تفسير نور
(جلد اول)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۱۱ -


تفسير آيه : (119) إِنَّآ اءَرْسَلْنَكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلاَ تُسْئَلُ عَنْ اءَصْحَبِ الْجَحِيمِ
ترجمه آيه : 
(اى رسول !) ما ترا به حقّ فرستاديم تا بشارتگر و بيم دهنده باشى و تو مسئول (گمراه شدن ) دوزخيان (و جهنّم رفتن آنان ) نيستى .
نكته ها: 
O اى رسول گرامى ! به توقّعات نابجاى كفّار توجّه نكن . آنان هركدام توقّع دارند اوراق متعدّدى از آيات برايشان نازل شود؛ (بل يريد كلّ امرء منهم ان يؤ تى صحفاً منشّرةً)(412) در حالى كه ما ترا همراه منطق حقّ براى مردم فرستاده ايم تا از طريق بشارت وانذار، آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا كنى . اگر گروهى بهانه جويى كرده و از پذيرش حقّ سرباز زدند و توقّع داشتند كه بر آنان وحى نازل شود، تو مسئول دوزخِ آنان نيستى ، تو فقط عهده دار بشارت و انذارى ، و مسئول نتيجه و قبول يا ردّ مردم نيستى .
O بشارت و انذار، نشانه ى اختيار انسان است . در قرآن مكرر اين معنا آمده است كه آنچه بر خداوند است ، فرستادن پيامبرى معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است . حال مردم خودشان هستند كه آزادانه يا راه حقّ را مى پذيرند و يا سرسختانه لجاجت مى كنند.
پيام ها: 
1 در برابر هر تضعيف روحيّه اى از طرف دشمن ، نياز به تقويت و تسليت و تسكين روحى از طرف خدا است . (ارسلناك بالحقّ) (در آيه قبل بهانه هاى كفّار نقل شد، در اين آيه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با كلمه ((بالحقّ)) تاءييد وتقويت مى شود.)
2 بشارت وتهديد، همچون دو كفّه ترازو بايد در حال تعادل باشد، وگرنه موجب غرور يا ياءس مى شود. (بشيرا ونذيرا)
تفسير آيه : (120) وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودَ وَلاَ النَّصَرى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إ نَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الهُدَى وَلَئِنْ اتَّبَعْتَ اءَهْوَآءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَالَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِيّ وَلاَ نَصِيرٍ
ترجمه آيه : 
(اى پيامبر!) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنكه تسليم خواسته آنان شوى و) از آئين آنان پيروى كنى . بگو: هدايت تنها هدايت الهى است ، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پيروى كنى ، بعد از آنكه علم (وحى الهى )نزد تو آمد، هيچ سرور و ياورى از ناحيه خداوند براى تو نخواهد بود.
نكته ها: 
O بعد از تغيير قبله ، ناراحتى يهود از مسلمانان بيشتر شد و احياناً بعضى از مسلمان ها نيز تمايل داشتند قبله همان بيت المقدّس باشد تا بتوانند با يهود در الفت ودوستى زندگى كنند، غافل از اينكه رضايت اهل كتاب با حفظ آن حاصل نمى شد و انتظار آنان ، پيروى از تمام آيين آنها و نه فقط قبله آنان بود.
O اين آيه در عين اينكه خطاب به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است ، خطاب به همه مسلمانان در طول تاريخ نيز هست كه هرگز يهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد، مگر آنكه تسليم بى چون وچراى آنان شويد و از اصول و ارزشهاى الهى كناره بگيريد. ولى شما مسلمان ها بايد با قاطعيّت دست رد به سينه نامحرم بزنيد و بدانيد تنها راه سعادت ، راه وحى است نه پيروى از تمايلات اين و آن .
پيام ها: 
1 دشمن ، به كم راضى نيست . فقط با سقوط كامل و محو مكتب و متلاشى شدن اهداف شما راضى مى شود. (لن ترضى عنك ...)
