چاپى ابى تمام از اين اشعار بسيار چيزى جز همان
چكامه رائيه اى كه در اين كتاب آورديم، يافت نمى
شود. بنابر اين يا آن دستى كه بايد امين در چاپ
باشد، اين چكامه ها را بگاه طبع انداخته است، مثل
ساير كتب كه با آنها نيز چنين كارى كرده اند و يا
آنكه در هنگام چاپ به چنين دستنويسى، دسترسى
نيافته و يا آنكه نسخه چاپى ديوان همان نسخه مذكور
اختصارى " ابو العلاء معرى " است.
ديوان حماسه و شروح آن
يكى از آثار ابى تمام كه آن را بصورت تاليف در
آورده است، ديوان حماسه اى است كه بزرگان به آن
روى آورده و مردم روزگاران از آن بهره ها برده
اند. ابى تمام در اين كتاب عيون شعر و وجوه كلام
عرب را فراهم آورده است وى اين اثر را در خانه "
ابى الوفاء ابن سلمه " در همدان آنگاه كه نزول برف
و باران وى را ناگزير به پناهندگى به اين شهر كرده
بود گردكورد و اين كتاب را در ده باب كه هر بابى
از آن ويژه فنى است مرتب كرده بود و اورده و
بسيارى از سر شناسان ادب به شرح آن همت گماردند كه
از آن جمله اند:
1 - ابو عبد الله محمد بن قاسم ماجيلويه برقى.
2- ابو الحسن على بن محمد سميساطى در گذشته در
اواسط قرن چهارم.
3- ابو الحسين احمد بن فارس بن زكرياى لغوى
رازى كه بسال 396 در گذشته است.
4- ابو عبد الله حسين بن على بن عبد الله نمرى
متوفى بسال 385 و بنابر آنچه در ص 24 جلد 3 " معجم
الادباء " آمده است " ابى محمد اسود حسن غند جانى
" ردى بر اين " نمرى " در شرح حماسه، دارد. 5- ابو
الفتح عثمان بن جنى در گذشته به سال 392 اورا
كتابى بنام "المنهج" در اشتقاق شعراء حماسه و شرحى
بر مستغلق حماسه است.
6- ابو الحسن على بن زيد بيهقى.
7- ابو هلال حسن بن عبد الله بن سعيد عسكرى كه
تا سال 395 زنده است بوده است.
8- ابو المظفر محمد بن آدم بن كمال هروى نحوى
در گذشته سال 414.
9- شيخ ابو على احمد بن محمد مرزوقى اصفهانى
متوفى 421.
10- ابو العلاء احمد بن عبد الله تنوخى
متوفى449.
11- ابو الحسن على بن احمد بن سيده اندلسى
متوفى 458.
12- ابو الحسين عبد الله بن احمد بن حسين
شاماتى متوفى 475.
13- ابو القاسم زيد بن على بن عبد الله فارسى
متوفى 467.
14- ابو حكيم عبد الله بن ابراهيم بن عبد الله
خبرى متوفى 476.
15- ابو الحجاج يوسف بن سلمان شنتمرى متوفى
476. وى ديوان حماسه را بر حروف مرتب و آن را شرحى
بزرگ كرده است.
16- ابو زكريا يحيى بن على خطيب تبريزى م 502
كه وى را سه شرح بر ديوان حماسه است.
17- ابو الحسن على بن عبد الرحمن اشبيلى در
گذشته سال 514.
18- ابو المحاسن مسعود بن على بيهقى متوفى 544.
19- ابو البركات عبد الرحمن ابن محمد انبارى
متوفى 577.
20- ابو اسحاق ابراهيم بن محمد حضرمى اشبيلى
متوفى 584.
21- ابو محمد قاسم بن محمد ديمرتى اصفهانى.
22- شيخ على بن حسن شميم حلى در گذشته بسال
601.
23- ابو البقاء عبد الله بن حسين بن عبد الله
عكبرى بغدادى متوفى 616
24- ابو على حسن بن احمد استرابادى لغوى نحوى،
25- المولوى فيض حسين. شرح مختصرى بر حماسه دارد
كه آن را "الفيضى" ناميده است.
26- شيخ لقمان
27 - الشيخ سيد بن على مرصفى ازهرى معاصر.
