تفسير نور
(جلد اول)
حجة الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محسن قرائتى
- ۲۵ -
تفسير آيه : (267) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ
اءَنْفِقُواْ مِنْ طَيِّبَا تِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا
اءَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الاَْرْضِ وَلاَ تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ
تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بَِاخِذِيِهِ إِلا اءنْ تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُوَّاْ
اءَنَّ اللّهَ غَنِىُّحَمِيدٌ
ترجمه آيه :
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از پاكيزه ترين چيزهايى كه بدست آورده ايد و از آنچه
ما براى شما از زمين رويانيده ايم ، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمت هاى ناپاك
(وپست ) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى
اغماض (وناچارى ) و بدانيد كه خداوند بى نياز وستوده است .
نكته ها:
O آيات قبل ، شرايط انفاق كننده را مطرح كرد و اين آيه
شرايط چيزهايى را بيان مى كند كه به محرومان انفاق مى شود.
O امام باقرعليه السّلام ذيل اين آيه فرمودند: بعضى از
مسلمانان درآمدهاى حرامى مانند ربا داشتند كه صرف فقرا مى كردند، اين آيه آنان را
نهى نمود.(744)
پيام ها:
1 هدف از انفاق ، رهايى از بخل است ، نه رهايى از اشياى بى ارزش و نامطلوب .
(انفقوا من طيّبات ما كسبتم )
2 در انفاق ، تفاوتى ميان پول نقد يا كالا نيست . (ما كسبتم ... ما اخرجنا)
3 بخششِ بادآورده ها مهم نيست ، بلكه بخشش از دست رنج ، داراى ارزش است . (ما كسبتم
)
4 در انفاق بايد كرامت محرومان محفوظ بماند. (ولا تيمّموا الخبيث )
5 نه تنها از چيزهاى ناپاك و پست انفاق نكنيد، بلكه به فكر آن نيز نيفتيد.
(ولاتيمّموا)
6 وجدان انسان ، بهترين معيار براى شناخت پسنديده و ناپسند است . هر آنچه را مى
پسندى كه به تو انفاق كنند، شايسته است كه انفاق كنى و اگر آنرا دوست نمى دارى ،
شايسته ى انفاق نيست . (لستم باخذيه الا ان تغمضوا)
7 هر فرد ثروتمندى احتمال فقير شدن خود را بدهد، شايد روزى دستِ دهنده شما، دستِ
گيرنده شد. (آخذيه )
8 گرفتن مال نامرغوب ، نشانه رضايت فقرا نيست ، بلكه نشانه ى استيصال آنان است .
(تغمضوا) يعنى شما هم با اغماض وسختى ممكن است چيزى را بگيريد، ولى اين نشانه ى
رضايت شما نيست .
9 اثر انفاق به خود شما بر مى گردد، وگرنه خداوند غنى و بى نياز است . (ان اللّه
غنى حميد)
10 غناى الهى همراه با كمالات ومحبوبيّت است . (غنى حميد)
تفسير آيه : (268) الْشَّيْطَنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ
وَيَاءْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَآءِ وَاللّهُ يَعِدُكُمْ
مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَ سِعٌ عَلِيمٌ
ترجمه آيه :
شيطان (به هنگام انفاق ،) شما را از فقر وتهيدستى بيم مى دهد وشما را به فحشا و
زشتى ها فرا مى خواند، ولى خداوند از جانب خود به شما وعده ى آمرزش و فزونى مى دهد
و خداوند وسعت بخش داناست .
نكته ها:
O به هنگام انفاق ، شيطان به سراغ انسان مى آيد و القاء
مى كند كه اگر امروز انفاق كنى فردا خودت فقير خواهى شد، بهتر است اموالت را ذخيره
كنى تا به هنگام پيرى و بيمارى و...، خرج نمايى . اينها القائات و وعده هاى شيطانى
است .
O نياز ما در فرداى قيامت به مغفرت الهى ، به مراتب
بيشتر از نياز ما در فرداى دنياست . مبادا مغفرت الهى را با خيال رفاه در زندگى
مبادله كنيم . زيرا:
اوّلاً: شايد پير نشدم و نيازمند نشدم ، ولى در قيامت نياز من قطعى است .
ثانياً: شايد مالى كه امروز براى فردا نگه مى دارم ، باقى نماند، ولى انفاقِ امروز
حتماً براى فرداى قيامت باقى است .
ثالثاً: شايد از مال اندوخته ى امروز در فرداى پيرى نتوانم بهره مند شوم ، ولى از
انفاق امروز بهره مندى در قيامت قطعى است .
