آيين رمضان
مناسبتها، احکام، ادعيه و آداب

- ۲ -


بخش اوّل

در محضر ماه مبارك رمضان

الف: اهميت روزه و ماه مبارك رمضان

اگر ما در هر نمازى چند بار از خدى سبحان استعانت مى كنيم و مى گوييم:

{اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعِين}، راه كمك رسانى را هم خدا بيان فرموده است. يعنى اين چنين نيست كه شما به ما بگوييد: كمك برسان و ما رايگان كمك برسانيم، اگر سخن از {اِيّاكَ نَسْتَعِين} است راهش را هم قرآن به ما آموخت كه:

{واستعينوا بالصّبر و الصّلوة}. و اين صبر به «صوم» تفسير و تطبيق شده است. در بيان نورانى امام صادق(عليه السلام) هست كه مى فرمايد: {وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوة }قال يعنى بالصّبر الصّوم، آن گاه فرمود: «اذا نزلت بالرَّجلَ نازلةً او الشدّة فليصمّ».

[(1)1 ـ سوره بقره، آيه 45 و 153 (2)2 ـ روضة المتقين ج3 ص228 ]

نه تنها در مسأله جنگ بلكه اگر مشكلات ديگرى هم برى انسان پيش آيد برى حل آن مشكلات، روزه بگيرد.

بايد ديد اين روزه چه نقشى دارد كه مشكل را حل مى كند؟ انسان را به كجا مى رساند كه بر مشكل پيروز مى شود؟ اين امساك ظاهرى است يا اسرارى دارد كه آن اسرار روح را به مقام بالا مى رساند و روح بلند بر طبيعت فائق مى شود؟

فرمود برى پيروزى بر شدائد روزه بگيريد، خدا از اين راه به شما كمك مى رساند، چون «الصّوم لي و أنا أجزي بِه» اگر كسى برى خدا روزه گرفت، چون كارها بهدست اوست مشكل را حل مى كند، فرمود: ما كارها را برى افراد كه در مسير مستقيماند راحت مى كنيم: {وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى }.

در عظمت ماه مبارك

رسول الله(صلى الله عليه وآله) از ماه مبارك رمضان به «شهر الله» ياد فرمود: «قد أقبل اليكم شهر الله» ماه خدا به شما روى كرد، چون در اين ماه صوم الله مطرح است، چون روزه مال خداست و اين ماه، ماه روزه است، لذا ماه مبارك رمضان را شهر الله مى نامند، چه اين كه ماه رجب «شهر ولايت» است و ماه شعبان هم «شهر نبوت و رسالت». و در دعاهى ماه رجب فرمودند كه از خداوند متعال بخواهيد كه زمينه توفيق ماه مبارك رمضان از هم اكنون برى شما مهيّا و فراهم بشود.

اينطور نيست كه هر كس بتواند به عظمت ماه مبارك رمضان راه بيابد قبل از اين كه مقدماتى را طى كرده باشد.

در روايتى فرمودند: شما نگوييد: رمضان آمد، رمضان رفت، بگوييد: شهر رمضان آمد و شهر رمضان رفت، زيرا رمضان اسمى از اسمهى مبارك خدى سبحان است.

اگر انسان در اين شهرالله به لقاءالله نرسد به باطن روزه نرسيده است، بلكه يك روزهى در سطح طبيعت گرفته است و پاداشى را هم كه به او مى دهند در همان سطح است. اين كه مى فرمايد: «الصّوم لي وَ أنا اجزي به» يعنى روزه مال من است و من شخصاً جزى روزهدار را خواهم داد. سخن از «مَن» است، خودش را مطرح مى كند، روزه ماه من است و من هستم كه جزى روزهدار را مى دهم، به فرشتگان نمى گويم او را بهشت ببريد، من خودم جزى او را مى دهم.

خودش چگونه جزا مى دهد؟ به يك عدهى مى فرمايد: {فَادْخُلِى فِى عِبادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى }. حال آيا در آنجا سخن از خوردن و پوشيدن و نوشيدن است، يا انسان به جايى مى رسد كه از آنچه بنام خوردن و پوشيدن و امثال اينهاست، مى گذرد و به جايى مى رسد كه جى آنها نيست، در عين حال كه خوراكى ها و پوشاكى ها را در مرتبه نازله دارد، فرمود: {إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّات وَنَهَر * فِي مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِيك مُقْتَدِر}

اگر روزه برى اين است كه انسان به تقوا برسد، تقوا دو درجه دارد: يكى همان بهشتى است كه درآن نعمتهى فراوان موجود است: {اِنَّى الْمُتَّقِينَ فِى جَنّات وَ نَهَر} برى لذائذ ظاهرى است، يكى هم عندالله

[(1)1 ـ سوره قمر، آيه54 ]

است، آنجا ديگر سخن از سيب و گلابى نيست. سيب و گلابى از آن جسم و بدن اوست كه «جنّات وَ نَهَر» برى بدن اوست، امّا لقاء حق برى روح اوست. اين سرّ و باطن روزه است.

