چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (ع)
جلد دوم

على ربانى خلخالى

- ۹ -


ترجمه زياتنامه امامزادگان
سلام ما بر تو اى آقاى پاكيزه سيرت پاك گوهر، دوست حق و دعوت كننده به سوى خدا به مهربانى ، گواهى مى دهم كه تو سخن گفتى بحق و بيان كردى بحق و راستى و خلق را به سوى خدا مولاى من و مولاى خود خواندى در آشكار و پنهان (در ظاهر و باطن ) سعادت يافت و فيروزى هر كه تو را پيروى كرد و نجات يافت هر كه تو را تصديق نمود و محروم و زيانكار شد هر كه به تكذيب و مخالفتت برخاست . گواهى ده به اين شهادت من نزد تو (حضور حق ) تا من به واسطه معرفت و طاعتت و تصديق و پيرويت از اهل فوز و سعادت گردم . و سلام بر تو اى آقاى من فرزند آقاى من ، تو درگاه رحمت خدائى كه از آن درگاه امت بايد در آيند و از آن درگاه ماخوذ شوند. من به زيارت حضرتت آمدم و حاجت هايم را نزدت و ديعه نهادم و من اينك دينم را نزد شما و امانتم را به ديعت مى سپارم تا هنگام فرا رسيدن اجلم (كه نگاهدارى كنيد و به وقت مرگ به من بسپاريد). سلام و تحيت و رحمت و بركات خدا بر تو باد.
زيارت ديگرى براى اولاد ائمه عليهم السلام 
السلام على جدك المصطفى السلام على ابيك المرتضى الرضا السلام على السيد ين الحسن و الحسين السلام على خديجه ام سيده نساء العالمين السلام على فاطمه ام الائمه الطاهرين السلام على النفوس الفاخره بحور العلم الزاخره شفعائى فى الاخره و اوليائى عند عود الروح الى العظام الناخره ائمه الخلق و لاه الحق السلام على ايها الشخص الشريف الطاهر الكريم اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و مصطفاه و ان عليا وليه و مجتباه و ان الامامه فى ولده الى يوم الدين نعلم ذلك علم اليقين و نحن لذلك معتقدون و فى نصرهم مجتهدون .
ترجمه زيارت دوم
سلام و تحيت بر جد بزرگوارت حضرت محمد مصطفى صلى اللّه عليه و آله سلام بر پدر بزرگوارت حضرت على مرتضى عليه السلام كه صاحب مقام كامل رضاست ، سلام بر دو سيد (جوانان بهشت ) حضرت حسن و حسين عليه السلام ، سلام بر حضرت خديجه كبرى مادر گرامى حضرت و فاطمه زهرا سيد زنان عالم ، سلام بر حضرت فاطمه زهرا مادر بزرگوار ائمه طاهرين عليه السلام ، سلام بر نفوس با فخر و شرافت كه درياى مواج علوم الهى اند و شفيعان من در عالم آخرتند و ياران و دوستان من در بازگشت روح در استخوانهاى پوسيده مردگان و پيشوايان خلق و صاحب امر خلافت از جانب حق ، سلام بر تو اى شخص با شرافت پاك گوهر بزرگوار كريم ، گواهى مى دهم كه خدائى جز خداى يكتا نيست و محمد بن عبدالله صلى اللّه عليه و آله بنده خاص و رسول اوست به سوى خلق و برگزيده اوست از تمام عالم و گواهى دهم كه على مرتضى ولى خدا و حجت حق بر خلق است و برگزيده از خلق نزد خداست ، و گواهى دهم كه مقام امامت (در امت پيغمبر ختمى مرتبت صلى اللّه عليه و آله ) منحصر در فرزندان اوست تا در روز قيامت . اين علم يقينى من است و بر اين عقيدت هستم و در يارى آنها كمال جهد و كوشش دارم . (237)
بخش سوم : اماكن متبركه و موسسات مذهبى و خدماتى مربوط به قمر بنى هاشم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
فصل اول : بيت العباسهاى قمر بنى هاشم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
ثروت حضرت اباالفضل العباس  
در ميان ائمه هدى و رهبران طريق نبوت و ولايت هيچ كس در دنيا به قدر حضرت ابى عبدالله عليه السلام در درجه اول و پس از آن حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام ثروت ندارد
را در درجه سوم محسوب داشت ، زيرا اموال و املاك موقوفه براى امام رضا عليه السلام متشكل و ادارى است ولى از آن امام حسين عليه السلام در دست خود مردم است . در تمام كره زمين هر جا عمران و آبادانى بوده و بشرى در آنجا مسكن دارد، و در ميان آنها شيعه يا مسلمانى است يك قطعه زمين به حضرت امام حسين عليه السلام يا حضرت ابوالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه السلام اختصاص داده شده و آنها را به نام وقف بر امام حسين عليه السلام و وقف بر حضرت عباس عليه السلام مى خوانند. حساب اين موقوفات از شمار اعداد خارج است . حسينيه هايى كه در شهرهاى اسلامى ساخته شده احصا نمى شود و موقوفات آن را نمى توان حساب كرد. يكى از مستشرقين اروپا حساب كرده مى گويد: در هر سال بالغ بر دويست و پنجاه ميليون ليره انگليسى خرج مراسم عزادارى امام حسين عليه السلام مى شود، غير از در آمد اوقاف ، تازه اطلاع اين مستشرق بيشتر درباره آفريقا و هند بوده و كشورهاى ايران و ترك و افغان و عراق و ساير ممالك آسيا را در نظر نگرفته است .
