تقويم شيعه

عبدالحسين نيشابورى

- ۱ -


پيشگفتار

آنچه حيات شيعه را با ارزش مى كند

شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا، يسوؤ هم ما يسوؤ نا و يسرهم ما يسرنا.
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: ((شيعيان ما جزئى از ما هستند، كه از اضافه طينت ما خلق شده اند. آنچه ما را ناراحت كند آنان را ناراحت مى كند و آنچه ما را مسرور كند آنان را مسرور مى نمايد))(1).
عمر ما شيعيان را با محاسبه ساعاتى كه در ياد اهل بيت پيامبر (عليه السلام ) باشيم مى توان محاسبه كرد. براى به دست آوردن ارزش و بهاى حقيقى سال و ماه و روزمان ، لحظاتى را بايد محاسبه كنيم كه نام مقدس ‍ محمد و على و فاطمه و يازده امام از فرزندانشان (عليه السلام ) در آنها درخشيده است ، و بايد ساعاتى را به شماره آوريم كه نام حسين (عليه السلام ) به آنها جان داده است ، و بايد روزهايى را به حساب آوريم كه با ياد مهدى صاحب الزمان (عليه السلام ) سپرى كرده ايم .

سرور و غم در شادى و حزن اهل بيت (عليه السلام )

در اعتقاد ما دين جز حب و بغض نيست ، و اين محبت است كه نمى گذارد روزهاى شيرين و تلخ در رابطه با ولايت و برائت از خاطره ها محو شود. در ولادت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) تبسمى روح انگيز بر لب مى نشانيم و در رحلت او مظلوميت على و فاطمه (عليه السلام ) را در دل تازه مى كنيم . در ولادت على (عليه السلام ) با جمع بهشتيان به استقبال او در كعبه مى رويم ، و در شهادت او خون دل سى ساله على (عليه السلام ) از ظلم سقيفه را با تمام وجود احساس مى كنيم .
در ولادت زهرا (عليه السلام ) با لبخند پيامبر و خديجه (عليه السلام ) غنچه روحمان مى شكفند و بى اختيار متبسم مى شويم ، و در شهادت او ضربه در را بر پهلوى خود احساس مى كنيم ، و به ياد آن سيلى صورت خود را سرخ مى كنيم ، بر جود حسن (عليه السلام ) مى باليم و بر تنهايى مظلومانه او مى ناليم . در غدير اوج سرور را در مى نورديم و تابلوى بزرگترين عيد الهى را بر بلندترين قله جهان نصب مى نماييم . در عاشورا از قله غم قصه عظيم ترين غصه را مرور مى كنيم و اشك مى ريزيم و از خود بى خود مى شويم .
شيعه جنازه مقدس پيامبرش را رها نمى كند و به سقيفه نمى رود. شيعه فاطمه (عليه السلام ) را در پشت در و على (عليه السلام ) را طناب بر گردن تنها نمى گذارد. شيعه با خاموش شدن چراغ خيمه ها در شب عاشورا خود را در تاريكى شب گم نمى كند. شيعه با لبيك دائمى خود نداى هل من ناصر حسين (عليه السلام ) را پاسخ مثبت مى دهد. شيعه سم اسبها را بر سينه خود احساس مى كند. شيعه به ياد خيمه هاى سوخته در آتش مى دود و ((ياحسين )) مى گويد.
شيعه كنار محمل زينب (عليها السلام ) سر مى شكند. شيعه به ياد كودكان در بيابان دويده كربلا در روز عاشورا پابرهنه مى گردد. شيعه چشمان اشكبار خاندان حسين (عليه السلام ) را كنار سر بريده تنها نمى گذارد. شيعه مانند زينب و رباب (عليهم السلام ) با مشاهده چوب خيزران طاقت از كف مى دهد. شيعه هنوز براى رقيه سه ساله (عليه السلام ) در خرابه مرهم مى برد.
شيعه همچنان اربعين را در كربلا حاضر است . شيعه با زينب بر حسين مى گريد، و با سكينه بر على اكبر اشك مى ريزد، و با رباب براى على اصغر سينه داغ مى كند، و با اطفال حرم ((يااباالفضل )) مى گويد. شيعه همراه كاروان اسيران حسينى و زينبى از كربلا تا كوفه و از كوفه تا شام و از شام تا كربلا و از كربلا تا مدينه مى رود. شيعه بر امامان مظلومى كه به دست ميراث خواران سقيفه محبوس و مسموم شدند مى سوزد.
و اين گونه اشك شيعه در سوگ اهل بيت (عليهم السلام ) است و سرورش ‍ در شادى آنان !! شيعه از امامش اين درس ابدى را گرفته است كه ان سرك اءن تكون معنا فى الدرجات العلى فى الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا: ((اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى براى حزن ما محزون باش و براى شادى ما شاد باش )).(2)

