زيارت

تدوين و ترجمه : جواد محدثى

- ۲ -


سه فرع فقهى

شكى نيست كه علماى مذاهب اهل سنت ، همگى بر استحباب زيارت قبر پيامبر (ص ) و محبوبيت سفر به آن ديار، از سرزمينهاى ديگر نظر داده اند. از سه مساله و فرع فقهى نيز، اين اتفاق نظرشان بر مى آيد:

1 - نظريه فقهاى مذاهب چهارگانه در اين كه كدام يك از حج خانه خدا يا زيارت قبر رسول خدا (ص ) را بايد مقدم داشت ، مختلف است . بعضى فضيلت آغاز به زيارت مدينه قبل از مكه را بيشتر دانسته اند، برخى هم برعكس آن گفته اند. رواياتى كه گوياى شروع جمعى ازياران پيامبر از مدينه ، سپس رفتن به مكه است ، دليل گروهى از علماست . برخى هم مانند ابوحنيفه ، شروع از مكه را بهتر دانسته اند. آنان هم به پاره اى از احاديث استدلال كرده اند.(59) ولى اصل اينكه زيارت پيامبر، پسنديده و مستحب است ، مورد قبول هر دو گروه است .

2 - از جمله مسائلى كه ميان همه مسلمانان از گذشته تا كنون ، جارى و مورد قبول بوده است ، نايب يا اجير گرفتن براى زيارت پيامبر (ص )، براى كسى است كه خودش نمى تواند به حج برود. احاديث فراوانى نقل شده كه عمر بن عبدالعزيز، ازشام نايب مى گرفت كه در مدينه سلامش را به محضر پيامبر اكرم (ص ) برساند.(60)

نمونه هاى ديگرى هم نقل شده است . اين نيز دليل آن است كه زيارت مرقد رسول خدا، نزد مردم جايز و متداول بوده كه براى آن نايب مى گرفتند. شافعيه نيز براى جواز اجاره و جعاله براى خواندن دعا نزد قبر پيامبر يا رساندن سلام به او، به كار عمر بن عبدالعزيز، استناد كرده اند.(61) حتى جمله سلام به نيابت را هم گفته اند كه چنين باشد: السلام عليك يا رسول الله من فلان بن فلان ...

3 - نذر كردن براى رفتن پياده به سوى مسجد الحرام و مكه يا براى زيارت قبر پيامبر در مدينه ، مشروع است و چنين نذرى واجب است ادا شود و نذر پياده رفتن به زيارت قبر پيامبر، از كعبه و بيت المقدس با فضيلت تر است .

اين نيز از گفته هاى علماى اهل سنت است . ابن حجاج گفته است اين مطلب ، درست و مسلم است و جز مشرك يا دشمن خدا و رسول در آن شك نمى كند.(62)

پيش از همه اينها، آداب و سننى كه در مورد زيارت روايت شده است ، نشان دهنده جواز و استحباب زيارت و مشروعيت آن است . اگر اصل زيارت ، مستحب و مطلوب نبود، در آداب زيارت و زائر اين همه روايات نقل نمى شد.

ادب زائر

درباره زيارت و كيفيت و آداب آن ، در منابع اهل سنت و عبارات علماى آنان مطالب مفصلى بيان شده است . حتى برخى از علما درباره آن دست به تاليف مستقلى زده اند.(63)

در اين جا با استناد به متون ياد شده ، به اين آداب اشاره مى شود:

1 - اخلاص نيت در زيارت ، چرا كه ارزش كارها به نيت است . زائر نيز بايد قصد تقرب به خدا داشته باشد.

2 - شوق دائمى داشتن به زيارت پيامبر محبوب (ص ).

3 - دعا خواندن هنگام خروج از منزل : بسم الله و توكلت على الله و لا حول و لا قوة الا بالله ...

4 - در مسير و طول راه ، درود و سلام فراوان گفتن بر پيامبر اكرم (ص ) بلكه همه وقت خود را با اين كار پر كردن .

5 - در طول راه ، دنبال مساجد و آثار منسوب به پيامبر بودن و با زيارت و تبرك و نماز خواندن در آنها، به احيا و زنده نگهداشتن آنها پرداختن .

6 - خضوع و خشوع داشتن هنگام نزديك شدن به حرم مدينه و ديدن نشانه هاى شهر و اداى احترام به حرم نبوى . مانعى ندارد كه از مركب فرود آيد و پياده رود، بعنوان تواضع در آستان خداوند و احترام به پيامبر اكرم . بعضى از بزرگان نيز در گذشته چنين مى كردند.

7 - هنگام رسيدن به مدينه ، دعاى ورود خواندن : اللهم هذا حرم رسول الله (ص )...

8 - اگر راهش ازذوالحليفه است ، هنگام عبور از معرس پياده شود.

9- غسل از چاه حره يا... براى وارد شدن به مدينه ، و پوشيدن بهترين لباسها و عطر زدن .

10 - دعاى هنگام ورود از دروازه شهر: بسم الله ما شاء الله لا قوة الا بالله ...