در راه حضرت ابوالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه السلام سقاخانه هاى متعددى ساخته شده و وقف آن حضرت گرديده است كه تعداد آن قابل احصا نيست و قنوات و يخچال هايى كه وقف بر حضرت ابوالفضل العباس ‍ قمر بنى هاشم عليه السلام شده است و حساب آنها را كسى ندارد در هر گذر و كوچه و خيابانى مخصوصا در ميان شيعه ، سقاخانه ها وقف بر حضرت اباالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه السلام است . (238)
نام پر بركت حضرت عباس عليه السلام 
حجه الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد محمدى اشتهاردى ، نويسنده مشهور و صاحب تاليفات گوناگون ، از حوزه علميه قم نوشته اند:
در سال 1358 شمسى ، ماه مبارك رمضان براى تبليغ اسلام به محل حصارك كرج رفته بودم در اين محل چند مسجد بنا شده كه يكى از آنها مسجد حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام نام دارد و بنده يك ماه رمضان در آن به اقامه نماز جماعت و بيان احكام و تشكيل جلسه براى جوانان اشتغال داشتم . مسجد مزبور چون مزين به نام مبارك حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بود، از رونق مخصوصى برخوردار بود. هيئت امناى مسجد مى گفتند: (اين مسجد خود كفاست ) پرسيدم : چطور؟ گفتند: صندوقى در كنار درب اين مسجد به ديوار نصب شده است كه چون به نام اين مسجد و طبعا به نام پر بركت حضرت ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام است ، هميشه پر از پول مى باشد. مردم وقتى مى خواهند بيمارى را به بيمارستان ببرند، يا مسافرتشان ، يا حاجتشان روا گردد، نخست به سراغ اين صندوق آمده پولى در آن مى ريزند و با احساسات پر شور در حاليكه اشك از ديدگانشان جارى است چند بار مى گويند: (يا ابالفضل ) و سپس مى روند. پيداست كه آنان نتيجه فراوانى از اين كار ديده اند كه اين قدر به اين صندوق توجه و علاقه دارند و اصولا جاذبه نام حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مردم حاجتمند را از هر سو حتى از راههاى دور به اينجا مى كشاند. به هر حال ما زير سايه مبارك فرزند رشيد امير مومنان على عليه السلام حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام ، (خود كفا) هستيم و مخارج گوناگون مسجد از پول همين صندوق تامين مى شود، و بسيار ديده شده كه در ميان پولهاى صندوق ، اسكناسهاى درشت وجود دارد. آرى خداوند ياد و نام مقدس اين بزرگمرد فداكار، و جوانمرد رشيدرا آنچنان در اعماق قلب مردم قرار داده ، كه آنها به پاس ايثار، شهامت و جوانمرديهاى او، اين گونه شيفته كمال و جمال رعناى آن قهرمان تكرارناپذير تاريخ شده اند كه عاشقانه با طيب نفس به سوى اين مسجد مى آيند و به آن پناهنده مى شوند، و اين كرامت عميقى از حضرت ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام است كه اين مسجد در پرتو نام مبارك او، همواره در ابعاد مختلف ، سر افراز و سر بلند است ، چراكه تاج پر افتخار سقايى كربلا، پرچمدارى نينوا را بر سر دارد، و ما در زير نام و سايه لطف اين شخصيت بزرگوار، مباهات مى كنيم كه به چنين سعادت بزرگى دست يافته ايم .
معناى عباس  
عباس يعنى تا شهادت يكه تازى
عباس يعنى عشق يعنى پاكبازى
عباس يعنى با شهيدان همنوازى
عباس يعنى يك نيستان تكنوازى
عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق
يعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق
جوشيدن بحر وفا معناى عباس
لب تشنه رفتن تا خدا معناى عباس
صد چاك رفتن تا حريم كبريايى
صد پاره گشتن در طريق آشنايى
بى دست با شاه شهيدان دست دادن
بى سر به راه عشق و ايمان سر نهادن
بى چشم ديدن چهره رويايى يار
جارى شدن در ديدن دريايى يار
بى لب نهادن لب به جام باده عشق
بى كام نوشيدن تمام باده عشق
اين است مفهوم بلند نام عباس
در ساحل بى ساحل آرام عباس
يك مشك آب سرد و دريايى طراوت
يك بارقه از حق و خورشيدى حرارت
وقتى كه اقيانوس را در مشك مى ريخت
از چشمه چشمان دريا اشك مى ريخت
در آرزوى نوش يك جرعه از آن لب
جان فرات تشنه ، آتش بود از تب
خون على عباس را تقرير مى كرد
آيات سرخ عشق را تفسير مى كرد
وقتى ز فرط تشنگى آلاله مى سوخت
گلهاى زهرا از لهيب ناله مى سوخت
مى سوخت در چنگال شب باغ ستاره
مى سوخت جانش از تف باغ ستاره
آمد به سوى خيمه اقيانوس بر دوش
آمد نداى خون حق را حلقه بر گوش
عباس بود و يارى خون خدا بود
در چلچراغ چشم او محشر بپا بود
عباس بود و لشكر شب در مقابل
عباس بود و مجمر خورشيد در دل
وقتى كه قامت پيش خورشيد آب مى كرد
طفل حزين عشق را سيراب مى كرد
وقتى كه دست دست حق از دست مى رفت
تا خلوت ساقى كوثر مست مى رفت
پايان او آغاز قاموس وفا بود
پايان او آغاز كار مصطفى بود
با گامهاى شور آهنگى دگر زد
بر چهره شب رنگ رخسار سحر زد
عباس يعنى يك نيستان تكنوازى
هفتاد و دو آهنگ حق را همنوازى (239)
1. بيت العباس گچساران
حاج حمزه برازنده در تاريخ تيرماه 1376 شمسى مرقوم داشته اند:
با سلام و درود بى پايان به ارواح طيبه شهداى اسلام ، بالاخص سالار شهيدان حضرت سيدالشهدا امام حسين عليه السلام و علمدار باوفايش ، و طلب مغفرت براى آن زنده يادانى كه موسس هيئت و بنيانگزار بناى متبركه (بيت العباس ) بودند و اكنون در دامن خاك آرميده اند.