رابعاً: بهره مندى انسان از اندوخته خود در دوران پيرى ، موقّتى است ، ولى بهره
گيرى انسان از انفاق در قيامت ابدى است .(745)
پيام ها:
1 شيطان ، انسان را از انفاق اموال مرغوب باز مى دارد. (انفقوا من طيّبات ...
الشيطان يعدكم الفقر...)
2 بخل شما، فقرا را به فساد وفحشا مى كشاند. (يعدكم الفقر وياءمركم بالفحشاء)
3 انسان در انتخاب راه خدا يا شيطان ، آزاد است . (الشيطان يعدكم ... واللّه يعدكم
)
4 اطرافيانى كه انسان را از انفاق باز مى دارند و از آينده مى ترسانند، ولى نسبت به
گناهان تشويق مى نمايند، شيطانند. (الشيطان يعدكم )
5 ميان فقر و فحشا، رابطه است . بسيارى از گناهان بخاطر ترس از فقر است . (يعدكم
الفقر وياءمركم بالفحشاء)
6 انفاق نكردن ويا انفاق از اموال نامرغوب ، از نمونه هاى زشتى وفحشا مى باشد. (لا
تيمموا الخبيث ... الشيطان يعدكم ...)
7 انفاق ، مال را زياد مى كند وسبب آمرزش گناهان است . (انفقوا... اللّه يعدكم
مغفرة منه وفضلا)
8 با موانع انفاق و افكار شيطانى ، مبارزه كنيد. در برابر ترس از فقر، به ياد فضل و
لطف خدا باشيد. (مغفرة منه و فضلا...)
9 هر فكر و توهّمى كه براى شما تنگ نظرى ، ترس و اثر منفى بياورد، شيطانى است و هر
فكر و الهامى كه براى شما حركت ، نشاط و سعه صدر آورد، الهى است . (واللّه يعدكم
مغفرة منه و فضلا...)
تفسير آيه : (269) يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَآءُ وَمَنْ
يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اءُوتِىَ خَيْراً
كَثِيراً وَمَا يَذَّكَّرُ إِلا اءُولُواْ الاَْلْبَبِ
ترجمه آيه :
(خداوند) حكمت و بينش را به هر كس بخواهد (وشايسته ببيند) مى دهد و به هركس حكمت
داده شود، همانا خيرى فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از اين نكته )
متذكّر نمى گردند.
نكته ها:
O ((اءلباب
)) جمع ((لُبّ))
به معناى مغز است و به همه انسان ها ((اولوا الالباب
))
نمى گويند، بلكه تنها به خردمندانى مى گويند كه عقل خود را بكار گيرند وراه زندگى و
سعادت واقعى خود را بيابند.
O حكمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از
حقايق و رسيدن به حقّ دانسته اند كه خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاكى و تقوى و
تلاش عطا مى كند، تا آنان وسوسه هاى شيطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را
از راه و شعار را از شعور تشخيص دهند و اين خير كثير است .
O در روايات مى خوانيم : حكمت ، معرفت و تفقّه در دين
است . حكمت ، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهيز از گناهان كبيره است .(746)
پيام ها:
1 گرچه مال وثروت خير است ، ولى خيرِ كثير، داشتنِ ديد وقدرت تشخيص است . كسانى كه
از آن خير انفاق كنند به خير كثير مى رسند. (انفقوا...يؤ تى الحكمة )
2 شيطان وعده ى فقر، و خداوند وعده ى مغفرت و فضل مى دهد. امّا تشخيص و انتخاب هريك
از اين دو راه ، حكمت لازم دارد. (يؤ تى الحكمة )
3 همه ى دنيا متاع قليل است ،(747)
ولى حكمت خير كثير است . اگر همه امكانات مادّى فداى دست يابى به حكمت و بينش صحيح
گردد، ارزش دارد. (فقد اوتى خيرا كثيرا)
4 حكمت هديه اى كليدى و مادر همه ى خيرات است . هركه آن را داشت چيزهاى زيادى خواهد
داشت . (ومن يؤ تى الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا)
5 هر كسى به ارزش حكمت پى نمى برد. (مايذّكّر الاّ اولوا الالباب ) دنياگرايان بر
مال و آمار و محاسبات مادّى تكيه مى كنند و سود و زيان را بر اساس مادّيات مى
سنجند، ولى دورانديشان عاقل و راه شناسان انديشمند، از بعد ديگرى محاسبه مى كنند.
