تفسير نور
(جلد اول)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۸ -


تفسير آيه : (73) فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَ لِكَ يُحْىِ اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيُكُمْ ءَايَتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ترجمه آيه : 
پس گفتيم : قسمتى از گاو ذبح شده را به مقتول بزنيد (تا زنده شود و قاتل را معرّفى كند.) خداوند اينگونه مردگان را زنده مى كند و آيات خود را به شما نشان مى دهد، شايد تعقّل كنيد.
پيام ها: 
1 اطمينان و اعتماد مردم را جلب كنيد. حضرت موسى ، شخصا به زدن قسمتى از بدن گاو به مقتول اقدام نكرد، بلكه به مردم فرمود: خودتان اين كار را بكنيد. (اضربوه )
2 اين آيه ، نمونه اى از قدرت خداوند بر زنده كردن مردگان در دنيا به عنوان رجعت و در قيامت براى پاداش است . (كذلك يحيى اللّه الموتى )
3 ديدن نشانه هاى قدرت الهى ، براى تعقّل دائمى انسان هاست ، نه تعجّب لحظه اى . (لعلكم تعقلون )
4 اگر روح و فكر انسان آلوده باشد، ديدن آيات الهى نيز تعقّل را در او برنينگيزد. (تعقّل با واژه ((لعّل )) بكار رفته است .) (لعلّكم تعقلون )
تفسير آيه : (74) ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَ لِكَ فَهِىَ كَالْحِجَارَةِ اءَوْ اءَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاَْنْهَرُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَآءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِوَمَا اللّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه آيه : 
سپس دلهاى شما بعد از اين جريان سخت شد، همچون سنگ يا سخت تر! چرا كه از پاره اى سنگ ها، نهرها شكافته (وجارى ) مى شود وپاره اى از آنها، شكاف برمى دارد و آب از آن تراوش مى كند، و بعضى از سنگ ها از خوف خدا (از فراز كوه ) به زير مى افتد. (امّا دلهاى شما هيچ متاءثّر نمى شود) و خداوند از اعمال شما غافل نيست .
نكته ها: 
O آيات قبل ، بسيارى از الطاف الهى درباره بنى اسرائيل ، از قبيل : رهايى از شرّ فرعون ، شكافته شدن دريا، قبول توبه آنان از گوساله پرستى ، نزول بهترين غذاها، سايه بان قرار دادن ابرها و رهبرى معصوم را يادآور شد و در نهايت ، ماجراى قتل نفس وچگونگى كشف قاتل با يك روش ‍ اعجازآميز را بازگو كرد. خداوند در اين آيه مى فرمايد: به جهت بى توجّهى شما به اين همه نشانه و آيه كه از روى لجاجت وكينه بود، دلهاى شما را قساوت فراگرفت وسنگدل شديد و اى بسا كه دلهايتان از سنگ نيز سخت تر شد.
O سنگ ها، مراحل مختلفى دارند:
الف : خرد مى شوند، از آنها نهرها جارى شده وانسان ها را سيراب مى كنند. (يتفجّر منه الانهار)
ب : انفجار ندارند، ولى حدّاقل خود و اطراف خود را تر مى كنند. (يخرج منه الماء)
ج : از خشيت الهى ، سقوط و سجود دارند. (يهبط من خشية اللّه )
پيام ها: 
1 قساوت و سنگدلى ، بدترين نوع مرض روحى است كه به جهت لجاجت هاى پى درپى ، براى انسان پيدا مى شود. (ثم قست قلوبكم من بعد ذلك )
2 مشاهده ى آيات و الطاف الهى ، در افراد لجوج به جاى تقويت ايمان ، موجب قساوت قلب مى گردد.(369) (قست قلوبكم من بعد ذلك )
3 كارى نكنيم كه نسل ما، شرمنده رفتار ما شود. نياكان سنگدل شدند، ولى خداوند به نسل آنان مى گويد: (قست قلوبكم )
4 علم ، به تنهايى نورانيّت نمى آورد. بعد از ديدن آن همه معجزه ، باز سنگدل شدند. (قست قلوبكم من بعد ذلك )
5 قساوت ، مراحلى دارد. (كالحجارة او اشدّ قسوة )
6 با ساده ترين تشبيه ، عميق ترين معارف را مى توان بيان كرد. (كالحجارة )
7 انتقادات بايد مستند باشد. قرآن كه مى فرمايد: دلهاى بعضى از سنگ سفت تر است ، دليل آن را كه جارى شدن آب از كنار سنگ است ، بيان مى دارد. (و انّ من الحجارة لما يتفجّر...)