به فهرست نجاشى و ابن نديم و معجم الادباء و
بغيه الوعاه و الذريعه رجوع كنيد.
ديوانهاى حماسه
گروه بسيارى در حماسه سازى از ابى تمام تبعيت
كرده اند كه از آنهايند:
1- ابو عباده وليد بن عبيده، بحترى متوفى 284.
2- ابو الحسين احمد بن فارس لغوى رازى در گذشته
به سال 369.
3- دو فرزند هاشم كه هر دو بنام خالدند، يكى
ابو بكر و ديگرى ابو عثمان سعيد متوفى 371
4- ابو هلال حسن بن عبد الله عسكرى نحوى.
5- ابو الحجاج يوسف بن سليمان شنتمرى در گذشته
بسال 676
6- ابو حصين محمد بن على اصفهانى ديمرتى.
7- ابو دماش كه ابن نديم وى را از دانشمندان
نحو و لغت شمرده است.
8- ابو العباس محمد بن خلف مرزبانى.
9- ابو السعادات هبت الدين على معروف به ابن
شجرى متوفى 542
10- شيخ على بن حسن شميم حلى در گذشته بسال 601
11- ابو الحجاج يوسف بن محمد اندلسى متوفى 654
12- صدر الدين على بن ابى فرج بصرى كشته در سال
659
13- ابو الحجاج يوسف بن محمد انصارى در گذشته
بسال 672
آثار ادبى ابى تمام
الاختيارات من شعر الشعراء. الاختيار من شعر
القبايل.
اختيار المقطعات المختار من شعر المحدثين.
نقائض جرير و الاخطل و الفحول كه گزينه هائى از
قصائد جاهليت و اسلام است كه به " ابن هرمه "
پايان مى پذيرد، ابن نديم در ص 235 فهرست خود و
ديگران اين آثار را از او ياد كرده اند.
كسانى كه درباره زندگى ابى تمام كتاب نوشته
اند
اخبار و نوادر و خوش بزمى ها و نكته سنجى ها و
آداب و اشعار بجا مانده از زمان زندگى " ابى تمام
" را گروهى گرد آورى كرده اند كه از آن جمله اند:
1- ابو الفضل احمد بن طاهر متوفى. 280 وى را
كتابى است بنام "سرقات - النحويين من ابى تمام"
2 - ابو بكر محمد بن يحيى اصولى درگذشته بسال
336 كه كتاب "اخبار ابى تمام" از اوست و اين كتاب
با فهرستش در 340 صفحه چاپ شده است.
3- ابو القاسم حسن بن بشر آمدى بصرى متوفى 371
كه كتاب "الموازنه بين ابى تمام و البحترى" در 10
جزء داردو ياقوت حموى در ص 59 ج 2 معجم الادباء در
پيرامون اين موازنه گفتگوئى دارد. و نيز اين "
آمدى " را ردى است بر " ابن عمار " در خطائى كه بر
" ابى تمام " گرفته است.
4- فرزندان هاشم يعنى دو خالد يكى بنام ابو بكر
محمد و ديگرى بنام ابو عثمان سعيد متوفى بسال 371
كه آن دو كتاب "اخبار ابى تمام و محاسن شعره"
دارند.
5- ابو على احمد بن محمد مرزوقى اصفهانى متوفى
بسال 421 كه كتابى بنام "الانتصار من ظلمه ابى
تمام" داردو از انتقاداتى كه بر ابى تمام كرده
اند، دفاع نموده. 6- ابو عبد الله محمد بن عمران
مرزبانى متوفى 444 كه كتاب "اخبار ابى تمام" در
تقريبا 100 برگ نوشته است.
7- ابو حسين على بن محمد عدوى سميساطى كه كتاب
"اخبار ابى تمام و المختار من شعره" و كتاب "تفضيل
ابى نواس على ابى تمام" از اوست.
8- ابو ضياء بشر بن يحيى نصيبى كه كتاب "سرقات
البحترى من ابى تمام" از اوست.
9- احمد بن عبيد الله قطربلى معروف به " فريد "
كه كتابى در خطاهاى ابى تمام در اسلام و غير آن،
تصنيف كرده است.
10- شيخ يوسف بديعى، قاضى موصل متوفى 1073 كه
كتاب "هبه الايام فيما يتعلق بابى تمام" در 309
صفحه نوشته و به سال 1352 در مصر چاپ شده است.