2 اگر مسلمانان مشاهده كردند كه كفّار از دين آنان راضى هستند، بايد در ديندارى خود ترديد نمايند. ديندارى كافرپسند، همان كفر است . (لن ترضى ... حتّى تتّبع ملّتهم )
3 جز وحى و هدايت الهى ، همه راه ها انحرافى است . (قل ان هدى اللّه هوالهدى )
4 مسئوليّت عالم ، بيشتر از جاهل است . (بعد الذى جائك من العلم )
5 رابطه با اهل كتاب نبايد به قيمت صرف نظر كردن از اصول تمام شود. جذب ديگران آرى ، ولى عقب نشينى از اصول هرگز. (لئن اتّبعت اهوائهم ...)
6 پيروى از تمايلات و هوسهاى مردم ، منجر به قطع الطاف الهى مى شود. يا لطف خدا، يا هوسهاى مردم . (ما لك من اللّه من ولىّ ولانصير)
تفسير آيه : (121) الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ اءُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَاءُولئِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ
ترجمه آيه : 
كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده ايم وآنرا چنان كه سزاوارِ تلاوت است تلاوت مى كنند، آنان به آن (قرآن يا پيامبر) ايمان مى آورند و كسانى كه به آن كافر شوند، آنان همان زيانكارانند.
نكته ها: 
O در برابر يهود و نصارايى كه به سبب لجاجت و سركشى مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهى از آنان مورد تمجيد و قدردانى خداوند قرار گرفته اند. آنان كسانى هستند كه به كتاب هاى آسمانى مراجعه كرده و نشانه هاى ظهور و بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را در آن ديده و به او ايمان مى آورند.
O در تفسير اطيب البيان آمده است : مراد از ((كتاب )) در اين آيه ، قرآن و مخاطب مسلمانانى هستند كه در قرائت قرآن ، حقّ تلاوت را ادا نموده وبه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ايمان آورده اند. تفسير الميزان نيز اين معنى را احتمال داده است .
O روايتى درباره ى آداب تلاوت قرآن در تفسير الميزان نقل شده ، كه هشت نكته را مورد توجّه قرار داده است :
1 ترتيل آيات . 2 تفقّه در آيات . 3 عمل به آيات . 4 اميد به وعده ها. 5 ترس از وعيدها. 6 عبرت از داستان ها. 7 انجام اوامر الهى . 8 ترك نواهى . در پايان روايت نيز امام صادق عليه السّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آيات ، درس حروف ، قرائت و تجويد نيست . وبر اساس روايات ، كسانى كه حقّ تلاوت قرآن را ادا مى كنند، تنها امامان معصوم مى باشند.(413)
پيام ها: 
1 رعايت انصاف حتّى در برخورد با مخالفان ، لازم است .(414) (الّذين اتيناهم الكتاب يتلونه حقّ تلاوته )
2 حقّ تلاوت ، در تلاوت با صوت زيبا ورعايت نكات تجويد خلاصه نمى شود، بلكه ايمان وعمل نيز لازم است . (يتلونه حقّ تلاوته اؤ لئك يؤ منون به )
3 كسى كه در انتخاب مكتب دچار انحراف شود، زيانكار واقعى است . (فاؤ لئك هم الخاسرون )
تفسير آيه : (122) يَبَنِى إِسْرََّءِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِىَ الَّتِىَّ اءَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَاءَنِّى فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَا لَمِينَ
ترجمه آيه : 
اى بنى اسرائيل ! نعمت مرا كه به شما ارزانى داشتم و شما را بر جهانيان برترى بخشيدم ياد كنيد.
تفسير آيه : (123) وَاتَّقُواْ يَوْماً لا تَجْزى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ تَنْفَعُهَا شَفَعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنْصَرُونَ
وبترسيد از روزى كه هيچكس چيزى (از عذاب خدا) را از ديگرى دفع نمى كند و هيچگونه عوضى از او قبول نمى گردد و هيچ شفاعتى ، او را سود ندهد و (از جانب هيچ كسى ) يارى نمى شود.
نكته ها: 
O اين دو آيه مشابه آيات 47 و 48 همين سوره است كه قبلا گذشت ومطالبى در آنجا ذكر كرده ايم .
تفسير آيه : (124) وَإِذِ ابْتَلىَّ إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَا تٍ فَاءَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِى الظَّا لِمِينَ
و(به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارِ ابراهيم ، او را با حوادث گوناگونى آزمايش كرد و او به خوبى از عهده آزمايش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم . ابراهيم گفت : از فرزندان من نيز (امامانى قرار بده )، خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى رسد (و تنها آن دسته ازفرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).