به منظور ادايدين و نيز اجراى خواسته مولف محترم كه در تدوين و طبع و نگارش اين كتاب مخلصانه همت نموده اند به طور اجمال و اختصار تدر مورد تاسيس و راه اندازى تجمعى به نام (هيئت متوسلين به قمر بنى هاشم عليه السلام ) و برپايى محلى براى انجام جلسات مذهبى به نام بيت العباستوضيحات زير را تقديم مى كنم :
روز 14/3/1351 شمسى 14 نفر از برادران اصفهانى مقيم گچساران ، كه به آداب و رسوم و برپايى جلسات مذهبى در شهر اصفهان آشنايى داشته ، در دستجات و هيئتهاى مختلف فعاليت مى كردند، و از كمبود فرهنگ اسلامى وضعف تبليغات اسلامى و رشد روز افزون فرهنگ غلط غرب در اين شهر 50 هزار نفرى آن زمان رنج مى بردند گرد هم جمع شدند و بر پايه مشهورت با علما و روحانيون محترم محل و همچنين رهنمودهاى مرجع عاليقدر حضرت آيه الله العظمى گلپايگانى (رضوان الله تعالى عليه ) مجمعى به نام هيئت متوسلين به قمر بنى هاشم عليه السلام را تاسيس كردند. در ابتداى امر جلسات قرائت و تفسير قرآن مجيد و نيز دعاى ندبه و كميل و سمات به صورت نيمه رسمى و جسته و گريخته در منزل موسسين برگزار مى گرديد. چند هفته اى كه از اين تشكل دينى سپرى شد، علاقمندان و طرفداران زيادى آمادگى خود را براى عضويت در آن اعلام نمودند. ساواك كه تا آن زمان تاسيس چنين مجمعى را در يك شهر كوچك هرگز پيش بينى نمى كرد براى تعطيل اين محفل بسرعت شروع به فعاليت كرده ، موسسين را به اداره احضار و با عناوين مختلف آنها را وادار به انصراف از اين تشكيلات نمود، ولى با پا فشارى و مقاومت آنها روبرو گرديد و در نهايت چاره اى جز اخذ تعهدات (به قول خودشان ) نديدند.
خوشبختانه با اينكه افراد ساواك مرتبا نظاره گر جريانات انجام شده از دور و نزديك بودند و اصولا جو آن ايام براى نشرو بسط احكام دينى و پيشرفت تبليغات اسلامى چندان مساعد نبود، و ضمنا عده اى هم در لباس دوستى (دايه مهربانتر از مادر) توصيه به تعطيل هيئت مى نمودند، عاشقان خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام در گچساران با اتكال به الطاف خداوند سبحان ، و اتحاد و همدلى با يكديگر، پس از چند ماه رسميت خود را با نام نامى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام (هيئت متوسلين رسميت به قمر بنى هاشم عليه السلام ) اعلام كردند و با پذيرفتن افراد صالح و مومن و متعهد جلسات خود را طبق سنوات قبل ادامه دادند و حتى براى توسعه و افزايش تبليغات در ساير شهرها و قصبات در امامزاده هاى اطراف از قبيل : امامزاده فضل و امامزاده حيدر عليه السلام در بهبهان ، امامزاده سيد حسين در نزديكى كازرون ، امامزاده بى بى حكيمه ، امامزاده ابوذر و امامزاده اسماعيل ، برنامه گردش مذهبى گذاشته و نيز به اجراى برنامه قرائت و تفسير قرآن ، دعاى كميل ، ندبه ، توسل و سمات همت گماشتند. بدرقه و استقبال حجاج ، تشييع جنازه مومنين ، عيادت بيماران در بيمارستانها، جمع آورى هدايا براى مزدوجين هيئتى ، و كمكهاى مالى به فقرا و مستمندان در اوقات مختلف ، از ديگر پابرجا و دائمى اعضاى هيئت مزبور مى باشد. هيئت در اكثر اوقات ، گره گشاى مسائل مورد اختلاف خانوادگى و داورى بين آنها و به وجود آوردن صلح و صفاى شاكى و متشاكى بوده و خانواده هاى متعددى را كه به علت اختلاف چه بسا در حال سقوط و متاركه بوده اند، با چند جلسه پى در پى از اين مهلكه نجات داده است . مساعدت و معاضدت بيكران مرحوم آيه الله العظمى گلپايگانى رحمة الله عليه و الطاف بى شائبه آقازده هاى ايشان و همكارى دفتر آن معظم له با اعزام فضلاى گرانقدر از حوزه علميه قم به هيئت ، موجب شد كه نهايت بهره بردارى عبادى ، مذهبى ، اخلاقى ، اجتماعى و فرهنگى در ايام جشنهاى ميلاد ائمه و سوگوارى و عزادارى ماه محرم و صفر و دهه فاطميه و ماه مبارك رمضان به عمل آيد. از خداوند عزوجل مسئلت داريم تا ثوابى از اين منابر و مجالس را نثار ارواح طيبه مراجع عاليقدر كه در حال حيات نيستند و همچنين اموات مسلمين و مومنين شركت كننده بفرمايد.
امور ساختمانى
در تيرماه سال 53، پس از پشت سر گذاشتن بسيارى از ناملايمات و مشكلات اجتماعى ، به منظور تهيه مكانى كه خواهران و برادران ايمانى بتوانند براى فرا گرفتن اصول و احكام شرعيه از آن استفاده نمايند، با موجودى نقدينه 15 هزار تومان ، زمينى به مساحت 600 متر مربع در وسط شهر (جنب پمپ بنزين ) خريدارى شد و سپس در مهرماه همان سال عده كثيرى از اهالى شهر و بعضى از مسولين ادارات در داخل همان زمين جهت كمكهاى مالى دعوت به عمل آمد و مورد استقبال بيش از 200 نفر زن و مرد پير و جوان قرار گرفت . مرحوم حجه الاسلام و المسلمين شهيد بشارت با بيانات شيواى خود حاضرين رذا به مزيت و تقدس ويژه اين بنا ترغيب نمودند و بحمدالله نفوذ كلام ايشان سبب شد كه تا اندازه مختصرى كمكهاى اوليه جمع آورى گردد و با توكل به ذات احديت و صاحب بنا، در آذر ماه اولين كلنگ ساختمانى توسط امام جماعت مسجد جامع (مسجد شهيدان ) جناب حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد جزائرى به نام بيت العباس عليه السلام به زمين زده شود. چهار روز بعد با بضاعت مالى ناچيز اما توكل و ايمان به كمكهاى غيبى ، كار ساختمانى شروع شد و در ماه مبارك رمضان همان سال با وجود ديوارهاى نيمه تمام و زمين ناهموار برنامه روضه و سخنرانى برگزار گرديد. هميارى قابل ستايش مردم مومن و نيكوكار مشوقى براى اين خامان بود كه بادلگرمى هر چه بيشتر، و بدون توقع دريافت كمك مالى از سازمان يا موسسه و شركت و وزارتخانه اى به سرعت كار بيفزايند و موفق شوند كه در سال 56، 90 كار ساختمانى دو طبقه را به اتمام رسانده ، و مورد بهره بردارى عامه شهروندان قرار دهند و يكى از مراكز مهم تبليغات و فراگيرى مسائل دينى اين شهرستان را بنيان نهند. از ساختمان هيئت به عنوان محلى امن براى يادگيرى فنون نظامى و تاكتيكهاى مسلحانه و آموزش اسلحه استفاده شد. اين هيئت ، در طول دوران انقلاب ، از قبل از پيروزى انقلاب تا دوران 8 سال دفاع مقدس ، سهم بسزايى در پيشبرد نهضت داشته و در اين مدت شهداى گرانقدرى از خانواده هيئت متوسلين به قمر بنى هاشم عليه السلام تقديم نموده است .