11 - خضوع و خشوع ، هنگام ديدن قبه حرم و عظمت آن را در نظر آوردن و جاى گامهاى رسول خدا (ص ) را در انديشه آوردن و قدم نهادن با وقار و آرامش .

12 - در حد توان امر به معروف و نهى از منكر كردن و براى هتك حرمت آن حضرت و تضييع حقوقش خشمناك شدن .

13 - با ديدن مسجد النبى ، خشوع بيشتر داشتن و تلاش براى اداى احترام و تعظيم .

14 - ورود از باب جبرئيل .

15 - لحظه اى ايستادن در مقابل در و اذن ورود طلبيدن .

16 - با قلبى آرام وارد شدن و پاى راست را نهادن و دعا خواندن .

17 - به طرف ((روضه )) - بين قبر مطهر و منبر - رفتن و دو ركعت نماز و سپس سجده شكر.

18 - هنگام زيارت ، به عنوان ادب ، سرپا ايستادن و اگرزيارت طولانى باشد، دو زانو نشستن وخود را در محضر رسول الله ديدن .

19 - به عنوان ادب ، دست راست روى دست چپ نهادن .

20 - سيماى حضرت را در نظر آوردن ، پشت به قبله رو به روى او مؤ دبانه ايستادن و به پايين ديواره مرقد نگريستن .

21 - در زيارت ، صدايى متعادل داشتن ، نه آهسته ، نه فرياد.

22 - زيارتنامه آن حضرت را خواندن : السلام عليك يا رسول الله ... (64)

23 - دعا و زيارت در بالاى سر آن حضرت : اللهم انى قلت و قولك الحق ... (65)

24 - كنار قبر، بر آن حضرت صلوات و درود فرستادن با عبارتهاى مختلف از جمله :اللهم صل على محمد و آله و صحبه ... (66)

25 - به آن حضرت متوسل شدن و او را در پيشگاه خدا شفيع قرار دادن و از خداوند آمرزش خواستن و بسيار تضرع كردن به درگاه خدا و استغاثه و توسل داشتن .

26 - تبرك جستن به قبر شريف و خود را بر آن ماليدن و بوسيدن . (بزرگان مذاهب چهارگانه هيچ كدام به حرمت آن فتوا نداده اند. امثال ابن تيميه و پيروانش كه حكم به حرمت داده اند، از راه حق بيرون رفته و بى دليل سخن گفته اند و به گفته هاى آنان اعتنايى و اعتبارى نيست ).

به نقل بسيارى از علماى اهل سنت ،(67) حضرت فاطمه (ع ) پس از فوت رسول خدا (ص ) كنار قبر او آمده و مشتى از خاك آن برداشت و بر ديده نهاد و گريست و در سوگ پدر مرثيه خواند: ماذا على من شم تربة احمد....بلال هم پس از رحلت پيامبر، در پى خوابى كه ديد و پيامبر او را به زيارت خود فراخواند، به مدينه آمد و چهره بر قبر آن حضرت نهاد و گريست و نمونه هاى ديگرى كه نشان مى دهد مسلمانان در همان دوران با زيارت قبر پيامبر و تبرك جستن به آن ، اداى احترام و ابراز شوق مى كردند.

اين ازبدعتهاى امويان و گمراهيهاى آنان از دوران صحابه بود كه از توسل به قبور پاك جلوگيرى مى كردند. بويژه مروان كه از بنى اميه بود كينه خاصى به پيامبر خدا داشت ، چرا كه پيامبر، لعنت و رسوايشان كرده بود. براى يك مسلمان سزاوار نيست كه در پى آنان بيفتد كه دين خدا را به بازيچه گرفتند و در احكام الهى دست بردند و بندگان پروردگار را به بردگى و ذلت نشاندند.

راويان و بزرگانى از پيشينيان ، دست كشيدن به قبر پيامبر و بوسيدن آن را به قصد ثواب الهى جايز شمرده اند.(68) امام احمد حنبل نيز بوسيدن قبر پيامبر و منبر او را جايز دانسته است .(69) وقتى امام محمد، پيراهن شافعى را شسته ، غساله آن را به عنوان تبرك مى نوشد(70) و به اهل علم اين گونه احترام مى كند، جايگاه صحابه پيامبر و آثار انبياء روشن است . عبدالله بن عمر، دست راست بر قبر پيامبر مى نهاد، بلال چهره بر تربت پيامبر مى ساييد، اينها همه از محبت و احترام و اداى حق سرچشمه مى گيرد. قاضى عياض ، سخنى طولانى در تعظيم قبر پيامبر دارد و مى گويد: جايى را كه با وحى الهى آباد شده و محل آمد و شد فرشتگان و تسبيح و تقديس ‍ كروبيان بوده و دين خدا از آن جا به هر سو تابيده ، جايى كه خاستگاه و جايگاه رسول خاتم است ، سزاوار تكريم و تعظيم و بوسيدن صحن و ديوارهاست .(71)

با آن همه روايات و آداب و سنن و با اين همه نمونه ها و شواهد(72) از بزرگان دين و رفتار مسلمين نسبت به تكريم و اداى احترام و تبرك و توسل به قبرمطهر حضرت رسول (ص )، ابن تيميه گستاخانه و بى ادبانه ، ره سپردن و مسافرت براى زيارت پيغمبر اكرم را معصيت دانسته و كار متوسلان كنار قبر را شرك شمرده است ! در حالى كه آن حضرت ، مقام شفاعت دارد و دعايش مستجاب است و بايد حاجت و نياز به آستانش برد.