نكته ها: 
O حضرت ابراهيم عليه السّلام در بين انبيا، جايگاه ومنزلت خاصّى دارد. نام آن بزرگمرد، 69 مرتبه ودر 25 سوره قرآن آمده و از او همانند پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به عنوان اسوه و نمونه براى بشريّت ياد شده است . در برخى از آيات ، آن بزرگوار در رديف اخيار، صالحان ، قانتان ، صدّيقان ، صابران و وفاكنندگان شمرده شده است . در بزرگداشت اين پيامبر بزرگ ، خداوند تعابير خاصّى بكار برده وحتّى يكى از اسرار حج را يادآورى وزنده نگهداشتن ايثارگرى ها واز خودگذشتگى هاى حضرت ابراهيم عليه السّلام گفته اند. آن مرد الهى ، در عرصه هاى گوناگون با انحراف و شرك مبارزه كرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستاره پرستان و ماه پرستان ، مبارزه عملى او با بت پرستان ، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندى او در آزمايشات ديگر، از او انسانى اسوه ونمونه ساخت كه خداوند او را به مقام امامت نصب نمود.
O در قرآن حدود بيست مرتبه مسئله آزمايش ‍ و امتحان مطرح شده واز سنّتهاى الهى است .
هدف آزمايش ؛ آزمايش براى آگاه شدن خداوند نيست ، زيرا او از پيش همه چيز را مى داند، اين آزمايش ها براى ظهور و بروز استعدادهاى نهفته و تلاش و عمل انسان هاست . اگر انسان كارى نكند، استحقاق پاداش نخواهد يافت .
ابزار آزمايش ؛ تلخى ها و شيرينى هاى زندگى ، همه ابزار امتحان هستند. گاهى افرادى با شدايد و مصايب آزمايش ‍ مى شوند و برخى ديگر با رفاه ، و ناگزير همه مردم حتّى انبيا مورد امتحان قرار مى گيرند. اين امتحانات و آزمايش ها براى رشد و پرورش مردم است .
O ابراهيم عليه السّلام در هر آزمايشى كه موفّق مى شد، به مقامى مى رسيد: در مرحله نخستين ، عبداللّه شد. سپس به مقام نبى اللهى رسيد. و پس از آن رسول اللّه ، خليل اللّه و در نهايت به مقام امامت و رهبرى مردم منصوب گرديد.(415)
O مراد از ((كلمات )) در آيه ، امتحانات سنگين است كه حضرت ابراهيم از همه ى آنها پيروز بيرون آمد. نه عمو، نه همسر و نه فرزند هيچكدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظيفه شوند. با آنكه ابراهيم تحت سرپرستى عمويش ‍ آزر بود، امّا با بت پرستى او و جامعه اش به مبارزه برخاست و بت شكن بزرگ تاريخ گرديد و آنگاه كه از سوى خدا ماءموريّت يافت ، همسر و فرزندش را در صحراى مكه ساكن نموده و براى تبليغ به نقطه اى ديگر برود، بى هيچ دلبستگى ، آنها را به خدا سپرد و رفت . همچنين فرمان ذبح فرزندش اسماعيل آمد، رضاى خدا را بر هواى دل ترجيح داد و كارد بر گلوى فرزند نهاد. امّا ندا آمد كه قصد ما كشتن اسماعيل نبود، بلكه امتحان ابراهيم بود.
O حضرت ابراهيم عليه السّلام ، مقام امامت را براى نسل خود نيز درخواست نمود،پاسخ آمد كه اين مقام عهدى است الهى كه به هر كس لايق باشد عطا مى شود. در ميان نسل تو نيز كسانى كه شايستگى داشته باشند، به اين مقام خواهند رسيد. چنانكه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله از نسل ابراهيم عليه السّلام است و به اين مقام رسيد، ولى كسانى كه دچار كوچكترين گناه و ستمى شده باشند، لياقت اين مقام را ندارند.