11- شيخ محمد، على بن ابى طالب زاهدى جيلانى در
گذشته بسال 1181 در بنارس هند.
12- سرور ما محسن امين عاملى مولف اعيان الشيعه
13- عمر فروخ كه از نويسندگان عصر حاضر است و
تاليفى درباره اين شاعر دارد كه در بيروت در 100
صفحه چاپ شده است.
و شرح حال و زندگى ابى تمام را در ص 133 طبقات
ابن معتز، فهرست اين نديم ص 235، تاريخ طبرى ص 9 ج
11، فهرست نجاشى ص 102 تاريخ خطيب 8 ص 248. مروج
الذهب 2 ص 283 و 357 معجم البلدان 3 ص 37 تاريخ
ابن عساكر 4 ص. 27 - 18 نزهه الباء ص. 613 تاريخ
ابن خلكان 1 ص 131 رجال ابن داود خلاصه علامه.
مرات الجنان 2 ص 102 معاهد التنصيص 1 ص 141 شذرات
الذهب 2 ص. 72 مجالس المومنين ص. 458 كشف الظنون 1
ص 501. رياض الحبنه زنوزى در روضه رابعه. امل
الامل ص. 8 منتهى المقال ص 96 منهج المقال ص 92.
تكلمه امل الامل كه از سيد ما، صدر كاظمى است
دائره المعارف بستانى 2 ص 56. داسره المعارف
اسلامى 1 ص 420 دائره المعارف فريد و جدى 2 ص 693
- 685 و غير آن، مى توان يافت.
ولادت و وفات ابى تمام
بر هيچ يك از اقوالى كه درباره ولادت و در گذشت
ابى تمام، در كتابها آمده است، از جهت كثرت
اختلافى كه دارد، يقين پيدا نكرديم شايسته مى نمود
كه گفته منقول از فرزندش "تمام" را بر مى گزيديم
زيرا اهل البيت ادرى بما فيه. ليكن اختلافى كه در
سخن منقول از او نيز در كتابها هست، اعتماد انسان
را از آن هم سلب مى كند.
بنابر اين مجموع اقوالى كه در اين باره ياد
كرده اند اين است كه وى در يكى از سالهاى 192 و
190 و 188 و 172، به دنيا آمده و در سنه 232 و 231
و 228 در موصل در گذشته و همانجا به خاك سپرده شده
است " ابو نهشل بن حميد طوسى " در بيرون " باب
الميدان " و بر كنار خندق بر گوار او گنبدى ساخت و
" على بن جهم " در سوك او چنين سرود:
نو آورى انديشه هاى شيرين به ماتم نشست و نكبت
ايام بر آن سايه انداخت شعر به گونه پيكرى نزار و
گريان در آمد و شكايت مصيبت خويش رابه زبان قلم
راند دل شعر پس از وى به درد آمد و زمانه، درست
قوافى را به نادرست آن سپرد و ابر مرد و رهنورد
نيرومند وجوى روان بوستان شعر يعنى ابى تمام را
كشت. و " حسن بن وهب " در مرثيه او چنين گفت:
شعر به سوگ خاتم شاعران و بر كه خسروانه بوستان
آن يعنى حبيب طائى سوگوار شد اين دو باهم مردند و
در يك گور خفتند. همانطور كه پيش از اين در زمان
زندگى نيز باهم بودند. اين دو بيت را به " ديك
الجن " نيز نسبت داده اند و نيز " حسن بن وهب " در
قصيده ديگرى، او را چنين رثا گفت: در موصل گور او
را ابرهائى كه بر او گريانند سيراب كنند - و به
وقت سايه گسترى پارهاى پيابى آنها بر آن گور سايه
افكنند. برقها نيز به ياد او لطمه بصورت زنند و
نندرها گريبان درند. چه خلم اين گور " حبيبى " را
در بر گرفته است كه " حبيب " و دوست من بود. و "
محمد بن عبد الملك زيات " وزير معتصم در مرثيه او
چنين سرود: خبرى بس بزرگ بمن رسيد و دلم را سخت
بدرد آورد. گفتند " حبيب " مرد و من پاسخ دادم شما
را بخدا " طائى " را مگوئيد. و گفته اند كه اين
شعر از " ابى زبرقان عبد الله بن زبرقان كاتب "
مولاى بنى - اميه است.