27 - زيارت ابوبكر بن ابى قحافه .

28 - زيارت عمر بن الخطاب .(73)

29 - به عنوان ادب در محضر پيامبر، در حرم مطهرش زياد توقف نكردن ، بلكه به مقدار نماز و دعا.

30 - زيارت وداع و دعا براى توفيق زيارت دوباره .

31 - زيارت همه روزه بقيع ، به ويژه روز جمعه و ديدار قبر عباس عموى پيامبر، امام مجتبى ، امام زين العابدين ، امام باقر و امام صادق (عليهم السلام )، ابراهيم پسر پيامبر، همسران پيامبر، عمه پيامبر، جمع بسيارى از صحابه و تابعين كه در بقيع مدفونند.(74)

32 - زيارت شهداى احد، و بهتر است كه روز پنج شنبه باشد، به ويژه قبر حضرت حمزه كه برخى روز مخصوص او را دوشنبه دانسته اند. براى زيارت حضرت حمزه و شهداى ديگر احد نيز زيارتنامه هاى خاصى نقل شده است .

33 - زيارت كوه احد. پيامبر اكرم فرمود: احد كوهى است كه ما را دوست دارد، ما هم آن را دوست داريم .

34 - رفتن به مسجد قبا، كه بهتر است روز شنبه باشد، يا دوشنبه يا پنج شنبه ، به ويژه هفدهم رمضان . و مستحب است نماز و دعا در آن جا، پيامبر اسلام نماز در مسجد قبا را برابر با يك عمره دانسته است .

35 - تبرك جستن به آن چه از آثار نبوت باقى مانده است و جاهاى مقدس ‍ در مدينه كه به سى مورد مى رسد.

36 - سوغات آوردن از خرماى مدينه و آب چاههاى آن و هنگام بازگشت به وطن وقتى بربلنديها مى رسند تكبير بگويند و دعا بخوانند.(75)

زيارت قبور

در روايات صحيح فراوانى به زيارت قبور تشويق شده و عملى مستحب و سودمند به حساب آمده است . اين روايات ، هم مورد اتفاق علماست ، هم طبق مفاد آن فتوا داده اند، حتى برخى به وجوب هم قائل شده اند. به برخى از اين روايات اشاره مى شود كه از قول رسول خدا (ص ) نقل شده است :

1 - شما را از زيارت گورها نهى كرده بودم ، آگاه باشيد، قبرها را زيارت كنيد.(76)

2 - قبرها را زيارت كنيد، چرا كه اين كار، هم علاقه و دلبستگى شما را به دنيا كم مى كند و هم آخرت را به يادتان مى آورد.(77)

3 - شما را از زيارت قبرها نهى كرده بودم ، ولى قبور را زيارت كنيد، كه اينها يادآور مرگ است .(78)

4 - شما را از زيارت قبور نهى كرده بودم ، پس هركه بخواهد قبرى را زيارت كند، زيارت كند، همانا اين كار، دل را رقيق مى كند، چشم را اشگبار مى سازد و آخرت را به ياد مى آورد.(79)

5 - طلحة بن عبدالله گويد: همراه پيامبر خدا (ص ) بيرون شديم و او قصد زيارت قبور شهدا را داشت ... چون به مزار شهيدان رسيديم ، فرمود: اينها قبرهاى برادران ماست .(80)

6 - سراغ مردگان خود برويد و بر آنان سلام دهيد (يا صلوات بفرستيد)، همانا براى شما عبرت و پند است .(81)

7 - از زيارت مردگان شما را نهى كرده بودم ، آگاه باشيد و به زيارت آنان برويد و زيارت خود را وسيله نماز و دعا خواندن بر آنان و استغفار بر ايشان قرار دهيد.(82)

8 - به نقل عايشه ، حضرت رسول ص به بقيع مى رفت و خطاب به مدفونين آن جا چنين مى فرمود: سلام بر شما، اى خانه مؤ منان . خداوند آن چه را به شما وعده فرموده عطا كند. ما نيز به شما خواهيم پيوست . خدايا خفتگان بقيع را بيامرز!(83)

9- رسول خدا (ص ) ابتدا از زيارت قبور نهى كرده بود، سپس اجازه داد و فرمود: زيارت قبور شما را به ياد آخرت مى اندازد.(84)

10 - حضرت فاطمه (ع ) هر جمعه قبر عمويش حمزه را زيارت مى كرد و آن جا كنار مرقد نماز مى خواند و مى گريست .(85)

اينها رواياتى است كه علماى اهل سنت آن ها را نقل كرده و صحيح دانسته اند. از اين نمونه احاديث بسيار است كه به همين چند مورد بسنده مى كنيم .

