ياد مهدى

محمد خادمى شيرازى

- ۱۸ -


نداى آسمانى

276- (ينادى مناد باسمه فيسمع من بالمشرق ومن بالمغرب حتى لا يبقى راقد الا استيقظ. على مقدمته جبرائيل، وعلى ساقته ميکائيل، ويمدده الله بثلاثة الاف من الملائکة).

- (منادى آسمانى به نام او بانگ مى زند وتمام مردم مشرق ومغرب آنرا مى شنوند، هيچ خفته اى نمى ماند جز اينکه برمى خيزد. جبرائيل در پيشاپيش وميکائيل دوشادوش او حرکت مى کنند خداوند او را با سه هزار ملائکه يارى مى فرمايد).(1)

277- (ان المهدى يظهر اذا نادى مناد فى السماء ان الحق فى آل محمد، يظهر حينئذ على افواه الناس ويشربون حبه فلا يکون يکون لهم ذکر غيره).

- (چون فرمان ظهور مهدى برسد، منادى آسمانى ندا مى کند که حق با آل محمد است. آنگاه نام مهدى بر سر زبانها مى افتد ومحبت او در دلها جاى مى گيرد، ديگر نام کسى جز او بر زبانها جارى نمى شود).(2)

جالب است که از چند سال پيش نام مقدس آقا بر سر زبانها افتاده ومنتظران واقعى لحظه اى از ياد آن حضرت غافل نيستند.

خروج سفيانى

278- (يخرج رجل يقال له السفيانى فى عمق دمشق، وعامة من يتبعه من کلب، فيقتل حتى يبقربطون النساء ويقتل الصيبان، فتجتمع لهم قيس فيقتلها، حتى يبقر بطون النساء ويقتل الصبيان، فتجتمع لهم قيس فيقتلها، حتى لا يمنع ذنب تلعة، ويخرج رجل من اهل بيتى فى الحرة، فيبلغ السفيانى، فيبعث اليه جندا من جنده فيهز مهم فيسير اليه السفيانى بمن معه، حتى اذا صار ببيدأ من الأرض، خسف بهم فلا ينجو منهم الا المخبر عنهم).

- (مردى به نام سفيانى از دمشق خروج مى کند که همه ى پيروانش از قبيله ى کلب خواهد بود، کشت وکشتار مى کند تا جائيکه شکم زنها را مى شکافد وکودکان را مى کشد وقبيله ى قيس در برابرش قيام مى کنند وهمه را طعمه ى شمشير مى سازد. آنگاه مردى از اهل بيت من از ناحيه ى حره(3) خارج مى شود وخبر خروج او به سفيانى مى رسد. سفيانى ارتشى را به سوى او مى فرستد واو همه را شکست مى دهد. آنگاه سفيانى با همه ى سپاهيانش به سوى او حرکت مى کند. چون به سرزمين بيدا رسيدند خداوند همه ى آنها را در کام زمين فرو مى برند وکسى از آنها نمى ماند، جز يک نفر که خبر آنها را گزارش دهد).(4)

از نظر شيعه وسنى ترديد نيست که ظهور آن حضرت از مکه ى معظمه خواهد بود، بحث از ناحيه ى حره در اطراف مدينه در اين حديث شايد به اين معنى باشد که چون آن حضرت به ناحيه ى حره برسد سپاه سفيانى به سوى آن حضرت گسيل مى شود.

279- (العجب ان ناسا من امتى يومون بالبيت برجل من قريش، قد لجأ بالبيت. حتى اذا کانوا بالبيداء خسف بهم).

فقلنا: يا رسول الله! ان الطريق قد يجمع الناس. قال:

- (نعم. فيهم المستبصر والمجبور وابن السبيل، يهلکون مهلکا واحدا ويصد رون مصادر شتى. يبعثهم الله على نياتهم).

- (جاى شگفت که گروهى از امت من به دنبال مردى از قريش که به بيت خدا پناهنده شده به سوى بيت هجوم مى برند، چون به سرزمين بيدا برسند زمين آنها را در کام خود فرو مى برد).

