيل هر دو نقل با هم يكسان خواهد بود.

شافعى ها گفته اند: استيجار و جعاله اگر بر دعاء پيش قبر پيامبر اكرم يا ابلاغ سلام واقع شده باشند، شكى نيست كه جائز است چنانكه عمر بن عبد العزيز انجام داده است. و اگر در مورد زيارت باشد صحيح نيست چون زيارت عمل مضبوطى نيست.

ابو عبد الله عبيد الله بن محمد عكبرى حنبلى مشهور به " ابن بطه "، متوفى در سال 387 ه در كتاب " الابانه " گفته است: كفايت مى كند ترا از لحاظ دلالت بر اجماع مسلمين و اتفاقشان بر دفن ابى بكر و عمر با پيامبر اكرم اينكه: هر عالمى از علماء مسلمين و فقيهى او فقهائشان كتابى در مناسك نوشته و آن را به فصول و ابواب مختلف تقسيم نموده و مسائل مربوطه را در آنها نگاشته است...

تا اينكه زيارت قبر پيامبرا اكرم را ذكر مى كند و چگونگى آن را چنين توصيف مى كند: آن را بروى خويش و قبله را پشت سرش قرار مى دهد...

اكنون مى بينيم و درباره گذشتگان نيز شنيده ايم: هر گاه كسى مى خواست به مكه برود، خانواده اش با او خدا حافظى مى كردند و به او مى گفتند: به رسول خدا و ابو بكر و عمر سلاممان را ابلاغ كن، و هيچ كسى از اين عمل ايراد نمى گرفت و با آن مخالفت نمى نمود "شفاء السقام صفحه 45"

امينى مى گويد: ابو منصور كرمانى حنفى، و غزالى در احياء العلوم، و فاخورى در كفايه، و شرنبلالى در مراقى الفلاح، و سبكى و سمهودى و قسطلانى و حمزاوى عدوى و ديگران گفته اند نائب الزياره مى گويد: درود بر شما اى رسول خدا، از فلان پسر فلان او وسيله شما به خدايت به رحمت و مغفرت شفاعت مى جويد پس او را شفاعت كن.

3- عبد رى مالكى، در شرح رساله ابن ابى زيد گفته است: اما نذر كردن براى رفتن به مسجد الحرام يا مكه، داراى ريشه اى در شرع است همان حج و عمره باشد، و نذر كردن براى رفتن به مدينه براى زيارت قبر پيامبر اكرم، بر تر از كعبه و بيت المقدس است در صورتى كه حج و عمره اى نداشته باشند.

پس وقتى كه نذر كرد به يكى از اين اماكن سه گانه برود، لازم الوفاء است، اما كعبه مورد اتفاق است، ولى اصحاب ما و ديگران درباره مسجد الاقصى و مسجد النبى اختلاف كرده اند.

ابن الحاج ذر " المدخل " جلد 1 صفحه 256 بعد از نقل اين عبارت گفته است: اين گفته قطعى و صحيح است و جز مشرك يا معاند خدا و پيغمبر در آن شك نمى كند.

و تقى الدين سبكى در " شفا: السقام " صفحه 53 بعد از ذكر گفته عبد رى ياد شده گفته است: اختلافى كه بدان اشاره كرده است مربوط به نذر براى رفتن به دو مسجد ياد شده است، نه زيارت قبر پيامبر اكرم.

و در صفحه 71 بعد از گفتار طولانى پيرامون نذر عبادات و قرار دادن آن با اقسام مختلف، گذشته است: هنگامى كه اين را دانستى پس زيارت قبر پيامبر اكرم به خاطر ترغيب شرع به آن، عامل تقرب به خدا است.

و ما گفتيم كه در آن دو جهت است، جهت عموم وجهت خصوص اما از جهت خاص و اينكه ادله خاصه اى درباره آن وارده شده است، پس يقين پيدا مى كنيم كه آن به خاطر الحاقش به عبادت مقصوده اى كه جز به شكل عبادت آورده نمى شود مانند: نماز روزه صدقه و اعتكاف با نذر لازم مى گردد و به خاطر همين جهت است "خدا داناتر است" قاضى ابن كج - رحمه الله - گفته است: هنگامى كه نذر كرد قبر پيامبر اكرم را زيارت كند پيش من چنين است كه وفا به نذر بدون اختلاف لازم است.

