درسنامه علوم قرآنى سطح ۲

حسين جوان آراسته

- ۲ -


مقدمه

إِنّ هذا القرآنَ يهْدى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ؛(1) قطعاً اين «قرآن» به [آيينى‏] كه خود پايدارتر است راه‏مى‏نمايد.

نقش «قرآن» چون در اين عالم نشست
نقش‏هاى پاپ و كاهن را شكست
 
فاش گويم آن‏چه در دل مضمر است
اين كتابى نيست چيز ديگر است
 
چون به جان در رفت جان ديگر شود
جان كه ديگر شد جهان ديگر شود
 
هم‏چو حق پنهان و هم پيداست اين
زنده و پاينده و گوياست اين
 
اندر او تدبيرهاى غرب و شرق
قدرت انديشه پيدا كن چو برق‏(2)

قرآن معتبرترين منبع معارف اسلام و معجزه جاودان رسول گرامى است؛ تنها كتاب آسمانى است كه از تحريف مصون مانده و بشر از آوردن حتى سوره‏اى كوچك همانند آن عاجز است. سراسر نور و روشنايى است؛ وَأنزلْنا إلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً.(3) ضامن سعادت و سرچشمه هدايت انسان است؛ كتابٌ أَنزلْناهُ إِليْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلماتِ إِلَى النُّورِ.(4) سرتاسر شفا و رحمت است؛ ونُنزِّلُ مِنَ القُرآنِ ماهُو شِفاءٌ ورحمةٌ لِلْمُؤمِنينَ.(5) حقيقتى است تابناك كه از سوى خداوند فرودآمده؛ وَبِالْحقِّ أنْزَلْناهُ وبِالْحقِّ نَزَلَ.(6) و مصونيت آن آشكارا تضمين گشته‏است؛ إِنّا نَحْنُ نزّلْنَا الذّكْرَ وإِنّا لَهُ لَحافِظُونَ.(7) بيانگر همه بايدها و نبايدها، و گشاينده گره‏هاست؛ ونَزّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ.(8) قرآن، در واقعيت خويش در چنان بلندايى جاى گرفته است كه خداى بزرگ، از آن به قرآن عظيم‏(9) يادمى‏كند، و ثقيل‏(10) بودن آن را به پيامبر خويش يادآور مى‏شود. شگفت آن كه اين شجره طيّبه با همه ناپيدايى ژرفاى آن، زيباترين سخن است؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحَدِيث....(11) آن چنان زيباست كه بازخوانى‏هاى پى‏درپى آن، از حلاوت و جذابيّت آن نمى‏كاهد، و انسان مادى را در جهانى از معنويت و جاودانگى به پرواز درمى‏آورد و سيماى زندگى پاكيزه را به او مى‏نماياند.

در سايه پربركت اين امانت مقدّس و در پرتو عمل به قوانين و دستورهاى حيات‏بخش آن، جامعه اسلامى توانست در مدتى اندك، نيمى از جهان را به تسخير خود درآورد و دوران‏طلايى و شگفت‏انگيز تمدّن بشرى در آن روز را بنيان نهد. تنها به بركت «قرآن» بود كه تاريخ تمدن اسلامى، يكى از شكوهمندترين و افتخارآميزترين مراحل تاريخ تمدن بشر نام‏گرفت.

تا آن زمان كه اين مشعل فروزان هدايت فرا راه جامعه اسلامى قرار داشت، سيادت و عظمت، قدرت و شوكت و همه ارزش‏هاى والاى انسانى در اختيار مسلمانان بود و از آن‏هنگام كه «قرآن» از صحنه زندگى مسلمانان، آهسته آهسته كنار زده شد عزّت و عظمت و اقتدار آنان نيز رو به افول نهاد. بدون شك علّت اساسى انحطاط و عقب‏ماندگى مسلمانان را بايد در پشت كردن آنان به «قرآن» جست‏وجو كرد. اگر اين كتاب مقدس و اين گنجينه عظيم و گرانبها در اختيار دشمنان ما بود، بيشترين بهره را از آن مى‏بردند.

متأسفانه آشنايى و آگاهى ما مسلمانان و حتى بسيارى از تحصيل‏كردگان ما از قرآن اندك‏وناچيز است، و قرآن آن گونه كه شايسته آن است، جايگاه خويش را در ميان جوامع‏اسلامى پيدا نكرده است. البته پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى امام‏خمينى(ره)، كه خود معلم و مفسّر بزرگ قرآن بود، قرآن درخششى ديگر يافت و آهنگ گرايش به قرآن و معارف آن به گونه‏اى فراگير در ميان عموم مسلمانان، به ويژه جوانان، آغازشد.