خود حضرت رسول (ص ) به سفارش خداوند و پيغام آورى جبرئيل ، به زيارت قبور بقيع مى رفت و بر آنان سلام مى داد و از خداوند برايشان رحمت و آمرزش مى طلبيد. متن جملات و دعاهاى پيامبر براى مدفونين بقيع ، در كتب حديث آمده است .(86)

اميرالمؤ منين على (ع ) نيز به زيارت قبور در كوفه مى رفت و بر ساكنان آن ديار سلام مى داد و بر خفتگان آن گورهاى خاموش ، مغفرت مى طلبيد و دعا مى خواند.(87)

محمد بن حنفيه بر قبر امام حسن مجتبى (ع ) ايستاد و اشك ريخت و براى آن حضرت دعا كرد و رنج فراق و اندوه جدايى از آن امام را كه بازمانده فرزندان انبياء و از اصحاب كساء بود، بازگفت .(88)

على بن ابى طالب (ع ) بر قبر ((خباب )) ايستاد و او را دعا كرد و اسلام و جهاد او را ستود و از خداوند برايش درخواست اجر كرد.(89)

عايشه بر قبر پدرش ابوبكر ايستاد و سلام و دعايش كرد.(90)

حسن بصرى وقتى به ديدار قبور مى رفت دعا مى خواند و براى مردگان مغفرت مى طلبيد.(91)

ابن سماك برقبر داود بن نصير طائى مى ايستاد و سلام مى گفت و فضايل او را بر مى شمرد.(92)

اينها و بسيارى نمونه هاى ديگر و سخنانى كه از بزرگان مذاهب اربعه نقل شده است ، نشان مى دهد كه زائر مى تواند به زيارت ميت برود و با هر لفظى كه مى خواهد براى او دعا كند و هرچه مى خواهد از فضايل و مناقب او بر شمارد و آن چه را كه موجب جلب رحمت الهى است برزبان آورد.

بزرگان اهل سنت درباره زيارت قبور، سخنان بسيارى گفته اند كه به عنوان نمونه به خلاصه چند كلام از آنها اكتفا مى كنيم :

1 - عبدرى مالكى (متوفاى 737): وى پس از ذكر سلام خاصى در ديدار اهل قبور، مى افزايد: هرچه بتوانى ، كم يا زياد براى اموات دعا كن كه آنان بسيار نيازمندند و دستشان از عمل كوتاه است . رو به روى ميت مى نشينى ، تا مى توانى برايش دعا مى كنى ، نزد قبور براى رفع گرفتاريها و اندوهها از خدا حاجت مى طلبى . اگر مرده ، از آنان است كه اميد بركت به آنان مى رود، به آنان متوسل مى شوى و ابتدا به حضرت رسول توسل مى جويى كه او عمده است ، سپس به كسانى كه پيرو او بوده اند، سپس به اهل آن قبور و صالحين براى قضاى حاجتها و آمرزش گناهان متوسل مى شوى و براى خودت و پدرو مادر و استادان خويش و خويشاوندان و اهل آن قبرستان و مسلمانان ديگر زنده يا مرده ، دعا مى كنى ...(93)

2 - شيخ يوسف اردبيلى شافعى (متوفاى 776): براى مردان مستحب است ديدار قبور و براى زنان مكروه است . مستحب است وقتى كنار قبور ايستاده اى بگويى : ((سلام عليكم دار قوم مومنين و...)) و به قبر نزديك شوى همچنانكه در حال حيات به صاحب قبر نزديك مى شوى ، رو به قبر بايستى و برايش دعا كنى . مرده هم مثل زنده ، اميد رحمت و بركت دارد.(94)

3 - ابن حجر مكى (متوفاى 973) در پاسخ به سوالى كه از او درباره زيارت قبور اولياء شده ، در مواقعى كه ازدحام جمعيت مى شود و مفاسد و اختلاط زنان و مردان پيش مى آيد، مى گويد: زيارت قبور اولياء، عبادت و مستحب است ، همچنين رفتن به زيارت . زائران هم از اين ديدار، به حسب شناخت و معرفتشان بهره مى برند و نذر براى زيارت هم منعقد مى شود و آن بدعتها و گناهان كه در سوال آمده ، موجب نمى شود كه زيارت ترك شود، بلكه انسان بايد به زيارت برود و اگربتواند آن بدعتها و محرمات را هم جلوگيرى كند...(95)

4 - خطيب شربينى (متوفاى 977): مستحب است وضو براى زيارت قبور و سلام دادن زائر قبور مسلمين روبه قبله و خواندن قرآن نزد قبرها و دعا براى ميت ، چرا كه دعا پس از قرائت ، به اجابت نزديكتر است . مستحب است هرچه بيشتر به زيارت قبور نيكان و صالحان بروند و نزد قبرها بمانند.(96)

5 - محمد امين مشهور به ابن عابدين (متوفاى 1253): زيارت قبور مستحب است و هر هفته خوب است به زيارت بروند و روز جمعه و شنبه و دوشنبه و پنج شنبه بهتر است . اموات ، روز جمعه و يك روز قبل و بعد از آن ، آمدن زوار را مى فهمند، پس بهتر است كه زيارت قبور جمعه ها باشد. زيارت قبور شهداى احد نيز مستحب است . پيامبر اكرم (ص ) سالى يك بار به زيارت شهداى احد مى آمد و بر آنان سلام مى داد و دعا مى كرد. از اين بر مى آيد كه زيارت ، هرچند از راه دور، مستحب است ...(97)