8 جمادات ، مرحله اى از شعور را دارا هستند. زيرا خوف و خشيت دارند. (وانّ منها لما يهبط من خشية اللّه )(370)
9 داروى قساوت ، توجّه به علم خداوند است . (كالحجارة ... و مااللّه بغافل )
10 سنگدلى ، در رفتار ما مؤ ثّر است . (قست قلوبكم ... عمّا تعملون )
11 خداوند به همه ى كارهاى ما آگاه است . (وما اللّه بغافل عمّا تعلمون )
تفسير آيه : (75) اءَفَتَطْمَعُونَ اءَنْ يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
ترجمه آيه : 
(پس اى مؤ منان !) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت ،) به (دين ) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عده اى از آنان ، سخنان خدا را مى شنيدند و پس از فهميدنش ، آنرا تحريف مى كردند با آنكه (حقّ را) مى دانستند.
پيام ها: 
1 انتظارِ ايمان آوردن مردم نيز نيكوست ، ولى همه اين توفيق را ندارند، شما هم انتظار آن را نداشته باشيد. (اءفتطمعون اءن يؤ منوا)
2 با وجود دانشمندان لجوج و خطرناك ، اميدى به اصلاح جامعه نيست . (اءفتطمعون ان يؤ منوا لكم و قد كان ...)
3 در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم . همه يهوديان اهل تحريف نبودند. (فريقٌ منهم ... يحرّفونه )
4 به اصلاح عوام فاسد اميدى هست ، ولى به اصلاح دانشمند منحرف لجوج ، اميدى نيست . (بعد ما عقلوه )
5 شناخت حقّ، غير از قبول حقّ است . افرادى حقّ را مى شناسند، ولى حاضر نيستند به آن اقرار كنند. (يحرّفونه من بعد ما عقلوه )
6 تحريفاتى خطرناك تر است كه كارشناسانه وآگاهانه باشد. (يحرّفونه من بعد ماعقلوه )
7 جاهلِ مقصّر، مورد تهديد است نه جاهل بى خبر. (من بعد ما عقلوه )
8 تحريف ، گناه علما و دانشمندان است . (يحرّفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون )
تفسير آيه : (76) وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوَّاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا اءَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ اءَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه آيه : 
و (همين يهوديان ) هنگامى كه مؤ منان را ملاقات مى كنند، مى گويند: ايمان آورديم ، ولى هنگامى كه بعضى از آنها با بعضى ديگر خلوت مى كنند، مى گويند: چرا آنچه را كه خداوند (درباره ى صفاتِ پيامبر اسلام ) براى شما (در تورات ) گشوده (و بيان كرده ، به مسلمانان ) بازگو مى كنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه پروردگارتان بر ضدّ شما به آن استدلال كنند؟ پس آياتعقّل نمى كنيد؟
نكته ها: 
O برخى از يهود وقتى مسلمانان را مى ديدند، به آنها مى گفتند: چون اوصاف و نشانه هاى محمد صلّى اللّه عليه و آله در تورات ما هست ، ما نيز ايمان آورده ايم . ولى بعضى افراد وقتى به آنان مى رسيدند، آنان را مورد سرزنش و مؤ اخذه قرار مى دادند كه چرا اوصاف و نشانه هاى محمد صلّى اللّه عليه و آله را براى مسلمانان بازگو مى كنيد؟ اگر آنچه در تورات است به آنها خبر دهيد، روز قيامت عليه شما بكار مى گيرند.
پيام ها: 
1 انسان وقتى حقيقت را فهميد، بايد از آن پيروى كند و نبايد با ارعاب و تهديد ديگران و نفوذ مقام اين و آن ، حقيقت را ناديده بگيرد. (قالوا اتحدثونهم بما ...)
اى بسا اگر در آن روز دانشمندان كتمان حقّ نمى كردند، اين همه يهودى و مسيحى وجود نداشت .