در جهان آشوب‏زده كنونى كه ارزش‏ها در ميان هياهوى دنياطلبان و بمباران تبليغات مسموم آنان به فراموشى سپرده شده، خلأ معنويت، بيش از هر زمان ديگر رخ نموده و موجبات عصيان و انزجار از زندگى سرد، بى‏روح و بى‏پشتوانه كنونى را فراهم كرده است. از اين رو براى ما مسلمانان، بيش از هر زمان ديگر، ضرورت حاكم‏نمودن فرهنگ وحيانى در متن زندگى فردى، اجتماعى و سياسى احساس مى‏شود. به فرموده پيامبر اكرم(ص):

إِذا الْتَبَسَتْ عليكم الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظْلِمِ فعليكم بِالقرآنِ؛ فإنّه شافِعٌ مشفّعٌ وماحِلٌ مصدَّقٌ. ومَنْ جَعَلَهُ أمامه قادَه إلَى الجَنّةِ ومَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ إلَى النارِ وهُوَ الدّليلُ يدُلُّ عَلى خيرِ سبيلٍ...و لَهُ ظَهْرٌ وبَطْنٌ،...ظاهِرُه أنيقٌ وباطنُه عميقٌ. له نجومٌ وعلى نجومِهِ نجومٌ، لاتُحصى‏ عجائِبُه ولاتُبلى غرائِبُه، فيهِ مصابِيحُ الهُدى ومنارُ الحكم...؛(12)

هرگاه فتنه‏ها چون شب تار شما را احاطه نمود به قرآن روى آوريد؛ چرا كه شفاعتش پذيرفته و گزارشش از اعمال بندگان تصديق مى‏شود. هر كه قرآن را پيشواى خويش قرار دهد، او را به بهشت رهبرى نمايد و هركه آن را پشت سر اندازد به دوزخش كشاند. راهنمايى است كه انسان را به بهترين راه‏ها، راهنمايى مى‏كند. قرآن را ظاهرى است و باطنى، ظاهرش جلوه و زيبايى دارد و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش را نيز ستارگانى است. شگفتى‏هايش قابل شمارش و عجايبش كهنه شدنى نيست....

فهم صحيح قرآن مجيد، متوقف بر مقدماتى است. «علوم قرآنى» - چنان كه خواهدآمد - مباحثى مقدماتى براى تفسيرقرآن و برداشت از آن است كه از ديرباز مورد توجه علما و قرآن‏پژوهان بوده است. درطى چند سال، توفيق طرح اين مباحث در جامعةالزهرا(س) و مدرسه شهيدين به اين بنده دست داد و انگيزه‏اى شد تا به اقتضاى كار، بررسى محدود و ناقصى صورت پذيرد و از مجموعه تأليفات گران قدر و ارزشمندى كه محققان «علوم‏قرآنى» و مفسران عالى مقام در اين زمينه داشته‏اند، استفاده شود.

به طور كلى تأليفات «علوم قرآنى» به چهار دسته تقسيم مى‏گردند:

1. كتبى كه در يك علم خاص از علوم قرآنى تدوين يافته‏اند؛ مثل علم قراءت، اعجاز قرآن، تحريف، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و....

2. كتبى كه به صورت گزينشى به چند موضوع از علوم قرآنى پرداخته‏اند.

3. كتبى كه نويسندگان آن‏ها سعى نموده‏اند همه مباحث مربوط به علوم قرآنى را در يك مجموعه گردآورى نمايند؛ نظير زركشى در البرهان فى علوم القرآن و سيوطى در الاتقان فى علوم القرآن.

4. تفاسيرى كه مفسّران در مقدمه آن‏ها مباحثى از علوم قرآنى را مطرح نموده‏اند.(13)

آن‏چه در تدوين اين كتاب موردنظر بوده، شيوه دوم، يعنى گلچينى از مباحث علوم قرآنى است كه سعى گرديده ضمن طرح مباحث عمده و مهم، ارتباط منطقى و زنجيره‏اى ميان آنها رعايت شود.

از سوى‏ديگر با عنايت به اين كه تنظيم اين‏مجموعه به منظور آموزش سطح متوسط از علوم‏قرآنى (مقطع كارشناسى) صورت مى‏پذيرد،به‏جهت پرهيز از افراط و تفريط در طرح مطالب، سعى براين بوده است كه حدّ متوسط، مبناى هر بحث قرارگيرد، به‏گونه‏اى كه طالبان آشنايى با علوم قرآنى، به‏سادگى و سهولت با مجموعه‏اى از اين علوم آشنا گردند.