دوازده ماه در قرآن

خداوند در قرآن مى فرمايد: ان عده الشهور عند الله اثناعشر شهرا فى كتاب الله يوم خلق السماوات و الاءرض ، منها اءربعه حرم ذلك الدين القيم فلاتظلموا فيهن اءنفسكم ...: ((عدد ماهها نزد خدا در كتاب الهى - از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده - دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است . اين است دين ثابت و پابرجا، پس در اين چهار ماه به خود ستم نكنيد...))(3).
از امام باقر (عليه السلام ) درباره معناى اين كلام خداوند پرسيدند كه مى فرمايد: ان عده الشهور عندالله انا عشر شهرا.... حضرت فرمود: منظور از سال جدم پيامبر (صلى الله عليه و آله ) است ، و ماههاى آن دوازده تاست كه عبارتند از اميرالمؤ منين ، امام حسن ، امام حسين ، امام على بن الحسين ، خود من (يعنى امام باقر)، و بعد از من پسرم جعفر، و پسر او موسى ، و پسر او على ، و پسر او محمد، و پسر او على ، و پسر او حسين ، و پسر او مهدى ، كه دوازده امام اند، و حجتهاى خدا در خلق او و امينانش بر وحى و علم هستند.
چهار ماه كه خدا آنها را ماههاى حرام و محترم شمرده و دين محكم الهى هستند، چهار امام اند كه نام آنها على است : على اميرالمؤ منين ، پدرم على بن الحسين ، على بن موسى و على بن محمد. اقرار به اين امامان دين محكم است . به امامت همه آنان معتقد باشيد تا هدايت يابيد(4).

روش تنظيم كتاب حاضر

در تنظيم كتاب حاضر نكات زير در نظر گرفته شده است :
1. تقسيم اصلى كتاب بر اساس ماه هاى دوازده گانه قمرى در 12 بخش ‍ است . در هر بخش روزهاى هر ماه عنوان اصلى قرار داده شده ، و وقايع هر روز با شماره گذارى و عنوان فرعى آورده شده است .
2. در پايان روزهاى هر ماه به ذكر وقايعى مى پردازيم كه در آن ماه رخ داده ولى روز آن تعيين نشده است .
3. در اكثر ولادت ها و شهادتها قولهاى نادر و خلاف مشهور وجود دارد، كه ما با انتخاب قول اقوى بقيه اقوال را در ذيل آنها يادآور شديم . در مواردى مانند شهادت حضرت زهرا (عليه السلام ) كه چند روز در سال رسما مطرح است همه آنها ذكر مى شود.
4. وقايع مذكور در اين تقويم از ولادت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) تا آغاز غيبت كبرى است .
5. همچنين وقايع تاريخى بسيارى با سند و مدرك وجود دارد، كه به خاطر ربط نداشتن به معصومين (عليهم السلام ) ذكر نشده است .
6. در برخى موارد با توجه به اهميت آنها تفصيل بيشترى داده شده است .
7. در آغاز هر بخش خلاصه اى از وقايع آن ماه و دورنمايى از آنها ذكر شده است .
اميد است اين تقويم ، به پيوند زندگى هايمان با اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام ) تحكيم بيشترى ببخشد، و با تذكر روزهاى غم آنان اندوهناك و با ياد روزهاى خوش آنان شاد باشيم . در اعتقاد ما لذت بردن از زندگى اين گونه است ، و معنادار بودن زندگى جز اين نيست .