2 در نظر منحرفان ، نفاق و كتمان حقيقت براى حفظ موقعيّت و تعصّب نابجا، نشانه ى عقل و عاقلانه عمل كردن است . (اءتحدّثونهم ... اءفلا تعقلون )
تفسير آيه : (77) اءَوَلاَ يَعْلَمُونَ اءَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ 
ترجمه آيه : 
آيا نمى دانند كه خداوند آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مى كنند، مى داند.
پيام ها: 
1 ايمان به حضور و علم خداوند، انسان را از خطاها باز مى دارد. (اءوَلايعلمون انّ اللّه يعلم ...)
2 در نزد خداوند، آشكار و نهان يكسان است . (يعلم ما يسرّون و ما يعلنون )
تفسير آيه : (78)وَ مِنْهُمْ اءُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَبَ إِلا اءَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلا يَظُنُّونَ 
و بعضى از آنان (يهوديان )، افراد درس ناخوانده اى هستند كه كتاب خدا را جز خيالات و آرزوهاى خود نمى دانند، آنها تنها پايبند گمان خويشند.
نكته ها: 
O برخلاف گروه پيشين ، كه دانشمند بوده و به اوصاف و نشانه هاى پيامبر اسلام در تورات آشنايى داشتند، ولى كتمان حقيقت مى كردند، مردم عوام كه از محتواى كتاب آسمانى خبرى نداشتند، با آرزو و خيال زندگى مى كردند. آنها فكر مى كردند كه يهود، نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا هستند و به جهنّم نمى روند و اگر مجازاتى هم براى آنان باشد، چند روزى بيشتر نيست .(371)
پيام ها: 
1 بايد جامعه ى خود را شناخت و با افكار و عقائد حاكم بر مردم زمان خود، آشنا بود. (و منهم اُميّون )
2 با وجود كتاب و معلّم ، امّى بودن و بى سواد بودن ، نقص است و بايد براى دست يابى به كتاب حقّ، همه تلاش كنند تا مورد انتقاد قرار نگيرند. (و منهم اُميّون لايعلمون الكتاب )
3 بى سوادى وناآگاهى ، زمينه ى رشد خيالات وآرزوهاى نابجاست . (اميّون ... امانى )
4 توقّعات و انتظارات ، بايد بر مبناى علم باشد نه خيال . (الاّ يظنّون )
5 در عقايد، پيروى از گمان و خيال ممنوع است . (ان هم الاّ يظنّون )
تفسير آيه : (79) فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِاءَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا كَتَبَتْ اءَيْدِيهِمْ وَوْيْلٌ لَهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ
ترجمه آيه : 
پس واى بر كسانى كه مطالبى را با دست خود مى نويسند، سپس مى گويند: اين از طرف خداست ، تا به آن بهاى اندكى بستانند، پس واى بر آنها از آنچه دست هايشان نوشت و واى بر آنها از آنچه (از اين راه ) به دست مى آورند!
نكته ها: 
O تنها آيه اى كه در آن سه بار كلمه ((ويل )) بكار رفته ، همين آيه است كه خطر علما و دانشمندان دنياپرست را مطرح مى كند.
پيام ها: 
1 دين سازى ، جريانى خطرناك در طول تاريخ بوده است . (يكتبون الكتاب ...)
2 بدعت ، دين سازى ، دين فروشى و استحمار مردم ، از جمله خطراتى است كه از ناحيه ى دانشمندان فاسد، جامعه را تهديد مى كند. (يقولون هذا من عنداللّه )
3 مواظب قلم ها، كتاب ها، مقالات زهرآلود، تحريف گر و بدعت گزار باشيد و به هر عالمى اعتماد نكنيد. (يكتبون ... يقولون هذا من عند اللّه )
4 مردم به صورت فطرى علاقمند به مذهب هستند، لذا بسيارى از شيّادان ، سخنان خود را به نام دين ومذهب به مردم تحويل مى دهند. (يقولون هذا من عنداللّه )
5 يكى از انگيزه هاى بدعت و افترا، رسيدن به دنياست . (ثمنا قليلا)
6 از بدترين درآمدها، درآمدِ دين فروشى است . (ويل لهم ممّا يكسبون )
7 شديدترين عذاب ها متوجّه كسانى است كه به تفكّر واعتقاد مردم خيانت مى كنند. تكرار كلمه (ويل )
8 هر انحرافى كه در طول تاريخ در اثر بدعتى بوجود آيد، گناهش به گردن بدعت گزار است . (يكسبون ) دلالت بر استمرار دارد.