تفسير آيه : (270) وَمَآ اءَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ اءَوْ
نَذَرْتُمْ مِّن نَذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ يَعْلَمُهُ وَ
مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ اءَنْصَارٍ
ترجمه آيه :
وهر مالى را كه انفاق كرده ايد، يا نذرى را كه نذر كرده ايد، پس قطعا خداوند آن را
مى داند وبراى ستمگران هيچ ياورى نيست .
پيام ها:
1 حال كه خداوند از انفاق ما با خبر است ، پس بهترين مال را با والاترين اهداف خرج
كنيم . (ما انفقتم ... فان اللّه يعلمه )
2 انفاق ، مخصوص ثروتمندان واموال زياد نيست ، مال كم را نيز انفاق كنيد. (من نفقة
) گاهى يك برگ زرد پائيزى ، كشتى چندين مورچه در حوض مى شود.
3 ايمان به اينكه خداوند مى داند، بهترين دلگرمى براى انفاق وعمل به تعهّدات
ونذرهاست . (فان اللّه يعلمه )
4 تشويق و هشدار، در كنار هم عامل رشد است . جمله (فانّ اللّه يعلمه ) عامل تشويق ،
و جمله (ما للظالمين من انصار) هشدار است .
5 وفاى به نذر، واجب و ترك آن ظلم است . (نذرتم ... ما للظالمين )
6 ظلم به خود، راه توبه و كفّاره دارد، ولى در ظلمى كه به محرومان به خاطر ترك
انفاق مى شود، ظالم هيچ ياورى ندارد. (وما للظالمين من انصار)
7 شفاعت ، شامل حال افراد بخيل نمى شود.(748)
(وما للظالمين من انصار)
8 اگر انگيزه بخل ، استمداد و يارى خواستن از مال ومردم باشد، بدانيد هرگاه قهر
خداوند بيايد، نه مال و نه مردم كارآيى ندارند. (ماللظالمين من انصار)
9 جرم ، با جريمه بايد متناسب باشد. كسى كه در دنيا با انفاق ، يار ديگران نيست ،
در آخرت هم ديگران ياور او نخواهند بود. (ما للظالمين من انصار)
تفسير آيه : (271) إِنْ تُبْدُواْ الْصَّدَقَتِ فَنِعِمَّا
هِىَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَآءَ
فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا
تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ترجمه آيه :
اگر صدقات را آشكارا بدهيد، پس آن كار خوبى است ، ولى اگر آنها را مخفى ساخته وبه
نيازمندان بدهيد، پس اين براى شما بهتر است وقسمتى از گناهان شما را مى زدايد و
خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است .
نكته ها:
O امام باقر عليه السّلام ذيل اين آيه فرمود: زكات واجب
را علنى پرداخت كنيد، ولى زكات مستحبّ را مخفيانه بدهيد.(749)
شايد دليل اين باشد كه زكات واجب يك وظيفه عمومى ، معمولى و دور از ريا است . گرچه
آيه در مورد كمك هاى مالى است ، ولى در فرهنگ اسلام ، به هر كار خيرى صدقه گفته مى
شود. حتّى اگر سنگى را از ميان راه مسلمين كنار زديم ، صدقه است . بنابراين كمك به
محرومان از طريق علم و آبرو و وساطت نيز صدقه مى باشد.
پيام ها:
1 انفاقِ علنى ، سبب تشويق ديگران و رفع تهمت بخل از انسان و يك نوع تبليغ عملى است
. (فنعمّاهى )
2 شرط رسيدگى به فقرا، مسلمان بودن آنها نيست . (فقراء)
3 با اينكه صدقات و زكات ، مصارف زيادى دارد، لكن نام فقرا در آيه نشانه اولويّت
آنان است . (تؤ توها الفقراء)
4 شما بايد به سراغ فقرا برويد، نه آنكه آنان به سراغ شما بيايند. (تؤ توها
الفقراء) و نفرمود: ((ياءتكم الفقراء))
5 انفاقِ پنهانى ، از ريا و خودنمايى دور و به اخلاص نزديك است و آبروى گيرنده صدقه
را محفوظ نگه مى دارد. (فهو خير لكم )
6 انسان ، غريزه سودجويى وخيرخواهى دارد، گرچه در مصداق گاهى به سراغ شر مى رود.
