الغدير جلد ۱۰

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه زين العابدين قرباني

- ۹ -


تكذيب كره است.

495- محمدبن اسماعيل وساسى بصرى، حديث ساز بوده است.

496- محمد بن اسماعيل عوام، دروغ مى گفته و در شنيده ها تزوير مى كرده است.

497- محمد بن ايوب رقى، به نام مالك، حديث مي ساخته است.

498- محمد بن ايوب بن سويد رملي، حديث ساز بوده و در كتابهاى پدرش، مطالب ساختگى زيادى داخل كرده و حاكم و ابونعيم گفته اند: او از پدرش احاديث ساختگى روايت كرده است.

499- محمد بن تميم فاريابى، كذاب و خبيث و حديث ساز است.حافظ سرى گفته است: محمد بن تميم واحمد جويبارى و محمد بن عكاشه، بيش از ده هزار حديث شاخته اند.

500- محمد بن حاتم مروزى ابو عبد الله سمين، متوفى در سال 236 ه كه يحيى بن معين گفته است: اوكذاب است و به نام مدينى حديث دروغ ساخته است.

501- محمد بن حاتم كشى كذاب است.

502- محمد بن حجاج واسطى لخمى ابو ابراهيم نزيل بغداد، متوفى در سال 181 ه كذاب، خبيث، حديث سازو نسيان در حديث داشته است.

503- محمد بن حسان كوفى خزاز، كه ابو حاتم گفته است: او كذاب است.

504- محمد بن حسان اموى كه ابن جوزى گفته است: او كذاب است.

505- محمد بن حسان سمتى كه يحيى بن معين، گفته است: او كذاب و آدم بدى است كه او را در مسجد الحرام ديدم دروغ مى گفته است.

506- محمد بن حسن بن ابى يزيد همدانى كوفى، كذاب و متروك الحديث است.

507- محمد بن حسن شيبانى، مصاحب ابى حنيفه، متوفى در سال 189 ه كه يحيى بن معين و احمد گفته اند كه او كذاب است.

508- محمد بن حسن اهوازى، كپسول دروغ، كذاب و حديث دزد بوده وبه نام شيوخ حديث مى ساخته و در سال 418 فوت است.

509- محمد بن حسن، كه ذهبى گفته است: شايد او همان نقاش و صاحب تفسير بوده كه كذاب و ياآخر دجال ها است.

510- محمد بن حسن بن زباله مخزومى ابو الحسن مدنى، كه پيش از دويست مرده است، كذاب و متروك الحديث، سست روايت، به حديث سازى نسبت داده شده است.

511- محمد بن حسن ابو بكر دعاء اصم قطايعى، متوفى در سال 320 ه از افراد مورد اعتماد، مطالب ساختگى روايت مى كرده است و بنظر ذهبى، او واضع كتاب " الحيده " است كه متفرد در روايت آنست.

512- محمد بن حسن "ابو الحسن" بن كوثر ابو بحر البر بهارى، متوفى در سال 362 ه، كذاب بوده است.

513- محمد بن حسن "حسين" ابو عبد الرحمن سلمى نيشابورى، حديث ساز بوده و بنفع صوفيه، احاديثى ساخته و كتاب بزرگى مشتمل برصد كتاب نوشته است.

514- محمد بن حسين بن ابراهيم ابو بكر وراق، معروف به ابن خفاف، در سال 618 ه فوت كرده كه خطيب، در تاريخش جلد 2 صفحه 250 گفته است، شك ندارم كه او حديث ها را بهم مخلوط كرده و بنام ثقات آنها را مى ساخته است.و اسمها ونسبهاى عجيبى براى كسانى كه از انها حديث مى كرده، مى ساخته است.و پيش من، از آن مطالب نادرست، مقدارى موجود است.و من بعضى از آنها را برهبه الله بن حسن طبرى، عرضه داشتم.و او كتابم را پاره كرد و تعجب مى كرد كه چگونه از او شنيده ام.

ابن خفاف برايم نقل كرد كه: يكبار بازار " باب الطاق " را آتش گرفت و از كتابهايم در حدود هزار و هشتاد جلد، كه همه آنها سماعى بوده سوخت.

515- محمد بن حسين شاشى، مرك كذابى است.

516- محمد بن حسين مقدسى، حديث ساز بوده، او چنانكه گذشت خود را ملحق كننده ناميده است.

516- محمد بن حسين ابو بكر قطان بلخى.متوفى در سال 306 ه.كه ابن ناحيه او را تكذيب كرده است.

517- محمد بن حسين بن عمران ابو عمر، حديث مى ساخته است.

518- محمد بن حميد ابو عبد الله رازى، متوفى در سال 248 ه كه يكى از حفاظ و از ظرفهاى دانش بوده، كذاب و حديث دزد و مخلوط كننده سندها، با متن است.او حديثها را اخد مى كرده، آنگاه بعضى را با بعضى ديگر، مى آميخته و احاديثش، هر روز زياد مى شده است.