تفسير آيه : (80) وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلا اءَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ اءَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ اءَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ
ترجمه آيه : 
و (يهود) گفتند: جز چند روزى محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسيد، بگو: آيا پيمانى از نزد خدا گرفته ايد كه البتّه خداوند هرگز خلاف پيمان خود نمى كند، يا اينكه بر خداوند چيزى را نسبت مى دهيد كه به آن علم نداريد؟
نكته ها: 
O از جمله انحرافات عقيدتى يهود، اين بود كه مى گفتند: اگر بر فرض ما گنهكار باشيم ، كيفر ما از ديگران كمتر است و چند روزى بيشتر، عذاب نخواهيم شد!. زيرا ما از ديگران برتريم . خداوند در اين آيه ، بر اين طرز تفكّر خط بطلان مى كشد.
پيام ها: 
1 امتيازطلبى ، از جمله خصوصيّات يهود است . (و قالوا)
2 افكار و گفتارهاى ناروا را بى پاسخ نگذاريد. (قالوا... قل )
3 برترى طلبى ، نژادپرستى وآرزوى بدون عمل ، ممنوع است . (قالوا لن تمسّنا النار... ام تقولون )
4 همه در برابر قانون يكسان هستند، خداوند وعده و پيمانى براى نجات قومى خاص نداده است . (قل اتّخذتم عند اللّه عهداً)
5 نا آگاهى از معارف دين ، سبب نسبت دادن خرافات به دين مى شود. (ام تقولون على اللّه ما لاتعلمون )
تفسير آيه : (81) بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَاءَحَطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فاءُوْلََّئِكَ اءَصْحَ بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَا لِدُونَ
ترجمه آيه : 
آرى ، هر كس بدى كسب كند و گناهش او را فراگيرد (و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند)، آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند بود.
نكته ها: 
O برخلاف گمان بنى اسرائيل كه خيال مى كردند كيفر خداوند درباره ى آنان با كيفر الهى نسبت به ديگران تفاوت دارد، اين آيه مى فرمايد: همه در برابر قانون يكسان هستند و اگر آثار گناهان ، چنان انسان را احاطه كند كه فرصت توبه و بازگشت نداشته باشد، براى هميشه در جهنّم خواهد بود.
پيام ها: 
1 در برابر خيالات و موهومات ، با صراحت و قاطعيّت برخورد كنيد. (بلى مَن )
2 كيفر و پاداش براساس آرزو نيست ، بلكه براساس عمل است . (بلى مَن كسب )
3 آن دسته از گناهان كيفر دارند كه آگاهانه و از روى عمد و اختيار مرتكب شده باشيم ، نه بر اساس جهل يا جبر. (كسب )
4 گناهكار به خيال كسب سود و بهره ، گناه مى كند. (كسب سيّئة )
5 هر گناهى ، آثار و عوارضى دارد كه آن عوارض مى تواند انسان را در خود غرق كند. (اءحاطت )
6 انسان فطرتا پاك است ، ولى گناه و خطايا بر او عارض شده ، او را احاطه كرده و جوهر او را عوض مى كنند. (احاطت به خطيئته )
7 خوى وخصلت گناهكارى ، موجب جاودانگى در آتش دوزخ است . (مَن كسب ... احاطت ... خالدون )
تفسير آيه : (82) وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ اءُوْلََّئِكَ اءَصْحَا بُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَا لِدُونَ
ترجمه آيه : 
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند ماند.
پيام ها: 
1 در كنار تهديد، بشارت لازم است . آيه قبل كيفر گنهكار را مطرح كرد، اين آيه پاداش نيكوكار را. (الّذين آمنوا و عملوا... اصحاب الجنّة )
2 ايمان ، از عمل جدا نيست . (آمنوا و عملوا...)