لذا پيامبران الهى ، مصاديق ونمونه هاى خير را براى انسان بيان كرده اند. (فهو خير
لكم )
7 كمك به فقرا، بخشى از گناهان صغيره را مى بخشد. (يكفّر عنكم من سيئاتكم )
((سيّئات )) در قرآن در
برابر گناهان كبيره آمده وبه گناهان صغيره گفته مى شود.(750)
8 آنچه مهم است علم خداست ، نه اطلاع و آگاهى مردم . (واللّه بما تعملون خبير)
تفسير آيه : (272) لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَيهُمْ وَلَكِنَّ
اللّهَ يَهْدى مَنْ يَشَآءُ وَمَا تُنْفِقُواْ مِنْ
خَيْرٍ فَلاَِنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلا ابْتِغَآءَ وَجْهِ اللّهِ وَمَا
تُنْفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَاءَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ
ترجمه آيه :
هدايت يافتن آنان بر عهده تو نيست ، بلكه خداوند هر كه را بخواهد (و شايسته باشد)
هدايت مى كند. وآنچه را از خوبى ها انفاق كنيد، به نفع خودتان است . و جز براى كسب
رضاى خدا انفاق نكنيد و (پاداش ) آنچه از خوبى ها انفاق كنيد به طور كامل به شما
داده خواهد شد و بر شما ستم نخواهد شد.
نكته ها:
O در تفسير مجمع البيان و كبير فخر رازى ، شاءن
نزولهايى براى آيه ذكر شده است كه از مفاد آنها بر مى آيد كه مسلمانان در انفاق به
فقراى مشرك و غير مسلمان شك داشتند، وقتى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
پرسيدند، اين آيه نازل شد.
ضمنا در سيره ى عملى پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله واهل بيت او عليهم السّلام
نمونه هاى زيادى از كمك به غير مسلمانان مشاهده مى شود كه حتّى براى كسانى كه به آن
بزرگواران ناسزا مى گفتند ويا حقّ آنان را غصب كرده بودند، دلسوز وخيرخواه بودند.
پيام ها:
1 از ايجاد فشار اقتصادى و ترك انفاق ، براى ايمان آوردن كفّار استفاده نكنيد. (ليس
عليك هداهم ... وما تنفقوا من خير فلانفسكم )
2 هدايت ، توفيق الهى است كه تنها شامل دلهاى آماده مى شود. (يهدى من يشاء)
3 رسيدگى به محرومان ، يك وظيفه انسانى است . پس بر غير مسلمانان نيز انفاق كنيد.
(وما تنفقوا من خير فلانفسكم )
4 اسلام ، مكتب انسان دوستى است و فقر و محروميّت را حتّى براى غير مسلمانان نيز
نمى پسندد. (وما تنفقوا من خير فلانفسكم )
5 فايده ى انفاق به خودتان باز مى گردد و روح سخاوت را در شما زنده مى كند. با
انفاق از پيدايش اختلافات طبقاتى و انفجارهاى اجتماعى جلوگيرى شده و در جامعه ايجاد
محبّت مى گردد. انفاق مايه محروميّت شما نيست ، بلكه سبب مصونيّت شماست . (فلانفسكم
)
6 جز براى خداوند انفاق نكنيد. زيرا تمام فوائد و آثار اين جهانى ، دير يا زود از
ميان مى رود، ولى اگر انفاق براى خدا باشد، تا ابد از بركات آن بهره مند خواهيد
بود. (الا ابتغاء وجه اللّه )
7 مال ودارايى خير است . (ما تنفقوا من خير)
8 در انفاق دست و دل باز باشيد. زيرا آنچه انفاق مى كنيد، بدون كم و كاست بازخواهيد
گرفت . (يوفّ اليكم )
9 بهره گيرى در قيامت ، زمانى است كه هدف از انفاق تنها رضاى خدا باشد. (الاّ
ابتغاء وجه اللّه ... يوفّ اليكم )
تفسير آيه : (273) لِلْفُقَرَآءِ الَّذِينَ اءُحْصِرُواْ فِى
سَبِيلِ اللّهِ لاَيَسْتَطِيعُونَ
ضَرْباً فِى الاَْرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ اءَغْنِيَآءَ مِنَ الْتَعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَهُمْ لاَيَسْئَلُونَ الْنَّاسَ إِلْحَافاً وَمَا تُنْفِقُواْ
مِنْ خَيْرٍفَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ
ترجمه آيه :
(انفاق شما بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا محصور شده اند. (به خاطر دين
خدا، از وطن آواره و يا در جبهه هاى جهاد هستند.) توان حركت و سفر در زمين را (براى
تاءمين هزينه زندگى و يا كسب سرمايه براى تجارت ) ندارند. از شدّت عفاف و آبرودارى
، شخص بى اطلاع آنها را غنى مى پندارد، امّا تو آنها را از سيما و چهره هايشان مى
شناسى . آنان هرگز با اصرار از مردم چيزى نمى خواهند. و هر چيز نيكو و خيرى را (به
اين افراد) انفاق كنيد، پس قطعا خداوند به آن آگاه است .