راوى مى گويد: گفتيم اى رسول گرامى اسلام در اين راه ممکن است افراد مختلفى باشد. فرمود:

- (آرى، در ميان آنها برخى آگاه، برخى مجبور وبر خى رهگذر هستند که همگى يک جا هلاک مى شوند ولى در روز قيامت هر کسى بر طبق نيت خود برانگيخته مى شود).(5)

حکومت بر سر تا سر جهان

280- (ملک الدنيا مؤمنان وکافران، اما المؤمنان فذو القرنين وسليمان، واما الکافران فنمرود وبخت نصر، وسيملکها خامس من عترتى فهو المهدى).

- (تاکنون چهار نفر بر همه ى جهان سلطنت کرده اند که دو نفرشان مؤمن ودو نفرشان کافر بوده اند. آنها که مؤمن بودند عبارتند از: ذوالقرنين وحضرت سليمان. آنها که کافر بودند عبارتند از: نمرود وبختنصر. يک نفر پنجمى هم بر سرتاسر جهان حکومت خواهد کرد که او عبارت است از مهدى که از عترت منست).(6)

پايتخت حکومت جهانى

281- (ان اسعد الناس بالمهدى اهل الکوفة).

- (خوشبخت ترين مردم در عصر حضرت مهدى مردم کوفه است).(7)

آرى کوفه در عهد آن حضرت پايتخت حکومتى خواهد بود که بر تمام شرق وغرب جهان حکومت خواهد کرد. ولذا در احاديث شيعه آمده است که جاى يک پا در کوفه از يک خانه ى مسکونى در مدينه بهتر است.

روش حضرت مهدى

282- (المهدى يقفو اثرى ولا يخطى).

- (مهدى راه مرا دنبال مى کند وهرگز گامى خطا نمى کند).(8)

در روايات شيعه نيز تکيه شده که روش حضرت ولى عصر روحى فداه دقيقا طبق روش رسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم مى باشد. اما آنچه مشهور است که با دين جديد وکتاب جديد مى آيد به اين معنى است که پيش از ظهور آن حضرت دين فرسوده مى شود، معارف اسلام تحريف مى شود، هنگامى که آن حضرت متن دين را پياده مى کند براى مردم تازه جلوه مى کند.

283- (يقسم المال، يعمل فى الناس بسنة نبيهم، ويلقى الاسلام بجرانه الى الأرض).

- (اموال را در ميان مردم تقسيم مى کند ودر ميان به سنت پيامبر صلى الله عليه وآله رفتار مى کند واسلام را به طور کامل در روى زمين پياده مى کند).(9)

تقسيم مساوى بيت المال

284- (يقسم المال بالسوية، ويعدل فى الرعية، ويفصل فى القضية).

- (بيت المال را به طور مساوى در ميان مردم تقسيم مى کند، عدالت را در ميان امت پياده مى کند وبه هنگام داورى حق وباطل را دقيقا جدا مى کند).(10)

285- (ابشرکم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس وزلازل، فيملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما، يرضى عنه ساکن السماء وساکن الأرض، يقسم المال صحاحا)

فقال له رجل: ما صحاحا؟ قال: (بالسوية بين الناس).

- (شما را نويد مى دهم با مهدى که به هنگام اختلاف مردم وبحران زندگى در ميان امت من برانگيخته مى شود وزمين را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده است. ساکنان زمين وآسمان از او خشنود مى شوند ومال را (صحاحا)؟ تقسيم مى کند. يکى از اصحاب پرسيد: (صحاحا) يعنى چه؟ فرمود: يعنى به طور مساوى در ميان مردم).(11)

بخشش بى نظير

286- (يجيى اليه رجل فيقول: يا مهدى اعطنى اعطنى. قال: فيحثى له فى ثوبه ما استطاع ان يحمله).

- (ابو سعيد خدرى مى گويد: رسول اکرم (صلى الله عليه واله وسلم) فرمود: کسى مى آيد به خدمت حضرت مهدى ومى گويد: اى مهدى! براى من انفاق کن. هر قدر بتواند ببرد به او عطا مى فرمايد).(12)

در احاديث قبلى آمده بود که بيت المال را به طور مساوى تقسيم مى کند، ولى اين احاديث مربوط به بيت المال نيست، بلکه مربوط به اموال فراوانى است که در اختيار آن حضرت خواهد بود وهر کس مراجعه کند به مقدارى که بتواند حمل کند به او عطا خواهد فرمود.