عبد الحسين نيشابورى

قم ، محرم 1424، فروردين 1382

محرم الحرام

ماه محرم ماه پر حادثه اى است كه اعظم آنها شهادت سيد الشهداء (عليه السلام ) است . در روزهاى 1،2،3،4،6،7،8،9،10،11،12،13،15،19،20،23،25،26،28و29 اين ماه وقايع رخ داده كه اكثر آنها مربوط به واقعه كربلاست .
نزديك شدن امام حسين (عليه السلام ) به كربلا، ورود حضرت به اين سرزمين و نامه براى اهل كوفه ، ورود عمربن سعد به كربلا، فتواى شريح قاضى به قتل امام حسين (عليه السلام ) و تراكم لشكر يزيد، ملاقات امام حسين (عليه السلام ) با ابن سعد، منع آب از امام حسين (عليه السلام )، محاصره خيمه ها در كربلا، آمدن امان نامه براى فرزندان ام البنين (عليه السلام )، در خواست تاءخير جنگ ، آمدن لشكر تازه نفس به كربلا، خطابه امام حسين (عليهم السلام ) براى اصحابش ، سخنان امام (عليه السلام ) با اهل بيتش ، سخنان زينب كبرى (عليه السلام ) با امام حسين (عليه السلام )، همه اينها مراحلى از واقعه كربلاست كه قبل از شهادت امام حسين (عليه السلام ) در ماه محرم بوقوع پيوسته است .
شهادت سيد الشهداء امام حسين (عليه السلام )، شهادت قمر بنى هاشم حضرت عباس (عليه السلام )، شهادت حضرت على اكبر (عليه السلام )، شهادت قاسم بن حسن (عليه السلام )، شهادت باب الحوائج على اصغر (عليه السلام )، شهادت عبد الله بن حسن (عليه السلام )، شهادت حبيب بن مظاهر اسدى و مسلم بن عوسجه ، شهادت حر بن يزيد رياحى و جون غلام ابى ذر غفارى ، و شهادت اصحاب باوفاى امام حسين (عليه السلام )، شهادت زوجه وهب به دست غلام شمر، جلوه هاى بزرگترين پرونده شهادت است كه در ماه محرم تحقق يافته است .
آمدن ذوالجناح با يال خونين به خيمه فاطميات ، ماتم و ناله و گريه پردگيان حرم بر سيد الشهداء (عليه السلام ) و اولاد او، غارت اموال از خيام امام حسين (عليه السلام )، غارت لباس و زره از بدن مطهر شهداى كربلا، به آتش ‍ كشيدن خيمه هاى آل الله ، فرار فاطميات و علويات در بيابانها، شهادت دختران كوچك در كنار خيمه ها، جدا شدن سرهاى مطهر امام حسين (عليه السلام ) و اهل بيت و اصحاب ، وقايعى است كه پس از شهادت امام حسين (عليهم السلام ) بوقوع پيوسته ، و همه در ماه محرم بوده است .
راءس مطهر امام حسين (عليه السلام ) در تنور خولى در كوفه ، حركت كاروان اسرار از كربلا، حركت اهل بيت امام حسين (عليه السلام ) به سوى كوفه ، دفن شهداى كربلا، ورود اهل بيت (عليهم السلام ) به كوفه ، اسراى اهل بيت (عليهم السلام ) در مجلس ابن زياد، اسراى اهل بيت (عليهم السلام ) در زندان كوفه ، خبر شهادت امام حسين (عليهم السلام ) در مدينه و شام ، شهادت عبد الله بن عفيف ، وقايعى است كه در ماه محرم كوفه به خود ديده است و سپس اهل بيت (عليهم السلام ) در شهرهاى عراق و شام گردانده شدند و در همين ماه بود كه با شام رسيدند.
وقايع ديگرى در ماه محرم اتفاق افتاده كه برخى قبل و بعضى ديگر بعد از واقعه كربلا بوده است ماجراى شعب ابى طالب (عليه السلام )، جنگ ذات الرقاع ، اولين جمع آورى زكات ، نوشتن صحيفه ملعونه ، وفات حذيفه بن يمان قبل از ماجراى كربلا در ماه محرم بوقوع پيوسته است .
قيام مردم مدينه بر عليه يزيد پس از شهادت امام حسين (عليه السلام )، قتل ابن زياد، وفات ام سلمه و ماريه قبطيه دو همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، شهادت حضرت سجاد (عليه السلام )، خروج زيد بن على بن حسين (عليه السلام )، كلام عاشورايى امام رضا (عليه السلام )، تبعيد امام جواد (عليه السلام )، وقايعى است كه پس از شهادت امام حسين (عليه السلام ) در ماه محرم اتفاق افتاده و ان شاء الله قيام حضرت مهدى (عليه السلام ) نيز در ماه محرم و در روز عاشورا خواهد بود.
اينها خلاصه وقايعى بود كه در ماه محرم الحرام رخ داده ، كه در اين بخش به تفصيل آنها خواهيم پرداخت .