نكته ها:
O در برخى از تفاسير همچون تفسير كبير فخررازى ، مجمع
البيان و قرطبى آمده كه اين آيه درباره اصحاب صُفّه نازل شده است . اصحاب صفّه
تقريباً چهارصد نفر بودند كه از مكّه به مدينه هجرت كرده و چون در مدينه خانه و
كاشانه و آشنايانى نداشتند، در كنار مسجد پيامبر روى صُفّه (سكّوئى بزرگ ) زندگى مى
كردند و اينان هميشه براى جهاد در راه خدا آماده بودند.
پيام ها:
1 فقرا، در اموال اغنيا حقّى دارند. (للفقراء)
2 بايد به مجاهدان وكسانى كه به خاطر فعاليّت هاى سياسى براى مبارزه با طاغوت ها در
محاصره ى زندان ها وتبعيدگاه ها قرار دارند ومهاجران بى پناه و همه كسانى كه در راه
خدا دچار فقر شده وفرصت تلاش براى تاءمين زندگى را ندارند، توجّه لازم صورت گيرد.
(اُحصروا فى سبيل اللّه لايستطيعون ضربا...)
3 كسانى كه مى توانند با مسافرت و مهاجرت به نقطه اى ديگر زندگى خود را تاءمين
نمايند، نبايد منتظر انفاق مردم باشند. (لايستطيعون ضرباً فى الارض )
4 فقيران عفيف ، پاكدامن وآبرودار، مورد ستايش خداوند هستند. (يحسبهم الجاهل
اغنياء)
5 فقراى گمنام و محترم ، در اولويّت هستند. (تعرفهم بسيماهم )
6 حتّى اگر ضرورتى پيش آمد، باز هم سؤ الِ با اصرار از مردم نداشته باشيد.
(لايسئلون الناس الحافاً) تكدّى گرى ، ناپسند است .
7 شرط انصاف نيست كه گروهى خود و تمام هستى خود را فدا كرده و در محاصره قرار
گيرند، ولى گروه ديگر حتّى از انفاق به آنان تنگ نظرى داشته باشند.(751)
(للفقراء الّذين اُحصروا)
تفسير آيه : (274) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ اءَمْوَ لَهُمْ
بِاللَّيْلِ وَالْنَّهَارِ سِرّاً وَعَلاَ نِيَةً
فَلَهُمْ اءَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ
يَحْزَنُونَ
ترجمه آيه :
كسانى كه اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشكارا انفاق مى كنند، اجر و پاداششان
نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست ونه غمگين مى شوند.
نكته ها:
O در تفاسير صافى ، مجمع البيان ، قرطبى و كبير فخررازى
آمده كه اين آيه در شاءن حضرت على عليه السّلام نازل شده است . هنگامى كه آن حضرت
فقط چهار درهم ذخيره داشت ، يك درهم را در روز، يك درهم را در شب ، سومين آنرا
مخفيانه ، و چهارمين درهم را آشكارا در راه خدا انفاق نمود.
البته وعده ى اين آيه ، شامل همه كسانى مى شود كه اينگونه عمل كنند. چنين افرادى نه
از فقر و تنگدستى بيم دارند، چون به وعده هاى خداوند ايمان داشته و به او توكّل مى
كنند، و نه بخاطر انفاق ، اندوهگين مى شوند، چون به رضايت الهى و آثار اخروى انفاق
توجّه دارند.
O شايد دليل آنكه (ليل ) بر (نهار) ويا (سرّ) بر
(علانية ) مقدّم شده است ، آن باشد كه انفاق هاى پنهانى در دل شب ارزش بيشترى دارد.(752)
O اين آيه به منزله ى جمع بندى چهارده آيه گذشته است كه
درباره انفاق بحث مى كرد. موضوعى كه هيچ موردى در قرآن اينگونه مفصّل بحث نشده است
. آثار انفاق بر كسى پوشيده نيست ، از جمله : تعديل ثروت وكم شدن اختلافات طبقاتى ،
ايجاد محبّت ، شكوفايى روح سخاوت و بالاتر از همه قرب به خداوند.