3 ملاك بهشت ، ايمان و عمل است ، نه خيال و آرزو. (الّذين آمنوا وعملوا... اصحاب الجنّة )
4 انجام يك عمل صالح كفايت نمى كند، بلكه داشتن خوى نيكوكارى و انجام هرگونه كار صالحى لازم است . (عملوا الصالحات )، ((الصالحات )) جمع و همراه با (الف ولام ) آمده است ، لذا همه ى كارهاى نيك را در برمى گيرد.
تفسير آيه : (83) وَإِذْ اءَخَذْنَا مِيثَقَ بَنِى إِسْر ءِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلا اللّهَ وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِى الْقُرْبَى وَالْيَتَمى وَالْمَسَكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَاءَقِيمُواْ الصَّلَو ةَ وَءَاتُواْ الزَّكَو ةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلا قَلِيلاًمِّنكُمْ وَ اءَنْتُمْ مُّعْرِضُونَ
ترجمه آيه : 
و (بياد آريد) زمانى كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم ، جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان ، احسان كنيد و با مردم ، به زبان خوش سخن بگوييد و نماز را برپاى داريد و زكات بدهيد. امّا شما (با اينكه پيمان بسته بوديد،) جز عدّه ى كمى ، سرپيچى كرديد وروى گردان شديد.
نكته ها: 
O احسان ، جامع ترين و وسيع ترين واژه در باب نيكى است . در حال فقر والدين ، احسان مادّى و در حال غناى آنان ، احسان روحى . چنانكه احسان به يتيم شامل ؛ تاءديب ، حفظ حقوق ، محبّت و تعليم او مى شود.
اصول همه ى اديان يكى است . چون همه ى اين ميثاق ها، در اسلام نيز هست .
پيام ها: 
1 خداوند از طريق عقل ، فطرت و وحى ، از مردم پيمان مى گيرد. (اخذنا ميثاق )
2 توحيد، سرلوحه ى مكتب انبياست . و بعد از آن كارهاى نيك قرار گرفته است . (لاتعبدوا الاّ اللّه و بالوالدين احسانا)
3 در كنار توحيد، احسان به والدين مطرح است . (لاتعبدوا... وبالوالدين احسانا)
4 احسان به والدين بايد شخصاً صورت گيرد، نه با واسطه . حرف ((ب )) در ((بالوالدين )) به معناى مباشرت شخصى است . (بالوالدين احسانا)
5 گرايش به يكى از پدر و مادر، ممنوع است . (بالوالدين احسانا)
6 ابتدا خويشان نيازمند، سپس ديگران . (ذى القربى واليتامى و...) البتّه در بين خويشاوندان نيز اولويّت ها محفوظ است . (اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض )(372)
7 احسان بايد همراه با ادب و بدون منّت باشد. در كنار احسان ، جمله (قولوا للناس حسنا) آمده است .
8 اگرچه به همه ى مردم نمى توان احسان كرد، ولى با همه مى توان خوب سخن گفت . (قولوا للنّاس حُسنا)
9 برخورد خوب و گفتار نيكو، نه تنها با مسلمانان ، بلكه با همه ى مردم لازم است . (قولوا للنّاس حُسنا)
10 علاوه بر پرداخت زكات ، احسان به مستمندان و ايتام نيز لازم است . در آيه هم زكات آمده و هم احسان به مساكين . (احسانا... والمساكين ... واتوا الزكوة )
11 نماز ورابطه با خداوند، از زكات ورابطه با فقرا جدا نيست . (اقيموا الصلوة واتوا الزكوة )
12 نماز و زكات در اديان ديگر نيز بوده است . (اقيموا الصلوة واتوا الزكوة )
13 اعتقاد به توحيد، احسان به والدين وايتام ومساكين ، همراه با دستور پرداخت زكات وبرخورد نيكو با مردم ، وبپاداشتن نماز، نشانه ى جامعيت اسلام است .
14 اداى حقوق ، داراى مراتب و مراحلى است . اوّل حقّ خداوند، سپس والدين ، سپس خويشاوندان ، سپس يتيمان كه كمبود محبّت دارند وآنگاه مساكين كه كمبود مادّيات دارند.
15 تمام احكام اعتقادى ، اخلاقى وفقهى ، ميثاق وعهد خدا با انسان است . بعد از (ميثاق ) سخن از عقيده توحيدى ، احسان به والدين ، نماز وزكات آمده است .