تا اينكه گفته است: هنگامى كه از جهت عموم به زيارت قبر نبى اكرم و اينكه همه معانى مقصوده از زيارت در آن جمع است بنگريم، باز ظاهر اينست كه گفته شود: بدون اختلاف لازم الوفاء است، و به احتمال بعيد گفته مى شود: همانطور كه اگر نذر بكند به زيارت آيندگان از سفر برود و سلام بگويد، در لزوم آن به نذر خلاف است، با آنكه اين عمل فى حد نفسه قبل از نذر و بعد از آن عامل تقرب به خدا هستند، در زيارت نيز چنين است، و حال آنكه براى شما آشكار گرديد كه زيارت با نذر لازم مي گردد.

و پيش از همه اينها خبر مى دهد ترا از آنچه كه مورد بررسى قرار مى دهيم آداب مستحبه آتيه كه براى زائر است، زيرا آنها متفرق بر استحباب زيارت و سفر كردن به سوى روضه نبى اكرم است "يعنى از آداب مستحبه اى كه براى زيارت و زائر نقل مى شود، اين حقيقت به خوبى بدست مى آيد كه استحباب زيارت قبر پيامبر بزرگوار اسلام و سفر كردن براى آن، امرى نسلم و غير قابل انكار است".

آداب زيارت پيامبر اكرم طبق نظر علماء اهل سنت

ما در اينجا آنچه كه از نصوص مصادر اهل سنت، در مورد آداب زائر و زيارت پيامبر اكرم يافته ايم آورديم

1- نيت را بايد خالص و بى شائبه گرداند، زيرا ارزش اعمال با نيت ها است، پس بايد منظور از زيارت رسول الله تقرب به خدا باشد. و مستحب است علاوه بر زيارت آن حضرت، قصد رفتن به مسجد النبى و نماز خواندن در آن را داشته باشد، تا از اين رهگذر نيز به خدا تقرب جويد اين مطلب را " ابن صلاح " و " نووى " كه از شافعيان اند، گفته اند، و بزرگ حنفى ها " كمال بن الهمام " نيز از مشايخشان آن را نقل كرده است.

2- شوق دائم و وافرى براى زيارت حبيب شفيع داشته باشد.

3- هنگامى كه از خانه اش خارج مى شود، بگويد: بنام خدا و توكل بر او، نيرو و حركت جز از ناحيه او نيست، خدايا به سوى تو مى آيم و تو مرا بيرون آوردى، خدايا سلامتم بدار و با سلامت در دين برم گردان چنانكه بيرونم آوردى، خدايا از گمراه كردن و گمراه شدن ذليل شدن، ستم كردن و ستم ديدن، نادان نگاهداشتن و نادان ماندن به تو پناه مى برم كه همسايه ات عزيز و سپاست بزرگ و اسمت گرامى است و خدائى جز تو نيست.

4- در بين راه درود و تحيت فراوان بر رسول خدا بفرستد، بلكه در اوقات فراغت كارش اين باشد.

5- در بين راه مساجد و آثار منسوبه به آن حضرت را جستجو كند و با زيارت و تبرك به نماز در آنها احيائشان نمايد.

6- هنگامى كه به مدينه نزديك شد و آثار و علامتش را مشاهده كرد، خضوع و خشوع را اغاز كند و به گوارا بودن اين عمل و برآورده شدن آروزهايش بشارتش دهد و اگر روى حيوانى سوار است آن را به علامت بشارت وصول به مدينه به حركت آورده، مانعى ندارد هنگام رويت اين محل شريف پياده شود چنانكه برخى چنين مى كرده اند، زيرا كاروان عبد القيس هنگامى كه رسول خدا را ديدند از مركوب هايشان پائين آمدند و رسول خدا نيز، از آن جلوگيرى نفرمود و بديهى است كه تعظيم آن حضرت بعد از وفات همانند آن در حال حياتش هست.

ابو سليمان داود مالكى، در انتصار گفته است: اين عمل براى مردانى كه مى توانند، موكد تر است و به خاطر تواضع براى خدا و احترام به پيامبر اسلام، مستحب است.

قاضى عياض در " الشفاء " آورده است كه: ابو الفضل جوهرى هنگامى كه به عنوان زيارت وارد مدينه مى شد و به خانه هاى آن نزديك گرديد، پياده شد و در حال گريه مى خواند: " هنگامى كه ديديم نشانه كسى را كه وانگذاشت براى ما دل و عقلى براى شناسائى ظواهر، از مركوب ها به خاطر احترام به كسى كه پراكندگى ما وسيله او به اتحاد گرائيد پائين آمده پياده راه رفتيم ".