همه ماهها پشت سر ماه مباركند

امام سجاد(عليه السلام)در دعا وداع مى فرمايد:

«السلام عليك من شهر لاتنافسه الأيام من شهر»

«سلام بر تو ى ماهى كه هيچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد.»

در منافسه وقتى انسان مى دود و مسابقه مى دهد، نفس نفس مى زند تا به مقصد برسد، خدى سبحان هم فرمود: برى گرفتن فضايل منافسه بدهيد: {فَلْيَتَنافَسُ الْمُتَنافِسُون} شما نفس نفس بزنيد تا آن شى ء نفيس و ارزنده را بگيريد.

امام(عليه السلام) در خطاب به ماه مبارك مى فرمايد: هيچ ماه و ايامى و لحظاتى با تو منافسه نمى كند و رقابت ندارد: تو پيشگامى و همه ماهها به دنبال تو هستند. اينچنين نيست كه انسان بگويد: در ماه مبارك رمضان حرفها را مى شنوم و بعداً عمل مى كنم، اگر فعلاً عمل نشود، بعداً هم عمل نمى شود، چون زمانهى ديگر آن قدرت را ندارد كه با ماه مبارك رمضان در كسب توفيق انسان رقابت كنند.

ماه مبارك با همراهانش مى آيد

در بيان نورانى نبى گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)هست كه حضرت مى فرمايد:

«أيّها الناس قد أقبل إليكم شهرالله بالبركة والرّحمة و المغفرة». فرمود: مردم ماه خدا رو كرده است، سخن از آمدن و نزديك شدن نيست، اين ماه به خدا منسوب است و اين ماه خدا با همراهانش به شما رو كرده است «بالبركة و الرحمة و المغفرة» با بركت و رحمت و مغفرت. مواظب باشيد و به استقبالش بشتابيد، آماده باشديد كه او را درست درك كنيد.

«بركت» خير مستدام است، آنچه كه مى ماند بركت است، در بيابان گودالى هايى كه آبها در آن جمع مى شود و مى ماند را «بِركه» مى گويند. اين ماه به همراه بركت، رحمت و مغفرت است. رحمت و مغفرت تنها آمرزش از گناهان نيست، آن درجات عاليه را هم خدى سبحان رحمت مى نامد. رحمت خاصّه كه مخصوص مؤمنين است:

{اِنَّ رَحْمَةَ اللهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِين}

در ماه مبارك رمضان تحصيل اين رحمت خاصّه آسان است.

اول سالِ اهلِ سير و سلوك

از ابن طاووس نقل شده است كه مى فرمايد: عدهى اول سالشان اول فرودين است. يك نوجوان اول سال او اوّل فروردين است كه تلاش مى كند لباس نو بپوشد، درختها اوّل سالشان فروردين است كه لباسهى نو و تازه در بر مى كنند، يك تاجر كه كارگاه توليدى دارد در فرصت ديگرى اوّل سال را تعيين مى كند، امّا آنها كه اهل سير و

[(1)1 ـ اعراف، آيه56 ]

سلوكند، اوّل سالشان ماه مبارك رمضان است، حسابها را از ماه مباركى تا ماه مبارك بررسى مى كنند، كه ماه مبارك رمضان گذشته چه درجهى داشته و امسال چه درجهى دارند، چقدر مطلب فهميده و چقدر مسائل برايشان حل شده است، چقدر در برابر گناه قدرت تمكين داشته و چقدر در برابر دشمن قدرت تصميم دارند.

ماه مبارك رمضان برى سالكان الى الله ماه محاسبه است. لذا امام سجّاد(عليه السلام)فرمود: هيچكس در سراسر جهان به اندازه ما در اين ماه استفاده نكرد.

«و اربحنا أفضل ارباح العالمين».

اگر انسان يك مسافرى است كه سفر ابد در پيش دارد، ره توشه آن سفر ابد را بايد در همين چند روز تهيه كند، و اگر درهى آسمان به چهره مؤمن باز مى شود، و اگر مؤمن مى تواند با وارستگى به باطن عالم راه پيدا كند، و اگر بهترين فرصت، ماه مبارك رمضان است، پس بهترين سود را ماه مبارك رمضان و اهلش دارند.

