الغدير جلد ۱۱

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد رازي

- ۶ -


" بحر العلوم".

43- حاج ملا شريف شيروانى از شاگردان سيد بزرگوار" صاحب رياض" در كتابش " الشهاب الثاقب " در مناقب على بن ابيطالب عليه السلام.

44- ملا على اصغر بروجردى در عقايد الشيعه ص 31 طبع سال 1263.

45- حاج ميرزا حبيب الله خوئى در كتاب بزرگش- شرح نهج البلاغه ج 1 ص 71- .

46- ابو عبد الله جعفر فرزند محمد فرزند جعفر حسينى اعرجى در كتاب" مناهل الضرب فى انساب العرب.

47- حاج شيخ عباس قمى متوفاى 1359 در" سفينه البحار" ج 2 صفحه 329.

48- حاج سيد محسن امين حسينى عاملى در" اعيان الشيعه" ج 3 ص 3.

49- حاج شيخ جعفر نقدى در كتابش" نزهه المحبين فى فضائل امير المومنين عليه السلام" صفحه 8- 2.

50- شيخ ما اردوبادى در اين موضوع كتاب بزرگى تاليف كرده و حقيقه مبالغه كرده در مرحوم كردن ديگران در تحقيق و در كمانش تيرى را باقى نگذاشت و بر است فهرست عناوين كتابش:

1- حديث زادگاه شريف آنحضرت و تواتر آن.

2- حديث بدنيا آمدن آن بزرگوار مشهور ميان امت اسلامى.

3- خبر بدنيا آمدنش و محدثين.

4- حديث ولادت و دانشمندان علم انساب. 5- حديث ولادت و تاريخ نگاران.

6- حديث ولادت و شعراء.

7- حديث ولادت و اتفاق علماء بر آن.

قاضى ابو البخترى كتابى تاليف كرده در مولد امير المومنين عليه السلام چنانچه ياد كرده آنرا نجاشى شيخ الطائفه و روايت كرده آنرا ابو محمد علوى حسن فرزند محمد از حجر فرزند محمد ساقى از رجاء فرزند سهل صنعائى از ابى البخترى چنانچه در تاريخ خطيب بغدادى ج 7 ص 419 و نجاشى در فهرست خود ص 279 ياد كرده، كتاب مولد اميرالمومنين عليه السلام براى شيخ ما ابن بابويه صدوق.

و بسيارى از بزرگان شيعه و شعراء آنها اين واقعه تاريخى را بنظم درآورده است امثال:

1- سيد حميرى متوفاى 173 و بيوگرافى او گذشت در ج 2 ص 278- 231 گويد:

ولدته فى حرم الا له و امنه و البيت حيث فناوه و المسجد

زائيد او را در حرم خدا و محل امن او و خانه حق جائيكه حريم خانه و مسجد الحرام بود.

بيضاء طاهره الثياب كريمه طابت و طاب وليدها و المولد

بانوى سفيد چهره پاك دامن بزرگواريكه پاك بود و پاك بود نوزاد او و زايشگاه او.

فى ليله غابت نحوس نجومها و بدت مع القمر المنير الا سعد

در شبيكه پنهان شده نحوست ستاره هاى آنشب و نمايان شد با ماه ستاره روشن فرخنده اى.

مالف فى خرق القوابل مثله الا ابن آمنه النبى محمد

پيچيده نشده در پارچه هاى قابله ها مانند او مگر فرزند آمنه محمد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم.

2- محمد فرزند منصور سرخسى ياد كرده آنرا در ابياتيكه يافت ميشود درمناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 360.

3- خواجه معين الدين چشتى ازميرى متوفاى 632.

4- ملاى رومى" صاحب مثنوى" عارف مشهور متوفاى 632.

5- ملا محمد فرزند عبدالله كاتبى نيشابورى متوفاى 889 كه بيوگرافيش در مجالس المومنين است.

6- مولا اهلى شيرزاى متوفاى 942.

7- ميرزا محمد على تبريزى متخلص در شعرش به" صائب" از شعراء" عهد سلطان سليمان متوفاى 974" براى قصيده ئيست كه مدح ميكند كعبه مشرفه را و در آن ياد ميكند مزاياى آنرا و از آنهائيكه شمرده است ولادت امير المومنين عليه السلام را در آن يافت ميشود در كتاب" فزامه العامده" در ص 291.

8- سيد محمد باقر فرزند محمد حسينى استرآبادى مشهور به داماد متوفاى 1041.

9- ملا محمد مسيح معروف بمسيحاى فسائى شيرازى متوفاى 1127 كه شعر و بيوگرافيش در شعراء قرن دوازدهم خواهد آمد.