1 محرم

1. آغاز ايام حسينى

اولين روز از ماه حزن و اندوه آل محمد (عليهم السلام ) است ، كه همه انبياء و ملائكه و شيعيان و دوستان اهل بيت (عليهم السلام ) محزون اند. بايد گفت : ماه حزن و اندوه تمام عالم است ، چرا كه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پيراهن پاره پاره سيد الشهداء (عليه السلام ) را از عرش خدا رو به زمين مى آويزند و حزن و اندوه عالم را فرا مى گيرد(5).
همچنين آغاز مجالس عزادارى حضرت اباعبد الله (عليه السلام ) است ، كه مردم را به امور اعتقادى خويش آشنا مى كند، و دستورات دين خود را از حسينيه ها و تكايا و مساجد به خانه هاى فكر و دل خود به ارمغان مى برند. شركت در مراسم عزادارى امام حسين (عليه السلام ) و اشك بر آن حضرت ، از وظايف ما در زمان غيبت امام زمان (عليه السلام ) است .

2. ماجراى شعب ابى طالب (عليه السلام )

در پى بالاگرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قريش پيمان نامه اى نوشتند و طى آن قرار گذاشتند با بنى هاشم تكلم نكنند و با آنان هم سفره و همنشين نشوند و معامله ننمايند؛ و آنان را به گونه اى در فشار قرار دهند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را به قريش تحويل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند. حضرت ابوطالب (عليه السلام ) بنى هاشم را به دره اى كه منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محكم كرده و براى حفظ جان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شبانه روز كمر همت بست .
آن حضرت شبها با شمشير پروانه وار گرد شمع وجود پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مى گرديد و مى فرمود: ((تا زنده ام دست از يارى او بر نمى دارم . او در هر شب چند بار محل خواب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را تغيير مى داد و عزيزترين فرزند خود يعنى امير المؤ منين (عليه السلام ) را به جاى آن حضرت مى خوابانيد، و روز فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت مى گماشت . در مدتى كه در شعب بودند بر آن حضرت و مسلمانان بسيار سخت گذشت ، تا آنجا كه شبها صداى گريه اطفال گرسنه اطفال گريه اطفال گرسنه بنى هاشم را ساكنين اطراف شعب مى شنيدند.
پس از دو سال و چند ماه خداوند موريانه را ماءمور كرد، و پيمان نامه آن را از بين برد بجز اسماء اللهى كه در آن بود. حضرت ابوطالب (عليه السلام ) اين خبر را به كفار داد، و آنان با ديدن چنين معجزه اى دست از تصميم خود برداشتند و بنى هاشم به خانه هاى خود بازگشتند(6).