از " شرف الدين ابو المحاسن محمد بن عنين "
معنى اين شعرش را پرسيدند:
سقى الله روح
الغوطتين و لا ارتوت |
من الموصل الجد
باء الا قبورها |
كه چرا سير ابى را بر همه " موصل " حرام كردى و
به گورهاى آن اختصاص دادى؟ گفت به احترام ابى
تمام. ابو تمام فرزند شاعرى بنام "تمام" از خود به
جا گذاشت كه پس از مرگ پدر به نزد " عبد الله بن
طاهر " آمد و او از "تمام" خواست كه شعر بخواند و
وى چنين خواند:
پروردگار زنده ات بدارد چه اوست كه ترا به روى
خوب آراست.
بغداد از نورت پر فروغ شد و چوب خشك به بخششت
سر سبز گرديد
عبد الله لختى درنگ كرد و سپس چنين سرود:
پروردگار زنده ات دارد، براستى كه آرزويت به
اشتباهت انداخت.
به نزد كسى آمده اى كه كيسه اش تهى است و اگر
چيزى داشت، به تو مى داد.
تمام گفت: داد و ستد شعر به شعر نوعى ربا است،
سرانه اى از مال بر آن بگذار. عبد الله خنديد و
گفت اگر نيروى شاعرى پدر ندارى ظرافت و نكته سنجى
وى دارى و به صله اى براى او فرمان داد.
"غرر الخصائص وطواط صفحه 259"
نقدي بر ابي تمام
الجواد قد يبكو
جاى تعجب است و چرا از شخصيتى چون ابى تمام در
شگفت نباشيم كه با آنكه در مذهب ريشه دار و به
نواميس آن آشناست و از احوال شخصيتهاى مذهبى و
آثار گر انقدر و كوششهاى قابل ستايش آنان آگاهى
دارد، و خوب مى داند كه مخالفان آنان با چه تلاش و
كوششى در انديشه آنند كه آنها را بد نام كنند و
تاريخ آراسته و پر درخشش و تا بناكشان را به صورتى
زشت و ناپسند و آميخته به بد نامى و ننگ و همراه
با جنجال و جفنك در آورند، سخنان بيهوده اين گونه
دشمنان در در پيرامون ابرمرد هدايت و نهضت گرجنگجو
و قهرمان دلاور يعنى مختار بن ابى عبيد ثقفى در
ديده اش آراسته آمده و تهمت هاى اين دشمنان كينه
توز را درباره مختار و آئين و نهضتش، حقيقت ثابت
پنداشته و در چكامه رائيه خود كه در صفحه 114
ديوانش ثبت است گفته:
كاروان ستم رسيده هاشميان از كربلا كوچ كرد و
مختار با خون خواهيش درد دل اين خاندان را شفا
بخشيد. هر چند او آئين پسنديده و مختارى نداشت و
سر انجام راز درونش آشكار شد و آنها از او بيزارى
جستند.
در حاليكه هر كس بر تاريخ و حديث و علم رجال با
ديدى نافذ نظر اندازد، درمى يابد كه مختار، در
پيشاپيش مردان دين و هدايت و اخلاص است و نهضت
بزرگ او جز براى بر پاداشتن عدل، از راه بر كندن
بنيان كافران و در آوردن ريشه ستم امويان نبوده و
ساحت او از آئين كيسانى بدور بوده و آن همه تهمت و
طاماتى كه بروى بسته اند، راهى به درستى و راستى
ندارد و بهمين جهت پيشوايان و رهبران بزرگوار ما
يعنى حضرات سجاد و باقر و صادق عليهم السلام بروى
رحمت آورده اند و مخصوصا امام باقر "ع" او را
بسيار ستوده است. و اين شخصيت و اعمالش هميشه در
پيشگاه خاندان پاك پيغمبر "ص" مورد سپاس بوده است.