6 - ابراهيم الباجورى (متوفاى 1277): زيارت قبور براى مردان مستحب است ولى براى زنان مكروه است ، چون كم طاقت و بى تابند، مگر زيارت قبر پيامبر (ص ) كه براى زنان نيز مستحب است . قبور انبياء و اولياء نيز چنين است . خوب است كه هنگام زيارت قبور، زائر قرآن بخواند و ثوابش را هديه به آنان كند و از طرف آنان صدقه دهد.(98)

7 - فقهاى مذاهب چهارگانه گفته اند: زيارت قبور، براى پند گرفتن و ياد آخرت ، مستحب است و روز جمعه و يك روز قبل و بعد آن بهتر است . سزاوار است كه زائر به دعا وتضرع و عبرت گرفتن از مردگان مشغول باشد و براى مرده قرآن بخواند، چرا كه اين كار براى او سود دارد... در اين زيارت هم فرقى بين راه دور و نزديك نيست ، بلكه مسافرت براى زيارت مردگان ، بخصوص صالحان مستحب است . اما زيارت قبر پيامبر (ص ) از بزرگترين عبادات است .(99)

با اين حرفها و نمونه ها كه گذشت ، ادعاهاى بى اساس و تهمتهاى نارواى ابن تيميه و پيروانش روشن مى شود. آنان هم كس را كه مخالف ديدگاهشان بوده به چيزهاى باطل متهم كرده اند و زيارت و نذر براى زيارت قبور و... را از شعائر شيعه دانسته اند كه روى غلو نسبت به على (ع ) و فرزندانش به وجود آورده اند. اين جز دروغى بيش نيست . در مساله اى كه همه امت اسلامى بر آن اتفاق دارند، شيعه تكروى نمى كند.

نذر قربانى براى پيامبران و اولياء امرى مشروع است كه سيره مسلمانان هم بر آن جارى بوده است و نيت آن هم رساندن ثواب به صاحب قبر و تقرب به خداى متعال است و چنين نذرهايى صحيح است و وفاى به آن لازم . كوته فكران جاهل ، از روى بى خبرى هر نوع توسل به انبياء و اولياء را كفر و شرك مى دانند و نذر و نياز در آستان آنان را همچون قربانى كردن در پاى بت مى شمارند و اين از نهايت گمراهى آنان و جسارت به ساحت اولياء الهى خبر مى دهد.

زيارت در تاريخ

زيارت قبور و تبرك و توسل به آن ها و ختم قرآن براى صاحبان قبور و دعا و نماز در كنار آنها، چيزى نيست كه از ابداعات شيعه باشد. ريشه هاى تاريخى اين مساله گوياى جريان اين سنت در زندگى مسلمانان است . از روزهاى نخست و قرون پيشين ، پيوسته قبرهايى مورد زيارت مسلمانان بوده است . درسى كه ازاين نكته مى توان گرفت ، شناخت سيره مسلمانان و شعائر آنان و سنتهايشان از دير باز تاكنون است . اينك به نمونه هايى از اين نكته در تاريخ شخصيتهاى دينى توجه كنيد:

1 - بلال حبشى مؤ ذن پيامبر اكرم كه در سال 20 درگذشت ، قبرش در دمشق است و بالاى قبر او نام وتاريخ او ثبت است . دعا در اين محل مستجاب است و بسيارى از نيكان و تبرك جويان و اولياء، آن را آزموده اند.(100)

2 - سلمان فارسى كه درسال 36 درگذشت ، قبر او هم اكنون در نزديكى ايوان كسرى مشهور است و ساختمان و خدامى دارد كه به آن بقعه رسيدگى مى كنند.(101)

3 - طلحه كه در جنگ جمل در سال 36 كشته شد. به نقل ابن بطوطه : بقعه او داخل شهر بصره است وقبه اى دارد و مسجدى و در گوشه اى براى واردين و زائرين طعام مى دهند. بصريان او را بسيار بزرگ مى دارند. در بصره قبور ديگرى هم هست كه به صحابه و تابعين تعلق دارد و نام صاحب قبر وتاريخ وفاتش بر آنها نگاشته شده است .(102)

4 - زبير، متوفاى سال 36. به نقل ابن جوزى : درسال 386 مردم بصره ادعا كردند كه جسد او را از قبرى قديمى ، تازه و با لباس يافته اند، او را درآورده ، كفن كردند و پس از دفن بر قبر او قبه اى ساختند و براى آن خادم و موقوفاتى قرار دادند.(103)

5 - ابو ايوب انصارى در سال 52 در روم درگذشت . مردم به زيارت قبر او مى روند و هنگام خشكسالى هم با توسل به قبرش باران مى طلبند.(104) قبر او ساختمان سفيد، ديوار و قبه اى داشته كه قنديلى توسط يك زنجير از سقف آن آويزان بوده است .(105)