2. عباسيه يا بيت العباس عليه السلام كنگاور
بسمه تعالى
سرور ارجمند جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاى شيخ على ربانى دامت بركاته
سلام عليكم
ضمن آرزوى موفقيت و طلب پيروزى براى شما از درگاه خداوند ايزد منان بدينوسيله به استحضار مى رساند كه با مطالعه كتاب پر ارزش و جدا با معنا و كامل (چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام - جلد اول ) واقعا تحت تاثير قرار گرفته و پر فيض شديم و تصميم گرفتيم به عنوان يك نمونه از معجزات و كرامات آن بزرگوار را در چند برگ حضور شما سرور عزيز و ارجمند ارسال نمائيم تا انشاء الله اين معجزه از طريق جنابعالى با مصلحت و ديد شما به چاپ برسد و انتشار يابد، تا از اين طريق از آقا ابوالفضل العباس عليه السلام و خاندان با عصمت و طهارت ائمه اطهار عليهم السلام كه هميشه شرمنده و جيره خوار سفره پر نعمت اين بزرگواران هستيم ، تشكر و سپاس و ستايش نموده باشيم به اميد پيروزى و موفقيت عموم دوست داران و طرفداران و شيفتگان اهل بيت به خصوص ‍ نويسندگان اين آثار ارجمند.
در اوايل پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى فردى خير از اهالى كنگاور به نام حاج محمد محكمى يك دستگاه ساختمان واقع در شهرستان كنگاور، جنب منزل مسكونى حاج محمد باقر عراقى (حاج آقا بزرگ ) به مساحت حدود دويست و پنجاه متر مربع را به صورت وقف خاص در اختيار هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام قرار مى دهد. (سند شماره 1)
سپس به موجب سند وكالت رسمى شماره 43296 - 5/11/68 دفتر خانه شماره 16 اسد آباد حوزه ثبتى همدان ، به آقاى حاج اسماعيل افسرى وكالت داده مى شود كه تمام تشريفات قانونى ساختمان وقفى مزبور را انجام دهد.
مدير كل وقت حج و اوقاف و امور خيريه استان كرمانشاه نيز تنظيم سند و وقفنامه را جهت وقف مجالس مذهبى هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام بلا اشكال اعلام مى دارد. (اسناد شماره 2 و 3) و آقاى حاج اسماعيل افسرى بر وفق وكالت نامه ثبتى سند ملك پلاك 676 را به عنوان وقف خاص هيئت به ثبت مى رساند. با توجه به كلنگى بودن ساختمان موقوفه در مورخه 26/11/68 با استيذان از واقف خاص ملك (حاج محمد محكمى )، ساختمان كلنگى تخريب شده و تجديد بناى ساختمان با همت اعضاى هيات قمر بنى هاشم عليه السلام آغاز مى گردد. آقاى حاج محمد محكمى در مجموع حدود شانزده ميليون ريال به منظور تجديد بناى موقوفه به هيئت اهدا نموده و ما بقى نيز از طريق كمكهاى مردمى هزينه شده است . ساختمان فعلى در دو طبقه احداث شده كه طبقه اول مختص ‍ مردان و طبقه دوم محل سالن زنانه و كتابخانه مى باشد. و فعلا سرويس ‍ دستشويى و نماكارى ساختمان بازسازى نشده است .
ضمنا جناب واقف (آقاى محمد محكمى ) مبلغ چهل ميليون ريال از شخصى به نام جواد عباس آبادى طلبكار بوده و از او چك در دست داشته ، كه چك مزبور جهت وصول و هزينه آن در راه ساختمان نوبنياد هيئت ، در اختيار هيئت امناء قرار گرفته است كه تاكنون 000/500 تومان آن وصول شده و هيئت امنا براى وصول مابقى آن از طريق قانونى تلاش مى كند.
اعضاى اصلى هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام عبارتند از:
1. ولى خزايى ، شغل بزاز، ساكن كنگاور، بازار فردوسى
2. ابراهيم نور پژوه ، شغل كفش فروش ، ساكن كنگاور، پاساژ انقلاب
3. سيد يدالله مهديان ، شغل پوشاك فروشى ، ساكن كنگاور، طبقه زير امامزاده ابراهيم .
4. رحمان اسماعيلى ، شغل فرش فروش ، ساكن كنگاور، روبروى گرمابه درخشان
مسئول فعلى هيئت آقاى حاج ولى خزايى است . از اهم فعاليت هاى هيات بزرگداشت ايام محرم و عزادارى در روزهاى شهادت ائمه اطهار عليه السلام و جشن و سرور در اعياد اسلامى و ميلاد ائمه مى باشد. در ضمن هفته اى دو روز (چهارشنبه و دوشنبه ) بعد از ظهر مراسم قرائت قرآن بانوان در هيئت برگزار مى گردد. كليه اموال هيئت متعلق به هيئت بوده و متولى و واقف هيچگونه مالكيتى نسبت به اموال هيئت ندارند.
