الغدير جلد ۵

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه جمال الدين موسوى

- ۲۸ -


پيوسته به بدگوئى آنان مى پردازد، پس شايد در كتابهايشان ديده است اين كتابها كدام است؟ كجا است؟ از كى است؟ اما كتابهاى بزرگ پيشواى آنها علامه حلى در علم كلام و عقايد همه موجود است چه آنها كه خطى است و چه آنها كه چاپى است آيا در كداميك از آن كتابها اين تهمت را مى توان يافت بلى تنها در قوطى عطارى دشمنى هاى ابن تيميه و درصندوق بد بينى هاى او، يعنى كتاب تهمت نامه اش. بار الها تنها نزد تو شكايت ميكنيم. اللهم اليك المشتكى.

انکار نزول سوره هل اتي درباره اهل بيت و پاسخ آن

15- مى گويد: او " علامه حلى " مطالب دروغى كه نماينده جهل گوينده آنست آورده مثل اين سخن كه " هل اتى " در حق آنان " اهل بيت " نازل گرديده با اينكه هل اتى به اتفاق علماء از سوره هاى مكى است، و على بعد از هجرت با فاطمه ازدواج كرده و حسن و حسين بعد از نزول هل اتى به دنيا آمده اند- پس اين سخن كه سوره در شان آنها شده از دروغهائى است كه بر هر كس كمترين علمى به نزول قرآن و احوال اهل بيت داشته باشد پوشيده نمى ماند.

پاسخ- نادانى اين مرد به يك باب و دو باب محدود نيست، او چنانكه در عقائد نادان است، در فرق اسلامى، در سيره و احكام، در حديث، همچنين در علوم قرآن، نادان است و نمى داند مكى بودن سوره، منافى آن نيست كه برخى آياتش در مدينه نازل شده باشد و بالعكس. و اين امر در همه سوره هاى قرآن جارى است چنانكه درجلد 2 ص 154 همين كتاب بيان شد و مقصود ابن الحصار كه گويد: " از هر سوره مكى يامدنى آياتى مستثنى مى باشد " همين است

ثانيا مطمئن ترين راه براى اينكه بدانيم سوره اى مكى يا مدنى است، مراجعه به راوايات فراوانى است كه شان نزول آن به اسناد مستفيض و متعدد رسيده است، نه استناد به سخنان بى مدرك و بدون سند. ما در همين مجلد ص 197- 190 به بخش مهمى از كسانى كه اين حديث را نقل كرده اند و در برابر آن پذيرش خود را اعلام نموده اند، اشاره كرديم تا ثابت كنيم، اين از دروغهاى رافضيان نيست و دليل بر نادانى ناقلش نميشود، نميتوان به دانشمند بزرگ ما علامه حلى، و نه بر پيروانش از اين بابت حمله كرد. و اگر در نقل اين حديث در ذيل آيه ايرادى وجود دارد، علامه حلى، و بزرگان اهل سنت، در اين باره يكسانند.

ثالثا عقيده به مكى بودن سوره " هل اتى " نه تنها مورد اتفاق همه علما نيست بلكه اكثريتشان بنابر نقل خازن " در تفسيرش 4ر356 " از مجاهد و قتاده و جمهور، بر خلاف آن، نظر مى دهند.

ابو جعفر نحاس دركتاب خود " الناسخ و المنسوخ " از طريق حافظ ابى حاتم از مجاهد از ابن عباس حديثى درباره تفكيك آيات مدنى، از مكى قرآن آورده، كه در آن گويد:

و- المدثر تا آخر قرآن مگر " اذا زلزلت "، " اذا جاء نصر الله "، " قل هو الله احد " " قل اعود برب الفق " " قل اعوذ برب الناس "، همه در مدينه نازل شده اند. و در بين اينها سوره هل اتى مى باشد. و نيز سيوطى در، الاتقان 15/1 پس از نقل حديث گويد: اين چنين به تفضيل روايت كرده اند و اسنادش بسيار خوب. و رجالش همه مورد وثوق، و از علماى مشهور عربيت اند.