O ابراهيم عليه السّلام تنها پيامبرى است كه مشركان و يهود و نصارى ، همه خود را پيرو و در راه او مى دانند. در اين آيه ضمن تجليل از ابراهيم عليه السّلام ، به طور غير مستقيم به همه مى فهماند كه اگر به راستى او را قبول داريد، دست از شرك برداشته و همانند او تسليم محض اوامر الهى باشيد.
O اين آيه يكى از آياتى است كه پشتوانه فكرى و اعتقادى شيعه قرار گرفته است كه امام بايد معصوم باشد و كسى كه لقب ظالم بر او صدق كند، به مقام امامت نخواهد رسيد.(416)
O اين آيه ، مقام امامت را (عهدى ) گفته است ، پس آيه ؛ (اوفوا بعهدى اوف بعهدكم )(417) يعنى اگر شما به امامى كه من تعيين كردم وفادار بوديد و اطاعت كرديد من نيز به نصرت و يارى كه قول داده ام وفا خواهم كرد.
پيام ها: 
1 پيامبران نيز مورد آزمايش الهى قرار مى گيرند. (واذ ابتلى ابراهيم )
2 براى منصوب كردن افراد به مقامات ، گزينش وآزمايش لازم است . (اذ ابتلى ابراهيم ... بكلمات )
3 منشاء امامت وراثت نيست ، لياقت است كه با پيروزى در امتحانات الهى ثابت مى گردد. (فاتمّهن )
4 پست ها ومسئوليّت ها بايد تدريجا و پس از موفّقيّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. (فاتمّهن ...)
5 امامت ، مقامى رفيع و از مناصب الهى است . امام بايد حتماً از طرف خداوند منصوب شود. (انّى جاعلك )
6 امامت ، عهد الهى است وهميشه بايد اين عهد ميان خدا ومردم باشد. (عهدى )
7 از اهمّ شرايط رهبرى ، عدالت و حسن سابقه است . هركس سابقه شرك وظلم داشته باشد، لايق امامت نيست .(418) (لا ينال عهدى الظالمين )
تفسير آيه : (125) وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابةً لِلنَّاسِ وَاءَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَهيمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنَا إ لَىَّ إِبْرَ هِيمَ وَإِسْمَا عِيلَ اءَنْ طَهِّرَا بَيْتِىَ لِلطَّآئِفِينَ وَالْعَكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
ترجمه آيه : 
و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه ) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم (وگفتيم :) از مقام ابراهيم ، جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان ، پاك و پاكيزه كنيد.
نكته ها: 
O بعد از اشاره به مقام والاى ابراهيم عليه السّلام در آيه ى گذشته ، به يادگار او يعنى كعبه اشاره نموده ومى فرمايد: كعبه را براى مردم (مثابة ) قرار داديم . كلمه ((مثابة )) از ريشه ((ثوب )) به معناى بازگشت به حالت اوّل است . كعبه محلّ بازگشت و ميعادگاه همه مردم است ، ميعادگاهى امن و مقدّس .
O مقام ابراهيم جايگاهى است با فاصله تقريبى 13 متر از كعبه ، كه بر حاجيان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو ركعت نماز بگزارند و در آنجا سنگى قرار دارد كه حضرت ابراهيم براى بالا بردن ديوارهاى كعبه ، بر روى آن ايستاده است و آن سنگ فعلاً در محفظه اى نگهدارى مى شود.
O مراد از ((عهد)) در اين آيه دستور الهى است . ((عهدنا)) يعنى دستور داديم .
O خداوند جسم نيست تا نيازمند خانه باشد. كلمه ى (بيتى ) در اين آيه همانند (شهراللّه ) درباره ماه رمضان است كه به منظور كرامت بخشيدن به مكان يا زمانى خاصّ، خداوند آنرا به خود منسوب مى كند. ودر عظمت كعبه همين بس كه گاهى مى فرمايد: (بيتى ) خانه من . گاهى مى فرمايد: (ربّ هذا البيت ) خداى اين خانه .