بسمه تعالى
غرض از تحرير اين ورقه آن است چون اينجانب حاج محمد محكمى ساختمان خود را كه در كنگاور جنب منزل آقاى حاج محمد باقر عراقى (حاج آقا بزرگ ) رحمت الله عليه قرار گرفته با جميع متعلقات طبق سند رسمى شماره 43318 - 10/11/68 به نام بيت العباس وقف نموده ام و در حال حاضر ساختمان مورد وقف يك مخروبه و قابل استفاده نمى باشد لذا اينجانب حاج محمد محكمى شرعا اجازه مى دهم كه افراد هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام كنگاور ساختمان وقف شده را خراب كنند و هر گونه صلاح بدانند در نوسازى آن عمل نمايند و همچنين افراد هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام كنگاور به نام بيت العباس عليه السلام اجازه دخل تصرف در آن دارند. مراتب بالا قرائت نمودم تمام مواد مندرج در اين ورقه مورد قبول اينجانب است .
امضاء محمد محكمى
مراتب بالا كاملا صحيح است . طلب گواهى مى شود از آقايانى كه اطلاع دارن كه آقاى حاج محمد محكمى خانه جنب منزل هاى حاج محمد باقر محمدى عراقى را به حسينيه هديه نموده اطلاعات خود را در ذيل مرقوم دارند عندالله بى اجر نخواهد بود سرپرست حسينيه و هيئت قمر بنى هاشم عليه السلام .
باسمه تعالى
دفتر خانه اسناد رسمى شمار 16 اسد آباد
بازگشت به نامه شماره 5106 - 4/11/68 تنظيم سند وقفنامه پلاك 676 جهت وقف مجالس مذهبى هيات قمر بنى هاشم عليه السلام از نظر مقررات و اين اداره بلا اشكال است ، خواهشمند است دستور فرمايند طبق قانون يك نسخه از سند وقفنامه تنظيمى را به اين اداه كل ارسال فرمايند. م /م
صابر ايزدى
مدير كل حج و اوقاف و امور خيريه استان باختران (240)
كه زيباتر ز هر زيباست عباس
كليد قفل مشكلهاست عباس
به مردى ، شهره دنياست عباس
مروت ، ريزه خوار خوان لطفش
فتوت : صورت و، معناست : عباس
حسين بن على را، عبد صالح
ولى بر ماسوا، مولاست عباس
به دشت كربلا، آرامش دل
براى زينب كبرى ست عباس
بود بدر منيرها شميون
كه زيباتر، ز هر زيباست عباس
(بزن بر دامنش ، دست توسل
كه در جود و سخا آقاست ، عباس )
(اگر چه زاده ام البنين است
وليكن مادرش زهراست عباس (241) (242)
3. حسينيه عباسيه كويت
تاريخچه اين حسينيه به وسيله عالم فاضل دانشمند محترم حجه الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد ابراهيم قزوينى (243) دامت بركاته به انتشارات مكتب الحسين عليه السلام رسيده است بدين وسيله اين موسسه از ايشان تشكر نموده و سلامتى و موفقيت ايشان را در خدمت به مكتب اهل بيت عليهم السلام از خداوند عالم خواهان است . اما شروع حسينيه عباسيه كويت
اين حسينيه در سال 1363 ه‍ ق مطابق با 1944 ميلادى ، و در مركز شهر كويت در مكان مشهور و معروف به (دروازه عبدالرزاق واقع شده است و در سال 1378 ه‍ ق برابر 1967 ميلادى تجديد بنا شده و به شكل زيبايى در آمده است . و در سه طبقه ساخته شده است .
1 - طبقه سرداب
2 - همكف و آن مخصوص پذيرايى مهمانان در مناسبات مختلف مانند (تولد و شهادت ائمه معصومين عليهم السلام )
3 - طبقه 3 عبارت است از سالن بزرگى كه ويژه براى اقامه مجالس ‍ اباعبدالله الحسين عليه السلام و مكانى براى زنها و مكانى مخصوص براى مردها. طبقه سوم محلى است براى وعاظ و گويندگان كه دعوت مى شوند از خارج از كويت براى سخنرانى و تبليغ اهل بيت عليهم السلام در ماه مبارك رمضان و محرم الحرام و صفرالخير. اين حسينيه واقع در كوى منصوريه در منطقه منصوريه و در منطقه منصوريه حسينيه هاى مخصوص ‍ زنها ساخته شده است و ديگر از مزاياى حسينيه عباسيه كه در آن مجلس ‍ عزاى امام حسين عليه السلام در هر شب از شبهاى سال پيوسته برقرار مى باشد. در هر دهه از يك گوينده و خطيب توانا دعوت مى شود كه ده شب مردم را به فيض برساند و مردم عادت كرده اند در هر شب در اين حسينيه حاضر شوند زيرا آگاهى دارند كه عزاى حسينى در هر شب مهم تر در اين حسينيه برقرار مى باشد. و بيشتر مومنين شايسته كويت شبها را نمى خوابند مگر بعد از حضور در اين حسينيه براى شنيدن گفتار وعاظ و اين عادت نيكوى مردم مومنين كويت است و از خدا مى خواهم كه آنان را توفيق دهد بر اين عمل خداپسندانه كه به آن مداومت كنند. در ايام ماه رمضان المبارك و محرم الحرام نشاط و آمادگى در آمدن در اين حسينيه زياد مى شود.
و از مناطق مختلفه كويت مردم به طرف اين حسينيه از مساعدتهاى مردم نيكوكار از طبقات مختلف مى باشد و مانند نذر و تبرع قربه الى الله تامين مى شود. و علاوه بر اين مساعدت و كمك هاى ديگرى مثل گوسفندها و كيسه هاى برنج و چاى و دستمال هاى ورقى و قهوه و غيره آن و تمام اينها بعد از ختم مجلس براى مومنين صرف مى شود و به آنها اطعام داده مى شود. اين حسينيه جزء حسينيه هايى است كه بزرگان علما و دوستداران اهل بيت عليهم السلام در آن شركت مى كنند مانند شيخ ميرزا حسن حائرى كه از علماى مخلصين به اهل بيت عليهم السلام مى باشد.