O انفاق ، علاوه بر انفاق مال و ثروت ، شامل انفاقِ علم
، آبرو و مقام نيز مى شود. كلمه ى انفاق ، در لغت به معناى پر كردن گودال و در
اصطلاح ، به معناى پر كردن و بر طرف نمودن كمبودهاى مالى است .
O يادآورى اين نكته لازم است كه توجّه اسلام به مسئله
انفاق ، به معناى گداپرورى و رواج تكدّى گرى نيست . زيرا در بسيارى از روايات ، از
كسانى كه بدون داشتن نياز، از ديگران درخواست كمك مى كنند، مذمّت شده واز سوى ديگر
بهترين نوع انفاق ، در اختيار قراردادن ابزار كار به جاى پول دادن ، معرفى شده است
.
پيام ها:
1 داشتن روحيّه ى انفاق و سخاوت مهم است ، نه يكى دو بار انفاق آنهم از روى ترحّم .
(ينفقون ) فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.
2 تعيين نشدن اجر الهى ، نشانه ى گستردگى آن است . (اجرهم )
3 وعده هاى الهى ، بهترين مشوّق انسان در كارهاى نيك است . (فلهم اجرهم )
4 آرامش و امنيّت ، از بركات انفاق است . (لاخوف عليهم ولا هم يحزنون )
تفسير آيه : (275) الَّذِينَ يَاءْكُلُونَ الرِّبَو اْ لاَ
يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِى
يَتَخَبَّطُهُ الْشَّيْطَنُ مِنَ الْمَسِّ ذَ لِكَ بِاءَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا
الْبَيْعُ مِثْلُ الْرِّبَو اْ وَ اءَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الْرِّبَو
اْ فَمَنْ جَآءَهُمَ وْعِظَةٌ مِّنْ رَّبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ
وَاءَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَاءُوْلََّئِكَ اءَصْحَا بُ الْنَّارِ هُمْ
فِيهَا خَا لِدُونَ
ترجمه آيه :
كسانى كه ربا مى خورند، (در قيامت از قبرها) بر نمى خيزند مگر همانند برخاستن كسى
كه بر اثر تماس شيطان ، آشفته وديوانه شده است . (نمى تواند تعادل خود را حفظ كند،
گاهى زمين مى خورد و گاهى بر مى خيزد.) اين (آسيب ) بدان سبب است كه گفتند: داد و
ستد نيز مانند ربا است . در حالى كه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده
است . پس هركس كه موعظه اى از پروردگارش به او رسيد و (از رباخوارى ) خوددارى كرد،
آنچه در گذشته (از طريق ربا بدست آورده ) مال اوست ، و كار او به خدا واگذار مى
شود. امّا كسانى كه (دوباره به رباخوارى ) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در
آن جاودانه مى مانند.
نكته ها:
O ((ربا))،
در لغت به معناى زيادى وافزايش است . و در شريعت اسلام به معناى زياده گرفتن در
وام يا بيع است . مورد ربا، يا پول است يا جنس . گاهى پول را قرض مى دهد و بيش از
آنچه داده باز پس مى گيرد، كه اين رباى در وام است و گاهى جنسى را مى دهد و مقدار
بيشترى از همان جنس را تحويل مى گيرد، كه اين نيز در مواردى ربا مى شود.
O رباخوار، به كسى تشبيه شده كه شيطان او را خبط كرده
است . ((خَبط)) به
معناى افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حركت است .
رباخوار در قيامت همچون ديوانگان محشور مى شود، چرا كه در دنيا روش او باعث بهم
خوردن تعادل جامعه گرديده است . ثروت پرستى ، چشم عقلش را كور كرده و با عمل خود
چنان اختلافات طبقاتى و كينه را بر مى انگيزد كه فقر و كينه سبب انفجار شده و اصل
مالكيّت را نيز متزلزل مى كند. براى اين افراد، گويا ربا اصل و خريد و فروش فرع است
، فلذا مى گويند: بيع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند.
O انتقاد از رباخوارى ، ربا گرفتن و ربا دادن ، از
ابتداى اسلام مطرح بوده است . در سوره روم كه در مكّه نازل شده است ، مى فرمايد: (و
ما اوتيتم من ربا ليربوا فى اموال النّاس فلايربوا عند اللّه )(753)
يعنى آنچه به قصد ربا مى دهيد تا براى شما در اموال مردم بيفزايد، بدانيد كه نزد
خداوند افزون نمى شود. سپس در سوره ى آل عمران با فرمان (لاتاءكلوا الرّبا)(754)
از آن نهى گرديده و بيشترين انتقاد از رباخوارى در همين آيات آمده است . ضمناً آيه
(واءخذهم الرّبا وقد نُهوا عنه )(755)،
يادآور مى شود كه در مذهب يهود نيز ((ربا))
حرام بوده ، همچنان كه اين حرمت در تورات
(756) ذكر شده است .