انسان وارسته عاشق ماه مبارك

رسول الله(صلى الله عليه وآله)فرمود:

«افضل النّاس من عشق العبادة فعانقها و أحبّها بقلبه و باشرها بجسده و تفرّع لها هو لايبالى على ما أصبح من الدنيا على عسر أم على يُسر».

[(1)1 ـ صحيفه سجاديه، دعاى 45، در وداع ماه مبارك. ]

(2)2 ـ اصول كافى ، ج2، باب عبادت، حديث3 خوشا به حال كسى كه عبادت را معشوق خود بداند; با عبادت معانقه كند و آن را با تمام وجود لمس كند، خوشا به حال چنين نمازگزار و روزهدارى كه عاشق صوم باشد.

اين حديث شريف مى فرمايد: بهترين چهرههى مردمى ، آن انسانى است كه به عبادت عشق ورزد، ما را وادار مى كند كه اوّل شائق بعد عاشق عبادت باشيم.

شائق به كسى مى گويند كه ندارد و مى طلبد، عاشق به كسى مى گويند كه رسيد و نگه مى دارد. آن انسان تشنهى كه به دنبال چشمه مى رود را مى گويند مشتاق چشمه است، وقتى به آب رسيد و آب را گرفت و حفظ كرد، مى گويند او عاشق چشمه است. شوق قبل از وصول است و عشق بعد از وصال گفتهاند «عشق» كه يك واژه عربى است از يك گياه خاصى كه «عَشَقه» نام دارد، مشتق شده است كه در فارسى به آن پيچك مى گوييم.

اين گياه وقتى به درخت چسبيد آنرا رها نمى كند و راه نفس درخت را مى بندد، كمكم آن درخت زرد مى شود، برگهايش ريخته و سرانجام خشك مى شود، در اين هنگام مى گويند درخت را عشقه گرفته، عاشق به يك چنين انسانى مى گويند، آن پيچكِ عبادت او را گرفت، او را زرد كرد، راه نفس او را بست، سرانجام او را خشك و از خود تهى كرد، به اين انسان مى گويند عاشق عبادت است.

لذا در اسرار روزه گرفتن گفتند: روزه بگيريد برى اين كه آن نشاط حيوانى كم بشود، مثل درختى كه او را پيچك گرفته كه ديگر رشد نمى كند.

ميهمان خدا بودن

طبق فرمايش نورانى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در خطبه شعبانيه، مؤمنين در اين ماه مبارك به ضيافت الهى دعوت شدهاند.

«هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُم فِيهِ إلى ضِيافَةِ الله».

مهمان بايستى كارى بكند كه صاحبخانه مى كند، مهمان خدايى كه «يُطعِمُ و لايُطعَم» است، اگر خدى سبحان مى بخشد و نمى گيرد، انسان هم بايستى در اين ماه خويى پيدا كند كه ببخشد و نگيرد، چون هيچ دستى بهتر از دست بخشنده نيست و هيچ دستى هم بدتر از دست بگير نيست. اگر كسى تلاش و كوشش كرد كه ديگر در كنار سفره او به بهشت بروند، اين يد بخشنده دارد، و اگر تلاش كرد كه به بركت ديگران به بهشت برود، اين دست گيرنده دارد. در بيانات پيامبر(صلى الله عليه وآله)هست كه حضرت مى فرمايد: «اليد العليا خيرٌ من اليد السّفلى »

در شب هاى ماه مبارك رمضان اين روح بلند را به انسان مى آموزند و مى گويند هر شب بگوييد: «خدايا تو كه دينت را حفظ مى كنى و ممكن نيست كه دست از دينت بردارى ، آن توفيق را بده كه دين تو بدست من زنده بشود»، نه اين كه ديگران دين تو را زنده كنند و من كنار سفره دين بنشينم، بگذار كه نماز و روزه به دست من و با خون من زنده بشود كه ديگران مهمان من باشند، نه اين كه ديگران بجنگند و خون بدهند و دين را احيا كنند و من نماز بخوانم و [(1)1 ـ ارشاد القلوب ديلمى ـ باب18 ]

روزهبگيرم.

«و اجعلني ممّن تنتصر به لدينك و لاتستبدل لي غيري»

«خدايا چنين عوض نكن كه من را بدهى و ديگرى را جى من بياورى »

چون اين تهديد را خدى سبحان كرد و فرمود: من از دينم حمايت مى كنم و دست از دينم بر نمى دارم، شما نشد ديگرى را مى آورم {وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ}.

فرمود: حالا اگر حفظ دين با شما نشد، با ديگرى ، شما اگر خلوص را از دست داديد شما را مى برد و ديگرى را جى شما مى آورد.