287- (يأتيه الرجل فيقول يا مهدى اعطنى، وبين يديه المال، فيحثى له فى ثوبه ما استطاع ان يحمله).

- (شخصى به خدمت او مى آيد ومى گويد: اى مهدى به من عطا کن، در برابر او اموالى گذاشته شده، از آن اموال برمى دارد. وهر قدر بتواند حمل کند در لباس وظرف او مى گذارد وبه او مى دهد).(13)

288- (يکون فى آخر الزمان خليفة يقسم المال ولا يعده).

- (خليفه اى در آخر الزمان خواهد بود که ثروت را در ميان مردم تقسيم مى کند بدون اينکه آن را بشمارد).(14)

اين تعبير در روايات فراوانى آمده وبى ارزشى مال را در عهد آن حضرت بيان مى کند. بسيار روشن است که در زمانى که زکاتها را در طبقها نهاده در کنار جاده ها بگذارند، ديگر حساب وکتابى در تقسيم اموال وعطايا مطرح نخواهد بود. وشايد لفظ نشمردن به معناى ارج ننهادن وارزش قائل نشدن باشد.

فراوانى بى نظير

289- تنعم امتى فيها نعمة لم ينعموا مثلها، يرسل السماء عليهم مدرارا، ولا تدخر الأرض شيئا من النبات، والمال کدوس، يقوم الرجل فيقول: يا مهدى اعطنى، فيقول: خذ).

- (امت من در عهد او آن چنان متنعم مى شوند که هرگز در تاريخ نظير ندارد. آسمان سيل آسا بر آنها فرو مى بارد وزمين چيزى از گياهانش را ذخيره نمى کند، کسى بلند مى شود ومى گويد: اى مهدى به من عطا کن واو مى فرمايد: بگير).(15)

290- (يخرج فى آخر امتى المهدى، يسقيه الله الغيث، وتخرج الأرض نباتها، ويعطى صحاحا، وتکثر الماشية، وتعظم الامة، يعيش سبعا او تسعا).

- (در آخر امت من مهدى خارج مى شود، خداوند باران رحمتش را بر او فرو مى ريزد وزمين گياهانش را براى او بيرون مى فرستد. مال را به طور مساوى تقسيم مى کند، دام بسيار فراوان مى شود، امت اسلامى بسيار شکوهمند مى گردد. هفت يا نه سال در ميان آنها حکومت مى کند).(16)

در اين حديث چون دهها حديث ديگر مدت حکومت حضرت بقية الله روحى فداه بين هفت الى نه سال تعيين شده است ولى در احاديث ديگر چهل، هفتاد وسيصد سال نيز آمده است. ولى توضيح اين نکته ضرورى است که در احاديث شيعه تصريح شده که در زمان حضرت بقية الله روحى فداه هر سال معادل ده سال است ولذا هفت سال که حد اقل روايات است با سالهاى ما معادل هفتاد سال خواهد بود. واز طرف ديگر اگر ارزش زندگى در چنين حکومتى را در نظر بگيريم هر لحظه اش با هزاران سال زندگى در زير يوغ رژيمهاى ستمگر، قابل مقايسه نيست.

291- (يجتمع اليه ثلاثمأة واربعة عشر رجلا فيهم نسوه، فيظهر على کل جبار وابن جبار، ويظهر من العدل ما يتمنى له الأحياء امواتهم).

- (سيصد وچهارده نفر در اطراف او گرد مى آيند که در ميان آنها زن هم هست. آنگاه بر همه ى ستمگران وستمگر زاده ها پيروز مى شود وعدالتش در تمام جهان آشکار گردد. چون مردم آن عدالت را ببينند مردگان خود را آرزو مى کنند که اى کاش آنها نيز زنده بودند واين روز شکوهمند را مى ديدند).(17)

جاى ترديد نيست که تعداد ياران اوليه ى حضرت ولى عصر روحى فداه 313 تن مى باشد، شايد در اين حديث يک نفر هم زن در نظر گرفته وبا آن 314 تن تعبير کرده است وشايد هم اين رقم از طرف راوى اشتباه شده است.