3. جنگ ذات الرقاع

در سال چهارم هجرت - به تحريك كفار قريش - بين مسلمانان و قبايلى كه اطراف مدينه زندگى مى كردند و قصد محاصره مدينه را داشتند جنگى در گرفت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) با 400 يا 790 نفر از مدينه بيرون رفتند. در اين غزوه حضرت نماز خوف خواندند و جنگ تا سه روز طول كشيد تا شر آنان دفع شد. اين واقعه به قولى در 15 جمادى الاولى بوده است (7).

4. اولين جمع آورى زكات

در روز اول محرم پيامبر (صلى الله عليه و آله ) براى اولين بار ماءمورانى را براى جمع آورى زكات و صدقات به اطراف مدينه فرستاد(8).

5. امام حسين (عليه السلام ) در راه كربلا

روز اول محرم ، امام حسين (عليه السلام ) در قصر بنى مقاتل نزول اجلال فرمودند، و از عبيد الله بن حر جعفى دعوت به يارى نمودند، ولى او اجابت نكرد و بعدا پشيمان شد(9).

6. قيام مردم مدينه بر عليه يزيد

در اين روز در سال 63 ه‍ مردم مدينه براى قيام عليه يزيد حركت كردند. قضيه از آنجا آغاز شد كه جمعى از اهالى مدينه به رهبرى عبد الله بن حنظله به شام رفتند و دستگاه يزيد و شرابخوارى و قمار بازى و سگ بازى او را ديدند، و به مدينه بازگشته و مردم را از وضع فساد دربار اموى آگاه ساختند. با شنيدن اين اخبار همگان بر خلع يزيد اتفاق نمودند، و به سرپرستى عبد الله عليه يزيد قيام نمودند و افراد اموى ساكن مدينه را بيرون كردند. لشكر شام پس از اطلاع از اين قيام به طرف مدينه حركت كرد و واقعه حر پيش آمد(10).

7. كلام عاشورايى امام رضا (عليه السلام )(11)

در روز اول محرم ريان بن شبيب خدمت امام رضا (عليه السلام ) رسيد. حضرت به او فرمود: اى پسر شبيب ، مردم عرب در زمان جاهليت جنگ را در ايام محرم حرام مى دانستند؛ ولى اين امت احترام اين ماه را از بين بردند و حرمت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را رعايت نكردند. در اين ماه خون ما را حلال دانستند، و هتك حرمت ما كردند و فرزندان و زنان ما را اسير نمودند، و سراپرده ما را آتش زدند و اموال ما را غارت كردند و رعايت احترام رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را درباره ما ننمودند.
همانا روز شهادت حسين (عليه السلام ) پلك چشمان ما را مجروح كرد و اشكهاى ما را روان ساخت و دل ما را سوزاند؛ و عزيزما را در زمين كربلا ذليل كرد و نزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. پس گريه كنندگان بايد بر حسين (عليه السلام ) بگريند، زيرا كه گريه بر او گناهان بزرگ را از بين مى برد.
اى پسر شبيب ، اگر خواستى بر چيزى گريه كنى بر حسين بن على (عليه السلام ) گريه كن ، چه اينكه آن حضرت را كشتند چنانچه گوسفند را مى كشند، و با آن حضرت 18 نفر از اهل بيت او كشته شدند كه روى زمين شبيه و نظيرى نداشتند. آسمانهاى هفتگانه و زمينها در شهادت آن حضرت گريستند. چهار هزار ملك روز عاشورا براى نصرت آن حضرت آمده بودند و ديدند حضرت شهيد شده است . لذا پريشان و غبار آلود به مجاورت آن قبر مطهر ماءمور شدند، تا حضرت قائم (عليه السلام ) ظهور كندو از ياران او باشند و شعارشان ((يا لثارات الحسين )) است .
اى پسر شبيب ، اگر دوست دارى كه با ما در درجات عالى بهشت باشى محزون باش براى حزن ما و شاد باش در شادى ما؛ و بر تو باد به ولايت ما كه اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور مى كند... .