O آيات مربوط به ربا، بدنبال آيات انفاق آمد، تا دو جهت
خير وشر را كه توسط مال و ثروت پديد مى آيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا
يعنى گرفتن بلاعوض . هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در
جامعه پديد مى آورد. به همين جهت قرآن مى فرمايد: (يمحق اللّه الرّبا و يُربِى
الصّدقات ) خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود، ولى صدقات را افزايش مى دهد.
O تهديدهايى كه در قرآن براى اخذ ربا و پذيرش حاكميّت
طاغوت آمده ،براى قتل ، ظلم ، شرب خمر، قمار و زنا نيامده است .(757)
حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى ، قطعى واز گناهان كبيره است . وقتى به امام صادق
عليه السّلام خبر دادند كه فلانى رباخوار است ، فرمود: اگر قدرت مى داشتم گردنش را
مى زدم .(758)
همچنان كه حضرت على عليه السّلام وقتى با رباخوارى مواجه شد، از او خواست توبه كند،
وقتى توبه كرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود: رباخوار را بايد از عمل خود
توبه دهند، همچنان كه از شرك توبه مى دهند. از امام باقرعليه السّلام نقل شده است
كه فرمود: خبيث ترين درآمدها، رباخوارى است .(759)
و رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرموده اند: هرگاه خداوند اراده ى هلاك قريه اى را
داشته باشد، رباخوارى در آن قريه ظاهر مى شود.(760)
و خداوند، فرد رباخوار، وكيل ، شاهد و كاتب ربا را لعنت نموده است .(761)
در حديث مى خوانيم : رباخواران ، در قيامت همچون ديوانگان محشور مى شوند.(762)
O امام صادق عليه السّلام علّت تكرار آيات ربا را آماده
سازى ثروتمندان براى كار خير و صدقات مى داند و مى فرمايد: چون از يكسو
((ربا)) حرام است و از طرف ديگر كنز و
انباشتن ثروت به صورت راكد نيز حرام است ، پس چاره اى براى ثروتمندان جز انفاق و يا
كارهاى توليدى مفيد باقى نمى ماند.(763)
همچنان كه درباره ى علّت تحريم ربا گفته اند: رباخوارى مانع جريان پول در مسير
توليد و كارهاى عام المنفعه است و به جاى تلاش و فكر و بازو، فقط از سود پول بهره
گيرى مى شود، لذا ربا تحريم شده است . از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه
فرمودند: ((لو كان الرّبا حلالا لترك الناس التجارات
)) اگر ربا حلال بود، مردم كسب و كار را رها مى كردند.(764)
و از امام رضا عليه السّلام نيز روايت شده است كه فرمودند: اگر ربا شيوع پيدا كند
راه قرض دادن بسته مى شود.(765)
ضمناً چون احتمال در دام ربا افتادن در امور اقتصادى زياد است ، در حديث مى خوانيم
: ((من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم فى الربا))(766)
هركس بدون دانش و آگاهى از مسائل تجارى وارد تجارت شود، گرفتار ربا مى شود.
آثار ربا:
O گرفتن پول اضافى ، بدون انجام كارى مفيد و يا مشاركت
در توليد، نوعى ظلم و اجحاف است كه موجب پيدايش دشمنى و قساوت مى شود. ربا دهنده به
جهت بدهى هاى تصاعدى ، گاهى ورشكست و مجبور به قبول انواع ذلّت ها و اسارت ها مى
شود.(767)
ربا، تعادل جامعه را بهم زده و موجب تقسيم جامعه به دو قطب مستكبر و مستضعف مى شود.(768)
با توجّه به اين آثار تخريبى ، نه تنها در شريعت اسلام ، بلكه در تمام اديان آسمانى
ربا تحريم شده است . امّا برخى به بهانه هايى مى خواهند ربا را توجيه كنند و به
دنبال راه فرار هستند. كلاه شرعى ساختن ، همانند حيله يهود براى گرفتن ماهى در روز
شنبه كه در آيات قبل ماجراى آن بيان شد، نوعى بازى بيش نيست و قرآن از اين گونه
بازى ها انتقاد كرده است .