10- يد نصر الله مدرس حائرى شهيد سال 1160 يكى از شعراء غدير ميايد در ضمن شعراء قرن دوازدهم.

11- ملا رضاى رشتى متخلص در شعرش ب" محزون" در كتابش مثنوى.

12- ميرزا نصر الله متخلص به" شهاب". 13- شريف محمد فرزند فلاح كاظمى يكى از شعراء غدير شعر و بيوگرافيش در محلش خواهد آمد حديث ولادت را در قصيده كراريه ياد كرده.

14- شيخ محمد رضا نحوى متوفاى 1226 يكى از شعراء بيوگرافيش در محلش مى آيد.

15- شيخ حسين نجف متوفاى 1252 يكى از شعراء غدير بيوگرافى و شعرش در ضمن شعراء قرن سيزدهم خواهد آمد در قصيده بزرگش گويد:

جعل الله بيت لعلى مولدا ياله علا لا يضاهى

خداوندخانه اش را زادگاه على قرار داد اى چه بلند است مقام او كه مشابهى براى او نيست.

للم يشاركه فى الولاده فيه سيد الرسل لا و لا انبياها

شركت نكرده او را در ولادت در خانه خدا نه آقاى رسولان و نه پيامبران ديگر.

علم الله شوقها لعلى علمه بالذى به من هواها

دانست خدا اشتياق خانه را به على عليه السلام دانش اوست بكسى كه عشق و علاقه به خانه اش دارد.

وقتى آرزو كرد ديدار او را و او هم آرزوى زيارت بيت را نمود پس بخانه نشان داد حبيبش را و او هم ديدار كردخانه را ادعا نكرده هيچ مدعى براى زائيده شدن در خانه خدا و چه كسى را خواهى ديد در جهان كه چنين ادعائى كند پس مكه براى ميلاد على عليه السلام لباس افتخار پوشيده همينطور مشعر الحرام و عرفات بعد از مناى آن بلكه زمين مكه بوجود على عليه السلام بلند شد چونكه او را در برداشت پس صبح كرد زمين مكه در حاليكه طواف گاه آسمانيها بود آيا مگر نميبينى ستاره گان را كه شب و روز طواف ميكند اطراف خانه را.

و تا روز رستاخيز در طواف برآنند و باين طواف بقاء كواكب ادامه دارد.

16- ميرزا عباس دامغانى متخلص به" نشاط" هزار جريبى متوفاى. 1262.

17- سيد محمد تقى قزوينى متوفاى1270 يكى از شعراء غدير است كه بيوگرافيش در شعراء قرن سيزدهم مى آيد.

18- شيخ حسين فرزند على فتونى همدانى عاملى حايرى از شعراء غدير است ياد او در شعراء قرن سيزدهم خواهد آمد.

19- حاج محمد خان مولود1246 متخلص به" دشتى" در ديوان مطبوعش.

20- حاج ميرزا اسماعيل شيرازى متوفاى 1305 يكى از شعراء غدير و از حجتهاى گروه حقق" شيعيان" كه يادش در شعراء قرن چهاردهم ميايد براى او قصيده زيبائى است در ميلاد على عليه السلام و بدان كه آن اينست:

زندگى مرفه شد پس بيافزا آسودگى به بهترين نوشابه ايكه بيمارى مرا شفا دهد.

بطرب آمد عاشق بر وصال محبوب و گوارا شد زندگى بر دور بودن نگهبان و رقيب.

و از جام مى سرشار كن حصه مرا و بمن دوتا دوتا بده نه يكى يكى.

" پس خوشى تمام در دو تا نوشيدن است "

بده بمن شرابيكه آتش آب شده است كه فرا گرفته باشد آتش هائى كه شعله ور باشد.

و بنوشان آنرا بمن و همه شب نشينان من كه بجانم قسم آن سيراب كننده تشنه گى است.

" براى دليكه بسبب عشق شعله ور شده "

چه اندازه شيرين است گرفتن باده از دست نمكين چهره ها آن جانست آن نسيم جانفراست و آن نشاط.

پس بگردان آنرا در صبح و شام مثل آفتابيكه تجلى ميكند بر كوه صر خد" كه از كوه هاى مكه است".

"مزين كرده آنرا حبابها مانند ستاره گان "

آفرين بر اوقات انسيكه پيش آمد كه دلم هر چه ميخواست ادراك نمود.

ما در بلند رتبه نهاد آنچه حمل كرده بود كه پاك بود از جهت اصالت و فزونى داشت كه از جهت پاك نهادى.