در مورد اينکه در نخستين بيعت 313 تن با آن حضرت بيعت خواهند نمود جاى هيچ شک وترديد نيست ولى اينکه در ميان آنها زن هم وجود داشته باشد فقط در همين حديث آمده است. در روايات شيعه نيز فقط يک حديث داريم که از وجود زن در ميان آنها سخن گفته است.(18)

292- (يأوى الى المهدى امته کما تأوى النحل الى يعسوبها).

- (امت اسلامى در اطراف حضرت مهدى (عليه السلام) گرد مى آيند، آنچنانکه زنبوران عسل در اطراف ملکه ى خود گرد مى آيند ودر حوادث به او پناه مى برند).(19)

قدرت بى نظير

293- (ان الله يلقى فى قلوب شيعتنا الرعب فاذا قام قائمنا وظهر مهدينا کان الرجل أجرأ من ليث وامضى من سنان).

- (خداوند تبارک وتعالى ترس ولرز را در دل شيعيان ما مى افکند (که تقيه کنند وخود را نگهدارند) چون قائم ما قيام کند ومهدى ما ظاهر شود، هر يک نفر از آنها از شير دليرتر واز نيزه نافذتر خواهد بود).(20)

معجزات حضرت مهدى

294- (يومى المهدى عليه السلام الى الطير فيسقط على يده، ويغرس قضيبا فى بقعة من الأرض، فيخضر ويورق).

- (مهدى عليه السلام به پرنده نگاه مى کند در برابرش روى زمين قرار مى گيرد. چوب خشک را در زمين مى کارد، سبز مى شود وبرگ مى آورد).(21)

نزول حضرت عيسى

295- (لن تهلک أمة انا فى اولها والمهدى فى اوسطها وعيسى فى آخرها).

- (امتى که من در اول آن، مهدى در وسط آن وعيسى در آخر آن باشد هرگز هلاک نمى شود).(22)

تعبير (عيسى در آخر آن) شايد به اين مناسبت باشد که نزول حضرت عيسى عليه السلام بعد از ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه خواهد بود، وگرنه معلوم نيست که حضرت عيسى تا زمان بعد از حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف باقى بماند.

296- (ويمکث عيسى اربعين سنة ويصلى خلف المهدى).

- (حضرت عيسى مدت چهل سال در روى زمين مى ماند ودر پشت سر حضرت مهدى نماز مى خواند).(23)

ملا على قارى، در کتاب پرارج (المشرب الوردى) برترى حضرت مهدى بر حضرت عيسى را اثبات مى کند ونمازگزاران حضرت عيسى در پشت سر حضرت مهدى را يکى از دلايل افضليت حضرت ولى عصر (عجل الله فرجه) بر حضرت عيسى عليه السلام شمرده است.(24)

297- (يجتمع المهدى وعيسى بن مريم فيجيى وقت الصلاة، فيقول المهدى لعيسى: تقدم، فيقول عيسى: انت اولى بالصلاة، فيصلى عيسى وراه مأموما).

- (حضرت مهدى با حضرت عيسى جمع مى شوند، هنگام نماز فرا مى رسيد، حضرت مهدى به حضرت عيسى مى فرمايد: بفرماييد جلو حضرت عيسى مى فرمايد: نه شما براى امامت نماز شايسته تر هستيد. آنگاه حضرت عيسى به او اقتدا مى کند ونماز را در پشت سر او مى خواند).(25)

علايم ظهور

298- (ستکون فتن، القاعد فيا خير من القائم، والقائم فيها خير من الماشى، والماشى فيها خير من الساعى، من تشرف لها تسبشرفه، فمن وجد ملجا او ملاذا فليعذبه).