4. بيت العباس سده اصفهان
جناب حجه السلام آقاى سيد عطاءالله احمدى اصفهانى طى مكتوبى به انتشارات مكتب الحسين عليه السلام بيت العباس سده را چنين معرفى كرده است . هيئت محترم حضرت ام البنين عليه السلام در سده اصفهان از سال 1350 شمسى تاسيس شده و مجالس مديحه سرايى و مرثيه خوانى اهل بيت عليهم السلام را به صورت سيار بر پا نموده است . در محافل و مجالس ‍ و مساجد به شعائر مذهبى و اسلامى ارج نهاده و مردم را دعوت به شركت و انجام فرايض مذهبى مى نمايد. اعضاى اين هيئت سرانجام پس از گذشت 25 سال سابقه و تجربه و حركت همراه هيئت عزاداران اهل بيت عليهم السلام در گذرها و سينه زنى تصميم به تهيه محلى به نام بيت العباس ‍ عليه السلام نمودند. و در طول چند ماه گذشته در حدود 600 متر مربع زمين توسط مردم خير انديش و مذهبى كه هر كدام ده متر مربع و بيست متر مربع خريدارى كردند، زمين در خيابان ولى عصر عجل لله تعالى فرجه الشريف . آماده و مسطح گرديده است و قرار است اين زمين به مساحت حدود دو هزار متر مربع خريدارى شود و سپس با ساختمانى مجهز جهت پذيرايى و برگزارى جلسات هيئت براى جشنهاى ائمه اطهار عليهم السلام و روزهاى عزادارى و همچنين امور خيرى فرهنگى مذهبى آماده گردد. در خور ذكر است كه از سال 1350 شمسى هيئت ام البنين عليه السلام تاكنون روزهاى جمعه از ساعت 4 بعد از ظهر به صورت سيار در منازل و يا مساجد به خواندن دعاهاى توسل ، زيارت عاشورا و سمات مبادرت مى ورزند. و مديحه سرائيى و مرثيه خوانى را كه به علت بى ريا بودن جلسان هيئت ، و خلوص صادقانه آن جمعيت انبوهى هر هفته از زن و مرد و پير و جوان مخلصانه گرد هم جمع شده و دعا مى خوانند. اعضاى هيئت موسس و هيئت مديره و امناى هيئت انتظار دارند افراد خير و علماى عاليقدر و دست اندركاران امور مذهبى در اين زمينه كمك و مساعدت نمايند تا اين مكان مقدس به وجه احسن تكميل گردد. از طرف اعضاى هيئت امنا، هيئت موسس و هيئت مديره حضرت ام البنين عليه السلام بيت العباس ‍ سده اصفهان .
بيت العباس سده اصفهان 
اى جان جهان تو را فدا عباس
اى شير دلير كربلا عباس
سقاى شهيد نينوا عباس
ايثار تو كرده عقل را مبهوت
اى معدن خوبى و وفا عباس
دشمن ز شجاعتت همى لرزيد
تو عامل امن خيمه ها عباس
در راه حسين جان فدا كردى
اى جان جهان تو را فدا عباس
لب تشنه به آب دست يازيدى
افتادى به ياد پيشوا عباس
زآن آب نخورده آمدى بيرون
با قلب سليم و با صفا عباس
تو عاشق حق سرمدى بودى
خورشيد فتوت و وفا عباس
بى مهر حسين ره نمى رفتى
در سوگ تو كرد ناله يا عباس
اندر ره حق دو دست خود دادى
قربان تو جمله اوليا عباس
فرياد ز لحظه اى كه دشمن زد
با گرز بر آن سرش عباس
از اسب فتادى بر زمين آخ واى
با سينه تير خورده يا عباس
از شدت اين مصيبت عظمى
عالم همه ماتم و عزا عباس
تو درس وفا و صبر و ديندارى
دادى به جهانيان آيا عباس
از درك مقام تو خرد عاجز
تو برتر از عقل و فكر ما عباس
در سوگ تو گر هميشه خون گريم
حق تو نمى شود ادا عباس
آصف طمع شفاعتش دارى
نوميد نمى كند تو را عباس (244)
عباسيه و ذكر على عليه السلام 
آقاى حاج شيخ عباسعلى اسلامى ، در جاى ديگر از خاطرات خويش ، بخش مربوط به سفر به شهر مدرس هند، از شخصى محترم و خير به نام حاج ميرزا خليل ياد كرده و مى نويسد: آقاى حاج ميرزا خليل همواره اهتمام بر آن داشت كه گرهگشاى مشكلات عامه مردم محروم باشد و از تمكن مالى ، كه خداوند به وى عطا فرموده در اين راه بهره ببرد، و اين حسن توفيق وى بود. نامبرده اخيرا اقدام كرده بود تا براى تازه واردين به (شهر) مدرس اقامتگاهى بنا نمايد و به يمن وجود مقدس حضرت باب الحوائج عباس بن على عليه السلام آن را (عباسيه ) نام گذارد. روزى در معيت ايشان و آقاى مولوى محمد مهدى براى بازديد عباسيه رفتيم . كارگران كه عموما هندو به نظر مى رسيدند هنگام جابجايى قطعات بزرگ آهن يكصدا مى گفتند: على على ، على على ،...
از آقاى مولوى محمد مهدى سوال كردم : اينان شيعه اند يا غير شيعه ؟ گفت : نه شيعه نيستند، هنديند. پرسيدم : در زبان هندو (على على ...) چه معنى مى دهد؟ گفت : مقصود نام مقدس امير مومنان على بن ابيطالب عليه السلام است و سپس افزود: در سراسر هند عموم مردم اعم از مسلمان ، هندو، نصرانى و يهودى در هر امر دشوارى همواره از حضرت اميرالمومنين عليه الصلاه و السلام استمداد مى جويند. مثلا پهلوان در ميدان مسابقه هنگام مواجهه با حريف به صداى بلند فرياد مى كشد و نام مقدس حضرت على عليه السلام را بر زبان مى راند، يا در هنگام جنگ آنگاه كه سپاه آماده يورش ‍ به دشمن مى شود، فرمانده لشگر فرياد مى زند كه (نعره حيدرى ) سپس ‍ لشگريان يكصدا مى گويند: يا حضرت على عليه السلام ...و حمله آغاز مى شود.