اسدى گفته است: كسى را در دروغگوئى، حاذق تر از دو نفر: سليمان بن شاذ كونى، و محمد بن حميدرازى، نديدم.

و جزرى گفته است: كسى را جرى تر از او به خدا نديدم، و فضلك رازى گفته است: پيش من از ابن حميد پنجاه هزار حديث است كه حتى يك حرف آنرا براى كسى نقل نكردم.

519- محمد بن خالد واسطى طحان.مرد بد و دروغ گوئى بوده است.

520- محمد بن خليد حنفى كرمانى، اخبار را دگرگون و روايات بى سند را سند دار مى كرده است.

521- محمد بن خليل ذهلى، حديث مى شاخته است.

522- محمد بن داب المدينى، كذاب است.

523- محمد بن داود بن دينار فارسى، دروغگو و حديث ساز بوده است.

524- محمد بن ززام، كذاب است.

525- محمد بن زكريا خصيب، حديث مى ساخته است.

526- محمد بن زياد جزرى حنفى، حديث مى ساخته است.

527- محمد بن زياد اليشكرى، كذاب و حديث ساز و كور و خبيث بوده است.و يحيى بن معين گفته است.در بغداد مردمى، حديث ساز و دروغ گو بوده اند كه از آن جمله محمد بن زياد، است كه حديث مى ساخته و ترجمان دروغ بوده است.

528- محمد بن زياده طحان، حديث مى ساخته واحاديثش دروغ بوده است.

529- محمد بن سعيد معروف به مصلوب شامى، كذاب بوده و عمدا حديث مى ساخته است.كه نسائى او را، از دروغگويان چهار گانه معروف كه به نام رسول خدا حديث مى ساخته اند به حساب آورده است.و عبد الله بن احمد بن سواده گفته است: اسمش را بر بيشتر از صد اسم، دگرگون نموده اند و من همه آنها را در كتاب جمع كرده ام. 530- محمد بن سعيد ازرق، كذاب و حديث ساز است.

531- محمد بن سعيد مروزى بورقى، متوفى در سال 318 ه يكى از سازندگان حديث، و دروغگويان است.و بغير حديثى كه ساحته است نيز حديث كرده است.

خطيب گفته است: او به نام افراد مورد اعتماد، احاديث نادرستى كه از شمارش بيرون است ساخته است.و بد ترين آنها روايتى است كه از بعضى از مشايخش نقل كرده است.

532- محمد بن سليم بغدادى، در حديث، دروغ مى گفته است.

533- محمد بن سليمان بن ابى فاطمه، كذاب و حديث ساز است.

534- محمد بن سليمان بن دبير، كه بنام ثقات، حديث مى ساخته است و ابن حبان گفته است: او حديث مى دزديده وحديث مى ساخته است.

535- محمد بن سليمان بن زبان، او شيخى در بصره بوده و گفته شده كه حديث مى ساخته است.

536- محمد بن سليمان بن هشام ابو جعفر خزاز، معروف به: " ابن بنت مطر وراق " كه در سال 265 ه فوت كرده، او را بطور كلى تضعيف كرده اند.ابن حبان گفته است: به هيچ وجه با گفته اش احتجاج نمى شود كرد.و ابن عدى گفته است: حديث را واصل مى كرده و مى دزديده است.و ذهبى دركتابش جلد 3 صفحه 68 براى او، دروغ هائى شمرده است.و خطيب، در تاريخش جلد 5 صفحه 297 و ابن جوزى و ذهبى، بعضى از روايات ساخته را، از او دانسته اند.

537- محمد بن سنان قزاز بصرى، نزيل بغداد، كه ابو داود و ديگران، او را تكذيب كرده اند.

538- محمد بن سهل ابو عبد الله عطار، حديث مى ساخته است.

539- محمد بن شجاع ابو عبد الله بن ثلجى حنفى، متوفى در سال 266 ه كه در زمانش، فقيه عراق بوده، كذاب است.و در موضوع تشبيه، حديث ساخته.و در ابطال حديث از رسول خدا، و ردش، به خاطر يارى كردن ابى حنيفه ورايش حيله كرده است.

540- محمد بن ضوبن صلصال ابو جعفر كوفى، كذاب و شارب الخمر بوده است.

541- محمد بن عبد عامر سمرقندى، متوفى در حدود سيصد، كذاب و معروف به وضع حديث است.او احاديث نادرست، روايت مى كرده.و حديث مى دزديده.و آن را روايت مى كرده.و از ضغفاء و درغگويان در روايت كردن از ثقات به باطل، پيروى مى نموده.و بالاخره دروغش آشكار گرديد.

542- محمد بن عبده قاضى بصرى، متوفى در سال 313 ه كذاب، متروك-الحديث، ناچيز و آفت بوده است.

543- محمد بن عبد الرحمن بن بجير، متوفى در سال 292 ه كذاب و متروك الحديث بوده، از افراد مورد اعتماد و مالك مطالب نادرست و غير صحيح روايت مى كرده است.

