تفسير مجمع البيان جلد ۱

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۰ -


/ سوره بقره / آيه هاى 22 - 21

21. يا ايُّهَاالنّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذى خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.

22. اَلَّذى جَعَلَ لَكُمُ الْاَرْضَ فِراشَاً وَالسَّماءَ بِناءً وَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقَاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ اَنْدادَاً وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

ترجمه

21. [هان ] اى مردم! پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بوده اند، آفريده است، پرستش كنيد؛ باشد كه پرواپيشه سازيد [و پرهيزگار شويد].

22. همان [خدايى ] كه زمين را براى شما [بسان ] فرشى [گسترده ] و آسمان را بنايى [برافراشته ]پديد آورد، و از آسمان، آبى نازل كرد، و با آن از ميوه ها[ى گوناگون ]رزقى براى شما بيرون آورد؛ پس، براى او همتايانى قرار ندهيد، درحاليكه خودتان مى دانيد [ كه او همتايى ندارد].

نگرشى بر واژه ها

«خلق» به معناى انجام دادن كارى است كه سراسر آن با حكمت و مصلحت و اندازه گيرى و نظم شگرف و دقيق منطبق باشد. از همين مادّه و ريشه، واژه هاى «خلق» به معناى «سرشت و طبيعت» و «خلاق» به مفهوم «بهره و سهم» برگرفته شده است.

«ارض» به معناى «كره زمين» و نيز «دست و پاى حيوانات [قوائم ]»(80) و «لرزش» است.

«جَعَلَ» از «جَعْلْ» به معناى «بوجودآوردن»، «آفريدن» و «پديدارساختن» آمده است.

«فراشاً»: فراش جمع «فرش» است. «بساط» و «مهاد» نيز به همين معنا آمده اند. امّا فراشاً در اينجا، به مفهوم زمين است.

«السّماء»: آسمان نيلگون را بدان جهت كه از زمين بالاتر است، آسمان گفته اند. در فرهنگ عرب، هر چيزى را نسبت به چيز ديگرى كه بالاتر و بلندتر از آن است، «سماء» مى گويند.

«ماء» به معناى آب است. اصل آن «موه»، جمع آن «امواه» و تصغير آن «مويه» است.

«من السّماء»: از آسمان.

«انداداً» جمع «ندّ» به معناى «همتا و همانند» است و گاه به معناى «همطراز» و «ضد» نيز آمده است.

تفسير

در آيه اى كه ذكر آن گذشت، خداوند همه مردم را مخاطب قرار مى دهد، خواه توحيدگرا و دين باور يا شرك گرا؛ و مى فرمايد: «هان اى مردم! اى انسانها!»؛ زيرا هر آيه اى كه با «يا ايّهاالنّاس» شروع شود، متوجّه تمامى بشريت است و جز كودكان و كسانى كه از نعمت خرد محروم اند، همه را دربرمى گيرد، و هر آيه اى كه با «يا ايّهاالّذين آمنوا» آغاز شود، روى سخنش در درجه نخست، مردم باايمان است.

«اعبدوا ربّكم»

از راه پرستش و عبادت خدا، به پروردگارتان تقرّب جوييد.

ابن عبّاس مى گويد: منظور اين است كه خداى را يكتا و بى همتا بشناسيد.

«الّذى خلقكم ...»

خداى پرمهر در ترسيم نعمتهاى گرانى كه به انسانها ارزانى داشته است، آفرينش آنان و پيشينيانشان را يادآور مى شود تا آفريدگار خود را فراموش نسازند، و از گناه - كه نافرمانى اوست - دورى جويند و پروا را پيشه خود سازند: «لعلّكم تتّقون».

برخى گفته اند: منظور از واژه «تتّقون»، پرستش خدا و بندگى اوست؛ همانسان كه مى فرمايد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإنْسَ اِلّا لِيَعْبُدُونِ.»(81) (و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.)

به اعتقاد بعضى از مفسّران، معناى آيه شريفه اين است كه: خداى را بپرستيد تا پرهيزگار شويد و از گناه و زشتى دورى جوييد.