پيام ها: 
1 شخصيّت حضرت ابراهيم ، شخصيّتى جهانى است . در آيه قبل ، ابراهيم را امام براى همه ى مردم قرار داد و در اين آيه كعبه را ميعادگاه همه مردم قرار داده است . (جعلنا البيت مثابة للنّاس )
2 جامعه نيازمند امام و امنيّت است . در آيه ى قبل فرمود: (انّى جاعلك للناس اماماً) و در اين آيه مى فرمايد: (واذ جعلنا البيت مثابةً للناس واءمناً)
3 كسى كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسليم نمايد، بايد تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاك برسد. (مصلّى )(419)
4 چون خانه از خداست ؛ (بيتى ) خادم آن نيز بايد از اولياى او باشد. (طهّرابيتى )
5 زائران بيت اللّه را همين كرامت بس كه ابراهيم و اسماعيل ، مسئول طهارت و پاكى آن بيت براى آنها بوده اند. (طهّرا بيتى للطائفين ...)
6 عبادت با طهارت ، پيوند دارد. (طهّرا... والركع السجود)
7 عبادت و نماز به قدرى مهم است كه حتّى ابراهيم و اسماعيل براى انجام مراسم آن ماءمور پاكسازى مى شوند. (طهّرا بيتى لِ‍ ... الرّكّع السجود)
8 مسجدِ مسلمانان بايد پاكيزه و رغبت انگيز باشد. (طهّرا... الرّكّع السجود)
تفسير آيه : (126) وَإِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً ءَامِناً وَارْزُقْ اءَهْلَهُ مِنَ الَّثمَرَتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاَْخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَاءُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ اءضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
ترجمه آيه : 
و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم گفت : پروردگارا! اين (سرزمين ) را شهرى امن قرارده و اهل آن را، آنان كه به خدا و روز آخرت ايمان آورده اند، از ثمرات (گوناگون ) روزى ده . (اما خداوند) فرمود: به آنهايى كه كافر شوند (نيز) بهره ى اندكى خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوى عذاب آتش مى كشانم وچه بد، سرانجامى است .
نكته ها: 
O در آيات قبل ، حضرت ابراهيم عليه السّلام براى ذريّه ى خويش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: اين مقام و مرتبت به افراد ظالم نمى رسد. در اين آيه حضرت ابراهيم ، رزق دنيا را تنها براى مؤ منان درخواست كرد، امّا خداوند اين محدويّت را نمى پذيرد واز اعطاى رزق مادّى به كفّار امتناع نمى ورزد. يعنى رزق مادّى مهمّ نيست ، لذا به اهل و نااهل هر دو داده مى شود، امّا مقامات معنوى و اجتماعى و رهبرى ، بسيار مهم است وبه هر كس واگذار نمى شود.
پيام ها: 
1 انبيا علاوه بر ارشاد وهدايت ، به نيازهاى مادّى مردم همانند امنيّت ومعيشت نيز توجّه داشته وبراى آن تلاش ودعا مى كنند. (ربّ اجعل هذا بلدا امنا)
2 بهره مندى از نعمت ها، زمانى لذيذ و گوارا است كه در فضاى امن ، آرام و بى اضطراب باشد. (امناً وارزق )
3 در دعا، ديگران را فراموش نكنيم . به جاى ((وارزقنا)) فرمود: (وارزق اهله )
4 سنّت الهى آن است كه به همه مردم اعم از مسلمان و كافر، رزق دهد و اين سنّت حتّى با دعاى ابراهيم عليه السّلام خدشه بردار نيست . (ومن كفر فامتعه )
5 بهره مندى در دنيا، نشانه ى لطف خداوند به انسان نيست . (ومن كفر فامتعه )
6 در كمك رسانى به همنوع ، كارى به مكتب او نداشته باشيد. (ومن كفر فامتّعه )
7 كاميابى هاى مادّى هرقدر باشد، نسبت به نعمت هاى آخرت اندك است . (قليلاً)
تفسير آيه : (127) وَإ ذْ يَرْفَعُ إِبْرَهِيمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَيْتِ وَإِسْمَعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّآ إِنّكَ اءَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ
ترجمه آيه : 
و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم ، پايه هاى خانه (كعبه ) را با اسماعيل بالا مى برد (ومى گفتند:) پروردگارا از ما بپذير، همانا تو شنوا و دانايى .