و قاضى عياض، در قصيده نبويه اى كه دارد آن را تضمين كرده و بعد از آنها نى گويد: " و گورارا باد ترا به خوانب خيمه ها از لحاظ اظهار عشق و شوق كه گاهى آن را مى بوسيم، و گاهى ديگر از روى محبت آن را مى مكيم، و اظهار سرور مى كنيم، در حاليكه دل ها به محبتش پرپر مى زند و جگرهاى آتش گرفته بدان - وسيله سيراب مى گردد يكى پس از ديگرى به خاطر هيبت از مقامش قدم بر مى دارم و رويم را در مواطن آن مى سايم و اشكم را در مواضع محبتش مى ريزم و علاقه ام را در اماكن پاك آن تقديم مى دارم، و مى خوانم خواندن بيجاره سر گردان كه دور كرد او را هواى نفس تا آنكه آدم هلاك شده جلوه كرد ".

7- هنگامى كه مدينه منوره رسيد، بعد از سلام و صلوات بگويد: خدايا اين حرم رسول خداست كه بازبانش آن را حرم قرار داردى، و از تو خواست كه در آن از خير و بركت دو برابر آنچه كه دار بيت الحرام هست قرار دهى، پس مرا بر آتش حرام گردان و روزى كه بندگانت را برمى انگيزانى به من امان ده و از بركات آن، چنانكه اولياء، و اهل طاعت را روزى دادى روزيم ده و براى تحصيل ادب نيكو و انجام كارهاى نيك و ترك اعمال زشت موفقم بدار آنگاه به نماز و درود بر حضرتش مشغول باش.

غزالى در احياء العلوم جلد 1 صفحه 246 گفته است: هنگامى كه چشمش به ديوارها و درخت هاى مدينه افتاد، بگويد: خدايا اين حرم رسول تو است، آن را برايم سپرى از آتش و امان از عذاب و بدى حساب قرار بده. فقيه شرنبلالى در " مراقى الفلاح " گفته است: هنگامى كه ديوارهاى مدينه منوره را مشاهده كرد، صلوات بر حضرتش بفرستد سپس بگويد: خدايا اين حرم پيامبر تو و محل نزول وحى تو است بر من با دخول در آن منت بگذار و آن را برايم سپرى از آتش و امانى از عذاب قرار ده و مرا از كسانى قرارده كه در قيامت به شفاعتش نائل مى شوند. 8- هرگاه راهش از طريق ذو الحليفه بود، از " معرس " نگذارد تا آنكه در آنجا توقف كند و اين مستحب است، چنانكه ابو بكر خفاف در كتاب " الاقسام و الخصال " و نووى و ديگران گفته اند.

9- براى دخول در مدينه از " بئر الحره " و غير آن غسل كرده خود را خوشبو كند و بهترين لباسش را بپوشد، كرمانى كه از حنفى ها است مى گويد: اگر بيرون مدينه غسل نكرده در داخل آن غسل نمايد.

ابن حجر گفته است: از باب كمال در ادب مستحب است كه نظيفترين لباسش را بپوشد و كامل تر پوشيدن لباس سفيد است شايسته تر به تواضع است.

بعضى از نادانان هنگام ديدن مدينه از مركوب هايشان پائين مى آيند، با لباس كثيف كه روى زمين كشيده مى شود، البته بايد آنان را از اين عمل بازداشت، آرى هنگام ديدن مدينه از مركوب ها پائين آمدن از كمال ادب است اما بعد از استعمال عطر و پوشيدن لباس نظيف.

فقيه شرنبلالى در " مراقى الفلاح " گفته است: اگر مقدور باشد پيش از رفتن به زيارت غسل كند خواه پيش از دخول به مدينه يا بعد از آن باشد، خود را خوشبو كند و بهترين لباسش را به خاطر تعظيم رسول اكرم بپوشد، سپس اگر ممكن باشد و ضرورتى ايجاب نكند پياده وارد مدينه شود.

10- هنگامى كه از " باب البلد " وارد مى شود، بگويد: بنام خدا آنچه را كه خواسته نيروئى جز از ناحيه او نيست. خدايا مرا از محل راستى وارد و از همان موضع خارج فرما، برايم از ناحيه ات قدرت پيروزى قرار داده، خدا كفايتم مى كند كه به او ايمان آورده ام، توكل به او دارم حركت و نيروئى جز براى خدا نيست خدايا ترا به حق كسانى كه ترا مى خوانند و به حق آمدنم به سويت من از روى خوشگذارنى و تكبر و ريا و شهرت به اينجا نيامده ام، بلكه به خاطر پرهيز از عذاب و جلب رضايتت آمده ام از تو مى خواهم مرا از آتش نجات دهى و گناهم