6 - مشهد راس الحسين (ع ). در مصر، محلى است كه مى گويند سر مطهر سيد الشهداء (ع ) آن جا مدفون است ، در تابوتى نقره اى در زيرزمين ، كه بنايى شكوهمند و زيبا و آراسته با ديباهاى گران قيمت و افراشته با ستونهاى بلند دارد، با قنديلهاى نقره اى ، چشم نواز و خوش منظره ، و چنان زيباست كه به وصف نمى آيد. بر ديواره آن حرم و مسجد، سنگى سياه و براق ، همچون آينه هندى صيقل خورده است كه مردم آن را بعنوان تبرك لمس مى كنند و بصورت انبوه در كنار آن گرد آمده ، دعا مى كنند و اشك مى ريزند و به بركت آن تربت مقدس به خداى سبحان متوسل مى شوند و چنان مى نالند كه از سنگ ناله مى خيزد و دل آب مى شود! (106)

شيخ عبدالله شافعى در كتاب خود، فصلى مبسوط به توصيف آن جا و بيان فضيلت و آداب زيارتش پرداخته و بخشى از كراماتى را كه از آن حرم ديده شده نقل كرده و آن ها را صحيح دانسته است .(107)

حمزاوى عدوى (متوفاى 1303) در كتاب خويش پس از سخنى مفصل درباره اين بارگاه شريف كه مرتبط به سر مبارك امام حسين (ع ) است ، مى گويد: سزاوار است كه اين حرم را بسيار زيارت كنند و به خدا توسل جويند و از اين امام ، آن چه را كه در حال حياتش مى خواستند، بطلبند، چرا كه او وسيله اندوه زدايى است و زيارتش موجب رفع گرفتاريهاست و هر كه به آن توسل جويد، دلش به نور الهى متصل مى گردد. آن گاه نمونه اى نقل مى كند كه همه كتابهاى ((ابن سنت )) (محمد شلبى ) را از خانه اش ‍ دزديدند. ناراحت و متحير بود كه چه كند. به اين حرم آمد و در ضمن اشعارى كه سروده بود استغاثه به آن حضرت كرد. پس از زيارت وقتى پس ‍ از مدتى به خانه آمد، ديد همه كتابها بدون كم و كاست در جاى خود است . خداوند ما را هم توفيق قرب به او وبوسيدن آستانش عنايت فرمايد.(108)

7 - عمر بن عبدالعزيز، خليفه اموى ، متوفاى 101. قبر او در ((دير سمعان )) زيارتگاه مردم است .(109)

8 - ابوحنيفه ، پيشواى حنفيه ، متوفاى 150. قبرش در ((اعظميه )) بغداد، مزارى معروف است و به نقل خطيب بغدادى ، شافعى همه روزه به زيارت قبرش مى رفته و تبرك مى جسته است و هنگام پيش آمدن مشكل ، دو ركعت نماز خوانده و كنار قبرش مى آمده و از خداوند، برطرف شدن نيازش را مى طلبيده است .(110)

در قرون بعد، برمزار او قبه و بارگاهى ساختند و مسجدى بنا كردند. در سفر نامه ابن جبير و تاريخ ابن خلكان آمده است كه در قرن پنجم ، حرمى با شكوه و قبه اى سفيد و بلند داشته است .

9- مصعب بن زبير، متوفاى 157. به نقل ابن جوزى قبر او در ((مسكن )) مثل قبر امام حسين (ع ) مورد زيارت مردم بوده است .(111)

10 - ليث بن سعد حنفى پيشواى مصر، قبر او زيارتگاه مردم است .(112)

11 - مالك بن انس ، پيشواى مذهب مالكى ، متوفاى 179. قبرش در بقيع است و قبه اى داشته (113) و فقهاى اهل سنت زيارتش را مستحب دانسته اند.

12 - امام موسى بن جعفر (ع ) كه در سال 183 شهيد شد و در كاظمين مدفون گشت . حتى بزرگان اهل سنت مثل حسن بن ابراهيم خلال ، هنگام مشكلات ، با زيارت و توسل به قبر او حاجت مى گرفتند.(114) وقتى امام جواد (ع ) در بغداد درگذشت ، كنار قبر جدش موسى بن جعفر (ع ) دفن شد. مرقد اين دو زيارتگاه عموم است .(115)

13 - امام على بن موسى الرضا (ع ) كه در طوس مدفون است . ابوبكر بن خزيمه و ابوعلى ثقفى و گروهى از بزرگان علماى حديث هنگام ورود به طوس ، ديدند كه اين خزيمه در برابر آن قبر مطهر، تعظيم و تواضع و تضرع فوق العاده اى داشت كه همه شگفت زده شدند.(116)

14 - عبدالله بن غالب بصرى كه در سال 183 در روز ترويه كشته شد. مردم خاك قبر او را همچون مشك گرفته و در لباسهاى خودشان قرار مى دادند.(117)

15 - معروف كرخى ، متوفاى 200 هجرى . قبر او مشهور است و بسيارى از مردم براى قضاى حوايج و رفع نيازهاى خود به زيارت آن مى روند و حاجت مى گيرند. قبر او در بغداد قبه و بارگاهى داشته و مردم به بركت قبرش باران مى طلبيدند و به زيارت آن مى رفتند.(118)