آقاى اسلامى ، با ذكر اين خاطره مى افزايد:
اينك ملت عزيز و رشيد ايران بداند كه چه نعمت عظمايى نصيبشان گشته است : نعمت ولايت و محبت آقا اميرمومنان و اهل بيت پاك نهاد حضرتش ، ائمه هدى ، عليهم السلام ، از خداوند متعال استمداد مى نماييم كه ما را قدرشناس اين نعمت كبرى قرار دهد و بيش از پيش از بركات اين موهبت الهى برخوردارمان فرمايد، آمين . (245)
حسينيه حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام در دامغان 
نگارنده گويد: در تاريخ 10/10/75 مطابق با 19 شعبان 1417 ه‍ق به اتفاق سلاله السادات جناب آقاى سيد حسن مرتضوى حسينى شاهرودى و عمده الاخيار آقاى على على آبادى ، بعد از ظهر از كتابخانه و مسجد و نوارخانه و حسينيه معظم حضرت اباالفضل العباس قمر بنى هاشم عليه السلام در دامغان بازديد كرديم كه اينك اجمالى از آن را در اينجا ذكر مى كنيم . انشاءالله مورد توجه حضرت اباالفضل العباس عليه السلام قرار گيرد. در قسمت شرقى شهر دامغان ، مشرف به حصارهاى شرقى ، در محله زرجوى ، بنايى از خشت و گل وجود داشت كه داراى دو درگاه كوتاه به نام ابوالفضل العباس عليه السلام بود.
بناى مذكور اينك به شكل گذشته وجود نداشته و حدود سال 1354 شمسى به همت افراد خير، و طرح و نقشه و زحمت آهنگرى صاحب فكر به نام (محمد على تنورى )، بناى جديد به جاى آن ايجاد گرديده است . حسينيه (تكيه ابوالفضل عليه السلام ) از ديرگاه بيشتر از تكاياى ديگر مورد توجه مردم دامغان قرار داشته و از راه دور و نزديك جهت گشايش كار خويش در اين مكان مقدس گرد مى آمده اند. در طوب سال جمعيت زيادى به محل حسينيه آمده و از امكانات آن بهره مند مى شوند و در ايام محرم نيز زنان و مردان مشتاق جهت برپايى مراسم عزادارى ، سينه زنى و مجالس ‍ وعظ و ذكر مصيبت در اين محل گرد مى آيند.
در محلات مختلف شهر دامغان تكايايى وجود دارند كه عبارتند از: تكيه دباغان ، تكيه حضرت عباس عليه السلام ، تكيه خوزيا، تكيه محله امام (محله شاه )، تكيه باغشاه (در قلعه )، تكيه امامزاده عبدالعالى و عبدالمعالى . (246)
حسينيه بزرگ اباالفضل العباس عليه السلام فهرج 
هيئت جان نثار اهل بيت عليهم السلام (فهرج ) در ضمن نامه اى تاريخچه اجمالى حسينيه بزرگ ابوالفضل العباس عليه السلام را به خدمت حجت الاسلام آقاى حاج سيد اباالفضل مدرسى يزدى مرقوم داشته اند. ايشان هم لطف كرده عين نامه را در اختيار ما گذاشته كه ذيلا مى خوانيد. اين حسينيه در 20 كيلومترى مسير جاده بافق - يزد، در روستاى فهرج قرار دارد در سال 1360 شمسى ساختمان سازى آن شروع و در سال 1370 شمسى به اتمام رسيد و داراى 4000 متر مربع زير بنا مى باشد كه معادل 500 متر آن به صورت چهل غرفه در چهار طرف ساخته شده است . ساختمان سازى آن تقريبا 25 ميليون تومان هزينه برداشته كه توسط اهالى همين روستا تامين شده است . در وسط حسينيه سقاخانه اى وجود دارد كه در شعائر مذهبى از آن استفاده مى شود. بدين گونه كه ايام دهه محرم در اين روستا مرسوم است كه هر محله به طور جداگانه هيئت سينه زنى راه مى اندازند و از درب ورودى حسينيه به صورت دو صفه وارد شده ، به صحن حسينيه كه رسيدند همگى به هم مى پيوندند و همه گروه در اطراف سقاخانه مزبور دايره اى را تشكيل مى دهند و به عزادارى و سينه زنى مى پردازند. البته در قديم الايام هم در پشت بام اين سقاخانه آتش مى افروختند و از روشنايى آن استفاده مى كردند ديگر آنكه نخلى در كنار حسينيه وجود دارد كه در ايام محرم آن را سياه پوش كرده و عزادارى مى كنند.