ربا، آثار تخريبى خود را دارد هرچند كه جوامع انسانى آن را در سيستم اقتصادى خود
پذيرفته باشند. علّت پيشرفت جوامع غربى ، توجّه به علم و صنعت است ، نه اينكه
رباخوارى موجب ترقّى آنها شده باشد.
پيام ها:
1 رباخواران ، از تعادل روحى و روانى برخوردار نيستند و جامعه را نيز از تعادل
اقتصادى خارج مى سازند. (كما يقوم الذى يتخبّطه الشيطان )
2 تشبيه بيع حلال به رباى حرام ، نشانه ى عدم تعادل فكرى آنان است . (يتخبّطه
الشيطان ... بانّهم قالوا انّما البيع مثل الربا)
3 شيطان ، قدرت تصرف بر درون انسان را دارد. (يتخبّطه الشيطان من المَس )
4 توجيه گناه ، راه را براى انجام گناه باز مى كند. (انّماالبيع مثل الربا)
5 تا قبل از ابلاغ تكيف ، مسئوليّتى نيست . (فمن جائه موعظة من ربّه )
6 احكام الهى ، در جهت پند وتربيت مردم است . (جائه موعظة من ربّه )
7 قانون امروز، شامل گذشته افراد نمى شود. (فله ما سَلف )
8 از گناه ناآگاهان اغماض مى شود، ولى از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. (ومَن عاد
فاولئك اصحاب النّار)
تفسير آيه : (276) يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَو اْ وَيُرْبِى
الْصَّدَقَتِ وَاللّهُ لاَيُحِبُّ كُلَّ
كَفَّارٍ اءَثِيمٍ
ترجمه آيه :
خداوند ربا را نابود مى كند، ولى صدقات را افزايش مى دهد و خداوند هيچ انسان ناسپاس
وكافرِ گنهكارى را دوست نمى دارد.
نكته ها:
O كلمه ى ((محق
)) به معناى نقصان تدريجى است و مُحاق به ماه گفته مى شود كه نورش در
شبهاى آخر آنچنان كاهش يافته كه ديده نمى شود. و در مقابل ، (ربا) به معنى رشد
تدريجى است .
اين آيه يادآور مى شود كه هرچند رباخوار به قصد انباشت ثروت ، از ديگران ربا مى
گيرد، ولى خداوند بركت و آثار خوبى كه بايد ازدياد مال داشته باشد از ربا مى گيرد.
لازم نيست خود مال رَبَوى از بين برود، بلكه اهدافى كه از افزايش ثروت در نظر است
از بين مى رود. در نظام رَبَوى ، سعادت ، محبّت و امنيّت نيست و چه بسيار
ثروتمندانى كه از سرمايه خود، هيچ نوع راحتى و آرامش و يا محبوبيّتى بدست نمى
آورند، ولى در نظامى كه در آن انفاق ، صدقه و قرض الحسنه رايج باشد، آن جامعه از
بركات زيادى برخوردار است . در آن نظام ، فقرا ماءيوس نبوده و اغنيا در فكر تكاثر
نيستند. محرومان به فكر انتقام و سرقت ، و اغنيا نگران حراست و حفاظت اموال خود نمى
باشند و جامعه از يك تعادل نسبى همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنيّت برخوردار
خواهد بود. در تفسير كبير فخررازى آمده است : وقتى رباخوار، عواطف و عدالت انسانى
را در خود محو كند، خود و اموالش مورد نفرين فقرا قرار مى گيرد و كينه و انتقام و
توطئه سرقت هر لحظه او را تهديد مى كند و اين نمونه اى از آن نابودى است كه در آيه
مطرح شده است .
پيام ها:
1 به رشد ظاهرى ثروت خيره نشويد، نظام اقتصادى بر اساس ربا روبه نابودى است . (يمحق
اللّه الربا)
2 نابود كردن مال ربوى ، از سنّت هاى الهى است . (يمحق اللّه الربا) فعل مضارع
نشانه ى استمرار است .
3 رواج صدقه وزكات ، سبب رشد واستوارى اقتصاد است . (يربى الصدقات )
4 رباخوار، از رحمت و محبّت الهى محروم است . (انّ اللّه لايحبّ كلّ كفّار اثيم )
5 رباخوار، بسيار ناسپاس و گنهكار است . او با گرفتن ربا خود را ضامن مردم ، زندگى
خود را حرام ، عباداتش را باطل ، و حرص و طمع قساوت را بر خود حاكم مى گرداند.
(كفّار اثيم )
|