اين خوى بزرگ منشى را در دعاها به ما آموختند كه سعى كنيد اين چنين دعا كنيد. هرگز از خدا مال زياد نخواهيد، بلكه بخواهيد كه آبرويتان محفوظ باشد.

كسى كه مهمان خدا شد، اوصاف صاحبخانه را به عنوان آنچه در نزد خداست، از خدا مسئلت مى كند، آن روح بى نيازى و بزرگوارى را طلب مى كند، و خدى سبحان كه ميزبان است چنين پذيرايى مى كند. ضيافة الله همان لقاءالله را نتيجه خواهد داد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله)در ادامه فرمودند: «وجعلتم فيه من أهل كرامة الله» شما در اين ماه كريم هستيد. انسان كريم آن بزرگوار و بزرگ منشى است كه طبعش به طبيعت آلوده نيست. فرمود شما در اين ماه از خدى سبحان كرامت بخواهيد و آبروى انسان كريم را خداوند نمى ريزد و

[(1)1 ـ محمّد: 38 ]

هميشه آن را حفظ مى كند. شما بايد در اين ماه توشه كرامت تهيه كنيد كه همان وصف خاصّ فرشتگان است. اگر فرشتگان «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون» بندگان مكرَّم و كريماند، شما در كنار سفره كرامت دعوت شدهايد سعى كنيد كريم بشويد و در ادامه فرمود: «أنفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول».

ب: سفارشات در ماه مبارك افضل اعمال در ماه مبارك

پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)در جواب سؤال اميرالمؤمنين(عليه السلام)كه عرض مى كند. «ما أفضل الاعمال فى هذا الشهر»

فرمودند: «يا أباالحسن أفضل الأعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم الله عزّوجلّ»; بهترين اعمال در اين ماه پارسايى از محرّمات خداست، آنچه را كه خداوند تحريم فرموده انسان نسبت به آنها ورع داشته و وارسته باشد. و رع درجاتى دارد:

اولين درجه آن كه از همه نازلتر است ورع اهل توبه است كه انسان از هر معصيتى مى پرهيزد و توبه مى كند و به اطاعت روى مى آورد.

از اين بالاتر ورع اهل صلاح است كه آنها از مشتبهات نيز

[(1)1 ـ خطبه شعبانيه، اربعين شيخ بهايى ، حديث9 ]

مى پرهيزند:

«دَعْ ما يُرِيبُك اِلى ما لايُرِيبُك»(1) ; «كارى كه مشتبه است و حلال بودن آن روشن نيست را ترك كنيد.» غذى شبهه ناك را نخورده و حرف شبهه ناك نزنند.

گرچه ظاهراً حلال است ولى چون حليّتش مشكوك است، ترك كن. اين ورع صالحين است.

درجه بالاتر از آن ورع اهل تقواست. اينان نه تنها از محرمات پرهيز داشته و از مشتبهات نيز اعراض مى كنند بلكه از حلالهايى كه انسان را به سوى مشتبه مى كشاند نيز مى پرهيزند. گاهى انسان درباره افراد سخن مى گويد، همين كه ديد كمكم ممكن است سخن به جايى بكشد كه احتمال هتك حيثيت يا غيبت مى دهد، ترك مى كند. يا در مسائل مالى كه كمكم ممكن است دستش به مال مشتبه آلوده بشود، ترك مى كند. آن حلالى را كه احتمال مى دهد كه كمكم پيامد شبههناك داشته باشد را ترك مى كند. اين ورع اهل تقواست.

بالاترين درجه ورع صديقين است. و آن اين كه از هر چه غير خداست وارستهاند، از هر چه غير حق است پرهيز مى كنند. اگر قلب جز محبت خدا چيز ديگر را نپذيرفت قلب صدّيق است. در سوره احزاب خداوند فرمود:

{مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}

قلب يعنى همان لطيفه الهى و همان جان الهى ، و انسان بيش از

[1 ـ بحارالأنوار، ج2، ص259، ح7. (2)2 ـ سوره احزاب، آيه4 ]

يك قلب ندارد. اگر هر انسانى يك قلب دارد و اگر به ما آموختند كه از خدى سبحان مسئلت كنيد كه در اين قلب جز محبت حق چيزى راه پيدا نكند: «وَ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً»، اين تربيت، صديقين است، آنگاه چيزى در قلب غير از ياد حق نيست و اين قلب از هر چه غير حق است پرهيز كرده و وارسته مى شود.