حافظ " بيهقى " در " دلائل النبوه " به اسنادش از عكرمه، و حسين بن ابى الحسن حديثى در مكى و مدنى بودن سوره ها آورده اند كه در آن يكى از سوره هاى مدنى را، سوره هل اتى شمرده است.

و ابن الضريس در " فضائل القرآن " از عطا روايت كرده: سوره انسان " هل اتى " از سوره هاى مدنى است.

خازن در تفسيرش 1ر9 آنرا از سوره هاى نازل در مدينه، شمرده است. و اين همه قرآنهاى موجود دنيا است اعم از خطى و چاپى آن باشكارا حقيقت را به شما خبر مى دهند. همه اتفاق دارند بر مدنى بودن سوره هل اتى، پس بايد گفت اگر پندار ابن تيمه درست باشد، امت اسلامى اجماع كرده اند بر خلاف اتفاق علماء؟

" فما منكم من احد عنه حاجزين. و انه لتذكره للمتقين. و انا لنعلم " ان منكم مكذبين ".

رابعا كسانى كه معتقدند در آن آن سوره يك يا چند آيه مكى وجود دارد مانند حسن، عكرمه، كلبى، و ديگرى، تصريح مى كنند كه آيات مربوط به قصه اطعام طعام، مدنى است.

خامسا هيچ ملازمه اى بين مكى بودن سوره و نزول آن قبل از هجرت، وجود ندارد زيرا ممكن است در حجه الوداع نازل شده باشد با توجه به اينكه از كلمه " اسيرا " اراده عموم شده و به هر مومنى كه شامل مملوك هم باشد اطلاق مى گردد، چنانكه ابن جبير، حسن، ضحاك، عكرمه، عطا و قتاده گفته اند و ابن جرير و گروه ديگرى آن برگزيده اند " و اين گونه اسيران در مدينه بعد از هجرت يافت مى شدند نه قبل از آن در مكه ".

انکار نزول آيه مودت درباره اهل بيت و پاسخ آن

16- مى گويد: گفتار او " علامه حلى " مبنى بر اينكه آيه.

قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده فى القربى.

محبت اهل بيت را واجب ميكند، غلط است دليلش اينست كه آيه مكى است و آن روز على هنوز با فاطمه ازدواج نكرده و اولادى بهم نرسانده بود 2ر 118.

و در ص 250 گويد: اما سخن او " علامه حلى " كه گويد: خدا درباره آنها قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى " را نازل كرده است، اين دروغ است زيرا اين آيه در سوره شورى بى ترديدمكى است و قبل از ازدواج على بافاطمه، و قبل از تولد حسن و حسين، نازل شده است " تا آنجا كه گويد " گروهى از مصنفان اهل سنت و جماعت و شيعيان طرفدار احمد، و ديگران حديثى از پيغنبر اكرم " ص " نقل كرده اند كه وقتى: اين كيه نازل شد اصحاب گفتند يا رسول الله اينان كيانند فرمود: على و فاطمه و دو فرزندشان، و اين حديث به اتفاق حديث شناسان دروغ است دليلش اينكه، آيه به اتفاق اهل علم در مكه نازل شده، زيرا سوره شورى همه اش مكى است بلكه تمام سوره هائى كه ال حميم دارد همه مكى مى باشند.

آنگاه تاريخ تولد دو سبط پيغمبر حسن و حسين را براى اثبات علم و اطلاعش نسبت به تاريخ به تفصيل بيان كرده است.

پاسخ- اگر در كتاب اين مرد، جز اين تقلب و تزوير ها نسبت به اجر صاحب رسالت، و سخنان دروغ و نسبت هاى باطل و تهمت هاى صرحيش در اين باره نبود، براى عار و ننگ او كافى بود.