علماء اعلام نيز وى را بزرگ شمرده و به
پيراستگى ستوده اند كه از آن جمله اند: سيد ما "
جمال الدين بن طاوس، در كتاب رجالش " آيت الله
علامه " در خلاصه " ابن داود " در رجالش " ابن
نماى " فقيه، در رساله جداگانه اى بنام " ذوب
النضار " كه درباره او نوشته است. محقق اردبيلى در
" حديقه الشيعه " صاحب معالم در تحرير طاوسى، قاضى
نور الله مرعشى در مجالس المومنين و شيخ ابو على
در منتهى المقال به دفاع از او پرداخته اند. و
ديگر دانشمندان نيز.
کساني که درباره مختار کتاب نوشته اند
و كار بزرگداشت گذشتگان از او بانجا رسيده است
كه شيخ شهيد اول در كتاب مزار خود زيارت مخصوصى
براى او ياد كرده و در آن گواه راستينى است بر
شايستگى و درستى او در كار ولايت و اخلاص وى در
طاعت خداوند و محبت نسبت به امام زين العابدين و
خشنودى رسول خدا و امير مومنان از او و نيز حكايت
دارد از اينكه وى در راه رضاى پيشوايان دين و نصرت
خاندان پاك پيغمبر و خون خواهى آنان، فدا كار و
جانباز بوده است.
اين زيارت در كتاب " مراد المريد " كه ترجمه
مزار الشهيد و از على بن حسين حائرى مى باشد، هست
و شيخ نظام الدين ساوجى مولف " نظام الاقوال " آن
را تصحيح كرده است.
از آن كتاب چنين بر مى آيد كه قبر مختار در
روزگاران گذشته از مزارهاى مشهور در نزد شيعه بوده
و بنابر آنچه در ص 138 ج 1 رحله " ابن بطوطه "
آمده، گنبد معروفى هم داشته است و در فراهم آوردن
اخبار مختار و سيرت او و پيروزيها و معتقدات و
اعمالش گروهى از اعلام همت گمارده اند كه از آن
جمله اند:
1- ابو مخنف لوط بن يحيى ازدى در گذشته به سال
157 كه كتابى بنام "اخذ الثار فى المختار" دارد.
2- ابو الفضل نصر بن مزاحم منقرى كوفى عطار
متوفى 212 وى را كتابى بنام "اخبار المختار" است.
3- ابو الحسن على بن عبد الله ابى سيف مدائنى
متوفى 25 - 215 كه او را نيز "اخبار المختار" است.
4- ابو اسحاق ابراهيم بن محمد ثقفى كوفى متوفى
283 كه او را نيز "اخبار المختار" است.
5- ابو احمد عبد العزيز بن يحيى جلودى متوفى
302 كه كتاب "اخبار المختار" دارد.
6- ابو جعفر محمد بن على بابويه قمى صدوق متوفى
بسال 381 كه " كتاب المختار" دارد.
7- ابو جعفر محمد بن طوسى در گذشته بسال 469 كه
او را كتاب "مختصر اخبار المختار" است.
8- ابو يعلى محمد بن حسن بن حمزه جعفرى طالبى،
خليفه شيخ ما مفيد كه كتاب " اخبار المختار "
دارد.
9- شيخ احمد بن متوج كه كتاب "الثارات" يا "قصص
الثار" منظوم دارد.
10- فقيه، نجم الدين جعفر كه به ابن نما مشهور
است و در سال 645 در گذشته است وى را كتاب "ذوب
النضار فى شرح الثار" است كه تمام آن در جلد دهم
بحار چاپ شده است.
11- شيخ على بن حسن عاملى مروزى كه كتاب "قره
العين فى شرح ثارات الحسين" دارد كه در 20 رجب
1127از نگارش آن فراغت يافته است.
12- شيخ ابو عبد الله عبد بن محمد كه كتابش
بنام "قره العين فى شرح ثار الحسين است و يا كتاب
"نور العين و مثير الاحزان" چاپ شده است.
13- سيد ابراهيم بن محمد تقى حفيد علامه كبير
سيد دلدار على نقوى نصير آبادى كه كتاب "نور
الابصار فى اخذ الثار" دارد.
14- مولى عطاء الله بن حسام هروى كه "روضه
المجاهدين" دارد و در سال 1303 چاپ شده است.
15- مولي محمد حسين بن مولي عبد الله ارجستاني
که "حمله ي مختاريه" دارد.
16- نويسنده هندى نواب على ساكن " لكهنو " كه
كتاب "نظاره انتقام"