تفسير آيه : (84) وَإِذْ اءَخَذْنَا مِيثَقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَآءَكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ اءَنْفُسَكُمْ مِّن دِيَرِكُمْ ثُمَّ اءَقْرَرْتُمْ وَاءَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
ترجمه آيه : 
و (بياد آريد) هنگامى كه از شما پيمان گرفتيم ، خونهاى يكديگر را نريزيد و همديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد، پس شما (به اين پيمان ) اقرار كرديد و خود بر آن گواه هستيد.
نكته ها: 
O شايد مراد از ميثاق بنى اسرائيل درباره ى احترام به خون مردم ، آيه 32 سوره مائده باشد كه مى فرمايد: بر بنى اسرائيل نوشتيم كه هر كس شخصى را بدون دليل و از روى فساد در زمين بكشد، گويا همه مردم را كشته است .
O حقّ حيات ، اوّلين حقّ براى هر انسان است و قتل نفس از گناهان كبيره مى باشد. در سوره ى نساء آيه 93 مى خوانيم : هر كس با اختيار و دانسته مسلمانى را بكشد، براى هميشه در دوزخ و مورد غضب خداوند است . همچنان كه در سوره ى مائده آيه 32 كشتن يك نفر را بدون هيچ جرمى برابر با كشتن همه مردم شمرده است . در حديث آمده است : تمام گناهان مقتول به گردن قاتل مى افتد. و نيز آمده است : اگر اهل آسمان ها و زمين در قتل يك نفر شريك شوند همه به دوزخ مى افتند.
O روش طاغوت ها آن است كه براى محكم كردن پايگاه خود، قلعه ها و كاخها بنا مى كنند و مردم را آواره كرده و مورد آزار و هتك حرمت قرار مى دهند. در حالى كه حتّى بستانكار حقّ ندارد، بدهكار را مجبور به فروش خانه خود نمايد. و اگر شخصى در مسجد براى خود جاى بگيرد، كسى حقّ ندارد در آنجا نماز بخواند. و هر كس زودتر از ديگرى مكانى را براى كار يا عبادت يا كشاورزى انتخاب نمود، در اولويّت قرار مى گيرد و احدى حقّ مزاحمت ندارد.
O انتقاد از يهوديان زمان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه در جمله ((اقررتم و انتم )) به چشم مى خورد به خاطر عملكرد نياكانشان است . آرى ، هركس به كار شخصى يا قومى مربوط به زمان هاى گذشته يا آينده راضى باشد، شريك در آن قلمداد مى شود.
پيام ها: 
1 براى اطمينان از انجام كارهاى مهم ، سفارش و فرمان كافى نيست ، ميثاق و عهد لازم است . (اخذنا ميثاقكم )
2 امنيّت جان و وطن ، سفارش همه مكاتب الهى است . (لاتسفكون ، لاتخرجون )
3 علاقه به وطن ، يك حقّ فطرى و طبيعى است و سلب اين حقّ، ظلم آشكار است . (ولا تخرجون اءنفسكم من دياركم )
4 جامعه به منزله ى پيكرى واحد است كه افراد آن ، اعضاى اين پيكرند. (دماءكم ، انفسكم )(373)
تفسير آيه : (85) ثُمَّ اءَنْتُمْ هََّؤُلاَ ءِ تَقْتُلُونَ اءَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِّنْكُمْ مِّنْ دِيَرِهِمْ تَظَهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالاِْثْمِ وَالْعُدْوَ نِ وَإِنْ يَاءْتُوكُمْ اءُسَرَى تُفَ دُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ اءَفَتُؤْمِنُونَبِبَعْضِ الْكِتَبِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَآءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَ لِكَ مِنْكُمْ إِلا خِزْىٌ فِى الْحَيَو ةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَمَةِ يُرَدُّونَ إِلَىَّ اءَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه آيه : 
امّا اين شما هستيد كه يكديگر را به قتل مى رسانيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان (آواره و) بيرون مى كنيد و بر عليه آنان ، به گناه وتجاوز همديگر را پشتيبانى مى كنيد. ولى اگر همانان به صورت اسيران نزد شما آيند، بازخريدشان مى كنيد (تا آزادشان سازيد) در حالى كه (نه تنها كشتن ، بلكه ) بيرون راندن آنها (نيز) بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى آوريد وبه برخى ديگر كافر مى شويد؟ پس ‍ جزاى هر كس از شما كه اين عمل را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان ، چيزى نخواهد بود و روز قيامت به سخت ترين عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست .
نكته ها: 
O خداوند در اين آيه ، بنى اسرائيل را سرزنش ‍ مى كند كه عليرغم پيمان و ميثاقى كه داشتيد، همديگر را كشتيد و يكديگر را از سرزمين هايتان بيرون كرديد. شما موظّف بوديد يك جامعه ى متّحد براساس روابط صحيح خانوادگى و رسيدگى به محرومان تشكيل دهيد، ولى به جاى آن در گناه و تجاوز به حقوق ديگران ، يكديگر را يارى و حمايت نموديد و در جامعه ، هرج و مرج و تفرقه و خونريزى را رواج داديد. با حمايت شما، حاكمان ظالم جراءت قتل و تبعيد پيدا كردند و عجيب اينكه شما به حكم تورات ، اگر در اين درگيرى ها اسيرى داشته باشيد با پرداخت فديه آزادش ‍ مى نماييد، در حالى كه حكم تورات را در تحريم قتل و تبعيد، گوش نمى دهيد. حاضريد همديگر را بدست خود بكشيد، ولى حاضر نيستيد اسير يكديگر باشيد! اگر اسارت توهين است ، كشتن از آن بدتر است ، و اگر فديه دادن و آزاد كردن اسيران ، فرمان تورات است ، نهى از قتل و تبعيد هم فرمان خداوند است ! آرى ، شما تسليم فرمان خداوند نيستيد، بلكه آيات الهى را هر جا مطابق ميل و سليقه ى خودتان باشد مى پذيريد وهر كجا نباشد، زير بار نمى رويد.
O اين آيه نسبت به خطر التقاط، هشدار مى دهد كه چگونه افرادى بخشى از دين را مى پذيرند و قسمت ديگر آنرا رها مى كنند. مسلمانانى كه به احكام فردى عمل مى كنند، ولى نسبت به مسائل اجتماعى بى تفاوتند، بايد در انتظار خوارى و ذلّت دنيا و عذاب قيامت باشند. اى بسا كسانى كه شرايط و احكام نماز و روزه را مراعات مى كنند، ولى در شرايط و وظايف حاكم و حكومت ، متعهّد نيستند.
پيام ها: 
1 قرآن ، كشتنِ ديگران را، به كشتن نفسِ خود تعبير كرده است تا بگويد ديگركشى ، خودكشى است و افراد يك جامعه همچون اعضاى يك پيكرند. (تقتلون انفسكم )
2 يارى رسانى وهمكارى در گناه وتجاوز، ممنوع است .(374) (تظاهرون عليهم بالاثم والعدوان )
3 علامت ايمان ، عمل است و اگر كسى به دستورات دين عمل نكند، گويا ايمان ندارد. (اءفتؤ منون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض ) قرآن ، به جاى انتقاد از اينكه چرا بعضى دستورات را عمل مى كنيد و بعضى را رها مى كنيد، فرموده است : چرا به بعضى ايمان مى آوريد و به بعضى كفر مى ورزيد.
4 نشانه ى ايمان واقعى ، عمل به دستوراتى است كه برخلاف سليقه هاى شخصى انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق ميل انسان ، نشانى از ميزان ايمان واقعى ندارد. (تقتلون ، تفادوهم ) (در كشتن يكديگر به تورات كارى نداريد، ولى در آزاد سازى اسيران اهل ايمان مى شويد!)
5 كفر به بعضى از آيات ، در واقع كفر به تمام احكام است . و به همين جهت جزاى كسانى كه به قسمتى از آيات عمل نكنند، خوارى دنيا و عذاب قيامت خواهد بود. (خزى فى الحيوة الدنيا... يردّون الى اشدّ العذاب )
تفسير آيه : (86) اءُوْلَّئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَو ةَ الدُّنْيَا بِالاَْخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ
ترجمه آيه : 
آنها كسانى هستند كه زندگى دنيا را به بهاى (از دست دادن ) آخرت خريده اند، پس در مجازات آنان تخفيفى داده نمى شود و آنها يارى نخواهند شد.