نكته ها: 
O از آيات و روايات متعدّد استفاده مى شود كه خانه كعبه ، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهيم عليه السّلام آنرا تجديد بنا نموده است . چنانكه آن حضرت در موقع اسكان همسر و فرزندش در سرزمين مكّه مى گويد: (ربّنا انّى اسكنتُ من ذرّيتى بوادٍ غير ذى زَرع عند بيتك المحرّم )(420) خداوندا بعضى از خاندانم را در اين سرزمين خشك و بدون زراعت ، در كنار خانه ى تو سكونت دادم . بنابراين در زمان شير خوارگى حضرت اسماعيل عليه السّلام نيز اثرى از كعبه وجود داشته است . و در سوره ى آل عمران (421) نيز از كعبه به عنوان اوّلين خانه مردم ياد شده است . در آيه مورد بحث نيز سخن از بالا بردن پايه هاى خانه بدست ابراهيم عليه السّلام است و اين تعبير مى رساند كه اساس خانه كعبه ، قبلاً وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل عليهما السّلام آنرا بالا برده اند. حضرت على عليه السّلام نيز در خطبه قاصعه (422) مى فرمايد: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همين كعبه و سنگ هاى آن آزمايش مى نمايد.
O ابراهيم واسماعيل عليهما السّلام در كار مساوى نبودند. در حديث مى خوانيم : ابراهيم بنّايى مى كرد واسماعيل سنگ به دست پدر مى داد. وشايد به سبب همين تفاوت ، ميان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است . (يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل )
پيام ها: 
1 بانيان كارهاى نيك را فراموش نكنيم . (اذيرفع ) ((اذ)) يعنى گذشته را ياد كن .
2 در مسير اهداف الهى ، كار بنّايى و كارگرى نيز عبادت است . لذا از خداوند قبولى آنرا مى خواهند. (يرفع ابراهيم القواعد... ربنّا تقبّل منّا)
3 كار مهم نيست ، قبول شدن آن اهميّت دارد. حتّى اگر كعبه بسازيم ، ولى مورد قبول خدا قرار نگيرد، ارزش ندارد. (ربّنا تقبّل )
4 كارهاى خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذكر ندانيم . حضرت ابراهيم نامى از كار و بنايى خود نبرد و فقط گفت : (ربّنا تقبّل منّا)
5 در روايات آمده است : از شرايط استجابت و آداب دعا، ستايش خداوند است . ابراهيم عليه السّلام دعاى خود را با ستايش پروردگار همراه ساخته است . (انّك انت السميع العليم )
تفسير آيه : (128) رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَآ اءُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَاءَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ اءَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
ترجمه آيه : 
(ابراهيم واسماعيل همچنين گفتند:) پروردگارا! ما را تسليم (فرمان ) خود قرارده واز نسل ما (نيز) امّتى كه تسليم تو باشند قرارده و راه وروش ‍ پرستش را به ما نشان ده وتوبه ى ما را بپذير، كه همانا تو، توبه پذير مهربانى .
نكته ها: 
O با آنكه حضرت ابراهيم واسماعيل هر دو در اجراى فرمان ذبح ، عالى ترين درجه تسليم در برابر خدا را به نمايش گذاردند، امّا با اين همه در اين آيه از خداوند مى خواهند كه مارا تسليم فرمان خودت قرارده . گويا از خداوند تسليم بيشتر و يا تداوم روحيّه تسليم را مى خواهند. كسى كه فقط تسليم خدا باشد، نه تسليم عموى بت تراش مى شود و نه در برابر بت ها به زانو مى افتد و نه از طاغوت ها پيروى مى كند.
پيام ها: 
1 به كمالات امروز خود قانع نشويد، تكامل و تداوم آنرا از خدا بخواهيد. (ربنا و اجعلنا مسلمَين لك )
2 توجّه به نسل و فرزندان ، يك دورنگرى عاقلانه و خداپسندانه است كه حاكى از وسعت نظر و سوز وعشق درونى است وبارها در دعاهاى حضرت ابراهيم آمده است . (ومن ذريّتنا)
3 راه و روش بندگى را بايد از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مى شود. (اءرنا مناسكنا)
4 تا روح تسليم نباشد، بيان احكام سودى نخواهد داشت . در اينجا ابراهيم عليه السّلام ابتدا از خداوند روح تسليم تقاضا مى كند، سپس راه و روش عبادت و بندگى را مى خواهد. (واجعلنا مسلمَين لك ... ارنا مناسكنا)
5 نياز به توبه وبازگشت الطاف الهى ، در هر حال وبراى هر مقامى ، ارزش است .(423) (تب علينا)
6 يكى از آداب دعا، ستايش پروردگار است كه در اين آيه نيز به چشم مى خورد. (التواب الرحيم )
تفسير آيه : (129) رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَبَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ اءَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
ترجمه آيه : 
پروردگارا! در ميان آنان پيامبرى از خودشان مبعوث كن تا آيات تو را بر آنها بخواند و آنان را كتاب و حكمت بياموزد و (از مفاسد فكرى ، اخلاقى و عملى ) پاكيزه شان نمايد، همانا كه تو خود توانا و حكيمى .