- (فتنه هايى پديد خواهد آمد که هر کس در آن روزگار نشسته باشد بهتر از آنست که بايستد. وهر کس ايستاده باشد بهتر از آنست که حرکت کند. وهر کس در حرکت باشد بهتر از آنست که تلاش کند. هر کس خود را در معرض آن فتنه ها قرار دهد، فتنه ها او را در کام خود فرو مى برند. هر کس پناهگاه ومحل امنى پيدا کند به آن پناه ببرد).(26)

299- (ليأتين على العلماء زمان، الموت احب الى احدهم من الذهب الأحمر. وليأتين احدهم قبر أخيه فيقول: ليتنى مکانه).

- (زمانى براى دانشمندان پيش مى آيد که مرگ براى آنها از طلاى سرخ محبوبتر مى شود وهر يک از آنها بر سر قبر برادرش آمده مى گويد: اى کاش من جاى او آرميده بودم).(27)

300- (بلاء يصيب هذه الأمة، حتى لا يجد الرجل ملجا يلجأ اليه من الظلم فيبعث الله رجلا من عترتى فيملأ به الأرض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا).

- (بلاى جانکاهى براين امت روى مى دهد که احدى پناهگاهى پيدا نمى کند که از ستمها به آن پناه ببرد. آنگاه خداوند مردى را از تبار من مى فرستد که زمين را پر از عدل وداد مى کند، آنچنان که پر از جور وستم شده است).(28)

301- (سيکون بعدى خلفاء، ومن بعد الخلفاء امراء، ومن بعد الأمراء ملوک جبابره، ثم يخرج رجل من اهل بيتى يملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا).

- (بعد از من خلفا، سپس اميران وبعد از آنها پادشاهان ستمگرى خواهد بود. آنگاه مردى از اهل بيت من خارج مى شود که زمين را پر از عدالت مى کند، آنچنانکه پر از ستم شده است).(29)

302- (ويح هذه الامة من ملوک جباترة کيف يقتلون ويطردون، الا من اظهر طاعتهم، فالمؤمن التقى يصانعهم بلسانه ويفر منهم بقلبه، فاذا اراد الله تعالى ان يعيد الاسلام عزيزا قصم کل جبار عنيد وهو القادر على ما يشاء، واصلح الامة بعد فسادها. يا حذيفة! لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتى يملک رجل من اهل بيتى، الملاحم فى يديه ويظهر الاسلام، والله لا يخلف وعده، وهو سريع الحساب).

- (واى به حال اين امت از زمامداران ستمگر، که مى کشند ودور مى اندازند، جز کسانى را که اظهار فرمانبرى بکند. مؤمن پرهيزگار، با زبان با آنها سازش مى کند ولى در دل از آنها بيزارى مى جويد. هنگامى که خداوند بخواهد عزت اسلام را باز گرداند، ستمگران عنود را هلاک مى سازد وکار امت را پس از تباهى اصلاح مى نمايد که او بر هر چيزى که بخواهد تواناست. (سپس فرمود): اى حذيفه! اگر از عمر دنيا جز يک روز باقى نباشد خداوند به قدرى آن را طولانى سازد که مردى از اهل بيت من سلطنت يابد وجنگهاى سخت نمايد وآيين اسلام را آشکار سازد، که خداوند هرگز در وعده ى خود تخلف ننمايد ودر حسابگرى بسيار سريع است).(30)

303- (ينزل بامتى فى آخر الزمان بلاء شديد من سلطانهم، لم يسمع بلاء اشد منه، حتى تضيق عليهم الأرض الرحبة، وحتى يملأ الأرض جورا وظلما، لا يجد المؤمن ملجا يلتجى اليه من الظلم، فيبعث الله عز وجل رجلا من عترتى فيملأ الأرض قسطا وعدلا، کما ملئت ظلما وجورا، يرضى عنه ساکن السماء وساکن الأرض، لا تدخر الأرض من بذرها شيئا الا اخرجته، ولا السماء من قطرها شيئا الا صبه الله عليهم مدرارا).