مدح و مرثيه حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام
اى لشگر حق را امير عباس
وى در شهيدان بى نظر عباس
اى شير حق در ليله ولادت
نام تو را فرموده شير عباس
نوشيده در دامان پاك مادر
جام بلا را جاى شير عباس
جان از قفس با شوق رويت آزاد
دل در خم زلفت اسير عباس
دست تو در دست عزيز زهرا
ياد آور عيد غدير عباس
در بزم خون مستانه حال كرده
با نيزه و شمشير و تير عباس
آزادگان آموختند از تو
اين طرفه بيت دلپذير عباس
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
اى عشق و ايثار آفريده تو
دل بسمل در خون طپيده تو
خونريزى شمشير خشم توحيد
از تيغ ابروى كشيده تو
عباسى و شير خدا نهاده
گلبوسه ها بر دست و ديده تو
روز ازل از هست و بود عالم
عشق و شهادت برگزيده تو
تصوير غيرت بر زمين كشيده
خون ز پيشانى چكيده تو
در مهد و مقتل با حسين بودن
مشى و مرام و خط و ايده تو
بر قلب تاريخ اين رجز نوشته
از خون بازوان بريده تو
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
اى عشق ثارالله عادت تو
وى زنده توحيداز شهادت تو
امواج خون روز نماز ايثار
سجاده سرخ عبادت تو
آزادگى تا صبح روز محشر
دارد به لب عرض ارادت تو
حسرت برد در حشر هر شهيدى
بر عزت و مجد و سعادت تو
آبى كه از كف ريختى به دريا
اقرار دارد بر سيادت تو
هر جا كه عاشورا و كربلايى است
خطى است از درس رشادت تو
اين بيت را بايد هميشه خواندن
حتى شب جشن ولادت تو
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
تا افكند بر عارضت پدر چشم
چون باغ گل گرديده سر بسر چشم
شمس الحسينى و هماره دارد
بر عارض نورانيت قمر چشم
دست خدا، چشم خدا نهاده
گاهى به دستت بوسه گاه بر چشم
نبود عجب بر گرد گاهواره
زهرا گشايد بر رخت اگر چشم
فرداى محشر بر شفاعت حق
بر دست تو دارد پيامبر چشم
روزى كه شد دستت جدا ز پيكر
لبخند شوقت حلقه بست در چشم
گفتى چه قابل دست و سر كه عباس
تير محبت را خريده بر چشم
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
گردون چرا روى تو را قمر گفت
بايد تو را از ماه خوبتر گفت
ام البنين باليد از اينكه زهرا
در روز عاشورا تو را پسر گفت
مدح تو را پيش از شب ولادت
در داستان كربلا پدر گفت
در جبهه صفين و كربلايت
دشمن حسين و حيدرى دگر گفت
نام تو را آيا ملك بخوانم
يا بايد اى رشك ملك بشر گفت
جانم فدايت باد اين سخن را
تنها به تو سبط پيامبر گفت
تنها تويى آن كس كه دست و سر كرد
در پيش تيغ دشمنان سپر گفت :
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
تا ماه رويت نور گسترى كرد
خورشيد رفت از تاب و، اخترى كرد
چشمت به عين الله روشنى داد
رويت ز وجه الله دلبرى كرد
كردى غلامى بر عزيز زهرا
زهرا به بالين تو مادرى كرد
تو خويش را عبد حسين خواندى
او بر تو اظهار برادرى كرد
چشم تو را نازم كه تشنگان را
با خون به جاى آب ساغرى كرد
با آنكه دست راستت جدا شد
دست چپت اعجاز حيدرى كرد
در سنگر ايثار از پيامت
هر نسل را اين بيت رهبرى كرد
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
سقا و رنگ از تشنگى پريده
درياى آبش جارى از دو ديده
تن لاله گون از خون ، جبين شكسته
لب تشنه و دست از بدن بريده
تيغ شهادت را به سر نهاده
تير محبت را به جان خريده
جان بر كف و در اوج سرفرازى
خجلت ز اشك كودكان كشيده
درياى اشك از چشم ما گرفته
هر قطره خون كز بازويت چكيده
از حنجر خشك تو دوست دارم
اين بيت را بهتر ز صد قصيده
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
تا ماه رخ ، از خون خضاب كردى
خود را فداى آفتاب كردى
دريا ز لبهاى تو آب مى خواست
بالله تو دريا را جواب كردى
هم بحر را آتش زدى ز آهت
هم آب را از شرم ، آب كردى
روزى كه جانها بسته بود بر آب
تو تشنگى را انتخاب كردى
ناخورده آب از بين آتش و خون
بر رفتن خيمه شتاب كردى
آنقدر اشك افشاندى از گل چشم
تا مشك را غرق گلاب كردى
دستت ز تن در پاى دوست افتاد
با لشكر دشمن خطاب كردى :
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
اين تير خصم اين چشم نازنينم
اين فرق سر اين گرز آهنينم
شايد كه گردد ديده هديه بر دوست
باشد كه در هم بشكند جبينم
با آب نه ، با خون فرو نشيند
اين شعله هاى قلب آتشينم
دستى كه بوسيده على ، حسينى است
گيرم جدا گردد ز تن من اينم
چشم مرا با خون سر ببنديد
تا گريه سكينه را نبينم
گر شعله بر جان ريزد از يسارم
گر تيغ بر تن آيد از يمينم
سقايى آل على است كارم
عشق حسين بن على است دينم
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
در خيمه ها فرياد آب آب است
دلها ز سوز تشنگى كباب است
هر گوشه ماهى افتاده بر خاك
يا اخترى سوزان در آفتاب است
خون جگر در ديده سكينه
اشك خجالت بر رخ رباب است
شش ماهه خاموش است و كس نداند
جان داده در گهواره يا كه خواب است
من دست و جان و چشم و سر نخواهم
تنها اميدم اين دو قطره آب است
خونم بريزيد آب را نريزيد
بس دل كه بر يك جرعه آب ، آب است
مشى و مرام و دين و مذهب من
حمايت از اولاد بوتراب است
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
من تشنه جام وصال يارم
اين تشنگى بر دل زند شرارم
با آنكه خيز آتش از درونم
بر لاله هاى وحى آبيارم
سر دارم و سقايى اهل بيتم
گرديده اين سقايى افتخارم
دستور سقايى گرفته امروز
هم دست من هم چشم اشكبارم
يا آب را در خيمه مى رسانم
يا جان به روى آب مى گذارم
اى تيغها اين جسم چاك چاكم
اى تيرها اين قلب داغدارم
سر تا بپا در خون اگر شوم غرق
دست از امام خويش بر ندارم
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
دوش از سپهر ديده بى شماره
مى سوختم مى ريختم ستاره
من گريه مى كردم براى طفلان
طفلان براى طفل شير خواره
هر كودكى با جام خالى از آب
شرح عطش مى داد با اشاره
از چشم آن باريده اشك خونين
بر گوش اين لرزيد گوشواره
سقا من و اصغر كند تلظى
از تشنگى در بين گاهواره
اى تيغها اى تيرها بياييد
قلب مرا سازيد پاره پاره
(ميثم ) بخوان در موج آتش و خون
اين بيت را از قول من هماره
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى (247)