16 - عبيدالله بن محمد بن عمر بن على بن الحسين (ع ) كه قبر او در ((باب البردان )) بغداد معروف و زيارتگاه است و حاجتمندان به قصد زيارت و تبرك و حاجت گرفتن به آن جا مى روند و براى آن نذر و نيازهاى فراوان مى كنند. حتى داستانى درباره عضدالدوله ديلمى نقل شده و علت نامگذارى آن جا به ((مشهد النذور)) بيان گشته است . صاحب اين قبر، شهيدى است از نوادگان امام سجاد (ع ) است كه در گريز از تعقيب خليفه بود. او را زنده زنده دفن كردند. مردم هر نذرى كه براى اين قبر مى كنند، حاجتشان روا مى شود. از اين رو آن جا به قبر النذور شهرت يافته است .(119)

17 - محمد بن ادريس شافعى ، پيشواى مذهب شافعيه و متوفاى 204. قبر او در ((قرافه )) مصر، زيارتگاه مردم است و قبه و ضريح دارد.(120)

18 - بانو نفيسه ، دختر حسن بن زيد بن على بن ابى طالب (ع )، كه در سال 208 درگذشت . معروف است كه دعا نزد قبر او مستجاب است .(121)

19 - احمد بن حنبل ، پيشواى مذهب حنبلى متوفاى 241. قبر او نيز مشهور است و ضريحش زيارتگاه مردم در بغداد است . حتى بزرگان بسيارى به زيارت قبر او عنايت داشته اند و على رغم ازدحام جمعيت پيرامون قبرش ، منتظر فرصتى مى ماندند تا خلوت شود و به قبر او نزديك شوند. بارها بر قبرش قبه اى ساخته اند و ويران شده است .(122) حنبلى ها به او و قبرش و زيارت مرقدش عقيده بسيار دارند و از راههاى دور براى زيارت مى روند و مقامات بالايى براى آن معتقدند.

20 - ذوالنون مصرى ، متوفاى 246. مدفنش در قرافه است و بقعه اى دارد و در كنار او گروهى از صالحان هم مدفونند.(123)

21 - بكار بن قتيبه بصرى حنفى ، متوفاى 270 در مصر. قبر او نيز زيارت مى شود و آن را مترك و دعا نزد آن را مستجاب مى دانند.(124)

22 - ابراهيم حربى ، متوفاى 285 كه مدفنش در خانه خود است و مردم به آن تبرك مى جويند.(125)

23 - اسماعيل بن يوسف ديلمى . قبرش پشت قبرمعروف كرخى است و زيارت مى شود.(126)

24 - على بن محمد بن بشار، متوفاى 313. قبرش در بغداد، زيارتگاه است .(127)

25 - يعقوب بن اسحاق نيشابورى اسفراينى ، متوفاى 316.قبرش در اسفراين مزار مردم است كه به آن تبرك مى جويند و آستان مى بوسند و احترام مى گزارند.(128)

26 - عبدالله بن احمد بن طباطباى مصرى ، متوفاى 348. قبرش در مصر مشهور است و به اجابت دعا در بقعه او معتقدند.(129)

27 - على بن محمد عامرى ، متوفاى 403. پس از مرگش مردم شبهاى متوالى كنار قبرش مانده ، برايش قرآن و دعا خواندند و شاعران نيزاز جاهاى مختلف آمدند و برايش مرثيه سرودند و رحمت طلبيدند.(130)

28 - ابوسعيد خرگوشى ، متوفاى 406. قبرش در نيشابور مشهور و مزار مردم است .(131)

29 - ابوجعفر بن ابى موسى ، متوفاى 470. وى پيشوايان حنبليان درزمان خود بود. او را درقبر احمد بن حنبل به خاك سپردند. مردم ملازم قبرش ‍ بودند و هر شب چهارشنبه كنار قبرش بيدار مى ماندند و برايش ختم ها مى گرفتند. در آن ايام ده هزار ختم بر او خواندند و پيرامون قبر او آباد شد و فروشنده هايى به عرضه اجناس پرداختند.(132)

30 - نورالدين محمود بن زنگى ، متوفاى 569. قبر او در دمشق زيارتگاه مردم است و مردم به پنجره هاى آن دخيل مى بندند و رهگذران به آن تبرك مى جويند. نقل مى كنند كه همراه او سه تار از موى صورت رسول خدا (ص ) مدفون است و سزاوار است هركس او را زيارت مى كند، درزيارت خود، پيامبر اكرم (ص ) را هم نيت كند.(133)

31 - احمد بن جعفر خزرجى كه درمراكش درسال 601 درگذشته است . مردم براى ديدار قبرش تجمع مى كنند و اجابت دعا كنار قبرش مجرب است و مردم هنگام زيارت ، هدايا و نذرهاى فراوانى از طلا و نقره تقديم مى كنند كه همه صرف نيازمندان آن منطقه مى شود. مولف ((نيل الابتهاج )) گويد: اين وضع تاكنون ادامه دارد و من بيش از پانصد بار آن را زيارت كرده ام و بيش از سى شب آن جا بيتوته داشته ام و بركتهاى بسيارى ديده ام .(134)

32 - احمد بن علوان . براى او هم كراماتى نقل ميكنند. از جمله آن كه فقهايى كه از نسل او بودند و او را قبول نداشتند در عين حال در مصائب و مشكلات ، به قبر او پناه مى بردند تا از گزند حكومت محفوظ بمانند.