" در حاليكه مالك بود سنگينى زمامدارى امتها را "

جان من از كعبه نورى احساس كرد مانند آنچه موسى دريافت نمود از آتش طور سينا.

روزيكه عالم بالا را خوشحالى فرا گرفته بود كوبيد گوش را صدائى مثل صدا. " كناره صحراى طوى از حريم مكه معظمه "

زائيد خورشيد نيم روز ماه شب چهاردهى كه برطرف كرد از ما سياهى تاريكى را.

فرياد بزن اى بشارت باد شما را باين پسريكه صورتش پاره ماهى است كه بان هدايت ميشود.

" بدرخشيدن انور او در تاريكى "

اينست فاطمه دختر اسد" بن هاشم" كه آمد در حاليكه در بر دارد لاهوت ابد را.

پس سجده كنيد براى او از روى افتادگى با كسانيكه سجده كردند زيرا كه فرشتگان براى او بسجده افتادند.

" آنوقتيكه نورش در آدم تجلى كرد "

پرده از روى روشن حق برداشته شد

و صورت پروردگار جهانيان نمايان گشت.

و ظاهر شد روشنى چراغ يقين و آشكار شد محل اشراق خورشيد هدايت.

" پس روشن شد شب سياه تاريك "

ابديت از نفى" لن ترانى" نسخ شده پس نشان داد بما صورتش را پروردگار جهان.

ايكاش موسى در ميان ما بود و ميديد آنچه را كه در طور با اصرار خواسته بود.

" پس منصرف شد از آن بادست خالى "

آيا دانست ما در عظمت كه چه زائيده و آيا پستان هدايت دانست كه را شير داده. آيا دست خرد فهميد كه چه كسى را برداشته آيا صاحب خرد فهميد چه بوجود آورده.

" بزرگست معنايش پس وقتى معلوم شود "

آقائى كه برترى يافت از جهت بلندى تمام مردم را او بود وقتى كه هيچ موجودى نبود و او امام بود.

خداوند بميلاد او مشرف نمود بيت الله حرام را هنگاميكه براى عظمت او زادگاه شد.

" پس قدم گذاشت بر خاك آن "

اگر ميشد كه براى خدا پسرانى باشد و خداوند منزه است از آنچه كه يهود و نصارى توصيف ميكنند.

پس زائيده شده در خانه سزاوارتر بود كه بوده باشد براى صاحب خانه حقيقه فرزند.

" نه عزيز " كه يهود گفتند " و نه پسر مريم " كه نصارى ميگويند "

او بعد از پيامبر بهترين ما سواى خداست از بالاى عرض تا زير هفتمين زمين.

بتحقيق كه پوشانيد بزرگى او مكه معظمه را كه حمايت ميكند همواره اطراف آنرا.

" جائيكه بدون اجرام نزديك نشوند "

پيشى گرفت تمام جهانيان را در وجود و در نور ديد عالم نهان و آشكارا را.

هر چه در جهان است از بركت دست اوست چونكه او دست خدا ميباشد.

" و دست خدا ريزنده نعمتهاست " آقائيكه بسبب او"مظر بن عدنان" واجد فضيلت شد بسبب بزرگى پس برتر شداز هر بشرى.

چهره اش در فلك بالا چون ماه است پس بسبب او هدايت ميشوندنه بستاره گان.

" بطرف منزل او براى رسيدن به سود و غنيمتى "

او ماه تمام و فرزندان او ماه هلال كه مادر روزگار از آوردن مانند آنها نازاست.

کعبه زائرين است در هر ماهى رستگار است كسى كه بطرف ساحت او ورود كند.

" بطواف كردن در گرد او يا دست رسانيدن بر او "

بلند مقامى را از قديم وارث شدند از قصى" بن لوى" و نزار" بن مضر" سپس فهر ولوى.

هرگززنده اى از ايشان رقابت بزنده اى نكند و ايشان از جهت اصالت و پاك سرشتى پاكترين آفريده هايند.

" و به سوى ايشان هر بزرگى و افتخارى بر ميگردد "

اى كسيكه ديدار او وقت مرگست هر مرگى كه در آن ديدار تو باشد زندگيست.

ايكاش شتاب ميكرد مرامرگيكه آمدنى است كه شايد ببينم زنده گيم را در مرگ.

" در حاليكه برسم ازاو به بهترين نعمتها "

21- ميرزا ابوالقاسم حسينى شيرازى.

22- سراج الدين محمد فرزند حسن قرشى تميمى عدوى اموى معروف بفدا حسين هندى بنظم درآورده ميلاد مسعود با شرافت را