نكته ها: 
O اين آيه ، دعايى ديگر از حضرت ابراهيم عليه السّلام را بازگو مى كند كه بيانگر عظمت فوق العاده روح ، و ترسيم كننده ى سوز و اخلاص درونى اوست . با آنكه خود در حال حيات و از پيامبران برجسته الهى است ، براى نسل هاى آينده دعا مى كند كه پروردگارا! در ميان مردم و ذريّه من ، پيامبرى از خودشان مبعوث كن .
از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: (اءنا دعوة ابى ابراهيم ) من نتيجه اجابت دعاى پدرم ابراهيم هستم كه فرمود: (ربّنا وابعث فيهم رسولاً منهم )(424)
O با آنكه در دعاى ابراهيم عليه السّلام تعليم بر تزكيه مقدّم شده است ، امّا خداوند در اجابت اين دعا، تزكيه را مقدّم داشته تا به ابراهيم هشدار دهد كه تزكيه ، با ارزش تر است و تعليم در مرتبه بعدى است . (يزكّيهم ويعلّمهم الكتاب والحكمة )(425)
پيام ها: 
1 نياز به رهبر آسمانى ، از اساسى ترين نيازهاى جامعه بشرى است . اگر قرن ها قبل براى آن دعا مى شود، نشان دهنده ى اهميّت و ارزش و نقش آن است . (يرفع ابراهيم ... وابعث فيهم ) آرى ، بالا بردن ديوارهاى كعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهى ، بتخانه اى بيش از آب درنمى آيد.
2 هدف از بعثت پيامبران ، تعليم و تزكيه مردم بر اساس كتاب آسمانى است . (يتلوا... يعلّمهم ... يزكّيهم )
3 علم ودانش زمانى نتيجه مى دهد كه همراه با بينش و حكمت ، و همراه با تزكيه و تقوى باشد. (يعلّمهم الكتاب والحكمة ويزكّيهم )
تفسير آيه : (130) وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِّلَّةِ إِبْرَهِيمَ إ لا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَهُ فِى الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِى الاَْخِرَةِ لَمِنَ الصَّلِحِينَ
ترجمه آيه : 
كيست كه از آئين ابراهيم روى بگرداند، مگر كسى كه خود را (فريب داده و) بى خردى كند؟ و همانا ما او را در اين جهان برگزيديم و قطعاً او در جهان ديگر (نيز) از صالحان است .
نكته ها: 
O در آيات قبل ، گوشه هايى از اهداف و شخصيّت حضرت ابراهيم بيان گرديد. اين آيه با توجّه به تابناكى وپاكى چهره ابراهيم وآئين او مى پرسد، چه كسى جز افراد نادان وسفيه از ابراهيم واهداف او اعراض مى كند؟! آئين او به قدرى ارزش دارد كه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله مفتخر است كه راه او راه ابراهيم است . ابراهيم كسى است كه در منطق ، مخالف كافر را مبهوت مى كند: (فبهت الذى كفر )(426) و در شجاعت يك تنه همه بت ها را مى شكند: (فجعلهم جذاذاً)(427) قرآن او را حليم معرّفى مى نمايد ودر صبر و توكّل نيز نمونه و سرآمد است تا آنجا كه درون آتش افكنده مى شود بى آنكه واهمه اى داشته باشد. در سخاوت گوساله چاقى را براى مهمانان كباب مى كند. در تسليم ، كودك خود را در بيابان بى آب و گياه مكه رها كرده و آنگاه كه او به سن نوجوانى مى رسد، به امر خداوند كارد بر گلوى او مى گذارد. آرى ، انسان تنها با فريب دادن خرد خويش مى تواند از اديان الهى گريزان باشد. ((سفه نفسه ))
O ابراهيم عليه السّلام در دعايى از خداوند خواست كه : (اءلحقنى بالصالحين )(428) خداوند دعاى او را استجابت كرده و مى فرمايد: ابراهيم در آخرت از صالحان است .