هيچكس به مكى بودن آيه تصريح ندارد، تا چه رسد به اتفاق دورغين اهل علم، تنها اين گمان از آنجا براى مردك حاصل شده است كه اطلاق مكى بر سوره شده است، حق سخن را، در ج 2ر158- 154 اين كتاب و درمين مجلد 276- 274 ايراد كرديم.

و تكذيب اين ادعا كه سوره شورى همه اش مكى است به وسيله استثناى مفسران از مكى بودن چهار آيه:

ام يقولون افترى على الله كذبا- تا قول خداى تعالى- " خبير بصير " صورت ميگيرد و بقول برخى ديگر استثناى چند آيه.

" و الذين اذا اصابهم البغى " تا " من سبيل ". تا چه رسد، به استثناى مكى بودن آيه مودت.

و قرطبى در تفسيرش 16ر1 و نيشابورى در تفسيرش، و خازن در تفسير 4ر49 و شوكانى در " فتح القدير " 4ر510 و ديگران از ابن عباس و قتاده، تصريح كرده اند كه سوره شورى جز چهار آيه آن كه اولش قل لا اسالكم عليه اجرا " مى باشد، مكى است.

اما درباره اينكه آيه در شان على و فاطمه و فرزندانشان نازل گرديده و مودت آنان را واجب كرده، اين مطلب از مختصات علامه حلى و ملت شيعى از نمى باشد، بلكه اتفاقى تمام مسلمانان جز افراد نايابى از طرفداران روح اموى مانند ابن تيميه و ابن كثير است. هيچ خواننده اى بر خورد به چنين اتفاق دروغين حديث شناسان نكرده و نخواهد كرد. اى كاش اين مرد ما را به پاره اى اين اجماع كنندگان يا بر يكى از تاليفاتشان، يا بر پاره اى از كلماتشان رهبرى مى كرد. ما در 2ر311- 306 متن همين كتاب به اندازه كافى و رسا از گروهى از حفاظ و مفسران بزرگ قوم حديث را نقل كرديم از قبيل:

امام احمد، ابن المنذر

ابن ابى حاتم، طبرى

طبرانى، ابن مردويه

ثعلبى، ابو عبد الله الملا

ابو الشيخ، نسائى

واحدى، ابو نعيم

بغوى، بزار

ابن المغازلى، حسكانى

محب الدين، زمخشرى

ابن عساكر، ابو الفرج حمويى، نيشابورى

ابن طلحه، رازى

ابو السعود، ابو حيان

ابن ابى الحديد، بيضاوى

نسفى، هيثمى

ابن الصباغ، كنجى

مناوى، قسطلانى

زرندى، خازن

زرقانى، ابن حجر

سمهودى، سيوطى

صفورى، صبان

شبلنجى، حضرمى

نبهانى

و گفتار امام شافعى در اين باره معروف است كه گويد:

يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله فى القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر انكم من لم يصل عليكم لا صلاه له:

" اى خاندان رسول الله، دوستى شما در قرآن از جانب خدا، واجب شده است.

در عظمت قدرو جلالت منزلت شما اين بس كه هر كس بر شما دورود نفرستند نمازش پذيرفته نيست "

اين دو بيت را ابن حجر در الصواعق 87، زرقانى در شرح المواهب 7ر7، حمزاوى مالكى در " مشارق الانوار " 88، شبراوى در " الاتحاف 29، الصبان در الاسعاف 119، آورده اند. و عجلونى در " كشف الخفا " 1ر19 گويد در اين باره من شعرى به اين مضمون افزوده ام:

" همانا دودمان پيغمبر از آنجا به شريفترين افتخارات، نائل آمده اند كه منسوب به پيغمبر پاك و خوش نامند "

" دوستى آنان بر هر مومنى به اشاره خدا در قرآن واجب شده است "

" و هر كس جز آنان ادعاى انتساب به پيغمبر كند ملعونى است كه زشتترين " گناهان را مرتكب شده ".

" از ميان دودمان پيغمبر، نسل شريف زهرا به تاج هائى از سندش خضر " ديبا و ابرايشم سبز " اختصاص يافته اند ".