نكته ها: 
O اين آيه ريشه ى پيمان شكنى ها، قتلِنفس ها و عمل نكردن به برخى آيات را چنين بيان مى كند: آنها دنبال زندگى دنيوى هستند وتنها به قوانينى كه منافعشان را تاءمين كند، پاى بند هستند وبه هر قانونى كه ضررى به منافع دنيوى آنان بزند بى اعتنايند. پس عذاب الهى براى اين رفاه طلبان دنياپرست ، تخفيف ندارد و بر خلاف خيال و گمانشان كه ادّعا مى كنند؛ يا اصلا عذاب نخواهند شد و يا چند روزى بيشتر مجازات نمى بينند، آنان نيز مثل همه ى مجرمان ، در برابر اعمال خود مسئولند.
پيام ها: 
1 انسان ، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. تمام آياتى كه مى فرمايد: انسان دنيا را خريد و آخرت را فروخت ، دليل اين هستند كه انسان مجبور نيست ، بلكه اختيار دارد و خود با فكر و مقايسه ، مى سنجد و انتخاب مى كند. (اشتروا)
2 همه در برابر قانون الهى يكسان هستند. (فلا يخفّف ) اينكه بنى اسرائيل خود را نژادِ برتر، فرزند ومحبوب خدا مى دانند، گمان و وهمى بيش نيست . قهر الهى براى هيچ انسان و نژادى كه در مسير لجاجت و كفر است ، استثنا برنمى دارد.
3 دنياطلبى ، يكى از انگيزه هاى قتل مى باشد. (تقتلون انفسكم ... اشتروا الحيوة الدنيا)
تفسير آيه : (87) وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكِتَبَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ ءَاَتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنتِ وَاءَيَّدْنَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ اءَفَكُلَّمَا جَآءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوىَّ اءَنفُسُكُمْ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُم وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ
ترجمه آيه : 
و همانا ما به موسى كتاب (تورات ) داديم و از پس او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و به عيسى بن مريم (معجزات و) دلايل روشن بخشيديم و او را با روح القدس ، تاءئيد ويارى نموديم . پس چرا هرگاه پيامبرى چيزى (از احكام ودستورات ) بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبّر ورزيديد.(و به جاى ايمان آوردن به او) جمعى را تكذيب و جمعى را به قتل رسانديد؟!
نكته ها: 
O اين آيه از استمرار لطف خداوند براى هدايت مردم سخن مى گويد. كه پس از موسى عليه السّلام پيامبرانى چون داوود، سليمان ، يوشع ، زكريّا و يحيى عليهم السلام آمدند و بعد از آن بزرگواران ، خداوند حضرت عيسى عليه السّلام را با دلايل روشن فرستاد كه از سوى روح القدس (375) يارى و تاءييد مى شد، ولى بنى اسرائيل راه استكبار و گردنكشى را پيش ‍ گرفتند و بجاى پذيرشِ هدايت الهى ، به تكذيب و قتل انبيا دست زدند.
O نقل تاريخ انبيا، يك نوع تسلّى براى پيامبر اسلام ومؤ منان است كه تحمّل رنجها براى آنان آسان شود.
پيام ها: 
1 سنّت خداوند، تداوم وجود رهبر آسمانى در ميان مردم است . (قفّينا)
2 تعليم و تربيت ، تعطيل بردار نيست . (قفّينا) فرستادن پيامبران يكى پس از ديگرى ، نشانه ى جريان هدايت در طول تاريخ است .
3 فرشتگان ، به اولياى خدا يارى مى رسانند. (ايّدناه بروح القدس )
4 انبيا بايد به سراغ مردم بروند. (جاءكم الرسول )
5 هدايت ، با هوى وهوس سازگار نيست . (لاتهوى انفسكم )
6 كسى كه تسليم حقّ نباشد، مستكبر است . (لاتهوى انفسكم استكبرتم )
7 هوى پرستى ، انسان را تا پيامبركشى پيش مى برد. (فريقا تقتلون )
8 انبيا براى تحقّق اهداف خويش ، تا پاى جان مقاومت مى كردند. (فريقا تقتلون )

next page

fehrest page

back page