2 محرم

1. ورود امام حسين (عليه السلام ) به كربلا

بنابر مشهور در اين روز در سال 61 ه‍ آقا و مولايمان حضرت اباعبدالله الحسين سيد الشهداء (عليه السلام ) با اهل بيت و اصحابشان وارد كربلاى معلى شدند(12).
در آنجا اسب حضرت حركت نكرد. امام (عليه السلام ) پرسيدند: نام اين زمين چيست ؟ گفتند: ((غاضريه )). نام ديگرش را پرسيدند، گفتند: ((شاطئى الفرات )). فرمودند: اسم ديگر هم دارد؟ گفتند: ((كربلا)) هم مى گويند. در اين هنگام حضرت آهى از دل كشيدند و گريه شديدى نمودند و فرمودند: اللهم انى اءعوذ بك من الكرب و البلاء. به خدا قسم زمين كربلا همين است . بخدا اينجا مردان ما را مى كشند! بخدا قسم اينجا زنان و كودكان ما را به اسيرى مى برند! بخدا قسم اينجا پرده حرمت ما دريده مى شود. اى جوانمردان ، فرود آيد كه محل قبرهاى ما اينجاست ...))(13).

3 محرم

1. نامه امام حسين (عليه السلام ) براى اهل كوفه

در اين روز امام حسين (عليه السلام ) براى بزرگان كوفه نامه اى نوشتند و آن را به قيس بن مسهر صيداوى دادند كه به كوفه برساند. ماءمورين در بين راه قيس را گرفتند، و پس از آنكه او بر ضد يزيد و ابن زياد سخن گفت ، او را به شهادت رساندند(14).

2. ورود عمر بن سعد به كربلا

در اين روز عمر بن سعد با شش يا نه هزار سوار براى قتل پسر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) وارد كربلا شد و در مقابل آن حضرت لشكرگاه ساخت و خيمه برافراخت . ورود ابن سعد به كربلا در روز چهارم هم نقل شده است (15).

4 محرم

1. فتواى شريح قاضى به قتل امام حسين (عليه السلام )

در اين روز از سال 61 ه‍ ابن زياد با استناد به فتوايى كه از شريح قاضى گرفته بود، در مسجد كوفه خطبه خواند و مردم را به كشتن امام حسين (عليه السلام ) تحريك كرد(16).

6 محرم

1. يارى طلبى حبيب بن مظاهر از بنى اسد

در شب ششم جناب حبيب بن مظاهر اسدى با اذن امام حسين (عليه السلام ) براى آوردن ياور و كمك ، به قبيله بنى اسد رفت . اسديان پذيرفتند و حركت كردند، ولى جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده اى را فرستاد تا مانع آنها شوند. لذا درگيرى رخ داد كه در اين ميان جمعى از بنى اسد شهيد و زخمى و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت حضرت آمد و جريان را عرض كرد(17).

2. اولين محاصره فرات در كربلا

به نقلى در اين روز عمر سعد، شبث بن ربعى خبيث را همراه سه هزار مرد سفاك با كوبيدن طبل و دهل كنار فرات فرستاد كه اطراف آن را به محاصره در آوردند(18).

3. تراكم لشكر يزيد در كربلا

در اين روز لشكر زيادى براى جنگ با حضرت اباعبدالله (عليه السلام ) جمع شدند(19).

7 محرم

1. ملاقات امام حسين (عليه السلام ) با ابن سعد

در شب هفتم امام حسين (عليه السلام ) با عمر سعد ملعون ملاقات و گفتگو كردند. خولى بن يزيد اصبحى چون عداوت شديدى با امام (عليه السلام ) داشت ماجرا را به ابن زياد گزارش داد و آن ملعون نامه اى براى عمر سعد نوشت و او را از اين ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر كرد(20).