سخنى با اساتيد ارجمند

همان گونه كه مى‏دانيد تدريس علوم قرآنى، چه در مراكز آموزش عالى و چه در مجامع حوزوى، همواره با خلأ متن آموزشى مناسب به زبان فارسى مواجه بوده است. گرچه قرآن‏پژوهان ارجمند، تأليفات ارزشمندى را در هر بخش از علوم قرآنى در عرصه فرهنگ قرآنى تقديم نموده‏اند و ما حقيقتاً وامدار آنانينم، امّا آثار علوم قرآنى يا به انگيزه كتاب آموزشى تدوين نشده‏اند و يا اين هدف در تدوين آنها رعايت نشده است.

نگارنده با عنايت به ضرورت پرداختن به اين امر و با استمداد از ساحت قدسى قرآن‏كريم و اميد به مدد و يارى اساتيد والامقام و همه خدمتگزاران به قرآن، در مجموعه حاضر، تلاش خويش را در راه تدوين متنى آموزشى در علوم قرآنى به كار گرفته است. دشوارى چنين كارى بر اساتيد گرامى پوشيده نيست و اكنون كه راهى آغاز گشته، انتقادها، يادآورى‏ها و راهنمايى‏هاى شما بزرگواران، بى‏گمان اين مجموعه را گام‏به‏گام به نقطه مطلوب خويش نزديك‏تر خواهد كرد.

يادآورى چند نكته

1. تنظيم مطالب كتاب در ده بخش كلى صورت گرفته كه هر بخش حاوى چند فصل است.

2. بخش‏ها عبارتند از: كليات، وحى، نزول قرآن، تدوين قرآن، قراءات قرآن، تحريف‏ناپذيرى قرآن، اعجاز قرآن، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه وهفتاد نكته قرآنى.

3. چينش منطقى موضوعات و ترتّب هريك بر ديگرى با دقت زياد انجام گرفته است.

4. در ابتداى هر بخش، به اهداف مورد نظر اشاره شده است كه ضمن ايجاد انگيزه براى محصّلان، نمايى از مباحث را به آنان ارائه مى‏دهد.

5. در آغاز هر بخش، بعضى از منابع مهم و سودمند به سه منظور كتاب‏شناسى، مطالعه آزاد و پاسخ‏يابى قسمت «پژوهش» معرفى شده است.

6. خلاصه و چكيده مطالب هر فصل، در پايان آن فصل، ذكر شده است.

7. در پايان هر بخش، پرسش‏هايى در دو قسمت، پرسش (مربوط به متن) و پژوهش (خارج از متن) طرح شده است. لازم است كه پرسش‏ها به تدريج و هماهنگ با فصل‏هاى مربوط به آن در كلاس عنوان شود.

8. براى پرهيز از هرگونه اشتباه، در ترجمه آيات، از ترجمه ممتاز استاد محمد مهدى فولادوند استفاده شده است.

9. مطالب سودمندى كه فراگيرى آن‏ها فراتر از مقدار معمول بوده است، تحت عنوان «مطالعه آزاد» مشخص شده‏اند.

10. تدوين «درسنامه علوم قرآنى» براى مقطع كارشناسى (سطح حوزه) و در حدّ تدريس پنجاه ساعت، يعنى سه واحد درسى است.

و الحمدللّه‏
حسين جوان آراسته‏
شهريور 1375

پى‏نوشتها:‌


1 . اقبال لاهورى.

2 . اسراء (17) آيه 9.

3 . نساء (4) آيه 174.

4 . ابراهيم (14) آيه 1.

5 . اسراء (17) آيه 82.

6 . اسراء (17) آيه 105.

7 حجر (15) آيه 9.

8 . نحل (16) آيه 89.

9 . حجر (15) آيه 87.

10 . مزمّل (73) آيه 5.

11 . زمر (39) آيه 23.

12 . اصول كافى، كتاب فضل القرآن، ج‏2، ص‏599؛ بحار الانوار ، ج‏89، ص‏17، ح 16.

13 . اخيراً به همت دفتر فرهنگ و معارف قرآن، مباحث علوم قرآن 55 كتاب تفسيرى شيعه و سنى، كه در مقدمه آنها وجود داشته در مجموعه‏اى سه جلدى تحت عنوان علوم القرآن عند المفسرين چاپ شده است كه مرجع بسيار خوبى براى پژوهشگران علوم قرآنى است.