" و آنان را از اشتباه در خصائصشان، چهره هاى درخشنده تر از ماه و خورشيدشان بى نياز مى كند "

" بنابر عقيده سيوطى مانعى نيست كه ديگران هم لباس سبز تر تن بپوشند "

" ولى به تحقيق پيوسته از غير سيوطى حرمت آن لباس بر ديگران، اين مسئله با تتبع دانسته خواهد شد ".

اما درباره اينكه ازدواج على با فاطمه " ع " از حوادث دوران مدينه است، و ما با آن مرد موافق باشيم كه آيه، در مكه نازل شد، گوئيم هيچگونه ملازمه اى بين تطبيق آيه با آنان و اولادشان، و تقدم ازدواج بر نزول آيه، وجود ندارد چنانكه منافاتى بين نزول آيه، درباره آنان و تاخير وجود فرزندانشان، فرضا مشاهده نمى گردد، زيرا جاى ترديد نيست كه هر دو بزگوار، على و فاطمه از نزديكان پيغمبر به نسبت عمو زادگى و فرزندى بوده اند و فرزندانشان در تقدير علم ازلى الهى از آنها آفريده شده چنانكه در علم الهى پيوند ازدواجشان منعقد بوده است و براى تحقق حكمى به عنوان ملاكى عام كه شامل حاضران و آيندگان گردد، وجود موضوع فعلى، لازم نيست بلكه هر گاه موضوع پيدا كرد هر جا و هر وقت باشد حكم مزبور خود بخود بدان كشيده مى شود.

گذشته از اين ممكن است آيه در حجه الوداع درمكه نازل شده باشد وقتى كه على با فاطمه ازدواج كرده و حسن و حسين زاده شده بودند. و هيچگونه تلازمى بين نزول مكى و قبل از هجرت بودن نازل شدن، و جود ندارد.

ويرى الذين اوتوا العلم الذى انزل اليك من ربك هو الحق

انکار اخوت و برادري رسول خدا با علي و پاسخ آن که گذشت

17- گويد: و اما حديث مواخات " كه على برادر رسول خدا است " باطل و ساختگى است، زيرا پيغمبر نه با كسى پيمان برادرى افكند و نه مهاجران را با هم، و نه انصار را با هم، برادر ساخت. ولى او تنها بين مهاجر و انصار پيمان برادرى بر قرار كرد، چنانكه سعد بن ربيع و عبد الرحمن بن عوف را برادر ساخت و بين سلمان فارسى و ابى درداء بر طبق آنچه در روايت صحيح است پيمان برادرى افكند 2ر119 منهاج السنه.

پاسخ- قضاوات اين مرد به بطلان حديث مواخاه كه بين مسلمانان از روز نخست قطعيت داشته، نشانه جهل مركب او در امر حديث و سيرت است و اگر اين نباشد، دشمنى شديد او را نسبت به امير المومنين " ع " مى رساند كه چون كارى از دستش بر نمى آمده، به انكار فضائل او پرداخته است.

او گويا برخود حتم كرده است كه هر فضيلتى را انكار كند، هر چند به مجرد ادعا باشد، آن را نادثده انگارد- ما در صفحه 218- 200 همين جلد، قصه برادرى را كه بين افراد صحابه يك بار قبل از هجرت، و بين مهاجر و انصار بار ديگر بعد از هجرت، صورت گرفت بيان كرديم. و در هر دو نوبت او " ص " تنها با امير المومنين " ع " پيمان برادرى افكند. اينمرد را تنها اين بس كه در فتح البارى 7ر217 حافظ ابن حجر عسقلانى بعد از بيان اين امر كه مواخات در دو نوبت انجام شد و پس از آوردن پاره اى از احاديث آن، گويد: ابن تيميه در كتاب رد بر ابن المطهر رافضى، عقد برادرى بين مهاجرين و مخصوصا برادرى پيغمبر با على را منكر شده مى گويد:

" از آنجا كه برادرى براى ارفاق بهم ديگر و تاليف قلوب با يكديگر تشريع شده، معنى ندارد پيغمبر با احدى پيمان برادرى بسته باشد و نيز برادرى مهاجر را با مهاجر چه سود است " و اين اجتهاد به قياس، در مقابل نص است و نشان نادانى از حكمت برادرى در اسلام، زيرا مهاجران با هم درمال و عشيره و نيرو يكسان نبودند پيغمبر بين بر تر و فرو تر برادرى افكند تا بر تران به فروتران ارفاق كنند و از نيروى بر تر فرو تر كمك گيردو به همين موضوع در برادرى اش با على من نگريست، زيرا پيغمبر بودكه از دوران كودكى پيش از بعثتش، امور على را به عهده گرفت و تا بعد از آن كشش پيدا كرد.

همچنين برادرى حمزه با زيد بن حارثه به خاطر اين بود كه آزاد شده آنان بود و اين هر دو برادرى مورد قطعى است و هر دو هم از مهاجرانند و در عمره القضا بهمين زودى به قول زيد بن حارثه اشاره مى كنيم كه گفت دختر حمزه دختر برادر من است. و حاكم و ابن عبد البر بسند حسن از ابى الشعثاء از ابن عباس روايت كرده اند كه پيغمبر " ص " بين زبير و ابن مسعود كه هر دو مهاجر انند، برادرى افكند.

" من مى گويم " اين حديث را ضياء در المختاره من المعجم الكبير طبراى " نقل كرده و ابن تيميه تصريح كرده است كه احاديث المختاره از احاديث مستدرك صحيح تر و قوى تر است و داستان مواخات نخستين... " آنگاه حديث صحيحش را از طريق حاكم چنانكه آورديم بيان كرده است ". و علامه زرقانى در شرح المواهب 1ر373 پاره اى از احاديث و كلمات وارد در هر دو نوبت برادرى را ذكر و گويد: احاديث زيادى در برادرى پيغمبر با على آمده آنگاه به پندار ابن تيميه اشاره كرده و با كلام ابن حجر نامبرده، آن را مردود ساخته است.

از آنچه خدايتان فرو فرستاده پيروى كنيد و جز او صاحب اختيارانى براى خود مجوئيد.

انکار اين حديث که آتش بر فاطمه و ذريه اش حرام شده است

18- گويد حديثى را كه او " علامه حلى " از پيغمبر " ص " نقل كرده:

" ان فاطمه احصنت فرجها فحرمها الله و ذريتها على النار "

" همانا فاطمه، دامن عصمت خود را حفظ كرد، خداى هم او و فرزندانش را بر آتش حرام ساخت ".

به اتفاق حديث شناسان دروغ است و دروغش براى غير حديث شناسان نيز آشكار مى گردد، زيرا اينكه فاطمه دامن خود را حفظ كرد... قطعا باطل است، زيرا ساره هم دامن خود را حفظ كرد و خداوند تمام ذريه اش را بر آتش حرام نكرد. و نيز صفيه عمه پيغمبر خدا " ص " جزو آنهاست كه دامن خود را حفظ كرد و در ذريه او نيكو كار و ستمگر هر دو با هم وجود دارند و خلاصه آنها كه دامن خود را حفظ كرده اند، كسى جز خداوند آمارشان را نمى داند، فرزندانشان برخى نيكو كار و برخى فاجر ند پاره اى مومن و پاره اى كافر، و نيز تنها فضيلت و امتياز فاطمه به حفظ دامن نيست فاطمه در اين امر با اكثر زنان مومن شريك است 2 ر126.

پاسخ- شگفتى از اين مرد است كه پندارد اجماع و اتفاق هر كس، بدست او بسته است هر گاه تاويل كيه، حديث، مسئله، يا عقيده اى را نپسنديد در هر كدام از اينها، به گروه دانشمندان بگويد: اتفاق كنيد آنگاه زنده و مرده او را اجابت كنند و او استدلال به اتفاق علماء كند. سوگند بجان حقيقت كه هر گاه انسان از