544- محمد بن عبد الرحمن بيلمانى، از پدرش نسخه اى، مشتمل بر دويست حديث كه همه آنها ساختگى بوده، حديث كرده است.

545- محمد بن عبد الرحمن ابو جابر بياضى مدنى، كذاب و متروك الحديث است.

546- محمد بن عبد الرحمن قشيرى، كذاب و متروك الحديث بوده، دروغ مى گفته.و حديث مى ساخته است.

547- محمد بن عبد الرحمن بن غزوان، مشهور به ابن قراد، كذاب و حديث ساز، بوده و از ثقات مردم مطالب نادرست روايت كرده و با وقاحت، از مالك و شريك و ضمام بن اسماعيل، در باره حوادث و بلايا، حديث كرده است.

548- محمد بن عبد العزيز جارودى عبادانى حافظ، دروغ گوئى بوده است.

549- محمد بن عبد القادر ابو الحسن بن سماك واعظ، متوفى در سال 502 ه كذاب است و روايت از او جائز نيست.

550- محمد بن عبدالله بن سبره ابو بكر مدنى، متوفى در سال 162 ه كذاب و حديث ساز و ناكس بوده، حديث مى ساخته ودروغ مى گفته و در مدينه طيبه فتوا مى داده و پيش او هفتاد هزار حديث، در باره حلال و حرام، وجود داشته است.

551- محمد بن عبد الله بن ابراهيم بن ثابت ابو بكر اشنانى، كذاب و دجال و حديث ساز، بوده است وگاهى حديثى كه نيكو نبوده.نهايت آنكه، خدا داناتر است.سندهاى صحيحى، از بعضى كتابها مى گرفته، آنگاه اين بلاها را، با آنها تركيب مى كرده است.

552- محمد بن عبد الله بن زياد ابو سلمه، كذاب است.

553- محمد بن عبد الله بن علاثه حرانى قاضى، متوفى در سال 167 ه از افراد مورد اعتماد، حديث مى ساخته ومعضلاتى نقل مى كرده است كه روايت از او چنانكه ابن حبان گفته است.روا نيست.

554- محمد بن عبد الله بن مطلب ابو الفضل شيبانى كوفى، متوفى در سال 387 ه وضاع و دجال و كذاب است.و به نفع رافضى ها، حديث مى ساخته است.

و در صفحه 147 اللئالى به نقل از ابى الغنائم، امده است كه او كذاب و حديث ساز است.آنگاه سيوطى گفته است: او موصوفين به حفظ است، در صورتى كه اين از شگفت انگيزترين چيزها است و خدا داناتر است.

555- محمد بن عبد الله بن حبابه بغدادى بزار، متوفى در سال 435 ه كه ابن برهان، گفته است: ابن شيخ كذاب است. 556- محمد بن عبد الملك ابو عبد الله ضرير انصارى مدنى، كذاب و حديث ساز است.احمد در باره اش گفته: او كذاب است.از اين رو حديثش را سوزانده ايم.

557- محمد بن عبد الواحد ابو عمر زاهد، غلام ثعلب، متوفى در سال 345 ه كه خطيب در باره اش گفته است: او چنان بود كه اگر مرغى مى پريد، مى گفت:

ثعلب از ابن اعرابى ما حديث كرده، آنگاه چيزى در اين باره مى گفت.و اما از لحاظ حديث، جميع شيوخ ما را ديدم كه حديث او را توثيق و تصديق مى كردند و رئيس الروسا، به من گفت: بسيارى از احاديث ابو عمر كه مورد استنكار قرار گرفته و در كتب اهل علم، دروغ شمرده شده ديده ام.براى او كتابى است به نام " غرائب- الحديث "كه آن را بر اساس مسند احمد نوشته و چه نيكو نوشته است.و نيز داراى جزوه اى است كه در آن جميع احاديث كه در فضائل معاويه روايت شده، گرد آورده است.و هر كدام از اشراف و كتاب را كه احاديث را بر آنها قرائت مى كرده ابتدا، از اين جزوه آغاز مى نموده و آنها را نسبت به آن معاف نمى داشته است.

ابن نجار گفته است: ابو عمر زاهد، جزوه اى در فضائل معاويه تهيه كرده كه اكثر مطالبش نادرست و ساختگى است.

امينى مى گويد: ابن نجار، در رايش، راه انصاف نپيموده، بلكه درست همان است كه فيروز آبادى در " سفر السعاده " اش وعجلونى در " كشف الخفاء آورده اند كه: هيچ حديث صحيحى در فضيلت معاويه نيامده است.و از اين جزوه "ابو عمر" خواننده محترم، ارزش گفتار خطيب را كه گفته است: " و اما از لحاظ حديث پس ديديم.." مى يابد كه چگونه شيوخ ما، مردى را كه چنين جزوه اى در باره معاويه تهيه كرده است، توثيق و تصديق مى كنند؟!.