با اين توضيح، شايد واژه «لعلّ» به معناى نرمش و ادب در اندرزگويى و پنددهى آمده باشد، نه براى بيان ترديد؛ چرا كه درمورد آفريدگار هستى، ترديد راه ندارد.

در ادبيات عرب نيز اين واژه گاه در بيان ثمره كار و اثر آن بكار رفته است؛ نظير اين جمله: «اِعْمَل لعلّك تأخذالاجره» (كار انجام ده تا مزد بگيرى).

سيبويه مى گويد: دليل آمدن واژه «لعلّ» در اين آيه شريفه، برانگيختن حسّ ِ اميد و نويد در بندگان است؛ همانگونه كه قرآن اين مطلب را در دعوت موسى (ع) نيز ترسيم مى كند و مى فرمايد:

«فَقُولا لَهُ قَوْلَاً لَيِّنَاً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَوُ يَخْشى .»(82)

و با او سخنى نرم گوييد، شايد پند پذيرد يا [از خدا] بترسد.

و بدينوسيله موسى (ع) و هارون را به ثمره دعوت پرخطر خويش اميدوار مى سازد.

برخى از مفسّران گفته اند: آمدن «لعلّ» كه بيشتر در ترديد بكار مى رود، براى آن است كه انسان با اندك عبادت خدا، به غرور و خودبزرگ بينى - كه آفت پيشرفت است - دچار نشود؛ بلكه براى اوج گرفتن و تقرّب به خداوند، با همه وجود تلاش كند و از آنچه او را از رسيدن به هدف بازمى دارد، دورى جويد.

در اين آيات، آفريدگار هستى پس از دعوت به توحيدگرايى و يكتاپرستى، دليل آن را در وهله نخست ارزانى داشتن نعمتهاى گران و رنگارنگ بدانها اعلان مى كند. گويى به همين جهت است كه در آيه شريفه، انواع نعمتها به تصوير كشيده شده تا مردم را در يكتاپرستى و يكتاگرايى و دورى از شرك و كفر راسخ گرداند.

«الَّذى جعل لكم من الارض فراشاً ...»

خدايى كه زمين را براى شما بسان فرش گسترانيد تا بتوانيد از آن بهره ور شويد و در آن سكنى گزينيد؛ و آسمان را همانند سقف برافراشته اى بر بالاى سرتان قرار داد، و باران رحمت خويش را از آسمان فرو فرستاد تا بدينوسيله گياه و نبات و انواع ميوه ها را براى استفاده شما بروياند.

با اين بيان، آفريدگار و روزى دهنده، خداى يكتاست؛ پس، نبايد شرك بورزيد و براى او همتا بگيريد.

«و انتم تعلمون»

اين فراز از آيه شريفه را به صورتهاى مختلف تفسير كرده اند؛ ازجمله:

1. با اينكه نيك مى دانيد معبودانى كه مى پرستيد، نه تنها توانايى ارزانى داشتن اين نعمتهاى بيشمار و گران را بر انسانها ندارند، كه از رساندن كمترين سود يا زيانى نيز ناتوانند.

2. شما خرد و قدرت شناخت درست و باطل را داريد؛ از اين رو، ما باران دلايل را بر شما بارانيديم تا حق را برگزينيد و به توحيدگرايى رو آوريد.

3. دسته اى معتقدند كه روى سخن اين آيه شريفه، يهود و نصارا است و يادآور مى شود كه شما در كتابهاى آسمانى خويش با اين حقايق آشنا هستيد و آنها را خوب مى دانيد.

سيّد مرتضى مى گويد: برخى از اين آيه شريفه چنين دريافته بودند كه زمين كروى شكل نيست، چرا كه به «فراش» تعبير شده است؛ امّا به نظر ما اين نكته با كروى بودن زمين، ارتباطى ندارد؛ زيرا زمين در همانحال كه كروى شكل است، براثر وسعت و بزرگى، بخشهاى گسترده اى دارد كه انسان در آن بساط زندگى گشوده است.