O كسى كه راه ابراهيم را كه براى نسل بشر، مركز امن ، رهبر معصوم ، رزق فراوان ، توفيق اسلام و تسليم ، قبول توبه و سعادت از خدا طلب مى كند، رها كرده و به دنبال ديگران برود، سفيه و نادانى بيش نيست !!
O در فرهنگ قرآن ، به افرادى كه حقائق را ناديده انگاشته و كفران نعمت كنند، سفيه گفته مى شود. چنانكه به بنى اسرائيل به جهت بهانه هاى بى موردى كه درباره ى تغيير قبله مى گرفتند، سفيه گفته شده است : (سيقول السفهاء) در ذيل آيه ى (و لاتؤ توا السفهاء اموالكم ) نيز از امام عليه السّلام نقل شده است كه فرمود: كسى كه شراب بخورد، سفيه است . چنين شخصى به جاى نوشيدنى هاى مفيد و حلال ، به سراغ آشاميدنى مضرّ و حرام مى رود. آرى ، كسانى كه راه حقّ را رها نموده و بى راهه مى روند، سفيه هستند و آن كس كه در انتخاب رهبر و مكتب ، قدم درست بردارد عاقل است . در حديث مى خوانيم : عقل همان چيزى است كه به وسيله آن خدا عبادت شود وگرنه شيطنت است .
پيام ها: 
1 سفيه كسى است كه منطق ، مكتب ، رهبر و راه حقّ را ناديده گرفته و به دنبال هوسهاى خود يا ديگران رهسپار شود. (سفه نفسه )
2 دين دارى ، خردورزى ، واعراض از آن ، دليل بى خردى است . (من يرغب ... سفه نفسه )
تفسير آيه : (131) إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ اءَسْلِمْ قَالَ اءَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَلَمِينَ 
ترجمه آيه : 
(بخاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگار ابراهيم به او گفت : تسليم شو. گفت : در برابر پروردگار جهانيان تسليم شدم .
پيام ها: 
1 مقامات و الطاف الهى ، بدون دليل به كسى واگذار نمى شود. اگر خداوند ابراهيم را برمى گزيند، به خاطر روحيّه ى تسليم پذيرى او در برابر خداست . (اسلم قال اسلمتُ)
2 فلسفه ى تسليم انسان در برابر خداوند آن است كه او رب العالمين است . (اءسلمت لرب العالمين )
تفسير آيه : (132) وَوَصَّى بِهَآ إِبرهيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَبَنِىَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمْ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلا وَاءَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ
و ابراهيم و يعقوب ، فرزندان خود را به همان آئين سفارش نمودند (وگفتند:) فرزندان من ! خداوند براى شما اين دين (توحيدى ) را برگزيده است . پس (تا پايان عمر بر آن باشيد و) جز در حال تسليم (و فرمانبردارى ) نميريد.
پيام ها: 
1 در فكر سلامت عقيده وايمان نسل وفرزندان خود باشيم و در وصاياى خود تنها به جنبه هاى مادّى اكتفا نكنيم . (وصىّ... فلاتموتن الاّ وانتم مسلمون )
2 راه حقّ، همان راه اسلام و تسليم بودن در برابر خداوند است . انبيا همين راه را سفارش مى نمودند. (وصىّ بها ابراهيم بنيه ويعقوب )
3 خداوند در ميان همه راهها، راه دين را براى ما برگزيده است . (ان اللّه اصطفى لكم الدين )
4 حسن عاقبت ومسلمان مردن مهم است .(429) (فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون )
5 گرچه زمان ومكان مردن به دست ما نيست ، ولى مى توانيم زمينه ى حسنِ عاقبت خود را از طريق عقيده وعمل درست ودعا ودورى از گناه و افراد فاسد، فراهم كنيم . (فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون )

next page

fehrest page

back page