33 - ابوعبدالله قرشى اندلسى . وى دربيت المقدس درگذشت . قبرش ‍ همانجاست و مردم به زيارتش مى روند.(135)

34 - ابوبكر بن عبدالله عيدروس ، متوفاى 914 در عدن . مزار او در آن جا بسيار مشهور است و از جاهاى دور براى زيارت و تبرك به آن جا مى روند و گروهى عقيده دارند هركس هفت روز پياپى او را زيارت كند حاجتش ‍ برآورده مى شود.(136)

و... نمونه هاى بسيارى كه دركتب تاريخ و شرح حال و زيارتگاهها آمده است .(137)

سخن پايانى

آن چه تاكنون گذشت ، شمه اى مختصر از موارد و شواهدى بود كه نشان مى داد از زمان صحابه و تابعين تا دوره هاى بعد، ميان همه مسلمانان متداول بوده است كه قبر پيامبر بزرگوار و مرقد پيشوايان و اولياء و صالحان و علما را زيارت كنند و از راه دور، به قصد اين زيارت حركت كنند و به بركت اين مزارها به درگاه خداوند متوسل شوند و شفاعت بطلبند.

اين زائران ، افراد بى سواد و بى خبر از دين و روايات هم نبوده اند كه به جهل و خرافه نسبت داده شوند. ميان آنان تعدادى فراوان از علما و پيشوايان مذاهب هم بوده اند كه مقتداى مردم محسوب مى شدند. ناقلان اين خبرها و نمونه هاى تاريخى هم اغلب ، علما و پيشوايانى بوده اند كه با نقل خود بر آن عمل صحه گذاشته و پسنديده اند و در فضيلت مدفونين آن مزارها و صاحبان آن حرمها داد سخن داده اند. همه مسلمانان در همه دورانها بر اين موضوع ، اتفاق نظر داشته اند و اين بيانگر نوعى اجماع ثابت و محقق ميان طبقات مسلمين است و همه اين شيوه را پسنديده و به آن عمل مى كرده اند.

با توجه به مطالب نقل شده ، چه ارزش و اعتبارى براى سخنان و عقايد ((ابن تيميه )) و پيروان كوردل او - از جمله قصيمى - باقى مى ماند؟

آيا مسلمانان نخستين ، آن دعاها و نمازها و تبرك ها را كه كنار قبور داشتند، كفر مى دانستند و در عين حال به وسيله آن ها به خداوند تقرب مى جستند؟ هرگز! ما هيچ گروهى از مسلمانان را به چنين انحرافى متهم نمى كنيم . آيا هيچ يك از اعمال ياد شده ، مخصوص شيعيان بوده است ؟نه به خدا قسم .

آيا آن چه شيعه در كنار قبور ائمه و اولياء دين انجام مى دهند و ابن تيميه همه آنها را نشانه غلو و خداپنداشتن على (ع ) و اولاد او از طرف شيعه معرفى مى كند، چيزى جز همان كارهايى است كه اهل سنت و در پيشاپيش ‍ آنان علما و پيشوايانشان در كنار قبور انجام مى دهند و از زمان صحابه تاكنون ، رسم بوده كه كنار قبور، به بيان فضايل مدفونين در آنها مى پرداخته اند و مى پردازند؟! و جز اين است كه بزرگان اهل سنت هم كنار قبرها دعا مى خوانند، قرآن تلاوت مى كنند و ثوابش را به روح صاحب قبر اهدا مى كنند و به توسل و شفاعت طلبى و حاجت خواستن از خدا به بركت مقام آنان مى پردازند، چهره بر ضريح مى سايند، آستان مى بوسند و به هر نحو ممكن و شايسته ، احترام كرده و بزرگداشت مى دارند؟!

اگر پندارهاى موهوم ابن تيميه و پيروانش درست باشد و اين كارها بدعت و گمراهى و غلو باشد و انجام دهنده آنها از مسلمانى بيرون باشند، ((پس در همه دهر، يك مسلمان نبود))! مگر ابن تيميه و همفكرانش .

خوب است يك بار ديگر به گفتار ((قصيمى )) بنگريم و خوب ارزيابى كنيم كه در اين گونه مطالب مهم ، ميان شيعه و مذاهب چهارگانه تفاوتى نيست . تنها مساله اى كه هست ، هواى نفس يا دشمنى و غرض ، ابن تيميه و پيروانش را بر دشمنى با شيعه و افروختن شعله كينه وعداوت با آنان واداشته است . با قلمهاى مسموم به ايجاد تفرقه پرداخته ، گروههاى مسلمان را به يكديگر بدبين ساخته اند.

اينان قلبهايى بسته و مهر خورده دارند و دنباله رو هواهاى خويشند.

((پايان ))