- (بر امت من در آخر الزمان بلاى سختى از سوى زمامدارانشان نازل مى شود که بلايى سخت تر از آن شنيده نشده است. زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ مى شود. زمين پر از جور وستم مى شود وشخص با ايمان پناهگاهى نمى يابد که به آن پناه ببرد. آنگاه خداوند مردى را از عترت من برمى انگيزد که زمين را پر از عدل وداد کند، آن چنان که پر از جور وستم شده است. ساکنان آسمان وزمين از او خشنود مى شوند. زمين چيزى از باران رحمتش را نگه نمى دارد جز اينکه سيل آسا بر آنها فرومى ريزد).(31)

304- (اذا صارت الدنيا هرجا ومرجا، وتظاهرات الفتن، وتقطعت السبل، واغار بعضهم على بعض فلا کبير يرحم صغيرا، ولا صغير يوقر کبيرا، فيبعث الله عند ذلک منهما (اى الحسنين) من يفتح حصون الضلالة وقلوبا غلفا، يقوم بالدين آخر الزمان کما قمت به اول الزمان، ويملأ الدنيا عدلا کما ملئت جورا).

- (هنگامى که جهان پر از هرج ومرج شود، فتنه ها آشکار شود وراهها ناامن شود وبرخى ديگر حمله ور شوند، ديگر بزرگى بر کوچک ترحم نکند وهيچ کوچکى احترام بزرگ را رعايت نکند، خداوند از اين فرزندم (حسن وحسين) کسى را برمى انگيزد که سنگرهاى ضلالت را در هم مى شکند ودلهاى مهر خورده را مى گشايد. دين را در آخر الزمان بر پاى مى دارد آن چنان که من در اول زمان آن را بپا داشتم. زمين را پر از عدل وداد مى کند، آن چنان که پر از ظلم وستم شده باشد).(32)

در اين حديث تصريح شده که حضرت مهدى از نسل امام حسن وامام حسين است وآن صحيح است زيرا حضرت ولى عصر روحى فداه از طرف پدر از تبار امام حسين واز طرف مادر از تبار امام حسن مى باشد، چون مادر امام باقر دختر امام حسن مجتبى است که درود خدا بر همه ى آنان باد.

305- (اذا تشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، ورکبت ذوات الفروج السروج وامات الناس الصلوات واتبعوا الشهوات، واستخفوا بالدماء وتعاملوا برلربا وتضاهروا بالزنا، وشيدوا البناء واستحلوا الکذب واخذوا الرشا واتبعوا الهوى وباعوا الدين بالدنيا، وقطعوا الأرحام وضنوا بالطعام، وکان الحلم ضعفا والظلم فخرا، والامراء فجرة والوزراء کذبة والأمناء خونة والأعوان ظلمة والقراء فسقة، وظهر الجور وکثر الطلاق وبد الفجور وقبلت شهادة الزور وشربت الخمور ورکبت الذکور واستغنت النساء بالنساء، واتخذ الفيى مغنما والصدقة مغرما، واتقى الأشرار مخافة السنتهم، وخرج السفيانى من الشام واليمانى من اليمن، وخسف البيداء بين مکة والمدينة، وقتل غلام من آل محمد بين الرکن والمقام وصاح صائح من السماء بأن الحق معه ومع اتباعه).

- (هنگامى که مردها خود را به صورت زن در آورده، زنها به صورت مرد در آيند، زنها بر زينها سوار شوند، مردم نماز را ترک کنند واز شهوات پيروى کنند، خونها را سبک بشمارند واز ربا نهراسند، زنا علنى شود وساختمانهاى محکم ومرتفع ساخته شود، دروغ مباح شمرده شود ورشوه رائج گردد، از خواسته هاى نفس پيروى کنند ودين را به دنيا بفروشند، پيوند خويشاوندى را قطع کرده، از بذل طعام خوددارى کنند، عقل وخود نگهدارى نشانه ى ضعف، وظلم وستم وسيله ى مباهات گردد. اميران بدخو، وزيران دروغگو، امينان خائن، ياران ظالم وقاريان فاسق شوند. ستم علنى شده، طلاق فراوان گشته، روابط نامشروع شايع شده، گواهى دروغ پذيرفته مى شود ومشروبات رائج مى شود، همجنس بازى رواج مى يابد وزنها نيز به يکديگر اکتفاء کنند، بيت المال تاراج مى شود وانفاق در راه خدا جريمه محسوب مى شود وبدسرشتان براى ترس از زبانشان احترام مى شوند، سفيانى از شام خارج مى شود ويمانى از يمن خارج مى کند، سرزمين بيدا در ميان مکه ومدينه خسف مى شود وجوانى از آل محمد (صلوات الله عليهم) در ميان رکن ومقام به قتل مى رسد ومنادى آسمانى ندا سر مى دهد که حق با او وپيروان اوست).(33)