2. منع آب از امام حسين (عليه السلام )

در اين روز آب را بر اهل بيت سيد الشهدا (عليه السلام ) بستند، چه اينكه نامه ابن زياد بدين مضمون رسيد كه نگذاريد حتى يك قطره آب هم به آنها برسد. عمرو بن حجاج زبيدى با چهار هزار تيرانداز ماءمور منع آب فرات شدند، كه به هيچ وجه آبى به خيمه گاه پسر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) برده نشود(21).

8 مرحوم

1. قحط آب در خيمه هاى حسينى

در اين روز آب در خيمه هاى سيد الشهداء (عليه السلام ) ناياب شد(22)

9 محرم (تاسوعا)

1. محاصره خيمه هاى در كربلا

امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: تاسوعا روزى بود كه حسين (عليه السلام ) و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر كثرت سپاه و لشكرى كه براى آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود(23).

2. آمدن امام نامه براى فرزندان ام البنين (عليه السلام )

در اين روز شمر ملعون براى حضرت عباس (عليه السلام ) و برادرانش امان نامه آورد (24). آن لعين خود را نزديك خيام با جلالت حضرت اباعبدالله (عليه السلام ) رسانيد و بانگ بر آورد: اءين بنو اختنا: ((پسران خواهر ما كجايند))؟ ولى آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسين (عليه السلام ) فرمود: جواب او را بدهيد اگر چه فاسق است .
حضرت عباس (عليه السلام ) در جواب فرمودند: چى مى گويى ؟ شمر گفتن نم از جانب امير براى شما امان نامه آورده ام . شما خود را به خاطر حسين (عليه السلام ) به كشتن ندهيد.
حضرت عباس (عليه السلام ) با صداى بلند فرمود: ((لعنت خدا بر تو و بر امير تو (و بر امان تو) باد. ما را امان مى دهيد در حاليكه پسر رسول خدا را امان نباشد))؟! (25)

3. در خواست تاءخير جنگ از سوى امام حسين (عليه السلام )

در عصر تاسوعا امام (عليه السلام ) براى به تعويق انداختن جنگ يك شب ديگر مهلت گرفتند(26).
چون عمر سعد لشكر را آماده جنگ با امام (عليه السلام ) نمود و معلوم شد كه قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عباس (عليه السلام ) فرمود تا يك شب ديگر مهلت بگيرد. آنها در ابتدا قبول نكردند، ولى بعد قبول نمودند كه شبى را صبر كنند(27).

4. آمدن لشكر تازه نفس به كربلا

در اين روز لشكر مجهزى به دستور ابن زياد از كوفه وارد كربلا شد، و شمر نامه ابن زياد را آورد(28).

5. خطابه امام حسين (عليه السلام ) براى اصحابش

در عصر اين روز امام حسين (عليه السلام ) در جمع ياران خطبه اى قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفادارى نمودند(29)

شب عاشورا

1. سخنان اما (عليه السلام ) با اهل بيت و اصحابش

در اين شب امام حسين (عليه السلام ) اصحاب و اهل بيت خود را جمع نمودند و كلماتى را به آنان فرمودند. خلاصه كلمات حضرت اين بود كه من بيعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختيار خود گذاشتم تا به هر جا كه مى خواهيد كوچ كنيد. پس از فرمايشات حضرت ، اهل بيت (عليهم السلام ) و اصحاب كلماتى در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند(30).

2. سخنان زينب كبرى (عليه السلام ) با امام حسين (عليه السلام )

در اين شب بود كه زينب كبرى (عليه السلام ) اشعار يا دهر اف لك من خليل ... را از زبان برادرش امام حسين (عليه السلام ) شنيد، و هنگامى كه متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود: ((اى كاش مرگ مرا نابود ساخته بود و اين روز را نديده بودم )). سپس سيلى به صورت زد و بيهوش ‍ شد. امام (عليه السلام ) خواهر عزيز و مكرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند(31).