انس با قرآن

ماه مبارك رمضان مستقيماً به خداوند سبحان استناد دارد. تنها ماهى كه در قرآن كريم نام او آمده است ماه مبارك رمضان است و اين ماه را خداوند سبحان به نزول قرآن معرفى كرد و فرمود:

{شَهْرُ رَمَضان الَّذُى اُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآن}

عظمت اين ماه به نزول قرآن كريم است نه به روزه گرفتن. قرآن كريم احكام و حكمى دارد كه يكى از آن احكام روزه گرفتن است. ماه مبارك رمضان ماه نزول قران كريم است، انسان در اين ماه ميهمان خداوند است و خداوند هم در اين ماه غذايى به نام قرآن برى انسانها فرستاده است.

از رسول الله(صلى الله عليه وآله) رسيده است: «اِنّ هذا القرآن مأدبة الله» قرآن غذى آماده الهى است. قرآن سفره نيست كه هر كسى غذى خود را همراه بياورد و آن را در سر سفره قرآن بخورد. كسى حق ندارد كه خواستههى خود را بر قرآن تحميل كند، برداشتهى خود را به حساب قرآن گذارد. قرآن غذايى است آماده، هر كسى گرسنه معارف باشد از اين غذا استفاده مى كند.

خداوند در اين ماه ما را به قرآن خواندن فرا خوانده است و با ما درى اين ماه سخن مى گويد. اگر كسى بخواهد با ظاهر قرآن در تماس باشد بايد ظاهر پاك و طاهرى داشته باشد، بدون طهارت و وضو نمى شود با ظاهر قرآن در تماس بود، حتى نمى شود قرآن را به لب گذاشت و بوسيد. امّا با محتوا، معنا، تفسير و جان قرآن را {لايَمَسُّهُ اِلاّالْمُطَهَّرُون}(1) اهل بيت عصمت و طهارت را خدا از هر آلودگى منزه و پاك كرد، اينها كه مطهّرند. مى توانند با محتوى قرآن در تماس باشند. با جان و روح قرآن در ارتباط بوده و خود، قرآن متحرك باشند.

انسان در اين ماه مهمان سفره پربار قرآن است، هر كسى به اندازه نياز و استعدادش مى تواند از آن تغذيه شود.

دعا در ماه مبارك

طبق فرمايش پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)دعاها در ماه مبارك مقبول است كه فرمود:

«ودعائكم فيه مستجاب».

بايد توجه داشت كه چه دعايى بكند و برى چه كسى ، دعا در سطح بلند و برى همه باشد، اينطور نباشد كه تنها خودمان را دعا كنيم.

مردى در حضور رسول خدا(صلى الله عليه وآله)عرض كرد: خدايا پيامبر را بيامرز، مرا بيامرز. لسانشلسان حصر بود. حضرت فرمودند: تو چرا دور رحمتى خدا را سنگ چين كردى . بگو: «إذا دعا أحدكم فليعمّ فإنّه

[1 ـ واقعه، آيه77، احزاب، آيه33 ]اُوجبللدّعاء».

بنگريد دعاى امام رضا(صلى الله عليه وآله)را چقدر كريمانه است:

«واغفر لمن فى مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنين و المؤمنات»

«خدايا درمشرق و مغرب عالم هر كسى كه اهل ايمان است او را بيامرز».

آن دينى كه مى گويد سحر در نماز شب عده زيادى را دعا كن، حداقل چهل نفر، همان دين مى گويد روز به فكر حلّ كار چهل مؤمن هم باش، برى اين كه و قتى مى گويد شب برخيز و ديگران را هم دعا كن، يعنى روز هم مواظب كارشان باش. اين دين درس كرم به انسان مى آموزد كه ديگران مهمان سفره انسان باشند.

ابوحمزه ثمالى از شاگران خوب امام سجّاد(عليه السلام) بوده و امام(عليه السلام) در دعاى معروف به ابوحمزه ثمالى به ما مى آموزند كه عرض كنيم: خدايا بزرگ و كوچك ما، زن و مرد، روستايى و شهرى ، دور و نزديك، همه و همه را بيامرز.

اين چنين نباشد كه انسان در دعا فقط به فكر خود و بستگان نزديكش باشد. و امّا اين كه برى خود چه بخواهد در بخش پيشين گذشت كه روح بى نيازى و كريمانه را مسئلت كند، از خدى سبحان مسئلت كند كه توفيق يارى نصيب او كرده و او را در راه اسلام و انقلاب و شهدا ثابت قدم بدارد، و تداوم حاكميت اسلام را به رهبرى

[ (1)1 ـ بحارالانوار، ج12، ص23 ]

ولى فقيه تا ظهور حجّت الهى «عجل الله تعالى فرجه الشريف» طلبنمايد.