306- (ولا يخرج حتى تخرب خوز وکرمان وروم ويونان).

- (حضرت مهدى عليه السلام ظهور نمى کند جز اينکه خوزستان، کرمان، روم ويونان خراب شوند).(34)

ويرانى خوزستان با آغاز جنگ خانمان سوز ايران وعراق تحقق يافت.

307- (يوشک اهل العراق ان لا يجيى اليهم قفيز ولا درهم. قلنا: من اين ذلک؟ قال: من قبل العجم يمنعون ذلک).

- (انتظار مى رود که يک قفيز گندم ويک درهم پول به مردم عراق نرسد).(35)

ابو نضره مى گويد: من وديگر حاضران پرسيدم: چرا وچگونه؟ گفت: از ناحيه ى (عجم) که جلوگيرى مى کنند).

(قفيز) واحد وزن است که در زمانهاى مختلف متغير بود که طبق قانون مصوب 1304 شمسى يک قفيز مساوى يک دکامتر مربع است.(36)

(عجم) به معناى غير عرب است ولى معمولا در مورد ايرانيان به کار مى رود.

اين حديث نيز با جنگ ايران وعراق تا حدى تحقق يافته است.

308- (اذا رأيتم الرايات السود قد جائت من قبل خراسان فأتوها فان فيها خليفة المهدى).

- (هنگامى که پرچمهاى سياه از جانب خراسان به اهتزاز درآمد به سوى آنها بشتابيد که خليفه ى خدا حضرت مهدى در ميان آن است).(37)

اين روايت که به مضمون آن دهها روايت از طريق اهل سنت نقل شده است، اگر صحيح باشد ممکن است اشاره به قيام سيد حسنى باشد که اهل خراسان است.

309- (يخرج ناس من المشرق، فيوطئون للمهدى).

- (گروهى از خاور زمين برمى خيزند وراه را براى مهدى عليه السلام هموار مى کنند).(38)

با توجه به اينکه در احاديث فراوانى تعبير مشرق در مورد خراسان به کار رفته است مى توان اين حديث را نيز با جناب سيد حسنى تطبيق نمود که طبق روايات شيعه از خراسان برمى خيزد وسپاهى فراهم مى آورد وهمه را يک جا به محضر مقدس حضرت بقية الله روحى فداه تقديم مى کند.

310- (تجيى فتنة غبراء مظلمة ثم يتبع الفتن بعضها بعضا حتى يخرج رجل من اهل بيتى يقال له المهدى، فان ادرکته فاتبعه وکن من المهتدين).

- (فتنه ى تيره وتارى پديد مى آيد که افق زندگى را تاريک مى سازد، آنگاه فتنه ها پشت سر هم مى آيند تا مردى از اهل بيت من به نام (مهدى) ظهور کند. اگر او را درک کردى از او پيروى کن تا از هدايت يافتگان باشى).(39)

311- (لا يخرج المهدى حتى تطلع مع الشمس آية).

- (مهدى ظهور نمى کند جز اينکه نشانه اى با خورشيد ظاهر شود).(40)

اين نشانه در احاديث شيعه به دو گونه نقل شده است:

1- سينه وصورتى همراه خورشيد در آسمان ظاهر مى شود.(41)

2- دستى در آسمان ظاهر مى شود.(42)

تحقق اين نشانه در حديث فوق از علايم حتمى معرفى شده است.

312- (ان لمهدينا آيتين لم يکونا منذ خلق الله السماوات والأرض، ينکسف القمر لأول ليلة من رمضان وتنکسف الشمس فى النصف منه).

