110 - حَتَّىَّ إِذَا اسْتَيْئَسَ الرُّسُلُ
وَظَنُّوَّاْ اءَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَآءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّىَ
مَن نَّشَآءُ وَلاَ يُرَدُّ بَاءْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ
ترجمه :
(دعوت پيامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت ) تا هنگامى كه
پيامبران (از هدايت مردم ) به آستانه نوميدى رسيدند و كفار گمان كردند
كه (وعده عذاب ) به دروغ به آنان داده شده است . آنگاه يارى ما به آنان
رسيد، پس كسانى را كه مى خواستيم نجات يافتند و(لى ) عذاب ما از گروه
مجرمان باز گردانده نمى شود.
نكته ها :
O در طول تاريخ ، پيامبران در
دعوت خود مستمر و مصرّ بودند، تا آنكه از هدايت مردم مايوس مى شدند،
چنانكه مخالفانِ لجوج نيز دست از مقاومت برنمى داشتند. نمونه هايى از
آنرا در قرآن مى خوانيم :
O امّا نمونه ياءس انبيا:
بعد از آنكه نوح ساليان متمادى مردم را دعوت كرد، جز گروه اندكى كسى
ايمان نياورد، خداوند به او فرمود: لن يؤ من من
قومك الاّ من قد امن
(141) جز كسانى كه ايمان آورده اند، كس ديگرى از قوم تو
ايمان نخواهد آورد. نوح در نفرين خود كه نشان از ياءس او نيز دارد، مى
گويد: لايلدوا الاّ فاجراً و كفاراً(142)
يعنى از اينان جز كافر و فاجر نيز متولد نخواهد شد.
در داستان زندگى و دعوت هود، صالح ، شعيب ، موسى ، و عيسى عليهم السلام
نيز اين ياءس از ايمان آوردن كفار به چشم مى خورد.
O و امّا نمونه سوءظن مردم به انبيا:
كفّار تهديد انبيا را توخالى و دروغ مى پنداشتند. در سوره هود آيه 27
مى خوانيم بل نظنكم كاذبين
(143) گمان مى كنيم شما دروغگوييد. يا اينكه فرعون به
موسى عليه السلام گفت : انى لاظنّك يا موسى
مسحوراً(144)
براستى كه گمان مى كنم كه تو افسون زده اى .
O اما نصرت خداوند در اين حال :
قرآن نصرت الهى را حقى مى داند كه خداوند بر خود لازم كرده است
و كان حقاً علينا نصر المؤ منين
(145) يعنى يارى مؤ منان بر ما لازم است . و يا در جاى
ديگر مى فرمايد: نجينا هوداً و الذين امنوا معه
(146) ما هود و مؤ منين را نجات داديم .
امّا درباره قهر خداوند كه از مجرمان برنمى گردد. در سوره ى رعد آيه 11
مى فرمايد: اذا اراد اللّه بقوم سوءً فلامرّد له
هرگاه خداوند بر قومى قهر بگيرد، برگشت ندارد.
پيام ها :
1- قساوت و لجاجت در انسان تا آنجا اوج مى گيرد كه انبياى
بردبار را نيز ماءيوس مى كند. اذااسْتيئَس الرسل
2- خوش بينى و حسن نيت و حوصله اندازه دارد.
حتّى
3- نيروى خود را صرف زمينه هاى غيرقابل نفوذ نكنيد. بايد از برخى مردم
صرف نظر كرد. استيئس الرُّسل
4- مهلت دادن به مجرمان وتاخير عذاب آنان ، از سنت هاى الهى است .
حتى اذا استيئس يعنى به قدرى ما به
مجرمان مهلت داديم كه انبيا ماءيوس شدند.
5- تاخير عذاب الهى سبب جراءت وتكذيب مجرمين مى گردد.
حتى اذا... وظنوا انهم قد كذبوا
6- نااميدى انبيا از هدايت مردم ، شرط نزول قهر خداست .
اذا استيئس ... لايرد باءسنا...
7- امدادهاى الهى نسبت به پيامبران هم زمان خاصى دارد.
اذا استيئس ... جاءهم
8- قهر الهى شامل انبيا و مومنان واقعى نمى شود.
فنُجّى
9- هم قهر و عذاب و هم لطف و امداد به دست خداست .
نصرنا ... باءسنا
10- سرنوشت قهر يا نجات انسان بدست خود اوست .
من نشاء، مجرمين
11- اراده وخواست خدا قانون مند است . من نشاء
ولايردّ باءسنا عن القوم المجرمين
12- راه خدا بن بست ندارد. (هر كجا مردم كار را به بن بست كشاندند قدرت
خدا جلوه مى كند.) استيئس الرسل ... جاءهم نصرنا
13- هيچ قدرتى مانع قهر خدا نمى شود. لايردّ
باءسنا
14- سنت خداوند در حمايت انبيا و هلاكت مجرمان است .
جاءهم نصرنا ، لايُرّد باءسنا
111 - لَقَدْ كَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ
لاُِّوْلِى الاَْلْبَبِ مَا كَانَ حَدِيثاً يُفْتَرَى وَلَكِن
تَصْدِيقَ الَّذِى بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَىْءٍ وَهُدىً
وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است . (اين ) سخنى نيست
كه به دروغ ساخته شده باشد. بلكه تصديق كننده ى آن (كتاب آسمانى ) است
كه پيش از آن آمده و روشنگر هر چيز و(مايه ) هدايت و رحمت براى گروهى
است كه ايمان مى آورند.
نكته ها :
O عبرت
و تعبير به معنى عبور است ، عبور
از صحنه اى به صحنه اى ديگر. تعبير خواب
عبور از رؤ يا به واقعيات . و عبرت يعنى
عبور از ديدنى ها و شنيدنى ها به ناديدنى ها و ناشنيدنى ها.
O قصصهم شايد اشاره به داستان تمام انبيا
باشد و شايد مراد، داستان يوسف ، يعقوب ، برادران ، عزيز مصر وحوادث
تلخ وشيرينى باشد كه در اين سوره آمده بود.
پيام ها :
1- شرط امتياز در داستان ها پندآموزى آنهاست . در ابتداى سوره
فرمود:نحن نقصّ احسن القصص ودر آخر
فرمود: لقد كان فى قصصهم عبرة
2- داستان هاى قرآن بيان واقعيت هاى عينى و عبرت آموز است . (يافتنى
است نه بافتنى ) ما كان حديثاً يفترى
3- گفتار راست و واقعى تاءثير عميق دارد. عبرة
... ما كان حديثا يفترى
4- تنها خردمندان از داستان ها پند و عبرت مى گيرند.
لاولى الالباب
5- قرآن با كتب آسمانى ديگر همسو است . تصديق
الذى ...
6- قرآن تمام نيازهاى انسان را مطرح مى كند. و
تفصيل كلّ شى ءٍ
7- قرآن هدايت محض است و آميخته با هيچ ضلالتى نيست .
هدىً
8- تنها اهل ايمان از هدايت ورحمت قرآن بهره مى برند.
هدىً ورحمةً لقوم يؤ منون
9- نكته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد اولوا
الالباب ولى دريافت نور و رحمت الهى ايمان نيز لازم دارد.
لقوم يؤ منون
10- عبرت آموزى از قصص قرآن ، مخصوص يك زمان نيست .
لاولى الالباب