- (براى قائم ما دو نشانه است که هرگز از زمان آفرينش آسمانها وزمين چنين حادثه اى روى نداده است: ماه در اول رمضان مى گيرد وخورشيد نيز در وسط آن گرفته مى شود).(43)

313- (يطلع نجم من المشرق قبل خروج المهدى له ذنب تضيى).

- (پيش از خروج حضرت مهدى ستاره ى دنباله دارى از سمت مشرق طلوع مى کند دنباله اش درخشان است).(44)

چون تعداد ياران حضرت ولى عصر عجل الله تعالى الفرجه الشريف سيصد وسيزده تن مى باشند، ما نيز تعداد احاديث اين کتاب را تيمنا وتبرکا 313 قرار داديم، اميدواريم که هر چه زودتر آن روز شکوهمند فرا رسد وديدگان نگران مشتاقان با ديدار آن مهرتابان وکعبه ى خوبان منور گردد، وهمه ى خوانندگان اين کتاب در رديف بهترين ياران آن حضرت در حکومت حقه ودولت عادله ى جهانى آن مصلح الهى قرار بگيرند. انشاء الله.(45)

پاورقى:‌


(1) تلخيص البيان، در ضمن مجله (الهادى) سال هفتم شماره ى پنجم ص 124.
(2) الفتاوى الحديثة ص 40.
(3) حره، نام سرزمينى در نزديکى مدينه است. (اعلام المنجد ص 232).
(4) کنز العمال، ج 14 ص 272 (حديث 38698).
(5) صحيح مسلم، ج 4 ص 2211 (حديث 2884).
(6) العطر الوردى ص 70.
(7) طبقات ابن سعد، ج 4 ص 4.
(8) مشارق الأنوار ص 113.
(9) التاج الجامع للاصول ج 5 ص 342.
(10) الفتوحات المکية ج 3 ص 106.
(11) مسند امام حنبل، ج 3 ص 37.
(12) سنن ترمذى، ج 4 ص 506 (حديث 2232).
(13) اليواقيت والجواهر، مبحث 65.
(14) مصابيح السنه ج 1 ص 192.
(15) عقيدة اهل السنة والاثر، در مجله ى دانشگاه مدينه، سال اول، شماره ى سوم، ذيقعده ى 1388 ه.
(16) نظرة فى احاديث المهدى، در مجله ى التمدن الاسلامى، اکتبر 1950 م.
(17) مجمع الزوايد، ج 7 ص 315.
(18) بحار الانوار ج 52 ص 223.
(19) الحاوى للفتاوى، ج 2 ص 77.
(20) حلية الأولياء، ج 3 ص 184.
(21) عقد الدرر ص 139.
(22) الاشاعة لأشراط الساعة ص 112.
(23) البدء والتاريخ ج 1 ص 192.
(24) المشرب الوردى، برگ دوم -مخطوط-.
(25) تذکرة الخواص، ص 325.
(26) صحيح بخارى، ج 4 ص 225.
(27) فتح البارى ج 13 ص 76.
(28) مشکاة المصابيح ص 184.
(29) اسد الغابه، ج 1 ص 259.
(30) اربعين ابو نعيم ص 54 (حديث 28).
(31) مستدرک صحيحين، ج 4 ص 465.
(32) الاذاعه ص 136.
(33) نور الابصار ص 172.
(34) فيض القدير، ج 6 ص 277.
(35) مسند امام احمد بن حنبل، ج 3 ص 317.
(36) فرهنگ معين، ج 2 ص 2702.
(37) مرقاة المفاتيح ج 5 ص 185.
(38) سنن ابن ماجه، ج 2 ص 1368 (حديث 4088).
(39) الحاوى للفتاوى ج 2 ص 67.
(40) المصنف ج 11 ص 28 (حديث 20775).
(41) يوم الخلاص، ص 518.
(42) بحار الانوار، ج 52 ص 233.
(43) تذکره قرطبى ص 619.
(44) الحاوى للفتاوى ج 2 ص 82.
(45) ويرايش اين بخش در بيستم ربيع الثانى 1405 هجرى در حوزه ى علميه قم پايان يافت.